فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

بررسی عشق و ازدواج

این مشکل و مانع، شامل دختران که اصلاً نمی‌شود البته شامل عده‌ای از پسرها نمی‌شود کسانی که در دانشسرای تربیت معلم هستند و نیز کسانی که بعد از دروس متوسطه، ‌درس را ادامه می دهند و لازم نیست به سربازی بروند، بلکه پس از اتمام دروس، در قالب تعهدهایی که همراه با انجام شغلشان است خدمت سربازی را انجام می دهند و هیچ وقفه ای در زندگی شان بوجود نمی‌آید
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 174 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 335
بررسی عشق و ازدواج

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست

عنوان صفحه

مقدمه ...............................

بخش اول..............................

- مشکلات دوران کودکی .................

- نظریه لورنس کلبرگ دربارة شده.......

- رشد از نظر اسلام ...................

- مسائل مربوط به قبل از ازدواج.......

- حقایق پیرامون عشق و ازدواج.........

- عاشق شدن با یک نگاه ...............

- عشق دو طرفه .......................

- عشق بعد از ازدواج..................

- دلایل مناسب برای ازدواج.............

- دلایل نامناسب برای ازدواج...........

- مشکلات و موانع ازدواج...............

- نظرات شخصی محقق ...................

- ملاک‌های انتخاب .....................

- چه کسی را به همسری برگزینیم؟ ......

- راهنمای گزینش همسر ................

- دوران نامزدی ......................

- فایده های دوران نامزدی.............

- آفت‌های دوران نامزدی................

- عشق و ازدواج.......................

- برخورد با واقعیات .................

- پرورش اعتماد و صداقت...............

- سؤال و پاسخ در رابطه با روابط زناشویی

- مواردی از زمینه‌های اختلاف نظر و کشمکش

- شیوه سخن گفتن شما..................

- خطرات افراط در عشق ................

- بخش دوم: ..........................

- چرا برخی از روابط سرانجام خوبی ندارند. پنج افسانة مهلک دربارة عشق

- عواقب باور افسانه‌های عشقی .........

- چگونه عاشق می‌شویم. ................

- کشف تصمیماتتان درباره عشق .........

- ترس از صمیمیت......................

- اعتماد به نفس پائین ...............

- عاشق شدن به دلائل نادرست............

- عاشق شدن به دلائل درست..............

- شش اشتباه بزرگ که در ابتدای روابط مرتکب می‌شویم.

- دوری از فرد نامناسب ...............

- ده نوع رابطه که سرانجامی نخواهند داشت.

- نقطعه ضعف‌های مهلک .................

- بمب ساحتی تفاهم ...................

- شش ویژگی‌ که می بایست در همسر آیندة خود بدنبال آن باشید. ...................................

- لیست تفاهم ........................

- تعهد...............................

- چرا از تعهد دادن می‌ترسیم. .........

- آزمون (1) ضریب هوشی عشقی شما. ....

- آزمون (2) آیا از لحاظ روحی و احساسی تهیه هستید؟

- بخش سوم: ..........................

- پرسشنامه و سؤالات مربوط به آن.......

بخش اول

مشکل پنجم

سربازی

این مشکل و مانع، شامل دختران که اصلاً نمی‌شود. البته شامل عده‌ای از پسرها نمی‌شود کسانی که در دانشسرای تربیت معلم هستند و نیز کسانی که بعد از دروس متوسطه، ‌درس را ادامه می دهند و لازم نیست به سربازی بروند، بلکه پس از اتمام دروس، در قالب تعهدهایی که همراه با انجام شغلشان است- خدمت سربازی را انجام می دهند و هیچ وقفه ای در زندگی شان بوجود نمی‌آید.

البته مسئولین نظام باید قانون سربازی را طوری تنظیم کنند که سربازی به عنوان مانع و مشکل بر سر راه ازدواج نباشد و حقوق و مزایای برای سربازان قرار داده شود که مخارج خود و همسرشان تأمین شود و . . .

راه حل:

1) نامزدی شرعی و قانونی: نامزدی در دوران سربازی، خیلی شیرین و زیباست. دو نامزد در طول این دوران، نامه نگاری دارند و برای همدیگر مطالب امید بخش دو دلگرم کننده می‌نویسند. و در هنگام مرخصی‌های این دوران،‌ با یکدیگر دیدار و ملاقات می کنند.

2) سکونت در منزل والدین زن یا مرد:

اگر ازدواج کرده باشند، زن، در دوران سربازی شوهرش ، در منزل یکی از والدین سکونت داشته باشد (والدین مرد یا زن) که تنها نباشد و مرد بتواند با خیال راحت، خدمتش را به انجام برساند و هر گاه به مرخصی آمد، با هم باشند.

3) کمک پدران و مادران:

در مورد مخارج زن و امور دیگر (همان مطلبی که در بخش «ادامة تحصیلات علمی» گفته شد) قابل انجام است.

مشکل ششم:

(6) وجود برادان و خواهران بزرگتر:

البته این مشکل در بعضی از خانواده‌ها که این مسئله برایشان مهم است وجود دارد. و اگر نه این مشکل و عقیده، به هیچ وجه پایه و اساس شرعی و عقلی ندارد. بر جوانان لازم است که: سنت‌های غلط را بشکنند و خود را بدبخت آداب و رسوم غلط نکند. در اینجا باید توجه کرد که می‌بایست احترام برادر و خواهر بزرگتر کاملاً حفظ شود.

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

مشکل هفتم:

(7) مسکن:

لازم است طرح‌هایی وسیع و فراگیر در سطح کل جامعه اجرا گردد. تا این معضل بزرگ حل شود.

راه حل:

1) سکومت موقت در منزل والدین: در صورت امکان، عروس و داماد برای مدتی در منزل والدین یکی از آنان ساکن شوند تا منزل جداگانه‌ای تهیه کنند. اما باید توجه داشت که: اگر بداند این سکونت، باعث دعوا و نزاع و توهین و تحقیر می‌شود، به هیچ وجه صلاح نیست در آن خانه ساکن شوند یا بمانند.

2) اجاره نشینی:

یک امر رایج و معمول در کل جهان است. جوانان یک منزل ارزان و ساده ای اجاره کنند و مقداری سختی اجاره نشینی را تحمل نمایند تا ان شاء الله خانه‌دار شوند.

مشکل هشتم:

(8) ناتوانی جوانان در ادارة زندگی: در ادامه به آن خواهیم پرداخت

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

نظرات شخصی محقق:

همانطور که گفته شد مشکلات ازدواج دو دسته هستند: (1) حقیقی. (2) ساختگی.

حال به مورد دوم یعنی مشکلات ساختگی می‌پردازیم که البته از جمله مواردی است که من در تحقیقات خود با آن مواجه شدم ممکن است عده‌ای بر این عقیده باشند که ازدواج کردن اسیری است و بهتر است انسان، مجرد زندگی کند، چرا که با مسایل و مشکلاتی که در خانواده‌ها مشاهده می کنیم. به این نتیجه می‌رسیم که «بهتر است مجرد مانده و ازدواج نکنیم.»

و از سویی احتمال دارد کسی بگوید: «ازدواج بهتر است و انسان مجرد صاحب زندگی نمی‌شود، زیرا اغلب افرادی که مجرد زندگی می‌کنند اینگونه دیده‌ایم که دور از زندگی بوده و صاحب خانه امکانات زندگی نشده اند».

ازدواج امر مقدسی است و به خاط تقدسش در اسلام انجام آن مستجب بوده و ثواب دارد. اما اسلام الزامی برای این امر ندارد و آنرا واجب نکرده است.

گاهی اوقات ازدواج نکردن بهتر از این است که فرد بدون آمادگی لازم ازدواج کند و زندگی خود و فرد دیگری را دچار مشکل کند.

عده‌ای به خاطر والدین خود ازدواج نمی‌کنند و یا زمانی که تصمیم به ازدواج می‌گیرند با مشکلاتی مواجه می‌شوند (پدر و مادر با بهانه‌های مختلف مانع از ازدواج فرزند می‌شوند). اکثراً این مسئله در خانواده‌هایی رخ می‌دهد که پدر خانواده فوت شده یا پدر فرد بی مسئو‌لیتی است. و در اینجا یکی از فرزندان خود را موظف می‌کند که تا آخر عمر از خانوادة خود به خصوص مادرش حمایت کند. در ادامه داستانی در این مورد می‌خوانیم.)

داستان محله مربوط به مجله راه زندگی شماره 185 پانزدهم دی ماه 1383 است).

خلاصه داستان:

من کوچکترین فرزند خانواده هفت نفری بودم.

همه فامیل می‌دانستند پدرم بداخلاق ترین مرد روی زمین است. مادرم که در سن سیزده سالگی به زور همسر پدرم شده بود، در طی تمام این سالها حتی حالا که پیر شده ست از پدرم می‌ترسد. خواهر و برادرهایم خیلی زود ازدواج کردند و رفتند و در سن چهارده سالگی من و پدر و مادرم تنها شدیم. همیشه دلم برای مادر می‌سوخت. نمی‌خواستم باور کنم که او تا آخر عمرش باید این وضع را تحمل کند تمام رویاهایم حول محور تصویری می‌گشت که من مادرم را با خودم به سفر برده‌ام، برایش خانه‌ای زیبا خریده‌ام، خوشحالش می‌کنم، او را به خانه خودم می‌برم و نمی‌گذارم ذره‌ای اذیت شود و . . . در طی آن سالها خوب درس می‌خواندم، چون مادر از بچه‌های درسخوان خوشش می‌آمد، کم حرف بودم، تو کارهای خانه مثل یک زن به مادرم کمک می‌کردم، خلاصه هر کاری می‌کردم تا مادر از من خشنود باشد. در دانشگاه رشته وکالت خواندم آنهم چون مادر دوست داشت ولی توانست پز آنرا به دیگران بدهد. تمام وظایف مذهبی ام را به نحو احسن انجام می‌دادم چون این کار شوقی را در چشم مادر می‌آورد که بیشترین ارزش را در زندگی‌ام داشت. توی دانشکده با دختری آشنا شدم، دختر ساده‌ای بود و هرگز رفتار زننده‌ای از او نمی‌دیدم. در مورد او با مادر صحبت کردم اما مادر در حالی که هنوز او را ندیده بود به شدت مخالفت کردن و سرانجام کاری کرد که من دیگر به آن دختر فکر نکنم. بعد از آن به سربازی رفتم و در طی آن مدت مادر برای من به دنبال دختری مناسب می‌گشت. بعد از اتمام سربازی در امتحان کانون وکلا شرکت کردن و قبول شدم و کم کم زندگی‌ام داشت سر و سامان می‌گرفت و معیارهای من در طی این سالها بسیار تغییر کرد و این معیارها با معیارهای مادرم متفاوت بود. اما چطور می‌توانستم این مسئله را به او القاء کنم؟ او عادت کرده بود که من را در هر شرایطی به نحو کامل داشته باشد. هیچ وقت با کوچکترین عقیده و خواست او مخالفت نکرده بودم. اولین پس اندازم را کنار گذاشتم و او را فرستادم مکه. خواهرم و بردادرهایم به او هیچ اهمیتی نمی‌دادند و پدرم مدام به من غر می‌زد که چرا اینقدر به مادرم چسبیده‌ام و به جای آن نمی‌روم سراغ زندگی خودم؟! خلاصه مادر از مکه که برگشت عزمش را جزم کرده می‌برد که هر طور شده برای من دختر مناسبی پیدا کند. مدام مرا به خواستگاری دخترهای کم سن و سال و زیبا برد. اما من که حال تقریباً سی و دو سال سن داشتم، و دلم می‌خواست با دختری ازدواج کنم که بتوانم چند کلمه‌ای با او حرف مشترک داشته باشم مادرم دختری را پسندید اما او اصلاً ‌کسی نبود که من بتوانم سالها با او زندگی سعادتمندی داشته باشم. اما مادرم عاشق چشم‌های رنگی و زیبایی چهرة او شده بود، می‌توانست حسابی به همه پز بدهد که عروسش مهندس می‌شود و چقدر هم زیباست. اینجا بود که برای اولین بار به مادرم نه گفتم، باورش نمی شد، همیشه فکر می‌کرد من در هر شرایطی مطیع او خواهم بود، سکوت می کنم و می‌گویم هر چه شما بگویید. . . . اما حالا موضوع یک عمر زندگی بود، حالا فهمیدم چرا خواهر و برادرهایم به سراغ زندگی خود رفتند. متوجه شدم که هر انسانی باید زندگی مخصوص به خود داشته باشد.)

دلایل پنهان دیگری که وجود داد این است که بعضی از جوان‌ها شرطی‌اند ، یعنی به دلیل اتفاق ناگواری که برای خواهر، برادر یا یکی از فامیل آنها افتاده و ازدواجشان با مشکل رو برو شده، شرطی شده‌اند، یعنی از ازدواج می‌ترسند. همانطور که گفتیم عده‌ای از جوانان از مسوولیت پذیری می‌ترسند و به محض اینکه حرف ازدواج پیش می‌آید، دچار دلشوره می شوند و دست آخر به دلیل عدم آگاهی از معیارهای ازدواج دچار ترسی پنهانی هستند که اقدام به ازدواج نمی‌کنند.

حال راهکاری‌هایی را بیان می‌کنیم: کسانی که شرطی‌اند باید شرطی زدایی کنند و این تفکر غلط را که همه ازدواجها با دشواری‌هایی روبرو هستند، از خود دور سازند. کسانی که دلشوره ازدواج دارند باید بدانند که این دلشوره طبیعی است و پس از اینکه ازدواج کردند خود به خود از بین می‌رود و کسانی که به دلیل عدم آگاهی از چگونگی ازدودج بیمناک‌اند، و باید بدانند که با خواندن کتاب‌های مختلف در این زمینه آنقدر میزان آگاهی شان بالا می‌رود که خود را برای ازدواج آماده می‌بینند.

شاید خیلی‌ها بگویند ازدواج به درد سرش نمی‌ارزد و مجردی هم عالمی دارد . چرا ازدواج کنیم و با اختلاف عقیده هایی که پیدا می‌کنیم روبروی هم قرار بگیریم و نیروی خود را صرف جر و بحث دائمی بکنیم؟

زن و مرد دو نیری متخاصم و رودروی یکدیگر نیستند که بخواهند برضد هم باشند. آنان دو نیروی مکمل برای تولید نسل هستند. پایه‌ریز اساس خانواده و شادی بخش زندگی‌اند. آنها با پیوند با یکدیگر آفریننده حیات موجودی تازه به نام انسان و برآورنده نیاز آینده جهان و هستی‌اند.

پس لزومی ندارد که زن ستیزی یا مرد ستیزی که تفکری است بیمارگونه، (و امروز خیلی عنوان می‌شود) مطرح شود.

ازدواج در سنین بالا( بیش از سی سال) دارای معایب و محاسنی است. محاسن ازدواج در سن بالا این است که فرد در این سن با تجربه‌تر است و تصمیمات او بیشتر از روی عقل و منطق است تا احساس. بنابراین احتمال اینکه اشتباه کند بسیار کم است در این زمان افراد، مسئولیت پذیرتر و فهمیده‌تر هستند در نتیجه بهتر می‌توانند مسائل و مشکلات زندگی را حل و فصل کنند.

معایب ازدواج در سن بالا این است که: هر چه سن افراد بالاتر می‌رود احتمال ریسک آنها در زندگی کاهش پیدا می‌کند همچنین تحرک آنها کم تر می‌شود. زمانی که احتمال ریسک افراد پائین می‌آید انتخاب کردن برای آنها دشوار می‌شود در نتیجه ممکن است بسیار مشکل پسند و کمال‌گرا باشند و توقعات زیادی از همسر آینده خود داشته باشند و چون در این سن اکثراً از نظر مالی و موقعیت‌ شغلی و اجتماعی، در سطح بالای هستند ترجیح می دهند با کسانی که شریط بسیار مطلوبی دارند ازدواج کنند. شاید در ظاهر این طور به نظر برسد که داشتن شرایط بسیار مطلوب، امتیاز خوبی است و ایرادی در آن وجود ندارد اما مشکل زمانی حاصل می‌شود که ما بعد از مدتی متوجه شویم آن شرایط در ظاهر عالی است و برای یک زندگی کافی نیست. مشکل دیگری که ایجاد می‌شود این است که چون فرد کم تحرک می‌شود بنابراین نمی‌تواند همانند زمانی که جوانتر بود آن شور و هیجان اول زندگی را داشته باشد. و این مسئله زمانی حاد می‌شود که فرد با کسی ازدواج کند که نسبت به خودش بسیار جوانتر، است فرد جوانتر از همسرش انتظاراتی دارد و چون او نمی‌تواند این شور و هیجان را برای او به ارمغان بیاورد دچار ناراحتی می‌شود. مسئله دیگر زمانی بوجود می‌آید که فرد در سن بالا ازدواج کرده مثلاً آقایی در سن 50 سالگی ازدواج می‌کند زمانی که او صاحب فرزندی می‌شود تقریباً به اندازه‌ یک نسل با فرزندش اختلاف سنی دارد و در نتیجه وقتی که فرزندش بزرگ می‌شود نمی‌تواند با او ارتباط خوبی برقرار کند. مسئله دیگر این است که کوچکترین اشتباه در ازدواج ممکن است در این سن غیر قابل جبران باشد و فرد دیگر فرصت نکند ازدواج مناسب انجام دهد است. البته مواردی که اشاره شد، مسائلی است که در جامعه امروز ما وجود دارد و اگر نه ممکن است استثنا نیز وجود داشته باشد. ازدواج در سن بالا و مشکلات آن با توجه به اینکه آن فرد زن یا مرد باشد فرق می‌کند. مشکلاتی که در بالا به آن اشاره شد می تواند بین مردها و زن‌ها مشترک باشد. اما مشکلی که برای خانم‌ها بیش ‌تر از آقایان پیش می‌آید این است که هر چه سن خانم‌ها بالاتر می‌رود قدرت باروری آنها رفته رفته کاهش پیدا می‌کند بنابراین ممکن است مثلاً بعد از سن 35 سالکی یک خانم نتواند باردار شود یا بارداری او در این سنین بسیار خطرناک باشد (بارداری در سن بالا امکان ایجاد فرزندان عقب مانده ذهنی را افزایش می‌دهد).

البته مسائل مختلفی وجود دارد که افراد تمایلی به ازدواج ندارند. به عنوان مثال: شکست عشقی یک مرحله از زندگی ممکن است باعث شود تا فرد تصمیم گیرد تا دیگر ازدواج نکند یا در سنین بسیار بالا ازدواج کند. البته این شکست ممکن است به دلایل مختلف بوجود آمده باشد:

از جمله:

1- خیانت طرف مقابل: که در این صورت فرد نسبت به جنس مخالف خود بی‌اعتماد می‌شود.

