فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

اشتغال بخش مهمی از هویت اجتماعی افراد

اشتغال بخش مهمی از هویت اجتماعی افراد را می سازد و از مباحث عمده محافل و جوامع در عصر کنونی است دارندگان مشاغل مختلف، ضمن انجام کار به طور روزمره با مشکلاتی از قبیل سختی کار، ازدحام ارباب رجوع، مسائل سازگاری با محیط کار، کارفرما، همکاران و استرس انجام امور محوله می باشند که در دراز مدت سبب بروز اختلالات روانی و جسمانی می شوند
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 97 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 65
اشتغال بخش مهمی از هویت اجتماعی افراد

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

« فهرست مطالب »

عنوان : صفحه :

فصل اول : مقدمه

مقدمه و بیان کلی موضوع

بیان مساله

سوالهای پژوهش

اهمیت مساله

فرضیه های پژوهش

تعریف اصطلاحات

تعریف نظری

تعریف عملیاتی

فصل دوم : ادبیات و پیشینه تحقیق

فرسودگی شغلی

2 . 1 ) استرس زاهای فردی

2 . 3 ) استرس زاهای گروهی

2 . 4 ) عوامل استرس زای سازمانی

منبع کنترل درونی در مقابل منبع کنترل بیرونی

توهم کنترل

پیامدهای اعتقاد به داشتن کنترل

تفاوت های فردی در درک کنترل

واکنش در برابر از دست دادن کنترل

نظریه عکس العمل

درماندگی آموخته شده

فصل سوم : روش

جامه آماری

نمونه و رش نمونه گیری

شیوه اجرا و روشهای آماری

ابزارهای سنجش

فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها

تجزیه تحلیل داده ها

آمار توصیفی

آمار استنباطی

سایر یافته ها

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری

بحث و نتیجه گیری

محدودیت های تحقیق

پیشنهادها

منابع الف ) منابع فارسی

منابع ب ) منابع انگلیسی

مقدمه و بیان کلی موضوع

اشتغال بخش مهمی از هویت اجتماعی افراد را می سازد و از مباحث عمده محافل و جوامع در عصر کنونی است. دارندگان مشاغل مختلف، ضمن انجام کار به طور روزمره با مشکلاتی از قبیل سختی کار، ازدحام ارباب رجوع، مسائل سازگاری با محیط کار، کارفرما، همکاران و استرس انجام امور محوله می باشند که در دراز مدت سبب بروز اختلالات روانی و جسمانی می شوند.

سَندرُم فرسودگی شغلی، مجموعه علائمی است که با تغییراتی در رفتار نظیر ضعف جسمانی، خستگی مزمن، کناره گیری از دوستان، بیزاری از شغل، بی خوابی، سردرد، ضعف عمومی نمایان می شود. (امانی، 1378) و به عنوان پدیده ای مطرح است که در روان شناسی و مشاوره و راهنمائی حائز اهمیت است.

عده ای از افراد اعتقاد دارند صفت های شخصیتی می تواند توجیه کننده فرسودگی شغلی باشد. آنان بر این تصور هستند که توقعات بالا در محیط شغلی موجبات بروز فشار روانی می شوند و در نهایت فرسودگی شغلی را در دارز مدت ایجاد می کند. در مقابل عده ای دیگر از افراد اعتقاد دارند عوامل بیرونی از قبیل درآمد پایین می تواند زمینه را برای فرسودگی شغلی فراهم سازد با این وجود، هنوز هم در شناسایی عوامل تعیین کننده فرسودگی شغلی با ابهامات گوناگونی سروکار داریم، زیرا به راحتی نمی توان عوامل مؤثر در بروز فرسودگی شغلی را تعیین کرد. (روحانی، 1368)

عده ای دیگر حمایهای سازمانی و سیتم مدیریتی را درنظر گرفته در حالی که برخی دیگر به فرصتهای ارتقاء شغلی و تاثیر آن در کاهش فرسودگی شغلی تاکید دارند.

نظریه پردازان رفتار گرایی نیز به تقویت مشروط اشاره دارند و پیامدهای رفتاری و موقعیتی را درنظر می گیرند. بنابراین، فرسودگی شغلی به عنوان پدیده ای ملاحظه می شود که هنوز ماهیت بنیادی آن مشخص نمی باشد.

در تحقیقات سیستماتیک و متعددی که توسط (هلان و کندال، 1980) ، در زمینه فرسودگی شغلی انجام شده است، دریافته اند که، بین نگرش های شناختی و عملکرد شغلی افراد رابطه وجود دارد. گرچه فشار شغلی ممکن است به طور همزمان، بر افراد یک سازمان وجود داشته باشد. اما ویژگی های شخصیتی، خاص و منحصر به فرد است که موجب می شود افراد، محیط خود را به گونه ای کاملاً متفاوت بررسی کنند. یکی از این ویژگی ها سبک اسنادی آنان است به طور کلی افراد در موقعیت هایی که روی آنها کنترل دارند واکنش مثبت تری نشان می دهند تا در موقعیت هایی که چنین کنترلی را دارا نیستند، مثلاً افرادی که احساس کنترل روی محیط کار خود دارند، شرایط کاری محیط را مناسب تر می دانند. حتی اگر چنان کنترلی در واقع وجود نداشته باشد. (هلان و کندال، 1987 )، این پژوهش نیز با عنایت به تحقیقات و پژوهشهای پیشین بر آن است تا بین منبع کنترل و فرسودگی شغلی ارتباطی بیابد.

بیان مساله

مفهوم فرسودگی شغلی برای اولین بار در زمینه علمی توسط (فرودن برگر، 1974) مطرح شد. از سی سال پیش تا حال این مفهوم گسترش یافته است و مقالات علمی زیادی در این رابطه نوشته شده است.

به طور کلی فرسودگی شغلی نوعی اختلال است، که به دلیل قرار گرفتن طولانی مدت شخص در معرض فشار روانی ایجاد می شود و نشانه های مرضی آن فرسودگی هیجانیف جسمی و نقص شناختی است. در ضمن عزت نفس فرد مبتلاء به این عارضه کم می شو، احساس ناسودمندی می کند. در شکل 1 – 1 خلاصه ای از اجزاء مهم نمودار فرسودگی شغلی آورده شده است.

فرسودگی شغلی عوارض گوناگونی دارد که به گونه مشترک می توان این عوارض را بتوان هیجانات منفی، تعارضات بین فردی، احساس بی ارزشی، مصرف زیاد مواد مخدر و اعتیارد و همچنین عملکرد شغلی مختل شده، مطرح کرد (اکبریان، 1375).

فرسودگی شغلی یک پدیده رایج محیط های شغلی امروزی است و آن به فشار روانی محیط شغلی اسناد می شود. امروزه اقدامات فراوانی برای پیشگیری از فرسودگی شغلی در دست اقدام است، ولی همواره به ارتباط آن با تیپ های شخصیتی اشاره می شود.

مطرح می شود که برخی از افراد خاص، مستعد تجربه فرسودگی شغلی باشند. (لایمن، کویدن، 1997) روانشناسی با تغییرات سریع و اساسی خود در طی دهه های اخیر توانسته است برای مشکلات متنوع و پیچیده زندگی بشر راه حلهای موثری پیدا کند. روان شناسی شخصیت که یکی از مباحث مهم در علم روانشناسی به شمار می آید حیطه گسترده و جامعی دارد از اساسی ترین موراد قابل بیان در ارتباط با این شاخه از روان شناسی بررسی و مطالعه شیوه های تفکر و یادگیری و رفتار و ماهیت آن در انسان باشد یکی از مهمترین مکاتب روان شناختی مکتب شناختی است که در سالهای اخیر برخی از روانشناسان از جمله ماهونی، آرکوف ، بندورا و جولیان راتر در کارهای عملی به ویژه فعالیتهای درمانی به رویدادهای خصوصی فردی مانند احساس، اداراک و مثابه عوامل کنترل کننده رفتار نظر داشته و اظهار نموده اند که رویدادهای درونی را باید مانند اعمال آشکار او تجزیه و تحلیل کرد و مورد توجه قرار داد. (سیف، 1370)

به نظریه های شخصیت بر این باورند، که عامل درونی ارگانیسم و رویدادهای محیط اطراف در تبیین رفتار مؤثرند مارتین سلیگمن و همکاران او در ضمن آزمایشهای مربوط به شرطی شدن حیوانات به طور تصادفی پدیده با اهمیت درماندگی آموخته شده را کشف کردند در بررسی اولیه این روان شناسان معلوم شد که وقتی موجود زنده در مقابل رویدادهای غیرقابل کنترل قرار می گیرد و شکست می خورد این کنترل ناپذیری به موقعیتهای دیگر زندگی او نیز تعمیم یافته و هنگامی که ارگانیسم با موقعیتهای قابل کنترل محیط مواجه می شود، غیرفعال و ناتوان عمل می کند. پس از انجام موفقیت آمیز آزمایشهای درماندگی آموخته شده در حیوانات تحقیقات در مورد انسان نیز مورد توجه سایر محققان قرار گرفت. این بررسی ها نشان می داد که انسان نیز در طی حوادث غیرقابل کنترل یاد می گیرد که پاسخ دهی به این موقعیت ها بیهوده است و رویدادها از کنترل خارج می باشند و این موقعیتهای بیرونی هستند که او را کنترل می کنند لذا حتی در صورت فراهم آمدن امکان گریز کمتر به پاسخهای گریز دست می زند و این حالت را به سایر موقعیتهای زندگی خود تعمیم می دهد (هیرتو، 1974).

«جولیان راتر»، نظریه پرداز یادگیری اجتماعی که بر دیدگاه های شناختی تأکید می ورزد، معتقد است، افراد در چگونگی تبیین شکست های خود دو گونه عمل می کنند :

گروهی معتقد به اثربخش بودن خود در محیط هستند و کسانی که اعتقاد عکس دارند. کسانی، معتقدند رویدادها از کنترل آنها خارج است. و این موقعیت های بیرونی هستند که رویدادها را کنترل می کنند. این گونه سبک های اسنادی را «درونی و بیرونی» می نامند.

از تحقیقات[1] و همکاران او در مورد سبک های اسنادی چنین بر می آید که این سبکها، با افسردگی، عملکرد شغلی و سلامت فرد در ارتباط هستند. همچنین این تحقیقات نشان می دهد که نحوه تبیین رویدادها توسط افراد، بیشتر از خود رویدادها بر آن تأثیر می گذارد.

با استناد این الگو، وقتی انسان در محیط کار با مسائل غیرقابل حلی روبرو می شود و در می یابد که پاسخ دهی او بی نتیجه است، پرسش مهمی که در ذهنش نقش می بندد این است که علت «ناتوانی کنونی من چیست؟» این سوال در قالب اسنادهای محلی (درونی - بیرونی) توضیح داده می شود این اسنادها تحت تاثیر سه بُعد مهم قرار دارند :

بُعد درونی بیرونی

فرض کنیم، فردی در برابر موقعیتی حل نشدنی قرار گیرد و پاسخ دهی او بی نتیجه می ماند. آگاهی به نتیجه بودن واکنش ها، می تواند فرد را به دو نتیجه متفاوت برساند :

نتیجه اول این است که مساله حل شدنی است، ولی او ناتوان است. یا این که باور می کند مساله حل نشدنی است و او ناتوان نیست. به تبیین نوع اول که برای توجیه این شکست به شمار می رود، تبیین درونی (ناتوانی خود) و تبیین نوع دوم، تبیین بیرونی (لاینحل بودن مساله) گویند. پاره ای از تحقیقات نشان می دهد که، وقتی شکست خود را به عوامل درونی نسبت می دهد، حالت انفعالی در وی ظاهر می شود، و عزت نفس او به میزان زیادی پائین می آید. ولی وقتی شکست های خود را به عوامل بیرونی نسبت دهد، عزت نفس کمتری را از دست خواهد داد. و در مقابل افسردگی نیز مصون تر می ماند. (پروین ولوئیس، 1978)

بُعد پایدار ناپایدار

وقتی انسان در مقابل رویدادهای غیرقابل کنترل قرار می گیرد و فعالیت های او بی نتیجه می ماند، برای داوری در مورد آن شکست خواه علت را درونی ببیند خواه درونی، پایداری آن عامل را نیز بررسی می کند. به عبارت دیگر، در این حالت از خود می پرسد : « که آیا عاملی که موجب شکست وی شده عاملی پایدار و دائمی است یا بی ثبات و ناپایدار.» کُند ذهنی و ناتوانی (که درونی و پایدار است) و پیچیدگی مسأله (که پایدار و درونی است)، نمونه هایی از عوامل با ثبات هستند. در مقابل، انسان می تواند در علت یابی شکست های خود (مثلاً کارمندی که نمی تواند با رئیس مافوق خود ارتباط برقرار کند) علت شکست را به کارشکنی های دیگر همکاران خود نسبت دهد. (عاملی ناپایدار و بیرونی) و یا به عدم توانایی خود در ایجاد ارتباط نسبت دهد (عامل پایدار و درونی).

