دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مقاله طبقه بندی محیط برنامه ریزی سازمان در 23 صفحه ورد قابل ویرایش
طبقه بندی محیط برنامه ریزی سازمان
مقدمه
جهان امروز را میتوان جهان پرتلاطم تغییر نام نهاد، سازمانهای گوناگون به خصوص سازمانهای تولیدی برای تامین هدفهای خود یعنی بقاء، توسعه و رقابت نیاز شدیدی به استفاده از الگوهای علمی داشته و در صورت عدم شناخت، کاربردی و انجام تحقیقات پویا از صحنه محو خواهند شد. میتوان سیستم را کل نگری، مدیریت را هنر و تولید را به عنوان سلاح رقابتی تلقی کرد. اما علیرغم اهمیت رو به تزاید این مهم، تصمیم سازان و تصمیم گیران حوزه مدیریت و عملیات در صنایع کشور توجه کمی نسبت به توسعه دانش تولید، تفاوتهای محیطی و کاربرد آن در سیستمهای مورد تصدی خود مبذول میدارند و از این روست که توان رقابتی خود را از دست داده وبه سازمانهای منفعل تبدیل گردیدهاند، امروزه برای اداره کارخانه و برنامه ریزی تولید سیستمهای متنوع تولیدی معرفی و به کار گرفته شدهاند و در چهار چوب هر یک از این سیستمها، روشهایی جهت برنامهریزی در سطوح مختلف و موضوعهای متفاوت مورد استفاده قرار میگیرد. در این بین یکی از عواملی که تاثیر بسزایی در موفقیت سازمان بازی میکند انتخاب روش برنامهریزی صحیح و متناسب با خصوصیات محیط برنامهریزی آن است. ایجاد چنین انطباق بدون شناخت محیط و تفکیک منطقی آن امکان پذیر نخواهد بود.
واقعیت این است که انتخاب روش مناسب جهت برنامهریزی به ابزاری نیاز دارد که بتواند به صورت پویا انطباق مورد نیاز را به وجود آورده و مدیران سازمانها به خصوص مدیران تولد و عملیات ما را یاری کند، تا ابزارهای مناسب را برای برنامهریزی با توجه به ویژگیهای محیط برنامهریزی برگزینند. مقاله حاضر خلاصهای از رساله دکتری نویسنده است که در تاریخ 29/8/81 ازآن دفاع کرده است.
تعاریف محیط برنامهریزی
1- محیط برنامهریزی سازمان به کلیه عواملی اطلاق میشود که بر سازمان اثر گذاشته و از آن تاثیر میپذیرند.
2- محیط شامل تمام عوامل خارج از مرز سازمان است که ممکن است بالقوه بر سازمان اثر گذار باشد.«نجف بیگی 1380)
3- محیط برنامه ریزی سازمان به تعامل ابعاد درونی سازمان با یکدیگر و با عوامل خارج از سازمان اطلاق می گردد.
محیط و کار عمومی: بنا بر عقیده صاحبنظران مدیریت، محیط را می توان به محیط کار و محیط عمومی تقسیم کرد. محیط کار به محیطی گفته میشود که سازمان به طور مستقیم با عوامل اساسی آن در ارتباط است و از آن تاثیر میپذیرد، مانند بازار، رقبا، بخش تهیه مواد اولیه، منابع انسانی، سهامداران و اتحادیههای کارگری، محیط عمومی به عواملی تاکید دارد که به طور غیر مستقیم بر سازمان عملکردهای آن تاثیر می گذارد، مانند عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فناوری.
مکتب اقتضایی ونگرش آن نسبت به محیط برنامه ریزی: نظریه اقتضایی بر این مبنا استوار است که رابطه یک سازمان با سازمانهای دیگر و انتخاب روشهای برنامه ریزی آن میبایست با توجه به مجموعه عوامل متشکله محیط برنامه ریزی صورت پذیرد. طبق این نگرش، نظریه پردازان و مدیران باید در فرایند تصمیم گیری و برنامه ریزی انعطاف و ابتکار بیشتری از خود نشان دهند. بنابراین، تئوری اقتضایی اصول نظریات کلاسیکها کلیه مکاتبی که عقاید شبیه آنان را دارند رد میکند، زیرا سازمانها و شرایط محیطی آنها نیز به تبعیت از تغییرات محیطی، متفاوت خواهد بود.
«هوج» عوامل تشکیل دهنده محیط سازمانها را به سه دسته تقسیم میکند که عبارتند از:
· محیط کلان که شامل فرهنگ، رقبا، اقتصاد سیاست وفناوری است؛
· محیط واسطهای؛
· محیط خرد که عوامل درونی سازمان را مدنظر قرار میدهد.
نکته مهم و قابل بررسی در تقسیم بندی فوق توسط «هوج» رد این است که اکثر سازمان های کشور ما در محیط خرد و کوچک و حداکثر در محیط میانی در جهان فعالیت دارند و تعداد سازمانهای تولیدی ما که با محیط کلان جهانی ارتباط برقرار باشند، بسیار محدود است.