2- پاسخ منفی طرف مقابل: ممکن است به غرور شخص لطمه وارد شود و دیگر اقدامی نکند.

3- مخالفت بیش از اندازه‌ والدین: فرد نسبت به والدین خود بی اعتماد می‌شود و یا اگر این مخالفت از طرف خانوادة طرف مقابل باشد بعد از مدتی مأیوس شود.

4- اقدام نکردن به موقع: (با مثال توضیح می‌دهیم) فرض کنید آقایی به خانمی علاقمند شود در طی چند ماه یا شاید چند سال سعی در شناخت او و خانواده‌اش می‌کند. خانم از علاقة این فرد نسبت به خودآگاه می‌‌شود، و اما اقدامی از طرف آقا صورت نمی گیرد و خانم از او مأیوس شده و با فرد دیگری ازدواج می‌کند و آن زمان شخص به خود می‌آید و می‌بیند شاید بهترین فرصت زندگی‌اش را از دست داده، فرصتی که شاید دیگر برایش پیش نیاید. و همة این اتفاقات به علت عدم تصمیم‌گیری به موقع است.

البته برعکس این اتفاق نیز امکان دارد: چه بسیار دختر خانم‌هایی که از فرصت خود اسنفاده نکرده و پشت به بخت خود کرده‌اند. و بعدها حسرت خورده‌اند.

متأسفانه این تجربه‌ای است که قیمت بسیارگرانی دارد. نتیجه اخلاقی این است: زمانی که تصمیمی می‌گیریم و می‌دانیم که تصمیم ما درست است حتماً آنرا انجام دهیم. حتی اگر بعدها متوجه شویم که اشتباه می‌کردیم بهتر از این است که یک عمر حسرت بخوریم که جرا از فرصتی که داشتیم استفاده نکردیم. فرصتی که دیگر قابل جبران نیست.

5- گاهی اوقات افراد به علت بیماری یا نقص عضوی که دارند حاضر به ازدواج نیستند.

زمانی که از این افراد علت ازدواج نکردنشان را می‌پرسیم اینگونه پاسخ می‌دهند: نمی‌خواهم فرد دیگری را در گیر مشکلاتم کنم. در صورتی که واقعیت چیز دیگری است. همانطور که در قسمت‌های قبل (دلایل نادرست ازدواج) گفتیم که نباید از روی ترحم ازدواج کرد.

در واقع این افراد دوست ندارند که دیگران از روی ترحم و دلسوزی با آنها ازدواج کنند. این افراد خود را با کار یا تحصیل علم یا هنر مشغول می کنند و اکثراً در این زمینه‌ها انسانهای موفقی هستند. در پاسخ به اینگونه افراد باید گفت: که افراد زیادی هستند که داوطلب ازدواج با آنها هستند. بنابراین باید واقعیت را بپذیرند. اگر اطراف خود را با دقت نگاه کنیم کسانی را خواهیم یافت که با داشتن بیماری یا نقص عضو زندگی خوبی دارند. مثلاً بعد از جنگ تحمیلی افراد بسیاری دچار آسیب جسمانی شدند ( این جانبازان نزد مردم کشور ما قابل احترام و با ارزش هستند) و دختران با ایمانی با این افراد ازدواج کردند. و زندگی شاد و سالمی دارند. توصیه من به افرادی که نقص جسمانی را مانع ازدواجشان می‌دانند، این است که: شما پیشنهاد ازدواج خود را به فرد موردنظر بدهید آنگاه به او اجازه دهید تا در این مورد فکر کند اگر پاسخ او منفی بود شما چیزی از دست نداده‌اید و باز فرصت دارید تا انتخاب کنید و اگر پاسخ مثبت بود برای اینکه مطمئن شوید آیا آن فرد از روی احساسات یا ترحم و دلسوزی پیشنهاد شما را پذیرفته است یا خیر، بهتر است برای چند ماه با او در ارتباط باشید و او را با مشکلات و مسائلی که بیماری یا نقص عضو شما بوجود می‌آورد آشنا کنید تا او بداند در آینده با چه مسائلی روبرو خواهد بود و پس از پایان (مثلاً سه ماه یا بیشتر) نظر قطعی او را بخواهید. البته در طی این مدت نه تنها مشکلات بلکه توانمندی‌های خود را نیز به او نشان دهید و در پایان تصمیم‌گیری را به عهده او بگذارید. در هر صورت هیچ کس نمی‌تواند ضمانت کند که همسرش تا پایان عمر با او خواهد بود. حتی کسانی که از لحاظ جسمی سالم هستند ممکن است بعد از مدتی از هم جدا شوند.

من فکر می کنم حتی کسانی که به بیمار ایدز (HIV) مبتلا هستند با مشورت پزشک خود می‌توانند با کسانی که همین بیماری را دارند ازدواج کنند. زندگی یعنی حرکت، بنابراین نباید هیچ گاه نا امید بود. شاد باشیم و از لحظات خود به بهترین نحوه، استفاده کنیم. اگر از کسی کینه‌ای به دل داریم آن فرد را ببخشم .چون زمانی که ما از کسی نفرت داریم این کینه همچون طناب نامرئی بین ما و آن فرد است بنابراین با گذشت می‌توان این طناب را پاره کرد و آسوده زیست. و راز شاد زیستن در امنیت و آرامش خاطر است.

ملاک‌های انتخاب همسر:

1- تدین

2- اخلاق نیک

3- شرافت خانوادگی

4- عقل

5- سلامت جسم و روح

6- زیبایی

7- علم و سواد

8- کفو همدیگر بودن

چه کسی را به همسری برگزینیم؟

بیشترین مشکلاتی که در «زندگی خانوادگی» به وجود می‌آید، به خاطر این است که دختر و پسر در اینجا به خطا رفته‌اند و همسر متناسب با خود را انتخاب نکرده‌اند.

معیارها و ملاک‌ها و خصوصیات و صفاتی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، دو نوع است:

الف) آنهایی که رکن و اساسند و برای یک زندگی سعادتمند حتماً لازمند.

ب) آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی‌اند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارند.

اول- تدین ( از ارکان اساسی و حتمی)

انسانی که دین ندارد، هیچ ندارد، هر چه هم داشته باشد، هیچ محسوب می‌شود. انسان دیندار، هرگز نمی‌تواند با همسر بی‌دین، کنار بیاید و با هم زندگی سعادتمندانه‌ای داشته باشند. انسان متدین، ممکن است بتواند نقصهای دیگر همسرش را تحمل کند اما بی دینی او را هرگز نمی تواند تحمل نماید.

از ثمره‌های تدین می توان به موارد زیر اشاره کرد.

الف) عفت، ب) حجاب، ج) نجابت، د) حیا

انسان به هر اندازه که عفیف و نجیب و پاک باشد، به همان اندازه «متدین» است. هر چند که خودش متوجه نبوده و متعقد به دین نباشد. عفت و نجابت و پاکی و اصولاً هر صفت و خصوصیتی که کمال محسوب شود، جزئی از دین است.

دوم- اخلاق نیک (ویژگی اساسی و حتمی برای طرفین)

منظور از «اخلاق نیک» تنها «خنده‌رویی و خوش خلقی اصطلاحی» نیست، زیرا خندیدن و . . . . در بعضی از مواقع ، نه تنها مطابق اخلاق نیست، بلکه ضد اخلاق است. بلکه منظور از اخلاق نیک، «صفات و خلق و خوهای پسندیده در نظر عقل و شرع» می‌باشد.

پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: با کسی که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج انجام دهید و اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین بوجود خواهد آمد.

بدزبانی، زبان درازی، نیش زدن با زبان، بی ادبانه و بی پروا سخن گفتن و فحش دادن از نمونه‌های برجستة «بداخلاقی» است. و خوش زبانی، نرم خوی در سخن و مؤدبانه سخن گفتن، از نشانه بارز «خوش اخلاقی» می‌باشد.

«حسادت» از نشانه‌های مهم « اخلاق بد» است و «بزرگواری» از نمونه‌‌های برجستة «اخلاق پسندیده» است.

زندگی با انسان «کج خلق» بسار مشکل است و زندگی با افراد «خوش خلق» و «خوش برخورد» به انسان نشاط و امید می‌دهد. خوش خلقی یکی از نشانه‌های «ایمان» است بدخلقی، از نمونه‌های «ضعف ایمان».

لجاجت و دورنگی، لطمه‌های سنگینی به زندگی خانوادگی وارد می‌کند.

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

از حضرت محمد (ص) در مور نشانه‌های مؤمن سؤال کردند حضرت فرمود: نشانه‌های مؤمن این است که رئوف است و می فهمد و حیا دارد. از حضرت علی (ع‌) پرسیدند. نشانه‌های مؤمن چیست؟ حضرت فرمودند: نشانة مؤمن این است که نگاه می‌کند آنچه خدا از حق و حقیقت به او واجب کرده، دنباله رو آن می‌شود و نگاه می‌کند به آنچه با حق مخالف است، از آن دوری می جوید اگر چه باطل با او فامیل نزدیک باشد بنابراین فرد مؤمن مهربان رئوف و با معرفت است، شرم و حیا دارد وحق جو است و نسبت به باطل بیزار است. اگر فردی را که ما برای زندگی مشترک در نظر گرفتیم دارای این صفات باشد.

- دیگر حق همسر را پایمان نخواهد کرد.

- نسبت به همسر، دلسوز خواهد بود.

- در اختلاف‌های خانوادگی هنگامی که متوجه اشتباهش شد عذرخواهی خواهد کرد چرا که قرار است دنباله رو حق و حقیقت باشد.

- دیگر زحمات همسر را نایده نمی‌گیرد زیرا که فهم و شعور و معرفت دارد.

- از حرف‌های رکیک و زننده و همچنین کارهای بد و ناپسند دوری خواهد کرد چون شخص با حیایی است.

اصولاً شخص بد اخلاق، حداقل یک کمبود در خود احساس می‌کند. و به همین علت، خود را نسبت به دیگران ناقص تلقی کرده و به مرور زمان و با فکرهای ناصحیحی که در مقایسه خود با دیگران می نماید اعصاب و روانش دچار تزلزل شدید شده تاجایی که تحمل شنیدن و یا دیدن کوچک‌ترین رفتار متضاد با ایده و روش خود ندارد و به همین خاطر ظرفیت‌اش پرگشته و عکس العمل نشان می‌دهد و این عکس العمل حربه‌ای است که در حقیقت برای پیرو نمودن دیگران به کار می بندد و از این رو شما تا از او اطاعت می کنید، داد و فریادی از او نمی‌شنوید اما هنگامی که کارها بر خلاف آنچه او می خواهد اتفاق افتاده باشد و یا بخواهد اتفاق بیفتد، این قشقرق را به پا خواهد کرد.

(اسداللهی فرد/ گفتنی‌های ازدواج)

سوم- شرافت خانوادگی (شرط اساسی و حتمی برای طرفین)

منظور از «شرافیت خانوادگی» شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعی نیست، بلکه منظور «نجابت و پاکی و تدین‌ و . . . . » است.

ازدواج با یک فرد، مساوی است با پیوند با یک خانواده و فامیل و نسل!

در مسأله « انتخاب همسر» معقول نیست که انسان بگوید: « من می‌خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده و فامیل او ندارم. . . . »زیرا ؛ این فرد جزئی از همان خانواده و فامیل است و مسلم است که بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل، از راه وراثت و تربیت و محیط عادات به این فرد منتقل شده است. اگر تو با آنان کار نداشته باشی، آنان با تو کار دارند! هرگز نمی‌توانی همسرت را از آنان و آنان را از همسرت جدا کنی. خودت هم نمی توانی رابطه‌ات را با آنان قطع کنی. یک عمر باید با آنها معاشرت و زندگی نمایی. اگر خانواده و خویشان همسر، ناباب و فاسد باشند، انسان را «زجر کش» می کنند و از دخالت‌های آنان در زندگی و از ارتباط با آنان نمی‌شود بکلی جلوگیری کرد.

بدنامی یا خوشنامی آنان، تا آخر عمر همراه انسان است و در زندگی تأثیر می گذارد، تحمل بدنامی آنان، بسیار مشکل خواهد بود. صفات و خصوصیات آنان، در فرزندان آینده،‌ تأثیر دارد. البته «استثناء» نیز وجود دارد یعنی از خانواده بد، گاهی فرزندان شایسته و خوب بیرون می آیند اما بدون تردید او آثاری از آن ریشة مشترک، را در وجودش دارد. که ممکن است در مواقع و حالا «عادی» ظاهر نشود.

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

چهارم- عقل( شرط اساسی برای طرفین)

برای ایجاد «زندگی سعادتمندانه» ، به «عقل و فهم سالم » نیاز است.

امام علی (ع) می‌فرماید: بپرهیزید از ازدواج با احمق! زیرا مصاحبت و زندگی با او بلا است و فرزندانش نیز تباه می شوند.

توجه: ممکن است انسانی «با سواد» باشد اما «عاقل» نباشد. و یا عاقل باشد اما با سواد نباشد.

یعنی «با سواد بودن» مساوی با «عاقل بودن»« نیست؛ همانگونه که عاقل بودن نیز مساوی با با سواد بودن نمی‌باشد. البته «علم» و «عقل» بر یکدیگر تأثیر دارند اما عین هم نیستند. البته بعضی از زرنگیها و زد و بندها و حیله گیریها را نباید به حساب عقل گذارد و انجام دهندة آنها را عاقل نامید.

پنجم- سلامت جسم و روح

اسلام از ازدواج با بعضی از بیماران، نهی فرموده است: مانند بیمارانی که دارای بیماری‌هایی از قبیل جزام، جنون و برص باشند. همانطور که قبلاً هم اشاره شد بعضی از بیماری‌های جسمی و روانی، اهمیت چندانی ندارند و مانع انجام وظایف همسری نشده و لطمه‌ای به زندگی نمی زنند و می توان آنها را تحمل کرد و یا با معالجه و مراقبت، درمان و برطرف نمود.

ششم – زیبایی:

«زیبایی » یک امتیاز است و در شیرینی و سعادت «زندگی زناشویی» تأثیر بسزایی دارد. دو انسان که می‌خواهند به عنوان همسر و یاور، کانونی سعادتمندانه تشکیل دهند و تا پایان عمر در کنار هم با صفا و صمیمیت و عشق و محبت زندگی کنند. لازم است یکدیگر را از هر جهت دوست داشته باشند و از اندام و چهره و شکل ظاهری هم خوششان بیاید.

زیبایی، یک معیار و اندازه معین و «قانون استاندارد» ندارد که بشود افراد را با آن سنجید، بلکه- تا حدودی به سلیقة ‌افراد بستگی دارد. حتی ممکن است فردی در نظر کسی زیبا باشد و در نظر دیگری زشت.

زیبایی،‌ یک خصوصیت نسبی است و لازم نیست که در حد عالی باشد، بلکه مهم آن است که دو همسر، یکدیگر را بپسندند و از هم خوششان بیاید و دلخواه هم باشند.و کسی که تدین و ایمان و عفت و ارزشهای اصیل و حقیقی را زیر بنای زندگی قرار داد و «زیبایی» را به عنوان یک «امتیاز کلی» در کنار آنها به حساب آورد، گذشت زمان نمی‌تواند آن زندگی را فرسوده کند. زیرا خدای مهربان، به پاداش تدین همسران با ایمان، چنان محبت و اشتیاق شدیدی در قلبهای پاک آنان قرار می‌دهد. که هیچ عاملی حتی سپری شدن دوران جوانی و شادابی، نمی‌تواند آن را سرد و کرده از بین ببرد.

بنابراین پیوندی که بر اساس ارزشهای الهی پدید آمده باشد «پیوندی جاودانه» است و پیوندی که چنین نباشد «ناپایدار» خواهد بود.

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

هفتم- علم و سواد

این «ویژگی» در امر «انتخاب همسر» و زندگی مشترک، مورد توجه است و امتیازی برای همسر شایسته محسوب می‌شود و در تکامل و رشد زندگی و انجام وظایف همسری و تربیت فرزند و . . . . تأثیر نیکویی دارد. اما این خصومت نیز (مانند زیبایی) «شرط کمال» است نه « رکن و اساس» و باید در کنار صفات و معیارهای اصلی و اساسی بررسی شود نه مستقل.

علم بدون تعهد و ایمان همیشه مضر است، همانند «زیبایی» بدون ایمان و عفت.

هشتم – کفو همدیگر بودن (همتایی،‌‌ سنخیت، تناسب)

ازدواج نوعی «ترکیب بین دو انسان و دو خانواده» است. زندگی مشترک یک «پدیدة مرکب» است که اجزاء اصلی و اساسی آن «زن و مرد» می‌باشند. هر قدر بین این دو عنصر، همانگی، همفکری تناسب و سنخیت روحی و اخلاقی و جسمی باشد، این «ترکیب» استوارتر، مستحکم‌تر، پرثمرتر، شیرین‌تر، لذت بخش‌تر و جاودانه تر خواهد بود؛ و هر چه این تناسب و هماهنگی کمتر باشد، زندگی سست‌تر، تلختر ، کم ثمرتر و ناپایدارتر خواهد بود.

موارد همتایی و تناسب دختر و پسر:

1) همتایی دینی و ایمانی: هر چه به هم نزدیکتر باشند و فاصله کمتر باشد، بهتر است. انسان مؤمن، اگر با همسری بی ایمان ازدواج کند و نتواند او را متدین نماید، یا باید همرنگ او شده و بی دین شود و یا در برابر او مقاومت کند و دائماً نزاع و زد و خورد داشته باشد. البته استثناءهایی وجود دارد اما ما مطالب را بر مبنای «اکثر» افراد بیان می کنیم.

2) همتایی و همگانی فرهنگی و فکری: زوجین در بسیاری از مسائل، تصمیم مشترک و یکسان گرفته و بر مبنای آن عمل کننده و در نشیب و فرازهای زندگی، یاور هم باشند و فرزندانشان را بر اساس یک طرح هماهنگ تربیت کنند. این عمل جز با داشتن فرهنگ مشترک و هماهنگ تقریباً غیر ممکن است.

3) همتایی اخلاقی: ممکن است دو نفر از نظر «تدین و ایمان» در مقام بالایی باشند اما از جهت اخلاقی با هم تفاهم نداشته باشند و به اصطلاح «اخلاقشان با هم جور در نیاید» بنابراین در زندگی دچار مشکل خواهند شد.

4) هم سطح بودن در تحصیلات: بهتر آن است که زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با هم فاصله نداشته باشند تا تفاهم بیشتری در زندگی‌شان وجود داشته باشد.

