دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 145 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش عوامل تأثیرگذار بر انتخاب سهام توسط سرمایه گذاران
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
قبل از بررسی عوامل مؤثر بر تصمیم سرمایهگذاران در انتخاب یک سهام عادی باید با مفهوم سرمایهگذاری آشنا شویم. سرمایه گذاری از دیدگاه کلی، به معنای مصرف پولهای در دسترس برای دستیابی به پولهای بیشتر، در آینده است؛ به عبارت دیگر، سرمایهگذاری یعنی به تعویق انداختن مصرف فعلی برای دستیابی به امکان مصرف بیشتر در آینده. در سرمایهگذاری، دو ویژگی متفاوت و مهم وجود دارند که عبارتند از: 1- زمان و 2- ریسک. اهمیت این دو موضوع به این علت است که در سرمایهگذاری، صرف پول، در زمان حال صورت میگیرد و مقدار آن معین است؛ در حالی که پاداش حاصل از آن، در آینده به دست میآید و معمولاً با نبود اطمینان همراه است. در بعضی مواقع، ویژگی زمان غالب میگردد (مانند اوراق قرضه دولتی) و در بعضی مواقع، ریسک از نظر اهمیت مقدم است (مانند برگه اختیار خرید) و در مواقع دیگر هر دو مهم هستند (مانند سهام عادی)(دوف[1]، 2008).
2-4-2- راهبردهای سرمایهگذاری
دو راهبرد سرمایهگذاری غالب که در بازارهای بورس اوراق بهادار به کار گرفته میشود به شرح زیر است:
طبق این راهبرد توصیه میشود سهامی خریداری شود که در دوره گذشته بالاترین بازده را داشته است و سهامی به فروش رسد که در دروههای گذشته پایینترین بازده را کسب کرده است.
طبق این راهبرد، توصیه میشود سهامی که در گذشته عملکرد خوبی داشتهاند به فروش رسند و سهامی که عملکرد ضعیفی داشتهاند خریداری شوند. به عبارت بهتر، توصیه میشود سهامی خریداری شود که در حال حاضر بازار نسبت به آن سهم بسیار بدبین است و سهامی فروخته شود که بازار نسبت به آن بسیار خوشبین است (نیکبخت و مرادی، 1384).
2-4-3- مدلهای تصمیمگیری سرمایهگذاران
2-4-3-1- مدل تصمیمگیری اقتصادی عقلائی
در مدلهای عقلائی سرمایهگذاران جهت حداکثر نمودن مطلوبیت کل باید تا جایی بخرند که مطلوبیت نهایی آخرین خرید برابر با قیمت شود هر چه قیمت پایین میآید برای برابر شدن مطلوبیت نهایی با قیمت پایینتر سرمایهگذار به خرید بیشتر تحریک میشود از آنجا که با کاهش قیمت، میزان تقاضای سرمایهگذار بیشتر میشود منحنی تقاضای هر یک از سرمایهگذاران و منحنی تقاضای کل نزولی خواهد بود در این مدل منظم ساده هر فردی برای حداکثر ساختن سود کل یا مطلوبیت کل تصمیمات عقلایی میگیرد به این نوع مدلها، مدل اقتصادی عقلائی میگویند(ژنگ و شن،2008).
2-4-3-2- مدل اقتصادی رفتاری
حرکت کردن به سوی یک مدل اقتصادی رفتاری و بیان تأثیر تصمیمات غیرعقلائی بر قیمت بازار سهام دشوار نیست. فرض کنید سرمایهگذار، براساس مناسب بودن ریسک و بازده، در خصوص قیمت قضاوت میکند و فرض کنید سرمایهگذاران اطلاعات محدودی نسبت به سهام داشته باشند و در مواجهه با دو سهامی که یکسان بنظر میرسند فرض میکنند سهام با بازدهی بیشتر بهتر است. این امر برای اقتصاددانان رفتاری، مشکلی پدید نمیآورد فقط مطلوبیت را تابع درونزایی از قیمت و بازدهی فرض کرده و بدینگونه تابع مطلوبیت را اصلاح میکند(رامچارون و کیم، 2008).
