فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

صنعت خودروسازی (فنون فروشندگی)

خودرو مجهز به موتور بخار دنیس پاپن DENIS PAPON اولین کسی بوده که قوه محرکه بخار را شناخت خودرویی که ارتفاع استوانه آن در حدود سه متر و طول لنگر آن گاهی به 7 متر می‌رسید روی کشتی بدلیل وجود آب سرد فراوان و سهل الوصول بودن آن قابل تصور بودتجهیز ارابه یا کالسکه بوسیله آن غیر ممکن به نظر می‌رسید یکی از افسران ارتش فرانسه به نام ژوزف کونیو (18041725) د
دسته بندی بورس و کالا
فرمت فایل doc
حجم فایل 137 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 77
صنعت خودروسازی (فنون فروشندگی)

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول

تاریخچه ایجاد این شغل در ایران و جهان

نوع شغل

عمده فروشی یا خرده فروشی

نوع تولیدات و فهرست تولیدات

تاریخچه خودرودر جهان

خودرو مجهز به موتور بخار دنیس پاپن DENIS PAPON اولین کسی بوده که قوه محرکه بخار را شناخت. خودرویی که ارتفاع استوانه آن در حدود سه متر و طول لنگر آن گاهی به 7 متر می‌رسید. روی کشتی بدلیل وجود آب سرد فراوان و سهل الوصول بودن آن قابل تصور بود.تجهیز ارابه یا کالسکه بوسیله آن غیر ممکن به نظر می‌رسید. یکی از افسران ارتش فرانسه به نام ژوزف کونیو (1804-1725) در سال 1763 میلادی دستگاه نیوکومن را سبک روی ارابه‌ای نصب کرد. اولین نمونه ارابه کونیو در سال 1769 میلادی آماده شد. این ارابه که کاملاً به خرج دولت ساخته شد در سال 1770 مورد آزمایش قرار گرفت. این ارابه پایه یک توپ چهل و هشت تنی در یک ساعت 8 کیلومترجابجا کرد. این خودرو بخار توسط افرادی چون ویلیام مردوک، اولیویه اوانس و ریچارد تره ویتیک تکمیل‌تر شد .

خودرومجهزبه‌موتوراحتراق‌داخلی

در سال 1885 میلادی کارل فرید ریش بنز اولین موتور با سوخت فسیلی روی نوعی کالسکه نصب کرد. این اولین خودرو مجهز به موتور احتراق داخلی جهان بود که دارای سیستم جرقه‌زنی و دیفرانسیل بود. کارل بنز نام این خودرو را موتور واگن نامید و در اواخر سال 1885 میلادی آنرا به ثبت رساند .

سه چرخ کارل بنز، اولین اتومبیل مجهز به موتور احتراق داخلی در جهان ساخته شده در سال 1885 میلادی این خودرو دارای سه چرخ و 250 کیلوگرم وزن بود و با سرعتی بین 13 تا 16 کیلومتر کار می‌کرد. اولین راننده این خودرو همسر کارل بنز (برتابنز) بود. اکثریت مردم از آن وحشت داشتند و آن را اختراعی خطرناک و مهلک می‌پنداشتند.تدریج با رفع نقایص کالسکه آتشین عده بیشتری برای استفاده از آن اشتیاق نشان دادند.روند تکامل ادامه یافت تا سری سازی به عنوان نقطه عطفی از سوی هنری فورد مطرح گردید.

خودروهای‌متحدالشکل‌ونسبتاً‌ارزان‌قیمتی‌را‌به‌جهان‌عرضه‌کرد. کارل بنز، گوتلیب دایملر، ویلهم میباخ، برادران دوسینبرگ، برادران دوریا، برادران رابرت بوش، ایتوره بوگانی، دیوید دانبربیوک، رنه پنهارد، فردنیاندپورشه، جان و هوریس دوج جان بوید دنلپ، رودلف کریستین کارل دیزلف سرهنری رولز و صدها مخترع دیگردر تکمیل وحرکتهای بعدی نقش داشتند.

خودروهای اولیه

سرعت متوسط آنها (20KM/h) بود. ترمزهای مطمئنی نداشتند ولذا تصادفهای خطرناکی را بوجود می‌آوردند. حرکت آنها فقط به سمت جلو بود . چراغهای نفتی حرکت در شب را مشکل میکرد. راه انداختن این خودروهای هندلی بود. پس از جنگ جهانی اول خودرو تقریباً شکل امروزی خود را به دست آورده بود .

در این مقطع ساخت و تولید خودروهای متنوع فرانسوی که عموماً با موتورهای دایملر عرضه می‌گشت .



اولین اتومبیلی که به تعداد زیادی ساخته شده )الدزمبیل(

علاقه مردم و جاذبه‌های مسابقات اتوموبیلرانی، صنعت خودروسازی را در مدت کوتاهی متحول کرد اولین مسابقه اتومبیلرانی فرانسه در سال 1894 انجام شد.

مسابقه اتومبیل رانی پاریس – بوردو – پاریس در سال 1895 میلادی

با ایجاد دو خط در دو سوی اقیانوس اطلس در سال 1896 بعنوان یک صنعت اعلام موجودیت کرد. در سال 1913 نیز با ابداع خط مونتاژ توسط هنری فورد و تولید حدود 350 هزار دستگاه خودرو مدل T و فروش هر دستگاه به قیمت 500 دلار، عظیم‌ترین صنعت جهان به وجود آمد.

صنعت خودرو پس از جنگ جهانی اول :

هنری فورد و آلفرد اسون مدیر جنرال موتورز، محصولات را از فرآیند تولید دستی که اروپایی ها رواج داده بودند خارج نموده و به فرآیند تولید انبوه کشاندند .

دهه 20 قرن بیستم

خودروهای سواری بزرگ نظیر سانبیم، واکسال، بنتلی، آلفارومئو، بوگاتی و مرسدس با بنز ادغام شدند خودروهای آستین 7 و تریومف از استقبال چشمگیری در میان مردم جهان برخوردار گشتند. سیستم تعلیق مستقل جلو وینچز و لانچیا اختراع گردید.

مالکم لاکهید سیستم ترمز هیدرولیکی را ابداع کرد. کمپانی بنز در به کارگیری موتورهای سوپر شارژ پیشگام گردید.

نوعی خودرو خانوادگی تولید شد که بر بالای سر راننده سقفی وجود نداشت. برادران دوسنبرگ کمپانی خود را در ابتدای این دهه تاسیس کردند . بوق بادی توسط کمپانی آمریکایی به نام کلاکسون اختراع گردید و در این زمان خودروهای 6 سیلندر در رده بهترین و لوکس‌ترین خودروها بودند.

دهه 30 قرن بیستم

پیشرفت‌های خودروسازی به حداقل رسید. در آمریکا موتورهای هشت سیلندر V شکل را به روی خودروهای خود نصب کردند. در اروپا به علت بالا بودن هزینه تولید مجبور بودند همان خودروهای کوچک و جمع و جور را بسازند.

صنعت خودرو پس از جنگ جهانی دوم

با شروع جنگ جهانی دوم صنایع خودروسازی در خدمت جنگ قرار گرفت. تولید انبوه خودروهای جنگی آغاز شد.

در سال 1943 میلادی کارخانجات خودروسازی آمریکا فقط برای مصارف جنگی خودرو می‌ساختند. فقط 139 دستگاه خودرو سواری در این کشور ساخته شد. بعد از جنگ دوم صنایع خودروسازی، با انجام تغییرات اندکی در ظاهر خودروهای که قبل از جنگ می‌ساختند، تولیدات خود را از سر گرفتند.

اما پس از چند سال به تدریج طرح‌های نو و جالبی در بازار فروش مشاهده شد. طرح شاسی و بدنه مجزا با طرح ساختمان سرهم که زمینه صرفه‌جویی مواد را فراهم می‌کرد تعلیق مستقل جلو که قبل از جنگ اختراع شده بود در خودروها مورد استفاده قرار گرفت. حذف اکسل یکپارچه قدیمی جلو، کاهش ارتفاع سقف ده‌ها تغییر دیگر که در نتیجه راحتی سرنشینان را در بر داشت .در 11 نوامبر 1940 میلادی کارخانه خودروسازی ویلیز در آمریکا نوعی خودرو سبک جدید برای مصارف نظامی ساخت که جیپ نامیده شد. کلمه جیپ از تلفظ پی در پی دو حرف اول واژه ترکیبی General purpose ساخته شده است. این خودرو ساده بسیار پرقدرت و مقاوم بودارتش آمریکا از دهه 1920 میلادی ساخت ان رابه مناقصه گذاشته بودکارخانه مناقصه رابرد ومدل پیشنهادی ان جیپ نام گرفت. بدین ترتیب اولین خودرو دو دیفرانسیل جهان به بازار عرضه شد. در حال حاضر خودروهای دو دیفرانسیل در جهان طرفداران بیشماری را به خود اختصاص داده است.

تاریخچه صنعت خودروسازی در ایران

اولین ماشین وارد شده به ایران فورد بود که بوسیله مظفرالدین شاه قاجار از کشور بلژیک خریداری شده بود. این ماشین که در موقع حرکت دود زیادی از خود میکرد توسط مردم به ماشین دودی یا ارابه دودی تغییر نام داده شد. با شروع شهرسازی بصورت مدرن در سال 1300، واردات ماشین به ایران افزایش یافت. بیشترین اتومبیلها در آن سالها از کشورهای آمریکا و انگلستان به ایران وارد می شد. اولین کارخانه اتومبیل سازی در ایران شرکت سهامی ایران ناسیونال بود که به تولید ماشینهای پیکان، با مجوز از شرکت تالبوت انگلستان، اولین تولیدات خود را در سال 1346 روانه بازار کرد. بعداً شرکت ایران ناسیونال به تولید وانت، مینی بوس و اتوبوس دست زد.

در همین سال دو مدل از ماشینهای آمریکایی بنام " آریا " و " شاهین " توسط کارخانه پارس خودرو روانه بازار شد؛ و یکسال بعد در سال 1347 یک مدل از ماشین فرانسوی سیتروئن بنام " ژیان " توسط شرکت سایپا به بازار عرضه شد.

در سال 1351، شرکت پارس خودرو نام خود را به شرکت " جنرال موتورز ایران " تغییر داد و شروع به ساخت دو مدل از ماشینهای شرولت ( اپل ) 2500cc، 2800cc و همینطور سه مدل دیگر با مجوز از کارخانه آمریکایی جنرال موتورز بنام: بیوک، کادیلاک، شولت نوا. تولیدات این ماشینها تا سال 1360 ادامه داشت. تولید ماشینهای ژیان که متعلق به کارخانه سایپا بود در سال 1359 متوقف شد. ولی تولید ماشینهای رنو 5 که در سال 1354 آغاز شده بود ادامه یافت.

چهاردهم مهرماه سال 1338، کارخانه جیپ به عنوان اولین واحد مونتاژ خودرو در ایران فعالیت خود را آغاز کرد.پیش از آن که دهه 1330 به پایان برسد، شرکتهای دیگری نیز به تولید و مونتاژ خودرو، در ایران روی آورده بودند.از جمله می توان از روترز، لیلاند، روور و امریکن موتور، دایملر- بنز، سیتروئن، ولوو، و میتسوبیشی نام برد.

در آغاز دهه 1340، کارخانه ایران ناسیونال برای مونتاژ اتوبوس و مینی بوس تاسیس شد.در سال 1346، این شرکت خط تولید پیکان را با همکاری یک شرکت خودروسازی بریتانیایی راه اندازی کرد. پشتیبانی دولت از صنعت خودرو در دهه پنجاه تمایل شرکت های بزرگ خودروسازی جهان برای حضور در بازار ایران را افزایش داد.شرکتهای فیات، مزدا و جنرال موتورز از جمله شرکتهایی بودند که در آن سال ها وارد بازار مونتاژ خودرو در ایران شدند.افزایش ناگهانی در آمدهای حاصل از صدور نفت از 2/6 میلیارد دلار در سال 1352 به 21 میلیارد دلار در سال 1353 تغییرات عمده ای را در صنایع خودرو سازی به همراه آورد.در این دوره، دولت شعار "یک پیکان برای هر ایرانی" را در برنامه قرار داده بود و هر ساله بر میزان تولید داخلی خودرو افزوده می شد.در سال 1356، تولید خودرو در ایران به حدود 180 هزار دستگاه و واردات نیز به 91 هزار دستگاه رسید.

توقف تولید

با وقوع انقلاب و در پی آن، جنگ با عراق، بسیاری از شرکت های فروش خودرو نمایندگی های خود را در ایران تعطیل کردند.شرکت های بزرگی چون ایران خودرو ملی شدند و واردات خودرو متوقف شد. با آغاز جنگ، تمام امکانات کشور در خدمت جنگ در آمد و از جمله، تولید خودرو به شدت کاهش یافت.در سال های جنگ، دولت به صورت محدود امکاناتی را برای ساخت اتوبوس و خودروهای سنگین فراهم کرد.از جمله، در سال 1364، شرکت ژاپنی نیسان، با همکاری شرکت پارس خودرو، تولید پاترول را در ایران آغاز کرد. تا سال 1367، به جز چند مدل خودرو خارجی وارداتی، که عمدتا به وسیله دانشجویان ایرانی از خارج وارد می شد، خودروی دیگری در ایران تولید و عرضه نشد.

