فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

بررسی چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)

ایران از عصر صفوی به عنوان یک واحد ملی منسجم ظاهر شده وبه لحاظ مجاورت با نواحی جنوبی روسیه به تعامل با آن کشور پرداخته است بالطبع در تحلیل روابط خارجی این دو کشور باید به نقش متغیرهای مختلف داخلی، منطقه‌‌‌‌ای و بین المللی توجه وافر داشت شرایط قوت و ضعف داخلی معادلات و مناسبات منطقه‌‌‌‌‌ای و نظام ساختار بین الملی همگی بر روابط ایران و روسیه تاثیر ک
دسته بندی علوم سیاسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 123 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 39
بررسی چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه

در صحبت ایران و همسایگان، روسیه از اهمیت و جایگاه ویژ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای برخوردار بوده است.

ایران از عصر صفوی به عنوان یک واحد ملی منسجم ظاهر شده وبه لحاظ مجاورت با نواحی جنوبی روسیه به تعامل با آن کشور پرداخته است. بالطبع در تحلیل روابط خارجی این دو کشور باید به نقش متغیرهای مختلف داخلی، منطقه‌‌‌‌ای و بین المللی توجه وافر داشت. شرایط قوت و ضعف داخلی معادلات و مناسبات منطقه‌‌‌‌‌ای و نظام ساختار بین الملی همگی بر روابط ایران و روسیه تاثیر کذار بوده‌‌اند.

از عصر صفوی تا به امروز نشیب و فرازهای مختلفی برای روابط دوجانبه ایران و روسیه رخ داده و مناسبات آنها را تحت تأ‌ثیر قرار داده است. بنابراین در پاسخ به این سوا‌ل که چه علل و عواملی در جهت‌گیری‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها وسیاست خارجی متقابل ایران و روسیه تأ‌‌ثیر داشته‌‌اند، باید گفت که این نوشته تعامل و پیوند متداخل متغیرهای سطوح ملی، منطقه‌‌‌‌‌ای وبین‌‌‌المللی در دوره‌‌‌‌‌های مختلف تاریخی را فرض می‌گیرد که بر الگوهای رفتاری و روابط ایران وروسیه تاثیرگذار بوده‌‌‌‌‌اند.

در بیان مطلب حاضر، ابتدا یک درآمد مختصر به مسائل نظری به عنوان اساس تئوریک بحث خواهیم داشت.

دربخش دوم به مرور کلی و مختصر مسا‌‌ئل وحوادث روابط خارجی ایران و روسیه در مقاطع مختلف خواهیم پرداخت.

دورة اول به دوران صفوی تا پایان حکومت زندیه، دورة دوم به عصر قاجاریه، دورة سوم به عصر پهلوی، دورة چهارم به دوران پس از انقلاب اسلامی تا فرو پاشی شوروی و بالاخره دوره ششم به دوران پس از فروپاشی شوروی اختصاص خواهند داشت. درپایان هم یک جمع‌‌‌بندی از مباحث ارائه خواهیم داد.


ملاحظات نظری

ادبیات غرب محور روابط بین الملل، معاهده صلح وستفالیا 1648 را نقطه آغار شکل‌‌‌‌‌‌گیری روابط بین‌‌المللی به حساب می‌‌‌‌آورد. براساس پیامدهای این نظام جدید، شاهد نوعی برابری ونابرابری میان واحدهای مختلف جامعه بین‌‌‌‌‌‌‌‌ المللی بودیم. دولتهای ملی روس، پروس، پرتقال، اسپانیا، فرانسه، انگلیس اصلی‌ترین مؤسسین این نظام بودند و از نظر حقوقی و براساس اصل حاکمیت ملی برابر تلقی می‌شوند. این دولتهای اروپایی مسیحی، برخی از واحدهای اروپایی مثل لهستان راهم سطح خود نمی‌دانستند و برای تنظیم روابط و منافع خویش، حتی به حمله و تجزیه این کشورها می‌‌پرداختند. از طرف دیگر ممالک غیر اروپایی وغیر مسیحی را نیزهم‌‌‌شأن خود تلقی نکرده و خود را مجاز به دست اندازی درآنها می دانستند، تا در فرآیند استعمار وآبادانی، آنها را نیز اجتماعی گروه و به جرگه واحد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های برابر وارد سازند. سیر تحولات و رقابت این دول اروپایی در ممالک آمریکای لاتین، آفریقا وآسیا، انعقاد قراردهای تحت الحمایگی و کاپیتالاسیون هم در همین راستا بوده است[1].

نابرابری عملی میان دولتهای اروپایی آن دوره، برحسب مؤلفه قدرت و به صورت سلسله مراتبی تاهژمونی باعث شده بود تا هریک ازاین دولتها با ظهور خویش دورانی از عرصة رقابت را ساماندهی نماید. پرتقال، اسپانیا، هلند، بریتانیا، فرانسه و آلمان مهمترین واحدهایی بودند که درخارج از اروپا به فعالیت می‌پرداختند. روابط “ سطح تضاد و تعارض” بین اروپائیان به خارج از اروپا کشیده شد و آنها بین خود و در قبال غیراروپائیان روابط مبتنی بر رقابت ـ همکاری را بنیان نهادند.

براساس مؤلفه‌های قدرت در هردوره، توزیع توانایی‌‌‌ها متفاوت بوده، اما در شرایط و موقعیتهای مختلف همواره سعی می‌‌شده است که به نوعی “ نظام موازنه” برقرار گردد. این توازن سیستیمی می‌‌تواند مبتنی بر توافقات مکتوب(عهدنامه، کنوانسیون و… ) و یا به صورت عرفی و نانوشته باشد. بنابراین، حالتی از رژیم‌های بین‌‌‌ المللی بین اعضا شکل می‌گرفت که آنها قادر به تأثیر گذاری بر یکدیگر بودند، ولی با واحدهای غیرتأثیرگذار روابط دیگری را دنبال می کردند.

