فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق جهت گیری هدف پیشرفت

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق جهت گیری هدف پیشرفت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 59 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 32
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق جهت گیری هدف پیشرفت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

خلاقیت

خلاقیت به عنوان یک موضوع روانشناختی و یک پدیده ی اجتماعی از دیدگاههای مختلف فلسفی و علمی با تعاریف متعدد و متفاوت مطرح شده است ولی هنوز درباره ی آن، تعریفی که مورد پذیرش همگان باشد در دسترس نیست. استرنبرگ (b2001) معتقد است خلاقیت ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که فرد را قادر می سازد که به نتایج مولدی بیندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و خشنودی دیگران است. شلی[1] (1991) می گوید خلاقیت یک فرآیند تفکر عقلانی است که مستلزم کوشش های شناختی بسیار است و پیامد بالقوه این فرایند، رفتار خلاق است. از دیدگاه رابینز[2] (1991) خلاقیت به معنای توانایی ترکیب اندیشه ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان می باشد. آمابیل (1983) خلاقیت را نتیجه ی انگیزه ی ذاتی فرد، دانش و توانایی ها و مهارت های مربوط به موضوع می داند.

هارینگتن[3] (1996) معتقد است خلاقیت محصول فرد واحدی، در یک زمان واحد، در جای خاص نیست بلکه عبارت از یک زیست بوم است. همان گونه که در زیست بوم موجودات زنده با یکدیگر و با محیطشان در ارتباط می باشند، در زیست بوم خلاق همه ی اعضا و همه ی جنبه های محیطی در حال تعامل با یکدیگر هستند. بنابراین با توجه به تعاریف بالا می توان نتیجه گرفت که به خلاقیت نمی توان با تمرکز بر یک بعد نگریست و هر یک از ابعاد شخصیتی، محیطی، فرایند و محصولی به تنهایی نمی توانند بیانگر ماهیت خلاقیت باشند. لذا خلاقیت حاصل مجموع عوامل شخصی، فرایند و محصول است که در یک محیط اجتماعی در حال تعاملند (آگاهی اصفهانی، 1381).

رزمالاگا (2000، به نقل از مشبکی و وفایی، 1382) معتقد است که خلاقیت شامل فرایندی است که از سه مرحله:

1- ساخت دهی، شناخت و تعریف مسئله

2- آمادگی وکسب داده های مرتبط با مسئله

3- ایده دهی و ارزیابی تشکیل گردیده است.

خلاقیت واﮊه ای عربی است که ریشه آن "خلق" به معنی آفریدن است. در لغت نامه دهخدا خلاقیت، خلق کردن و به وجود آوردن است و خلاق، شخصی است که دارای عقاید نو باشد (سام خانیان، 1384).

والاس[4] (2003) نشان داده است در کلاس های خلاق، فکر بیش از حافظه ارزش دارد و عامل خلاقیت را تعادل بین امنیت روانی و آزادی دانشجویان برای ریسک پذیری آنان می داند.

از طرف دیگر خلاقیت، توانایی و ظرفیت فرد برای تولید ایده ها، آثار ومحصولات نو و ابتکاری تعبیر می شود. به عبارت دیگر، خلاقیت موجب می شود تا فرد با شرایط و موقعیت های محیطی به گونه ای غیر مرسوم ولی مفید انطباقی جدید پیدا کند. از این رو باور صاحبنظران بر این است که خلاقیت ضمن داشتن توانایی های استدلالی در درون خویش با تخیل و واگرایی همراه است (رانکو وآلبرت[5] ،2006؛ استرنبرگ، 2003).

به هر حال باید در مطالعه خلاقیت به دو نکته مهم توجه داشت: اول اینکه خلاقیت می تواند خلق اشکال جدید یا صورتهای جدیدی از ایده ها یا تولیدات کهنه باشد. در این صورت عمدتاً فکرها و ایده های گذشته اساس خلاقیت های تازه است. دوم آنکه خلاقیت امری است انحصاری که پیشتر هیچگونه سابقه ذهنی از آن وجود نداشته باشد، اگرچه ممکن است آن چیز به صورت های مشابه یا کاملاً یکسان قبلاً توسط شخص دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد (کاروسکی، گلاروسکی، لبودا و ویسنیسکا[6] ،2006).

تورنس تفکر خلاق را مرکب از چهار عامل اصلی می داند این عوامل عبارتند از: 1- سیالی[7]: یعنی استعداد تولید ایده های فراوان 2- ابتکار[8]: یعنی استعداد تولید ایده های بدیع، غیرعادی و تازه 3- انعطاف پذیری[9]: یعنی استعداد تولید ایده ها و روش های بسیار گوناگون 4- بسط[10]: یعنی استعداد توجه به جزئیات (تورنس و گاف[11]، 1990).

2-1-1-1 - رویکردهای مختلف به خلاقیت

همزمان با به وجود آمدن مکاتب مختلف در علوم رفتاری، خلاقیت به خاطر ماهیت و اهمیت آن مورد توجه مکاتب قرار گرفته است. هر کدام از این مکاتب، خلاقیت را برپایه ی اندیشه های اساسی و پایه های نظری مکتب خویش تعریف و تفسیر نموده اند.

2-1-1-1-1 - دیدگاه روانکاوی

روانکاوان معتقدند که خلاقیت از ناخودآگاه ذهن نشأت می گیرد. زمانی که خود فعالیتی ندارد ذهن نیمه آگاه مشغول است. ذهن نیمه آگاه باید برای مدتی از آگاهی و ناخودآگاهی آسوده باشد تا به جمع آوری ایده های تازه بپردازد و خلاقیت ظهور یابد (حسینی، 1378). فروید رهبر اصلی این نظریه از یک دیدگاه آسیب شناسی به موضوع خلاقیت می پردازد. به طور کلی سردمداران این مکتب بر این نکته اتفاق نظر دارند که خلاقیت در نتیجه ی تعارضی است که در بخش «ناخودآگاه» ذهن ایجاد شده است. نهاد تلاش می کند تا راه حلی برای این تعارض پیدا کند. اگر راه حل کشف شده با ذهن ناخودآگاه هماهنگ شد، منجر به خلاقیت می گردد (پروار، 1382).