در واقع وقتی انسان شکست را به عوامل پایدار نسبت دهد، شکست نیز پایدار خواهد ماند.

بر عکس، وقتی فرد علت شکست خود را به عوامل ناپایدار و غیرثابت نسبت می دهد، اگر پس از مدتی دوباره با همان مسأله روبرو شود، شکست نخواهد خورد. به عبارتی تبیین های پایدار در زمینه رویدادهای ناخوشایند، به نقایص پایدار، و تبیین های بی ثبات، به نقایص پایدار منجر می شوند (ابرام سون، 1978).

بُعد ویژه عام

وقتی انسان در مقابل رویدادهای غیرقابل کنترل قرار می گیرد و شکست می خورد، از خود می پرسد : که « آیا آن چه که موجب شکست وی شده، عاملی است که تنها در شرایطی خاص به این شکست می انجامد، یا این که موقعیت های وسیعی را تحت تأثیر قرار داده و سبب شکست او در آن موقعیت ها نیز می شود.» به عبارت دیگر، سوال فرد از خود این است که : « آیا این عامل شکست، در ابعاد دیگر زندگی وی مؤثر هست یا نه؟ » برای مثال، کارمندی که در ایجاد رابطه با رئیس مافوق احساس ناتوانی می کند، ممکن است حکم کند که به همان اندازه در ایجاد ارتباط با دوستان و خانواده خود نیز ناتوان است. و این احساس ناتوانی را به زمینه های دیگر زندگی خود نیز تعمیم دهد. از طرفی دیگر، همین فرد چنین نتیجه گیری کند که، او تنها در ارتباط با رئیس خود با مشکل روبرو است. و ناتوانی برای او عاملی اختصاصی است و نمی تواند در سایر ارتباط های اجتماعی او با دیگران تأثیری داشته باشد. در نتیجه، این عدم توانای تنها به رابطه با رئیسش محدود نمی شود بلکه به سایر زمینه ها سرایت نخواهد کرد. به استناد این نظریه وقتی فرد شکست های خود را به عوامل درونی نسبت می دهد، نسبت به خود، ارزیابی منفی پیدا می کند. اگر این شکست ها به عوامل پایدار مربوط شود، یا این ناتوانی فراگیر و عام تلقی گردد، و فرد تصور کند آنچه موجب شکست او شده است به موارد دیگر زندگی او نز تعمیم می یابد، به افسردگی پایدار و فراگیر دچار می شود (پروین، 1978).

شواهد بسیاری حاکی از آن است که، این نوع سبک های غیرانطباقی در افرادی که دچار افسردگی شغلی می باشند دیده می شود، به نحوی که این افراد خود را در تصمیم گیری در مسائل زندگی خود ناتوان می بینند. تحقیقات «بارون - برن» نشان داده است که سبک های اسنادی منفی و غیرانطباقی بر رشد علائم فرسودگی شغلی مقدم است. افرد با سبک های اسنادی منفی در رویارویی با رویدادهای ناخوشایند افسرده و ناتوان می شوند و وقوع این رویدادها و واکنش خود را از یکدیگر مستقل می بینند. علاوه بر این، ناتوانی به دلیل عدم تغییر در سبک های اسنادی فرد نمی تواند افسردگی را ریشه کن کند در نتیجه احتمال بازگشت بیماری فزونی می گیرد.

نکته جالب توجه این که، افراد افسرده ای که سبک های اسنادی آنها در جهت مثبت تغییر نکرده است، به بازگشت بیماری پس از دو سال تهدید می شوند (کدیور، 1372).

تحقیقات اخیر در سبک های تبیینی به ابعاد جدید دیگری تعمیم یافته است. از نظر این محققان، سبک های اسنادی غیرانطباقی یعنی نسبت دادن رویدادهای ناخوشایند به عوامل درونی و پایدار و عام، نه تنها سلامت انسان را به خطر می اندازد، بلکه با عملکرد شغلی ضعیف تر نیز در ارتباط است. (پیترسون، 1984) «سلیگمن» و همکاران او در سال های اخیر از ارتباط سبک های اسنادی، با مقاومت در برابر فشارهای شغلی، یا مشاغل فشارزا سخن گفته اند. و معتقدند که افراد خوش بین (یعنی آنهایی که دارای سبک های اسنادی عام، پایدار و درونی در مورد رویدادها مثبت هستند و در مقابل رویدادهای منفی، سبک ها تبیینی ویژه ناپایدار و بیرونی دارند)، مقاومت بیشتری در مقابل فشارهای شغلی نشان می دهند. برعکس، افراد بدبین، (یعنی آنهائی که نقطه مقابل افراد خوش بین در تفسیر رویدادها هستند ) در مواجه با فشارهای شغلی چندان مقاوم نیستند. (کرمی، 1380)

براساس تحقسق «سلیگمن» و همکارانش، نحوه تبیین انسان از رویدادهایی که در زندگی برای او اتفاق می افتد، از ماهیت رویدادها، با اهمیت تر است. به طوریکه با شناسایی دقیق عوامل موثر در فرسودگی شغلی می توانیم برنامه ریزی های دقیقتری را در زمینه مدیریت سیستمها ارائه داده و رفتارهای شغلی را با معیارهای عملکردی مطلوب ایجاد نمائیم.

از طریق حذف یا کاهش فرسودگی شغلی زمینه ای برای بازدهی بیشتر شغلی و دیگر اقدامات موثر فراهم می گردد. از دیگر فواید این تحقیق می توان به اشاعه مشاوره شغلی تاکید کرد زیرا که استفاده از فنون و روشهای مشاوره شغلی از اهمیت فزاینده ای برخوردار است و به علت ضعف نظری و کاربردهای اندک از این رشته با محدودیت های فراوانی روبرو هستیم. بنابراین اجرای اینگونه تحقیقات می تواند زمینه مساعدی را برای استفاده از مشاوره شغلی فراهم نموده و در رفتار سازمانی به بررسی تاثیرات سودمند فرایند مشاوره در کاهش فرسودگی شغلی توجه شود.

پژوهش حاضر تلاشی است برای یافتن ارتباط بین دو متغیر سبک اسنادی (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی و یافتن پاسخ های مناسب برای سوال زیر :

سوالهای پژوهش

1 ) آیا بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی ارتباطی وجود دارد؟

1 . الف ) آیا بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی در زنان ارتباطی وجود دارد؟

1 . ب ) آیا بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی در مردان ارتباطی وجود دارد؟

1 . ت ) آیا بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) افراد مجرد و متاهل تفاوتی وجود دارد؟

1 . ث ) آیا بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی شغلی زنان با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباطی وجود دارد؟

1 . ج ) آیا بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی شغلی مردان با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباطی وجود دارد؟

1 . چ ) آیا بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد افراد و فرسودگی شغلی مجرد با منبع کنترل (درونی – بیرونی ) ارتباطی وجود دارد؟

1 . د ) آیا متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی، شغلی متاهل با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباطی وجود دارد؟

اهمیت مساله

امروزه مساله فرسودگی شغلی، که یکی از رایج ترین مشکلات قرن بیستم در محیط های کاری می باشد، ممکن است که، همه ما با فشارهایی در کنزل، محل کار و شاید محیط تحصیل روبرو باشیم و در برخی موارد احساس کنیم که نمی توانیم با آنها کنار بیاییم. در این مواقع است که احساس تنش یا افسردگی می کنیم. و به مشکلاتی در تغذیه و وضعیت خوابیدن برخورد می کنیم. و در نهایت به مرحله ای از فرسودگی جسمانی و روحی خواهیم رسید که در جوامع امروزی و در میان مردم رایج است.

و جلوه های خاصی از فرسودگی شغلی می باشد. این سازه محصول عوامل متعددی است که شناخت این عوامل می تواند نش موثری در کنترل آن متغییر ایفا نماید.

هدف اصلی در این پژوهش، یافتن تأثیر نحوه تبیین رویدادهای محیطی برانگیزه و رفتار فرد و رفتار اُرگانیزم در موقعیت های شغلی، می باشد که پس از بررسی و استخراج نتایج می تواند کمک مؤثری در جلوگیری از ایجاد فرسودگی شغلی گردد.

مؤلف به اهمیت فوق العاده و سهم مثبت این پژوهش در نظام مدیریت و برنامه ریزی کلان معتقد است و مطالعه این مجموعه را به کلیه مدیران و دست اندرکاران پیشنهاد می کند.

هرچند مؤلف نیز به خوبی بر این امر آگاه است که در فرسودگی شغلی، یک عامل اگر بسیار هم سازنده و مفید باشد، سهم سایر عوامل نیز، باید مدنظر قرار گیرد. لذا با عنایت به تحقیقات و پژوهش های پیشین بر آن است تا فرضیه زیر را بیازماید.

فرضیه های پژوهش

1 ) بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی ارتباط وجود دارد.

1 . الف ) بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی در زنان ارتباط وجود دارد.

1 . ب ) بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی در مردان ارتباط وجود دارد.

1 . ث ) بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی شغلی زنان با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباط وجود دارد.

1 . ج ) بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی شغلی مردان با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباط وجود دارد.

1 . د ) بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد افراد و فرسودگی شغلی مجرد با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباط وجود دارد.

1 . هـ ) بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد افراد و فرسودگی شغلی متاهل با منبع کنترل (درونی – بیرونی) ارتباط وجود دارد.

تعریف اصطلاحات

الف ) منبع کنترل (درونی - بیرونی)

تعریف نظری

افرادی که از نظر «منبع کنترل بیرونی» هستند، دارای تصویر فقدان کنترل بر سرنوشت خود بوده و معتقدند که انچه بر آنان می گذرد، حاصل عوامل بیرونی چون شانس، سرنوشت و غیره می باشد. و به عبارت دیگر خود در جریان زندگی خویش نقش ندارند و کسانی که از نظر «منبع کنترل درونی» هستند نقش خود را در کنترل جریان زندگی خویش پُررنگ می دانند و مسئولیت موفقیت ها و شکست های خود را، شخصاً به عمده می گیرند (کریمی، 1370)

تعریف عملیاتی

منبع کنترل (درونی – بیرونی) به نمره ای اطلاق می شود که فرد در آزمون راتر (1984) به دست می آورد.

ب ) فرسودگی شغلی

تعریف نظری

فرودن برگر[2] (1980) «فرسودگی شغلی» را حالتی از خستگی و ناکامی می داند که باعث می شود فرد دچار فرسودگی هیجانی (احساس بی حالی و کرخی در محیط کار)، از هم پاشیدگی شخصیت (بی احساسی و واکنش های غیرشخصی به مراجعین) و نقصان عملکرد شخصی (ناراضی بودن مسئولین از رفتار شخص) گردد. (آلکین و اسلووانی، 1997)[3].

تعریف عملیاتی

«فرسودگی شغلی» به نمره ای اطلاق می شود که فرد در پرسش نامه فرسودگی شغلی گلدارد (GBI) (1987) به دست آورده است.

فصل دوم

ادبیات و پیشینه پژوهش

عصری را که در آن زندگی می کنیم، عصر استرس نامیده اند. زیرا در این عصر انسان، بیش از هر زمان دیگری، در معرض انواع فشارهای عصبی و روانی قرار گرفته است. رشد پرشتاب و سرسام آور فن آوری و صنعت، گرفتاری های متعددی را پیش روی انسان قرار داده است. بر همین اساس امروزه انسان همواره با تنش ها، نگرانی ها، بیم ها و امیدهای گوناگونی دست و پنجه نرم می کند. در رویارویی انسان با فشارهای روانی گاهی به خاطر فراتر و غالب بودن فشارهای روانی به طرفیت عصبی، موجودیت انسان به مخاطره می افتد و حتی گاهی فرآیند سازگاری شخص با محیط مختل می شود، نگرانی و تشویش شخص نسبت به کار، خانواده و وضع اقتصادی اجتماعی خویش همگی به مثابه فشارهای روانی می باشد که کنار آمدن با زندگی را دشوار ساخته است. در کارخانجات و محیط های کاری نیز کارکنان با انواع مختلف فشارهای روانی مواجه اند که عبارتند از : نزاع با همکار، محروم شدن از پاداش، دیر رسیدن به سرکار، پیش آمدن یک مشکل مالی، استفاده از فن آوری جدید، تغییر در گردش کار، تزلزل وضع سازمانی کارکنان، فشار مدیریت، ... که همگی نمونه هایی از فشارهای روانی موجود در محیط کار می باشند و انسان عصر حاضر در جریان سازگاری با محیط اجتماعی و شغلی خود ناچار است، محدودیت ها و فشارهایی را متحمل شود (بلورچی، 1367).