راه اندازی

در اوایل دهه 1370، تغییراتی در بخش خودرو بروز کرد و شرکت های ایران خودرو و سایپا به مونتاژ مدل پژو ساخت فرانسه و پراید ساخت کره جنوبی پرداختند.در همین زمان، دولت برای تشویق سرمایه گذاران بخش خصوصی، به شرکتها اجازه داد 5 تا 10 هزار دستگاه خودرو به صورت قطعات بزرگ وارد و در داخل مونتاژ کنند و بعد از آن به تولید همان خودروها بپردازند. این تلاش دولت برای جلب همکاری بخش خصوصی ناکام ماند.تنها شرکتی که از این راه وارد عرصه خودرو سازی کشور شد، شرکت کرمان خودرو بود.در اواسط دهه 70 دولت، چاره دیگری اندیشید و زمینه تولید قطعات خودرو را در داخل بنیاد نهاد.سایپا شرکت سازه گستر را پی نهاد و ایران خودرو به ایجاد ساپکو مبادرت ورزید. این دو شرکت هزاران قطعه ساز را گرد هم آورند تا بتوانند آنچه را در سر دارند عملی کنند.حمایت دولت در این عرصه کارگر افتاد و در فاصله یک دهه، ساخت بخش عمده ای از قطعات مصرفی خودروها در داخل صورت گرفته است.

تولید داخلی

اکنون بیش از 90 درصد قطعات خودروهای ایرانی در داخل تولید می شود. البته برخی از این قطعات هنوز از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست و مشتریان از آنها ناراضی هستند.در این سال ها، اکثر کارشناسان بر دولت خرده گرفته اند که بیش از حد لازم از خودروسازان

داخلی حمایت می کند و به همین جهت، این طفل چهل ساله هنوز که هنوز است نتوانسته

بر پای خویش بایستد. به نظر کارشناسان، این طفل به دلیل حمایت دولت دوام آورده و اگر روزی حمایت دولت برداشته شود، به سرعت زمین خواهد خورد!!

داود میرخانی رشتی، دبیر انجمن خودروسازان، می گوید "برخی افراد به جای عذرخواهی از سیاست های نادرست تصمیم گیران اقتصادی و صنعتی طی 40 سال گذشته، از تولید کنندگان طلبکار هستند و برای آنها خط و نشان می کشند. آنها فراموش کرده اند که در سایه آن سیاست ها بوده است که اقتصاد کشور پیشرفت چندانی نداشته است."همزمان، افزایش تقاضای داخلی باعث بالا رفتن قیمت تولیدات عرضه شده در بازار داخلی شده است.

جدید و قدیم

طی سال های گذشته، تقاضای زیاد در بازار برای خرید خودرو باعث شده است شرکت های خودروسازی در صدد تنوع بخشیدن به تولیدات خود برآیند.شرکت های خودروسازی دولتی، با همکاری شرکت های کره ای، ژاپنی و فرانسوی، توانسته اند به بخشی از نیاز بازار پاسخ گویند.شرکت ایران خودرو بعد از سال ها، در سالهای گذشته، خودروی سمند را به عنوان خودرو ملی به بازار فرستاد.

از بعد از انقلاب ایران صنایع اتومبیل سازی پیشرفت مهمی نکرده اند و همان اتومبیلهای گذشته و بعضی از اتومبیلهای جدید اروپایی مانند پژو و کیا را مونتاژ کرده اند؛ تا چند سال پیش که کارخانجات اتومبیل سازی شروع به طراحی اتومبیلهای جدید کرده اند

نوع شغل:

همانگونه که از نام این صنعت برمی آید صنعت خودروسازی یک شغل تولیدی است.این تولیدات طیف وسیعی را شامل می شود.تولیداتی با قیمتهای مختلف که این تفاوت نرخ قیمتها دستخوش عواملی سیاسی، اقتصادی نیز هست.

مثلأ کشور ما کشوری است که قیمت خودرو در آن بخاطر سیاست های بعضأ نادرست با قیمت سرسام آوری بدست مشتریان می رسد بالاخص ماشینهای لوکی وارداتی اما در کشوری مثل غربستان ماشینهای مختلف به قیمتهای خیلی ارزان عرضه به بازار می شوند.

عمده فروشی یا خرده فروشی:

یک کارخانه خودروسازی همیشه محصولات تولیدی خود را بطور انبوه تولید می نماید سپس تولیدات باربندی می شوند و از کارخانه به مکانهای فروش انتقال می یابند.در این مراکز مشتریانی که بصورت دولتی ثبت نام کرده اند می توانند ماشینها مورد نظر خود را یا بطور نقد یا بطور قسط دریافت نمایند.تعدادی از این ماشینها هم به اتوگالری های درخواست کننده ماشین صفر منتقل مشوند و در آنجا بفروش می رسند.


مقایسه میزان عزت نفس در بین دانش جویان ممتاز و دانش جویان مشروطی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر

هر انسانی براساس ملاک ها و معیارهایی که در اختیار دارد همواره خود را مورد ارزیابی و قضاوت قرار می دهد و میزان کارائی، موفقیت و ارزشمندی خویش را تعیین می نماید مفاهیمی که در شکل گیری عزت نفس مهم به نظر می رسد عبارتند از خود، ادراک هر از فرد از خود (شکل گیری تصویر بدن در ذهن)، مفهوم هر فرد از خود (رشد گرایش عاطفی و ارزش، نسبت به بدن موزان خود، ارز
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 140 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42
مقایسه میزان عزت نفس در بین دانش جویان ممتاز و دانش جویان مشروطی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول

کلیات تحقیق

مقدمه :

هر انسانی براساس ملاک ها و معیارهایی که در اختیار دارد همواره خود را مورد ارزیابی و قضاوت قرار می دهد و میزان کارائی، موفقیت و ارزشمندی خویش را تعیین می نماید. مفاهیمی که در شکل گیری عزت نفس مهم به نظر می رسد عبارتند از : خود، ادراک هر از فرد از خود (شکل گیری تصویر بدن در ذهن)، مفهوم هر فرد از خود (رشد گرایش عاطفی و ارزش، نسبت به بدن موزان خود، ارزشیابی خود. به موازات تغییر و تحولاتی که در جسم انسان صورت می گیرد روان او هم دستخوش تغییراتی می گردد در این مسیر خود که در مرکز ساختار روانی انسان قرار دارد و به عنوان منبع و مرجع فعالیت های فکری، عاطفی، رفتاری انسان ایفای نقش می کند، شکل می گیرد، جسم و روان انسان هر کدام از بخش های متفاوتی تشکیل شده است) تشخیص به موقع روحیات کودک و پاسخ به موقع و متعادل به آنها درک شد، اعتماد به نفس او بسیار مؤثر است، البته این نکته بسیار مهم است که نیازهای انسان در دورانهای مختلف دستخوش تنوع و تغییر می گردد (اسدالهی، موسوی 1376) در رابطه با افکار و غیر منطقی الیس معتقد است که ریشه رفتار غیر انطباقی فرد را باید در فرد جستجو کرد، اضطراب عاطفی نتیجه طرز تفکر غیر منطقی و غیر عقلانی است انسان به وسیله اشیای خارجی مضطرب و آشفته نمی شود بلکه دیدگاه و تصویری که او از اشیاء دارد موجب نگرانی و اضطرابش می شوند به نظر الیس که از نظریه پردازان اختلالات می باشد افکار و عواطف کنشهای جداگانه ای نیستند از این رو تا زمانیکه تفکر فرد غیر منطقی و غیر عقلانی باشد عواطف فرد نیز مختل خواهد شد و انسان افکار غیر منطقی را به طور مداوم برای خود تکرار می کند بنابراین جنبهای صفات پایدار شخصیت را ازین باورها تشکیل می دهند و همواره در رفتار و عواطف او متجلی می شوند. البرت الیس بنیانگذار نظریه بنیانگذار نظریه عقلانی – عاطفی معتقد است که اختلالات عاطفی ناشی از باورها و اعتقادات غیرمنطقی است. (شفیع آبادی 1371).

طرح مسئله :

مسئله عزت نفس و مقوله خود ازشمندی از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان و نوجوانان است. برخورداری از اراده و اعتماد به نفس قوی، شدت تصمیم گیری و ابتکار، خلاقیت و نوآوری، سلامت فکری و بهداشت روانی، رابطه مستقیمی با میزان و چگونگی عزت نفس و احساس خود ارزشمندی دارد. امروزه در اصلاح و درمان بسیاری از اختلالات شخصیتی و رفتاری کودکان و نوجوانان نظیر کم روئی و گوشه گیری، لجبازی و پرخاشگری و تنبلی و کم رویی به عنوان اولین یا مهمترین گام به ارزیابی و پرورش احساس عزت نفس، تقویت اعتماد به نفس و مهارت های فردی و اجتماعی آنان می پردازند. (بیابانگرد 1373).

ارضای نیاز به عزت نفس به احساساتی از قبیل : اعتماد به نفس، ارزش، قدرت، لیاقت، کفایت و مفید و مثمر ثمر بودن در جهان منتهی خواهد شد. اما بی اعتنائی به نیازها موجب احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی می شود این احساس ها به نور خود یا به وجود آورنده دلسردی و یأس اساسی خواهند شد و یا این که گرایش های روانی را به وجود خواهند آورد. (بیابانگرد 1373).

(تعدادی از صاحب نظران فرض می کنند که یکی از مهمترین راههایی که افراد اولویت هایشان را در ارتباط با هدف عالی سازمان می دهند حفظ عزت نفس است) بر طبق این دیدگاه افراد جهت حفظ یک تصویر مثبت از خودشان، هم در چشم دیگران و هم در چشم خودشان، تلاش می کنند. در روانشناسی بالینی مخدوش شدن عزت نفس مراجعان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

عزت نفس پایین همچنین به عنوان علامت اصلی افسردگی محسوب می شود منظور از عزت نفس عمدتاً ارزشیابی ذهنی است مبنی بر اینکه با ارزش است برعکس شخصی است بد، ناشایست، بی ارزش، بنابراین عزت نفس قسمت ارزشیابانه خودپنداری است اصطلاحی که دامنه وسیع تری داشته و شامل باورهایی در مورد جنبه های نسبتاً خاص خویشتن همچون توانایی موسیقی و هویت و غیره همه ارزشیابی ها همچون پذیرش خود و عزت نفس می باشد (علی پور 1373) که افکار مثبت در مورد خود می تواند فرد را در موفقیت تحصیلی و یا عدم موفقیت تحصیلی رهنمون باشد.

سؤال مسئله :

آیا عزت نفس دانش جویان نمره الف بیشتر از دانش جویان مشروطی است.

اهداف تحقیق :

هدف تحقیق حاضر بررسی مقایسه عزت نفس در بین دانش جویان معلول الف و دانش جویان مشروطی است و اینکه دانش جویان با معدل الف دارای عزت نفس بالاتری نسبت به دانش جویان مشروطی هستند.

فرضیه تحقیق :

میزان عزت نفس در بین دانشجویان با معدل الف بیشتر از دانش جویان مشروطی است.

اهمیّت و ضرورت تحقیق :

بیشتر صاحب نظران در ارزیابی غیر بالینی خود، از عزت نفس به عنوان یک نکته کلیدی که می تواند اغلب جوانب زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد، یاری کند و با افزایش آن در دیگر زمینه های زندگی خود تغییرات ایجاد کند. همانطور که می دانیم عزت نفس متغییری است که با بسیاری از متغییرهای دیگر رابطه نزدیکی دارد، من جمله با موفقیت در تحصیل، به این علت که پیشرفت و موفقیت تحصیلی و راههای جلوگیری از افت تحصیلی یکی از مهمترین اهداف آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت می باشد. بررسی عوامل مؤثر بر آن از جمله عزت نفس حائز اهمیت بسیار می باشد. از طرف دیگر رشد و شکوفائی آدمیان حاصل نمی شود مگر از طریق به کارگیری و استفاده از استعدادهای خدادادی و استفاده و به کارگیری استعدادها نیز تا حدود زیادی بستگی به اعتماد به نفس، عاطفی، جرأت ورزی و عزت نفس دارد. بنابراین برای بالا بردن میزان استفاده و بکارگیری از استعدادهای ذاتی که در نهایت منجر به شکوفائی آنها می شود. باید عزت نفس و اعماد به نفس افراد را بالا برد و برای این کار لازم است که ابتدا عوامل مؤثر در آنها را شناخت و میزان رابطه آنها با این متغییر را مورد بررسی قرار داد تا بعد بتوان آنها را در افراد بالا برد. و در تحقیق حاضر ضرورت این است که باید عوامل افزاش عزت نفس در بین دانش جویان گسترش پیدا کرده تا بتوانند سیر صعودی در تحصیل را پیدا کرده و همین طور عواملی که باعث مشروطی دانش جویان می شود مشخص و بررسی شده و از عوامل مشروطی بیشتر دانش جویان جلوگیری شود که ارائه اینگونه تحقیقات در نهادهای دانشگاهی و نهاد خانواده می تواند مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.

تعریف نظری :

عزت نفس عبارت است از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خویش و نوعی قضاوت نسبت به ارزشمندی وجودی است که می تواند فرد را به خودشکوفایی و رسیدن به هدف عالی برساند (شاطر 1377).

تعریف عملیاتی :

عزت نفس عبارت است از غره ای است که آزمودنی از آژمون عزت نفس کوپر اسمیت بدست آورده است.

دانش جویان مشروطی :

عبارتند از دانش جویانی که معدل آنها پایین تر از 12 بوده است که در نیم سال اول و دوم از ورودی 85 به بعد بدست آورده اند و جزء دانش جویان مشروطی در آن ترم محاسبه شده اند.

دانش جویان نمره الف عبارتند از دانش جویانی که معدل آنها بالاتر از 17 بوده است که در نیم سال دوم و اول از ورودی 85 بدست آورده است و جزء دانش جویان ممتاز بوده اند.

