فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

کاربردهای روانشناسی در محیط کار

در فصل حاضر فهرستی از ابعاد گوناگون کاربرد دانش روانشناسی در کار و در حیطه زمانی برای دانشجویان رشته های مختلف و به ویژه برای مدیران آینده و کنونی سازمانها معرفی شده است دلیل اینکه مدیران را مخاطب قرار داده ایم آن است که به نظر می رسد جوانه هر گونه تغییر و تحول سازمانی باید در تفکر منطقی باور داشتها و در عقل سلیم مدیران خاصه مدیران سطوح بالای س
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 14 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
کاربردهای روانشناسی در محیط کار

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه :

در فصل حاضر فهرستی از ابعاد گوناگون کاربرد دانش روانشناسی در کار و در حیطه زمانی برای دانشجویان رشته های مختلف و به ویژه برای مدیران آینده و کنونی سازمانها معرفی شده است . دلیل اینکه مدیران را مخاطب قرار داده ایم آن است که به نظر می رسد جوانه هر گونه تغییر و تحول سازمانی باید در تفکر منطقی , باور داشتها و در عقل سلیم مدیران , خاصه مدیران سطوح بالای سازمانهای دولتی و بخش خصوصی کشورمان بارور شود . اگر بالاترین سطوح مدیریت یک سازمان با دانش روانشناسی و کاربردهای وسیع آن در همه ابعاد حیات سازمانی آشنا نباشد , سرپرست واحد کوچکتر سازمان نیزنمی تواند در تحلیل مشاغل و در آزمایش و انتخاب , آموزش , ارزشیابی و استفاده از نظامهای تشویق و تنبیه , افزایش سطح روحیه و کارآمدی کارکنان تحت نظارت خود , از روشهای علمی شناخته شده استفاده کند .

قلمرو روانشناسی در کار :

روانشناسی که آن را به عنوان مطالعه علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی موجود زنده تعریف می کنیم . از دو جنبه علمی و عملی یا حرفه ای مورد توجه قرار می گیرد . وقتی درباره تحقیقات روانشناسی و استفاده از روشهای علمی برای شناخت رفتار آدمی صحبت می کنیم در این صورت با علم روانشناسی سروکار داریم و هنگامی که درباره کاربرد یافته های روانشناسی در ابعاد گوناگون حیات انسانی سخن می گوییم حرفه روانشناسی را مورد توجه قرار داده ایم . یک نفر روانشناس حرفه ای نیز مانند یک فیزیکدان یا زیست شناس با کاربرد یافته های علمی رشته تخصصی خود به منظور حل مشکلات عملی مردم سروکار دارد . در قلمرو کاربرد روانشناسی در کار رفتار آدمی در رابطه با کار مورد مطالعه قرار می گیرد و هدف اصلی روانشناس مطالعه و کاربرد آن دسته از اصول و یافته های روانشناسی است که در رابطه بین انسان و کار او اثر می گذارد . به اعتقاد بعضی از صاحب نظران , حیطه روانشناسی صنعتی از قلمرو روانشناسی در کار , محدودتر است . در مورد روانشناسی صنعتی رفتار آدمی در همه مراحل تولید , توزیع و مصرف کالاها و خدمات مورد مطالعه قرار می گیرد , بطور کلی می توان گفت که :

در روانشناسی صنعتی با بررسی رفتار آدمی و کاربرد حقایق روانشناسی در حل مسایل انسانی در سازمانها سروکار داریم . برای روانشناسی صنعتی یافته های روانشناسی به صورت نظریه ها و روابط علّی بین محرک و پاسخ مطرح است .

نکته مهم دیگر آنکه روانشناس از این یافته ها برای شناخت رفتار آدمی در رابطه با کار و مسایل انسانی ناشی از کار استفاده می کند , بنابراین می توان قلمرو روانشناسی کار را به عنوان مطالعه رفتار آدمی در آن جنبه از حیات بدانیم که :

1- با کار پیوندی تنگاتنگ دارد و رفتار آدمی را در رابطه با آن تحت مطالعه و بررسی قرار می دهد .

2- برای به حداقل رساندن مشکلات انسانی در کار از قوانین و یافته های روانشناسی استفاده می کند .

در روانشناسی صنعتی کوشش اصلی آن روانشناس آن است که :

1- هر سازمان تولیدی یا خدماتی به تولید آن دسته از کالاها و خدمات بپردازد که اولاً نیازهای معقول آدمی را تامین کند و ثانیاً در این راه رفاه جسمی و ارزشهای شخصی و انسانی مردم نیز مورد توجه قرار گیرد .

2- کارآیی و خاصه اثر بخشی فعالیت کارکنان سازمانها در تولید و توزیع کالاها و خدمات افزایش یابد .

3- شرایطی فراهم شود تا کارکنان سازمانها با اعتقاد و علاقه به فعالیت بپردازند .

4- ارزشهای شخصی و انسانی کارکنان سازمانها همچنان محفوظ باقی بماند و موجباتی فراهم گردد که ایمنی کارکنان در زمینه های سلامت جسمی و روانی تامین شود .

5- بهداشت روانی کارکنان سازمانها با تمام ابعاد آن تامین می شود و رشد و بالندگی شخصیت آنان همراه با افزایش کارآیی و اثر بخشی فعالیتشان مورد نظر قرار گیرد .

6- مسایل انسانی در محیط کار حل شود و اگر بخواهیم واقع بینانه تر بیان کنیم مسایل و مشکلات انسانی در محیط کار به حداقل برسد .

کاربردهای کنونی روانشناسی در محیط کار :

موفقیت کنونی روانشناس صنعتی چنان است که در آن مطالعه درباره همبستگی ها و کشف روابط علّی موجود بین متغیرهای مستقل ( درجه حرارت , نوع سرپرستی , رنگ و میزان سروصدای محیط کار , حقوق و دستمزد و …) و متغیرهای وابسته ( روحیه کارکنان , اثر بخشی افراد و کـارآیـی سـازمـان ) مورد تایید می باشد . امروزه در رواشناسی صنعتی به پدیده هایی نظیر تفاوتهای فردی , ساخت سازمانی , پاداش و دستمزد , ساخت گروهی در سازمان , نظام تنبیه و تشویق , طراحی وسایل کار , شرایط کار , روحیه کارکنان و نظایر آن توجه دارد و پیش بینی می شود در آینده نیز توجه روانشناس صنعتی سازمانی بجای عوامل منفرد به عمل متقابل رفتار آدمی و عوامل دیگری نظیر سازمان , شرایط کار , بهره وری , آدمکهای مصنوعی و نظایر آن معطوف شود .

زمینه های کاربرد روانشناسی در محیط کار :

وقتی روانشناس صنعتی یا در حیطه وسیعتر روانشناس علاقه مند به کاربرد روانشناسی در محیط کار در یک سازمان تولیدی , آموزشی , خدماتی , بهداشتی , درمانی و نظایر آن به کار اشتغال دارد , باید از او انتظار ایفای وظایف مقدور و متنوعی را داشت که برخی از آنها در زیر آورده شده است :

1- تجزیه و تحلیل مشاغل گوناگون یک سازمان که باید در آن از یکسو وظایف متعدد و دقیق هر یک از مشاغل سازمان در همه سطوح سازمانی تامین شود و از سوی دیگر تواناییها و استعدادها , مهارتهای عقلی و کلامی , نگرشها , خصوصیات جسمی , خلقی و شخصیتی لازم برای ایفای موفقیت آمیز وظایف هر یک از مشاغل سازمان دقیقاً مشخص شود .

2- تهیـه و میزان کردن آزمونهای مختلف استخدامی ( آزمونهای هوش , استعداد , شخصیت و نظایر آن ) , آزمونهای عملی و فراهم آوردن امکاناتی که مدیریت سازمان بتواند به سهولت از تخصص روانشناسی صنعتی سازمانی در انتخاب , استخدام , انتصاب و ارتقای کارکنان به نحو موثر و اثر بخش استفاده کند . ‌‌‌‌

3- اجرای آزمونهای گروهی و انفرادی ( هوش , استعداد و شخصیتها و آزمونهای عملی ) و تهیه گزارش های دقیق و حرفه ای درباره نتایج حاصل از اجرای این آزمونها و کمک به مدیریت سازمان به منظور انتخاب مناسبترین فرد موجود در بازار کار برای تصدی هر شغل .

4- ترتیب دادن جلسات مصاحبه استخدامی , ارزشیابی و مشاوره ای و کاربرد روشهای گوناگون مصاحبه به منظور ارزیابی صلاحیت های شغلی , ارتقاء سطح مهارتها و توانایی های انسانی در محیط کار و نیز تشخیص اختلالهای رفتاری و پریشانی های روانی کارکنان سازمان .

5- مشارکت مستقیم در تهیه برنامه های آموزشی قبل و ضمن خدمت کارکنان در سطوح مختلف شغلی تهیه و اجرای برنامه های بهبود مدیریت برای سطوح گوناگون مدیریت و نیز فراهم ساختن امکاناتی که همه کارکنان سازمان بتوانند با توجه به وظایف شغلی خود در دوره های آموزشی اثر بخش شرکت جویند .

6- تهیه و اجرای برنامه های دقیق علمی عملی در زمینه ارزشیابی رفتار شغلی کارکنان , از روشهای گوناگون ارزشیابی کار وکارکنان و فراهم کردن شرایطی که :

الف) کارگران , کارمندان و سرپرستان موفق از کارگران , کارمندان و سرپرستان ناموفق تشخیص داده شوند و علل جسمی , شناختی , انگیزشی و محیط کم کاری هر یک از کارکنان ناموفق مشخص شود .

ب) کارکنان لایق برای تصدی مشاغل مهمتر , به مدیریت سازمان پیشنهاد شوند .

پ) پاداش کارکنان موفق وناموفق با رعایت ضوابط عقلانی تشخیص داده شود و تنبیه آنان بر اساس عقل سلیم و منطق و نیز با توجه به آثار روانی آن بر کارکنان سازمان انجام گیرد .

ت) مشکلات کارکنان به ویژه در ابعاد رفتاری شناخته شود و در رفع آنان کوشش به عمل آید .

ث) نقایص و محدودیتهای کار از نظر نور , حرارت , رنگ , رطوبت و وسایل کار , ماشینها و نظایر آن شناخته شوند .

ج) نقایص و اشکالات سرپرستی واحدهای مختلف سازمان برطرف شوند .

چ) نیازهای آموزشی یکایک کارکنان سازمان با روشهای گوناگون و نیز مصاحبه فردی با آنان مشخص شود .

ح) نیازهای گوناگون کارکنان در حیطه نیازهای جسمی , ایمنی و عشق و تعلق , احترام به خود و نظایر آن معین شود و زمینه های لازم یرای ارضای این نیازها فراهم آید .

خ) وسایل پیشرفت , بهبود و رشد مهارتهای شغلی و شخصیتی کارکنان در ابعاد گوناگون آن فراهم آید .

د) از هـمه روشـهای شنـاخـته شده برای افزایش سطح تولیـد , کارآیـی و بهره وری زمان استفاده شود .

1- تعیین الگوهای انگیزشی مربوط به گروههای شغلی مختلف و فراهم آوردن امکانات و شرایط سازمانی مناسب جهت ارضای نیازهای معقول کارکنان سازمان در سطوح مختلف شغلی و بالا بردن سطح روحیه کارکنان.

2- بررسی و تعیین آثار عواملی چون سروصدا, درجه حرارت, وسایل کار, مواد شیمیایی, ساعت کار, استراحت, تغذیه, نوع سرپرستی و مدیریت در رفتار کارکنان و کارایی افراد و سازمان.

3- همکاری با مهندسان طراح ماشین آلات صنعتی به منظور حداکثر رسانیدن کارایی کارکنان در رابطه با وسایل و ابزار کار .

4- تشخیص و تعیین عوامل موثر در وقوع حوادث و سوانح مربوط به محیط کار, در هنگام کار با ماشینها, ابزار و وسایل و کوشش در زمینه حذف یا کاهش عوامل انسانی نظیر کم دقتی, کم تحرکی, پریشانی روانی, بیش از فعالیتی که در بروز حوادث ناگوار موثر است و استفاده از این تجارب به منظور تامین حداکثر امنیت روانی کارکنان در سازمان.

5- مشارکت موثر و تنگاتنگ با مسایل آموزشی سازمان در زمینه تهیه, برنامه ریزی و اجرای برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت آموزش مدیریت و افزایش مهارت و کفایت مدیران سازمان در زمینه های ارتباط موثر, تصمیم گیری, روشها و فنون آزمایش و انتخاب کارکنان, اجرای مصاحبه ( استخدامی, ارزشیابی و مشاوره ای ) ارزشیابی کارکنان, انگیزش کارکنان, رهبری اثر بخش در سازمان و نظایر آن.


بررسی آناتومی ابدومن (کالبد شناسی شکم)

هر علمی که نتیجه اش شناخت خالق و معرفت به عظمت بی نهایت خداوند نباشد علم حقیقی نیست علوم حقیقی علومی هستند که یا بطور مستقیم به شناخت هستی بخش منجر می شوند و صاحب آن علم را عالم نامند همانند علوم اسلامی و دینی و قرانی و یا بطور غیر مستقیم وجود خالق را اثبات کرده و به شناخت خالق می رسند و این نوع علوم را فضل گویند و صاحب آن را فاضل نامند همانن
دسته بندی پزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 146 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 67
بررسی آناتومی ابدومن (کالبد شناسی شکم)

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

پیشگفتار

فَلْینْظُرِ الانسانْ مِمَّ خُلِق (طارق 5)

"انسان باید در خلقت خویش بیندیشد و بنگرد تا به عظمت خالق پی ببرد ."

آغاز و اساس دین شناخت خالق است . و کمال معرفت خدا گرویدن به او و یگانه و بیهمتا دانستن او است . و کمال توحید انجام عمل خالص فقط برای رضای اوست .

هر علمی که نتیجه اش شناخت خالق و معرفت به عظمت بی نهایت خداوند نباشد علم حقیقی نیست . علوم حقیقی علومی هستند که یا بطور مستقیم به شناخت هستی بخش منجر می شوند و صاحب آن علم را عالم نامند . همانند علوم اسلامی و دینی و قرانی . و یا بطور غیر مستقیم وجود خالق را اثبات کرده و به شناخت خالق می رسند . و این نوع علوم را فضل گویند و صاحب آن را فاضل نامند . همانند علوم طبیعی و دانشگاهی . اما غیر از این دو علوم مادی دیگری که مفید فرد و جامعه نیست و نهایتاً در جهت منافع فردی و سودجویی و گمراهی بشر است اصولاً علوم حقیقی نیستند . همانند شعبده بازی و سحر و جادو و آنچه موجب لهو و لعب و لغویات است . و انسان را از تکامل و تقرب به خدا دور میسازد .

هدف نهایی از خلقت انسان پس از معرفت به وجود و قدرت لایزال الهی و درک الطاف و رحمت خداوند مهربان با عبودیت آفریدگار است . عبادت آگاهانه همان معرفت به عظمت مقام هستی بخش و فراگیری دستورات والا و رستگار کننده حضرت حق و تمسک ایمانی و شکر حق به همراه عمل صالح و مورد رضای باری تعالی می باشد . و با این آگاهی و عمل صالح انسان به کمال می رسد .

