دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
زندگی نامه ی آقای آلبرت انیشتین
مقدمه
این سخن بسیار گفته شده است که برای پی بردن به ساختمان پر کاهی با عمق و دقت، باید جهان را به درستی شناخت؛ امّا آن کس که بتواند با چنین عمق و دقتی به ساختمان پر کاهی پی برد، در هیچ یک از امور جهان نکته تاریکی نخواهد یافت. من شرح حال و زندگی انیشتن را نه برای ریاضدانان و نه برای فیزیکدانان، نه برای اهل فلسفه، نه برای طرفداران استقلال یهود، بلکه برای آن کسانی که می خواهند چیزی از جهان پر تناقض قرن بیستم درک کنند بیان می کنم و اینک شرح حال زندگی او از کودکی تا پایان عمر: آلبرت انیشتین در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم که شهر متوسطی از ناحیه و ورتمبرگ آلمان بود متولّد شد. امّا شهر مزبور در زندگی او اهمیتی نداشته است. زیرا یک سال بعد از تولّد او خانواده وی از اولم عازم مونیخ گردیدند.
پدر آلبرت، هرمان انیشتین کارخانه کوچکی برای تولید محصولات الکترو شیمیایی داشت و با کمک برادرش که مدیر فنی کارخانه بود از آن بهره برداری می کرد. گر چه در کار معاملات بصیرت کاملی نداشت. پدر آلبرت از لحاظ عقاید سیاسی نیز مانند بسیاری از مردم آلمان گرچه با حکومت پروسی ها مخالفت داشت امّا امپراطوری جدید آلمان را ستایش می کرد و صدر اعظم آن «بیسمارک» و ژنرال «مولتکه» و امپراطور پیر یعنی «ویلهم اول» را گرامی می داشت. مادر انیشتین که قبل از ازدواج پائولین کوخ نام داشت، بیش از پدر زندگی را جدی می گرفت و زنی بود اهل هنر و صاحب احساساتی که خاصّ هنرمندان است و بزرگترین عامل خوشی او در زندگی و وسیله تسلای وی از علم روزگار، موسیقی بود.
دسته بندی | فقه و علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
اندیشه مرگ
یاد مرگ و سراى پس از آن، بهترین موعظه، سازندهترین اندرز و نیکوترین پند براى هر انسان است و غفلت از آن موجب مىشود که انسان به بیراهه رود و از حرکت در مسیر کمال بازماند.
در اخبار و روایات وارد شده از معصومان(ع) به یاد سراى دیگر و پرهیز از غفلت بسیار توجه شده است؛ از جمله:
سُئِلَ النَّبی(ص): أیُّ المُؤمنینَ اَکْیَسُ؟
قال: «اَکْثَرُهُم ذِکْراً لِلْمَوْتِ وَ اَشَدُّهُم لَهُ اسْتِعْداداً».(1)
از پیامبر(ص) سؤال شد: هوشیارترین مؤمنان کیانند؟
حضرت فرمود: «هوشیارترین مؤمنان کسانى هستند که بیشتر به یاد مرگ باشند و خود را براى آن آماده کنند».
سُئِلَ النَّبی(ص): مَنْ اَزْهَدُ النّاس؟
قالَ: «مَنْ لَمْ یَنْسَ المَقابِرَ و الْبَلى؛ وَ تَرَکَ فَضْلَ زینَةِ الدُّنیا؛ وَآثَرَ مایُبْقى على مایُفنى، وَلَمْ یَعُدَّ غَداً مِنْ اَیّامِهِ؛ وَعَدَّ نَفسَهُ فی المَوتى».(2)
از پیامبر(ص) سؤال شد: پرهیزکارترین مردم کیست؟
حضرت فرمودند: «پرهیزکارترین مردم کسى است که قبر و عذابهاى آن را از یاد نبرد؛ زینتهاى دنیا او را نفریبد؛ سراى جاودان را بر این دنیاى گذران برگزیند؛ فردا را از عمر خویش نشمرد و خود را آماده مرگ کند».