فرض کنید ورود بعضی از سرمایهگذاران به بورس بر تقاضای دیگر سرمایهگذاران اثر بگذارد. همچنین فرض کنید سرمایهگذاران، تحت تأثیر قرار گرفته و به دیگران توجهی یکسان ندارند، هر چند بعضی از آنها ممکن است هوشیارتر به نظر برسند و برخی نیز پرستیژ، ثروت و قدرت بیشتری داشته باشند. باید توجه داشت که ورود این افراد به بازار بورس میتواند نشانی از بازدهی بالای سهام به دیگران باشد. خرید این افراد ممکن است مطلوبیت در نظر گرفته شده از سهام را برای دیگران تغییر دهد(اهرندسین و کاتچیو، 2012).
2-4-3-3- مدل نوین مالی
در اقتصاد کلاسیک فرض بر این است که افراد دارای انتظارات ثابت و قابل شناختی هستند و به دنبال به حداکثر رسانی انتظارات خود هستند گروهی دیگر بر این باورند که انسان در عقلایی برخورد کردن با موضوعات با محدودیتهایی مواجه است. دانشمندانی عقلانیت محدود را به جای عقلانیت کامل در مدلهای تصمیمگیری پیشنهاد کردند و استفاده از مدل مطلوبیت انتظاری به عنوان مدل رفتار انسان در تصمیمگیری و بیشینهسازی مطلوبیت نهایی با تردید رو به رو گردید(استوفمون، 2008).
2-4-3-4- مدل / تئوری چشم انداز
همانطوریکه بیان کردیم، براساس تئوری مطلوبیت مورد انتظار (EUT) سرمایهگذاران ریسک گریز هستند به این معنی که شیب منحنی مطلوبیت ثروت با افزایش آن کاهش مییابد اگر چه این تئوری تا مدتها یک تئوری جذاب بوده اما در پیش بینی رفتار افراد حداقل در شرایط ریسکی موفق نبوده است. به همین دلیل تئوری چشمانداز در سال 1979 ارائه شد. این تئوری نشان میدهد که چگونه سرمایهگذاران در برخی موارد مطلوبیت را نادیده میگیرند. پایه و اساس تئوری چشمانداز تابع ارزش است که با تابع مطلوبیت در تئوری مطلوبیت مورد انتظار متفاوت است و این تفاوت به خاطر نقطه عطف در تابع ارائه شده است. که نقطه عطف بوسیله اثر ذهنی افراد تعیین میگردد. براساس تابع ارزش شیب مطلوبیت ثروت قبل از نقطه عطف صعودی و پس از آن نزولی میباشد و این نقطه عطف میتواند برای هر فردی متفاوت باشد (امیری و همکاران، 1387).
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 112 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش بورس اوراق بهادار
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
امروزه یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر اقتصاد کشورها، سرمایهگذاری و امور مربوط به آن است. این موضوع به دلیل اینکه عاملی برای تولید، اشتغال و به حرکت درآوردن چرخهای اقتصادی هر کشوری است، از جمله موضوعات اجتناب ناپذیر است. سرمایهگذاری از راههای مختلفی صورت میگیرد که از جمله آنها سرمایهگذاری در سهام شرکتها از طریق بورس اوراق بهادار است(آگاتی، 2012).بورس اوراق بهادار با فراهمآوری ساز وکار لازم برای سرمایهگذاری، در سهام شرکتهایی که شرایط عرضه سهام خود را به مردم دارند، میتواند در پویایی شرکتها و اقتصاد نقش بزرگی ایفا نماید؛ بنابراین، شرکتها با عرضه سهام از طریق بورس اوراق بهادار و سرمایهگذاران با خرید سهام و سرمایهگذاری در سهام شرکتها، امکان مشارکت را در توسعه اقتصادی به دست آورده و خود را جزئی کمک کننده به توسعه و پیشرفت اقتصاد کشور میدانند(تریو و همکاران، 2010). سرمایهگذاران در انتخاب سهام یک شرکت به منظور سرمایهگذاری از عوامل متعددی تأثیر میپذیرند. به طور کلی، سرمایهگذاران در زمان تصمیمگیری به دو عامل مهم ریسک و بازده توجه دارند. به علاوه، بالا بودن نرخ نوسانات اقتصادی و سیاسی، بیثباتی قوانین و مقررات و غیره به افزایش ریسک تصمیمگیری در بورس اوراق بهادار منجر میشود (Fayman & He, 2011). در این تحقیق به دنبال پاسخگویی به این سوأل هستیم که چه عواملی در تصمیمگیری سرمایهگذاران در خرید سهام عادی مؤثرند؟
لازم به ذکر است در این تحقیق عوامل مالی و غیرمالی مؤثر بر تصمیمگیری سرمایهگذاران بررسی خواهد شد. در این فصل بصورت اختصاصی به بررسی مفاهیم پژوهش یعنی بورس اوراق بهادار، سهام عادی و عوامل مؤثر بر تصمیمگیری سهامدارن شامل عوامل مالی و غیرمالی میپردازیم و در بخش پیشینه پژوهش به بررسی مطالعات انجام شده در این زمینه خواهیم پرداخت.
