فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

بررسی اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط

چگونه می اوان حرمت سقط جنین را ثابت کرد و از چه راهی امکان اثبات وجود دارد؟ چرا که ثابت شدن یا نشدن این مسئله اثراتی مستقیم بر روی جواز یا عدم جواز آن در موارد مختلف خواهد گذاشت، مثلاً در صورت اثبات عدم حرمت سقط سنگینی حکم در موارد دیگر ( مثلاً در خطر بودن جان مادر ) نیز کمتر خواهد شد و شاید بتوان حکم ساده تری را در این گونه موارد صادر کرد و بالع
دسته بندی پزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 62 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 113
بررسی اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط

فروشنده فایل

کد کاربری 8044


موضوع تحقیق :

اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط


آنچه که لازم است در ابتدای مباحث طرح شده مورد بررسی سقط جنین می باشد

چگونه می اوان حرمت سقط جنین را ثابت کرد و از چه راهی امکان اثبات وجود دارد؟ چرا که ثابت شدن یا نشدن این مسئله اثراتی مستقیم بر روی جواز یا عدم جواز آن در موارد مختلف خواهد گذاشت، مثلاً در صورت اثبات عدم حرمت سقط سنگینی حکم در موارد دیگر ( مثلاً در خطر بودن جان مادر ) نیز کمتر خواهد شد و شاید بتوان حکم ساده تری را در این گونه موارد صادر کرد و بالعکس در صورت اثبات حرمت سقط جنین هنگامیکه در موارد مختلف اصل حرمت سقط باشد برای رد این اصل شرایط ایجاد شده حکم جدیدی را صادر نمود، البته انجام تمام این مراحل وصدور حکمهای مختلف در حیطة کار مراجع تقلید و فقها می باشد و از محدودة کار ما خارج می باشد لذا فقط به بررسی آنها و تحلیل مراتب مختلف آن می پردازیم و به هیچ وجه در صدد صدور حکم با رد احکام صادر شده نمی باشیم و بیان مطلبی در ذیل سخنان بزرگان و فقها صرفاً به منظور ایجاد سؤال جهت یافتن جواب می باشد و هرگز به معنای رد سخنان آنان نمی باشد.

طبق تحقیقات در کتب مختلف روایی و فقهی بزرگان هیچکدام از این کتب که تعداد آنها نیز کم نبوده روایتی که به طور مستقیم ولالت بر جرمت سقط کند یافت نمی شد. در تأیید این گفته سخن چندی از بزرگان را نیز می توان اضافه نمود مانند این بیان که می فرماید: « در کتب فقهیه در باب جنایت بر حمل مطلبی که دلالت بر حرمت اسقاط جنین کند نیامده است و یا من نیافته ام »،[1] آیا نویسنده این مقاله فرد شناخته شده ای است؟ نویسنده مهم است.

اما به دلیل انکه مسئله دارای اهمیت بسیاری می باشد لذ پس از بررسیهای مختلف تنها روایتی که جهت حرمت سقط به آن استناد کرده اند روایت ذیل می باشد که به روایت اسحق بن عمار معروف است:

قال: قلت لابی الحسن (ع ) : المرأه تخاف الحبل فقشرب الدواء فتلقی ما فی بطنها ؟ قال : لا فقلت : انما هو نطفه ، فقال : إن اول مایخلق نطفه. [2]

اسحق بن عمار می گوید : به حضرت موسی بن جعفر ( ع‌ ) عرض کردم: زن از آبستن شدن می ترسد ، دوایی می آشامد و آنچه را که در شکمش دارد بیرون می اندازد

« حکم آن چیست؟ و یا یان کار صحیح است؟ » فرمود: نه ، عمار می گوید : عرض کردم : انچه که زن از شکمش بیرون می اندازد نطفه است، فرمود : اغاز خلقت انسانی نطفه است.

آنچه که بیشتر علما و بزرگان بدان استناد کرده اند و آن را دلیلی برای حرمت گرفته اند. همین روایت می باشد. [3] اما چند نکته قابل ذکر می باشد اولاً : در این روایت قید تخاف آورده شده است که شاید بتوان این روایت را محدود به همان کرد یعنی پاسخی که معصوم در این رابطه داده است با در نظر گرفتن شرایط خاصی که در روایت مقید به آن شده است باشد، بنابراین با در نظر داشتن این مطلب شاید بتوان اثبات حرمت را ازطریق این روایت کمی سبک تر انکاشت.

ثانیاً : انچه که مورد توجه قرار می گیرد این است که اصل عدم حرمت مگر این که دلیلی وجود داشته باشد که بتوان حرمت را ثابت کرد در مورد این روایت نیز چنین است که با توجه به اینکه اصل عدم حرمت سقط می باشد پس چگونه می توان در نظر گرفتن دلیل دیگری صرفاً با اتکا به این روایت حرمت را قابت کرد ، چرا که در اکثر موارد بزرگان و فقها این روایت را دلیلی بر اثبات حرمت سقط آورده اند در حالیکه این روایت به تنهایی اثبات کننده حرمت نمی باشد، مگر اینکه در کنار سایر ادله باشد. چرا به تنهایی دلیل نیست ؟ آیا دلایلی متعارض به این دلیل وجود دارد؟

در ادامه جهت اثبات حرمت می توان به روایات دیگر نیز اشاره کرد که در این روایات مستقیماً حکمی برای سقط وجود ندارد اما به کار بردن لفظ قتل در این روایات جای تأمل دارد:

روایت صحیحة الوعبیده از حضرت باقر (ع ):

فی امراه شربت دوائ و هی حامل لنظرح ولدها فالقت ولدها فقال إن کان عظمأ قدنبت علیه الحم و موسی له السمیع و البصر فان علیها دبته تسلیمها ألی ابیه و ان کان علقه او مضغه فان علیها اربعین دنیا رأاو غده تسلیمها الی البیه قلت قهی لاثرت من ولدها دتیه؟ قال: لا، لا نها قتله.[4]

زنی درحالیکه آبستن است دوائی می آشامد که فرزندش را سقط کند « حکم آن چیست؟» فرمود : اگر استخوانی باشد که گوشت بر او روئیده و گوش و چشم برای او ایجاد شده است باید دیة او را به پدرش تسلیم کندو اگر عقله یا مضغه بوده باشد باید چهل دنیا ریا برده ای به پدرش تسلیم نماید. گفتم : آیا این زن از دیه فرزندش ارث نمی برد؟

فرمود: نه ، زیرا او قاتل فرزندش است.