(فروید، 1908به نقل از برگکویست[12]، 1998) و سایر روان تحلیل گران کلاسیک براین باورند که خلاقیت محصول قسمت ناهشیار ذهن می باشد. آنان خلاقیت را براساس مکانیسم دفاعی تصعید تبیین می کنند.

براساس این دیدگاه کنجکاوی افراد خلاق در ارتباط با مسائل جنسی که از 3 سالگی آغاز می شود به سه شکل نمایان می گردد. واپس رانی، مقابله با فرایندهای فکری و تصعید. برخی از روان تحلیل گران نیز بر این باورند که خلاقیت بخشی از فرایندهای ذهنی در نهاد می باشد که فرد برای کسب لذت و پرهیز از درد به کار می گیرد (کرافت[13] ، 2002).

فروید براین باور است که منبع خلاقیت همان تضاد است و خلق اندیشه های تازه در کاهش اضطراب ناشی از تضاد تاثیر دارد (فروید[14]، 1957).

2-1-1-1-2- دیدگاه رفتاگرایی

واتسون (1913، به نقل از برگکویست، 1998 ) نظریه رفتارگرایی را در پاسخ به نظریه روان تحلیل گری بنا نهاد. اساس این نظریه تجربه گرایی است. پیروان این مکتب، رفتار خلاق را عبارت از رفتاری می دانند که از طریق تقویتهای محیطی فرا گرفته شده است (البرزی، 1386). رفتارگرایان برای فرد در تولید خلاق، حداقل نقش را قائلند و بروز محصول خلاق را معمولا از راه تغییرات تصادفی و گزینش آنها به خاطر نتایج مثبتشان می دانند (حسینی، 1378). اسکینر مدافع روش شرطی سازی فعال در نظریه رفتارگرایی معتقد است که خلاقیت از تجدید سازمان فیزیکی منتج می شود و به همین علت است که تولیدات خلاق در این نظریه خود به خودی است و شرطی شدن عامل به عنوان یک محرک به فرد این فشار را وارد می سازد تا برای یافتن راه حل، اقدام به رفتارخلاقانه کند (پروار، 1382).

2-1-1-1-3- دیدگاه انسان گرایی

در این دیدگاه به نظر می رسد خلاقیت با واژه هایی نظیر سلامتی، خودشکوفایی و انسان کامل ارتباط نزدیک داشته باشند. مازلو یکی از اندیشمندان این نظریه یک سلسله از نیازهای بشر را به صورت یک هرم طراحی کرد که در پایین هرم نیازهای فیزیولوژیک و در راس هرم نیاز به خودشکوفایی یا خلاقیت تحقق پیدا می کند (لطیفیان، 1385). وی می گوید تعداد کمی از مردم به مرحله ی خود شکوفایی می رسند و علت این امر آن است که نیازهای سطوح پایین تر به طور کامل و به نحو احسن مرتفع نگردیده اند. مازلو[15] (1968) خلاقیت را در سه سطح معرفی می کند:

1- خلاقیت اولیه: این نوع خلاقیت از فرایندهای اولیه ناشی می شود که ما براساس آگاهی انتخاب می کنیم و تقریباً در همه وجود دارد اما ممکن است خردسال بکوشد ولی نتیجه ای حاصل نگردد.

2- خلاقیت ثانویه: ناشی از فرایندهای فکری بالاتری است که در این فرایند مقوله هایی مانند: تجزیه و تحلیل، نظم و کارهای سخت جا می گیرد. انسان گرایان این مرحله را مرحله ی انتقال می نامند.

3- خلاقیت ترکیبی: که ترکیبی از خلاقیت اولیه و ثانویه می باشد و کارهای بزرگ فلسفی، هنری و کشف های علمی در آن جای می گیرد و این همان خودشکوفایی در طبقه بندی مزلو می باشد (مازلو، 1968).

به اعتقاد کارل راجرز خلاقیت نوعی خودشکوفایی و انگیزه ی آن تعالی بخشیدن به خود است. او خلاقیت را این گونه تعریف می کند: خلاقیت عبارت است از تمایل به ابراز و فعال کردن تمامی استعدادهای موجود زنده به حدی که چنین فعالیتی موجود زنده و یا خود را تعالی بخشد (حسینی، 1378). به عقیده ی راجرز خلاقیت دارای شرایط درونی معینی است. یکی از این شرایط پذیرا بودن نسبت به توانایی پاسخ به چیزها نه برحسب رده بندی های قراردادی بلکه به گونه ای است که وجود ندارد. شرط دیگر داشتن یک مرکز سنجش درونی است یعنی ممکن است فرد خلاق نظریات دیگران را در مورد کارش مدنظر قرار دهد اما اجازه نمی دهد که دیگران نظر وی را به طور بنیادی تغییر دهند. شرط سوم توانایی بازی کردن با عناصر و مفاهیم است و نتیجه آن شادی وشعف ناشی از کاوش فکری است (حسینی، 1378).

2-1-1-1-4- دیدگاه شناختی

دیدگاه شناختی در بررسی خلاقیت فرایندهای ذهنی را مورد مطالعه قرار می دهد که باعث تولید چیزهایی تازه و بدیع می شوند. این دیدگاه هر چیز بدیع و تازه را خلاقیت نمی داند و معتقد است که تولید برای اینکه موثر باشد بایستی معنی دار و عملی نیز باشد (ویسبرگ[16] ،1992). شناخت گرایان در مطالعه خلاقیت روی محیط اجتماعی، شخصیت و یا انگیزش تاکید زیادی نمی کنند (کروپلی[17]، 1999).

تحقیقات مدرن در زمینه خلاقیت با کارهای گیلفورد[18] در سال 1950 شروع شده است. گیلفورد خلاقیت را جزء مفاهیم استعداد عقلانی می داند. البته از نظر گیلفورد خلاقیت منحصرا شناختی نیست. وی در تحقیقاتش در مورد خلاقیت به شخص خلاق و خصوصیات شخصیتی افراد خلاق نیز اهمیت می دهد. به هر حال تشخیص گیلفورد در دو نوع تفکر، تفکر واگرا و تفکر همگرا، رویکرد شناختی او را در درک مفهوم خلاقیت نشان می دهد (نوری، 1381).