2-2- بورس اوراق بهادار
بورس اوراق بهادار به معنای یک بازار متشکل و رسمی سرمایه است، که در آن سهام شرکتها و اوراق مشارکت، تحت ضوابط و مقررات خاص، مورد معامله قرار میگیرد. اوراق بهادار به غیر از پول، چک، سفته و نظایر آن به 2 نوع تقسیم میشود:
1- سهام شرکتها و واحدهای تولیدی، تجارتی و خدماتی،
2- اوراق قرضه منتشر شده توسط دولت و مؤسسات خصوصی(فلوروس، 2010).
2-2-1- علل پیدایش بورس اوراق بهادار
پیدایش بورس در دنیا با دو پدیده، یکی پیدایش شرکتهای سهامی با مسئولیت محدود و دیگری پیدایش شرکتهای سهامی عام نیز مرتبط است. در گذشته، بازرگانان خطر کرده و ضرر دیده به دنبال ساز و کاری بودند تا ضرر و خسارات احتمالی را با شریک یا شرکای فرضی تسهیم نمایند و تنها فرمول ممکن ایجاد یا تأسیس یک شرکت سهامی با چند نفر شریک و سهامی متفاوت یا مساوی و مسئولیتی در حدود سرمایه پرداخت شده یا سهام خریداری شده بود. این فرمول ابتدا در سال 1553 میلادی در کشور روسیه تزاری و برای ایجاد شرکت MOSEOVIE به وجود آمد که قرار بود کالاهای آن از شمال اروپا راهی شرق آسیا و چین شود و لازم نباشد آفریقا را دور بزند. سرمایه لازم برای انجام عملیات این شرکت توسط عده معدودی از تجار تأمین شد و هر تاجر به نسبت آورده خویش در سود یا زیان عملیات شریک بود. فرم تکامل یافته این نحوه مشارکت در سال 1602 میلادی و با تأسیس اولین شرکت سهامی عام در دنیا، به نام کمپانی هند شرقی در تاریخ تجارت دنیا به ثبت رسید. در حقیقت این کمپانی استعماری برای انجام مقاصد سیاسی و نظامی خود نه تنها ریسک را تسهیم کرده بوده، بلکه با جمعآوری نقدینگی از مردم، این عملیات را با سرمایه آنان انجام میداد و خود فقط هزینه سرمایه را میپرداخت. بعدها، گسترش مبادلات تجاری در اروپا و لزوم ارتباط هرچه بیشتر مردم و صاحبان سرمایه، مراکزی بوجود آمد که در آن دارندگان سرمایه و متقاضیان استفاده از نقدینگی مردم با یکدیگر تماس گرفته و با داد و ستدهای مالی به منظور رفع احتیاجات بلندمدت یکدیگر، بازار سرمایه را بوجود آوردند(مولیک و برپاری، 2010).
ri
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش بیماری صرع
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
بیماری صرع یکی از شایع ترین بیماری های مغز و اعصاب در ایران و جهان است و تخمین زده می شود نزدیک به یک میلیون نفر مبتلا به صرع در کشور ما وجود دارد. با توجه به آسیب شناسی روانی، مشکلات روان پزشکی در آن شیوع بالایی نسبت به جمعیت عمومی دارد و یک اعتقاد مشترک بین محققین وجود دارد که صرع خطر مشکلات روان پزشکی را زیادتر می کند و در مطالعات مختلف که در سطح جهان انجام شده شیوع بالای اختلالات عمده روان پزشکی به خصوص افسردگی گزارش شده است. در یک مطالعه موردی میزان این اختلال 80-19 درصد ذکر شده است (وینکلز، 2005). در مطالعات دیگر شیوع افسردگی 75-11 درصد، اختلالات روانی12-2 درصد و اختلالات اضطرابی 25-10 درصد گزارش شده است (گرابوسکا، 2004). لذا در این بخش مباحثی در زمینه صرع ارائه می شود و در بخش بعد در زمینه ارتباط بین صرع و افسردگی مباحثی ارائه می شود.