پژوهش خانم وود وارد: این پژوهش اولین تحقیق منظم و جامع درباره فناوری به عنوان یک عامل محیطی و رابطه آن با ساختار سازمانی است که اواسط دهه 1960 انجام شد. نتیجه حاصل از تحقیق وی نه تنها توجه به عوامل محیطی را در مطالعات آکادمیک افزایش داد بکله نشان داد که :
الف: بین طبقه بندیهای تکنولوژیک و ساختار سازمانی همبستگی وجود دارد؛
ب: اثر بخشی سازمانی به تناسب صحیح بین فناوری و ساختار سازمانی وابسته است.
نظریات (برنز) و (استاکر): سازمانها از نظر محیط برنامهریزی توسط (برنز) و (استاکر) در دو طیف مکانیکی و پویا قرار داده شده اند. در واقع از نظر آنان درجه تغییر پذیری سازمانها ممکن است از حالت مکانیکی یا ماشینی افزایش یابد و به حد سازمانهای پویا برسد، سازمانهای مکانیکی آنهایی هستند که محیط خارج سازمان بر آنها تاثیر چشمگیری نخواهد داشت، مانند صنعت کانتینرسازی که محیطی تقریبا ثابت دارد. اما هر قدر سازمانی از حالت مکانیکی به سمت ارگانیکی حرکت کند، اثرمحیط بر آن بیشتر خواهد شد. از نظر محقق در چنین محیطی استفاده از روشهای برنامه ریزی مواد و قطعات میبایست انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند تا بتواند همگام با تغییرات محیطی واکنش نشان داده و فرایندهای سازمان را در زمینه تامین به موقع نیاز واحدهای تولیدی و در نهایت مشتریان تعدیل کنند.
مطلبی که (برنز) و (استاکر) مطرح کردهاند در رابطه با موضوع مقاله نگارنده را متوجه این نکته اساسی میکند که روبرو شدن با محیط مطمئن آسان است، زیرا محیط خارج از سازمان تغییری را به آن تحمیل نمی کند و میتوان میزان احتیاجات مواد و قطعات را با استفاده از روشهای ساده و کم هزینه تامین کرد. اما با محیط نامطمئن که ویژگی سازمانهای پویا است چگگونه باید برخورد کرد؟ آنچه مسلم است مطالعات (برنز) و (استاکر) در زمینه میزان تغییرات محیط برنامهریزی تا اندازهای دیدگاه نویسنده را گسترش میدهد ولی چهارچوب دقیقی در رابطه با دستهبندی محیط برنامهریزی تولید دست نمیدهد.
مطالعات «لارنس» و «لورنش»: این تحقیق در دهه 1960 از طرف دانشگاه هاروارد انجام گرفت و در زمینه رابطه بین فناوری و محیط برنامهریزی بوده است. آنها دریافتند که تغییر فناوری در صنایع به این بستگی دارد که محیطهای خارجی سازمان تا چه حدی تغییر را ضروری بدانند. صنعت کانتینر نیازی به تغییر فناوری ندارد و برعکس، صنایع پلاستیک سازی باید به طور پیوسته در حال تغییر و انطباق با تغییرات محیطی باشد. به همین ترتیب بین این دو نوع صنعت صنایع دیگری مانند صنایع غذایی قرار میگیرند که تا حدودی نیاز به سازگاری دارند. نتیجه مطالعات این دو محقق ما را به این واقعیت راهنمایی میکند که نوع فناوری اطلاعات به کار گرفته شده در طراحی و اجرای روشهای برنامهریزی مواد قطعات نیاز به انطباق با تغییرات محیطی خواهد داشت.
نظریه گالرایت: وی را میبایست از پیشگامان مطالعات محیطی به شمار آورد. او در زمینه چگونگی برپایی سازمانها بر اساس پیش بینی وظایف آنها مطالعه و بررسی کرده است.
یافتههای تحقیقات وی این بود که هر قدر کارهای یک سازمان، مانند برنامهریزی موارد قطعات غیر قابل تغییر باشد، درباره آنها بهتر می توان برنامهریزی کرد و در نتیجه به جریان تداوم اطلاعات در سازمان نیازی نیست. به بیان دیگر وی اعتقاد داشت که محیط باثبات و فعالیتهای پایدار در سازمان روشهای برنامه ریزی را طلب میکند که کمتر نیازمند توضیع اطلاعات هستند. با این وصف هرقدر سازمان و فعالیتهای آن مخصوصا محیط برنامهریزی آن بیثباتتر باشد احتیاج به روشهای برنامهریزی خواهد داشت که به توزیع اطلاعات در کل سیستم بهای بیشتری بدهند. همچنین وی باور داشت بین اجزای مختلف سازمان هماهنگی لازم است تا سازمان در ارتباط بامحیط به طور اثر بخش عمل کند. در صورت تغییرات افراطی در محیط برنامهریزی سازمان نیاز به اهرمهای هماهنگ کننده بیشتری احساس میگردد و این خود به جریان گردش اطلاعات کمک خواهد کرد.
مطالعات انجام شده درباره محیط برنامه ریزی:
فقط یک تعداد محدود از تحقیقات که به روشهای برنامه ریزی میپیوندد برای محیطهای ویژه یافت شده است. به این منظور نقدی از یافتههای تحقیقات و مطالعات انجام شده در ارتباط با موضوع مقاله حاضر با مدنظر قرار دادن روند تاریخی آنها از نظر میگذرد.