با توجه به سطح و میزان قدرت و توانایی دولتها(نا برابری) بر حسب مؤلفه‌های نظامی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، می توان 5 سطح مختلف را در نظر گرفت :‌ سطح ابر قدرت، سطح قدرت‌های بزرگ ، قدرت متوسط، قدرت کوچک و بالاخره واحدهای ذره‌‌ ای در کل جامعة بین‌المللی مرکب از دولت‌ها، تعدا د مختلفی از این 5 دسته دولتها می‌‌توانند در منا‌ طق مختلف جغرافیایی وجود داشته باشند[2].

برای بررسی و تبیین رفتار واحدهای نظام بین المللی، برخلاف برخی دیدگاههای تک سویه و تک بعدی که برخی یا افراد، یا دولت‌ها و یا ساختار نظام بین‌الملل را عامل تعیین کننده در جهت‌‌گیری‌ها، الگوهای رفتاری و پویشهای بین‌المللی در نظر می‌گیرند‌، باید به دیدگاه پیوندی روی آوریم که تأثیر متقابل سطوح تحلیل مختلف را بر همدیگر، مد نظر دارد.

1 ـ سطح واحد مرکب از عناصر ذیل است:

- ساختارها : جغرافیایی، اقتصادی، نظامی، سیاسی؛

- تاریخ ملی؛

- فرهنگ ملی

- نخبگان و افراد

2- عناصر تشکیل دهنده سطح منطقه‌‌ای عبارتند از:

- ساختار جغرافیایی؛

- حوزة فرهنگی ـ تمدنی؛

- واحدهای سیاسی(همگون ـ ناهمگون) / سازمان سیاسی؛

- کیفیت اقتصادی / سازمان اقتصادی؛

- نهادهای نظامی / اتحادها، اتفاق‌ها، پیمان‌های دو جانبه و غیره.

3- مؤلفه‌ها و عناصر سطح ساختار نظام بین المللی:

- گونة نظام بین‌الملل اعم از: تک قطبی، دوقطبی، چند قطبی، موازنه قدرت و غیره؛

- نهادها و رژیم‌های بین المللی: سیاسی (مثل کمسیون اروپا، جامعه ملل، سازمان ملل و …..) اقتصادی (گات، سازمان جهانی تجارت … ) و نظامی ( اصل امنیت دستجمعی ـ نهادهای منطقه‌‌ای جهان‌‌نگر ( ناتو)[3].

بطور کلی، روابط دو جانبه ایران و روسیه هم با توجه به شرایط و متغیرهای گفته شده در موقعیت‌های مختلف زمانی بر حسب تغییر و تحولات سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی دچار تغییر وتحول بوده‌‌است و براساس مدل زیرقابل تحلیل و بررسی است:

دورة اول ـ از عصر صفوی تا پایان حکومت زندیه

این دوره سالهای 1502 تا 1800 ( 907 – 1215 هـ . ق ) را در برمی‌گیرد. اکثر مورخین تأسیس و تشکیل دولت و سلسله صفوی را در ایران، آغاز عصر جدیدی تلقی می‌کنند که ملت – کشور به معنای مدرن آن ترتیب یافت. شاه اسماعیل نوادة شیخ صفی‌الدین اردبیلی بینانگذار این سلسله محسوب می‌شود. هدف وی آن بود که بساط ملوک‌الطوایفی را از ایران برچیده و به جای حکام و خوانین محلی، یک حکومت مقتدر و مرکزی تحت لوای مذهب شیعه ایجاد کند. شاه اسماعیل پس از حدود 13 سال جنگ مداوم در نواحی مختلف ایران توانست وحدت ملی، تمامیت ارضی و حاکمیت نوینی را برای ایران فراهم آورد[4].

مهمترین مشغله و درگیری‌های ایران در این دوره با همسایگانی بود که همواره ایران را در معرض دست‌اندازی و درگیری‌های خود قرار می‌دادند. عمده‌ترین درگیری با عثمانی بود که جنگهای متعددی بین ایران و عثمانی درمی‌گرفت. مقابله با تهاجمات خوانین ازبک هم در نواحی شمال شرقی یکی از مناطق بحرانی برای ایران به حساب می‌آمد. امپراتوری هند یکی دیگر از همسایگان ایران بود که سلسله صفوی روابط جدیدی را با آن آغاز نمود. عمده‌ترین دولت های اروپایی خارج از منطقه که ارتباطاتی با ایران داشتند عبارت بودند از: پرتغال، آلمان، اسپانیا، انگلیس و روسیه[5].

هنگام جلوس شاه اسماعیل، در کشور عثمانی بایزید دوم، فرزند سلطان محمد فاتح، سلطنت می‌کرد ( 1512 – 1481 ). این کشور سنی مذهب همواره با سلسله صفویه که به ترویج مذهب شیعه همت داشتند، به دیده خصومت و عناد می نگریست. در سال 1512 شاهزاده سلیم به کمک سربازان ینی چری علیه پدرش قیام کرد و قسطنطنیه را تصرف و پدرش رااز سلطنت خلع و به قلع و قمع برادران و مدعیان سلطنت پرداخت. یکی از برادرزادگان وی به نام شاهزاده مراد با سپاهیان قابل توجهی به ایران پناهنده گردید و شاه اسماعیل با او از در دوستی درآمد و و را پذیرفت. اختلاف سلطان سلیم و شاه اسماعیل بر سر به رسمیت شناختن سلطان سلیم، استرداد شاهزاده مراد و دست اندازیهای شاه اسماعیل در نواحی شرقی عثمانی به تیر‌گی روابط ایران و عثمانی و نهایتاً جنگ چالدران و شکست سپاه ایران از عثمان به سال 1514 انجامید[6]. شدت خصوصت و درگیری ایران با عثمانی موجب شد که شاه اسماعیل به دنبال متحدین اروپایی باشد. در نواحی جزیرة هرمز، پرتغالی‌ها تشکیلاتی را مستقر کرده و امیر جزیرة هرمز تحت‌الجایة پرتغال شده بود. شاه اسماعیل با مکاتبات و مراسلات مختلف نهایتاً توانست آلبرکرک را متقاعد به همکاری کند و در سال 1515 قراردادی بین دو کشور منعقد گردید که بر اساس آن مقرر شد نیروی دریایی پرتغال به سپاه ایران در لشکرکشی به بحرین، قطیف و فرونشاندن اغتشاشات سواحل بلوچستان و مکران یاری کند و نیروهای دو دولت متفقاً با عثمانی به جنگ و مقابله بپردازند. اما عمده ترین نتیجه این اتحاد و قرارداد یادگیری استفاده از سلاحهای آتشین برای ایرانیها بود. در کنار پرتغال شاه اسماعیل به دنبال اتحاد با مصر، و نیز، مجارستان و لهستان بود که از کشورهای مصر و ونیز نتیجه‌ای حاصل نشد، اما روابط حسنه‌ای بین ایران و مجارستان و امپراتور آلمان و اسپانیا برقرار شد.