5) همتایی جسمی و جنسی: مسائل جنسی، یکی از ارکان اصلی و بنیادین «زندگی زناشویی» است. «اشباع و ارضاء و رضایت جنیس» زن و شوهر از هم، تأثیر مثبتی در موفقیت زندگی شان دارد همانگونه که «عدم اشباع و نارضایتی» آنان، تأثیر مخرب و خطرناکی بر کل زندگی باقی می‌گذارد. اگر یک همسر، از نظر جسمی و جنسی، قوی و «گرم مزاج» و دیگری ضعیف و «سرد مزاج» باشد، در بسیاری از امــور زندگی شان خلل وارد می‌شود و احتمال فساد و انحراف، بسـیار قوی‌ است.

6) تناسب در زیبایی: توجه به توازن و تناسب میان دو همسر در زیبایی صورت و اندام و قیافه ظاهری نیز لازم است.

7) تناسب سنی: تفاوت سن بلوغ جنسی در دختر و پسر، یک امر طبیعی است. پسر، 4 سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی می‌رسد، پس خوب است که تفاوت سن آنان در امر ازدواج نیز همین مقدار باشد. البته در بخش دوم این تحقیق بطور کی در این مورد توضیح داده شده است.

8) تناسب مالی: قاعدة عامی در این مورد این است که، صلاح نیست که دختر و پسرها و خانواده هایشان از نظر مالی و ثروت تفاوت زیادی داشته باشند. زیرا ممکن است موجب تکبر و غرور یک طرف و حقارت طرف دیگر شود.

9) تناسب خانوادگی: ازدواج با یک فرد مساوی است با پیوند با یک خانواده و فامیل و نسل در قسمت‌های قبلی توضیح داده شده است.

10) تناسب سیاسی: اگر زوجین به مسائل سیاسی اهمیت دهند باید این مورد توجه کنند که، از دو گروه مخالف نباشند و اگر نه مشکلی پیش نمی آید.

11) تناسب اجتماعی: کسی که اهل علم و تحقیق و پژوهش است و می خواهد عمر و زندگی‌اش را در راستای مسائل علمی و تحقیقی بگذراند و بافت زندگی اجتماعی و خانوادگی‌اش این گونه بافتی است و روحیه اش یک روحیة‌ کاوشگرانه می‌باشد، هرگز نباید با فرد و خانواده‌ای وصلت کند که روحیه اجتماعی شان یک روحیه اشرافی است و اهل خوشگذرانی، مهمانیهای رویایی و . . . هستند. البته تفریح و سرگرمی در حد اعتدال برای کسی که اهل تحقیق است نیز لازم است اما عیش و نوش،‌ مهمانی آنچنانی و . . . . چیز دیگری است.

12) همتایی و تناسب در آینده را نیز تا حد ممکن باید در نظر گرفت، از بررسی وضعیت خانواده و رفتار و اخلاق افراد،‌ می توان تا حد زیادی، آینده‌شان را پیش بینی کرد دختر و پسر قبل از ازدواج، هدفها و ایده ها و طرح های ذهنی و «احتمال تغییرات» در زندگی آینده‌شان را به یکدیگر بگویند. زیرا اگر همسران، اهداف و برنامه‌های آینده یکدیگر را قبل از ازدواج بدانند یا می پذیرند خود را برای همراهی و تحمل آماده می‌کنند و یا نمی پذیرند و رد می کنند و مساله منتفی می‌شود. اما اگر ندانند و نفهمند، در آینده که با آنها مواجه می‌‌شوند، ممکن است قبول نکنند و نتوانند تحمل کنند و آنگاه گرفتاری پیش می‌آید و کار به نزاع و دعوا و . . . . می کشد.

و در آخر مبحث نتیجه می‌گیریم که :

کبوتر با کبوتر باز با باز

کند همجنس با همجنس پرواز!

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

راههای گزینش همسر:‌

1) مشورت

2) واسطه و معرف

3) تحقیق

4) فرستادن پیک

5) نوشتن نامه

6) عکس

7) گفتگوی مستقیم

8) دیدن یکدیگر

راه اول- مشورت:

صفات مشاور:

تدین: به انسان بی‌دین نمی‌شود اعتماد کرد، انسان متدین، علاوه بر اینکه مورد اعتماد است. قضایا را از دید اسلام می‌نگرد و مطابق معیارهای اسلامی نظر می‌دهد. مشاور باید دارای عقل و فهم باشد و نسبت به مسائل انتخاب همسر و ازدواج، آگاهی کافی داشته باشد، یک مشاور خوب باید رأی و عقیده خود را آزادانه و بدون ترس و مصلحت اندیشی غلط، بیان کند، انسانی که «آزادی رأی» نداشته باشد، ممکن است مصلحت‌هایی را در نظر بگیرد که به زیان مشورت کننده تمام شود، یک مشاور باید دلسوز و خیر خواه و امین و رازدار باشد و . . . . پدر و مادر می‌توانند بهترین مشاور برای جوانان باشند و نظرات و تجربیات خود را در اختیار فرزندانشان قرار دهند،‌ اما نظراتشان را بر آنان تحمیل نکنند. البته بعد از گرفتن مشاور نیز در نهایت تصمیم نهایی با خود فرد است.

راه دوم- واسطه و معرف:

واسطه و معرف در امر ازدواج کسی است که: دختر و پسری را می‌شناسد و آنان را برای ازدواج، به یکدیگر معرفی می‌کند و یا اینکه: علاوه بر معرفی، در ادامه کار نیز آنان را یاری می‌نماید و یا اینکه: او معرفی نمی‌کند،‌ اما جوان یا خانواده و یا بستگانش به او مراجعه کرده و از او می‌خواهد که فرد مناسبی را برای ازدواج به او معرفی کند و یا در امر انتخاب همسر، راهنمایی و کمکش نماید. این وساطت بسیار مهم است و به هر کسی نمی‌ توان اعتماد کرد.

انواع واسطه‌ها:

1) خیر خواه و آگاه: اینان معیارها را می‌دانند و راه و رسم این وظیفة مهم را می‌شناسند و به خوبی از عهدة آن بر می آیند.

2) خیر خواه و اما ناآگاه: اینان نیتشان «خیر» است و می خواهند کاری صواب کنند و به ثواب برسند اما راه و رسم آن را نمی‌دانند و ممکن است اعتماد به اینان، خسارتبار باشد.

3) افرادی که نیت سوء دارند و غرضهای پلید و منافع خاصی را دنبال می کنند. این افراد نیتشان شر است و عملشان هم شر و جوانان و خانواده باید کاملاً مواظب این شیادان باشند.

راه سوم- تحقیق

1) بررسی احوال و صفات خویشان نزدیک شخص:

بعضی از خصوصیات و صفات، در یک خانواده و فامیل، گسترده است و افراد یک خانواده و فامیل دارای صفاتی مشترکند.

2) تحقیقی از طریق خویشان او

البته نظر خویشان نمی‌تواند «حجت» باشد چون ممکن است از روی ترس یا مصلحت اندیشی سخن گویند. بنابراین نظر آنها تنها می‌تواند راهنمایی برای مراحل دیگر تحقیق باشد. مگر این که اطمینان حاصل شود که فرد مورد مشورت انسانی عادل و بی غرض و بی طرف است و واقعیت را کتمان نمی‌کند.

3) از طریق دوستان نزدیک «او».

همکلاسان، همکاران و دوستان نزدیکی که مدتها با او در تماس و معاشرت و دوستی بوده آنان موارد خوبی برای تحقیق‌اند البته باید به نکته‌ای که در مورد خویشاوندان گفته شد در اینجا نیز تفکر کرد.

4) از طریق معلمان و استادان «او».

اینان ممکن است خصوصیات و مطالبی دربارة «او» بدانند که حتی خویشان و دوستان نزدیکش هم ندانند. دربارة اینان مشکل قبلی کمتر وجود دارد، زیرا آنان، نه خویشاوند هستند و نه نیازی به آن گونه مصلحت کاری و کتمان می‌بینند.

5) تحقیق از طریقی دشمنان «او».

دشمنن شخص، عیبهایش را واضح‌تر بیان می کنند. البته این هم حجت نیست و اگر عیب و نقصی از «او» بیان کردند، تا از راههای دیگر ثبت نشود، نباید مورد توجه و عمل قرار گیرد.

راه چهارم – فرستادن پیک

دختر و پسر و خانواده‌یشان، چند نفر از خویشان و آشنایان را برگزینند و به منزل و مکان فرد مورد نظر بفرستند. قبل از فرستادن « پیک‌ها »به این «مأموریت مهم!»، «دستور کار مأموریت» را برایشان بیان کنند. به این صورت که : معیارها و نقطه نظرهای خود و اموری را که آنان باید مورد توجه قرار دهند، برایشان تشریح کنند. البته پیک‌ها باید عاقل و خیرخواه و امین باشند و همچنین دارای تجربه و معیارهای صحیح، هم جوان و هم سالمند باشند زیرا سالمندان تجربه‌هایی دارند که ممکن جوانان نداشته باشند و جوانان نیز معیارها و بینشهایی دارد که شاید سالمندان فاقد آن باشند. پس از آن که پیک ها از مأموریت بازگشتند، دختر و پسر و خانوادة هایشان، اطلاعات و نظرات را بگیرند و پیرامون آن تفکر و دقت و مشورت کنند و پس از بررسی همة جوانب، برای برداشتن گامهای بعدی تصمیم بگیرند. اطلاعاتی و نظرات پیکها، حکم «راهنما» را دارد، نه حکم «نظر نهایی» راه و امکان وجود اشتباه در نظراتشان نیز هست. در این مرحله نیز، تصمیم گیرنده نهایی، «دختر و پسر» هستند، با بررسی همة جوانب امور.

راه پنجم- نوشتن نامه:

پس از پیمودن راههای قبل، اگر زمینه مساعد بود و دختر و پسر به تصمیم مثبت نزدیک شوند، گام بعدی می‌تواند «نامه نوشتن» باشد. منظور ما از «نامه نوشتن»، آن «نامه پراکنیهای عاشقانه» که بعضی از افراد انجام می‌دهند نیست، بلکه منظور این است که: دختر و پسر، با اطلاع خانوده هایشان و با رعایت موازین عفت و شرع نظرات، هدفها، خواسته‌ها و انتظارات خود را از همسر، معیارها و ملاک‌های خود، برنامه‌های آینده خود اخلاق و روحیات خود و از این گونه امور را، محترمانه و بدون خلاف‌گویی و پرده پوشی، بنویسند و بوسیلة «پیک‌ها» برای یکدیگر بفرستند.

راه ششم- عکس:

پس از پیمودن راههای پیشین، اگر نتایج آنها مثبت بود و اگر دختر و پسر یکدیگر را ندیده باشند، دیدن عکس‌های یکدیگر می‌تواند در افزایش شناخت و رسیدن به تصمیم، مؤثر باشد.

باز منظور آن عکس دادن‌های «خلاف حیا و عفت» نیست، بلکه باید عکس‌ها بوسیله «پیک‌های امین» از افراد خانواده، فرستاده شده و پس از دیدن، باز گردانده شود.

این راه،‌ به هیچ وجه نمی‌تواند حجت و دلیل نهایی باشد؛ زیرا «عکس» نمی‌تواند حقیقت درونی شخص را بیان کند؛ حتی نمی‌تواند قیافة ‌ظاهری را هم به طور کامل نشان دهد. بلکه یک «راهنمای جزئی» است به سوی شناخت و آگاهی کوتاه برای گامهای بعدی.

راه هفتم- گفتگوی مستقیم:

از مهمترین و موثرترین راههای «نقشة راهنما» صحبت و گفتگوی رو در روی دختر و پسر است پس از پیمودن راههای قبلی و مثبت بودن نتایج آن، حتماً لازم و ضروری است که دختر و پسر، «مذاکرة مستقیم» داشته باشند و در فضایی آرام و بدون خوف و فشار از طرف دیگران، مسائل و نظرات خود را بررسی کنند. این گفتگو باید خونسردانه و با آمادگی قبلی باشد. بین تصمیم گفتگو و انجام آن فاصله باشد تا بتوانند خود را آماده کرده و آنچه را می‌خواهند مطرح کنند، یادداشت نمایند. یکی از فایده‌های مهم این گفتگوها این است که: از سخنان شخص و صحبت‌ با او، می‌توان مقدار زیادی به مکونونات درون‌اش پی برد و از احوال و صفاتش آگاه شد. امیرمؤمنان (ع) می‌فرمایند: «انسان هر چه را در دل و درونش پنهان کند،از‌ لغزش‌های زبان و حالتهای چهره‌اش آشکار می‌شود».

پدران و مادران- که سعادت فرزندانشان را می‌خواهند- باید آنان را در این مسأله مهم یاری کنند و زمینه انجام آن را را فراهم نمایند. و آرامش لازم را برایشان بوجود آورند. مبادا خدای ناخواسته از این کار جلوگیری کرده و تعصب‌‌ بی جا بخرج دهند. این گفتگو، از نظر اسلام و عقل، پسندیده است بسیار دیده‌ایم که پدر و مادر دختر، از این گفتگو ممانعت می‌کنند و این کارشان را به حسب اسلام و غیرت می‌گذارند،‌ در صورتی که اسلام و غیرت، حکم می‌کنند که وسائل سعادت و خوشبختی را فراهم کنیم. و این گفتگو، در سعادت و تفاهم بین زن و شوهر، تأثیر بسزایی دارد. متأسفانه عده‌ای از پدر و مادرها، صحبت کردن دو جوان را به حساب پاسخ مثبت دو طرف می‌دانند و فکر می کنند که حتماً پاسخ هر دو باید مثبت باشد و اگر یکی از طرفین (دختر یا پسر) پاسخش منفی باشد به شدت با او برخورد می‌کنند.

دستور کار جلسه:

موضوعات قابل طرح در این گفتگو و مذاکرات، مختلف است؛ زیرا افراد، عقیده‌ها، آرمانها،‌ هدفها و خواسته‌هایشان باه متفاوت است. اما بعضی از مطالب، عمومی بوده و لازم است مطرح شود و روی آنها مباحثه صورت گیرد، بنابراین بعضی از آنها را بیان می‌کنیم.

1) بیان خط مشی کلی زندگی آینده:

بیان اینکه زندگی را بر چه مبنایی می‌خواهند استوار و اداره کنند. مثلاً یک جوان متدین، می‌خواهد زندگی‌اش بر اساس قوانین اسلام بنا شود و همسرش نیز باید چنین باشد و در همة امور زندگی، تابع اسلام باشند.

2) گفتگو دربارة اهداف آینده:

بیان هدف هایی که قصد دارند در زندگی آینده‌شان دنبال کنند. هدف‌ها و آرمانهای علمی،‌ اخلاقی، اجتماعی، شغلی و . . . . .

3) بیان صادقانه صفات و اخلاق و خصوصیات خود

4) بیان خواسته‌ها و انتظارات طرفین از یکدیگر

5) بیان نظرات خود دربارة چگونگی برخورد و رفتار و رابطه با خانواده و بستگان وخویشان یکدیگر.

6) طرح نظرات خود دربارة شیوة تربیتی فرزندان آینده

7) بیان عیبها و نواقص و بیماری‌های خود:

اگر دختر و پسر، بیماری و عیب و نقص دارند، صادقانه و بدون کم و زیاد، به یکدیگر بگویند؛ زیرا:

اولاً: این کار واجب است و پرده پوشی و مخفی کردن عیبها، «تقلب» و «کلاه گذاری» و «خیانت» محسوب می‌شود و حرام است.

ثانیاً: اگر از اول گفته شود، طرف مقابل ، یا او را با همان عیب می پذیرد و یا رد می‌کند. اگر پذیرفت، خود را برای تحمل آن آماده می‌کند و او را انسانی صادق و بی‌تقلب و با شهامت می‌بیند و محبتش را به دل می‌گیرد و خود را در آینده «فریب خورده» احساس نخواهد کرد. اما اگر گفته نشود و بدون آگاهی طرف، وصلت صورت گیرد، در آینده از آن عیب و نقص با خبر خواهد شد و خود را «فریب خورده» و «خسارتکار» و همسر و خانوادة او را «فریبکار و خیانتکار» می‌بیند و . . . . آنگاه مشکلات فراوانی به بار خواهد آمد. محبت همسر از دلش بیرون می‌رود و کینة او را به دل می‌گیرد؛ زیرا انسان نمی‌تواند فردی «فریبکار» را دوست داشته باشد. اگر همین عیب و ایراد را قبلاً صادقانه به او گفته بودند،‌ ممکن بود بپذیرند. اما حالا مسأله فرق می‌کند. البته بعضی از عیب ها و بیماری‌ها و اشتباهات گذشته که هیچ ربطی به حقوق همسر و زندگی آینده ندارد می‌تواند این نشود اما باید در چنین حالتی با مشاوره صحبت کنید.

شروط و خواسته‌های ناحق را نپذیرید!

گاهی مشاهده می‌شود که دختر و پسر قبل از ازدواج، شرطها و خواسته‌هایی را برای هم مطرح و بر یکدیگر تحمیل می کنند که ناحق است و طرف را از حقوق مسلم و حتمی خود محروم و از او سلب اختیار می‌کنند.

این شرطها و خواسته های ناروا را به هیچ وجه نباید پذیرفت. اختیارات و حقوقی را که خداوند به هر کدام از مرد و یا زن داده است. نباید با پذیرفتن شرط، از دست داد. با خود نگویید «فعلاً می‌پذیریم اما بعداً عمل نمی‌کنیم.» زیرا پذیرفت شرط تعهد می‌آورد و مؤمنان باید به شرطهایشان عمل کنند.

راه هشتم- دیدن یکدیگر:

پس از پیمودن راههای قبل، اگر به نتیجة مثبت رسیدند و همة امور را رو براه دیدند و هیچ مانعی سر راه ازدواجشان نبود و در صورتی که دختر و پسر، یکدیگر را نایدده باشند،‌ تصمیم نهائی لازم است همدیگر را کاملاً ببینند. دیدن چهره و قیافة‌ ظاهری، از لازمترین و ضرروی‌ترین مسائل این مرحله از «نقشة راهنما» است.

تعریف و توصیف دیگران، هر چند که موثر است، اما کافی نیست؛ بلکه خود دختر و پسر نیز باید ببینند؛ زیرا سلیقه ها متفاوت است. دیدن مقدار کمی از صورت هم کافی نیست، بلکه بطور کامل و واضح و آشکار ببینند، بطوری که هیچ نقطة مبهمی باقی نماند.

مبادا گفته شود:‌« ما همه چیز را پسندیده‌ایم و خواسته‌ها و معیارهایمان تأمین است؛ دیگر مهم نیست که قیافه و شکل ظاهری چگونه باشد.