خلاقیت از دیدگاه شناخت گرایان عبارت است از تولید ساختار شناختی بدیع به وسیله بازیابی، به هم پیوستن، ترکیب، تبدیل و تغیر شکل دادن، سازماندهی، قیاسها و کشف مفاهیم ضمنی ساختارهای جدید (بارون، 1963 به نقل از کروپلی، 1999).

این تعریف در واقع دو قسمت دارد یکی تولید ساختار شناختی نو و بدیع و دیگری کشف مفاهیم ضمنی ساختارهای جدید. در قسمت اول تعریف، بدعت اتفاق افتاده است. اما بدون قسمت دوم تعریف، یعنی موثر بودن، این بدعت امکان پذیر نیست و اصلا خلاقیت وجود ندارد. این تعریف دارای محدودیتهایی می باشد (ویسبرگ، 2006؛ اسمیت، وارد و اسچامر[19]، 1993). اول آنکه خلاقیت محدود به مجموعه ای از فرایندها می شود بدون در نظر گرفتن سطح دانش قبلی فرد، وضعیت شغلی فرد، وضعیت اجتماعی و یا اهداف و انگیزه های خلاقیت. دوم آنکه این تعریف کاملا معنای نو بودن و تازگی را آشکار نمی کند. چرا که شرایط بیرونی را در نظر نمی گیرد و بیشتر به فرایندهای شناختی و ساختارهای تولید شده توجه می کند. این دیدگاه به طور مشخص بیان نمی کند که یک چیز بدیع بایستی برای یک فرد بدیع باشد یا برای جامعه. برای مثال در تغییر شکل روشهای قبلی و ایجاد روشهای جدید ممکن است روش جدید موثر باشد اما دیگران که با آن نا آشنا هستند آن را نپذیرند و به کار نبرند. از طرفی در برخی موارد افرادی خلاق شناخته شده اند که هیچ چیز نو و بدیعی را تولید نکرده اند. چرا که شرایط فراهم نشده است و این شرایط در دیدگاه شناختی در نظر گرفته نمی شود. مانند تحقیقات در مورد کودکان و نوجوانان که خلاق شناخته می شوند در عین حال که هیچ چیزی که برای دیگران نو و بدیع باشد تولید نکرده اند (کروپلی، 1999).

2-1-2 - جهت گیری هدف پیشرفت

2-1-2-1- انگیزش

اصطلاح انگیزش به معنای جلو برنده، تداوم دهنده و اتمام کارها ترجمه شده است و همچنین انگیزش یعنی آغازگری، جهت گیری، شدت و تداوم رفتار (گین[20]، 1994). در انگیزش،‌ هدف یافتن پاسخ به سوالاتی است که با چه و چرا آغاز می شوند از قبیل: چرا افراد چنین عمل می کنند؟ چه چیز سبب حرکت و تکاپوی انسان ها می گردد و چه عامل هایی آنها را به جلو می راند؟ اگر چه در تمام تعاریف و نظریه ها، انگیزش به عنوان فرایندی غیرقابل مشاهده، هدایت کننده و نیرو دهنده رفتار تعریف شده است، اما در ارتباط با ماهیت آن بین اندیشمندان توافق نظر وجود ندارد.

مک کللند[21] (1989) براین باور است که مطالعه انگیزش، تحلیلی از تعامل فرد با محیط است. عاملهای درون فرد و شرایط تسهیل کننده یا بازدارنده محیطی از جمله مهمترین تعیین کننده های انگیزش در رفتارهای متعدد هستند (بندورا، 1997). بنابراین تمامی این نظریه ها و مفاهیمی که از انگیزش بیان شده اند در سطح محیط به تحلیل موقعیت می پردازند. بر همین اساس پنتریچ و شانک (2002) مدل ها و نظریه های انگیزش را به سه گروه تقسیم می کنند:

1- مدلهای ارگانیسمی: در این مدل ها فرد و ویژگی های آن (غرایز، تمایلات و اراده) از مهمترین عامل ها در شکل گیری انگیزش هستند.

2- مدلهای مکانیکی: که شامل نظریه های رفتارگرایان (شرطی سازی کلاسیک و عامل) و نظریه های سائق است و بر محیط و عاملهای محیطی تاکید دارند. در نظریه های رفتارگرایان انگیزش، پدیده ای قابل مشاهده است که به صورت تغییر در میزان، فراوانی یا شکل یک رفتار تعریف می شود و یا پاسخی ناشی از عملکردهای محیطی می باشد. به احتمال زیاد در آینده پاسخی بیشتر رخ می دهد که پیامدهای مطلوبی در پی داشته باشد (پنتریچ و شانک، 2002).

3- مدلهای بافت گرایی: در این مدل ها ارتباط و تعامل فرد و محیط دارای اهمیت است. در پی پژوهش ها و نظریه ها در مدلهای ارگانیسمی و مدلهای مکانیکی گروهی از پژوهشگران در بیان ماهیت و عملکرد انگیزش به تحلیل عاملهای فردی در تعامل با محیط پرداختند. این مدل ها که به مدلهای ارزش- انتظار معروفند برای تبیین انگیزش از سازه های انتظار موفقیت و ارزش آن استفاده می کنند.

2-1-2-2- انگیزش و مفهوم هدف

در روانشناسی انگیزش، اهداف را به عنوان بازنمایی های شناختی انگیزش در نظر می گیرند (پنتریچ و شانک، 2002). پنتریچ هدف را بخشی لاینفک از مفهوم انگیزش معرفی می کند به نحوی که انگیزش را فرایندی تعریف می کند که به واسطه آن، فعالیت هدف محور برانگیخته و حفظ می گردد (پنتریچ، 2002) در واقع انگیزش شامل اهدافی است که انگیزه لازم برای رفتن به سمت یک عمل را فراهم می کند. در متون علمی نظریه های متعددی در مورد هدف وجود دارد که نظریه جهت گیری هدف پیشرفت از شناخته شده ترین آنها محسوب می گردد (آستین وون کاور، 1996، به نقل از غلامی نیا، 1388).