ادارک اهمیت نفخة روح الهی در سرشت بشر و مقدس شمردن و مراقبت از آن از مسئولیت های انسان کامل است . شناخت بدن و روح انسان چنانچه از ژرفای وجود باشد ، می تواند انسان را به سوی معرفت وجود خالق گیتی سوق دهد . حفظ امانت ها و ودیعه های مقدس خداوند در وجود خود از وظایف انسان برتر است . و انسان برتر شدن خود از جمله اهداف خلقت بشر است . تا زمانیکه نهایتاً تمام هستی او به هستی بخش عالم امکان بازگشت نماید . ‍« اِنّا لله وُ اِنّا اِلَیهِ راجِعوْن»

خدا کند علم را برای کمیت ها و شهرت ها و مقامات فانی و دنیای دانی و برتری جوییهای حیوانی نیاموزیم . بلکه تلاشمان آن باشد که علم را برای خشنودی او بجوئیم . و هدفمان فقط خور و خواب و راحتی خودمان نباشد . بلکه به دیگران هم بیندیشیم و دستگیر آنها باشیم . و به جرأت می توان اقرار کرد که بشر به نسبتی که به دیگران میاندیشد و در راه آزادی انسانهای دیگر از یوغ فقر و ظلم و جهل و گمراهی ها می کوشد انسان است . و این نوع تفکر و تلاش توفیق الهی را می طلبد . که همگی خواستار آنیم .

باشد که در فراز و نشیب زمانه جایگاه حقیقی خود را بشناسیم و به پویندگی خود ایمان آوریم و از کتاب خدا و الگوهای چهارده گانه بی همتا هماره الگو برداری کنیم . چرا که رستگاری نهایی از صراط مستقیم آن جاودانگان می گذرد .


آناتومی شکم

حدود شکم

شکم یا ابدومن بخشی از تنه در زیر دیافراگم می باشد که تا مدخل لگن امتداد دارد .

- جدار فوقانی شکم سطح تحتانی عضله دیافراگم یا حجاب حاجز می باشد .

- حد تحتانی شکم سطح قراردادی است که از مدخل لگن عبور می نماید .

- مدخل لگن : از عقب به جلو شامل اولین مهره ساکرال (خاجی) (1S) که به آن پرومونتوریوم یا دماغه گویند و بالهای ساکروم که زائده عرضی آن هستند و مفصل ساکروایلیاک (خاجی لگنی) دو طرف ، خط قوسی و خط شانه ای که این دو کنار داخلی استخوان هیپ می باشند . بین دو خط قوسی و شانه ای برآمدگی « ایلیوپوبیک » قرار دارد که محل جوش خوردگی این دو استخوان لگن است درانتهای داخلی خط شانه ای به تکمه و ستیغ و سمفیز پوبیس می رسد . سمفیز پوبیس نوعی مفصل غضروفی است که دارای دیسک می باشد . جدار های قدامی و طرفی و خلفی شکم حاوی عضلات و نیز 5 مهره کمری در خلف می باشد .

لایه های جدار شکم

از خارج به داخل (از سطح به عمق) دارای لایه هایی است که بطور کلی عبارتند از :

- پوست

- فاسیای سطحی که دو لایه دارد ، لایه سطحی تر را کمپر یا لایه چربی دار و لایه عمقی را فاسیای اسکارپا می نامند که در زیر ناف مشخص تر است .

- سه طبقه عضلات مایل خارجی ، مایل داخلی و عرضی شکمی ، ( البته در طرفین خط وسط جلو شکم یک زوج عضلات مستقیم شکم نیز وجود دارد . )

- فاسیای عمقی جدار شکم یا فاسیای ترنسورسالیس یا عرضی که در محل های مختلف نام های گوناگون دارد. (از جمله فاسیای دیافراگماتیک ، فاسیای ایلیاکا ، لایه قدامی تراکولومبار و فاسیای لگن و ...)

- بافت همبندی خارج صفاقی

- صفاق جداری شکم

نواحی استخوانی جدار شکم

در بالا و جلو غضروفهای دنده های کاذب و در خلف دنده های 11 و 12 می باشند و در جلو و بالا زائدة خنجری استرنوم لمس می شود . در پایین و جلو سمفیز پوبیس و تکمه پوبیس در خارج آن و خارهای قدامی فوقانی خاصره و ستیغ خاصره ملموس است . مهره های کمری در خلف قرار دارند و خار آنها در پشت قابل لمس است .

مهره کمری نمونه

چهار مهره اول تا چهارم کمری از مهره های تیپیک و مشابه می باشند .

- جسم مهره : بزرگتر از مهره های سینه ای و پهن و عرض طرفین آنها بیشتر است .ارتفاع بخش قدامی تنه بیشتر از خلف آن است .

- سوراخ مهره ای: مثلثی است و بزرگتر از مهره های سینه ای می باشد ولی از سوراخ مهره ای گردنی کوچکتر است.

- پدیکل : کوتاه و قوی است . بریدگی مهره ای تحتانی عمیق تر از فوقانی است .

- لامینا : کوتاه ، ضخیم و پهن است به طرف خلف و داخل گرایش دارد .

- خار مهره : چهار ضلعی مستطیل شکل است و به سمت خلف گرایش دارد .

- زوائد عرضی : نازک بوده و به سمت خارج و خلف امتداد دارد و مشابه (جایگزین) دنده ها در قفسه سینه می باشد .

- زوائد فرعی (accessory): در بخش تحتانی زائده عرضی واقع شده است که زائده عرضی حقیقی مهره می باشد

- زوائد مفصلی فوقانی : سطح مفصلی آن به سمت داخل و خلف گرایش دارد ، زائده پستانی یا مامیلاری در کنار خلفی زائده مفصلی فوقانی قرار دارد .

- زائده مفصلی تحتانی : سطح مفصلی آن به سمت خارج و جلو امتداد دارد .

مهره پنجم کمری (5L) : مهره غیر تیپیک است .

1- زائده عرضی : کوتاه تر و ضخیم ، قاعده آنها به پدیکول چسبیده است .

2- خار : کوچک و کوتاه و گرد شده است .

3- جسم مهره : از تمام مهره های دیگر ستون فقرات بزرگتر است .

عناصر سطحی و استخوانی جدار شکم

- زائده گزیفوئید : درمحاذات مهره 9T است

- سمفیز پوبیس : درکنار فوقانی پوبیس در پایین خط میانی - قدامی شکم قرار دارد .

- حاشیه های دنده ای: در بخش قدامی- فوقانی و خارجی جدار قدامی شکم قرار دارند . حاشیه دنده ای از غضروف دنده های 7 ، 8 ، 9 ، 10 تشکیل شده اند و حد تحتانی خارجی آن به خط میدآگزیلاری می رسد . سطح افقی که از نوک غضروف دنده 10 می گذرد سطح زیر دنده ای نام دارد که در عقب از مهره 3L عبور می کند .

- ستیغ ایلیاک : از کناره های فوقانی استخوانهای ایلیاک در بخش خارج و خلفی پایین شکم واقع شده و در بالاترین بخش ستیغ ایلیاک در محاذات 3L و در زیر سطح ناف است .

- خار قدامی فوقانی ایلیاک (ASIS) : در امتداد سطح دماغه ساکروم واقع شده است .

- تکمه ستیغ ایلیاک : در فاصله 5 سانتی متری خلف خار قدامی- فوقانی ایلیاک واقع شده و سطح عرضی از تکمه های ایلیاک در خلف از مهره 5L می گذرد و این سطح را ترنس توبرکولار می نامند .

- ناف : در محاذات بین مهره های 3L و 4L می باشد . کمی پایین تر از نقطه میانی خط سفید قرار دارد . (خط سفید ( لیناآلبا ) بافت پیوندی رابط بین زائده خنجری جناغ تا سمفیز پوبیس است . )

- سطح ترنس پیلوریک: سطح فرضی و افقی است که در جلو از نوک غضروف دنده های 9 عبور می کند و در خلف از زیر جسم مهره 1L می گذرد . این سطح در فاصله بینابینی بریدگی سوپرااسترنال و سمفیز پوبیس واقع شده است و نیز به اندازه عرض کف دست از زائده گزیفوئید یا خنجری استرنوم پایین تر است و از پیلور معده عبور می کند و نیز در محاذات ناف کلیه ها و فوندوس کیسه صفرا می باشد.

- سطح ترنس توبرکولار: از تکمه های ستیغ ایلیاک و در محاذات L5 می باشد .

- سطح ساب کوستال (زیر دنده ای): از کنار تحتانی دنده 10هر طرف عبور کرده و در محاذات 3L می باشد

- سطوح قائم: دو عدد بوده ، راست و چپ و هر یک از وسط ترقوه به وسط رباط اینگوینال یا کشاله ران می رسد و خطوط میدکلاویکولار راست و چپ هستند .

نواحی 4 گانه یا ربع های شکمی

با یک سطح قائم که همان خط قدامی- میانی است و یک سطح افقی که از ناف عبور می کند . 4 ناحیه یا ربع از نواحی شکمی ایجاد می شود که عبارتند از : فوقانی راست و چپ ، تحتانی راست و چپ

نواحی 9 گانه شکمی

بر اساس دو سطح قائم میدکلاویکولار یا لترال (خارجی) و دو سطح افقی ترانس پیلوریک (1L) و ترنس توبرکولار (L5) شکم به 9 ناحیه تقسیم می شود .

1 – ناحیه اپیگاستریک : بین سطوح قائم و بالای سطح ترنس پیلوریک

2 و 3 - ناحیه های هیپوکندریاک راست و چپ : در طرفین ناحیه اپیگاستریک و در پشت غضروف های دنده ای

4 – ناحیه نافی یا اُمبیلیکال : ‌بین دو سطح قائم و دو سطح افقی قرار دارد .

5 و 6 – نواحی لومبار و لترال راست و چپ : در طرفین سطوح قائم و دو طرف ناحیه نافی قرار دارد.

7 – ناحیه هیپوگاستریک : در زیر ناحیه نافی و بالای سمفیز پوبیس

8 و 9 – نواحی اینگوینال یا ایلیاک راست و چپ : در طرفین ناحیه هیپوگاستریک قرار دارد .

موقعیت احشای شکمی

- کبد :‌ در ناحیه هیپوکندریاک راست و اپیگاستر و کمی به هیپوکندریاک چپ می رسد و در زیر زائده خنجری استرنوم با فشار روی عضلات مستقیم شکمی شاید حس شود .

- کیسه صفرا :‌ به خصوص فوندوس در پشت نوک غضروف دنده 9 راست واقع شده است و این نقطه را مورفی می نامند .

- طحال :‌ در ربع فوقانی چپ یا در ناحیه هیپوکندریاک چپ واقع شده است و در مجاورت دنده های 9 و 10 و 11 چپ است و عقب تر از خط میدآگزیلاری است .

- پانکراس : در امتداد و محاذات خط ترنس پیلوریک قرار دارد . سر آن در زیر این سطح و به سمت راست ، و جسم و دم آن در بالای سطح ترنس پیلوریک و به سمت چپ می رود .

- کلیه ها : ‌هر کلیه هنگام تنفس در حدود cm 3-2 پایین رفته و جابجا می شوند . ناف کلیه در محاذات تقریبی سطح ترنس (1L) پیلوریک است و در حدود چند سانتی متر در خارج سطح قائم میانی است. کلیه ها در خلف، مجاور مهره 12T تا 3L هستند . البته کلیه راست کمی پایین تر است .

- معده :‌ دریچه کاردیاک در حدود cm 5-4 در پایین و سمت چپ زائده گزیفوئید واقع شده است . دریچه پیلور در سطح ترانس پیلوریک و کمی به راست خط میانی واقع می شود .

- روده کوچک :‌ در ناحیه نافی عمدتاً و کمی در ناحیه لومبار راست و چپ و هیپوگاستریک است .

- سکوم :‌ در ربع راست تحتانی و یا حفره ایلیاک راست واقع می شود .

- آپاندیس :‌ گاه در حفره لگن و هیپوگاستریک آویزان است و یا اغلب پشت سکوم و اطراف آن است. قاعده آن در تلاقی ثلث خارجی و ( دوسوم ) داخلی خطی است که از خار قدامی – فوقانی خاصره به سوی ناف می رود، قرار دارد و این نقطه را مک بورنی می نامند.

لایه های جدار شکم در خط پارامدیان (از جلو به عقب)

  1. 1. پوست
  2. 2. فاسیا کمپر
  3. 3. فاسیا اسکارپا
  4. 4. غلاف قدامی رکتوس
  5. 5. عضله رکتوس ابدومینیس
  6. 6. غلاف خلفی رکتوس
  7. 7. فاسیا ترنسورسالیس
  8. 8. صفاق جداری

لایه های جدار شکم در سطح میدکلاویکولار (از جلو به عقب):

  1. 1. پوست
  2. 2. فاسیا کمپر
  3. 3. فاسیا اسکارپا
  4. 4. عضله مایل خارجی
  5. 5. عضله مایل داخلی
  6. 6. عضله عرضی شکمی
  7. 7. فاسیا ترنسورسالیس
  8. 8. صفاق جداری

فاسیای سطحی شکم

در زیر سطح ناف فاسیای سطحی جدار شکم شامل یک لایه سطحی تر به نام لایه چربی کمپر و یک لایه عمقی و غشایی به نام اسکارپا می باشد

  • لایه چربی کمپر در امتداد لایه هیپودرم و فاسیای سطحی سایر بخش های بدن است. در ناحیه آلت تناسلی چربی خود را از دست داده و در ناحیه اسکروتوم بنام فاسیای "دارتوس "امتداد پیدا می کند
  • لایه عمقی فاسیای سطحی (اسکارپا)در پرینه یا کف لگن به نام فاسیای کولز (coles) نام می گیرد که در اسکروتوم هم موجود است و در ناحیه پنیس یا آلت تناسلی آن را فاسیای باک (Buck) می نامند اتصالات فاسیای اسکارپا وکولز به گونه ای است که چنانچه ادرار نشت یافته یا خون در عمق آن جریان یابد نمی تواند به اطراف رکتوم یا به ناحیه ران نفوذ کند زیرا اتصالات اسکارپا در پایین به تکمه پوبیس وتا حدود 10سانتی متر در خارج پوبیس و نیز به جسم پوبیس وکناره های قوس پوبیس و فاسیای کولز به غشای پرینآل می چسبد. در بالای ناف دو لایه سطحی وعمقی فاسیای سطحی شکم به یکدیگر می چسبد .

توجه : یک لایه فاسیای عمقی هم روی عضلات جدار شکم را به تفکیک می پوشاند

اعصاب پوستی جدار شکم

- پوست جدار شکم توسط شش عصب بین دنده ای تحتانی و عصب (1L) عصب داده می شود .

- اعصاب پوستی قدامی شکم در جلو به دو شاخه داخلی و خارجی تقسیم شده و به پوست جلو شکم عصب حسی می دهند . درماتوم ها به ترتیب زیر هستند .

- عصب 7T در اطراف زائده گزیفوئید استرنوم

- عصب 10T در سطح پوست ناف

- عصب 1L در حدود 3 سانتی متری در بالای سمفیز پوبیس

- سایر درماتوم ها با فواصل مناسب در بینابین ترتیب فوق الذکر واقع می شوند .

شرایین پوستی جدار شکم

شرایین پوستی قدامی : شاخه هایی از شرایین اپیگاستریک فوقانی و تحتانی می باشند و به همراه اعصاب پوستی هستند و در خلف عضله مستقیم شکمی قرار دارند .

شرایین پوستی خارجی : شاخه هایی از شرایین بین دنده ای تحتانی بوده و به همراه اعصاب پوستی خارجی هستند.

