فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

ترجمه فصول 1و4 کتاب آموزش و پرورش سیاسی و ثبات Political Education and Stability

ترجمه فصول 1و4 کتاب آموزش و پرورش سیاسی و ثبات Political Education and Stability در 63 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 211 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 63
ترجمه فصول 1و4 کتاب آموزش و پرورش سیاسی و ثبات Political Education and Stability

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

ترجمه فصول 1و4 کتاب آموزش و پرورش سیاسی و ثبات Political Education and Stability در 63 صفحه ورد قابل ویرایش


معرفی:‌ در زیر اثری از هربت‌هایمن در (سال) 1959، چاپ شده است. سیاست اجتماعی به سرعت گسترش یافته است. نظم زیر گروهی داخل تحقیقات سیاسی می‎باشد. امروزه این تحقیقات مخصوص در حال پایان هستند و شاید بهتر و به صرفه‌تر بود اگر یک گزارش در مورد آن نوشته می‌شد تا اینکه یک کتاب دیگر در این موضوع پوشش داده شود. هر چند من به طور اخص توضیح نمی‌دهم چرا سیاست اجتماعی و تحقیق آن در سالهای 1960 گسترش یافت، نه حتی دلایل سقوط آن را، من به تأثیرات بعضی از پیشرفت های اصلی مربوط ساخته ام. من هم چنین به بعضی از تالیفات مرکزی برای نشان دادن این که کدام برای آنالیز جامعه سیاست معاصر در داخل دموکراسی‌های انگلو- آمریکا است. نیز توجه کرده ام چنانچه این کتابی است که سعی می‌کند شماری از چیزهای مختلف را بررسی کند. بین یک دولت رقابتی است که در آن تغییرات کارکترهای فرهنگ سیاسی آنگلو- آمریکایی را آزمایش می کند. در زمانی که ما نزدیک هستیم تا سالگرد انقلاب امریکا را جشن بگیریم این به نظر می رسد که هر دو در این زمان مهم است. فرهنگ سیاسی دوباره ارزیابی افکار به عنوان حرکات است که ماندگاری دو سیاست را تهدید می‎کند. همچنین نشان می‎دهد توجهات جامعه شناسی سیاسی را برای استفاده از تاریخ معاصر در راستای هدفش. این کتاب بنابراین مجموعی از مواد خام متضاد است و هر چند محصول نهایی شاید به سلیقه ی همه کس نیاید، آن عکس العمل سنتی در جامعه دارد که من آن را می‌پذیرم.

این کتاب «پایان ایدئولوژی» دانیل بل در یک زندگی سیاسی است. «تعریف دموکراسی کاپیتالیستی»، که در دوره پیشرفت بخش‌های صنعتی بود. این زاویه دید دیگری از آن زندگی سیاسی است. که البته با سودمندی از تجربیات تاریخی بیشتر نوشته نشده است. سال‌های 1960 شاهد،‌ سقوط توافقات سیاسی و ایدئولوژی بود. اما در مقایسه سیاست‌های مانده در بریتانیا و ایالات متحده، هر چند بعضی ها ترس‌ها و امیدهاشان را ابراز کردند،‌ هیچ کدام از دولت‌های ریاست جمهوری مدار و پارلمان مدار هنوز به پایان نرسیده‌‌اند. در حالی که من مخالفم با آنالیز بل، ولی با بسیاری از نکوهش های او از چپ سیاسی، جنگ نمی‌کنم. بخش کاپیتالیست ترتیبی ساده از توافقات برای حکم رانی از یک سطح (طبقه) به سطح (طبقه) دیگر نیست. هم زمان جدایی طبقات تنها جدایی پتانسیل نیروها هستند در بخش مدرن صنعتی و نه لزوما مهم. در واقع آن حرکت‌های اجتماعی سیاست است که آزمایش شده اند. این کتاب قابل توجه و دربرگیرندة مثال‌هایی از تضادهای غیر طبقاتی نیست. حرکت‌های پنج بخش نخست بعضی از مشکلات مرکزی داخل سیاست اجتماعی سنتی را بررسی می‌کند. بخش (1) توضیح می دهد ارتباط میان پردازش اجتماعی کارکتر سیاست در حالی که بخش (2) نشان می‌دهد که چگونه آن رفتار بدست آمده است. نتایجی دارد که نه تنها برای شخص اما برای سیستم سیاسی کاربرد دارد. در بخش سوم من بحث کردم تحصیلات نرمال ابزار اصلی تحصیلات سیاسی است و آن قابل دسترس می‎باشد. ولی در بریتانیا، و ایالات متحده ایجاد نشد،‌ و مورد توجه قرار گرفتند گونه‌های شهروندی. در بخش چهارم و پنجم الگوهای مشارکت سیاسی مورد توجه قرار گرفته‌اند و پاسخ آن‌ها خوب می‎باشد به ساختارهای ارائه شده، و نقش اجتماعی نیز بررسی شده است. قسمت دوم کتاب بر پایه‌ی مواد پرونده‌ای کشیده شده از حرکتهای معاصر سیاست – اجتماع است. این حرکتها اساسا برخلاف الگوی درونی قابل ارزیابی هستند. هدف این است که ببینیم چه مفهوم‌هایی را آنها نگه داشته‌اند برای پردازش آموز‌ه‌های سیاسی و چگونه این مفاهیم ادراک ما را از فرهنگ سیاسی انگو- آمریکایی در بر می‌گیرد. بخش کارکردی روی کلاس مقاومت از نوع تحقیق‌اند.

برای در نظر گرفتن شخص که پذیرفته شده است در این موقعیت، دریافت این مسئله مشکل است زیرا در آن خوب تحقیق نکرده است از نقش سیاست اجتماعی و بر خلاف اینکه کاملا متفاوت از هرنوع تحقیق است این مسئله درک نشده است در انواع مشاهده توسط دانشمندان اجتماعی بسیاری از مردم به من در آماده‌سازی این کتاب کمک کرده‌اند. روس گراهام، روبرت داوس، خواندند وتوجهی نکردند، در حالی که کوین مک کومریک ،‌ روبرت بنویک،‌ بریان ساتر، سوزاناهندلی، ماری وارنر، نایچل بولس، آلن گرامی، تونی دویسون، مارگوس کانلایف و روبرت ویلکسنیون نظرات خودشان را در مورد بخش‌های خاص ارائه دادند. کوین مک کومریک و اندی رید به اندازه‌ای کافی مهربان بودند که مبادا با این مخالفت کردن در موضوعات مختلف، مشکل برای من ایجاد کنند. برای بعضی سال ها من فکر می‌کردم در مورد یک رشته در تحصیلات سیاسی در دانشگاه ساسکس ایجاد کنم و دانش آموزان موفق به من نشان دادند بسیاری از دیدگاه‌های ارزشمند ونظرات مقصور در این کتاب و دانشگاه ساسکس مرا تشویق به درس دادن کرد و مرا با سازمان ها کمک کرد و نوشتن این کتاب را سریع کرد در نهایت من مایلم که سپاسگزاری کنم از ناشر جان ویلی و پسران برای مهربانی‌هایشان و حرفه‌ای گری‌شان البته من مسئولیت قصور در متن نهایی را برعهده می‌گیرم.
بخش یک تئوری پشتیبانی اجتماعی. درک کردن تغییرات اجتماعی

استفادة اصلی از مطالعه سیاست این است که بر روی ساختار تغییرات سیاسی حساب نشود این استفاده از افتخارات گذشته است و هم چنان که پاسخ‌‌ها در هر دو صورت بسیار و متفاوت هستند. یکی از شاخه‌های اصلی از جامعه‌شناسی مدرن اشاره می‌کند به پاسخی که به رفتار شخص از ساختار سیاست مربوط است. مواد خام اساسی در این ارتباط پشتیبانی شهروند از تغییر ساختار است. پشتیبانی شهروند چیزی نیست که بخش‌های معین بتوانند آنها پشت گوش بیاندازند. بنابراین سازمان‌ها ایجاد شده‌اند ولی مشخص نشده است که هدف آنها حمایت و پشتیبانی است. این پردازش‌ها بی‌گونه‌ای ارجاع داده می‌شوند. چنانچه جامعه سازان به عنوان نماینده های اجتماع در پایه‌ی تئوری تغییرات سیاسی هستند. بدین گونه آن نتیجه‌ای از پردازش اجتماعی است که در ساختمان پشتیبانی شهروند موثر است تحقیق گذشته در سیاست اجتماعی در مورد کارکرد این تئوری به وسیلة پلاتو شروع شد.

به علاوه توضیح دادن بسیاری از مشکلات تئوری که در کنار گسترش اجتماعی ساری از تغییرات است پارسونز هم چنین به تئوری مرتبط توجه می کند که گوناگونی در جامعه‌ی آمریکایی معاصر ندارد. مفهوم او همراه با مفاد خام برای مطالعه‌ی پردازش هم گون هستند. پل اصلی‌ میان تئوری بزرگ پارسون و بیشتر یافته‌ها در پرتونده‌ی سیاست اجتماعی ساخته شده بود. توسط دیوید اسیتون این شگفت‌آور نیست در بررسی لذت یکسان آن‌ها از به کار گرفتن آنالیزسیستم در مطالعه پدیده‌های اجتماعی در اواخر سال‌های 1950 اسیتون نوشت. یکبار ما ایده‌ی زندگی سیاسی علاوه بر سیستم رفتاری را وفق داریم در هر حال ما راهنمایی شدیم به درخواست دانستن داخل شرایط که برای سیستم ممکن بی‌ساخت که خود را نگاه دارد یا تغییر کند که این ناموفق شدن در نگه داری خویشتن است. در میانه‌ی دهه‌ی 80 بخسی از سیاست اجتماعی مجبور است که بازی کند در ایجاد تغییرات «به صورت بسیار مهم، تئوری مطالعه از پردازش اجتماعی در زندگی سیاسی خانگی می‌کند. گرایش به دیگران برای درک راهی که سیستمهای سیاسی می توانند بر روی آن پافشاری‌ کنند حتی چنانچه آن‌ها تغییر می‌کند. برای بیشتر از یک نسل.
یادگیری رفتارهای سیاسی

مراحل یادگیری علوم سیاسی

گرچه داخلی است که رفتارهای سیاسی یادگیری رفتارهایی است وقتی هومن در سال 1959 تست جامعه سیاسی پیشرفته خود را نوشت توانست بنویسد او انسان بطور گسترده‌‌ از رفتارهای سیاسی وقتی آنها را آموخت رنج می برد. علیرغم این حقیقت که مدت منحصرا که دودلی آشکار دانشمندان برای یادگیری مراحل آن همه جمعا غیر قابل تصور نیستند. و انواع مهارت‌های که شامل این مطلب می‌شود کاملا شبیه آنها نیستند که مورد نظر روانشناسان است بلکه مورد روانشناسان است بلکه مورد نظر دانشمندان علوم سیاسی است.

گرین استین گفته است که این مطلب دارای رموزی است که در آن نهفته است و دانشمندان علوم سیاسی استحقاق آنرا دارند که به تنهایی آنها را مورد بررسی قرار دهند.

بعضی مسائل مشکوک در حین یادگیری علوم سیاسی پیش می‌آید یک پروسز است و باعث بوجود آوردن مسائل مترولوژی « شناسی» و تئکوریی می‌شود.

حقیقت اینکه یادگیری علم سیاست با گذشت زمان وبا مشاهدات مسائل پیچیده همراه است. این مشاهدات بر پایه رمانهایی است که از احتمالا از اهمیت بیشتری برخوردارند.

رابرت لان در میان بقیه دریافت که در میان راههای مسائل سیاسی یک راه با برخوردهای طولانی وعمیق و بحث‌هایی با بزرگتران وجود دارد. سایز نمونه بهرحال کوچک است ولی پاسخ بر است در سطح بالایی قرار دارد.

