فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

بررسی رابطه شیوه‌های فرزند‌پروری و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستانی دختر شهر رشت

منظور از رشد اجتماعی، ساخت فرد در روابط اجتماعی است به طوریکه با افراد جامعه‌اش هماهنگ و سازگار باشد وقتی فردی را اجتماعی می‌خوانند که نه تنها با دیگران است ، بلکه با آنان همکاری می کند به بیان دیگر اجتماعی شدن به یادگیری گفته می‌شود که سازگاری با جامعه و محیط فرهنگی را به دنبال داشته‌باشد از عواملی که می‌تواند در رشد اجتماعی فرد مؤثر بوده، خانو
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 92 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 108
بررسی رابطه شیوه‌های فرزند‌پروری و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستانی دختر شهر رشت

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

چکیده:

منظور از رشد اجتماعی، ساخت فرد در روابط اجتماعی است به طوریکه با افراد جامعه‌اش هماهنگ و سازگار باشد. وقتی فردی را اجتماعی می‌خوانند که نه تنها با دیگران است ، بلکه با آنان همکاری می کند. به بیان دیگر اجتماعی شدن به یادگیری گفته می‌شود که سازگاری با جامعه و محیط فرهنگی را به دنبال داشته‌باشد. از عواملی که می‌تواند در رشد اجتماعی فرد مؤثر بوده، خانواده و شیوه‌های تربیتی فرزندان است و علاوه بر آن عامل هوش نیز می‌تواند با رشد اجتماعی در ارتباط باشد. هدف کلی این تحقیق بررسی ارتباط بین شیوه‌های فرزندپروری و عامل هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دختر شهر رشت در دوره دبیرستان است . آزمودنیهای این پژوهش 400 دانش‌آموز دختر دوره دبیرستان ناحیه دو شهر رشت هستند که با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای به صورت تصادفی انتخاب گردیده‌اند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه رشد اجتماعی 27 سؤالی آلیس واتیزمن، پرسشنامه 30 سؤالی دایانا باوم ریند برای شیوه‌های فرزند پروری و تست ریون برای هوش می‌باشد. به منظور بررسی و آزمون فرضیات تحقیق و توصیف داده‌ها از روش‌های استنباطی تحلیل رگرسیون همزمان و روش ضریب همبستگی استفاده شده‌است. تحلیل نتایج نشان داد که بین متغیر شیوة تربیتی آزادمنش و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان رابطه معنادار وجود دارد و این ارتباط از نوع مثبت و مستقیم است.


فصل اول

کلیات

مقدمه

انسان موجودی اجتماعی است و امروز در دنیایی زندگی می‌کند که معروف به عصر اطلاعات و ارتباطات است.

اگر تعامل و ارتباط او با افراد دیگر جامعه و نیز با جوامع دیگر به وجود نیاید قادر به ادامه زندگی نخواهد بود. بنابراین ایجاد این ارتباط برای انسان لازم و ضروری است ولی برای برقراری ارتباط صحیح نیاز به تبعیت از اصول شناخته‌شده و مورد قبول دارد تا رفتارها و اعمال خود را با آنها وفق دهد. (فتحی آذر، 1373)

حال با توجه به اهمیت موضوع می‌توانیم بگوییم که رفتار اجتماعی پایه و اساس زندگی انسانی فرد را تشکیل می‌دهد و مهم‌تر آنکه رشد اجتماعی سبب اعتلای رشد عقلانی هم می‌شود و چنین باید گفت که انسان جز در جریان جامعه، ادامه زندگی برایش بسیار دشوار خواهد بود. فرد از طریق زندگی با افراد دیگر و آشنایی با آداب و رسوم جامعه است که می‌تواند نقش خود را در خانواده و جامعه ایفا نماید. لازمه زندگی جمعی، سازگاری با افراد، توافق داشتن با آنان و تا حدودی تلاش برای انجام انتظارات آنان است. (شریعتمداری، 1369)

و اما منظور از رفتار اجتماعی آن است که فرد در موقعیت‌های مختلف و در برخورد با دیگران چه واکنش‌هایی را از خود نشان می‌دهد. آیا در برخورد با دیگران رفتاری سنجیده و محبت‌آمیز دارد یا اینکه برعکس مردم گریز و جامعه ستیز است؟ رفتار اجتماعی کودکان و نوجوانان ابتدا از رفتار اعضای خانواده و بعد از همسالان و دوستان شکل می‌گیرد. روابط اجتماعی، انعکاسی است از نگرش یا شیوة رفتار فرد نسبت به جامعه. در اینجا اگر رفتار فرد را به طور دقیق مورد بررسی قرار دهیم به این نتیجه می‌رسیم که او غالباً بر سود و زیان جامعه قدم بر می‌دارد و از طریق کنش‌های اجتماعیش در می‌یابیم که آیا با ملاکها و آداب و رسوم جامعه خود سازگاری دارد یا برعکس، همواره برای خود و جامعه مسأله آ‌فرین است و در اموری فعالیت دارد که از لحاظ اجتماعی مردود شناخته شده‌اند. (پارسا، 1368)

از مواردی که روی رشد اجتماعی تأثیرگذار است، خانواده و شیوه‌های تربیتی آن است.