وریدهای پوستی جدار شکم

- وریدها به همراه شرایین بوده و وریدهای سطحی پایین شکم به ورید صافنوس بزرگ در جلو ران می ریزند .

- چنانچه وریدهای پورتال یا وریدهای اجوف فوقانی و تحتانی مسدود شوند، وریدهای سطحی شکم مسیرهای ارتباطی و جایگزین مناسبی بوده و گشاد می شوند .

- وریدهای توراکواپیگاستریک رابط ورید صافنوس بزرگ با ورید آگزیلاری می باشند .

لنفاتیک سطحی شکم

- عروق لنفاتیک در بالای ناف به سوی عقده های لنفاوی آگزیلاری به بالا جریان دارند .

- لنف سطحی شکم در زیر ناف به سوی عقده های لنفاوی اینگوینال سطحی به پایین می روند .

عضلات جدار شکم

4 زوج عضله در جدارهای قدامی خارجی شکم موجود است . و عبارتند از عضلات مایل خارجی و داخلی و عرض شکمی و مستقیم شکمی

لیناآلبا یا خط سفید شکمی :‌ در خط میانی - قدامی شکم قرار داشته و از به هم بافته شدن نیام عضلات پهن شکمی ایجاد شده است .

عضله مایل خارجی ( Ext. oblique)

- مبدأ : این عضله توسط 8 زبانه عضلانی از 8 دنده تحتانی شروع می شود . الیاف به سمت پایین و جلو و داخل امتداد می یابند .

- انتها : در امتداد خط میدکلاویکولار بخش عضلانی تمام شده و در جلو عضله مستقیم شکمی تبدیل به نیام پهن شده و از بالا به پایین به زائده خنجری استرنوم ، خط سفید ، سمفیز پوبیس ، ستیغ پوبیس و خط پکتینال یا شانه ای پوبیس می چسبد . الیاف عضلانی در خارج و پایین به نیمه قدامی لبه خارجی ستیغ ایلیاک می چسبد . عضله مایل خارجی دارای یک کنار خلفی آزاد می باشد .

توجه :‌ 4 زبانه فوقانی عضله با 4 زبانه تحتانی عضله سراتوس انتریور تداخل می کنند .

- رباط اینگوینال (پوپارت) : بخشی از نیام مایل خارجی است که از خار قدامی فوقانی خاصره تا تکمه پوبیس امتداد دارد . نام دیگر آن رباط کشاله رانی یا مُغبنی می باشد . (پوپارت)

- بخش تحتانی داخلی نیام مایل خارجی پیش از رسیدن به تکمة پوبیس دو شاخه شده و قسمت خارجی آن به تکمة پوبیس می چسبد و به ستون خارجی معروف است . ستون داخلی به سمت ستیغ و سمفیز پوبیس ممتد می شود و بین دو ستون خارجی و داخلی : حلقه سطحی کانال اینگونال شکل می گیرد .‌ (در مورد کانال اینگوینال بعداً بحث می شود . )

- عصب گیری آن از 6 عصب بین دنده ای تحتانی و عصب 1L است .

عضله مایل داخلی (Int. oblique)

- مبدأ: از 3/2 (دوسوم) خارجی رباط اینگوینال ، 3/2 (دوسوم) قدامی ستیغ ایلیاک ، فاسیای توراکولومبار در خلف (نیام لوزی شکلی است در پشت تنه که ستون مهره ای 6 مهرة‌ تحتانی سینه ای و مهره های کمری را ارتباط می دهد و برخی عضلات به آن می چسبند . )

- مسیر: از مبادی فوق الذکر الیاف به سمت بالا و جلو و به داخل امتداد یافته و جهت الیاف نسبت به عضله مایل خارجی به شکل متقاطع است . یعنی از ستیغ ایلیاک به بالا و داخل گرایش دارد .

- انتها : الیاف فوقانی عضله به چهار دندة‌ تحتانی و غضروفهایشان می چسبند . بخش نیامی عضله در بالا به غضروف دنده های 7 و 8 و 9 و زائده گزیفوئید و خط سفید و ستیغ پوبیک اتصال می یابد .

عصب :‌ از 6 عصب بین دنده ای تحتانی و 1L می باشد .

توجه : در خارج عضله مستقیم شکمی الیاف عضلانی به نیام پهن تبدیل می شوند .

- از زائده گزیفوئید تا چند سانتی متری زیر ناف نیام مایل داخلی که به دو لایه تقسیم شده ، لایه قدامی به جلوی عضلة‌ مستقیم شکمی و لایه خلفی به خلف مستقیم شکمی رفته و نهایتاً به لیناآلبا می رسند .

در فاصلة زیر ناف تا سمفیز پوبیس نیام عضلة‌ مایل داخلی یک لایه است و فقط در جلوی رکتوس قرار دارد در خلف عضلة‌ رکتوس در زیر سطح ناف خط انعطاف لایة خلفی نیام مایل داخلی به جلو به شکل خط قوسی شکلی است . (خط دوگلاس) و خلف رکتوس در پایین فقط فاسیاترانسورسالیس (فاسیای عمقی جدار شکم) است .

- بخش تحتانی خط دوگلاس که فاسیای ضخیم شده ترنسورسالیس است در حد داخلی حلقة عمقی کانال اینگوینال ، رباط هسلباخ را می سازد .

عضلة عرضی شکمی (Trans. Abdomimis)

- مبدأ :‌ از ثلث خارجی رباط اینگوینال ، از 3/2 قدامی لبه داخلی ستیغ ایلیاک ، از فاسیای توراکولومبار و از سطوح داخلی 6 دنده تحتانی ، الیاف به صورت عرضی و کمربندی از خلف به جلو می آیند و با الیاف محیطی دیافراگم تداخل دارند .

- انتها :‌ الیاف در خارج عضله مستقیم شکمی تبدیل به نیام شده و از خلف مستقیم شکمی گذشته و از بالا به پایین به زائده خنجری ، خط سفید ، ستیغ پوبیک ، خط شانه ای پوبیس می چسبد .

- وتر مختلط : عبارت است از اختلاط الیاف تحتانی عرضی شکمی و مایل داخلی که در خلف سوراخ سطحی کانال اینگوینال قرار دارد . و به جلوی ستیغ پوبیس می چسبد .

- عصب : 6 عصب بین دنده ای تحتانی و 1L

- نکات : الیافی از مایل داخلی که از کانال اینگوینال گذشته و اطراف تستیس می چرخد و به بالا می آید الیاف کِرِماستر نام دارد . عصب آن ژنیتوفمورال (1L و2L) است .

- در زیر خط قوسی نیام تمام عضلات در جلوی رکتوس واقع می گردند .

عروق و اعصاب جدار شکم در بین عضلات عرضی شکمی و مایل داخلی واقع می شوند .

عضله مستقیم شکمی (Rectus Abdominis)

- مبدأ : سر خارجی آن از بخش خارجی ستیغ پوبیک وسر داخلی از سمفیز پوبیس می باشد و الیاف به طور عمودی بالا می روند.

- اتصالات در بالا : به زائده گزیفوئید و غضروف دنده های 5 و6 و7 در بالا اتصال دارد .

- عصب : 6 عصب بین دنده ای تحتانی .

توجه : عضله رکتوس ابدومینیس دارای غلافی نیامی شکل است که توسط نیامهای عضلات مایل خارجی و داخلی و عرضی شکمی تشکیل می شود ودر تشریح آن عضلات توضیح داده شده است.

- وترهای بینابینی : عبارتند از 3 باند یا نوار لیفی عرضی که عضله را به بخشهای کوچکتری تقسیم می کند . یکی از باندها در محاذات ناف است ، دومی در خارج زائده گزیفوئید و سومی بین دو نقطه فوق قرار دارد .

یک یا دو وتر ناقص هم ممکن است در زیر ناف موجود باشند . این وترها بیشتر به سطح قدامی عضله ارتباط و چسبندگی دارند . از نظر عملی این وترها موجب تقویت انقباض بخشهای مختلف عضله می گردند .

اعمال عضلات جدار شکم

1- حفاظت احشای شکمی : این عضلات و بخصوص عضلات مایل داخلی موجب استحکام و در ضمن حالت ارتجاعی برای احشای شکمی شده و در برابر جاذبه آنها را حفاظت می کند .

2- عمل دفعی : عضلات مایل و عرضی شکمی می توانند روی احشای شکمی فشار وارد کرده و اعمالی مثل تخلیه ادرار ، دفع مواد زائد ، زایمان و غیره می شود .

3- بازدم قوی : عضله مایل خارجی عمدتاً بخش تحتانی سینه را تحت فشار قرار می دهد و تولید بازدم قوی می نماید . مثلاً در سرفه ، عطسه ، فوت کردن ، فریاد زدن و غیره

4- حرکات تنه :‌ فلکسیون و خم کردن تنه به جلو عمدتاً توسط عضله مستقیم شکمی انجام می شود . فلکسیون خارجی تنه توسط انقباض یکطرفه عضلات مایل ایجاد می شود . روتاسیون تنه با انقباض عضله مایل خارجی یک طرف با عضله مایل داخلی طرف مقابل صورت می گیرد .

رباط اینگوینال (پوپارت)

بخش ضخیم شده تحتانی نیام عضله مایل خارجی است که از خار خاصره قدامی فوقانی تا تکمة پوبیس امتداد دارد حالت ناودانی دارد و در کف کانال اینگوینال واقع می شود .

سطح فوقانی ثلث داخلی رباط اینگوینال سازنده کف مجرایی است به نام مجرای کشاله رانی یا اینگوینال که بعداً توضیح داده خواهد شد .

رباط لاکونار ( ژمبرنا)

در جلو به انتهای داخلی رباط اینگوینال و تکمة پوبیس چسبندگی دارد . در خلف به خط شانه ای پوبیس (پکتن) می چسبد . رأس آن به تکمة‌پوبیس می چسبد .قاعده آن به سمت خارج امتداد دارد. رباط ژمبرنال حد داخلی حلقه فمورال را ایجاد می کند .

رباط پکتینال (کوپر)

از بخش خلفی قاعده رباط لاکونار شروع شده و به پکتن پوبیس می چسبد .

رباط منعطف (رفلکسوم)

از ستون خارجی حلقه سطحی کانال اینگوینال یعنی از تکمة‌ پوبیس شروع شده در پشت حلقه سطحی واقع شده و به سمت بالا و داخل رفته ، به سمت لیناآلبا رفته و با آن مخلوط می گردد، ستون خلفی نیز نام دارد.

وتر مختلط یا داس اینگوینال (Conjoint Tendon)

از اختلاط الیاف تحتانی عضله مایل داخلی و عرضی شکمی ایجاد می شود . به ستیغ پوبیس و پکتن پوبیس اتصال دارد . بخش خلفی حلقه سطحی کانال اینگوینال را تقویت می کند.

عضله کرماستر (آویزان کننده)

الیافی از عضله مایل داخلی است که در اطراف بند بیضه تا اطراف تستیس نزول کرده و با انقباض آن تستیس را به تنه نزدیک می کند.

- عصب: ژنیتوفمورال (1L و 2L) است .

عضله پیرامیدالیس (هرمی )

گاهی موجود است و از سطح قدامی جسم پوبیس شروع شده و الیاف به بالا وداخل رفته و به لینا آلبا می چسبد

- عصب: 12T

- عمل: کشش لینا آلبا یا خط سفید است.

فاسیا ترنسورسالیس

در عمق عضله عرضی شکمی واقع شده و در امتداد فاسیای آندوتوراسیک جدار سینه می باشد ودر شکم آن را فاسیای اندوابدومینال یا فاسیای عرضی نیز می گویند . بین این فاسیا و صفاق جلوی شکم بافت پیوندی و چربی خارج صفاقی واقع شده است .

در جلو : در بالای ناف به خط سفید می چسبد .

در خلف :‌ با لایة‌ قدامی فاسیای توراکولومبار مخلوط می شود و با فاسیای کلیوی ممتد می گردد .

کانال اینگوینال

مجرایی است در بالای ثلث داخلی رباط اینگوینال و در پایین جدار قدامی شکم واقع شده است . طول آن حدود 4 سانتی متر است . جهت آن به سمت پایین و جلو و داخل است . از حلقه عمقی کانال اینگوینال تا حلقه سطحی آن امتداد دارد .

حلقه عمقی کانال اینگوینال

در حدود یک سانتی متر در بالای وسط رباط اینگوینال در فاسیای ترنسورسالیس سوراخی بیضی شکل وجود دارد که همان حلقه عمقی کانال اینگوینال است. حلقه عمقی بلافاصله در خارج عروق اپیگاستریک تحتانی واقع می شود. از درون کانال اینگوینال طناب اسپرماتیک (در مرد) و رباط گرد رحمی (در زن) عبور می کند. استطاله ای لوله ای از فاسیا ترنسورسالیس اطراف طناب اسپرماتیک را پوشش داده و آنجا فاسیا اسپرماتیک داخلی نام می گیرد .

حلقه سطحی کانال اینگوینال

یک سوراخ مثلثی شکل است که از نیام عضله مایل خارجی درست شده است .

قاعده حلقه از ستیغ پوبیس درست شده و دو ضلع آن عبارتند از : ستون خارجی که به تکمة پوبیس می چسبد . ستون داخلی که به ستیغ پوبیس و سمفیز می رود . الیاف بین ستونی بین ستون داخلی و خارجی در بخش خارجی حلقه سطحی وجود دارد .

جدار قدامی کانال: ‌به غیر از پوست و فاسیای سطحی از نیام عضله مایل خارجی و ثلث خارجی آن از الیاف عضلانی مایل داخلی تشکیل شده است .

جدار خلفی کانال : فاسیاترنسورسالیس و صفاق جداری عقب تر است . در 3/2 داخلی جدار خلفی وتر مختلط قرار دارد و در انتهای داخلی رباط منعطف هم وجود دارد . و در ثلث خارجی جدار خلفی آن رباط هسلباخ است .

سقف کانال: الیافی قوسی از عضله مایل داخلی و عرضی شکمی می باشد .

کف کانال: سطح فوقانی ناودانی شده رباط اینگوینال و در انتهای داخلی آن رباط لاکونار است .

عناصری که از کانال اینگوینال عبور می کنند : طناب اسپرماتیک در مرد و رباط گرد رحمی در زن

عناصر طناب اسپرماتیک

1. مجرای دفران

2. شرایین تستیکولار(از آئورت)

3. شریان دفران(از مثانه ای)

4. شبکه وریدی پامینیفرم یا پیچک مانند

5. عروق لنفاتیک از تستیس

6. شاخه تناسلی عصب ژنیتو فمورال به عضله کرماستر

7. عصب ایلیواینگوئینال در حلقه سطحی کانال اینگوئینال در زیر و خارج اسپرماتیک کورد است

8. شبکه سمپاتیکی اطراف شریان مجرای دفران و عروق دیگر

9. بقایای زائده صفاقی یا وا‍‍‍‍‍‍‍‍ژینالیس(تونیکا واژینالیس)

غلاف های طناب اسپرماتیک از داخل به خارج عبارتند از:

فاسیا اسپرماتیک داخلی(از فاسیا ترنسورسالیس)

فاسیا کرماستریک ( از الیاف مایل داخلی) که در اطراف تستیس چرخش دارد.

فاسیا اسپرماتیک خارجی(از مایل خارجی) .

فتق اینگوئینال

ورود غیر طبیعی بخشی از صفاق یا روده به داخل کانال اینگوئینال را فتق کشاله رانی یا اینگوئینال می نامند. این بیماری اغلب در افرادی رخ میدهد که فشار زیادی روی احشای شکمی آنها وارد میشود مثلاً در سرفه های مزمن در حمل بارهای سنگین در طولانی مدت و غیره ویا ضعف مادر زادی یا اکتسابی دارند.

