دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش نوجوانی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تعریف نوجوانی؛ نوجوانی به سالهایی اطلاق میشود که کودکی را به بزرگسالی میپیوندد. شروع نوجوانی با تغییرات بدنی همزمان میشود و در نتیجه ردیابی ظاهری آن آسانتر است در حالیکه پایان آن بر حسب شکلگیری ساختهای عقلی و تغییرات عاطفی و اجتماعی نوسانیتر در نظر گرفته شده است. به همین دلیل برای کسانی که به ضابطههای ظاهری تکیه کردهاند، شروع نوجوانی رازیست شناختی و پایان آن را فرهنگی دانستهاند(کانجر و پیترسن، 1998؛ به نقل از منصور، 1381).
منظور از بلوغ یا نوجوانی رشد و بلوغ در کلیه جنبهها اعم از فیزیکی، عقلی و اجتماعی است. به همین جهت این واژه نسبت به واژه بلوغ جنسی که مفهوم بستهتری دارد و جوانی که دارای مفهوم وسیعتری است، ارجح است. نوجوانی دورهای حد فاصل کودکی و بزرگسالی است، حدود و نیز طول مدت آن چندان مشخص نیست و بسته به افراد و جوامع گوناگون، متغیر است. شروع آنرا که همراه با بلوغ جنسی است با قاطعیت بیشتری میتوان تعیین کرد. طول مدت نوجوانی در جوامع گوناگون یکسان نیست. دوره نوجوانی از نظر نوجوان و هم از نظر والدین از قدیم، دورانی دشوارتر از سالهای کودکی، قلمداد شده است. 3000 سال پیش از تولد مسیح، ارسطو چنین اظهار داشت که نوجوانان «پرشور و آتشی مزاجند و آمادهاند که خود را بدست غرایز بسپارند.» (کیل، 1967؛ به نقل از عیدیان ،1385).
استانلی هال این دوره را دوران «طوفان و تنش شدید» و نیز دوران توانایی فوقالعاده جسمانی، عقلی و عاطفی دانسته است. تعدادی از پزشکان برجسته و نظریه پردازان روانکاوی نوجوانی را وضعیتی میدانند که نوجوان در آن وضعیت دچار اختلال روانی است (فروید و دیگران، به نقل ازماسن و هنری،1384).
بدون آنکه بتوان لزوماً وابستگی بین بلوغ و نوجوانی را مورد تأیید قرار داد. گستره دگرگونیها نشان میدهند که از لحاظ تحول عقلی و نقش محوری آن در شکلگیری جنبههای عاطفی و اجتماعی، نوجوانی با استقرار تفکر انتزاعی از کودکی متمایز میشود و نوجوان پس از تأمین شرایط لازم برای ورود به جامعه بزرگسالان به جرگه بزرگسالان میپیوندد (پیاژه و اینهلدر، 1972؛ به نقل از منصور، 1381). و نیز نوجوانی عبارت است از: در حال بزرگسال شدن، دورهای از زندگی بین بلوغ و پختگی، بالیدگی یا پختگی به این موضوع اشاره دارد که فرد، شخص کاملی شده یا کاملاً بالیده شده و این آمادگی را دارد تا نقشها و مسؤلیتهای یک بزرگسال را بر عهده بگیرد (آقا محمدیان و حسینی،1384).
2-1-2 سن بلوغ(نوجوانی)
به سه دلیل آغاز و خاتمه سن بلوغ واضح و مشخص نیست و برای آن اتفاق نظر وجود ندارد:
الف) گوناگونی علائم بلوغ
ب) متفاوت بودن ساختمان جسمانی و وضعیت روحی و روانی افراد
ج) زودرسی بلوغ در نسلهای امروزه نسبت به نسلهای گذشته؛ بنا به این دلایل برای تعیین سن بلوغ معدل میگیرند و بیشتر محققین بر این عقیدهاند که سن شروع بلوغ طبیعی در دخترها، 16-9 سالگی و در پسرها، 17-10 سالگی و در مجموع اصطلاح بلوغ به دوره بین 18-12 سالگی گفته میشود و سن متوسط بلوغ بدون توجه به پسر یا دختر بودن 11 سالگی تعیین میشود. همچنین این نکته نباید فراموش شود که دختران زودتر از پسران، مرحله بلوغ زندگی خویش را آغاز میکنند (صدیقی،1380
rity
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 66 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش اختلال لجبازی – نافرمانی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
هیوارد(2000 نقل از خدایاری فرد 1385 ) عنوان می کند اختلال لجبازی –نافرمانی اولین بار در سال 1966 به عنوان یک اختلال رفتاری پیشنهاد شد . با انتشار ویرایش سوم راهنمایی آماری و تشخیص اختلالهای روانی ، اختلال لجبازی ، نافرمانی در یک طبقه جدید و مستقل در طبقه بندی اختلال های روانی جای گرفت .
