فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

مقاله اگزرژی و بازدهی فرآیندها (ترمودینامیک)

مقاله اگزرژی و بازدهی فرآیندها (ترمودینامیک) در 9 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی مکانیک
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 1441 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 9
مقاله اگزرژی و بازدهی فرآیندها (ترمودینامیک)

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله اگزرژی و بازدهی فرآیندها (ترمودینامیک) در 9 صفحه ورد قابل ویرایش


مقدمه:

یکی از کاربردهای اساسی علم ترمودینامیک مطالعه بازدهی فرآیندها می باشد. در قدیم از دو روش استفاده از توازن انرژی درسیستم و محاسبه میزان کارایی مربوط به سیستم استفاده می شد. موازنه انرژی، با همه شکلهای انرژی به صورت یک معادله و دبون تمایز بین انواع مختلف انرژی سروکار داشت واطلاعاتی درباره تلفات داخلی به ما نمی داد. یک روش جدید ارزیابی سیستمها، روش اگزرژی می باشد که براساس تئوری اگزرژی بوده و به عنوان معیار جهانی پتانسیل کار با کیفیت شکلهای مختلف انرژی درباره یک محیط معین می باشد. پل تمام اجزای یک ماشین حرارتی، توزیع بازگشت ناپذیری درمیان اجزای ماشین وسهم هر کدام درکاهش بازده کلی ماشین را نشان می دهد. برخلاف معیارهای سنتی، ایده بازگشت ناپذیری براساس دو قانون اصلی ترمودینامیک می باشد و توازن اگزرژی از قانون اول و دوم ترمودینامیک حاصل شده است. اگر چه قانون دوم به طور مستقیم در روش اگزرژی استفاده نشده است. ولی کاربرد آن درتحلیل فرایند ها، یک مفهوم علمی از قانون دوم را شرح می دهد. بنابراین مطالعه شکلهای مختلف بازگشت ناپذیری و تأثیر آنها روی عملکرد یک ماشین حرارتی، اطلاعات بیشتر و مفیدتری نسبت به مطالعه و نتایج قانون دوم به ما می دهد.


مفهوم اگزرژی

با درنظرگرفتن کیفیت متغیر شکلهای مختلف انرژیهای بسامان و نابسامان در تحلیل ماشینهای حرارتی، یک استاندارد جهانی از کیفیت مورد نیاز می باشد. طبیعی ترین و مناسب ترین استاندارد کارحداکثر می باشد که می توان آنرا از شکل داده شده انرژی که از پارامترهای محیطی به عنوان حالت مرجع استفاده می کند، بدست آورد. این استاندارد از کیفیت انرژی «اگزرژی» نامیده می شود.

اگزرژی مربوط به انتقال کار:

از آنجاییکه ما کار را معادل با شکلی از انرژی به عنوان میزانی از اگزرژی آن تعریف می کنیم، واضح است که کار، معادل اگزرژی میباشد. بنابراین انتقال اگزرژی بوسیله مقدار و جهت انتقال کار مشخص می شود. و همان نماد w.w. برای آن استفاده می شود.

اگزرژی مربوط به انتقال حرارت:

اگزرژی انتقال حرارت درسطح کنترل را می توان از حداکثر کاری که می تواند با استفاده از محیط به عنوان منبع انرژی حرارتی بدست آورد تعریف کرد.

برای نرخ انتقال حرارت Qr و دمای سطح کنترل Tr، درجاییکه انتقال حرارت رخ می‌دهد، حداکثر نرخ تبدیل انرژی حرارتی به کار، به صورت زیر می باشد:

(1)



r دمای اگزورژیکی بدون بعد نامیده می شود. اگزورژی مربوط به انتقال حرارت، جریان اگزورژی حرارتی نامیده می شود ودر تحلیل سیستمها بوسیله مشخص می شود.

راندمان نسبی:

درقدیم از نسبت تبدیل انرژی برای ارزیابی ماشینهای توان استفاده می شد که شامل خروجی واقعی و خروجی ایده آل بود، مانند راندمان آیزنتروپیک، نسبت حرارتی و راندمان مکانیکی. درفرموله کردن این معیارها، همه شلکهای انرژی هم بها درنظر گرفته شده اند و نیازی به رجوع به قانون دوم نیست. پیشرفتهای اخیر در تحلیل اگزورژی اجازه تعریف معیار عملکرد جدید که دارای مزیتهایی نسبت به معیارهای سنتی باشد را میدهد.


پاورپوینت مقایسه و تحلیل ویلاهای E.1027 ، villa savoye

پاورپوینت مقایسه و تحلیل ویلا های E1027 ، villa savoye
دسته بندی معماری
بازدید ها 0
فرمت فایل ppt
حجم فایل 7969 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 78
پاورپوینت مقایسه و تحلیل ویلاهای E.1027 ، villa savoye

فروشنده فایل

کد کاربری 4674
کاربر

پاورپوینت مقایسه و تحلیل ویلا های E.1027 ، villa savoye

بیوگرافی معماران

جین بادووسکی (1893-1956) معمار و منتقد رومانیای ست که پس از جنگ جهانی اول در پاریس مشغول مطالعه معماری شد.

از سال 1923.م در مجله آوانگارد به عنوان ویراستار استخدام شد . دو ساختمان مسکونی معروف وی ، ویلا وِزِلای(1924.م) که برای خودش ساخته بود و دیگری در تزدیکی پاریس بنام پونت دِ سورِس (1934.م) است.