«کراجوسکی» در طرح تحقیق خود با عنوان «تاثیر تفاوتهای محیط برنامه ریزی بر موفقیت روشهای برنامه ریزی احتیاجات مواد و کان بان» که نتایج آن در سال 1987 میلادی در مجله معتبر، مدیریت علمی به چاپ رسیده است. ضمن تفکیک محیط برنامه ریزی تولید و طبقه بندی آن به بررسی عمیق ویژگیهای روشهای فوق همت گماشته و در رابطه با بررسی تعامل بین این روشها در برنامه ریزی و کنترل موجودی و محیطهای متفاوت تولیدی، تاثیر مستقیم تفاوتهای محیطی را بر روی موفقیت یا شکست روشهای یاد شده بسیار قوی ارزیابی می کند. وی و همکارانش به این نتیجه میرسند که عوامل گوناگون مداخلهگر در محیط برنامهریزی تولید برخلاف محیط کلان سازمانها قابل کنترل بوده و میتوان با کنترل آنها به موقعیت روشهای برنامهریزی مواد کمک کرد. آنچه در تحقیق فوق بیشتر مورد توجه قرار میگیرد ویژگیهای روشهای برنامهریزی احتیاجات مواد و «کان بان» است. و از مطالعه روشهای دیگر برنامهریزی مواد و قطعات خبری نیست، وی وهمکارانش معتقد هستند که موفقیت روش برنامه ریزی به محیط اجرای آن بستگی دارد. با توجه به اینکه تحقیق یاد شده اولین مطالعه صورت گرفته در زمینه تعامل محیط و روش برنامهریزی است، می توان از آن به عنوان یک نقطه آغاز در بررسی موضوعهای مرتبط با موضوع تحقیق حاضر نام برد.
«گیانگ» و «ساوایا» در سال 1992 میلادی طرح تحقیقی را به انجام رساندند که بر مبنای الگوی انجام گرفته توسط «کراجوسکی» صورت پذیرفته بود. با این تفاوت که سازمانهای مورد بررسی با نوع سازمانهایی که «کراجوسکی» به عنوان نمونه انتخاب کرده بود متفاوت بودند. یافتههای تحقیق یاد شده تقریبا شبیه به یافتههای تحقیق مشابه درسال 1987 میلادی بود.
آنها پیشنهاد می کردند که سازمانها قبل از انتخاب روش برنامه ریزی احتیاجات مواد و کان بان می بایست شرایط محیطی برنامه ریزی را مورد بررسی قرار دهند. زیرا یک روش بسیار مطلوب در یک سازمان ممکن است یک روش کاملا نادرست با توجه به ویژگیهای محیطی در سازمان دیگر باشد. خلاصه تحقیقات نام برده شده در مجله مدیریت «تولید و موجودی » به چاپ رسیده است.
«بری» و «هیل» در کتاب اتصال سیستم به استراتژی که بر مبنای نتایج طرح تحقیقاتی آنان با عنوان «تاثیر عدم توازن بین نیازمندیهای بازار بر انتخاب روش برنامهریزی و عملکرد» و سال 1992 میلادی نوشته شده است، به دنبال پاسخ این سوال گشته اند که میزان تاثیر عدم توازن و نظم بازار با روش برنامهریزی انتخاب شده به چه اندازه بوده و این عامل طبق چه فرایندی عملکرد سیستم را تحت الشعاع قرار میدهد. آنان نتیجه می گیرند که عدم توازن نیازمندیهای بازار با انتخاب روش مناسب عملکرد را بهبود خواهد بخشید و در غیر این صورت این عامل تمامی ابعاد عملکردی سازمان را تحت تاثیر قرار داده و در نهایت موجب تضعیف آن خواهد شد. پیشنهاد اساسی آنان در انتهای طرح تحقیقشان این است که سازمانها با انتخاب درست و روش برنامه ریزی در سازمان میتوانند درصد بالایی از عدم توازن تقاضای مشتریان را مهار کرده و از این راه عملکرد را بهبود ببخشند. آنچه در تحقیق فوق میتواند به عنوان ضعف آن تلقی شود این است که تحقیق فوق بیشتر جنبه توصیفی داشته و به ایجاد الگوی مناسب برای عمل منجر نمیگردد. از طرف دیگر توجه و تمرکز بر یک عامل مربوط به محیط خارجی سازمان به تنهایی نمی تواند پاسخگوی سوال مطرح شده توسط آنان باشد. فایده تئوری تحقیق فوق برای محقق در این است که دیدگاه وی نسبت به تاثیر انتخاب درست روش با در نظر گرفتن محیط برنامه ریزی سازمان بر عملکرد آن روشنتر میگردد.