طبیعتا هیچگونه تجزیه و تحلیلی ازمواردی که اتفاق بیافتد نیست ولی برای جمع آوری مطالب گسیخته است و اینکه رفتارهای سیاسی را روشن نمایند. در این مسیر با اعتبار می کنند که جنبه‌های عجیب اطلاعاتی وسازان شخصیتی را با هم جمع بندی کنند.

هر چه از تکنیک های معمولی بیشتر استفاده کنند و رفتارهای مستقل را مورد بررسی قرار دهند مخصوصا وضعیت اقتصادی اجتماعی، ‌سکس، مذهب و تابعیت و سن را برای

تئوری جامعه پذیری سیاسی و مشارکت سیاسی:

علوم سیاسی تجربی زمان زیادی را وقف خود نموده است وبرای مطالعه آن انرژی زیادی بکار رفته : تمام مراکز تحقیقی خود را وقف این مسئله کرده‌اند که اگر یک مسئله فراتر از دیگران باشد آنست که بیشتر شهروندان دموکراسی‌های آمریکایی قاطعانه نسبت بدانی بی تفاوت هستند.

بنابراین بیشتر آنها در رده به علاقگی قرار دارند وتوجهی به تئوری دمکراتیک ندارند با این نتیجه که هر دو جنبه‌های این مسئله هم تئوری هستند وهم تجربی وجود طبقات مختلف که در این مقوله مشارکت دارند وبه این موارد علاقه هستند نشان دهنده نقش سیاسی جامعه پذیری است. یکی از نقش‌های عادتی تئوری دمکراتیک این است که مردم باید در کار جامعه دخالت داشته باشند. این مسئله به وسیله دانشمندان تجزیه تحلیل شود و بی توسط مردم مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین سطحا بین شرکت کنندگان و سطوح آشکار بی علاقه نکته‌ای وجود دارد.

وظیفه اصلی این فصل اینکه با تحقیقات جامعه ای برخوردهای این چنین را بررسی نماید. بهرحال فصل بعدی به تجزیه و تحلیل بکارگیری هم زمان انتقادهای تئوری جامعه شناسی می‌پردازد. که اصل آن روی تئوری سیاست های انگلیسی امریکایی و یک رشته آداب و رسوم تحقیقاتی متمرکز است.

در فصل قبل من بحث کردم که اهداف غیر ثابت تحصیلی اثر تحصیلات رسمی روی رفتارها را مشکل کرده است. یک در این فصل روی تئوری دمکراتیک وجود دارد که برای شرکت کنندگان است و ممکن است در رابطه با رفاه افراد جامعه باشد یا مربوط به وضعیت شخصی باشد و هیچکدام لزوما کامل نیستند.

وقتی تحقیقات جامعه‌ای را امتحان کنیم که از آن درک داشته باشیم و اخلاف بین عادات و رفتارها را پیدا کنم. این محتوای تئوریکی قابل چشم پوشی نیست گرچه ممکن است شامل تعدادی نقص‌هایی در مورد تئوری دمکراتیک باشد. این شامل مشاهدات کلی جامعه شناسی در حوزه وسیعی است.
مفهوم مشارکت

اگر مشارکت سیاسی را بعنوان یک فاکتور دمکراتیک بتوان شرح داد آنگاه منطقی است که تصور کنیم حالت نمونه‌های مشارکت به حداکثر خود رسیده است. ولی دریک دمکراتی ارائه شده من و در تمام سیستمهای سیاسی و البته با من مواضع جداگانه وجود دارد.

مشکل این نیست که بعضی مشارکت‌های بیشتر از دیگران است بلکه وجود گروه‌های بی‌علاقه در میان گروههای جمعیتی معرض بحساب می‌آید. فاکتورهای جمعیتی به این معنی نیست که تمام نمونه‌های فعالیت‌های سیاسی مورد تایید است برای اینکه آنطورکه کرن هوستر می‌نویسد.

آن یک چیز برای جمعیت است که در یک زمان شخص شرکت کننده و راههای اساسی را برای مشخص کردن ایده‌های روشن نمایند. از طریق تجارت مجموعه‌ها و اتحادیه‌ها و یا از طریق انتخابات روش دیگری برای ایجاد روش‌های مستقیم روی مراکز حساس اجتماع است مانند هجوم قوانین دولتی و راههای دیگر درگیری های سیاسی.

بنابراین بعضی نمونه‌های مشارکت قابل قبول‌تر از دیگران است بعضی از عملیات طبق وضعیت سیاسی مورد تایید است و موازین نمونه سال 1960 برابری می‌کند.

برای کمک به برقراری جامعه‌پذیری باید از روش‌های خلاقه کمک گرفت و همینطور از نمونه‌های مخصوص رفتار سیاسی ولی آموخته اتفاق بیافتد برای فرد یا گروه نتیجه صنف قدرت است؟‌ آیا این در نتیجه دنبال کردن روشهای نامناسب قدیمی است؟

عقیده بر این است یکی از خصوصیا ت تعریف شده دموکراسی آنست که فعالیتهای قانونی دولتی تمام جنبه‌های مختلف تاریک ا زعقاید عمومی را باعث می‌شود که باید بیان شود. بعبارت دیگر در یک دموکردی تمام نکات و نظریات مجاز هستند. اما تمام آنها قابل اظهار کردن نیستند،‌ اگر تمام باورها از قانون در نتیجه وجود قدرت باشد برقراری قانون مشارکت رو به ضعف می‌رود.

در حقیقت دانشمندان علوم سیاسی در مورد بی‌علاقگی مردم بحث‌های زیادی کرده‌اند. و نمونه‌های جداگانه‌ای را ارائه داده‌اند نظریات مقتدی به علاقه‌گی اعلان خطر بر علیه شرکت است.

لی پست چنین اظهار کرده است که سطوح زیادی ازفعالیتهای سیاسی از برخوردهای داخلی بوجود نیاید. ارقام آسمانی نشان می‌دهد که حزب نازی هیتلر در اثر قدرت نه در اثر انتخابات افزایش یافتند اما نظری پست خود منش این نیست: این در اثر کشمکش های اجتماعی بود و نه در اثر اقدامات خودشان برگشتن به نیازهای وظیفه آی روشی برای بی علاقگی اشاره کرده با این ادعا که سیستم امریکایی با تمام پیچیدگی‌ها و استقرار همراه است فشارهای طبیعی برای آشکار سازی فرضیه سیاسی قبل از مورد عمل قرار دادن آن اتفاق می‌افتد. شرکت زیاد و قابل قبول از طرف شرکت‌ کنندگان قبل از ورود به سیستم‌های سیاسی مشاهده شده اگر هدف این باشد که استقرار یابد معنی دارد زیرا شرکت کنندگان جدید ممکن از شرکت در گروهها کمتر علاقه نشان دهند واین توازن سیاسی را بهم میزند. در بریتانیا فرانشیتر از مراحل سیاسی کرد. این دانشمندان خبره در مورد انتخاباتی می‌توانند اظهار نظر کنند که کوششهای سوفسطائی برای کنترل حرکات انقلابی مخصوصا در گروهها کاملا فعال بوده است و در کارهای گروهی به عنوان اعضاء ‌شرکت کرده‌اند کش فراشتیر از طرف زنان و جوانان و عکس‌العمل‌های متقابل و قوانینی سیاهپوستان در شرکت در انتخابات باعث افزایش شرکت در انتخابات از طرف این گروه شده است. و همینطور شرکت کنندگان جدید بعضی مطالعات اجتماعی باعث پاسخ گویی به مطالب سیاسی است و شهروند ایده آل آن است که در نقش‌های اجتماعی شرکت کند(دیفرانسیل ها و کارهای مشترک)

یک فرد نمی‌تواند در تمام جنبه فعال باشد ولی باید بداند که او یک فرد موثر است که می‌تواند بطور در این اکازیون‌هایی که پیش می‌آید شرکت کند. بنابراین یک شهروند خوب یک شرکت کننده فعال نسبت امایک عضو بدرد خور است.


ترجمه فصل پنجم کتاب اصلاح و بهبود تئاتر

ترجمه فصل پنجم کتاب اصلاح و بهبود تئاتر در 73 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 44 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 73
ترجمه فصل پنجم کتاب اصلاح و بهبود تئاتر

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

ترجمه فصل پنجم کتاب اصلاح و بهبود تئاتر در 73 صفحه ورد قابل ویرایش



فهرست مطالب:

فصل پنجم: اصلاح و بهبود تئاتر

1- باغ دورست ...................................................................................................... 2

2- اولین کوچه دروری........................................................................................... 3

3- اصلاح در پیشرفت............................................................................................. 3

4- درون اولین راه (کوچه) دروری......................................................................... 4

5- دومین تئاتر سلطنتی............................................................................................ 4

6- زنبورهای نر بیکار در کندوی نمایش.................................................................. 5

7- از دست رفتن یکرنگی و صمیمیت..................................................................... 6

8- انطباق اجتماعی................................................................................................. 7

9- نمایش یک چیز نیست....................................................................................... 7

10- بانوی من کاستل مین دوباره............................................................................. 8

11- جناب چارلز نمایش را می دزدد...................................................................... 8

12- بانوان با پوشش ماسک.................................................................................... 9

13- کمدی بی مطالعه در گالری ما......................................................................... 10

14- ماسک ها........................................................................................................ 10

15- تأثیرات تماشاخانه........................................................................................... 11

16- آداب سلحشوران اصلاحات........................................................................... 12

17- نحوه بازیگری................................................................................................. 14

18- نقش های بترتونی............................................................................................ 16

19- نقش بترتون در اتللو و هملت.......................................................................... 17

20- دستورالعملی برای بازیگران............................................................................. 19

21- خانم بری........................................................................................................ 25

22- خانم براس گریدا............................................................................................ 27

23- شرکت های رقیب........................................................................................... 28

24- یک سومین روز دیگر..................................................................................... 33

25- واردات خارجی.............................................................................................. 34

26- کمدین ها در مقابل دراماتیست ها................................................................... 38

27- لباس های جدید.............................................................................................. 39

28- جدال بر سر یک تور صورت یا نقاب چهره..................................................... 40

29- دیدار از اتاق رختکن یک تئاتر دوران بازگشت............................................... 41

30- البسه سنتی قهرمان........................................................................................... 44

31- تئاتر در بازار علوفه خشک.............................................................................. 45

32- جزیره دلپذیر و سحرآمیز................................................................................. 47

33- عصر تجارت................................................................................................... 52




- باغ دورست (DOREST)

شرکت دوک (Duke) تحت مدیریت ویلیام داونانت (William Davenant) در اول نوامبر 1660 نمایش‌نامه‌ای را در سالزبوری کورت (Salisbury Cort) اجرا کرد، تئاتری که از خشم پیورتین ها (Puritan) نجات یافته بود.

زمین ورزشی لیزل (Lisle) توسط داونانت (Davenant) به تئاتر تبدیل شد و از سال 1671- 1660 که تغییر شکل داده بود، در خدمت این شرکت بود زمین تنیس در خیابان پرتقال نزدیک مهمان‌سرای لینکلن (Lincoln) زیادی کوچک بود. گیبر (Gibber) به آن به عنوان محل کوچک و فقیرانه‌ای اشاره می‌کند. پس کسانی که به ساختن یک تماشاخانه کمدی اهمیت می‌دادند تصمیم به ساختن تماشاخانه‌ای در نقشه Dorest Gavden گرفتند. تماشاخانه باغ دورست (Dorset) در 9 نوامبر 1671 افتتاح گردید. این ساختمان آن طور که گفته شده است ارزشی به اندازه 9000 پوند، طولی به اندازه 140 پا (فوت) و عرضی به اندازه 57 داشته است، که قادر به جا دادن بین 1000 تا 1200 نفر بوده است. جلو صحنه‌بندی بی‌قاعده تزئین شده بود با مجسمه‌ها و حکاکی‌هایی با نشانه‌ها و علایم وابسته به نشانهای نجابت خانوادگی که هنوز در صفحه مسی تزئین شده توسط دُول ستایش می‌شوند. اولین کوارتوستله (qurto settle)، امپراطور مراکش فرانسواز برونت (Francois Brunet) در سفرش به انگلستان در سال 1976 برای تئاتر صنفی از تالار نمایش (اودیتوریوم) به جا گذاشت.