روانشناسان و جامعه‌شناسان همه تأیید می‌کنند که خانواده یکی از مهمترین و اساسی‌ترین سازمان‌هایی است که به رشد اجتماعی کودک یاری می‌دهد. در خانواده است که کودک نخستین چشم‌انداز را از جهان پیرامون خود به دست می‌آورد و احساس وجود می‌کند، یعنی می‌آموزد. همچنین در خانواده است که به آداب و رسوم ملی، مراسم دینی، وظایف فردی، حدود اختیارات و مسئولیت‌ها پی می‌برد. (پارسا، 1371)

تحلیل‌های نظری و تجربی هر دو توجه خود را در اساس به روابط کودک و والدین متمرکز کرده‌اند و برای امر تأثیرگذاری پدر و مادر بر کودک اهمیت و ارزش خاص قائل شده‌اند. (نوابی‌نژاد، 1375)

والدین برای تربیت فرزندان خود از سبکها و شیوه‌های فرزند‌پروری متفاوتی استفاده می‌کنند. که باوم ریند (1979) آن را به سه شیوه سهل‌گیر، دیکتاتوری و دموکراتیک تقسیم کرده‌است. که در مورد هر یک از این شیوه‌ها بحث خواهد شد. این تحقیق این مطلب را بررسی می‌کند که چگونه تربیتی می‌تواند، به رشد اجتماعی بیشتری در کودک بینجامد؟ و کدام شیوه تربیتی مؤثرتر است؟

از دیگر مواردی که با رشد اجتماعی در ارتباط است، عامل هوش می‌باشد. چنین به‌نظر می‌رسد که بین عوامل مؤثر بر رشد و نمو کودک، عامل هوش بیشترین اهمیت را دارد. رشد و تکامل اجتماعی کودک با سایر مظاهر رشد و تکامل وی هماهنگ و کاملاً مربوط است. چنانچه اولین نشانه‌های رشد هوش کودک را در ارتباط او با افراد دیگر می‌توان مشاهده کرد (شعاری‌نژاد، 1373)

در واقع می‌توان گفت که عامل هوش و رشد اجتماعی در ارتباط نزدیک با یکدیگرند. در این تحقیق این مطلب، بررسی می‌شود که میزان رابطه هوش با رشد اجتماعی فرد چقدر می‌باشد؟ و به طور کلی، در این تحقیق رابطه شیوه‌های فرزندپروری و هوش با رشد اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرد و رابطه هر کدام از شیوه‌های فرزندپروری به همراه هوش با رشد اجتماعی بررسی می‌شود.

بیان مسئله

در میان جنبه‌های مختلف رشد انسان (جنبه‌های بدنی، عقلانی، عاطفی، اجتماعی) رشد اجتماعی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. فرایند رشد اجتماعی از دوران شیرخوراگی و به طور مستمر تا بزرگسالی ادامه دارد.

منظور از رشد اجتماعی این است که فرد برای مشارکت مؤثر و فعال در اجتماعی که در آن زندگی می‌کند، آماده گردد، به طوری که همگام با مأنوس شدن با ارزش‌های اجتماعی و تقلیل مسئولیت‌های اجتماعی بتواند مورد پذیرش جامعه قرار گیرد. روانشناسان عوامل متعددی را در رشد و تکامل اجتماعی مؤثر می‌دانند که از مهمترین آنها می‌توان به خانواده، مدرسه، معلم همسالان و ... اشاره نمود. (اعزازی، شهلا، 1373)

کودک در ابتدای تولد قادر به نشان دادن تظاهرات اجتماعی نیست و رفتار اجتماعی مشخص نیز از وی ظاهر نمی‌شود، ولی به تدریج نشانه‌های رشد اجتماعی در او پیدا می‌شود که از روابط اجتماعی گسترده‌ای برخوردار است.

لازم به ذکر می‌باشد که خانواده به عنوان یکی از اساسی‌ترین نهادهای اجتماعی و نخستین و مهمترین عامل اساسی در رشد اجتماعی فرد است. خانواده حداقل از دو نفر با توانایی‌های گوناگون و با نیازها و علایق مختلف و در یک کلام با شخصیت‌های گوناگون تشکیل شده‌است. تلفیق این توانایی‌ها، شیوه‌های گوناگون فرزند‌پروری را ایجاد می‌کند. (نوابی‌نژاد، 1373)

والدین بر اساس الگوها و آرمان‌های فرهنگی خود کودکان را به شیوه‌های گوناگون پرورش می‌دهند. بین گروه‌های مختلف به تفاوت‌های چشمگیری در زمینه تربیتی فرزندان بر می‌خوریم. والدین برای تربیت فرزندان خود از سبک‌ها و شیوه‌های فرزند‌پروری متفاوتی استفاده می‌کنند(باوم ریند1، 1971)

این تحقیق در پی آن است که رابطه شیوه‌های فرزند‌پروری با رشد اجتماعی را مورد بررسی قرار دهد و اینکه کدام شیوه تربیتی باعث رشد اجتماعی بیشتر در فرد می‌شود؟

علاوه بر آن رشد اجتماعی کودک با سایر جنبه‌های رشد(از جمله رشد هوش) کاملاً هماهنگ و مربوط است. چنانچه از تحقیقات دیگر از جمله تحقیق کولین1 (1979) نیز بر می‌آید، با پیشرفت رشد هوشی، رشد اجتماعی فرد پیشرفت می‌نماید. بدین صورت که بین مراحل هوشی افراد و رشد اجتماعی آنان رابطه وجود دارد. در واقع افراد با رسیدن به مرحله هوش صوری، به تکمیل کردن رشد اجتماعی خود مبادرت می‌ورزند. با توجه به آنکه نوجوانی مرحله یافتن هویت مستقل و حضور مستمر در فعالیت‌های اجتماعی می‌باشد و این امر مستلزم رشد تفکر صوری و برقراری روابط مطلوب اجتماعی با دیگران است بنابراین بایستی شرایطی فراهم کرد تا نوجوانان هر چه بیشتر و بهتر با مفاهیم انتزاعی و نحوه عملکرد مطلوب اجتماعی آشنا شوند.