دکتر«شرودر» در سال 1995 میلادی در تحقیقی تحت عنوان «ارتباط بین راهبردهای رقابتی و فناوری فرایند تولید» بیان میکند، انطباق بین طرح فرایند تولید به عنوان یک عامل بسیار مهم محیط برنامهریزی تولید با روش برنامه ریزی سازمان، بر عملکرد شرکتهای تولیدی تاثیر میگذارد. وی رابطه بین این دو عامل مهم را یک رابطه مستقیم در نظر گرفته و اعتقاد دارد سازمانهایی که درجه سازگاری روشهای برنامه ریزی آنها با طرح فرایند تولید آنان بیشتر است عملکرد بهتری را نشان میدهند. همانطور که مشخص است وی نیز در توجه خود را به نوع فرایند تولید معطوف داشته و تاثیر عوامل دیگر محیطی را کمرنگ تلقی میکند با توجه به اینکه تحقیق وی بیشتر توصیفی است تا کاربردی. نتیجه آن دیدگاه محقق را نسبت به یک عامل دیگر در محیط برنامهریزی تولید روشن تر ساخته به گونه ای که عامل نوع فرایند تولید به عنوان یکی از عوامل موثر در طبقه بندی محیطهای برنامهریزی تولید مدنظر قرار دهد.
دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 16 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
مقاله شرح و توصیف انواع ابرها در 28 صفحه ورد قابل ویرایش
شرح و توصیف انواع ابرها
الف: ابرهای بالا HIGH CLOUDS
1- ابرهای سیروس CIRRUS (CI)- این نوع ابر بصورت رشته های گسترده که به صورت پر مرغ یا یال اسب و یا انبوه موهای پریشان دیده میشود رنگ آن سفید است و سایه ندارد و خورشید و ماه از پشت آن بخوبی دیده میشوند. این ابر از کریستالهای یخ تشکیل شده است.
در طبقه بندی ابرها این نوع ابر بالاترین و نازکترین است و میزان برودت آن در 20000 پائی بین 36- درجه تا 41- درجه سانتیگراد است.
گوناگونی این ابر زیاد است و هنگامی که بصورت خیلی نازک- توری شکل و جدا از هم ظاهر میشود و با ابر سیرواستراتوس و آلتواستراتوس نیز ارتباطی برقرار نکرده باشد یعنی پس از این ابر دو ابر فوق الذکر به ترتیب ظاهر نشوند، معمولاً بعنوان علامت هوای خوب و پایدار شناخته شده است.
با افزایش بخار آب در این نوع ابر شکل آن از حالت رشته ای بصورت منگوله های زیر که به طور منظم و در یک ردیف پهلوی هم قرار دارند تبدیل میشود و اگر بعد از این نوع ابر، ابرهای پوششی سیرواستراتوس و آلتواستراتوس همراه باشد معمولاً میتوان بعد از 24 تا 48 ساعت انتظار هوای نامساعد را داشت. هنگام طلوع و غروب خورشید اگکر رنگ این ابر در افق زرد یا متمایل به قرمز روشن باشد معمولاً این علامت مناسب برای هوای خوب فرد است.
لذا نام ابری که دارای و یا همراه با لغت نیمبو یا نیمبوس باشد به معنی باران زا بودن آن ابر است.
نکته: بعلت اهمیت خاص ابرکومولو نیمبوس که همیشه همراه با توربولانس TURBULANCE باران شدید HEAVY RAIN- رعد و برق THUNDER میباشد خلبانان این ابر را به نام (SEA BEE) می گویند.
یکی از کتب پراهمیت سازمان جهانی هواشناسی WMO کتاب اطلس ابر است که با مراجعه به آن و مطالعه عمیق در مورد انواع ابر- ساخت و ارتفاع آن میتوان اطلاعات دقیقتری درباره ابر به دست آورد.
باستناد کتاب دیربانی ابر به شماره 407 : WMO : NO ارتفاع ابر بر حسب عرضهای مختلف به قرار زیر است:
ارتفاع ابر در منطقه قطبی مناطق معتدله منطقه حاره
بالا- پا(25000 تا 10000) پا(45000 تا 16500) پا(60000 تا 20000)
متوسط - پا(13000 تا 6500) پا(23000تا 6500) پا(25000تا 6500)
پائین- پا(6500 تا سطح زمین) پا(6500تا سطح زمین) پا(6500تا سطح زمین)
این ابر بر اثر نوسانات و جنبشهایی که در لایه نازکی از ابر سیروس یا سیرواستراتوس قرار دارند و در دمای خاصی نیز ناپایدار هستند شکل می گیرند. بهرحال این ناپایداری معمولاً در زمان محدودی انجام میشود.
ابر سیروس و سیرواستراتوس در بعضی اوقات سریعاً تبدیل به ابر سیروکومولوس شده ولی بعد از مدت کمی فرم اصلی خود را به دست می آورند که هیچگونه نشانه ای از ابر سیروکومولوس CIRRO COMULUS (Cc) در آن مشاهده نمیشود. این نوع ابر غالباً بشکل کرکهای منگوله ای دیده میشود و معمولاً این نوع ابر همراه با هوای خوب میباشد.
اگر ضخامت این ابر افزایش یافته و سایه آن نیز تیره تر شده و بعد از آن همراه با ابر آلتواستراتوس باشد احتمال وقوع باد و باران موجود است.