لذا یک شغل رضایت آمیز طی زمان ممکن است، منبع نارضایتی و عدم سازگاری شود و همین امر سبب شود که فرد از روال طبیعی و عادی خود خارج گردیده و دچار افسردگی می شوند. در این میان بعضی از افراد هستند که می دانند که چگونه با این فشارها کنار آمده و از آسیب های آن مصون بمانند، اما بعضی از افراد بنا به غیرقابل تحمل بودن عوامل فشارزا و یا قدرت و توانایی کم مقابله، دائماً احساس تنش می کنند. احساس دائمی فشار اثرات آسیب زای چندی را بر جای می گذارد که از آن به سندرم فرسودگی شغلی، یاد می کنند. یکی از عواملی که در بی رمقی، تنیدگی یا فرسودگی شغلی نقش قابل توجهی را برعهده دارد، سبک های شناختی است که افراد برای نتایج موفقیت ها و شکستهای خود به کار می برند و از آن برای کنار آمدن یا فشارهای روانی ناشی از کار زیاد، استفاده می کنند. یکی از نظریه های جدید انگیزش که از نظریه های شناختی روان شناسی انگیزش است. نظریه اسناد یا نسبت دادن است یکی از فرض های عمده نظریه اسناد، این است که جستجو برای درک و فهم امور و علل رویدادها مهم ترین منبع انگیزش انسان است. بنابراین هدف نظریه پیدا کردن راه هایی است که، در آن افراد به توضیح و تبیین رویدادها و روابط علت و معلولی بین آنها می پردازند یکی از تکالیف اصلی اسنادی که ما روزانه با آن مواجه هستیم، مشخص کردن این نکته است که، آیا رفتار مشاهده شده بازتابی از ویژگی های خاص در شخص (مانند نگرش ها و ویژگی های شخصیتی اوست) یا چیزی است مربوط به موقعیتی که ما شخص را در آن مشاهده می کنیم. اگر استنتاج ما این باشد که ویژگی های خاص شخص، موجب رفتار اوست، به این نوع استنتاج «اسناد درونی» گفته می شود. اما اگر به این نتیجه برسیم که به طور عمده یک علت بیرونی موجب رفتار است چنین استنتاجی را «اسناد بیرونی» گویند.

عواملی که در تنیدگی یا فرسودگی شغلی نقش قابل توجهی را برعهده دارد، سبک هایی است که افراد برای کنار آمدن با فشارهای روانی ناشی از کار زیاد، به کار می گیرند.

این بدان معنی است که بعضی از افراد در مقابله با استرس نیروی زیادی را صرف اثرگذاری بر رویدادها و محرک های تنش زا می کنند که وقوع آن را پیش بینی کرده اند و اصطلاحاً از روش کنار آمدن یا اعمال کنترل استفاده می کنند، (منبع کنترل درونی). در مقابل گروهی دیگر فقط واکنش نشان داده و اجازه می دهند تا رویدادها و اتفاقات برآنان حادث شود. و نیز می کوشند تا از عوامل و نتایج چنین رویدادها و حوادث اجتناب کنند (منبع کنترل بیرونی).

رابطه بین این شاخص ها، معنی دار و قابل توجه است. برای مثال، افرادی که برای کنترل مشکلات خود در کار از راهبردهای مناسب استفاده می کنند کمتر دچار فرسودگی شغلی می شوند. و سنجش آنان از پیشرفت شخصی خود نیز مثبت تر از کسانی است که از راهبردهای مناسب استفاده نمی کنند. در مقابل، افرادی که از راهبردهای اجتناب یا فرار کردن استفاده می کنند، بیشتر در معرض فرسودگی هیجانی و نگرشی قرار می گیرند (ساعتچی، 1377).

در پژوهش حاضر ابتدا ضروری است در یک بخش نظریه های مربوط به فرسودگی شغلی را معرفی نموده و به تبیین سبک اسنادی که عامل مؤثر در بروز فوق می باشد را مطرح کنیم و در بخش دوم به پژوهش های انجام شده در این زمینه، بپردازیم .

فرسودگی شغلی

عبارت فرسودگی شغلی به صورتی که امروزه استفاده می شود، اولین بار توسط «فرودن برگر»[4] (1974) مطرح گردید. تا قبل از این تاریخ برای کسانی که به سندرم موردنظر مبتلا می شدند، تشخیص افسردگی داده می شد. اما در سالهای 80 و 90 این اختلال با اختلالی مجزا شناخته شد. سندرم مذکور در حرفه هایی که کمکی ارائه می نمایند، (تخصصهای یاورانه)[5] بیشتر دیده می شود. با این وجود فرسودگی مختص به این حرفه ها نبوده و در مشاغل دیگر نیز ملاحظه می شود. سندرم فرسودگی شغلی، متشکل است از، علایم وسیع و متفاوتی که در سطح روانی، فیزیکی و رفتاری ظاهر می شود. این سندرم، در فاز نهایی خود باعث واکنش های شدید در برابر شغل می گردد.

که به طور مزمن در فرد احساس نارضایتی و استرس ایجاد می نماید (مینر، 1976)[6].

فرسودگی باعث اختلال در فرآیند بهره وری، تولید و تعامل با دیگران شده و به طور کلی نوعی تحلیل رفتگی شدید را در عملکرد ایجاد می کند. در این حالت کار برای فرد بی اهمیت گردیده و دچار کسالتف کاهش اثربخشی، خستگی، ناکامی، دلسردی می شود به این ترتیب فرسودگی شغلی را می توان ناشی از عدم مقابله (یا عدم مقابله مطلوب) با استرس دانست که به تدریج به وجود می آید. بنابراین بروز فرسودگی شغلی ناگهانی نبوده بلکه فرآیندی پیش رونده می باشد که مرحله به مرحله رشد می نماید. به همین دلیل بهتر است درباره ی آن برمبنای یک پیوستار فکر شود. و تنها به یک جنبه از آن اکتفاء نشود.


تصمیم گیری خانواده

در بین تمامی نهادها، سازمان ها و تأسیسات اجتماعی، خانوده نقش و اهمیتی خاص و به سزا دارد تمامی آنانکه در باب سازمان جامعه اندیشیده اند و همه مصلحین بر خانواده و اهمیت حیاتی آن در جامعه تأکید ورزیده اندبه درستی هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند چنانچه از خانواده هایی سالم برخوردار نباشد (ساروخانی ص 11)
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 17 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
تصمیم گیری خانواده

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول: کلیات

مقدمه

بیان مسألعه

اهداف تحقیق

ضرورت تحقیق

سئوالات اساسی

فصل دوّم : ادبیات تحقیق

تعاریف عملیاتی

انواع تصمیم گیری

خانواده آن گیر

خانواده دموکراسیک

خانواده متعادل

خانواده گستر

خانواده قطبی

نظریه هایی درباره خانواده

استخراج فرضیات

نتیجه گیری

پیشنهادات

منابع

مقدمه :

در بین تمامی نهادها، سازمان ها و تأسیسات اجتماعی، خانوده نقش و اهمیتی خاص و به سزا دارد. تمامی آنانکه در باب سازمان جامعه اندیشیده اند و همه مصلحین بر خانواده و اهمیت حیاتی آن در جامعه تأکید ورزیده اند.به درستی هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند چنانچه از خانواده هایی سالم برخوردار نباشد. (ساروخانی ص 11).

طبیعی است که خانواده در طی نخستین سال های زندگی کودک بر اثر تماس نزدیک و دائمی با او نقش قابل ملاحظه ای در شکل گیری شخصیت و رفتار وی دارد. محیط گرم و دوستانه خانواده که در آن پدر و مادر و اعضای دیگر خانواده دارای روابط خوب و صمیمانه هستند معمولاً کودکانی سالم، با شخصیتی مثبت و فعال بار می آیند. برعکس خانواده از هم پاشیده و زندگی در محیط های آلوده و منحرف کننده، عدم مراقبت دقیق والدین و بی توجهی آنان به فرزندان اساسی کجروی ها را در کودکی پایه گذاری مینماید. (ستوده ص 41). با شناخت خانواده و شکلهای تصمیم گیری در آن می توانیم بهترین الگویی را بشناسیم و فرزندانی سالم و بهتر در جامعه داشته باشیم.

بیان مسأله :

از آنجائیکه تصمیم گیری در خانواده بر عهده افراد آن نهاده شده است تصمیم هر یک از آنها در شکل گیری الگوی خانواده تأثیر گذار خواهد بود. چون الگوی خانواده بر الگوی جامعه بدون تأثیر نمی باشند و تصمیم هر یک از افراد خانواده الگویی را ترسیم می کند در این مقاله سعی شده است به اشکال تصمیم گیری و تأثیری که شکل های تصمیم گیری بر الگوی خانواده می گذارد مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد. سئوال این است که چگونه اشکال تصمیم گیری بود الگوی خانواده تأثیر گذار است ؟

اهداف تحقیق :

همه افراد خانواده تحت تأثیر روابط پدر و مادر قرار می گیرند وقتی [هر یک از نقش های خانواده] بی انعطاف می شود نظام خانواده حالت انجماد پیدا میکند در نظام های سالم خانوادگی نقش ها هم سالم هستند و فرزندان از رفتار پدر و مادر الگو می گیرند. (جان برادشا و 370 ص 50).

هدف اصلی از تحقیق فوق بررسی تأثیر اشکال تصمیم بر الگوی خانواده جهت معرفی و انتخاب بهترین الگو برای خانواده هاست تا با استفاده از آن در تربیت فرزندان جامعه پذیر برای اجتماع کوشا باشند. در این تحقیق سعی بر آن است که بدانیم آیا تصمیم گیری انزوای والدین و فرزندان تأثیر گذار می باشد و در صورت تأثیر گذاری بهترین الگوی تصمیم گیری در جامعه امروزی چهالگویی می تواند باشند.

ضرورت تحقیق :

خانواده انسانی از آغاز پیدایش خود همچون حریم امن حیات انسان تجلّی یافت. انسان در درون خانه خویش استراحت می کردند به کار می پرداختند و در هر حال از قیل و قال جامعه دور بودند. عصر ارتباطات جمعی، بر این واقعیت رقم بطلان زد و پایان این دوران را بر حیات تاریخی خانواده اعلام داشت. بدین سان دیواره های نفوذ ناپذیر خانه فرو ریخت. و امواج رادیو و تلویوزیون سرتاسر آن را در تمامی شبانه روز انباشت. در هر خانواده هر لحظه جامعه جای یافت و این کانون امن حیات مرکز مباحث اساسی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گردید. انسان ها به خانه می آیند تا بیاموزند و باز به خانه روی می کنند تا در آن از جهان آگاهی یابند بنابراین خانواده جدید چنان ابعادی دارد که هرگز در تاریخ نداشته است. (ساروخانی 1370، ص 14).

یکی از مهمترین وظایف خانواده تربیت فرزندانی جامعه پذیر برای زندگی در چنین جامعه و خانواده ای است. و با توجه به اینکه داشتن جامعه ای سالم در بودن خانواده ای سالم است. بررسی و شناخت بهترین الگوی خانواده بر اساس تصمیم گیری در آن خانواده برای تربیت فرزندانی جامعه پذیر در آینده لازم و ضروری به نظر میرسد.

سئوالات اساسی :

1 ) تصمیم انفرادی والدین در خانه چه تأثیری بر الگوی خانواده دارد ؟

2 ) آیا تصمیم گیری انفرادی فرزندان در الگوی خانواده مؤثر است ؟

3 ) عدم دخالت اعضای خانواده در کار یکدیگر خانواده چه تأثیری دارد ؟

4 ) آیا مشورت اعضای خانواده در کار یکدیگر بر الگوی خانواده تأثیر گذار است ؟

فصل دوّم : ادبیات یا پیشینه تحقیق چ

مبانی نظری

تعاریف عملیاتی :

خانواده : از خانواده تعاریف زیادی به عمل آمده است مرداک خانواده را یک گروه اجتماعی خاص می داند که دارای محل سکونت واحد، فعالیت اقتصادی مشترک، و کارکرد تجدید نسل است. به تعریفی دیگر خانواده را می توان سازمان اجتماعی محدود و نهاد سازنده ای دانست که از طریق ازدواج تشکیل میشود. سامندویلد خانواده را مینیاتوری از سازمان اجتماعی می دانند که دست کم شامل دو نسل و مبتنی بر ارتباط خونی است. لوس استروس خانواده را یک واحد اجتماعی می داند که اساس آن بر ازدواج نهاده شدهاست. به طور کلی در تعریف نهایی خانواده میتوان گفت : خانواده نخستین سلول و واحد زندگی اجتماعی واساسیترین نهاد جامعه است مرکب از یک یا چند زن که با یک یا چند مرد زندگی میکنند و ممکن است کودکانی هم داشته باشند. (تقوی 1374، ص 7 ، 9 ).

خانواده یک گروه خویشاوندی است که در اجتماعی کردن فرزندان و برآوردن برخی نیازهای بنیادی دیگر مسئولیت اصلی را بر عهده دارد (ص 173 بروس کوئن 1376).