قال الصادق(ع):« ذِکْرُالْموتِ، یُمیتُ الشَّهواتِ فى النَّفسِ؛ ویُقَطِّعُ مَنابِتَ الغَفْلَة؛ وَیُقوّى القلبَ بمواعِدِ اللَّهِ؛ و یَرُقُّ الْطَبعَ؛ و یُکسِّرُ اَعلامَ الهَوى؛ و یُطْفی نارَالْحِرصِ؛ وَیُحَقِّرُالدّنیا».(3)
امام صادق(ع) فرمود: «یاد مرگ، خواهشها و هوسهاى نفسانى را مىمیراند؛ ریشههاى غفلت را قطع مىکند؛ دل را به نویدهاى الهى نیرو مىدهد؛ خوى بندگى را در نهاد انسان مىآفریند؛ نقش و نگارهاى دلباختگى به دنیا را به هم مىزند؛ شعلههاى حرص و طمع را فرو مىنشاند و دنیا را پست و کوچک مىگرداند».
بنابراین «اندیشه مرگ» انسان را از گناه باز مىدارد؛ او را به سوى کارهاى نیک فرا مىخواند؛ ایمان را در دل مىآفریند و به زندگى و حیات انسان معنا و جهت مىدهد.
مرگ چیست؟
آیا «مرگ» نیستى، نابودى، فنا و انهدام است؛ یا تحول، تطور و انتقال از جایى به جایى و از جهانى به جهانى دیگر؟
این پرسش، همواره براى بشر مطرح بوده، هست و خواهد بود و هر کس از دیر زمان مایل بوده است پاسخ آن را بیابد و یا به پاسخى که دیگران دادهاند، ایمان و اعتقاد پیدا کند.
ما، چون مسلمانیم و به قرآن ایمان داریم؛ پاسخ آن را از کلام خداوند تعالى مىگیریم:
11 صفحه ورد
دسته بندی | فقه و علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 97 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
ضرورت معاد
مساله معاد از دو راه قابل اثبات است نخست از راه عقلى مانند برهان حکمت و عدالت دوم راه نقلى مانند آیات در مورد معاد اینک هر دو راه را بررسى مى کنیم: دلایل عقلى معاد .
1ـ برهان حکمت
براساس اینکه خداوند حکیم است آفرینش الهى بیهوده و بى هدف نیست بلکه محبت به خیر و کمال که عین ذات الهى است بالاصاله به خود ذات و بالتبع به آثار آن که داراى مراتبى از خیر و کمال هستند تعلق گرفته, و از این رو, جهان را به گونه اى آفریده است که بیشترین خیر و کمال ممکن, بر آن مترتب شود و بدین ترتیب صفت حکمت اقتضا ـ مى کند که خداوند مخلوقات را به غایت و کمال لایق به خودشان برساند ولى از آنجا که جهان مادیت, دار تزاحمات است و خیرات و کمالات موجودات مادى با یکدیگر تعارض پیدا مى کند مقتضاى تدبیر حکیمانه الهى این است که به صورتى آنها را تنظیم کند که مجموعاً خیرات و کمالات بیشترى بر آنها مترتب شود, و به دیگر سخن: جهان, داراى نظام احسن باشد.
با توجه به این که انسان, داراى روح قابل بقا است و مى تواند واجد کمالات ابدى و جاودانى گرددد آن هم کمالاتى که از نظر مرتبه و ارزش وجودى, قابل مقایسه با کمالات مادى نیست; اگر حیات او منحصر به همین حیات دنیوى محدود باشد با حکمت الهى, سازگار نخواهد بود. مخصوصاً با توجه به اینکه حیات دنیوى, توام با رنجها و سختیها و ناگواریهاى فراوان است .
راستى, اگر زندگى انسان جز این نمى بود که پیوسته زحمت بکشد و با مشکلات طبیعى و اجتماعى, دست و پنجه نرم کند تا لحظاتى را با شادى و لذت بگذارند و آنگاه از فرط خستگى به خواب رود تا هنگامى که بدنش آمادگى فعالیت جدید را پیدا کند و مجدداً ((روز از نو و روزى از نو)).
بدیهى است نتیجه منطقى چنین نگرشى به زندگى انسان, جز پوچ گرایى نخواهد بود.