ب- ابرهای متوسط MEDIUM OR MIDDLE CLOUDS
1- ابر آلتوکومولوس ALTOCUMULUS (Ac)
این نوع ابر شبیه توده عظیمی از حبابهای کوچک که به رنگ سفید یا مایل به خاکستری است و بعضی قسمتهای آن دارای سایه است دیده میشود. حبابهای تشکیل شده این ابر همراه با نظم خاصی پهلوی هم قرار دارند. اگر در ارتفاعات بالا باد شدید در حال وزش باشد این ابر تغییر شکل یافته و به صورت عدسی های پراکنده در یک یا چند لایه ملاحظه میشود.
این نوع ابر را آلتوکومولوس لنتی کولاریس ALTOCUMULUS LINTI CULARIS یا آلتوکومولوس عدسی شکل گویند.
شناخت این نوع ابر برای خلبانان هواپیماهای کوچک دارای اهمیت است زیرا با مشاهده این ابر میتوان به باد شدید در ارتفاع برابر با این لایه پی برد. در ابر Ac خورشید و ماه به سختی دیده میشوند و با افزایش ضخامت آن دیگر مشاهده نمیشوند.
2- ابر سیرواستراتوس CIRRO STRATUS (CS)
این نوع ابر بصورت تور خیلی نازک در آسمان دیده میشود و خورشید و ماه از ماورا، آن قابل رویت اند.
رنگ این ابر سفید متمایل به شیری است. بعلت انعکاس و نحوه شکست نور خورشید یا ماه بر روی کریستالهای یخ آن همواره هاله ای در اطراف خورشید و ماه ملاحظه میشود.
با افزایش بخار آب و ضخیم شدن ابر سیرواستراتوس قطر هاله کوچکتر میشود. میانگین ارتفاع این ابر از سطح دریای آزاد (ALTI TUDE) حدود 28000 پا است.
اگر این ابر مانند ابر سیروس در اثر تراکم مجدد بخار آب در ارتفاعات بالای ابر Cu کومولوس و یا Cb کومولونیمبوس تشکیل شود و اگر ضخامت ابر سیرواستراتوس که بعد از ابر سیروس ظاهر میشود زیاد شده و پس از آن با ابر آلتواستراتوس مشاهده شود با احتمال حدود 80% بارندگی در 24 یا 48 ساعت آینده موجود میباشد.
3- ابر سیرو کومولوس CIRRO COMULUS (Cc)
این ابر به صورت منگوله های ریز یا درشت بوده و معمولاً بدون سایه میباشد ولی گاهی در اثر ضخیم شدن این ابر کمی در مقابل نور خورشید مشاهده میشود. میانگین ارتفاع این ابر حدود 22000 پا از سطح دریای آزاد است.
ذیلاً نمونه های مختلف آلتوکومولوس همراه با توضیحات مختصر آن ارائه میشود.
ابر آلتوکومولوس نوع 3 بنام ALTOCUMULUS TRANSLUSIDUS
ابر آلتوکومولوس ترانس لوسی دوس ALTOCUMULUS TRANSLUSIDUS
قسمت اعزم این ابر تقریباً همگی در یک لایه هستند و ضمناً قسمت اعزم آن شفاف است این ابر دارای ضخامت مساوی و یکنواخت است با وجود آنکه اغلب آنها پیوسته است ولی در بین آنها فواصلی وجود دارد که آسمان از آنها دیده میشود. این ابر درکلیه فصول دیده میشود و تقریباً نشانه پایداری هوا است.
- ابر آلتواستراتوس (As) ALTOSTRATUS
این ابر مایل به خاکستری یا مایل به آبی به صورت ورقه ای یا لایه ای شیاردار بوده که ظاهرش به صورت رشته رشته یا یکنواخت است. این ابر قسمتی یا تمامی آسمان را می پوشاند. بعضی از قسمتهای این ابر بقدری نازک است که حداقل فقط محل خورشید را از پشت آن می توان دید و از این نظر شبیه شیشه مات است در این ابر دیگر هاله دیده نمی شود.
ارتفاع تقریبی این ابر حدود 13000 پا از سطح زمین است. هنگامیکه ابر آلتواستراتوس در ادامه ابر سیروس و سیراستراتوس باشد احتمال وقوع بارندگی در شش تا 14 ساعت آینده حدود 90% است. مساله مهم این ابر ضخامت ان است که در مواقع مختلف از 1000 پا تا 7000 پا تغییر می کند.
ج- ابرهای پائین LOW- CLOUDS
1- ابر استراتوکومولوس (Sc) STRATO COMULUS
این نوع ابر به صورت تکه های گسترده یا به صورت لایه ای یا به صورت غلطک ها مشاهده می شود. کوچکترین تکه این ابر به طور منظم گسترده شده و آسمان را پوشانیده و برنگ خاکستری که در بعضی قسمتهای آن تیره و کدر است مشاهده می شود.
این نوع ابر از پایین و به صورت گسترده و یکنواخت مشاهده می شود و بعضی از قسمتهای آن کم ضخامت و در نتیجه رنگ آن خاکستری و رنگ بعضی قسمتها که ضخامت زیادی دارند تیره است. شکل ظاهری این ابر به صورت تکه های گرد و غلنبه با غلتکهای پهلوی هم می باشد و گاهی نیز جدا از هم قرار می گیرند. لذا چنانچه این ابر تمامی آسمان را پوشانیده باشد شخص ناظر آن را به صورت امواج مشاهده می کند.