این مفهوم سازی در DSM-ш DSM-ш-R؛ وIV -DSM در غیاب مدارک تجربی که از متمایز شدن لجبازی –نافرمانی از اختلال سلوک (CD) حمایت کنند ، رخ داد . ODD همراه با CD و اختلال نقص توجه – بیش فعالی ADHD در DSM- ш -R گروهی از اختلال های رفتاری مخرب را در DSM-IV تشکیل می دهند این گروه اغلب با یکدیگر به عنوان اختلال های بیرونی شده مورد توجه هستند، بدین معنی که آنها از طریق رفتارهای ناسازگارانه بیرونی مثل بیش فعالی ، تکانشگری ، پرخاشگری و نافرمانی از قوانین مشخص می شوند . در مقابل اختلال های بیرونی شده، گروهی دیگر از اختلال ها مثل اضطراب و افسردگی قرار دارند که تحت عنوان اختلال های درونی شده معرفی شده اند . این اختلال ها به وسیله احساسات و پریشانی های درونی تجربه شده به وسیله فرد آشکار می شوند . قبلاً ، در تعدادی از طبقه بندی ها اختلال های بیرونی شده مثل ODD به عنوان اختلال های رفتاری و اختلال های درونی شده به عنوان اختلال های هیجانی یا نوروتیک مدنظر بودند . اینچنین توصیفاتی امروزه کمتر مورد استفاده هستند (گیبل ، 1997 نقل از کاکاوند 1385 )
پانزدهمین طبقهی تشخیصی در DSM-Vاختلالات رفتار ایذایی، کنترل تکانه و سلوک هستند. این طبقهی تشخیصی شامل 7 اختلال است که در DSM-IV در زیر گروه اختلالاتی که برای نخستین بار معمولاً در شیرخوارگی، کودکی یا نوجوانی تشخیص داده میشوند و اختلالات کنترل تکانه که به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند، قرار دارند. اختلال بیاعتنایی مقابلهای، آتش افروزی، دزدی بیمارگون، اختلال انفجاری متناوب و اختلال سلوک مهمترین اختلالات در این طبقهی تشخیصی هستند.(استین، 2010 ).
تقریبا 24 درصد از کودکان ADHA که برای درمان ارجاع داده می شوند ، ممکن است ملاکهای تشخیصی لجبازی – نافرمانی یا اختلال سلوک را نیز داشته باشند (ایکنباخ و همکاران 1994 نقل از کاکاوند 1385 ) .
در ODD کودک یا نوجوان مکرراً به شیوه های منفی گرایانه ، خصمانه و توأم با نافرمانی در مقابل اشکال قدرت عمل می کند . ملاک های ODD شاید این موضوع را مطرح نمایند که همهی کودکان گاهی اوقات به این شیوه عمل می کنند .چند نکته را برای تشریح این موضوع در نظر گرفته شده است . یکی این که نه تنها این ویژگی ها باید به طور مکرر رخ دهند بلکه باید نسبت به سن و سال و سطح رشدی نامتناسب باشند . دیگر این که فراوانی آنها باید نسبت به کلیشه های کودکان هم سن و سال نیز بیشتر باشد . معمولاً رفتارهای منفی گرایانه و لجبازی به شکل یکدندگی مستمر ، مقاومت در برابر دستورالعمل ها و عدم تمایل به مصالحه و سلطه پذیری یا جر و بحث با بزرگسالان و همسالان ظاهر می شوند . لجبازی و نافرمانی ممکن است به صورت تخطی عمدی و یا مداوم از محدودیت ها رخ دهد که معمولاً به شکل نادیده گرفتن دستورها ، مشاجره و ناتوانی در تحمل سرزنش به خاطر بد رفتاری دیده می شوند . تظاهرات اختلال همواره در محیط خانه دیده می شود ولی در مدرسه یا اجتماع چندان آشکار نیستند. (چاپ پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی ،2013)
نشانه های این اختلال به طور اخص در تعامل با بزرگسالان یا افرادی که شخص به خوبی آنها را می شناسد بیشتر آشکار می شود و در نتیجه ممکن است در جریان معاینهی بالینی ظاهر نشود. معمولا اختلال لجبازی –نافرمانی قبل از 8 سالگی و حداکثر تا اوایل نوجوانی ظاهر می شود ولی بعد از آن دیده نمی شود. نشانه های مخالفت و نافرمانی اغلب در خانه رخ می دهند ولی به تدریج در سایر زمینه ها نیز دیده می شوند . شروع این اختلال تدریجی است و در طول دوره ای چند ماهه یا چند ساله شکل می گیرد . در میزان قابل ملاحظه ای از موارد، اختلال لجبازی نافرمانی بر اختلال سلوک مقدم است (انجمن روانپزشکی امریکا1994).