و روایت صحیحه رفاعه بن موسی نخاس :

قلت لابی عبد البه ( ع ) اشتری جرایه فربها احتبس طمثها من فاد اودم اوریع فی رحم فتقی دواء لذاک فتطمث من یوحیها، أنیجورلی ذلک و أنا لاادری من حبل هوا و غیره؟ فقال ( طی ) : لاتفعل ذلک فقلتله: إنه انما ارتفع طمثها منها شهرأ و لو کان ذلک من حبل انما کان نطفه کنطفه الرجل الذی یعزل ، فقال لی: إن النطفه اذا وقعت فی الرحم تصیر الی عقله ، ثم الی مضغه ، ثم الی ها ثاء اله ، وان النطفه اذا وقعت فی غیر ارحم یخلق منها شیء فلاتسقها دواء اذا ارتفع طمثها شهرأ و جاز وقته الذی کانت تطمث فیه .[5]

دفاعه می گوید به امام صادق ( ع ) گفتم کنیزی دارم که گاهی حیض نمی بیند و این قطع خون یا به سبب فاسد شدن خون یا وجود نوعی باد در رحم است او دارویی می خورد و همان روز حائض می شود ایا تهیه این دارو بر من جایز است؟ در حالیکه نمیدانم این قطع خون از بارداری اوست یا چیز دیگر؟

اما علیه السلام فرمود: این کرا را نکن.

گفتم : مدت یک ماه است که او حائض نشده است، اگر از بارداری باشد با او نطفه ای خواهد بود همانند نطفه ای که مرد در حین جماع آن را بیرون می ریزد امام ( ع ) فرمود: هر گاه نطفه را در رحم بریزد مراحلی راطی می کند که و به عقله و مضغه تبدیل می شود و آنگاه به هر چیزی که خدا بخواهد می رسد و اما اگر به غیر رحم بریزد از آن چیزی به وجود نمی آید پس اگر کنیز یک ماه حیض نبیند براو داروئی که موجب سقط جنین شود نخوران.

در روایت اول آنچه که به عنوان دلیل به آن استناد کرده اند کلمه قتله می باشد یعنی بدین صورت بیان شده است که از بین بردن جنین در هر یک از حالات بیان شده قتل می باشد که این خود دلیلی بر حرمت سقط می باشد چرا که قتل حرام است و انجام دادن ان موجب قصاص یا دیه می شود.

اما در این جا این سؤال می شود که اگر قتل است پس چرا دیة آن قبل از دمیده شدن روح کامل نیست و به صورت مرحله به مرحله افزایش می یابد. مگر نه اینکه قتل در هر موردی حرام استو موجب قصاص یا دیه می شود مگر در موارد خاص که از بحث ما خارج است) پس چرا در صورت سطق عمدی جنین در روایات . مطلبی که دلالت بر قصاص کند وجود ندارد یعنی فردی که سقط را به صورت عمدی انجام دهد نه تنها قصاص ندارد بلکه قبل از دمیده شدن روح دیه ان نیز کامل نمی باشد.

« اینکه امام ( ع ) فرمودند: « چون خودش اورا کشته » بر 2 وجه قابل حمل است، یا بر اینکه جنین در آن احوال و مراحل گرچه حسی است و جاندارد ولی انسان نیست، یا اینکه اسقاط جنین را در آن احوال به منزله قتل دانسته و هر قتل هم یکی از موانع ارث بردنقاتل است.و چنانکه در حدیثی ، عزل ، زنده به گور کردن نامیده شده است، به هر حال در هیچیک از این2 حدیث دلالتی بر این امر یافت نمی شود که‌ آن امام بزرگوار اسقاط جنین ( یا عقله یا مضغه ) را در آن مراحل قتل انسان دانسته باشند ، زیرا قتل نفس اعم است از قتلی که به جهت عمومات کتاب و سنت موجب قصاص شود یا دیة کامل را واجب گرداند.[6]

نهی در روایت دوم نیز قابل بررسی است به این شکل که این نیز دلیلی بر حرمت می تواند باشد اما مطالبی که در رابطه با نهی در روایت پیش از آن گفته شد در این مورد نیز جاری می باشد و جای تأمل دارد. دلیل دیگری که پس از این دلایل قابل بررسی است و جوب دیه می باشد که در مراحل مختلف باید پرداخته شود ، که این مطلب در روایات متعدد بسیار اورده شده است که به ذکر چندی از آن روایات می پردازیم.

1- محمد بن یعقوب بذسانیده الی کتاب ظریف ، عن امیر المومنین ( ع ) قال : جعل دیه الجنین مأته دینار ، و جعل منی الرجل الی ان یکون جنینا خمسه اجزاء فاذا کان جنینأ قبل أن تلجه الروح مئه دینار، و ذلک ان اله عزو جل خلق الانسان من سلاله و هی النطفه فهذا جزئ ، ثم علقه فهو جز آن ، ثم مضغه فهو ثلاثه اجزاء ، ثم عظمأ فهواربعه اجزاء ، ثم یکسا لحمأ فحینئذ تم جنینأ فکلمت لخمسه اجزاء و مائه دینارأ، وللمضغه ثلاثه اخماس الماله ستین دینارأ. للعظم اربعه أخماس الماله ثمانین دینارأ، فاذلک اللحم کانت له مله کامله ، فاذا نشافیه خلق آخر و هو الروح فهو حینئذ نفس بألف دینار کامله إن کان ذکرأ و إن کان انثی مخمسمائه دینار.[7]

2- عن عبدالله ابن سنان عن ابی جعفر (ع ) قال: قلت له: الرجل نصرب المراه فتطرح النطفه؟ قال: علیه عشرون دنیارأ ، فان علقه فعلیه أربعون دینارأ ، فان کان مضغه فعلیه ستون دینارأ ، فان کان عظمأ فعلیه الدیه.[8]

3- عن سلیمان بن صالح ، عن ابی عبدالله ( ع ) : فی انطفه عشرون دینارأ ، و فی العقله اربعون دینارأ، وفی المضغه ستون دینارذ، و فی العظم ثمانیون دینارأ، فذ کسی اللحم فماله دینار، ثم هی دیته حتی تسهیل ، فذا التسهل فالدیه کامله.[9]