زیرا پسندیدن یا نپسندیدن قیافة ظاهری، می‌تواند بر تمام نتایج قبلی تأثیر بگذارد. شیوة صحیح در این موضوع این است که: هر گاه خواستگاری بری دختر آمد، باید مقدمات و راههای بدست آوردن شناخت، مانند تحقیق، مشورت، فرستادن پیک و . . . . طی شود و همة جوانب کار سنجیده و بررسی گردد. آنگاه اگر معلوم شد که پسر قصد سوء استفاده ندارد و دختر و پسر کفوء هم هستند و منافعی سر راه ازدواجشان نیست و احتمال وصلت و ازدواج، قوی است؛ زمان «دیدن کامل» به عنوان مرحلة نهایی تصمیم و گزینش، انجام گیرد. است.

مردی از امام صادق (ع) پرسید: آیا مردی که قصد دارد با زنی ازدواج کند، می‌تواند به گیسوان و زیبائیهایش نگاه کند؟ امام (ع) فرمودند: اگر قصد سوء استفاده نداشته باشد (واقعاً به قصد پسندیدن برای ازدواج باشد) هیچ اشکالی ندارد.

استخاره:

هر گاه کسی بخواهد کاری را انجام دهد، اگر خوبی و سلاح آن کار برایش روشن است، باید با استمداد و طلب خیر از خداوند و توکل به او، آن کار را انجام دهد و هیچ برای استخارة‌ مصطلح نیست. و اگر بدی و عدم صلاح آن کار برایش آشکار است. باید آن را ترک کندن و باز هم هیچ جایی برای استخاره وجود ندارد. اما اگر پس از تفکر و تحقیق و مشورت و پیمودن تمام راههای ممکن، باز هم راه به جایی نبرد و «حیران» بر سر «دوراهی» درماند و عقربة اندیشه و تصمیمش روی 50% مانده و به هیچ طرفی تمایل پیدا نکرد و آن کار هم به گونه‌ای است که نمی‌شود به حال خود رهایش کرد، بلکه باید تکلیف آن را روشن نمود. . . . . . . آنگاه نوبت به «استخارة معروف» می‌رسد؟

به علاوه ، این استخاره ، هیچ گونه «تکلیف شرعی و عقلی‌ای» معین نمی‌کند، بلکه انسان را از حیرت و سر دو راهی بیرون می‌آورد و یکی از دو راه را پیش روی او می‌گذارد «انجام یا ترک» و این استخاره علاوه بر این که هیچ تکلیفی نمی‌آورد، هیچ تضمینی هم وجود ندارد که راهی را که نشان داده، صحیح باشد و راه مقابلش غلط. نکته مهم این است که فردی که برایتان استخاره می‌کند عالم باشد.

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

دوران نامزدی:

از چند جهت لازم است که بین عقد و عروسی فاصله‌ای باشد:

1) دختری که چندین سال در یک خانواده زندگی کرده و با افراد خانواده بخصوص پدر و مادرش انس شدیدی دارد، و جدایی از آنان برایش سخت است، صلاح نیست که ناگهان او را از خانواده‌اش جدا کنند، زیرا از نظر عاطفی به او لطمه وارد می‌ شود. بلکه لازم است برای این جدایی، به تدریج در او آمادگی ایجاد شود.

2) دختر و پسری که تاکنون مسؤولیت زندگی‌ به عهدة پدر و مادر بوده است،‌ آمادگی آن را ندارند که یک مرتبه کل مسئوولیت زندگی را به دوش بگیرند. بلکه فرصتی لازم دارد که خود را برای پذیرش بار مسؤولیت زندگی مشترک آماده کنند.

3) دختر و پسری که تا چندی قبل با هم بیگانه بوده‌اند، برایشان سخت است که یک مرتبه و بدون مقدمه در کنار هم قرار گیرند و با هم زندگی مستقل را شروع کنند لازم است مدتی بگذرد تا با هم انس بگیرند و آماده زندگی با هم باشند.

4) ممکن است دختر و پسر، بنا به دلائلی- مانند ادامة تحصیل یا سربازی- آمادگی زندگی مشترک و مستقل را نداشته باشند، اما آمادگی نامزدی را داشته باشند. پس، نامزد می‌شوند تا هنگامی که آن موانع برطرف شد، عروسی کنند.

5) والدین دختر و پسر نیز برای عروسی عزیرانشان،‌ احتیاج به آمادگی دارند. دوران نامزدی، فرصت لازم را برای این آمادگی، در اختیارشان می گذارد و . . . .

فایده‌های دوران نامزدی و وظایف دختر و پسر در این دوران:

1) افزایش شناخت نسبت به یکدیگر،‌ برای تفاهم بیشتر،

هر چند که دختر و پسر ، در مرحلة گزینش، باید شناخت کافی نسبت به هم پیدا کرده باشند اما علاوه بر آن شناخت، باید در دوران نامزدی، آشنایی ملموستر و محسوس‌تر و بیشتری از یکدیگر پیدا کنند و بار و حیات و اخلاق و دیدگاههای هم بیشتر آشنا شوند.

2) اصلاح و تربیت:

اگر کسی صفت و خصوصیتی را در نامزدش مشاهده کند که مورد پسندش نباشد و بخواهد آن را برطرف و یا اصلاح کند و یا صفت وحالتی را در او ایجاد کند. بهترین دوران برای این «اصلاح و تغییر و تربیت» دوران نامزدی است. چون هنوز روابطشان عادی نشده و نسبت به هم احترام و محبت‌ خاصی قائلند، در نتیجة: پذیرششان از همدیگر بیشتر است و زمینة تحول و تغییر و اصلاح و مساعدتر است.

3) افزایش محبت:

یکی از شرط‌های مهم و اصلی سعادت در زندگی زناشویی «محبت» است. و زمینة آن باید قبل از عقد فراهم شده باشد. اما دوران نامزدی، بهترین فرصت است برای افزایش و تحکیم محبت. رفتار و گفتار و تمام اعمال نامزدها، در افزایش محبت و یا کاهش آن، مؤثر است.

بنابراین، دختر و پسر باید کاملاً مواظب اعمال خود باشند و از هر عمل پسندیده‌ای که باعث افزیش محبت می‌‌شود، کوتاهی نکنند و از کارهایی که موجب دلسردی و کاهش محبت می شود،‌ اجتناب کنند.

4) ایجاد امید نسبت به زندگی آینده

«امید» نیز نقش مهمی در سعادت زندگی مشترک دارد. نامزدها باید از ایجاد و تقویت امید در دلهای یکدیگر کوتاهی نکنند، با سخنان پر امید و رفتار متین و مطمئن می‌توانند این کار را انجام دهند.

5) پایه ریزی استقلال زندگی آینده:

دختر و پسر – معمولاً قبل از ازدواج، وابسته به زندگی پدر و مادر هستند، که باید این «وابستگی» تبدیل به «استقلال» گردد. دوران نامزدی، فرصت مناسبی برای پی ریزی این استقلال است. نامزدها باید برای آینده، طرح و برنامه بریزند، اهداف و دورنماها وافقهای زندگی آینده را ترسیم نمایند و راههای وصول به آنها را بررسی کنند.

6) بها دادن به احساسات و عواطف همدیگر:

نامزدها باید مواظف عواطف و احساسات یکدیگر باشند و به آنها بها و جواب مناسب دهند. بعضی از نامزدها، به عواطف و احساسات لطیف نامزدیشان، بهای لازم را نمی‌دهند و به او «بی‌اعتنایی» می‌کنند و خیال می‌کند این کارشان باعث عزیزتر شدنشان می‌شود و حال آنکه کاملاً برعکس است و چنین رفتاری باعث جریحه‌دار شدن عواطف نامزدشان می‌ شود و در نتیجه کینة او را به دل می‌گیرد و ممکن است لطمه‌های سنگینی به زندگی شان بزند.

دختر باید سنگین و متکبر باشد. اما در مقابل نامحرمان، نه در برخورد با نامزد شرعی‌اش! دختران متدین و با عفت بدانند که این کارها، لازمة تدین و عفت نیست بلکه حرام است. معنا ندارد که دختر، در مقابل نامزدش که به او محرم است و در حقیقت شوهر اوست،‌ خود را مخفی کند.

7) هدیه دادن:

«هدیه» در جلب دلها و افزایش محبت، نقش عجیبی دارد. لازم نیست که هدیه، گرانقیمت باشد، بکله لازم است زیبا و مورد علاقة طرف باشد و مهمتر آنکه: ظریفانه داده شود! هدیه دادن، ظرافت و سلیقة‌ خاصی را می‌طلبد!

این هم فراموش نشود که: هدیه دادن باید از دو طرف باشد، نه اینکه فقط پسر به دختر یا دختر به پسر بدهد.

8) نامه نگاریهای محبت آمیز:

نوشتن نامه‌های عاشقانه و پر محبت و با صفا، تأثیر نیکویی در افزایش محبت و استحکام رابطة بین نامزدها دارد. حتی اگر دو نامزد به هم نزدیک باشند و همیشه یکدیگر را ببینند، باز هم نوشتن نامه تأثیر خوبی را دارد. همسرانی را می‌شناسیم که پس از گذشت سالها از زمان ازدواجشان، هنوز نامه‌های دوران نامزدی را نگه داشته و مطالعه می‌کنند و برایشان خاطره انگیر


بررسی بالا رفتن سن ازدواج میان دانشجویان دانشگاه آزاد مجتمع ولیعصر

همانطوری که از عنوان تحقیق برمی آید، پژوهش در این مقوله گرد سن ازدواج می چرخد بر همگان روشن است که برخی ها در جامعه به امر ازدواج اقدام نکرده اند، در حالی نشان هم در حد بالاست و از سن ازدواجشان گذشته است و روز به روز بر تعداد این عده افزوده می شود، و به صورت مشکل و مسئله حد در جوامع پدیدار گشته است و هر انسان صاحب احساس و نوع دوست را به تفکر و چا
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 3975 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 108
بررسی بالا رفتن سن ازدواج میان دانشجویان دانشگاه آزاد مجتمع ولیعصر

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه :

الهی

هم دعا از تو اجابت هم ز تو ایمن از تو مهابت هم ز تو

گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن مصلحی تو ای تو سلطان سخن

همانطوری که از عنوان تحقیق برمی آید، پژوهش در این مقوله گرد سن ازدواج می چرخد بر همگان روشن است که برخی ها در جامعه به امر ازدواج اقدام نکرده اند، در حالی نشان هم در حد بالاست و از سن ازدواجشان گذشته است و روز به روز بر تعداد این عده افزوده می شود، و به صورت مشکل و مسئله حد در جوامع پدیدار گشته است و هر انسان صاحب احساس و نوع دوست را به تفکر و چاره اندیشی وا می دارد تا بتواند بر این مشکل فائق آید و این معضل را از جامعه بزداید. اینک ما این مشکل را میان دانشجویان دانشگاه آزاد مجتمع ولیعصر(عج) مورد بررسی قرار داده ایم، هر چند جامعه مورد بررسی خیلی محدود است و به کل جامعه نمی توان تعمیم داد ولی با توجه به رشته تحصیلی و احساس محقق می توان گفت که :

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید.

ازدواج در کنار تولد و مرگ یکی از سه حادثه مهم زندگی آدمی است. تولد بدون اطلاع و اراده موعود اتفاق می افتد، مرگ نیز تا حدود زیادی خارج از کنترل اوست. ولی ازدواج در میان این سه، تنها حادثه ای است که امکان انتخاب در آن وجود دارد. اما این انتخاب و تصمیم گیری در خلاء صورت نمی گیرد بلکه در اجتماع تحقق می یابد. در این تحقیق محقق با توجه به رشته تحصیلی، عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مؤثر بر موضوع ازدواج را مورد بررسی قرار می دهد. چون تحولات اقتصادی و اجتماعی بر مناسبات خانوادگی و زن و شوهری تأثیر می گذارد و برعکس تحولی همچون تغییر سن ازدواج مؤثرند و آثار و پیامدهای مختلف این تعیین کنندگی کدامند؟ به طور خلاصه می توان گفت که اگر ازدواج در شرایط زمان خود صورت نگیرد، موجبات فراهم آمدن انواع جرایم خواهند بود، جرایمی که از لواط، فحشاء تن فروشی و زنا گرفته تا فرزندان نامشروع و خودکشی هایی که در این مورد انجام می گیرد.[1]

لازم به ذکر است که علت این که تحقیق در میان دانشجویان صورت می گیرد این است که چون دانشگاه یکی از نقاط مهم و حساس هر جامعه است و ارزشها از دانشگاهها به سایر نقاط جوامع توزیع می شود، بنابراین محقق علل بالا رفتن سن ازدواج دانشجویان را انتخاب کرده است.

پیشگفتار:

نهاد ازدواج که بنیان خانواده بر آن قرار دارد، در نتیجه پژوهشهای جدید تاریخی، جمعیت شناسی و مردم شناسی بهتر شناخته شده است. نگرشهای اتخاذ شده توسط این شاخه های علمی و مسائل مورد نظر آنها تا حدودی تقارب یافته و در نتیجه، شواهدی تازه را در این زمینه فراهم آورده اند. اینک برای ما امکان آن هست تا ما بهره گیری از اطلاعات مربوط به یک دوره تاریخی که در قرن شانزدهم میلادی تا زمان حال ادامه دارد، به تعدادی از سؤالات پاسخ دهیم که به سهم خود می توانند ابهامات مربوط به خانواده را به عنوان یک نهاد اجتماعی، مرتفع سازند. این سؤالات به مقوله های گزینش همسر، سن زوجین هنگام ازدواج و کارکردهای زناشویی مربوط می شوند.

در جامعه هایی که بر اصول اعتقادات استوار هستند، قوانین مشخصی ناظر بر روابط جنسی هستند، که ازدواج را مشروعیت می بخشند. در یک چارچوب حقوقی و شرعی، نهاد ازدواج رد مفاهیم بسیار متنوع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ریشه دارد. هنگامی که جمعیت شناسان نرخ ازدواج ـ یعنی نسبت تعداد ازدواج به کل جمعیت را محاسبه می کنند این سؤال را مطرح می سازند که آیا در گذشته ها تعداد ازدواجها بیشتر از امروز بوده و مردم در چه مواقعی از سال بیشتر ازدواج می کردند. بدیهی است در مورد دوره هایی که در مورد آنها هیچ یک از مجموعه های آماری مربوط به عصر حاضر در اختیارمان نیست، چنین محاسبه هایی سهل نخواهند بود ولی امروزه با توجه به مستندات و مدارک بدست آمده از کشورهای دیگر و کشور خودمان معلوم می شود که سن ازدواج رو به افزایش است و نرخ آن کاهش دارد.

آقای سگالن در کتاب جامعه شناسی تاریخی خانواده می گوید: از سال 1740 تا زمان حاضر، البته جز در برخی از دوره های جنگ، نرخ مطلق ازدواجها به طور مداوم از افزایش جزئی برخوردار بوده است. در حالیکه نرخ ناخالص ازدواج کمابیش ثابت باقی مانده است. تنها در سالهای اخیر شاهد تنزل در نرخ اخیر ازدواج بوده ایم.

از سال 1775 تا 1900 نرخ متوسط ازدواج در فرانسه 16 در هزار باقی ماند. در طول امپراطوری اول (14-1804) این نرخ با کاهش اندک به 15 هزار و در سالهای اخیر به 14 در هزار رسید. که البته در این میان اختلالات ناشی از جنگهای مربوط به انقلاب فرانسه، دوره امپراطوری و جنگ های سالهای 1-1870، 18-1914، 45-1939 نادیده گرفته می شوند، در این سالها، تعداد زیادی از ازدواج ها به تعویق افتاده اند و بعداً نرخ فوق را در سالیان بلافاصله پس از ترک مخاصمان افزایش دادند.[2]

در کشور خودمان با مرور ارقام ازدواج طی سالهای 1368 تا 1372 ملاحظه می گردد تعداد ازدواجهای ثبت وگزارش شده طی این دوره، علی رغم افزایش جمعیت، با ثبات نسبی در سالهای 68، 69، 70 روبرو بوده و در سال 1371 کاهش حدود 22 هزار رویداد ثبت شده به پایین ترین سطح این دوره افت کرده و سپس با افزایش 40 هزار رویداد در سال 1372 از سطح سال 1368 گذشته است.[3]

در بیان علت این تحولات می توان به موارد زیر اشاره کرد:

نخست اینکه احتمالاً با پایان یافتن جنگ تحمیلی، نیروهای جوان و مجری که دوران خدمت در جبهه ها را سپری می کردند مجال تشکیل خانواده یافته و شرایط اجتماعی نیز به این مساعدت نموده است. در نتیجه ارقام ازدواج در سال 1368 بالاتر از سنوات ماقبل بوده است. با عادی شدن تدریجی شرایط اجتماعی تعداد ازدواجها نیز به حالت عادی رجوع کرده است.

کاهش رویداد ازدواج در سال 1371 ممکن است نتیجه شرایط اقتصادی بوده باشد که با اعلام نتایج به مسئولین امور منجر به اخذ تصمیمات در سطح کلان گردیده و متعاقب آن شاهد افزایش رویداد در سال 1372 بوده ایم. همچنانکه می دانیم تأثیر نوسانات اقتصادی در ازدواج از دیرباز شناخته شده است.[4]

فصل اول ـ کلیاتی در باره تحقیق

1- موضوع تحقیق

2- بیان مسئله

3- تعریف موضوع

4- ضرورت تحقیق و اهمیت موضوع

5- اهداف تحقیق

6- فرضیات

1- موضوع تحقیق:

بررسی عوامل مؤثر بر بررسی (بالا رفتن سن) ازدواج میان دانشجویان پسر دانشگاه آزاد مجتمع ولیعصر (عج).

2- بیان مسأله

در این پژوهش مسئله مورد بررسی بالا رفتن سن ازدواج میان دانشجویان دانشگاه آزاد مجتمع ولیعصر(عج) می باشد. البته با اندکی تفحص و تحقیق معلوم می شود که این مشکل تنها به جامعه ما (ایران) اختصاص ندارد بلکه دامن گیر کلیه جوامع جهانی بعد از صنعتی شدن بوده و هست و روز به روز در حال اوج گیری می باشد. اینک محقق با توجه به رشته تحصیلی خود و تجارب چند ساله خود با دانشجویان از نزدیک مصاحبه ها و صحبت هایی که به طور شفائی در طول چند سال انجام داده این مسئله را به عنوان پایان نامه کارشناسی مورد تحقیق و بررسی قرار می دهد.