Ecenbach.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش دین
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
نگرش های کاملاً متفاوت و گوناگون به دین وجود دارد. برخی بر این عقیده اند که دین یک حالت روحی و درونی است که فقط به تجربه شخصی در می آید. برخی دیگر، دین را صرفاً یک سری از عقاید دانسته اند. لازمه چنین دیدگاهی آن است که احکام، مراسم و دستورات عملی جزو دین دانسته نشود. عده ای دیگر بر این باورند که دین صرفاً مجموعه ای از رفتارها و اعمالی است که افراد یا اشخاصی به نام دین انجام می دهند و این اعمال و رفتارها هیچ گونه ارتباطی با اعتقادات ندارد. برخی در مقابل، دین را یک مفهوم انتزاعی که شامل بسیاری از چیزها از جمله قلمرو دین، رفتارهای اقتصادی، حقوقی و سیاسی هم می شود می دانند. بر این اساس، دین نمی تواند صرفاً یک تجربه شخصی باشد؛ زیرا تجربه شخصی کشش هیچ یک از این مباحث را ندارد.
نگرش های گوناگون به دین و مؤلفه های آن ایجاب می کند این نکته بررسی شود که آیا می توان برای دین یک تعریف معین با مؤلفه های مشخصی در نظر گرفت؟ در این رابطه، استمداد از منابع غنی مکتب اسلام، یعنی قرآن و سنت، نه از جهت دلیلیت و حجیت آنها، بلکه از آن روی که ژرفای معانی موجود در آنها از حکیمان بی بدیل و بی نظیر صادر آمده است، می تواند راهنمای راستینی برای تعریف دین و مؤلفه های حقیقی آن باشد ( نمازی، 1392، 1).
2-12- 1- دین در لغت
دائره المعارف بریتانیکا « دین » را این گونه تعریف می کند : رابطه آدمی با آنچه آنها ( آدم ها ) آن را خدا، مقدس، روحانی، الهی و یزدانی ملاحظه می کنند. در تبیین این جمله اضافه می کند : دین عرفاً به صورت ترکیبی از رابطه فرد با خدا (God با «جی» بزرگ )، یزدان و خداوندکار (god با «جی» کوچک ) یا روح (spirit) نگریسته می شود. پرستش و عبادت محتملاً اصلی ترین عنصر دین است، اما رفتار و سلوک اخلاقی، باور و عقیده صحیح و مشارکت در نهادها و مؤسسات مذهبی نیز عموماً عناصر و عوامل تشکیل دهنده زندگی مذهبی، آن گونه که توسط معتقدان و پرستش کننده ها ممارست می شود و آن گونه که توسط کتب مقدس و حکمای مذهبی امر می شود، محسوب می شود ( Encyclopedia Britannica : Entry of Religion ).
در فرهنگ لغت پیشرفته آکسفورد برای دین سه معنا ذکر کرده است :
1- دین یعنی اعتقاد به وجود یک خدا و خدایان، بخصوص اعتقاد به اینکه آن خدایان جهان را آفریده و به آدمی سرشت روحانی داده اند تا بعد از مرگ بدن نیز ادامه حیات دهد.
2- یک نظام خاص باور و پرستش مبتنی بر اعتقاد مذهبی، مانند دین مسیحی، یهودی و هندوئی، ممارست مذهبی فرد.