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

(نگاهی به تاریخچه متغییرهای پژوهش)

مقدمه :

چرا از ذهن برای ایجاد یک واقعیت منفی استفاده می کنیم؟ اگر ذهن ما بتواند سلامتی، تنعم و شادی و یا به همان سادگی بیماری، فقر و ناامیدی بیافریند، چرا در همه لحظات زندگی و سلامتی تنعم و شادی را بر نمی گزینیم؟با آنکه ممکن است واژه دیگری برای توصیف بدیده داشته باشید، روان شناسان این سرچشمه تفکر منفی را احساس ناشایسته بودن می دانیم این چیزی بیش از یک احساس یا یک اندیشه گذرائی است، زمینه ای از بودن است، اعتقادی عمیق به این است که (من به قدر کافی خوب نیستم) واژه ها و عبارت های دیگری نیز برای آن در نظر گرفته شده که از جمله می توان به تأمین نبودن، استحقاق نداشتن یا کمی عزت نفس اشاره کرد. احساس شایسته نبودن روی تمام نقطه نظرهای مثبت تأثیر منفی گذاشته و افکار منفی را اعتبار می بخشد. وقتی که به جنبه مثبتی از خود برخورد می کنیم بلافاصله احساس ناشایسته بودن پای پیش گذاشته فرمان دیگری صادر می کند (نه نیستی) وقتی چیز مثبتی برای خود آرزو می کنیم احساس ناشایسته بودن می گوید : نه استحقاق را نداری وقتی برای ما اتفاق خوشایندی می افتد، احساس ناشایستگی اغلب به کلام زبان می گوید : نه این واقعیت ندارد اما وقتی درباره خود فکر بدی می کنیم احساس ناشایسته بودن در مقام موافق، ظاهر می شود : بله همین طور است، از این هم فکر می کنی بدتر (محمدی. 1383).

عزت نفس چیست :

»عزت نفس» یک منبع انرژی است. یک چتر وسیعی است که «اعتماد به نفس» زیر سایه آن است. اعتماد به نفس یعنی دیدن خود به عنوان فردی توانا با کفایت دوست داشتنی و منحصر به فرد.

کفایت یعنی توانایی که در حد کافی و تسلط بر امور باشد. منحصر به فرد یعنی با توجه و در نظر گرفتن تفاوتهای فردی. به تعبیر دیگر اعتماد به نفس یعنی آن احساس و شناختی که از توانایی ها و محدودیت های بیرونی و درونی خود دارید. بنابراین وقتی که اعتماد به نفسو خودباوری خود را براساس آن که وان چه به راستی هستید و نه براساس موفقیتها و دست یابی ها و شکست ها و ناکامی ها خود بنا می کنید چیزی را در خود خلق می نمایید که هیچ کس و هیچ چیز یارای گرفتنش را از شما نخواهد داشت.

حال با توجه به مفاهیم بالا می توان گفت که اعتماد به نفس واقعی همواره در درون خود شما تولید می شود نه از بیرون. اعتماد به نفس واقعی زاییده ی تعهد شما به خودتان است. این تعهد که هر آن چه لازم باشد انجام خواهید داد تا به خواسته ها و نیازهایتان برسید. اعتماد به نفس باور شخصی شماست نسبت به روح خودتان به عنوان یک انسان اعتماد به نفس حقیقی این نیست که نترسیم. بلکه آن است که بدانید و مطمئن باشید با این که می ترسید اما بی گمان دست به عمل خواهید زد.

انواع اعتماد به نفس :

  • اعتماد به نفس رفتاری
  • اعتماد به نفس احساسی – عاطفی
  • اعتماد به نفس روحی و معنوی

به منظور آن که اقتدار شخصی لازم را به دست آورده و رضایت و غنایی که استحقاقش را دارید تجربه کنید، به هر سه نوع اعتماد به نفس نیاز دارد اعتماد به نفس رفتاری. به معنای قابلیت و توانایی در عمل کردن و انجام دادن کارهاست. از کارهای ساده گرفته تا کارهای سخت همانند جمله عمل پوشاندن به رویاهایتان.

این همان نوع از اعتماد به نفس است که مورد نظر اغلب ماست.

اعتماد به نفس احساسی و عاطفی به معنای توانایی در تسلط و به کنترل در آوردن دنیای احساس و عواطف شماست. این که بدانید چه احساسی دارید، معنای آن ها را بفهمید و بتوانید انتخابهای احساسی درست بکنید و از خود در مقابل درد و رنج روحی و لطمه ها و صدمه های عاطفی محافظت کنید و بدانید روابطی صمیمی، سالم و با اعتماد به نفس چیست؟

کسی که به خودش احترام بگذارد و نفس خویش را گرامی شمارد و خود را با تمام نقص ها و ضعف ها به حساب آورد، به خود اعتماد داشته، گرفتار خود پنداره ی منفی نمی گردد و هیچ گاه زندانی خیالات نمی شود.

آیا تا به حال به ارزش واقعی خود فکر کرده اید؟ چه اندازه به خود احترام می گذارید؟ در مواجهه با مشکلات چگونه برخورد می کنید؟

با قوت و قدرت رفتار می کنید یا ضعف و انفعال؟

اصولاً با شکست چگونه روربرو می شوید؟ خود را مقصر می دانید و به سرزنش و ملامت خود می پردازید، یا شکست را به عنوان واقعیتی از زندگی می پذیرید؟ در مقایسه خود با دیگران چه حالتی به شما دست می دهد؟

خانواده، مدرسه، دوستان چه تصوری از شما دارند؟ شما را فردی موفق می دانند یا سست و بی اراده؟ حتماً می پرسید طرح این سئوال ها، بیان گر چه موضوعی است؟ بله، درست حدس زدید، اعتماد به نفس مسأله ای است که هر روز با آن مواجهیم و فردی که اعتماد به نفس دارد، خود را شایسته می داند و شایستگی، ویژگی عام شخصیت اوست، این نگرش مقطعی و زودگذر نیست. احساس خودباوری، توانایی و دریافت واقع بینانه از خویش، جز امتیازات شخص محسوب می گردد، و از بروز حالت نا امیدی و یأس و هم چنین داشتن تصور نادرستی از قابلیت ها جلوگیری می کند. وی هرگز مدعی نیست که تمام قابلیت های بالفعل را داراست، بلکه راه وصول را برای خود هموار و باز می بیند.کسی که به خودش احترام بگذارد و نفس خویش را گرامی شمارد و خود را با تمام نقص ها و ضعف ها به حساب آورد، به خود اعتماد داشته، گرفتار خودپنداره ی منفی نمی گردد و هیچ گاه زندامی خیالات نمی شود. اما شخصی که تصور نادرستی از خویش دارد و گرفتار نیازهای خیالی است، به گونه ای که در تحصیل، روابط اجتماعی، سیاسی، خانوادگی، اقتصادی و ... خود را بسیار مقبول و شایسته معرفی می کند و به دنبال شخصیتی کاذب و دروغین است، چون زمینه و توان رسیدن به این آرزوهلی مطلوب برایش فراهم نیست. همواره یأس و ناامیدی را تجربه می کند و دچار افسردگی می شود. عاقبت افرادی که چنین تصوری از خود دارند، جز انزوا و محدود نمودن خویش برای پوشش وضعیت دروغین یا فعالیتهای ریاکارانه چه می تواند باشد؟

به تعبیر یکی از روان شناسان مشهور : «خودپنداره ی کاذب، همانند بعضی است که در وسط آن دینامیت کارگذاشته شده است و مایه تخریب و ویرانی خواهد شد».

فرد متکی به نفس، چون شناخت درستی از خود دارد و نقاط ضعف و قوت خود را می داند، برای رفع نقص ها، تلاش بیش تری می کند و هرگز احساس کوچکی و حقارت نخواهد کرد.

در قرآن کریم و روایات اهل بیت تأکید زیادی بر احترام به خویشتن و عزیز شمردن آن شده است، تا جایی که عزت نفس، مایه کرامت و بزرگی برشمرده شده و خود کم بینی، مایه ی هلاکت و سقوط انسان معرفی شده است.

عزت نفس :

پس از توضیح اجمالی پیرامون عزت نفس، به بررسی راههای نیل به آن می پردازیم و ویژگی هایی را که اعتماد به نفس به ارمغان می آورد بر می شمارید :

استقلال عمل :

افراد برخوردار از اعتماد به نفس در اعمال خویش مستقل عمل می کند و از هرگونه وابستگی به دیگران دوری می جویند، آن ها در در انجام اعمال فردی و اجتماعی به توانایی های خویش تکیه می کنند و با توجه به استعدادهای خود، وارد میدان عمل می گردند، این بدان معنا نیست که فرد از مشارکت و مشاوره با دیگران سرباز می زند، بلکه در کنار هم فکری و مشارکت، استقلال خویش را حفظ کرده وزیر چتر دیگران زندگی نمی کند.

مسئولیت پذیری :

فرد دارای عزت نفس به نفس، مسؤولیت خود را با اطمینان کامل می پذیرد و از هرگونه ضعف و سستی دوری جوید، او هم چنان که سعی در ارائه نقش مثبتی دارد، تکالیف فردی، خانوادگی و اجتماعی خود را به نحو مطلوب انجام می دهد.

پیشرفت گرا :

انسان مثبت گرا و دارای عزت نفس، درصددپیشرفت و افزایش قابلیت ها و توانایی های خویش است و برای رسیدن به جایگاه برتر، تلاش و کوشش می کند.

جدیّت و سخت کوشی :

این امتیاز سبب ایجاد روحیه ی تلاش، پی گیری و مقاومت در انسان می شود و فرد را از بی ارادگی و سست عنصری نجات می دهد.

پذیرش ناکامی ها :

آگاهی از محدودیت ها و واقعیت های موجود می تواند تصویری واقع بینانه به انسان ارائه نماید، اگرچه با شناخت توانایی های توان درکسب موفقیت روز افزون گام برداشت، اما قبول شکست و ناکامی به عنوان یک واقعیت در زندگی به کسب تجربه برای نیل به پیروزی کمک می کند.

مؤثر بودن :

توانایی تأثیر گذاری بر دیگران، معجزه ی اعتماد به نفس است.

فرد دارای اعتماد به نفس، چون برای خود حرمت و عزت قائل است، از قله ی توانایی های خویش بالا رفته و با بروز استعدادهای مالی؛ دیگران را تحت تأثیر و زیر نفوذ خویش قرار می دهد.

روش های تقویت اعتماد به نفس :

به طور خلاصه، عوامل تأثیر گذار، در رشد اعتماد به نفس موارد زیر است :

ارتباط با خدا :

مهمترین روش در کسب اعتماد به نفس، ارتباط با خداوند است، اتکال به خداوند باعث بی نیازی و استقلال در شخصیت و عزت نفس می شود، در واقع انسان در اعتماد به خدا از هر چیزی که رنگ تعلق و وابستگی به غیر خدا داشته باشد، آزاد می گردد.

شناخت بهتر خویش :

شناخت استعدادها و قابلیت های خویش و درک ارزشهای انسانی، در کسب اعتماد به نفس مفد است و انسان را از یأس و ناامیدی رهانیده و به فردی متکی به خویش و متعهد به خود تبدیل می نماید.

تکیه بر توانایی های خود :

برای کارهای خود، ارزش قائل شود، در کارهایی که انجام می دهد تمرکز داشته باشد، بر توانایی های خود اصرار بورزد و تا می تواند با محدودیت های اجتناب ناپذیرزندگی کنار بیاید.

خطر پذیری :

با استفده مطلوب از تجربیات جدید و نهراسیدن از شکست، روحیه خطر پذیری را در خود باور نماید.

خودارزیابی :

فرد یاد بگیرد که این ارزیابی را به بهایی انجام دهد و برای جلوگیری از ناراحتی خود به نقطه نظرهای دیگران توجه نکند، روی احساسات خود تمرکز نماید، این کارها باعث تقویت احساس خود برتری شده و اختیار فرد به دست دیگران نمی افتد.

ارزیابی مثبت از خود :

نسبت به خود مهربان باشد و شخصیت خویش را با دید مثبت ارزیابی نماید، خود را با صفات خوب تفسیر کند و به لیاقت و شایستگی خویش شک نورزد. انگار خلق نمایید.

سومین نوع اعتماد به نفس که مهم ترین آنها هستند، اعتماد به نفس روحی و معنوی است. این نوع از اعتماد به نفس همانا اعتماد و ایمان شما به جهان هستی و کل آفرینش و موجودات است. این ایمان وحی که زندگی، هدف و نهایتی مثبت را در پی خواهد داشت و شما به خاطر هدفی این جا هستید و زندگی 70 – 80 – 90 سالگی تان بر روی یک کره خاکی هدف و مقصودی را دنبال می کند. اعتماد به نفس آن است که باور داشته باشید می توانید و توانایی آن را دارید که تمام توانتان را به کار بگیرید و شرایط و اوضاع زندگی را آن گونه که مطلوب و دلخواه شنا هست تغییر دهید.

چگونه اعتماد به نفس را در خود تقویت کنیم؟

اصل اول : گذشته را پذیرید و آینده را دگرگون کنید.

شما باید بدانید که گذشته را نمی توان تغییر داد اما آینده هنوز آفریده نشده است.

آینده چیزی نیست چرا اندیشه های شما و کوشش برای آفریندن آنها. منظور ما این است که در بند گذشته نباشید نه اینکه از تجربیات، خطاها و شکستهای گذشته درس نگیرید. پس باید عاقلانه به گذشته نگاه کرد و اندیشه و وقت خود را مصرف چیزی کنیم که توان آفریدن و دگرگون ساختن آن را داریم.

اصل دوم : درباره اهدافتان با خود گفتگو کنید.