[1] -Shelly

[2] -Robbins

[3] -Harrington

[4] -Wallas

[5] -Runco & Albert

[6] -Karwowski, Gralewski, Lebuda & Wisniewska

[7] - Fluency

[8] - Originality

[9] - Flexibility

[10] - Elaburation

[11] - Goff

[12] -Bergquist

[13] -Craft

[14] -Freud

[15] -Maslow

[16] -Weisberg

2 - Cropley

3 - Guilford

4 – Smith, Wared & Schumaacher

[20] -Geen

[21] -Mcclalland


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاکمیت شرکتی ونمایندگی

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاکمیت شرکتی ونمایندگی
دسته بندی حسابداری
فرمت فایل docx
حجم فایل 221 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 38
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاکمیت شرکتی ونمایندگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

مقدمه

بررسی مطالعات موجودنشان می‏دهدکه هیچ تعریف موردتوافقی درموردحاکمیت شرکتی‏وجودندارد. تفاوتهای چشم‏گیری درتعریف براساس کشورموردنظروجوددارد.حتی درآمریکایاانگلستان نیزرسیدن به تعریف واحدکارچندان آسانی نیست.تعریفهای موجودازحاکمیت شرکتی دریک طیف وسیع قرارمی‏گیرندکه دیدگاههای محدوددریکسوودیدگاههای گسترده درسوی دیگرطیف قراردارند.دردیدگاههای محدود، حاکمیت شرکتی به‏رابطه شرکت وسهامداران محدودمی‏شود.این دیدگاه،الگویی قدیمی است که درقالب نظریه‏ نمایندگی بیان می‏شود.درآنسوی طیف،حاکمیت شرکتی رامی‏توان به صورت شبکه‏ای ازروابط درنظر گرفت که نه‏تنهامیان شرکت ومالکان آنها(سهامداران)بلکه میان شرکت وتعدادزیادی ازذینفعان نظیر کارکنان، مشتریان،فروشندگان ودارندگان اوراق قرضه وجوددارد.چنین‏دیدگاهی درقالب نظریه ذینفعان مطرح می‏شود. تعریفهای مختلف ازحاکمیت شرکتی وجوددارد،ازتعریفهای محدود ومتمرکز برشرکتها و سهامداران آنها گرفته تاتعریفهای جامع،ودربرگیرنده پاسخگویی شرکتهادربرابرگروه بی‏شماری از سهامداران، افرادیا ذینفعان.شواهدموجودحکایت ازآن داردکه حاکمیت شرکتی یکی ازرایج‏ترین عبارتها در مطالعات تجارت‏ جهانی درشروع هزاره جدیدشده است.فروپاشی شرکتهای بزرگی مانندانرون و ورلدکام درآمریکادرسالهای اخیر،توجه همه رابه نقش برجسته حاکمیت شرکتی وتوجه جدی به اصول ‏یاد شده درموردپیشگیری ازاین فروپاشی جلب کرده است وانجمن‏های حرفه‏ای ودانشگاهها در سراسر جهان توجه گسترده‏ای به این موضوع نشان می‏دهندبه نحوی که موضوع حاکمیت شرکتی‏به‏عنوان سرفصل درسی اصلی ومستقلی دردوره کارشناسی ارشدودکتری تدریس می‏شود.

2-2- حاکمیت شرکتی

11

حاکمیت شرکتی به مجموعه روابط میان مدیریت اجرایی،هیئت مدیره،سهامداران و سایر طرفهای‏ مربوط در یک شرکت گفته می‏شودودوهدف اساسی کاهش ریسک بنگاه اقتصادی وبهبود کارایی درازمدت آنرا ،دنبال می‏کند.اعمال حاکمیت شرکتی صحیح از طریق اعضای مستقل‏ هیئت مدیره و کمیته‏های تحت نظر آنها عینیت یافته و در نهایت با ارتقای شفافیت و پاسخ‏دهی‏ مدیریت اجرایی،به اهداف خود نایل می‏شود.این جریان به‏عنوان بخش مهمی از مقررات احتیاطی‏ ناظر بر شرکتها،جایگاه ویژه‏ای داشته و مباحث مربوط به نحوه اعمال حاکمیت و نظارت بر روند امور،هم از نظر مقام ناظر و هم از نظر سهامداران باید مهم تلقی شود.(احمدپور،1388)

سؤال اساسی آنکه چرا حاکمیت شرکتی طی دو دهه گذشته موضوع مهمی بوده ولی پیش از آن اهمیت خاصی نداشته است؟دلایل آن را می‏توان به این صورت مطرح کرد:

1- موج جهانی خصوصی‏سازی در دو دهه گذشته

2- تجدید سازمان صندوقهای بازنشستگی و رشد پس‏اندازهای شخصی

3- موج اعمال کنترل و فعالیتهای تلفیقی شرکتها از سال 1980

4- خارج شدن شرکتها از کنترل دولتها و یکپارچه کردن بازارهای سرمایه

5- بحرانهای سال 1998 آسیای شرقی که اهمیت حاکمیت شرکتی دربازارهای نوظهوررامشخص‏کرد