مرگ شاه اسماعیل در سال 1512 و جلوس فرزندش شاه تهماسب به تخت سلطنت گرفتاریهای جدیدی برای ایران فراهم کرد. حمله خوانین هرات و ازبک از طرف شرق یکی از این مسایل بود. با روی کارآمدن سلیمان در عثمانی درگیریها و جنگهای جدیدی بین ایران و عثمانی آغاز شد که 20 سال ادامه داشت و نهایتاً بین سلیمان و شاه تهماسب معاهدة صلح ( 1515 ) امضا شد که به صلح آماسیه مشهور است و روابط مسالمت‌آمیز برقرار شد[7]. برقراری روابط با امپراتوری هند، ادامه روابط حسنه با پرتغال و پذیرفتن بازرگانان انگلیسی از اقدامات قابل توجه ایران برای آرامش نسبی مملکت بود. اما با جلوس شاه اسماعیل دوم در سال 1576 به تخت سلطنت، روابط ایران و عثمانی مجدداً به تیرگی گرایید و در اثر جنگهای آن زمان ایالات قفقاز و آذربایجان به تصرف عثمانی درآمد و حتی تبریز هم در سال 1585 به دست عثمانی‌ها افتاد. فرصت طلبی عبید‌اله خان ازبک هم از ناحیة شرق به آشفتگی اوضاع ایران شدت بخشید تا اینکه با ظهور شاه عباس اول، یکبار دیگر وحدت و آرامش داخلی به ایران بازگشت، شاه عباس در سال 1587 در اصفهان تاجگذاری کرد و حکومت مقتدری را برقرار نمود. از مهمترین کارهای این بود که تصمیم گرفت از هندیها در مقابل ازبکان و از روس‌ها در برابر عثمانی کمک بخواهد.

قبل از شاه عباس، شاه محمد خدابنده ( فرزند ارشد شاه تهماسب ) به فکر همکاری با روسیه افتاده بود و به همین خاطر سفیری به نام هادی بیگ به دربار تزار فئودور اول فرستاد. بازگشت‌ هادی بیگ و آمدن گریگوری واسیل چیکف، سفیر روسیه به ایران، مصادف شد با تغییر سلطنت و جلوس شاه عباس، اما این روابط برقرار شد و شاه عباس با تراز از در دوستی درآمد. قبل از به نتیجه رسیدن اتحاد با روسیه علیه عثمانی، پیشروی و فتوحات عثمانی شاه عباس را وادار به پذیرش معاهدة صلح استانبول ( 1590 ) کرد. مهمترین حادثه این ایام، مذاکره خان احمد گیلانی ( حاکم گیلانی )با روسها بود. اوسفیری به مسکو اعزام کرده بود تا برای استقلال و تجزیه آن ایالت کمک دریافت کند. روس‌ها هم بی‌میل نبودند تا گیلان را دست نساندة خود کنند و لذا به احمد خان قول مساعد داده بود. با امضای معاهده صلح استانبول و با خبر شدن شاه عباس از این ارتباطات، وی خان احمد گیلانی را به عثمانی فراری داد و آن ایالت را متصرف گردید.

شاه عباس پس از انتقاد صلح با عثمانی‌ها، به نبرد با ازبک‌ها پرداخت و آنها را از نواحی خراسان و هرات بیرون کرد. او با سازماندهی جدید داخلی، برقراری مناسبات حسنه با دول اروپایی یعنی روسیه با فرستادن حسینعلی بیگ به دربار روسیه، طرح اتحاد سه جانبه روسیه، اتریش و ایران، اتحاد ایران و اسپانیا قوت قلب پیدا کرد. قدرت و فتوحات شاه عباس سلطان عثمانی را به صلح واداشت و قراردادی در سال 1613 در استانبول به امضا رسید و به طور کلی توافق شد که سر حدات دو کشور به همان صورتی که در زمان سلطان سلیمان قانونی بوده، باقی بماند. شاه عباس هم تعهد کرد که بین‌النهرین را تخلیه و به عثمانی‌ها واگذار بکند.

آغاز درگیری‌های ایران و عثمانی بر سرگرجستان و ارمنستان از سال 1616 به نفع ایران تمام شد و عثمانی‌‌ها مجدداً در برابر قدرت ایران سرتمکین فرود آورده و عهدنامه صلح ایروان در سال 1618 امضا شد که مواد و شرایط عهدنامة دوم صلح استانبول را تأیید کرد. شاه عباس در این وضعیت، سیاست گسترش روابط با دول اروپایی را مورد توجه قرار داد و رابرت شرلی را به پاس خدمات شایسته‌اش به ایران عازم اروپا کرد تا از راه روسیه، بالهستان، انگلستان ایتالیا، اسپانیا و در راه بازگشت به هند رابطه برقرار کند.