در زمانیکه فرانسوی‌ها کمتر به لباس‌های آرتیست‌ها و بازیگران فکر می‌کردند او بیشتر راحتی تماشاگران را دوست می‌داشت. تالار نمایش (اودیتوریوم) بی‌نهایت زیباتر و عملی‌تر از تماشاخانه‌های هنرپیشه‌های فرانسوی بود. کف زمین در نمایشگاه به شکل آمفی‌تئاتر ترتیب داده شد. صندلی‌ها طوری چیده شدند که هیچ صدایی شنیده نمی‌شود. هفت جایگاه مخصوص که هر کدام 20 نفر را در خود جای می‌دهند همان تعداد جایگاه در طبقه دوم، زیرین و بالاتر از آن، هنوز مانند بهشتی وجود دارد.

2- اولین کوچه دروری (Drury)

اولین تئاتر سلطنتی بین خیابان بریج (Bridges) و کوچه دروری (Drury) خانه یکی از شرکت‌های کینگ (King) تحت مدیریت توماس کلیگ‌رو (Thomas, Killigrea) بود. این تئاتر در روز 7 ماه می 1963 با ارزش 2400 پوند افتتاح گردید، درازای بیرون آن 12 فوت و عرض آن 58 فوت بود. وقتی که (Pepys) پپیز برای اولین بار آن را در روز 8 می سال 1663 آن جا دید متوجه مقداری عیوب در طراحی آن شد: این محل با شیوه و تدابیر فوق‌العاده‌ای ساخته شده است اما در عین حال دارای معایبی نیز می‌باشد. باریکی محل‌های عبور در حال خارج شدن از کف زمین و فاصله صحنه از جایگاه‌ها که مطمئن هستم شنیدن صدا ممکن نخواهد بود اما با تمام این احوال همه چیز خوب است. بیشتر از همه موسیقی در قسمت زیر می‌باشد و بیشترین صدای آن در زیر صحنه است که در پایین احتمالاً شنیده نمی‌شود و مطمئناً باید تعمیر شوند.

3- اصلاح در پیشرفت

در بهار 1966 مقداری اصلاحات در این تئاتر سلطنتی انجام شد و در 19 مارس پپیز (Pepys) عجول رفت که ببیند چه پیشرفت‌هایی در حال انجام است. تمام این تماشاخانه پر از کثافت بود. داشتند صحنه را وسیع‌تر می‌کردند اما خدا می‌داند که آنها کی می‌توانند دوباره نمایش بدهند، وظیفه من در این‌جا دیدار از درون صحنه و دستگاه و اطاق‌های تمرین بود و حقیقتاً این‌ها ارزش دیدن داشت.

4- درون اولین راه (کوچه) دروری (Drury Lone)

در سال 1669 شاهزاده کسیمو سوم (Cosimo) توسکانی (Tuscany) حداقل دو بار از این تماشاخانه دیدار کرد و کنت لورنزو ماگالوتی (Count Lorenzo Magalotti) مشاور رسمی او اولین نظریات خودش را اینگونه بیان کرده است: خطاب به تئاتر کینگ (King)، پس از شنیدن کمدی از جایگاه مخصوص پادشاه. این تئاتر تقریباً به شکل دایره‌ای می‌باشد که در درون احاطه شده است. جایگاه‌های مخصوص از یکدیگر جدا بوده که هر کدام به چندین ردیف از صندلی تقسیم گردیده برای پذیرایی از خانم‌ها و آقایان که به موجب آزادی مملکت با یکدیگر در حالت غیرتبعیض می‌نشینند و بقیه محل‌ها در طبقه اول اختصاص به دیگر مدعوین دارد. خیلی روشن است که باید تغییراتی زیاد در آن داده شود. با چشم‌اندازهای زیبا. قبل از شروع این کمدی به خاطر اینکه مدعوین از انتظار خسته نشوند سمفونی زیبایی نواخته می‌شود که به خاطر آن مردم زیادی برای لذت بردن قبل از شروع نمایش به آن‌جا می‌آیند.

5- دومین تئاتر سلطنتی

5 ژانویه 1672 اولین تئاتر سلطنتی توسط آتش نابود و شرکت King موقتاً برای تماشا به زمین تنیس لیزل (Lisle) می‌رفتند، در همین هنگام تئاتر سلطنتی در دروری (Drury) با هزینه‌ای بالغ بر 4000 پوند توسط کریستوفر رن (Christopher Wren) ساخته شد. دومین تئاتر سلطنتی دارای عرض مشابهی با اولین تئاتر اما طول آن 140 فوت یعنی 28 فوت طولانی‌تر از تئاتر قبلی بود، برای اینکه یک اطاق پرده به پشت آن اضافه شده بود در مقابله با پرخرجی و مجللی (Dorset garden) دومین تئاتر به گفته درایدن (Dryden) در روز افتتاحیه در تاریخ 26 مارس 1674 بسیار ساده ساخته شده بود. اما تفاوت‌ها را اینگونه بیان کرده است: یک خانه ساده، پس از یک انتظار طولانی شما را نیمه راضی به خانه می‌فرستد درست مثل کاخ‌های نرون که با طلا می‌درخشیدند.

6- زنبورهای نر بیکار در کندوی نمایش

در سال 1682 شرکت دوک (Duke) شکوفا شد، اما شرکت کینگ (King) که از سوءمدیریت و آشفتگی‌های درونی زجر می‌کشید از هم فرو پاشیده شد. این دو شرکت در یک شرکت متحد ادغام گردیده و به خانه دروری (Drury) منتقل شدند. با رسیدن سال 1693 کریستوفر ریچ (Christopher Rich) رئیس این تماشاخانه شد و کنترل کامل همه چیز را چه مادی و چه معنوی در دست خود گرفت. هنرمندان قدیمی بیشتر از این مدیریت زجر می‌کشیدند. کالی کیبر (Colley Cibber) که در زیردست ریچ شروع به کار کرده بود خاطرات ناخوشایند خود را در طول این مدت همکاری با ریچ این طور بیان می‌کند: با بودن تنها تئاتر در مالکیت شهر، آن‌ها برنامه‌های خود را به این صورت بر دیگران و بازیگران تحمیل می‌کردند، آن‌ها سرمایه را به بیست سهم تقسیم می‌کردند. این سهام بین پول‌سازان تقسیم می‌شد که ماجراجویان نامیده می‌شدند که بی‌تفاوت نسبت به امور نمایش بودند، اما هنوز بیشتر امور مدیریتی در اختیار آن‌ها بود. زمانیکه این کندوی نمایش پر از زنبورهای نر بیکار بود، هنرپیشه‌ها زیر بیشتری فشار و ناامیدی به سر می‌بردند، با این وجود مشکلات آن‌ها سبک‌تر از قبل و وضعیت قبلی بود، برای اینکه آن‌ها در نصف سود تقسیم شده، سهیم بودند.

7- از دست رفتن یک‌رنگی و صمیمیت

در سال 1696 کریستوفر ریچ (Christopher Rich) تغییراتی را در دروری (Drury) به وجود آورد. مثل کاهش پیش‌گیر و وسعت کف زمین، زمان نگارش در سال 1740 کالی کیبر (Colly Cibber) لازم دانست برای خوانندگانش این نکات را بنویسد:

16- آداب سلحشوران اصلاحات

سام وینسنت sam vincent، آموزشگاه سلحشوران جوان در کتابی که در سال 1674 منتشر نمود و گرفته شده از کتاب دیکر (Dekker) نوشته شده در 1609 بود، دستوراتی به سلحشوران جوان در مورد رفتارشان در تماشاخانه داده شده است. تئاتر تبدیل اشعار سلطنتی شماست که در آن تجار معاوضه کالا می‌کنند با کلمات ساده. تماشاخانه برای سرگرمی مجانی می‌باشد و جا برای هر کس وجود دارد. پس من می‌گویم بگذارید این سلحشورها نصف پول را پرداخت کنند و نگهبان‌ها بلیط آن‌ها را به آن‌ها بدهند که بتوانند در میان طبقه پایین بنشینند جایی که بتوانند تواضع خودشان را به بقیه شرکت کنندگان برسانند و مخصوصاً کسی که ماسک به صورت دارد، بگذار شانه‌اش را بیرون بیاورد تا بتواند کلاه گیس خود را مرتب کند. پس از آن برود به قسمت فروش پرتقال‌ها و ارزش آن‌ها را بفهمد و سپس ارادت خود را به پوشنده ماسک بعدی نشان دهد و بعد من ممکن است که سلحشور خود را تشویق کنم که مثل کسبه یک شلینگ پس‌انداز نکنند و در گالری مجانی بنشینند و بگذاریم در نظر بیاورد که چه سودی از نشستن در زیرزمین عاید او خواهد شد.

1- اول یک بزرگی آشکارا گرفته شده است بدان معنا که اصلی‌ترین اصل یک آقای واقعی لباس و کلاه گیسش می‌باشد که کاملاً نمایان باشد.

2- با نشستن در قسمت زیرین تئاتر اگر شما یک شوالیه باشید می‌توانید با خوشحالی و رضایت معشوقه خود را پیدا کنید اما اگر یک مرد خیابانی باشی زن (همسر) گیرت خواهد آمد. آن وقت شما ستوده خواهید شد که در میان جدی‌ترین قسمت نمایش بخندید و یا در بدترین صحنه تراژدی و درام و اجازه بدهی که زبانت آنقدر بچرخد. با خنده و حرف زدن تو افتخار بر افتخار اضافه می‌کنی. در اول تمام چشم‌ها به جای دوخته شدن به بازیگران به تو دوخته خواهد شد. مهم‌ترین آدم در تئاتر به دنبال تو خواهد آمد و اسم تو را به زبان خواهد آورد و وقتی که تو را در خیابان ملاقات می‌کند خواهد گفت که او آنچنان سلحشوری است و تمام مردم تو را ستایش خواهند کرد.

دوماً تو اخلاقیات خود را در سراسر دنیا انتشار خواهی داد. فقط به این خاطر که تو یک مرد محترم می‌باشی که یکی دو ساعت را احمقانه می‌گذرانی برای اینکه کاری دیگر از تو برنمی‌آید. پس حالا جناب اگر شاعر با معشوقه تو لاس زده است تو او را بی‌آبرو کرده و جای بعدی که پس از تماشاخانه‌ها پر می‌گردند کافه‌هایی می‌باشند که در آن مردم به شرب مشغول می‌شوند.

17- نحوه بازیگری

توماس بترتون (Thomas Betterton) تولد 1635 و فوت 1710 بازیگر اصلی دوران اصلاحات اولین بار در تاریخ 1660 بر روی صحنه تئاتر ظاهر شد با شرکت بازیکنان زیادی که در اواخر جنگ‌های داخلی استخدام شده بودند و توسط فروشنده کتابی به نام John Rhodes، در آخرین کابین در Drury Lane بازی می‌کردند که هیچ‌کدام نه Betterton و نه همکارانش هنرپیشه‌های باتجربه‌ای بودند. در آن زمان هنوز تعدادی بازیگر قدیمی وجود داشتند که آن‌ها هم در تئاتر Red Bull در سال 1660 مشغول نمایش دادن بودند. در همان سال به توماس کیلیگرو (Thomas Killigrew) و آقای ویلیام داونانت (Sir William Davenant) این مجوز داده شد که از بین این شرکت‌ها بازیگرانی را انتخاب کنند که مناسب با این دو تماشاخانه باشند.