فتق اینگوئینال غیر مستقیم یا مایل

زمانی است که فتق از حلقه عمقی کانال اینگوئینال به داخل کانال نفوذ می کند و از خارج موقعیت عروق اپیگاستریک تحتانی میگذرد.این فتق ممکن است مادرزادی باشد و یا در جوانان از طریق ضعف در روند نزول تستیس اتفاق بیفتد.باید دانست که تستیس راست کمی دیرتر از سمت چپ نزول میکند و اغلب فتق غیر مستقیم در سمت راست اتفاق می افتد.

هنگام نزول تستیس (بیضه) در ماه 8 جنینی زائده ای از صفاق از طریق کانال با آن نزول می کند که آن را زائده غلافی یا پروسسوس واژینالیس می نامند. بعد از نزول، بخش پروگزیمال (بالا)زائده صفاقی مسدود می شودو بخشی که در اطراف تستیس دور زده است به نام تونیکا واژینالیس یا صفاق احشایی تستیس نام میگیرد. البته صفاق جداری آن آستر اسکروتوم یا کیسه بیضه میشود. در صورتی که لایه های پروسسوس واژینالیس به یکدیگر جوش نخورند از روی تستیس تا حفره شکمی مجرایی باز می ماند که احتمال ایجاد فتق مایل زیاد می شود.فتق مایل در مردان 20 برابر بیشتر از زنان است.

فتق اینگوئینال مستقیم

زمانی است که فتق احشاء از سمت داخل عروق اپیگاستریک تحتانی به جدار خلفی کانال فشار وارد می آید و مجرا را برجسته می کند و در مثلث هسلباخ در سمت داخل عروق اپیگاستریک تحتانی اتفاق می افتدو وارد کانال نمی شود. این نوع فتق مثلث هسلباخ را تحت فشار قرار می دهد. مثلث هسلباخ در سمت داخل محدود به کنار خارجی رکتوس ابدومینیس است، در خارج محدود به عروق اپیگاستریک تحتانی می شود و در زیر به رباط اینگوئینال می رسد این مثلث با واسطه رباط نافی داخلی ( عروق مسدودشده نافی) به دو ناحیه داخلی و خارجی تقسیم می شود. فتق مستقیم اغلب در سنین پیری اتفاق می افتد زمانی که عضلات جدار شکم سست می شوند.

تشکیل کانال اینگوئینال و نزول تستیس

پیش از نزول غدد جنسی در دوران جنینی، آنها در مجاورت جدار خلفی شکم در موازات مهره 1L بوده اند. زائده واژینالیس بخشی از صفاق عمق شکم است که پیش از تولد نوزاد تحت اثر هورمونهای جنسی (تستوسترون بیضه جنینی) به غدد جنسی چسبیده و به صورت لوله ای شکل در آمده و به پایین می آید و با خود پوشش ها و فاسیاهای عضلات جدار شکم را می آورد. در زن به جای فاسیای اسپرماتیک فاسیای رباط گرد رحمی نام میگیرد و به جلوی سمفیز پوبیس منتهی می شود . در جنس مذکر زائده واژینالیس نزول کرده و به کیسه بیضه میرسد و آستر اسکروتوم و نیز اولین پوشش صفاقی روی تستیس را ایجاد می کند و تونیکا واژینالیس نام میگیرد .در جنس مونث به جای کیسه بیضه ( که حاوی تستیس یا غدد جنس مذکر است ) معادل آن لبهای بزرگ است . زائده یا کیسه واژینالیس که غلافی و استوانه ای شکل است قبل از تولد ارتباطش را از بالای تستیس با داخل شکم از دست میدهد و جدا میشود و لذا بیضه که خلف صفاقی بوده به درون بخش تحتانی زائده واژینالیس فرو رفته و آن را برای خود پوشش قرار میدهد.

چنانچه زائده واژینالیس با بیضه ارتباطش برقرار بماند از طریق کانال اینگوئینال یک رابطه با تستیس باقی می ماند که احتمالاً قوسهایی از روده به هنگام فتق و فشار شکمی میتوانند به کیسه بیضه راه یابند . این فتق اینگوئینال ناشی از عدم بسته شدن و جدا شدن استطاله های صفاقی واژینالیس دوران جنینی با تستیس است و فتق مادر زادی می باشد.گاهی نزول بیضه ناقص است و به اسکروتوم نمی رسد ودر شکم یا وسط کانال اینگوئینال یا در حلقه سطحی و عمقی متوقف می شود و یا به میاندوراه (پرینه) و جاهای دیگر میرود . خروج تستیس از حفره شکم و ورود آن به اسکروتوم ضرورت دارد زیرا دمای حفره شکم برای اسپرماتوژنز زیاد است و باید 3 درجه کمتر باشد تا اسپرماتوژنز به خوبی انجام پذیرد . به هر حال تستیس نزول نکرده را باید با عمل جراحی نزول بدهند.

فتق رانی

کانال فمورال یا رانی در سمت خارج تکمه پوبیس واقع شده و تا 5/1 سانتی متر به پایین امتداد دارد . فتق کانال رانی در زنان شایعتر است و این به علت وسیعتر بودن حلقه فوقانی کانال رانی و پهنتر بودن لگن در زن است و چنانچه اتفاق بیفتد با عمل جراحی اصلاح می شود . این فتق در سمت خارج رباط ژمبرنا اتفاق میافتد و به سوی ران پایین میرود. جهت کیسه فتقی به پایین و خارج تکمه پوبیس است ، در حالیکه جهت کیسه فتق اینگوئینال به پایین و داخل می باشد (فتق رانی در سمت داخل ورید رانی قرار دارد)

فتق نافی مادرزادی (امفالوسل)

به علت عدم بازگشت قوسهایی از روده میانی که در زمان جنینی برای چند هفته از شکم جنین از طریق ناف بیرون زدگی داشته است چنانچه قوسهای روده به داخل شکم جنین بر نگردد این فتق را نافی مادرزادی می نامند.

فتق نافی اکتسابی

فتق کوچک است که در نتیجه ضعف نواحی اطراف خط سفید شکمی اتفاق می افتد و آن را فتق کنار نافی مینامند و در زنان شایعتر است و پاراامبیلیکال نامیده میشود.

فتق های دیگری مثل اپی گاستریک یا بین عضلانی و یا فتق درون شکمی بین احشاءو حفرات صفاقی نیز ممکن است اتفاق بیفتد.

فتق اپی گاستریک

از درون خط سفید بین زائده گزیفوئید و ناف اتفاق می افتد . چربی و بخشی از صفاق و چادرینه بزرگ از لابه لای خط سفید به بیرون فتق رانده می شود .

فتق برشی

چنانچه در برش جراحی اعصاب سگمنتال جدار شکم قطع شوند و عضلات شکم در جایی سست شوند فتق برشی از لابه لای عضلات شکم ایجاد میشود .

فتق کمری (لومبار یاپِتیت)

در مثلث کمری که یک نقطه ضعف بین عضلات است اتفاق می افتد ، مثلث کمری بین کنار خلفی تحتانی عضله مایل خارجی،و کنار قدامی لاتیسموس دورسی و ستیغ ایلیاک در پایین و خلف کمر قرار دارد .

برش های جراحی جدار شکم

توجه: (بهتر است برشها در جهت خطوط لانجر پوستی انجام شود تا اثرات محل جوشگاهی بهتر باشد ونیز در جهت الیاف عضلانی و نیامهای عضلات جدار شکم باشد تا کمترین عروق و اعصاب برش بخورد .)

1- برش میدلاین یا مدیان : روی خط سفید لینا آلبا صورت می پذیرد و بالای ناف خط سفید پهنتر است و کمترین خونریزی را دارد.

2- برش ترنس رکتوس : برشی در غلاف قدامی رکتوس و به طور طولی انجام می شود البته ممکن است اعصاب برش بخورد. یک نوع برش هم به طور عرضی در غلاف قدامی رکتوس است و عضله رکتوس به خارج کشیده می شود.

3- پارا مدیان و پارا رکتوس : با فاصله یک اینچ از خط وسط قدامی از بالا به پایین انجام میشود و عضله رکتوس به خارج کشانده میشودو یا برش طولی در خارج رکتوس صورت می پذیرد یعنی در خط سمی لونار خارج رکتوس.

4- برش مک بورنی : برای رسیدن به آپاندیس به کار میرود ودر محل تلاقی ثلث خارجی و دو ثلث داخلی خطی که از خار خاصره قدامی فوقانی به ناف میرسد انجام میشود . الیاف عضلات جدارشکم کنار زده میشود و سپس صفاق جداری برش خورده و به ناحیه ایلیاک راست می رسند.

5- برش مورفی : برای رسیدن به کیسه صفراست برش در محل تلاقی کنار خارجی رکتوس ابدومینیس راست و نوک غضروف دنده 9 راست جایی که فوندوس کیسه صفرا می باشد انجام می پذیرد.

6- برش عرضی زیر شکمی یا سوپراپوبیک : برای سزارین ، مامایی ، عمل مثانه و احشاء لگنی می باشد

  • جراحان باید توجه داشته باشند که در مسیر الیاف عضلانی آنها را جدا سازند و اعصاب جدار شکم را حفظ نمایند .

چین ها و نواحی خلف جدار قدامی شکم

در پشت جدار قدامی شکم در زیر ناف از خط وسط به خارج 3 چین وجود دارد.

1- چین نافی میانی یا اوراک

که از آثار مجرای اتصالی رأس مثانه به ناف در دوره جنینی باقی مانده است و مسدود شده است چنانچه مجرای ادرار باز بماند قطرات ادرار از ناف خارج می شود .

2- چین نافی داخلی

از آثار شریان نافی مسدود شده در دوران جنینی است که در دوره جنینی خون حاوی گاز کربنیک و مواد زائد جنینی را به جفت بر می گردانده است .

3- چین نافی خارجی

حاوی شریان یا عروق اپیگاستریک تحتانی می باشد و خارجتر است .

فضاها یا حفرات از داخل به خارج

1- حفره سوپرا وزیکال یا فوق مثانه ای

بین چین نافی میانی و داخلی قرار داردو گاه فتق مستقیم دراین ناحیه دیده میشود .

2- حفره اینگوئینال داخلی و مثلث هسلباخ

بین چین نافی داخلی و خارجی در پایین است و فتق مستقیم اینگوئینال در آن صورت می پذیرد . در سمت داخل عروق اپی گاستریک تحتانی میباشد . قاعده آن رباط اینگوئینال است.

3- حفره اینگوئینال خارجی

در خارج چین نافی خارجی وخارج عروق اپی کاستریک تحتانی میباشد و حلقه عمقی کانال اینگوئینال در پایین این حفره قرار دارد و فنق مایل اینگوئنال در این حفره واقع میشود.

عضلات عمقی شکم

1- پسواس ماژور

از زوائد عرضی و طرفین جسم مهره ها ودیسکهای مهره 12T و 5 مهره کمری.الیاف قطور به سمت خارج و پایین امتداد یافته، از جلوی مدخل لگنی ، از خلف رباط اینگوئینال گذشته، به جلوی ران رسیده و به تروکانتر کوچک فمور می چسبد.

عصب: از شبکه لومبار

عمل: لترال فلکسیون ران و فلکسیون تنه

2- عضله مربع کمری(کوادراتوس لومبروم)

در بالا به لبه تحتانی دنده 12 و زوائد عرضی مهره ای کمری می چسبد و در پایین به رباط ایلیولومبار و ستیغ ایلیاک اتصال دارد. در بالا با رباط قوسی خارجی به دیافراگم ارتباط دارد.

عصب: شبکه لومبار

عمل: فلکسیون ستون فقرات و تثبیت دنده12 و دیافراگم

3- عضله ایلیاکوس یا خاصره ای

از حفره ایلیاک ایلیوم الیاف در سمت خارج پسواس به پایین رفته با پسواس همراه شده و به تروکانتر کوچک ران می چسبد و با پسواس در پایین به ایلیوپسواس نام میگیرد.

عصب: عصب فمورال

عمل: لترال فلکسیون ران و فلکسیون لگنی

نکته:

خط سمی لونار یا نیمه هلالی

لبه خارجی عضلات رکتوس ابدومینیس است و لبه دنده ای را در نوک غضروف دنده 9 قطع می کند.

پاراسنتز شکم

چنانچه مایعات اضافی در حفره شکمی تجمع داشته باشند آسیت یا خیز است و برای کشیدن مایعات لازم است کاتتر از طریق دیواره شکمی وارد حفره شکم شود. چنانچه از پهلو وارد شود از پوست ، فاسیاهای سطحی ، 3 عضله جدار شکم ، فاسیای ترنسور سالیس ، چربی خارج صفاقی و صفاق جداری عبور می کند .

لاواژ صفاقی

به منظور نمونه برداری از مایعات یا احشا برای تشخیص پانکراتیت و پریتونیت و دیالیز و ... انجام می شود.

جراحی آندوسکوپیک

بدون باز کردن جدار شکم و به وسیله لاپاروسکوپ و لاپاراتومی (وسیله دیدن احشای شکم و نمونه برداری ) با ایجاد برشهای کوچک در جدار شکم برای جراحی کیسه صفرا یا آپاندیس به حفره صفاقی میرسند و با فرستادن ابزار های ظریف برای برش و نمونه برداری (بیوپسی ) و دیدن مستقیم احشا جراحی آندوسکوپ انجام می دهند .

صفاق peritoneum

کلیات : صفاق یک پرده سروزی وسیع و پیچیده است که جدارهای شکم و لگن را آستر کرده و احشای مختلف شکمی و لگنی را به اشکال متفاوتی پوشش میدهد . صفاق دارای یک بخش جداری یا پاریتال است که مجاور جدارهای شکم بوده ویک بخش آنرا احشایی یا ویسرال می نامند که چسبیده به هر یک از احشاء می باشد . پرده های سروزی محتوی غدد مترشحه سروز هستند که برای از بین بردن اصطکاک احشاء مفید است . بین صفاق جداری و صفاق احشایی یک حفره بالقوه صفاقی وجود دارد که گاهی این حفره حجمش کم است و گاهی زیاد. برای مثال زمانی که معده و روده ها خالی اند حفره صفاقی اطراف روده ها وسیعتر است . حفره صفاقی در مرد کاملاً بسته است ولی در زن از طریق لوله رحمی به خارج راه دارد.

در حقیقت احشای مختلف شکم در حین رشد جنینی به درون یک کیسه بسته صفاقی نفوذ کرده وآن را برای خود پوشش می سازد (اینواژیناسیون)

در دوره جنینی دستگاه گوارش و از جمله معده توسط یک پرده 2 لایه صفاقی به نام مزوگاستر قدامی شکم آویزان بوده است .2 لایه صفاقی از خلف به نام مزوگاستر خلفی معده و روده ها را به جدار خلفی شکم اتصال می داده است . معده در آغاز دارای سطوح راست و چپ بوده است .و پس از چرخش در دوران جنینی دارای سطوح قدامی و خلفی می شود لذا مزوگاستر خلفی معده به چپ میرود و مزو گاستر قدامی به سمت راست میرود و در خلف معده یک فضا یا حفره کوچک صفاقی به نام کیسه کوچک (Lesser sac) یا بورسا امنتالیس پدید می آید که تنها از طریق سوراخی که در بالای ابتدای اثنی عشر قرار دارد با کیسه بزرگ صفاقی (Greater sac) مرتبط است . این سواخ را سوراخ وینسلو یا اپی پلوئیک (صفاقی ) می نامند اجزای مختلف صفاقی بعداً تشریح خواهد شد .

