فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

بررسی رابطۀ بین میزان رضایت زناشویی والدین و افسردگی کودکان

افسردگی یکی از اختلالات روانی است که بین کودکان و نوجوانان نیز شایع است تشخیص افسردگی در کودکان و نوجوانان موضوعی بالنسبه تازه است طبق نظریه فروید و پیروان او، افسردگی مربوط است به کشمکش های وجدان اخلاقی (سوپرایگوی1) رشد یافته و چون طبق نظریه آنها رشد ایگو تا نوجوانی کامل نیست، افسردگی واقعی در کودکان نمی تواند وجود داشته باشد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 238 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 68
بررسی رابطۀ بین میزان رضایت زناشویی والدین و افسردگی کودکان

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مندرجات

عنوان صفحه

چکیده

فصل اوّل ( کلیات پژوهش )

مقدمه ...................................... 2

بیان مسئله ................................. 4

اهداف پژوهش ................................ 5

فرضیه پژوهش ................................ 5

تعاریف متغیرها ............................. 6

فصل دوم ( گسترۀ نظری مسئله مورد بررسی و سوابق پژوهش )

خانواده .................................... 9

اهمیّت خانواده و ازدواج ..................... 11

عناصر و اهداف ازدواج ....................... 12

عامل اجتماعی ازدواج ........................ 12

عامل اقتصادی ازدواج ........................ 13

عامل جنسی ازدواج ........................... 13

عامل زیستی ازدواج .......................... 14

عامل روانی ازدواج .......................... 14

عنوان صفحه

رضایت زناشویی .............................. 15

عوامل مؤثر در رضایت زناشویی ................ 17

علل نارضایتی از زناشویی .................... 21

تغییرات رضایت از زناشوئی در طول زمان ....... 24

تأثیر رضایت زناشویی بر کودکان .............. 25

انواع خانواده .............................. 27

افسردگی .................................... 28

تاریخچه .................................... 28

تعریف افسردگی .............................. 29

افسردگی نوجوانی ............................ 31

همه گیر شناسی .............................. 32

سبب شناسی .................................. 33

افسردگی کودکی و نوجوانی : مدل خانوادگی مناسب 35

فصل سوم : ( طرح کلی پژوهش )

روش های اجرایی طرح ......................... 40

جامعه آماری و روش نمونه گیری ............... 40

ابزار پژوهش و روش اجرایی پژوهش ............. 41

عنوان صفحه

فصل چهارم ( ارائه نتایج و تحلیل های کمّی )

یافته های پژوهش ............................ 44

توصیف و تجزیه و تحلیل داده ها .............. 47

فصل پنجم ( تحلی نهایی و نتیجه گیری )

فرضیه های پژوهش بر اساس تحلیل داده ها ...... 50

محدودیت ها ................................. 55

پیشنهادات .................................. 55

منابع ...................................... 57

ضمائم ...................................... 63

فصــل اوّل

«کلیــات پژوهـــــش»


مقدمه :

افسردگی یکی از اختلالات روانی است که بین کودکان و نوجوانان نیز شایع است. تشخیص افسردگی در کودکان و نوجوانان موضوعی بالنسبه تازه است.

طبق نظریه فروید و پیروان او، افسردگی مربوط است به کشمکش های وجدان اخلاقی (سوپرایگوی[1]) رشد یافته و چون طبق نظریه آنها رشد ایگو تا نوجوانی کامل نیست، افسردگی واقعی در کودکان نمی تواند وجود داشته باشد.

چون کودکان همواره در حال رشد و تغییرات بدنی و روانی هستند ارزیابی مفهوم یا اثرات درازمدت رفتارهای افسردگی و سایر مسائل رفتاری مشکل است.

اکنون این توافق بالنسبه کلی وجود دارد که کودکان نیز ممکن ست مانند بزرگسالان افسرده شوند اکثر متخصصان بالینی نیز موافق اند که نشانه های افسردگی در گروههای سنی تغییر می کند. فرد 6 تا 8 ساله افسرده احساس غم، بیچاره گی و شاید ناامیدی می کند. خصوصیات فرد افسرده، 8 تا 15 ساله عبارت اند از افکار منفی دربارة اعتماد به نفس و فرد 13 تا 15 ساله می تواند به عنوان کسی که احساس گناه
می کند توصیف شود (آزاد، 1374).

پژهشگران به رابطه بین افسردگی و عوامل زیستی، شناختی، اجتماعی و ...
پی برده اند و یکی از مهمترین اینها رابطه بین خانواده و افسردگی فرزندان می باشد. خانواده نهادی است که همه ِ نهادهای دیگر با آن ارتباط دارد و به حق شایسته است که بیش از اینها درباره ی خانواده تحقیق کنیم.

براون و همکارانش (1978) معتقدند که میزان آسیب پذیری در مقابل افسردگی به عنوان بخشی از عوامل مرتبط با خانواده می باشد.

سعادتمند (1376) در پژوهش خود به وجود رابطه بین کارآیی خانواده و ابتلاء فرزندان به اضطراب، اختلال خام، کارکرد اجتماعی و افسردگی پی برده است. مشکلات خانواده شکلهای مختلفی دارد که یکی از این مشکلات نارضایتی زناشویی می باشد که به شکل تعارضات بین والدین خود را نشان می دهد.

کیفیت رابطه زناشویی والدین، عاملی مهم در ایجاد و تشدید اختلاف عاطفی یا رفتاری کودک است. بچه های والدین که ازدواج شان با نزاع، تنش، نارضایتی متقابل، انتقاد، خصومت و فقدان گرمی و صمیمت قرین باشد احتمالاً بیشتر آشفته و رنجیده خاطر می شوند. حقیقت این است که فرزندان والدین جدا شده از هم، به وضوح مسائل و آشفتگی های بیشتری دارند (هترینگتون، 1982).

برخی مطالعات نشان می دهد که موفقیت و همدلی در رابطه زناشویی ، لیاقت و کارآیی فرزندان را افزایش می دهد.

پژهشگر در پژوهش حاضر به دنبال یافتن رابطه بین رضایت زناشویی والدین و افسردگی فرزندان می باشد که اگر چنین رابطه ای موجود باشد امیدوارم در
پژوهش های دیگر عوامل مرتبط با رضایت زناشویی بررسی گردیده و از این طریق راهکارهایی برای رضامند کردن والدین ارائه گردد و در ضمن از میزان ابتلاء فرزندان به افسردگی کم شده و قدمی در جهت بهداشت روانی جامعه برداشته شود.

بیان مسئله :

افسردگی[2] یکی از رایج ترین انواع ناراحتی های روانی است، به حدی این بیماری شایع است که می توان آن را با سرماخوردگی در میان ناراحتی جسمی مقایسه کرد. در هر لحظه از زمان پانزده تا بیست درصد افراد جامعه ممکن است عوارض و نشانه های مختلف افسردگی را از خود نشان دهند.

حداقل دوازده درصد از جمعیّت کشورهای پیشرفته در طی عمر خود برای معالجه علائم افسردگی به متخصصان روانی مراجعه می کنند (مهربان، 1373).

عوامل متعددی در ایجاد افسردگی نقش ایفاء می کنند که یکی از این عوامل خانواده می باشد. خانواده به عنوان اولین محیط شکل گیری شخصیت انسان از اهمیت زیادی برخوردار است، به خصوص اینکه رابطه والدین بر رشد سالم و متعالی عاطفی روانی تأثیر زیادی می توان داشته باشد.

چندین مقاله نظری و تعدد گزارش های روانی در زمینه ارتباط بین کارکرد خانواده و شروع اختلالات خلقی، بخصوص اختلالات افسردگی اساسی وجود دارد (کاپلان، 1994).

با توجه به اینکه برای پیشگیری از ناراحتی های روانی بایستی عوامل وابسته به آن ناراحتی را شناسایی نمود و از آنجا که نتایج پژوهش های زیادی نشان می دهد که بسیاری از نارحتی های عاطفی و روانی فرزندان با کیفیت زناشویی مرتبط است لذا پژوهش حاضر در صدد بررسی ارتباط بین میزان رضایت زناشویی والدین و میزان افسردگی کودکان آنها است (ترجمه پورافکاری، 1376).

اهداف پژوهش:

با توجه به اینکه خانواده اولین پایه گذار شخصیت و ارزشهای معیارهای فکری است که نقش مهمی در تعیین سرنوشت و سبک و خط مشی زندگی آینده فرد را دارد و اخلاق و صحت و سلامتی روانی فرد تا حدود بسیار درگرو آن است و از آنجا که خانواده یک واحد اجتماعی است که ارزش ها و معیارهای اجتماعی از طریق آن به کودک منتقل می شود. هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه بین میزان رضایت زناشویی والدین و افسردگی کودکان آنها در جامعه انتخابی دانش آموزان مقطع تحصیلی راهنمایی منطقه پنج تهران می باشد و اهداف جزئی آن نیز عبارتند از :

1- شناخت روابط بین میزان رضایت زناشویی پدران و میزان افسردگی فرزندان دختر مقطع راهنمایی آنها

2- شناخت روابط بین میزان رضایت زناشویی مادران و میزان افسردگی فرزندان دختر مقطع راهنمایی آنها

فرضیه پژوهش :

1- بین میزان رضایت زناشویی پدران و میزان افسردگی فرزندان دختر آنها رابطه ای وجود دارد.

2- بین میزان رضایت زناشویی مادران و میزان افسردگی فرزندان دختر آنها رابطه ای وجود دارد.

تعیین متغیر متغیر مستقل : میزان رضایت زناشویی

متغیر وابسته : افسردگی کودکان

تعاریف متغیرها :

رضایت زناشویی :

از دیدگاههای مختلفی تعریف شده که با هم متفاوت هستند. سلیمانیان به نقل از وینچ و همکاران (1986) رضایت زناشوی را انطباق بین وضعیتی که وجود دارد و وضعیتی که مورد انتظار است تعریف می کند. بنابراین تعریف رضایت مندی از زناشویی بستگی زیادی به نوع تفکرات فرد دارد. یعنی رضایت مندی تابع نگرش ها و انتظارات فرد است.

سلیمانیان (1373) به نقل از هاکینز (1987) رضایت از زناشویی را چنین تعریف می کند: احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت از تجربه توس زن یا شوهر موقعی که همه جنبه های ازدواج شان را در نظر می گیرند.

افسردگی :

افسردگی اصطلاحی است که به مجموعه رفتارهایی اطلاق می شود که عناصر مشخص آن کندی حرکت و کلام، گریه کردن، غمگینی، فقدان پاسخ های شاد، خود کم بینی ، فقدان علاقه ، کم ارزشی، بی خوابی، بی اشتهایی، خلق افسرده، بازداری از عمل و بازداری از تفکر است (احمدی، 1368).

تعریف عملیاتی متغیرها

در این پژوهش رضایت زناشویی به متغیر مستقل عبارت است از نمرة حاصله از فرم 47 سؤالی پرسشنامه رضایت زناشویی ENRICH.

افسردگی به عنوان متغیر وابسته عبارت است از نمرة حاصله از پرسشنامة افسردگی کودکان و نوجوانان.

فصــل دوم

«گسترۀ نظری مسئله مورد بررسی»

و

«سوابق پژوهش»


سابقه پژوهش :

خانواده : شاید بتوان ادعا کرد که خانواده اولین نهاد اجتماعی است که بر اساس نیاز بشر بوجود آمده است، همچنین پایدارترین نهاد اجتماعی است که در طول تاریخ تحولات و تغییرات اجتماعی خود را حفظ کرده است. خانواده هنوز به عنوان یک نهاد آموزشی، اقتصادی، عاطفی، اجتماعی، اهمیت خود را دارا می باشد(فرجاد، 1372).

خانواده مانند هر نظام اجتماعی دیگر نیازهای اولیه ای دارد. از جملة این نیازها می توان به این موارد اشاره کرد:

- احساس امنیت فیزیکی

- احساس صمیمیت و وابستگی

- احساس مسئولیت

- نیاز به انگیزه

- نیاز به شادی

- نیاز به تأیید و تصدیق و

- نیازهای روحی و معنوی.

خانواده همچنین به پدر و مادری احتیاج دارد که به برقراری یک رابطه سالم با هم و فرزندان متعهد باشند و آنقدر احساس امنیت کنند تا بتوانند فرزندان خود را به دور از آسیبها بزرگ کنند (براد شاو، ترجمه قرچه داغی، 1372).

خانه و خانواده مکانی است که کودک با تمامی تجربه های دیگر لحظه های اجتماعی و زندگی خود بدان بازمی گردد، آسایشگاهی که در آن جامعه افتخارات و موفقیّت هایش را به نمایش می گذارد. در آنجا او به دنبال مداوا و مرهمی برای تألمات، شکست ها، جراحات و زخم های وارد برخود می گردد تا آلام خود را تسکین دهد (نوابی نژاد، 1377).

حساسیت روانی کودک، انعطاف او، مخصوصاً تجمع هر اثر خارجی که بر وی وارد می شود در جزء ناآگاه وجدانش اثر اولیه خانواده را پایاتر می سازد. در این زمینه باز هم آثار بسیاری پدید می آید که بر تأثیر تربیت در خانواده و مخصوصاً نقش حساس مادر دلالت دارد.

حتی کارلسون[3] خرسندی فرزندان را به هنگام ازدواج متأثر از خرسندی والدین آنان در خانواده می دانست. همچنان که درست در همین مضمون، کوترل[4] و برگس [5] سعادت فرزندان را در زندگی زناشویی از سعادت والدین در خانواده متأثر می دانند (ساروخانی، 1370).

اهمیّت خانواده در رشد و سلامت اعضاء بیشتر از آن چیزی که بتوان در این مختصر بیان نمود، لذا در این جا بطور اجمال به بررسی نقطه شروع خانواده یعنی ازدواج می پردازیم.

اهمیّت خانواده و ازدواج:

ازدواج عملی است که پیوند دو جنس مخالف را بر پایه روابط پایای جنسی، موجب می شود. بنابراین، رابطه دو فرد از یک جنس چه بطور موقت و چه به طور دایم ازدواج خوانده نمی شود. از سوی دیگر در تعریف ازدواج، روابط جسمانی بین دو انسان از دو جنس مخالف به خودی خود کافی به نظر نمی رسد، چه ازدواج مستلزم انعقاد قراردادی اجتماعی است که مشروعیت روابط جسمانی را موجب می گردد. به بیان دیگر، در راه تحقق ازدواج باید شاهد تصویب جامعه ینز باشیم (ساروخانی، 1370).

در تمام فرهنگ ها و ادیان، ازدواج و خانواده امری لازم و ضروری برای حفظ بقاء جامعه و حفظ تعادل روانی و سلامت افراد آن شمرده می شود. لذا هر گونه اختلال در نظام خانواده و ایجاد جو تشنج در روابط زن و شوهر موجب آسیب به اعضای آن می شود.

استون[6] (1993) نشان داد کودکانی که در خانواده های دارای تعارض بزرگ شده اند، دارای نگرشهای منفی نسبت به تشکیل خانواده هستند. نلسون و الیسون [7] (1992) طی یک بررسی به این نتیجه رسیدند که فرزندان خانواده های دارای تعارض در کسب صمیمیت و هویت در دوران جوانی و نوجوانی دچار اختلال می شوند. یافته های فوق بیانگر اهمیّت خانواده می باشد.

عناصر و اهداف ازدواج:

مصلحتی (1379) بیان می کند که عده از از روان شناسان از جمله فروید، معتقدند که ازدواج در گذشته متضمن پنج عصر یا عامل بوده است. این عوامل هنوز کم و بیش، بویژه در اجتماع ما، از جمله معیارهای اساسی زناشویی می باشند که این عوامل
عبارتند از :

1- عامل اجتماعی ازدواج :

از آنجا که ازدواج یک پدیده اجتماعی است. بنابراین تنها اجتماع می تواند همواره بر آن نظارت نماید و مصالح مورد علاقه زن و مرد را که مورد تأیید مقررات اجتماعی و قانونی نیز هست را در هر ازدواجی در نظر بگیرد. بدون تردید اگر نظارت و کنترل جامعه نبود، زناشویی به تدریج جنبه فردی و خصوصی به خود می گرفت و تنها عنصر حکم فرمای آن، تمایلات غریزی و جنسی و میل طرفین می گردید.

جامعه از ازدواج اهدافی مستحکم و منطقی را خواستار است، به عبارت دیگر خواستار تولیدمثل، بقای نسل، پرورش و تربیت نونهالان، ایجاد آرامش و تعادل روانی و کمال شخصیت و خلاصه خواستار تشکیل خانواده و سازمانی است که یار و مددکار افراد سالم جامعة فردا باشد(مصلحتی، 1379).

2- عامل اقتصادی ازدواج:

یعنی قبول تأمین احتیاجات زن بوسیله شوهر، یا شوهر بوسیله زن. در جامعه ی ما عموماً چه از نظر حقوقی و چه از نظر عرف و عادت، تأمین معاش و زندگی زن، به عهده مرد است. خودداری مرد از پرداخت هزینه زندگی در فقه اسلامی و حقوق مدنی ما می تواند علت و دلیل کافی برای طلاق باشد. لیکن جوامعی نیز وجود دارند که در آنها تأمین معاش به عهده زن است.

3- عامل جنسی ازدواج

یعنی اجازه داشتن روابط جنسی مرتب زن و مرد با یکدیگر. در حقیقت شاید بتوان گفت که بدون این عامل اساسی و ثابت زناشویی فاقد هرگونه مفهوم واقعی و زیستی است. انسان دارای مجموعه ای از نیازها و غرائز است که عدم ارضاء ویا نقص در ارضای هر کدام از این غرائز ایجاد تزلزل در شخصیت را موجب می گردد. یکی از نیرومندترین غرائز انسان غریزه جنسی است که در اثر ازدواج تأمین این نیاز در مسیر طبیعی و سالم قرار می گیرد و زن و مرد را از انحراف و گناه مصون می دارد. شاید به همین علت است که رسول خدا (ص) می فرماید: «هر کس که ازدواج کرد نصف دینش را حفظ کرد»(نوابی نژاد، 1377).

4- عامل زیستی ازدواج :

یکی از موضوعات مهمی که در ازدواج دختر و پسر مطرح است و از ثمرات بزرگ ازدواج شمرده می شود مسئله تولید مثل و بقای نسل است که از اهداف اساسی ازدواج محسوب می شود. به بیان دیگر تولید انسان هایی که نیازمند تربیت و پرورش صحیح هستند. وجود فرزندان باعث گرمی، پویایی و صفای کانون خانوادگی و انگیزه ای برای دوام زندگی و احتمالاً تخفیف در درگیریهای زن وشوهر است. رسول خدا(ص) در همین زمینه می فرماید: « تزویج کنید تا صاحب فرزند شوید و بر شمار شما افزوده شود، زیرا من در قیامت با امت های دیگر به وسیلة کثرت شما مباهات می کنم» (نوابی نژاد، 1377).

5- عامل روانی ازدواج :

یعنی جلب رضایت و تمایل طرفین یا خانواده طرفین، که رکن اساسی هر زناشویی به شمار می رود. یکی دیگر از هدفهای ازدواج تکمیل و تکامل است. هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست.

دختران و پسران جوان پس از دوران بلوغ و نوجوانی ضمن آنکه در صدد رسیدن به استقلال فکری هستند برای جبران نواقص خود و تأمین نیازهای بی شمار خویش به سوی ازدواج سوق داده می شوند وبا گزینش همسری شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می کنند. در زندگی زناشویی زن و مرد از تشویق ها و حمایت ها و رهنمودها و کمکهای یکدیگر بهره مند می گردند و در مسائل و مشکلات زندگی از تعاون و همکاریهای همسر خویش استمداد می جویند. پس از ازدواج برای انسان نوعی کمال محسوب می شود. (نوابی نژاد، 1377)

بعد از ازدواج دوام و سلامت خانواده به عوامل زیادی بستگی دارد و یکی از مهمترین عوامل رضایت زن و شوهر از زندگی زناشویی شان می باشد.

رضایت زناشویی:

الیس[8](1982) به نقل از سلیمانیان (1373) می نویسد: طرق مختلفی برای تعریف رضایت زناشویی وجود دارد که یکی از بهترین تعاریف توسط هاکینز انجام گرفته. وی رضایت زناشویی را چنین تعریف می کند:« احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر موقعی که همه جنبه های ازدواجشان را در نظر
می گیرند». اساساً اگر رضامندی زناشویی حاصل مبادله رفتارهای پاداش بخش باشد، عدم رضامندی فقط هنگامی خواهد بود که دو شریک از چیزی رنج ببرند.

به نظر السون[9] سه زمینه کلی رضایت مندی وجود دارد که با یکدیگر تداخل داشته و وابسته به یکدیگرند: رضایت افراد از ازدواجشان، رضایت از زندگی خانوادگی و رضایت کلی از زندگی بعضی از محققین (مانند واتین و لی یاد[10] ، 1997؛ سیلورمن، 1978) معتقدند که هر گاه خانواده بتواند کارکردهایی را که از آن مورد انتظار است خوب انجام دهد، نشانگر رضایت اعضای آن می باشد. این کارکردها که در غالب وظایف اعضای خانواده مطرح می شود به شرح زیر است.

1- کنترل و تنظیم روابط جنسی و مشروعیت بخشیدن به آن

2- بقای نسل و تولید مثل

3- تأمین نیازهای جسمانی انسان مانند غذا، مسکن، لباس و غیره

4- تأمین نیازهای روانی و عاطفی افراد خانواده

5- مشارکت در تولید بهبود وضع اجتماعی و اقتصادی (محلوجی، 1371)

ساعتچی (1365) به نقل از «گانت و موئر»[11] اظهار می دارد که برای بقاء خانواده و ایجاد رضایت از زندگی زناشویی شرایط زیر لازم است.

1- اعتقاد به اینکه ازدواج یک تعهد طولانی مدت و خانواده یک نهاد مقدس است.

2- داشتن گرایش یا طرز تلقی مثبت به همسر.

3- توافق در مورد هدف کلی زندگی.

از دهه 1950 پژوهشگران عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی را بررسی کردند و هر کس با توجه با نگرش خاص خود و یا نتایج پژوهشهایش، عواملی را برای رضایت زناشویی بیان می کند. هم اکنون به بررسی مهمترین این عاملها می پردازیم.

عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی

1- ابراز محبت و عشق زوجین به یکدیگر:

اساس شیدایی اوایل ازدواج به مرور می تواند به عشقی بالغانه تبدیل شود. زن می تواند از گفتن «دوستت دارم» و شوهر از شنیدن آن لذت ببرند، زیرا محبت و جذابیت متقابل دریافت صمیمیت، وفاداری، اعتماد و دوستی به هم گره خورده، عشق قویتر و عمیق تری را پایه گذاری می کند.(بک 1988، ترجمه قارچه داغی، 1376).

آنچه در ازدواجهای پریشان وجود ندارد ابراز محبت و صمیمیت است. زن و شوهر که دلیل ابراز خشم خود را درک نمی کنند در مراودت خود به جایی می رسند که هر دو یا دست کم یکی از آنها به این نتیجه می رسند که به قدر کافی مورد عشق و محبت همسر خود قرار ندارند (بلاچ، ترجمه قراچه داغی، 1370) .

2- احترام به همسر:

تاجیک اسماعیلی (1377) در رابطه با نقش های شوهر می نویسد: مرد بایستی به همسر خود، بخصوص در حضور دیگران احترام بگذارد، این احترام باید توأم با صمیمیت و مهربانی باشد. زن نیازمند دریافت محبت و احترام از شوهر است ، به ویژه هنگامی که در حضور دوستان و آشنایان قرار داشته باشد. این امر باعث می شود که زن از داشتن شوهر احساس افتخار و سربلندی کند و این احساس، شوق او را به زندگی زناشویی و آمادگی وی را برای گذشت و بردباری در برابر محرومیت ها و سختی های احتمالی بیشتر کند.

در پژوهشی که توسط میشل (1971) به نقل از موسوی (1375) در سه کشور امریکا، فرانسه، شوروی انجام شد، به این نتیجه رسید که 70 تا 90 درصد زنان احترام متقابل را مهمترین مسئله در رضایت زناشویی می دانند.

3- رابطه جنسی :

پژوهشها نشان می دهد که مسائل جنسی از لحاظ اهمّیت در ردیف مسائل درجه اول یک زندگی زناشویی قرار دارند و سازگاری درروابط جنسی از مهمترین علل خوشبختی زندگی زناشویی است به طوری که اگر این روابط ارضاء کننده و کامل نباشد منجر به ناراحتی شدید، اختلافات و حتی از هم پاشیدگی خانواده می شود (میلانی فر، 1370).

نجاتی (1376) در این خصوص بیان می دارد، در ابتدای ازدواج زوجین جهت بهبود، شناخت و اصلاح روابط جنسی خود باید در مورد توقعات، رفتار و ارزشها با هم گفتگو کنند. گفتگو به منظور بهبود روابط جنسی بسیار سازنده است چون از نحوه بینش یکدیگر آگاه شده و می توانند به طور مطلوب رضایت خاطر هم را فراهم کنند.

در تحقیقی که توسط کوپر و استولنبرگ[12] (1987) انجام شد، یک برنامه آگاه سازی در خصوص ارتباط اجتماعی در رابطه با غنی ساختن رابطه جنسی بین زوج ها اجرا شد که نتایج نشان داد افزایش اطلاعات در خصوص روابط جنسی موجب افزایش رضایت زناشویی می گردد.

راف [13] (1985) به این نتیجه رسید که بین زنان و مردان در رضایت از زناشویی تفاوت وجود دارد و همچنین بین رضایت از زناشویی به طور کلی و رضایت جنسی در مردان از ظاهر جسمی همسر ارتباط معنادار وجود دارد. امّا در زنان روابط جنسی با ارتباط عاطفی و محبت نزدیکی دارد.