اشکال تصمیم گیری : شکل تصمیم گیری، صورت های مختلف اراده.


مقایسه باورهای غیر منطقی در بین مادران دارای فرزند عقب مانده و مادران دارای فرزند عادی شهرستان رشت

تشکیل خانواده در نزد مردم بخصوص جوانان و ایجاد کانون گرم خانواده توسط زوج و استقلال یافتن در کنار همسر به همراه تهیه و تدارک امکانات زندگی و از همه مهم تر تولد فرزند از زوجین به عنوان یکی از آرزوها و امیدهای اصلی و مهم زندگی آدمی است
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 247 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 106
مقایسه باورهای غیر منطقی در بین مادران دارای فرزند عقب مانده و مادران دارای فرزند عادی شهرستان رشت

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست

عنوان صفحه

فصل اول 1

مقدمه 2

اهداف تحقیق 5

اهمیت و ضرورت مسئله 6

فرضیات و سوالات تحقیق 7

متغیر های تحقیق 8

تعاریف عملیاتی 9

فصل دوم: پیشینه و ادبیات تحقیق 11

مقدمه 12

بیماری های فرض 13

بیماری های حاد 15

معلولیت کودکان 17

مقابله با بیماری 19

آموزش و یادگیری مبارزه با آسیب های خانواده 23

اهداف آموزشی 23

تفکر سنتی در مقابل تفکر جدید 26

عنوان صفحه

مصاحبه خانوادگی 28

آشنایی با برخی از فنون عملی خانواده درمانی 31

تحلیل ویدئویی 32

ایفای نقش 33

درمان شبکه ای 35

اختلالات تفکر 37

اختلال در فرم و جریان تفکر 40

اختلال در محتوی فکر 48

توجیه کوششی و جدیت 63

توجیه بیرحمی 68

روانشناسی چاره ناپذیری 79

اهمیت عزت نفس 81

اثرات فیزیولوژیکی و انگیزشی ناهماهنگی 84

نگاهی به نظریه ناهماهنگی به عنوان یک نظریه 87

فصل سوم: روش تحقیق 92

روش تحقیق 93

جامعه 93

ابزار گرد آوری اطلاعات 94

روش جمع آوری اطلاعات 94

روش آماری 96

فصل چهارم 97

خلاصه یافته های مصاحبه ای 98

نمودارها 99

عملیات آماری را استفاده از فرمول T 103

نتیجه گیری 104

منابع و موآخذ 106

فصل اول

مقدمه

تشکیل خانواده در نزد مردم بخصوص جوانان و ایجاد کانون گرم خانواده توسط زوج و استقلال یافتن در کنار همسر به همراه تهیه و تدارک امکانات زندگی و از همه مهم تر تولد فرزند از زوجین به عنوان یکی از آرزوها و امیدهای اصلی و مهم زندگی آدمی است .

یعنی اگر فرض بر این باشد که افراد فقط برای خورد و خوراک و خواب زندگی بکنند و هیچ آینده و امیدی برای تشکیل خانواده و تولد فرزند برای آنها وجود ندارد . اولاً این فرض محال است زیرا بالاخره باید افراد از خانواده ای به وجود آمده باشند و اگر فرض همین نسل حاضر باشد همه آرزوها و خواسته ها و اعتماد و دلخوشی ها از بین می رود و دوست دارند چند روز بقیه زندگی را در خود فرو برند و از اینکه بدنیا آمده هند در رنج باشند ، در مورد زنان و مادرانی که در بدو و اوایل ازدواج دارای فرزند عقب مانده می شوند این وضع بسیار نامطلوب تر است زیرا حداقل اگر بچه ای نداشتند فقط غصه نبود بچه را می خوردند ولی حاصل علیرغم فرزند از عقب ماندگی او رنج می برند .

چون مادران انتظار چنین وضعی را ندارند و یا حداقل خود چنین فکری نمی کردند . با افکار و باورهای غیر منطقی خود و دیگران هم روبرو می شوند . نه فکر نمی کنم بچه من سالم است . حتماً خواب می بینم ، اگر یکی دو بار به پزشک ببرم بهتر می شود . حتماً در اوایل بچه ها اینجوری هستند . مگر ندیدی پسر بچه فلانی 4 سال طول کشید تا راه برود . شاید مرا هنگام حاملگی چیز خورم کرده اند . همسایه ها جادو و سحر ... کردند . اگر شوهرم آن مسافرت را با من انجام نمی داد الان اینگونه نبودم . اگر هنگام بارداری ادر شوهرم فلان غذاها را به من تحمیل نمی کرد حتماً اینگونه نبود . شاید از خوردن زیادی فلان غذا بوده و اگر فلان غذاها را به او بدهم بهتر می شود . این انکار غیر منطقی در روبرو شدن با مادران دارای فرزند عقب مانده بسیار به چشم می خورد که در این تحقیق قصد بررسی این انکار و باورها و مقایسه آن باورها و افکار را با مادران دارای فرزند سالم هستیم حتی باورهای غلط مادران آنچنان بر شخصیت آنها تأثیر می گذارد که خود مادران را دچار اضطراب و نگرانی می کند و آن را به شرایط محیطی منسوب می کند ( رحیمیان 1384 ص 96 )

در این تحقیق ضمن بررسی اهمیت فرزند و تشکیل خانواده در زندگی زوجین و لذت عشقی که از ایجاد خانواده ، پس از ازدواج حاصل می شود به حضور فرزند در خانواده و تأثیر آن در استحکام خانواده اشاره کرده ایم . و بازبه اهمیت این مسئله که اگر این فرزند دارای مشکلات و نقص هایی باشد مادران چگونه با آن اختلال و فرزند ناقص کنار می آیند . آیا هر مادری به محض دیدن فرزند عقب مانده با خوشرویی و شکرگزاری از در استقبال وارد می شود . و هیچ رفتار غیر منطقی در مقایسه با سایر فرزندان سالم از خود بروز نمی کند ، حتی اگر این تفاوت نگرش در دختر یا پسر بودن و جنسیت فرزند تأثیر دارد چه برسد به وضعی که یک عمر باید فرزند عقب مانده خود را در جامعه و مشکلات ناشی از آن تحمل کند .

اهداف تحقیق

در این تحقیق اهداف زیر دنبال می گردد:

1-آیا باورهایی غیر منطقی در نزد مادران دارای فرزند عقب مانده وجود دارد ؟

2-آیا باورهایی غیر منطقی در نزد مادران دارای فرزند وجود دارد ؟

3-مقایسه باورهای مادران دارای فرزند عقب مانده و مادران دارای فرزند سالم در رشت

اهداف جزئی

1- آیا ذهنیت مادران از مسئله عقب ماندگی فرزند خود غیر منطقی است؟

2- آیا رفتار مادران در مقابل فرزندان عقب مانده خود منطقی است؟

3- آیا افکار مادران در برابر داشتن فرزند عقب مانده منطقی است؟

4- تحمل محیط دارای فرزندان عقب مانده منطقی است؟

5-خود را چگونه در مقابل این تولد تحمل می کنند.

اهمیت و ضرورت مسئله

شاید اگر این سوُال را از همه مادران بپرسند که مثلاً قرار است همه زندگی شما را از از شما بگیرند و تمام امکانات زندگی که در طول ده ها سال با زحمت بدست آورده اید از شما بگیرند ولی اگر راضی باشید که یکی از فرزندان شما عقب مانده گردد این چیزها را از شما نمی گیرند یقین بدانید که همه مادران و حتی پدران ترجیح می دهند که همه ثروت و دارائی و داشته ها را بپردازند ولی فرزند آنها سالم باشد .

آیا موضوعی که این همه اهمیت دارد و اصولاً اساس و ارکان زندگی بخاطر آن بنا شده و اگر خدای ناکرده و بنا به دلایلی که فعلاً از حوصله این بحث خارج است فرزند عقب مانده به دنیا آمده و عمر و جوانی و امید و آرزوها و مسافرت ها و عاطفه ها و عروسی و آینده ازدواج فرزند دچار مشکل شده و مادر بقیه عمر خود را علیرغم تحمل و اداره فرزند هر لحظه خود را گناهکار و در کوتاهی و تولد آن احساس گناه و کوتاحی می کند اهمیتی بالاتر است و آیا باورهای غیر منطقی و کودکانه در تولد چنین فرزندانی در مقایسه با مادران عادی یکسان است ؟

فرضیات و سوالات تحقیق

آیا فرضیه پژوهش بین مادران دارای فرزند عقب مانده و مادران دارای فرزند سالم از لحاظ باورهای غیر مطقی تفاوت وجود دارد ؟

پس در این تحقیق کودک عقب مانده متغییر مستقل و نگرش و باورهای منطقی و غیر منطقی متغیر وابسته به شمار می رود.

متغیر های تحقیق

کودکان عقب مانده : متغیر مستقل

باورهای منطقی و غیر منطقی : متغیر وابسته

کودکان سالم : متغیر مستقل با باورهای منطقی و غیر منطقی وابسته

تعاریف عملیاتی

عقب مانده : فرزندانی که نسبت به سایر فرزندان دارای ناتوانی حرکتی و ذهنی و ... هستند و در مقایسه با هم سالان از توانایی و رشد کمتری برخوردارند .( آلن، راس، 1370 ص 476 )

باور : افکار و اندیشه هایی که در برابر یک مضوع و پدیده به ظهور میرسد . ( گنجی، 1380 ص 67)

منطقی : رفتار و افکاری که در فرم و هنجار جامعه مورد پسند است . ( گنجی 1380 ص 38 )

غیر منطقی : رفتارها و هیجانات و احساسات و افکاری که در عرف ( گنجی 1380 ص 39 ) عمومی بر ناهنجاری منسوب شده و یا به جنون و یا بیماری و ... نسبت می دهند . (گنجی 1380 ص 67 )

مادران : همه بانوان و دختر شما که پس از ازدواج دارای فرزند ( عقب مانده – سالم ) شده اند.

عادی : فرزندانی مه در مقایسه با سایر افرادو کودکان سالم بوده و از نظر عمومی هیچ مشکلی در ادامه زندگی و کار و شغل و تحصیل و راه رفتن و غذا خوردن و خوابید ن و ... ندارند. (آلن، راس، 1370 ص44 )

عقب مانده جسمانی : فرزندانی که پس از تولد در حرکت و تناسب دست و پا و بدن و چشم و ... جسمانی شکل دارند . ( آلن، راس 1370 ص 477 )

عقب مانده ذهنی : فرزندانی که پس از تولد در حرکت و تناسب دست و پا و بدن و اعضای بدن شکل داشته و از قوای عصبی و ذهنی ناقص برخوردار هستند.

در این پژوهش عقب مانده به چه کسانی اشاره شده است؟

در این پژوهش عقب مانده به کسانی اشاره می کند که همره هوشی و یا بهره هوشی آنها از 70 کمتر بوده است و از لحاظ حرکتی و حسی دارای مشکلات متعددی می باشند.

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

مقدمه

هر بیماری حداقل یک مؤلفه خانوادگی خاصی دارد. برخورد اشخاصی سالم و بیمار با همدیگر ، نه تنها روی شخص بیمار ، بلکه روی افرادی که با شخص بیمار زندگی می کند. نیز مؤثر است یعنی تأثیر به نحوی است که حتی روی نیازها و موقعیت های این افراد نیز تأثیر می گذارد . در آن بیماری اغلب یک زمان استرس زای ویژه ای برای خانواده است بر اثر بیماری پیوندهای میان بیمار و دیگر اعضای خانواده ضعیف و در نتیجه خانواده دچار نوعی بحران می شود . در این موقعیت یافتن اطلاعات منسجم و دقیق برای پزشک ، خانواده درمانگر و با روان شناس مشکل است . مشکل زمانی جدی تر می شود که همزمان چند عضو خانواده گرفتار بیماری شوند. فراتر ازآن ، اگر مشکلات اعضاء ، بیماری های روانی مانند افسردگی و اضطراب باشد بر پیچیدگی امر فوق العاده افزوده می شود . خانواده های دیگر ممکن است به ناراحتی های مختلف فیزیکی مانند سردرد ، گلودرد ، ناراحتی های معده – روده ای ، همچشمی و رقابت با همدیگر گرفتار شوند. در چنین مواقعی ، بهتر است واقعیت امر هرچه سریعتر در اختیار متخصصان قرار گیرد ، که حل مشکل در ارتباط با خانواده صورت پذیرد . دادن اطلاعات به این شیوه در اتاق مشاوره مؤثرتر است .