(Killigrew) بازیگران خود را از بازیگران قدیمی‌تر، از شرکت King و داونانت Davenant از بازیکنان جوان‌تر انتخاب کردند. مدت بیست و دو سال این دو شرکت به رقابت خود ادامه دادند تا زمانی که رقابت آن‌ها در سال 1682 با متحد شدن آن‌ها خاتمه یافت. قبل از این اتحاد بترتون Betterton نقش اصلی را در نمایش‌های قدیمی‌تر داشت. او در نقش‌های Macbeth (مکبث)، هنری هشتم، هاملت، مرکوتیو (Mercotio)، شاه لیر (King Lear) و Bosola بازی کرده است. گذشته از بازی کردن در این شخصیت‌ها او همچنین در تراژدی‌ها و کمدی‌ها بازی کرده است. با آمیزش این دو شرکت، او شانس بازی کردن نقش اول در شرکت King را پیدا کرد. با این حال او نقش بروتوس (Brutus) و اتللو را هم بازی کرد. ما به این نتیجه رسیدیم که بازی کردن بترتون Betterton دور از هر مسائل حاشیه‌ای و بدون مبالغه بوده است.

آقای بترتون (Betterton) با وجود بودن یک هنرمند فوق‌العاده و عالی، هیکل مریض احوالی داشت. سری بسیار بزرگ با گردنی بسیار کوتاه که در شانه‌هایش فرو رفته بود. بازوهای کوتاه چاق که بیشتر از شکمش بالا نمی‌آمدند. دست چپش معمولاً روی سینه‌اش بین کت و جلیقه‌اش بود. زمانی که او آماده سخنرانی می‌شد، حرکاتش کم بودند اما دقیق و درست. چشمان خیلی کوچکی داشت با صورتی پهن و تا اندازه‌ای فربه. پاهای کلفت با اندازه‌ای بزرگ. بهتر بود که او ملاقات شود تا اینکه تعقیب گردد. به خاطر اینکه منظر او جدی و صدمه‌پذیر و باعظمت بود. در آخرین روزهای زندگیش تا اندازه‌ای فلج گردید. صدایش آرام و ناله‌ای بود اما می‌توانست خودش را هنرمندانه با گفته‌هایش وفق دهد. رقصیدن را نمی‌دانست در حالی که خانم بریس گیردل Mrs. Brace girdle بسیار زیبا و دلپسند شعرها را در تئاتر Loves of Mors and Venus (عشق‌ها در مریخ و اورانوس) می‌خواند و رقص‌های محلی را هم به خوبی Mrs Wilks می‌رقصید، نه‌چندان هنرمندانه اما مثل یک خانم بسیار مؤدب و خوب تربیت شده. Mr Betterton هنرمندی بسیار جامع بود از Alexander تا جناب John Falatogg اما در آن آخرین شخصیت او تمایل داشت که نقش Drollery of Harpor و John Evans را بازی کند ولی در آن موقع دادگاه شرق خیلی ناچیز و جزئی بود. Harper زیادی از Bartholomew- Fair داشت و Evans با شخصیت او مغایرت داشت با این وجود چیزی که عیب داشت در الماس‌های درخشان بود و من همیشه آرزو می‌کردم که آقای Betterton از بازی کردن نقش هاملت صرف‌نظر کند و آن را به بازیگران جوانتر که تا به حال موفق به بازی نشده‌اند بدهد که شاید آن را از او بهتر اجرا می‌کردند. وقتی که او خودش را به پاهای اوفلیا انداخت یک کمی بزرگ‌تر از یک دانش‌آموز جوان می‌نمود و تازه از دانشگاه Wittem Berg آمده بود. اما هیچ‌کس نمی‌توانست مثل او شهر را راضی کند او در این نقش ریشه دوانده بود. بازیگر جوان معاصر با او، (در زمانی که Betterton 63 و Powell 40 ساله بود)، Powell چندین بار کوشش کرد که نقش‌های او را در Alexander و Jaffier و غیره بازی کند اما هیچ امتیازی به دست نیاورد به خاطر اینکه در Alexander آن ابهت لازمه شاه را نداشت. Betterton از زمانی که لباس می‌پوشید و تا به آخر نمایش فکرش را در یک نقطه متمرکز می‌کرد و خودش را منطبق با شخصیتی که نقش را ایفا می‌کرد می‌نمود.

- یک سومین روز دیگر

من باید اعتراف کنم که وقتی که به آن نمایش‌ها نگاه کردم با قضاوت فقیرانه خودم به طور عمیق و کسل کننده آنها رشد کرده اند و آدم می‌بایست اشتهای خوبی داشته باشد که بتواند این همه آشغال را هضم کند و بگذارد که آن با نامی جدید مهر شود که مرد جدیدی می‌تواند آنرا بگوید یا انجام دهد که رضایت آن‌ها را جلب کند. روز سوم با کمک نمایش خوب، رقص خوب، آوازخوانی و صحنه خوب و دوست‌داشتنی می‌تواند این روز را برای مدتی زنده نگه بدارد. در یک قسمت شما قضاوت را می‌بینید که صحنه را غلط‌گیری و سانسور می‌کنند اما بعضی از آنان تظاهر می‌کنند، منظره‌ای که آن‌ها باید با آن بخندند دلیل آن واضح است شاید آنها اطلاعات کمی درباره این صحنه داشته باشند. بعضی از قسمت‌ها هم که برای نشان دادن مناسب نبود می‌بایست که سانسور شود یعنی مجبور بودند که آنها را سانسور نمایند. اگر صحنه‌هایی در مورد دست انداختن قاضی و یا اصطلاحات شهری بود و یا اگر در مورد حکومت چیزی گفته می‌شد آنها نیز می‌بایست که سانسور شوند و نویسنده بیچاره در غیر این صورت مورد اهانت و استهزای عموم قرار می‌گرفت. در مورد خانواده سلطنت و اطرافیان هم چیزی گفته نمی‌شد که در غیر این صورت محکومیت شدیدی در انتظار نویسنده بود و بعضی اوقات حتی مجازات مرگ هم برای آن‌ها درخواست می‌گردید. پس به این صورت کتاب‌های دیگر یا کمی بیشتر و یا کمتر از دیگر کتاب‌ها محتوا داشتند و به این صورت است که من اصلاً آن‌ها را توصیه نمی‌کنم.

25- واردات خارجی

هر دوی این شرکت‌ها با مشکلات زیادی روبرو بودند. با وارد کردن خواننده‌ها و رقاص‌های خارجی آن‌ها سعی در جلب کردن تماشاگر داشتند اما از آنجاییکه این هنرمندان بسیار گران قیمت بودند فقط این دو شرکت سود کمی را دریافت کردند در این مورد در پایین صحبت خواهیم کرد و به نوشته‌های نویسندگان مثل Gibber خواهیم پرداخت.

اما تجارت تئاتری هم مثل بازرگانی عمومی همیشه می‌تواند قضاوت را فریب دهد. بدون اینکه بتوان از قبل روی آن حساب کرد. با انجام دادن بهترین تجارت هم همیشه نمی‌شود بهترین بازار را از آن انتظار داشت و به این صورت این د شرکت هم در بدترین وضع خود قرار گرفته بودند. Barton که در آن زمان بازیگر جوانی بود غالباً درباره مشکلاتی که Betterton با آن روبرو بوده است صحبت کرده است و او شکایات خود را اینگونه عنوان کرده که در یک چنین وضعیتی نگهداشتن فرم بازیگرها بسیار کار مشکلی می‌باشد. از زمان استخدام آنها متجاوز از ده سال گذشته

است و در این صورت نمی‌شود که نسبت به خواسته‌هایشان بی‌اهمیت و بی‌تفاوت باقی ماند. برای پایان دادن به این وضع نابسامان بهترین رقاصه‌های فرانسه به نام‌های Subligny, Balon, Labbee نیز خریداری شدند اما باز هم مؤثر واقع نشد و تماشاگران در راه این دو تئاتر در حال رفت و آمد بودند و اینطور به نظر می‌آمد چشمان آن‌ها بیشتر از گوش‌های آن‌ها اهمیت داشتند و این سؤال هرگز به مناظره گذاشته نشد که کدامیک از این دو تئاتر هنرمندان بهتری را دارا بودند.


ترجمه داستان «جین آیر» همراه با لاتین

ترجمه داستان «جین آیر» همراه با لاتین در 29 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 26 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29
ترجمه داستان «جین آیر» همراه با لاتین

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

ترجمه داستان «جین آیر» همراه با لاتین در 29 صفحه ورد قابل ویرایش

(Prat one):

My name is Jane Eyre and my story begins when I was ten. I was living with my aunt, Mrs Reed, because my mother and father were both dead. Mrs Reed was rich. Her house was large and beautiful, but I was not happy there. Mrs Reed had three children, Eliza, John and Georgiana. My cousins were older than I. They never wanted to play with me and they were often unkind. I was afraid of them. 1 was most afraid of my cousin John. He enjoyed frightening me and making me feel unhappy. One afternoon, 1 hid from him in a small room. 1 had a book with a lot of pictures in it and 1 felt quite happy. John and his sisters were with their mother. But then John decided to look for me.

'Where's Jane Eyre?' he shouted, 'Jane! Jane! Come out!' He could not find me at first - he was not quick or clever. But then Eliza, who was clever, found my hiding place. 'Here she is!' she shouted. 1 had to come out. And John was waiting for me. 'What do you want?' 1 asked him. 'I want you to come here,' John said. 1 went and stood in front of him. He looked at me for a long time, and then suddenly he hit me. 'Now go and stand near the door!' he said. 1 was very frightened. 1 knew that John wanted to hurt me. 1 went and stood near the door. Then John picked up a large, heavy book and threw it straight at me. The book hit me on the head and 1 fell. 'Y ou cruel boy!' 1 shouted. 'You always want to hurt me. Look!' 1 touched my head. There was blood on it. John became angrier. He ran across the room and started to hit me again and again. 1 was hurt and afraid, so 1 hit him back. ?Mrs Reed heard the noise and hurried into the room. She was very angry. She did not seem to notice the blood on my head. 1ane Eyre! You bad girl!' she shouted. 'Why are you hitting your poor cousin? Take her away! Take her to the red room and lock the door!'

The red room was cold and dark. I was very frightened.

Nobody ever went into the red room at night. I cried for help, but nobody came. 'Please help me!' I called, 'Don't leave me here!'

But nobody came to open the door. I cried for a long time, and then everything suddenly Went black. I remember nothing after that. ?When at last I woke up, I was in my bed. My head was hurting. The doctor was there. 'What happened?' I asked him. 'Y ou are ill, Jane,' the doctor answered. 'Tell me, Jane. Are you unhappy here with your aunt and your cousins?' 'Yes, I am,' I answered. 'I'm very unhappy.'

'I see,' said the doctor. 'W ould you like to go away to school?' he asked. 'Oh, yes, I think so,' I told him. The doctor looked at me again, and then he left the room. He talked to Mrs Reed for a long time. They decided to send me away to school. So not long afterwards, I left my aunt's house to go to school. Mrs Reed and my cousins were pleased when I went away. I was not really sad to leave. 'Perhaps I'll be happy at school,' I thought. 'Perhaps I'll have some friends there.'

One night in January, after a long journey, I arrived at Lowood School. It was dark and the weather was cold, windy and rainy.

The school was very large, but it was not warm and comfortable, like Mrs Reed's house. A teacher took me into a big room. It was full of girls. There were about eighty girls there. The youngest girls were nine, and the eldest were about twenty. They all wore ugly brown dresses. It was supper time. There was water to drink, and a small piece of bread to eat. I was thirsty, and drank some water. I could not eat anything because I felt too tired and too excited. After supper, all the girls went upstairs to bed. The teacher took me into a very long room. All the girls slept in this room. Two girls had to sleep in each bed. Early in the morning, I woke up. It was still dark outside and the room was very cold. The girls washed themselves in cold water and put on their brown dresses. Then everybody went downstairs and the early morning lessons began. ?At last, it was time for breakfast. 1 was now very hungry. We went into the dining-room with the teachers. There was a terrible smell of burning food. We were all hungry, but when we tasted the food we could not eat it. It tasted terrible. Feeling very hungry, we all left the dining-room.