امادر رابطه با این دلیل نیز مطلبی وجود دارد و آن این که طبق روایات ذکر شده و در روایات دیگر هر کس اسقاط جنین کند. جنین در هر مرحله ای که باشد باید دیه آن را بپردازد، اما آیا می توان دیه را مجازات به حساب آورد و به وسیله آن حرمت سقط را ثابت کرد؟ خیر ، زیرا دیه را نمی توان جزء کیفر ها و مجازات ها به شمار آورد چرا که گاهی ممکن است دیه واجب شود ، اگر چه کار جزم و حرام نباشد مانند فردیکه قتل خطای محض مرتکب شده باشد، گاهی هم شخص مرتکب جنایت می شود ، ولی دیه بر او واجب نمی شود. مانند کسیکه کافر معاهد را می کشد هر چند کار او حرام است اما دیه بر و واجب نیست. آیا خطاهایی که از روی عمد نباشد جرم به حساب نمی آید؟

اگر بتوان ثابت کر که اسقاط جنین قبل از پیدایش روح موجب کفاره است و نیز کفاره در صورتی واجب می شود که جرمی در کار باشد، پس از اثبات این دو امر حرمت اسقاط حتمی خواهد بود.

آمده است که «حکم به حرمت اسقاط جنین قبل از روح عقل به آن ( یعنی قبل از آنکه در رحم به انسان تبدیل شود) و همچنین جهت اثبات این حرمت به عمومات تحریم قتل محرمه در کتاب و سنت استناد کردن یا به آنچه در تحریم قتل فرزندان وارد شدهتمسک جستن مانند آیه 31 اسرا لاتقتلوا اولادکم خشیه املاق ، نحن نزرقکم و ایاکم إن قتلهم کان خطا کبیرأ . هیچ یک درست نیست. »[10]

در نهایت آنچه که از جمع بندی مطالب گفته شده می توان به دست آورد اینکه سقط جنین را با هیچکدام از این دلایل به تنهایی نمی توان ثابت کرد که حرام است اما قرار دادن این دلایل در کنار هم و همچنین دلیل دیگر از جمله اجماع فقهای متأخر و معاصر بر حرام بودن آن ، و همچنین لحن کلام معصوم در برخی روایات که ذکر خواهد شد همگی در کنار یکدیگر می توانند مجموع ادله ای را تشکیل دهند که جهت حرمت سقط بتوان به‌ آنها استناد نمود در اینجا به چند روایت اشاره می کنیم:

روایات شامل : 1- عن داود بن فرقد عن ابی عبدالله (ع ) قال: جائت امرأه فاستعدت علی اعرابی قد افزعها فألقت جنینأ . فقال الاعرابی: لم یهل ولم ومثله یطل ، فقال النبی: اسکت سبحاعه ، علیک غره وصیف عبداوامه .[11]

2- عن سلیمان بن خالد عن ابی عبدالله (ع ) أن رجلأ جائ الی النبی (ص) و قد امرأه جبلی فاسقطت سقطأ فأنی زوج المرأه الی النبی(ص) فاستعدی علیه : فقال لاضارب: یا رسول الله ما اکل ولاشرب و لااستهیل ، لاصاح و لااستشبر فقال النبی(ص) : انک سحاعه ، فقهی فیه رقبه.[12]

از دلایل دیگر که شاید بتوان برای اثبات حرمت به آن استناد کرد « شهادت متخصصان تشریح و پزشکان به ورود ضرر به مادر می تواند حرمت سقط را تاکید کند، چرا که پزشکان و دیگر متخصصان با بیانات گوناگون در یک معنی اتفاق نظر دارند، و آن عبارات ایت از تحول عارض برزن از هنگام آبستن شدن ، که این تحول در تمم اعضامربوطه مشاهده می شود لذا در حقیقت سقط جنین ، مختل ساختن وضع جسمانی خاص زن است که به جهت بارداری به وجود آمده و ضررهای جسمانی را نتیجه می دهد.

دیگر اینکه از نظر روانپزشکان صاحب نظر هم می تواند این قضیه مورد تأیید باشد که زن از نظر ورانی ـ طبیعی نه روانی، تصنعی و تحمیلی، نطفه وارده در رحم را تا وضع حمل مانند جزئی از شخصیت خود می داند، به هیمنجهت است که می گویند زن دردوران حاملگی با دو شخصیت که یکی تأثیر دیگری است ( شخصیت جنین تحت تأثیر شخصیت مادر)، زندگی می کند. »[13]

البته دلایل اخیر نیز باز هم به تنهایی دلیل بر حرمت نیست امادر کنار سایر ادله شاید بتوان به آنها استناد کرد و یا مؤیدی بر آنها ذکر کرد.چرا یکباره از دلایل حرمت به لزوم رسیده اید؟ بهتر نیست بعد از آن دلایل عدم حرمت را اگر دارید بیاورید؟

موارد لزوم سقط جنین

اما پس ازاثبات حرمت سقط لازم است به بررسی موارد مختلف سقط بپردازیم، یعنی اینکه چه چیزهایی ممکن است موجب بشود که نیاز به سقط وجود داشته باشد . و آیا این موارد و نیازها می تواند دلیلی برای سقط باشد و آیا می تواند بر سنگینی حرمت سقط غلبه کند چرا که باید دلیل بسیار محکم و مستدلی وجود داشته باشد تا توانایی کنار زدن حرمت را داشته باشد، بدین جهت موارد سقط را دسته بندی کرده و هر کدام را مورد بررسی قرار می دهیم.

در اکثر موارد تقسیمی که برای سقط انجام داده اند به شکل زیر می باشد.

1) سقط خود به خودی یا مرضی

2) سقط درمانی

3) سقط ضربه ای

4) سقط جنایی

سقط جنین خود به خودی یا مرضی :

بسیاری از بانوان به علل ارثی و تشریحی و مرضی و علل نشناخته دیگر زمینه خاص سقط جنین دارند و با پیشامد کوچکی در زندگی و استرس های شدید مانند هیجانات غم آور یا شادی بخش و یا منازعه و حادثه ای بدون آنکه رابطی به آنان داشته باشد یا اینکه مورد ضرب و شتم یا حمله مستقیم قرار گرفته باشند سقط جنین می نمایند. و در چنین مواردی فرد گاهی نادانسته آنرا به شخصی که موجب حادثه یا منازعه شده، نسبت می دهد، در این موارد با معاینه بیمار و رد علائم ناشی از ضربه، اظهار نظر می کنند که سقط ارتباطی با ضرب و جرح ندارد .