عمل صفاق

عمل اصلی صفاق ایجاد محیط لغزنده درون شکم می باشد تا احشای گوناگون هنگام تحرک ، کمترین اصطکاک و سایش را داشته باشند . سلولهای لنفوسیت و فاگوسیت روی صفاق و درون مایعات سروزی صفاق محافظ احشاء در برابر باکتری ها می باشد . امنتوم بزرگ که بعداً شرح آن خواهد آمد ، پلیس شکم نام دارد و میتواند با حرکات خود به سوی کانون باکتریها و عفونت پیشروی کرده آنها را محاصره نموده و با فاگوسیت های خود آنجا را مورد حمله قرار دهد .صفاق نگهدارنده و محافظ احشاء است ، ونیز در ترمیم بافت ها موثر است .

پرده مزوتلیال صفاقی همانند غشاء نیمه تراوا عمل میکند و مایعات و مولکولهای ریز می توانند از آن عبور نمایند و مایعات موجود در حفره صفاقی را به خود جذب می کند . از این خاصیت برای جذب اوره در افرادی که کلیه ندارند استفاده نموده و به اصطلاح در انجام دیالیز صفاقی مفید است . بهترین شیوه جهت فهم وضعیت پراکندگی صفاق آن است که حفره شکمی را در یک سطح مید ساژیتال و دو سطح عرضی یا افقی بررسی نماییم .سطوح افقی را بهتر است در مجاورت 12T یعنی جایی که سوراخ وینسلو در بالای دئودنوم واقع شده باشد و نیز سطحی که از ناف می گذرد بررسی نمود.


بررسی صنعت داروسازی

داروسازی، پنجاه قرن است که سابقه خدمت به بشریت را دارد و به عنوان یکی از شناخته شده‌ترین و معتبرترین رشته‌های مطرح می‌باشد همانند پزشکی، داروسازی نیز شاهد تحولات زیادی بوده است و بسیاری از روش‌های قدیمی آن منسوخ و کنار گذاشته شده‌اند و آموخته‌های نوینی به پیکره این رشته افزوده شده‌اند داروسازان از جمله افشار دارای تحصیلات آکادمیک در جامعه می‌باشند
دسته بندی پزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 58 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 100
بررسی صنعت داروسازی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه:

داروسازی، پنجاه قرن است که سابقه خدمت به بشریت را دارد و به عنوان یکی از شناخته شده‌ترین و معتبرترین رشته‌های مطرح می‌باشد. همانند پزشکی، داروسازی نیز شاهد تحولات زیادی بوده است و بسیاری از روش‌های قدیمی آن منسوخ و کنار گذاشته شده‌اند و آموخته‌های نوینی به پیکره این رشته افزوده شده‌اند. داروسازان از جمله افشار دارای تحصیلات آکادمیک در جامعه می‌باشند در شاخه‌های مختلف شامل داروخانه، بیمارستان‌ها، آموزشی (در سطح دانشگاه)، تحقیقات، صنایع داروسازی (شامل تحقیق و توسعه تولید و غیره)، تدوین استانداردها و توزیع داروها فعالیت دارند. از دیدگاه تاریخی می‌توان گفت که پیشرفت علم داروسازی همگام با تکامل بشر بوده است. انسان اولیه به طور ذاتی یا از طریق مشاهده حیوانات یا پرندگان معلومات خود را کسب نمود و دریافت که آب سرد، برگ و گل دارای کاربردهای درمانی و التیام دهندگی هستند. ولی به طور تجربی دریافت که کدامیک از دیگری بهتر است و بدین وسیله دانسته‌ها و آموخته‌های خود را در اختیار دیگران استفاده نمود. باید توجه داشت که هر چند روش‌های انسان غارنشین ابتدایی بودند، و لیکن بسیاری از داروهای امروزی از همان منابعی که در اختیار انسان اولیه بودند منشأ گرفته‌اند.

مجموعه حاضر شرحی است از برخی فرآورده‌های داروئی شرکت ابوریحان و اشارات مختصری به دستة دارویی، مشکل دارویی، فارماکوکنیتیک، موارد مصرف، موارد منع مصرف، عوارض جانبی، مقدار و نحوه‌ی مصرف و نوع بسته‌بندی داروها و نوع تستی که بر روی داروها رد قسمت آزمایشگاه تحقیقات و توسعه و همچنین آزمایشگاه شیمی (کنترل کیفی) انجام شده را دارا می‌باشد.

امید است مطالب این مجموعه مفید برای خواندگان واقع گردد.

فصل اول:

آشنایی با شرکت داروسازی ابوریحان

تاریخچه:

شرکت داروسازی ابوریحان با بیش از 20 سال تجربه در عرضه فرآوردههای هورمونی دارای نقشی ویژه در صنایع داروئی کشور می‌باشد. ابوریحان فعالیت خود را در زمینه ساخت داروهای هورمونی از سال 1348 (تحت نام شرینگ برلیمد) آغاز نمود و پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 1359 با توجه به قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران کلیه سهام آن خریداری و با مدیریت دولتی تحت پوشش سازمان صنایع ملی ایران قرار گرفت.

فعالیت‌ها متعاقب انتخاب طرح ژنریک به عنوان سیستم نوین نظام داروئی کشور، ابوریحان با پشتوانه‌ای قوی از تکنولوژی داروسازی و بهره‌گیری از نیروهای متخصص و تلفیقی از تجربه و دانش نوین داروسازی وارد مرحله جدیدی از فعالیت خود گردید بطوری که در حال حاضر بطور متوسط 38 میلیون جعبه محصول نهائی در پتج گروه آمپول تزریقی، قرص، دراژه، پماد و کرم و شیاف به بازار عرضه می‌نماید که این مقدار نسبت به ده سال گذشته از رشدی معادل 400 درصد برخوردار است.

شرکت داروسازی ابوریحان علاوه بر ساخت داروهای انسانی از سال 1365 اقدام به برنامه‌ریزی در زمینه ساخت کیت‌های آزمایشگاهی و دیسک‌های آنتی‌بیوگرام نمود که در این راستا با احداث واحد جدیدی تحت عنوان واحل تشخیص طبی و با برخورداری از متخصصین پزشک داروساز، فارماکولوژیست، میکروبیولوژیست و متخصصین دیگر از سال 1367 با عرضه بیش از 735، 103 کیت آزمایشگاهی و 184و 102 دیسک آنتی‌بیوگرام به مرحله بهره‌برداری رسید و گامی دیگر در راه نیل به خودکفائی ملی برداشت. همچنین در سالهای اخیر با توجه به اهمیت گسترش دامپروری و نیاز به استفاده از هورمونها در زمینه بیماریهای تولید مثل شرکت ابوریحان را بر آن داشت تا با تاکید بر تکنولوژی بر تکنولوژی خود و با استفاده از نیروهای متخصص دامپزشک و همکاری سازمان دامپزشکی کشور طرح تولید هورمونهای دامی را در دست مطالعه قرار دهد. بطوریکه در سال 1367 با کسب مجوز از سازمان دامپزشکی کشور با فرمولاسیون و ارائه نمونه‌های آزمایشی سه نوع داروی هورمونی دامی فعالیت جدیدی را پی‌ریزی نمود. باشد که در سالهای آینده شاهد تولید هورمونهای دامی در داخل کشور باشیم. لذا شرکت ابوریحان را می‌توان اولین کارخانه تولید کیت‌های آزمایشگاهی و دیسک‌های آنتی‌‌بیوگرام و هورمونهای دامی دانست که خود از افتخارات این واحد تولید محسوب می‌شود.

نگاهی به محصولات ابوریحان مؤید این واقعیت است که کلیه محصولات تولیدی این شرکت با رعایت آخرین استانداردهای داروسازی و رعایت کامل اصول GMP تولید و عرضه می‌شود.

آزمایشگاه‌های کنترل و تحقیقات

آزمایشگاه‌های مجهز کنترل ابوریحان ضمن نظارت دقیق در مراحل مختلف تولید از مرحله انبارداری مواد اولیه و بسته‌بندی تا خروج کالای ساخته شده از شرکت، الزام در اجرای کامل مقررات GMP را نیز بطور جدی در دستور کار خود قرار داده است.

تکیه بر تحقیقات و پژوهش در ابوریحان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار می‌باشد بطوری که علاوه بر فعالیت آزمایشگاه‌های کنترل، واحد مستقل و جدیدی نیز تحت عنوان آزمایشگاه تحقیقات در ابوریحان مشغول فعالیت می‌باشد این واحد با مشارکت فکری منابع دانشگاهی در سال 1367 آغاز به کار نمود و اولین اقدام آن طرح تبدیل پروژسترون به دیدروژسترون می‌باشد که صرفه جویی ارزی معادل یک میلیون دلار در سال را به خود اختصاص می‌دهد از سوی دیگر واحد تحقیقات ابوریحان اقدام به فرموله کردن یازده قلم داروی جدید تحت عناوین:

1- شیاف دیکلوفناک

2- پماد لیدوکائین اچ

3- شیاف استامینوفن

4- کنتراسپتیو تری فاز یک

5- قرص پرودنیزولون 50 میلی گرم

6- آمپول متیل پردنیزولون استات

7- قرص استروژن کونژوگه 625/0 میلی گرم

8- قرص استروژن کونژوگه 25/1 میلی گرم

9- آمپول تتراکوزاکترین

10- آمپول اوروگرافین 65 درصد

11- آمپول اورگرافین 75 درصد

نموده که مجوز ساخت آنها از سوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی (اداره کل امور دارو) صادر گردیده است.

پروژه‌های طرح و توسعه ـ مشارکت و سرمایه‌گذاری:

به منظور قطعه وابستگی به منابع خارجی که جزء اهداف دراز مدت سیاست حاکم بر نظام داروئی کشور می‌باشد و همچنین استفاده از تجربیات نیروهای متخصص در جهت تولید مواد اولیه داروهای مورد تعهد در داخل کشور، این شرکت اقدام به مشارکت و سرمایه‌گذاری در چند شرکت داروئی تحت عناوین شرکت شیمی داروئی امین و داروسازی شهید مدرس نموده است که هر یک از این پروژه‌ها سالیانه میلیونها دلار صرفه‌جوئی ارزی به دنبال خواهند داشت.

صادرات:

به منظور تحقق بخشیدن به توسعة صادرات غیر نفتی که از رئوس مهم برنا‌مه‌های توسعة اقتصادی دولت جمهوری اسلامی ایران است و با توجه به کیفیت بسیار مطلوب محصولات تولید شده، شرکت ابوریحان در طی پنج سال گذشته با همکاری شرکت صادراتی سازمان صنایع ملی ایران (فارمیکو) مبادرت به بازاریابی و شرکت در مناقصه‌های بین‌المللی نموده که با توجه به کیفیت و نوع محصولات ارائه شده این شرکت موفق به صدور چندین محصول به کشورهای الجزایر، لبنان، یمن، … گردیده است.

کامپیوتر: همگام با مدرنیزه کردن ماشین آلات بخش‌های مختلف تولید و آزمایشگاه‌های کنترل و تحقیقات، شرکت ابوریحان اقدام به کامپیوترایز نمودن کلیه صورت‌حسابهای مالی شرکت اعم از فاکتورهای خرید، فروش، صورت موجودی مواد اولیه و بسته‌بندی و همچنین فرمولاسیون و پروداکشن اوردر داروها نموده است.

فصل دوم

تست‌ها که در این جا گفته می‌شود و تست‌های دیگر تماماً مرتبط به گروه شیمی است و تمامی افراد کارشناس شیمی این تست‌ها را انجام دادند و گروه شیمی است و تمامی افراد کارشناس شیمی این تست‌ها را انجام دادند و گروه داروسازان هیچ ارتباطی با این نوع تست‌ها نداشتند. زیرا این تست‌ها مربوط به افراد مشخص شیمی است.

و همچنین دستگاه‌های HPLC و اسیکتوفتوتری و فلورومتر دستگا‌ههایی هستند که کارشناسان شیمی با آن سر و کار دارند تا بتواند بوسیلة این دستگاه‌ها میزان مادة موثر در داروها را بسنجند.

تست Assay (مقدار مادة موثر)

هرگاه مادة اولیه‌ای وارد آزمایشگاه می‌شود آن ماده تست Assay می‌شود تست Assay مقدار مادة موثر در مادة اولیه را نشان می‌دهد. این تست همچنین بر روی قرص‌ها و به طور کلی دارو‌های ساخته شده توسط خود شرکت صورت می‌گیرد و مقدار مادة مؤثر در این داروها بررسی می‌شود. مثلاً بر روی قرص استامینوفن ساخته شده توسط شرکت این تست انجام می‌شود که دیده شود مقدار استامینوفن که باید وارد می‌شد تا محصول مورد دلخواه بدست آید آیا اندازه‌اش درست است یا نه.

تست Content:

در این تست مقدار مادة اصلی یا هورمونی که در دارو وجود دارد را تعیین می‌کنند و فرقش با تست Assay در این است که مقدار هورمون در هر قرص را محاسبه می‌کنند. مثلاً‌ محاسبة قرص LD که یک قرص هورمونی است.

تست Dissolution:

در این تست مقدار حل شدن یا باز شدن قرص را اندازه می‌گیرند. دمای بدن انسان است و دستگاه Dissolution نیز طبق دمای بدن انسان تنظیم می‌شود. را روی مورد نظر را در داخل دستگاه قرار می‌دهند. حلال مورد نیاز دارو آب مقطر می‌باشد. «این دستگاه مقدار زمانی را که دارد باز می‌شود و واکنش می‌دهد را مدنظر قرار می‌دهند.

کد یا دراژه:

لایه‌ای است که دور هورمونی که در داخل قرص قرار دارد کشیده می‌شود تا هضم آن در داخل بدن انسان به راحتی انجام گیرد.

دستگاه HPLC[1]

کروماتوگرافی دستگاهی است که برای انجام کارهای ذیل به کار می‌رود:

الف: جداسازی

ب: شناخت

ج: ارزیابی

این دستگاه با نام دستگاه‌های کارخانه Waters بعنوان پیشگاهی در دنیای نامتناهی کار ماتوگرافی می‌باشد استفاده در آزمایشگاه و آموزش‌های آکادمیک در صنعت نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. در زمینة کروماتوگرافی مایع با کارکرد عالی (HPLC)، که یکی از ابزارهای بی‌مانند Waters است، تمامی اصول علمی وقتی بدست داده و در نهایت آنرا چون مجموعه‌ای بس آسان و دقیق در فضای کروماتوگرافی ارائه کرده است. از آنجائی‌ که کارخانه فوق مصراً خواستار و خواهان بکارگیری طویل المدت دستگاه‌های HPLC به بهترین وجه ممکنه است از این رو در طول هر سال کلاسهای آموزشی خاصی برای منظور فوق و استفاده جامع و دقیق HPLC با حساسیت بسیار بالای آن و بررسی کلیه اشکالات ممکنه و روش مرتفع نمودن آنها دایر می‌کند.

از آنجائیکه فلسفة تشکل و ساختار شرکت صنایع پزشکی جهان، لزوم ارائه خدمات علمی را اولی‌ترین امر در زمینة فعالیت‌های خود می‌داند از این‌رو بخش علمی ـ پژوهشی این شرکت، افزون بر تهیه و ارائه جدیدترین موارد علمی HPLC، برای شناساندن هر چه ژرف‌تر جایگاه علمی ـ کاربردی کروماتوگرافی مایع با کارکرد عالی، تهیه نوشتاری بس جامع و آکادمیک را جهت « آموزش و فرادهی مبانی علمی و عملی HPLC «در راس کارهای خود قرار داده بود.