بیماری های فرض

بیماری غیر منتظره و ناگهانی ، ترس و تهدید جدایی را به همراه دارد . اما بیماری و ناتوانی فرض همراه با حالت و ماهیت پیوسته خودش ، می تواند تأثیر عمیقی بر خانواده داشته باشد . بیماری های روان به طور فوق العاده ای نسبت به بیماری های دیگر برای خانواده هایی که آنها را تجربه می کنند مشکل تر هستند . (( یارو )) و همکارانش دریافتند که وقتی بیماری های روانی تشخیص داده می شوند شرایط شوهر داری مقاوم می شود. و علت اصلی ترس آنها از لکه دار شدن آبروی خانواده است . از یک طرف بیمار به کمک نیاز دارد و از طرف دیگر قادر به دریافت آن نیست . بین قابل فهم بودن مشکلات موجود برای خود بیماران و اعضای خانواده آنها و تلاش جهت مخفی نگه داشتن آن از دیگران تعارض وجود دارد . در یک مطالعه مربوط به اثر اختلالات روانی بر خانواده (( ریدینگ )) دریافت که در بیش از نیمی از خانواده های بررسی شده حس نومیدی شخص و یا یأس عمیقی دیده می شود . چون این ناامیدی منجر به ایجاد این باور در اعضای خانواده می شود که آنها قادر به درمان عضو این نیستند ، لذا در نهایت منجر به احساس شکست می شود.

ریدینگ همانند یارو دریافت که در خانواده هایی که دارای یک عضو بیمار روانی هستند ، تمایل شدیدی به محدود نگه داشتن عضو مریض و به طور کلی سری نگه داشتن بیماری از دیگران وجود دارد . بعضی وقت ها چنین به نظر می رسد که عضو بیمار دست از کار کشیده و گوشه نشینی پیشه کرده است . مطالعات نشان داده که کودکی با دشواریهای سری مانند صرع نیز همانند بیماری های روانی به عنوان یک عضو خانواده می تواند استرس قابل توجهی را بر والدین و کودکان دیگر خانواده وارد کند به همین دلیل ها وی (1984 )تأکید می کند که همه پزشکان نه تنها باید نیازهای ویژه کودک صرعی را در نظر داشته باشند ، بلکه باید والدین آنها را نیز با مسائل آشنا کنند و از همان ابتدا آنها مشاوره نمایند . دو دریافت که والدین اغلب از حالت صرعی یعنی تشنجات کودک خود می ترسند و علت اصلی را کمی دانش وآگاهی آنها در این زمینه دانست . آنها اغلب نمی دانند که چه روش و برخوردی در جهت سازگاری با فرزندانشان داشته باشند . بچه ها اغلب ، مشکلات رفتاری را از کودکان دیگر تقلید می کنند . به این ترتیب ، اگر در خانواده ای کودک صرعی وجود داشته باشند . کنترل رفتارهای کودک یا کودکان دیگر نیز دشوار خواهد بود. مشکل زمانی جدی تری خواهد بود که شیوه تربیتی خانواده فوق العاده پایین خواهد بود . بنابراین ، بیان اهمیت کم کردن محدودیت ها و ممانعت ها در فعالیت کودکان و آموزش نحوه برخورد با استرس نه تنها برای والدین ، بلکه برای معلمان مدارس هم ضروری است . بزرگسالانی که در وضعیت خاصی قرار می گیرند که زمینه را برای سلولیت آنها مهیا می کند ، نیز ضربه هایی بر خانواده وارد می کند که شدت آن کمتر از ضربات وارده به وسیله کودکان نیست . (( کارنواس )) و (( جانسون )) (1987 ) نابسامانی های زیادی را در خانواده های بیماران مبتلا به سکته و حملات خفیف مشاهده کردند . بیشترین منشأ آنها بخصوص بر روی کسانی است که از آنها مراقبت می کنند . آنها دریافتند که همسران این بیماران به طور ویژه ای در مقابل افسردگی آسیب پذیر هستند . به ویژه افسردگی زمانی بیشتر تهدید می کند که بیماری به شکلی باشد که موجب ترک کار همه شده و مشکلات مالی نیز به دنبال داشته باشد . در این حالت ، روابط زن و شوهر به شکل ریشه ای دگرگون می شود . تغییرات شخصیتی ، مشکلات ارتباطی و بی ثباتی هیجانی بخشی از مشکلات را به وجود می آورند . تندی و عصبانیت نیز در امتداد مشکلات قلبی زمینه احساس گناه و افسردگی را آماده می کنند . افسردگی همه موجب تشدید حملات ناشی از بیماری می شود. در نهایت همه بیماری تشدید می گردد و هم اختلال افسردگی سایر اعضای خانواده بیمار را گرفتار کرده و خانواده در آستانه فرو پاشی قرار می گیرد .

بیماری های حاد

در مورد تأثیر بیماری های حاد بر خانواده ، مطالعات محدودی صورت گرفته است . (جانسون) و همکارانش (1985) اثر بیماری سیاه سرفه را بر خانواده مطالعه کرده و به این نتیجه رسیده اند که این بیماری هم بر والدین و هم بر کودکان مؤثر است به طور قابل توجهی ، اکثر بچه ها معمولاً پریشان می شوند ، اما بیماری جدی ترین آسیب را از طریق نگرانی ناشی از خواب عمیق و دراز مدت ایجاد می کند . خانواده های این کودکان از یک نوع احساس خستگی و عدم تنوع و پریشانی در زندگی خانوادگی دلخور و شاکی هستند . از طرف دیگر وقتی یک کودک به صورت ناگهانی دچار بیماری خاصی در خانواده می شود ، معمولاً توجه خانواده را به خود جلب می کند ، به همین سبب کودکان دیگر خانواده نسبت به او احساس حسادت می کنند .

معلولیت کودکان

یافته های حاصل از مطالعات مختلف نشان می دهد که خانواده هایی که کودکان آنها به نوعی دچار معلولیت هستند ، بیشتر در معرض استرس و یک نوع بهزیستی سطح پائین قرار دارند . واکنش والدین در مقابل معلولیت کودک نشان می دهد که معلولیت او از بدو تولد به طرق مختلف ، مثلاً از طریق دشواریهایش ، از طریق نگرش و طرز تلقی دیگران یا از طریق فرهنگ رایج به آنها فشار وارد می کند . وجود کودک معلول در خانواده حتی می تواند سلامتی روانی هشیرگان آنها را نیز دچار مشکل نماید .

مطالعه ای که توسط (گاس) (1978) بر روی کودکانش که هشیرگان آنها در سالهای مدرسه مبتلا به سندرم دارن بودند انجام گرفت ، این نقطه نظر را به وضوح تأیید می کند . (1973) بعضی از احساسات مشترک نشان داده شده به کودکان مبتلا به دارن را فهرست کرد . آمیختگی واکنش های پزشکان همانند واکنش های والدین بود که به شیوه های مختلف باز نمایی می شوند . در روزهای اول حمایت های ویژه ای ضروری است . اگر این خانواده ها آگاه شدند که نقش آنها تدارک دیدن و مراقبت کردن است ، بهتر از آن است که خودشان را گرفتار بیماری کند . همچنان که (باکس ) در سال 1978 بیان کرد ، لازم است که پزشکان و معاینه کنندگان سلامتی ، کودکان معلول را در زمینه خانوادگی آنها در نظر بگیرند (ویلیامز 1989) . اگر چه ، تلاش های همه دست اندرکاران ، بخصوص پذیرش های مکرر بیمارستان معاینه های متوالی بخش جراحی ، حمایت های خاص کادر پرستاری و آموزش ها و درمان های ویژه کادر توانبخشیبا این هدف صورت می گیرند که تا حد امکان برای این خانواده ها زندگی اجتماعی هنجاری را فراهم می کنند ، ولی استرس ایجاد شده از آنها تقریباً امکان فراهم شدن چنین هدفی را دچار مشکل می سازد . جالب توجه است که ،اگر چه خانواده های زیادی مشکل را تجربه می کنند ، میزان دریافت فشار روانی به وسیله آنها به یک اندازه نسبت به بعضی از آنها وابستگی خاصی به صفات مخصوص خانواده های خود ، مثلاً ناتوانی های ویژه کودک آشکار می کند . عوامل مختلفی مانند ساختار خانواده ، تعداد اعضای آن ، تجارب قبلی ، میزان تحصیلات ، سطح اقتصادی ، نگرشهای فرهنگی و ... در یقین میزان فشار دریافتی و نحوه مقابله با آن دخالت دارند .

مقابله با بیماری

اکثر افراد مریض حمایت ها و توجهات مناسبی را از دیگران دریافت می کنند . اگرچه رفتارهای آنها بیشتر به نوعی است که کمتر جنبه عملی شدن پیدا می کنه ، اما انصافاً آنها خوب حمایت می کنند . به این ترتیب به هر کس به نوبه خود تلاش می کند در جهت رفع بیماری وظیفه خود را انجام دهد . ولی ، روشن است که هیچ یک از آنها به اندازه خانواده فشار دریافت نمی کند و در نهایت احساس مسؤلیت آنها نیز ، به ندازه اعضای خانواده نیست . بطور کلی عوامل گوناگونی وجود دارند که دست به دست هم می دهند و در نهایت موجب می شوند تا خانواده واکنش ویژه ای در مقابل بیماری نشان دهد . وقتی شخص جوان خانواده به حدی معلول است که بیشتر از فرد سن آن به خانواده فشار وارد می کند ، به راحتی هسته خانواده را هدف گرفته ، روابط سالم اعضای آن را مختل و ثبات آن را تهدید می کند . بطور کلی ، سطح آسیب پدیده خانواده را در مقابل بیماری ، عوامل متعددی تعیین می کنند که به بهترین آنها پرداخته میشود (ویلیامز 1989)

1-ماهیت تحمیل کنندگی اختلال

در بسیاری از خانواده ها زمینه قابل پیش بینی بودن بعضی از اختلالات فراهم می شود . حال اگر این خانواده بطور ناگهانی گرفتار یک فقدان یا بیماری غیر منتظره شود ، خیلی بیشتر تحت فشار قرار می گیرد ، تا اینکه گرفتار بیماری مورد انتظار یا پیش بینی خود گردد . به عنوان مثال ، اگر خانواده ای ، عضوی بسیار سن داشته باشد ، مرگ این عضو ، برای اعضای دیگر قابل پیش بینی است . این خانواده اگر به صورت ناگهانی یکی از اعضای جوان فرد را از دست دهد بیشتر تحت فشار قرار می گیرد . تا اینکه ، این عضو سن را از دست بدهد . بیماری فرض ، اصولاً مشکلاتی متفاوت با بیماری حاد بر خانواده وارد می کند . ضمن این که نیازمند مراقبت ویژه و دایمی اعضای دیگر خانواده است ، با ایجاد کار اضافی برای خانواده معمولاً موجب فراموش شدن اعضای پیر می گردد . اگر چه ، این بیماری به عنوان یک عامل اضافی نفس ، خانواده را دچار تعارض می کند ، اما چون در درازمدت ، خانواده نسبت به فشار آن عادت می کند. برپیکره تعادل خانواده ، آسیب جدی وارد نمی کند . متقابلاً بیماری حاد به علت غیر قابل پیش بینی بودن ، خانواده را گرفتار وضعیتی می کند که سازگاری با آن فوق العاده مشکل است . به این ترتیب ، با غافلگیر کردن خانواده ، پیامدهای حادی نیز بر پیکره تعادل خانواده وارد می کند .

2 – تجربه های پیشین خانواده ها در مواقع رویارویی با فقدان و بیماری

یک فقدان و یا بیماری می تواند جرقه ای در ذهن افراد برای فقدانها یا بیماری های دیگر باشد. به این ترتیب ، زمان اختلال متأثر از مشکلات قبلی خانواده ها و افراد است . همچنین تجارب قبلی خانواده و افراد موجب می شوند که آنها پاسخ های متفاوتی به مشکل نشان دهند. به عنوان مثال ، اگر در کودک معلول در دو خانواده متفاوت ، متولد شوند ، خانواده ای که ، اطرافیانش قبلاً کودک سومی داشته اند با مشکل برخورد منطقی تری خواهد داشت .

3 – کیفیت روابط درونی خانواده ها

خانواده هایی که اعضای آنها همدیگر را مورد حمایت قرار می دهند ، به وضوح از سطح ارتباطی مناسب تری برخوردار هستند ، این خانواده ها را به ندرت مشکلات فرض ، دچار تعارض می کنند ، چرا که به راحتی در چنین مواقعی از عضو مبتلا ، حمایت می کنند . دوستی اعضای خانواده در مواجهه با مشکلات ، بهتر از رابطه خویشاوندی آنهاست . همان طور که در فرهنگ مردم نیز زبانزد است دوستی فراتر از برادری است ( برادر نیز دوست به ) به هم خوردن ارتباط های دوستانه اعضای خانواده در مواقع بحرانی خانواده را در مقابل مشکلات آسیب پذیرتر می کند .

4 – روشهایی که خانواده ها برای حل مشکلاتشان به کار می گیرند .