4- مسائل اقتصادی و اجتماعی :

کارشناسان خانواده توصیه می کنند که خانواده دختر و پسر از نظر طبقه و وضع اقتصادی ـ اجتماعی مشابه باشند تا سازگاری بیشتری را در کنار هم تجربه کنند
(نوابی نژاد 1377) .

مسائل مربوط به دخل و خرج هم اغلب موجبات اختلاف زن و شوهر را فراهم
می سازد. وضعیت اقتصادی نامناسب، درآمد کم، عدم برنامه ریزی و ولخرجی
می تواند منجر به نارضایتی از زندگی شود. اگر چه ثبات مالی و پولی نمی تواند عامل رضایت از زناشویی شود، اما فقر می تواند موجب به وجود آمدن مشکلات فراوان در زندگی زناشویی گردد (فرجاد، 1372) .

5- ارتباط با اقوام و اطرافیان

وابستگی های عاطفی زن و شوهر به خانواده های خود می تواند بر روابط زناشویی تأثیر سوء بگذارد. در بسیاری از موارد، توجه زیاد زن و شوهر به پدر و مادر اسباب تکدر خاطر دیگری را فراهم می سازد(بک 1988، ترجمه قراچه داغی، 1376).

والدین حتی اگر دخالت ظاهری نکنند به طور غیرمستقیم در زندگی فرزندشان مؤثر می باشند، چرا که افکار زن و شوهر شخصیت شان تحت تأثیر افکار والدین شان شکل گرفته است، و هر دو همان رفتاری را با همدیگر می کنند که از پدر و مادرشان گرفته اند. نقش خانواده اصلی بعد از ازدواج به قدری قوی است که وقتی دو نفر به هم پیوند زناشویی می بندد در واقع والدین پسر و والدین دختر همه در تمام ابعاد و اوضاع و شرایط زندگی زوج جدید حضور دارند (ثنایی، 1379).

6- مسائل ارزشی، عقیدتی و مذهبی:

همسانی میان زن و شوهر از نظر مذهبی، سبب جذب و وابستگی هر چه بیشتر زن و شوهر و استواری پیوند زناشویی شان می باشد و برعکس ناهمسانی سبب و سرچشمة کشمکشهای خانوادگی است. ناهماهنگی مذهبی علاوه بر ایجاد اختلاف بین زن و شوهر مشکلاتی بسیار را نیز در روابط ایشان با والدین همسرشان ایجاد می کنند (ساروخانی، 1370).

روان شناسان ، ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را کار غیرعاقلانه ای می دانند. بعلاوه تربیت کودکان بسیار مؤثر از نگرش مذهبی زوجین است. اگر هر کدام پای بند به عقاید خود باشند، تلاش در تربیت کودکان مبتنی بر اندیشه دین خود خواهند داشت و این امر سبب بروز اختلافات خانوادگی می شود (شاملو، 1376).

علل نارضایتی از زناشویی:

هیچ زوجی وجود ندارد که برای خوشبختی ازدواج نکند و هیچ تشکیل خانواده ای به قصد جدایی شروع نمی شود. اما چه عواملی موجب به وجود آمدن مشکلات در خانواده و نارضایتی از زناشویی می شوند؟

نارضایتی از زناشویی یک پدیده واحد که در اثر یک عامل ایجاد شود نمی باشد بلکه در بوجود آمدن آن عوامل متعددی دخیل هستند و عوامل چندگانه ای در آن نقش دارند. نکته حائز اهمیت این است که بسیاری از زوج ها با وجود مشکلات موجود به دلایل مختلف به زندگی پر استرس خود ادامه می دهند و این امر موجب افزایش در آمار افراد ناراضی از زندگی زناشویی می گردد. در جامعه ایران کنونی به علت عوامل اقتصادی و اجتماعی مانند مهریه های سنگین و نگرش منفی جامعه نسبت به طلاق، زوجهای فراوانی می باشند که با وجود نارضایتی از زندگی زناشویی به زندگی خود ادامه می دهند (وکیلی، 1373).

فرجاد (1372) عوامل مؤثر در ناپایداری ازدواج را به شرح زیر نشان داده است:

1- فقر اقتصادی

2- کم سالی زن و مرد

3- بی فرزندی و کم فرزندی

4- رشد صنعت و شهرنشینی

5- فرهنگ و مذهب متفاوت

6- استقلال مالی زن

7- اختلالات روحی و روانی و اعتیاد.

بنابراین به وجود آمدن نارضایتی از زناشویی هم از عواملی بیرونی و هم از عوامل درونی ناشی می شود.

روانکاوان علل مشکلات را در تعارض های ناخودآگاه می داند و روان شناسان رفتارگرا بیشتر بر روی عواملی محیطی و بیرونی تأکید دارند. از طرف دیگر شناخت گرایان معتقد به این نظریه هستند که به جای حوادث بیرونی افکار و طرز تلقی فرد است که رفتار او را شکل می دهد (بک، آرول. تی ، ترجمه قراچه داغی 1376).

بطور کلی وقتی که به ادبیات تحقیق زناشویی توجه می کنیم عوامل فراوانی در نارضایتی زوجین نقش دارند که در اینجا به چند عامل مهم اشاره می کنیم.

1- عشق رمانتیک:

به عنوان یک عامل نارضایتی در سالهای اخیر در بسیاری از تحقیقات مورد توجه قرار گرفته است. انتظارات بسیار و بی نقص از زوج مقابل در ازدواج، یکی از پدیده هایی است که موجب دلسردی زن و شوهر از زندگی آنان می شود (مالاچ پینز، 1996) .

این حالت امید و انتظار بیش از حد، این توانایی را دارد که قدرت درک و بینش زوج ها را از بین ببرد و موجب تحلیل رفتگی زناشویی می شود یعنی در همان حالت عشق ایده آل و رمانتیک با واقعیات زندگی برخورد می کند و پذیرش واقعیت برای او غیرقابل قبول است.

2- طول مدت نامزدی :

طولانی بودن مدت نامزدی ممکن است موفقیت در ازدواج باشد و کوتاه بودن مدت نامزدی باعث کاهش شناخت و ارزیابی دقیق از طرف مقابل شود (کیت به نقل از ویتن و لی یاد، 1997) .

3- طبقه اجتماعی ـ اقتصادی:

طلاق در بعضی از طبقات بیشتر از طبقات دیگر است مثلاً در طبقه کارگران از طبق دیگر اجتماعی بالاتر است و در طبقات اجتماعی ـ اقتصادی بالاتر این میزان کمتر است (واتین و لی یاد، 1997). این مسئله می تواند به دلیل مشکلات مالی باشد.

4- سن :

افرادی که در سنین بسیار جوانی ازدواج می کنند میزان بروز طلاق در بین آنها بیشتر است و افراد در سن بالا احتمال طلاق کمتر است (وایتمن و لی یاد ، 1997) .

5- ابراز محبت و عشق زوجین به همدیگر:

اصولاً همه انسانها به تعلق و دوست داشتن و مورد علاقه قرار گرفتن نیازمند
می باشند. نیازهای دلبستگی یا عشقی، احتیاج به دوست داشتن کسی یا کسانی و مورد محبت واقع شدن دارد. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : «محبت خود را به همسرانتان اعلام کنید تا او آرام گیرد و مطمئن شود» (مشکینی ، 1959) .

تغییرات رضایت از زناشویی در طول زمان:

یک نکته قابل بحث عدم ثبات رضایت از زناشویی در طول دوره های مختلف زندگی است که این امر توجه به عوامل محیطی در بیرون را هم مورد توجه قرار
می دهد.

مطالعات مختلف که به صورت طولی انجام شده است نشان می دهد که در بعضی از دوره های زندگی رضایت زناشویی رو به کاهش می رود. به طور مثال بعد از تولد اولین فرزند، بعد از به سن بلوغ رسیدن نوجوانان و همچنین در هنگامی که فرزندان منزل را ترک می کنند ( لونسون[14]، 1992) .

گاپ لیب[15] (1990) به نقل از ملیت[16] معتقد است که رضایت از زناشویی بعد از تولد اولین کودک کاهش پیدا می کند، اما دلیل آن در زن و مرد متفاوت است.

زن در این خصوص نگرانی بیشتری در مورد نقش چندگانه ای که می بایست به عهده بگیرد، دارد. تأثیر بر روی شغل، تأثیر بر روی سلامت جسمانی، تقسیم کار می تواند منبع نگرانی برای او باشد. در مردان نگران صمیمیت و روابط نزدیک با همسرانشان می باشند، خصوصاً رابطه جنسی که در مردان در این دوران بیشتر از زمان های دیگر است (زلکویتز[17] ، 1996) .

همچنین با گذشت زمان بعضی از خصوصیات شخصی افراد با فراهم شدن بعضی از عوامل محیطی نمایان می شود که ممکن است برای زوج مقابل غیرقابل قبول باشد. با گذشت زمان تغییرات بیولوژیکی و بیماری ها و ... می تواند بر روی رضایت از زناشویی مؤثر باشد (گاتمن و کروکوف، 1989) .

وینچ معتقد است که رضایت از زناشویی در طول دوره های مختلف زندگی دچار نوسان و تغییرات می شود. محور اصلی این مراحل فرزندان می باشند، اما این که فرزندان در طول مراحل مختلف رشد چگونه بر رضایت زناشویی والدین اثر می گذارند جای بحث بیشتری دارد، که در این تحقیق نمی گنجد.

تأثیر رضایت زناشویی در کودکان:

آموزش کودک از همان ماههای نخستین زندگی آغاز می شود و تدریجاً گسترش می یابد. این ترتیب در ابتدا به ایجاد عادات منظم خوردن و خوابیدن محدود است، امّا رفته رفته، ایجاد کنجکاوی و علاقه نسبت به اشیاء و افراد پیرامون طفل و توجه به محرکها در برنامة آموزشی طفل قرار می گیرد. آموزش در هر مرحله ای باید چنان باشد که میل و رغبت کودک را برانگیزد و جریان آموزش برایش در هر مرحله ای باید چنان باشد که اسباب خوشحالی و سرگرمی او را فراهم کند. برای کودک این مهم نیست که در خانه ای مجلل زندگی کند. جامعه ای گرانبها بپوشد، بلکه آنچه می تواند سازندة منش و شخصیت او باشد محیط پر از مهر است. در واقع روابط متقابل خواهران و برادران و همچنین اعضاء خانواده است که در تکوین رشد شخصیت کودک و نوجوان تأثیر می کند (پارسا ـ محمد،1367) .

مطالعات مربوط به کودکان با والدین دارای آسیب های روانی نشان می دهد که چنین کودکانی متعلق به خانواده هایی هستند که احتمال ابتلاء به آسیب ها در آنها زیاد است و بین آنها و کودکان مربوط به خانواده هایی با آسیب کمتر، تفاوت معنی دار وجود دارد. بررسی جدید نشان داده است که محرومیت عاطفی و نبود آرامش در خانه به همان اندازه برای کودکان، به ویژه دختر بچه ها، زیان بار است که محرومیت های غذایی. پس فقدان محبت و آرامش در زندگی زناشویی ضایعات بزرگی برای کودکان ایجاد می کند (اسکات[18]، 1977) .


بررسی رابطه بین طبقه اجتماعی با نوع اعتیاد افراد

در واقع می توان گفت از آنجایی که اعتیاد یکی از معضلاتی است که به طور ملموس در جامعه ما بروز کرده و هر روز مشکلات آن مشاهده می شود پس لازم است به طور علمی تر این مشکلات بررسی گردد در این تحقیق جامعه آماری ما شامل افراد معتاد در طبقات اجتماعی بالا، متوسط و پائین در مرکز اجتماع درمان مدار Tc (هجرت) و همچنین مرکز ندای آرامش در استان تهران می باشد که
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 132 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 134
بررسی رابطه بین طبقه اجتماعی با نوع اعتیاد افراد

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه

در این تحقیق به بررسی رابطه میان طبقات اجتماعی و نوع اعتیاد در شهر تهران پرداخته ایم.

از آن جایی که موضوع اعتیاد و فراوانی آن یکی از دغدغه های ذهنی جامعه ما است و طی دو دوره ی کارورزی با این مسئله به طور دقیق تر آشنا شدیم پس تصمیم گرفتیم به بررسی دقیق تر آن بپردازیم.

در واقع می توان گفت: از آنجایی که اعتیاد یکی از معضلاتی است که به طور ملموس در جامعه ما بروز کرده و هر روز مشکلات آن مشاهده می شود پس لازم است به طور علمی تر این مشکلات بررسی گردد. در این تحقیق جامعه آماری ما شامل افراد معتاد در طبقات اجتماعی بالا، متوسط و پائین در مرکز اجتماع درمان مدار T.c (هجرت) و همچنین مرکز ندای آرامش در استان تهران می باشد. که با استفاده از روش تحقیق میدانی به بررسی رابطه بین نوع اعتیاد و سطح طبقه ی اجتماعی افراد می پردازیم. بدینصورت که ابتدا مصاحبه ی اکتشافی انجام شده و سپس مصاحبه نامه ی نهایی تنظیم گردید که اطلاعات حاصل از آن را در فصل چهارم به طور مبسوط ملاحظه می کنید.

این پژوهش در اسفند ماه 1385 تا پایان مرداد 1386 در تهران انجام شد.

الف- بیان مسئله:

با توجه به ابعاد گسترده ای که اعتیاد در جامعه ما یافته است و مشکلاتی که از آن طریق گریبانگیر رشد و توسعه ی جامعه شده است ما راغب شدیم که رابطه میان طبقات مختلف اجتماعی با اعتیاد را بررسی کنیم، همچنین از آنجایی که متأسفانه همه ی اعضا جامعه بنوعی درگیر با اعتیاد شده اند این سؤال مطرح است: که آیا فقط طبقات پائین که درگیر مشکلات گسترده اقتصادی هستند پس به دلیل رفع آن درگیر اعتیاد می شوند؟ آیا ناپایداری وضع اقتصادی و مشکلات گذار فرهنگی در طبقه متوسط جامعه سبب بروز ناهنجاریهایی در خانواده شده و بیشتر طبقه متوسط را درگیر اعتیاد کرده؟

و یا رفاه و بی برنامگی برای صرف پول بادآورده در طبقه بالا افراد را به سوی اعتیاد می برد و ..... مجموعه ی این سؤالات سبب شد تا به سوی این موضوع کشیده شویم که چه رابطه ای میان میزان ثروت و تحصیلات و نوع شغل فرد (که در مجموع سطح طبقه ی اجتماعی افراد را می سازد) با اعتیاد وجود دارد؟ و به طور دقیق تر آیا سطح طبقاتی افراد آنان را به سوی ماده مصرفی اعتیادآور خاصی می کشاند یا خیر؟ این ایده ی اولیه تحقیق ما است.

ولی از آنجا که برای ما سؤالات زیادی در مورد اعتیاد جوانان مطرح است مرکز بازپروری T.c واقع در تهرانپارس را برای تحقیق انتخاب کردیم زیرا در این منطقه ی تهرانپارس جوانان در سنین بسیار پائین به کارهای بزهکارانه و مواد مخدر و مشروبات الکلی پرداخته اند. این وضعیت نامناسب امکان آموزش، کسب مهارتها و انتقال اندیشه های بزهکارانه و نابهنجار را در دسترس جوانان قرار می دهد. امروز شنیدن آمار و ارقام مربوط به ا عتیاد به ویژه مواد مخدر و وسایل ناشی از آن به خصوص در میان نسل جوان تصویر دردناکی را رو در روی انسان قرار می دهد که نمی تواند بی اعتنا به این مشکل بزرگ اجتماعی باشد.

پس بر آن شدیم که به بررسی این مشکلات و مسائل در یک پژوهش دقیق تر و علمی تر بپردازیم و به همین دلیل موضوع پایان نامه خود را با این سؤال آغاز کردیم:

سؤال آغازین: چه رابطه ای بین اعتیاد افراد و نوع ماده مصرفی آنان با طبقه ای که متعلق به آن هستند وجود دارد؟

امروزه مصرف مواد مخدر و آثار مخرب معضل اعتیاد و قاچاق مواد مخدر بر ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی جوامع آسیب رسانده و نه تنها به صورت یک تهدید ملی بلکه فراتر از مرزهای ملی به صورت یک مسئله ی پیچیده جهانی درآمده که شعاع مضرات و اثرات زیان بار آن گریبانگیر کشورهای بی شماری شده است.

دامنه ی شدت و وسعت این بحران از گذشته های دور بر جامعه ی جهانی سایه افکنده به حدی است که علاوه بر مسئولین کشوری توجه بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان و پژوهشگران مسائل علوم اجتماعی- انسانی را نیز به خود معطوف نموده و علیرغم رویکردهای جامع و تمهیدات اتخاذ شده در حل و کاهش این معضل در سطح ملی، منطقه ای و جهانی (تشدید مبارزه، وضع قوانین جدید، اعلام قاچاقچیان، مصادره اموال نامشروع سوداگران مرگ، اجلاسهای بین المللی، و صدور قطعنامه ها و عقد قراردادها و پیمانهای همکاری بین المللی، منطقه ای و .....) هر روز عملاً شاهد وخامت بیشتر اوضاع و تشدید این مسئله ی مهم می باشیم.

در جامعه ی ما بسیاری از مواد مسئله ساز تلقی می شوند زیرا که اغلب آنها افراد را ناکار می سازند و توانایی آنان را برای ساماندهی امور خویش، اداره زندگی شخص و خانوادگی، دچار اختلال می کنند.

چنین پیداست که پاره ای از مواد مخدر سبب می شود که معتاد حرمت ارزشهای اخلاقی و جبر هنجارهای جامعه را پاس ندارند و در نتیجه قوانین را زیر پا گذارند، و با پرخاش خویش موجبات آزارهمگان را فراهم آورند و در نهایت دست به جرایم و جنایات آشکار یا پنهان مالی یا جانی بزنند.

شاید خطرناکترین مواد مخدر انواع افیونیات باشندکه موجب وابستگی روانی معتاد به مصرف ماده مخدر می شود.

معمولاً واکنش اجتماعی مردم در مورد مصرف مواد مخدر در طول قرون متفاوت بوده و متأسفانه باید به این حقیقت تلخ اعتراف کرد که اعتیاد را بیشتر یک مسئله ی شخصی و فردی می دانند نه اجتماعی، در حالی که عکس این موضوع صادق است و اعتیاد بیشتر یک مسئله و مشکل اجتماعی می باشد تا یک مسئله ی شخصی و فردی[1].

معتادان از گروههای مختلف اجتماعی و اقتصادی هستند. چون هم افراد مرفه و هم افراد فقیر و یا افراد بیکار، هم آنانی که پایگاه اجتماعی خوبی ندارند و هم آنانی که موقعیت اجتماعی جالبی دارند امکان معتاد شدنشان وجود دارد.

اغلب دیده شده افراد معتادی که در طبقه ی پائین اجتماع قرار دارند و شاید امکان تهیه ی مواد، برایشان به راحتی میسر نباشد در بیشتر موارد به ارتکاب جرم می پردازند، چون برای تأمین مواد مورد نیاز خود به پول احتیاج دارند واین پول را باید غالباً از راه نامشروع تأمین کنند و به همین علت به ارتکاب جرم می پردازند، این افراد به مقررات و قوانین اجتماعی بی توجهند و اغلب قانون شکنند. در مناطق جرم خیز و پرجمعیت و کثیف شهر زندگی می کنند و محیط زندگیشان بیشتر غیراخلاقی است.

این نوع افراد به هیچ کس و هیچ چیز وفادار نیستند و تنها سعی آنان به دست آوردن مواد مورد نیازشان است از هر طریقی و به هر شکلی که امکان پذیر باشد. بیشتر لذت طلب و خشن هستند و حتی بعد از مصرف از هر کار و هر چیزی لذت می برند ولی در عین حال زودرنج و خشن هستند و از اطرافیان توقع زیادی دارند. از لحاظ عاطفی در برابر هیچ کس و هیچ چیز مسئولیت احساس نمی کنند و همیشه همه مردم بویژه اطرافیان خود را مسئول رفتار خویش می دانند[2].

حال از آن جا که یکی از سرمایه های گرانبهای هر کشور وجود جوانان و نوجوانانی است که می توانند آینده ی پربار کشور را به خوبی تضمین کنند و به قولی همین نوجوانان امروز آینده سازان فردای کشورشان هستند، حال یکی از آفت هایی که ممکن است گریبانگیر این قشر شود مسئله ی کجروی های متعددی است که در حال حاضر آنچه که گریبان این قشر جوان را گرفته مسئله ی اعتیاد و یا گرایش به مواد مخدری می باشد که واقعاً فاجعه ای بس غم انگیز است و مسئولین امر باید تدابیر خاص را در این خصوص بیاندیشند[3].

ب- طرح مسئله:

چنین به نظر می رسد که پدیده ی اعتیاد و مواد مخدر یک مسئله ی پیچیده و چند بعدی است. این مسئله محصول تعامل و ترکیب شرایط و عوامل عدیده ای در سطوح خرد، میانی و کلان است. به طوری که در تحلیل آن علاوه بر عوامل فردی در سطح خرد نظیر بیماری های جسمانی و روانی، تعامل فرد با دوستان معتاد و محیط های آلوده، بیکاری، و.... باید به عوامل سطح میانی چون مشکلات خانوادگی از جمله طلاق، نوع تعامل خانه و مدرسه و یا حتی در سطح کلان به موقعیت جغرافیایی کشور و از جمله بازار مواد افیونی، نفوذ دلالان د رمرحله های انتظامی، سطح توسعه ی صنعتی و شهرگستری، نابرابری در توزیع منابع ارزشمند، سطح توسعه ی فرهنگی جامعه و رشد بصیرت و دانایی مردم توجه نمود[4].

از آنجایی که توجه به همه ی این عوامل مستلزم انجام دادن پژوهش های علمی است و این کار زمان زیادی را می برد لذا ما در اینجا سعی کردیم رابطه ی موضوع اعتیاد را فقط با چند پدیده از پدیده ها ی اجتماعی به طور خلاصه بررسی کنیم:

1-رابطه فقر مادی خانواده با اعتیاد: با کمال تأسف دیده شده که بیشترین معتادان هر جامعه را افراد طبقه ی پائین تشکیل می دهند، مثلاً افرادی که در محله های شلوغ و پرجمعیت شهرهای صنعتی و تجارتی زندگی می کنند بیشترین درصد معتادان هستند. البته نمی توان گفت بین قرار گرفتن در طبقه ی پائین و اعتیاد رابطه مستقیم وجود دارد چون در هر جامعه عده ی زیادی از مردم فقیرند ولی معتاد نیستند.

دلایلی که تعدادی از افراد را به این راه می کشاند یکی محرومیتهای ناشی از فقر است که تنها راه فرار از این ناراحتیها را مصرف مواد مخدر می دانند. علل دیگر اینکه تولیدکنندگان سعی می کنند عوامل توزیع را این گونه افراد انتخاب کنند، چون اولاً به علت فقر، تخصص و حرفه ای ندارند و در نتیجه بازار کارشان بی رونق است. عوامل تولید سعی می کنند اول آنان را معتاد کنند و بعد از آنان برای فروش مواد مخدر استفاده نمایند چون کاری است بدون زحمت با درآمد نسبتاً خوب و در عین حال به تخصص هم نیازی ندارد و بعد از مدتی فروش و توزیع برای شناخت ناشی از فقر آموزشی که خود از فقر خانوادگی ناشی می شود علت دیگری برای کشش در این راه است. چون خوشبختانه بین میزان آگاهی و شناخت یا حدود تحصیلات و اعتیاد مردم رابطه معکوس وجود دارد[5].

2-رابطه بیکاری با ا عتیاد: بیکاری به عنوان یک پدیده ی اجتماعی زمینه مساعدی برای انحرافات بویژه اعتیاد است. افراد بیکار چون بیشترین اوقات خود را در قهوه خانه ها یا تریاها می گذرانند و این گونه اماکن بهترین و مناسب ترین جا برای فروش و مصرف مواد مخدر است، در نتیجه برای گرایش و کشش به طرف اعتیاد عامل مساعدی به شمار می آیند که در اصل از بیکاری مردم ناشی می شود زیرا کسی از مواردی که در هنگام تحقیق، نظر ما را به خود جلب کرد وجود این قبیل اماکن عمومی در مناطق پائین شهر برای مصرف مواد مخدر بود[6].

3-رابطه بین جرم و اعتیاد: از آنجایی که قیمت مواد مخدر بی نهایت گران و کمیاب است افراد معتاد اغلب ناگزیرند که با انجام فعالیتهای غیرقانونی و نامشروع، مواد مورد نیاز خود را تأمین کنند. به طور مثال کسی که به هروئین معتاد می شود وابستگی و نیاز مصرف روزانه او به هروئین به صورت یکی از مهمترین جنبه های زندگی روزانه اش درمی آید، اگر چه در گذشته آنان مواد مخدر را برای کسب لذت و یا اثرات جسمی و روحی آن مصرف می کرده اند، ولی بعد از مدتی برایشان به صورت یک نیاز جسمی و روحی درمی آید، و برای حفظ تعادل بدن مجبورند بتدریج مقدار بیشتری مصرف کنند و چون هزینه روزانه برای بدست آوردن مواد مخدر خیلی بیشتر از مقدار درآمد معمولی خواهد شد به ناچار آنها به کارهایی نظیر دزدی، و یا خودفروشی و فحشاء مبادرت می ورزند تا بتوانند پول مورد نیاز برای خرید مواد مخدر خود را کسب کنند. بطور متوسط یک معتاد سالیانه هفتاد هزار تومان پول باید تهیه کند تا راحت به آرزوی خود برسد و چون این مقدار درآمد برای افراد معتاد که اغلب تخصص و تجربه علمی ندارند از طریق نامشروع مثلاً دزدی یا آدم کشی سعی می کنند پول مورد نیاز را کسب کنند و اگر بخواهند از طریق دزدی به این پول دسترسی یابند باید حداقل پنج برابر آن را بدزدند تا بتوانند آن را به یک پنجم قیمت بفروشند و یا کسی که از طریق خودفروشی پول کسب می کند بعد از مدتی فحشا به صورت حرفه ی دایمی او در می آید. چون برای این گونه افراد غیرمتخصص و غیرعلمی، ساده ترین و پردرآمدترین کار است و یا اغلب به مطلب پزشکان بیمارستانها و داروخانه ها دستبرد می زنند تا به مواد دسترسی یابند چون معتادان برای تأمین مواد خود ناگزیر از ارتکاب جرم هستند بنابراین بهتر است برای جلوگیری از ارتکاب جرم به درمان معتادان پرداخت، چون یا نزد پزشکان می روند تا مواد کسب نمایند، یا به صورت دوره گردهای مواد مخدر درمی آیند و مواد را از دوره گردها می خرند و آن را با شیره شکر مخلوط می کنند و می فروشند کسی که برای بار سوم آن را می خرد بیشتر شیره و شکر است تا هروئین.