(کولین، به نقل از نیکوکار، 1377).

این تحقیق علاوه بر موضوع قبل در پی بررسی رابطه میان هوش با رشد اجتماعی فرد نیز می باشد . و به طور کلی در پی آن است که رابطه هر یک از شیوه‌های فرزند‌پروری و هوش با رشد اجتماعی را مورد بررسی قرار ‌دهد

اهداف تحقیق

هدف اصلی تحقیق بررسی رابطه شیوه‌های فرزند‌پروری و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستانی دختر شهر رشت می‌باشد.

اهداف جزئی

1- بررسی رابطه بین شیوه‌های فرزند‌پروری با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستانی دختر شهر رشت

2- بررسی رابطه هوش و رشد اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستانی دختر شهر رشت

3- بررسی رابطه شیوه تربیتی دموکراتیک و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دختر شهر رشت

4- بررسی رابطه شیوه تربیتی سهل‌گیر و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دختر شهر رشت

5- بررسی رابطه شیوه تربیتی دیکتاتوری و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دختر شهر رشت

اهمیت و ضرورت تحقیق

انسان دارای ابعاد گوناگونی است. یکی از ابعاد وجودی انسان که نیازمند رشد و شکوفایی می‌باشد، بعد اجتماعی است. بعد اجتماعی رشد فرد پایه و اساس زندگی انسانی را تشکیل می دهد. انسان به معنی دقیق حیوانی فرهنگی است و جنبه عقلانی حیات وی در زمینه اجتماعی رشد می‌کند. ادامة زندگی انسان جز در جامعه جریان پیدا نمی‌کند، مگر فرد با دیگران به سر برد، با آنها سخن بگوید و مقاصد خویش را به ایشان بفهماند و از افکار و نظریات آنها آگاه شود، با آداب و رسوم جامعه آشنا شود و نقش خود را در جامعه و خانواده اجرا نماید و لازمة زندگی جمعی سازگاری با افراد، توافق با ایشان و تا حدی کوشش برای انجام انتظارات آنهاست. (شریعتمداری، 1369)

چنانچه می‌دانیم خانواده‌ها در زمینه اجتماعی، اقتصادی، تربیتی، دینی، هنری و مانند اینها با هم متفاوتند.

شکل خانواده‌ها، طرز ارتباط اعضاء هر خانواده با یکدیگر و جامعه‌ای که خانواده در آن بسر می‌برد، در تمام موارد یکسان نیست. بنابراین تأثیر خانواده‌ها در رفتار افراد مختلف است. در یک خانواده شکل و طرز ارتباط اعضاء خانواده طوری است که محیط خانواده را برای تأمین احتیاجات اساسی کودکان چه در زمینه بدنی و چه روانی مساعد می‌سازد. رفتار کودکی که در این خانواده پرورش می‌یابد با رفتار کودکی که محیط خانواده وی مانع تأمین احتیاجات اساسی اوست کاملاً متفاوت است. خانواده در تمایلات بچه‌ها، افکار و عقاید آنها و طرز برخورد ایشان با دیگران تأثیرگذار است.

(شریعتمداری، 1363)

هر خانواده‌ای شیوة تربیتی خاص خود را دارد و هر کدام از این شیوه‌ها می‌تواند تأثیر خاصی روی کودک بگذارد. حال باید بررسی کرد که کدام شیوة تربیتی می‌تواند بر افکار و عقاید و طرز برخورد فرد با دیگران تأثیر بیشتری داشته‌باشد و سبب رشد اجتماعی بیشتری در فرد گردد.

علاوه بر آن به نظر می‌آید عوامل دیگر از جمله عامل هوش نیز با رشد اجتماعی در ارتباط باشد. بنا به تحقیقات کولین (1979) نشانگر این واقعیت است که هر چه افراد بزرگتر می‌شوند و از لحاظ هوش رشد بیشتری می‌یابند رشد اجتماعی آنان نیز بیشتر می‌شود. و هر چه که فرد به مرحلة صوری یا انتزاعی رشد هوشی نزدیکتر می‌شود، رشد اجتماعی او بیشتر می‌شود.

(کولین، به نقل از نیکوکار، 1377)

بنابراین برای اینکه فرد رشد هوشی بیشتری پیدا کند، این امر مستلزم رشد تفکر صوری و برقراری روابط مطلوب اجتماعی با دیگران است. و این تحقیق در پی بررسی رابطه هوش با رشد اجتماعی می‌باشد. و به طور کلی به دنبال بررسی رابطة شیوه‌های فرزند‌پروری و هوش با رشد اجتماعی است.

نتایج این تحقیق می‌تواند به والدین این آگاهی را بدهد که کدام شیوه‌های تربیتی را که مناسب‌تر است برگزینند و این نتایج می‌تواند راهنمایی برای اولیا و مربیان باشد تا در انتخاب شیوه تربیتی به خطا نروند و بهترین شیوه را به کار گیرند تا باعث رشد اجتماعی بیشتر در کودکان شود. علاوه بر آن دستاوردهای پژوهش میزان رابطه هوش و رشد اجتماعی را مشخص می‌سازد و اولیا و مربیان به دنبال راه‌هایی برای رشد سریعتر هوش خواهند بود تا منجر به رشد اجتماعی بیشتر در کودک گردد.

فرضیه‌های پژوهش

1- بین شیوه‌های فرزند‌پروری با رشد اجتماعی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد.