اهداف را به صورت جملاتی مشخص درآورید و به خود بگویید آن هم به صورت جملات مبت اهداف باید واقعی و معقول باشند نه بلند پروازانه که دسترسی به آنها ممکن نباشد و نه پیش پا افتاده که ارزش کوشیدن را نداشته باشند. اهداف معقولی برای هر ساعت، روز، هفته و ماه وضع کنید. موفقیّت در اهداف کوتاه شما را برای دست یافتن به اهداف بلند مدت تشویق می کند و انگیزه تلاش را در شما بیدار می سازدهمواره اهداف را یادآور شوید تا بخشی از ضمیر ناخودآگاه شما گردد.

اصل سوم : تصمیم گرفتن را تمرین کنید.

روانشناسان نشان داده اند که کودکانی که در سالهای اولیه زندگی خود تشویق شده اند تا برای خود تصمیم بگیرد از دیگر کودکانی که این موقعیت را نداشته اند در اعتماد به نفس رتبه بالتری کسب کرده اند. تمرین تصمیم گیری به شما کمک می کند تا نسبت به قدرت قاوت خود اطمینان بیشتری به دست آورید و در نتیجه اعتماد به نفس کامل تری کسب نمایید. مهم تصمیم گیری است.

یادتان باشد که قضاوت درست نتیجه تجربه است و تجربه خود نتیجه چندین قضاوت نادرست. بنابراین از هر فرصتی برای تصمیم گیری استفاده کنید و این نیرو را در خود پرورش دهید.

تصمیم گیری مستلزم خطر پذیری و احساس مسئولیت است.

اصل چهارم : نتایجی را که می خواهید مجسم کنید.

تصویر روشنی را از آنچه می خواهید به دست آورید، داشته باشید این کار باعث می شود تا انرژی را بر روی هدف متمرکز کنید. این برخورد تصویری با همه آرمان ها و اهداف برای شما مفید است و یاری تان می دهد تا کم کم زمینه های دستیابی به آنها را فراهم سازید.

اگر می خواهید از شرّ خصلتی رها شوید خود را در حالتی تصور کنید که از آن خصلت هیچ اثری در شما نیست. همین تصویر تکرار آن و انجام دادن تمرینهای اصلاحی به شما کمک می کند تا از آن خصلت ناخوشایند رها شوید. این کار خیال پردازی، بی خاصیت نیست بلکه واقعیت روانشناختی پذیرفته شده اس است که به بسیاری کسان یاری رسانده است.

اصل پنجم : در برخی زمینه ها متخصص شوید.

آگاهی عمومی لازمه زندگی فردی و اجتماعی است اما کافی نیست. برای پیشرفت در زندگی فردی و حرفه ای شما باید در زمینه هایی متخصص و منحصر به فرد باشید. همین نکته که شما چیزی می دانید و دیگران نمی دانند به شما اعتماد به نفس می دهد. باید آموزش مداوم را به عنوان یک اصل در زندگی خویش بپذیرید.


مقایسه عزت نفس جوانان عادی و بزهکار 18 تا 25 سال شهر تهران

ریشه جرم و جنایت را می توان تا سپیده دم تاریخ بشری به واپس برد از آن هنگامی که آدم و حوا به ارتکاب عمل نهی شده ای چون خوردن گندم یا سیب از بهشت رانده شدند، و پسرشان قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند، جرم را آغاز کرد و از آن زمانی که آدمی با نگاهی حیرتناک و پرسش آمیز، صحنه دریده شدن بره آهویی گریزپا را در چنگ و دندان جانوری برافروخته از هراس گر
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 124 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 71
مقایسه عزت نفس جوانان عادی و بزهکار 18 تا 25 سال شهر تهران

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

«فهرست مطالب»

عنوان : صفحه :

فصل اول : طرح تحقیق

مقدمه

بیان مسأله

هدف پژوهشی

اهمیت و ضرورت پژوهش

فرضیه تحقیق

متغیرهای پژوهش

تعاریف نظری و عملیاتی اصطلاحات

فصل دوم : ادبیات و پیشینه تحقیق

بخش اول بزهکاری

بزهکاری

بزه

بزهکار

مفهوم بزهکاری و انواع آن

پیشگیری و برخورد با بزهکاری ها

هفت رویکرد در تعریف جرم

انواع جرم یا بزه

بخش دوم : عزت نفس

عزت نفس چیست

اندازه گیری عزت نفس

اهمیت عزت نفس

عوامل مؤثر بر عزت نفس

عوامل مؤثر بر کاهش عزت نفس

تدابیر حفظ عزت نفس

بررسی دیدگاه های نظری عزت نفس

تحقیقات انجام شده مرتبط با موضوع

شکل گیری عزت نفس

مطالبی در مورد عزت نفس

فصل سوم : روش تحقیق

جامعه آماری

نمونه آماری

روش نمونه گیری

ابزار پژوهش

مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت

ساختار

روایی

اعتبار

روش آماری

فصل چهارم : یافته های تحقیق و تجربه و تحلیل آنها

مقدمه

تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش

فصل پنجم : خلاصه تحقیق و پیشنهادها

مقدمه

خلاصه و نتیجه گیری

محدودیتهای تحقیق

پیشنهادها

منابع

پیوستها

«فهرست جداول و نمودارها»

عنوان : صفحه :

جدول شماره 1 : تعداد افراد جامعه آماری

جدول شماره 2 : میانگین و انحراف استاندارد جوانان عادی و بزهکار

جدول شماره 3 : شاخصهای آماری عزت نفس در جوانان عادی و بزهکار

نمودار شماره 1 : میانگین عزت نفس جوانان عادی و بزهکار

نمودار شماره 2 : انحراف استاندارد جوانان عادی و بزهکار

چکیده :

به منظور بررسی رابطه بین عزت نفس و بزهکاری 80 نفر آزمودنی پسر 18 الی 25 سال (40 عادی – 40 بزهکار) با روش نمونه گیری خوشه ای و به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت روی آنها اجرا شد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون t استیودنت برای گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت نتیجه بدست آمده t= 2/328 که در سطح معنی داری 5% از t جدول کوچکتر بوده به عبارت دیگر فرد صفر تائید گردید و بین دو گروه عادی و بزهکار تفاوت معنی داری مشاهده نگردید هر چند واریانس عزت نفس در گروه عادی بیشتر از گروه بزهکار بوده ولی از عزت نفس بیشتری برخوردار نبوده.

فصل اول :

مقدمه

بیان مسأله

هدف پژوهش

اهمیت و موضوع تحقیق

فرضیه های تحقیق

تعاریف عملیاتی

طرح تحقیق :

مقدمه :

گر خطا گفتم اصلاحش تو کن مصلحتی تـــو، ای سلطـان سخن

کیمیـــا داری کـه تبدیلش کنی گرچــــه جوی خون بود نیلشکنی

ایـــن چنین مینیاگریها کار تست این چنین اکسیرها ز اسرار توست

مولانا جلال الدین مولوی

ریشه جرم و جنایت را می توان تا سپیده دم تاریخ بشری به واپس برد. از آن هنگامی که آدم و حوا به ارتکاب عمل نهی شده ای چون خوردن گندم یا سیب از بهشت رانده شدند، و پسرشان قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند، جرم را آغاز کرد و از آن زمانی که آدمی با نگاهی حیرتناک و پرسش آمیز، صحنه دریده شدن بره آهویی گریزپا را در چنگ و دندان جانوری برافروخته از هراس گرسنگی دید، شالوده جامعه جرم آفرین نیز ریخته شد. از آن لحظه دردناک تاریخی به این سو، جنابت همان جنایت باقی ماند؛ اما همواره رنگ عوض کرد و سایه خود را بر گستره گیتی افکند. اینک ما روز به روز شاهد، گسترش تبهکاری هستیم و در دنیایی زندگی می کنیم که با هوسهای جنسی، قتل، آدمخواری و آدم ربایی و ... آمیخته گردیده است و امنیت انسان معاصر را تهدید می کند و هیچ روزی نیست که در روزنامه ها و رسانه های گروهی از جرم و جنایت گفته نشود و خبرهای هیجان انگیز درباره آدم کشی، دزدی، خودکشی و ... در رأس خبرها نباشد.

افزایش جرم در شهرهای بزرگ به حدی رسیده است که آرامش جای خود را به بحران سپرده و به تدریج واژه امنیت و آسایش در بسیاری موارد اعتبار خود را از دست داده است.

ریشه های این نابهنجاری های اجتماعی باید مورد مطالعه قرار گیرد و با از بین بردن آنها به کاهش اینگونه بیماریهای اجتماعی اقدام باید کرد وگرنه روز به روز این گونه انحرافات اجتماعی بیشتر شده و سرایت اجتماعی بیشتری پیدا می کند.

باید به این واقعیت توجه کرد که جرم و جنایت، یعنی بیماری های اجتماعی نیز مانند بیماریهای جسمی مسری هستند و اگر از ابتدای وقوع جرم به فکر اصلاح و از بین بردن علل ارتکاب جرم نباشیم ممکن است به دیگران نیز سرایت کند.

افرادی که در آغاز مرتکب بزهی می شوند طبیعی است که نتوانسته اند خود را با موازین اجتماعی آن جامعه تطبیق دهند این عدم هماهنگی ممکن است از نابسامانی اوضاع اجتماعی، اقتصادی و تربیتی آنها ناشی شده باشد. بر اثر ازدیاد جرم و جنابت قدرت کنترل در جامعه هر روز ضعیف تر می گردد و به همین دلیل پیوسته بر تعداد مجرمین افزوده می گردد (فرجاد، 1369).

ریشه اصلی رفتارهای جنایی را باید در کل زندگی اجتماعی و نوع خاص روابط انسانی جستجو کرد. انواع نابسامانیهای اقتصادی – اجتماعی چون فقر، تورم و گرانی، بیکاری، فقدان امنیت مالی و حقوقی و سایر عواملی که باعث محرومیت می شوند، زمینه مناسبی را برای ارتکاب جرم فراهم می آورد.

درباره اینکه چرا در جامعه، جرم و جنایت روز به روز افزوده می شود و چرا تبهکاری رواج می یابد جرم شناسان می گویند : این همه ریشه در آزمندی انسان روزگار ما دارد و علمای علم اخلاق گناه جرم آفرینی را به گردن زمانه بی رحم و فسادپذیر می اندازند و جامعه شناسان از ناهمترازی طبقات اجتماعی و کشمکش فقر و ثروت سخن می گویند و بالاخره روانشناسان جنایی، تبهکاری را در حکم بیماری می دانند که تحت تأثیر انگیزه های درونی و شرایط خاص محیطی دست به ارتکاب جرم زده است.

راه درست پیشگیری، انجام مطالعات علمی برای شناخت ریشه های درد و علل اینگونه جرایم است یعنی باید علل را از بین برد تا معلول که ارتکاب جرم است از بین برود. راستی مفهوم زندگی توأم با هراس چیست؟ و چه لذتی دارد؟ اگر انسان آرامش و امنیت نداشته باشد هیچ چیز ندارد چون در آن جامعه آرامش مردم بر اثر وقوع جرایم هولناک از بین رفته و اعتماد عمومی سلب می گردد (فرجاد، 1369).

دوران بلوغ یکی از مراحل حساس زندگی بشری است. رشد و تغییرات جسمی در این دوره گذر از کودکی به نوجوانی و سپس به بزرگسالی، وضع بحران روانی خاصی را به وجود می آورد. دوره بی خیالی، دنباله روی بی چون و چرا به پایان می رسد. جوانان ضمن نیاز مبرم به محبت، حمایت و هدایت، برای ابراز وجود و استقلال تلاش می کنند که با انجام اموری تجربه کسب کنند. هرگاه به علت فقدان آموزش صحیح و بدون توجه به مقتضیات و امکانات جامعه خویش زندگی خود را با آنچه که در رسانه های گروهی می بینند یا می شنوند، می سنجند ولی نمی توانند موقعیت اجتماعی خود را درک و برای ایفای نقش در جامعه آماده شوند. برای نیل به اهداف رویاروی خود، به کارهای فوق قدرت خویش دست می زنند پس از شکست چون قدرت مقابله با مشکلات را ندارند با یأس موقعیت خود را در جامعه از بین رفته تلقی کرده و با اندک برخورد با معضلات اجتماعی، تسلط بر کنترل اعصاب خود را از دست داده مرتکب اعمال توأم با خشونت می گردند و برای تلافی و انتقام جویی بر علیه خانواده و اجتماع قیام نموده جرایم مختلفی را مرتکب و یا برای تسکین آلام درونی به طرف اعتیاد کشانده می شوند.

ریشه درد بیشتر در جامعه است نه فرد. باید به فکر بود و راهی پیدا کرد که از ارتکاب روز افزون بزه جلوگیری کرد. مجازات و شکنجه جلوی جرم و بزه را نگرفته است. دیده شده کسی که مرتکب خلافی شده و به زندان سپرده شده است اگر برای بار دوم به زندان آمده مدت زندانی بودنش طولانی تر شده است چون جرمش سنگین تر بوده و برای بار سوم و چهارم با ارتکاب جرایم سنگین تر نیز مدت بیشتری را در زندان بوده اند. پس می توان گفت که زندان ممکن است برای برخی از مردم آموزشگاه مناسبی برای فراگیری جرایم سنگین تر باشد چون در کنار مجرمین سابقه دارتری زندگی می کنند. البته نباید جنبه های آموزشی زندان را هم فراموش کرد چون بوده اند افرادی که حرفه ای را نمی دانسته و به زندان آمده و پس از کسب تخصصی دوباره به جامعه بازگشته و زندگی عادی را برای خود پذیرفته اند اما درصد اینگونه افراد بسیار ناچیز بوده است.