At nine o'clock, lessons began again. 1 looked round at the other girls. They looked very strange in their ugly brown dresses. 1 did not like the teachers. They seemed to be unkind and unfriendly. Then at twelve o'clock, the head teacher, Miss Temple, came in. She was very pretty and her face was kind. 'I want to speak to all the girls,' she said. 'I know that you could not eat your breakfast this morning,' she told us. 'So now you will have some bread and cheese and a cup of coffee.' The other teachers looked surprised. 'I'll pay for this meal,' Miss Temple said. The girls were very pleased. After this meal, we went out into the garden. The girls' brown dresses were too thin for the cold winter weather. Most of the girls looked cold and unhappy, and some of them looked very ill. 1 walked around and looked at the girls and at .the school and the garden. But I did not speak to anyone, and nobody spoke to me. One of the girls was reading a book. 'Is your book interest- ing?' I asked her. 'I like it,' she answered. 'Does this school belong to Miss Temple?' I asked. 'No, it doesn't,' she answered. 'It belongs to Mr Brocklehurst. He buys all our food and all our clothes.'

The girl's name was Helen Burns. She was older than I was. 1 liked her immediately. She became my friend.



«جین آیر» (قسمت اول)
نوشته : کارلوت برونته



اسم من جین آیر است و داستان من از زمانی آغاز می شود که من 10 ساله بودم من با عمه ام خانم رید زندگی می کردم، زیرا پدر و مادرم هردو مرده بودند. خانم رید ثروتمند بود. خانه او بسیار بزرگ وزیبا بود، ولی من در آنجا خوشحال نبودم. خانم رید سه فرزند داشت؛ الیزا، جان و جورجیانا. پسر و دختر عمه‌هایم از من بزرگتر بودند. آنها هرگز نمی خواستند که با من بازی کنند و اغلب نامهربان بودند. من از آنها می ترسیدم. از همه بیشتر از پسر عمه ام جان می‌ترسیدم. او از ترساندن من لذت می برد و مرا ناراحت می‌ساخت. در یک بعدازظهر، من دریک اتاق کوچک از دست او مخفی شدم. من کتابی با عکس های زیاد در آن داشتم و از آن بابت احساس خوشحالی می‌کردم. جان و خواهرانش با مادرشان بودند. اما جان تصمیم گرفت که به دنبال من بگردد. او فریاد می‌کشید «جین آیر کجاست» «جین! جین! بیا بیرون» او در ابتدا نتوانست مرا پیدا کند. او سریع یا باهوش نبود. اما الیزا، که با هوش تر بود محل مخفی‌گاه مرا پیدا کرد. او فریاد زد: او اینجاست، من مجبور بودم بیرون بیایم و جان منتظرم بود. از او پرسیدم : چه می خواهی؟ جان گفت: از تو می خواهم که به اینجا بیایی. من رفتم و در جلوی او ایستادم. او مدت زیادی به من نگاه کرد و ناگهان به من ضربه ای زد و گفت : حالا برو کنار در بایست.

من خیلی ترسیده بودم. من می دانستم که جان می‌خواهد به من آسیب برساند. من رفتم و کنار در ایستادم. سپس جان یک کتاب بزرگ و سنگین برداشت و به سمت من پرتاب کرد. کتاب به سرم خورد و مرا انداخت. من فریاد زدم: تو پسر سنگدلی هستی، تو همیشه می خواهی به من آسیب برسانی. نگاه کن. سرم را لمس کردم. خونی شده بود. جان خشمگین تر شد. او طول اتاق را طی کرد و مجدداً شروع به اذیت و آزار من کرد. من زخمی و هراسان بودم. بنابراین من هم او را زدم. خانم رید صدایمان را شنید و باعجله خود را به اتاق رساند. او خیلی عصبانی بود. او متوجه سرم نشد و فریاد زد: جین آیر تو دختر بدی هستی. چرا تو به پسرعمه بیچاره‌ات حمله کردی؟ از او دور شو! او را به اتاق قرمز ببرید و در آنرا قفل کنید!

اتاق قرمز تاریک و سرد بود. من خیلی ترسیده بودم. هیچکس درشب به اتاق قرمز نمی رفت. من کمک می‌خواستم و گریه می کردم اما هیچکس به آنجا نیامد. من صدا می زدم : لطفاً کمکم کنید. مرا اینجا تنها نگذارید!

اما هیچکس برای باز کردن در نیامد. من مدت طولانی گریه کردم تا اینکه ناگهان همه چیز سیاه شد. من بعد از آن چیزی را به خاطر نمی آورم. سپس زمانی که بیدار شدم، در رختخوابم بودم. سرم درد می کرد. دکتر آنجا بود، از او پرسیدم: چه اتفاقی افتاده؟ دکتر پاسخ داد: تو مریض هستی، جین! جین به من بگو! آیا تو با عمه و عمزاده هایت دراینجا ناراحت هستی؟ جواب دادم: بله، خیلی ناراحت هستم.

دکترگفت: می بینم و پرسید: دوست داری به دور از اینجا به مدرسه بروی؟ به او گفتم: اوه ! بله، اینطور فکر می کنم. دکتر به من نگاه کرد و سپس اتاق را ترک کرد. او مدت زیادی با خانم رید صحبت کرد. آنها تصمیم گرفتند که مرا به دور از آنجا به مدرسه بفرستند. هنوز مدت زیادی نگذشته بود که من خانه عمه ام را ترک کردم و به مدرسه رفتم. خانم رید و عمه زاده هایم از رفتن من راضی بودند. من جداً غمگین نبودم و فکر کردم: شاید من در مدرسه شاد باشم. شاید من در آنجا دوستانی پیدا کنم. دریک شب در ماه ژانویه بعداز یک مسافرت طولانی من به مدرسه لوود رسیدم. آنجا تاریک بود و هوا سردو بارانی بود و باد می وزید. مدرسه بزرگ بود ولی گرم و راحت نبود، درست مانند خانه خانم رید.

یکی از معلمان مرا به اتاق بزرگی برد. آنجا پر از دختر بود. حدود 80 دختر در آنجا بود. جوانترین دخترها 9 ساله بود و بزرگترین آنها درحدود 20 سال داشت. همه آنها لباس های قهوه ای زشتی بر تن داشتند.

زمان شام فرا رسیده بود. آنجا فقط مقداری آب برای نوشیدن و تکه‌ی کوچکی نان برای خوردن بود. من تشنه بودم که مقداری آب نوشیدم.

من چیزی نتوانستم بخورم زیرا بسیار احساس خستگی می کردم و بسیار هیجان زده بودم. بعد از شام همه دخترها برای خواب به بالای پله ها رفتند. معلم مرا به اتاق بسیار بزرگی برد. همه دخترها دراین اتاق خوابیده بودند. دو دختر مجبور بودند دریک تخت بخوابند.

صبح زود من بیدار شدم. بیرون هنوز تاریک و اتاق بسیار سرد بود. دخترها خودشان را در آب سرد شستند و لباس های قوه ایشان را پوشیدند. سپس همگی به پائین رفتند و کلاس درس صبح خیلی زود شروع شد.

درپایان، زمان صرف صبحانه رسید. من دراین لحظه بسیار گرسنه بودم. مابا معلمان به سالن غذا خوری وارد شدیم. و در آنجا بوی وحشتناک غذای سوخته می‌آمد. همگی ما گرسنه بودم اما وقتی مزه غذا چشیدیم نتوانستیم آنرا بخوریم. مزه وحشتناکی بود. درحالیکه بسیار گرسنه بودیم سالن غذا خوری را ترک کردیم. درساعت 9، کلاس درس مجدداً آغاز شد. من به دخترهای روبروم نگاه کردم آنها در لباس های قهوه ای زشتشان بسیار غریب بودند.

من معلم هارا دوست نداشتم. آنها نامهربان و غیر دوستانه بنظر می رسیدند. سپس در ساعت 12، سرمعلم، خانم کمپل آمد. او بسیار زیبا و صورتش مهربان بود. او گفت: می خواهم با همه دخترها صحبت کنم. من می دانم که شما نتوانستید امروز صبحانه بخورید. او به ما گفت : بنابراین می توانیم حالا مقداری نان و پنیر و یک فنجان قهوه داشته باشید. سایر معلمان متحیر شدند. خانم کمپل گفت: من این وعده غذایی را خواهم داد. دختر ها بسیار خشنود شدند.


تحقیق بررسی تابعیت و اعمال سیستم خون و خاک در آن (حقوقی)

تحقیق بررسی تابعیت و اعمال سیستم خون و خاک در آن (حقوقی) در 74 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 250 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 74
تحقیق بررسی تابعیت و اعمال سیستم خون و خاک در آن (حقوقی)

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

تحقیق بررسی تابعیت و اعمال سیستم خون و خاک در آن (حقوقی) در 74 صفحه ورد قابل ویرایش


فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه..................................................................................................................... 1

پیشگفتار................................................................................................................ 4

تعریف کلی تابعیت................................................................................................. 8

تعریف تابعیت اشخاص حقیقی............................................................................... 8

شرایط تحقق تابعیت.............................................................................................. 9

تبعه شدن و تبعه بودن.......................................................................................... 10

آثار تابعیت در حقوق تبعه..................................................................................... 13

ضرورت تابعیت برای افراد و اعمال قواعد مربوط به آن.................................... 17

قاعده کسب تابعیت به محض تولد......................................................................... 17

سیستم خون در تابعیت......................................................................................... 17

اشکالات موجود در سیستم خون.......................................................................... 18

مزایای استفاده از سیستم خون............................................................................ 19

سیستم خاک در تابعیت......................................................................................... 20

مزایای استفاده از سیستم خاک............................................................................ 20

انتخاب یکی از دو سیستم خون و خاک................................................................. 23

استثناء بر اصل بودن فرزندان مأموران سیاسی و کنسولی از شمول مقررات کشورها...... 24

نفی بی‌تابعیتی......................................................................................................... 24

دو تابعیتی.............................................................................................................. 25

پیوسته بودن تابعیت.............................................................................................. 27

معیارهای تعیین تابعیتهای اصلی........................................................................... 28

تابعیت در ایران..................................................................................................... 30

ضوابط و مقررات پیش‌بینی شده در قانون‌نامه تابعیت......................................... 33


عنوان صفحه

قواعد جدید تابعیت در ایران چه کسانی را تبعه این کشور می‌داند...................... 38

مقررات تابعیت در جمهوری اسلامی ایران........................................................... 41

روشهای تحصیل تابعیت در ایران........................................................................ 42

تابعیت با اعمال سیسم خون.................................................................................. 42

تابعیت با اعمال سیستم خاک................................................................................. 45

تابعیت‌های ناشی از تولد در ایران........................................................................ 49

چگونگی اعمال روشهای اصولی یا جزمی و حقوقی و تابعیت.............................. 52

جهانی شدن تابعیت و مسائل ناشی از آن............................................................. 53

تناقضات و ابهاماتی که مانع از کسب تابعیت افراد می‌گردد................................. 55

چگونگی اعطای تابعیت در کشورهای مختلف....................................................... 58

پیش‌شرطهای لازم جهت اعطای تابعیت در کشورهای مختلف............................. 59

چگونگی انتقال تابعیت به نسل دوم و نسلهای بعدی در کشورهای مختلف.......... 65

نتیجه‌گیری............................................................................................................. 71


مقدمه

هر فردی به یک کشور خاص تعلق داشته و دارای اسناد و مدارکی است که عضویت او را در آن کشور تأیید می‌کند این پدارک، به طور کلی شامل گواهی تولد یا کسب تابعیت و کارت شناسایی یا گذرنامه می‌شود از همه مهمتر تبعه هر کشوری دارای مجموعه گسترده‌ای از حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی است. دراین میان یکی از اساسی‌ترین حقوق، حق مشارکت در قانونگذاری و حکومت است. این حقوق در مقابل با مجموعه‌ای از تعهدات در قبال جامعه و دولت متوازن می‌شوند، در حالت طبیعی، اصل بر این است که تبعه تنها متعلق به یک کشور باشد در مقابل، دولت و ملت آن کشور نیز باید تمامی افرادی را که در قلمرو سرزمین آن زندگی می‌کنند تحت پوشش قرار دهد. فرض اسامی در این اصل این است که با وجود ارزشهای فردی و گروهی متفاوت، همگونی فرهنگی لازم برای حصول به توافق درباره اصول مبنایی سازش‌پذیری وجود دارد. علاوه بر این، از آنجا که دولت دمکراتیک، نیازمند مشارکت کلیه اعضای خود است، پس همه باید تعلق داشته باشند. این در حالی است که واقعیت، همواره تا حدود متفاوت از آنچه گفته شده بوده است بسیاری از کشورها گروههایی رادر قلمرو سرزمینی خود جای داده‌اند که صلاحیت تعلق برای آنها قایل نبوده‌اند و به همین علت یا تابعیت آنها را انکار کرده و یا اینکه آنها را به عبور از فرآیند همگون‌سازی فرهنگی به منظور متعلق ساختن آنها مجبور نموده‌اند. فراتر از این، حتی افرادی که به طور غالب دارای دارای تابعیت بوده‌اند نیز از برخی از حقوق حیاتی تابعیت محروم شده و بدین ترتیب، آنها نیز به صورت کامل تعلق پیدا نکرده‌اند. اعمال تبعیض بر پایه طبقه، نژاد، قومیت، جنس، مذهب و سایر معیارها، همواره مستلزم این بوده است که برخی از مردم نتوانند به طور کامل از تابعیت و حقوق مربوط به آن برخودار باشند.