این نوشتار عمدتاً بر اساس کتاب LIQUID CHROMATOGRAPHY SCHOOL که در دوره‌های آموزشی کمپانی MILLIPORE برای پژوهشگران ارائه می‌شود، تنظیم شده است و به علت پیش‌بینی کلیه مسائلی که تا به امروز در پژوهشهای کروماتوگرافیک دیده شده و نیز مشکلاتی که احتمال بروز آنها ولو با درصد بسیار اندک ممکن می‌نماید، و مآلاً ارائه راه حلهای عملی، با استفاده از صدها مقاله پژوهشی، کتب تراز اول و نیز تجربیات چندین دهه بخش علمی ـ پژوهشی کمپانی MILLIPORE –WATRS چهره بسیار استثنائی بخود گرفته است.

کروماتوگرافی روشی برای جداسازی و آنالیز اجزاء مخلوط می‌باشد که بطور بسیار وسیعی در گونه‌های مختلف خود در راستای مقاصد ذکر شده بکار گرفته شده است. در میان شیوه‌های گوناگون کروماتوگرافی، گاز- کروماتوگرافی از ارزش بسیار والائی برخوردار است ولی کروماتوگرافی ـ مایع به صورت مختلف اعم از کروماتوگرافی کاغذی، غشاء نازک (TLC)، تبادل یونی، نفوذ به ژل و پالایش توسط ژل به سبب عدم کفایت و کارآیی مناسب و زمان طولانی آنالیز، که از سرعت اندک حرکت و عبور فاز متحرک نشئات می‌گرفت، نتوانسته بود به چنان حالت ارزشمندی برسد. تقریباً از سال 1967 امتیازات برجسته کروماتوگرافی مایع در مقایسه با گاز ـ کروماتوگرافی، در رابطه با کارآیی ستون و سرعت آنالیز مطرح و عنوان گردید. این گونه، خاص از کروماتوگرافی مایع در خلال سالیان گذشته اسامی و عناوین مختلفی به خود گرفت که از آن میان می‌توان کروماتوگرافی مایع، با سرعت زیاد

(HIGH-SPEED LIQUID CHROMATOGRAPHY =HSLC)و با کارآیی بالا (HIGH EFF ICIENCY LIQUID CHROM = HELC) و کروماتوگرافی مایع با فشار زیاد یا کارکرد عالی

(HIGH PRESSURE OR HIGH PERF PERMANCE =HPLC) را نام برد. در حال حاضر HPLC ، یعنی کروماتوگرافی مایع با کارکرد عالی مورد پذیرش عامه قرار گرفته است. این اسامی در ارتباط با گاز ـ کروماتوگرافی مطرح شده‌اند. در هر صورت در این شیوه فاز ثابت ماده جامد، مایع، رزین تبادل یونی یا یک پلیمر روزنه‌دار است که در یک ستون فلزی جای گرفته است و فاز متحرک که مایع می‌باشد با فشار از آن عبور می‌کند.

از آنجائی که اغلب مواد آلیط ناپایدار و یا کم فرار هستند بنابراین نمی‌توان مستقیماً آنها را با گاز کورماتوگرافی تحت آنالیز قرار داد و لازم است توسط معرفهای مشتق‌ساز به مشتقات فرار تبدیل شوند. ایجاد مشتقات فرار مناسب، بازماندن مقادیر بس اندکی از معرف مشتق‌ساز به مشتقات فرار تبدیل شوند.

ایجاد مشتقات فرار مناسب، بازماندن مقادیر بس اندکی از معرف مشتق‌ساز، باعث ایجاد پیکهائی می‌شود که در نهایت استنتاج اصولی و درست آنالیز را مختل می‌سازد. حال آن که جداسازی و آنالیز چنان موادی و حتی جداسازی در حوزه وسیعی از مواد داروئی، خوراکی صنعتی و حیاتی با HPLC بطور ایده‌آل انجام پذیر است. از آن جائی که در HPLC دو فاز ثابت و متحرک بطور رقابتی در مورد نمونه آزمایشی عمل می‌کنند (برخلاغ گاز ـ کروماتوگرافی که در آن یک فاز، یعنی فاز ثابت عامل عمل است) بنابراین کلیه جدا سازیهائی که توسط GC امکان پذیر نیست با HPLC براحتی انجام می‌گیرد. علاوه بر آن یکی از مزایای بسیار ارزنده HPLC وجود دتکتوری را انتخاب نمود که اجزاء مورد نظر را مشخص نماید.

سرانجام باید خاطر نشان کرد که در HPLC، دستاوری پیکهای بسیار جالب به مراتب آسانتر از GC، امکان پذیر بوده و بعلاوه تعیین رفتار مواد فوق العاده حساس و دقیق می‌باشد. به هر صورت در مقایسه با سایر گونه‌های کروماتوگرافی، HPLC دارای امتیازات امتیازات زیرین می‌باشد:

1- ستون‌های HPLC را می‌توان به دفعات بسیار زیاد بکار گرفت هیچ نیازی به بازسازی مجدد آن وجود ندارد.

2- آشکارسازی توسط HPLC، فوق العاده بیشتر از دیگر گونه‌های کروماتوگرافی انجام پذیر است.

3- کار با این تکنیک به مهارت خاصی نیاز ندارد و قابلیت ایجاد مجدد شرایط فوق العاده آسان است.

4- ابزارمندی HPLC آن چنان طراحی شده است که به طور اتوماتیک عمل نموده و برآورد و ارزیابی را با دقت پیکوگرم انجام می‌دهد.

5- مدت زمان آنالیز فوق‌العاده اندک است.

6- کروماتوگرافی LC فرآوری، در مقیاسهای بسیار وسیع انجام پذیر است.

H.PLC

کروماتوگرافی مایع با کاکرد عالی (HPLC ) نامی آشنا برای کسانی است که در زمینه آنالیز دستگاهی فعالیت می‌کنند. و اکنون کاربرد وسیعی در کلید آزمایشگاه‌های صنعتی و تحقیقاتی یافته است. همان طور که می‌دانید قلب سیستم HPLC، ستون کروماتوگرافی است که جداسازی مواد، درون آن انجام می‌شود. ستون‌های مورد استفاده در مقیاس آنالیتیکال معمولاً دارای قطر داخلی 2 تا 4.6 میلی‌متر بوده و در نتیجه میزان فلول حلال مورد استفاده در محدوده 0.2 تا2 میلی‌ لیتر در دقیقه قرار می‌گیرد. اما در HPLC امر از ستون‌های با قطر بسیار کمتر استفاده می‌شود که در نتیجه فول حلال مورد استفاده نیز بسیار پائین‌تر از حد مورد استفاده در کروماتوگرافی آنالیتیکال خواهد بود. HPLC بسته به سرعت عبور جریان حلال و قطر ستون‌های مورد استفاده به سه دسته مختلف تقسیم‌بندی می‌شود که جدول شمارة (1) این تقسیم‌بندی را نشان می‌دهد.

Availablc Columns ID

Flow Rate Ranges

LC Type

500, 1mm

10-100

LC

180 ,300mm

1-10

Capllary LC

5075=100

0.1-1

Nano LC

مزایای HPLC

مزایای این نوع از کروماتوگرافی نسبت به نوع آنالیتیکال آن به شرح زیر است:

الف‌ـ مصرف بسایر کم حلال: همانطور که از جدول شماره (1) پیدا است فلوی حلال در محدوده 0.1 تا 100 میکرولیتر بر دقیقه بوده که نشان دهنده کاهش بسیار زیاد در مصرف حلال می‌باشد.

ب- حساسیت بسیار بالاتر: این سیستم‌ها معمولاً حساسیت حداقل 100 برابر سیستم‌های آنالیتیکال دارا می‌باشند.

ج- امکان تزریق بسیار کم نمونه: این امر به خصوص در آنالیز‌های بیوشیمیایی و نور شیمیایی که مقدار نمونه‌ها ممکن است بسیار کم باشند اهمیت می‌یابد.


روش تحقیق نظریه نقطه تثبیت

همه ما چه مرد و چه زن قطعا گاهگاهی با مساله وزن و تغییرات آن برخورد داشته ایم و حتی ـ به ویژه در دوره نوجوانی و جوانی ـ در این باره متحمل هزینه های هنگفتی شده ایم هر چند که مساله وزن ، چاقی و لاغری مساله ای تازه در جامعه بشری نیست اما تغییرات فرهنگی جدید ، رسانه ها ، مدها و… همگی سبب حساسیت مردم در این باره شده است فرهنگ جدید با تاکیدی که برل
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 20 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 31
روش تحقیق نظریه نقطه تثبیت

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

بیان مسئله :

همه ما چه مرد و چه زن قطعا گاهگاهی با مساله وزن و تغییرات آن برخورد
داشته ایم . و حتی ـ به ویژه در دوره نوجوانی و جوانی ـ در این باره متحمل هزینه های هنگفتی شده ایم . هر چند که مساله وزن ، چاقی و لاغری مساله ای تازه در جامعه بشری نیست اما تغییرات فرهنگی جدید ، رسانه ها ، مدها و… همگی سبب حساسیت مردم در این باره شده است . فرهنگ جدید با تاکیدی که برلاغری و زیبایی اندام دارد . و با بهره گرفتن از ابزارهایی چون رسانه ها بویژه تلویزیون و سالن های مد و آکتورهای سینما و غیره توانسته است تاثیر فراوانی بر تفکر بشر امروزی گذاشته و او را بیش از پیش نسبت به وزن بدن و وضعیت ظاهری خود حساس نماید. حتی گاهی اهل علم نیز دراین جریان تاثیر داشته اند مثلا تاکید زیاد پزشکان و پژوهشگران بر اینکه چاقی و اضافه وزن سبب بسیاری از بیماریهای قلبی ـ عروقی ، دیابت و… می گردد ، در این مورد چندان بی تاثیر نبوده است. البته رابطه چاقی و بیماریهای مختلف بوسیله بسیاری از پژوهش ها مورد اثبات قرار گرفته است ، اما مساله این است که توجه عادی با توجه بیمار گونه و حساسیت بیش از حد متفاوت است . بر اثر همین حساسیت های بی مورد است که بیماریهای روانی با عنوان اختلالات خوردن ( Bulimia , Anorexicuu) به وجود می آیند.

گرد آورنده این مبحث بخاطر اهمیتی که این مساله در جامعه کنونی ما پیدا کرده است و نوجوانان و جوانان به ویژه دختران وقت و انرژی و هزینه زیادی را صرف رسیدگی به آن می کنند ، بر آن شد که درباره پایه و اساس این مساله ( وزن و تغییرات آن ) که به نظریه نقطه تثبیت (Set point theory) معروف شده است ، اطلاعاتی کسب نماید .

ادبیات پژوهش :

هر چند که کتابهای بسیاری در زمینه فربهی ، لاغری و اختلالات خوردن ( بی اشتهایی و پرخوری عصبی ) مطالب زیادی آورده اند ، اما درمورد پایه و اساس این تغییرات یعنی نظریه نقطه تثبیت (Set point theory) درکمتر کتابی به طور مستقیم اشاره شده است ، بنابراین در بخش ادبیات پژوهش ، مطالبی که تلویحا به این موضوع اشاره داشته نیز آورده شده و کمتر به حیطه خود اختلالات خوردن پرداخته شده است .

یکی از کتابهایی که به طور مستقیم به نظریه نقطه تثبیت اشاره کرده است کتاب روانشناسی مرضی تحولی دکتر دادستان ( جلد دوم ) است که در بخشی تحت عنوان عوامل زیست شناختی عمل هیپوتالاموس را ایجاد کننده نقطه تعادل وزن می داند . در این بخش چنین آمده است :

«[1]در دهه های اخیر ، تاثیر عوامل ژنتیکی ـ زیست شناختی در بروز اختلالهای تغذیه به صورت گسترده ای مورد بررسی قرار گرفته اند . تحقیقات نشان داده اند که وقتی یکی از همشکمان تک هسته ای به اختلال تغذیه مبتلا می شود احتمال ابتلای همشکم دیگر 50% است . در حالی که چنین مطابقتی در همشکمان دو هسته ای فقط 10% گزارش شده است. »

ـ احتمال ابتلای یکی از بستگان بیمار به این اختلال را بین 2 % تا 73% تخمین زده‌اند و خطر ابتلای یک خویشاوند مونث فرد مبتلا را پنج بار بیش از گروه کنترل دانسته‌اند.

( استروبر و همکاران 1985) . این یافته ها جنبه خانوادگی اختلالهای تغذیه را برجسته میسازند و نشان می دهندکه فراوانی آنها درخانواده افراد مبتلا به طور معناداری بیشتر است.

در سالهای اخیر ، پژوهشگران کوشش کرده اند تا چگونگی تاثیر عوامل زیست شناختی بر اختلالهای تغذیه را تعیین کنند . پاره ای از محققان بر این باورند که افراد مبتلا به اختلال پرخوری ، از لحاظ فیزیولوژیکی نیاز فراوانی به کربوهیدراتها دارند و به همین دلیل در خلال بحران پرخوری ، همواره مواد غذایی کربوهیدات را ترجیح می دهند . همچنین طرفداران این نظریه ، به حساس بودن افراد مستعد پرخوری به مواد غذایی واجد کربوهیدرات اشاره کرده اند و متذکر شده اند که باخوردن مواد کربوهیدرات دار تمایل آنها نسبت به این مواد بیشترمی شود و در نتیجه ، باز هم مقدار مصرف آنها را افزایش می دهند تا این میل را ارضا کنند . ( ورتمن 1983) . مع هذا باید گفت که هنوز محققان نتوانسته اند به دلایلی برله یا علیه این نظریه دست یابند. (کامر 1995)

ـ پژوهشگران دیگری در قلمرو زیست شناختی به نقش هیپوتالاموس و مفهوم «نقطه تعادل وزن» (weight set point) برای تبیین فرآیند تحول و استقرار اختلال های تغذیه توجه کرده اند . ( گروسمن 1990)

هیپوتالاموس بخشی از مغز است که ضمن کمک به حفظ کنش های بدنی متعدد ، بر سیستم غدد مترشحه از راه غده هیپوفیز اثر می کند ، به وسیله ذخیره غنی رگهای خونی خود به تغییرات شیمیایی خون پی می برد و به اطلاعات نورونی درباره رویدادهای جسمانی پاسخ می دهد.

پژوهشگران توانسته اند دو کانون جداگانه کنترل تغذیه در هیپوتالاموس را از یکدیگر متمایز کنند. ( گروسمن 1990)

هیپوتالاموس جانبی (LH) ناحیه کناری هیپوتالاموس است که فعالیت آن احساس گرسنگی را به وجود می آورد . وقتی این ناحیه را در آزمایشگاه حیوانی به وسیله الکتریسیته تحریک می کنند ـ حتی اگر حیوان سیر باشد ـ به خوردن ادامه میدهد . از سوی دیگر ، تخریب LH موجب می شود تا حیوان از خوردن امتناع کند ، حتی اگر به شدت گرسنه باشد.