بیان مسأله :

عزت نفس به عنوان یک نیاز شامل احساساتی است که انسان به داشتن آن در یک سیستم متقابل اجتماعی محتاج است. بدین معنی که ما نیاز داریم تا احساسات خود را با دیگران رد و بدل کنیم و در درون خود احساس کنیم که با ارزش هستیم و دیگران ما را با ارزش می پندارند و معتقد باشیم که دیگران نیز با ارزش هستند (اسلامی نسب، 1373).

اهمیت عزت نفس برای کسانیکه با کودکان و نوجوانان سر و کار دارند امری روشن است. مشکل است بتوان ارتباط نزدیکی با کودکان داشت ولی از باورهای مهم آنان در مورد خودشان غافل بود (بیابانگرد، 1372).

فرنچ[1] و وارگو[2] (1972) از عزت نفس به عنوان سپر فرهنگی در برابر اضطراب نام می برند. کوپراسمیت (1967) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کودکان برخوردار از عزت نفس بالا، افرادی هستند که با احساس اعتماد به نفس و بهره گیری از استعداد و خلاقیت خود به ابراز وجود می پردازند و به راحتی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند.

امروزه در اصلاح و درمان بسیاری از اختلالات شخصیتی و رفتاری کودکان و نوجوانان نظیر کمرویی، پرخاشگری، گوشه گیری و بزهکاری به عنوان اولین یا مهمترین گام، به ارزیابی و پرورش احساس عزت نفس و مهارتهای فردی و اجتماعی آنان می پردازند.

بهره مندی از عزت نفس علاوه بر آنکه جزئی از سلامت روانی محسوب می شود، با بزهکاری نیز مرتبط است (بیابانگرد، 1378).

جوانان و نوجوانان بزهکار تصویر درستی از خود ندارند و دارای دید منفی نسبت به خود هستند و به همین دلیل از احساس عزت نفس و ارزشمندی پایین برخوردار هستند.

این افراد به دلیل کمبود یا فقدان عزت نفس خود را آدمهای نامطلوبی می دانند، آنان خود را دوست ندارند و برای خود ارزش و احترامی قائل نیستند (ماسن و همکاران، ترجمه یاسایی، 1376).

و اغلب بزهکاران به دلیل ضعف عزت نفس از وجدان اخلاقی ضعیفی برخوردارند و به اصول اخلاقی پایبند نیستند.

با توجه به تحقیقات انجام شده در این زمینه و ارتباطی که بین عزت نفس و بزهکاری وجود دارد، پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به سؤال زیر است :

سوال مساله :آیا میزان عزت نفس جوانان عادی و بزهکار متفاوت است ؟

هدف پژوهش :

هر تحقیقی برای رسیدن به اهداف خاصی که متعلق به آن می باشد انجام می گیرد. پژوهش و کنجکاوی از تمایلات طبیعی بشر است و میل به شناخت و ارضاء این حس موجب دست یافتن مجهولات زیادی شده است.

هدف از انجام تحقیق حاضر شناسایی و پرداختن به انحرافات اجتماعی به عنوان یک پدیده اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن می باشد که عزت نفس جزء عوامل مؤثر بر انحرافات قرار گرفته است به طور کلی هدف تحقیق، مطالعه رابطه میان عزت نفس و نرخ جرائم و بزهکاریهای جوانان بزهکار و مقایسه آن با عزت نفس جوانان عادی و همچنین طرح راهبردهای مناسب جهت کنترل و تخفیف نرخ جرائم می باشد.

اهمیت و ضرورت پژوهش :

در پاسخ یابی پیرامون اهمیت تحقیق حاضر، ضرورتی که مطالعه آن را ایجاب نمود، ازدیاد بزهکاری در قرن حاضر مخصوصاً ارتکاب جرائم توأم با خشونت یکی از معضلات اجتماعی محسوب می شود و افکار عمومی را نگران ومغشوش ساخته است. طبق گزارش سازمان ملل در طی سالهای 1980 تا 1986 سالیانه به طور متوسط 5 درصد به میزان جرائم در سطح جهان افزوده شده که بیش از میزان رشد جمعیت است (دانش، 1374).

همچنین آمارهای انتشار یافته نشان می دهد که علی رغم بهبود وضع زندگی و ازدیاد سریع مؤسسات پژوهشی و خدمات اجتماعی، در اکثرکشورهای جهان، جرائم ارتکابی توسط نوجوانان و جوانان با سرعت بیشتری افزایش می یابد.

با توجه به این مطلب و ازدیاد روزافزون بزهکاری و جرم و جنایت میان نوجوانان و جوانان حل مسأله بزهکاری اجتماعی یا تخفیف آن، نه تنها فقط برای زمان حال بلکه برای آینده اجتماعات بشری حائز اهمیت است. و از همین رو است که تحقیق درباره علل جرائم و انحرافات اجتماعی ضروری به نظر می رسد. چرا که هرگونه بی توجهی نسبت به شناسایی پارامترهای تشدیدکننده بزهکاری، نه تنها سلامت و سعادت فرد را به خطر می اندازد بلکه زیانهای غیرقابل جبران را نیز به جامعه و ساختار آن تحمیل می کند.

یکی از این پارامترها عزت نفس و رابطه آن با بزهکاری است که در تحقیق حاضر مورد بررسی قرار گرفته است. تا علل و عوامل پیدایش نتایج و پیامدهای آن مشخص و راهی هموار فراسوی برنامه ریزی اجرایی، آموزشی، تربیتی و قضایی قرار دهد.

فرضیه تحقیق :

بین میزان عزت نفس خود جوانان بزهکار و عادی تفاوت وجود دارد.

متغیرهای پژوهش :

متغیرهای پژوهش حاضر عبارتند از :

1 ) جوانان عادی 2 ) جوانان بزهکار

عزت نفس

تعاریف نظری و عملیاتی اصطلاحات :

تعاریف نظری :

بزه : اقدام به عملی که برخلاف موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزش فرهنگی هر جامعه باشد (ستوده، 1380).

هر عملی که براساس قانون جرم باشد.

عزت نفس : (احساس ارزشمند بودن) یعنی مقدار ارزشی که ما به خود نسبت می دهیم و یا دیگران برای ما به عنوان یک شخص قائل هستند. در واقع، عزت نفس از مجموعه افکار، احساسات، عواطف و تجربه هایمان در فرایند زندگی اجتماعی ناشی می شود. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربه ای که از خویش داریم و باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن یا عکس آن را داشته باشیم (ستوده، 1380).

فرد با اطمینان تصمیم بگیرد و احساس ارزشمندی و احترام به خود داشته باشد.

تعاریف عملیاتی :

عزت نفس : در تحقیق حاضر عبارت است از نمره ای که آزمودنی از پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت به دست می آورد.

بزهکار : در تحقیق حاضر منظور جوانانی هستند که در سال 1388 در زندان اوین بوده اند .

جوانان غیر بزهکار ی یا (عادی) : جوانانی به شمار می روند که هیچ کار خلاف و سوء پیشینه ای از آنها وجود نداشته باشد.


بررسی رابطه بین کمرویی و استرس در بین دانش جویان دختر ورودی 85 دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر

از روزی که افراد بشر زندگی فردی را رها کرده و گرد هم جمع شدند تا در پرتو زندگی اجتماعی از امنیت و آسایش بیشتری برخوردار شوند همواره در راه ایجاد روابط بین فرد و سازگاری اجتماعی با مشکلاتی مواجه بوده اندچه بسا کسانی که بدلیل ناتوانی در ایجاد روابط اجتماعی با سرخوردگی و یِِِأس از پیوندهای عاطفی به انزوا و تنهایی روی می آورند
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 77 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 62
بررسی رابطه بین کمرویی و استرس در بین دانش جویان دختر ورودی 85 دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول

کلیات تحقیق

مقدمه

از روزی که افراد بشر زندگی فردی را رها کرده و گرد هم جمع شدند تا در پرتو زندگی اجتماعی از امنیت و آسایش بیشتری برخوردار شوند همواره در راه ایجاد روابط بین فرد و سازگاری اجتماعی با مشکلاتی مواجه بوده اند.چه بسا کسانی که بدلیل ناتوانی در ایجاد روابط اجتماعی با سرخوردگی و یِِِأس از پیوندهای عاطفی به انزوا و تنهایی روی می آورند.

بدون تردید در دنیای پیچیده ی امروز، فراوانی ناراحتی ها در بخش های ناشی از مشکلات ارتباطی و سازگاری اجتماعی، به مراتب بیشتر از بیماری های قلبی است!در واقع بسیاری از موارد ناراحتی های قلبی، خود نتیجه ی فشارهای روانی-عاطفی و روابط ناسالم و ناموفق بین فردی است ("افروز 1376" 1376، ص-119)

یکی از مسائل و معضلات موجود در ایجاد روابط عاطفی و بین فردی که در سال های اخیر مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت، روان شناسان و مشاوران خانواده قرارا گرفته است، پدیده ی کمرویی است.در گذشته پدیده ی کمرویی یک صفت پسندیده ی مرزی بود که معمولا آن را با صفت پسندیده ایی چون شرم و حیا اشتباه می گرفتند.اما امروزه کمرویی و داشتن احساس ناخوشایند در موقعیت های بین فردی مشکلی است که می توان از آن به عنوان یک معلولیت اجتماعی نام برد.

"افروز-1376)

معمولا در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از افراد، با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده ی رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری از مواقع، کمرویی اصلی ترین مانع شکفایی قابلیت ها و خلاقیت ها و ایفای مسئولیت هاست("افروز 1376)

در جامعه ما نیز کمرویی یکی از مشکلاتی است که بسیاری از افرا بوی‍ه نوجوانان دچار آن هستند.در بررسی هایی که از تنوع مشکلات رفتاری گزارش شده است، در افرادی که به هسته های مشاوره مراجعه کرده اند روشن می گردد که مشکل رفتاری انزواطلبی و کمرویی، رقم بالایی را به خود اختصاص داده، در حالی که در سنین نوجوانی تمایلات اجتماعی در نوجوانان رشد بیشتری پیدا می کند و آنها دوست دارند که با جمع بجوشند(غریب،1372).

جذب گروهی و پذیرفته شدن در جمع دوستان، برای نوجوانان اهمیت فراوانی دارد لذا هر گونه انزوا و کناره گیری در دوره ی نوجوانی مخصوصا زمانی که این حالات طولانی گردد باید به دقت مورد بررسی قرار گرفته و ریشه یابی گردد.کمرویی رفتاری ست که معمولا در نوجوانی فراوان است.نوجوان جرات نمی کنند که با یک ناشناس صحبت کند، در مقابل گروهی از افراد سخن بگوید، در یک فعالیت فرهنگی یا ورزشی مورد علاقه اش شرکت کند و یا تلفن کند.و گاهی این کمرویی جنبه ی انتخابی دارد، مثلا نوجوان فقط در مقابل نوجوان جنس مخالف، در چارچوب آموزشگاهی و یا رد مقابل بزرگسالان دچار کمرویی می شود، در زیربنای این کمرویی معمولا یک زندگی خیال پردازانه ی غنی را مشاهده کرد.ترس وافر نوجوان این است که خیالبافی هایش توسط شخص دیگر کشف و یا حدس زده شود، بخصوص هنگامی که شخص کار موضوع اصلی خیال پردازی هایش باشد.(مارسلی وبراکونید، 1984، به نقل از دادستان، 1376)

کمرویی نوجوانان بیشتر به احساس گنهکاری یا شرمساری توام است.گنهکاری معمولا از امیال جنسی پرخاشگرانه ای که بسوی یکی از اطرافیان جهت دارند ناشی می شود و شرمساری از ترس هایی برمی خیزد که با شخص نوجوانان مرتبط اند. بعنوان مثال «بدشکلی هراسی» با کمرویی همراه است و این «بدشکلی هراسی» ها از نظر نوجوان توجیه کننده کمرویی وی هستند(مثلا به دلیل جوش های صورت با دیگری حرف نمی زنند).

در اغلب موارد کمرویی در خلال نوجوانی باقی می ماند و به نظر می رسد که با ورود به زندگی فعال دوره بزرگسالی، خود به خود کاهش می یابد.(مارسلی وبراکونید،1984، به نقل از دادستان،1376،ص-402).

اما گاهی کمرویی فرد شدید می شود و در نهایت باید گفت که هرچند همه کودکان منزوی به بیماری روانی دچار نمی شوند این حقیقت که عده ای از نوجوانان کمرو به بزرگسالانی افسرده و بی کفیات از نظر اجتماعی تبدیل خواهند شد، دلیل کافی برای توجیه مسئله است.

خانواده اولین و مهم ترین محیطی است که کودک در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی پیدا می کند.طبق تحقیقات،بیشتر روان شناسان و جامعه شناسان تجارب سال های اول کودکی که معمولا در خانواده ایجاد می گردد، سازنده زیر بنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک است(احدی و بنی جمالی،1371).

بحث در مورد استرس و فشار روانی در طی قرون گذشته دچار تحولات و فراز و نشیب های گوناگون شده است.اولین بار وا‍ژه استرس برای رسانیدن مفهوم فشار فیزیکی بکار برده شده است فشار حاصله بیشتر در فرد باعث استرس می شود.این عامل ممکن است باعث اختلال اجتنابی یا کمرویی در فرد بشود.