6- یکسری رسوایی‏هاوورشکستگی‏های اخیرشرکتهادرآمریکا

باتوجه به بزرگ وپیچیده‌ترشدن معاملات واحدهای تجاری وتخصصی شدن مدیریت دردنیای کنونی، از کنترل‌ سهامداران برفعالیت‌های شرکت کاسته شده،بنابراین قسمت عمده‌ای ازمسئولیت‌هابردوش مدیران شرکت‌هاگذارده می‌شود. طبق قوانین موجود،سهامداران مالک شرکت‌هاومدیران،به نمایندگی ازآنان بایدمنابع شرکت رابه صورتی تخصیص دهندکه بالاترین عایدی نصیب سهامداران شود. حال باتوجه به شکست‌های تجاری وافشاشدن فساد‌های مالی اخیر،حقایق حاکی ازآن است که درشرکت‌ها،برخی ازمدیران بیشتردنبال منافع خودبوده‌اندتامنافع سهامداران وذی‌نفعان،برای حل این مشکل،قدرتمندسازی نظارت‌هاوکنترل‌هاروی عملکردسهامداران وهیات مدیره وبازتعریف روابط منطقی فی‌مابین مالکان،مدیران وناظران بهترین روش کنترلی خواهدبود. این نظارتهاباعث خواهدشدمقررات دست‌وپاگیرواضافی که به دلیل نبوداطمینان میان سهامداران ومدیران مطرح شده کاهش یابد. هدف اصلی حاکمیت شرکتی،تعیین کنترل‌هاونظارت‌های صحیح فی‌مابین سهامداران،هیات مدیره ومدیران اجرایی است. بنابراین،چنانچه درشرکت‌هابه موضوع اصول حاکمیت شرکتی توجه مناسب نشودچارچوبی منطقی برای ایجاداعتمادبلندمدت میان تصمیم‌گیران شرکت وذی‌نفعان فراهم نخواهدشد.( استکی،1380)

12

همان‌طورکه پیش ازاین مطرح شدحاکمیت شرکتی ساختارها،فرآیندهاوسیستم‌هایی راشامل می‌شودکه عملیات موفق سازمان راراهبری کنند. بنابراین درصورت استقرارچنین ساختاری درسازمان،تقسیم وظایف ومسئولیت‌هابین سهامداران،هیات مدیره ومدیران اجرایی که شامل استقرارنقش‌های نظارتی (شامل کمیته حسابرسی داخلی، ‌کمیته حقوق وکمیته انتصابات و….) خواهدبود،اطمینان ازعملکردمدیران نزدسهامداران ایجادمی‌شود. علاوه براین،ایجادکنترل‌های داخلی مناسب ازجمله استقرارکنترل‌های مالی،حقوقی و ‌مدیریت ریسک ازشالوده‌های حاکمیت شرکتی هستند. دراین حالت است که درازای تقسیم وظایف نظارتی،مسئولیت وپاسخگویی پررنگ‌ترشده وتضادمنافع باعث شکل‌گیری روابط سالم وپایدارخواهدشد. هرچندبه اعتقاداینجانب اجرای حاکمیت شرکتی به معنای واقعی نیازمندشرایط وفرهنگ‌ سازی خاصی است وبه صورت کامل قابلیت اجرایی نخواهدداشت. زیراعامل کلیه کنترل‌هاونظارت‌هاونقش‌های اجرایی انسان است وکنترل انسان درقالب پست‌های متفاوت نظارتی واجرایی همواره دارای ریسک خطاخواهدبود. (مشایخ،1385)

2-3- نظامهای حاکمیت شرکتی

بررسیهانشان می‏دهندکه هرکشوری،نظام حاکمیت شرکتی منحصربه‏خودرادارد.به اندازه‏کشورهای دنیا،نظام حاکمیت شرکتی وجوددارد.این نظام دریک کشورباتعدادی عوامل داخلی‏نظیرساختارمالکیت شرکتها،وضع اقتصادی،نظام قانونی،سیاستهای دولتی وفرهنگ،معین می‏شود. ساختارمالکیت وچارچوبهای قانونی از اصلی‏ترین وتعیین‏کننده‏ترین عوامل نظام حاکمیت شرکتی‏هستند.همچنین عوامل خارجی مانندمیزان جریان سرمایه ازخارج به داخل،وضع اقتصادجهانی،عرضه سهام دربازارسایرکشورهاوسرمایه‏گذاری نهادی فرامرزی، برنظام حاکمیت شرکتی‏موجوددریک کشورتأثیرگذارند.(عبدالخلیق،1379)

13

تلاشهایی برای طبقه‏بندی نظامهای حاکمیت شرکتی صورت گرفته که بامشکلاتی همراه بوده‏است.بااین‏حال یکی ازبهترین تلاشهاکه ازپذیرش بیشتری نزدصاحب‏نظران برخورداراست،طبقه‏بندی معروف به نظامهای درون‏سازمانی وبرون‏سازمانی است.عبارت درون‏سازمانی وبرون‏سازمانی تلاشهایی رابرای توصیف دونوع نظام حاکمیت شرکتی نشان می‏دهد.درواقع،بیشترنظامهای حاکمیت شرکتی،بین این دوگروه قرارمی‏گیرند ودربعضی ازویژگیهای آنهامشترکند. این دوگانگی،حاصل تفاوتهایی است که بین فرهنگهاونظامهای قانونی وجوددارد.بااین‏همه،کشورهاتلاش دارندتااین تفاوتهاراکاهش دهندوامکان داردکه نظامهای حاکمیت شرکتی درسطح جهانی به‏هم نزدیک شوند (هاون[1]، 2008).

حاکمیت شرکتی درون‏سازمانی،نظامی است که درآن شرکتهای فهرست‏بندی شده یک‏کشورتحت مالکیت وکنترل تعدادکمی ازسهامداران اصلی هستند.این سهامداران ممکن است‏اعضای خانواده مؤسس (بنیانگذار) یاگروه کوچکی ازسهامداران مانندبانکهای اعتباردهنده،شرکتهای دیگریادولت باشند.به نظامهای درون‏ سازمانی به دلیل روابط نزدیک رایج میان شرکتهاوسهامداران عمده آنها،نظامهای رابطه‏ای نیزگفته می‏شود (جاسپربلم[2]، 2006)

درمدل حاکمیت شرکتی درون‏سازمانی به واسطه روابط نزدیک میان مالکان ومدیران،مشکل‏نمایندگی کمتری وجودداردولی مشکلات جدی دیگری پیش می‏آید.به واسطه سطح تفکیک‏ناچیزمالکیت وکنترل(مدیریت) در بسیاری ازکشورها(به‏عنوان مثال به دلیل مالکیت خانواده‏هامؤسس)ازقدرت سوءاستفاده می‏شود.سهامداران اقلیت نمی‏توانندازعملیات شرکت آگاه شوند.( نوروش،1388)