2- بین هوش و رشد اجتماعی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد.

3- بین شیوه تربیتی دموکراتیک و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد.

4- بین شیوه تربیتی سهل‌گیر و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد.

5- بین شیوه تربیتی دیکتاتوری و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد.

تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها

تعریف نظری رشد اجتماعی : رشد اجتماعی تعیین کننده میزان سازگاری و موفقیت فرد در تعامل با گروه‌های گوناگون و سبب محبوبیت و مقبولیت اوست. آن کسی از رشد اجتماعی برخوردار است که مستقل باشد و مسئولیت اعمال خود را بپذیرد و برای دیگران ارزش قائل شود و به فعالیت‌های گروهی علاقمند باشد و خود را بی‌نیاز از راهنمایی افراد آگاه نداند. (شفیع‌آبادی، 1373)

تعریف عملیاتی رشد اجتماعی : رشد اجتماعی در این تحقیق، رتبه‌ای است که دانش‌آموز از سؤالات 1 تا 27 پرسشنامه مربوط به رشد اجتماعی کسب می‌نمایند.

تعریف نظری فرزند‌پروری : منظور نحوه ارتباط و طرز برخورد والدین نسبت به فرزندان و احساسات و علاقه آنها به یکدیگر و چگونگی دخالت یا عدم دخالت آنها در کارهای مهم و همکاری با آنهاست. (شریعتمداری، 1363)

شیوه‌های تربیتی بنا بر پژوهش دایانا باوم ریند 1989 – 1980 به سه الگوی معتبر تقسیم می‌شوند :

1- شیوه استبدادی : این والدین در حالی که از رفتار بی‌تفاوت و سرد برخورد دارند، برای اطلاعات بی‌چون و چرا ارزش قائلند و از کودک انتظار مسئولیت دارند. والدین دیکتاتور ممکن است بگویند «سؤال نکن»، «فقط کاری که گفتم انجام بده» کودکان والدین مستبد به سادگی مضطرب می‌شوند. نوسان خلقی و پرخاشگری و افسردگی نشان می‌دهند و معمولاً مهارت‌های ارتباطی ضعیفی دارند. (هافمن و همکاران، 1999)

2- شیوه سهل‌‌گیرانه : والدین آزاد را می‌توان به دو طبقه تقسیم کرد :

الف) والدین سهل‌گیرانه بی‌تفاوت که محدودیتی را اعمال نمی‌کنند. بی‌توجه و بی‌علاقه هستند و هیچ‌گونه فعالیت هیجانی ندارند.

ب) والدین سهل‌گیرانه نازپرور که تا اندازه زیادی پیچیده هستند ولی انتظارات اندکی از کودکان دارند و کنترل ناچیزی را روی فرزندان اعمال می‌کنند.

3- شیوه دموکراتیک : این والدین نسبت به کودکان خود نگران و حساس هستند، ولی آنها همچنین علاوه بر این افزایش مسئولیت را تشویق می‌کنند و محدودیت‌های قاطعی را تدارک می‌بینند و آنها را اعمال می‌کنند.

همان‌طور که ممکن است انتظار داشته‌باشید که کودکان به بهترین وجهی زیر نظر والدین پرورش می‌یابند، متکی به خود و مستقل هستند و از پیشرفت بالایی برخوردارند. آنها همچنین با دیگران خشنود، صمیمی، اجتماعی و شایسته هستند.

تعریف عملیاتی شیوه فرزند‌پروری : به نمره‌ای اشاره دارد که فرد در آزمون شیوه فرزند‌پروری باوم ریند به دست می‌آورد.

تعریف نظری هوش : هوش عبارت است از توانایی استفاده از تجربه‌های قبلی در حل مسائل تازه و استعداد و انطباق با محیط. (احدی وبنی‌جمالی، 1371)

تعریف عملیاتی هوش : در این پژوهش نمره‌ای است که دانش‌آموزان از آزمون ریون بزرگسال به دست آورده‌اند.

فصل دوم

ادبیات تحقیق

مقدمه

در این فصل، ادبیات تحقیق و پیشینه نظری در مورد رشد اجتماعی، شیوه‌های فرزند‌پروری و هوش مورد بررسی قرار می‌گیرد و تحقیقاتی که در این زمینه‌ها در ایران و خارج از کشور انجام شده‌است و نیز نتایج دستاوردهای آنها مطرح می‌شود تا جایگاه این تحقیق به طور دقیق مشخص گردد.

قسمت یکم

مبانی نظری رشد اجتماع

رشد

مسیر زندگی انسان به مثابه رودخانه‌ای است که از موقعیت‌های متنوع و متفاوتی عبور می‌نماید، فراز و نشیبی که رودخانه دارد بی‌شباهت به مراحل رشد و تحول انسانی نیست. دوران کودکی به آرامی طی می‌شود و سپس هنگام جوش و خروش نوجوانی و بلوغ می‌رسد و از آن پس دوران پختگی جوانی می‌آید و بدین‌سان در هر دوره قابلیت‌هایی نهفته‌است و همچنین خواسته‌ها و نیازهای هر دوره با دوران دیگر متفاوت است.

رشد به معنی تغییرات کمی و کیفی که با پیشرفت زمان در طبیعت، ساخت و رفتار موجود زنده حادث می‌شود، می‌باشد و در طول حیات موجود زنده ادامه می‌یابد. (شرفی، 1368)

دو نظریه در مورد کیفیت و نحوه رشد و تحول

رشد پیوسته : پیروان این نظریه معتقدند که رشد به طور کلی یک جریان و فعالیت پیوسته و قدیمی بوده و دارای ماهیتی غیر متمایز و غیر مشخص است و هر مرحله از رشد واحد مستقلی نیست. روانشناسان پیرو مکتب یادگیری در این گروه جای می‌گیرند.