از سوى دیگر, یکى از غرایز اصیل انسان, حب به بقا و جاودانگى است که دست آفرینش الهى در فطرت او به ودیعت نهاده است و حکم نیروى محرک فزاینده اى را دارد که او را بسوى ابدیت, سوق مى دهد و همواره برشتاب حرکتش مى افزاید. اکنون اگر فرض شود که سرنوشت چنین متحرکى جز این نیست که در اوج شتاب حرکت, به صخره اى برخورد کند و متلاشى شود آیا ایجاد آن نیروى فراینده با چنین غایت و سرنوشتى متناسب خواهد بود؟! پس وجود چنین میل فطرى, هنگامى با حکمت الهى سازگار است که زندگى دیگرى جز این زندگى محکوم به فنا و مرگ, در انتظار او باشد.
حاصل آنکه: با ضمیمه کردن این دو مقدمه ـ یعنى حکمت الهى, و امکان زندگى ابدى براى انسان ـ به این نتیجه مى رسیم که مى باید زندگى دیگرى براى انسان, و راى این زندگى محدود دنیوى, وجود داشته باشد تا مخالف حکمت الهى نباشد.
و مى توان میل فطرى به جاودانگى را مقدمه دیگرى قرار داد و به ضمیمه حکمت الهى, آن را برهان دیگرى به حساب آورد.
ضمناً روشن شد که زندگى ابدى انسان باید داراى نظام دیگرى باشد که مانند زندگى دنیا مستلزم رنجهاى مضاعف نباشد. و گرنه, ادامه همین زندگى دنیوى حتى اگر تا ابدهم ممکن مى بود با حکمت الهى, سازگار نمى بود.
2ـ برهان عدالت
در این جهان, انسانها در انتخاب و انجام کارهاى خوب و بد, آزادند: از یک سو, کسانى یافت مى شوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او مى کنند; و از سوى دیگر, تبهکارانى دیده مى شوند که براى رسیدن به هوسهاى شیطانى خودشان, بدترین ستمها و زشتترین گناهان را مرتکب مى گردند. و اساساً هدف از آفرینش انسان در این جهان و مجهز ساختن او به گرایشهاى متضاد و به نیروى اراده و انتخاب, و به انواع شناختهاى عقلى و نقلى, و فراهم کردن زمینه براى رفتارهاى گوناگون و قراردادن وى بر سر دوراهیهاى حق و باطل و خیر و شر این است که در معرض آزمایشهاى بى شمار, واقع شود و مسیر تکامل خود را با اراده و اختیار برگزیند تا به نتایج اعمال اختیارى و پاداش و کیفر آنها برسد. و در حقیقت, سراسر زندگى دنیا براى انسان, آزمایش و ساختن و پرداختن هویت انسانى خویش است و حتى در آخرین لحظات زندگى هم معاف از آزمایش و تکلیف و انجام وظیفه نیست .
اما مى بینیم که در این جهان, نیکوکاران و تبهکاران, به پاداش و کیفرى که درخور اعمالشان باشد نمى رسند و چه بسا تبهکارانى که از نعمتهاى بیشترى برخوردار بوده و هستند. و اساساً زندگى دنیا ظرفیت پاداش و کیفر بسیارى از کارها را ندارد مثلاً کسى که هزاران شخص بى گناه را به قتل رسانیده است نمى توان او را جز یک بار, قصاص کرد و قطعاً سایر جنایاتش بى کیفر مى ماند در صورتى که مقتضاى عدل الهى این است که هر کس کوچکترین کار خوب یا بدى انجام دهد به نتیجه آن برسد.
پس هم چنان که این جهان, سراى آزمایش و تکلیف است باید جهان دیگرى باشد که سراى پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال باشد و هر فردى به آنچه شایسته آن است نایل گردد تا عدالت الهى, تحقق عینى یابد!
ضمناً از همین بیان, روشن مى شود که جهان آخرت, جاى انتخاب راه و انجام تکالیف نیست .
دوم: معاد درقرآن
آیات قرآن کریم, پیرامون اثبات معاد و احتجاج با منکرین آن را مى توان به پنج دسته, تقسیم کرد:
1ـ آیاتى که بر این نکته, تاکید مى کند که برهانى بر نفى معاد, وجود ندارد. این آیات, به منزله خلع سلاح منکرین است .