شفافیت کمی وجودداردووقوع سوءاستفاده محتمل به نظرمی‏رسد.معاملات مالی،مبهم وغیرشفاف است وافزایش سوءاستفاده ازمنابع مالی،نمونه‏هایی ازسوءجریانهادراین نظامهاشمرده‏می‏شود.درواقع،دربسیاری ازکشورهای آسیای شرقی،ساختارهای تمرکزافراطی مالکیت ونقاط ضعف مربوط به حاکمیت شرکتی به خاطرشدت بحران آسیایی درسال 1997 موردانتقال قرارگرفته‏اند.درزمان بحران آسیایی،نظامهای حاکمیت شرکتی درکشورهای آسیایی شرقی به جای‏مدل برون‏سازمانی،بیشتردرگروه درون‏سازمانی قرارداشتند.حمایت قانونی ضعیف‏ترازسهامداران‏اقلیت دربسیاری ازکشورهای آسیای شرقی به سهامداران اکثریت امکان داد تا هنگام بحران به‏اختلاس وسوءاستفاده ازثروت سهامداران اقلیت بپردازند.بررسیهای بعدی نشان می‏دهدکه چگونه‏چندکشورازآسیای شرقی،تلاش کرده‏اندتانظامهای حاکمیت شرکتی خودراازطریق تغییردرقانون شرکتها اززمان بحران آسیایی اصلاح کنند (جنسن[3]، 1976)

14

عبارت برون سازمانی به نظامهای تأمین مالی وحاکمیت شرکتی اشاره دارد.دراین نظامها،شرکتهای بزرگ توسط مدیران کنترل می‏شوندوتحت مالکیت سهامداران برون‏سازمانی یاسهامداران خصوصی قراردارند.این وضع به جدایی مالکیت ازکنترل(مدیریت)منتهی می‏شودکه‏توسط برلومینز درسال 1932 مطرح شد. همان‏طورکه بعدهاجنسن ومکلینگ‏2درسال 1976 درنظریه نمایندگی مطرح کردند،مشکل نمایندگی مرتبط باهزینه‏های سنگینی است که به سهامدارومدیرتحمیل می‏شود.درنظامها ی برون‏سازمانی،شرکتهابه‏طورمستقیم توسط مدیران کنترل‏می‏شوند،امابه‏طورغیرمستقیم نیزتحت کنترل اعضای برون‏سازمانی قراردارند.اعضای یادشده،نهادهای مالی وسهامداران خصوصی هستند.درآمریکاوبریتانیا،سرمایه‏گذاران نهادی بزرگ که‏مشخصه نظام برون‏سازمانی هستند،تأثیرچشمگیری برمدیران شرکتهادارند.


[1]-. Hanwen

[2]- Jaspereblem

[3]- Jensen


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق حسابرسی در ایران

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق حسابرسی در ایران
دسته بندی حسابداری
فرمت فایل docx
حجم فایل 149 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق حسابرسی در ایران

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

حسابرسی چیست؟

نوعی از حسابرسی که در این فصل بیشتر به آن پرداخته می‌شود، رسیدگی به صورت‌های مالی یک شرکت توسط یک مؤسسه حسابرسی است. این نوع از حسابرسی عبارت است از بازرسی جستجوگرانه مدارک حسابداری و سایر شواهد زیر بنای صورت‌های مالی. حسابرسان از راه کسب آگاهی از سیستم کنترل داخلی و بازرسی مدارک، مشاهده دارایی‌ها، پرسش از منابع داخل و خارج شرکت و اجرای سایر روش‌های رسیدگی، شواهد لازم را برای تعیین اینکه صورت‌های مالی، تصویری مطلوب و به نسبت کامل از وضعیت مالی شرکت و فعالیت‌های آن در طول دوره مورد رسیدگی ارائه می‌کند یا خیر، گردآوری می‌کنند. شکل2-1 نموداری از حسابرسی صورت‌های مالی است.

در هر حسابرسی، بیان صریح حدود رسیدگی، مهم است. این حدود، واحد مورد رسیدگی و دوره مورد رسیدگی را مشخص می‌کند. بنابراین، از حدود رسیدگی برای تعیین و محدود کردن مسئولیت حسابرسان استفاده می‌شود. واحد مورد رسیدگی می‌تواند یک واحد با مالکیت فردی، شرکت تضامنی، شرکت سهامی و شرکت‌های تابع آن، یک آموزشگاه یا هر سازمان دیگری باشد. دوره مورد رسیدگی معمولاً یک سال است، اگرچه بعضی حسابرسی‌ها دوره کوتاه‌تری را می‌پوشاند.

رسیدگی‌های حسابرسان مستقل مبنای گزارش حسابرسی را فراهم می‌آورد. مرکز حسابرسان بدون اجرای رسیدگی، نسبت به مطلوبیت ارائه صورت‌های مالی اظهار نظر نمی‌کنند. شناخت حسابرس از فعالیت صاحبکار، حسابرسی‌های انجام شده در سال‌های گذشته، اعتقاد به درستکاری مالکان و مدیران هیچ‌یک از این عوامل برای اظهار نظر نسبت به صورت‌های مالی توسط حسابرسان کافی نیست. حسابرسان، صورت‌های مالی سال جاری را یا رسیدگی می‌کنند، یا نمی‌کنند. اگر رسیدگی نکنند، نسبت به مطلوبیت ارائه صورت‌های مالی نیز اظهار نظر نخواهند کرد.