در سال 1932.م او به همراه زوج معمارش آیلین گری در طراحی و ساخت خانه ای به سبک بین الملل مشارکت ورزید.

پس از جنگ جهانی دوم در مرمت میراث فرهنگی مشغول بکار شد و دستیار ارشد معمار ادوارت کملوت بود.

آیلین گری (1878-1970م) معمار مدرنیست و طراح صنعتی ایرلندی است که ابتدا در مدسه هنرهای زیبا مشغول نقاشی شد.پدر وی پیمز مک لارن اورا به سمت هنر سوق داد. اما خیلی زود او نقاشی را رها کرد و نزد یک طراح ژاپنی فن لاک را آموخت.
و سرانجام تخصیل در رشته معماری در پاریس را برگزید.
و در حقیقت از اولین و بهترین طراحان مبلمان در زمان خویش بود و علاوه بر آن از نظریه پردازان مطرح معاصر بشمار میرود.
از همکاران جی.جی.پی.اود و لوکوربوزیه بوده و اولین مبلمان از جنس لوله فولادی را در 1925میلادی پیش از دیگر همکارانش به دنیا معرفی کرد
از متقدمان سبک آوانگارد به شمار میرود و به همین جهت در ویلای معروف خود که با همکاری بادووسکی برای استفاه شخصی ساخت ، از سبک بین الملل بهره برده است.


مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر (ورزش یوگا)

مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر (ورزش یوگا) در 15 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی تربیت بدنی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 17 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر (ورزش یوگا)

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله آگاهی و موانع آگاهی برتر (ورزش یوگا) در 15 صفحه ورد قابل ویرایش


برای شناسایی موانع آ‎گاهی باید اول خود آگاهی را تا حدودی شناسایی کنیم و برای این منظور سؤالی به این مضمون مطرح می‎شود ، که آگاهی چیست ؟ چه فرقی با دانش دارد ؟ و … کلاً دونوع سؤال اساسی وجود دارد . یکی از نوع بودشی و نوعی دیگر دانشی است . برای سؤالات دانشی می‎توان جوابی با کلمات و واژه ها و منطقی که قابل انتقال باشد، پیدا کرد ، اما برای سؤالات بودشی تنها می‎توان جوابی نزدیک به کیفیت جواب سؤال پیدا کرد که به راحتی قابل انتقال نیست و اصلاً جواب واقعی نیست بلکه تنها فلش و راهنمایی است در درون خود فرد که جواب را که یک کیفیت است در درون خود تجربه کند . در مکتب TM مثال جالبی از این مورد وجود دارد که مثلاً شما چگونه می توانید توت فرنگی و یا مزه آنرا برای کسی که توت فرنگی را نخورده توضیح دهید و یا داستان فیل و شمع در مثنوی معنوی مولوی که می گوید: فیلی از هندوستان در شهری که مردمش تا به حال فیل ندیده بودند آوردند و آنرا در یک خانه تاریک گذاشتند و به هر کسی گفتند : بروید و بگویید آن چیست . یکی رفت و خرطوم فیل را لمس کرد و گفت یک مار بزرگ و دیگری گوشهای فیل را لمس کرد و گفت : بادبزنهایی بزرگ و …که اگر یکی از آنها شمعی در دست داشت می توانست واقعیت فیل را ببیند و یا گفته معروفی که، دائوئی که به نوشته در آید دائو نیست . سؤالات مربوط به آگاهی هم از نوع بودشی است و تنها می‎توان با دانش ، فلشی برای راهنمایی حقیقت جو درست کرد تا او خود آنرا در درون خود تجربه کند . آگاهی را تعریفهای مختلفی کرده اند که از جمله آنها می‎توان به هوشیاری یا حساس بودن معنا کرد ، نه تفکر و نه دانش صرفاً هوشیاری و زنده بودن ، رابطه هر چیزی با مبدأ اصلی آن ، کیفیتی از هوشیاری برتر ، تجربه ای از بسط و گسترش ، ماهیتی از بودن و …. ولی در کل آگاهی، نه دانش است و نه احساسی خام بلکه به وسیله این ابزار به کیفیتی از هوشیاری و بودش می رسیم که به آن مرتبه ای خاص از آگاهی می گویند . حال می رسیم به تعریف آگاهی برتر . آگاهی برتر مفهومی است نسبی ، مثلاً ممکن است سطحی از بودش که برای فردی آگاهی برتر نامیده می‎شود سطحی باشد که اکنون فرد دیگری در آن باشد ویا از آن گذشته باشد . اما در تعریفی کلی می‎توان گفت : آگاهی برتر سطح و کیفیتی از بودش[1] است که بالاتر و برتر از بودش کنونی فرد می‎باشد که در معنایی کاربردی تر، لطیف تر ، پرنورتر ، رهاتر و بسط یافته تر از آگاهی فعلی است . برای آگاهی از بودشی نو موانعی در فرد وجود دارد که قسمتی از آنها خودآگاه وقسمتی دیگر از آنها ناخودآگاه هستند که در عملکرد فردخود را نمایش می دهند . برای شناخت این موانع و برطرف کردن آنها می بایست فرد مشاهده گری درگیر با موضوع باشد یعنی در حین اینکه درگیر موضوع باشد بتواند خود و موضوع را بدون قضاوت و تجزیه تحلیل نظاره و مشاهده کند . باید توجه داشته باشید که الکترون با توجه به نور که به آن تابیده می‎شود جای خود را تغییر می‎دهد . « مشاهده و مشاهده گر ». مثلاً در یک مشاجره سه نوع برخورد می‎شود اولی که خود را کاملاً درگیر مشاجره می کنند و از خود غافل می‎شوند و درگیر احساسات ، عقاید و تجزیه تحلیل های قضاوت گونه خود می‎شوند ، نوع دیگر خود را درگیر موضوع نمی کند و سعی می‎کند خود را وارد آن نکند و در خود فرو می رود و از موضوع غافل می‎شود و نوع سومی هم وجود دارد که فرد بالاترین درگیری را با موضوع پیدا می‎کند ولی در عین حال خود و موضوع را مشاهده کرده و درسهایی برای بودشی نو از آن می‎گیرد .1 حال به بررسی بعضی از این موانع می‎پردازیم البته موانع بسیار دیگری وجود دارند که شناسایی و برطرف کردن آنها برعهده خود حقیقت جو می‎باشد و اینها تنها می‎توانند راهنمایی برای یافتن بقیه آن باشد. حال به بررسی برخی از آنها می‎پردازیم .