ابر استراتوکومولوس (SC) در زمستان بیشتر مشاهده شده و ارتفاع کف آن پایین تر از حد معمول بوده و حدود 1000 پا از سطح دریای آزاد است. میانگین ضخامت این ابر حدود 1400 پا است لذا می توان گفت که این ابر دارای ضخامت کمی است ولی گاهی نیز کاملاً توسعه یافته و ضخیم میشود و هوای تیره ای را ایجاد می کند. بعضی مواقع قسمتهایی از این ابر که ضخامت کمی دارند شکسته شده و نور خورشید از این شکافها به زمین می تابد و گاهی نیز برای چند روز متوالی آسمان پوشیده از این ابر باقی می ماند.
معمولاً در قسمتهای تیره این ابر جریانات عمودی (UP- DRAFT) وجود داشته که باعث تکانهای شدید هواپیمائی که در بالا و پایین این ابر پرواز می کنند می شود.
هنگامی که این ابر به صورت غلتکهای خوابیده و پهلوی هم مشاهده می شوند این دلیل خوبیست برای وجود باد در آن ارتفاع. اگر هنگام مشاهده این ابر باد در سطح زمین قوی نباشد در این صورت می توان انتظار داشت که در ارتفاع بالای لایه این ابر باد قوی موجود است.
2- ابر نیمبواستراتوس (Ns) NIMBO STRATUS
ابر نیمبواستراتوس در لایه های مختلف و در سطح پایین تشکیل می شود و تقریباً یکدست و برنگ خاکستری تیره است. ابر نیمبواستراتوس از تغییر شکل ابر آلتواستراتوس که به سمت پایین ضخیم شده و گسترش یافته ایجاد می شود و گاهی نیز کف آن به سمت پایین کشیده می شود و ابتدا به صورت ابرهای پایین و تکه تکه که بسمت زمین سرازیر است دیده می شود که بعداً این ابرها بهم می پیوندند وتقریباً یک لایه یک نواخت ایجاد می کنند. پس از پایان بارندگی این ابر شکسته می شود. در زیر این ابر اکثراً ابرهای ناهموار و سیاه رنگ مشاهده می شود.
ابر نیمبواستراتوس به طور معمول ابر باران زا است ولی باران شدید تولید نکرده بلکه باران و برف باریده از این ابر معمولاً مداوم است. کف این ابر ندرتاً از 6500 پا از زمین تجاوز می کند و ارتفاع آن از سطح دریای آزاد بطور مشخص تغییر می کند ولی ارتفاع معمولی آن حدود 2000 پا از سطح دریای آزاد MSl است. مدت تداوم فعالیت این ابر بستگی به میزان گسترش و بزرگی آن و نیز به شرایط هوای متلاطم همراه با این ابر دارد.
معمولاً فعالیت این نوع ابر فقط چند ساعت است ولی در زمستان ممکن است برای چندین روز فعالیت داشته باشد.
افزایش فشار بارومتر و تغییر جهت باد از علائم مشخصه باز شدن هواست.
3- ابر استراتوس ST RATUS
ابریست در ارتفاع پایین که به صورت یکنواخت کلیه آسمان را می پوشاند و شبیه مه است ولی بر روی زمین گسترش ندارد. اگر ضخامت ابر استراتوس کم باشد آسمان ظاهری غبار آلود خواهد داشت ولی در دیگر زمانها این ابر بصورت یکدست مشاهده می شود که در واقع ضخامت آن به چند صد پا خواهد رسید.
هنگامی که این ابر شکسته می شود و تبدیل به فراکتواستراتوس FRACTOSTRATUS می شود. ابر فراکتواستراتوس Fsبا هر نوع ابر دیگر می تواند همراه باشد. این ابر هنگامی بارندگی و پس از آن معمولاً در بین ابرهای نیمبواستراتوس (Ns) شکل می گیرد.
دسته بندی | کشاورزی و زراعت |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
مقاله شرایط و نحوه انجام آبیاری قطرهای گیاهان و بارور کردن زمین در 12 صفحه ورد قابل ویرایش
خلاصه مطالب:
آبیاری قطره ای روش موثری برای حاصلخیز نمودن زمین است و جدا از ویژگیهای خاص محیطی و ارگانیسم موجود در خاک، این روش میتواند به افزایش کیفیت محصول و خاک زمین کمک کند.
برای دستیابی به شرایط ایده آل در میزان حاصلخیزی زمین نیاز به دانش کافی و آشنایی با روشهای مغذی نمودن و غنی کردن خاک داریم، تأمین مواد مغذی خاک از طریق تکنولوژی تزریق مواد و یا برنامه های علمی آبیاری و علاوه بر اینها تکنیکهای جدید پرورش خاک و یا غلات میتواند امکانپذیر باشد.
استفاده از این تکنیکها علاوه بر کمک به افزایش کیفیت محصول میتواند در کاهش صدمات محیطی مؤثر بر کیفیت محصول و خاک نیز تأثیر گذار باشد.