2-10- تعریف صرع
صرع شایع ترین بیماری نورولوژیک در جمعیت عمومی است و تقریباً یک درصد مردم دچار این بیماری هستند (وینکلزوهمکاران، 2005).
صرع نوعی بیماری است که شخص مبتلا به آن مستعد حملات تکراری ناشی ازصرع می باشد وبنا براین تشخیص، بیماری صرع عبارت است از، سنجش احتمال بروز حملات بیماری.ازطرف دیگر،اگرفردی به دلیل آسیب در بخشی از مغز چندین بار دچارحمله شود ،احتمال بروز حمله بعدی وی بسیار بالا است ومطابق با تشخیص پزشکی به صرع مبتلا می باشد.اغلب پزشکان بیماری فردی راکه دریک سال دو بار دچارصرع شده باشد،صرع تشخیص می دهند .زیرا دراین وضعیت احتمال بروز حمله سوم بیش از80 درصداست(تورتا و کلر، 1999).
مشکل تشخیص در افرادی دیده می شود که فقط یک حمله صرعی داشته اند و در این موارد پزشک به کمک آزمایش های مختلف و با استفاده ازمعلومات مربوط به نوع حمله و دلایل آن احتمال بروز حمله بعدی را ارزیابی می کند.
مشکل بعدی این است که چنان چه بیماری فردی صرع تشخیص داده شود چند سال باید بگذرد و او به حمله دچارنشود تا بپذیریم دیگر به صرع دچارنمی شود ؟ متاسفانه پاسخ این سؤال آسان نیست اما به طورقطع، حملات افراد مبتلا به صرع سرانجام پایان می یابد.بنابراین نباید آن ها را جزء افراد مبتلا به صرع به حساب بیاوریم.
باید این واقعیت مهم را به خاطر بسپاریم که صرع یک بیماری نیست بلکه علامتی از یک بیماری به حساب می آید.علامت بیماری چیزی است که بیمار آن را بروز می دهد.در مورد صرع نیز همین گونه است که باید صرع را به عنوان نشانه ای از اختلالات مغزی مورد توجه قرار داد. طیف وسیعی ازبیماری های مغزی ممکن است باعث بروزصرع شوند(ماریو و مندز، 2005).
2-11
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش هوش سازمانی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
ایده و مفهوم هوش سازمانی مهم است چرا که پارادایم های جزیی دیگری همچون یادگیری سازمانی و مدیریت دانش را در بر می گیرد. دقیقاً به همان اندازه که هوش کودک در زمان پیاژه بسیار مهم بود، استعاره هایی که ایده های هوش جمعی را قابل کاربرد در سازمان میکند، مهم خواهند بود. بررسی ساختارهای نامطلوب و فرآیندهای جمعی، تنها قسمتی از نیاز به توسعه ی هوش سازمانی را تشکیل می دهند. تمرکز اصلی هوش سازمانی بر دانش می باشد اما حوزه ای فراتر ازآن را نیز در برمی گیرد. تعریف از یک نقش آفرین، یک فرد یا جمعی که سازمان با هوش را تشکیل می دهند عبارت است از اینکه : هوش بطور شدیدی مرتبط با توانایی یک شخص با مجموعه ای از اشخاص در تمیز دادن مشخصات دانش فرهنگی، و به طور ویژه در تشخیص ، ارتباط دادن ، دست کاری کردن و کاربرد موثر و کارآمد آن دانش ها در تنوع محیط های پدیدآری می باشد(کندی و کارول، 2004).
تعریف هوش سازمانی
ویلنسکی در 1967 هوش سازمانی را جمع آوری، طبقه بندی، ارائه و تبادل اطلاعات مورد نیاز جهت فرایند های تصمیم گیری میداند (ویلنسکی، 1967). ماتسودا هوش سازمانی را به عنوان مجموعه ای متشکل از هوش انسانی و مصنوعی و تعامل آنها می داند (ماتسودا ، 1993).