سقط درمانی :

در این موارد معمولاً فرد با مراجعه به مقام قضائی و ارائه مدارک طبی دال بر یک بیماری پیشرفته : که جان مارد را به مخاطره می اندازد، تقاضای ختم حاملگی را می نماید.

مقام قضائی با توجه به جهات قانونی و کافی بودن مدارک، متقاضی را به پزشک قانونی معرفی می نماید. اگر شرایط زیر وجود داشته باشد ، مراتب با توجه به مدارک پزشکی و اظهار نظر مستدل ، به مقام قانونی اعلام می گردد. که سقط طبی قضائی برای چشمگیریی از وخامت حال مادر لازم است یا خیر؟ اگر پزشکی قانونی با ختم حاملگی موافقت می گردد اجازه ختم حاملگی را می دهد و با مراجعه به بیمارستانهای دولتی یا خصوصی سقط جنین انجام می گیرد. روش پزشکی با مراجعه فرد حامله با نامه قضائی برای اخذ گواهی قانوین بدین شرح است:

1) معاینه زن و تشخیص سن حاملگی .

2) معاینه وی از نظر نوع بیماری و شدت آن با توجه به مدارک طبی ارائه شده.

3) در صورتیکه بیماری مادر مسلم شد وی را جهت معاینه و مطالعه و احیاناً بستری شدن و بررسی طبی و تخصصی، به بخش مجهز دانشگاهی نزد پزشکان دانشمند، کهمعمولاً اعضای هیأت علمی هستند ، می فرستند ، در آنجا پس از مطالعه وضع بیماری و آزمایشات لازم، اعلام می کنند که مادر مبتلا به چه مرضی است ادامه بارداری چه خطری برای وی دربردارد.

4) امکان این مسئله نیز وجود دارد که فردیکه تازه باردار شده است در هفته های اول بارداری دچار وخامت حال عمومی نباشد، اما هنر پزشکان بررسی وضعیت وی و پیش بینی حال وی در آینده است. و گرنه ممکن است فرد معاینه اولیه هیچگونه علائم ظاهری نداشته باشد ولی در ادامه بارداری و بالا رفتن سن حاملگی دچار نارسائی گردد.

طبق دستور العمل قضاییبرای کور تاژ طبی و قانونی نیز شرایط لازم زیر لازم است:

مستنداین بیماریها چیست؟

1) ادامه بارداری برای جان مادر خطر جدی در برداشته باشد.

2) کوتاژ قبل از ولوج لروح صورت گیرد ( قبل از 4 ماه اول بارداری )

3) در سقط درمانی ، رضایت شوهر و زوجه و موافقت قضایی و اظهار نظر پزشکی قانونی مبنی بر لزوم قطع حاملگی لازم است، اما اگر شوهر به دلایلی راضی به قطع بارداری نباشد و خاتمه حاملگی برای جان مادر مضر باشد، در این صورت رضایت یا عدم رضایت شوهر مطرح نخواهد بود.

4) البته این نکته نیز قابل توجه است که خود عمل کورتاژ برای مادر خطر بیشتری در پی نداشته باشد.

سقط درمانی بایستی در یک بیمارستان دولتی یا بیمارستانی که برای منظور دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تعیین شده است انجام گیرد و این بیمارستانها جهت انجام سقط ، گواهی پزشکی را طلب می کنند و از طریق پزشک متعهد و مجرب متخصص زنان ، حاملگی خاتمه یابد:

ارماضی که معمولاً از نظر پزشکی قانونی موجب صدور گواهی ختم حاملگی می شود عبارتنداز :

1) بیماریهای قلبی پایدار که موجب نارسائی قلبی شده باشد.

2) بیماریهای عروقی و فشار خون بالا و درماان ناپذیر.

3) بیماریهای پیشرفته ریوی توأم با نارسائی تنفس و سیانوز.

4) بیماریهای کلیوی که ایجاد نارسائی نماید.

5) سرطان که نیاز به شیمی درمانی دارد بخصوص سرطانهای رحم و منضمات آن.

6) عوارض مغزی که با پیشرفت حاملگی تشدید می شود.

7) بیماریهای خونی و عدم کفایت آن برای رساندن اکسیژن.

8) بیماریهای روانی با احتمال قریب به یقین خود کشی.

9) موارد دیگری که در بندهای فوق نیامده ولی به علت بیماری مادر ادامه حاملگی موجب خطر مرگ برای مادر می گردد مانند عوارض ستون فقرات.

سقط ضربه ای :

اگر در ضرب و جرح عمدی یا شبه عمدی یا خطائی زنی سقط کند. جانی بر حسب مورد ، طبق مواد قانون از قانون تعزیرات محکوم به تعزیر و دیه خواهد شد.

ماده 622 : هر کس عالماً یا عامداً به واسطه ضرب و شتم و یا آزار زن حامله، موجب سقط جنین وی شود ، علاوه بر پرداخت دیه یا قصاص حسب مورد به حبس از 1 تا 3 سال محکوم خواهد شد.

ماده 715 : هرگاه یکی از جهات مذکور در ماده (714 ) موجب مرض جسمی یا دماغی که غیر قابل علاج باشد و یا از بین رفتن یکی از حواس یا از کار افتادن عضوی از اعضاء بدن، که یکی از وظایف ضروری زندگی انسان را انجام می دهد، یا تغییر شکل دائمی عضو یا صورت شخص یا سقط جنین شود، مرتکب به حبس ز دو ماه تا 1 سال و به پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه مصدوم محکوم می شود. [14]

در بعضی موارد . ایراد ضرب، ممکن است باعث ایجاد خونریزی و سقط گردد. معمولاً صربه هایی در سقط مؤثر است که مستقیماً بر رحم اثر بگذارد. گاهی دیه می شود که ضربه ای شدید که موجب پارگی رحم شده موجب سقط نشده است.

با توجه به این نکات باید در مورد رابطه سقط جنین با ضربة وارده یا حوادث دیگر وقت کافی به کرا برد. به طور کلی از نظر پزشکی قانونی اگر رحم سالم و جنین و جفت طبیعی و مارد مبتلا به کم خونی و کمبود ویتامین و اختلالات هورمونی و بیماریهای عفونی نباشد و لگن او عادی باشد ضربه، حتی اگر مستقیماً بر روی شکم حامله وارد آید، موجب سقط نخواهد شد. در صورتیکه مادر از هر نظر سالم باشد و آثار ضربه، که منجر به سقط جنین شود در بدن او ملاحظه گردد، می توان ضربه را عامل سقط دانست که چنین چیزی به ندرت مشاهده می شود. اثر ضربه های روانی به صورت عوارض ناشی از اضطراب و هیجان نیز بر روی زنان حامله، گاهی موجب سقط جنین خواهد شد.