بروز اختلافات میان ایران و اسپانیا، تصرف بندر گمبرون بدست پرتغالی‌ها، گسترش روابط بازرگانی با انگلیس و نهایتاً اتحاد ایران و انگلیس علیه پرتغالی‌ها، باعث شد تا هرمز به تصرف ایران درآید و پس از این تحول پرتغال از جنوب ایران خارج و روابط سیاسی ایران و انگلیس وارد مرحله جدیدی شد.

روابط ایران با روسیه در زمان شاه عباس پس از بوریس گودونوف تزار روسیه ( 1605 ) نسبتاً مسالمت‌آمیز بود. هرج و مرج و ناآرامی روسیه را فراگرفته بود و حاکمان مختلفی در آنجا بر سر کار آمدند ( دیمتری غاصب، واسیلی شویسکی، میخائیل رومانوف و … ). جنگ روسیه بالهستان و رقابت با عثمانی باعث شده بود که تا فاصله روسیه و ایران روابط دوستانه‌ای داشته باشند.

فتوحات ایران در شرق و غرب، شاه عباس را بسیار مقتدر ساخته بود، به طوری که در سال 1628 بصره را نیز متصرف شد. اما با درگذشت شاه عباس، حملات عثمانی‌ها مجدداً آغاز شد و پیشرویهای عثمانی ادامه یافت، تا اینکه لشکرکشی‌های سلطان مراد، ایران را مجبور به انعقاد قرار داد صلح قصر شیرین ( زهاب ) در سال 1639 کرد. این قرارداد بسیار اساسی تلقی گردید و تا حدود پایان سلسله صفویه آرامش نسبی بین ایران و عثمانی برقرار بود.

جنگهای ایران در نواحی شرق عمدتاً بر سرقندهار، روابط نه چندان جدی با برخی دول اروپایی ( انگلیس، فرانسه و آلمان )، تیرگی روابط با عثمانی بر سر بصره و جلوس پترکبیر و آغاز سیاستهای توسعه طلبانه برای دسترسی به آبهای گرم و مداخله در امور هندوستان تحولات عمدة این عصر بودند تا اینکه به علت آشوب و نا آرامی‌های داخلی سلسله صفویه فروپاشید.

با تضعیف تدریجی قدرت ایران در این مقطع، روسیه به عثمانی نزدیک شده و حتی قرار داد تقسیم ایالات ایران را ( 1724 ) امضا می‌کنند. بدین ترتیب عثمانی از مناطق غربی و جنوبی و روسیه از طرف شمال به تجاوز علیه ایران پرداختند. ظهور نادر و اخراج افغانها، مرگ پترکپر و تغییر سیاست روسیه برای تخلیه ایالات ایران‌ اندکی اوضاع ایران را بهبود بخشید. امضای قرار داد رشت ( 1732 ) بین ایران و روسیه، معاهدة گنجه ( 1735 ) ناشی از مشکلات داخلی روسیه، قدرت یابی ایران و تیرگی روابط روسیه با عثمانی بود. پس از این نادرشاه به عثمانی روی آورد و فتوحات چندی انجام داد و نهایتاً سراسر ایالات قفقاز که مدت 13 سال در تصرف روسها و عثمانی‌ها بود، به تصرف ایران در آمد.

تاجگذاری نادرشاه (1736) و امضای قرارداد صلح با عثمانی (1736) اندکی به نواحی غربی ایران آرامش بخشید. حمله نادر به شرق برای تسخیر قندهار و امپراتوری هند ،‌توجه او را از عثمانی سلب نموده و عثمانی‌ها مجدداً به دست اندازی پرداختند. حملات نادر به قففاز ، ‌روسیه را هم نگران کرد. مخاصمات نادر با عثمانی ادامه داشت و مذاکرات او با عثمانی و علمای نجف سودی نبخشید و جنگ دیگری بین ایران و عثمانی درگرفت، و بالاخره فتوحات نادر منجر به انعقاد معاهدة صلح بین ایران و عثمانی (1746) گردید که سرحدات دو کشور به همان سیاقی که در زمان سلطان مراد چهارم بود تثبیت گردید.

با مرگ نادر شاه (1747) مجدداً اوضاع داخلی ایران به آشوب و ناآرامی گرایید و ایران به نوعی تقسیم گردید که در هر قسمت یک نفر حکومت می کرد . بالاخره کریم خان زند در سال 1757 با غلبه بر رقبای خود به تخت سلطنت نشست. دولت عثمانی به شدت گرفتار جنگ با روسیه و سایر دول اروپایی بود و روسها هم تا زمانیکه سلطنت کاترین دوم بنیان و استحکام یافت، گرفتار شورش های داخلی و جنگ با ترک ها بودند. وضعیت ایران هم کمی تثبیت گردید.

رقابت و مخاصمات اروپایی ها باعث شد که ایران به روابط جدید با آنها فکر بکند. تجدید روابط با هلند، فرانسه و انگلستان تسهیل شد. روسیه به تدریج در نواحی شمالی ایران نفوذ کرده و از راه تجارت منافع قابل توجهی به هم می زد. اختلاف ایران و عثمانی باعث شد تا روسیه در سال 1778 سفیری به ایران بفرستد. و پیشنهاد اتحاد علیه عثمانی را مطرح نماید. کریم خان از این پیشنهاد استقبال کرد، اما عملی نشد.

با مرگ کریم خان ، اوضاع ایران مجدداً آشفته و برسر جانشینی وی در داخل کشور مبارزات مفصلی صورت گرفت. اشغال جزیرة قشم توسط انگلیسی ها ، اخراج تدریجی فرانسویها و هلندیها از شبه قارة هند، توسعه سیاست نفوذی انگلستان در ایران، مداخلات و تجاوزات روسیه در مرزهای شمالی ایران به ویژه گرجستان و قطع کردن دست عثمانی از گرجستان و قفقاز موجبات جسارت یابی جدید روسیه علیه ایران شد.تا اینکه ، آقا محمدخان قاجار توانست بر رقبا پیروز شده و سلسله قاجاریه را تأسیس کند.