رشد ناپیوسته (مرحله ای) : پیروان این نظریه بر این هستند که رشد از مراحل متمایز شده از یکدیگر که به صورت مشخص و محدودی می‌باشد، تشکیل شده‌است که معمولاً در وقت مشخص آغاز و در زمان معین پایان می‌پذیرد. مطابق این، در جریان رشد گسستگی کامل مشهود نیست، ولی هر مرحله از رشد واحد مستقلی است که در مرحله تظاهرات و نیازهای خاصی برای رشد وجود دارد. از پیروان این نظریه پیاژه، فروید، اریکسون و دیگران را می‌توان نام برد. (شرفی، 1368)

رشد دارای جنبه‌های گوناگون جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی است که در این تحقیق به بررسی جنبه اجتماعی رشد پرداخته می‌شود.

رشد اجتماعی

1- تعریف رشد اجتماعی

نوزاد انسان هنگام تولد موجودی ضعیف و ناتوان است و نیازمند مراقبت و حمایتهای بی دریغ بزرگسالان می باشد به تدریج با گذر از مراحل تحول و دوره های رشد خود به استقلال نسبی دست می یابد. رشد همه جانبه فردی می تواند ضامن چنین استقلالی باشد.

رشد جسمی ، شناختی ، عاطفی و نیز رشد اجتماعی انسان هریک در ارتباط با دیگری تکامل یافته و سازگاری با اجتماع را هموار می سازد.

سازگاری با اجتماع در طول زندگی بطور طبیعی و در برخورد با تجربه ها حاصل می شود و همان کیفیتی است که به آن " کمال یا پختگی " گفته می شود . در رابطه با رشد اجتماعی تعاریف متعددی در کتب ارائه شده که به عبارت ذیل می باشد:

رشد اجتماعی، نضج فرد در روابط اجتماعی است بطوریکه بتواند با افراد جامعه اش هماهنگ و سازگار باشد. وقتی فردی را اجتماعی می گویند که نه تنها با دیگران باشد بلکه با آنان همکاری کند به بیان دیگر، اجتماعی شدن، (1) به آن شکل یادگیری گفته می شود که به سازگاری با جامعه و محیط فرهنگی بستگی دارد . رشد و تکامل اجتماعی یکسری تغییرات را در کودک بوجود می آورد که به قرار زیر است:

1- او یاد می گیرد در گروههایی که عمل و تأثیر متقابل پیچیده ای دارند شرکت کند.

2- تماس و روابط خود را از مادر به سایر افراد خانواده و دوستان و گروهها توسعه می دهد.

3- به محرکهای اجتماعی بیشتر پاسخ نشان می دهد.

4- شناخت و تشخیص گسترده ای درباره نقش خود در روابط شخصی با خانواده و گروههای بازی و کار و سایر گروهها بدست می آورد.

5- سرانجام می تواند مسئولیتهای زیادی بعهده بگیرد و دیگران را مراعات کنند و دوستشان بدارد.( شعاری نژاد، 1374)

در تعریفی دیگر رشد اجتماعی را فرایندی می‌داند که در طی آن معیارها انگیزه‌ها، نگرشها و رفتارهای مشخص شکل می گیرند تا برای نقش فعلی یا آتی انسان در جامعه مقتضی و مطلوب تشخیص داده می شود هماهنگ شوند. همچنین رشد اجتماعی را می توان بمنزله فرایندی دانست که از طریق آن به اعضای جدید جامعه قوانین شرکت درآن آموخته می‌شود و در بیشتر موارد اعضای مؤثر در پرورش اجتماعی، علاقه دارند که افراد جدید، مقررات و ضوابط اجتماعی را همچون آنها بپذیرند و در تماسها و فعالیتهای اجتماعی تقریبا به همان شیوه‌ای عمل کنند که آنان عمل می کنند.

(طهوریان و همکاران،1373)

رشد اجتماعی، تکامل روابط اجتماعی فرد است رشد اجتماعی مستلزم هماهنگی با گروه اجتماعی و پیروی از هنجارها (موازین سلوک اجتماعی ) و سنتهای آن است . احساس وحدت با گروه اجتماعی، درک روابط متقابل میان اعضای آن و همکاری با دیگران از دیگر ملزومات رشد اجتماعی است.

برای رسیدن به این مرحله از رشد اجتماعی ،کودک می بایست علایق خود را دگرگون کرده شیوه های جدید رفتار را فرا گیرد و دوستان جدیدی را برگزیند . در اینجا لازم است به تفاوت میان رفتار جمعی1 و رفتار اجتماعی اشاره شود.

رفتار اجتماعی مبتنی بر تمایل شدید موجود زنده به زندگی در میان گروه همنوع خود و دلتنگی از تنهایی است. موجوداتی که چنین رفتاری دارند، همینکه خود را میان همنوعان خود بیابند هر چند با آنها تماس برقرار نکنند غریزه جمع دوستی شان ارضا‍ء می شود و در رفتار اجتماعی موجود زنده افزون بر تمایل به حضور در میان همنوعان، با آنان رابطه برقرار کرده و به تشریک مساعی با همنوعان می پردازند. (احدی و بنی‌جمالی، 1373) بدین ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که :

1- هر موجودی به صرف داشتن زندگی جمعی، موجود اجتماعی نامیده نمی‌شود.