لازم به ذکر است که برخی پزشکان با گرفتن پول اضافی داروهای مخدر را از طریق نسخه در اختیار معتاد قرار می دهند به همین علت مقادیر زیادی پول به پزشکان برای انجام این کارها پرداخت می شود به همین دلیل است که اگر پزشکی و تجارت با هم ترکیب شوند فساد اجتماعی روز به روز بیشتر خواهد شد و به نوبه ی خود به گسترش اعتیاد کمک بیشتر می کند.

و در آخر می توان گفت: اغلب جرایم را افراد معتاد مرتکب می شوند چون برای خرید مواد ناگزیر از ارتکاب جرم هستند و بیشترین جرایمی که از سوی معتادان صورت می گیرد عبارتند از: دزدی، ورود به خانه مردم به خاطر جرایمی چون آدمکشی، دزدی و فحشا است[7].

برای فهم بهتر موضوع اعتیاد در ایران جا دارد که به آمار معتادین در ایران در سال 1378 بپردازیم.

آمار معتادین در ایران:[8]

بر طبق آمار ارائه شده از طرف ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال 1378 در ایران 200/1 میلیون نفر معتاد و 800 هزار نفر معتاد بالقوه یا به عبارتی «معتاد تفنیی» وجود دارد. در چند سال اخیر آمارهای متفاوت و در پاره ای مواد غیرواقعی از سوی کارشناسان اعلام شده است. آخرین اظهار نظر آماری از سوی یک مقام مسئول (رئیس سازمان بهزیستی کشور) در سمینار «تازه های درمان اعتیاد در آبان ماه 1381 مبتنی بر این است:

تعداد 5 درصد جمعیت بالای 15 سال کشور به مواد مخدر معتاد هستند و این در حالیست که این میزان در کشورهای صنعتی 2 درصد است.

آمارهای ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال 1381 نشان می دهد از جمعیت معتادین کشور تعداد 130 هزار نفر معتاد تزریقی وجود دارد که تخمین زده می شود 16 هزار نفر آنان آلوده به ویروس ایدز باشند. همچنین آمار این ستاد نشان می دهد که تعداد 8834 نفر معتاد در سالهای 1375 تا 1380 بر اثر سوء مصرف مواد مخدر در کشور جان خود را از دست داده اند به طور متوسط هر سال 1472 معتاد و هر روز به طور متوسط 4 معتاد در نتیجه سوء مصرف مواد مخدر درگذشته اند.

ت- سؤالات پژوهش:

سؤالات این پژوهش شامل این موارد می باشد:

1-چه نوع معتادانی در سطح مصاحبه شوندگان وجو دارد؟

2-چه دسته بندی از افراد معتاد بر اساس اولین ماده معرفی می توان کرد؟

3-چه رابطه ای بین طبقه ای که فرد معتاد در آن قرار دارد با اولین ماده مصرفی اش وجود دارد؟

4-چه رابطه ای بین طبقه ای که فرد معتاد در آن قرار دارد با آخرین ماده در دوره نهایی مصرفش وجود دارد؟

5-بیشتر افراد معتاد متعلق به چه طبقه اجتماعی هستند؟

ث- اهداف تحقیق:

هدف اصلی از این پژوهش بررسی رابطه ی بین اعتیاد با طبقات اجتماعی در معتادان اجتماع درمان مدار تهران T.c (هجرت) و همچنین مرکز فرهنگی ندای آرامش در سال 1386 می باشد.

به طور کلی می توان گفت: دلیلی که هر پژوهشگر را به تحقیق در مسئله و موضوعی وامی دارد متعدد است: نخست میل به دانستن و فهمیدن و رضایت خاطری است که در اثر دانستن و فهمیدن حاصل می آید. دوم اینکه: هدف هر تحقیقی پیدا کردن جواب مسائل و حل مشکلات با استفاده از روشهای علمی است و دیگر اینکه یافتن راه حل و وسیله ای که بتوان کاری را بهتر انجام داده و بهره ی بیشتر می برد و بتوان اشتباهی را برطرف و مشکلی را حل نمود[9].

برا این اساس بر آن هستیم تا محورهای اساسی این مسئله را تا حدودی باز نموده و به بررسی این موضوع در مراکز یاد شده بپردازیم.

و همچنین اهداف جزئی تحقیق شامل:

1-بررسی انواع معتادین در سطح مصاحبه شوندگان

2-بررسی و دسته بندی افراد معتاد بر اساس اولین ماده مصرفی

3-بررسی طبقه اجتماعی افراد معتاد

4-بررسی رابطه میان طبقه اجتماعی و نوع مواد مخدر مصرفی در شروع اعتیاد

5-بررسی رابطه میان طبقه اجتماعی و نوع مواد مخدر مصرفی در دوره نهایی مصرف

ج- اهمیت موضوع:

به عنوان یک محقق به دلیل اینکه این موضوع مشغله ی اصلی ذهن ما بوده و ضمناً موضوع اعتیاد موضوع تحقیقی ما در دوران کارورزی نیز بوده و به بیانی دیگر از آنجایی که اعتیاد را ما به طور ملموس می توانیم در جامعه مان مشاهده کنیم پس بر آن شدیم تا به طور علمی این مشکلات را بررسی کنیم.

مسئله ی اعتیاد و قاچاق مواد مخدر معضلی است تقریباً جهانی و کشورهای بی شماری از آن به عنوان یکی از کلیدی ترین مشکلات اجتماعی یاد می کنند و خطرات آن را جدی می پندارند امروزه تجارت مواد مخدر بعد از قاچاق اسلحه بزرگترین و سودآورترین تجارت روی زمین است. و قاچاقچیان بین المللی مواد مخدر از طریق تجارت افیون در جهان سالانه مبلغ پانصد میلیارد دلار سود به جیب استعمارگران سرازیر می کنند، آمار و ارقام مربوط به این تجارت مسموم در ایران نیز قابل توجه و تأمل است.

لازم به ذکر است کاربرد این تحقیق در مراکز بازپروری معتادان و کلینیک های ترک اعتیاد می تواند راهگشان برنامه ریزی باشد زیرا برای هر برنامه ریزی موفق می بایست ابتدا شناخت مشکل صورت گیرد بنابراین می توان این تحقیق را سرآغازی برای تحقیقات بعدی دانست.

اهمیت کاربردی:

با توجه به شناختی که در مورد ا عتیاد به عنوان یک بیماری اجتماعی داریم، می توان گفت اعتیاد عبارت از مسمومیت مزمن که برای افراد و جامعه مضر است، مواد مخدر بسان شمشیر دو لبه ای عمل می کند که از یک طرف سود سرشاری فراهم می آورد و از سوی دیگر بر پیکره ی اجتماع سم وارد می کند و باعث از دست رفتن نیروی انسانی و جمعیت فعال و کاهش توانایی های فکری و جسمی منابع انسانی، طبیعی و مالی که می توانستند نقش و تأثیر بسزایی در راه توسعه اقتصادی و اجتماعی و ... ایفا کنند.

اهمیت کلی پرداختن به اعتیاد و قاچاق مواد مخدر در جامعه ی رو به توسعه ی ایران زمانی جدی بودن و ضرورت طرح آن را می نمایاند که نگاهی به آمار و ارقامی که بعضاً از سایر منابع در مناسبت های مختلف ارائه می گردد داشته باشیم که این مهم خود گویای تصویر کلی از شدت ابعاد این مسئله ی اجتماعی و معضل همگانی در تمامی ساختارهای جامعه است.

امروزه شنیدن آمار و ارقام مربوط به اعتیاد مواد مخدر و مسائل ناشی از آن بخصوص در میان نسل جوان تصویر دردناکی را رو در روی انسان قرار می دهد که نمی تواند بی اعتنا به این مشکل بزرگ اجتماعی باشد.

که در اینجا برای فهم بهتر موضوع می توان از خسارت های اقتصادی ناشی از سوء مصرف و قاچاق مواد مخدر در ایران در سال 1373 نام برد:

خسارت های اقتصادی ناشی از سوء مصرف و قاچاق مواد مخدر در ایران سالیانه بر اساس محاسبه صورت گرفته در سال 1373 بالغ بر 480 میلیارد تومان برآورد گردیده است که با توجه به افزایش نرخ تورم سالیان این رقم در سال 1373 معادل 700 میلیارد تومان در سال تخمین زده می شود، که نگارنده تصریح می نماید که اگر این رقم قابل توجه صرف سازندگی و ایجاد مشاغل برای جذب عظیم خیل از بیکاران می شد سیمای اجتماعی و اقتصادی متحول می گشت.

ضمناً همان طور که قبلاً هم گفته شد با کمال تأسف دیده شد، که بیشترین معتادان هر جامعه را افراد طبقه پائین تشکیل می دهند که در این جا می توان به نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی حاکم در جامعه اشاره کرد.

به طور مثال در مورد اعتیاد در جامعه ی آمریکا می توان گفت: یکی از دلایل عمده ای که جامعه آمریکا بالاترین رقم معتادان را دارد وجود طبقات اجتماعی مختلف در آن جامعه است. طبقاتی بودن آن جامعه تضاد اجتماعی را زیاد می کند و شاید مواد مخدر راه درمان مناسبی در این زمینه برای مردم باشد، هر ساله دولت آمریکا میلیونها دلار پول صرف بهبود بیماری اجتماعی اعتیاد می کند و با توجه به نظر رهبران آمریکا به این مشکل اجتماعی سالیانه درصد معتادان در حال افزایش است و به همین دلیل می توان به جرأت گفت: تا شکاف و فاصله ی طبقاتی کم نشود اعتیاد هم در آن جامعه کاهش نخواهد یافت[10].

حال لذا از آنجایی که اعتیاد به مواد مخدر یکی از آسیب های اجتماعی تهدیدآمیز و ویرانگر به شمار می رود که زمینه ی سقوط بسیاری از ارزش ها و معیارهای اخلاقی را فراهم می کند و سلامت افراد جامعه را به خطر می اندازد پس متوجه می شویم که مؤثرترین شیوه در راستای کاهش و جلوگیری اعتیاد به مواد مخدر بررسی همه جانبه ی ساختاری اعتیاد می باشد و این مطلب ضرورت انجام تحقیق را در رابطه با موضوع یاد شده برای ما بیش از پیش مشخص می کند.

تعاریف و مفاهیم

تعریف مواد مخدر: در زبان فارسی به چیزی که ایجاد سستی و رخوت کند مخدر گفته می شود و اکثر فرهنگ های فارسی در این زمینه اختلافی ندارند[11]. اما آن چیزی که در فرهنگ عامه از کلمات مخدر و مواد مخدر استنباط می گردد منظور کلیه دارو هایی است که به نحوی اعتیادآور باشند به عبارت دیگر کلیه ی داروهایی که مصرف آنها باعث اعتیاد گردد، اعم از اینکه سستی زا، شورانگیز، وهم آور یا مسکن و خواب آور باشند از نظر فرهنگ عامه ماده مخدر محسوب شوند؛ در حالیکه بسیاری از آنها نه تنها مخدر و سستی زا نیستند بلکه همانطور که اشاره شده باعث تغییرات فکری در مصرف کنندگان می گردند.

مواد مخدر به مفهوم بالا از نظر طبقات خاص جامعه نیز معنی و مفهوم جداگانه می تواند داشته باشد، چنانچه نظر یک معتاد به مصرف تریاک قطعاً با نظر یک فرد غیرمعتاد، یا یک پزشک به طور قطع متفاوت است.

حتی نظر دو معتاد نیز با یکدیگر ممکن است اختلاف داشته باشد و همین طور طرز فکر دو نفر مصرف کننده برحسب اینکه چه نوع ماده ای مصرف کنند یا در چه شرایط سنی، فکری، اجتماعی، جسمی و یا حتی زمانی اقدام به مصرف مواد مخدر کنند با یکدیگر متفاوتند و در واقع کسانی که سعی می کنند در یک شرایط آزمایشگاهی یا مجرد برای ماده ی مخدر تعریفی بیابند سعی شان بیهوده است:

عده ای گمان می کنند که هر دارویی که از نظر قانونی تولید و توزیع یا مصرفش تحت کنترل درآید با هر ماده ای را که قانونگزار جز مواد مخدر محسوب کند باید ماده مخدر بدانیم. عده ای ا ز قضات یا دانشجویان پلیس و علوم قضایی از این گروه هستند، شاید بتوان گفت بهترین تعریف برای ماده مخدر تعریفی است که کلیه جنبه های آن ا عم از فردی، اجتماعی، دارویی و نیز اثرات فیزیولوژیکی را دربرگیرد.

چنین تعریفی که از رابطه ی بین فرد و دارو شروع می کند و به اثرات اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی موضوع می پردازد، جریانی است که مفاهیم جدیدی برای روشنی آن لازم است. بنابراین ذیلاً مفاهیمی که برای روشن شدن تعریف مواد مخدر لازم است بطور اختصار مورد بررسی قرار می دهیم.

الف- دارو (drug)

هر ماده ای که با تأثیر روی سیستم مرکزی اعصاب قادر به ایجاد تغییرات جسمانی، روانی در رفتار در انسان باشد، ماده مخدر نامیده می شود

ب- وابستگی (Dependence)

هر ماده ای که انسان پس از مصرف نسبت به آن وابستگی پیدا کند اعم از اینکه این وابستگی روانی یا جسمانی باشد، آن ماده را ماده مخدر می نامند.

پ- اجتماعی (Social)

هر دارویی که پس از مصرف آن چنان تغییراتی در انسان ایجاد کند که از نظر اجتماعی این تغییرات قابل قبول یا پذیرش نباشد و اجتماع نسبت به آن حساسیت یا واکنش نشان دهد، آن دارو مخدر است.

ت- بی تفاوتی (Tolerance)

هر دارویی که مصرف آن باعث بی تفاوتی یا مصونیت انسان نسبت به آن دارو گردد از نظر سیاسی این دارو مخدر است.

تعریف اعتیاد:

برای دستیابی به مفهوم و معنی ماده مخدر باید به تعریف اعتیاد نیز توجه داشت.

در طول قرن هجدهم اعتیاد به مواد مخدر را یک نوع مسمومیت تدریجی می دانستند[12] با این وجود موضوع همچنان از نظر نحوه ی تشخیص و هم از جهت چگونگی درمان موضوع تحقیقات مختلف بوده و هست.

آنچه که در طول این سالهای دراز از کنکاش و بررسیها بدست آمده این است که اعتیاد به مواد مخدر جنبه های مختلف دارد و بطور کلی اعتیاد یک امر مطلوب نیست.

آنچه که محققین را به این طرز فکر کشانیده و دنیای اعتیاد را این چنین وسیع جلوه گر ساخته چند جنبه بودن اعتیاد است که در اینجا به اهم آنها اشاره می شود.

الف: اعتیاد یک بیماری است.

ب: معتاد مجرم است.

ج: اعتیاد یک مسمومیت است.

د: اعتیاد یک بیماری اجتماعی است.

هـ: اعتیاد یک بیماری روانی است.

و: اعتیاد بی تفاوتی در مقابل دارو است.

ز: اعتیاد یک بیماری مسری است.

ح: اعتیاد وابستگی جسمانی به مواد مخدر است.

ی: اعتیاد وابستگی روانی به مواد مخدر است.

و.......

تا اینکه در سال 1930 سازمان ملل متحد برای دستیابی به تعریفی همه جانبه تر، کمسیونی از متخصصین کشورهای مختلف تحت عنوان کارشناسان تشخیص داروهای اعتیادآور، که هم اکنون شعبه ای از سازمان بهداشت جهانی است، تشکیل داد و این کارشناسان سرانجام در سال 1950 با تعریف زیر برای اعتیاد به مواد مخدر موافقت کردند:

«اعتیاد به مواد مخدر عبارتست از مسمومیت تدریجی یا حادی که به علت استعمال مداوم یک دارو اعم از طبیعی یا ترکیبی ایجاد می شود، و به حال شخص و اجتماع زیان بخش است».

خصوصیات اعتیاد از این قرار است:

1-وجود تمایل شدید و مقاومت ناپذیر، یا احتیاج و یا اضطرار به استعمال دارو بدست آوردن آن، از هر راهی که امکان دارد.

2-وجود گرایش به ازدیاد میزان دارو.

3-وجود وابستگی و روانی و جسمانی به آثار دارو[13].

آخرین تعریفی که در مورد مفهوم ا عتیاد در اینجا بیان می شود تعریف دکتر نگل[14] محقق آمریکایی است که می گوید: «اعتیاد حالت فردی است که در اثر مداومت در استعمال یک داروی خاص، خویشتن داری[15] خود را از دست داده است و در نتیجه استعمال داروی مذکور آنقدر افراط می کند که این کار به حال او و اجتماع مضر واقع می شود[16].

معتاد:

معتاد به انسانی اطلاق می شود که از چهار طریق خوردن و تزریق، دود کشیدن و یا تنفس و بالاخره از راه مقعد یک یا چند ماده مخدر را بطور مداوم مصرف کند و در صورت قطع این عمل با مشکلات تنی- روانی روبرو گردد.

در واقع می توان گفت معتاد کسی است که در اثر مصرف مکرر و مداوم، متکی به ماده مخدر یا دارو شده باشد و یا به عبارت دیگر قربانی هر نوع وابستگی دارویی یا روانی مواد مخدر باشد معتاد شناخته می شود. و در صورتی که دارو به بدن نرسد اختلالات روانی و فیزیکی موسوم به سندرم محرومیت ایجاد می شود.

حال که ما در اینجا مفاهیم را بررسی کردیم لازم است به بررسی اثرات اعتیاد بپردازیم:

در ایران چه می گذرد .....

به گزارش مهر، ایران به لحاظ جغرافیایی همسایه بزرگترین کشور تولید کننده خشخاش و مخدرهای طبیعی است که به طور متوسط سالانه حدود 3 هزار تن مواد مخدر تولید می کند و در سال جاری نیز بنابر اطلاعات دریافتی، با کمک و همکاری بیشتر کشورهای مستقر در افغانستان، کشاورزان خشخاش کار توانستند این میزان را به 5 هزار تن برسانند.

با توجه به فرهنگ اعتقادی اسلامی ایرانیان و ناهنجار شناختن مصرف مواد مخدر، جامعه ایران در بعد مبارزه با عرضه و تقاضا هر ساله هزینه های هنگفتی صرف می کند. به طوری که طی این سالها سهم ایران از این مبادلات به شهادت رسیدن 3 هزار و 500 نفر از بهترین جوانان این مرز و بوم در راه مبارزه با باندهای قاچاق مواد مخدر بوده است.

وجود دو میلیون معتاد رسمی و تفننی، سیصد هزار معتاد تزریقی، ارتباط مستقیم 60 درصد طلاق های کشور با اعتیاد، وارد آمدن سالانه بین 4 تا 5 هزار میلیارد تومان خسارت مالی از این طریق به کشور و مرگ روزانه 10 تا 12 معتاد و صدها معضل و مشکل دیگر از پیامدهای شوم اعتیاد است.

بر اساس آمار موجود طی 5/11 سال گذشته 21 هزار و 670 معتاد به دلیل سوء مصرف مواد مخدر در کشور فوت کرده اند و این در حالی است که بر اساس آخرین آمار، در سال 83 روزانه یک هزار نیروی مولد به دلیل دستگیر شدن در زمینه مواد مخدر از چرخه ی اقتصادی خارج شده و به آن لطمه زده اند که این تحلیل نیروهای انسانی مولد، افزایش بیکاری و .... را به دنبال داشته است[17].

انحرافات اجتماعی: طرحهای غیرعادی و ناسالم تشکیلات و روشهای فکری و رفتاری یک اجتماع و اوضاع اجتماعی بدی است که سبب بروز اختلالهای رفتاری فردی می شوند. در تعریف دیگر می توان گفت: کنار گذاشتن هنجارهای رایج جامعه انحرافات اجتماعی نامیده می شود.

کنترل اجتماعی: به مکانیسم هایی اطلاق می شود که جامعه برای واداشتن اعضایش به سازگاری و در واقع جلوگیری از ناسازگاری به کار می برد.

قاچاق: کاری بر خلاف قانون است و به طور پنهان انجام می شود مثل کشت و خرید و فروش مواد مخدر و یا مشروبات الکلی از این جمله است.

قاچاقچی: شخص یا گروهی است که به کار قاچاق مواد مخدر مبادرت می کند.

علت اعتیاد: منظور علتی است که فرد معتاد به دلیل آن علت، برای اولین بار به مواد مخدر روی آورد.

مدت اعتیاد: عبارت است از زمانی که فرد معتاد مجبور به استفاده از یک یا چند داروی مخدر شده است و به عبارت دیگر مدت اعتیاد، پاسخ خود به خودی یک شخص در وضع معین است که تکرار می شود.

مدت ترک: جمع مدت زمانی است که یک معتاد از هر بار ترک اعتیاد خود به مواد مخدر را داشته است.

تعریف طبقه ی اجتماعی:[18]

به مجموعه کسانی اطلاق می شود که در پیوستاری اقتصادی دارای موقعیت مشترکی هستند اگر چه مقصود از طبقه بیان موقعیت افراد در بازار است- به عقیده وبر- ، ولی «طبقه ی اجتماعی» بیشتر بر مواردی چون حیثیت، سبک زندگی تأکید دارد.


بررسی رابطه بین افسردگی و بهره وری شغلی کارکنان ایزوگام بام گستر دلیجان

در سالهای اخیر توجه به بهداشت روان در جهان و به خصوص در کشورهای در حال توسعه به دلیل نیاز روزافزون ساکنین آنها به خدمات بهداشتی ابعاد تازه تری یافته است با این وجود نیازمند مبرم به برنامه ریزی صحیح و جامع در تأمین بهداشت روانی کارمندان کاملاً محسوس است ، چرا که آنان نقش مهم و تعیین کننده­ای در ساختن جامعه به عهده دارند و اگر به مشکلات روانی آن توج
دسته بندی کار و امور اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 1747 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 153
بررسی رابطه بین افسردگی و بهره وری شغلی کارکنان ایزوگام بام گستر دلیجان

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول: کلیات تحقیق

مقدمه.......................................... 2

بیان مسئله .................................... 5

اهداف تحقیق.................................... 6

هدف کلی........................................ 7

اهمیت و ضرورت پژوهش............................ 7

فرضیه اصلی..................................... 9

متغیرهای پژوش.................................. 9

تعاریف عملیات متغیرها.......................... 11

فصل دوم: پیشینه تحقیق

مقدمه.......................................... 13

تعاریف افسردگی ................................ 13

تاریخچه­ی افسردگی .............................. 14

طبقه بندی افسردگی ............................. 15

ضوابط تشخیص افسردگی بر اساس DSM IIIR ........... 20

ضوابط افسردگی تشخیص گسترده مهاد................ 22

ضوابط تشخیصی مالیخولیایی....................... 24

ضوابط تشخیصی خلق چرخه­ای........................ 25

اختلالات خلقی.................................... 26

کدهای دوره­های افسردگی اساسی ................... 28

اختلال افسردگی عودکننده ........................ 28

اختلال افسردگی خویی............................. 29

مدل بیولوژیکی افسردگی.......................... 32

دیدگاههای نظری درباره افسردگی.................. 34

دیدگاههای رفتاری نگری.......................... 37

الگوی استیصال اکتسابی.......................... 39

الگوی اسنادی................................... 40

دیدگاه شناختی ................................. 41

دیدگاه رفتار شناسی طبیعی....................... 46

دیدگاه یادگیری................................. 53

دیدگاه انسان گرایی، هستی گرایی................. 55

افسردگی از دیدگاه علماء اسلامی ................. 55

نشانه شناسی حالات افسردگی....................... 56

افسردگی در زنان ............................... 58

نقش هورمون ها در افسردگی....................... 59

سندرم پیش از قاعدگی ........................... 61

افسردگی های فصلی............................... 61

افسردگی های دوران یائسگی ...................... 62

علایم تشخیص افسردگی در زنان .................... 62

علایم عمده افسردگی.............................. 63

روشهای درمان افسردگی........................... 64

داروهای افسردگی................................ 65

انواع داروهای SSRI............................. 66

پیشگیری از افسردگی............................. 66

چه کارهایی باید کرد؟........................... 68

رابطه میان افسردگی و اعتیاد ................... 68

دشمن به دنبال ایجاد افسردگی در میان جوانان است 71

خانواده ها درگیر سردرگمی جوانان برای انتخاب مسیر صحیح زندگی هستند 72

شادبودن جوانان باید نهادینه شود................ 73

نگرانی از افسردگی جوانان ...................... 76

تاریخچه بهره­وری و تعاریف آن ................... 78

عوامل متشکل بهره­وری ........................... 82

فرمول بهره­وری ................................. 83

مدیریت بهره­وری ................................ 84

عوامل مؤثر بر ارتقای بهره­وری .................. 88

راههای توسعه و افزایش بهره­وری ................. 93

آموزش و بهره­وری ............................... 95

تأثیر مشارکت کارکنان در بهره­وری ............... 997

ارزیابی عملکرد بهره­وری ........................ 98

آگاه کردن از نتایج عملکرد شغلی ................ 99

مراحل موفقیت .................................. 101

بهره­وری ....................................... 101

برای بهبود بهره­وری موانعی ..................... 107

فواید عمومی بهره­وری ........................... 108

منافع و فواید بهره­وری برای سیستم های دولتی و شرکتها 109

عوامل مؤثر بر افزایش سطح بهره­وری............... 110

فصل سوم:روش پژوهش

روش پژوهش ..................................... 113

جامعه آماری ................................... 113

نمونه آماری ................................... 113

روش نمونه گیری ................................ 114

ابزار پژوهشی .................................. 114

ویژگیهای پرسش نامه بهره­وری شغلی ............... 114

پرسش نامه افسردگی بک .......................... 115

معیارهای مورداستفاده در آزمون بک .............. 117

مزایای EBI..................................... 117

روایی آزمون افسردگی بک ........................ 118

اعتبار تست بک EBI.............................. 118

روش محاسبات آماری ............................. 119

پرسشنامه افسردگی بک ........................... 119

پرسشنامه بهره وری شغلی ........................ 129

فصل چهارم:تحلیل داده های آماری

تحلیل آزمونها ................................. 135

فصل پنجم:بحث و نتیجه گیری

مقدمه ......................................... 141

بحث و نتیجه گیری............................... 142

پیشنهادات ..................................... 143

محدودیت ها .................................... 144

منابع ......................................... 145


مقدمه

در سالهای اخیر توجه به بهداشت روان در جهان و به خصوص در کشورهای در حال توسعه به دلیل نیاز روزافزون ساکنین آنها به خدمات بهداشتی ابعاد تازه تری یافته است. با این وجود نیازمند مبرم به برنامه ریزی صحیح و جامع در تأمین بهداشت روانی کارمندان کاملاً محسوس است ، چرا که آنان نقش مهم و تعیین کننده­ای در ساختن جامعه به عهده دارند و اگر به مشکلات روانی آن توجه نشود این احساسات نمی تواند به جامعه کمکی برساند.