بعضی از خانواده ها رغبت فوق العاده ای ، برای همکاری سازنده ای در جهت حل مشکلاتشان نشان

میدهند ، که درنهایت به سازگاری با هر تغییری منجر می شود . بعضی دیگر ، شیوه های متفاوتی برای حل مشکل خود دارند ،مثلاً بجای پذیرش مشکل ، مدت زمان چشمگیری را صرف انکار مشکل می کنند . طبیعی است که در چنین خانواده ای سازگاری با تأثیر همراه خواهد بود.

5 – آسیب پذیری ویژه افراد درون خانواده

یکی از عوامل دیگر مداخله گر ، آسیب پذیری ویژه افراد درون خانواده است . بعضی از افراد شاید به علت بیماری های عاطفی ، یا مشکلات زمان تولد ، یا مشکلات دوران قبل از تولد مثلاً نارس بودن به شکل ویژه ای در مقابل استرس های متمرکز به خانواده آسیب پذیرترند . (داداس ، 1995 )

به طوری که می توان نتیجه گرفت که بیماری ها در مجرای کاملاً متفاوت آثار خود را بر خانواده وارد می کنند. مجرای اول بر ویژگی های خانواده تأکید می ورزد


بررسی رابطۀ ویژگیهای شخصیتی وسلامت روان دربین دانش آموزان مقطع دوم دبیرستان روستای عمید آباد

پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی وسلامت روان دربین دانش آموزانت مقطع دوم متوسطه انجام شدنمونه موردمطالعه پژوهش حاضر 80 نفر(40دخترو40پسر)بودکه ازدانش آموزان مقطع متوسطه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدندابزارمورداستفاده دراین تحقیق پرسشنامه شخصیتی نئووپرسشنامه سلامت روان بودکه پس ازجمع آوری اطلاعات فرضیه های چهارگانه تحقیق بااس
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 387 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 100
بررسی رابطۀ ویژگیهای شخصیتی وسلامت روان دربین دانش آموزان مقطع دوم دبیرستان روستای عمید آباد

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان صفحه

چکیده ز

تقدیروتشکر و

تقدیم به ه

فصل اول(کلیات پژوهش) 1

مقدمه 2

بیان مسئله 4

ضرورت واهمیت تحقیق 6

اهداف تحقیق 8

فرضیه های تحقیق 8

متغیرهای تحقیق 8

تعاریف نظری 8

تعاریف عملیاتی 9

فصل دوم(پیشینه پژوهش) 10

شخصیت ومفهوم آن 11

ضرورت مطالعه وشناخت شخصیت 13

نظریه های شخصیت(شخصیت ورویکرد روانکاوی) 14

نظریه تحلیلی یونگ 15

نظریه پویایی روانی –اجتماعی 16

نظریه بودائیسم درباره شخصیت انسان 18

نظریه اسلام درباره شخصیت انسان 20

الگوی شخصیت 21

پایداری شخصیت 22

تغییردرشخصیت 23

شخصیت سالم 24

ساختارشخصیت 26

همسانی شخصیت 29

تعریف سلامت روانی 30

تاریخچه سلامت روانی 30

کلیدسلامت روانی 32

چرابایددرموردسلامت روانی بدانیم؟ 32

اعتمادبه نفس،کلیدسلامت روانی 33

نظریه های سلامت روانی 34

1-الگوی گوردون آلپورت 34

2-الگوی کارل راجرز 35

3- الگوی کارل گوستاو یونگ 35

4-الگوی ویکتورفرانکل 36

5- الگوی اریش فروم 36

6-الگوی آبراهام مزلو 37

7-الگوی فریتس پرلز 38

تحقیقات انجام شده درزمینه سلامت روان وویژگی های شخصیتی 38

فصل(روش تحقیق) 42

روش تحقیق 43

جمعیت هدف 43

روش نمونه برداری وتعدادآنها 43

ابزاراندازه گیری 43

روش جمع آوری داده ها 49

فصل چهارم(تجزیه وتحلیل آماری) 50

تجزیه وتحلیل آماری 51

جدول1-4نمرات ویژگی های شخصیت وسلامت روان دانش آموزان دخترمقطع سوم دبیرستان 53

جدول شماره 2-4محاسبه ضریب همبستگی از راه اعدادخام(دختران) 55

جدول 3-4 محاسبه ضریب همبستگی پیرسون نمره های سلامت روان ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان دخترمقطع سوم دبیرستان 57

جدول 4-4 مرات ویژگی های شخصیت وسلامت روان دانش آموزان پسرمقطع سوم دبیرستان 58

جدول 5-4 محاسبه ضریب همبستگی ازراه اعدادخام(پسران) 60

جدول 6-4 محاسبه ضریب همبستگی پیرسون نمره های سلامت روان ویژگیهای شخصیتی دانش آموزانپسرمقطع سوم دبیرستان 62

جدول 7-4 محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 64

جدول8-4 محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 66

جدول9-4محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 68

چدول شماره 10-4 نمرات سلامت روان دانش آموزان دختر وپسرمقطع سوم دبیرستان 69

جدول شماره 11-4 محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 72

فصل پنجم (بحث ونتیجه گیری) 73

بحث ونتیجه گیری 74

محدودیتهای تحقیق 76

پیشنهادات پژوهش 76

منابع ومآخذ 77

پیوست الف- پرسشنامه تست شخصیتی فارسی NEO(کامل) 79

پیوست ب- پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) 99

چکیده

پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی وسلامت روان دربین دانش آموزانت مقطع دوم متوسطه انجام شد.نمونه موردمطالعه پژوهش حاضر 80 نفر(40دخترو40پسر)بودکه ازدانش آموزان مقطع متوسطه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.ابزارمورداستفاده دراین تحقیق پرسشنامه شخصیتی نئووپرسشنامه سلامت روان بودکه پس ازجمع آوری اطلاعات فرضیه های چهارگانه تحقیق بااستفاده ازروش آماری ضریب همبستگی پیرسون وآزمون T موردآزمون قرارگرفت ونتیجه نشان دادکه بین ویژگی شخصیتی روان نژندی ،برونگرایی،دلپذیربودن وسلامت روان رابطه معناداری وجود ندارد.همچنین نتیجه تحقیق نشان دادکه بین سلامت روانی دختران وپسران تفاوت معناداری وجود ندارد.

فصل اول

کلیات پژوهش

مقدمه

شخصیت(Personality)شامل کل وجود فرداست و وضع عمومی بدن ،مهارتها،رغبت ها،امیدها،وضع ظاهر،احساسات وهیجانها،عادتها،هوش،خصوصیات اخلاقی،فعالیت ،معتقدات وافکار فردرادربرمی گیرد.شخصیت شامل آنچه فردامروزه هست وآنچه امیدواراست بشود می باشد.پس هرصفتی که فردرا ازافراددیگرمتمایزمی کندجنبه ای ازشخصیت اوراتشکیل می دهدکه ممکن است این صفت ازصفتهای بدنی باشدمانند نیرو،چاقی،لاغری،زیبایی،زشتی،و..... یاذهنی مانندهوش،استعداد،نوع افکار وعقایدو.... یاهیجانی وعاطفی مانندترسویی وبی باکی،عصبانیت وآرام بودن ،ویااخلاقی مانندراستگویی ،دروغگویی ،سهل انگاری وهمچنین ممکن است این صفت ،موروثی باشدمانندقد،رنگ پوست،رنگ موی سر،یااکتسابی مانندگرایش هاومعتقدات دینی وسیاسی وبنابراین ،می توان گفت :شخصت هرفردکل خصایص بدنی،ذهنی وعاطفی و اجتماعی واخلاقی – اعم ازموروثی و اکتسابی – هستندکه او رابطور آشکار ازدیگران مشخص می کند.

شخصیت ایستا(static)نیست بلکه پویا(dynamic)یاپیوسته درحال تغییراست.وقتی ازشخصیت فردسخن می گوییم به یکتاوبی نظیربودن اوتوجه داریم زیرا دوفردهم شخصیت نمی توان یافت.درواقع،شخصیت فردهمان است که باضمیر«من»یاکلمه«خود»(self) ازآن تعبیرمی کندومنظورشناخت شخصیت فرد،شناخت ترکیب وسازمان رفتاراوبه صورت تمامی وکلّیت است(شعائری نژاد،1374).

روانپزشکان فردی راازنظر روانی سالم می دانندکه تعادل بین رفتارها وکنترل او درمواجه بامشکلات اجتماعی وجود داشته باشد.از این دیدگاه انسان ورفتارهای اودرمجموع یک سیستم درنظرگرفته می شود.که براساس کیفیات تاثیروتأثر متقابل عمل می کنند.بااین دید سیستمیک ملاحظه می شودکه چگونه عوامل متنوع زیستی انسان برعوامل روانی اجتماعی اوتاثیرگذاشته وبالعکس ازآن اثرمی پذیرد. به عبارت دیگر دربهداشت وتعادل روانی انسان به تنهایی مطرح نیست بلکه آنچه موردبحث قرارمی گیرد پدیده هایی است که دراطراف اووجود داردوبرجمع سیستم ونظام اوتاثیرمی گذارندوازآن متأثرمی شوند.پس ازدیدروانپزشکی سلامتی عبارت است ازتعادل درفعالیت های زیستی،روانی،واجتماعی افراد که انسان ازاین تعادل سیستمیک وساختار های سالم خودبرای سرکوب کردن وتحت کنترل درآوردن بیماری استفاده می کند.روانکاوان وطرفداران فرضیه های روانکاوی (روان تحلیلی)ازشخصیت ایده آل صحبت می کنندو«من[1]» رامیانجی بین خواسته های «نهاد[2]» وکنترل و مؤاخذه «فوق من[3]» می دانندوبهنجاری رامیانجیگری صحیح ومنطقی بین دوقدرت«نهاد»و«ابرمن»می دانند- روانکاوان به مراحل مختلف رشد روانی وعملکردصحیح وخالی ازتعارض الگو،استفاده ازمکانیسم های دفاعی سازنده درضربه ها وفشارهای شدید را دلیل برسلامت وتعادل روان می دانند.کارهای اریکسن[4] وهارتمن[5] نیزبه منظورتأیید این نظریه است(میلانی فر،1376).

بیان مسئله

ازدیرباز مفهوم شخصیت موردتوجه حکما ودانشمندان بوده است وبخصوص ارتباط آن باموضوعات اخلاقی ،رفتاری ،اجتماعی ازمباحث مهم واساسی به شمارمی رود.

درباره شخصیت و ویژگیهای آن نظریه ها ودیدگاههای بسیارمختلف وهمچنین تعاریف بسیاری برای آن ارائه شده است.

رایج ترین برداشت وتعریفی که محققان وروان شناسان داشته اندعبارت است ازمجموعه ویژگیهای جسمانی ،روانی ،رفتاری که هرکدام را ازافراد دیگرمتمایزومنحصربه فردمی کند(کریمی ،1374).

یکی از ابتدایی ترین اموری که درجهت رشد وتوسعه هرعملی انجام می پذیردطبقه بندی کردن آن است وشخصیت نیزازاین قاعده مستثنی نبوده است .روان شناسان طبقه بندی های مختلفی درمورد شخصیت داشته اند وبرای هرطبقه نیزویژگیها وخصوصیات خاصی درنظرگرفته اند وانواع مختلف شخصیت را ارائه داده اند.

تامین سلامتی افرادجامعه یکی ازمهمترین مسائل اساسی درهرکشوری محسوب می شودکه بایدآن راازدیدگاه سه بعدی جسمی ،روانی واجتماعی نگریست(شاملو،1372).

بعدروانی بهداشت دربسیاری ازکشورهای درحال توسعه بنابه دلایل مختلف موردتوجه کافی قرارنگرفته است.سازمان بهداشت (1993)معتقداست درکشورهای درحال توسعه حجم مشکلات رفتاری و روانی رو به فزونی است وبی توجهی به آن درابعادفردی وخانوادگی واجتماعی اثرات سوء وغیرقابل جبرانی به جای می گذارد(حسینی،1371).

درگذشته فرد درانجام وظیفه خودبا آهنگی یکنواخت اعمال تکراری وساعت هاکارمداوم درگیربود.امروزه هرفردفعالی با«شوک آینده»روبروست.این شوک درتمام سطوح قابل لمس است.براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت ،اختلالهای روانی،اختلالهای جدی وشایع هستندکه درسرتاسر دنیامشاهده می شودو دو پنجم ازتمامی ناتوانی ها به علت اختلالهای روانی،روانی اجتماعی وعصبی بود.واین مواردیک پنجم ازکل مراجعین به مرکزبهداشت عمومی راتشکیل می دهند.(آزاد،1375).

اگرنیازهای زیستی و ورانی فردبه طورخود به خودارضاء می شدزندگی واقعاً آسان بود ولی چنان که می دانیم موانع زیادی،خواه محیطی وخواه درونی وجود داردکه مخل ارضای نیازهاهستند.این موانع موجب فشارروانی درفرد می گردند(آزاد،1375).