عدم کنترل بر احساسات و افکار :

گوئی انسان ماهیت خود را از دست داده وفراموش کرده است که احساسات و افکار ابزاری هستند برای زندگی بهتر چون یا احساسات از هم گسیخته راهبری او را در زندگی بر عهده دارد و یا افکاری محدود و بسته اورا محدود می کند . انسان حتی نمی تواند از بروز احساسات منفی خود در خود جلوگیری کند و یا با منطقی ناقص ،خود را بر حق می داند تا دیگران را کشتار کند و حق دیگری را پایمال کند .


پیش چشمت داشتی شیشه کبود


زان سبب دنیا کبودت می نمود


تمرین 1: الف : زندگی خود را مشاهده کنید و ببینید در کجاها درگیر خوشایندها و ناخوشایندهای بوده اید از خود بپرسید برای چه ؟ چرا ؟ آیا این طرز نگرش صدمه ای به من در آن رابطه نزده است ؟

تمرین ب : علامتی برای خود مثلاً یک علامت ضربدر بر دستتان بزنید و هر بار که در حال تجزیه و تحلیل و قضاوت بودید و یا از چیزی خوشتان آمد و یا بدتان آمد ،درحالی که با موضوع درگیر می شوید ، خودتان ، احساستان و افکارتان را نظاره کنید بدون هیچ قضاوتی ومقایسه ای فقط و فقط مشاهده کنید بدون هیچ پیشداوری و بعد آنها را در دفتری یادداشت کنید و فکر کنید آیا می‎شد احساس یا فکر دیگری می کردم که مرا در برخورد و کیفیت برتر یاری کند . حداقل 5 مورد از آن افکار را بنویسید و فکر کنید چرا اینگونه برخورد نکردید .

2- ترس ومقاومت در برابر تغییر :

ممکن است این اندیشه را شنیده باشید که « ترک عادت موجب مرض » این یک واقعیت وجودی در بشر و برای ذهن است .

ذهن که خود توده ای از انرژی وقتی به چیزهایی عادت می‎کند شیارهایی از انرژی در درون خود درست می‎کند ، که حرکت بر روی این شیارها یا انجام عادتها موجب لذت و تغییر آنها موجب ترس می‎شود . بشر از کودکی توسط خانواده و جامعه برنامه ریزی می‎شود و الگوهایی تکرار ‎شوند و یا عاداتی و یا منطقی به او داده می‎شود . این عادات باعث یک عملکرد تکراری و الگودار می‎شود که کاملاً خشک و بی روح است . یکی از کارکردهای شناخت و آگاهی تغییر این عادات و الگوها و نگرش هاست که این باعث مقاومت و ترس فرد می‎شود . راهکار این موضوع پذیرش است که تنها با تغییر نگرش به وجود می‎آید . تنها یک حقیقت جو است که به دنبال تغییر خود و یافتن بودشی نو می‎باشد و با شجاعت در راه تغییر نگرش خود گام بر می دارد و در برابر هر آگاهی جدیدی نه آنرا رد می‎کند و نه آنرا قبول می‎کند بلکه به عنوان یک محقق بر روی آن فکر می‎کند و اگر آنرا مناسب تشخیص داد به آن عمل می‎کند .

پندار یا خیال و تخیل :

تخیل یکی از استعدادهای بسیار خلاق بشری ونیروی محرکی برای انسان است . در پس هر اختراعی ، در ذهن خالق آن تخیل آن بوده است . اما روی دیگر تخیل ، خیال بافی است که مانعی قدرتمند و موذیانه در برابر توانایی ما برای نفوذ به آگاهی برتر می باشد . توسط خیال بافی بخش عمده ای از انرژی توجه ما را هدرمی رود . بخش اعظم آنچه ما تفکر می گوییم خیال پردازی بیش نیست . در تخیل فرد اتکاء اش برخود است و قائم به ذات است ولی در خیال پردازی قالیچه ای از آسمان می‎آید و فرد را به آرزوهایش می رساند . خیال پردازی نوعی فرار و روبرو نشدن با واقعیت است. فرد قدرت و شجاعت برخورد با واقعیت را ندارد پس خود را در خیالاتش غرق می‎کند تا از درد و رنجی که می کشد فرار کند . خیال پردازی ما را از زندگی در اکنون جاودانه باز می دارد و کیفیت توجه را پراکنده می‎کند . ما حتی خودمان را از کیفیت خیالی اشباع کرده ایم ، خیالاتی همچون عشق ، روراستی و … خیال بافی فرد را در خوابی عمیق به اندازة عمر فرو می‎برد و به جای اینکه دست به عمل بزنیم ، نظریه می‎دهیم و دچار تئوری می شویم .