3- تعریف موضوع:

ازدواج رابطه ای است شرعی، عرفی یا قانونی بین زن و مرد که آنها را برای مدت دائم یا موقت با هم پیوند می دهد و از طرف جامعه به رسمیت شناخته می شود.[5]

در این بررسی موضوع عوامل مؤثر بر تأخیر در ازدواج می باشد یا به عبارتی بالا رفتن سن ازدواج در این بررسی می خواهیم بدانیم که چه عواملی باعث می شود تا رابطه زناشویی که یک رابطه شرعی، عرفی و قانونی است در جامعه صورت نگیرد. ازدواج را می توان از جنبه ها و موارد زیر تعریف کرد: رابطه ، کارکرد و نقش اجتماعی.

1-از نظر کارکرد ازدواج نهادی است که برای انجام وظایف خانواده، مانند تولید نسل و اجتماعی کردن کودکان و فرهنگ پذیر نمودن آنان به وجود آمده است.

2-از نظر رابطه، ازدواج پیوند پایدار زن و مرد و همزیستی آنان و فرزندان و اقوامشان می باشد.

3-از نظر نقش اجتماعی، ازدواج عبارت است از رابطه و مناسبات میان زن و مرد که در داخل الگوی وسیعی از مناسبات اجتماعی قرار می گیرد.[6]

تعریف و بررسی ازدواج عبارت است از اینکه فردی از نظر سنی در حد بالا هستند و می توانند ازدواج کنند ولی ازدواج نکرده اند در این بررسی به دنبال این هستیم که آیا چه عواملی باعث شده است که این افراد نتوانند ازدواج کنند به عبارت دیگر و بررسی ازدواج عبارت از این است که افراد دارای شرایط ازدواج هستند ولی ازدواج نکرده اند.

4- ضرورت تحقیق و اهمیت بررسی

ضرورت و اهمیت تحقیق در قبال این موضوع را از قرآن مجید شروع می کنم به این صورت که در این بررسی خیلی مختصر حدود 97 آیه در قرآن راجع به کلمه «زوج» و «نکح» بدست آمده است. آیا مطلب و موضوعی که خداوند متعال در کتاب خود این همه به اهمیت آن تأکید فرموده اند و پیشوایان دین اسلام و سایر ادیان آسمانی سفارشهای فراوانی درباره آن فرموده اند عدم به جاآوردن و انجامش جای سؤال نخواهد بود؟ آیا عدم ازدواج و تأخیر آن جهت بررسی و تحقیق از درجه بالای اهمیت برخوردار نیست؟

لازم به ذکر است که یکی از این علل انتخاب این موضوع جهت بررسی و تحقیق این است که با توجه به اهمیت ازدواج از دید قرآن مجید و پیشوایان دین و سایر علما و اندیشمندان علمی که به تجربه و تحقیق اطلاعات ارزنده ای ارائه نموده اند. پژوهش در قبال تأخیر ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج شاید از مهمترین و اساسی ترین پژوهشها می باشد.

وقتی که قرآن کریم مرد را در لباس زن و زن را در لباس مرد بیان می فرماید و پیامبر اکرم(ص) می فرماید:

«ما نبی بناءُ فی الاسلام اجبُ الی الله من التزویج»

(هیچ کاخی در زندگی برافراشته نشده که محبوبتر از کاخ ازدواج نزد خداوند باشد.)[7]

با این حساب آیا از دست دادن این موهبت الهی خسران نیست و آیا پژوهش در قبال عدم ازدواج و عوامل مؤثر بر تأخیر آن مهمتر و ضروری تر نمی نماید؟

1-4- اهداف ازدواج

اهداف ازدواج که اهداف تحقیق و یافتن موانع و عوامل مؤثر بر نرسیدن به این اهداف نیز می باشد، به ترتیب زیر می باشد:

1-رسیدن به سکون و آرامش

2-شکوفایی عواطف و احساسات

3-تأمین نیازهای جنسی

4-حفظ نوع و نسب

5-جلوگیری از انحرافات اخلاقی و بیماریها

6-تعاون و همکاری

7-رسیدن به تمامیت شخصیت و تکمیل و تکامل

8-پاسخ به ندای فطرت

2-4- فلسفه ازدواج

علاوه بر ارضاء جنسی ـ تعهد و تکامل و رشد و شخصیت و آرامش و فوائد ارزنده دیگری است که برای انسان به ارمغان می آورد. در تشکیل خانواده، عزت و رشدی است که هیچ چیز دیگری جایگزین آن نمی شود. استاد مطهری می فرماید: یک خصایص اخلاقی است که انسان جزء در مکتب تشکیل خانواده نمی تواند آنها را کسب کند. تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقمند شدن به سرنوشت دیگران، اخلاقیون و ریاضت کشها که این دوران را نگذرانده اند، تا آخر عمر یک نوع «خاصی» و یک نوع «بچگی» در آنها وجود داشته است. همچنین استاد مطهری درباره نقش تربیتی ازدواج می فرماید:

« یک پختگی هست که این پختگی جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی شود، در مدرسه پیدا نمی شود، در جهاد نفس پیدا نمی شود، در نماز شب پیدا نمی شود، با ارادت به نیکان هم پیدا نمی شود، بلکه ازدواج و تشکیل خانواده باید بدست آورد.»[8]

3-4- فایده های تسریع و زیانهای تأخیر در ازدواج

1-حفظ و تقویت ایمان و معنویات : یکی از سپرهای قوی در برابر دشمنان«ایمان»، «ازدواج» است.

2-بهره مندی از دوران شیرین و با نشاط جوانی

3-پاک ماندن از فسادها و انحرافات جنسی

4-محفوظ ماندن از بیماریهای عصبی و روانی[9]

با توجه به مطالب فوق، ضرورت و بررسی تحقیق در زمینه ازدواج در حد خیلی بالا می باشد و جا دارد که تحقیقات علمی زیادی در این زمینه صورت بگیرد، چون تأخیر در ازدواج عواقب خطرناکی در پی دارد که در زیر به برخی از این عواقب اشاره خواهد شد، ولی پژوهش حاضر به صورت یک تحقیق بنیادی در حد محدود می باشد. هر چند سن مادر در هنگام ایجاد نسل بالاتر باشد ابتلای نسل به ضعف و ناتوانیها بیشتر است، که یکی از آنها امکان منگول شدنش می باشد. تا آنجا که ممکن است مادر زن در پیری، زن را زائیده و اینک که دخترش در جوانی زایمان انجام داده فرزند منگولیسم داشته باشد. یعنی حتی یک نفر در سن بالا ازدواج کند فامیل را به بی رواجی می افکند.

قبل از انعقاد نطفه، پدر و مادر خوب و از انعقاد نطفه تا تولد مادر و پدر خوب و از تولد تا مرگ معلم و والدین خوب لازم است تا نسل مورد پسند حضرت علی (ع) را آنچنانکه فرموده بتوان داشت و از این قرار:

« بزرگترین خدمتی که می توان به فرزند خود نمود انتخاب همسری شایسته و معلمی صالح می باشد.»

«علم بزبان مردم سخنان انبیاء را بازگو می کند.»[10]

4-4- سن و بیماری

یک تحقیق علمی که اهمیت موضوع تحقیق حاضر و عواقب شوم دیرکرد ازدواج را می رساند بدین صورت است که اخیراً طبق تحقیقات دکتر ژان پاول از انجمن سرطان مرکز پزشکی ملکه الیزابت بیرمنگام نتیجه جالبی بدست آمده است. طبق این تحقیقات زنان میانسال مجرد نسبت به زنان هم سن خود که شوهر دارند در دهة 1960-1970 بیشتر مبتلا به سرطان کولون شده اند. مهمتر آنکه در هر سنی که دختر بتواند تحمل آمیزش را داشته باشد و هورمونهایش به او شلاق کشش بزنند و قدرت جلب مرد را در آنها تحریک نمایند، آمار بیماریها در همان سن در نزد شوهر کرده ها کمتر از مجردهاست. پسر و دختر به سن بلوغ جنسی رسیده اگر تخلیه مربوط را انجام ندهند و یا در تخلیه آنها تأخیر باشد، حالات عصبانیت پیدا خواهند کرد و از این جهت که اعصاب ناراحت دارند زمینه پذیرش بیماریهای مختلط را فراهم می سازد.[11]

5-4- انواع بلوغ برای ازدواج لازم و ضروری است

مطالعات و تحقیقات به عمل آمده توسط دانشمندان نشان می دهد که پدیده للوغ منحصر به بلوغ فیزیکی نیست بلکه تلفیقی است از سایر انواع بلوغ که احراز آنها، خود را آماده ازدواج می سازد بنابراین این بلوغ به 5 مرحله تقسیم شده است. بلوغ فیزیکی، عاطفی، ذهنی، اجتماعی و اقتصادی. که هر کدام از این بلوغها به عنوان پایه و ستون ازدواج موفق می باشد. هر چند اهمیت آنها نسبت به هم فرق می کند و دارای سلسله مراتب اهمیت هستند.[12]

1- بلوغ فیزیکی (جنسی)

فرآیند بلوغ یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی هر فرد است. «استانلی هال» که پدر روانشناسی بلوغ معروف است، این مرحله را دوران طوفان و فشار می نامند. «روسو»دوره بلوغ را تولد مجدد می دانست. وقتی فرد به دوره بلوغ می رسد مثل این است که فرد دیگری با خصوصیات بدنی و روانی متفاوتی در وی به وجود می آید نوجوانی با تغییرات بیولوژیکی آغاز می شود این تغییرات در دختران در سنین 9-12 سالگی و در پسران 11 تا 13 سالگی بروز می کند. قد، وزن و به طور کلی رشد سریع جسمانی در این دوره تحت تأثیر هورمونهای غدد درون ریز، خصوصاً غده هیپوفیز قرار دارد. ترشح هورمونهای غده هیپوفیز و سایر غدد مانند غده فوق کلیوی، غده تیروئید و غده جنسی را فعال می کند. رشد بدنی سه تا چهار سال به طول می کشد که اوج آن در پسران 14 سالگی و در دختران 12 سالگی است. طی این دوره 15 تا 20 سانتیمتر بر قد و 20 تا 25 کیلوگرم بر وزن نوجوان اضافه می شود. عملکرد و غدد جنسی نه تنها باعث تغییراتی در ظاهر جسم بلکه باعث تغییراتی در ساختمان شخصیتی و روانی نوجوان نیز می شود.[13]

2- بلوغ عاطفی

بلوغ عاطفی مفهومی هنجاری در روانشناسی رشد است که به معنی گذر از بیچارگی و بی دفاعی دوره طفولیت خروج از سادگی کودکان و عبور از طغیان دورة نوجوانی و رسیدن به بزرگسالی است. بحرانهای مختلف زندگی فرصتی است برای محک زدن بلوغ عاطفی افراد. یک فرد بالغ در مواجهه با ناکامیها، بیشترین سعی خود را طرف فایق آمدن بر موانع و مشکلات و پذیرش منطقی امورد اجتناب ناپذیر می کند، در حالیکه برای یک فرد نابالغ، ناکامی فرصتی است برای ابراز غیظ، وی در شرایطی که خود را لبریز از خشم و غضب، آزردگی و یا شکست احساس می کند، حملات کور خود را متوجه نزدیکترین هدف در دسترس کرده و آنها را مقصر می داند و یا برعکس به خلوت گزینی و دل سوزاندن به حال خویشتن، سعی می کند از مسئله پیش آمده فرار کند. شخص بالغ قادر به ایجاد و حفظ روابط و مناسبات شخصی با دیگران است. کودکان فاقد این تواناییند. آنها به هر کسی که نیازهای آنان را برآورده سازد متکی می شوند بدون اینکه قادر به انجام خدمت متقابلی باشند. از طرف دیگر نوجوانان بسیار مشتاقند که در روابط خود با دیگران، استقلالشان را حفظ کنند در حالی که بلوغ عاطفی متضمن داد و ستد عاطفی هستند، چیزی که هم کودکان و هم نوجوانان فاقد آنند. ویژگی دیگر بلوغ عاطفی توانایی درک احساس دیگران یا همدلی است. افراد نابالغ آنچنان غرق در نیازهای خود هستند که نمی توانند بفهمند دیگران چه احساسی دارند. بچه ها موجوداتی خود محورند و سالها طول می کشد تا یاد بگیرند که احساس دیگران را نیز به رسمیت بشناسند. فراتر از به رسمیت شناختن نیازهای دیگران، پذیرش مسئولیت برآوردن آن نیازهاست. شخص نابالغ شاید بتواند برای لحظاتی کوتاه و گذرا دگردوست باشد اما وی همیشه از قبول تعهدات بلند مدتی که مخل و مزاحم علایق متلون و متغیرش باشد گریزان است. ازدواج و تشکیل خانواده به معنی پذیرش این مسئولیت مادام العمر و قبول تأمین نیازهای شریک زندگی است.

بلوغ عاطفی برای موفقیت در همه مناسبات و روابط انسانی، امری لازم و ضروری است اما ازدواج در این میان بیشترین نیازها را به این بلوغ دارد. خانواده امروزی بیش از گذشته بر قابلیتها و استعدادهای عاطفی ـ روانی زوجین متکی است. موفقیت زناشویی در خانواده های گذشته کمتر بر شخصیت طرفین ازدواج بوده ولی امروزه ازدواج دیگر یک ضرورت اقتصادی نیست، موفقیت در ازدواج منوط به توانایی هر یک از زوجین در وقف کردن وجود خود برای دیگری است.

3- بلوغ ذهنی:

روانشناسان معتقدند که ذهن انسان تا قبل از 15 سالگی به بلوغ نمی رسد. به زعم روان شناسان بلوغ ذهنی از چند مؤلفه تشکیل شده است:

1-مشاهده اشیاء و پی بردن به رواب بین آنها

2-قدرت حافظه

3-قدرت تخیل (توانایی فرض و استنتاج)

4-قدرت استنباط و قیاس

5-قدرت تمرکز و توجه

شکی نیست که کودکان حدی از قابلیتهای فوق الذکر را واجدند اما فرد بالغ همه این قابلیتها را به طور کاملتر و موزونتری دارد. البته در مواردی ممکن است رشد ذهنی با سن تقویمی و سن فیزیکی انطباق نداشته باشد بدین معنی که فردی ممکن است به لحاظ تقویمی بزرگسال محسوب شود و به لحاظ سن فیزیکی دارای تمامی مشخصات فیزیکی بلوغ باشد اما مجازات عقلی و بهره هوشی وی بسیار پایین و در حد یک کودک باشد. روانشناسان به چنین وضعیتی «عقب ماندگی ذهنی» می گویند. ورود به عرصه ازدواج، ذهنیتی پخته و بالغ را می طلبد. مشکلات و موانعی را که در جامعه مدرن و یپچیده امروزی بر سر راه حیات خانوادگی قرار می گیرد و جز با ذهنی پخته و بالغ نمی توان از میان برداشت.

4- بلوغ اجتماعی

بلوغ اجتماعی بدین معنی است که فرد بتواند با اتکاء به خود و بدون استمداد از دیگران از عهده آنجا مکارهای خود در موقعیتها و وضعیتهای اجتماعی برآید. به طوری که احتیاجی نداشته باشد به اینکه مثلاً کسی او را اول صبح برای رفتن به سرکار به زور از خواب بیدار کند یا حمام کردن را به وی یادآور شود، به جای آوردن عبادات شخصی و بسیاری از مسئولیتهای دیگر را به وی تذکر دهد. در تجمعات اجتماعی به عنوان مهمان یا میزان بتواند نقش خود را ایفا کند. با اعتماد به نفس به تنهایی مسافرت کند. آداب اجتماعی را در برخورد با دیگران در کلیه اشکال ارتباطات انسانی رعایت کند. در این مرحله فرد با اشتغال به کار و فعالیتهای اجتماعی دیگر در صدد اثبات استقلال و هویت خود برمی آید.

5- بلوغ اقتصادی

بلوغ های فیزیکی، عاطفی و اجتماعی جزو آمادگی های شخصی برای ازدواج می باشند و اما بلوغ اقتصادی تحت تأثیر مقتضیات محیطی و خارجی است و در شرایط اقتصادی فعلی جامعه ما توجه بیشتری را به سوی خود جلب کرده است. در موقع ازدواج سؤالات زیدی در خصوص جنبه های اقتصادی زندگی مشترک مطرح می شود. از جمله: آیا میزان درآمد برای تأمین مخارج زندگی زن و فرزند کفایت می کند؟ اگر نه از چه راههایی این کمبود جبران می شود؟ آیا زن و شوهر مایلند از والدین و بستگان خود کمک های مالی دریافت کنند؟ آیا شغل شوهر با دوام و باثبات است؟ توانایی وی در مالکیت منزل مسکونی یا اجاره تا چه حد است؟ آیا پول کافی برای شروع زندگی مشترک و خارج اولیه ازدواج را در اختیار دارد یا خیر؟

بلوغ اقتصادی آنگاه حاصل می شود که فرد توانایی آن را داشته باشد که بدون کمک دیگران از عهده تأمین معاش خود و زن و فرزندانش برآید.[14]

سن ازدواج

تا بدین جا از آمادگیهای لازم جهت ازدواج و تشکیل خانواده سخن گفتیم. حالا این سؤال مطرح می شود که بهترین و مناسبترین سن ازدواج زنان و مردان در چه سنی است؟ از مرور بحثهای فوق در خصوص انواع بلوغ این نکته کاملاً روشن می شود که هیچ سن تقویمی تثبیت شده ای را نمی توان به عنوان مناسبترین سن برای ازدواج معرفی نمود. اما اگر تمامی جنبه های بلوغ را مد نظر داشته باشیم شاید بتوان گفت شمار کسانی که در سنین کمتر از 20 سالگی از بلوغ کافی و همه جانبه ای جهت ازدواج برخوردار می شوند بسیار کم است.

قانون مدنی ایران (مصوب قبل از انقلاب) سن ازدواج را برای زنان تا 15 سال تمام و برای مردان 18 سال کامل را تعیین کرده اند و جز در موارد استثنایی (رجوع شود به ماده 1041 قانون مدنی سابق) ازدواج در سنین پایین تر ممنوع بود. البته بین قانون و واقعیت (عرف) فاصله هایی هم وجود داشت. متن قانون در تمامی نقاط کشور رعایت نمی شود به طوری که ازدواج زودرس به دلیل فقدان منع شرعی و عرفی در جوامع ایلی و روستایی و گاه شهرهای کوچک ایران مکرر به پشم می خورد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، سن بلوغ (سن قانونی ازدواج) برای زن و مرد به ترتیب 9 و 15 سال قمری تعیین گردید.[15]

الف ـ اهمیت پزشکی تأخیر در سن ازدواج دختران

دخترانی که در سن 30 سالگی به بعد (به تعبیری 27 سالگی به بعد) ازدواج می کنند در معرض انواع خطرات و تهدیدات قرار دارند. برخی از این خطرات عبارتند از : وضع حمل پردرد و طولانی تر، افزایش احتمال مرگ و میر مادر و نوزاد قبل از زایمان، افزایش احتمال زاییدن کودکان منگولی و مبتلا به اختلالات کروموزومی ، دوقلو زائیدن ، البته هر چه زایمان اول به سمت زایمانهای بعدی حرکت کنیم احتمال خطرات فوق چند برابر می شود. همچنین احتمال ابتلا به سرطان کولون نیز با بالا رفتن سن دختران مجرد افزایش می یابد.