دوره دوم - عصر سلسله قاجاریه

با ظهور آقامحمدخان و تأسیس سلسله قاجاریه،‌تا حدودی ثبات به ایران بازگشت،‌اما روند تضعیف ایران کم کم رخ می نمود. در این دوره، عثمانی به سبب شکستهای چندگانه از روسیه در مسیر زوال افتاده بود و مثل گذشته به ایران فشار وارد نمی کرد. اروپائیان مشغول مهار انقلاب فرانسه بودند. روسیه با لهستان بیشتر درگیر بود. انگلستان قدرت جدیدی بود که همة اروپائیان را تحت تأثیر قرار داده و در حوزة شبه قارة هند و ایران نیز رو به پیشرفت بود. مرزهای شرقی ایران نیز نسبتاً آرام بود.

روس ها پس از حملات و اقدامات فجیع آقامحمدخان در گرجستان ،‌به نواحی جنوبی معطوف شدند و از 1796 دربند، باکو، طالش را تصرف و حتی از رود ارس عبور کردند. پیشروی روسها ادامه داشت، تا اینکه در همان سال کاترین دوم درگذشت و پل اول تزار جدید (1796-1801) دستور داد تا روسها گرجستان و کلیه نواحی ایالات اشغالی ایران را تخلیه نمایند. پس از این حادثه آقا محمدخان مجدداً به گرجستان حمله ور شد و مرگ او موجب انقطاع موقتی این جنگها گردید.

ظهور آلکساندر اول (1801-1825) در روسیه منجر به آغاز درگیریهای ایران و روسیه شد. در گام اول گرجستان را قسمتی از خاک روسیه (1802) اعلام داشتند. تلاش ایران برای اتحاد با انگلیس و فرانسه هم فایده بخش نبود. حملات روسیه به گنجه و ایروان ادامه یافت و بالاخره با ترغیبات انگلیس پیمان صلح گلستان (1813) امضا و قسمتهای عمده ای از خاک ایران جدا و به روسیه تعلق گرفت.


بررسی نسب وارث کودک ناشی از تلقیح مصنوعی

جامعه بشری دائماً در حال تغییر و تحول است روز به روز مسائل جدیدی پیش می آید که از جنبه های مخلف نیاز به بررسی و پژوهش دارد
دسته بندی حقوق
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 81
بررسی نسب وارث کودک ناشی از تلقیح مصنوعی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

«فهرست اجمالی مطالب»

مقدمه ..................................

فصل اول- تعاریف و کلیات.................

فصل دوم-تاریخچه.........................

فصل سوم- تلقیح مصنوعی...................

فصل چهارم- مادر جانشین..................

نتیجه گیری کلی..........................

«فهرست تفصیلی مطالب»

مقدمه...................................

فصل اول- تعاریف و کلیات.................

تعریف مسأله و موضوع تحقیق...............

سئوالات اصلی تحقیق.......................

فرضیه های تحقیق.........................

اهداف تحقیق.............................

اهمیت تحقیق.............................

روش تحقیق و شیوه گرد آوری مطالب........

فصل دوم- تاریخچه تلقیح مصنوعی...........

فصل سوم- تلقیح مصنوعی...................

مبحث اول- تلقیح مصنوعی با اسپرم شوهر....

گفتارنخست- جواز یا حرمت تلقیح مصنوعی با اسپرم شوهر

گفتار دوم- آثار مالی و غیر مالی نسب ناشی از تلقیح مصنوعی با اسپرم شوهر...........................

بند اول- آثار مالی......................

الف) توارث..............................

ب) نفقه.................................

ج) سایر آثارمالی........................

بند دوم- آثار غیر مالی..................

الف)حرمت نکاح...........................

ب) حضانت................................

ج) تربیت................................

د) ولایت.................................

مبحث دوم- تلقیح مصنوعی با اسپرم بیگانه..

گفتار نخست- وضع حقوقی - فقهی ( جواز یا حرمت) تلقیح مصنوعی با اسپرم بیگانه

گفتار دوم- دلایل مخالفان و موافقان این روش

1- اطلاق و عموم پاره ای از آیات قرآن ....

2- اطلاق و عموم پاره ای از روایات........

3- مقتضای قاعده احتیاط..................

گفتار سوم- نسب ناشی از لقاح مصنوعی با اسپرم بیگانه

بند اول- نسب ناشی از لقاح به شبهه با اسپرم اجنبی

بند دوم- نسب طفل ناشی از لقاح عمدی با اسپرم غیر شوهر(اجنبی).............................

1-قائلین به عدم ثبوت نسب................

2- قائلین به ثبوت نسب...................

الف) رابطه طفل با زوج ( شوهر زن)........

ب) رابطه طفل با زوجه (مادر).............

ج) رابطه طفل با صاحب آب.................

فصل چهارم- مادر جانشین..................

مبحث اول- قرارداد مادر جانشین...........

گفتار اول- تعریف قرارداد مادر جانشین....

گفتار دوم- نظرات مخالفان و موافقان......

مبحث دوم- وضعیت فقهی حالت مادر جانشین...

گفتار اول- لقاح داخل رحمی...............

بند اول- حالت جانشینی در بارداری........

بند دوم- حالت جانشینی با باروری مصنوعی..

گفتار دوم- لقاح خارجی رحمی .............

بند اول- فراهم کردن زمینه لقاح بین اسپرم و تخمک در آزمایشگاه...............................

بند دوم- انتقال جنین تشکیل شده به رحم مادر جانشین

مبحث سوم- نسب در حالت مادر جانشین.......

مبحث چهارم- مادر کیست؟..................