شواهد گردآوری شده توسط حسابرسان در طول رسیدگی، اثبات خواهد کرد که دارایی‌های مندرج در ترازنامه واقعاً وجود دارد، شرکت مالک این دارایی‌ها و ارزیابی آن‌ها بر اساس اصول پذیرفته شده حسابداری انجام شده است. شواهدی جمع‌آوری خواهد شد تا نشان دهد که ترازنامه تمام بدی‌های شرکت را منعکس می‌سازد؛ در غیر این صورت، ترازنامه می‌تواند به کلی گمراه کننده باشد، چرا که اقلام مهمی از بدهی‌ها، آگاهانه یا ناآگاهانه، حذف شده است. حسابرسان به همین ترتیب،‌ شواهدی را نیز برای ‌ صورت‌ سود و زیان گردآوری خواهند کرد. آنان شواهدی را خواهند خواست که اثبات کند فروش‌های گزارش شده واقعاً روی داده است، کالای فروش رفته عملاً برای مشتریان ارسال شده است، بهای تمام شده و هزینه‌های ثبت شده، مربوط به دوره جاری است و تمام هزینه‌های تحقق یافته، به حساب گرفته شده است. روش‌های رسیدگی یک کار به میزان قابل ملاحظه‌ای متفاوت از کار دیگر است. بسیاری از روش‌هایی که برای یک فروشگاه کوچک خرده فروشی مناسب است، برای حسابرسی یک شرکت بزرگ تولیدی مناسب نخواهد بود. حسابرسان انواع واحد‌های بازرگانی و نیز، سازمان‌های غیر‌انتفاعی را حسابرسی می‌کنند. بانک‌ها، شرکت‌های بیمه، کارخانه‌ها، فروشگاه‌ها، مؤسسات آموزشی، انجمن‌های خیریه، شرکت‌های حمل و نقل هوایی، و اتحادیه‌های کارگری، همه معمولاً مورد بازدید حسابرسان قرار می‌گیرند. انتخاب مناسب‌ترین روش‌های حسابرسی برای هرکار، مستلزم کاربرد قضاوت و تجربه حرفه‌ای است.

2-2-2- تاریخچه حسابرسی در ایران

2-2-2-1- پیدایش حسابرسی و تحولات آن در ایران قبل از انقلاب اسلامی

اندیشه حسابرسی واحدهای اقتصادی در ایران زاده تغییرات و تحولات اقتصادی کشور نبود. به عبارت دیگر، پیدایش و گسترش شرکتهای سهامی یا با مسئولیت محدود وبا توسعه بازار سرمایه، نیاز به حسابرسی را پدید نیاورد بلکه در اقتباسی ساده و الگوبرداری بدون مضمون از روابط اقتصادی- اجتماعی غرب، در قانون تجارت 1310 که به اقتباس از قانون تجارت بلژیک تهیه و تصویب شد در بحث راجع به شرکت‌های سهامی مقرر گردید که مجمع عمومی هر شرکت سهامی یک یا چند بازرس(مفتش) را از بین صاحبان سهام در سال بعد بدهد اگر چه مجامع عمومی شرکت‌هایی که پس از این قانون ظاهرا به شکل سهامی تشکیل گردیدند بنا به الزام مزبور بازرس یا بازرسانی را انتخاب می‌کردند و این بازرسان گاه به حساب‌های شرکت نیز رسیدگی می‌کردند اما انجام حسابرسی در معنای متعارف آن توسط بازرسان در کار نبود و هنوز هم نیست.

استفاده از خدمات حسابداران خبره در امر حسابرسی مالیاتی نخستین بار در قانون مالیات بر درآمد سال 1328 عنوان شد. قانون مزبور مقرر داشت هر موقع که انجمن محاسبین قسم خورده را در مورد حساب یا ترازنامه بازرگان یا شرکت‌ها بپذیرد و در این صورت برای تشخیص مالیات، دیگر حاجت رسیدگی به دفاتر مودی نخواهد بود. علیرغم این حکم صریح قانونی، اقدام عملی قابل ذکر در تنظیم و ایجاد مرجع حرفه‌ای حسابداری به عمل نیامد. در قانون مالیاتی سال 1335 این حکم قانونی عیناً تکرار شد، و در اجرای آن، آیین‌نامه مربوط در سال 1340 تهیه و به تصویب وزیر دارایی رسید. اساسنامه انجمن محاسبین قسم خورده نیز در سال 1342 تهیه و تصویب شد و درآن علاوه بر ذکر مقرراتی راجع به ارکان انجمن، تدوین اصول حسابداری و حسابرسی و موازین حرفه‌ای و اخلاقی حسابداران عضو انجمن نیز پیش‌بینی گردید. با این حال، سابقه فعالیت موثری ازاین انجمن در دست نیست. با تصویب قانون مالیات‌های مستقیم سال 1345 عملاً تکیه‌گاه قانونی انجمن محاسبین قسم خورده فرو ریخت و این قانون مقرر داشت که به منظور تعیین و معرفی حسابداران رسمی و فراهم آوردن وسائل لازم برای بالا بردن سطح معلومات حسابداری و تهیه زمینه مساعد برای تدوین و نظارت در اجرای موازین حرفه‌، کانون حسابداران رسمی تشکیل شود. آیین‌نامه مربوط به نحوه انتخاب حسابداران رسمی در سال 1346 و اساسنامه کانون در سال 1351 به تصویب رسید و حسابداران رسمی منتخب از بعد مالیاتی، رسیدگی به دفاتر حساب و سود و زیان و ترازنامه مودیان را در موارد ارجاعی به عهده گرفتند. به موازات انجام اقداماتی درمورد ایجاد نظام حرفه‌ای حسابداری درجهت استفاده از خدمات حسابداران متخصص در امر حسابرسی مالیاتی، اصلاحیه قانون تجارت (راجع به شرکتهای سهامی) مصوب 1347، شرکت‌های سهامی عام را مکلف کرد که به حساب‌های سود و زیان و ترازنامه شرکت گزارش حسابداران رسمی را نیز ضمیمه نمایند. حسابداران رسمی نیز نیز مکلف شدند که در گزارش خود علاوه بر اظهار نظر درباره حساب‌های شرکت گواهی نمایند که صورت‌های مالی تنظیم شده از طرف هیأت مدیره وضع مالی شرکت را به نحو صحیح و روشن نشان می‌دهد. به این ترتیب موضوع حسابرسی شرکتهای سهامی عام درقانون تجارت نیز جایی باز کرد. اما تصور بر این بود که وظایف حسابرسی و بازرسی قانونی مجزا و تفکیک‌پذیر می‌باشند. به هر حال، از آنجا که انجام حسابرسی پیش‌بینی شده در اصلاحیه قانون تجارت به عهده حسابداران رسمی موضوع قانون مالیات‌ها محول گردیده بود عده‌ای از حسابداران رسمی به عنوان بازرس قانونی اغلب شرکت‌های سهامی انتخاب و وظایف ظاهراً جداگانه بازرسی- حسابرسی را تواما به عهده گرفتند اما دو گزارش جداگانه به مجامع عمومی عرضه می‌داشتند.