افسردگی یکی از رایج ترین انواع ناراحتی های روانی است که باعث مراجعه به روانپزشکان، روانشناسان و دیگر متخصصان بهداشت روانی می گردد از این لحاظ افسردگی با سرماخوردگی در میان ناراحتی های جسمانی قابل مقایسه است. (زلیگمان 1975) در هر لحظه از زمان 15 تا 20 درصد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه های مختلف افسردگی شدید را از خود نشان دهند. حداقل 12 درصد از جمعیت کشورهای توسعه یافته در طی عمر خود برای معالجه علائم افسردگی شدید به متخصصان روانی مراجعه می کنند.

حدس زده می شود که 75 درصد افرادی که در مؤسسات درمان روانی بستری می شوند دچار افسردگی هستند به دلایلی که هنوز کاملاً روشن نشده درصد بیشتری از بانوان دچار افسردگی می شوند. نسبت زنان به مردان افسرده در ممالک پیشرفته صنعتی تقریباً دو بر یک است . (براون وهرس، 1987)

مطالعاتی که در سالهای اخیر از طرف متخصصان سازمان جهانی بهداشت در کشورهای در حال توسعه آسیا و آمریکا انجام گرفته از افزایش دامنه شیوع افسردگی در میان علل در حال رشد حکایت می کند (سازمان جهانی بهداشت، 1973).

هدف آموزش در ادارات و مؤسسات مالی پرورندان شخصیتهای سالم و متعالی است که با دانش خویش بتوانند برای جامعه مفید باشند چون کارمندان با مسائل و مشکلات زیادی روبرو هستند. توجه به بهداشت روانی آنها از مهمترین مسائل و در رأس مسائل آموزشی است، با این وجود بدون پژوهش و انجام نظرسنجی های لازم نمی توان به صراحت اعلام نمود که رسیدگی به مسائل روانی در مراکز از چه اولویتی برخوردار است. (صالحی، طرح پژوهش، 1380).

بنابراین توجه بیشتر به سلامت روانی کارمندان لازم و ضروری است. بیماری افسردگی جسم، روان، افکار انسان را گرفتار می سازد. خوردن و خوابیدن وی را مختل می کند و به طرز تفکر رفتار بیمار با دیگران اثر می گذارد. بیماری افسردگی را نباید به حالت زودگذر افسردگی در موقعیت های خاص برای مدتی کوتاه پیش می آید، اشتباه گرفت. افراد مبتلا به این بیماری به تنهایی قادر نیستند از عهده زندگی خود برآیند و برای بازیافتن سلامتی به فرد کمک کنند. (جلالی، منیژه، 1380).

مشکل روحی افسردگی با ضریب بالایی در میان کلیه اقشار به ویژه نسل جوان و مخصوصاً زنان میدان تاخت و تاز فزاینده­ای به خود گرفته و هر روز جمعی را به سوی خود جذب می کند تا آن جا که پی آمدهای این بیماری روحی زنگ خطری برای آنان که دلسوز نسل جوان هستند نواخته است و باید همه و همه را برای شناخت پیشگیری و مقابله با این مشکل بسیج کرد. متأسفانه از جمله تأثیرات این مشکلات بر روی کارمندان مسأله است بر روی بهره­وری شغلی که با توجه به اهمیت بسزایی که در رفع نیازهای زندگی دارد این مشکل باید مورد توجه علما و متخصصین و روانشناسی و جامعه شناسی قرار گیرد.

شیوع روزافزون این اختلال افسردگی به قدری است که عده­ای از محققین و صاحبنظران را بر آن داشته است تا از آن بعنوان (سرماخوردگی روانی) یاد کنند. همان گونه که کسی در طول حیات خود در مقابل سرماخوردگی قبلاً شود هیچ کس نیز در مقابل افسردگی مصونیت نداشته و امکان ابتلا به افسردگی در مقایسه با سایر اختلالات روانی بیشتر است. (اویسون، 1982، هیدرینگتون، 1986).

با توجه به عوامل یادشده و تعاریف افسردگی آن چه که در این پژوهش مورد نظر محقق است تأثیر این اختلال در بوجود آوردن افت بهره­وری شغلی می باشد، چرا که این مسئله از نگرانیهای شایع خانواده هاست و هم مسئله تعداد زیادی از شاغلین با این مسئله مواجه هستند و اثرات سوئی که بر سلامت روان آنها وارد و آن را مخدوش می سازد.

در حال حاضر، روند رو به توسعه تکنولوژی در بخشهای مختلف صنعت و معدن، خدمات کشاورزی و همچنین ارتباط نزدیک بین انسان و ماشین آلات، انسان به ویژه کارگران را با عوامل فیزیکی، بیولوژیکی متعددی مواجه ساخته که اثرات نامطلوب و بیماری زای بسیاری از این عوامل به خوبی شناخته شده و به اثبات رسیده است. این امر متخصصان علوم بهداشتی را بر آن داشته تا پیشگیری از اثرات ناخواسته و مضر عوامل زیان آور بپردازند، چرا که در غالب موارد بیماری های شغلی غیرقابل درمان بوده و اصولاً پیشگیری از کلیه جهات بهتر از درمان می باشد. از طرفی بهره­وری و مسئله کارایی و اثربخشی سازمانهای تشکیل دهنده یک جامعه عامل اصلی رشد و توسعه آن جامعه محسوب می شود.

بهره­وری یک ابزار اساسی برای توسه در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی و اقتصادی است. بهره­وری بالا در جامعه و در سطح کوچکتر در سازمان از یک سو زمینه حرکت ملی را فراهم می آورد و از سوی دیگر باعث تقویت انگیزه­های یکایک افراد در به ثمر رسانیدن این تلاشها می شود. به طور کلی فعالیتهایی که سه مشخصه کارایی، اثربخشی و کیفیت را در برداشته از بهره­وری مناسبی برخوردار خواهند بود. (حقیقی، 1380).

با توجه به اینکه افسردگی می تواند یکی از مسائل مهم در کاهش بهره­وری باشد تحقیق حاضر بر این است که رابطه افسردگی و بهره­وری را بسنجد و ببیند که افسردگی تا چه حد بر روی بهره­وری سازمان تأثیر می گذارد.

بیان مسئله

تحقیقات و بررسی های انجام شده و نیز تجربیات روزانه حاکی از آنند که تعداد قابل توجهی از کارمندان در عاطفه، ادراک، تفکر خود علایم نشانه هایی را بروز دهند که بیانگر افسردگی آنان است. این عارضه افسردگی، علاوه بر آن که موجب کاهش کارایی شغلی و اجتماعی کارمندان می شود آنان را به مشابه کودکانی خجول و گوشه گیر و ناامید، درمانده و فاقد اعتماد به نفس بالا و ... انگشت نمای همکارا نشان می سازد و مانع از به فصل درآمدن و بروز توانمندیهای بالقوه این افراد می شود.

گرچه کارمندان افسرده در خانواده افرادی آرام و حتی منفعل هستند و دردسرها و شیطنت های کمتری در خود نشان می دهند ولی تفاوت رفتاری آنها با دیگر افراد موجبات نگرانی خانواده را فراهم می آورد و ممکن است آنان را برانگیزاند تا در پی کمک و چاره برآیند (به نقل از پایان نامه نرگس خاتون درویش).

سازمان مدیریت جهانی سال 2001 را به بهداشت روان اختصاص داد. در سال 1990 در میان 10 علت اول ناتوانی در جهان از 5 علت مربوط به اختلالات روانی اولین عامل، افسردگی تک قطبی است. در حال حاضر افسردگی چهارمین علت بیماریهای شایع در جهان می باشد. افسردگی تک قطبی است. و طبق برآوردهای انجام شده تا 2020 دومین، علت شایع بیماری در جهان افسردگی خواهد بود. بر اساس آمار WHO در حال حاضر 340 میلیون نفر درجهان از افسردگی رنج می برند.

بنا به گفته همین سازمان مسائل عصبی – روانی سبب بخش عظیمی از ناتوانی ها و درد و رنج بشر است. کمبود تحقیق در خصوص این پدیده کارمندان موجب ناشناخته ماندن ابعاد و جنبه های مختلف آن شده است و هر نوع اظهارنظر در خصوص آن تنها ملاکی بر تحقیقات دیگران و داد­های نظری است.

حال با توجه به این که قشر عظیمی از جمعیت کشورها را کارمندان تشکیل می دهد بنابراین آینده کشور ما بستگی به اینان دارد. مطمئناً اگر بتوان با تشخیص به موقع مسائلی که باعث افسردگی آنان می شود را شناخت و موانع را از سر راه آنان برداشت، آنان با روحیه بهتری خواهند توانست در محیط کاری پیشرفت نمایند.

اهداف تحقیق

افسردگی از جمله اختلالاتی است که در ایران کمتر موضوع مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است و ارتباط آن با فاکتورهای احتمالی مختلف از جمله بهره­وری شغلی کودکان ناشناخته مانده است و این در حالی است که محققین خارجی به خصوص روانشناسان و روانپزشکان غربی جلدها تحقیق و بررسی پیرامون افسردگی می افزاید. در کشورهای مختلف همواره از مسایل مهم و حیاتی در برنامه ریزی های مقطعی برنامه ریزی های بلندمدت بوده و هست. در کشور ما نیز این موضوع به دلیل وجود کثیر جوانان و ضرورت بهره­وری مناسب و مکفی از این نیروها در جهت توسعه و پیشرفت کشور یکی از مهمترین مسائل در برنامه ریزیهای مقطعی و بلندمدت کشورمان را تشکیل می دهد.

هدف کلی

بررسی مقایسه­ای میزان افسردگی و تأثیر آن بر بهره­وری شغلی مردان و زنان شاغل در شرکت ایزوگام بام گستر دلیجان می باشد.

اهمیت و ضرورت پژوهش

بهره­وری شغلی امروزه یکی از نگرانیهای مهم مدیران و دست اندرکاران است همه ساله تعداد زیادی از کارمندان در کشورهای جهان با پدیده­ای به نام افت بهره­وری شغلی مواجهند و علاوه بر افت شغلی بر آثار سوء اقتصادی در شکل ملی تأثیر ناگواری بر سلامت روان مردم گذاشته و نگرانی نامطلوبی برای خانواده ها به دنبال داشته است.

راستی افت راندمان کاری چیست؟

چگونه می توان افت راندمان کاری و عوامل بوجود آورنده آن را در کارمندان تشخیص داد؟ وظیفه خانواده و مدیران و مسئولین در این خصوص است.

«منظور از افت بهره­وری شغلی یا افت راندمان کاری کاهش عملکرد شغلی که (شرکت ایزوگام بام گستر دلیجان) مقدار از نمره 1 – 20 توسط مسئولین به کارمندان داده می شود) از سطحی رضایت بخش به سطحی نامطلوب است» آن چه مهم است این است که بسیاری از کارمندان توانایی بالقوه برای موفقیت و پیشرفت و بهره­وری بهتر را دارند ولی دچار افت یا شکست می شوند که با شناخت دقیق و درست علل و عوامل این پدیده، می توان جلوی بسیاری از افتها و شکستهای کاری را گرفت. از جمله عواملی که می توان در موفقیت و شکست کارکنان مؤثر دانست سه دسته است:

1- عوامل فردی

2 – عوامل سازمانی

3 – عوامل خانوادگی و اجتماعی

آن چه که در این پژوهش مورد نظر است تا بررسی گردد تأثیر افسردگی بر بهره­وری شغلی است که می تواند هر سه عامل بطور مثال عده­ای از کارمندان محیط کار به دلیل فشارکاری بالا و عدم رسیدن به اهداف در خود فرو می روند، تنهایی و گوشه گیری را انتخاب می کنند و به افسردگی های خفیف زودگذر مبتلا می شوند. این حالت در زنان بیشتر دیده می شود. که اغلب بی حوصله­اند معمولاً یکی از دلایل آن عادت ماهانه می باشد که نگرانند مبادا دیگران از وضع و حال آنان باخبر شوند این موضوع اگر از حد معمول تجاوز کند و در آن افراط شود از یک حالت طبیعی خارج شده و منجر به گوشه گیری و افسردگی در فرد می شود. عده­ای دیگر به علت مسائل خانوادگی و تربیتی، برخوردهای تحقیرآمیز دیگران، مراقبتهای شدید و افراطی از آنها و یا به علت عوامل درونی دیگر، خود را از تماسهای اجتماعی برکنار می دارند به جزء با عده معدودی از افراد غیرمعاشرتی گفت و گو و رفت و آمدی ندارند و کمرویی و حیای افراطی آنان باعث منزوی شدن آنها می گردد. در محیط کار هم همیشه تنها هستند و در گوشه گیری کز می کنند. در رفتارشان نیز حالت تردید، ناشی گری، کم حرفی و عدم مشارکت در فعالیتهای جمعی وجود دارد و سعی دارند هیچ وقت در مقابل سؤالات دیگران قرار نگیرند. همیشه از حضور در میان جمع ناراحتند وگاهی از شدت شرم و خجالت سرخ می شوند و عرق بر روی پیشانی­شان می نشیند. اگر کمرویی و گوشه گیری های اولیه شدت داشته باشد ممکن است فرد را به افسردگی های شدید بکشاند و او را فردی سست عنصر، مأیوس، خوار و از زندگی بیزار نماید و افکار خودکشی در او ظاهر می شود.

موضوع دیگر قابل بحث تأثیر استرس محیطی و حوادث زندگی بر افسردگی است. بسیاری از روانشناسان بالینی معتقدند که رابطه­ای بین آغاز افسردگی و استرس محیطی وجود داشته و عده­ای نیز بر این باورند که چنین حوادثی نقش عمده­ای را بازی می کنند جمعی تحقیقات اخیر وجود رابطه بین عوامل استرس زای محیطی و شروع افسردگی را تأیید میکنند. حال با توجه به این که برخورداربودن از سلامت روح و روان در دوره جوانی از اهمیت بسزایی برخوردار است لذا محقق را بر آن داشت تا به تأثیر افسردگی بر بهره­وری شغلی بپردازد و آن را مورد بررسی قرار دهد.

فرضیه اصلی پژوهش

بین افسردگی کارکنان با بهره­وری شغلی آنها رابطه معناداری وجود دارد.

متغیرهای پژوهش: متغیرهای مورد بررسی پژوهش عبارت است از :

متغیر پیش بین که شامل افسردگی می باشد.

متعغیر ملاک که شامل بهره­وری شغلی می باشد.

تعاریف عملیاتی متغیرها:

افسردگی (تعریف نظری)

مایکل گیلدار[1] و همکارانش (1988) در کتاب روانپزشکی آلسفورد می نویسد احساس غمگینی در موقعیتهای ناجور یکی از تجارب طبیعی انسان است. علایم افسردگی جزیی از بسیاری از سندرمهای روانپزشکی بوده و در برخی بیماریهای جسمی نیز نظیر ثبت غده­ای[2] یکی از یافته های شایع است.

نلسون وایزرائل[3] (1984) در میان افرادی که دست به خودکشی می زنند تعداد جوانان افسرده بوضوح بیشتر از جوانانی است که دچار افسردگی می شوند.

کلارسن ج راو[4] (1987) پس از افسردگی یک هیجان عادی بشری نیز هست. این افسردگی های عادی با علایم مثل غمگینی، دلشکستگی، نومیدی، ناکامی یا ناشادی مشخص می شوند. این احساس همگانی و عمومی است و هبط ن اختلال عینی عادی تلقی نمی شود اما گاهی به حدی شدید است که بیمار ممکن است رابطه خود را با واقعیت از دست بدهد دچار هذیان شود و چه بسا دست به خودکشی بزند (لو[5]و لو[6]، 1991) افسردگی به منزله و یک بیماری خلق و خو یا اختلال کنش خلق و خو است.

(بلاک برن[7] و کوترو[8] ، 1990).

در سطح معمول، بالینی افسردگی نشانگانی است که تحت سلطه خلق افسرده است و بر اساس بیان لفظی یا غیرلفظی عواطف غمگین، اضطرابی و یا حالتهای برانگیختگی نشان داده می شود.

افسردگی (تعریف عملی)

منظور از افسردگی در این پژوهش نمره­ای است که آزمودنی در تست بک از 15 سال به بالا میگیرد که البته این آزمون بر اساس مقیاسهای بالینی و روانشناسی طراحی شده است.

بهره­وری شغلی (تعریف نظری)

بهره­وری عبارت است از نسبت مطلوبیتهای حاصله (ستانده­ها) بر منابع و آن چه که برای حصول به نتیجه صرف شده (داده­ها) است. (مرکز بهره­وری ژاپن، ترجمه از شفقی، 76)

بهره­وری شغلی (تعریف عملی)

منظور از بهره­وری در این پژوهش میزان نمره­ای می باشد که آزمودنی از پرسشنامه هنجار شده بهره­وری شغلی بدست می آورد.


مقدمه

در این بخش که به پیشینه و چهارچوب نظری تحقیق پرداخته می شود که مستقل بر تعاریف افسردگی، تاریخچه، طبقه بندی ماهیت افسردگی از دیدگاه میچل، مدل بیولوژیکی و دیدگاههای نظری افسردگی که شامل تحلیل گری، رفتارنگری، شناختی، رفتارگرایی طبیعی، انسان گرایی، هستی گرایی، علماء اسلامی پرداخته می شود و سپس به نشانه شناسی حالات افسردگی، پیشینه بهره­وری شغلی و علل آن و تحقیقاتی که در داخل و خارج کشور انجام شده پرداخته می شود.

تعاریف افسردگی

در تعریف افسردگی کازدین (1990) آن را به عنوان یک نشانه یا حالتی از غمگینی می داند که در فرد در زندگی روزمره تجربه می کند و یک سندرم آن را مجموعه­ای از علایم شامل فقدان علاقه در فعالیتها، احساس بی ارزشی، تغییر در اشتها، آشفتگی در خواب و ... قلمداد می کند.

از دیدگاه رفتارنگری فرسترولوینس و همکاران معتقدند افسردگی عبارت است از کاهش چشمگیر حساسیت در برابر محرکهای محیطی، از دیدگاه شناختی بک افسردگی نوعی تغییر در سازمان فکری و شناختی بیمار است تغییری که به ایجاد دیدگاهی منفی درباره خود وتجارب گذشته و آینده­اش منتهی می گردد. از دیدگاه روان تحلیل گری آبراهام، افسردگی عبارتست از مفاهیم، عزا، فقدان، ناکامی، ضرر و زیان و تجربه­های ضربه آورد و دوره کودکی و عواملی که فرد بزرگسال را در برابر گسستگی افسرده­وار آسیب پذیر می سازند.

لو و لو (1991) افسردگی به منزله یک بیماری خلق و خو یا اختلال کنش خلق و خو است (بلاک برن و کووترو، 1990).

در سطح معمول بالینی افسردگی نشانگانی است که تحت سلطه خلق افسرده است و بر اساس بیان لفظی یا غیرلفظی عواطف غمگین، اضطرار و یا حالتهای برانگیختگی نشان داده می شود.

تاریخچه افسردگی

افسردگی از زمانهای بسیار دور در نوشته ها آمده و توصیفهایی از آن چه ما امروز اختلالات خلقی می خوانیم. در بسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد داستان عهد عتیق شاه سائول و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر. هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده­اند حدود 450 سال قبل از میلاد بقراط اصطلاح مانی و ملانکوکی را برای توصیف اختلالات روانی به کار برد. حدود 100 سال قبل از میلاد کورئیوس سلسوس در کتاب Demedicina افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو (180 – 120) بعد از میلاد و جالینوس (199 – 129) بعد از میلاد نیز بکار بردند. همینطور الکساندر ترالز در قرن 6 در قرون وسطی طبابت در ممالک اسکامی را رونق حاد و رازی و ابن سینا و پزشک یهودی میمویند، ملانکولی را هنرامندن بزرگ جهان نیز مجسم کرده­اند. در سال 1686 بونت نوعی بیماری روانی را توصیف نمود و آن را mania comelan cholicus نامید. در سال 1854 ژول فالره حالتی را توصیف نمود و آن را جنون ادواری نامید. چنین بیمارانی متناوباً حالت خالقی مانی و افسردگی را تجربه می کنند. تقریباً در همان زمان یک روانپزشک آلمانی با استفاده از اصطلاح «سایکلوتایمی» مانی افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف نمود. امیل کرپلین در سال 1896 بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی مفهوم تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می کنند.

فقدان آن سیر رو به دماسن – دپرسیو را شرح داد که شامل اکثر ملاکهای تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می کنند. فقدان سیر رو به دماسن و تباهی در پیسکوزمانیک دپرسیو آن را از دماسن پره کوز و اسکیزوفرنی تفکیک می نمود. کرپلین نوع خاصی از افسردگی را نیز شرح داد که پس از یائسگی در زنها اواخر بزرگسالی در مردها شروع می شود. و این بیماری بعداً به افسردگی رجعتی معروف شد از آن به بعد یکی از معادلهای اختلالات خلقی شمرده می شود.

طبقه بندی افسردگی

اختلالات افسردگی و شیدایی در کودکان و نوجوانان گزارش می شود. با این حال تردیدهای زیادی در مورد وجود آن ها مطرح شده است. عده­ای عقیده دارند که کودکان بنا به دلایل نظری مانند ساختارهای شخصیتی ناپخته نمی توانند طیفهای گسترده خلقی را تجربه کنند (شالته، برانت، وراسیکنی، 1977) . از این نظر چون فراخود کودکان هنوز به کمال خودنرسیده است افسردگی بالینی نمی تواند در کودکان وجود داشته باشد (برس، 1966) عده­ای افسردگی را در کودکان یک موجودیت آسیب شناختی درونی و مشاهده ناپاپذیر می دانند که به صورت انواع شکایتهای رفتاری نمود می یابد (مالم کوسیت، 1977) و عده­ای دیگر (لفکوتیز و برتون، 1978) با طرح نشانه گذاری رشدی تظاهرات بالینی افسردگی را به شرط شیوع در کودکان بهنجار منتفی می دانند و در دیدگاه دیگر که کودکان را شبیه افسردگی بزرگسالان می پندارند (میشل و همکاران 1988) که در اینجا به طبقه بندی افسردگی ها بر اساس DsmIII و IIIR و Dsm IV می پردازیم.

تشخیص افسردگی در کودکان و نوجوانان موضوعی بالنسبه تازه است. در IIIDsm بویژه آمده است که تشخیص افسردگی در مورد کودکان و هم در مورد بزرگسلان بکار می رود. هرچند قبل از این تشخیص رسمی در سال 1985، وجود افسردگی در کودکان اغلب مورد بحث بود. این بحث بدین علت بود که به نظر نمی رسید رفتاری که در بین بسیاری از کودکان به چشم می خورد نشان اختصاصی افسردگی باشد. یک دلیل برای این موضوع غلبه نظریه روان پویایی در تعیین طبقات تشخیصی سنتی در مرکز بررسی و راهنمایی کالیفرنیا، یک مطالعه طولانی مشهور درباره رشد کودکان (مک فارلین و دیگران، 1954) ، از تولد تا بلوغ صورت گرفت. نتایج این تحقیق 35 درصد از کودکان در شش سالگی اشتهای نامطلوب داشتند ولی در 9 سالگی نسبت آنها به کمتر از 8 درصد رسید.