2ـ آیاتى که به پدیده هاى مشابه معاد, اشاره مى کند تا جلوى استبعاد را بگیرد.
3ـ آیاتى که شیهات منکرین معاد را رد, امکان وقوع آنرا تثبیت مى کند.
4ـ آیاتى که معاد را به عنوان یک وعده حتمى و تخلف ناپذیر الهى, معرفى مى کند و در واقع, وقوع معاد را از راه اخبار مخبر صادق, اثبات مى نماید.
5ـ آیاتى که اشاره به برهان عقلى بر ضرورت معاد دارد.
در حقیقت, سه دسته اول, ناظر بر امکان معاد; و دو دسته اخیر, ناظر به
منابع تحقیق :
سایت :
www.Google .com
http://tahoor .com/page.php?pid=585
http://www.balagh .net/persian/kalam/ma_ad/03.htm
http://www.balagh.net/persian/kalam/ma_ad/01.htm
1ـ بقره 111/, انبیا 24/, نمل 64/.
2ـ موئمنون 117/, نسا 157, انعام 100/, 119, 148, کهف 5/, حج 3/, 8, 71, عنکبوت 8/, روم 29/, لقمان 20/, غافر 42/, زخرف 20/, نجم 28/.
3ـ جاثیه 24/.
4ـ قصص 39/, کهف 36/, ص 27/, جاثیه 32/, انشقاق 14/.
5ـ القیامه 5/.
6ـ روم 10/, مطففین 10/ـ14.
7ـ نحل 38/.
8ـ هود 7/, اسرا 51/, صافات 16/, 53, دخان 34/ـ36, احقاف 18/, ق 3/, واقعه 47/ـ48, مطففین 12/ـ13, نازعات 10/ـ11.
9ـ امورى که مثل یکدیگرند در همان جهت مماثلت, حکم واحدى خواهند داشت ; خواه حکم به امکان باشد و خواه حکم به عدم امکان ((حکم الامثال فى ما یجوز و مالا یجوز واحد)).
10ـ اعراف 57/, حج 5/ـ6, روم 19/, فاطر 9/, فصلت 19/, زخرف 11/, ق 11/.
11ـ روم 50/.
12ـ کهف 21/.
13ـ بقره 260/.
14ـ بقره 259/.
15ـ بقره 55/,56.
16ـ بقره 67/ـ73.
17ـ آل عمران 49/, مائده 110/.
18ـ سجده 10/ـ11.
19ـ احقاف 33/, و نیز رجوع کنید به: یس 81/, اسرا 99/, الصافات 11/, النازعات 27/.
20ـ اسرا 51/, و نیز رجوع کنید به: عنکبوت 19/ـ20, ق 15/, واقعه 62/, یس 80/, حج 5/, القیام 40/, الطارق 8/.
21ـ روم 27/.
22ـ طه 51/ـ52, و نیز رجوع کنید به: سوره ق 2/ـ4.
23ـ یس 79/.
24ـ غافر 59/, و نیز رجوع کنید به: آل عمران 9/, 25, نسا 87/, انعام 12/, کهف 21/, حج 7/, شورى 7/, جاثیه 26/ و 32.
25ـ نحل 38/, و نیز رجوع کنید به: آل عمران 9/, 191, نسا 122, یونس 4/, 55, کهف 21/, انبیا 103/, فرقان 16/, لقمان 9/, 33, فاطر 5/, زمر 20/, نجم 47/, جاثیه 32/, احقاف 17/.
26ـ تغابن 7/, و نیز رجوع کنید به: یونس 53/, سبا 3/.
27ـ غافر 15/, و نیز رجوع کنید به: انعام 130/,154, رعد 2/, شورى 7/, زخرف 61/, زمر 71/.
28ـ فرقان 11/, و نیز رجوع کنید به: اسرا 10/, سبا 8/, موئمنون 74/.
29ـ موئمنون 115/.
30ـ آل عمران 19/.
31ـ ص 28/, غافر 58/, قلم 35/, یونس 4/.