ب ـ آثار اجتماعی تأخیر در سن ازدواج دختران و پسران

1-از پیامدهای قابل توجه ازدواج معوق، کوتاهتر شدن دوره باروری زنان است.

2-به علاوه تأخیر در سن ازدواج مردان موجب افزایش فاصله سنی بین زوجین در مواقع ازدواج می شود. مردانی که با تأخیر ازدواج می کنند معمولاً دختران بسیار جوانتر از خودشان را به همسری برمی گزینند. در حالی که مردانی که زودتر ازدواج می کنند همسرانی نزدیکتر به سن خود را انتخاب می کنند.

3-از آثار ازدواج معوق، افزایش فاصله زمانی بین بلوغ فیزیکی(جنسی) و بلوغ اقتصادی است که این خود می تواند دو نتیجه را به دنبال داشته باشد:

خویشتنداری و رهبانیت موقت و احتمالاً تحمل محرومیتها، ناکامیها و عقده های جنسی و دیگر افزایش بیماریها، انحرافات و بزهکاریهای جنسی است که به دلیل تضعیف تابوهای اجتماعی در خصوص روابط جنسی خارج از محدوده زناشویی. در جوامع غربی تأخیر در سن ازدواج با عامل دیگری در ارتباط است و آن سهولت و رواج روابط خارج از دایره زناشویی است به طوری که افراد برای پذیرش مسئولیتهای ناشی از ازدواج معوق، خود باعث به وجود آوردن مسئله دیگری شده است و آن تهدید خانواده و تضعیف ارزشهای اخلاقی است.[16]

ازدواج یکی از مراحل زندگی طبیعی انسان است که برای هر زن و مرد سن و سال خاصی دارد و تأخیر در آن مجاز نیست. گریز از ازدواج نشانه اختلالی در وجود فرد است. سن ازدواج از دیدگاه علمی آن دوره ای است که فرد آماده است که وظایف و تکلیف خود را در چهارچوب یک زندگی مشترک به انجام نیک برساند و حقوق خود را در آن چهارچوب استیفا نماید.

ازدواج نیاز اساسی برای انسان

انسان موجودی است که به کلام قرآن «فالهمها فجورها و تقوها» ( پس به او زشتی ها و پرهیزکاری ها را الهام کردیم) موجودی است که اگر در خود به خوبی دقت کند نیک و بد را بدون هیچ راهنمایی نیز می داند. موجودی است که بر اساس تعریف دارای پنج طبقه نیازمندی است:

الف ـ نیازهای زیست شناختی (مانند غذا ـ آب ـ هوا ـ خواب ـ ارضای جنسی)

ب ـ امنیت و قابل پیش بینی بودن محیط زندگی

ج ـ تعلق خاطر و عشق

د ـ احترام (شناخته شدن ، مورد قبول واقع شدن ، مورد اعتماد بودن)

هـ ـ تحقق نفس (معرفت کامل، پذیرش چگونگی عمل شخصی خود برای نیل به کمال و شرافت و ابراز استعدادهای بالقوه انسانی).

با توجه به مطالب فوق الذکر که ارضای جنسی انسان را جزء نیازهای زیست شناختی و فیزیولوژیکی انسان می داند، و ارضای نیاز جنسی انسان تنها از طریق ازدواج می تواند صورت گیرد، پس ازدواج یک نوع نیاز اساسی برای انسان است.[17]

5- اهداف تحقیق

در هر تحقیق قبل از هر چیز باید انگیزه و هدف تحقیق مشخص شود. بررسی ها و پژوهشهای اجتماعی دارای یکی از دو هدف زیر می توانند باشند:

1- یا برای بررسی تجربی تئوریها و سنجش میزان تطبیق آنها با واقعیت است تا بدین وسیله دامنه علم در زمینه شناخت گسترش یابد.

2- و یا برای مسائل حاد روزمره اجتماعی و یافتن راه حل های آنها می باشد. اینگونه مسایل نیز می بایست در رابطه با تئوریهای موجود بررسی شوند.[18]

جنبه علمی و کاربردی این تحقیق در سطح وسیع و گسترده نمی باشد چون مسئله یک مسئله کلی در سطح کل جامعه ایران است، در حالی که این پژوهش تنها شامل محیط محدود دانشگاه مجتمع ولیعصر(عج) می باشد، که اگر هم جنبه کاربردی داشته باشد، تنها در این مکان بکار خواهد رفت. بلکه این بررسی بیشتر جنبه بنیانی دارد و در واقع برای بررسی تجربی و تئوریها و سنجش میزان تطبیق آنها با واقعیت ها می باشد. هدف عمده از این تحقیق، ارائه پایان نامه کارشناسی در رشته علوم اجتماعی می باشد و علت اینکه از بین هزاران مسئله اجتماعی، این مسئله را به عنوان موضوع پایان نامه انتخاب کرده ام، این است که در طول مدت تحصیل از نزدیک لمس کرده ام که حادترین مسئله و عمده ترین موانع رشد دانشجویان عدم ازدواج و افکار منفی ناشی از آن می باشد به این خار که خواستم پژوهشی در این مورد نموده و از عمق مسئله اطلاعاتی بدست آورده و عوامل و موانع ازدواح را پیدا کرده باشم.

با توجه به اهداف ذکر شده بالا، می توان گفت که تحقیق از هر نوعی که باشد دارای دو نوع هدف است:

1-اهداف کلی تحقیق (هدف تحقیق و بررسی)

2-اهداف جزء (هدف از طرح هر سؤال)

بنابراین اهداف موجود تحقیق به شرح زیر می باشد:

الف ـ هدف کلی (عام)

هدف کلی بررسی عوامل مؤثر بر بالا رفتن سن ازدواج در رابطه با تئوریهای موجود در این زمینه می باشد یا به عبارت دیگر: هدف کلی تحقیق آزمون روابط موجود میان عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و شخصیتی مؤثر بر بالا رفتن سن دانشجویان می باشد.


بررسی رابطه عشق مثلثی با رضایت زناشویی در بین دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر

هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه رضایت زناشویی و عشق مثلثی در بین دانش جویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر بود فرضیه اصلی تحقیق حاضر عبارت بود از اینکه بین عشق مثلثی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد جامعه مورد مطالعه عبارت بود از کلیه دانش جویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز که 30 نفر به طور تصادفی انتخاب گردیده و آزمون رضایت زناشویی
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 69 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 83
بررسی رابطه عشق مثلثی با رضایت زناشویی در بین دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

فصل اول:کلیات پژوهش .............................................................7

چکیده………………………………………………...8

مقدمه………………………………………………....8

بیان مسأله……………………………………………...10

هدف تحقیق...................................................................11

اهمیت وضرورت تحقیق...................................................11

تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها......................................12

فصل دوم: ادبیات پژوهش.........................................................14

2-1 پیشینه نظری.......................................................................15

خانواده و ضرورت ازدواج.............................................15

تعریف ازدواج..............................................................16

اسلام و ازدواج.............................................................16

اهداف ازدواج.............................................................18

فواید ازدواج...............................................................19

انگیزه های ازدواج.......................................................20

مهمترین انگیزه های تشکیل خانواده در اسلام...................21

سن ازدواج..................................................................24

سن مناسب ازدواج........................................................30

ازدواج سالم و پایدار.....................................................32

عوامل توفیق و حفظ زناشویی........................................33

خصوصیات خانواده سالم................................................38

ازدواج.......................................................................44

نیازهای عاطفی درازدواج.............................................45

عشق رمانتیک..............................................................49

تجربه های رایج و مشترک در عشق...............................50

موراد متفاوت در تجربه عشق........................................52

انواع عشق.................................................................54

جدایی عشق و ازدواج در گذشته.................................55

آخرین یافته های تحقیقاتی ازدواج در ایران..................60

مثلث عشق.................................................................60

نظریه مثلثی عشق........................................................63

مدل مثلثی عشق.........................................................64

اندازه گیری و تعیین عشق شما.....................................67

2-2 تحقیقات انجام شده...........................................................70

فصل سوم: روش شناسی پژوهشی..........................................71

روش اجرای تحقیق....................................................72

جامعه پژوهش............................................................72

نمونه و روش نمونه گیری...........................................72

ابزار پژوهش.............................................................72

روش آماری تجزیه و تحلیل اطلاعات...........................73

فصل چهارم: یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها.....................74

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری............................................82

خلاصه یافته ها..........................................................83

پیشنهادات............................................................................85

محدودیت ها.......................................................................85

منابع ومأخذ........................................................................86

ضمائم

پرسش نامه رضایت زناشویی

پرسش نامه عشق مثلثی

فصل اول

کلیات پژوهش

"چکیده"

هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه رضایت زناشویی و عشق مثلثی در بین دانش جویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر بود فرضیه اصلی تحقیق حاضر عبارت بود از اینکه بین عشق مثلثی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد. جامعه مورد مطالعه عبارت بود از کلیه دانش جویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز که 30 نفر به طور تصادفی انتخاب گردیده و آزمون رضایت زناشویی و عشق مثلثی بر روی آنها اجرا گردید و جهت آزمون فرضیه ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد نتایج بدست آمده حاکی از آن بود که بین رضایت زناشویی و عشق مثلثی و ابعاد آن رابطه معنا داری وجود دارد.(5% > P)

"مقدمه"

ازدواج و زناشویی به معنی غریزی و لغوی آن امری است که در میان همه جانداران وجود و رواج دارد و بین انسان و حیوان امری قابل ملاحظه و رویت است . در رابطه با انسان مساله نکاح مطرح است که در آن ایجاد زمینه برای رشد و پیشروی و آسایش و سعادت و همکاری و مساعدت ها قابل ذکر است . از دید اسلام غریزه جنسی امری منفور و مانع تکامل بشریت نیست بلکه زمینه را برای زندگی مناسب انسانی و وصول به مرحله محبت و مودت خالص فراهم می آورد . عامل سکون است که در سایه آن رشد و ارتقا و تکمیل و تکامل مطرح است . با استفاده از این غریزه است که خانواده پدید می آید و آن عامل اصلی و هسته اولیه حیات و سعادت اجتماع است . در سایه آن تعلق هر مردی به زنی و زنی به مردی و نیز زندگی اشتراکی چند مرد با چند زن از میان می رود. سردرگمی و هرج و مرج زندگی ، بی تفاوتی در برابر نسل جدید محکوم شده و امکان رشد و انتقال فرهنگ میسر می گردد. ( قائمی ،1363 )

هر پسر و دختری که به سن رشد و بلوغ می رسند بزرگترین آرزویشان این است که ازدواج کنند . (نجاتی ، 1380 )

با تاسیس زندگی مشترک زناشویی ، استقلال و آزادی بیشتری بدست آورند ، یار و مونس مهربان و محرم رازی داشته باشند . آغاز زندگی سعادتمندانه خویش را از زمان ازدواج حساب می کنند و برایشان جشن میگیرند . زن برای مرد آفریده شده و مرد برای زن و مانند مغناطیسی یکدیگر را جذب میکنند، زناشوئی و تاسیس زندگی مشترک خانوادگی یک خواسته طبیعی است که غرایزش در وجود انسانها نهاده شده است و این خود یکی از نعمت های بزرگ الهی است .

خداوند بزرگ در قرآن مجید از این نعمت بزرگ یاد کرده است و می فرماید : "یکی از آیات خداوند این است که از خود شما برایتان همسران آفرید تا با آنها انس بگیرید و آرامش خاطر پیدا کنید ودر میانتان دوستی و مهربانی افکند ودر این موضوع برای اندیشمندان آیات و نشانه هائی است."

پیغمبر اسلام فرمود: مردی که زن نداشته باشد مسکین و بیچاره است،گرچه ثروتمند باشد و زنی که شوهر نداشته باشد مسکین و بیچاره است،گرچه ثروتمند باشد.

آری خداوند مهربان یک چنین نعمت گرانبهائی را به بشر اعطا کرده است. لیکن افسوس و صد افسوس که از این نعمت بزرگ قدردانی نمی کند وچه بسا به واسطه نادانی و خودخواهی همین کانون مهر ومودت را بصورت یک زندان تاریک بلکه جهنم سوزانی تبدیل میسازد . در اثر جهالت و نادانی بشر است که محیط نورانی و با صفای خانواده بصورت زندان دردناکی تبدیل میشود که اعضائ خانواده ناچارند تا آخر عمر در آن زندان تاریک بسر برند یا پیمان مقدس زناشوئی را متلاشی سازند و اگر زن وشوهر به وظیفه خویش آشنا باشند و عمل کنند محیط خانه مانند بهشت برین باصفا و نورانی میگردد.(امینی،1354)

"بیان مساله"

واضح است که عشق برای افراد مختلف معنائی بسیار متفاوت دارد.در کل عشق به مجموعه ای از احساسات مثبت و عمیق اشاره میکند ،که معطوف به فردی دیگر است برای اینکه زندگی زناشوئی به خوشنودی بینجامد باید احساسات عمیق اعلام شود و پاسخی مناسب از طرف مقابل دریافت کند. افراد با هدف همنشینی نیز ازدواج میکنند.عشق مربوط به همنشینی،محبتی است که نسبت به افرادی احساس میکنیم که زندگیمان بطور عمیق با آنها پیوند خورده است. این همان عشقی است که به شراکت در تجربه استوار است وعشقی که در آن میدانیم طرف مقابل همیشه در کنار ماست. عشقی که با آن می دانیم همیشه به خاطر آنچه هستیم پذیرفته می شویم . زوج های امروزی با هدف تحقق انتظارشان ازدواج می کنند و شناخت انتظارات بیان آنها و تلاش برای تحقق آن در حد اعتدال چیزی است که خشنودی را در روابط زناشوئی تحقق میسازد و افراد انتظار دارند که از همسرانشان بطور خاص واز ازدواج بطور عام سود مطمئنی عایدشان شود که تمام این مسایل میتواند ارتباط مهمی با عشق آن هم از نوع مثلثی داشته باشد و اینکه هر چه عشق از لحاظ عزت وشهوت بالاتر باشد رضایت زناشوئی می تواند بیشتر باشد .عشق و رضایت زناشوئی احساساتی است که در زندگی عشق و رضایت زناشوئی احساساتی است که در زندگی میتواند در رضایت طرفین از زندگی نقش بسزائی داشته باشد ولی اگر ارزیابی ناپسند و تحقیر کننده یکی از طرفین باعث بهم خوردن زندگی و عشق می شود و با انجام تحقیق حاضر وشناسائی رابطه متغیرهای مورد مطالعه گامی در جهت افزایش رضایت زناشوئی زوجین و تامین بهداشت روانی خانواده مورد بررسی قرار می دهیم .

"هدف تحقیق"

هدف کلی تحقیق حاضر تعیین رابطه عشق مثلثی با رضایت زناشوئی است.

و اهداف جزئی تحقیق عبارتند از:

تعیین رابطه بعد تعهد عشق مثلثی با رضایت زناشوئی

تعیین رابطه بعد شهوت عشق مثلثی با رضایت زناشوئی

تعیین رابطه بعد صمیمیت عشق مثلثی با رضایت زناشوئی

"اهمیت و ضرورت تحقیق"

پی بردن به شخصیت و قابلیتها و توانائی ها یا تصور فرد از عشق دررابطه با زناشوئی و مسایل مربوط به زندگی و تصورات مثبت و متعادل از خود داشتن می تواند در زندگی زناشوئی و تداوم و یا بر هم ریختن آن نقش بسزائی داشته باشد . نوع عواطف ،ادراکات واحساساتی است که در زندگی می تواند در رضایت طرفین از زندگی نقش بسزائی داشته باشد. ولی اگر ارزیابی ناپسند و تحقیر کننده یکی از طرفین باعث بهم ریختن زندگی و عشق می شود و با انجام تحقیق حاضر و شناسائی رابطه متغیرهای مورد مطالعه گامی در جهت افزایش رضایت زناشوئی زوجین و تامین بهداشت روانی خانواده مورد بررسی قرار می دهیم.

"فرضیه تحقیق"

فرضیه کلی: بین عشق مثلثی و رضایت زناشوئی رابطه وجود دارد.

1 : بین بعد تعهد عشق مثلثی و رضایت زناشوئی رابطه وجود دارد.

2 :بین بعد شهوت عشق مثلثی و رضایت زناشوئی رابطه وجود دارد.

3 : بین بعد صمیمیت عشق مثلثی و رضایت زناشوئی رابطه وجود دارد

"تعریف مفهومی و عملیاتی متغیر ها"

تعهد

شهوت ابعاد عشق مثلثی متغیر مستقل

صمیمیت

رضایت زناشوئی : متغیر وابسته

تعریف مفهومی عشق مثلثی :

یافتن همسری برای شریک زندگی که رویدادی مهم در رشد بزرگسالی است که تاثیر عمیق در سلامت روانی دارد.و این رویداد فرآیند پیچیده ای است که به مرور زمان شکوفا می شود و تحت تاثیر انواع رویدادهای زندگی زناشویی و تفاهم و مسائل جنسی قرار می گیرد . ( سید محمدی ،1385)

تعریف عملیاتی عشق مثلثی :

نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه عشق مثلثی اشترنبرگ بررسی می کند .

تعریف مفهومی رضایت زناشویی:

رضایت از زندگی زناشویی عبارتند از اینکه روابط زندگی بین زوجین که با تفاهم و روابط صمیمانه بین زن و شوهر برقرار می شود که گاهی اوقات با عشق و گاهی با تنفر روبرو می شود و بالاخره عبارتند از اینکه آزمودنی از آزمون رضایت زناشویی اینریچ بدست آورده است. (صبوری راد ،1384)

تعریف عملیاتی رضایت زناشویی :

نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ بدست می آورد.

فصل دوم

ادبیات پژوهش

(پیشینه پژوهش)

2-1 پیشینه نظری

"خانواده و ضرورت ازدواج"

هر یک از نویسندگان و جامعه شناسان به شکل خاصی خانواده را تعریف کرده اند به نحوی که ارائه یک تعریف جامع از خانواده شاید دشوار به نظر آید. در تعاریف گوناگونی که از خانواده ارائه شده است می توان به تعریفی که خانواده را یک واحد اجتماعی که از ازدواج یک زن و مرد به وجود می آید و فرزندان حاصل از این پیوند آن را تکمیل می کنند اشاره کرد.