2-من یا خطاهای شناختی « وابستگی به شکلها »

مانع بعدی که باید مورد توجه قرار گیرد ، چیزی است که انرژی را همانند رؤیا بافی به بیرون منتشر نمی سازد بلکه آن را به واسطه یک موضوع خارجی و یا یک کیفیت روانی و درونی از ما بیرون می کشد . این کیفیت همان من یا همذات پنداری خود با روابط، نقش ها ، خوشایند و ناخوشایندهایمان و قوتها وضعفهایمان است و کلاً با تمام مالیکت هایش . انسان متوجه نمی‎شود که در حال همذات پنداری است و چگونه خود را با نقش هایی که بازی می‎کند یکی پنداشته و خود را از بودش واقعی اش باز می دارد و دلیل اصلی آن که او نمی تواند توصیفش کند و آنرا شناسایی کند این است که همه انسانها کم و بیش در آن قرار دارند و یک مورد مشترک است . فلسفة شرق این حالت را وابستگی می‎نامند که شناسایی خود با چیزی است در بیرون از خود فرد. چون انسان ماهیت اصلی خود را شناسایی نکرده است ، از نقشها ، مقام و هرچیزی که در بیرون از او وجود دارد هویت می‎گیرد . حتی نسبت به احساسمان ، عقایدمان یکی می‎شویم اگر کسی به ما بگوید که فکر و عقیده ات غلط است انگار که به ما توهین کرده است و ما در صدد انتقام از او برمی آییم و با او می جنگیم . ما حتی تبدیل به تملکات خود می شویم ، به ماشین من صدمه می‎زنی ، من ناراحت می شوم و از تو انتقام می گیرم . این به این معناست که ما نه فقط با تملکات و شغلمان و روابطمان یکی می شویم بلکه همچنین با قوانین اجتماعی و برنامه ریزی و سنتها و … هم یکی می شویم مثلاً تماشاچیان متعصب فوتبال را در نظر بگیرید حاضرند به خاطر تیمهایی سرهمدیگر را بشکنند . و حتی در سطحی بالاتر یکی شدن با جسم و احساسات و افکار و عمل بر اساس آنها ، مثال بارز آن عیسی بودن که بر صلیب خود را با جسمش یکی نمی دانست و حتی آنجا هم به هم عشق داشت و یا با یک حرف خوشایند یک نفر شاد و با حرف دیگری ناراحت می شود .

در پی همذات پنداری ، خطاهای شناختی فراوانی مانند تعمیم ، عواطف منفی ، درگیری ، تفسیر ، عنصر خودی و …. بروز می‎کند . کار اصلی از بین بردن روی همذات پنداری عملاً از آنجا آغاز می‎شود که بپذیریم آن وجود دارد . بنابراین نخستین کار مشاهده است . هر چه جدی تر و عمیق تر مشاهده کرده وبه پوچی این موضوع پی ببریم کمتر با وقایع و امور بیرون یکی شده و کمتر تأثیر می گیریم و می توانیم انرژیمان را باز پس گرفته و رها باشیم و کنترل زندگی ، افکار ، احساسات و خودمان را در دست بگیریم .


مقاله اصول اساسی حاکم بر روابط بین کشورها

مقاله اصول اساسی حاکم بر روابط بین کشورها (علوم سیاسی رشته روابط بین‌المللی) در 11 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم سیاسی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 16 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 11
مقاله اصول اساسی حاکم بر روابط بین کشورها

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله اصول اساسی حاکم بر روابط بین کشورها در 11 صفحه ورد قابل ویرایش

عدم مداخله در امور داخلی یا خارجی کشورها

این اصل از اصول الگوی وستفالیایی است که هدف آن همراه با اصل برابری مطلق، تضمین احترام به حق حاکمیت تمام کشورهای عضو جامعه جهانی است. اما این اصل قدیمی، با تکامل روابط بین‌المللی، افزایش بیش از حد ارتباط بین کشورها و گسترش قابل ملاحظه سازمانهای بین‌المللی، اهمیت تازه‌ای از جهت حفظ حق حاکمیت ملی پیدا کرده، به نحوی که می‌توان آن را به عنوان نقطة اتکای بین‌ حاکمیت ملی و همکاری جهانی و نوعی دریچة اطمینان فرض نمود که توسعه همکاری‌ها را در جامعه جهانی میسر می‌سازد بدون آنکه در قبال آن به استقلال کشورها آسیب برساند.

توسعه اصل مذکور در دو مرحله صورت گرفت: اولاً: در دوران کلاسیک حقوق بین‌الملل این اصل به صورت گرایش کلی جامعه جهانی تجلی نمود و در سه قاعده عرفی گنجانیده شد.

یکی از این قواعد مبتنی بر اصل عدم دخالت در امور داخلی سایر کشورها است. یعنی یک کشور حق ندارد بر سازمانهای داخلی یک کشور دیگر فشار وارد کند، یا در روابط بین مقامات قانونی آن کشور با اتباعش مداخله نماید. دیگر اینکه کشورها را ملزم می‌سازد که در خاک خود از سازمانی که علیه مصالح کشور دیگری دست به اقدام می زند حمایت نکنند، اما باید تأکید شود که این قاعده، آنچنانکه می نماید، قاطع و مؤثر نیست و تا آنجا پیش نمی رود که هر نوع اعمال خرابکارانه را نهی نماید. به ویژه اعمال خرابکارانه ای را دربرنمی گیرد که اشخاص خصوصی،‌ بدون وابستگی دولتی، علیه کشورهای خارجی سازمان می دهند.