32ـ جاثیه 21/ـ22.
1ـ بقره 4/, لقمان 4/, نمل 3/ و...
2ـ اسرا 10/, فرقان 11/, سبا 8/, موئمنون 74/ و...
3ـ الرحمن 46/ تا آخر سوره, الواقعه 15/ـ38, الدهر 11/ـ21 و...
4ـ الحاقه 2/ـ26, الملک 6/ـ11, الواقعه 42/ـ56 و...
5ـ ص 26/, سجده 14.
6ـ القیامه 3/ـ5.
7ـ نمل 68/, احقاف 17/.
8ـ انعام 112/ـ113.
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 22 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
ارزشیابی عملکرد:
برای درک مفهوم ارزشیابی عملکرد بایستی ابتدا مفهوم عملکرد را دریابیم. عملکرد به درجه انجام وظایفی که شغل یک کارمند را تکمیل میکند اشاره دارد (بایرز و رو[1]، 2008:ص 216). و نشان میدهد که چگونه یک کارمند الزامات یک شغل را به انجام میرساند. عملکرد اغلب با «تلاش» که اشاره به صرف انرژی دارد یکسان تلقی میشود، اما عملکرد براساس نتایج فعالیتها اندازهگیری میشود. برای مثال یک دانشجو ممکن است تلاش زیادی را در آماده شدن برای آزمون بکار گیرد اما نمره کمی دریافت کند در این مورد تلاش زیادی صورت گرفته اما عملکرد پایین بوده است. به عقیده بایرز ورو (2008ص217) عملکرد افراد در یک موقعیت میتواند به عنوان نتیجه ارتباط متقابل بین: الف) تلاش، ب) تواناییها و ج)ادراکات نقش تلقی شود." تلاش"، که از برانگیختگی نشأت میگیرد اشاره به میزان انرژی (فیریکی یا ذهنی) که یک فرد در انجام وظیفه استفاده میکند دارد." تواناییها"، ویژگیهای شخصی مورد استفاده درانجام یک شغل هستند و" اداراکات نقش" به مسیرهایی که افراد باور دارند بایستی تلاشهایشان را در جهت انجام شغلشان هدایت کنند
ارزیابی عملکرد در تسهیل اثربخشی سازمانی یک وظیفه مهم مدیریت منابع انسانی تلقی میشود. در سالهای اخیر به نقش ارزشیابی عملکرد توجه زیادی معطوف شده است. به عقیده صاحبنظران یک سیستم اثربخش ارزشیابی عملکرد میتواند انبوهی از مزیتها را برای سازمانها و کارکنان آنها ارزانی دارد. لانجنکر و نیکودیم[1] (1996)، بیان کردهاند که سیستم ارزشیابی عملکرد؛ الف) بازخورد عملکردی مشخصی را برای بهبود عملکرد کارکنان فراهم میآورد، ب) الزامات کارآموزی کارمند را معین میکند ج) زمینه توسعه کارکنان را فراهم و تسهیل میکند، د) بین نتیجهگیری پرسنلی و عملکرد ارتباط نزدیکی برقرار مینماید و هـ) انگیزش و بهرهوری کارکنان را افزایش میدهد. همچنین رابرتس و پاولاک[2] (1996) معتقدند که ارزشیابی عملکرد برای مقاصد متعدد سرپرستی و توسعهای از جمله، الف) برای ارزشیابی عملکرد فردی بر حسب نیازهای سازمانی، ب) پیشبینی بازخورد به کارکنان در جهت اصلاح یا تقویت رفتار آنها و ج) تخصیص پاداش و ارتقای شغلی افراد، مورد استفاده قرار میگیرد.