یک آبیاری اصولی و علمی میتواند به اندازه تأثیر یک خاک مغذی و حاصلخیز بر کیفیت محصول اثرگذار باشد. استفاده از روشهای آبیاری اصولی و علمی با کاهش میزان رطوبت غیرضروری زمین میتواند در کاهش آلودگیها و بیماریهای موجود در خاک مرطوب نیز مؤثر باشد.
در واقع استفاده از روش آبیاری قطره ای کنترل امراض و آفات موجود در زمین را نیز آسانتر میکند. برای دستیابی به روش ایده آل نیاز به مدیریت دانش و مهارت کافی است، در بحث فوق اطلاعات مهمی در خصوص اجزا و برنامه های اصلی که در طرح ریزی و ارزیابی یک برنامه باروری موثرند ارائه شده است.
فراهم کردن مواد مغذی موردنیاز خاک:
در طرح ریزی یک برنامه تغذیه و تأمین مواد مغذی خاک نیاز به دانش کافی و اطلاع از وضعیت مواد معدنی موجود در خاک است. بسیاری از خاکها به طور ذاتی حجم وسیعی از مواد معدنی و مغذی را دارا هستند و استفاده از روش آبیاری نادرست و یا تغذیه نادرست خاک، میتواند به آن آسیب رسانده و صدمات جدی به خاک وارد نماید. برنامه مناسب برای تقویت و بارور نمودن خاک از منطقه ای به منطقه دیگر متفاوت است به همین دلیل انجام تحقیقات آزمایشگاهی پیش از اعمال برنامه ها روی زمین امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
خاکها دارای انواع ترکیبات معدنی و یا آلی نیتروژن هستند، میزان این ترکیبات در خاکها با هم متفاوت است اما بیشتر مواقع خاکها دارای میزان بیشتری NO3 هستند و NO4 معمولاً 20% حجم مواد معدنی خاک را به خود اختصاص میدهد. تشخیص دقیق میزان نیتروژن در حالت ترکیبات معدنی کار مشکلی است اما به هر حال آگاهی از میزان این ترکیبات در خاک امری ضروری است و به طور عموم میزان ترکیبات معدنی نیتروژن در 5/0 تا 2 کیلوگرم خاک برای تخمین زدن میزان کلی آن لازم است. (Magdoff, 1991)
برخلاف نیتروژن و ترکیبات آن تشخیص میزان K , P در خاک با استفاده از آزمایشهای شیمیایی ساده امکانپذیر است. تشخیص میزان این مواد نیز بستگی به شرایط خاص محلی و خصوصیات خاک موجود در هر محل دارد. در مناطق جنوبی خاکهای ماسه ای اسیدی سرشار از P و K وجود دارد. تشخیص میزان K و P در خاکهای معدنی در مناطق غربی از طریق استفاده از بی کربناتها و استات آمونیوم امکانپذیر است، Reisenauer , 1983 ) ، خاکهای معدنی مناطق غربی معمولاً از حجم K پتاسیم بالایی برخوردار هستند و میزان حاصلخیزی آنها با گذشت زمان افزایش می یابد، میزان P فسفر موجود در این خاکها نیز در حد مطلوبی قرار دارد. میزان پتاسیم K در خاکهای مناطق جنوب شرقی معمولاً کمتر است، گرچه که میزان فسفر به این عوامل بستگی ندارد و با افزایش دفعات کاشت محصول میزان P موجود در خاک افزایش می یابد.
میزان مواد مغذی موردنیاز:
سبزیجات مختلف در میزان مواد معدنی موردنیاز با هم تفاوت دارند، به طور عموم، N، P و K در انواع مختلف گیاهان دارای حجم یکسانی هستند، میوه جات و سبزیهایی مثل گوجه فرنگی، فلفل و هندوانه تا زمان گل دهی به مواد معدنی زیادی نیاز ندارند. به طور کلی حجم مواد معدنی موردنیاز در میوه ها نسبت به غلات بسیار کمتر است. اما حجم این مواد در سبزیجاتی مثل کرفس، کاهو و بسیاری از انواع غلات بسیار بالاست و البته حجم این مواد درست پیش از برداشت محصول در این نوع سبزیجات افزایش می یابد.
باید دقت شود که روشهای تقویت و باروری زمین براساس خصوصیات منطقه ای و محلی خاک و محصول متفاوت است و به همین علت تشخیص تفاوتهای موجود در خاک مناطق مختلف برای تدوین یک برنامه مناسب و مؤثر بسیار ضروری است.
روشهای آبیاری قطری:
یکی از مهمترین فوایدی که آبیاری قطره ای دربردارد تزریق مواد معدنی و مغذی موردنیاز خاک به آب است که در آبیاری قطره ای وارد خاک می شود، بیشترین موادی که به این طریق وارد خاک میشوند N و K هستند. گیاهان به K (پتاسیم) و N (نیتروژن) بیشتر از مواد دیگر نیازمندند و استفاده از این روش برای تأمین مواد مغذی موردنیاز خاک بسیار مؤثر و کاربردی است. به علت شست و شوی N و K از سطح خاک
در اکثر مواقع برای جبران این کمبود از روش تزریق و آبیاری قطره ای استفاده میشود. علاوه بر آن تزریق این مواد به آب از مشکلاتی مثل انباشته شدن و یا رسوب املاح نیز جلوگیری میکند. فسفر، کلسیم Ca ، Mg و بسیاری مواد معدنی دیگر را میتوان از طریق تزریق به آب و آبیاری قطره ای وارد خاک نمود و از رسوب و ته نشین شدن آنها نیز جلوگیری کرد.