هوش سازمانی ایجاد و تقسیم کارآمد نمایندگی بین افراد، گروه ها و سازمان است تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات این نمایندگی را در سطوح تصمیم گیری و اطلاع رسانی حمایت میکند (کوریون، 1993).
گلین معتقد است هوش سازمانی حاصل اجتماع و تعامل هوش تک تک اعضای سازمان است. هوش سازمانی فرایندی اجتماعی است که تئوری های آن براساس تئوری های هوش انسانی طرح ریزی شده است (گلین، 1996).
مک مستر در 1996 هوش سازمانی را اینگونه تعریف میکند:
هوش سازمانی، توانایی یک سازمان در جمع آوری اطلاعات ، داشتن نوآوری، تولید دانش و فعالیت براساس دانش کسب شده است (مک مستر، 1996).
ویر در 1996 هوش سازمانی را توانایی سازمان در شکل دادن و تغییر محیط و سازگاری با آن براساس اهداف و توانایی ها تعریف میکند (ویر، 1996).
هوش سازمانی اندازه گیری کمی کارآمدی سازمان در توزیع اطلاعات ویژه تصمیم گیری و اجرا است ( ماتسون ها ، 1998).
هوش سازمانی توانایی سازمان در جمع آوری، مدیریت و بکارگیری اطلاعات جهت اخذ تصمیمات کارآمد و موثر می باشد (مندلسون، 2000).
علی رغم مباحث ذکر شده پیرامون هوش و آزمون های هوش مطالب زیادی را می توان از آن آموخت که یکی از مهمترین آنها مفهوم هوش از دیدگاه گاردنر است که می توان از آن به عنوان قیاسی مناسب برای توسعه هوش و به ویژه هوش سازمانی بهره جست. براساس این نظریه مفهوم هوش سازمانی با درک و ارزیابی قابلیت های بالقوه مورد نیاز یک سازمان جهت حل مشکلات و تولید کالاهایی آغاز میشود که از روشی فوق العاده برای شبکه تجارت محیطی استفاده خواهند کرد (کاردنر، 1999).
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 40 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
پیشینه ومبانی نظری مبانی پژوهش نظری سبک هویت
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
دوران نوجوانی از قدیم دورانی دشوارتر از دوران کودکی تلقی شده است. شاید به این دلیل که در این دوران تغییرات قابل توجهی از نظر جسمی، روان شناختی، شناختی و هیجانی در روابط اجتماعی در نوجوان رخ میدهد. تحولات پیچیده علوم، فنون و فرهنگ و ارتباط آنها از طریق شبکههای ارتباطی ابعاد گوناگون حیات انسان را تحت تاثیر قرار داده و او را با نیازها، شرایط پیچیده و جدید روبرو کرده است(شهرآرای،1384). "رشد در دوره نوجوانی ناشی از تعامل عوامل چند گانه زیستی، روان شناختی، اجتماعی، میان فردی، فرهنگی و تاریخی بوده و توجه به هر یکی از این عوامل به تنهایی نمیتواند تصویر درستی از این تغییرات را به ما ارائه دهد. افراد در این مرحله سنی در معرض بسیاری از این مشکلات رفتاری و روانی قرار دارند. در دوره نوجوانی ضعف در تصمیمگیری در زمینههایی مانند مدرسه، روابط با جنس مخالف و مواد مخدر نتایج منفیتری از دوران کودکی را در بر داشته همچنین نوجوان بیشتر برای تصمیمگیریها و نتایج کارهای خود نسبت به دوره کودکی مسئول میباشد" (پترسون، 1988؛ به نقل از دستجردی، 1386). هیچ چیز در دنیا برای نوجوان و جوان به اندازه سوالاتی که به هویت او مربوط می شود نگرانی و دلواپسی ایجاد نمیکند. این که او به گمان خویش، چگونه انسانی است و درباره استنباط دیگران درباره خود چه احساسی دارد، او را برای ((تسلط بر خود)) به تلاش وا می دارد. درک هویت خود مستلزم تقابلی روانی – اجتماعی است. به عبارت دیگر نوجوان باید بین تصویری که از خودش دارد و تصویری که از استنباط و انتظار دیگران از خودش دارد، هماهنگی ایجاد کند. نوجوان زمانی به ایجاد هویت دست مییابد که ارزش های خود را انتصاب و نسبت به اهداف یا افراد خاصی احساس وفا داری میکند. "بررسی ها نشان داده اند که رفتارهای پر خطر در دوران نوجوانی افزایش مییابند و گرایش به تنوع رفتارهای پر خطر و یا پرداختن به چندین رفتار پرخطر با هم در این دوران دیده می شود برای نمونه ممکن است سو مصرف مواد و روابط جنسی ناایمن با هم رخ دهند" (فارل، وانیش، هوارد ، 1992؛ به نقل از دستجردی، 1386).