از سوی دیگر خودداری افراطی (که می تواند رفتار کناره گیرانه نامیده شود). در سالهایی که سایر رفتارها مورد سنجش قرار گرفت دارای میانگین 35 درصدی بود و هرگز از 17 درصد پایین تر نرفت. این موضوع بیانگر آن است که رفتارهای معینی که ممکن است دلالت بر افسردگی در بزرگسالان داشته باشد لااقل در مراحل معینی از رشد کودک و نوجوان غیرطبیعی محسوب نمی شود.

چون کودکان همواره در حال رشد و تغییرات بدنی و روانی هستند ارزیابی مفهوم یا اثرات درازمدت رفتارهای افسردگی و سایر مسائل رفتاری مشکل است.

بررسی های کمی که درباره مطالعات پی گیری شده وجود دارد غالباً دلالت بر آن دارد که افسردگی کودکی در ارتباط با اختلال عاطفی بزرگسال نیست (دهل، 1972) . تا کنون به اثبات نرسیده است که نشانه­های مرضی تعیین کننده افسردگی در کودکی پیش بینی کننده­های ثابت افسردگی در بزرگسالی می باشد. هر چند اگر بسیاری از کودکان افسرده وقتی به سن بزرگسالی می رسند دیگر افسردگی نداشته باشند، نمی توانیم از چگونگی تأثیر افسردگی کودکی بر رشد و سازگاریهای دوران بزرگسالی اطمینان داشته باشیم.

در یک مطالعه، بیشتر از 17درصد از کودکانی که والدینشان در برنامه بهداشت خانواده شرک نموده بودند یا در بیمارستان دانشگاه متولد شده بودند غمگیینی یا افسردگی معنی دار بالینی نشان دادند، در حالی که کمتر از 2 درصد آنان معیارهای مربوط به اختلالات عاطفی را در DSM نشان دادند. (کاشانی، سیموزند، 1979).

هرچند این کودکان غمگین تفاوتهای معنی داری با کودکان غیرغمگین داشتند. آنان شکایتهای بدنی بیشتری داشتند، احتمال پیش فعالی در آنان زیادتر بود، اعتماد به نفس پایین تری داشتند و احتمال بیشتری وجود داشت که در دعواهایی دیگر شوند و از مدرسه رفتن امتناع ورزند. تمام این خصیصه ها می تواند بیانگر احتمال بروز افسردگی معمولی در سالهای بعدی زندگی باشد.

شیوع افسردگی در بین کودکانی که به دلیل بعضی مسائل رفتاری بطور سرپایی در کلینیکها مورد معاینه قرار گرفته نیز زیادتر بوده است. برآوردها بسیار متفاوت است ولی رقم 25 درصد به نظر می رسد که یک مقیاس محافظه کارانه باشد (پتی، 1981).

در میان کودکان مدارس ابتدایی که به دلیل مسائل آموزشگاهی به کلینیکهای روانی – تربیتی ارجاع شده­اند، آنهایی که در سالهای بعد، افسردگی نشان داده­اند درصدشان بالاتر بوده و بیش از شصت درصد می رسد.

اکنون این توافق بالنسبه کلی وجود دارد که کودکان نیز ممکن است مانند بزرگسالان افسرده شوند. اکثر متخصصان بالینی نیز موافقند که نشانه های افسردگی درگروههای سنی تغییر می کند. فرد 6 تا 8 ساله افسرده احساس غم، بیچارگی و شاید ناامیدی می کند. خصوصیات فرد افسرده 8 تا 10 ساله عبارتست از از افکار منفی درباره اعتماد به نفس آنان احساس میکنند که بی ارزش دوست داشتنی و عاطل­اند، فرد 10 تا 13 ساله می تواند بعنوان کسی که احساس گناه می کند توصیف شود. آنان دستخوش گنهکاری شده و فکر می کنند که به دلیل گنهکاری خواهند مرد و یا کشته خواهند شد. (مکلاکن ویل و دیگران، 1973).

علاوه بر این شکل سنتی افسردگی، ممکن است کودکان افسردگی، به طریقه های غیرمستقیم یا آن چه گاهی اوقات افسردگی تغییر چهره داده نامیده می شود نیز ظاهر سازند. افسردگی تغییر چهره داده شامل رفتارهایی از قبیل فرار از آموزشگاه، فرار از خانه، ماجراجویی، بیماریهای سیپوکندریاکسا و رفتارهای ضداجتماعی و تحریک آمیز می گردد. (سترین و ماک ینو، 1974) (گلاس، 1968، تولن، 1962).

مسائل چندی درباره این مفهوم وجود دارد، زیرا رفتارهایی که نمونه افسردگی ماسک زده شده تعریف شده­اند همگی مسائل عمومی دوره کودکی هستند و اگر تمام این رفتارها بعنوان نشانه های مرضی افسردگی تلقی می گردد، درصد کودکانی افسرده بصورت برجسته­ای بالا خواهد بود و مسائل زیادی را مطرح خواهد ساخت. افسردگی ماسک زده شده را مورد بحث قرار داده­اند و خاطر نشان می سازند که غالباً نشانه های سنتی می تواند از طریق تحلیل خواب و رؤیا، خیالبافیها و سایر اظهارات کلامی مشخص می گردد. نشانه های افسردگی ماسک زده شده آمیخته و درهم است. در یکی از مطالعات درازمدت مدت درباره افسردگی، پوزنانزکی و دیگران (1976) گروهی از کودکان پرخاشگرانه را که به علت طغیانهای آشوبگر برای درمان ارجاع شده بودند، مورد بررسی قرار دارند.

آنها دریافتند که 55 درصد از این گروه قبلاً از لحاظ بالینی افسرده تشخیص داده شده بود و اکنون که بطور متوسط شش سال و نیم از آن می گذرد و مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته­اند. از طرف دیگر در یک مطالعه روی... . کودکی که برای بستری شدن بیمارستان روانی پذیرفته شده بودند کسانی که در پذیرش آنها وجود افسردگی ماسک زده شده از قبیل پرخاشگر جدی، رفتار غیرقابل کنترل در جامعه، یا بدرفتاری در خانه و مدرسه قید شده بود، دوست داشتند که تشخیص افسردگی در مورد آنان اعمال شود. اما کسانی که مسائل افسردگی از قبیل کوشش برای خودکشی یا اظهارات مختلف درباره افسردگی داشتند به هنگام ترک بیمارستان دوست داشتند که به عنوان افراد افسرده مورد تشخیص قرار بگیرند. (کرست و دیگران، 1981).

یکی از مسائل مربوط به مطالعه افسردگی کودکی عبارتست از فقدان یک تعریف روشن از خصوصیات گروه مورد مطالعه به تازگی ابزارهای ارزیابی خاصی برای اندازه گیری رفتار افسردگی در کودکان، شبیه به آن که در مورد بزرگسالان مورد استفاده واقع می شود، ساخته شده است. یکی از مشهورترین آنها پرسشنامه افسردگی کودکان است که از پرسشنامه افسردگی بک اقتباس گردیده است. (کواکز و بک، 1979) .

چندین نوع مصاحبه میزان شده نیز تهیه شده است (پوزنانسکی و دیگران، 1979، پیک انتیج و دیگران 1978).

استفاده از چندین مقیاس و معیارهایی که در DSMIII آمده است می تواند به تعریف افسردگی کودکی به نحوی که محققان بتوانند ارتباط آن را با افسردگی بزرگسالی بهتر بفهمند، کمک نمایند.

- ضوابط تشخیص افسردگی بر اساس DSMIIIR

ضوابط تشخیصی کژخویی (خلق افسرده)

الف: وقتی افسردگی خلقی (که ممکن است آن را در کودکان و نوجوانان به صورت خلقی که زود برانگیخته و آزرده می شود مشاهده کرد) عملاً در تمام روز، اکثر اوقات توسط شخص ابراز یا توسط دیگران، لااقل به مدت دو سال (یکسال برای کودکان و نوجوانان)، مشاهده گردد.

ب: در فرد افسرده لااقل دو ضابطه از ضوابط زیر دیده می شود.

1) از دست دادن اشتها یا فزون خواری

2) بی خوابی یا فزون خوابی

3) کاهش انرژی یا خستگی

4) احساس کم ارزشی یا بی حرمتی

5) مشکلات تمرکز ذهنی یا مشکل تصمیم گیری

6) احساس از دست دادن امید.

ج: در یک دوره لااقل دو ساله (یکساله برای کودکان و نوجوانان)، نشانه هایی که در زیر بند الف ذکر شده­اند هرگز بیش از دو ماه پی در پی از بین نرفته باشند.

د: فقدان علامتهای مربوط به افسردگی گسترده (مهاد) در خلال دوسال اول اختلال (فقط درسال اول برای کودکان و نوجوانان).

تذکر: وقتی یک فرد افسردگی گستردگی قبلی وجود داشته باشد، این افسردگی بالینی به بهبود کامل (نبودن علائم و نشانه های مرضی معنادار، لااقل از شش ماه پیش) قبل از پدیدار شدن کژخویی رسیده باشد.

از سوی دیگر، از دو سال اول (یکسال برای کودکان و نوجونان) بروز کژخویی، احتمال افزوده شدن رویدادهای افسردگی گسترده، وجود دارد، در این صورت باید هر دو تشخیص (کژخویی، افسردگی گسترده) مورد نظر قرار گیرند.

ه: هیچگاه رویداد آشفتگی یا رویداد کم – آشفتگی واضح و رخ ننموده باشد.

و: این اختلال به یک اختلال روان گسسته وارمزمن از نوع روان گسیختگی یا اختلال هذیانی افزوده نشده باشد.

ز: نمی توان یک عامل بدنی (مثلاً تجویز طولانی داروهای ضدفشار خون) را تداوم بخش این اختلال دانست باید ریخت نخستین و ثانوی اختلال را تشریح گردد.


بررسی رابطه بین اضطراب و تیپ های شخصیتی دانشجویان دختر

اضطراب به منزلۀ فقدان آرامش، تردید، عدم اعتماد در تسلط بر موفقیت­ها است و به نظر محصول فرعی هرنوع تحریک کشاننده­­ای شدید است که دربرابر آن پاسخ­های مهار شده امکان پذیرنیست تصویر شخصیت مضطرب، سیمای فرد نگرانی را به دست می­دهد که نسبت به تنیدگی­ها حساس است و در یک ناایمنی اجتماعی و جهانی زندگی می­کند، همچنین فعالیت­های خود را از پیش با شکست مواجه م
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 197 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 261
بررسی رابطه بین اضطراب و تیپ های شخصیتی دانشجویان دختر

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان صفحه

پشگفتار................................. 1

چکیده................................... 3

فصل اول : طرح تحقیق

مقدمه................................... 5

بیان مسئله.............................. 6

ضرورت و اهمیت پژوهش..................... 8

موضوع تحقیق............................. 10

تعریف موضوع تحقیق....................... 10

هدف کلی................................. 10

اهداف فرعی.............................. 10

فرضیه کلی............................... 11

فرضیات فرعی............................. 11

متغیرهای تحقیق.......................... 11

محدودیت های تحقیق....................... 11

محیط پژوهش.............................. 12

تعریف اصطلاحات و واژه ها................. 12

تعریف اصطلاحات تخصصی..................... 14

تعریف عملیاتی........................... 15

فصل دوم : پیشینه تحقیق

مقدمه................................... 19

اضطراب.................................. 19

تعریف اضطراب ، جنبه ها و جلوه های مختلف آن 21

اضطراب به عنوان پاسخ آموخته شده......... 26

اضطراب در معنای نداشتن کنترل............ 27

کنار آمدن با اضطراب..................... 28

شخصیت مضطرب............................. 29

اضطراب بنیادی : شالوده روان رنجوری...... 31

نظریه های اضطراب........................ 35

1- نظریه روانکاوی (فروید)............... 35

انواع اضطراب............................ 37

مکانیزمهای دفاعی علیه اضطراب............ 40

سرکوبی.................................. 41

انکار................................... 42

واکنش وارونه............................ 43

فرافکنی................................. 43

واپس روی................................ 44

دلیل تراشی.............................. 44

جابجایی................................. 45

والایش................................... 46

2- نظریه روانشناسی فردی (آدلر).......... 48

3- نظریه درمان عقلانی- عاطفی (الیس)...... 51

4- نظریه درمان مراجع محوری (راجرز)...... 51

5- نظریه روان درمانی گشتالت (پرز)....... 52

6- نظریه واقعیت درمانی (گلاسر)........... 54

7- نظریه رفتار درمانی................... 55

عوامل کاهش اضطراب ...................... 57

شخصیت چیست؟............................. 67

بررسی شخصیت............................. 69

اصول شخصیت شناسی........................ 71

تاثیر عوامل زیستی بر شخصیت.............. 73

تشابه شخصیت در دوقلوها.................. 73

نظریه های شخصیت......................... 76

1- نظریه کارل یونگ...................... 76

نگرش ها : برونگرایی و درونگرایی ........ 77

کارکردهای روان شناختی................... 78

تیپ های روان شناختی (درونگرا و برونگرا). 80

ویژگی شخصیتی برونگرا.................... 83

ویژگی شخصیتی درونگرا.................... 84

ناهشیار شخصی............................ 85

عقده ها................................. 86

ناهشیار جمعی............................ 87

پژوهش در نظریه یونگ..................... 89

تیپ های روان شناختی (درونگرا و برونگرا). 89

2- نظریه هانس آیزنک..................... 93

ابعاد شخصیت : برونگرایی ، روان رنجور خویی و روان پریش خویی 93

برونگرایی............................... 96

روان رنجور خویی......................... 98

روان پریش خویی.......................... 99

نقش اصلی وراثت.......................... 100

رابرت مک کری و پل کاستا : مدل پنج عاملی. 101

ثبات عوامل.............................. 103

همبستگی هیجانی و رفتاری................. 104

3- نظریه روانکاوی (فروید)............... 106

الف- دیدگاه ساختی شخصیت................. 106

نهاد.................................... 106

خود..................................... 107

فراخود.................................. 108

ب- شخصیت به مثابه ی فرایندی پویا........ 109

ج- شخصیت به مثابه فرایند تکاملی......... 110

د- دیدگاه جبری رشد شخصیت............... 111

4- نظریه روانشناسی فرد (آدلر)........... 112

5- نظریه روان درمانی گشتالت (پرز)....... 115

6- نظریه درمان مبتنی بر تحلیل محاوره ای (برن) 116

7- نظریه واقعیت درمانی (گلاسر)........... 118

8- نظریه رفتار درمانی................... 119

فصل سوم : روش تحقیق

جامعه آماری ، نمونه و روش اندازه گیری... 122

ابزار جمع آوری اطلاعات و ویژگی های آن.... 122

ویژگی های ابزار پژوهش................... 123

پرسشنامه مقیاس اضطراب کتل............... 123

میدان کاربرد آزمون...................... 123

پژوهش های مربوط به توصیف ماهیت و اعتبار یا درستی مقیاس اضطرا........................................ ب 126

الف- تحول هوشیاری نسبت به خود........... 131

ب- نیروی من............................. 131

ج- گرایش پارانویایی..................... 132

د- گرایش به گنهکاری..................... 132

هـ- تنش ارگی............................ 133

نکاتی درباره اجرای تست.................. 133

دستور اجرای پرسشنامه.................... 134

روش تصحیح و نمره گذاری.................. 136

پرسشنامه مقیاس درونگرایی- برونگرایی میشل گوکلن 140

دستور اجرای پرسشنامه.................... 140

روش تصحیح و نمره گذاری ................. 141

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها

تجزیه و تحلیل داده ها .................. 145

فصل پنجم: جمع بندی و نتیجه گیری تحقیق

خلاصه تحقیق ............................. 150

تحلیل نتایج............................. 150

پیشنهادات............................... 151

منابع و ماخذ ........................... 152

پیوست ها ............................... 153

پیشگفتار:

اضطراب به منزلۀ فقدان آرامش، تردید، عدم اعتماد در تسلط بر موفقیت­ها است و به نظر محصول فرعی هرنوع تحریک کشاننده­­ای شدید است که دربرابر آن پاسخ­های مهار شده امکان پذیرنیست.

تصویر شخصیت مضطرب، سیمای فرد نگرانی را به دست می­دهد که نسبت به تنیدگی­ها حساس است و در یک ناایمنی اجتماعی و جهانی زندگی می­کند، همچنین فعالیت­های خود را از پیش با شکست مواجه می­بیندو برای خود و نزدیکان خود نگران است.

از سوی دیگر شخصیت مفهومی بسیار پیچیده در روانشناسی است که آگاهی از آن شالوده اغلب روان درمانی­ها و نظریه­های آسیب شناسی را تشکیل می­دهد. شاید بدون اغراق بتوان گفت که بدون آگاهی از این مفهوم، نمی­توان روش­های روان درمانی و تعدادی از اختلال­های روانشناختی را به روشنی درک کرد.

ویژگی­های هر انسانی منحصر به فرد است، اما به نظر می­رسد که می­توان آنها را طبقه بندی کرد به عبارت دیگر، می­توان در ویژگی­های انسان­ها تشابهاتی یافت. روانشناسان سعی کرده­اند افراد را در طبقات مختلف جای دهند. طبقه بندی شناخته شده­ای که کارل گوستاویونگ پیشنهاد کرده، طبقه بندی به صورت « درونگرایی- برون گرایی » است.

انسان دورنگرا فردی است که معمولاً د ر خود فرو می­رود و در سازگاری با واقعیت دشواری دارد و از فعالیت­های عینی و ملموس گریزان است.

انسان برونگرا فردی است که دنیای بیرون برایش اهمیت دارد. او بدون دشواریی با اطرافیان سازگار می­شود، و از کارهای عینی و ملموس خوشش می­آید.


چکیده:

در این پژوهش رابطۀ بین اضطراب و تیپ­های شخصیتی درون گرا و برون گرا مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور 50 نفر از بین دانشجویان دختر رشتۀ مشاوره و راهنمایی، ورودی 84 ، مقطع کارشناسی، دانشکدۀ روانشناسی و علوم اجتماعی، مجتمع ولیعصر، واحد تهران مرکز به عنوان گروه نمونه به روش تصادفی انتخاب گردید.

ابزار پژوهش در مورد اضطراب دانشجویان، پرسشنامۀ اضطراب کتل است و در مورد تیپ­های شخصیتی دانشجویان، مقیاس درونگرایی- برونگرایی میشل گوکلن است.

فرضیۀ اصلی پژوهش این بود که بین اضطراب و تیپ­ درونگرا ، برونگرا و میانگرا رابطۀ معنی داری وجود دارد و با توجه به روش همبستگی پیرسون و آزمون توکی مشخص شد که بین اضطراب و ویژگی های شخصیتی ( درونگرا- برونگرا- میانگرا) رابطه معناداری وجود دارد.

اصطلاعات کلیدی: اضطراب، درونگرایی، برونگرایی


مقدمه

از دیدگاه یونگ ( 1913 ) پدیده­های­­­­ درونگرایی[1] و برونگرایی[2] دو جنبۀ مهم از شخصیت انسان را تشکیل می­دهند. هنگامی که توجه به اشیاء یا امور خارج چنان شدید باشد که افعال ارادی و اعمال آدمی نتیجۀ ارزیابی ذهنی نباشد، بلکه معمول مناسبات امور و عوامل خارجی باشد، برونگرایی خوانده می­شود

( سیاسی، علی اکبر، 1371، ص 82 )

افراد درونگرا، از لحاظ روانی دارای سرعت فعالیت مغزی بالاتر ازحد طبیعی هستند و این امر سبب می­شود که افراد درونگرا به قوای محرکه[3] کمتر از حد طبیعی نیاز پیدا نمایند. افراد درونگرا ، دارای دیدگاه درونی و ذهنی هستند و آمادگی بیشتری را برای خود داری و تسلط بر نفس خویش از خود نشان می­دهند. این افراد اوقات خود را به مطالعه و بیشتر در تنهایی سپری نموده و کمتر مایل به معاشرت با دیگران هستند.

از سوی دیگر، افراد برونگرا دارای دیگاه عینی و خارجی هستند و سرعت فعالیت مغزی آنها پایین­تر از حد طبیعی است، و میزان تسلط آنها بر نفس خود نسبت به افراد درونگرا کمتر است. شخصیت­های برونگرا خوش مشرب و اجتماعی هستند و فعالیت­های هیجان انگیز را دوست دارند.

شخصیت­های درونگرا، احساساتشان را بیان نمی­کنند و دوستان زیادی ندارند و همچنین ساکت و متفکر هستند.

از سوی دیگر، اضطراب در سراسر طبقه بندی بیماری­های روانی به چشم می­خورد. این اختلال بالاترین حد رنج روانی است و غالباً با ترس که دارای پاره­ای از خصیصه­های روان شناختی و فیزیولوژیکی است متشبه می­شود. اضطراب بدون آنکه به منزلۀ انگیزش باشد، در بیشتر موارد نیروی ایجاد اغتشاش و فروریختگی سازمان رفتارهاست. ( پروفسور ژ.کُراز، ترجمۀ دکتر منصور و دادستان، 1381، ص­[4] 28 ) اضطراب یک ترس درونی شده است از اینکه مبادا تجارب درد آور تکرار شوند. از دیدگاه فروید، اضطراب هستۀ مرکزی روان نژندی و علامت اخطاری به خود است.

بیان مسئله :

بسیاری از افرادی که در معرض اضطراب­های مداوم قرار می­گیرند ممکن است نسبت به زندگی دارای دیدگاه منفی شوند. ولی باید اعلام نمود که اضطراب در زندگی افراد به علت انتخابی است که آنها برای ادامۀ زندگی خویش انجام داده­اند و این انتخاب بنا به هر دلیلی ممکن است آنها را با مشکلات مواجه کرده باشد.

اما نکتۀ مهم این است که تمایل افراد به درونگرایی در زمان رویارویی با اضطراب­های ممتد این توانایی را به آنها می­دهد که با تمرکز بیشتری به مشکل خود توجه نموده و نهایتاً در حل آن کوشش نموده و موفق شوند.

اضطراب زمانی مایۀ نگرانی بالینی می­شود که به چنان سطح شدیدی رسیده باشد که توانایی عمل کردن در زندگی روزمره را مختل کند، به طوری که فرد دچار حالت ناسازگارانه­ای شده باشد که مشخصۀ آن واکنش­های جسمانی و روانی شدید است. این تجربیات شدید، غیر منطقی و توانکاه اساس اختلال­های اضطرابی[5] هستند که هر سال 19 درصد از آمریکایی­ها را مبتلا می­سازد. ( هالجین و ویتبورن، ترجمۀ سید محمدی، 1385، ص 264 ) [6]

اگر درونگرایی و برونگرایی در حد کمال در افراد ظاهر شوند، دو شخصیت نا بهنجار را بوجود می­آورند که اولی به صورت اختلال اسکیزوفرنی و دومی به صورت اختلال هیستری تظاهر خواهد نمود. تعداد این افراد البته بسیار کم است و اکثریت مردم میان این دو قطب نهایی جای دارند. عده­ای نزدیکتر به قطب نهایی درونگرایی و گروهی نزدیکتر به قطب نهایی برونگرایی هستند، و عدۀ کثیری هم هر دو جنبۀ برونگرایی و درونگرایی را به صورت متعادل دارا می­باشند یعنی به نوعی میانگرا هستند که اصلاح ambivert به آنها اطلاق می­شود. ( سیاسی، علی اکبر به نقل از یونگ، 1913 )

ضرورت و اهمیت پژوهش:

زمانی که افراد به مدت نسبتاً طولانی در معرض اضطراب مزمن[7] قرار می­گیرند، سیستم­های عصبی آنها به گونه­ای خود را تنظیم می­نمایند که فرد به طور طبیعی در حالت بیداری، هوشیاری بیشتری را نسبت به وقایع اطراف خویش نشان می­دهد. این امر سبب می­شود که نیاز به محرک خارجی در آنها کمتر شده و تا زمانی که منبع اضطراب کشف و رفع نگردد به سوی درونگرایی متمایل می­شوند. ( بنزیگر، 1999 ) بنابراین وجود اضطراب در افراد جامعه تأثیر بسزایی در میزان درونگرایی و برونگرایی آنها دارد. به گونه­ای که ممکن است یک فرد برونگرا در اثر شدت فشارهای وارده ناشی از اضطراب به تدریج به فردی درونگرا تبدیل شود و در صورتی که این فشار همچنان ادامه داشته باشد، ممکن است در افرادی که با مشاغل اجتماعی سروکار دارند و باید در تعامل دائم با جامعه باشند، سبب کاهش شدید کارآیی آنها شود.

براساس دیدگاه آیزنک[8] ، نظریۀ یونگ مبنی بر اینکه « درونگرایی به عنوان یک حالت روانشناختی طبیعی در شرایط خاص محیطی است » صحیح می­باشد و این امر مبتنی بر خواص فیزیولوژیکی بدن است و به عنوان یک واکنش در برابر اضطراب تلقی می­شود.

نظریۀ آیزنک اشاره به این دارد که بروز درونگرایی و برونگرایی در افراد همیشه حالت نسبی داشته و در ارتباط با وقایع خارجی زندگی آنها می­باشد به صورتی که در شرایط مناسب افراد دارای یک حد تعادل در رفتارهای درونگرا یا برونگرا خویش بوده و بر اساس شرایط زندگی خویش ممکن است بیشتر به سوی درونگرایی و برونگرایی متمایل شوند.

به طور مثال فردی که در حالت عادی برونگرا است ممکن است پس از تماس طولانی مدت با اضطراب مزمن تبدیل به یک فرد برونگرا شود و پس از رفع اضطراب می­تواند دوباره به شخصیت درونگرای خویش برگشت نماید ( آیزنک، 1981 )

از سوی دیگر افراد درونگرا در مواردی که جامعه شان افراد برونگرا مورد تقدیر و ستایش قرار می گیرند، دچار خجالت زدگی و احساس کم ارزشی می کنند( آردن، 1996) .