سومین قاعدة عرفی، محتوایی باز هم بیشتر اختصاصی دارد، چون فقط جنگ داخلی را شامل می‎شود. هر بار که در کشوری جنگ داخلی رخ می‎دهد، سایر کشورها مکلف هستند از کمک به شورشیان خودداری ورزند.

ثانیاً: در دوران مابعد وستفالیایی، مخصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم، این اصل بدون آنکه مفهوم و اهمیت خود را از دست بدهد تنها در اثر پافشاری کشورهای در حال رشد و کشورهای سوسیالیستی پایدار مانده است و امروزه به عنوان یکی از معیارهای اساسی سنجش رفتار تابعان بین المللی به حساب می‎آید.

آنچه باعث وجه تمایز این دوران با دوران قبل از 1945 می‎شود این است که در آن دوران کشورها، اگر منافعشان ایجاب می کرد، این قواعد را نادیده می گرفتند و آن را محترم نمی شمردند و هر کشور از لحاظ حقوقی حق داشت با توسل به قوای نظامی یا تهدید توسل به آن، در امور داخلی یا خارجی کشور دیگر، به منظور تحمیل مطامع و مقاصد خود، دخالت کند. میثاق جامعه ملل در 1919 و معاهدة پاریس در 1928 توسل به جنگ را تا حدودی منع کردند، اما همچنان کشورها مجاز بودند از تهدید توسل به زور یا از راههای اعمال فشار دیگر استفاده کنند. چرخش اساسی با تصویب منشور ملل متحد آغاز شد که در مادة 4 بند 2 هرگونه تهدید یا توسل به زور نهی شده است.

کشورهای در حال رشد و سوسیالیستی خواهان آن بود که تمام صور مداخله ممنوع اعلام شود مثل: اعمال فشارهای اقتصادی، ترتیب دادن اغتشاشات داخلی یا کمک مالی رساندن به این اغتشاشات، تبلیغات رادیویی، اعمال فشار روی مؤسسات مالی و پولی بین اللملی به منظور قطع شریان اقتصادی کشور ضعیف نافرمان یا به بهانه حقوق بشر. اما کشورهای غربی مدعی بودند که در حقوق سنتی محدودیت به کیفیتی که دو گروه دیگر مدعی آن هستند پیش بینی نشده است و فقط دخالت از طریق تهدید یا توسل به قوای نظامی، یعنی «دخالت تنبیهی» را ممنوع نموده است.

رویارویی بین این دو دیدگاه مخالف در سالهای دهة 60، در جریان مباحثات مجمع عمومی و کمیته مخصوص راجع به روابط مودت آمیز،‌ پیش آمد و دو قطعنامه یکی در 1965 که حاوی «اعلام غیرقابل بودن مداخله در امور داخلی کشورها و حمایت از استقلال و حاکمیت ملی آنها» می‎باشد و دیگری گنجاندن اصلی در اعلامیه 1970 راجع به روابط مودت آمیز، در این زمینه به تصویب رسید، اما باز هم مشکل بتوان مشخص نمود که چه نوع دخالتهایی دقیقاً ممنوع می‎باشد.

احترام به حقوق بشر

این اصل مشخصه دوران جدید تحول جامعه جهانی است که بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شده است و به گونه ای در رقابت با اصل سنتی احترام به برابری مطلق کشورها و منع مداخله در امور داخلی است به همین خاطر هماهنگ ساختن این اصول با یکدیگر چندان آسان نیست.

تدوین منشور ملل متحد و متعاقب آن تصویب اسناد بین المللی بسیار اساسی چون میثاق راجع به حقوق بشر در سال 1966 چنان اثری روی جامعه جهانی گذاشته است که در حال حاضر هیچ کشوری مسئله احترام به حقوق بشر را در هر کجا که باشد مورد تردید قرار نمی دهد.

در اصل غرب آ‎غاز گرو مشوق همیشگی هر گونه اقدام بین المللی در زمینه حقوق بشر بوده است کشورهای سوسیالیستی و اغلب کشورهای در حال رشد به تدریج پذیرفتند که تجاوزات مداوم همه جانبه به حقوق بشر محکوم است کشورهایی که مرتکب این تجاوزات گردند در برابر کل جامعه جهانی باید مسول شناخته شوند.

در ابتدا یعنی در اوایل دهه 60، کشورهای سوسیالیستی و کشورهای آفریقایی، آسیایی بر این اعتقاد بودند که تجاوزات همه جانبه زاییده آپارتاید، استعمار، تبعیض نژادی، کشتار جمعی و اعمال مشابه آن می‎تواند باشد. بعداً، رفته رفته حاضر شدند قلمرو این تجاوزات را به میزان وسیعی توسعه دهند تا همه صور تجاوز به حقوق از جمله آزادیهای مدنی و سیاسی یا حقوق اتحادیه ای را دربرگیرد.

این اصل کشورها را مجبور نمی سازد تا خودشان را با مقررات خاص راجع به حقوق بشر وفق دهند یا حقوق فردی را محترم بشمارند. تنها از کشورها می‌خواهد به طور سیستماتیک حقوق بشر را زیر پا نگذارند. به عبارت دیگر، این اصل به رفتار غیرقانونی پراکنده کاری ندارد بلکه تجاوزات مکرر را محکوم می‌کند.