آنچه مسلم است اول بایددرنظرگرفت که زندگی آدمی ازبدوتولد تامرگ مجموعه مبارزات باطبیعت است منتهی درهرمرحله ای ودرهرموردی به نحو مخصوص انجام می گیرد.بشردرطول زندگی بارویدادهای زیادی برخوردمی کندکه باعث بروز برخی مسائل روانی وجسمی می گرددوبدین سبب است که بهداشت روانی جامعه راتهدیدمی کندالبته هرچنداین عوامل چاشنی زندگی است ولی هیچ کس نمی تواندبدون آن زندگی کند.پس مسأله اصلی تحقیق حاضراین است که آیابین ویژگیهای شخصیتی وسلامت روانی رابطه وجود دارد؟

ضرورت واهمیت تحقیق

مسئله بهداشت روانی وتامین سلامت روانی انسانها،موضوعی مهم وحیاتی است،اماساده نیست .بزرگترین آفت این مسئله ساده انکارونگاه تک بعدی به آن است.تامین بهداشت روانی جامعه مانند هرموضوع فرهنگی،نیازبه نگرشی تعاملی واقداماتی چندجانبه ونظامندومنسجم دارد.

....انسانهای به ظاهرسالم امروز ،به راحتی ممکن است واردمرزناسلامتی شوند.بسیاری ازانسانها باکمک های مختصرراهنمایی ومشاوره ویاحمایت های مالی – اجتماعی وبهبود شرایط زندگی وبهره مندی ازشادابی فرهنگی ،می توانندسالم بمانندوسالم زندگی کنند(اصلانی،1382).

باتوجه به اینکه بسیاری ازرفتارهایی که انجام می دهیم برگرفته ازشخصیت ماانسانها است وهمینطور تحقیقات زیادی که روانشناسان درموردشخصیت و ویژگی های آن انجام داده اندبه این نتیجه رسیده اندکه شخصیت از زمان تولدتاخاتمه عمردرحال شکل گرفتن وتکامل است وهیچگاه نمی توان ازآن به عنوان حالتی ثابت وغیرقابل تغییرسخن گفت وهمین طور نقش محیط و وراثت رادرتکوین شخصیت مهم بیان کرده اند وهمین طورازعوامل محیطی نقش خانواده رایاداوری می کنیم که درچگونگی تکوین شخصیت کودک اثرمهمی داردوبعدازخانواده ،مدرسه واجتماع هرکدام نقش خاص خود را دارند.وتحقیقات زیادی رابطه بین ویژگیهای شخصیت وشخصیت سالم باسلامت روان بالارا نشان داده است که دلیلی دیگربرای اثبات این رابطه است وازآنجا که عمده شخصیت انسان درکانون خانواده ودرارتباط باپدرومادر شکل می گیرد.این تحقیق می تواندتلنگوری برپدرومادران وهمچنین کسانی که درشکل گیری شخصیت کودکان نقش دارندباشدتامتوجه اهمیت وتاثیرشخصیت سالم برآینده وسلامت فرزندان باشدواین تحقیق همچنین می تواندمورداستفاده روان پزشکان وروانشناسان عمومی وروانشناسان شخصیت قراربگیردومهمترین فایده این تحقیق آن است که بادریافت نتایج می توانیم درتعلیم وتربیت زمینه هایی رافراهم آورده تادانش آموزان دچارمشکل ومسائل عدیده نگردند.

اهداف تحقیق

ازاهداف مهم این پژوهش می توان به مواردزیراشاره کرد:

1- تعیین رابطه ویژگیهای شخصیت وسلامت روان

2- تعیین سلامت روان دردختران وپسران ومقایسه آن دربین دوجنس

فرضیه های تحقیق

1- بین روانژندگرایی وسلامت روانی رابطه وجود دارد.

2- بین برونگرایی وسلامت روانی رابطه وجود دارد.

3- بین دلپذیربودن وسلامت روانی رابطه وجود دارد.

4- بین سلامت روانی دختران وپسران تفاوت وجود دارد.

متغیرهای تحقیق

1- ویژگیهای شخصیت(متغیرمستقل)

2- سلامت روانی(متغیروابسته)

3- جنسیت (متغیر تعدیل کننده)

4- مقطع تحصیلی (متغیر کنترل کننده)

تعاریف نظری

ویژگیهای شخصیت:عبارت است از مجموعه ویژگیهای جسمی،روانی ورفتاری که هرفردراازافراد دیگرمتمایزمی کند. سلامت روان: تسلط ومهارت ارتباط صحیح بامحیط به خصوص درسه فضای مهم زندگی «عشق،کار،تفریح».

تعاریف عملیاتی

ویژگی شخصیت:عبارتندازنمره ای است که آزمودنی هاازآزمون نئو بدست خواهندآورد.

سلامت روان:منظور ازسلامت روانی نمره ای است که آزمودنی هاازپاسخ دهی به آزمون CHQ دریافت می کنند.

فصل دوم

پیشینۀ پژوهش

شخصیت ومفهوم آن

صاحبنظران حوزه شخصیت وروان شناسی ازکلمه شخصیت تعریفهای گوناگون ارائه داده اندازنظرریشه ای ،گفته شده است که شخصیت که برابر معادل کلمهPersonaluty یاPersonalite فرانسه است درحقیقت ازریشه لاتین Persona گرفته شده است که به معنی نقاب یاماکسی بودکه دریونان و روم قدیم بازیگران تئاتر برچهره می گذاشتند.این تعبیر تلویحاًاشاره به این مطلب داردکه شخصیت هرکس ماکسی است که اوبرچهره خودمی زندتاوجه تمیز اوازدیگران باشد.

در زبان عامه شخصیت به معانی دیگری به کارمی رود؛مثلاً،وقتی گفته می شودکه هرکسی باشخصیت است ؛یعنی اینکه او دارای ویژگیهایی است که می تواندافراددیگر راتحت نفوذ خودقراردهدیامتانت و وقارویژه ای دارد.همین طوردرنقطه مقابل آن بی شخصیت به معنی داشتن ویژگیهای منفی است که البته بازهم دیگران راتحت تأثیرقرارمی دهد،امادرجهت منفی.همچنین کلمه شخصیت درعرف به عنوان چهره مشهوروصاحب صلاحیت در حوزه های مختلف به کارمی رود،همچون شخصیت سیاسی،شخصیت علمی،شخصیت هنری وازاین قبیل.اما در روان شناسی ،شخصیت به مفهوم متفاوت ازآنچه ذکرشده تعریف می شودو روان شناسان هرکدام تعریفهای متعددی ازشخصیت و مفهوم آن داشته اندکه به ذکرتعدادی ازآن هاپرداخته می شود.

کاتل[6] درتعریف شخصیت چنین می گوید«شخصیت چیزی است که اجازه پیش بینی رفتارشخص رادرشرایط و اوضاع و احوال معین به فردمی دهد».

«شخصیت مجموعه تفکیک ناپذیرآن خصایص بدنی ونفسانی است که شناخته دوستان نزدیک شخص یابه عبارت دیگر،آن نقاب یا ماسکی است که فردبرای سازش بامحیط ،که درحقیقت نوعی بازیگری درصحنه زندگی است،به چهره خود نهاده است»(ایزدی به نقل ازکریمی،1351).

تعریف شلدون ازشخصیت این است که «شخصیت سازمان پویای جنبه های ادراکی وانفعالی وارادی وبدنی فرد وآدمی است».

شخصیت مجموعه ای پایدارازویژگیها وگرایشهاست که مشابهت وتفاوتهای رفتارروان شناختی افراد(افکار،احساسات واعمال)راکه دارای تداوم زمانی بود.وممکن است به واسطه فشارهای اجتماعی وزیست شناختی موقعیتهای بلاواسطه شناخته شوندیابه آسانی درک نشوند،مشخص می کند(مدی به نقل ازکریمی،1972).

شخصیت عبارت است ازالگوهای رفتاروشیوه های تفکرکه سازگاری فرد بامحیط راتعیین می کنند(آتکینسون وهیلگارد به نقل ازکریمی،1993).

اگر وجوه مشترک تعاریف فوق درنظرگرفته شوددیده می شودکه اولاً همه آنهابه یک رشته ازویژگیها وخصوصیات جسمی و روانی اشاره دارند.

ثانیاً درهمه تعریفها به مسئله تمایز،افتراق ومشخص کردن فردازافراددیگربه طورتلویحی اشاره شده است پس می توان گفت که شخصیت عبارت است ازمجموعه ویژگیهای جسمی ،روانی،رفتاری که هرفرد را ازافراددیگر متمایزمی کند(کریمی،1379).

ضرورت مطالعه وشناخت شخصیت

شناخت شخصیت ،ویژگیها،چگونگی شکل گیری ،عوامل مؤثر درایجادشخصیت ومسائلی ازاین قبیل از یک جنبه ارضای حس کنجکاوی ومیل به شخصیت جویی رادرانسان بدنبال داردزیرا این شناخت نوعی خودشناسی است وشخص هنگام مطالعه موضوعهای ذکرشده غالباً آن دانسته هاراباخود مقایسه کرده وتطبیق می دهد واحتمالاً بااین شناخت نوعی طبقه بندی انجام می دهدیعنی خود رادریکی ازتیپهای شخصیتی قرارمی دهدیاخودرا دارای ویژگیهای شخصیتی خاص می بیند.ازسوی دیگراین شناختها واطلاعات به شخص امکان می دهدکه درارتباط متقابل بادیگران موضع گیریهای مناسب وآگاهانه داشته باشد.اگرازجنبه دیگری هم به این شناخت بنگریم می بینیم که داشتن اطلاعات ودانش لازم درباره شخصیت تنهابه کارعادی دانستن برخی رفتارهادرمراحل مختلف رشدشخصیت نمی آیدبلکه این دانش درپیشگیری یااقدام اجتماعی درموردبروزاختلالها ونابسامانیهای شخصیتی نیزمی تواندبه کمک فردبیایدوچنانچه اختلالهایی بروز کندبااستفاده ازدانش روان شناسی شخصیت می توان چاره جویی کردوازوخیم ترشدن اوضاع جلوگیری نمود(کریمی،1379).


بررسی تاثیر آموزشهای مهد کودک بر رشد مفهوم سازی کودکان در شهر تهران

این پژوهش به منظور بررسی تاثیر آموزشهای مهد کودک بر رشد مفهوم سازی کودکانی است که قبل از ورود به مدرسه دوره مهدکودک و پیش دبستانی را طی کرده اند برای نمونه برداری از بین کل دانش آموزان شهر تهران ، تعداد 30 نفر در مقطع تحصیلی اول ، دوم ، سوم دبستان به طور تصادفی خوشه ای گزینش شدند که از این تعداد نیمی پسر و نیمی دختر بودند
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 118 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 75
بررسی تاثیر آموزشهای مهد کودک بر رشد مفهوم سازی کودکان در شهر تهران

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول ( معرفی پژوهش )

الف : مقدمه ............................................................................................................................... 2

ب : بیان مسئله و سوالهای پژوهش ....................................................................................... 3

ج : هدف پژوهش ........................................................................................................................ 4

د : اهمیت پژوهش ...................................................................................................................... 5

ه : فرضیه پژهش ........................................................................................................................ 6

تعریف عملیاتی واژها.................................................................................................................. 7

فصل دوم ( پیشینه تحقیق )

الف : پیشینه آموزش و پرورش پیش از دبستان در داخل و خارج از ایران ............... 9

رشد شناختی ............................................................................................................................. 15

نظریه های شکل گیری مفهوم ............................................................................................. 16

1الف– نظریه همخوانی گرایی محرک – پاسخ ................................................................ 16

ب – نظریه برونر ....................................................................................................................... 17

نظریه مفاهیم طبیعی................................................................................................................ 20

نظریه پیاژه .................................................................................................................................. 22

نظریه ویگوستکی ...................................................................................................................... 28

بررسی آزمایشگاهی صورت بندی مفهوم ( مراحل رشد تفکر مفهومی ) ................... 30

ابزار شکل گیری مفهوم ........................................................................................................... 35

1 – روشهای مبتنی بر مقایسه و تفکیک .......................................................................... 35

2 – روشهای مبتنی بر اصول طبقه بندی ........................................................................ 36

3 – روش تشکیل مفاهیم ساختگی .................................................................................... 37

مروری بر مطالعات گذشته ..................................................................................................... 37

1 – تاثیر تجارب فرهنگی و شخصی در رشد مفهومی .................................................. 37

2 – تفاوت های فردی در شکل گیری مفهوم و نقش فرهنگ و آموزش در آن....... 38

3 – تحقیق بین فرهنگی در رشد شناخت ....................................................................... 39

4 – تاثیر تعامل بزرگسالان با کودک در رشد شناخت................................................... 40

نقش جنسیت در توانائیهای شناختی ................................................................................ 40

تفاوتهای فردی بین دو جنس در رابطه با شکل گیری مفهوم ..................................... 41

کودکستان محیطی برای آموزش و مشاهده ...................................................................... 41

v آموزش مستقیم و غیر مستقیم در کودکستان ها ................................................... 43

v ویژگیهای کودکان در دوره کودکستان ( 3 تا 6 سالگی )...................................... 44

v سپردن کودک به کودکستان از نظر رشد اجتماعی ............................................... 46

v کودکستان و فواید آن ..................................................................................................... 48

v نقش پیش از دبستان در آموزش و پرورش قرن 21 .............................................. 49

v واقعیت های فراموش شده دوره پیش از دبستان ................................................... 51

فصل سوم ( روش پژوهش )

الف : روش پژوهش ................................................................................................................... 54

ب : نوع پژوهش ........................................................................................................................ 54

ج : جمعیت آماری پژوهش .................................................................................................... 55

د : نمونه و شیوه نمونه گیری ................................................................................................ 55

1 – ابزار پژوهش ...................................................................................................................... 55

1-1- آزمون شکل گیری مفهوم ویگوستکی .................................................................... 55

1-2- نحوه اجرا و دستورالعمل آزمون ............................................................................... 57

1-3- پرسشنامه تحقیق ......................................................................................................... 57

2 – روش تحلیل داده ها ........................................................................................................ 58

فصل چهارم :

نتایج پژوهش .............................................................................................................................. 60

فصل پنجم :

الف : خلاصه نتایج .................................................................................................................... 68

ب : تعیین و تفسیر نتایج ....................................................................................................... 69

ج : محدودیت ها و پیشنهادهای پژوهش ............................................................................ 72

فهرست منابع ............................................................................................................................. 73

چکیده پژوهش :

این پژوهش به منظور بررسی تاثیر آموزشهای مهد کودک بر رشد مفهوم سازی کودکانی است که قبل از ورود به مدرسه دوره مهدکودک و پیش دبستانی را طی کرده اند .