برای جلوگیری از انباشتن و رسوب موادی مثل PH , Fe , Mg , Ca و کربنات و بیکربناتها باید میزان موردنیاز خاک و محصول کاشته شده در آن را در نظر گرفت اما به طور معمول با افزایش میزان PH ، میزان وقوع رسوب نیز افزایش می یابد.
منابع مواد معدنی:
همانطور که ذکر شد انواع متفاوتی از مواد تقویتی را میتوان به روش تزریق و آبیاری قطره ای وارد خاک نمود. منابع دارای N (نیتروژن) عموماً شامل محلولهای نیترات اوره- آمونیوم، نیترات آمونیوم، نیترات کلسیم و نیترات پتاسیم هستند. پتاسیم نیز میتواند از طریق کلرید پتاسیم، سولفات پتاسیم، تیوسولفات پتاسیم، و یا نیترات پتاسیم تأمین شود. منابع دارای فسر محدودتر هستند، اسید فسفریک یا محلول فسفات آمونیوم معمولاً برای تأمین فسفر استفاده میشوند. فسفات پتاسیم نیز در دسترس است اما به طور معمول استفاده نمیشود.
کامل وجود داشته باشد.
در خاکهای ماسه ای فلوریدا دوره و زمان کافی برای طی این چرخه از 45 دقیقه برای محصولات جوان و تازه رشد کرده تا 5/1 ساعت برای محصولاتی که به رشد کامل رسیده اند کافی به نظر می رسد.
بررسی لزوم وجود مواد مغذی و معدنی:
برنامه های آبیاری اصولی که به آنها اشاره شد در بیشتر موقعیتها مواد معدنی مناسب و موردنیاز را برای خاک تأمین میکنند، چرا که وجود مواد معدنی کافی در خاک برای رشد بهتر و کیفیت بیشتر محصول اهمیت زیادی دارد. در بعضی از انواع محصولات امکان بررسی ترکیبات نیتروژن NO3-N موجود در خاک معمولاً قبل از مرحله کاشت وجود دارد و بعد از آن نمونه برداری نتیجه مطلوب را در بر نخواهد داشت. از زمانی که اضافه کردن مواد معدنی و نیتروژن به خاک از طریق آبیاری قطری انجام میشود امکان تأمین مواد موردنیاز به حد کافی برای محصولات و خاک زراعتی بیشتر فراهم شده و نتایج بهتری دربرداشته است، به طوری که به تدریج بر کیفیت عملکرد و نحوه کار این روش افزوده شده و هر روز پیشرفتهایی در این زمینه حاصل میشود.
در حال حاضر تکنیکهای متفاوتی برای تخمین میزان نیتروژن وجود دارد و یکی از آنها استفاده از تیوبهای حلال خاک به نام Suction Lysimeter است. این وسیله شبیه فنجان سرامیکی است که به تیوبهای عمیقی متصل شده است و در خاک قرار میگیرد و عملیات نمونه برداری و وکیوم خاک را انجام داده و آب نیز از خاکهای اطراف دستگاه وارد تیوب می شود، مراحل خاصی انجام شده و میزان نیترات موجود در خاک سنجیده میشود. اما استفاده از روش Suction Lysimetry محدودیتهایی هم به دنبال دارد، اول اینکه هر قسمت از زمین دارای ویژگیهایی متفاوت با قسمتهای دیگر است و زمانی که NO3-N به وسیله فشار هوا به جلو رانده میشود ممکن است حجمی از آن در مسیر ته نشین شده و یا در قسمتهایی از مسیر بماند، البته این مشکل نسبتاً قابل حل است و با نمونه برداری های مکرر از قسمتهای مختلف قابل جبران خواهد بود، اما مطمئناً هزینه و زمان زیادی صرف انجام این کار خواهد شد. تجزیه و تحلیل دقیق و اصولی نتیجه کار نیز مشکل ساز است به طور عموم مقدار بیش از 75 میلی گرم بر لیتر نیتروژن گواهی این مطلب است که میزان نیتروژن موجود در خاک به اندازه ای است که میتواند نیازهای اساسی و اولیه خاک و محصول کاشته شده را رفع نماید.
مقدار ترکیبات نیتروژن NO3-N کمتر از این حد احتمالاً برای محصول مشکل ساز بوده و نمی تواند نیازهای اولیه محصول را تأمین نماید.
یکی دیگر از روشهای تخمین زدن میزان نیترات موجود در خاک روش "quick test" است که در سال 1994 به نام استاندارد Hartz پیشنهاد و ارائه شده است. این روش این مزیت را دارد که میتواند میزان نیتروژن موجود در خاک را در عمق ریشه گیاه تشخیص داده و حتی کامپوزیتها و ترکیباتی را هم که دارای نیتروژن هستند تشخیص داده و مقدار آنها را تخمین می زند.