2- رفتار اجتماعی که بر اساس آن موجودات زنده با یکدیگر ارتباط برقرار کرده، با یکدیگر همکاری، تشریک مساعی و علایق مشترک دارند نه تنها با رفتار جمعی که چنین کیفیتی را در بر ندارد، متفاوت است، بلکه در تضاد با آن است.

3- رفتار اجتماعی از خصیصه‌های بارز جانوران عالی و نوع انسان است، اما رفتار جمعی مختص جانوران پست‌تر است.

میزان رشد اجتماعی کودک از طریق شرکت در امور جمعی به الگوی رفتار اجتماعی که پدر و مادر به او داده اند بستگی دارد. رشد اجتماعی کودکانی که در فعالیت های اجتماعی از سوی خانواده محدود شده اند به مراتب کمتر از کودکانی بوده است که از شرایط مناسبتر و آزادی بیشتر بهره‌مند بوده‌اند ، عدم رشد اجتماعی کودک به علت کمبود تماس با دیگران موجب کاهش تمایل و تماس با مردم ، بی علاقگی به زندگی اجتماعی ، تضعیف نیروی ابتکار و ناتوان جلوه گر شدن کودک در طرح زندگی آینده می شود. رشد اجتماعی تعیین کننده میزان سازگاری و موفقیت فرد در مقابله با گروههای گوناگون و سبب مقبولیت و محبوبیت اوست . آن کسی که از رشد اجتماعی برخوردار است باید اولاً مستقل باشد و با دیگران همکاری کند . ثانیاً مسئولیت تصمیمات و اعمال خود را بپذیرد و ثالثاً برای افراد دیگر جامعه ارزش قایل شود و همه چیز را برای خود نخواهد رابعاً به شرکت در فعالیت های گروهی علاقه‌مند باشد و با دیگران همکاری کند . خامساً به کارها و اعمال مناسب اطرافیان توجه کند و آنها را بشناسد و سادساً در مواقع ضروری راهنمایی و توصیه های مفید دیگران را بپذیرد و خود را از راهنمایی افراد آگاه بی‌نیاز ندارند.

رشد اجتماعی همانند رشد جسمی و ذهنی یک کلیت پیوسته است و بتدریج به کمال می رسد برای بیشتر مردم رشد اجتماعی کم کم در طول زندگی به طور طبیعی و در برخورد با تجربه ها حاصل می‌گردد. رفتار اجتماعی مناسب و درست به صورت طبیعی حاصل نمی شود و بلکه قواعدی دارد که می بایست آموخته شود، مرتباًََ تکرار و تمرین گردد، بوسیله افراد با تجربه تصحیح شود، منتهی موفقیت در این روند بیشتر از همه به کوشش و خواست هر فرد بستگی دارد. اما عواملی نیز وجود دارد که حتماًَ در آن تاثیر می گذارند. مانند برخی از اعضای خانواده، معلمان و دوستان و قهرمانانی که به جهتی مورد ستایش هستند و الگوی زندگی هر کس را تشکیل می دهند. به علاوه کتاب‌ها و مجلاتی که می‌خوانند و فیلمهایی که می بینند، همه از جمله این عوامل هستند.

در واقع رشد اجتماعی جریانی است که در آن هنجارها، مهارت‌ها، انگیزه‌ها ، طرز تلقی‌ها و رفتارهای فرد شکل می‌گیرد تا ایفای نقش کنونی یا آتی او در جامعه، مناسب و مطلوب شناخته شود.

کودکان در دوران کودکی کم کم درک می کنند چه کسانی هستند و چه مقامی در جامعه دارند آنان الگوهای کنش متقابل با دیگران را تشکیل می‌دهند و قواعد اجتماعی و اخلاقی فرهنگ خود را در هم ادغام می‌کنند و آن را بصورتی در می‌آورند که بتوانند به کمک آن به رفتار خود نظم دهند و از قواعد اجتماعی جامعه شان دنباله روی نمایند (یاسایی، 1373)

از خصوصیات بارز انسانها اجتماعی زندگی کردن آنها می باشد و شاید متفکر یونان باستان ارسطو1 نیز به اهمیت این مساله توجه داشته است که انسان را حیوان اجتماعی تعریف نموده است .

اجتماعی شدن افراد به معنای همسازی و همخوانی آنها با هنجارها، قواعد، ارزشها و نگرشهای گروهی و اجتماعی است در این فرایند افراد مهارتها، دانشها و شیوه‌های سازگاری را می‌آموزد و امکان روابط متقابل را در فعل و انفعال پویا، سازنده و مستمر بدست می‌آورند و ضمن گسترش روابط گروهی و کسب هویت اجتماعی به پرورش شخصیت فردی خود نیز می‌پردازد.

اجتماعی شدن را می‌توان فرایندی دانست که کودک استانداردها، ارزشها و رفتارهای مورد نظر فرهنگ و جامعه خود را می‌آموزد. والدین در سالهای اولیه و نوپایی کودک عامل اصلی اجتماعی شدن آنها محسوب می‌شوند. بهترین و مؤثرترین راه اجتماعی کردن کودک خردسال و نوپا عمل نمودن بصورت یک الگوی با ثبات از رفتار مطلوب و ایجاد رابطه‌ای گرم و عاطفی با کودک در سالهای بعدی است. (یاسایی، 1370)