یک تأثیرگذاری کنترل کننده بر زندگی فرد، یک چیزی که فرد احساست قوی درباره آن دارد. مثلاً، وقتی گفته می شود : « فوتبال برای ( شخص آقای ) بیل مانند « دین » است ». به این معناست که آقای بیل احساس قوی درباره فوتبال دارد. یا وقتی گفته می شود : « من موافق وقت شناسی هستم، اما او ( همسرم ) از آن « دین » می سازد ». بسیار واضح است که معنای اخیر معنای حقیقی دین نیست، بلکه صرفاً یک کاربرد برای لغت دین است. در هر صورت، همان گونه که مشاهده می شود، فرهنگ لغت پیشرفته آکسفورد معنای محصلی از واژه دین به دست نمی دهد، بلکه به صراحت واژه دین را شامل حتی ادیانی که هیچ اعتقادی به خداوند هم ندارند، می داند.
Encyclopedia Britannica : Entry of Religion
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 60 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش قصه ، جایگاه و کاربردهای بالینی آن
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
ادبیات همواره به شکافتن عمق فکر و احساس و زندگی انسان و بیان تضادهای آن می پردازد و از دید ارزشهای پایدار انسانی به مسائل می نگرد و هرگز آموزش مستقیم را هدف قرار نداده است . ادبیات از طریق واقعیت ها و حقایقی که از عمق اثر تراوش می کند خود آموزنده بوده و سعی نداشته برای هر مسئله راه حلی را عنوان کند و مدعی ارائه طریق نبوده، بلکه با اصالت خود خواننده را به تفکر، تعمق و جستجو وا داشته و نیروهای درونی او را به حرکت در می آورد . با تازگی خود، چه در محتوی و چه در قالب دید و شناخت خواننده را گسترش می دهد (قزل ایاغ ، 1389 ) .
2-3-2- روند رشد ادبیات کودکان در جهان
روند رشد ادبیات کودکان در جهان ، به برداشت ها و تفسیرهایی که در هر عصر و دوره ای از کودکان می شده است ، بستگی مستقیم دارد . چهار مرحله مشخص در این روند دیده می شود . عصر ادبیات شفاهی ، که در آن دوران کودکی، تعریف شده و مشخص نبوده است . (قزل ایاغ ، 1389 ).
لذا کودکان در هر آنچه بزرگسالانشان به آن دسترسی داشته از طریق شفاهی سهیم می شده اند . لالائیها ، اسطوره های قصه های پریان ، حکایت ها و داستانهای حماسی و پهلوانی از آن جمله اند . در قرون وسطی با وجود خط و کتابت و سواد به دلیل محدودیت کلیسا ، تربیت مدرسه ای کودکان که در رم پایه ریزی شده بود گسترش نیافت ، لذا کودکان نتوانستند از اندک کتابهای موجود بهره بگیرند . در قرن شانزدهم تا هجدهم با گسترش آزاد اندیشی و اهمیت یافتن دوران کودکی به تدریج کودکان در دایره توجه قرار گرفتند و کارگردآوری ادبیات شفاهی و مکتوب کردن آنها برای کودکان ، ادبیات کودکان را وارد دومین مرحله حیات خود کرد . در این دوران به دلیل گسترش صنعت چاپ ، کتابهای خاص کودکان شکل گرفت ، که محتوای آنها برگرفته از همان ادبیات شفاهی بود . در قرن هجدهم تحت تأثیر اندیشه های روسو نگرش به کودکی کاملاً تغییر یافت و کودکی دوران کاملاً مستقلی شناخته شد و این که باید کودک را تحت تعلیم قرار داد و او را به طبیعت انسانی اش رساند . در آغاز قرن نوزدهم ، هانس کریستین اندرسون دانمارکی اولین کسی بود که شروع به نوشتن برای کودکان کرد و ادبیات کودکان را وارد مرحله سوم ، که خلق اثار با توجه به الگوهای ادبی کهن بود کرد . بعد از آن در قرن نوزدهم و بیستم نویسندگانی در جهان ظهور پیدا کردند که تمام توان خود را در خدمت خلق ادبی قرار دادند . قرن بیستم اوج شکوفایی ادبی ، و کیفیت هنری آثار مخصوص کودکان شد . در پایان این قرن ، با گسترش فناوریهای جدید و انقلاب الکترونیکی ، ادبیات کودکان در برابر جاذبه ها و ترفندهای نور ، صدا و رنگ ، در شرایط متزلزلی قرار گرفت . علی رغم آن کارشناسان این حوزه با پینشهاد راهکارهایی امیدوارند کتاب کودک با نوعی تجدید سازمان واقع بینانه و پذیرش این اصل که دیگر کتاب تنها رسانه نیست و خواندن در کنار دیدن و شنیدن مطرح می شود بتواند به حیات خود ادامه دهد و رسالت خود را که ایجاد نوعی تفاهم در بین کودکان جهان است به دوش بکشد (قزل ایاغ ، 1389 )
2-3-3- قصه و اهمیت آن
قصه یا داستان ، سخن یا نوشته ای است که در آن گوینده یا نویسنده فکر و هدفی را در قالب رویدادهای واقعی یا خیالی ، که برای شخصیت های گوناگون پیش می آید ، بیان می کند و کنجکاوی شنونده و یا خواننده را بر می انگیزد تا از دنباله ی رویدادها و نتیجه آنها آگاه شود (میرهادی ، 1371)
اریکسون در تعریف داستان از یک روش سنتی پیروی می کرد . تا جایی که به یاد داریم از داستان برای انتقال ارزشهای فرهنگی و اخلاقی استفاده شده است یک قرص تلخ را با مایع شیرین راحت تر می توان بلعید . توصیه های صریح فراموش می شوند ، اما وقتی همین توصیه ها در قالب یک داستان جالب و سرگرم کننده ارائه می شود گیرایی آنها چند برابر می شود (اریکسون ترجمه ، قراچه داغی ، 1386 ) .