علاوه بر این جهانی شدن نیز دربرگیرنده چالشهای جدیدی برای تابعیت است که هم در دمکراسی‌های ریشه‌دار غربی و هم در دولت و ملتهای نوظهور اروپای شرقی، آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا قابل مشاهده است. رشد فزاینده حرکت و جابجائی مردم در سطح بین‌المللی، بنای تعلق به دولت و ملت را زیر سؤال برده است. ناهمگونی میان رسوم و ارزشهای فرهنگی به صورت تصاعدی در حال رشد است. از این رو، دیگر زمان کافی برای پیاده کردن فرآیندهای همگون‌سازی و فرهنگ‌پذیری وجود ندارد. مرزهای کشورها در حال فرسایش است، چنانکه اکنون میلیونها نفر دارای تابعیت مضاعف هستند و در بیش از یک کشور زندگی می‌کنند میلیونها نفر نیز در کشوری که تابعیت آن را ندارند زندگی می‌کنند. حکومتها کم‌کم درمی‌یابند که قدرت آنها در زمینه کنترل اقتصاد، نظام رفاهی و فرهنگ ملی در حال افول است. بازارهای جهانی، شرکت‌های چند ملیتی نهادهای منطقه‌ای و فراملی و یک فرهنگ بین‌المللی جدید و فراگیر، همگی جایی را برای خود باز می‌کنند. این عقیده که هر تبعه‌ای باید بخش اعظم زندگی خود را در یک کشور صرف کند و تنها در یک هویت ملی مشترک سهیم باشد، کم‌کم اعتبار خود را از دست می‌دهد.

میلیونها نفر بدین جهت که نمی‌توانند تبعه کشور محل اقامت خود باشند، از داشتن حق رأی محروم می‌شوند. علاوه بر این، بسیاری از افرادی که حتی تابعیت یک کشور را دارند. هنوز فاقد بسیاری از حقوقی هستند که لازمه تابعیت است، مرزهای نفوذپذیر و هویت‌های چندگانه، موجب تضعیف باورهای حاکم بر تعلق فرهنگی، که شرط لازم برای عضویت سیاسی در نظر گرفته می‌شوند، می‌گردند.


پیشگفتار:

در طول تاریخ چه اجتماعات اولیه و چه اجتماعات سیاسی مترقی‌تر از آنها، از انزوا به سمت تعامل از خود شیفتگی به سمت سازش‌پذیری با دیگران و از خاص‌گرایی به سمت عام‌گرایی سیر کرده‌اند. آنچه باعث شتاب بخشیدن به این حرکت شده است، علاوه بر جنگها و لشکرکشی‌های بزرگ تاریخ، مانند کشورگشائی‌های کورش و اسکندر، هجوم مغولان و جنگهای صلیبی، بیشتر پیشرفت علمی و توسعه امکانات ارتباطی و گسترش روابط جوامع با یکدیگر بوده است. بدین ترتیب، جوامعی که از نظر علمی و تکنولوژی ارتباطی پیشگان بوده و از قدرت نظامی نیز بهره برده‌اند، علاوه بر اینکه توانسته‌اند محدوده خود را گسترش دهند و حوزه وسیعتری را در دایره آگاهی خود قرار دهند، با ادغام دیگران، ارزشها واصول خود را تا حدودی بر آنها تحمیل کرده‌اند، ولی با این حال از آنها نیز تأثیراتی پذیرفته‌اند. از این رو، هر چند این مسیر در طول تاریخ، با فراز و نشیب استمرار داشته، ولی دچار تضادهایی نیز بوده است. مردم دولت شهرهای یونان باستان خود را با فصیلت‌ترین انسانها و سایر اقوام و ملتها را وحشی خطاب می‌کردند، ولی با تشکیل اجتماعات سیاسی بزرگتر در قالب جمهوری روم در نهایت امپراتوری روم و ادغام اقوام و ملل مختلف و اعطای تابعیت به آنها، از ادعای برتری خود عقب‌نشینی کردند و حقوق دیگران را نیز به رسمیت شناختند. همچنین غربیها در عصر حاضر به عنوان پیشگامان تجدد، هر چند توانسته‌اند که در چند قرن اخیر ارزشها، اصول و انگاره‌های خود را بر جهان تحمیل و فرهنگ، قومیت و نژاد خود را برترین فرهنگ، نژاد و قومیت معرفی کنند و دیگران را پایین‌تر از خود در نظر بگیرند، ولی سیر واگیر مدرنیته، علاوه بر اینکه موجب خودآگاهی فرهنگی، قومی و ملی و در نتیجه از هم گسیختگی و حفظ ویژگیهای خاص از جانب ملل مختلف نیز شده است. از این رو، پیشگامان مدرنیسم باید علاوه بر پذیرش نقدهای پست مدرنیستی، به ضرورت یک بازنگری و اجماع‌نظر جهانی در مورد مسایل و موضوعاتی که همه مردم جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، تن دهند.

هرچند اصول مدرنیسم در جهت انتزاع و جدائی فرد از تمام زمینه‌های سنتی، قومی، فرهنگی و نژادی حرکت می‌کند و آن را به عنوان یک فاعل شناسایی آزاد به هیچ محدوده غیرعقلانی مقید نمی‌کند، ولی شکل‌گیری- دولتهای سرزمینی ملی از دامن حکومتهای مجلسی و تولد مفهوم حاکمیت ملی به عنوان یکی از مهمترین پیامدهای مدرنیته، خود با اصول جهانشمول مدرنیسم در تعارض بوده است، چرا که در چهارچوب یک کشور، علاوه بر اینکه یک ملیت غالب به تحمیل فرهنگ، زبان و نژاد خود بر سایر- اقوام و ملیتها پرداخته و موج نقض اصل برابری همگانی و حقوق مساوی برای همگان شده است، با قرار دادن معیارهای تعلق ملی و نژادی، از یک سو موجب اعمال تبعیض علیه اقلیتهای- داخلی و الزام آنها به دست کشیدن از زبان و فرهنگ خود و همگون شدن با فرهنگ اکثریت شده و از سویی دیگر با پافشاری بر اصول خاص گرایانه خود باعث عدم پذیرش عضویت دیگران در چهارچوب نظام سیاسی- اجتماعی خود شده‌اند و حتی در شرایطی، در صورت پذیرش نیز آنها را با قبول پیش شرطهای تحمیلی خود مجبور نموده‌اند بدیهی است که این وضعیت، همراه باتأکید بر حاکمیت قدرت، امنیت و اقتصاد ملی در قالب نظام موازنه قوا میان کشورها که از زمان قرار داد- و ستفالی (1648) و کنگره وین (1815) تاکنون ادامه پیدا کرده است موجب کندی همگرایی جهانی و گسترش ارزشهای جهانشمول و عام‌گرایانه و مانع از کارکر جهان اقتصاد، ارتباطات و علم شد است. این در حالی است که افزایش قدرت‌های فراملی، مانند سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن، هنجارهای بین‌المللی مثل حقوق بین‌الملل، حقوق بشر بعد از جنگ جهانی دوم، جهانی شدن بازار سرمایه، کالا و کار در دهه‌های 1980 و 1990- یعنی عملکرد اقتصاد در سطح جهانی و عدم تقید آن به مرزهای ملی، شکل‌گیری نهادهای منطقه‌ای و شرکت‌های چند ملیتی و سرانجام انفجار اطلاعاتی و ارتباطات جهانی، به ویژه در دهه 1990، موجب ناتوانی دولتها- در حفظ حاکمیت، مرزها و اقتصادهای ملی خود شده است. از این رو، دولتها برای رویایی با- این چالشها، علاوه بر تفویض برخی از اختیارات خود به نهادهای فراملی و فروملی، باید تعریف دوباره برخی از اصول سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مطابق با هنجارهای جهانی دست زنند و از غلظت ویژگیها و اصول خاص‌گرایانه ملی به نفع اصول و هنجارهای رقیق و عام‌گرایانه فراملی بکاهند. با این حال، چنین چیزی به معنای پایان حاکمیت ملی، نیست، زیرا دولتها خود علاوه بر اینکه نقش فعالی در جهانی‌سازی امور بازی می‌کنند، ضمانت اجرای هنجارهای بین‌المللی و تضمین حقوق افراد در سطح بین‌المللی را نیز بر عهده دارند و حتی می‌توانند در مقابل سیر جهانی شدن قرار گیرند.

- کاهش افراد بدون تابعیت

سیستم خون نمی‌تواند به طور کامل مسئله تابعیت را نسبت به افراد حل کند با اعمال سیستم خون جمعی بدون تابعیت باقی می‌مانند اما اگر هر دولتی به متولدین در خاکش تابعیت اعطا کند هیچکس بدون تابعیت باقی نمی‌ماند و حتی نوزاد متولد در کشتی و هواپیما هم صاحب تابعیت خواهند بود یک حقوقدان اسپانیولی بنام وتیوریا در حمایت از سیستم خاک می‌گوید کسی که در خاک مملکتی متولد شد قهراً در سرزمین دیگری متولد نشده تا این دولت به اقتضای سلطه خود تابعیت را بر او تحمیل کند پس هرگاه فردی تابعیت محل تولد خود را بپذیرد دولت دیگری یافت نمی‌شود که بتواند به او تابعیت اعطا نماید بنابراین سیستم خاک مشکل بدون تابعیت را برطرف می‌سازد.

4- غلبه عوامل اجتماعی بر عوامل ارثی:

بیشتر جامعه‌شناسان معتقدند عوامل اجتماعی در سازندگی افراد بیش از عوامل ارثی مؤثر هستند کسی که در محلی متولد شد، رشد کرد، از آب و هوای محل استفاده نمود، با آداب و سنن و عادات مردم خو گرفت قطعاً با آن اجتماع نزدیکتر می‌شود تابعیت او با دولت چنین اجتماعی طبیعی‌تر است.

5- مصلحت کشورهای مهاجرپذیر:

کشورهایی که وسعت خاک زیاد و امکانات فراوان در اختیار دارند ولی دارای جمعیت کم هستند برخلاف کشورهای پرجمعیت کوشش می‌کنند با تشویق بر میزان موالید خود بیافزایند بنابراین مهاجرین دیگر کشورها را می‌پذیرند و در اعطای تابعیت هم سخت‌گیری نمی‌کنند و چون خود افزایش جمعیت، باعث ازدیاد قدرت و اعتبار و رونق اقتصاد است مصلحت اقتضاء می‌کند که سیستم خاک را بپذیرند، تا هرکس در سرزمین آنها متولد می‌شود همان تابعیت را بدست آورد، مسئله در مورد کشورهای پرجمعیت که مجبورند مردم را تشویق به مهاجرت نمایند به گونه‌ای متفاوت مطرح می‌باشد جمعیت ایالات متحده آمریکا، کانادا و استرالیا با استفاده از همین اصل مهاجرپذیری افزایش یافته است.