موضوع تحقیق :

بررسی رابطۀ بین اضطراب و تیپ­های شخصیتی دانشجویان دختر

تعریف موضوع تحقیق :

این بررسی در ارتباط با دانشجویان دختر رشتۀ مشاوره و راهنمایی دانشگاه ولیعصر ( واحد تهران مرکز ) انجام شده است. این پژوهش، بررسی رابطه بین اضطراب این گروه دانشجویان و ویژگی های شخصیتی درونگرا و برونگرا و میانگرا است و اینکه آیا میزان اضطراب با تیپ شخصیتی درونگرا و برونگراو میانگرا دانشجویان رابطه دارد؟

هدف کلی :

شناسایی رابطۀ بین اضطراب و تیپ­های شخصیتی درونگرا، برونگرای و میانگرا دانشجویان دختر

اهداف فرعی :

1-شناسایی رابطۀ بین اضطراب خفیف و متوسط، و شخصیت­های برونگرا و میانگرا

2-شناسایی رابطۀ بین اضطراب شدید و شخصیت­های درونگرا

فرضیۀ کلی :

بین اضطراب و تیپ­های شخصیتی درونگرا و برونگرا دانشجویان دختر رابطه وجود دارد.

فرضیات فرعی :

1-شخصیت­های برونگرا و میانگرا معمولاً دارای اضطراب خفیف و متوسط هستند.

2-شخصیت­های درونگرا معمولاً دارای اضطراب شدید هستند.

متغیرهای تحقیق :

متغیر مستقل :تیپ ها یا ویژگی های شخصیتی درونگرا، برونگرا، میانگرا

متغیر وابسته : اضطراب

محدودیت­های تحقیق :

الف - محدودیت­هایی که در اختیار پژوهشگر می­باشد :

1- زمان اجرای تحقیق از محدودیت­هایی است که در اختیار پژوهشگر است که زمان مناسب را انتخاب کند.

2- مکان که در این تحقیق دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز مورد بررسی قرار گرفته است.

3- تعداد آزمودنی­ها که در این تحقیق 50 نفر از دانشجویان رشتۀ مشاوره و راهنمای مورد بررسی قرار گرفته­اند.

ب‌-محدودیت­هایی که خارج از کنترل پژوهشگر می­باشد :

1- طبقۀ اجتماعی و سطح فرهنگی آزمودنی­ها

2- میزان صداقت آزمودنی­ها

3- تفکر متفاوت آزمودنی­ها

محیط پژوهش :

مکان اجرای پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز، دانشکدۀ روانشناسی وعلوم اجتماعی می باشد، که با همکاری دانشجویان ، محیطی مناسب برای اجرای این پژوهش فراهم گردید.

تعریف اصطلاحات و واژه­ها :

آزمودنی ( subject )

افرادی هستند که ابزار اندازه گیری در مراحل پژوهش بواسطۀ آنان تکمیل گردیده است.

پرسشنامه ( Inventory )

پرسشنامه، وسیله­ای کم حجم و بدون صرف وقت زیاد است که بیشتر در تحقیقات علوم رفتاری مورد استفاده قرار می­گیرد. و شامل جمله­ها یا پرسش­های متعددی دربارۀ خصوصیات ، رفتارها، و نگرش­ها و ... به کار می­رود.

فرضیه ( Hypothesis )

تحقیق به روش علمی حول محور یک مسئله یا مشکل صورت می­گیرد. قدرت تصور و حدس ذهنی انسان به عنوان یک محقق به او امکان می­دهد تا در مورد موضوعات مختلف بیاندیشید، حدس بزند، تصویر ذهنی ایجاد کند و راه حل­های مختلف پیشنهاد کند. یک محقق از همین روش برای طرح یک یا چند فرضیه برای نتیجه تحقیق استفاده می­کند. بنابراین می­توان فرضیه تحقیق را یک حدس علمی یا پیش داوری دانست که بوسیلۀ جمع آوری حقایقی که منجربه تأ یید یا رد آن فرضیه شده، مورد آزمایش نیز قرار می­گیرد.

به عبارت دیگر، فرضیه راه حل پیشنهادی محقق برای حل مسئله تحقیق یا نتیجۀ تحقیق است.

متغیر ( Variable )

مشخصه، یک عنصر، یک پدیده یا هر چیزی است که قابلیت تغییر داشته و می­تواند مقادیر مختلفی را بپذیرد. به عبارت دیگر متغیر صفتی است قابل اندازه گیری که از شخصی به شخص دیگر قابل انتقال است.

نمره ( Score )

عددی که از یک تست بدست می­آید و معرف تراز موقعیت است.

تعریف اصطلاحات تخصصی

اضطراب ( anxiety )

اضطراب یک ترس درونی شده است از اینکه مبادا تجارب درد آور گذشته تکرار شوند. از دیدگاه فروید، کشش­های غریزی نامطلوب موجب اضطراب می­شوند. اضطراب با احساس ترس مترادف است با این تفاوت که ترس منشاء خارجی دارد در حالی که اضطراب منشاء درونی دارد. ( شفیع آبادی، 1378، ص 52 )

درون گرایی ( introversion )

رفتاری است که با دیدگاه درونی- ذهنی همراه بوده و فرد درونگرا آمادگی بیشتری برای خود داری و تسلط بر نفس از خود نشان می­دهد. این افراد کمتر تمایل به حضور در جمع دارند وبیشتر دقت خود را به مطالعه و فعالیت­های ذهنی انفرادی می­گذارنند. ( آیزنک ، 1947 )

برونگرایی ( extraversion )

رفتاری است که با دیدگاه عینی و خارجی مشخص شده و با فعالیت­ عملی بالاتری همراه است. افراد برونگرا آمادگی کمتری برای تسلط خویش دارند. ( آیزنک ، 1947 )

تعریف عملیاتی

فرد مضطرب

فردی است که در گزینش آزمودنی­ها از طریق پرسشنامۀ اضطراب کتل، نمرۀ اصلی یا تراز شده­ای بالاتر از 4 کسب نماید.

فرد درونگرا

فردی است که در گزینش آزمودنی­ها از طریق پرسشنامۀ مقیاس درونگرایی- برونگرایی میشل گوکلن در ستون I ( درونگرایی ) بیشتر از 25 پاسخ را مطابق کلید پاسخ دهد.

فرد برونگرا

فردی است که در گزینش آزمودنی­ها از طریق پرسشنامۀ مقیاس درونگرایی- برونگرایی میشل گوکلن در ستون II ( برونگرایی ) بیشتر از 25 پاسخ را مطابق کلید پاسخ دهد.

فرد میانگرا

فردی است که در گزینش آزمودنی ها از طریق پرسشنامۀ مقیاس درونگرایی – برونگرایی میشل گوکلن در ستون II و I بین 15 تا 35 پاسخ را مطابق کلید پاسخ دهد.

خلاصۀ سایر فصول

فصل دوم، شامل سابقه موضوع تحقیق است و اینکه چه نتایجی از تحقیقات و موضوعات مشابه بدست آمده است.

در فصل سوم، روش این تحقیق، آزمودنی­ها و چگونگی روش گزینش آنها، روش جمع آوری داده­ها و روش­های آماری بیان می­شود.

در فصل چهارم ، یافته­های تحقیق و تجزیه و تحلیل آنها خواهد آمد.

و در نهایت در فصل پنجم، خلاصۀ تحقیق ، تحلیل نتایج ، پیشنهادات و پیوستها خواد آمد.


مقدمه

اضطراب واکنشی است که فرد در مقابل یک موقعیت ضربه آمیز از خود نشان می دهد و در مهار کردن آن ناتوان است. در واقع اضطراب یک کشانندۀ ثانوی است که پاسخی اجتنابی را در بر می گیرد.

شخصیت مجموعه ای سازمان یافته از خصوصیات نسبتا پایدار و مداوم است که بر روی هم یک فرد را از سایر افراد متمایز می کند. شخصیت را براساس صفت بارز به شخصیت های درونگرا ، برونگرا و ... تقسیم کرده اند، که هرکدام از این شخصیت ها ویژگی های خاص خود را دارند.

اضطراب

اضطراب در سراسر طبقه بندی بیماری­های روانی به چشم می­خورد. این اختلال بالاترین حد رنج روانی است. اضطراب غالباً با ترس که داری پاره­ای از خصیصه­های روان شناختی و فیزیولوژیکی است مشتبه می­شود و ترجمۀ دقیق کلمۀ ترس[9] که توسط فروید به کار رفته مسایلی را در زمینۀ فهم اصطلاحات مطرح می­کند. باید گفت که با پیشرفت بررسی­های مرضی نه تنها در راه متمایز کردن اشکال اضطراب گام برداشته شده بلکه تفاوت­های روان شناختی و فیزیولوژیکی ( گل هورن­[10] ) آن با ترس نشان داده شده و حتی در نمایاندن این تفاوت از راه تحلیل عوامل ( کتل[11] و بارتلت[12] 1971 ) توفیق حاصل شده است. اضطراب بدون آن که به منزلۀ انگیزش باشد در بیشتر موارد نیزوی نیروی ایجاد اغتشاش و فروریختگی سازمان رفتارهاست.

فروید ( در سال 1895 ) سازمان یافتگی اضطراب را زیر عنوان روان آزردگی اضطراب به صورت یک بیماری مستقل بنا کرد. این روان آزردگی دارای دو گروه از نشانه­های مرضی است: گروه اول گروهی است که در آن اضطراب به شکل حاد به صورت یک تجربۀ روان تنی[13] نشان داده می­شود و گروه دوم گروهی است که فرد تظاهرات گوناگون بدنی را به شکل نشانه­های مرضی آزردگی­های جسمانی از خود بروز می­دهد.

اضطراب به شکل یک بحران حاد، غالباً چندین دقیقه طول می­کشد، و در موارد افراطی چندین ساعت ادامه دارد. فرد در خود احساس نامطبوعی از یک ترس نا معین « ترس بدون موضوع » وحشت زدگی، بلکه درماندگی و حتی مرگ دارد. در اکثریت عظیمی از موارد، به این حالات، تظاهرات دستگاه عصبی مستقل، مشابه آنچه در هیجان­ها وجود دارد، افزوده می­شوند: از قبیل تپش قلب، مشکلات تنفسی همراه با احساس فشردگی قفسۀ صدری و خفگی، تعرق مفرط، لرزه، کم تنودی[14] و احساس سستی در پاها، در پاره­ای از موارد میل به ادرار کردن می­تواند به این بحران پایان بخشد. این نوع اضطراب به حوادث خاصی وابسته نیست و به همین دلیل به اضطراب

« نوسانی » موسوم است. اما با این وجود ممکن است با پاره­ای از کیفیاتی که از طنین فردی غنی باشند در رابطه باشد.

به نظر می­رسد که هر فرد از نظر دستگاه مستقل عصبی تظاهرات خاص خود را دارد، و این امر به سود نظریۀ لاسه[15] است، فیزیولوژیستی که برای وی هر فرد دارای یک پاسخ اختصاصی و خود خاسته در برابر تنیدگی[16] هاست.

اختلالات بدنی را که دارای طول مدت بیشتری هستند غالباً به اضطراب مزمن یا « معادل­های بحران اضطراب » ( فروید) تعبیر کرده­اند. این اختلالات ممکن است با بحران­های گاهگاهی همراه و یا از آنها مستقل باشند.

تعریف اضطراب ، جنبه­ها و جلوه­های مختلف آن

اضطراب به منزلۀ بخشی از زندگی هر انسان، در همۀ افراد در حدّی اعتدال آمیز وجود دارد و در این حدّ، به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی می­شود به گونه­ای که می­توان گفت ، « اگر اضطراب نبود، همۀ ما پشت میزها یمان به خواب می­رفتیم » ( استیفن[17] ، 1982؛ به نقل از کامر[18] ، 1995 ) . فقدان اضطراب ممکن است ما را با مشکلات و خطرات قابل ملاحظه­ای مواجه کند: اضطراب است که ما را وا می­دارد تا برای معاینه­ای کلی به پزشک مراجعه کنیم؛ کتابهایی را که از کتابخانه به عاریت گرفته­ایم بازگردانیم؛ در یک جادۀ لغزنده با احتیاط رانندگی کنیم ... و بدین ترتیب زندگی طولانی­تر، سازنده­تر و بارورتری داشته باشیم . بنابراین اضطراب به منزلۀ بخشی از زندگی هر انسان، یکی از مؤلفه­های ساختار شخصیت وی را تشکیل می­دهد و از این زاویه است که پاره­ای از اضطرابهای دوران کودکی و نوجوانی را می­توان بهنجار دانست و تأثیر مثبت آنها را بر فرایند تحول پذیرفت ؛ چرا که این فرصت را برای افراد فراهم می­آورند تا مکانیزمهای سازشی خود را در جهت مواجهه با منابع تنیدگی زا[19] و اضطراب انگیز گسترش دهند.

به عبارت دیگر، می­توان گفت که اضطراب در پاره­ای از مواقع، سازندگی و خلاقیت را در فرد ایجاد می­کند، امکان تجسم موقعیتها و سلطه بر آنها را فراهم می­آورد و یا آنکه وی را برمی­انگیزد تا به جدّی با مسئولیت مهمی مانند آماده شدن برای یک امتحان یا پذیرفتن یک وظیفۀ اجتماعی مواجه شود.

بالعکس، اضطراب مرضی نیز وجود دارد، چرا که اگر حدّی از اضطراب می­تواند سازنده و مفید باشد و اگر اغلب مردم اضطراب را تجربه می­کنند، امّا این حالت ممکن است جنبۀ مزمن و مداوم بیابد که در این صورت نه تنها نمی­توان پاسخ را سازش یافته تلقی کرد که فرد را از بخش عمده­ای از امکاناتش محروم می­کند،

فقط براساس راهبردهای محدود کنندۀ آزادی و انعطاف فردی کاهش می­یابد و طیف گستردۀ اختلالهای اضطرابی را که از اختلالهای شناختی و بدنی تا ترسهای غیر موجه و وحشتزدگیها گسترده­اند، به وجود می­آورد.

الف) اضطراب، عموماً یک انتظار به ستوه آونده است، به منزلۀ چیزی است که ممکن است در تنشی گسترده و موحش و اغلب بی­نام، اتفاق افتد. این حالت که به شکل احساس و تجربۀ کنونی مانند هر اغتشاش هیجانی در دو سطح همبستۀ روانی و بدنی در فرد پدید می­آید، ممکن است به یک تهدید عینی « اضطراب آور » ( تهدید مستقیم یا غیر مستقیم مرگ، حادثۀ شو م شخصی یا مجازات ) نیز وابسته باشد ( لافون[20]، 1973 ) .

ب) اضطراب عبارت است از واکنش فرد در مقابل یک موقعیت ضربه آمیز، یعنی موقعیتی که زیر تأثیر بالا گرفتن تحریکات اعم از بیرونی یا درونی واقع شده وفرد در مهار کردن آنها ناتوان است ( چاپلین[21]، 1975 ) .

ج) ناراحتی در عین حال روانی و بدنی که براثر ترسی مبهم و احساس نا ایمنی و تیره روزی قریب الوقوع در فرد آدمی به وجود می­آید ( پیه رون[22]، 1985 ) .

د) در چهار چوب، رفتاری نگری تجربی، اضطراب به منزلۀ یک کشانندۀ ثانوی است که پاسخی اجتنابی را در بر می­گیرد. مثلاً در حضور یک محّرک غیر شرطی ( معمولاً یک شوک یا تکان )[23]، رفتارهایی از حیوان سرمی­زند که در حکم نشانه­های محرز اضطراب قلمداد می­شوند و دفع ادرار و مدفوع یا حمله به دستگاههای آزمایش و جز آن در شمار آنها قرار می­گیرند (چاپلین ، 1975 ) .

ه) اضطراب به منزلۀ حالت هیجانی توأم با هشیاری مستقیم نسبت به بی­معنایی، نقص و نابسامانی جهانی است که در آن زندگی می­کنیم ( ربر، 1985 ) .

و) نگرانی پیشاپیش نسبت به خطرها یا بدبختیهای آینده ، توأم با احساس بی­لذتی[24] یا نشانه­های بدنی تنش، منبع خطر پیش بینی شده می­تواند درونی یا بیرونی باشد ( Dsm IV ، 1994 ) .

دریک جمع بندی کلی ، شاید بتوان اضطراب را به عنوان احساس رنج آوری که با یک موقعیت ضربه آمیز کنونی یا با انتظار خطری که به شیئی نامعین وابسته است، تعریف کرد. در واقع ،بجز در پاره­ای از نظریه­های رفتاری نگر، از اصطلاح اضطراب معمولاً معنایی وسیعتر از آنچه با تجربه­های رنج آور فرد مرتبط است، استنباط می­شود.

به عبارت دیگر، اضطراب مستلزم مفهوم نا ایمنی یا تهدیدی است که فرد منبع آن را بوضوح درک نمی­کند، در حالی که اصطلاح ترس به احساسی پوشش می­دهد که در مقابل یک شیء که به منزلۀ شیئی خطرناک محسوب می­شود، به وجود می­آید. از همین زاویه است که اغلب روانشناسان ترس را از اضطراب متمایز کرده­اند. بدین معنا که ترس را واکنش در برابر خطری دانسته­اند که با ایجاد حالت احتیاط، اجتناب و گریز در فرد، بوجود می­آید.

اضطراب به عنوان پاسخ آموخته شده

در نظریۀ یاد گیری اجتماعی به جای تعارض های درونی، شیوه­هایی در مدار توجه قرارمی­گیرد که طی آن، اضطراب از راه یادگیری با برخی موقعیتها مرتبط می­شود. دختر بچه­ای که والدینش او را به خاطر عصیان در برابر خواستهایشان و پافشاری بر خواستهای خودش تنبیه کرده­اند، سرانجام یاد می­گیرد که درد تنبیه را به رفتار ابراز وجود پیوند دهد. از این راه بعدها هر بار که دختر به فکر ابراز وجود و ایستادگی در برابر والدین خود می­افتد، مضطرب می­شود.

گاه ترسهایی که در دوران کودکی یاد گرفته شده به دشواری خاموش می­شود. برای نمونه، هرگاه نخستین واکنش کودک به صورت کناره گیری یا فرار از موقعیت اضطراب­زا باشد در آن صورت ممکن است کودک نتواند دریابد که چه وقت آن موقعیت خالی از خطرست. دختر- بچه­ای که به خاطر ابراز وجود تنبیه شده ممکن است هیچگاه یاد نگیرد که ابراز خواستها در برخی موقعیتها کاری درست و پاداش یابنده است.

پژوهشهایی که با حیوانها شده نشان می­دهد که خاموش شدن پاسخهای اجتنابی تا چه اندازه می­تواند دشوار باشد. حیوانی که یاد گرفته برای اجتناب از ضربۀ برقی در جعبۀ دو سره از رودی مانعی ببرد ممکن است یاد بگیرد که با دریافت نشانۀ هشدار همواره از روی مانع بپرد اگر چه به جز در چند کوشش نخست، در همۀ کوششهای بعدی به دنبال هشدار، ضربه­ای در کار نباشد. این حیوان حتی یک با هم فرصت یادگیری این نکته را به خود نمی­دهد که ضربۀ برقی قطع شده است.

کودکی نیز که یک بار برخورد ناراحت کننده­ای با یک سگ داشته و پس از آن با دیدن هر سگ دیگری راه فرار در پیش می­گیرد. به همین ترتیب فرصتی پیدا نمی­کند تا دریابد که بیشتر سگها رفتار دوستانه­ای دارند، نکته اینجاست که چون فرار از سگ یک رفتار تقویت کننده است ( چون پاسخی است که ترس راکم می­کند) بنابراین کودک به این رفتار ادامه خواهد داد. یک بزرگسال نیز ممکن است از موقعیتهایی که در دوران کودکی برایش اضطراب­زا بوده­اند همچنان اجتناب کند، زیرا هیچگاه به ارزیابی دوبارۀ تهدید مزبور نمی­پردازد یا درپی راه و روشی برای کنار آمدن با آن نمی­رود.

اضطراب در معنای نداشتن کنترل

گفته می­شود که هنگامی احساس اضطراب به آدمی دست می­دهد که با موقعیتی روبه رو شود که کنترلی برآن ندارد. ممکن است با موقعیت تازه­ای روبه رو گردیم و مجبور شویم آن را با دیدی که از دنیا و خودمان داریم در هم آمیخته و سازمان بدهیم. یا چنانکه در مورد بسیاری از تجربه­های ما پیش می­آید، ممکن است در موقعیت مبهمی قرار گیریم و مجبور شویم آن را در تصویری که از جهان داریم بگنجانیم. در غالب نظریه­های اضطراب، کنترل ناپذیر بودن آنچه روی می­دهد و احساس در ماندگی در برابر آن ، هسته و مدار نظریه است. مثلاً طبق نظریۀ روانکاوی ، اضطراب هنگامی ایجاد می­شود که « تکانه­های کنترل ناپذیری خود را به خطر می­اندازند. مطابق نظریۀ یادگیری اجتماعی ، هنگامی آدمیان مضطرب می­شوند که با محرک درد آوری روبه رو می­شوند که فقط از راه اجتناب می­توان آن را کنترل کرد. درجه و شدّ ت اضطرابی که در موقعیتهای فشار زا احساس می­شود تا حدود زیادی بستگی به این داردکه در نظر شخص، آن موقعیت تا چه مایه در کنترل و اختیار وی است.

کنار آمدن با اضطراب

از آنجا که اضطراب ، هیجان بسیار نا گواری است نمی­توان آن را مدت درازی تحمل کرد. در این موارد سخت تمایل داریم کاری کنیم که ناراحتی تخفیف پیدا کند. در هر آدمی در طول زندگی روشهای گوناگونی برای کنار آمدن با موقعیتهای اضطراب زا و احساس اضطراب، تکوین می­یابد. برای کنار آمدن با اضطراب دو خط مشی اصلی وجود دارد. در یکی از آنها خود مسأله در مدار توجه قرار می­گیرد: شخص موقعیت اضطراب زا را ارزیابی می­کند و سپس دست به کار ی می­زند تا آن موقعیت را تغییر دهد یا از آن اجتناب نماید. در خط مشی دیگر، خود هیجان در مدار توجه قرار می­گیرد: شخص به جای درگیری مستقیم با مسأله­ای که اضطراب زا است می­کوشد تا از راه­های گوناگون از احساس اضطراب خود بکاهد.

هر آدمی برای رویارویی با موقعیتهای فشار زا راه و روشی خاص خود دارد که در هر حال آمیزه­ای است از دو خط مشی هیجان- مدار و مسأله- مدار. در غالب موارد خط مشی مسأله- مدار، گرایش سالم­تری است، اما اینهم هست که برای هر مسأله­ای راه حل سهل و ساده­ای وجود ندارد. آدمیان در مواردی مانند بیماری وخیم یک فرد محبوب یا وابستگی یک والد پیر، ممکن است در عین کوشش برای حل مسأله، به دفاع از خویش در برابر اضطراب هم نیاز داشته باشند.

شخصیت مضطرب

سازمان یافتگی اضطرابی شخصیت با واقعیات انکار ناپذیر روزمره مربوط می­شود. بدبختانه در موارد بسیار زیادی درک این چاچوب را به دریافت­های شهودی واگذار کرده­اند. رگه­های این خلق و خو را می­توان درگروه مرضی « روان دردمندی توان زدوده » اشنایدر ، در گروه « سرشت مضطرب » دوو[25] ولوگر[26] ، دو نوع » شخصیت توان زدودۀ »[27] طبقه بندی­های روان پزشکی بازیافت: کتل توانسته است از طریق تحلیل عوامل و براساس اشباع علائم کلینیکی ، و مواد یک پرسشنامه و تست­های فیزیولوریک به وجود یک عامل اضطراب[28] دست یابد.