رشد اجتماعی بدین معناست که فرد در پرتو داشتن ویژگی‌ها و خصوصیاتی توان زندگی کردن در اجتماع را بدست می‌آورد این ویژگی‌ها شامل سازگاری با دیگران، احترام قائل شدن و کمک کردن به افراد دیگر، نهراسیدن از انتقاد و بردباری در برابر سختیها، آینده‌نگر بودن، با طرح و نقشه عمل نمودن، درک واقعیت‌های زندگی در عالم و در تخیل بسر نبردن و بتدریج خود را از وابستگی به دیگران، رهانیدن می‌باشد. مراحل رشد اجتماعی کودک در خانواده صورت می‌گیرد اما مراحل تکمیلی این آموزش بایستی در محیط مدرسه که محیط بزرگتری است صورت گیرد تا آنچه که در محیط خانواده پایه گذاری شده در محیط مدرسه پرورده تر گردد. (رشید پور ، 1366)

شاپوریان منظور از اجتماعی شدن را فرا گرفتن رفتار اجتماعی خاص در محیطی می‌داند که نوزاد آدمی در آن چشم به عرصه هستی گشوده است و باید تحت شرایط و امکانات آن، به حیات خود ادامه دهد و بدیهی است رفتار اجتماعی کودک در ارتباط با سایر افرادی که در اجتماع او زندگی می کنند شکل می گیرد و تأثیر طرحها و الگوهای رفتاری بزرگسالان بر نحوه شکل پذیری رفتار اجتماعی این است که که فرد در روابط اجتماعی به نحوی نضج یابد که بتواند با افراد جامعه خود سازگار و هماهنگ باشد. (شاپوریان، 1369)

هترینگتون1 و پارک2 در کتاب روانشناسی کودک از دیدگاه معاصر آورده‌اند که
پرورش اجتماعی فرایندی است که در طی آن معیارها، مهارتها، انگیزه‌ها، نگرشها و رفتارهای شخصی شکل می‌گیرند تا با آنچه برای نقش فعلی یا آتی در جامعه مقتضی و مطلوب تشخیص داده می‌شود هماهنگ شود.

(طهوریان و همکاران،1373)

در اثر رشد اجتماعی، کودک، با معیارها، ارزشها و رفتارهای مورد پسند فرهنگ جامعه آشنا می‌گردد. رشد اجتماعی تا حدودی، از رشد و حرکت، تأثیر می‌پذیرد. به موازات رشد کودک در جهات حرکتی، استقـــلال بیشتری در او بوجود می‌آید و همـچنانکه نیاز او به دیگران کاستـــه می‌شود توانایی او در ایجاد روابط اجتماعی با همنوعان افزایش پیدا می‌کند و از این طریق می‌تواند هر چه بیشتر به اجتماع بزرگتر وارد شده و نقشهای اجتماعی را ایفا نماید.

(مصباح و دیگران،1374)

تراور1 1980 مهارت‌های اجتماعی را به دو بعد تقسیم می‌کند. اجزا مهارت و فرایندهای مهارت. اجزای مهارت به عناصر واحدی نظیر نگاه کردن، تکان دادن سر، سلام، خداحافظی و فرایند مهارت به توانایی فرد در ایجاد رفتار ماهرانه بر اساس قواعد و اهداف مربوط و پاسخ به بازخورد اجتماعی اشاره دارد.

به عقیده " رنشا " و آشر2 مهارتهای اجتماعی رفتاریست که در تعامل موفق و مناسب با دیگران بکار می رود و این مهارتها با داشتن پایه در شناخت اجتماعی از قبیل ادراک اجتماعی و استدلال اجتماعی ظهور می یابند .

به نظر گراتویل و فرنچ3 مهارت های اجتماعی شامل رفتارهای کلامی است که در چارچوب ساخت اجتماعی ویژه عمل می کند. (جعفری نژاد، فرد کهن، 1372

1- شاخص های رشد اجتماعی

رشد اجتماعی نشانه و مشخصاتی دارد که از طریق آنها می‌توان به میزان آن پی برد این مشخصات عبارتند از:

1- استقلال : استقلال یکی از نخستین نشانه های رشد اجتماعی است استقلال یعنی اینکه یک فرد توانایی آن را داشته باشد که گاهگاهی هم تنها باشد و از این تنهایی لذت ببرد و یا در برخی از کارها به تنهایی اقدام کند. این آزادی و استقلال نتیجه دو عامل است.

الف- احساس توانایی در هدایت اعمال، یعنی عدم احتیاج به دیگران برای انجام کارها.

ب- اعتمادی که اطرافیان به او پیدا می‌کنند و این اعتماد به جهت توانایی‌های ابراز شده و استقلالی ست که در تصمیم گیری ها نشان داده شده است . اگر انسان احساسات و عقاید شخصی خویش ارزش قائل باشد و تصمیماتش را بر اساس آن بگیرد در این صورت دیگران هم برای عقاید و احساسات او ارزش قائل می شوند .

2- حد استقلال : استقلال ویژگی مهمی در رشد اجتماعی است اما در عین حال نکته‌ای در آن نهفته است که باید استخراج و استنباط شود و آن حد استقلال است زیاده روی در استقلال به نوعی عقب ماندگی می انجامد چرا که شخص به موقع از افراد مجرب و صاحب نظر کمک نمی‌گیرد و در بعضی مسائل مهم شخصاًًٌٌٌٌٌ و بدون داشتن اطلاعات کافی اقدام به تصمیم گیری می‌کند در این صورت امکان غلط بودن تصمیم و شکست برنامه او زیاد می‌شود. یک انسان رشد یافته ضمن استفاده از همفکری و همکاری دیگران به استقلال خویش هم اهمیت می دهد و آن را حفظ می کند .