سقط جنین جنایی

اگر یکی از حالات زیر در سقط جنین به اثبات برسد، جنائی محسوب می شود.

اول : اخراج بارحمل قبل از موعد طبیعی ، توسط مادر با دستکاری رحم با خوردن دارو یا ضربه به عمدی به رحم ( خود زنی )

دوم: دستکاری رحم یا تجویز داروی ساقط کننده جنین توسط کهان دیگر.

سوم: به کار بردن وسایل مخصوص توسط طبیب یا ماما یا افراد غیر مجاز به منظور ایجاد خونریزی و سقط جنین و قطع حاملگی بدون مجوز قانونی.

ساقط کننده جنین یا فردی که راه سقط جنین را به مادر می آموزد و یا او را تشویق به اینکار می نماید و افرادی که به نحوی در تهیه وسایل یا دارو و برای سقط، یا کمک به این اقدام غیر قانونی، دخالت نمایند، مجرم محسوب می گردند.

تشخیص سقط جنین جنایی نیز با معاینه دهانة رحم زن صورت می گیرد که در صورت داشتن علائم مخصوص به آن سقط جنین جنائی اطلاق می شود.

گاهی اوقات عوارض سقط جنائی موجب مرگ مادر می گردد.

انگیزه های سقط جنین عمدی

اصولاً تصمیم گیری به داشتن یا نداشتن فرزند برای زوجین با بستی قبل از انعقاد نطقه و حاملگی صورت پذیرد و زوجین باید با انتخاب روش نامناسب و یا مشورت و نظر پزشک متخصص ، راه جلوگیری از بچه دار شدن را انتخاب نمایند، مع هذا، گاهی به این امر توجهی نکرده و زوجین به جای انتخاب روش مناسب برای جلوگیری از بچه دار شدن، بعد از انعقاد نطفه مبادرت به سقط جنین یا حمل خود می نمایند که این امر جرم محسوب و قابل مجازات است.

غیر از این مورد سقط جنین به دلایلی چون تنظیم خانواده و محدود نگه داشتن تعداد افراد خانواده، محقی نمودن روابط جنسی ممنوع یا نامشروع قبل از ازدواج رسمی و قانونی، گریز از بارداری ناخواسته ، زنا و هتک ناموس به عنف ، فقر اقتصادی برای پرورش کودک و نداشتن هزینه زایمان ، بی بند و باری پدر و مادر و عدم مسئولیت پذیری آنان و در مواردی در اثر تصادفات ناشی از رانندگی واقع می شود.

این مسائل مهم و مورد ابتلای تمام کشورهای جهان بوده و هر یک به نحوی در مورد آن به بحث پرداخته اند و مقررات خاصی را رد قوانین مصوبة خود قید نموده اند. در کشورهای غربی اصولاً از سه نقطه نظر با مسئله سقط جنین برخورد می نمایند:

دسته ای از کشورها به طور کلی با آزادی سقط جنین مخالف بوده و همچنان تحت تأثییر اخلاق و مذهی کلیسایی خود قرار دارند. برای نمونه می توان کشورهای فرانسه، بلژیک، اسپانیا و یونان را نام برد.

دسته دوم کشورهایی هستند که با توجه به ملاحظات اقتصادی و اجتماعی و مشکلات ناشی از افزایش جمعیت با آزادی نسبی سقط جنین موافق بوده و اجازه می دهند افراد با شرایط خاص اقدام به سقط جنین نمایند، مانند سوئیس، سوئد، انگلستان، دنمارک، فنلاند.

دسته سوم کشورهایی هستند که اجازه می دهند زن حامله تقاضای سقط جنین نماید و پس از کسب مجوز سقط، مبادرت به سقط جنین نماید. مجارستان ، بلغارستان ، رومانی از جمله این کشورها هستند. در کشورهای اسلامی ، اصولاً سقط جنین جرم بوده مرتکب آن قابل مجازات می باشد.[15]

در کتب عربی بعضها یعنی چه؟ تقسیمات دیگری برای سقط بیان کرده اند که البته شاید بتوان میان این تقسیمات جمع بندی کلی انجام داد لذا ار جهت بیان دیدگاههای دیگر به ذکر چندی از آنان می پردازیم.

انواع الاجهاض

در طب 2 صنف برای سقط در نظر گرفته اند:

1) الاسقاط المبکر: سقطی که قبل از هفته 12 حمل صورت می گیرد.

2) الاسقاط المتأخر: سقطی که پس از آن حادث شده.

1) الاسقط العنوی: سقطی که به صورت عضوی ( غیر ارادی ) صورت بگیرد و 10% از حالتها را این نوع سقط در بر می گیرد.

نوع اول که سقط غیر ارادی ( عضوی ) می باشد: دارای اسبابی است که منجر به این نوع سقط می شود از جمله آنها : اضطراب ، ارماض کلی از جمله مشکلهای تنفسی، کمبود خون، التهابات دستگاه تناسلی وبه طور کلی این نوع سقط با در نظر گرفتن حالت جنین و مادر با هم مشخص می شود.

2) الاسقط المحرض أوالمعتمد : سقطی که عمدی باشد که موارد آن نیز مختلف می باشد.

نوع دوم که سقط عمدی می باشد و از جمله مشکلات اجتماعی تمامی عالم می باشد به چند نوع تقسیم می شود.

1) سقط درمانی ( الاجهاض العلاجی) : سقطی است که برای آن شرایطی قرار داده شده است اینکه حمل جان مادر را به خطر بیندازد و این با معاملات پزشکی مشخص می شود که باید موافقت و شهادت 2 طبیب متخصص را در برداشته باشد.

2) سقط جنائی ( الاجهاض الجنائی ): سقطی است که بواسطة تعدی بر جنین صورت می گیرد و این سقط به دلیل غیر از بیماری است و مخالف با شرع و قانون می باشدو به آن سقط غیر قانونی ( الاجهاض الاقانونی ) نیز گفته می شود. ممکن است این سقط توسط خود فرد انجام شود از طریق ضربه زدن به خود یا خوردن دوا یا توسط فردی غیر از خوردن با تعدی کردن و رساندن آزار و اذیت به زن حامله.