هانس سلیه-1930 تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد.(سلیه با تاکید بر سیستم اندروکرینی معتقد است که تحت تاثیر هر عامل یا محرکی قابل تغییر است.حفاظتی سازگار کننده ای در ارگانیسم روی می دهد)بنظر هر محرک فشارزا اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است به ایجاد واکنش فنجه شود که او ان را "سندرم سازگاری" عمومی نامیده است و معتقد است استرس یا فشار روانی عبارت است از مجموعه واکنش غیر اختصاصی که تحت تاثیر محرک های گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود«آزاد1383».

بیان مسئله

انسان ذاتا با طبیعت اجتماعی و گرایش به جمع آفریده شده است.به همین دلیل عدم ارتباط متقابل با دیگران برایش مشکل است، هرچند ممکن است برخی از نیازهای انسان بدون ارتباط با دیگران برآورده شود، در عین حال بسیاری از نیازها هستند که فقط از طریق تعامل با دیگران ارضا می شوند «در دنیای پیچیده امروز یعنی در عصر ارتباطات سریع و پیوندهای اجتماعی، ضرورت هر چه بیشتر تعاون و همکاری های ملی و همفکری های عملی، حضور فعال فرهنگی و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژ‍ی برتر را می طلبد بدون تردید پدیده کمرویی یک معلولیت اجتماعی است»افروز-1376

کمرویی از جمله پدیده هایی است که در هر جامعه ای در بین افراد به چشم می خورد و معمولا میزان قابل توجهی از کودکان، نوجوانان، بزرگسالان به رغم میل خویشتن، ناخواسته، خودشان را در حصاری از کمرویی محبوس می کنند و به همین دلیل قادر به شکوفاکردن استعدادها و خلاقیت های خویش و سود بردن از ظرفیت ها و قابلیت های ارزشمند خویش نیستند.

دانش آموزی که در مدرسه حالت پرخاشگری دارد، معمولا زودتر شناسایی گشته و معلمان و مربیان درصدد رفع و درمان وی برمی آیند.ولی دانش آموزی که در مدرسه حالت انزوا و گوشه گیری دارد و کمرو است، به علت اینکه برای دیگران مزاحمتی ایجاد نمی کند، کمتر اولیا به فکر رفع و درمان رفتار این گونه دانش آموزان هستند.از طرفی چون این گونه دانش آموزان کمرو هستند، نمی توانند مشکل خود را با کس دیگری در میان بگذارند و افراد ذیصلاح را از مشکلی که دارند آگاه سازند و لذا رنجش و ناراحتی های آن ها همیشه پنهان می ماند.فرد کمرو به رغم توانایی هایی که دراد، به سبب کمرویی، کمی می تواند توانایی های خود را نشان دهد و در نتیجه نمی تواند پاداش های مثبت از اطرافیان دریافت نماید،لذا در یک دور معیوب کناره گیری از جمع قرار می گیرد که منجر به تشدید این گونه اختلال در آنان می گردد.

با توجه به این نکته که کمرویی می تواند به سازگاری اجتماعی و ارتباطات بین فردی کمک نماید.لازم است که هرچه سریعتر گام های موثرتری درراه پیشگیری و درمان آن برداشته شود، اما ابتدا لازم است که عوامل مرتبط با کمرویی تشخیص داده شود و فرد کمرو را شناخت.از بررسی و مرور تحقیقات انجام شده در ایران مشخص می شود که تحقیقات چندان گسترده ای در رابطه با مساله کمرویی صورت نگرفته است و این مساله توجه پ‍ژوهشگران را آن چنانکه باید به خود جلب نکرده است.که طبق بررسی های انجام شده که توسط دانش جویان رشته های روان شناسی و شاخه های مربوط به آن انجام شده و به بررسی رابطه کمرویی با اضطراب و افسردگی و یا رشد اجتماعی که مورد سنجش قرار گرفته را مورد بررسی قرار داده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که رابطه بین اضطراب و کمرویی رابطه معنا داری وجود دارد که در تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین استرس و کمرویی در بین دانش جویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر پرداخته شده است.

اهمیت و ضرورت مسئله

پرداختن به پدیده کمرویی و مبانی روان شناختی آن از این رو حائز اهمیت است که همه ما به گونه ای تجاربی از کمرویی را در موقعیت های مختلفی داشته ایم.اما نکته مهم تر این است که بعضی ها در همه شرایط و موقعیت های اجتماعی، به کمرویی قابل توجهی دچار می شوند و چنانچه کمرویی این افراد به موقع تشخیص داده نشود و درمان نگردد ممکن است آثار نامطلوبی به همراه داشته باشدو رشد شناختی، عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را بطور جدی متاثر کند.پس باید کمرویی هر چه زودتر شناسایی شده و مورد پیشگیری و درمان واقع شود، چون در غیر این صورت کمرویی می تواند بصورت نوعی بیماری روانی (روان نشرندی) درآید.

در مورد ضرورت و اهمیت نظری این تحقیق می توان گفت که با توجه به این که در رابطه با مسئله کمرویی و تحقیقاتی که انجام شده و در رابطه به افرادی که دچار چنین مشکلی هستند اطلاعاتی در دست است، لذا انتظار آن می رود که نتایج تحقیق حاظر بتواند به دانش و آگاهی ما در این زمینه افزوده و پیشینه ای باشد برای پ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژوهش هایی که قصد دارند در زمینه مسائل روان شناختی به تحقیق و مطالعه بپردازند تا با پژوهش های گسترده در رابطه با ابعاد علمی و نظری نتایج بهتری بدست بیاید.و با ارائه این تحقیق می توان و بررسی رابطه استرس و کمرویی و نوع برخورد صحیح و درست با جوانان از علائم ایجاد استرس در آنها کاسته و می توان بیان کرد که ارائه اینگونه تحقیقات در نهاد خانواده و نهاد های آموزشی می تواند موثر باشد.

فرضیه تحقیق

1- بین استرس و کمرویی دانش جویان دانشگاه آزاد اسلامی ابهر رابطه وجود دارد.

متغیرهای تحقیق

الف) استرس

ب) کمرویی

تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم

تعریف نظری استرس:استرس عبارت است ازواکنش های روانی، جسمانی، هیجانی و رفتاری انسان به هر تهدید یا فشار ادراک شده درونی و یا محیطی

تعریف عملیاتی استرس: عبارت است از نمره ای که آزمودنی از آزمون مربوط به استرس اندرو بدست می آورد (عطوفی-1384)

تعریف کمرویی

کمرویی یعنی توجه بیش از حد به خود، اعمال، گفتار و یا حتی رفتار خود.ترس از روبرو شدن با دیگران، ترس از ایجاد ارتباط با دیگران، ترس و نگرانی از مورد تایید قرار نگرفتن و یا نگرانی از مورد استهزا قرار گرفتن، جرات اظهار نظر و بیان احساسات نداشتن، زیاد به قضاوت دیگران اهمیت دادن و مرور افکار غیر منطقی و اتوماتیک منفی به هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تازه و یا افراد نا آشنا و صرف نظر کردن از پرسش، صحبت و یا حتی پاسخ گفتن به سوالات مطرح شده البته گاهی هم افراد کمرو هول و هراس خود را زیر پوشش نوعی استهزا و تمسخر مخفی می کنند (زیمباردو 1996).

کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است و در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان و نوجوانان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند.در بسیاری مواقع کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیت ها، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت هاست (افروز، 1374).

تعریف عملیاتی کمرویی:عبارت است از نمره ای که آزمودنی از آزمون مربوط به کمرویی استیون بدست می آورد.

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

تعریف استرس:

اصطلاح استرس از زبان انگلیسی گرفته شده است و معادل آن در فارسی کلمه فشار است که بسته تضاد وسیع و طیف گسترده آن را نمی رساند.

این اصطلاح حداقل از قرن پانزدهم در زبان انگلیسی مورد استفاده قرار گرفته است در این زبان کلمه استرس را به معنای فشار یا کشش فیزیکی بکار می بردند.تا قرن هفدهم کاربرد آن در حوزه های هندسی و معماری تعمیم یافته و از آن پس این کلمه در مفهوم سختی و فلاکت در مورد انسان نیز مورد استفاده قرار گرفت.بعبارت دیگر فشار وارده بر فرد جایگزین فشار وارده بر شیء شده بود در اوایل قرن بیستم سلیه و بعضی دیگر استرس را در ارتباط با اختلال روان تنی و بعنوان یک عامل بیماری های جسمی و روانی مطرح نمودند(بلورچی،1376).

بعدا در سال 1930 هانس سلیه تمایز بین علت اختلالات بدنی و اثرات آن را مطرح نموده و علل یا محرک های خارجی را تحت عنوان عامل استرس و حالت عدم تعادل بدن را تحت عنوان استرس معرفی کرد(بلورچی،1367).

برای شناسایی بیشتر واژه استرس باید به تاریخچه آن برگردیم.یعنی زمانیکه این واژه برای رسانیدن مفهوم فشارفیزیکی بکار برده می شد فیزیک دانان طبق فرمول P= ثابت می کنند هرچه نیروی وارده بر سطح بیشتر فشار حاصله بیشتر خواهد بود.P یا فشار و واحد آن پاسکال F یا نیرو و واحد آن نیوتن و A یا سطح واحد آن متر می باشد.حال اگر یک نیوتن نیرو بر روی یک متر مربع سطح وارد کنیم یک پاسکال فشار خواهیم داشت.هرچه نیرو افزایش یابد در صورتیکه سطح ثابت باشد فشار به همان نسبت افزایش می یابد.باتوجه به این مسئله کلودبرنارد فیزیولوژیست قرن 19 خاطر نشان می سازد که قسمت های مختلف بدن موجودات زنده بوسیله محیطی مایع مانند خون احاطه شده که برای ادامه زندگی باید به طور مستمر وجود داشته باشد به نظر او هدف تمام ساختارهای فیزیولوژیک تنها حفظ این ثبات است

این نظرات بوسیله والتر کانون گسترش یافت و او برای اولین بار اصطلاح فیزیکی فشار را در فیزیولو‍ژی بکار برد.او معتقد است یک دسته شبکه عصبی اکثر اعضای بدن را به هم مرتبط می کند که هنگام فشار، واکنش موجو زنده مجموعه کوششی است برای تضمین بقای بدن با توجه به اصل جنگ و گریز(دیوید فونتانو،1990).

هانس سلیه 1930 تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد.سیله با تاکید بر سیستم درون ریز یا آندوکرینی بر این نظر است که تحت تاثیر هر عامل و یا محرکی تغییرات حفاظتی و سازگارکننده ای درارگانیسم روی می دهد.به نظر وی هر محرک فشار آور اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنش که او آن را سندرم سازگاری عمومی نامیده است بشود(فونتانو،1990).

خصوصیات این سندرم عبارتست از ازدیاد ترشحات هورمون های بخش قشری فوق کلیه بر اثر تحریکات غده هیپوفیز مغز که موجب واکنش های فیزیولوژیکی می شود.سلیه به هنگام طرح تاریخی این موضوع چنین می گوید:استرس عبارتست از مجمومه واکنش غیراختصاصی که تحت تاثیر محرک های گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود(دیوید فونتانو،1990).

سلیه می گوید:هرچیز خوشایند یا ناخوشایند باعث استرس می شود.یک ضربه دردآور به همان میزان می تواند علت یک استرس گردد که یک بوسه صمیمانه (دیوید فونتانو،1990).

سلیه (1990) معتقد است که استرس از نظر ماهیت اختصاصی، اما منشا ء غیر اختصاصی دارد.اختصاصی بودن ماهیت آن یعنی اینکه دارای تغییرات قالبی و همیشگی یکسان و ویژه ای است که مهم ترین آن عبارتند از واکنش غده قشری فوق کلیه، بخش پیشین هیپوفیز، کاهش میزان ائو زینومیل در خون و رشد فرایندهای زحمی در دستگاه گوارش اما غیر اختصاصی بودن آن از آن بیشتر است که استرس بر اثر محرک های گوناگون بوجود می آید.تظاهر بالینی وضعیت استرس، سندرم سازگاری عمومی نام گذاری شده که دارای سه مرحله است(دیوید فونتانو،1990)

الف) واکنش هشدار دهنده

ب) مرحله مقاومت

ج) مرحله تحمیل و واماندگی

مرحله هشدار یا بحرانی شامل دو بخش است:

-بخش شوک

-بخش ضدشوک

در صورت ارائه استرسور بسیاری قوی ممکن است ارگانیسم در مرحله هشدار یا بحرانی دچار مرگ شود اگر این حالت اتفاق نیفتد تحت تاثیر محرک فوق فعالیت بخش پیشین هیپوفیز افزایش پیدا کرده و در نتیجه آن فعالیت بخش قشری غده فوق کلیه شدت می یابد هورمون گلوکز کورتیکوئید آزاد می شود این هورمون ها در واقع ضد حساسیت و ضد هیجانی هستند.

سلیه این موارد را عوامل سازگارکننده می داند زیرا وجودشان به ارگانیسم امکان می دهد تا تاثیر مخرب مرگ های گوناگون داخلی و خارجی را خنثی کند واکنش هورمون هیپوفیز و غدد فوق کلیه این امکان را به ارگانیسم می دهد که به مرحله افزایش مقاومت منتقل شود در این مرحله اگر سازگاری ایجاد شد تاثیر محرک وارده را خنثی می شود و اگر شدت محرک مانع از ایجاد سازگاری شود مرحله دیگری که نشان بارز آن تحلیل رفتن نیروهای دفاعی ارگانیسم و حتی مرگ است در این مرحله بینش حساسیت متقابل نیز ایجاد می شود که در آن حساسیت ارگانیسم نسبت به تاثیر محرک دیگر زیاد می شود(دیوید فونتانو،1990).