مک آیور خانواده را گروهی می داند دارای روابط جنسی و پایا و مشخص که به تولید مثل و تربیت منتهی می شود.

لوی خانواده را واحدی اجتماعی می داند که براساس ازدواج به وجود می آید و یا خانواده را پیوندی می داند که با نهاد ازدواج ، که مورد تصویب جامعه قرار گرفته است در ارتباط است. راجرز خانواده را نظامی می داند نیمه بسته که تشکیل شده از اعضایی که با وضعیت ها و مقام های گوناگون در خانواده و اجتماع که با توجه به محتوای نقش ها ، وضعیت ها ، افکار و ارتباطات خویشاوندی که مورد تایید جامعه ای است ، ایفای نقش می کند .

انسان دانسته یا ندانسته در پی گزینش همسری است که صفاتی همچون او داشته و از نظر موقعیت زناشویی همانند خودش باشد . همسانی میان دو نفر نه تنها آن را به سوی یکدیگر می کشاند بلکه پیوند و وصلت آنها را ایجاب می کند . هر چه همسانی بین زوجین از نظر مذهبی ،نژادی ،اقتصادی ، اجتماعی و ..... بیشتر باشد به همان اندازه نیز اختلافات و کشمکش های بین آنها نیز کمتر می باشد . این منطقی است که هر کس خواهان انتخاب کسی می باشد که همانند خودش باشد زیرا این امر بر استواری و پایداری ازدواج آنها می افزاید. در اکثر مناطق و جوامع ، زناشویی به طور تصادفی صورت نمی گیرد، بلکه عواملی در این انتخاب و گزینش تاثیر دارند.

"تعریف ازدواج"

ازدواج ارتباطی است که دارای تامیت بی نظر و گسترده ای می باشد. ارتباطی که دارای ابعاد زیستی، عاطفی ، روانی، اقتصادی و اجتماعی است و به عبارت دیگر همزیستی زوجین در درون خانواده موجب چنان ارتباطی عمیق و همه جانبه ای می شود که بی هیچ شک و شبهه ای قابل مقایسه با هیچ یک از دیگر ارتباطات انسانی نمی باشد به نحوی که قرارداد ناشی از آن دارای نوعی تقدس شده است.

به طور کلی ازدواج را می توان عملی دانست که موجب پیوند دو جنس مخالف بر پایه روابط پایای جنسی می شود و با انعقاد قراردادی اجتماعی مشروعیت اجتماعی پیدا می کند.(نجاتی،1380)

"اسلام و ازدواج"

ازدواج و زناشویی به معنی غریزی و لغوی آن امری است که در میان همه جانداران وجود و رواج دارد و بین انسان و حیوان امری قابل ملاحظه و رویت است.در رابطه با انسان مساله نکاح مطرح است که در آن ایجاد زمینه برای رشد وپیشروی و آسایش و سعادت و همکاری و مسا عدت ها قابل ذکر است. از دید اسلام غریزه جنسی امری منفور و مانع تکامل بشریت نیست بلکه زمینه را برای زندگی مناسب انسانی و وصول به مرحله محبت و مودت خالص فراهم میآورد. عامل سکون است که در سایه آن رشد وارتقا و تکمیل و تکامل مطرح است. با استفاده از این غریزه است که خانواده پدید می آید وآن عامل اصلی و هسته اولیه حیات و سعادت اجتماع است. در سایه آن تعلق هر مردی به زنی و زنی به مردی و نیز زندگی اشتراکی چند مرد با چند زن از میان می رود . سردرگمی و هرج ومرج زندگی ، بی تفاوتی در برابر نسل جدید محکوم شده وانتقال فرهنگ میسر می گردد.(قائمی ،1363،نجاتی 1380)

هر پسرو دختری که به سن بلوغ و رشد میرسند بزرگترین آرزویشان این است که ازدواج کنند. با تاسیس زندگی مشترک زناشوئی ،استقلال وآزادی بیشتری بدست آورند .یار ومونس مهربان و محرم رازی داشته باشند .آغاز زندگی سعادتمندانه خویش را از زمان ازدواج حساب می کنند و برایشان جشن می گیرند. زن برای مرد آفریده شده و مرد برای زن و مانند مغناطیسی یکدیگر را جذب می کنند،زناشوئی و تاسیس زندگی مشترک خانوادگی یک خواسته طبیعی است که غرایزش در وجود انسان ها نهاده شده است . و این خود یکی از نعمت های بزرگ الهی است.

خداوند بزرگ در قرآن مجید از این نعمت بزرگ یاد کرده است و می فرماید : " یکی از آیات خداوند این است که از خود شما برایتان همسران آفرید تا با آن ها انس بگیرید و آرامش خاطر پیدا کنید ودر میانتان دوستی و مهربانی افکند ودر این موضوع برای اندیشمندان آیات و نشانه هائی است." پیغمبر اسلام فرمود: مردی که زن نداشته باشد مسکین و بیچاره است،گرچه ثروتمند باشد و زنی که شوهر نداشته باشد مسکین و بیچاره است،گرچه ثروتمند باشد.

آری خداوند مهربان یک چنین نعمت گرانبهائی را به بشر اعطا کرده است. لیکن افسوس و صد افسوس که از این نعمت بزرگ قدردانی نمی کند وچه بسا به واسطه نادانی و خودخواهی همین کانون مهر ومودت را بصورت یک زندان تاریک بلکه جهنم سوزانی تبدیل می سازد . در اثر جهالت و نادانی بشر است که محیط نورانی و با صفای خانواده بصورت زندان دردناکی تبدیل میشود که اعضائ خانواده ناچارند تا آخر عمر در آن زندان تاریک بسر برند یا پیمان مقدس زناشوئی را متلاشی سازند و اگر زن وشوهر به وظیفه خویش آشنا باشند و عمل کنند محیط خانه مانند بهشت برین باصفا و نورانی میگردد.(امینی،1354)

"اهداف ازدواج"

هدف از ازدواج فقط ارتباط جنسی نمی تواند باشد. تداوم نسل و تشکیل خانواده از وظایف اصلی زوجین است. بهره گیری فیزیکی ، رابطه جنسی اساس زندگی زناشوئی تلقی می شود و ارضا قانونی و طبیعی فقط می تواند از طریق ازدواج فراهم شود . مسئله شایستگی عاطفی و روانی جز عوامل سازگار در ازدواج می باشد. خلق و خو ،روحیات پسندیده و به بلوغ رسیده و معقول می باشد که یک ازدواج را در بدترین شرایط پا بر جا نگه می دارد . شخصیت و خصوصیات فردی جهت بر قراری رابطه خوب از ضروریات شکل گیری ازدواج است.رشد و انعطاف های معقول و طبیعی برای بر پایی زندگی مشترک زوج های جوان را به تفاهمات عمیق تر و بهتری راهنمایی می کند. هدایت و حفظ وابستگی های نرمال بین خانواده قبلی وخانواده جدید می تواند توازنی مثبت ایجاد کرده و بر استحکام خانواده جدید بیفزاید . بودن توانایی جنسی از امور ضروری دیگری است که باید در امر بر پایی و شکل گیری ازدواج مورد توجه قرار گیرد(نجاتی 1380)

اهداف ازدواج پاسخ به نیازهای روانی و جسمانی و ایجاد کانون انس ،الفت،آرامش،رافت و مهربانی بین زن و مرد و کمک به تعادل و رشد یکدیگر در سایه عفت وپاکدامنی است . برای تحقق این اهداف باید تمام مراحل ازدواج بر اساس اصول شرعی و علمی با استفاده از مشاوران ذی صلاح انجام گیرد. یکی دیگر از هدف های ازدواج که نتیجه اهداف کلی بالاست،ادامه نسل و تربیت فرزندان صالح است که بار سنگین بر دوش والدین می باشد و ایجاب می کند که هر دو با رعایت اصول تعلیم و تربیت در پرورش آنان بکوشند و به جای تبعیت از اصل کمیت یعنی فرزندان زیاد غیر صالح به تولید فرزند کمتر ولی صالح همت گمارند.( بیرجندی،1380)

"فواید ازدواج"

ازدواج اگر بر اساس مقاصدی اندیشیده و با اندیشه تشکیل خانواده صورت گیرد دارای فواید و مزایایی است که اهم آن عبارتند از: بلوغ شخصیتی و جنسی انسان ، نجات از رکورد و جمود ،بیداری و هوشیاری در زندگی ، دوری و بر کناری از بوالهوسی و هرزه گردی، آرامش جسم و روان ،ر فع نیاز طبیعی و غریزی ، آرامش یافتن از شور و هیجان نگران کننده ، پدید آمدن محبت و الفت بین دو تن ،قرار گرفتن افکار در مسیر درست ، آشنایی با واقعیت هایی که تا دیروز از نظر ها دور مانده بودند، تجلی صمیمت و عشق عمیق در سایه روابط زناشوئی......

ازدواج سبب پیدایش همکاری ،همراهی ، همدردی ،یگانگی ،نیرومندی، پذیرش متقابل و دور نگه داشتن جامعه از آلودگی ها خواهد بود. خانواده ضامن تکامل اجتماعی است.

حرکت سالم اجتماعی بر محور خانواده و دوام و بقای بشریت به آن استوار است. حیات اجتماعی بر این رکن استوار می شود و سعادت و بهروزی مردم براساس آن بنیانگذاری می شود . بدیهی است که اگر ازدواج ترک و نادیده گرفته شود از سلامت جسم و روان خبری نخواهد بود . نسل بشر رو به فنا خواهد گذارد. تعادل روانی از دست خواهد رفت جرائم و انحرافات در اجتماع توسعه و گسترش خواهد یافت،یاس و افسردگی و دلمردگی و سردرگمی نسل و هرج و مرج در روابط در اثر بی خانوادگی بر جامعه غلبه خواهد یافت.(قائمی،1363)

"انگیزه های ازدواج"

آن چه به عنوان مهمترین عامل تشکیل خانواده شناخته شده عشق است. آن هم به معنای اوج صمیمیت به عنوان محرک قدرتمندی برای زوج ها که یار و یاور هم باشند،خوشبخت شوند و تشکیل خانواده بدهند ، هر چند عشق برای ادامه زندگی و حفظ زندگی زناشویی کافی نیست و نقشی در ایجاد خصوصیت شخصی و مهارت هایی که لازمه زندگی مشترک موفق است ندارد. علاوه بر مورد ذکر شده انگیزه های دیگری شناخته شده و یا ناهوشیار نیز موجب ازدواج می گردد که اهم این انگیزه ها به قرار ذیل است : ( آرون تی بک،1380)

الف- یافتن شریک و همدم :

ازدواج از یک دید ،زمینه ای است برای بازگشت به امری که در آغاز آفرینش آدمی وجود داشته است، فراهم گردد. یعنی وحدت و یگانگی ،وحدتی که دو تن را کاملا یکی کند و از حالت من بودن به ما شدن بکشاند.

ب) ارضا نیاز جنسی :

آدمی دارای غرایز متعددی و از جمله غریزه جنسی است . میل به ارضای آن زمینه را برای گرایش زن و مرد نسبت به هم فراهم می کند. این گرایش و اشباع امری ضروری است ،زیرا موجبی برای ایجاد پیوند و عاملی برای زندگی مشترک و تشکیل خانواده است.

ج) تداوم نسل :

جامعه انسانی برای بقای نسل نیاز به تولید مثل دارد. این نیاز به صورت انگیزه جنسی در هر انسانی وجود دارد و زمینه را برای گرایش نسبت به هم و آمیزش با هم و در نتیجه تولید مثل فراهم می سازد. وجود فرزند از یک سو ، موجب بقای خانواده و از سوی دیگر عاملی برای احساس کمال و در نتیجه خواستاری آن است.(قائمی،1366)


بررسی و مقایسه نگرش مردان و زنان مجرد معلول نسبت به ازدواج با افراد سالم

معلولیت از جمله عوامل و نقایص مختل کننده است که می تواند در تمامی ابعاد زندگی انسان اثر گذاشته و در صورت هدایت نشدن، انسان را به پائین ترین مراحل انسانی اش نازل گرداند امروزه واژة معلول به افرادی تعلق پیدا می کند که توانائی پائین تری از حد طبیعی، که ناشی از یک نارسائی کالبد شناختی می باشد را دارا می باشند و در نتیجه مشکلات زیادی در همسان سازی با
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 59 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 91
بررسی و مقایسه نگرش مردان و زنان مجرد معلول نسبت به ازدواج با افراد سالم

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

چکیده

از آنجائی که ازدواج یک امر مسلم و حیاتی برای انسانها می باشد، بنابراین، بدون استثنا معلولین نیز حق ازدواج کردن را دارا می باشند.بنابر ضرورت این امر، پژوهشگر پژوهشی در زمینة بررسی نگرش افراد معلول در رابطه با ازدواج با افراد سالم را انجام می دهد.جامعه آماری این پژوهش شامل 40 نمونه می باشد که تشکیل می شود از 20 مرد و 20 زن مجرد معلول، پژوهشگر برای بررسی پژوهش خود و فرضیه را ارائه می نماید.

1- بین نگرش زنان و مردان معلول در زمینه ایجاد ارتباط زناشوئی با افراد عادی تفاوت وجود دارد.

2- نوع معلولیت افراد معلول در تمایل آنان به ازدواج با افراد عادی تاثیر دارد.

پس از تحقیق و بررسی در زمینه نگرش افراد معلول در رابطه با ازدواج با افراد سالم که توسط پرسشنامه ای خود ساخته انجام شد، نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین نگرش مردان و زنان معلول تفاوتی وجود ندارد زیرا با توجه به عدد بدست آمده از آزمون t غیر همتا و مقایسة آن با t جدول در سطح %5 مشاهده می شود که t محاسبه کوچکتر از t جدول می باشد و در نتیجه فرضیه تحقیق رد و فرض صفر تائید می شود و همچنین نوع معلولیت نیز در نگرش آنان برای ازدواج هیچ گونه تاثیری ندارد زیرا معلولین مهمترین مانع را در امر ازدواج احساس حقارت و سربار بودن برای فرد عادی می دانند.

1- مقدمه

معلولیت از جمله عوامل و نقایص مختل کننده است که می تواند در تمامی ابعاد زندگی انسان اثر گذاشته و در صورت هدایت نشدن، انسان را به پائین ترین مراحل انسانی اش نازل گرداند.

امروزه واژة معلول به افرادی تعلق پیدا می کند که توانائی پائین تری از حد طبیعی، که ناشی از یک نارسائی کالبد شناختی می باشد را دارا می باشند و در نتیجه مشکلات زیادی در همسان سازی با افراد همسن و سال خود پیدا می کنند.آنچه که باید در تعریف معلولیت در نظر گرفته شود تفاوتی است که بین واژة Handi.capped و کلمة Disability وجود دارد کلمة Disability به معنی نقص،و کلمة Handi.capped بعنوان بی فایدگی اجتماعی معلولیت بیان شده است.در اکثر پژوهشهای مربوط به معلولین کلمة Disability را بیشتر به کار برده اند تا، بار ارزشی Handi.capped را دارا نباشد.

1.Handiccaped

2.Disability

بنابر تعریف سازمان بهداشت جهانی، معلول فردی است که در اثر ضایعات ارثی، بیماری و یا حوادث و یا کهولت قسمتی از امکانات بدنی یا روانی خود را بطور دائم یا موقت از دست داده است و از استقلال فردی او در آموختن و یا کارکردن کاسته شده است.(اسلامی نسب، 1372).

معلولین با توجه به محدودیت های زندگی خصوصی، شخصی و خانوادگی از ویژگی های خاص برخوردار بوده و برای موارد مختلف زندگی اعم از آموزش، اشتغال، همسر گزینی به شیوه های خاص متوسل می شوند به نظر می رسد که متغیر سن و جنس در ازدواج معلول مؤثر می باشد و ظاهراً ازدواج مرد معلول با زن معلول رایج تر می باشد.زیرا بسیاری از خانواده ها کمتر حاضرند که فرد معمولی همسر فرزند سالم آنها باشد. مرد معلول از امکانات انتخاب بیشتری نسبت به زن معلول برخوردار بوده است و می تواند از میان افراد سالم یا معلول همسر خود را انتخاب نماید.اما برای زن معلول محدودیت بیشتری وجود دارد، ضمناً ازدواج مرد معلول با زن سالم در صورتی میسر می شود که او دارای ویژگی هایی از قبیل، سن بالا، خانواده با وضعیت اقتصادی پائین و نیز نازیبائی باشد.

بین معلول مادر زادی و معلول غیر مادر زادی از لحاظ موفقیت در انتخاب همسر تفاوت دیده می شود و به نظر می رسد که مشکل معلول مادر زادی در همسر گزینی و ازدواج به مراتب بیشتر از معلول غیر مادر زادی باشد، زیرا احتمال ارثی بودن معلولیت در اثر گذاری آن بر روی فرزندان وجود دارد. در تحقیقات انجام شده در زمینه بررسی شیوه های همسر گزینی معلولین، نتایج بدست آمده بیانگر این حقیقت است که، متغیرهای بسیار زیادی در امر ازدواج تاثیر می گذارند و گاه به عنوان عواملی بازدارنده ایفای نقش می کنند آمار نشان می دهد که حدود 45% از افراد جامعه بر اهمیت تاثیر گذاری معلولیت در امر ازدواج واقف هستند.بنظر می رسد که در میان انواع معلولیت، ناشنوایان شانس بیشتری برای تشکیل خانواده را داشته باشند.

2- بیان موضوع پژوهش و ضرورت اهمیت آن

معلولیت یکی از مسائل مهم و پیچیده است که جوامع با آن مواجه هستند عوامل مختلفی که موجب معلولیت ها هستند از گذشتة دور وجود داشته و هم اکنون نیز وجود دارد طبق برآورد سازمان بهداشت جهانی 10% جمعیت جهان را، معلولین جسمی، ذهنی و اجتماعی تشکیل می دهند که اختلالات حرکتی و نقص عضو3% و عقب ماندگی ذهنی3% ، نابینایی 2% کری لالی2% می باشندو یکی از مشکلات عمده افراد معلول در زمینه ازدواج و همسر گزینی می باشد که بنابر ضرورت این موضوع، پژوهشگر در این پژوهش بر آن است که بداند آیا معلولیت به عنوان عامل بازدارنده می تواند باعث عدم تمایل افراد معلول برای ازدواج با افراد عادی شود؟

3- اهمیت موضوع در پژوهش این است که:

با نگرش عمیق به پدیدة معلولیت روشن می گردد که این پدیده موجب محرومیت های گوناکونی می گردد و فشارهای مختلفی برای افراد معلول به وجود می آورد و از آنجائیکه معلولیت به عنوان یک پدیدة اجتماعی اجتناب ناپذیر است مسئولیت هایی را برای عموم و بویژه مسئولین به همراه دارد.این تحقیق می تواند روشن کننده دیدگاههای معلولین در زمینه ازدواج باشد و میزان تمایلات و یا عدم تمایل و بی رغبتی در رابطه با ازدواج با افراد سالم را در میان معلولین منعکس سازد و لذا این پژوهش از آن جهت که در شناسایی و فهرست بندی مسائل اساسی تشکیل دهنده، زیر ساز فکر معلولین در مورد ازدواج و خواستگاه های فکری و عاطفی آنها تلاش می کند، دارای اهمیت ویژه است.