به طور خلاصه ، تقطه تعادل وزن یک فرد ، منعکس کننده طیف وزن بدنی اوست که با درنظر گرفتن تاثیر عوامل ژنتیکی ، شیوه های تغذیه زودرس و نیاز جسمانی وی به حفظ تعادل درونی ، برای آن فرد ، بهنجار محسوب می شود . ( لوین 1987) . در صورتیکه وزن به طور معنا داری از نقطه تعادل فردی پایین تر بیاید، هیپوتالاموس با تغییر کنش وری زیست شناختی ، فرآیند فکری و رفتار در صدد بر می آید تا وزن را به نقطه تعادل برگرداند. ( پالیوی و هومن 1985).

از دیدگاه نظریه «نقطه تعادل وزن»هنگامی که افراد رژیم غذایی سختی را پی می گیرند ، احتمالا وزن آنها از نقطه تعادل پایین تر می رود و مغز آنها فعالیت جبرانی را آغاز می کند. نشانه های روانشناختی ناشی از گرسنگی مانند دلمشغولی نسبت به غذا ، ذخیره مواد غذایی ومیل به پرخوری . نشانه های کوشش های هیپوتالاموس دراستقرار مجدد « نقطه تعادل وزن » به حساب می آیند . در یک حرکت جبرانی دیگر ، هیپوتالاموس به تنظیم شرایط بدنی به گونه ای می پردازد که سلولهای چربی در سراسر بدن مقادیر زیادی از چربی را نگه می دارند.( وولی و وولی 1985)

وقتی چنین شرایطی بوجود می آید، کسانی که رژیم غذایی سختی را دنبال می کنند متوجه کانون دیگر هیپوتالاموس یا هیپوتالاموس میانی (VMH) قسمت پایین و میانی هیپوتالاموس است که فعالسازی آن موجب از بین رفتن گرسنگی می شود و تحریک آن بوسیله الکتریسیته ، حیوانات آزمایشگاهی را از خوردن باز می دارد. تخریب این کانون ، جریان هضم غذا در سطح معده و روده ها را تسریع می کند.مقدار مصرف غذا را افزایش می دهد و احتمالا به چاقی منجر می شود( دوگان و بون 1986)

در حال حاضر ، محققان بر این باورند که عمل متوالی LH و VMH به تنظیم «میزان الحراره وزن» ( Weight termostat) دربدن کمک می کند و موجب می شود تا افراد بتوانند بدن خود را در سطح وزن خاصی که « نقطه تعادل وزن» نامیده می شود نگه دارند . ( گارنر، گارفنیکل 1985) وقتی وزن یک فرد از این نقطه تعادل پایینتر می آید، LH فعال می شود و وزن کاهش یافته را با ایجاد گرسنگی و مصرف غذا ترمیم می کند. همچنین سطح سوخت و ساز بدن یعنی سطح مصرف انرژی آن را کاهش می دهد. هنگامی که وزن یک فرد از نقطه تعادل بالاتر می رود، VMH فعال می شود تا با کاهش گرسنگی وافزایش سطح سوخت و ساز ، وزن بدن را به نقطه تعادل آن باز گرداند.

به طور خلاصه، نقطة تعادل وزن یک فرد، منعکس کنندة طیف وزن بدنی اوست که با در نظرگرفتن تأثیر عوامل ژنتیکی،‌ شیوه های تغذیه زودرس و نیاز جسمانی وی به حفظ تعادل درونی، برای آن فرد، بهنجار محسوب می شود. (لوین 1987). در صورتیکه وزن به طور معناداری از نقطة‌ تعادل فردی پایین تر بیاید، هیپوتالاموس با تغییر کنش وری زیست شناختی، فرآیند فکری و رفتار در صدد بر می آید تا وزن را به نقطة تعادل برگرداند. (پالیوی و هومن 1985).

از دیدگاه نظریة «نقطة تعادل وزن» هنگامی که افراد رژیم غذایی سختی را پی می‌گیرند، احتمالاً وزن آنها از نقطة‌ تعادل پایین تر می رود و مغز آنها فعالیت جبرانی را آغاز می کند. نشانه های روانشناختی ناشی از گرسنگی مانند دلمشغولی نسبت به غذا، ذخیرة مواد غذایی و میل به پرخوری.

نشانه های کوشش های هیپوتالاموس در استقرار مجدد «نقطة‌ تعادل وزن» به حساب می آیند. در یک حرکت جبرانی دیگر، هیپوتالاموس به تنظیم شرایط بدنی به گونه ای می پردازد که سلولهای چربی در سراسر بدن مقادیر زیادی از چربی را نگه می دارند. (وولی و وولی 1985).

وقتی چنین شرایطی بوجود می آید، کسانی که رژیم غذایی سختی را دنبال می‌کنند متوجه می شوند که کم کردن وزن ـ به رغم کاهش مقدار غذا ـ بیش از پیش مشکل می شود و به محض برقراری مجدد عادتهای غذایی ، فرد به سرعت به وزن نخستین خود باز می گردد. ( اسپانس 1998) . این فعالیتهای جبرانی که ناشی از نیاز بدن به حفظ تعادل درونی است این ترس را در افرادی که دارای رژیم غذایی هستند بر می انگیزد که در معرض خطر از دست دادن مهار وزن و شکل ظاهری خود هستند.

هنگامی که مغز و بدن برای بالا بردن وزن و رساندن آن به نقطه تعادل فعالیت خود را آغاز می کنند ، افراد تابع رژیم غذایی ، به نوعی مبارزه علیه این فعالیتهای جبرانی دست می زنند . برخی از آنها به ظاهر در این مبارزه « موفق» می شوند ، به کاهش وزن خود ادامه می دهند ، تغذیه خود را تقریبا به طور کامل مهار می کنند و به سوی روان بی‌اشتهایی « ریخت محدود کننده » گام برمی دارند . پاره ای دیگر ، در این زمینه الگوی «پرخوری / تخلیه ای » و یا اختلال پرخوری سوق می دهد . این افراد به یک « بن بست روانشناختی » می رسند که در آن رژیم سختی که برای مهار گرسنگی و احساس تنش ناشی از آن دنبال کرده اند، موجب شده است که بیش از پیش احساس گرسنگی کنند، دچار ناپایداری هیجانی شوند و تمایل بیشتری به خوردن داشته باشند.

البته این نکته هنوز مبهم است که چرا پاره ای از افراد ( واجد ریخت روان بی اشتهایی محدود کننده ) می توانند مکانیزم تعادل وزن بدن خود را مهار کنند ، در حالیکه برخی دیگر ، در چرخه « پرخوری ـ تخلیه ای » گرفتار می شوند . شاید تفاوت های روانشناختی مهمی بین افراد روان بی اشتها و پرخور وجود داشته باشد و یا شاید سبک وسواسی مبتلایان به روان بی اشتهایی آنها را قادر می سازد تا محدودیت رژیم غذایی خود را به ـ رغم فشارهای مغزی برای بدست آوردن وزن ـ حفظ کنند ، در حالیکه بر انگیختگی افراد پرخور هر نوع مقاومت در برابر میل به خوردن را برای آنها ناممکن می سازد . از سوی دیگر ، تفاوت سطوح تعارضی در خانواده های دو گروه یا نوعی آمادگی زیست شناختی می تواند مبین مسیرهای متفاوتی باشد که افراد روان بی اشتها و پرخور دنبال می کنند .» ( دادستان – مرضی تحولی جلد دوم – ص 135 تا 138)

ـ همچنین درکتاب روانشناسی فیزیولوژیک جیمز کالات ، چاقی و لاغری را حاصل متابولیک پایه بدن می داند و لاغر شدن افراد چاق را بسیار مشکل می داند:

«[2]وزن بدن ، هم پیامد مقدار غذای صرف شده و هم میزان انرژی مصرف شده می باشد. برای افراد چاق این امکان وجود دارد تا وزنشان را با پیروی از برنامه های ورزشی منظم که سبب می شود مواد غذایی بیشری متابولیک شوند، از دست دهند . ( تامسون ، 1982)

متاسفانه بیشتر افراد چاق و دارای مشکلات اضافه وزن اتخاذ یک برنامه ورزشی را برای مدت طولانی مشکل می یابند.

بیشتر کالری هایی که افراد مصرف می کنند ، برای متابولیسم پایه ، و نه ورزش ، مصرف می شود . متابولیسم پایه فرایند نسبتا ثابتی است که گرما را در بدن ایجاد می کند . افراد از نظر متابولیسم پایه با یکدیگر به طور معنا داری تفاوت دارند افرادی که دارای میزان متابولیسم پایه بالاتری هستند دمای بدن بالاتری را به دست نمی آورند . آنها از دیگر افراد گرمای بیشتری را تولید می کنند اما آن را به محیطشان باز میگردانند . افراد دارای میزان متابولیک پاینتر، گرمای کمتری را تولید می کنند اما آن را بهتر حفظ می‌کنند.

به علت وجود چنین تفاوت هایی درمتابولیک این امکان وجود دارد که شخص که تنها مقدار متوسطی غذا می خورد اضافه وزن داشته ، اما شخص دیگری که حتی غذای بیشتری می خورد لاغر باشد میزان متابولیک به عواملی بسیار ـ از جمله احتمالا عوامل ژنتیکی ـ بسیار دارد . به همین قیاس ، تفاوت های ژنتیکی تاثیر زیادی بر وزن بدن می گذارند . طبق یک مطالعه بر روی 540 کودک فرزند خوانده در دانمارک که به سن بزرگسالی رسیده بودند ، وزنشان همبستگی بسیار بالایی با بستگان بیولوژیکی داشت و نه بستگاه اکتسابی . این پژوهش تلویحا می رساند که تفاوت های ژنتیکی در میزان متابولیک منجر به تفاوتهایی در وزن بدن بزرگسالان می شود نتیجه فوق را نمی توان با اطمینان پذیرفت مگر آنکه پژوهشگری یک مطاله طولی انجام دهد یعنی رابطه بین تفاوت های اولیه در هنگام تولد با تفاوت های بعدی ناشی از رشد را در وزن بدن بررسی کند . با این حال ، به نظر می رسد که بین این دو ، رابطه ای وجود دارد.

با اظهار تاسف برای افرادی که علاقه مند به کاهش وزن بدن خود هستند باید گفت که کاهش در میزان خوراک غذایی منجر به کاهش جبرانی در میزان متابولیک بدنتان و سوخت و ساز سلولی می شود. ( مک مین 1984) . به بیان دیگر ، اگر شما خواهان یک رژیم غذایی با کالری کم هستید ، میزان متابولیک و سوخت و ساز سلولی کاهش خواهند یافت . قصدمان این نیست که بگوییم افراد چاق نمی توانند وزنشان را کم کنند ، بلکه فقط منظورمان این است که این روش مشکلاتی را در ابتدای کاهش چند پوند از وزن بدن به وجود می آورد»( کالات – روانشناسی فیزیولوژیک – 511 و 512)

درکتاب زمینه روانشناسی هیلگارد چنین آمده است :

«[3]برنامه ی لاغری و نقطه ی تنظیم . استفاده از داروهای لاغری می تواند پیامدهای مختلفی داشته باشد. دارویی ممکن است مستقیما اشتها را کور کند و احساس گرسنگی را تقلیل دهد . دارویی دیگر ، مثلا فن فلورامین ،به جای کور کردن اشتها ممکن است نقطه ی تنظیم وزن بدن را پایین بیاورد ( استانکارد 1982)

در این موارد تا وقتی وزن بدن بیش از نقطه ی تنظیم « کاهش یافته » باشد ، دارو اثری شبیه فرونشاندن مستقیم اشتها دارد . همینکه وزن بدن به پایین تر از نقطه ی تنظیم برسد . اشتها به حد لازم برای حفظ وزن بدن افزایش می یابد . به محض اینکه مصرف دارو قطع شود. نقطه ی تنظیم به سطح پیشین باز می گردد و شخص وزنی را که از دست داده بود دوباره به دست می آورد. نکته ی آخر اینکه برخی داروها از قبیل نیکوتین می توانند از این راه به کاهش وزن کمک کنند که میزان سوخت و ساز یاخته ها را به سطحی حتی فراتر از میزان دوره ی استراحت برسانند .

یکی از دلایل استقبال روانشناسان از فرضیه ی نقطه ی تنظیم این است که در انسانها و حیوانهای فربه پس از قطع برنامه ی غذایی . گرایشی به بازگشت به وزن سابق دیده می شود . برخلاف آنچه در مورد بچه موشها گفته شد ، حتی برداشتن ذخایر چربی موشهای بالغ به روش مکش چربی هم اثر چندان پایداری در کاهش وزن آنها ندارد و چربی باز در جای دیگری از بدن حیوان جمع می شود. در مورد بزرگسالان چاق نیز که روش مکش چربی درموردشان اجرا شده ، همین نتیجه به دست آمده است . به اعتقاد برخی پژوهشگران ، همینکه بافت چربی به حد سطح بزرگسالی رسید . درهمان سطح باقی می ماند . و از این مرحله به بعد ، مغز تغییرات همین سطح چربی را ردیابی می کند و به تبع آن بر احساس گرسنگی تاثیر می گذارد . برای مثال اخیرا یک « ژن چاقی» درموشها کشف شده که تصور می رود حاوی رمز ژنتیکی توانایی یاخته های چربی در تولید نوعی پیام سیری از نوع شیمیایی باشد . موشهایی که فاقد این ژن باشند. چاق می‌شوند .معمولا هر چه چربی بیشتر باشد ، پیامهای سیری بیشتری درخون رها می شود. هنوز معلوم نیست که چاقی آدمیان نیز ناشی از اختلال در عامل یا ژن سیری باشد . اما فرض ثابت ماندن سطح ذخیره ی چربی می تواند توضیحی باشد از اینکه چرا بعضی از افراد پس ازکاهش وزن خود یا رژیم غذایی نمی توانند وزن خود را در حد کاهش یافته حفظ کنند و دوباره چاق نشوند»( براهنی – روانشناسی هیلگارد)

درکتاب اصول و بیماریهای تغذیه ترجمه علی اکبر شریفی اینگونه می خوانیم :

«[4]در افراد چاق چربی به آهستگی ذخیره می شود . درک این مسئله به نظر بسیار مشکل می آید که چگونه برخی از مردم می توانند تقریبا در تمام مدت عمر خود در یک وزن ثابت با محتوای انرژی حدود191000 کیلو کالری باقی بمانند در حالی که در مدتی بیش از 60 سال به طور متوسط هر روز 2400 کیلو کالری دریافت می کنند . به این ترتیب تنها تفاوت بسیار جزئی بین مقدار دریافت و مقدار مصرف میتواند سبب تغییر سریع در ذخایر انرژی بدن شود.

بر این اساس قبلا می پنداشتند که مقدار انرژی دریافتی توسط سیستم بسیار حساسی کنترل می شود که با روشهایی چربی بدن را تنظیم می کند. در عمل ، تنظیم دریافت غذایی تا این اندازه دقیق نیست و هر روز تغییرات قابل توجهی می کند که به نظر نمی‌رسد رابطه ای با تغییرات انرژی بدن داشته باشند . اما اگر تفاوت بین دریافت و مصرف انرژی زیاد باشد برخی سیستم های فیزیولوژیک آن را شناسایی کرده از طریق تنظیم اشتها آنرا تعدیل می نمایند . به همین دلیل است که ورزش شدید پس از چند روز موجب غذا خوردن بیشتر می شود و رقیق کردن پنهانی غذا هم درنوزادان وهم در بزرگسالان ، پس از چند روز افزایش جبرانی در دریافت غذایی را به دنبال دارد به طوری که سبب می گردد تا کمبود انرژی به حداقل برسد . شواهد جدید حاکی از آنست که بزرگسالان چاق نیز مانند کسانی که وزن طبیعی دارند، به این تغییرات نهانی در دانسیته انرژی رژیم غذایی حساس هستند، اما نقطه تنظیم آنها برای کنترل دریافت غذا به دلایل ناشناخته ای در سطحی بالاتر از نرمال تنظیم شده است.