گفتار اول- حالت جانشینی در بارداری......

گفتار دوم- حالت جانشینی با باروری مصنوعی

مبحث پنجم- آثار نسب.....................

گفتار اول-حرمت نکاح.....................

گفتار دوم-حضانت.........................

گفتار سوم- ولایت قهری....................

گفتار چهارم- الزام به انفاق.............

بند اول- انفاق بین کودک و صاحب اسپرم....

بند دوم- انفاق بین کودک و صاحب رحم اجاره ای

گفتار پنجم- توارث.......................

بند اول- توارث بین صاحب اسپرم و کودک....

بند دوم- توارث بین طفل و صاحب تخمک......

بند سوم- توارث بین طفل و صاحب رحم اجاره ای

نتیجه گیری کلی..........................

«مقدمه»

جامعه بشری دائماً در حال تغییر و تحول است. روز به روز مسائل جدیدی پیش می آید که از جنبه های مخلف نیاز به بررسی و پژوهش دارد.

علم حقوق نیز ناگزیر است تا همزمان با این تحولات، توسعه یابد تا جوابگوی نیازهای جامعه باشد چون در غیر اینصورت مشکلات عدیده ای بر سر راه جامعه قرار می گیرد. لذا فقدان قانون در مورد مسائل جدید منجر به هرج و مرج می گردد. یکی از مسائل جدید که از جنبه های مختلف قابل بررسی است تا مسئاله روشهای جدید باروری به طریقه مصنوعی می باشد. مسئاله تلقیح مصنوعی ابتداءاً در مورد گیاهان و حیوانات انجام شد و کم کم در مورد انسان هم انجام شد و نتایج مثبتی داشت. تلقیح مصنوعی می تواند باعث حل مشکلات بسیاری از خانواده ها شود که از نعمت داشتن فرزند محروم اند. ولی البته همچون دیگر مسائل جدید، باعث نگرانی ها و مخلفت هایی هم شده است. این مسئاله فقط از جنبه حقوقی اهمیت ندارد و چه بسا جنبه های اخلاقی و اجتماعی آن مهمتر از جنبه حقوقی آن باشد. مسائلی همچون ترکیب اسپرم با تخمک در خارج از رحم، انتقال جنین زوجین به رحم زن ثالث، ترکیب اسپرم مرد وزن بیگانه، پرورش جنین در لوله آزمایشگاه، اهداء تخمک/ جنین و ..... سئوالات بیشماری را ایجاد می کند.

تلقیح مصنوعی انواع گوناگونی دارد: از جمله تلقیح مصنوعی با اسپرم شوهر، تلقیح مصنوعی با اسپرم بیگانه، حالت مادر جانشین و حالت اهداء تخمک / جنین: که مادر این نوشته به بررسی تلقیح با اسپرم شوهر و با اسپرم بیگانه و حالت مادر جانشین پرداخته ایم و بحث اهداء تخمک/ جنین را مورد بررسی قرار نداده ایم.

دراین نوشته، آنچه بیشتر مورد توجه است، بررسی مشروعیت یا عدم مشروطیت طرق تلقیح مصنوعی و بررسی نسب و آثار آن از جمله ارث طفل حاصل از این طرق است. به این معنا که طفل حاصل از طرق تلقیح مصنوعی به چه کس یا کسانی ملحق می شود و آثار این الحاق چیست؟

و همچنین نظرات فقهاء و حقوقدانان را مورد بررسی قرار داده ایم.

فصل اول

1- تعاریف و کلیات:

تلقیح مصنوعی عبارت است از داخل کردن منی مرد به وسیله آلات پزشکی و یا هر وسیله دیگر غیر از مقاربت در رحم زن.

طفل حاصل از عمل مزبور را طفل حاصل از تلقیح مصنوعی می نامند

لقاح در لغت به معنای آبستن شدن و تلقیح به معنای آبستن کردن است.

بنابر این معنای لغوی لقاح از معنای حقوقی آن دور نگردیده است چون لقاح مصنوعی د اصطلاح حقوقی یعنی بارور شدن جنس مؤنث ( اعم از انسان و حیوان و گیاه) با وسایل مصنوعی و تلقیح مصنوعی هم به معنای بارورکردن جنس مؤنث ( اعم از انسان و حیوان و گیاه) از راه وارد کردن اسپرم در رحم جنس مؤنث با وسایل مصنوعی است بدون انجام مقاربت طبیعی

نسب:

نسب از نظر لغت، مصدر و به معنی قرابت و علاقه و رابطه بین دو شیئی است و در زبان فارسی، آن را نژاد می گویند[1]

نسب از نظر اصطلاح حقوقی:

در قانون مدنی ایران تعریفی از نسب نشده است ولی علماء حقوق تعاریفی ارائه داده اند: از جمله آقای محمد عبده بروجردی نسب را چنین تعریف کرده است:

« نسب علاقه ای است بین دونفر که به سبب تولد یکی از آنها از دیگری یا تولدشان از شخص ثالث حادث می شود»

آقای دکتر سید حسن امامی نسب را چنین تعریف کرده است:« نسب، مصدر است و به معنی قرابت و خویشاوندی می باشد. و اضافه کرده است: « نسب امری است که به واسطه انعقاد نطفه از نزدیکی زن و مرد به وجود می آید. از این امر، رابطه طبیعی خونی بین طفل وآن دو نفر که یکی پدر و دیگری مادر باشد موجود می گردد»[2]

نسب، اعم از پدری یا مادری ممکن است مشروع باشد یا نامشروع و همچنین ممکن است حاصل از نزدیکی طبیعی باشد یا حاصل از تلقیح مصنوعی

روش تلقیح مصنوعی توانسته است باعث از بین رفتن مشکلات خانواده هایی شود که به دلایلی از جمله عنن یا انزال سریع و یا عیوب مجاری آلات تناسلی زن و مرد از نعمت داشتن فرزند محروم بوده اند.