3) سقط بر حسب در خواست ( الاجهاض حسب الطلب ) : سقطی که صاحبان آزادی آن را در خواست می کنند، هنگامی که بواسطة سقط آزادی را مطالبه می کنند،و بعضی آنرا نوعی از تحدید نسل می گویند و این نوع سقط را در سرزمینهایی که سقط جنین آزاد است می یابیم مانند: روسیه، ژاپن ، بلغاریا ، چک اسلواکی ، رومانی ، یوگوسلاوی ، دانمارک ، آمریکا ، و از سرزمینهای عربی : تونس که از اسلام برگشته است.

بعضی از کشورها در مفهوم سقط طلبی و درمانی: اینگونه آنرا جاری کرده اندکه این دو و به دلایل انسانی انجام می شود و به دلایل زیر استناد کرده اند:

الف ) سقط برای انگیزه های انسانی ( الاجهاض لدوافع انسانیه ) : که این نوع سقط به خاطر جرائم الاغتصاب و کراهت برزنا انجام می شود.وقتی کسی را اجبار به زنا کنند.

ب) سقط برای انگیزه های اجتماعی از اجتماع ( الاجهاض لدوافع اجتماعیه ) : اگر خانواده ای مثلاً دارای 5 فرزند باشد. سقط اگر که مادر عازبه باشد و فرزند نتیجه رابطه غیر مشروعی باشد.[16]

بواسطه دوست با کسی در نتیجه رابطه غیر مشروعی حامله شده و بعد از حل هم با او ازدواج نکرده است.

در جائی دیگر سقط را به سه دسته کلی تقسیم کرده است:

1) سقط عضوی ( الاجهاض التلقائی اوالعفوی ) : آن عملی طبیعی است که رحم آنرا انجام می دهد برای انداختن و طرد کردن جنینی که امکان کامل شدن عناصر حیات برای او وجود ندارد، که این به خاطر شدیدی است که به دلیل مرضی از حانب مارد می باشد، که این امراض متنوع می باشد مانند: سکری ، امراض حصبة آلمانی و غیره.

2) سقط درمانی ( الاجهاض العلاجی ) : سقطی که به خاطر محافظت بر حیات مادر از طریق پزشکان تشخیص داده می شود.

3) سقط اجتماعی ( الاجهاض الاجتماعی ) : که به این نوع سقط ، سقط جنائی اطلاق می شود و آن ، هر سقطی است که از 2 نوع قبلی نباشد که این نوع سقط به سببی از اسباب زیر می تواند باشد:

1) ارغبه فی عدم الانجاب

2) المحافظه علی الدثاقه و المظهر

3) پوشش و ستری برای عمل زنا

4) کشتن فرزندان دختر، پس از آنکه وسایل طبی قابلیت جنس جنین را پیدا کردند، همان طور که در بعضی از کشورها نیز تعمیدی برای محدود کردن فرزندان دختر دارند مانند چین ، که رغبت پدران بر این است که نسل آنان از فرزندان پسر باشد نه دختر. [17]

5) پس از بررسی انواع سقط جنین آنچه لازم است، اینکه در مورد سقط جنائی یا سقط عمدی مطالعه و بررسیهای بیشتری انجام شود، چرا که با تعاریفی که از دیگر انواع سقط داشتیم، از مباحث ما خود به خود خارج شده، چرا که در سقط خود به خودی یا مرضی علتی از خارج در آن دست نداشته که نیاز به بررسی باشد، البته در سقط درمانی و سقط ضربه ای باید راجع به علل آنها و موارد جواز آنها مطالعاتی صورت بگیرد که مثلاً شرایط و ویژگیهایی سقط درمانی چیست و چه زمانی می توان ان را انجام داد و یا در سقط ضربه ای عاملی که باعث این عمل شده چه بوده، در چه زمانی بوده، … که هر کدام باید مورد بررسی قرا گیرد. در هر صورت آنچه که مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت سقط هایی است که دست بشری مستقیماً در آن دخالت داشته و نهایتاً از طریق آثار و علل خارجی این عمل انجام شده که این موارد نیاز به بررسی جهت جواز یا عدم جواز و شرایط و ویژگیهای آن دارد.

فصل اول :

تاریخچه نظریه سقط جنین


مسأله سقط جنین از جمله مسائلی است که می تواند در تمامی برهه های مختلف تاریخ قابل بررسی باشد چرا که مساله داشتن فرزند و پیرامون آن مسائل دیگری از جمله سقط جنین مواردی است که هرگز از جامعه بشریت جدا نشده و هماره افراد جامعه با آن درگیر بوده اند.

چرا که یکی از موارد تعیین کنندة نوع زندگی ، داشتن فرزند است که جزء لاینفک آنست و موارد مختلف پیرامون ان همیشه قابل بررسی و تحلیل می باشد، از جمله این موارد مساله سقط جنین است که نمی توان آن را نادیده گرفت. چه بسا این مورد خود یکی از مواردی است که مبتلا به زیادی دارد که هر کدام به تنهایی قابل دقت و نظر می باشد.

بررسی و مطالعه تاریخچه نیز مؤید مطالب گفته شده می باشد.

« به طور کلی، در طی دوره های تاریخ ، همیشه مردان خواهان زیادی فرزند بوده و همین جهت مادری را از امور مقدس به شمار آورده اند. در صورتیکه زنان ، که بار سنگین حمل و بدنبال آن زادن را با خود می کشند با این تکلیف دشوار مخالف بوده و وسایل مختلف به کاربرده اند تا هر چه بیشتر از سختیهای مادر شدن بر کنار بمانند.

مردم اولیه معمولاً به این فکر نبودند که ساکنان یک منطقه بیش از اندازه زیاد نشود. هنگامیکه شرایط زندگی به حال عادی بود، فرزند زیادتر سبب رسیدن به سود بیشتری می شد و اگر مرد تأسف می خورد از آن بود که زنش بجای پسر، دختر برایش می آورد. در مقابل ، زن می کوشید که سقط جنین بکند، یا از پیدا شدن فرزند جلوگیری به عمل آورد.

مایة کمال تعجب است که عللی که زن « وحشی » را برای جلوگیری از باردار شدن واردار می کرد همانهایی است که زن « متمدن » امروز را به این کار بر می انگیزد، از جمله این علل و محرکات عبارتست از : فرار از پرورش فرزند، حفظ نیرومندی جوانی، فرار از ننگی که با پیدا شدن فرزند نا شروع برای زن حاصل می شود، و گریختن از مرگ و چیزهایی نظیر اینها.