بررسی راه‌های آموزش خلاق با رویکرد تعمیق و تقویت باورهای دینی (نماز) در دانش آموزان دبستانی دختر شهر تهران

در سال های اخیر، با توجه به تلاش های بسیاری که در آموزش مفاهیم دینی در مدارس صورت گرفته و نیز فعّالیّت های بی وقفه ای که مربیان تربیتی برای آشنایی کودکان با مبانی دینی انجام داده اند ، تنها شاهد انبوه سازی مطالب ذهنی آنان به عنوان محفوظات هستیم و این آموزه های تعالی بخش که سبک زندگی و شیوه ی اعتقادات آینده ی فرد را می سازد ، اگر با بینش و بصیرت ص
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 320 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 215
بررسی راه‌های آموزش خلاق با رویکرد تعمیق و تقویت باورهای دینی (نماز) در دانش آموزان دبستانی دختر شهر تهران

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان صفحه

چکیده

مقدمه

فصل اول : کلیات

1-1 بیان مسئله ................................. 2

1-2 اهمیت و ضرورت موضوع......................... 3

1-3 اهداف تحقیق ................................ 5

1-4 سوال های تحقیق.............................. 5

1-5 فرضیات تحقیق................................ 6

1-6 تعاریف نظری و عملیاتی تحقیق................. 7

1-7 محدودیت های تحقیق .......................... 10

فصل دوم : پیشینه ی تحقیق

2-1 مقدمه ................................. 12

2-2 تاریخچه ی باورهای دینی ..................... 13

2-3 ادیان و نگاه آنها به نماز و نیایش........... 19

2-3-1 نماز در آیین زرتشت........................ 20

2-3-2 نماز در آیین یهود........................ 22

2-3-3 نماز در آیین مسیحیت...................... 24

2-3-4 نماز در آیین مقدّس اسلام................... 25

2-4 تربیت دینی در دوران کودکی و نوجوانی......... 28

2-5تربیت دینی در دوره ی ابتدایی................. 31

2-5-1نقش توجه به نیاز های کودکان در تربیت دینی.. 32

2-5-2نقش آموزش خلاق در تربیت دینی کودک........... 33

2-5-3نقش انگیزش در تربیت دینی کودک.............. 33

2-5-4نقش محبت و ایمنی در تربیت دینی کودک........ 34

2-5-5نقش فرا دهنده در تربیت دینی کودک........... 34

2-5-6نقش محیط آموزشی در تربیت دینی کودک......... 35

2-5-7نقش تفکر در تربیت دینی کودک................ 35

2-5-8نقش روان شناسی رشد در تربیت دینی کودک...... 38

2-5-8-أ. رشد و تکامل بدنی....................... 39

2-5-8-ب. رشد و تکامل گویایی..................... 41

2-5-8-ج. رشد و تکامل عقلی....................... 42

2-5-8-د. رشد و تکامل اخلاقی...................... 43

2-5-8-ه. تفاوت های جنسی و ویژگی های مختلف آن ها. 46

2-5-8-و. ویژگی های دختران در سنین ابتدایی....... 48

2-5-9نقش بصیرت گرایی در تربیت دینی کودک......... 51

2-6تربیت بصیرت گرا.............................. 52

2-7مفهوم بصیرت گرایی............................ 54

2-7-أ.توانایی فهم زندگی (فهم وتشخیص) ........... 55

2-7-ب.نقد زندگی (تمییز وداوری) ................. 55

2-7-ج.تصمیم برای زندگی (تصمیم گیری) ............ 56

2-8طبقات و حوزه های یادگیری در رویکرد بصیرت گرا. 57

2-8-أ. حوزه ی درک مفاهیم........................ 58

2-8-أ.1- فهم.................................... 58

2-8-أ.2- تعقل................................... 59

2-8-أ.3- دانش................................... 59

2-8-أ.4-تفکر منطقی.............................. 59

2-8-ب.حوزه ی کسب مهارت.......................... 60

2-8-ج. حوزه ی به کار گیری مفاهیم ومهارت ها...... 60

2-8-د. حوزه ی تحلیل نقادانه وسازمان دهی افکار... 61

2-8-ه. یادگیری ، ارتباط حوزه های چهارگانه با هم. 62

2-9بصیرت ، توانایی تشخیص و تمییز توانایی تصمیم گیری 63

2-10راه برد های تعلیم وتربیت بصیرت گرا.......... 64

2-10-1 فرایند محوری............................. 64

2-10-2 دانش آموز محوری.......................... 64

2-10-3معلم ، مدیر یادگیری و الگوی رفتار......... 65

2-10-4 رد رویکرد ذهن گرا........................ 65

2-10-5اهمیت طراز تحول شناختی شاگردان در حوزه ی مفاهیم دینی 66

2-10-6 ارزشیابی کیفی و مستمر................... 67

2-11 گام های آموزشی در تعلیم وتربیت دینی کودکان. 68

2-11-أ.گام اول.................................. 68

2-11-ب.گام دوم.................................. 68

2-11-ج.گام سوم.................................. 69

2-11-د.گام چهارم................................ 69

2-11-ه.گام پنجم................................. 70

2-11-و.گام ششم.................................. 70

2-11-ز.گام آخر.................................. 70

2-12آموزش خلاق................................... 71

2-12-1تفکّر...................................... 74

2-12-2تفکّر خلاق.................................. 79

2-12-3اصول آموزش خلاق............................ 82

2-12-3-أ.اصل بازی............................... 82

2-12-3-ب.اصل شادی و لذت......................... 82

2-12-3-ج.اصل سادگی.............................. 82

2-12-3-د.اصل آموختن در آزادی.................... 82

2-12-3-ه.اصل کنجکاوی............................ 83

2-12-3-و.اصل ایمنی.............................. 83

2-12-3ز.اصل اندیشه سازی......................... 83

2-12-3-ح.اصل خلاقیّت.............................. 84

2-12-3-ت.اصل همیاری با آموزگار.................. 84

2-13مفهوم خلاقیت................................. 85

2-13-1دیدگاه های مختلف در خصوص خلاقیّت............ 88

2-13-2 اهمّیّت و ضرورت پرورش خلاقیّت................ 93

2-13-3رشد و پرورش خلاقیّت در کودکان............... 94

2-13-4الگوی پیشنهادی خلاقیّت آموزی در دبستان...... 97

2-13-4-أ.روش مستقیم............................. 97

2-13-4-ب.روش غیر مستقیم آموزش خلاقیت............. 98

2-13-4-ب.1 آموزش خلاق............................ 98

2-13-4-ب.2آمیختن عمق درس با هنر................. 98

2-13-4-ب.3آموزش های اجتماعی..................... 98

2-13-4-ب.4 ایجاد فضای خنده و بازی در جریان آموزش 99

2-13-4-ب.5 آمیختن آموزش با محرّک بدنی............ 99

2-13-4-ب.6 پذیرش تخیلات کودکان................... 100

2-13-4-ب.7 آموزش فن آوری و روش های حل مسأله..... 100

2-13-4ویژگی ها و صفات افراد خلاق................. 104

2-14فهم رفتار دانش آموزان در نظام اجتماعی آموزش و پرورش 109

2-14-1 رفتار اثربخش ، کار آمد و تاثیر گذار...... 113

2-14-1-أ.اثربخشی................................ 114

2-14-1-ب.کارآمدی................................ 114

2-14-1-ج. تأثیر گذار............................ 115

2-15آموزش وروابط نقش ها ........................ 115

2-16 نظریه ها و تئوری های مرتبط با موضوع........ 117

2-16-أ. نظریه ی پیاژه .......................... 117

2-16-ب.نظریه ی هارمز............................ 120

2-16-ج. نظریه ی گلدمن........................... 121

2-16-د.نظریه ی فلور............................. 123

2-16-د.1 اصل توجه انتخابی....................... 123

2-16-د.2 اصل ادراک انتخابی...................... 124

2-16-د.3 اصل یادآوری انتخابی.................... 124

2-16-د.4 اصل کنش انتخابی........................ 124

2-16-ه.نظریه ی هاولند ......................... 125

2-16-و.نظریه تأثیر نگرش بر رفتار................ 127

2-17رابطه ی یادگیری با ایمان وعمل............... 129

2-17.أ ایمان ، عمل یا بصیرت..................... 131

2-17.ب ارزشیابی یادگیری یا ارزشیابی ایمان وعمل.. 132

2-18آموزه هایی در تعلیم وتربیت دینی خلاق با رویکرد بصیرت گرایی 132

2-18-أ.اصل اول:تعلیم وتربیت برای کمال........... 132

2-18-ب.اصل دوم: تعلیم وتربیت برای زندگی فردی واجتماعی 133

2-18-ج. اصل سوم: تعلیم وتربیت برای تحول جامعه... 133

2-18-د. اصل چهارم:انتخاب روش های تربیتی......... 134

2-18-ه. اصل پنجم:اهمیت تفکر خلاق................. 135

2-18-و. اصل ششم:جایگاه والای معلم................ 135

2-18-ز. اصل هفتم:معلم هدایتگر................... 135

2-18-ح. اصل هشتم:اهمیت رابطه ی معلم و شاگرد..... 136

2-18-ت.اصل نهم:برقراری تعادل میان ذهنیت و عینیت گرایی 136

2-18-ی. اصل دهم:محوریت کودک در تربیت دینی ابتدایی 137

2-19نتایج و مطالعات و تحقیقات داخلی مرتبط با موضوع 138

2-20نتایج مطالعات و تحقیقات خارجی مرتبط با موضوع 145

فصل سوم :روش تحقیق و مراحل اجرای تحقیق

3-1روش تحقیق .................................. 148

3-2 ابزار جمع آوری اطلاعات و تحلیل داده ها....... 149

3-3 شیوه اجرا و انجام پژوهش..................... 149

فصل چهارم : یافته ها وتجزیه و تحلیل آن ها

4-1تعلیم وتربیت باورهای دینی (نماز) در مدارس ابتدایی 152

4-1-أ.ارتباط و نزدیکی با مبانی اعتقادی.......... 155

4-1-ب.ایجاد انگیزه و گرایش درونی................ 155

4-1-ج.تقویت تفکر و معرفت دینی (بصیرت) .......... 155

4-2نقش مدارس در آموزش نماز به کودکان............ 156

4-2-أ.ایجاد شور واشتیاق......................... 156

4-2-ب.ارائه ی الگوهای دینی...................... 156

4-2-ج.نقش ایجاد معرفت وشناخت.................... 157

4-2-د.نقش نهادینه کردن فرهنگ نماز............... 157

4-2-ه.نقش ساخت نگرش مثبت در کودکان.............. 158

4-2-و.نقش جهت دهی اخلاقی ....................... 159

4-3رابطه ی خلاقیت با رشد و تقویت باورهای دینی (نماز) 160

4-4رابطه ی نماز و خلاقیت در مدارس ابتدایی........ 165

4-4-أ.توصیف اطلاعات مصاحبه ای.................... 169

4-4-ب.اطلاعات عمومی پاسخگویان و مصاحبه شوندگان... 171

جدول (4-1) ................................ 173

جدول (4-2) ................................ 174

جدول (4-3) ................................ 175

جدول(4-4) ................................. 176

جدول(4-5) ................................. 177

4-4-ج.تجزیه وتحلیل یافته ها ................... 178

4-4-د.تحلیل اطلاعات استخراج شده.................. 181

فصل پنجم : نتیجه گیری

5-1خلاصه ی تحقیق ............................... 184

5-2نتیجه گیری................................... 185

5-2-أ.نتایج یافته های کتابخانه ای............... 185

5-2-ب. نتایج یافته های مصاحبه ای................ 190

پیشنهادات....................................... 192

منابع و مأخذ: .................................. 194

چکیده ی انگلیسی

1.1. بیان مسئله

در سال های اخیر، با توجه به تلاش های بسیاری که در آموزش مفاهیم دینی در مدارس صورت گرفته و نیز فعّالیّت های بی وقفه ای که مربیان تربیتی برای آشنایی کودکان با مبانی دینی انجام داده اند ، تنها شاهد انبوه سازی مطالب ذهنی آنان به عنوان محفوظات هستیم و این آموزه های تعالی بخش که سبک زندگی و شیوه ی اعتقادات آینده ی فرد را می سازد ، اگر با بینش و بصیرت صحیح صورت نگیرد به مرور کمرنگ شده و یا در مواجهه فرد با زرق و برق های فرهنگ های بیگانه دچار سردرگمی و در نهایت حذف اعتقادات آنها می گردد . تغییرات برنامه های درسی در دوران ابتدایی و نگرش های جدید مسئولان آموزش و پرورش در تدوین کتب آموزشی ، حاکی از آن است که گام های مؤثری در این راه برداشته شده است ، اما هنوز نیاز به ارائه ی راهکارها و الگوهای آموزشی مناسب تر جهت انتقال آموزه های دینی خصوصاً نماز در مدارس هستیم.

تربیت دینی صحیح در طول دوران ابتدایی می تواند به عنوان یکی از مهم ترین عوامل جلوگیری از ناهنجاری های رفتاری و رشد اندیشه های دینی و تقویت باورهای اعتقادی در فرد باشد . هنگامی که از نهادینه شدن تربیت دینی صحبت به میان می آید ، منظور این است که کودکان به عنوان نسل فردا باید سیر زندگی و اهداف خود را در بستر نظام اعتقادی جامعه مشخص کنند . دکتر باهنر در این باره می نویسد : تجربیات موجود و تحقیقات انجام شده نشانگر آن است که مسأله آموزش دینی از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و گاهی با تأثیرات معکوسی نیز همراه گردیده است . ( باهنر ، 1385 )

در سال های اخیر در میان نسل جـوان و نوجـوان ، نوعی تردید در همه ی باورها و خود باختگی

در برابر نئومدرنیسم[1] دیده می شود . به گونه ای که اسلامی که در کلاس های دینی بیان می شود ،

نمی تواند پاسخگوی دانش آموزان و مشکلات آنها باشد . ( قائمی ، بی تا )

به نظر می رسد که دغدغه های فکری بسیاری از اندیشمندان اسلامی نیز همین موضوع باشد ، که

چگونه می توان با توجه به فرصت های استثنایی دوران تحصیل باورهای دینی و اعتقادات زیر بنایی مذهبی کودکان را در جهت تثبیت ایمان مذهبی آنها در آینده شکل داد . چون به وجود آوردن و شکل دادن یک بینش صحیح و ارتباط دادن ارزش های فرد با ارزش های دینی از طریق روش های خلاقانه می تواند در این امر مهم بسیار موثر و مفید واقع شود ، بنابراین پژوهش حاضر سعی دارد معلوم نماید که راهکارهای آموزش خلاق در آموزش مفاهیم دینی ( نماز ) به کودکان و نوجوانان و تعمیق باورهای دینی آنان ، چیست ؟ امیرالمؤمنین حضرت علی(ع ) در نهج البلاغه چنین می فرمایند :

" لا تقسیروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان "

فرزندان خود را بر آن اساس که خود تربیت شده اید تربیت نکنید که اینان برای زمان غیر از زمان شما آفریده شده اند . ( به نقل از قائمی ) به وضوح می توان از این سخن مولای متقیان برداشت نمود ، که شرایط جدید نیاز به خلاقیت های جدید و شیوه های آموزشی جدید دارد . روان شناسان و جامعه شناسان عصر حاضر نیز حداقل براین نکته اتفاق نظر دارند ، که انتقال مفاهیم به نسل های جدید نیاز به روش های همخوان با اوضاع و شرایط جدید دارد و تنوع اطلاعاتی در جهان می تواند در صورت بد عمل کردن و تاکید بر شیوه های سنتی ، به سادگی مورد بی توجّهی نسل جدید قرار گرفته و تمام تلاش های ما را بی ثمر سازد .

2.1. اهمّیّت و ضرورت موضوع :

آموزش مفاهیم و اعمال مذهبی به عنوان اصول اولیه زندگی اجتماعی در جامعه اسلامی محسوب می گردد . جامعه ای که تمام ارکان آن از ابتدایی ترین نهادها تا پیچیده ترین بنیادهای آن ، وابسته به احکام اسلام و برگرفته از اعتقادات دینی شیعه می باشد ، باید در انتقال اصول به کودکان ، بهترین شیوه های کاربردی را به کار بندد . انتقال و آموزش رفتارهای مختلف به کودکان امری بسیار پیچیده و حساس است و یکی از موضوع های مهمی است که روان شناسان در آن اتفاق نظر ندارند . یادگیری امری پیچیده و در عین حال ساده می باشد . تئوری های مختلف یادگیری و روش های انتقال مفاهیم به کودکان دارای تنوع بسیاری است . از تئوری های یادگیری و پرسش و پاسخ گرفته تا شرطی ابزاری و شرطی کلاسیک تا روش های جدیدی که توسط تئوریسین های مختلف علوم انسانی ارائه شده است .

امروزه شناخت به عنوان یکی از مورد پسندترین و پرکاربردترین مفاهیم روان شناسی محسوب می گردد و بسیاری از روان شناسان عصر حاضر با ارائه ی الگوهای مختلف شناختی ، سعی در اثبات نظریات خود از دیدگاه های مختلف دارند . اهمیت شناخت در آموزش و پرورش و درک پدیده ها و را در سیستم های مختلف آموزش و پرورش به وجود آورده است .

در جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم ، اعمال و رفتارهای اجتماعی تا حدود زیادی متأثر از آموزه های مختلفی است که توسط رسانه های جمعی ارائه می گردد . اگر ما نتوانیم در مواجهه با این سیل اطلاعات مختلف ، اهداف و آرمان های اولیه و زیر بنایی خود را منتقل و تثبیت کنیم ، بدون شک در آینده ی نزدیک با بحرانی فراگیر روبه رو خواهیم گشت که در آن شرایط ، دیگر نمی توان با ابزارهای سنتی و ساده به جنگ آنها رفت. لازم است در ابتدای تشکیل و تکمیل مفاهیم و اصول زیر بنایی اعتقادی افراد ، ما نیز با درایت خاص ، روش های مؤثرتر و خلاقانه تری را به کار ببریم و نوع دیدگاه ها و نگرش های نوجوانمان را بر پایه ی اعتقادات دینی و ارزش های معنوی دین اسلام محکم و استوار سازیم .

تحولات صنعتی ، بنیاد زندگی بشر را تغییر داده و حتّی محیط خانوادگی را نیز متحوّل ساخته است . بنابراین نباید روش هایی را به کار ببریم که برای آموزش ما از آن استفاده شده است . اصول دین همیشه ثابت و بدون تغییر است . ( حلال محمد ، حلال الی یوم القیامه ) امّا در نحوه ی آموزش می توان از راه های جدیدی استفاده کرد . سفر حج واجب است ، اما ضرورتی ندارد که در حال حاضر نیز ، با اسب یا شتر انجام شود . ( قائمی ، بی تا )

اگر ما زمان شناسی و جریان شناسی را به عنوان یک اصل بپذیریم ، نباید شاهد این قضیه باشیم که در امر آموزش مفاهیم دینی به فرزندانمان از سایر ادیان و جوامع عقب تر هستیم . باید مبنای کاری ما بر این باشد که آموزش مفاهیم دینی را با شیوه های جدید که دارای جذابیت ، مقبولیت و سبب ایجاد رغبت کامل در فرد باشد ، ارائه دهیم و بین آموزه های دینی و زندگی پیوندهای ناگستنی برقرار نماییم .

نماز به عنوان ستون دین اسلام در میان مسلمانان از جایگاه خاصی برخوردار است و به عنوان نماد عینی و اعتقادی مسلمین محسوب می گردد . اگر ما بتوانیم مسیر آموزش صحیح نماز را در مدارس به نحوی پیش ببریم که فرد بدون تذکر و یا اجبار با بینش و اراده ی کامل آن را به جا آورده و ارزش های خود را به طور کامل وابسته به ارزش های دینی بداند ، می توانیم ادعا کنیم که توانسته ایم در انتقال این ارزش بنیادی به نسل های جدید موفق عمل کرده ایم و در ضمن وابستگی فرد به این فریضه ، می تواند جلوی بسیاری از ناملایمات و بزهکاری های فردی و گروهی را بگیرد .

3.1. اهداف تحقیق :

هدف اصلی این پژوهش شناخت راه ها واصول آموزش خلاق در آموزش مفاهیم دینی ( نماز ) می باشد . در راستای این هدف اصلی ، اهداف فرعی دیگری نیز مدّ نظر است که عبارتند از :

1 – شناخت جایگاه نظر در آموزش مفاهیم دینی ( نماز )

2 – نقش خلاقیت و آموزش خلاق در تعمیق باورهای دینی ( نماز )

3 – بصیرت دینی و شناسایی نقش آن در تعمیق باورهای دینی

4.1. سؤال های تحقیق :

با توجه به اهداف در نظر گرفته شده ، سوال های این تحقیق عبارتند از :

1 – به منظور آموزش مفاهیم دینی به دانش آموزان ( نماز ) چه راه هایی وجود دارد ؟

2 – چگونه می توانیم آموزشی خلاق را برای انتقال مفاهیم دینی طراحی کنیم ؟

3 – تفکر در آموزش مفاهیم دینی ( نماز ) از چه جایگاهی برخوردار است ؟

4 – اصولی که به مربیان پرورشی می تواند کمک کند تا آموزشی عمیق و پایدار داشته باشند ، چیست ؟

5.1. فرضیات تحقیق :

فرضیه ی اصلی این پژوهش آن است که آموزش های خلاق در تعمیق و تقویت باورهای دینی ( نماز ) مؤثر است .

در راستای این زمینه اساسی ، محقق فرضیه های دیگری نیز در ذهن دارد که عبارتند از:

1 – مربیان تربیتی در مدارس ابتدایی بیشتر به صورت های کلیشه ای سعی در آموزش باورهای دینی دارند .

2 – داشتن بصیرت و بینش دینی در تثبیت آموزه های دینی ( نماز ) نقش بسیار مهمی دارد .

3 – هر چه آموزش مفاهیم پایه ای دینی ( نماز ) ، بیشتر همراه با تفکر و انتخاب باشد ، تأثیر آن بیشتر است .

4 – هر چه هماهنگی بین انتظارات و نقش های دانش آموزان بیشتر باشد ، آموزش بهتر انجام می گیرد.

5 – هر چه آموزش با انتظارات و گرایش های دانش آموزان هماهنگی بیشتری داشته باشد ، آموزش با موفقیت بیشتری انجام می گیرد .

6.1. تعاریف نظری و عملیاتی تحقیق

آموزش خلاق :

آموزشی که بر اساس تفکر واگرا طراحی شده و هر کودک با توجه به داشتن یک جریان متفاوت که نیازها و گرایش های ویژه ای را دارا می باشد ، طراحی می گردد. البته توجه به همگرایی و یکسان دیدن برخی از خصوصیات کودکان نیز مد نظر است . ( www. Cheessta.com )

در این پژوهش منظور از آموزش خلاق عبارت است : از آموزش هایی که مبتنی بر اصول تدریس فعال توسط مربی ، با توجه به اهداف یادگیری باشد . آموزش خلاق را نمی توان یک بعدی و با الگویی خاص برای افراد مختلف در نظر گرفت . لذا در این طرح با توجّه به ویژگی های فرهنگی خاص هر طبقه و نیز تفاوت های فردی مشخصی که مربیان مشاهده می کنند ، می توانند فرآیندهای مختلفی را برای انتقال آموزش مورد نظر ، ارائه دهند . آموزش خلاق می تواند با بازی ، لذّت ، ترغیب و تشویق کودک ، آزادی اندیشه و مشارکت در امور مختلف همراه باشد و در مجموع می توان گفت که آموزش خلاق، به مربی خلاق که به اصول اعتقادی و روان شناسی اجتماعی آشنایی داشته و روش انتقال آموزش خود را در شرایط مختلف کلیشه ای و سنتی قرار ندهد ، نیاز دارد . (کردی ،1381 )

تفکر خلاق :

تفکر خلاق عبارتست از : فرایند درک مشکلات ، مسائل ، کمبود اطلاعات وعوامل جا افتاده ، حدس زدن وفرضیه ساختن در مورد این کمبودها ، ارزیابی و آزمودن فرضیه ها ، حدس ، اصلاح وارزیابی مجدد آن ها و بالاخره ارائه نتایج (تورنس[2]، 1988).

در این پژوهش منظوراز تفکر خلاق : قدرت واستعداد بالفعل رسیده کودک ، در تمییز و تشخیص فعل یا اعمالی که انجام می دهد ، است . به عبارتی نوعی توانایی در فرد به وجود آید ، که بهتر بتواند ، خوب و بد را تشخیص داده و عمل مورد نظر خود را با اراده و منطق صحیح بپذیرد .

تعمیق و تقویت باورهای دینی :

دکتر شریعتمداری در این خصوص می نویسد : یادگیری از طریق شرطی ، یک یادگیری سطحی است و با یادگیری از طریق بصیرت و فهم که بر محور تفکر قرار دارد ، قابل تلفیق نیست . پایه ی ادراک یادگیری تفکر است و فهم ادراکی هر چیز نتیجه تفکر در باره ی آن چیز است .

منظور از تعمیق باورهای دینی در این پژوهش ، به وجود آوردن رفتار مورد نظر ، به نحوی که جزء ارزش ها و باورهای فرد گردد و یادگیری و عمل دینی مورد نظر ؛ نه به خاطر تکرار آن ، بلکه به دلیل ارتباط داشتن آن با کل وجود و هدف های زندگی او عجین گردد . به عبارتی نگرش ، باور ، اعتقاد و ایمان فرد بر انجام آن تکلیف مورد نظر ، پایه ریزی می گردد .

بصیرت گرایی :

بصـیرت در حوزه ی یادگیری با آگاهی و شنـاخت صحیح آغاز و به گرایش عمیـق و پایـداری ختم می گردد . بصیرت ، مقدمه ی ایمان و عمل دینی و وجه تمایز انسان مؤمن با سایرین تلقی می گردد . در این دیدگاه رویکردی مد نظر است که به جای انبوه سازی مفاهیم دینی در ذهن دانش آموز ، به دنبال ایجاد شناخت و بصیرت دینی درآنان باشد . ( رحیمی ، 1382 )

دراین پژوهش ، بصیرت گرایی به معنای ، شناخت و آگاهی عالمانه از مفاهیم دینی است . به نحوی که عمل مورد نظر ( نماز ) کاملاً با آگاهی و شناخت انجام گیرد .

مفاهیم دینی :

در پژوهش حاضر منظور خاص ، آموزش و یادگیری نماز به عنوان مهم ترین فریضه ی دینی مسلمانان است .

کودکان :

در این پژوهش منظور کودکان 7 تا 11 ساله می باشند که دوره ی تحصیلی ابتدایی ، را پیش رو دارند.

مربیان تربیتی :

در این پژوهش به معلمانی که مسئولیت آموزش مسائل اعتقادی – دینی و نیز فعالیت های پرورشی درمدرسه را دارند ، مربیان تربیتی گفته می شود .

خلاقیت :

رونزولی [3](1986) خلاقیت را تولید محصول نو و مبتکرانه می داند که دربرهه ای از زمان برای خالق یا شخص دیگری رضایت بخش باشد . حتّی اگر این ایده یا محصول را قبلاً فرد دیگری کشف کرده باشد،یا آن را مبتکرانه محسوب نکنند،باز خلاقیت وجود دارد.دکتر افروز نیز خلاقیت را امری فردی که طی آن شخص با استفاده از تفکر واگرا فکری نو تولید و ارائه می دهد. (افروز ، 1373 )

در این پژوهش منظور محقق از خلاقیت کلیه ی راه ها و شیوه های نو و جدیدی است که مربیان را

بهتر بتواند در امر آموزش مفاهیم دینی موفق کند .

1،7 . محدودیت ها :

این تحقیق بر اساس شرایط و ویژگی های آموزش کودکان ابتدایی(دختر) در شهر تهران و امکانات موجود در این شهر انجام شده است و در شرایطی می توان نتایج آن را تعمیم داد که جامعه ی انتخابی شرایطی مشابه شرایط موجود در تحقیق را داشته باشند .