4- هدف پژوهش:

پژوهشگر در این پژوهش سعی در بررسی معلولیت و تاثیرگذاری آن در شیوه نگرش و تمایلات معلولین در انتخاب افراد عادی برای ازدواج دارد.

5- سئوال های پژوهش:

1- آیا افراد معلول تمایلی نسبت به ازدواج با افراد عادی دارند؟

2 – چه عواملی موجب عدم تمابل در زمینه ازدواج معلولین با افراد عادی می باشد؟

3 – آیا بین نگرش زنان و مردان معلول در رابطه با ازدواج با افراد عادی تفاوتی وجود دارد؟

6- فرضیه پژوهش:

1 – بین نگرش زنان و مردان معلول در زمینه ایجاد ارتباط زناشویی با افراد عادی تفاوت وجود دارد.

2 – نوع معلولیت افراد معلول در تمایل آنان با ازدواج با افراد عادی تاثیر دارد.

7- متغیرهای پژوهش:

متغیر مستقل: معلولیت

متغیر وابسته: نگرش نسبت به ازدواج با افراد سالم

متغیر کنترل کننده: جنسیت

8- تعاریف عملیاتی متغیرها:

افراد معلول: افرادی که مجموعه ای از نواقص جسمی و ذهنی در زندگی آنها اثر سوءِ برجای گذاشته و مانع از ادامه زندگی شخص بصورت طبیعی می گردد و این افراد به دلیل عدم امکان زندگی مستقل از نظر شخصی و اجتماعی، نیازمند توانبخشی و کمک دیگران می باشند.افرادی از قبیل نابینایان، ناشنوایان و معلولان جسمی – حرکتی.

افراد سالم: کسانی هستند که هیچ گونه عارضه و نقص مختل کننده در بدن آنها وجود ندارد و بدون کمک دیگران فعالیتهای شخصی و اجتماعی خود را به راحتی انجام می دهند.(اسلامی نسب، 1372).

جنسیت: در این پژوهش زن و مرد بودن افراد، از لحاظ دارا بودن ویژگی های جسمانی زنانه و مردانه می باشد.

نگرش: نگرش یک حالت آمادگی ذهنی و عصبی است، که از طریق تجربه سازمان می یابد، و بر واکنش فرد نسبت به تمامی موضوعها و موقعیتهای وابسته به نگرش تاثیر مستقیم و پویا بر جای می گذارد.(گوردون آلپورت،1935).

فصل دوم

گستره نظری پژوهش

1-2 تاریخچه معلولیت(از گذشته تا کنون)معلولیت همراه با پیدایش انسانها است و قدمتی همپای تاریخ بشر دارد.مروری بر تاریخچه معلولیت نشان می دهد که در هر دوره ای از تاریخ، در هر فرهنگ و تمدنی و در همة طبقات اجتماعات گوناگون، افرادی وجود داشته اند که از نظر فعالیتهای اجتماعی و کنش های ذهنی پایین تر از حد طبیعی عمل نموده و اگر چه نیازمند توجهات ویژه ای بوده اند، با این حال نه تنها به خواسته ها و امور اجتماعی و رفاهی آنان تا قبل از قرن نوزدهم چندان واقعی نهاده نشده است بلکه مطالعه در زندگی معلولین در سراسر تاریخ آشکار کنندة این حقیقت تلخ است که، رفتار غالب جوامع با این گروه از افراد به ویژه عقب ماندگان ذهنی، ظالمانه و بدور از هرگونه عدالت اجتماعی و رفتارهای انسانی نیز بوده است.(حلم سرشت و دل پیشه 1371).

جوامع بدوی و قبایل اولیه بشر که سخت برای بقاء خود تلاش می نموده اند افراد ضعیف و معلول را که در تلاش زندگی مؤثر محسوب نمی شدند طرد می کردند، اسپارتها کودکان ناقص را طعمة گرگها می ساختند و مردم مفلوج را به امواج خروشان رودخانه ها می سپردند.در بسیاری از نمونه های باستانی مرسوم بوده که در سالهای قحطی تعدادی از افراد معلول را قربانی یا سنگسار می نمودند.اعتقاد به ارواح خبیث و حلول آنها در جسم معلولین تا قرن اخیر در بسیاری جوامع از جمله در اروپا شایع بوده است.

در کلیه ادیان بزرگ جهان از جمله دین مبین اسلام مفهوم کمک و دستگیری از بیچارگان و عاجزین و ناتوانان را به نگرش حمایتی دین از معلولین و نیازمندان تعبیر و تفسیر کرده است.در دین اسلام رسیدگی به وضع این قبیل مردم به عنوان یک وظیفه برای مسلمین توصیه شده است.چنانچه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً.اگر کسی یک فرد را نجات دهد مثل این است که تمام بشریت را نجات داده است(سورة مائده، آیه 32).(اسلامی نسب،1372).

بطور کلی در تاریخ عقاید و نظرات مردم نسبت به معلولین به ویژه کسانی که عقب افتادگی روانی و ذهنی داشته اند، منعکس کنندة نظرات اجتماعی آن زمان بوده و فرهنگ خاص ملت ها در ان عقاید و نظرات تاثیری شگرف داشته است.

خوشبختانه در عصر حاضر عقاید اجتماعها در مورد این گروه از افراد جامعه بر اثر گذشت زمان و پیشرفت چشم گیر در دانش و تکنولوژی و تلاش بی وقفه دانشمندان و محققین همچون، سگین، مونتسوری، هاوگوگن بول، آلفرد بینه و.. که در امر تعلیم و تربیت معلولین خدمات بسیار ارزنده ای انجام داده و پذیرفته شدن آنان را در کنار دیگران در جامعه بعنوان حق مسلمی برای این قبیل از افراد مطرح و دنبال نموده اند، تفاوت محسوسی را با گذشته نشان می دهد به نحوی که در حال حاضر در اکثر جوامع و ملل، معلولین تحت توجهات ویژه ای قرار گرفته و این امر در جهت سرویس دهی هر چه بهتر به منظور تامین هر چه بیشتر استقلال فردی آنان همواره در بسط و توسعه می باشد.

در مورد بیشتر استقلال فردی آنان همواره در بسط و توسعه می باشد.در مورد واژه معلولیت، تعاریف و تعابیر وختلفی انجام گرفته است و برای معلولین نیز مشخصاتی را برشمرده اند لیکن طبق آخرین تعریف علمی که توسط سازمان جهانی بهداشت1 در سال 1981 در مورد معلولیت ارائه گردیده است، معلولیت را "ایجاد اختلال در رابطه بین خود و محیط" تعریف کرده است.

به بیان دیگر معلولیت عبارت است از مجموعه ای از عوامل جسمی، ذهنی و اجتماعی و یا ترکیبی از آنها که به نحوی در زندگی شخص اثر سوء بر جای گذارده و مانع2 ادامه زندگی وی به صورت طبیعی می گردد.چنین فردی اصطلاحاً معلول نامیده می شود و غالباً به دلیل عدم امکان زندگی مستقل از نظر شخصی و اجتماعی نیازمند توانبخشی 3 می باشد.بنابراین معلولیت به ناتوانی4 در انجام تمام یا قسمتی از ضروریات عادی زندگی فردی یا اجتماعی به علت وجود یک نقص مادرزادی یا عارضی در قوای جسمانی یا روانی اطلاق می شود.

هنگامی که سازمان ملل، سال 1981 را سال معلولین اعلام کرد تمام ممالک دنیا همبستگی خود را، در حمایت از معلولین و بازتوانی و تطابق مجدد آنها با دنیای کار و زندگی اعلام داشتند، گروهی از این ممالک که از نظر پیشرفت های علمی و بهداشتی و اعتلای سطح زندگی در حد بالایی قرار داشتند، توانستند اقدامات خود را در این راه بیش از پیش توسعه داده و تقویت نمایند ولی گروهی که به دلایل متعدد در حد پایین تری بودند توانستند حمایتی را که شایسته انسانیت و نوعدوستی است در حق همنوعان خود به جا آورند، در حالی که این گروه از جوامع بشری بیش از دیگران نیاز به اقدام داشتند.

چرا که طبق امار سازمان جهانی بهداشت از حدود 500 میلیون معلول جهان قریب به 80 درصد آن در این کشورها سکونت دارند و مخارجی که در این کشورها برای آنان صرف می شود، 20 درصد مخارج جهانی ان است، بدین معنی که 80 درصد مخارج جهانی صرف 20 درصد معلولین در کشورهای پیشرفته می گردد.مسئله قابل توجه دیگر اینکه، از این 500 میلیون معلول در جهان قریب به 3/1 آن را کودکان تشکیل می دهند.یعنی انسانهائی که در سر آغاز زندگی هستند و باید یک عمر با معلولیت در این جهان بسربرند.مواردی که در زیر به آنها اشاره می گردد مربوط به اعلامیه سازمان ملل متحد درباره حقوق معلولین می باشد که در سال 1975 به تصویب کشورهای عضو رسیده است.

  1. منظور از معلول، کسی که به علت نقص جسمی یا روحی (چه مادرزادی و چه غیر آن) تا حدی یا به کلی از تامین ضرورت های زندگی عادی فردی و یا اجتماعی ناتوان است.
  2. معلولین باید از تمام حقوقی که در این اعلامیه مقرر شده برخوردار شوند در اعطای این حقوق به معلولین نباید هیچ گونه استشناء و تمایز و تبعیض بر پایه نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی و غیر آن، ملیت و پایگاه اجتماعی، میزان ثروت، وضع تولد یا هر وضع دیگری که به معلول و یا خانواده اش مربوط می شود وجود داشته باشد.
  3. حفظ حیثیت انسانی معلولین حق ذاتی آنهاست.معلولین نیز صرف نظر از علت، کیفیت و شدت نقص و ناتوانائیشان دارای همان حقوق اساسی هستند که سایر هموطنان انها ازآن برخوردارند حق برخورداری از یک زندگی دلپذیر و حتی المقدور عادی، در راس این حقوق قرار دارد.
  4. معلولین دارای همان حقوق مدنی و سیاسی هستند که انسانهای دیگر از آنها برخوردارند و اعلامیه های مربوط به حقوق اشخاص عقب افتاده، ناظر بر رفع هر نوع محدودیت یا نقص این حقوق در مورد معلولین روانی است.
  5. باید اقداماتی به عمل آورد تا معلولین بتوانند حتی المقدور متکی به خود باشند.
  6. معلولین حق برخورداری از معالجات پزشکی، روانی و ناتوانی از جمله به کمک اعضای مصنوعی، توانبخشی، طبی و اجتماعی، تحصیلات، تعلیمات حرفه ای، مشورت، اشتغال و غیره را دارند تا بتوانند قابلیت ها و استعدادهای خود را به حد اعلاء ارتقاء دهند و سریعاً به زندگی اجتماعی بازگردند.
  7. معلولین حق برخورداری از امنیت اقتصادی و اجتماعی و حق برخورداری از یک زندگی دلپذیر را دارند آنان موافق استعدادهای خود، حق استخدام شدن و اشتغال به حرفه های سودمند و مولد و عضویت در اتحادیه های کارگری را دارند.
  8. مقتضی است نیازهای خاص معلولین در تمام مراحل برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی مد نظر باشند.
  9. معلولین حق زندگی کردن با خانوادة خود یا خانواده ای که آنان را به فرزندی قبول می کند و حق شرکت در تمام فعالیتهای اجتماعی، تولیدی و یا تفریحی را دارند. و هیچ معلولی را نمی توان ملزم به سکونت در محل متفاوت کرد مگر آنکه وضع وی و نفع وی ، مستلزم سکونت در آنجا باشد . چنانچه سکونت معلول در یک محل خاص اجتناب ناپذیر باشد.محیط و شرایط زیست وی در آنجا باید تا حد امکان نزدیک به شرایط زندگی افراد عادی همسن او باشد.
  10. معلولین باید در قبال هر گونه استثمار، مقررات و رفتار تبعیض آمیز، اهانت آمیز و ناشایست مورد حمایت قرار گیرند.
  11. معلولین به هنگام لزوم باید حق برخورداری از کمک های حقوقی برای حمایت از نفس و دارائیشان را داشته باشند چنانچه معلولی به محاکمه کشیده شود، دادگاه باید وضع جسمی و روانی او را کاملاً در نظر بگیرد.
  12. مشورت با سازمانهای معلولین در مورد مسایل مربوط به حقوق معلولین ، سودمند خواهد بود.
  13. معلولین، خانواده ها و جامعه های آنان را باید بهر طریق مناسب نسبت به حقوقی که در این اعلامیه قید شده است اگاه کرد.(حلم سرشت و دل پیشه، 1371).


ازدواج

سپاس خداى را که تیرهاى اندیشه درباره شگفتیهاى آفرینش او به جایى نرسد، و عقل و خرد به هنگام تفکر در بدایع نخستینش جز آنکه سرگردان و متحیر بماند، راه به جایى نبرد، در صورتى که همواره نعمتهاى لطیف او براى جهانیان یکى پس از دیگرى ، چه بخواهند و چه نخواهند استمرار دارد؛
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 59 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 61
ازدواج

فروشنده فایل

کد کاربری 8044
قدمه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سپاس خداى را که تیرهاى اندیشه درباره شگفتیهاى آفرینش او به جایى نرسد، و عقل و خرد به هنگام تفکر در بدایع نخستینش جز آنکه سرگردان و متحیر بماند، راه به جایى نبرد، در صورتى که همواره نعمتهاى لطیف او براى جهانیان یکى پس از دیگرى ، چه بخواهند و چه نخواهند استمرار دارد؛ و از جمله الطاف زیبایش آن است که از آب بشرى را آفرید و او را وابسته و خویشاوند قرار داد و بر مخلوقات شهوت را مسلط کرد تا بدان وسیله ناخواسته وادار به تولید مثل شوند و از این راه به حکم جبر و بدون اختیار نسلشان باقى بماند؛ وانگهى مساءله انساب را مهم شمرده و به آن ارج نهاده است و بدان وسیله زنا را حرام داشته و به خاطر منع و جلوگیرى از آن این عمل را سخت زشت شمرده و ارتکاب آن را هرزگى و کار زشت دانسته است و مردم را به ازدواج دعوت کرده و به صورت امرى مستحب و فرمانى الهى بر آن تشویق کرده است .

پاک و منزه است خداوندى که مرگ را بر بندگان مقرر فرموده و بدان وسیله آنان را محکوم به مرگ و در هم شکستگى کرده و از طرفى بذر نطفه ها را در زمین رحمها پراکنده ساخته و افراد جدیدى از آن به وجود آورده و آن را وسیله جبران مرگ قرار داده است ، تا آنان را آگاه کند که دریاى مقدرات او از لحاظ سود و زیان ، خیر و شر، دشوار و آسان ، پیچیده و گسترده ، براى جهانیان فیض بخش است .

و درود بر محمّد (ص ) که براى بیم و امید دادن برانگیخته شده است و بر آل و اصحاب او، درودى که حسابگران از عهده شمارش و اندازه آن برنیایند و سلامى فراوان بر ایشان باد!

بارى ، براستى که ازدواج پشتوانه دین و خوار کننده شیاطین و در مقابل دشمن خدا دژ استوارى است و وسیله زیاد شدن افرادى است ک سرور انبیا (ص ) بدان وسیله بر دیگر پیامبران مباهات مى کند. بنابراین چقدر بجاست که وسایل ازدواج را فراهم و آداب و سنن آن را حفظ کنند. از این رو باید اهداف و نیازمندیهاى آن را شرح و فصول و ابواب آن را تفضیل داد و آن مقدار از احکام نکاح را که داراى اهمیت است در سه باب به شرح زیر بیان مى شود:

باب اول در تشویق به ازدواج کرد و ازدواج نکردن .

باب دوم در آدابى که باید در عقد و عقد کنندگان رعایت شود.

باب سوم در آداب معاشرت پس از عقد تا زمان جدایى .

باب اول : در تشویق به ازدواج و یا ترک آن

بدان که دانشمندان درباره فضیلت ازدواج اختلاف نظر دارند. بعضى از آنها در این باره تا آنجا مبالغه کرده اند که تصور کرده اند ازدواج بالاتر از اشتغال به عبادت خداست و گروهى دیگر به ارزش آن اعتراف دارند، اما آن را مقدم بر اشتغال به عبادت ندانسته اند؛ البته در صورتى که نفس ، اشتیاق زیادى به ازدواج پیدا نکند به حدى که شخصى را پریشان حال کرده به سرکشى وادارد. عده دیگرى گفته اند: در این زمان بهتر است ازدواج نکنند، هر چند در زمانهاى قدیم ازدواج فضیلت داشته ، آن هم موقعى که کار و کسب رونق داشته و اخلاق غالب زنان پسندیده بوده است .

با توجه به این اختلاف نظرها حقیقت روشن نخواهد شد، مگر اینکه نخست اخبار و آثارى را که در تشویق به ازدواج و یا منع از ازدواج رسیده ، بیان کنیم و سپس فواید و پیامدهاى ناهنجار آن را توضیح دهیم تا فضیلت ازدواج و یا ترک ازدواج درباره کسى که از آفات آن در امان است و یا در امان نیست ، روشن شود.

ترغیب به ازدواج

اما از آیات ؛ خداى متعال فرموده است : (( و انکحوا الا یامى منکم )) (۲۱۵) که امر به ازدواج مى فرماید، و نیز فرموده است : (( فلا تعضلوهن ان ینکحن ازواجهن ، )) (۲۱۶) که از ازدواج نکردن نهى مى کند؛ و نیز در وصف و ثناى پیامبران مى فرماید: (( و لقد اءرسلنا رسلا من قبلک و جعلنا لهم ازواجا و ذریة ، )) (۲۱۷) که در معرض منت گذارى و اظهار فضل چنان فرموده است . و نیز به گونه درخواست در قالب دعا، اولیاى خود را ستوده و مى فرماید:

(( والذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعین )) (۲۱۸)