ساده ترین وسیله ای که زن برای جلوگیری از مادر شدن به کار می برد این بودکه مرد را ، در دوران شیر دادن به کودک. که غالباً چندین سال طول می کشید، به خود راه نمی داد. گاه تفاق می افتاد که زن تا قبل از آنکه فرزندش به ده سالگی برسد. از مادر شدن مجدد جلوگیری می کرد.

در جزیرة بریتانیای جدید، زنان نمی گذاشتندکه زودتر از 2 تا 4 سال پس از ازدواج بچه دار شوند. در قبیله گوآیکوروس در برزیل، به شکلی عجیب ، تعداد افراد رو به کم شدن و نقصان است. این از آن جهت است که زنان تا پیش از سی سالگی حاضر به مادر شدن نیستند.

اگر اقدام زن به سقط جنین به نتیجه نرسد ، کشتن طفل نوزاد وسیله ای عالی برای آسایش او به شمار می رود. بسیاری از قبایل کشتن طفل را در صورتیکه ناقص یابیمار یا از زنا بدنیا بیاید، یا هنگام ولادت مادرش را از دست بدهد، مجاز می دانند.

مثل این است که انسان هر دلیلی را، برای آنکه تعداد مردم با وسایل تعدی انان متناسب بماند را جایز می داند.[18]

بنابر شریعت یهود، سقط جنین به طور کلی ممنوع است. علمای دینی یهود ( خاخانها ) در دوره های بعد چنین حکم دادند که اگر جنین کمتر از 41 روز سن دارد، تحت شرایط خاص می توان سقط جنین را انجام داد. دلیل اصلی اینکه این اجازه داده شود، این است که جان مادر و یا فرزند در خطر باشد. در شرایط کنونی این قانون بسط یافته و شرایط دیگری را نیز در بر می گیرد. مثلاً اگر سلامتی مادر با ادامه دوران بارداری در خطر باشد و یا اگر جنین در معرض بیماریهای ژنتیک باشد، اجازه سقط جنین داده می شود.[19]

در مسیحیت ، کتاب مقدس درباره سقط جنین سخن نمی گوید، اما در قرن دوم این عمل محکوم شد. بعدها تعالیم رومن کاتولیک سقط جنین را ممنوع اعلام کرد.

پروتستانها در مخالفت می گویند که زن باید خود تصمیم بگیرد که فزرند داشته باشد یا نه. [20]

در میان مسیحیان و یهودیان هر وسیله ای برای جلوگیری از حاملگی ممنوع بود. آکویناس آن را گناهی می شمرد که از نظر وخامت بعد از قتل نفس قرارداشت. بنابراین برای ممانعت از بارداری زن، انواع وسایل، از قبیل اسبابهای ساده و دارو و جادو به کار می رفت و اکثراً تکامی مرد به جماع منغرله بود. دارو فروشان دوره گرد معجونهایی برای سقط جنین، سترونی، عنن یا حرص به جماع بر علاقه مندان عرضه می داشتند.[21]

هندوان علاوه بر درمة [22] هر طبقه یک درمة کلی هم دارند، و آن تعهدی است که در همة طبقات نافذ بوده است. و اساساً شامل احترام به بر همنان و حرمت گاو است. پس از این وظایف ، وظیفة فرزند آوردن است. قانون نامه مانو [23] می گوید « مرد آنگاه مرد کامل است که سه نفر باشد خود، همسر و پسرش « فرزندان نه فقط سرمایة اقتصادی والدین و عصای روزگار پیری آنان هستند. بلکه عبادت خانگی نیاکانشان را انجام می دهند، و به تناوب آنها را اطعام می کنند. چرا که ارواح بدون این اطعام گرسنه خواهند ماند. از این رو در هند مسالة نظارت بر ولادت در کار نبود و سقط جنین را جنایتی در برابر کشتن بر همن می شمردند. گاه بیگاه نوزاد کشی اتفاق می افتاد اما یک کرا استثنایی بود. پدر از داشتن فرزند خوشحال ، و به داشتن فرزندان بسیار سرافراز بود. مهر پیران به جوانان یکی از زیباترین جلوه های تمدن هندو است. [24]

به طور کلی می توان گفت از نظر تاریخی در اقوام اولیه که پدر حق کشتن یا فروختن اطفال خود را داشت بدیهی است حق سقط جنین نیز برای او محفوظ بود. عقیده حکما و فلاسفه یونان و روم نیز در این باره مختلف بوده است. مثلاً سقراط سقط را با میل مادر جایز می دانسته و ارسطو در صورتی جایز می دانسته است که مادر اولاد زیاد داشته باشد. ولی بقراط در قسم نامه اش سقط جنین را ممنوع اعلام کرد. با وجود این در بضی موارد همان زمان ، یونانیان و رومیان قدیم برای سقط جنین مجازات سخت قائل می شدند. [25]

در ارتباط با سقط جنین در کشورها و قبایل مختلف آنها می توان چنین گفت.

« با مطالعه زندگی اقوام اولیه متوجه می شویم در بعضی از قبایل نیمه وحشی آمریکا و آفریقا، نه تنها سقط جنین ارادی و با طرح و نقشه قبلی رواج داشته‌، بلکه مواردی نیز به چشم می خورد که اقوام علاوه بر سقط جنین به صورت اختیاری، با روشهای خاصی از حاملگی جلوگیری می کرده اند. حتی در میان بعضی از قبایل رسم بوده است که زنان بایستی پس از اینکه دارای دو اولاد شدند، جنین خود ار سقط کنند. در این قبایل زنان و دختران که بر اثر غفلت و برخلاف انتظار و براثر روابط نامشروع حامله می شده اند، برای رهایی از شماتت افراد قبیله و احیاناً شکنجه و آزار آنها جنین خود را ساقط کرده اند.

در بین بعضی از قبایل آفریقا رقصهای مخصوصی معمول بوده که توأم با حرکات شدید بدنی است و زنان حامله ای که بخواهند از زحمت حمل و پرورش اولاد رهایی یابند، با شرکت در این قبایل رقصها که بعضی از اوقات جزء آداب و رسوم قبیله ای و اجباری نیز هست به آسانی می توانستند جنین خود را ساقط کنند. نظر به اینکه آزمایشهای بدنی همیشه با موفقیت همراه نبود، مادران به فکر افتادند از سایر وسایل نیز برای انجام مقصود خود استفاده کرده و به مرور زمان با استعمال نباتات و سموم مختلف و یا از طریق مراجعه به اشخاص ثالث منظور خود را عملی می کنند که نه تنها جنین را ساقط می کند، بلکه از حامله شدن هم جلوگیری می کند.