2- تعریف مسئاله و موضوع تحقیق:

در حال حاضر امکان فرزند دارشدن زوجین نا بارور از طریقی جدید وجود دارد که در این جریان ممکن است از اسپرم مرد بیگانه و یا تخمک زن بیگانه استفاده شود ویا تخمک و اسپرم زن و شوهر در خارج از رحم ترکیب شوند و یا از رحم زن ثالثی استفاده شود و یا از جنین اهدایی استفاده شود که بررسی وضعیت حقوقی طفل حاصل از این روشها از اهمیت فراوانی برخوردارمی باشد.

3- سئوالات اصلی تحقیق:

1- آیا نسب طفل ناشی از تلقیح مصنوعی از نظر شرعی مشکلی دارد یا خیر؟

2- آیا طفل ناشی از تلقیح مصنوعی در انواع گوناگون آن ارث می برد یا خیر؟

3- نسب طفل ناشی از تلقیح مصنوعی به چه کسی می رسد و از چه کسی ارث می برد؟

4- فرضیه های تحقیق:

1- نسب طفل ناشی از باروری مصنوعی در انواع مختلف آن مشروع و قانونی است.

2- در حالت مادر جانشین، طفل منسب به پدر و مادرحکمی خواهد شد.

5- اهداف تحقیق:

1- تبیین و روش ساختن نسب وارث طفل ناشی از تلقیح مصنوعی

2- بررسی موانع و مشکلات تلقیح مصنوعی از جمله در مورد نسب وارث کودک ناشی از آن

3- بررسی وضعیت طفل در شرع و قانون

6- اهمیت تحقیق:

با توجه با اینکه این مسائل در جامعه ظهور می کند و انجام می شود و تقاضای زیادی هم ممکن است برای آن وجود داشته باشد و از طرف دیگر در مورد مسائل حقوقی و تکالیف و وظایف حقوقی طرفین ابهام و پیچیدگی وجود دارد، اهمیت این تحقیق روشن میشود.

7- روش تحقیق و شیوه گرد آوری مطالب:

روش این تحقیق، روش تحلیل منطقی و استدلالی است.و روش اصلی گرد آوری مطالب، روش کتابخانه ای است و همچنین استفاده از شبکه های اطلاعاتی کامپیوتری.

فصل دوم

تاریخچه تلقیح مصنوعی:

تلقیح مصنوعی به شکل علمی تقریباً موضوعی جدید است که توانستد مشکلات خانواده هایی را برطرف کند. تلقیح مصنوعی در ابتدا نژاد یا تکثیر نسل حیوانات مورد استفاده قرار گرفت و اولین آزمایش را در این مورد یک دانشمند آلمانی به نام Lud wig Jacobi در سال 1765 میلادی روی ماهی ها انجام داد. در نیمه اول قرن نوزدهم تلقیح مصنوعی روی ماریان و گاو وگوسفند انجام شد و نتیجح مثبت حاصل گردید. در اواخر قرن نوزدهم یکی از دانشمندان روسی به نام Elie Ivenoff تلقیح مصنوعی را در چهار پایان با متدی خاص معمول ساخت که بعدها آن روش به طور گسترده مورد عمل قرار گرفت.

با پیشرفت صنایع و فنون، دامنة تلقیح مصنوعی به انسان نیز سرایت نمود. تکنیک های جدید تلقیح مصنوعی در امر توالد موجود انسانی به کار گرفته شد و دنبالة آزمایش ها روی انسان انجام پذیرفت. یک پزشک انگلیسی در سال 1799 گزارش در این زمینه به دولت انگلستان داده است که گزارش مزبور مضبوط است.[3] یکی از پزشکان فرانسوی در سال 1868 میلادی طی گزارش خود خاطر نشان ساخته است که در فرانسه ده مورد تلقیح مصنوعی در روی زن ها انجام شده و قدیمی ترین آنها را مربوط به سال 1838 دانسته است.[4]

در ایلات متحده امریکا دکتر Marion Sins اولین آزمایش خود را درسال 1866 میلادی در بیمارستان زنان نیویورک سیتی به مرحله اجرا در آورد.

ازسال 1914 به بعد تقریباً موضوع تلقیح مصنوعی کاملاً توجه علماء و پزشکان را به خود جلب کرد. در سال 1914 میلادی یکی از اطبای انگلیسی مقیم مصر موسوم به دکتر جامسیون شنیده بود که در میان بدویان طریقه ای برای معالجه زنان عقیم وجود دارد که گاه منجر به آبستن شدن زنها می شود و گاهی این گونه زنان می میرند. این اتفاق نظر پزشک انگلیسی را به خود جلب کرد و در اثر بررسیهای فراوان، دریافت که زنان بدوی به قطعه ای از پشم حیوانات افسون می خوانند و آن را به زن نازا می دهند تا به رخم خود بمالد و معتقد بودند که زن با این روش حامله خواهد شد یا خواهد مرد.[5] این پزشک با تحقیقات بیشتر سرانجام دریافت که زنان بدوی پشم را به نطفه مردان آغشته کرده و سپس آن را به زن عقیم می دهند تا آن را استعمال نماید که علاوه بر نطفه مقدار زیادی از میکروب های مضر موجود در پشم وارد رحم زن می گردید و اگر زن دارای بنیه قوی می بود در مقابل میکروبها مقاومت می کرد و الا از پا در می آمد و می مرد.

دکتر جامسیون پس از خاتمه جنگ جهانی اول به انگلستان مراجعت کرد و به خاطر او چنین رسید که به وسیله تلقیح مصنوعی و از راه صحیح علمی هزاران زن را که آرزوی مادر شدن داشتند بارور کند و به وسیله آلات مصنوعی و لوله آزمایش نطفه مرد را به رحم زن منتقل نماید. کم کم تلقیح مصنوعی در انگلستان رواج پیدا کرد و البته اعتراضاتی را هم به دنبال داشت با وجود اعتراضات مذکور از تلقیح مصنوعی جلوگیری نشد و امروزه در انگلستان اطفال ناشی از تلقیح مصنوعی به طور چشم گیر مشاهده می گردند.