نظریه دیگری که راجع به استرس ارائه شده است این است که برای تعریف استرس سه مدل طراحی شده را رائه می نماید. در اولین، استرس بعنوان یک محرک به حادثه محیطی تعریف می شود که رفتار بیش از حدی برای ارگانیسم بوجود می آورد. در دومین مدل استرس راا بعنوان یک پاسخ فیزیکی و بدنی نسبت به حوادثی که تعادل و آرامش ما را به هم می زند تعریف می کند در سومین مدل، استرس بعنوان ارزیابی شناختی تعریف شده است که منجر به درک این موضوع می شود که تقاضا و توقعات محیطی بیشتر از توانایی ما برای مواجهه با آنها نیست (فونتانو به نقل از شعاری نژاد 1382)

بر مبنای این تعاریف است که دو مدل استرس ارائه شده است که هرکدام سعی می کنند چگونگی بوجود آمدن اثرات استرس را تبیین کنند این مدل ها مکمل یکدیگرند وما را در درک تصویر کامل از چگونگی جریان استرس کمک می کند

مدل تحریک بیش از حد

وقتی که ما می گوییم فشار زیاد، سروصدا، شلوغی و ... استرس زا هستند در واقع معتقدیم که استرس ذاتا یک محرک و یا تحریک است گاهی اوقات این عوامل بعنوان استرسور مطرح می شوند که باز هم منظور این است که این محرکات بطور ذاتی و خودکار بیش از توانایی و استعداد ما برای مواجهه با آن ها هستند.انسان در دریافت اطلاعات و محرکات محیط محدودیت خاصی دارد یعنی مقدار اطلاعاتی را که در زمان کوتاهی می توانیم آن را به جریان بیاندازیم محدود است ما در برخورد با تهدیدهای محیطی تعبیر و تفسیر اطلاعات جدید و مقاومت در برابر پریشانی و آشفتگی و تصمیم گیری درباره چگونگی عمل تمام انرژی ذهنی و شناختی خود را صرف می کینم حال اگر نیازها و تقاضاها ادامه یابد خستگی جای آن را می گیرد و خستگی به نوبه خود توانایی ما را در عمل نسبت به اطلاعات جدید کاهش می دهد و اگر نیازها هم چنان ادامه یابند دقیقا استرس زا خواهند شد و در آن صورت نسبت به محرکات حساس شده و نمی توانیم بطور واضح و آشکار فکر کنیم البته در انسان محرک های بیش از حد توان بطور خودکار و اتوماتیک منجر به پاسخ می شود بنابراین استرس بعنوان محرک مطرح می شود(لطف آبادی 1384).

ارزیابی شناختی

مدل دومی که راجع به تعریف استرس ارائه شده است چنین فرض می کند که در یک موقعیت استرس زا به تنهایی نمی تواند بسیار برانگیز باشد مگر اینکه ما آن را بعنوان یک محرک نامناسب ادراک کنیم یعنی اینکه معتقد شویم که نیازهای محیط بیش از منابع و توانایی برای مواجهه با آن ها هستند گرچه محیط تعیین کننده پاسخ استرس ما است اما به تنهایی کافی نیست بلکه استرس های محیطی از یک فیلتر بادید شناختی عبور می کنند بطوری که تفکرات ما درباره خودمان در واقع تعیین کننده پاسخ اصلی ماست عوامل زیادی در ادراک یک حادثه بعنوان استرس زاموثر که دو تا از مهم ترین آن ها توانایی در پیش بینی و کنترل آنچه اتفاق می افتد می باشد عدم توانایی در پیش بینی و یا فقدان کنترل دو عامل مهمی هستند که ما را به تجزیه و تحلیل یک حادثه راهنمایی می کند(لئومکه برگ).

برانگیختگی استرسورها

از طریق تاثیری که دقیقا در بدن می گذارند و یا از طریق تفکر، پاسخ استرس را فعال می کند و منجر به برانگیختگی فیزیولوژی می شوند.

استرس، سیستم عصبی خودمختار، سیستم ایمن و مغز را تحت تاثیر قرار می دهد و روان شناسان فیزیولوژیک استرس را بعنوان یک پاسخ بدن به حادثه ای که آرامش و تعادل حیاتی را به هم می زند توصیف می کنند.خیلی ها معتقدند که حالت ناراحتی وقتی رخ می دهد که بدن از حالت آرامش و تعادل خود توسط برانگیختگی خارج می شود.

- نکته اساسی را باید در مورد استرسورها در نظر گرفت:

- استرسورهای مثبت به همان اندازه ی استرسورهای منفی می تواند منجر به پاسخ استرس شود یعنی استرسورها تنها منفی نیستند.

- استرسورها بیشتر جنبه فردی و شخصی دارند یعنی محرک های استرس زا یا استرسورها توانایی برانگیختگی پاسخ استرس را همه افراد ندارند.

- البته نتایج تحقیقات تجربی نشان داده است که گروهی از استرسورها وجود دارند که در بین افراد جامعه جنبه کلی و عمومی دارند.مطالعاتی که در سال 1967 توسط هلمز و راهه انجام گرفته بعضی از این استرورها را مشخص کرده است(بلورچی1376).

2) پاسخ استرسی:

پاسخ استرسی که در اثر اعمال استرسورها بوجود می آید بصورت مجموعه ای از واکنش های فیزیولوژیکی، ذهنی، شناختی در رفتاری ست.واکنش شناختی و ذهنی شامل تغییرات در حالت خلق و خو، تغییرات سرخودی تا تنش و افسردگی، مشکلات در تمرکز، خستگی و ... فرد است.واکنش رفتاری شامل پاسخ های اشکار و واضح به استرسورها یعنی پاسخ ها هم می توانند بصورت خشونت زیاد و پرخاشگری آشکار و هم بصورت اجتناب و دوری کردن از برخورد با استرسورها باشند.ناشکیبایی، اختلال در عملکرد جنسی و .... (بلورچی،1367).

منابع استرس:عوامل متعددی در بروز استرس موثر هستند و برخی مربوط به تقاضاهای محیطی و یا محرومیت های خارجی هستند و برخی مربوط به عوامل درونی و محرومیت داخلی می باشند در این قسمت به بعضی از منابع که همان استرسورها هستند اشاره می شود:

الف) حوادث ضربه زننده:این دسته از استرسورها بیشتر از سایر موارد مورد بررسی قرار گرفته اند این حوادث ضربه زننده موقعیت هایی هستند که از خطرات استثنایی که معمولا خارج از تجربه های معمولی هستند حاصل می شوند موارد زیر را می توان جزء حوادث ضربه زننده نامید.

1- مصیبت های طبیعی مانند زلزله، سیل، طوفان های شدید و ...

2- مصیبت هایی که توسط انسان ایجاد می شود مانند جنگ، حملات هوایی، اسارت و ...

3- مصیبت هایی که ناشی از حوادث است مثل تصادف با اتومبیل، سقوط هواپیما و ...

4- تجاوزهای جنسی، قتل، شکنجه و ....(کوتاش1985).

ب) حوادث زندگی

در تعریف حادثه زندگی باید گفت که منظور فقط حوادث و فعالیت هایی هستند که تعامل روانی فرد را به هم ریخته و یا موجب از هم گسیختگی فرد می شود یا به عبارت دیگر وحدت روانی فرد را به هم می زنند.گرچه برخی از حوادث غیر منتظره زندگی مثل طلاق، بیماری و آسیب دیدگی های شدید، ترفیع شغلی، تغییر در خط و مشی زندگی، ترک یکی از اعضای خانواده، از دست دادن شغل از برجستگی و اهمیت خاصی برخوردارند اما حوادثی دیگر وجود دارد که جزء تحولات طبیعی زندگی بوده و هنگامی برای فرد جزء حوادث خوب و مفید ارزیابی می شوند مثل ورود به دانشگاه، فراغت از تحصیل، ازدواج، تولد اولین فرزند، بازنشستگی و .... جز حوادث زندگی هستند به هرحال تمامی حوادث زندگی اعم از مثبت ومنفی نیاز به سازگاری مجدد و اساسی فرد دارد که این سازگاری مجدد به نوبه خود می تواند استرس زا باشد(کوتاش،1985)

ج) تعارض یا کشمکش

تعارض منبع مهمی برای استرس به شمار می رود.تعارض هنگامی ایجاد می شود که فرد بایستی از میان اهداف و یا روش های متناقض و متفاوت یکی را انتخاب کند.بعبارت دیگر با نوعی ناکامی روبرو هستیم که در اثر درگیری دو انگیزه متفاوت ولی همزمان بوجود می آید و. منجر به فشارهای شدید در ارگانیسم می شود.تعارض به چهار دسته تقسیم می شود:

1- تعارض جاذب-جاذب

2- تعارض جاذب-دافع

3- تعارض دافع-دافع

4- تعارض دافع-جاذب مضاعف ها

5- تعارضات فوق نقش مهمی در ایجاد استرس برای آنان دارد با توجه به اینکه انواع تعارضات در زندگی روزمره بسیار زیاد است، لذا شناخت تعارض ها در فهم بهتر اختلالات رفتاری در عصر حاضر کمک بسیار می کند(کوتاش،1985).

د) ناکامی

ناکامی نتیجه مهم یک تعارض و هم منشا یک استرس هنگامی که فرد در رسیدن به هدف های خودش متوقف می شود. با یک موقعیت ناکام کننده مواجه شده است که مشخصات آن احساس تنش و فشار خون است.کالمن و هامن در سال 1974 پنج منبع اصلی را برای ناکامی معرفی کرده اند که بعضی از آن ها نتیجه پیشرفت جوامع طبیعی امروز است(کوتاش،1985)


علل گرایش جوانان به مُد و مُدپرستی

سعی ما در این تحقیق بر آن است به بررسی علل گرایش جوانان به مد و مدپرستی بپردازیم هدف ما از این تحقیق این است که بدانیم چه عواملی در کم و کیف این علل گرایش جوانان به مد و مدپرستی تأثیر دارد جامعه آماری ما 60 نفر از جوانان منطقۀ ابهر می باشند گروه نمونه 30 نفر شامل جوانان باشگاه توحید ابهر و 30 نفر شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور ابهر بودند
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 170 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 64
علل گرایش جوانان به مُد و مُدپرستی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول : کلیات تحقیق 1

چکیده 2

مقدمه 3

طرح مساله 4

اهمیت مساله 6

اهداف تحقیق 9

فرضیه ها 10

فصل دوم 13

ادبیات تحقیق 14

پیشینه تحقیق 21

پیشینه تحقیق در ایران 22

فصل سوم : جامعه آماری 24

ابزار تحقیق 25

روش نمونه گیری 26

روش آماری 26

فصل چهارم : بیان داده ها 27

فصل پنجم : ارتباط نتایج آزمونها با فرضیه ها 46

نتیجه گیری 52

پیشنهادات و تحقیق 54

محدودیت ها تحقیق 55

منابع و ماخذ 59

فصل اول :

کلیات تحقیق

چکیده :

سعی ما در این تحقیق بر آن است به بررسی علل گرایش جوانان به مد و مدپرستی بپردازیم. هدف ما از این تحقیق این است که بدانیم چه عواملی در کم و کیف این علل گرایش جوانان به مد و مدپرستی تأثیر دارد. جامعه آماری ما 60 نفر از جوانان منطقۀ ابهر می باشند. گروه نمونه 30 نفر شامل جوانان باشگاه توحید ابهر و 30 نفر شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور ابهر بودند.

روش ما در این تحقیق :

براساس هدف کاربردی است و از آمار توصیفی استفاده شده است.

مقدمه :

در عصر ما کشورهای در حال توسعه، آگاهانه و ناخودآگاه تحت تأثیر شدید جهان غرب قرار گرفته و اغلب در مقابل سلطۀ علمی و قدرت صنعتی مغرب زمین خودباخته و مرعوب شده اند، استقلال فکری خویش را از دست داده اند و شخصیت معنوی خود را فراموش کرده اند مسائل را از دیدگاه غرب می بینند نیک و بد را با معیارهای غرب می سنجند و به رفتار غریبان چشم دوخته و به گفتارشان گوش فرا داشته و از اعمال و روشهای آنان پیروی می کنند.

کسانیکه الگوهای غربی برای آنها الگوهای مطلوب قرار می گیرد ابتدا به تقلید و همانندسازی با ظاهر و قیافۀ مشهود غربی می پردازند. در این حالت فراتر از تقلی ظواهر فردی که خود را همانند او می سازند و با او احساس یگانگی می کنند. به این هماهنگی و تقلید همه جانبه را نشانۀ روشنفکری و مایۀ سربلندی و افتخار خود می پندارند «غر بزرگی» در کشورهای جهان سوم و از جمله ایران نمونه ای از خود باختگی است. خود باختگان در برخورد با غرب چنان شیفته مزایای قدرت و ثروت آن می شوند که هویت خود را فراموش می کنند و فقط به این می اندیشند که همانند غربیها شوند بی آنکه به اقتضای جامعۀ خود توجه داشته باشند.

طرح مسأله :

رفتار جمعی هنگامی اتفاق می افتد که شیوه های عمل سنتی در سعی دیگر کافی نباشد رفتار جمعی با الگوهای بدون ساختار خود انگیختۀ عاطفی و پیش بینی ناپذیر مشخص می شود.