فصل دوم

پیشینه و سوابق

مربوط به تحقیق

1.2. مقدمه

نماز فریضه ای واجب است که اساس آن بر تربیت استوار است به طور مشهود امری اجتماعی محسوب می گردد . شکر به درگاه پروردگار و نیایش او از بنیادی ترین اصول تربیتی است که در هر دینی به وضوح می توان نحوه ی نیایش های مختلف را مشاهده نمود . اهمیت و حساسیت انجام فریضه نماز در دین مبین اسلام به حدی زیاد است که از آن به عنوان ستون دین یاد شده و لذا انتقال و آموزش صحیح این فریضه الهی به دانش آموزان می تواند فلسفه زیستن و آینده آنان را تحت الشعاع قرار دهد .

از دیدگاه جامعه شناسی ، نهاد دین به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی در فرآیند اجتماعی شدن ، ارزش های مذهبی را در افراد درونی ساخته و باعث تطابق آن با فرهنگ جامعه می گردد . کودکان از سنین اولیه خود ، تحت تربیت و پرورش والدین در خانواده قرار دارند . برای تربیت فرزندان ، استنباط و روشن بینی والدین نسبت به تمایلات و علائق آنها الزامی است . ( شرقی ، 1372 ) در این دوره ارزش های مذهبی و هنجارهای دینی توسط اعضای خانواده به طور مستقیم یا غیر مستقیم به فرزندان منتقل می گردد . آنان با مشاهده ی والدین خود در حال انجام فرائض دینی ، کنجکاویشان برانگیخته می شود. مراسمی که در اعیاد مذهبی برگزار می گردد،نیز بر روی کودکان تأثیر می گذارد . در این سنین با توجّه به این که (من مفعولی) در کودکان نقش بیشتری بازی می کند ، آنان پذیرای هنجارها و نرم های مذهبی هستند . پس از خانواده ، مدرسه مهم ترین نهادی است که می تواند به لحاظ رفتارهای مذهبی بر روی کودکان تأثیر گذار باشد . با توجه به آنکه فرآیند اجتماعی شدن از خانواده شروع و در مراحل بعدی تکمیل می گردد ، وجود همسازی میان اهداف نهادهای مختلفی مثل مدرسه و خانواده در شکوفایی شخصیت مذهبی دانش آموزان نقش ویژه ای ایفا می کند . اگر میان عملکرد خانواده و مدرسه تعـارض وجود داشته باشد ، باعث سر درگمی و بلا تکلیفی کودکان گردیده و اعتقادات مذهبی او را تحت تأثیر قرار می دهد . با توجه به اهمیت دوران کودکی و نوجوانی در تکوین شخصیت فردی ، تثبیت ارزش های دینی در شخصیت او با همانند سازی هایی که در نقش های مختلف ایفا می کند ، درونی می گردد . لذّت تربیت صحیح در دوران کودکی می تواند مجموعه ای نظام یافته و شالوده بندی شده از نقش هایی که به آنها وابسته است را به وجود آورد .

در این فصل ، سوابق مربوط به موضوع آموزش های دینی وانتقال ارزش های بنیادی مذهبی در مدارس پرداخته شده است، که توسط مربیان تربیتی ارائه می گردد . هر چند گستره ی این موضوع به لحاظ نظری بسیار وسیع می باشد ، اما در این پژوهش سعی محقق بر آن است که به بررسی تحلیلی سوابق و موضوع هایی کاملاً مرتبط با راه ها واصول خلاقانه ای که به منظور آموزش مفاهیم دینی و تعمیق باورهای دینی در کودکان پس از جدا شدن ازخانواده وارتباط با نهاد مدرسه است ، پرداخته شود . در ضمن با توجّه به آن که پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای و مصاحبه صورت گرفته ، اطلاعات پایه ای که در نهایت پاسخگوی سؤال های تحقیق می باشند در این فصل مورد کنکاش قرارگرفته است .

2.2. تاریخچه ی باورهای دینی

نیاز به پرستش و نیایش یکی از نیازهای اساسی و عمیقی است که در عمق روان بشر وجود دارد . در بررسی های تاریخی این موضوع به اثبات رسیده که پرستش جزئی از وجود و کشش فطری انسان است . گاهی که این میل و روح پرستش توسط انبیا ( علیهم السلام ) در مسیر صحیح قرار گرفته ، به خدا پرستی ختم شده و گاهی نیز بر اثر جهل و نادانی ، انحرافات و لجاجت ، موجودات و اشیاء گوناگون مثل سنگ و چوب ، ماه و خورشید ، آتش ، گاو و پول مورد پرستش قرار گرفته اند .

استاد شهید علامه مطهری در این مورد می فرمایند : یکی از پایدارترین و قدیمی ترین تجلیّـات روح آدمی و یکی از اصیل ترین ابعاد وجود انسانها حس نیایش و پرستش است . مطالعه ی آثار زندگی بشر نشان می دهد که هر زمان و هر کجا که بشر وجود داشته است ، نیایش و پرستش هم وجود داشته است. چیزی که هست ، شکل و شخص معبود متفاوت شده است .از نظر شکل و از نظر رقص ها و حرکات دسته جمعی موزون همراه با یک سلسله اذکار و اوراد گرفته تا عالی ترین خضوع ها و خشوع ها . ( رضوان طلب ، 1380 )

همه ی کودکان به طور فطری کنجکاو و کاوشگر بوده و به دنبال پاسخ به سوال ها و چراها هستند و میل به پرستش و نیایش در وجودشان موج می زند . تجربیات و مشاهدات نیز مؤید این موضوع است ، که کودکان در تقلید و یادگیری مفاهیم و مسائل دینی مثل ، نماز و روزه آمادگی بیشتری در مقایسه با دیگر رفتارها و موضوعات از خود نشان می دهند . این موضوع مؤید فطری بودن خداجویی کودکان است . ( مطهری ، 1385 )

بشر از دیرباز کوشیده است تا به مدد نیروهای مافوق طبیعی بر مسائل و دشواری های خود غلبه کند. هر چند که این امر در خلال تاریخ دستخوش انحرافات بسیاری شده ولی با ظهور مذاهب آسمانی به خصوص اسلام ، زمینه و شرایط بهتری برای رسیدن به وضع مطلوب تر فراهم آمد . اسلام علاوه بر این که منشأ خدمات بسیار ارزنده ای در زمینه های گوناگون بشر شده رهنمودهای لازم برای رسیدن به آرامش روح و روان را نیز ارائه کرده است . قرآن کتاب اسرار خداوند ، بسیاری از ابعاد گوناگون ماهیّت پیچیده ی بشر را قبل از آن که مکاتب روان شناسی قرن بیستم بخواهند درباره ی آدمی اظهار نظر کنند ، روشن و حتّی راهبردهای پیشگیرانه ی درمانی را نیز ارائه داده است . به طور کلی اسلام بر مسائلی تأکید دارد که بسیاری از دانشمندان علوم رفتاری در نتیجه ی تحقیقات آزمایش های مستمر به آن رسیده اند . ( آل یاسین ، 1381 )

شاید برخی براین باور باشند که استفاده از تعالیم مذهبی و نیروی ایمان برای حفظ سلامت روان و جلوگیری از بیماری ها وامراض روانی فقط در کشورهای معدودی می تواند مؤثر باشد . مثلاً در غرب کسی طرفدار این عقیده و ایده ی قدیمی نیست . برای آن که این دسته را نیز مجاب نمود ، به عقاید برخی از دانشمندان غربی در باره ی این موضوع اشاره می کنیم .

یونگ[4] که یکی از معروف ترین روان پزشکان جهان است در مورد نقش مذهب در سلامت روان

می گوید : در طی سی سال اخیر ، مردمانی از کشورهای متمدن جهان به من مراجعه کرده اند و من صدها بیمار را معالجه کرده ام در بین تمام بیماران من که در نیمه دوم حیات خود ، یعنی سنین بالاتر از 35 سال بودند ، یکی پیدا نشد که مشکلش سرانجام مربوط به پیدا کردن یک عقیده ی دینی نسبت به زندگی نباشد . با اطمینان خاطر می توانم بگویم که هر یک ازآنها از آن جهت مریض بودند که آنچه را ادیان زنده ی هر عصر به پیروان خود عطا کرده اند ، از دست داده بوده و آنهایی که عقیده ی دینی خود را باز نیافتند ، هیچ کدام درمان نشدند . ( شرقاوی ، 1365 )

ویلیام جمیز[5]، فیلسوف و روان شناس نامی دانشگاه هاروارد آمریکا می گوید : مؤثرترین داروی شفا بخش نگرانی ، همانا ایمان و اعتقاد مذهبی است . ایمان یکی از قوایی است که بشر به مدد آن زندگی می کند و فقدان کامل آن در حکم سقوط بشر است . در جای دیگر نیز جمیز ادامه می دهد : امواج خروشان سطح اقیانوس هرگز آرامش اعماق آن را بر هم نمی زند و در نظر کسی که دستاویزش حقایقی بزرگ تر و باثبات تر است ، فراز و نشیب های هر ساعته ی زندگی چیزهایی نسبتاً بی اهمّیّت جلوه می کند ؛ بنابراین یک شخص واقعا متدیّن تنزل ناپذیر و فارغ از هر دغدغه و تشویش است و برای انجام هر گونه وظیفه ای که روزگار پیش آورده با خونسردی آماده و مهیا است.

امانوئل کانت[6] از فلاسفه بزرگ اروپا نیز می گوید : ایمان به خداوند پیدا کنید ، زیرا به چنین عقیده ای نیازمند هستیم .

دیل کارنگی[7] نیز می گوید : همان گونه که فواید و خواص آب و برق و غذای خوب در زندگی من مؤثر و مهم است ، منافع و محسنات دین نیز برای من کمال اهمیت و ضرورت را دارد . برق وآب و غذا در فراهم ساختن یک زندگی بهتر ، کامل تر و راحت تر به من کمک می کنند ، ولی فایده ی دین به مراتب از همه این ها برای من بیشتر است . دین به من امید و شهامت می بخشد و هیجان و اضطراب و ترس و نگرانی را از من دور می کند و برای زندگی من مسیر و هدفی تعیین می کند . دین سعادت مرا تا حد زیادی کامل می کند و سلامت فراوانی به من ارزانی می دارد و کمک می کند تا در میان طوفان و گردباد حیات ، واحه ی آرام و ساکنی برای خود ایجاد کنم .

امروزه جدیدترین علم یعنی روانپزشکی همان چیزهایی را تعلیم می دهد که پیامبران تعلیم داده اند . چون پزشکان روان شناس دریافته اند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان مستحکم به دین ، نگرانی ، تشویش هیجان و ترس ها را برطرف می کند . ( آل یاسین ، 1381 )

اسلام در خصوص انسان یک حد وسط و میانه را انتخاب کرده و به منفی گرایی و خوشبینی مفرط کشیده نشده است . بر طبق نظر اسلام ، در انسان توانایی خیر و شر موجود است و فرد باید مسیر خود را برگزینـد . این توانایی اختیار که قـرآن نیـز به آن اشـاره دارد ، تقریبـاً همان چیزی اسـت که امـروزه روان شناسان مکتب انسان گرایی بر آن تأکید دارند و از آن به عنوان اراده ی آزاد نام می برند.

توسـّل به دیـن و مـذهب و داشتـن ایـمان یکی از عوامـل بسیـار مؤثر در جلوگـیری از بروز و ایجـاد بیماری های روانی است . هرگاه انسان از این امر غفلت کند ، بی شک دچار سردرگمی و پریشانی شده است . چند آیه ی زیر نیز به خوبی بر اهمّیّت این مسأله تأیید دارد .

الا بذکر الله تطمئن القلوب ( سوره رعد ، آیه 28 )

آگاه باشید که تنها با یاد خداست که دل هایتان آرام می گیرد.

و من اعرض عن ذکری فان له معیشة صنکا ( سوره طه ، آیه124 )

اگر فردی از یاد من دوری کند ، پس در تنگنا مسدود و در عین محدودیت واحساس فشار ، زندگی را به سر آورد . کنجکاوی و جستجوگری از برجسته ترین ویژگی های فکری کودکان و نوباوگان در بعد شناختی است و این کنجکاوی و رفتار جستجو گرانه ، بستر خداشناسی و خمیر مایه ی خلاقیت و خودشکوفایی است . بر همین اساس در میان آن دسته از کودکان و نوجوانان خلاق و نوآوری که از قدرت کنجکاوی فوق العاده ای برخوردارند ؛ احساس مذهبی ، کمال جویی ، معاد اندیشی ، نگرش جاودانگی و فطرت عاشق، بیش از دیگران مشهود است . با نگاهی کلی به مبانی و دستورالعمل های مذهبی به سادگی می فهمیم که مجموعه آداب و تربیت ، باید و نبایدهای دینی ، که پیامبران الهی به ویژه پیامبر اعظم حضرت محمّد ( ص ) برای ابلاغ آنها مبعوث شده اند ، همگی منطبق بر ویژگی های فطری حاکم بر نفسانیات و نیازهای اساسی وانسان موجود بوده و زمینه ساز رشد و تعالی انسان مطلوب است . به عنوان مثال در مکتب اسلام همه ی آن چه که به گونه ای مستقیم و غیر مستقیم به رشد جسمانی ، ذهنی و شناختی و روانی و اجتماعی انسان آسیب می رساند ( با توجّه به ماهیت آنها ) حرام یا مکروه بوده و همه ی آن چه به عنوان عوامل مؤثر در رشد زیستی و شناختی و روانی اجتماعی انسان محسوب می گردد ، حلال و مستحب می باشد . به بیان دیگر در صورت اذعان به این حقیقت که انسان فطرتاً موجودی خدا جو و برنامه ها و دستورات دینی نیز جملگی بر اساس نیازهای فطری ، سلامت جسم ، بهداشت فردی و اجتماعی و رشد و تعالی شخصیت انسان استوار می باشد ، باید فرایند تربیت دینی به معنای دقیق کلمه ، به طبیعی ترین وجه در دوران مختلف رشد صورت پذیرد و به آسانی شاهد تبلور رفتارهای مذهبی در کودکان و نوجوانان باشیم . نحوه ای که تا کنون در تربیت دینی کودکان و نوجوانان اعمال شده چندان موفّقیّت آمیز نبوده است و علّت این امر نیز بیشتر عدم توجه به ویژگی ها ونیازهای زیستی ، عاطفی ، شناختی و اجتماعی کودکان وتشخیص و تبیین تقدّم و تأخر و اهمّیّت و حساسیت این نیازها در موقعیت ها و شرایط مختلف و مراحل گوناگون رشد و انتخاب مناسبت ترین روش ها بوده است . بنابراین داشتن نقش مؤثری درتربیت پذیری دینی کودکان و نوجوانان را مشکل ساخته است . ( افروز ،1381 )

همه ی ما دوست داریم که شاهد بروز و ظهور رفتارهای مذهبی در کودکان و نوجوانان باشیم . امّا عمدتاً از مبانی نظری و عملی رفتارهای دینی چندان آگاهی نداشته و برای ایجاد یا افزایش فراوانی رفتارهای دینی از سریع ترین و راحت ترین راه ها استفاده می کنیم . مهم ترین کار در تربیت دینی کودکان توجّه به چگونگی ونگرش آنها نسبت به ارزش ها و رفتارهای دینی است . احساسات و عواطف مؤثرترین نقش را در تکوین شخصیت ، تنظیم اهداف و برنامه های زندگی و روابط فردی و اجتماعی دارد . ( پیشین )

باید به جای تعجیل و ناپختگی ، به عمق معنای تربیت بپردازیم. تربیت دینی ، همگام شدن با انسانها- از کودکی تا بزرگسالی - برای هدایت رشد آنان است. همان طور که یک باغبان، دانه ی گلی را که در باغچه کاشته مدت ها مورد مراقبت و توجه قرار می دهد و انتظار آن را ندارد که چند روزه ، به بوته ای پر از گل مبدّل شود ، مربی نیز باید صبر و تحمل داشته باشد . تعجیل در تربیت ممکن است سبب گردد که مبانی تربیتی ما برای کودکان ناخوشایند جلوه کند. در صورتی که با نگاهی به سیره ی عملی پیامبر خدا و امامان بزرگوار می بینیم ، که آنان در برخورد با کودکان ، رفتاری بسیار صمیمی ، مهربان و توأم با تحمل و صبر داشته اند. آنان با توجه به ویژگی های کودکان، هنگام همنشینی با آنان ، رفتاری کودکانه بروز می دادند. هیچ گاه دیده نشده است که پیامبر خدا به کودکان کم سن و سال به طور مستقیم آموزش دین بدهد و یا حضرت علی (ع) برای آنان کلاس درس و یا جلسه ی سخنرانی بگذارد. تنها بازی با کودکان ، همزبانی با آنان و توجه به ظرافت های روح و جسم کودکان نقل شده است که این همان مسیر صحیح تربیت دینی است . (رحیمی ، 1385)

در نهج البلاغه ، علی ( ع ) می فرماید : صفحه ی دل نوجوان همچون زمین مستعدی است که هیچ گیاهی در آن نروییده و آماده هر نوع بذر افشانی است ."

کودکان تشنه ی یادگیری هستند . نیاز به دانستن و پی بردن به رازهای هستی ، در آنان یک نیاز فطری محسوب می گردد . معلمان و مربیان مدارس نیز به مثابه ی الگوهای مطلوب کودکان و نوجوانان ، زمانی می توانند توفیق چشمگیری در پرورش یا تقویت احساس مذهبی و تبلور رفتارهای دینی داشته باشند که شخصیت مذهبی آنها برای کودکان بسیار دوست داشتنی و محبوب باشد . ( افروز ، 1381 )

نماز به عنوان پرچم عبادات است و کامل ترین پاسخ به عالی ترین نیاز انسان در هر رکن و حالتی ، شرط حضور خاص خود را دارد . نماز ، مسأله نیایش است و باید سخن از نیازی که انسان به نیایش دارد به میان آوریم. ما باید کودکان و نوجوانان را متقاعد کنیم که به نیایش در برابر خداوند احتیاج دارند. باید نماز را در ارتباط با انسان و نیازهای حقیقی او برای آنها تعریف کنیم . باید در مدرسه ها و در هر جا که راجع به نماز صحبت می کنیم ، حضور قلب را به عنوان یک اصل بدانیم . یک پزشک فرانسوی به نام الکسیس کارل[8] در مطالعات خود ثابت نمود که نماز سبب ایجاد نشاط معنوی مشخص در انسان می گردد . همین حالت است که احتمالاً منجر به شفای سریع برخی از بیماران در زیارتگاه ها و معابد می شود .

سیرل بوت[9] روان شناس انگلیسی ، نظریه ی ویلیام جمیز رادرباره ی تأثیر نماز مورد تأکید قرار داده و می گوید:" ما به واسطه ی نماز می توانیم وارد انبار بزرگی از نشاط عقلانی شویم که در شرایط عادی یارای وصول به آن را نداریم . ( خیاطی ، 1381 )

3.2. ادیان و نگاه آنها به نماز ونیایش

از آن جا که خداوند سرشت انسان را خداپرست آفریده ، خداجویی و خداشناسی امری فطری است، بشر در طول تاریخ همواره به دنبال پرستش و عبادت معبودی بوده که مظهر و نمود عینی آن عبادت ، در ادیان الهی در نماز تجلّی یافته است . نیایش به ویژه برپایی نماز تنها مخصوص ادیان وحیانی نبوده بلکه در ادیان غیر وحیانی نیز این عبادت همیشه مطرح بوده است.

در تاریخ جامع ادیان نوشته " جان ناس " [10] چنین آمده که : "تبتیان در مواقعی که در صومعه یا دیر ، جشن معینی داشتند . زوار از هر طرف به آنجا روی می آوردند و هدایایی از جنس قماش ، کره ، شیر و غیره برای راهبان می آوردند . در آن جا چند روزی اقامت کرده ، طواف ، نماز ، دعا و یا به رقص مخصـوص مشغول می شـدند . پس از یک سلسـله عملیات سحـر آمیز به اوطان خـود بـاز

می گشتند". ( جان ناس ، 1371 )

ویل دورانت[11] در تاریخ تمدن خود در خصوص عبادت یونان باستـان می نویسد : " مؤمنان در جریـان عبادت ، خود را به مذبح ، که در جلوی معبد قرار داشت ، می رساندند و به وسیله قربانی کردن و نماز خواندن از خشم خدا ایمنی می یافتند و یاری او را جلب می کردند . ( ویل - دورانت ، 1340 )

در خصوص مذهب کنفسیوس نیز آمده است که او نماز می خواند ، در حالی که ساکت بود ، او زشت می دانست که نماز بخواند تا این که خداوند او را ببخشد و یا نعمتی به او دهد . زیرا اعتقاد داشت نماز هدفی جز تنظیم سلوک افراد والفت میان آنها نمی باشد . (شهرستانی ، 1406 شمسی)

در خصوص کیش مانی و آئین او گفته شده که در شبانه روز چهار نماز را واجب می دانستند و نماز گزار باید با آب روان یا راکد ابتدا مسح کرده روبروی آفتاب بایستد و به سجده رفته بگوید:" مبارک است راهنمایی ما ، فاراقلیط ، پیامبر ما و مبارک است فرشتگان نگهبان او مسبحان ، لشکریان پرتوافشان او" . سپس برخاسته ، در سجده دوم ، بگوید :" به پاکی یاد شده تو ای مانی پرتو افشان و راهنمای ما ، که ریشه ی روشنایی و نهال زندگی و شجره ی بزرگی هستی که تمامش بهبودی بخش است" . سپس بلند شده و سجده ی سوم تا سجده ی دوازدهم را همراه با دعاهایی ادامه می دهد . (رضایی ، 1368 )

1.3.2. نماز در آئین زرتشت

زرتشتیان نمازشان بسیار شبیه نماز مسلمانان است و همان طور در پنج وقت باید نماز و دعاهای مخصوص را بخوانند و نیز مقدماتی را برای انجام فرایض دینی شبیه مسلمانان دارند . در کتاب " دیانت زرتشتی " چنین آمده است که : " زرتشتی ها 24 ساعت را به 5 دوره مختلف تقسیم می کنند و آداب مذهبی تابع این پنج گاه می باشد . بر هر مؤمن زرتشتی فرض است که در هریک از این دوره ها ، ادعیه و مناجات های خاصی را بخواند . این دعاها و نیایش ها با ستایش و تمجید اورمزد همراه است و از اصول و واجبات ضروری زندگانی روزانه ی آنها محسوب می گردد . امّا امروزه این فرضیات پنج گانه را معمولاً موبـدان بجـا آورده و زرتشـتیان به خوانـدن دعا در صبحگاه و شامگاه اکـتفا می کنند . جهت نیایش به سمت نور خورشید ، ماه و یا چراغ که منبع نور است ، می باشند و اکثر آن ها با سجده به روی زمین و نشان دادن عبودیت و بندگی خود به اورمزد ، دعای خود را پایان می دهند . ( مری بویس[12] ، 1368 )

سرگرد اورنگ در کتاب " یکتا پرستی در ایران باستان " شرایطی که برای نماز زرتشتیان آورده به این قرار است :

1 - پاک بودن تن از هر گونه نجاست

2 – پاک بودن لباس ازهرگونه پلیدی یا مردار

3 – در برداشتن سدره و کشتن ( پیراهنی سفید و نه تکه مخصوص زرتشتیان است)

4 – شستن دست و صورت

5 – پاک بودن جای نماز از هر گونه پلیدی و فساد

6 – غصبی نبودن محل نماز ( اورنگ ، 1337)

در آئین مزدیسنی سه نماز از نیازهای مختلف و مهم تر و معروف تراست و زرتشتیان قبل از هر چیز آن را به اطفال و کودکان خود آموزش می دهند . در تمام قسمت های اوستا از این سه نماز مکرراً نام برده شده است :

1 – یتااهووئیریو ، یعنی به همان اندازه که سرور جسمانی ( پادشاه ) نیرومند است سرور روحانی نیز به واسطه ی داشتن صفات راستی و پارسایی تواناست بخشش فرشته بهمن از آن کسی است که تنها برای خدا کار کند.

2 – اشم وهو ، یعنی راستی بهترین نیکی و سعادت است . سعادت از آن کسی است که خواستار بهترین راستی ها باشد .

3 – نیگهه هاتام یعنی فردا اهورا آگاه است از زنان و مردانی که در ستایش او هستند و این گونه مردان و زنان به سبب پارسایی و پرهیزکاریشان درود می فرستیم . (پیشین )

در قسمت های مختلف کتاب دینی زرتشتیان ( اوستا ) ترغیب وتأکید بر انجام نماز ونیایش بسیار شده و عجیب تر آن که نه تنها برای نماز هایشان مقدماتی مثل شستن دست و رو و مقدمات دیگر ، احکامی وجود دارد ، بلکه اگر در جاهایی قرار گیرند که آب در دسترس نباشد ، باید دست ها را بر زمین ( خاک ) زده و نماز بپا دارند . مسأله ی نماز در نزد این دین جایگاه بالایی دارد و علّت این توجّه به نماز را گفته اند ، چون اهورمزدا فرموده به یاد و به جای آوریم و منش ( اندیشه ) و گوشن ( گفتار ) و کنش ( کردار) خویش را برابر فرموده ی اهورامزدا پاک و راست داشته ، گمراه نکردیم . ( شاهروج ، 1337 )

این سخن مشابه ی آن چیزی است که در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است در آیه " اقم الصلوة لذکری " (سوره طه، 14 ) نماز را به خاطر من بپا دارید و یا در آیه " ان الصلوة تنهی عن الفحشاء والمنکر " (سوره عنکبوت ، 45 ) به راستی که نماز انسان را از کارهای زشت و ناروا باز می دارد .