در ایتالیا و در شهر واتیکان پاپ رهبر کاتولیک های جهان تلقیح مصنوعی را تحریم کرد. ولی بعضی از کشورهای اروپائی و امریکائی تلقیح مصنوعی را مباح دانسته اند.[6]

در حقوق اسلام بحث تلقیح مصنوعی سابقه ندارد ولی مصادیقی وجود دارد که با تلقیح مصنوعی مشابهت دارد. از جمله احادیثی که در این زمینه وجود داردمربوط به مساحقه [7]است که به طور خلاصه مفاد حدیث چنین است که ابا جعفر و ابا عبدلله علیهما السلام می گفتند حضرت امام حسن در مجلس پدرش حضرت علی (ع) حضورداشت که عده ای وارد شدند و می خواستند مسئاله را از حضرت علی (ع) سئوال کنند. بعلت عدم حضور آن حضرت در مجلس مسئاله در نزد امام حسن (ع) مطرح گردید و آن مسئاله چنین بود که مردی با زن خود جماع کرده است و زن در همان حالت با دختر با کره ای مساحقه نموده و در نتیجه این عمل نطفه از رحم زن وارد رحم دختر گردیده و دختر حامله شده است. تکلیف چیست؟

حضرت امام حسن(ع) فرمودند که مهر دختر باکره را از زن باید گرفت و به دختر داد زیرا طفل حاصل از این مساحقه از رحم دختر خارج نخواهد شد مگر با ازاله بکارت وی سپس زن را چون محصنه بوده است باید رجم کرد و پس از آنکه طفل متولد گردید باید این طفل به صاحب نطفه تحویل شود و دختر مزبور را باید تازیانه زد.

فصل سوم

تلقیح مصنوعی

طبق تعریف تلقیح مصنوعی می توان آن را به اقسامی تقسیم کرد:

1- تلقیح اسپرم مرد به همسرش

2- تلقیح اسپرم مرد بیگانه به زن

مبحث اول- تلقیح مصنوعی با اسپرم شوهر

ممکن است در مواردی با وجود اینکه مرد توانایی ساختن نطفه کامل را دارد یعنی اسپر ماتوروئید مرد قابلیت و توانایی بارور ساختن تخمک را دارد ولی به دلیل از جمله عنن یا انزال سریع و یا عیوب مجازی آلات تناسلی مرد و یا عدم قدرت جذب دستگاه تناسلی زن امکان ترکیب شدن نطفه مرد و زن از راه طبیعی وجود ندارد و در نزدیکی طبیعی جریان تلقیح به درستی انجام نمی شود. به همین دلایل می توان از تلقیح مصنوعی استفاده کرد جهت رفع این مشکلات

گفتار نخست-جواز یا حرمت تلقیح مصنوعی با اسپرم شوهر

در مورد این مسئاله در قانون ایران، حکمی مشاهده نمی شود. ولی با توجه به اصاله الاباحد می توانیم بگوئیم که این مورد مشکلی ندارد از نظر شرعی و قانونی .

نسب طفل ناشی از این تلقیح به پدر و مادر خود منتسب می شود و همة آثار نسب قانونی و شرعی هم بر این طفل بار می شود مواد مربوط به نسب در قانون مدنی که مواد 1158و 1159 هستند، نزدیکی و مواقعه را بیان کرده اند چون راه طبیعی انعقاد نطفه، نزدیکی است والا خصوصیتی در مواقعه و نزدیکی وجود ندارد که تنها معیار ایجاد نسب قانونی و شرعی باشد. در مورد این موضوع اکثر فقها و حقوقدانان معاصر آن را جایز می دانند و تنها عده کمی از فقها هستند که نظر به عدم جواز آن دارند. و از نظر حکم وضعی این مورد هم اکثر حقوقدانان و فقها نسب این طفل را صحیح دانسته و آن را به زوجین ملحق می دانند. البته با تأکید بر این نکته که در جریان این روز باید از کارها و اعمال خلاف ضوابط شرعی و عفت خانواده جلوگیری شود.

در ذیل نظرات چند تن از فقها و حقوقدانان آورده می شود:

« عده ای از فقهاء معاصر در خصوص جواز یا حرمت تلقیح چنین می گویند: ( ان کان التلقیح بماء الرجل لزوجه- کان ذلک عملاً مشروعاً علی ما استقف علیه[8]»

آیت ا.. گلپایگانی عقیده دارند که :

بر حسب مستفاد از اذلة شرعیه، نطفه مرد به هر نحو در رحم حلیله خود قرار بگیرد جایز است و اولاد ملحق به مرد و حلیله است. و توارث از طرفین ثابت است.

طبق عقیده مزبور اولاً تلقیح مصنوعی با اسپرماتوزوئید شوهر شرعاً جایز است. ثانیاً طفل متولد از این تلقیح به زوجین ملحق می شود. ثالثاً توارث بین طفل و زوجین ثابت است و از هر حیث طفل مزبور با طفل حاصل از نزدیکی یکسان بوده و فرقی بین آنها وجود ندارد[9]. آقای دکتر امامی معتقدند که :

« طفل متولد از لقاح مصنوعی از منی شوهر قانونی است و نزدیکی تأثیری در نسبت قانونی ندارد[10].»

حضرت آیت ا.. شیخ یوسف صانعی در مورد تلقیح مصنوعی چنین اظهار نظر فرمودند:

« باردار نمودن مصنوعی زن به نطفه شوهر جایز است، البته باید از مقدمات حرام پرهیز شود. مثل آنکه تلقیح کننده نامحرم نباشد و... هرچند اینگونه اعمال موجب حرام شدن نطفه و فرزند نمی