هویت
در مطالعه شخصیت انسان «هویت» جنبه اساسی و درونی است که به کمک آن فرد با گذشته خود ارتباط یافته، در زندگی احساس تداوم و یکپارچگی میکند. شکل گیری هویت، ترکیبی از مهارتها، جهان بینی و همانندسازیهای دوران کودکی است که به صورت یک کل کم و بیش منسجم، پیوسته و منحصر به فرد در می آید که برای فرد، حس تداوم گذشته و جهت گیری به سوی آینده را فراهم می سازد. اریکسون بر این باور است که شکل گیری و پذیرش هویت فرد، تکلیفی به طور کامل دشوار و اضطرابزاست. افرادی که به هویتی قوی دست مییابند، برای رویارویی با مسائل بزرگسالی آماده می شوند و افرادی که نمیتوانند به چنین هویتی دست یابند، بحران هویت را تجربه می کنند. چنین افرادی نمیدانند که چیستند، به کجا تعلق دارند یا میخواهند به کجا بروند. در نتیجه ممکن است از مسیر بهنجار زندگی، تحصیل، شغل و ازدواج کنارهگیری کنند (کشاورزی، 1388). شکلگیری هویت تحت تأثیر عوامل بین فردی است که شامل ظرفیتهای ذاتی خود فرد و اکتساب ویژگیهای شخصیتی است. بنابراین همان قدر که شخص با افرادی که مورد احترام او هستند و به نصیحتهای آنها گوش می دهد، همانندسازی میکند و همچنین همانقدر که فرد از عوامل فرهنگی که شامل ارزشهای اجتماعی گسترده بوده و فرد در زمان رشد در معرض آنها قرار می گیرد پیروی می کند، شکل گیری هویت او موفقیتآمیز خواهد بود (نجاین و همکاران، 2007). دستیابی موفقیت آمیز به هویت موجب اولین تکلیف بزرگسالی یعنی رشد احساس صمیمیت حقیقی می شود.ناکامی در دستیابی به هویت به عدم صمیمیت و فاصله گذاری منجر می شود. فاصله گذاری به آمادگی برای فاصله گرفتن از مردم و موقعیتهایی که ممکن است به طور مناسبی هویت فرد را نقض می کند اطلاق می شود. بنابراین حل موفقیت آمیز مباحث هویت نه تنها برای سلامت فرد مفید است بلکه برای روابط آنها نیز اهمیت دارد. طبق نظر اریکسون صمیمیت اصیل و واقعی تنها بعد از شکل گیری هویت ایجاد می شود. ایجاد مفهومی از خود شرط لازم و قدم اول برای صمیمیت است که به صورت توانایی داشتن روابط دوجانبه با دیگر افراد تعریف می شود. دو جانبه بودن به این مفهوم است که هر دو شخص باید همزمان نیازها، احساسات و افکار دیگری را آن چنان که به نیازها و افکار خود توجه دارند، مورد توجه قرار دهند(شوارتز،2001). باز شناسی مفهوم هویت نیازمند عطف توجه به ((شخصیت)) است. شخصیت عبارتند از: مجموعهای از خصوصیات مختلف فرد مانند ساختمان بدنی، خلق، رفتار، علایق، گرایش ها و توانایی ها و استعدادهای فرد. هویت در واقع همان شخصیت است که مورد آگاهی درونی قرار گرفته. احساس شخصیت را می توان هویت نامید. با توجه به این تعریف باید به دو نکته تاکید کرد: هویت امری عقلانی و عاطفی است و تفسیری است سنجیده و قانع کننده از شخصیت و ابعاد آن. هویت از یک سو امری درونی است و از سوی دیگر وابسته به عوامل فراوان بیرونی که بر نگرش و تفسیر آدمی اثر می گذارد (شهرآرای،1384).