در عین حال، امروزه بسیاری از نظامهای منابع انسانی و مدیریت معمول، مناسب به نظر نمیرسند و الگوهای قدیمی ناکارآمد تلقی میشوند. طی دهه اخیر، بسیاری از سازمانها دریافتهاند که در عمل فاقد نظام ارزشیابی عملکردی که بتوان از طریق آن اولویتها و اهداف خود را به کارکنان انتقال داد و بهسازی آنها را پی گرفت، هستند. انسان به دلیل گستردگی حیطههای شناختی و استفاده از ابزارهای مختلفی نظیر احساس، مشاهده، ادراک، تجربه و قدرت تعلق و تفکر در موضوعات مختلف بویژه در ارزیابی و تفسیر رفتار و عملکرد کارکنان حساس بوده و مجموعه این عوامل کاردستیابی مدیران به ارزیابی عملکرد مؤثر را تحت الشعاع قرار داده است(استردویک[3] ،2005 ص10). با توجه به مطالب یاد شده سئوال اصلی مطالعه حاضر اینست که عوامل و
ویژگیهای موثر بر اثربخشی نظام ارزشیابی عملکرد کارکنان چیست؟ و برای دستیابی به پاسخ این سئوال کلی سئوالهای ویژه زیر مطرح شده است.
1- مفهوم عملکرد و ارزشیابی آن از دیدگاه صاحبنظران چیست؟
2- رویکردها و روشهای ارزشیابی عملکرد کدامند؟
3- خطاهای بالقوه در ارزشیابی عملکرد کارکنان چیست.
4- ویژگیهای سیستم های اثربخش ارزشیابی عملکرد چیست؟
منابع:
1. Bernardin, H.J. (2003). Human Resource Management: an experiential approach. 3 th Edition. New York: Mc GrawHill.
2. Byars, L.I & Rue, L.W. (2008). Human Resource Management: 9 th Edition. New York: Mc GrawHill.
3. Carell Micheal R and et al. (1992). Personnel/ Human Resource Management. Mac Millan. Publishing.
4. Foot. M and Hook. C (1999). Introducting Human Resource Management.Longman.
5. Ivancevich, J. M.(2007). Human Resource Management. New York: Mc GrawHill.
6. Longenecker, Clinton O. and Nykodym, Nick (1996). Public Sector Performance appraisal effectiveness: A Case Study, Public Personnel Management. Vol. 25. No. 2, Summer.
7. Noe, R.A, Hollenbeck, J. R, Gerhurt, B & Wright, P.M. (2008). Human Resource Management: gaining Competitive advantage. New York: Mc GrawHill.
8. Roberts, Gary E. and Pavlak, T. (1996). Municipal government Personnwl Professional and Performance appraisal: Is there a consensus on the characteristics of an effective appraisal system? Public Personnel Management, Vol. 25. No. 3, Fall
. 9. Snell, S. A & Bohlander, G. W. (2007). Managing Human Resources. Thomson Publishing Company.
10. Stredwick John (2005) An Introduction to Human Resource Management. Elsevier Ltd.
11-ابیلی ،خدایار (1381).تحلیلی بر اثربخشی نظام ارزشیابی کارکنان دولت. دانش مدیریت . شماره 58 :20_5 .
دسته بندی | پرستاری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 4 |
پرسشنامه بررسی آگاهی دانشجویان پزشکی سال آخر دانشگاه علوم پزشکی درباره تریاژ بیمارستانی
بخشی از پرسشنامه
دانشجوی گرامی :
با تشکر از همکاری شما ، خواهشمندم به پرسشنامه ای که به منظور بررسی سطح آگاهی دانشجویان درباره تریاژ بیمارستانی طراحی شده است فقط با استفاده از اطلاعات فردی خود بدون کمک دیگری پاسخ دهید .
نیاز به نوشتن نام و نام خانوادگی نمی باشد . اطلاعات این پرسشنامه کاملاً محرمانه خواهد بود ، صرفاً جهت انجام تحقیقات بوده و به طور کلی همراه با اطلاعات سایر پرسشنامه ها استفاده خواهد شد .
بخش اول : اطلاعات کلی U |
(1) سن : سال (2) جنس : مؤنث مذکر
(3) معدل کل تاکنون : / (4) نحوه آشنایی شما با تریاژ بیمارستانی به چه صورت بوده است ؟ هیچگونه آشنایی و آموزشی نداشته ام کارگاه (ساعت) کتاب یا مجلات درس دانشگاهی همکاران اینترنت صدا و سیما و رسانه ها (5) آیا شما هم جزء افرادی بودید که در بخش اورژانس تریاژ انجام دهد ؟ بلی خیر
|