انتخاب یکی از دو سیستم خاک و خون:

سیستم خاک و سیستم خون در مورد تابعیت و مزایای هر یک مشخص گردید آیا هر کشوری باید یکی از دو سیستم را اختیار کند؟ کشورها براساس اصل استقلال آزادند مصلحت خود را در همه جهات در نظر بگیرند و هر یک از دو سیستم خاک یا خون یا هر دو را توأم انتخاب کنند می‌توانند اصل را برحسب اقتضاء به یکی از دو سیستم بدهند و سیستم دیگر را در موارد استثناء بپذیرند وضع کشورها برای انتخاب یکی از دو سیستم متفاوت است و البته در عین اینکه مصالح خود را در نظر می‌گیرند باید راهی را برگزینند که اولاً افراد بدون تابعیت بندرت پیدا شوند ثانیاً از تابعیت مضاعف جلوگیری بعمل آید. آمریکای شمالی و انگلستان اصل خاک را قبول کرده و لیکن آن را با اصل خون تعدیل نموده‌اند کشورهای ایتالیا، هلند، فرانسه، بلژیک، لهستان و یونان هر دو سیستم را قبول کرده‌اند اما به اصل خون ارجحیت داده‌اند.


استثناء بر اصل بودن فرزندان مأموران سیاسی و کنسولی از شمول مقررات کشورها:

در رابطه با فرزندان سیاسی و کنسولی خارجی که در کشور محل مأموریت پدر یا مادر تولد می‌یابند معمول آن است که برای رعایت نزاکت بین‌المللی، کشورها از تعیین تابعیت به لحاظ تولد آنان در سرزمین خود، خودداری می‌نمایند. این سنت پذیرفته شده بین‌المللی در تبصره ماده 976 قانون مدنی به این عبارت انعکاس یافته است: اطفال متولد از نمایندگان سیاسی و کنسولی خارجی مشمول فقره 4 و 5 نخواهند بود با این حال اگر فرزندان این گونه افراد خود در ایران فرزندی بوجود آورند تابعیت او مشمول بند 4 آن ماده می‌گردد ممکن است کسی که در دوران مأموریت سیاسی یا کنسولی پدر در ایران متولد شده بخواهد با استفاده از این سابقه تابعیت ایران را برگزیند، قانون ایران در این باره ساکت است.

نفی بی‌تابعیتی:

کسانی که دارای تابعیت هستند، نه تنها در کشور خود از وضعی ثابت و روشن برخوردارند، در جامعه بین‌المللی هم به لحاظ آنکه دولت متبوع آنها حامی آنها است از وضعی مشخص بهره‌مند می‌باشند. امور راجع به آنها را دولت متبوع آنها عهده‌دار می‌گردد. بدین مناسبت نظم بین‌المللی مانند نظم داخلی ایجاب می‌کند شخص دارای تابعیتی باشد. بازتاب نظم بین‌المللی در قانونگذاریهای داخلی در این باره بدین گونه است که هر دولت با وضع انواع قاعده‌ها کوشش می‌کند تا آنجا که میسر می‌باشد برای کسانی که در قلمرو او می‌باشند تابعیت در نظر گرفته شود. از میان این قاعده‌ها خاصه قاعده‌های مبتنی بر معیار خاک از این جهت بیشتر مؤثرند که سبب می‌گردند برای کسانی که از دایره مشمول قاعده‌های مبتنی بر معیار خون بیرونی می‌مانند بتوان تابعیت کشور محل تولد آنها را در نظر گرفت. در برابر این اصل کسانی یافت می‌شوند که بی‌تابعیت هستند یعنی در شمول قواعد تابعیت هیچکدام از کشورها نمی‌باشند، به این گونه اشخاص آپاترید گفته می‌شود، دشواریهای تابعیتی، نه تنها متوجه خود شخص بی‌تابعیت یا کشور محل اقامت او می‌باشد، بلکه دامنگیر جامعه بین‌المللی هم می‌گردد. به این جهت دراین جامعه برای حل مسائل آن در گذشته، آن را با پناهندگی یکجا در نظر می‌گرفتند و برای حمایت از دارندگان این دو وضعیت تدابیری یکسان اتخاذ می‌کردند.

نفی دو تابعیتی

اگر داشتن تابعیت برای هرکس در نظم بین‌المللی ضروری باشد. این نظم ایجاب می‌کند تابعیت هر کس تنها نسبت به یک دولت باشد نه بیشتر، زیرا داشتن تابعیت بیشتر می‌تواند باعث برخورد میان دولتهای متبوع شخص درباره او گردد که با آن نظم مخالف می‌باشد. داشتن بیش از یک تابعیت را یخود شخص نیز عاری از دشواری نیست زیرا اگر دارنده بیش از یک تابعیت از یک سو می‌تواند از امتیازهای تابعیت بیشتر از یک دولت برخوردار باشد، از سوی دیگر ناگزیر است تکالیف راجع به همه تابعیت‌های خود را عهده‌دار گردد و چه بسا جمع میان این تکالیف دشوار باشد مانند: تکلیف انجام خدمت سربازی زیر پرچم آن دولتها، از این گذشته این زیان را هم درباره حقوق تبعه دارد که دولتهای متبوع وی نمی‌توانند از او در برابر یکدیگر حمایت سیاسی می‌نمایند.


چه عواملی باعث وصف تابعیت بیش از یک دولت در اشخاص می‌گردد.

عامل اصلی، نبودن قاعد‌ه‌های الزام‌آور بین‌المللی در تقسیم درست اشخاص میان دولتها و محول بودن آن به قانونگذاریهای داخلی و استقلال آن قانونگذاریها در برابر یکدیگر است.

آنچه در عمل منتهی به دو تابعیتی می‌گردد می‌تواند یا قهری باشد، مانند تولد شخص در کشوری غیر از کشور متبوع پدر و مادر، که در این حالت، وی از یک سو دارای تابعیت کشور متبوع آنها تلقی می‌گردد و از سوی دیگر دارای تابعیت کشور محل تولد، و این هنگامی رخ می‌دهد که در کشور متبوع پدر و مادر او قاعد‌های مبتنی بر معیار خون و در کشور محل تولد او قاعده‌های مبتنی بر معیار خاک بر تابعیت او حاکم باشد، و یا ارادی باشد، مانند آنکه کسی با حفظ تابعیت پیشین خود تابعیت دولتی دیگر را هم به دست آورد. برای حل دو تابعیتی، یا کاستن از دشواریهای آن روشهای گوناگون می‌توانند اتخاذ گردند، مانند آنکه در تابعیت‌های اصلی، در قانونگذاریهای داخلی برای تبعه حق انتخاب میان یکی از دو تابعیت قابل انتساب به او نفی دیگری شناخته شود، یا در تابعیت اکتسابی جدید، کسب آن منوط به ترک تابعیت پیشین گردد، یا برای کاستن از دشواریهای دو تابعیتی در عهدنامه‌های دولتها توافق کنند که انجام خدمت سربازی برای یکی از دولتهای متبوع در حکم انجام این خدمت برای دولت متبوع دیگر تلقی گردد.

ممکن است قاعده‌های تابعیت دو دولت درباره تعیین تابعیت اشخاص به صورت یکسان باشد و با این حال باعث بروز حالت دو تابعیتی برای شخص گردد، مانند آنکه، این قاعده‌ها در هر دو کشور تلفیقی از معیار خون و خاک باشد بنابراین با تنظیم قاعده‌های یکسان در دو کشور برای تعیین تابعیت نمی‌توان مانع بروز دو تابعیتی در حالتهایی برای اتباع آنها گردید. از این رو، باید گفت درمان دوتابعیتی در وضع کنونی حقوق بین‌المللی بسته به آن است که برای هر نوع آن تدبیری ویژه به کار برده شود.

پیوسته بودن تابعیت:

یعنی شخص وقتی تابعیت خود را از دست بدهد که تابعیت دولت دیگری را تحصیل کرده باشد. اجتماعات بشری باید نظم و ترتیب داشته باشند، حقوق و تکالیف افراد مشخصاً معلوم باشد. حقوق و تکالیف افراد غالباً در اربتاط با تابعیت مشخص می‌گردد. اگر افراد بتوانند هر وقت خواستند تابعیت را رها نمایند و یا هر وقت دولت تصمیم گرفت آنها را از تابعیت خارج کند افراد بدون تابعیت زیاد می‌شوند و آشفتگی را در امور حقوقی و نظم اجتماعی باعث می‌گردند، علیهذا اقتضای پیوسته بودن تابعیت ایجاب می‌کند که افراد همواره رابطه سیاسی با دولتی را داشته باشند و این رابطه هرگز منطقع نباشد. دولتها با وضع مقررات، مواردی که در سابق باعث افزایش افراد بدون تابعیت می‌شد از بین برداشته‌اند قانون مدنی فرانسه قبل از سال 1885 مقرر می‌داشت هر فرد فرانسوی که با قصد جلای وطن از کشور خارج شود، تابعیت فرانسوی خود را از دست می‌دهد. فرانسویانی که چنین قصدی را ابراز می‌داشتند، بدون تابعیت فرانسه می‌شدند، بدون اینکه تابعیت دولت دیگری را بدست آورده باشند.

بر طبق قانون مدنی آلمان هرگاه تبعه آلمان وطن را ترک می‌گفت گواهینامه سلب تابعیت دریافت می‌داشت و خروج او از آلمان به صورت مهاجر بود و بدون تابعیت. البته هر دو نمونه‌های فوق با وضع قوانین بعدی از بین رفته است.


ترجمه خط تلفن قرمز (گیل بلیج)

ترجمه خط تلفن قرمز (گیل بلیج) در 20 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 46 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
ترجمه خط تلفن قرمز (گیل بلیج)

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

ترجمه خط تلفن قرمز (گیل بلیج) در 20 صفحه ورد قابل ویرایش

خط تلفن قرمز

گیل بلیچ
تعریف

خطوط تلفن قرمز ، از آغازشان در سال 1968 به رشد در تعداد و وضوح مفهومی عملکردها و اهدافشان ادامه داده اند . خطوط تلفن قرمز ، خدمات تلفنی اضطراری برای افراد در بحران هستند که یک گوش شنوا و در مواقع لزوم ، ارجاع به سازمانها و حمایت هایی تخصصی را فراهم می کنند . هدفشان کمک به تلفن کننده در حل مناسب بحران جاری و بحرانهای آینده با بسیج کردن مهارت های حل مشکلش می باشد . گوش دادن ، فهمیدن و فراهم کردن حمایت بخش های مهم این فرآیند هستند . خدمات خط تلفن قرمز که توسط بیمارستانها ، سازمانهای سلامت روان ، دانشکده ها و غیره تاسیسی شده اند ، ویژگیهای مشترک زیر را دارند : 1 ) آنها در طول تعطیلات و ساعات شب ، زمانی که موسسات حمایتی رایج بسته هستند ، فعالیت می کنند .2 ) در آنها کارمندان غیر حرفه ای و فرا حرفه‌ای کار می کنند .3 ) آنها تماس هایی از هر کس در جامعه و در مورد هر موضوعی که تلفن کننده ارائه کند را می پذیرند و 4 ) آنها توصیه ، اطلاعات و خدمات ارجاعی ارائه می کنند .
تاریخچه