برای نمونه برداری از بین کل دانش آموزان شهر تهران ، تعداد 30 نفر در مقطع تحصیلی اول ، دوم ، سوم دبستان به طور تصادفی خوشه ای گزینش شدند که از این تعداد نیمی پسر و نیمی دختر بودند .

فرضیه های اساسی این پژوهش عبارت بودند از :

- کودکانی که از آموزشهای مهد کودک برخوردار هستند رشد مفهوم سازی آنها بیش از کودکانی است که آموزشهای مهد کودک استفاده نکرده اند.

- آموزشهای مهد کودک ، مفهوم سازی کودکان را افزایش می دهد .

ابزار پژوهش، آزمون شکل گیری مفهوم ویگوستکی بود : که پس از اجرای آزمون نمره گذاری داده های حاصل از پژوهش ب آزمون t مستقل و روش آنالیز واریانس دو متغییر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت که در این بررسی فرضیه های پژوهش تایید شدند : یعنی کودکانی که مهد کودک رفته و آموزش دیده اند در رشد مفهوم سازی با کودکانی که مهد کودک نرفته اند تفاوت معنا داری دارند و آموزش رشد مفهوم سازی را در کودکان افزایش می دهد.

افزون بر موارد گفته شده نتیجه گیری شد که ، رشد مفهوم سازی کودکان و عملکرد بالای آنها در انجام آزمون با عامل تحصیلات والدین ارتباط معنا داری ندارد .

بین تعداد فرزندان خانواده و توانایی کودکان در انجام آزمون ارتباط معناداری وجود ندارد .

رشد مفهوم سازی بین کودکان دختر وپسر تفاوتی ندارد اما بین کودکان آموزش دیده و آموزش ندیده تفاوت معنا دار است .

فصل اول

معرفی پژوهش

الف : مقدمه

اگر بخواهیم در قرن 21 که قدرت کشورها در نیروی انسانی آنها نهفته است ، به پیشرفت همه جانبه در زمینه های فردی، اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، علمی و فرهنگی نایل شویم ، به شخصیت های رشد یافته، انسانهای متفکر و دست های ماهر و توانا نیازمندیم : و چنین شخصیت هایی به جهت بالندگی همه جانبه باید تربیت شوند . انسان از بدو تولد تا شش ، هفت سالگی حساس ترین و مهمترین مراحل رشد خود را طی می کند . پژوهش ها نشان داده اند که اگر در این مرحله رشد، نسبت به کودک از نظر جسمی، روانی و تربیتی غفلت و کوتاهی بشود در مراحل بعد جبران آن مشکل است. این سالها مرحله شکل گیری شخصیت است که با حساسیت زیاد کودک نسبت به پیرامون خود مشخص می شود و زمان آموزش قبل از دبستان است. نفوذ و تاثیر این دوره می تواند دائمی باشد .

با توجه به افت تحصیلی بالا به خصوص در میان کودکان خانواده های کم درآمد و آنان که مشکلات خانوادگی دارند می توان اهمیت وارد کردن کودکان به جریان آموزش در سنین خردسالی را درک کرد ( تدوین گروه آموزش قبل از دبستان دفتر تحقیقات و برنامه ریزی ، 1368 ) .

ثابت شده است ، کودکانی که مراکز پیش از دبستان را طی کرده اند ، آسانتر از کودکانی که از این امتیاز محروم بوده اند وارد دبستان و مراحل بعدی تحصیل می شوند. بنابراین این گذراندن دوره پیش از دبستان عامل مهمی در موفقیت تحصیلی به حساب می آید .

هرگاه مراکز پیش از دبستان نظیر مهدکودک ها و یا کودکستان ها دارای برنامه های با کیفیت بالا باشند کمکی ضروری برای خانواده ها در دنیای امروز به حساب می آیند ( بازاللهی ، 1381 ) .

لذا ارائه برنامه هایی که کودکان را به جهت رشد بهتر آنان یاری رساند، در برنامه های مراکز قبل از دبستان الزامی است .

از این نظر، بررسی تاثیر آموزشهای مهدکودک بر رشد مفهوم سازی کودکان به عنوان اصلی پژوهش حاضر است .

ب : بیان مسئله ( سوال های پژوهشی )

متخصصان عقیده دارند که شخصیت هر انسان در شش، هفت سال اول زندگی شکل می گیرد و لذا سالهای اولیه زندگی کودک از نظر تعلیم و تربیت بسیار پر اهمیت، و کوتاهی در مورد آنان زیان بار است .

امروزه جهت رشد و بالندگی بهتر کودکان از مراکز نظیر مهدکودک ها استفاده می شود که هدف از ایجاد این مراکز کمک به رشد جسمانی، ذهنی عاطفی و اجتماعی کودکان و در نهایت کمک به شکوفایی استعداد و علایق آنان می باشد ( پارسا ، 1374 ) .

از معرفی آموزش و پرورش هم مانند بسیاری دیگر از امور زندگی پیوسته در حال تغییر و تحول است، از این رو مسئولان تعلیم و تربیت یک جامعه بخصوص معلمان و مربیانی که با کودکان در ارتباطند باید به تحولات سریع تعلیم و تربیت و روش های پیشرفته تر آگاهی یافته و روش کار خود را اصلاح و تغییر دهند ، در مهدهای کودک صحبت های مربی درباره فصول مختلف سال، زندگی جانوران طرز تشکیل ابر و برف و باران و انواع پوشاک و وسایل نقلیه، ... ... ... هیچ انگیزه مطلوبی در کودکان ایجاد نمی کند و دهها بار تذکر و اخطار مربی می تواند کودک را به فعالیتی وادارد یا از او بخواهد فعالیتی را انجام دهد . تنها با تشخیص مرکز توجه و کانون رغبت کودک می توانیم مطالب مورد نیاز وی را به او بیاموزیم : می توان فعالیت های که در برنامه روزانه، هفتگی و ماهانه کلاس های آمادگی و یا ضـمیمه مهـد کودک ها پیش بینی شده است را نظیر فعالیـت های

زبان آموزی، آموزش مفاهیم ریاضی و علوم ، مفاهیم اجتماعی، دینی و اخلاقی و هر نوع فعالیت دیگر را که در اطراف یک موضوع متمرکز شده را مرکز فعالیت کودکان قرار دهیم ( برقک 1372 ).

لذا با توجه به آنچه توصیف شده در این پژوهش سعی می شود بررسی صورت گیرد که آیا بین کودکانی که از آموزش های مهد کودک برخوردار بوده اند با کودکانی که از این آموزش ها برخوردار نبوده اند تفاوت معناداری وجود دارد ؟

به علاوه سوال های که در این خصوص مطرح هستند عبارت است از :

1- آیا مفهوم سازی برای کودکان پسر و دختر به طور برابر تاثیر گذار است ؟

2- آیا مفهوم سازی به عامل تحصیلات والدین نیز مرتبط است ؟

ج : هدف پژوهش

هدف اصلی این پژوهش پی بردن به تاثیرات آموزش های مهد کودک ها بر رشد مفهوم سازی کودکان است. در واقع این پژوهش سعی می شود بررسی صورت گیرد در بین کودکانی که به مهد کودک رفته اند و آموزش دیده اند با کودکانی که سابقه رفتن به مراکزی مثل مهدکودک ها را ندارند : و مشخص شود که بین این دو گروه چه تفاوت های می تواند در خصوص رشد مفهوم سازی آنان وجود داشته باشد .


د : اهمیت مسئله

تربیت و آموزش کودکان از مهمترین مسائل امروزی است . در واقع یکی از شاخص های توسعه نیروی انسانی ارائه آموشهای سنجیده در مهد کودک هاست . حال اگر بخواهیم تاثیر این آموزشها را از زاویه تحقیقات روان شناختی و تربیتی هم مطرح سازیم ، مشخص می شود که بسیاری از طرحواره های اجتماعی، شناختی، عاطفی و معنوی در این دوران شکل گرفته به نحوی که در سراسر زندگی نقش اسـاسی به خود می گیرد . تحـقیقـات نشـان می دهـند که کـودکـانی کـه از

آموزشهای مهدها و یا مراکز پیش دبستانی برخوردارند در بسیاری از شاخص های آسیب زای زندگی و اجتماعی از جمله بزهکاری، طلاق، افت تحصیلی، مسائل اخلاقی و جزء آن حداقل 20 درصد نسبت به دیگران وضع مطلوب تری دارند ؛ همچنین از شاخص های مولد بودن از جمله ابتکار، تحقق عمل، استقلال ، هویت جنسی ، زیر ساخت اخلاق خود پیروی و جزء آن در همین سنین پی ریزی می شود ( اللهیاری و همکاران ، 1380 ) .

از طرفی هزینه کردن در این مقطع سنی با برنامه ها و آموزشهای صحیح برای کودکان سبب می شود بستر فرهنگی مناسبی برای تغییر بسیاری از عادات غلط باشد . تاثیر آموزشهای مستقیم در این دوران چندین برابر آموزشهای غیر مستقیم نظیر رسانه های گروهی است ؛ ونیز از لحاظ حقوقی هم پرداخت به آموزش کودکان یعنی حمایت از حقوق شناخته شده آنان ( اللهیاری و همکاران ، 1380 ) .

در هر حال کودکی که معلم را به جای پدر و مادر خود می داند بسیار متاثر از آنچه می شود که توسط معلمش مطرح می شود و خود را ملزم به رعایت گفته های معلم خود می داند ( بیلر ، 1972 ) . اما اینکه این آموزش ها تا چه حد بر روی رشد مفهوم سازی کودکان مثمر ثمر است نیازمند بررسی و مطالعه بیشتر است .


ﻫ : فرضیه پژوهش

فرضیه های پژوهش عبارت هستند از :

رشد مفهوم سازی کودکان برخوردار از آموزش های مهد کودک بیش از رشد مفهوم سازی کودکانی است که ار آموزشهای مهدکودک استفاده نکرده اند .

آموزشهای مهدکودک، مفهوم سازی کودکان را افزایش می دهد .


تعریف عملیاتی واژه ها :

آموزش مهدکودک : تعلیماتی است که در مراکز مهدکودک و پیش دبستانی به کودکان داده
می شود ؛( ثبت نام کردن کودک در مهدکودک به مدت حداقل یکسال ). مفاهیم کمی و ریاضی: مانند کم و زیاد، بالا و پایین، شمارش، مفاهیم طبیعی و روزمره مانند روز و شب ، کوه و دشت و جنگل و... مفاهیم اجتماعی و فرهنگی : مانند پلیس، پزشک ، معلم ... ... مد نظر است . در مهدکودک ها این مفاهیم به عنوان پایه آموزش داده می شود .

مفهوم سازی : نمره ای که آزمودنی از آزمون مفهوم سازی ویگوتسکی می گیرد.

رشد مفهوم سازی :

مفهوم سازی به عنوان مقدمه تفکر است . در این پژوهش مفهوم سازی به وسیله آزمون مفهوم سازی ویگوتسکی اندازه گیری می شود که این آزمون در بخش ابزار ها توصیف می شود .