خصوصیات اصول

اصول پیش گفته دارای یک سری خصوصیات مشترک می باشند:

اولاً، بغیر از اصل برابری مطلق کشورها مخاطب سایر اصول فقط کشورها نیستند، بلکه سایر تابعان بین المللی نیز هستند: ملتهای تحت رهبری نهضتهای آزادی بخش، سازمانهای بین المللی.

ثانیاً، تقریبا تمام اصول (بغیر از اصل همکاری و اصل حسن نیت) به مقوله قواعد آمره تعلق دارند، یعنی اصول و قواعدی که توسط کل جامعه جهانی،‌ به عنوان الگوهای پذیرفته شده ای که تخطی از آنها مجاز نیست، پذیرفته شده است. و هر معاهده ای که برخلاف آنها باشد باطل و بی اثر می‎باشد.

ثالثاً، بعضی از این اصول انعکاس از «الگوی کلاسیک» جامعه جهانی هستند، یعنی ساختار سنتی بنا شده بر پایه برابری کشورها،‌ همراه با گرایش فرد گرایانه بسیار شدید مانند برابری مطلق، منع مداخله در امور داخلی و اصل حسن نیت. در حالی که اصولی نظیر حق ملتها در تعیین سرنوشت خود، منع توسل به زور، حل مسالمت آمیز اختلافات فی ما بین، احترام به حقوق بشر و همکاری بین کشورها اصولی ملهم از «الگوی مابعد وستفالیایی» می باشند؛ به عبارت دیگر ناشی از تکاملی هستند که مرتبط با پیدایش ارزشهای جدید در جامعه جهانی است. بنابراین همزیستی اصولی که مبنا و علت وجودی آنها چنین متفاوت است مشکلاتی تولید نمود و به قدرت اجرایی این اصول آسیب رسانده است.

رابعاً: اعمال و اجرای این اصول علی رغم معتبر و قابل اعمال بودن در کل جامعه بین‌المللی، به حمایت سازمان ملل بستگی دارد، اما مشاهده می کنیم که پیشرفت قابل ملاحظه در قلمرو وضع ضوابط حقوقی با هیچ گونه مکانیسم اجرایی مؤثر بین المللی، به منظور تضمین حقوق همراه نبوده است.

وابستگی اصولی به یکدیگر

این اصول به نحوی تنگاتنگ به یکدیگر مربوط اند و این وابستگی نه تنها به این خاطر است که همه تابعان بین المللی باید تمام این اصول را محترم بشمارند بلکه هر یک از آنها نیز باید در اعمال سایر اصول به حساب آیند. این اصول مکمل و حامی یکدیگرند و اجرای هر یک از آنها مؤثر در اجرای سایرین هست.

به عنوان مثال، می‎توان به رابطه تنگاتنگ موجود بین اصل منع توسل به زور و اصل حل مسالمت آمیز اختلافات با اصل حسن نیت اشاره کرد: در صورت بروز اختلاف، کشورها باید از توسل به زور خودداری کرده و در رفع اختلافات از راههای مسالمت آمیز اقدام نمایند؛ همچنین برای یافتن راه حلی مسالمت آمیز باید با حسن نیت رفتار کرد.


مقاله آشنایی با همسران و مادران اهل بیت

مقاله آشنایی با همسران و مادران اهل بیت در 26 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 47 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 26
مقاله آشنایی با همسران و مادران اهل بیت

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله آشنایی با همسران و مادران اهل بیت در 26 صفحه ورد قابل ویرایش


عنوان صفحه

مقدمه .................................................................................................................... 3

خدیجه مادر حضرت فاطمه(س) .......................................................................... 4

حضرت فاطمه زهرا(س) ...................................................................................... 7

سیره حضرت فاطمه (س)..................................................................................... 8

حضرت زینب علیهاالسلام..................................................................................... 12

سیره‌ی حضرت زینب‌(س) ................................................................................... 15

ام‌کلثوم ................................................................................................................. 17

زندگانی مادارن چهارده معصوم(ع)..................................................................... 18

نتیجه گیری............................................................................................................ 24

منابع و مأخذ......................................................................................................... 26


«مقدمه»

زن در لغت به معنی، نقیض مرد، مادینه ی انسان، همسر مرد است. اما شخصیت این مخلوق الهی در تمامی اعصار، قرون و زمانه متفاوت، و تعابیر و معانی خاصی داشته است.

اعراب مشرک و متعصب، دختران را موجودی شوم پنداشته و آن را مایه ننگ و عار می‌دانستند و آنان را زنده به گور می‌ساختند.

پروردگار جهانیان، زن را مظهر خلاقیت و جمال و زیبایی خویش آفرید و او را به خلاقیت خود مربی و پرورش دهنده ی افراد جامعه انسانی قرار داد. در اسلام، زنان همانند مردان در مسائل اجتماعی، سیاسی، پایگاه و جایگاهی مناسب دارند. آنان چون مردان با پیامبر اکرم(ص) بیعت نمودند و علیرغم سلب تکلیف آنان در جهاد، همگام با آزادمردان لباس رزم بر تن کرده و در جبهه‌های نبرد با کفار حضور داشتند. ام‌مسطح از زنانی بود که در جنگ بدر شرکت کرده بود، و خدیجه اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد و تمامی ثروتش را برای ترویج اسلام ایثار کرد وسمیه اولین زنی بود که در راه بقای اسلام به شهادت رسید. حماسه شیر زنانی چون حضرت زینب علیها‌السلام، ام‌کلثوم و ام‌وهب در واقعه‌ی کربلا نمونه‌ای برجسته از حضور زنان در صحنه‌های نبرد حق علیه باطل می‌باشد.