تاریخچه خطوط تلفن قرمز کوتاه است تا جائیکه قدیمیترین آنها به ندرت عمرشان به یک دهه می رسد . یکی از اولین خطوط تلفن قرمز از مرکز جلوگیری از خودکشی لوس‌آنجلس شکل گرفت . در پاسخ به افراد مشکل دار که با گستره وسیعی از مشکلات عاطفی و اجتماعی تماس می گرفتند ، این مرکز محدوده فعالیت های خود را گسترش داد تا رویا رویی با هر مشکلی را – از تنهایی تا حاملگی تا مصرف مواد – که تماس گیرنده عنوان می کند ، در برگیرد . خطوط تلفن قرمز به سرعت در تمام ایالات متحده گسترش یافت . بعضی از آنها توسط سازمانهای دولتی و خصوصی راه اندازی شد . بقیه نیز با سرمایه های کم راه اندازی شد که خودشان را به عنوان قسمتی از جریان ضدفرهنگی می‌دانستند و پول ها و مداخلات درمانی ، متخصصان سلامت روان را رد می کردند. در حال حاضر، خطوط تلفن قرمز به حضور خود در جامعه ادامه می دهد و بیشتر با تعریف سنتی سلامت روان یکپارچه می شود .
فن

خدمات تلفن قرمز ، در مدل مداخلات که توسط جرالد کاپلان ( 1961 ) حمایت شد ، بسیار مورد قبول واقع شده است . بر طبق عقیده کاپلان ، یک بحران . زمانی رخ می دهد که یک فرد با مانعی برسر راه اهداف مهم زندگی برخورد می کند که به نظر می آید با به کار بردن روش های حل مشکل مرسوم او غیر قابل رفع باشد . یک دوره ای از نابسامانی رخ می دهد که در طی آن فرد تلاش های ناموفق زیادی برای حل مشکل انجام می دهد تا اینکه سرانجام نوعی سازگاری به دست می آید . مداخله بحران ، یک سری فعالیت هایی است که طراحی شده اند تا به گونه ای بر مرحله بحران اثر بگذارند که نتیجه سازگارانه تری ، چیزی که فرد دارای مشکل به آن بیشترین علاقه را دارد ، رخ می دهد . راه حل مطلوب بحران جاری باید مکانیسم های رویا رویی را به گونه ای قوی کند که فرد بتواند با بحرانهای آینده هم بهتر کنار بیاید .

خطوط تلفن قرمز با استفاده از نظریه مداخله در بحران به عنوان یک اصل جامع ، تلاش دارد تا برای یک فرد حمایت های متعدد و متنوعی را که برای را حل موفقیت آمیز بحران او لازم است ، فراهم کند . فنون خاص مداخله توسط راپاپورت ( 1962 ) مشخص شده است . متخصص بحران باید 1 ) مشکلی را که منجر به تماس برای کمک شده است را روشن سازد . 2 ) پذیرش روشنی از احساس نابسامانی ( احساسات ، حالات ) ، نگرش های غیرمنطقی و پاسخهای منفی داشته باشد . 3 ) از منابع بین فردی و سازمانی ، برای فراهم کردن حمایت استفاده کند و انرژی خود را بسیج کند تا به دیگران دسترسی داشته باشد . و 4) بداند که او تنها منبع در دسترس نیست . راپاپورت همچنین چهار اصل گسترده که یک متخصص می تواند بعد از درک و توافق بر سر مشکل از
آنها استفاده کند را فهرست کرده است : 1) تمرکز صریح روی بحران را حفظ کنید . 2 ) با مهارت شناختی کمک کنید 3) اطلاعات و آموزش های پایه را ارائه دهید . 4) پلی به منابع دیگر جامعه بزنید . فهرست اولیه راپایورت عموما از ارائه حمایت عاطفی و مشاوره به یک فرد صحبت می کند ، در حالیکه فهرست دوم او در رابطه با آشنا کردن فرد با اطلاعات است . این دو عملکرد ( مشاوره و ارائه اطلاعات ) هسته خدمات خطوط تلفن قرمز هستند که به افراد در بحران ارائه می شود .

در مقایسه با درمانهای دیگر که به طور مرسوم چهره به چهره برگزار می شوند خطوط تلفن قرمز ، منحصرا برای دستیابی به افرادی که در بحران هستند ، مناسب است . خطوط تلفن قرمز می توانند تماس را بدون انتظار برای یک قرار ملاقات ، توسط تلفن برقرار کنند ؛ آنها همچنین می توانند در تعطیلات و شبها ، زمانهایی که اغلب سازمانهای یاری دهنده ، غیرقابل دسترس هستند ، در دسترس باشند . خطوط تلفن قرمز از دیگر روش های درمانی فرق می کند ، زیرا آنها گمنامی مراجعانشان را، که مخصوصا برای جمعیت نوجوان جذاب است ، حفظ می کنند و برای مراجع کنترل زیادی بر فرایند فراهم می کنند ، طوری که او می تواند هر وقت که خواست ، تلفن را قطع کند .
کابردها

عملکرد اصلی خطوط تلفن قرمز ، فراهم کردن خدماتی برای افرادی است که در غیر اینصورت خود را در معرض مراقبت متخصصان سلامت روان قرار نمی دهند . خطوط تلفن قرمز یک جایگزین برای درمان رودر رو نیست ولی به شکل امیدوارانه ای ، یک نقطه ورود به شبکه ارائه سلامت روان محسوب می شود . تماس گیرنده معمول خطوط تلفن قرمز ، یک فرد نوجوان است که تنها یا افسرده است یا در ارتباط با خانواده یا دوستان مشکل دارد و به یک سازمان اجتماعی آشنا برای مشاوره پا نمی گذارد .

سوالات در مورد تاثیر خدمات خطوط تلفن قرمز به وجود آمده و تلاش هایی نیز برای ارزیابی متخصصان این خدمات صورت گرفته است ( تنلی ، 1972 ؛ بلنگر ،1973 ) . اما به علت مشکلاتی که در دستیابی به نمونه های تماس گیرنده همکاری خطوط تلفن قرمز و ابزار اندازه گیری دقیق وجود دارد ، مطالعاتی صورت نگرفته است .

ازدیاد سریع خطوط تلفن قرمز و اندازه زیاد تماس هایی که دریافت می شود ، نشان می دهد که این خدمات نیازهای جامعه را برآورده می سازد . به علاوه هزینه پایین آن و فوایدی که برای خود متخصصان خطوط تلفن قرمز دارد به نظر تحقیق مستمر و گسترش خدمات تلفن مداخله در بحران را توجیه می کند .

روان درمانی خواب نمادین

سی . اسکات ماس

تعریف

رواندرمانی خواب نمادین روشی است که از هیپنوتیزم برای هدایت مراجع به تفسیر مواد نمادین پرانرژی احساسی‌اش ( تخیلات و خواب های شبانه اش ) به عنوان یک وسیله کمک و تسهیل کننده درمان موثر استفاده می کند .
تاریخچه

زمانی که فروید تفسیر رویاها ( 1900 ) را منتشر ساخت . او رویاها را “شاهراهی به ناهشیاری ” خواند .در مقدمه چاپ های بعد او نوشت . “ روان آگاهی برای انسان اتفاق می افتد ولی فقط یکبار در طول عمر ” . در همان زمان او شاکی بود که تنها مدرک تجربی که تا آن زمان به دست آمده ، توسط یک پزشک ، اسکروتر ( 1911 ) بود که از هیپنوتیزم به عنوان یک فن در بررسی رویاها استفاده کرده است . بعدها دو پزشک وینی دیگر رانفنشتین ( 1924 ) و ناچمن سون ( 1925 ) که از همین فن برای بررسی عملکرد تحریفات رویا در حفظ خواب استفاده می کردند ، به اسکروتر پیوستند . این اولین مطالعات رویایی به طور فعال دنبال نشد تا زمان کارهای دیگر توسط اریکسون و کوبی ، فاربر و فیشر ، و بعدها توسط ولبرگ ، واتکینز ، اشنگ ، سارادوت و دیگران.

درمان خواب نمادین از طریق تلاش های من برای یکپارچه کردن تمام اینگونه مطالعات به یک روان درمانی کوتاه مدت ، شدید و فشرده ارتقاء یافت که از هیپنوتیزم به عنوان در ابتدا یک وسیله کاهش دهنده و سپس به تدریج حذف کننده فرافکنی درمانگر برای تفسیر رویا استفاده می کند . دومین فایده آن ، تلاش برای عینی تر کردن رویاها (و تحلیل آنها) ازطریق مرتبط کردن آن با درمان مراقبه ای یادگیری چارلز ، ای . آسگودو استفاده از تکنیک تفاوت معنایی او برای سنجش نماد پردازی رویا بود . (سوگیری من در کل اساسا مانند یک محقق به سنجشهای کمیتی معنای ناهشیاری بود ؛ و بعد به عنوان یک مداخله گر مستقیم برای مراجعان ، خوشبختانه هر دو هدف قابل دستیابی به نظر می آمدند .
فن

درمانگر در ابتدا در نظم دادن به موقعیت و آموزش هیپنوتیزم به فرد ، مستقیم عمل می‌کند؛ و او یکبار دیگر در تلاش پایانی برای تکمیل ترجمه نشانه ها به طرح زندگی متعارض بیمار کاملا مستقیم عمل می کند .

درمانگر می تواند از این روش ، زمانی که مقاومت ها خود را در جریان عادی روان درمانی نشان می دهند یا حتی بهتر از آن اگر مراجع آماده است برای نشان دادن مواد نمادین ، برای صحبت درباره چیزهایی که او هنوز نمی تواند به زبان گفتگو درآورد یا حتی در یک حالت هوشیار به آنها فکر کند ، استفاده کند .

نکته مهم در درمان خواب نمادین این است که در رابطه با رویاهای یک فرد ، درمانگر با محتوایی سر و کار دارد که شامل یک درجه بالایی از تخیل احساسی است . چیزی به عنوان نماد نامشخص وجود ندارد . آنها پر از معنای احساس هستند . سر و کار داشتن با رویاها تحت هیپنوتیزم ، این احساسها را دوباره زنده می کند و اگر روش خواب نمادین به درستی انجام شود ، یک تجربه احساسی اصلاحی را فراهم می کند .

در حالیکه در روان تحلیل گری به رویاها به عنوان وسیله ای برای دستیابی به منابع تعارض ارزش گذاشته می شود . فن خواب نمادین به جای آن در اصل با معنای ابتدایی هر عنصر رویا سر و کار دارد ؛ یعنی چگونه این رویا با موقعیت های مشکل زای جاری و کنونی ارتباط پیدا می کند .

در پایان ، اگر درمانگر بداند که نشانه ها چه چیزی را نشان می دهند، در موقعیتی قرار می گیرند که می تواند در تخیل یا زندگی واقعی چیزی را که درمانگر رفتاری “ اصل تقویت ” می خوانند را به کار گیرد تا آسیب های بنیادین را درمان کند .
کاربردها

همانگونه که ذکر شد ، این روش یک نوع رواندرمانی بحران – محور، کوتاه مدت و فشرده است . شرکت در این درمان معمولا شامل 12 جلسه یا بیشتر است. اگر مراجع این توانایی را نداشته باشد که تحت هیپنوتیزم ، رویاهایش را آشکار سازد و ترجمه کند، بنابراین از روشهای دیگر برای مواجهه با مشکلات اصلی اش باید استفاده شود، مانند تحلیل رویای گشتالتی یا مداخلات رفتاری مختلف مانند حساسیت زدایی منظم. بر پایه بیست و پنج سال تجربه ، ارزیابی شده که از چهار مراجع ، یک نفر از این روش کوتاه مدت سوده برده است. پیش فرض اساسی این روش مداخله در بحران این است که حل موفقیت آمیز حتی یک مشکل فوری اصلی می تواند منجر به ارتقاء سلامت روانی مراجع شود . این روشی است که در روان رنجوریهای خاص استفاده می شود . از این روش به طور گسترده ای برای روان پریشی استفاده نمی شود ، گر چه جدیدا بررسیهایی برای اختلالات شخصیتی مانند بیماران بستری بزرگسالان آغاز شده است .