در یکی از این رفتارهای جمعی می باشد. بسیاری از جوانان بر این باورند که با رفتارهای متفاوت و یا نو می توانند برای خودشان وجهه ای به دست آورند. «حد یا بدعت» به یک چنین رفتاری اطلاق می شود که در یک دوره نسبت کوتاه رواج می یابد. مدگر چه با بدعت همانند است. «ولی» به رسومی اطلاق می شود که به گونه ای دوره ای تغییر می یابند» شیوع بقهای؟ اجتماعی مانند هیپسیم و پانکسیم در غرب و نمونه های رفتار عمری خلاف عرف و یا تقلید از سبک زندگی شخصیتهای معروف و مردم پسند در بیشتر نقاط جهان مثالهای بدعت و حد به شمار می آیند و رواج حدهایی که هر چند سال یک بار عوض می شوند نمو و شیوع حد را در جامعه نشان می دهد و در مورد حد دیدگاههای مختلفی وجود دارد. یکی از این دیدگاهها می گوید بسیاری از مردم تصور می کنند که اگر به شویه متفاوت یا جدیدی رفتار کنند ممکن است جایگاه بهتری به دست آورند. هوس «یا رسم دروغین» به تغییر زودگذر در رفتار اجتماعی اطلاق می شود به تعبیر دیگر مد اجتماعی پر شور و زودگذر را هوس اجتماعی می نامند و دیدگاهی دیگر می گوید. مد عبارت است از : «هماهنگی خاص در لباس، نحوۀ صحبت کردن، آرایش ظاهری و آرایش مو و صورت. رفتارهایی مانند خندیدن و ... که از ضروریات زندگی اجتماعی است و در یک جامعۀ مدنی به بهترین نحو و کاملترین شیوه ایجاد شود به ویژه برای جوانان که به دلیل تحیرها، هیجانات و کم تجربه گی ها بیش از دیگران به ابزار ثبات سکون روانی و فکری احتیاج دارند». و به تعبیر دیدگاهی دیگر از نکات بسیار آموزنده و عبرت آموز روزگار ما این است که به خاطر غلبۀ جهان نسبی انسان بر اذهان و عقول، تنها زیبایی که در جهان مورد توجه و علاقه است زیبایی بیرونی است و آنچه که به رواج بی سابقه و بیش از حد مد و مدپرستی کمک کرده همین است. انسانها تنها چشم ناظری که در این جهان دیده اند. چشمان انسانهای دیگر است که ناظر آنها است و این انسانها جز بیرون ما را نمی بیند و به همین خاطر همۀ همّت ما مصروف این شده است که خودمان را در چشم دیگران زیبا کنیم. مصرف بیش از حد و بی سابقۀ لوازم آرایش در دنیای کنونی و معاصر از علایم بسیار چشمگیر تفکر انسان مرکزی است.

یکی از دلایل گرایش جوانان به مد توجه قرار گرفتن و پاسخگویی به نیازهای روانی آنهاست. جوانان به دلیل داشتن روحیه ی تأثیر پذیر، آمادگی بیشتری برای پدیده های نو دارند. دلیل دیگر هم می تواند سرخوردگی ها و نداشتن اعتماد به نفس و چشم و همچشمی باشد که افراد را به سوی مدهای مختلف می کشاند. البته عده ای هم هستند که هیچ دلیلی خاصی برای تبعیّت از مد را ندارند و فقط به خاطر این که این پدیده در جامعه رواج پیدا کرده است. از آن استقبال می کنند. از طرف دیگر می توان گفت : افرادی که خرید کالاهای مد روز را انتخاب می کنند، می خواهند جای خود را در میان اطرافیان و همین سالهای خود باز کنند. بابت آن هزینه های بسیاری را تقبل می کنند حتی اگر برایشان مشکل باشد.

انسان مد زده خود ا از سایر افراد اجتماع جدا می بیند. قوانین اجتماعی را نمی فهمند و مشکل اجتماعی را درک نمی کنند، التهاب و فشار درونی به او مهلت نمی دهد که آرام بنشیند و آرامش گمشده ی او ابدی است آیا جوانان ما قادر به مقابله با این پدیده ناهنجار فرهنگی خواهند بود.

اهمیّت مسأله :

دو نسل بعد از انقلاب همان گونه که شاهد آن هستیم کم کم به ارزش هایی خود را پایبند نشان می دهند که فاصله فکری و ذهنی آنها را روز به روز از خانواده و جامعه شان بیشتر می کند و از جمله ی آنها پایبند شدن به ارزشهای زودگذر و غیرمنطقی در اکثر موارد و از جمله در انتخاب نوع پوشش می باشد این ارزشهای غیر منطقی و زودگذر را در انتخاب و نوع پوشش طرز صحبت کردن و آرایش و تحت عنوان مدگرایی بررسی می کنیم که اگر همین گونه ادامه یابد فرهنگ اصیل ایرانی به فراموشی سپرده خواهد شد. البته نمی توان مدگرایی را به عنوان عمومی گذرایی که عیناً شاهد آن هستیم فی نفسه منفی ارزیابی کرد زیرا مدگرایی با بینش و خط مشی های جدید چه بسا عاملی برای ایجاد تفکر؟ جدید نیز می باشد.

امّا آنچه در جامعه شاهد آن هستیم پیروی و تقلید کورکورانه از ظواهر گاه در حد افراطی آن است این یعنی یک فاجعه برای جامعه زیرا که در این مسیر جامعه و فرهنگ عادی و معنوی خود را از دست می دهد و با از دست دادن آنها هر چه سریعتر راه هلاکت و نابودی خود را می پیماد و هیچ دیوار و سپاه و لشکری جلودار ورود مد نیستند فقط باید چشم و گوشمان را باز کنیم و مواظب باشیم تا هویّت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ما را ویران نسازد و گذشته و اصالت را از جوانان ما نگیرد. و از آجائیکه ورود هر مد همراه با انبوهی از پیامها و محتوا است، فرد مدگرا ممکن است علاوه بر قبول مد محتوای فرهنگی و شرایط اجتماعی و شرایط اجتماعی آن را هم به عنوان یک ایده آل بپذیرد که این خطرناک ترین حالت مدگرایی است و جامعه را از درون تهی می کند و در قع جوانان و نوجوانان را از جامعه ربوده و در اختیار غرب می گذارد هر چند که به ظاهر در وطن خویش زندگی می کنند.

کارشناسان معتقدند که «مد» یک رفتار اجتماعی و نوظهور است؛ به یک باره به صورت تغییر سلیقه های ناگهانی در افراد شکل می گیرد. در حالی که با فرهنگ و رسوم جا افتاده ی آن جامعه که افراد بر حسب سابقه و قدمت از آن پیروی می کنند تناقض دارد. در یک تقسیم بندی می توان مدگرایی را به سه دسته؛ 1 ) فردی، 2 ) خانوادگی، 3 ) اجتماعی تقسیم کرد.

کارشناسان علوم اجتماعی مدگرایی؛ «پناه بردن به آرامش ظاهری» تعبیر کرده اند و برای آن عوامل مختلفی را بیان نموده اند وقتی که خود دار شرایطی باشد که نیازهایش برآورده نشود و الگویی مناسب برای تقلید نداشته باشد در این صورت این افراد جذب گروههایی می شوند که کشش به تولید؟! «الگوبرداری» در آن گروههای بیشتر باشد. امروزه افراد تلاش می کنند تا خواسته های کاذب خود را که ثمرۀ مدگرایی است پوشش دهند این شیوۀ رفتار آنها را مدام بدهکار کرده و مرتّب آیندۀ خویش را پیش فروش می نمایند به گونه ای که برای این رها و رد مدگایی به ناچار به امضای چک و سفته می پردازند. بنابراین باید این واقعیّت را پذیرفت که یک نوع آسیب اجتماعی به خود خواهد آمد.

از نظر فرهنگی معمولاً علیرغم اشتراکات زیاد در دو جنس زنان به لحاظ احساسی بودن واکنش هایشان نسبت به محیط عاطفی تر می باشد و بیشتر تحت تأثیر قرار می گیرند. بنابراین تقلید و گرایش به الگوهای برتر با طبیعت بیولوژیکی زمان متناسب بیشتر دارد.

لازم به ذکر است که مدگرایی محدود به قشر و یا سن و سال نیست امّا طبیعی است که جوانان بیشتر در معرض آسیب هستند «زیگموند برن فعلید» معتقد است؛ «تغییرات جسمی جوانان باعث می شود جوان به نظام ارزشی جدید حساس تر شد و در این اثنا بای تسکینِ دلواپسی های خود به ناچار ادامه می یابد و در دوره های مختلف این کار ادامه می یابد و محوریّت پیدا می کند. و به جای اینکه الگوی مناسبی برای جوانان و نوجوانان داشته باشیم این رفتار برای آنها الگو می شود به مسئله بعدی برای خود فرد است و آن انرژی و هزینۀ مالی است که این افراد برای مدل مو و لباس صرف می کنند این رفتار در بین اقشار مختلف مردم دارد و جوانانی که از وضعیّت مالی مناسبی برخوردار نیستند دچار ناهنجاری مالی می شوند و برای پاسخ به این ناهنجاری به دنبال دزدی و غیره می روند. و از طرفی از سوی جامعه و نگاه مردم ترد شده و دچار گوشه گیری می شوند که در نتیجه افراد انزوا طب شده و در نهایت اجتماع پذیری این افراد دچار مشکی می شود. «دکتر اقلیمای نیز در این باره می گوید : «باید از این افراد بپرسید که این آرایش و هزینه کردنها چه سوی دارد و آیا با فکر کردن دست به این کار می زنند یا نه و او در ادامه می گوید اگر دلیل آنها این بود که همه این کار را انجام می دهند و سپس ما هم انجام می دهیم نتیجه بی فکری و تقلید است و خانواده ها مسئول هستند زیرا که آنها را راهنمایی نکرده اند».

اهداف تحقیق :

هدف کلی :

هدف کلی ما از این پژوهش، بررسی علل گرایش جوانان به مد و مدپرستی و رواج مدگرایی در بین جوانان می باشد که به عنوان یک معضل اجتماعی در جامعۀ حیات فرهنگی جوانان ما را تهدید می کند.

اهداف ویژه (جزئی) :

1 ) تعیین رابطه بین جنسیت و میزان گرایش جوانان به مد و مدپرستی

2 ) رابطه بین سطح تحصیلات جوانان و میزان گرایش جوانان و به مد و مدپرستی

3 ) رابطه بین رواج و اشاعه مدلهای غربی و فرهنگ بیگانه و میزان گرایش جوانان به مد و مدپرستی

4 ) رابطۀ بین سطح اجتماعی والدین و خانواده جوانان و گرایش آنان به مد و مدپرستی.

الف ) جنسیت جوانان

ب ) سطح تحصیلات جوانان

ج ) تقلید از مدلهای غرب توسط جوانان

د ) سطح اجتماعی والدین

فرضیه ها :

1 ) بین مدگرایی و بیکاری جوانان ارتباط معنی داری وجود دارد.

2 ) بین تهاجم فرهنگی و مدگرایی جوانان رابطه مسقیمی وجود دارد.

3 ) میان ابزارهای تبلیغاتی و مدگرایی رابطه معنی داری وجود دارد.

4 ) میان استقلال طلبی و نوگرایی جوانان با مدپرستی ارتباط معنی داری وجود دارد.

5 ) میان عدم اعتقادات مذهبی و مدگرایی ارتباط معنی داری وجود دارد.

تعاریف نظری :

1 ) مد : یک پدیدۀ اجتماعی است که افراد را یکدیگر همرنگ می کند و موجب شادی، نشاط و نوگرایی زندگی انسانها است و از طرفی موجب متفاوت بودن و جوا بودن از سایر افراد است. (منبع مبانی جامعه شناسی، منصور وثوقی، علی اکبر نیک حق).

2 ) تهاجم فرهنگی : هجوم باورها و مجموعه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی تازه ای را به زود به قصد جایگزینی با فرهنگ و باورهای محلی آن ملت وارد کشور می شود. (مبانی جامعه شناسی، منصور وثوقی، علی اکبر نیک حق).

3 ) ابزارهای تبلیغاتی : عبارت است از دستکاری کردن، کشاندن افکار عمومی در جهت یک هدف و نظر خاص ما به بکارگیری وسایلی مانند زبان، خط، تصویر و غیره. (منطق اجتماعی، ریمون بودن، عبدالحسین نیک گهر).

4 ) استقلال طلبی و نوگرایی : خصیصه ای است که انسان را همیشه به سمت نو شدن سوق می دهد. و از تغییرات اساسی در دوران بلوغ می باشد. (منبع جامعه شناسی عمومی، دکتر منوچهر محسنی).

5 ) بیکاری : فقدان کار برای جمعیّت دارای توان فعالیت و بنا بر تعریف دفتر بین المللی کار تمامی افراد که در یک زمان معین در پی به دست آوردن کارند و به رغم توان کار موفق به دست آورذن نمی شوند و بیکار به حساب می آید. مد (مدکاری اجتماعی، عزت الله سنام آرام).

6 ) باورها و اعتقادات دینی : پیروی از مذهب و دین مشخصی که پیروی از دین اسلام و شیعه و عمل به این اعتقادات. (تفسیر المیزان، محمّد حسین طباطبایی).

تعاری عملیاتی :

متغییرها تعریف متغییرها

1 ) بیکاری : نبود توان کارکردن، بیکار بودن بنابر اخراج شدن از کار، بیکاری به دلیل دقت کم کار

2 ) تهاجم فرهنگی : حمله به فرهنگ غنی جامعه، رسوخ یک قدرت در بین یک ملت دیگر

3 ) ابزارهای تبلیغاتی : رادیو، تلویزیون، ویدئو، سیدی، ماهواره، مطبوعات

4 ) استقلال طبی و نوگرایی : حس اعتماد به نفس، تمایل حس نوشدن، حس مورد توجه قرار گرفتن

5 ) باورها و اعتقادات مذهبی : اعتماد به مسائل دینی، عمل به فریضه های دینی، معتمد بودن، مفید بودن به سنت مذهبی.