قصه گویی ، ساده ترین ، ارزان ترین و در عین حال مؤثر ترین شیوه های نمایشی است که امکان اجرای آن برای هر خانواده ای وجود دارد . (پلویسکی، ترجمه رحماندوست،1376 ).
قصه گویی آفرینش دو جانبه است بین قصه گو و شنونده که در آن پیام ها به بهترین شکل ممکن از قصه گو به شنونده انتقال پیدا می کند (قزل ایاغ ، 1389 )
-Ploisky
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
اختلال نارسا توجه/ فزون کنشی یک اختلال عصبی-رشدی است که با سه ویژگی اصلی یعنی نارسا توجهی، تکانشگری و فزونکنشی شناخته میشود. این اختلال از شایعترین اختلالات عصبی-رفتاری دوران کودکی است که بخش بزرگی از جمعیت جهان (3 تا 7 درصد کودکان) را مبتلا کرده است (فارون، سرجنت، گیلبرک، بیدرمن، 2003، به نقل از صاحبان، امیری، کجباف و عابدی، 1389). فزونکنشی برای اکثر مردم، به خصوص والدین و معلمان واژهای آشناست. کودکی که در حرکت دائم است، با انگشتانش ضربه میزند، پاهایش وول می خورد، دیگران را هل میدهد، بدون دلیل کنترل خود را از دست میدهد و بی قراری میکند، معمولا فزونکنش نامیده میشود. این کودکان معمولا دشواریهایی در تمرکز بر تکالیف دارند (کرینگ، دیوسون، نیل، جانسون، 2007، به نقل از جدیدی، شمسایی، مظاهری، خوشابی و فرخی، 1391).
1-2-2- زیر ریختهای اختلال نارسا توجه / فزون کنشی
در چهارمین نسخهی راهنمای تشخیصی و آماری انجمن روانپزشکی امریکا سه زیر ریخت متفاوت برای این اختلال در نظر گرفته شده است که شامل ریخت معمولا نارسا توجه، ریخت معمولا فزونکنش / تکانشگر، و ریخت ترکیبی میباشد.
1-1-2-2- نارسا توجهی
توجه یک سازه چند وجهی است و افراد با اختلال نارسا توجه / فزونکنشی دشواری زیادی در زمینهی توجه خودکار به اطلاعات دیداری که میانجی آن مدارهای توجهی خلفی مغز است ندارند. این افراد در خصوص فعالیتهایی که به حفظ توجه نیاز دارد مشکلات زیادی دارند که گاهی وقتها به آن مشکل گوش به زنگی میگویند و اعتقاد بر این است که میانجی آن مدارهای توجهی لوب فرونتال است (سواب-بارنفلد، دیسوناویل، و ون انگلن، 2000). بارکلی توضیح میدهد که مهمترین مشکل توجه در کودکان، توجه پایدار است. توجه پایدار به فرد کمک میکند که محرکهای دیگر را کنترل کند و فقط به یک محرک پاسخ دهد (علیزاده، 1386). این گونه مشکلات مرتبط با استمرار و پشتکار، گاهی اوقات در موقعیتهای بازی آزاد ظاهر میشود. بدین صورت که با هر اسباب بازی مدت کوتاهی بازی کرده و به طور مکرر اسباب بازی ها را عوض میکنند. مشکل دیگر این کودکان حواسپرتی است، به این معنی که کودک به رویدادهای بسیاری که ارتباطی با تکلیف ندارند پاسخ میدهد. در مقایسه با فعالیتهایی که تقویت دیرتری در پی دارند این کودکان حواسشان پرت میشود و به فعالیتی که تقویت فوری در پی دارد مشغول میشوند. در این زمینه پژوهشی نشان داد که این کودکان در مقایسه با کودکان عادی، زمانی که اسباب بازیهای لازم برای بازی وجود داشت، زمان کمتری را به تماشای تلوزیون اختصاص میدادند (بارکلی، 2005).