3- پذیرش مسئولیت : یک انسان رشد یافته اجتماعی حتی اگر به آسانی بتواند از انجام کارها سر باز زند باز هم چنین کاری را نخواهد کرد چرا که می‌داند وقتی او شانه از زیر بار مسئولیت خالی کند دیگری باید به جای او انجام وظیفه کند. پذیرش مسئولیت باعث می‌شود که فرد در موقعیت بالاتر قرار بگیرد و وظایف سنگین‌تری را متعهد شود و با افزایش تجربه و کارایی، او را برای پذیرش مسئولیت در سطوح بالاتر آماده می کند .

4- آینده نگری : ویژگی دیگر انسان رشد یافته اجتماعی آینده نگری است او درک می‌کند که تصمیمات امروزش ممکن است بر زندگی فرداها و سالهای آینده‌اش تأثیر بگذارد.

5- میانه‌روی : یک مشخصه اصلی بلوغ اجتماعی است که لذت‌ها و حتی کار خود را متعادل نگه می‌دارد و اگر هم برای او ممکن باشد که بیشتر ساعات خود را صرف تفریح و لذت بردند بکند هرگز چنین کاری را نخواهد کرد او ساعات معینی را برای سرگرمی در نظر می‌گیرد به طوری که به وظایف اصلی خود لطمه نزند.

6- امیدواری و خوش بینی : انسانی که از نظر اجتماعی و عاطفی به بلوغ رسیده است، در مسائل اساسی زندگی موضع گیری می‌کند و در حرکت به سوی نیکروزی بشر، سهمی مثبت به عهده می گیرد. در مقابل رویدادهای غیر منتظره و حوادث ناراحت کننده، یک شخص رشد یافته خود را نمی‌بازد.

7- شوخی و بذله گویی : یک انسان رشد یافته با ضعفها و شکست‌هایش، با روحیه شاد و آسان‌گیر برخورد می‌کند. بیشتر موقعیتهای نامطبوع و ناراحت کننده زندگی را، با روح بذله گویی و شوخی پردازی، می‌توانند به موقعیتهای قابل تحمل تبدیل شوند. (آلیس وایتزمن، نظیری، 1379)

3- الگوی رشد و تکامل اجتماعی

رشد اجتماعی کودک چه از لحاظ رفتار اجتماعی و چه از لحاظ نوع معاشرتی که برای خود انتخاب می‌کند، جریان منظم و متوالی را طی می‌کند. هر کودکی باید در فرایند رشد و تکامل اجتماعی خود در سن معینی به مراحلی برسد که سایر کودکان در همان سن طی می‌کنند. مثلاً اطفال در یک سن از بیگانه خجالت می‌کشند در سن دیگر به معاشرت با اطفال میل شدید نشان می‌دهند و حال آنکه در مرحله دیگری از زندگی به آمیزش با کودکان ناهمجنس علاقه خاص دارند. (شعاری‌نژاد، 1370)

طفل دو ساله‌ای در عین حال که تنها به بازی می‌پردازد میل دارد از بازی‌ها و کردار اطفال دیگر تقلید کند. طفل دو و نیم ساله اطفال دیگر را نمی‌گذارد که به اسباب بازی‌های او دست بزنند و از دوستی و معاشرت با آنها خودداری می‌کند. ولی در سه سالگی کم‌کم به بازی‌های گروهی علاقمند می‌شود. در چهار سالگی رفته رفته تحت تأثیر گروه قرار می‌گیرد و این کیفیت به صورت آگاهی از عقاید دیگران و خودنمایی آشکار می‌شود. کودک خردسال در ابتدا فاقد احساسات اجتماعی است، سپس تا اندازه‌ای سازگاری اجتماعی نشان می‌دهد، در این مرحله کودک مقام خود را میان گروه تثبیت می‌کند و به بازی‌های دسته جمعی کم و بیش منظم می‌پردازد، در مرحله سوم از رشد اجتماعی روابط گروهی برقرار می‌کند و کودک از زندگی اجتماعی لذت می‌برد. در این هنگام کودکان گروه‌های مستقل تشکیل می‌دهند و نام گروه‌ها را شخصاً انتخاب می‌کنند و از دخالت و سرپرستی بزرگتران آزاد می‌شوند. در تمام طول دوره دوم کودکی، از 6 سالگی تا نزدیکی‌های بلوغ بر مراودات اجتماعی و تعداد اعضای گروه افزوده می‌شود. روابط اجتماعی طفل نخستین بار هنگامی آغاز می‌شود که او میان شخص و خود فرق بگذارد، اطفال نوزاد زندگی کاملاً فردی دارند و تا وقتی که نیازهای بدنی آنها به موقع ارضاء می‌شود، کوشش و میلی برای جلب توجه اطرافیان نشان می‌دهند و اعمالی که از آنها سر می‌زند، صرفاً نتیجه محرک‌های مادی است که از محیط بر آنها وارد می‌شود. طی دو ماه اول، طفل تنها در مقابل انگیزه‌های شدید واکنش نشان می‌دهد. مانند صداهای بلند، خواه انسان باشد یا صداهای دیگر و همچنین نور خیره کننده و محرک‌های لمسی شدید. طفل در ابتدا نمی‌تواند صدای انسان را از صداهای دیگر تشخیص دهد و بین دستی که او را لمس می‌کند و جسم دیگر که به بدنش برخورد می‌کند، فرق گذارد. شرایط واکنش او فقط شدت محرک است، ولی به سبب اهمیتی که انسان در زندگی او دارد به زودی تفاوت میان اجسام و انسان را یاد می‌گیرد. (شعاری‌نژاد، 1370)


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.