بخش دیگر تنظیم انرژی عبارتست از تغییر مصرف انرژی در پاسخ به تغییرات دریافت انرژی ، فعالیت فیزیکی در محرومیت نسبی به غذا (Semistarvtion) کاهش می یابد و با تغذیه مجدد افزایش می یابد . این تغییرات بر بخش مهمی از مصرف انرژی تاثیر می گذارد . انواعی از فرایندهای متابولیک انرژی خواه نیز بر اساس محتوای انرژی رژیم غذایی دگرگون می شوند و تغییرات میزان چربی بدن را به حداقل می رسانند . بنابراین هم میزان دریافت و هم میزان مصرف نوسان می یابد تا به حفظ موازنه انرژی کمک کند. به علت همین فرآیندهای تنظیم مرکب است که فقط تغییرات بسیار جزئی در وزن بدن و محتوی چربی آن دیده می شود.


شرح حال روانپزشکی و وضعیت روانی

هدف مصاحبه تشخیصی جمع آوری اطلاعاتی است که به معاینه کننده کمک می کند تشخیص گذاری نماید تشخیص درمان را هدایت کرده و به پیش بینی سیر آتی اختلال بیمار کمک می کند تشخیص های روانپزشکی بر پدیده شناسی توصیفی مبتنی هستند نشانه ها ، علائم ، و سیر بالینی
دسته بندی روانپزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 21 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 39
شرح حال روانپزشکی و وضعیت روانی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه :

مصاحبة بالینی : شرح حال روانپزشکی و وضعیت روانی

هدف مصاحبه تشخیصی جمع آوری اطلاعاتی است که به معاینه کننده کمک می کند تشخیص گذاری نماید . تشخیص درمان را هدایت کرده و به پیش بینی سیر آتی اختلال بیمار کمک می کند .

تشخیص های روانپزشکی بر پدیده شناسی توصیفی مبتنی هستند : نشانه ها ، علائم ، و سیر بالینی .

معاینة روانپزشکی از دو جزء تشکیل یافته است : ( 1 ) شرح حال ، که سیر بیماری های فعلی و قبلی را شرح داده و اطلاعات شخصی و خانوادگی را به دست می دهد و معاینه وضعیت روانی ، که ارزیابی رسمی تفکر ، خلق و رفتار فعلی بیمار است . خلاصه زیر مدلی برای چگونگی سازماندهی معمول این اطلاعات است . همه عناوین باید مورد توجه قرار گیرند اما نیازی به رعایت سفت و سخت آنها نیست .

علائم و نشانه های بالینی و روانپزشکی :

روانپزشکان توانائی کشف شرایط روانی را به چند دلیل می آموزند : گذاشتن تشخیص دقیق ، انجام درمان مؤثر ، ارائه پیش آگهی قابل اعتماد ، تحلیل مسائل روانپزشکی حتی الامکان بطور کامل ، و برقراری ارتباط مفید با سایر متخصصین . برای رسیدن به این اهداف ، آن ها باید در زبان روانپزشکی تبحر پیدا کنند : باید شناخت و تعریف علائم و نشانه های رفتاری و هیجانی را بیاموزند و در مشاهده دقیق و توصیف واضح پدیده های روانی روانپزشکی مسلط گردند.

بسیار از علائم و نشانه های روانپزشکی ریشه در رفتار طبیعی دارند و می توان آن ها را به عنوان نقاط متفاوتی روی طیفی از بهنجاری تا بیمار گونگی تصور نمود .

تشخیص و طبقه بندی در روانپزشکی :

سیستم های طبقه بندی تشخیص های روانپزشکی چندین هدف دارند : (1) تفکیک یک تشخیص روانپزشکی از دیگری ، به طوری که پزشک مؤثرترین درمان را پیشنهاد کند ؛ (2) ارائه زبانی مشترک بین اهل فن بهداشت روانی ؛ (3) جستجوی علل اختلالات روانی که هنوز نامعلوم هستند . دو طبقه بندی بسیار مهم روانپزشکی عبارتند از : راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی ( DSM) ، که در ایالات متحده مورد استفاده قرار می گیرند ، و طبقه بندی آماری بین المللی بیماری های و مسائل بهداشتی وابسته (ICD) ، که در اروپا کاربرد دارد . هر سیستم از برخی جهات با هم فرق دارند ، اما کاملاً مشابه هستند . طبقه بندی مورد استفاده در این کتاب بر متن بازنگری شده چهارمین ویر است (DSM-IV-TR) DSM است که در سال 2000 توسط انجمن روانپزشکی آمریکا به چاپ رسیده است .

دمانس و اختلالات روانی ناشی از اختلال طبی عمومی :

اختلالات شناختی با تخریب قابل ملاحظه در کارکردهائی نظیر حافظه ، قضاوت ، زبان و توجه مشخص است . این تخریب نشان دهنده تغییر از خط پایه است ، دلیریوم با اختلال در هشیاری و بروز علائم در یک دورة زمانی کوتاه مشخص است . دمانس با تخریب شناختی کلی ، از جمله نقص های حافظه ، علیرغم سطح بهنجار هشیاری و بیداری مشخص می باشد.

اختلالات نسیاتی با کاهش حافظه بدون تخریب شناختی دیگر مشخص هستند . اختلالات روانی ناشی از اختلال کلی طبی یک عده علائم روانی تعریف می شوند که مستقیماً از اختلال طبی یا نورولوژیک ناشی می شوند ( مثل افسردگی ناشی از تومر لوب پیشانی ). اختلالات شناختی نیز ممکن است از مسائلی نظیر ضربه ، اختلال سوء مصرف مواد ، سموم یا داروها ناشی شوند . این اختلالات می تواند توأم باشند ( مثل دلیریوم حاد که دمانس دیرپا را پیچیده تر می سازد ) .

جنبه های عصبی – روانپزشکی HIV و AIDS

AIDS یک بیماری است که در آن ویروس نقص ایمنی انسان ( قبلاً HIV-I گفته می شود ) موجب تخریب شدید ایمنی سلولی می گردد ، که به عفونت های فرصت طلب ، نئوپلاسم ها ، سندرم های با ارتباط مستقیم با ویروس و مرگ می انجامد . گفته می شود که در سراسر جهان 22 میلیون نفر با HIV آلوده شده اند و 12 میلیون مرگ از این آلودگی حاصل شده است . AIDS را می توان یک بیماری مغزی تلقی کرد چون بیش از 50% افراد آلوده تظاهرات عصبی – روانی دارند . تغییرات نوروپاتوژیک در 90% بیماران مبتلاً به AIDS در کالبد شکافی مشاهده شده است . ده درصد بیماران شکایات CNS به عنوان نشانه های اولیه اختلال مطرح می کنند .

میزان اختلالات خلقی ، اضطرابی ، سوء مصرف مواد ، و انطباق مربوط AIDS و اختلالات وابسته به HIV بالا است . کشف داروهای آنتی رتر و ویرال در ترکیبات قوی
( Cocktails) ماهیت اختلال را برای بسیاری از بیماران به یک مدل بیماری مزمن تبدیل کرده است . این تحول چالشی تازه را در مداوای بیماران که باید با یک بیماری مزمن زندگی کنند و با هزینه و اثرات جانبی رژیم های دارویی ضد HIV بسازند بوجود آورده است .

اختلالات وابسته به الکل :

الکل قابل وصول ترین و از نظر فرهنگی پذیرفته ترین مادة سوء مصرفی ( در آمریکا ) است . نود درصد مردم در جوامع غربی زمانی در طول عمر خود الکل مصرف می کنند . و مسائل وابسته به الکل را بخش کلیدی در هر ارزیابی روانپزشکی می سازد.

تقریباً هر مسئلة بالینی مطرح شده می تواند مربوط به اثرات سوء مصرف ، وابستگی ، ترک یا مسمومیت با الکل باشد . تعریف الکلیسم بر قرائن تخریبهای مکرر حاصل از الکل در زمینه های متعدد کارکرد زندگی ، که علیرغم آن شخص به مصرف الکل ادامه می دهد ، اشاره دارد .

هر چند الکلیسم توصیف کنندة‌ یک اختلال روانی خاصی نیست ، اختلالات مربوط به الکلیسم را می توان به سه گروه تقسیم کرد ‍: (1 ) اختلالات مربوط به اثر مستقیم الکل بر مغز [ از جمله مسمومیت الکلی ( مستی ) محرومیت ( ترک ) و هالوسینوز الکلی ] ، و (2) اختلالات مربوط به رفتار وابسته به الکل ( سوء مصرف الکل و وابستگی )، و (3) اختلالات مربوط به اثرات پایدار ( از جمله اختلالات نسیانی و دمانس پایدار وابسته به الکل ، آنسفالوپاتی ورنیکه ، و سندرم کورساکف ) که تمام اختلالات وابسته به الکل DSM-IV-TR را نشان می دهد .

سایر اختلالات وابسته به مواد :

اختلالات وابسته به مواد یک مسأله گسترده بهداشت عمومی است که در زمینه های گوناگون کارکرد و ایجاد ناتوانی می کند ( در ایالات متحده ) 37% جمعیت حداقل یک بار ماده ای ممنوع را آزمایش کرده اند . بیش از 15% جمعیت ایالات متحدة بالای 18 سال مسائل سوء مصرف جدی مواد دارند . تقریباً دو سوم تا سه چهارم بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد تشخیص های روانپزشکی توأم دارند . سندرمهای ناشی از مواد ممکن است طیف کامل بیماریهای روانی از جمله اختلالات خلقی اساسی ، پسیکوتیک و اضطرابی را تقلید کنند .

این پدیده های اختلالات غنی برای پژوهش های روانپزشکی شمرده می شوند . (همینطور که با مدل فن سیکلیدین اسکیزوفرنی پژوهش در مورد فعالیت گیرنده N میتل D-- آسپارتیت [NMDA] نیز صورت گرفت )‌. در کار بالغین اختلالات سوء مصرف مواد همیشه باید به هنگام تشخیص و درمان اختلالات روانی در مد نظر باشد .

بالعکس ، بیمارانی که با اختلال اولیه سوء مصرف مواد رجوع می کنند باید از نظر توأم بودن بیماری ( dual diagnosis ) که ممکن است در سوء مصرف یا وابستگی مواد نقشی داشته باشد شوند .


اسکیز و فرنی :

اسکیزوفرنی ( Schizophrenia ) اختلالی پسیکوتیک با علت نامعلوم و تظاهر گوناگون است با علائم مثبت و منفی ( کمبودی ) مشخص می باشد .

اسکیزوفرنی هر چند اختلالی شناختی نیست غالباً تخریب شناختی ( مثل تفکر عینی ، اختلال پردازش اطلاعات ) بوجود می آورد . علائم اسکیزوفرنی تأثیر نامطلوب بر تفکر ، احساسات ، رفتار و عملکرد اجتماعی و شغلی می گذارد .

این بیماری معمولاً مزمن است و سیری دارد که از مرحلة مقدماتی ، فعال و باقیمانده می گذرد . مراحل مقدماتی و باقیمانده با فرمهای خفیف علائم فعال ، نظیر باورهای غریب و تفکر سحر آمیز و نیز کمبودهایی در مراقبت از خود و روابط بین فردی شخص هستند.

اسکیزوفرنی به عنوان یک بیماری مغزی ، با نابهنجاریهایی ساختمانی و کارکردی مشهود در مطالعات تصویرگیری مغز و نیز یک جزء ژنتیک که در مطالعات دوقلوها مشاهده شده ، تثبیت گردیده است .

ارزیابی بیماری مبتلا به اختلال روانی :

مصاحبه با بیمار :

× زمان مورد نیاز برای اولین مصاحبه نیم تا یکساعت ( براساس شرایط ) می باشد . برای مصاحبه های بعدی نیم ساعت پیشنهاد می شود .

× در مطب و یا محل کار روانپزشک ، صندلی هایی که برای بیمار و روانپزشک در نظر گرفته شده اند ، باید ارتفاع برابر داشته باشند ، به طوری که هیچیک ( پزشک و بیمار ) از بالا به دیگری نگاه نکنند . در صورتی که در محل کار چند صندلی وجود داشته باشد پزشک باید صندلی خودش را انتخاب کند و سپس اجازه دهد بیمار برای نشستن صندلی مورد نظر خود را برگزیند .

× در صورتی که احتمال خطرناک بودن بیمار برود ، باید در اتاق باز گذاشته شود پـزشک نزدیک به در بنشیند و فرد دیگری در خارج یا داخل اتاق حضور داشته باشد.

× در برخی بیماران باید نکات ویژه ای را رعایت کرد :

  1. 1. بیمار مبتلا به اختلال هذیانی .
  2. 2. نباید به طور مستقیم با هذیان بیمار مخالفت کرد .

3. از سوی دیگر پزشک نباید وانمود کند که هذیان بیمار را پذیرفته است .

4. بهترین نحوة برخورد با بیمار مبتلا به اختلال هذیانی فهماندن این نکته به اوست . که : برخی ممکن است عقیدة‌ او را بپذیرند و برخی ممکن است آن را قبول نداشته باشند .

5. بهتر است در هنگام مصاحبه با بیمار به اختلال هذیانی توجه را بر احساسات ترس ها و امیدهای بیمار ، که زیربنای باور هذیانی او را تشکیل می دهند معطوف کرد تا بتوان دریافت که هذیان چه عمل ویژه ای را برای بیمار انجام می دهد .

بیمار دارای رفتار تهاجمی :

بکرات ، روانپزشک در بیمارستان با بیماری که دارای رفتار تهاجمی بوده ، اکنون به طریقی مهار شده است ( به عنوان مثال دستانش را بسته اند . ) مواجه می شود .

در ابتدا باید بیمار را از نظر توانایی انجام مصاحبه ( برقراری ارتباط کلامی ، از دست نرفتن واقعیت . ) بررسی کرد. در صورتی که نتوان با بیمار مصاحبه کرد ، درمان آغاز خواهد شد . در صورتی که مصاحبه امکانپذیر باشد باید بیمار را از نظر احتمال بروز رفتار تهاجمی ارزیابی کرد ( می توان این موضوع را به طور مستقیم از بیمار پرسید . ) در صورتی که احتمال بروز رفتار تهاجمی وجود نداشته باشد ، می توان بیمار را رها کرد و با او مصاحبه کرد .

در هر صورت در هنگام مصاحبه باید حداقل یک نفر دیگر نیز حضور داشته باشد .

·در هـنگام مصاحبه با بیمار که رفتار تهاجمی دارد ، توجه به نکات زیر حائز اهمیت است:

1 – باید در اتاق باز شد .

2 – نباید به سرعت و بدون خبر به بیمار نزدیک شد و یا او را لمس کرد .

3 – نباید با بیمار بحث کرد .

4 - نباید با عصبانیت به بیمار پاسخ داد .

5 – نباید شرایط را برای افراد از موقعیت خطرناک محدود کرد ( به عنوان مثال نباید پشت میز نشست . )

6 – در صورت بروز احساس ترس یا ناراحتی باید مصاحبه را قطع نمود و کمک خواست .

7 – باید به طور روشن و با قاطعیت به بیمار فهمانید که نمی تواند و نباید رفتار تهاجمی از خود نشان دهد و در صورت بروز چنین رفتاری با او برخورد خواهد شد.