2-1-2-2- فزون کنشی
دومین نشانه که در تحلیل عاملی هم در کودکان و هم در بزرگسالان دیده شده است، بازداری ضعیف، و فزون کنشی مربوط به آن است. از نظر بالینی کودکان با اختلال نارسا توجه/ فزون کنشی بدون اینکه منتظر دستور انجام کاری بمانند، سریع به موقعیتها پاسخ میدهند. در نتیجه این افراد ممکن است نتوانند به پیامدهای بالقوه منفی، مخرب و حتی خطرناک که با رفتارها یا موقعیتهای خاصی همراه است توجه کنند. بنابراین، به نظر میرسد این کودکان زیاد به فعالیت های مخاطره آمیز غیر ضروری دست میزنند. آنها همچنین، در مقابل همسالانشان خود نمایی کرده و به فعالیتهای چالش آمیز دست میزنند (بارکلی، 2005).
3-1-2-2- تکانشگری
تکانشگری یکی از اجزای اصلی اختلال نارسا توجه/ فزون کنشی است که صاحب نظران معمولا آن را «رفتار بدون تفکر» در نظر میگیرند. اگرچه تکانشگری از نظر کیفیت غیر عادی نیست بلکه در ارزیابی آسیب شناختی، کمیت آن مهم است، زیرا هرکسی ممکن است گاهی رفتار تکانشگری نشان بدهد (علیزاده، 1386). تکانشگری نیز مانند توجه دارای ماهیتی چند وجهی است، از جمله: کنترل اجرایی ضعیف، ناتوانی در بازداری از واکنشهای بارز و برجسته، و ناتوانی در به تعویق انداختن واکنش یا تاخیر ارضا (اولسون، وستربرگر، و کلینبرگ، 2004). برای مثال، آنها در مقایسه با کودکان عادی به تقویت کنندههایی با فاصلههای کوتاه تر احتیاج دارند. شاید به همین خاطر است که از پیامدهای رفتار خود تجربه کسب نمیکنند و حتی پس از تنبیه شدن، دوباره رفتارهای آزارشی را تکرار میکنند (علیزاده، 1386).
2-2-2- سبب شناسی اختلال نارسا توجه / فزون کنشی
1-2-2-2- ژنتیک
شواهد قوی وجود دارد که ژنتیک نقش علی قدرتمندی در اختلال نارسا توجه / فزونکنشی دارد (بیدرمن، 2005؛ مایک و فارون، 2008). پژوهشهای ژنتیک، در زمینههای سبب شناسی اختلال نارسا توجه / فزون کنشی دو خط اصلی را دنبال میکنند: یکی پژوهشهای ژنتیک رفتاری و دیگری پژوهشهای ژنتیک ملکولی.
1-1-2-2-2- ژنتیک رفتاری
در پژوهشهای ژنتیک رفتاری از منابع متنوعی چون خانواده، دوقلوها، فرزند خواندهها استفاده میشود. شواهد تجربی ناشی از پژوهش خانوادگی، نشان دهندهی این موضوع است که ژنها در سبب شناسی این اختلال نقش بسزایی دارند. برای مثال بیدرمن (2005) نشان داد که والدین، و خواهر و برادر کودکان دارای اختلال نارسا توجه / فزون کنشی، دو تا هشت برابر بیشتر در معرض خطر ابتلا به این اختلال هستند. همچنین، شواهد حاکی از احتمال بیشتر ابتلای جفت دوقلوهای همسان به اختلال نارسا توجه / فزون کنشی، نسبت به دوقلوهای ناهمسان میباشد (عابدی، 1386). افزون برآن، پژوهش حاکی از آن است که بستگان زیستی کودکان دارای این اختلال، نسبت به بستگان فرزند خواندههایشان به احتمال بیشتری به اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی مبتلا میشوند (فارون، پرلیس، دویل، اسمولر، گورالنیک، و همکاران، 2005).
ne