در قرآن سوره‌ای به نام «نساء» و آیاتی درباره‌ی حقوق و فضیلت زنان آمده و از تعدادی زنان بزرگ چون‌، همسران آدم، ابراهیم و مادران موسی و عیسی علیهم‌السلام به نیکی یاد کرده است. که این خود نشانگر اهمیت اسلام به این ودیعه الهی می‌باشد.

زنان صدر اسلام فرهنگ پاک زیستن، عالم زیستن، مجاهد زیستن، مطیع الی‌الله بودن، در ولایت ذوب گشتن، همسر و مادر نمونه شدن، را در جامعه بانوان ترویج داده‌اند تا تمام زنان عالم از الگوهای رفتاری آن‌ها در زندگانی فردی و اجتماعی خود بهره جویند.

خدیجه (مادر حضرت فاطمه (ع))

نام پدر حضرت خدیجه خویلد بن اسد بی عبدالغری بن قصی بن کلاب، از تیره‌ای معروف و از قهرمان قریش بود. خویلد در دوره‌ی جاهلیت مهتر طائفه‌ی خود بود.

خدیجه پیش از ظهور اسلام از زنان برجسته‌ی قریش به شمار رفته است. تا آنجا که او را طاهره و سیده‌ی زنان قریش می‌خواندند. او در سال 68 قبل از هجرت به دنیا آمد. پیش از آنکه به عقد رسول اکرم (ص) درآید نخست زن ابوهاله هند بن نباش بن زراره و پس از آن زن عتیق بن عائد از نبی مخزوم گردید. وی از ابوهاله صاحب دو پرواز عتیق صاحب دختری گردید. اینان برادر و خواهر مادری فاطمه (ع)اند.

پس از این دو ازدواج، با آنکه زنی زیبا و مالدار بود و خواهان فراوان داشت، شوی نپذیرفت و با مالی که داشت به بازرگانی پرداخت. تا آنگاه که ابوطالب از برادرزاده‌ی خود خواست او هم مانند دیگر خویشاوندانش عامل خدیجه گردد، و از سوی او به تجارت شام رود و چنین شد. پس از این سفر تجارتی بود که به زناشویی با محمد (ص) مایل گردید، خدیجه به هنگام ازدواج با محمد (ص) 40 سال داشت در حالی که حضرت محمد (ص) 25 سال پیش نداشت. جز ابراهیم که از کنیزکی آزاد شده به نام ماریه قبطیه متولد شد، قاسم و عبدالله همگی از خدیجه (ع)اند. قاسم در دو سالگی پیش از بعثت و عبدالله در مکه پیش از هجرت وفات یافتند. اما دختران به مدینه هجرت کردند و همگی پیش از فاطمه(ع) زندگی را به درود گفتند. خدیجه نخستین زنی بود که به پیغمبر ایمان آورد. هنگامی که پیغمبر دعوت خود را ‎آشکار کرد و ثروتمندان مکه روی درروی او ایستادند، و به آزار پیروان او و خود وی نیز برخاستند، ابوطالب برادرزاده خود را از گزند این دشمنان سرسخت حفظ می‌کرد، اما خدیجه نیز برای او پشتیبانی بود که درون خانه بدو آرامش و دلگرمی می‌بخشید و برای همین خوی انسانی و خصلت مسلمانی بود که رسول خدا پیوسته یاد او را گرامی می داشت. او در سخت‌ترین شرایط دوران رسالت پیامبر اسلام (ص) لحظه‌ای از حمایت و پشتیبانی حضرت محمد (ص) کوتاهی نکرد و سرانجام در شعب ابوطالب هنگامی که همه‌ی مسلمانان در محاصره اقتصادی بودند، خدیجه (ع) به دیدار حق شتافت و پیامبر یکی از حامیان دلسوز خود را از دست داد.

هنگامی که خدیجه با رسول خدا (ص) ازدواج کرد، زنان مکه از وی کناره‌گیری کرده و رفت‌و آمد خود را با او قطع کردند، خدیجه از این جهت غمگین شد تا چون به فاطمه حامله شد. این نوزاد در شکم با خدیجه سخن می‌گفت، خدیجه را دلداری می‌داد و خدیجه این مطلب را از رسول خدا (ص) پنهان می‌کرد، تا روزی که حضرت وارد خانه شد و شنید که خدیجه با کسی سخن می‌گوید، پرسید: «ای خدیجه با که سخن می‌گفتی؟»

پاسخ داد: این جنینی که در شکم من است با من سخن می‌گوید و همدم من است. چندی از این ماجرا گذشت تا هنگام وضع حمل فاطمه شد. خدیجه کسی را به نزد زنان قریش فرستاد و از آنها خواست تا به خانه‌ی او آیند و هنگام ولادت فاطمه او را کمک کنند. ولی زنان برای خدیجه پیغام دادند که تو به سخن ما گوش نکردی و با یتیم ابی‌طالب که ثروت نداشت ازدواج کردی، ما نیز به کمک تو نخواهیم آمد. خدیجه از این پیغام غمگین شد و در حال غم و اندوه به سر می‌برد که به ناگاه چهارزن گندمگون و بلند قامت را که همچون زنان بنی‌هاشم بودند مشاهده کرد که بر وی وارد شدند. خدیجه از دیدن آنها نگران شد اما یکی از آن چهارزن به سخن آمد و گفت: «ای خدیجه! نترس و محزون مباش که پرودگار تو ما را فرستاد و ما خواهران تو هستیم، من ساره هستم، و این یکی آسیه همسر فرعون است که همدم تو در بهشت خواهد بود، و آن دیگر دختر عمران و چهارمی کلثم دختر موسی بن‌عمران است خدای تعالی ما را فرستاد تا در امر وضع حمل تو را کمک کنیم. و آن گاه کمک کردند و فاطمه به دنیا آمد.