از آنجا که در مورد سقط جنین علاوه بر وجود بحثهای مذهبی و حقوقی. از دیدگاه های مختاف اخلاقی، پزشکی، اجتماعی و سیاسی نیز برسیهایی انجام شده و هر گروهی بسته به شرایط زمانی و مکانی نظرات متفاوت و گاه متضادی را ارائه داده اند، اختلاف در این نظرات اثرات خود را در نحوة برخورد جوامع مختلف به ویژه در شرایط زمانی و مکانی متفاوت به جای گذاشته است.

رومیان قدیم نی زنسبت به جنین احترام زیادی قائل بودند و اسقاط آن را مجاز نمی دانستند . اگر زنی مرتکب این عمل می شد ، رئیس خانواده حق داشت به نحو مقتضی ، وی را تنبیه کند. زیرا در روم قدیم اختیارات ، در دست رئیس خانواده بود و شخصاً اجرای قوانین را برعهده داشت.

بعدها تأثیر افکار فلاسفه یونان در روم نیز مشاهده شده و سقط جنین با شرایطی مجاز شمرده شد. ولی با این وصف مدارکی در دست است که در همان زمان نیز در یونان و روم قدیم مجازاتهای سختی در این خصوص اعمال می شد. « چنانچه در شهر میله [26] زنی که از وراث شوهرش پول گرفته و طفل خود را سقط کرده بود، محکوم به اعدام شد و سیسرون[27] می نویسد که این مجازات ظلم نبوده است. زیرا این زن امید پدری را قطع نموده، یاد گار اسمی را از بین برده، پایه نژادی را ضایع کرده، وارث خانواده را کشته و با لاخره یک نفر از افراد ملت را از بین برده است.[28]

در مصر قدیم ، نیز سقط جنین جنائی پس از ارجاع به پزشکی قانونی و تأیید آنها، مجازات سنگینی داشت.در ایران قدیم ، بر حفظ و تحکیم خانواده به عنوان نهادی از اجتماع که نقش عمده ای را ایفاء می کرد تاکید خاصی شده است. مذهب اصلی ایرانیان قدیم که نشأت گرفته از تعالیم زرتشت پیامبر بوده است. سقط جنین را اکیداً ممنوع اعلام کرده است. حتی تکالیفی را برای مردانی که به نحو نامشروع با دختر رابطه جنسی برقرارکرده است و در نتیجه دختران مزبور در اثر این رابطه باردار می شده اند، مقرر می داشت . این مقررات آنها را وا می داشت که در حفظ و نگهداری از دختر و فرزند وی کستا بوده و ایراد هر گونه آسیبی به نامبرده و جنین را موجب مجازاتهای سنگین می دانست. از اوج در مذهب ، داشتن اولاد فراوان را باعث خشنودی اوهورا مزدا و برکت خانواده می داشنت. مقنن زرتشتی حتی در مورد فرزندان طبیعی که مولود روابط نامشروع بودند، قایل به ارفاق نشده و سقط جنین را از لحاظ دلایل شرافتی نیز مجاز نمی دانست . به همین لحاظ مجازاتهایی را برای معاونین جرم و افرادی که به نحوی از انحاء مرتکبین را را هنمایی کرده یا یاری می رسانده اند در نظر می گرفت. به این ترتیب ایرانیان، از قدیمی ترین مللی بودند که به زیانهای فاحش فردی و اجتماعی این جرم پی برده و برای دوری جستن از آن در قوانین خود پیش بینی های لازمه را کرده بودند. با توجه به تعصب مذهبی موجود در میان اقوام ایرانی ، که از خصوصیتهای عمده آن به شمار می رفت، این قوم به شدت به اینگونه تعالیم مذهبی پای بند بوده اند.

از جمله اینکه در عصر مادها، هخامنشیان ، اشکانیان و ساسانیان قوانین مدون پزشکی وجود داشت و پزشکان انواع داروهای ساقط کننده جنین را می شناختند و استعمال و تجویز آن مجازات داشت. طرز تمیز سقط جنین جنائی از سقط طبی نیز برای تعیین سرنوشت متهمین پیش بینی شده بود.

مسیح هم سقط جنین و محدودیت اولاد را ممنوع دانسته، ولی بعضی از مسحیها عقیده دارند که درباره جنین با ید قایل به تفکیک شد. این گروه مانند فلاسفه یونان اخراج جنین را قبل از پیدا شدن آثار حیات، مجاز می دانند. با این حال اکثریت آنان به خصوص کاتولیک ها ، نسبت به این موضوع بسیار سختگیر بوده و سقط جنین را در هیچ موردی مجاز نمی دانند.

جالب توجه اینکه امروزه علیرغم ضعف مبانی فکری، اخلاقی و مذهبی افراد در کشورهای غربی و سرمایه داری که اکثراً مذهب کاتولیک را به عنوان مذهب رسمی خود برگزیده اند و با و جود سیستهای جلوگیری از افزایش جمعیت که بیشتر به علل اقتصادی، توسط دولتها اعمال می شود، باز هم سران مسحیت ، به ناچار لزوم محدود کردن بی بند و باری و توجه دقیق به مقررات مذهبی را گوشزد می کنند.

در همین راستا کلیسای کاتولیک معتقد است که هر فرد از جمله جنینی که بلافاصله پس از به هم پیوستن اسپرم مرد و اوول زن به وجود می آید همزمان حق زندگی کردن را از سوی خدا دریافت کرده است. این حق از طرف والدین یا جامعه بشری یا مسئولین ، به او داده نشده است. پس هر ملاحظه ای در حیات او خلافی در برابر قانون خداوندی و طبیعت محسوس می شود. به دنبال آن نتیجه می گیرد که کشتن کودک در رحم، حتی به منظور نجات جام مادر، عادلانه نیست. لذا زندگی نوزاد درون رحم باید در صورتیکه حتی منجر به مرگ قطعی مادر شود نیز نجات یابد.

« در سالهای اخیر کار دنیال آلفونسولوپز رئیس شورای انتخابی پاپ در امر خانواده اعلام کرد که پاپ ضمن تنظیم نامه 100 صفحه ای بر مخالفت خود با جلوگیری از حاملگی ( در روابط جنسی مطمئن ) ، هم جنس بازی و سقط جنین تأکید و انتقد از موضع خود را در مورد چنین مسائلی اقدام مخرب برای نوع .


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.