حضرت فاطمه (ع) در دامان پدری چون پیامبر اکرم (ص) و مادری زاهد و فداکار چون حضرت خدیجه (ع) پرورش یافت. وی در علم و فقاهت، زهد و عبادت، ایثار و شهامت، حیاو عفت، فصاحت و بلاغت و صبر و بردباری، یگانه‌‌ی اعصار و قرون شد.
ب- شجاعت و شهامت

از امتیازات و ویژگی‌های دیگری که زینب کبری دارد شجاعت است. شجاعتی علی گونه که در عاشورا بسیار مورد نیاز بود. اگر ذره‌ای ترس و وحشت از حکومت طاغوتی و جبار یزید در دل ایشان بود. هیچگاه ایراد کند و او را مفتضح نماید. او با جباران و ظالمین مقابله می‌کرد در حالی که آنان در اوج عظمت و اقتدارشان بودند، ولی زینب، تنها، غریب، بی‌کس و در حالت اسارت و مظلومیت بود نه یاری داشت و نه معینی.

ج- فصاحت و بلاغت حضرت زینب (س)

دیگر از ویژگی‌های زینب که به او موقعیت مخصوص می‌داد، فصاحت و بلاغت بود. زینب همچون پدر بزرگوارش زیبا سخن می‌گفت، آن چنان زیبا و با منطقی قوی و استوار که فرصت هر نوع خدشه و اظهارنظر را از دیگران می‌گرفت.

مسلماً در کوفه و شام، شمشیر و سنان به کار نمی‌آمد، شمشیر و سنان، به مقدار نیاز در کربلا و عاشورا به کار گرفته شده بود، در آنجا سخن گفتن لازم بود و منطقی پولادین.

زینب این سلاح را دارا بود. شیوه‌ی سخن گفتن را به خوبی از پدر آموخته بود. می‌دانست در کوفه چگونه باید سخن بگوید و در شام چطور. با نگاهی به خطبه‌های ایشان فصاحت و بلاغت آن برای ما نمایان می‌شود. می‌بینیم که جملات فصیح، در خور فهم مخاطبین و بنا به مقتضای حال و مقام ادا شده است. حضرت زینب (س) در کوفه به یک نحوه سخن رانده و در شام، در مجلس یزید به گونه‌ای در خور آن مجلس.


د- تربیت حضرت زینب(س)

اساس و منشاء همه‌ی فضایل در تربیت صحیح و درست نهفته است، اما قبل از هر چیز، مربی و کسی که امر تربیت اطفال را عهده‌دار گردیده اهمیت دارد. اولین چیزی که در تربیت مورد نیاز است این است که مربی خودش باید فوری کامل و عامل باشد تا بتواند از عهده این امر مهم و خطیر برآید. این خود امتیازی است که حضرت زینب(س) از مربیان و معلمانی برخوردار بوده است که جزیره‌العرب، بلکه پهندشت کره خاکی در طول تاریخ به خود ندیده و نمی‌بیند. اولین معلم و مربی او وجود مقدس رسول‌خدا (ص) بود.
ه- سخاوت در خردسالی

روزی امام علی (ع) میهمانی همراه خود به منزل آورده بود. آن گاه به فاطمه (ع) فرمود: «در خانه چه داری؟» عرض کرد: «تنها قرصی نان است که آن را برای دخترم زینب گذارده‌ام» زینب (س) اگر چه آن زمان چهار ساله بود وقتی این سخن را شنید گفت: «مادر جان نان را برای مهمان ببرید»
ام‌کلثوم

ام‌کلثوم صغری دومین دختر امیر‌المومنین علیه‌السلام از فاطمه است. ام‌کلثوم پس از سال هشتم هجری متولد شد و سال هفدهم به عمر بن الخطاب شوهر کرد و چون عمر کشته شد نخست عون و پس از مرگ او برادرش محمدبن‌جعفر بن ابی‌طالب او را به زنی گرفت. بیشتر تذکره نویسان نوشته اند ام‌کلثون پس از مرگ و یا کشته شدن محمد شوهری اختیار نکرد. اما ابن‌خرم نویسد: عبدالله بن جعفر بن‌ابی طالب پس از طلاق زینب (ع) او با به زنی گرفت.

ام کلثوم از عمر دارای پسری بنام زید بوده است. ام کلثوم در بازار کوفه مردمان را اشارت کرد با خاموش شدند و سپس خطبه ای با چنان بلاغت خواند که گوئی علی بن ابی‌طالب است. زید و مادرش ام‌کلثوم هر دو در یک روز مردند و عبدالله بن عمر بر آن دو نماز خواند. مرگ ام کلثوم پس از بازگشت او از کوفه بمدینه و بین سالهای چهل ودو تا پنجاه و شش است.