در پی افزایش روز افزون شرکت‌ها و مؤسسات انتفاعی دولتی و ایجاد انواع و اقسام موسسات مختلف توسط دولت، در سال1350 شرکت سهامی حسابرسی که سهام آن تماماً متعلق به دولت بود به منظور انجام خدمات حسابرسی شرکت‌های تابعه وزارت آب و برق تشکیل شد. لکن نظر به اینکه این شرکت عملاً در شمار سازمان‌های تابعه وزارت دارایی قرار گرفت، حسابرسی اغلب شرکت‌های دولتی متعاقباً به آن واگذار گردید. در طول سال‌های 1345 تا 1357 قوانین دیگری نیز به حسابرسی و موسسات حسابرسی عطف داستند و حسابرسی را الزامی شناخته بودند؛ ازجمله، برابر مقررات مربوط به بورس اوراق بهادار تهران، سهام شرکت‌هایی در بورس پذیرفته می‌شد که حساب های آن توسط مؤسسات حسابرسی مورد قبول هیأت پذیرش برس، حسابرسی شده باشند. در قانون شرکت‌های تعاونی هم حسابرسی آن‌ها الزامی گردیده اما توضیحی درباره حسابرسان نیامده بود.

با وجود الزامات قانونی مختلف (اما مبهم و گاه متعارض) حسابداری حرفه‌ای در دوره مورد بحث به کندی جای پایی در جامعه ایران باز کرد اما پیش از آنکه به عنوان یک نهاد کلی در قالب شرایط اقتصادی- اجتماعی و تحت مناسبات حقوقی حاکم بر فعالیت‌ها و واحدهای اقتصادی‌ساز و کار متناسبی بیابد در مدار اقتصاد و صنعت وابسته قرار گرفت و بسیاری از موسسات حسابرسی داخلی به صورت اقمار موسسات حسابرسی بین‌المللی در آمدند. بدین معنا که تعدادی ازبزرگترین موسسات حسابرسی خارجی با انتخاب حسابداران رسمی ایرانی به عنوان شریک، شعبه‌هایی را در ایران دایر کردند و کار حسابرسی شرکت‌های بزرگ را در اختیار و یا در واقع در انحصار خود گرفتند. در هر حال در این دوره از لحاظ ایجاد موسسات تشکل حسابداران حرفه‌ای و به کار گیری روش‌ها و تکنیک‌های جدید حسابرسی پیشرفت‌هایی حاصل شد و نسل تازه‌ای از حسابداران با تجربه ایرانی تربیت شدند. اما از لحاظ برقراری ضوابط اخلاقی و رفتار حرفه‌ای، تدوین استانداردهای ملی حسابداری و حسابرسی و حتی رواج استانداردهای خارجی در ایران موفقیتی به دست نیاورد.

حسابرسی بعد از انقلاب

با بروز انقلاب اسلامی در بهمن 1357 که به انتخاب مدیران دولتی برای تعدادی از شرکت‌های مصادره‌ متعلق به تعدادی از سرمایه‌داران وابسته به رژیم گذشته و ملی کردن تعدادی از صنایع و واحدها انجامید، ادامه فعالیت موسسات حسابرسی موجود و بخصوص شعب موسسات حسابرسی خارجی (که عملاً به حالت تعطیل درآمده بودند) با اشکالات جدی مواجه شد و بالاخره در سال 1359 در لایحه قانونی مربوط به اصلاح پاره‌ای از مواد قانون مالیات‌های مستقیم مواد راجع به حسابداران رسمی لغو در نتیجه کانون حسابداران رسمی عملا منحل گردید و درمواد 61 و 116 عنوان حسابدار رسمی و موسسات حسابرسی به حسابدار مورد قبول وزارت امور اقتصادی و دارایی تغییر یافت و به این ترتیب از لحاظ قانون مالیات‌های مستقیم تنها رسیدگی حسابداران مورد قبول وزارت امور اقتصادی و دارایی به دفاتر و صورت‌های مالی مودیان قابل پذیرش شد. کنترل و مالکیت بخش عمومی بر تعداد زیادی از شرکت‌ها و سایر واحدهای اقتصادی به دنبال ملی کردن تعدادی از صنایع و مصادره تعداد دیگری از شرکت‌ها که به ایجاد سازمان‌ها و نهادهای اداره کننده انجامید تشکیل موسساتی را ضروی ساخت که حسابرسی شرکت‌ها و سایر واحدهای اقتصادی ملی یا مصادره شده را عهده‌دار شوند و تشکیل موسسه حسابرسی سازمان صنایع ملی و سازمان برنامه، موسسه حسابرسی بنیاد مستضعفان و موسسه حسابرسی بنیاد شهید در سالهای 1359 تا 1361 ناشی از این نیاز بود. موسسات مزبور تعداد زیادی از حسابداران شاغل در موسسات حسابرسی سابق را به خدمت گرفتند و هر یک در قلمرو مالکیت و کنترل سازمان مربوط، حسابرسی شرکت‌ها به عهده گرفتند.

در سال 1362 موضوع ادغام موسسات حسابرسی بخش عمومی مطرح و قانون تشکیل سازمان حسابرسی به تصویب رسید.با تصویب اساسنامه قانونی سازمان حسابرسی در سال 1366، موسسات حسابرسی موجود، در بخش دولتی ادغام و سازمان حسابرسی تشکیل گردید.

در قانون و اساسنامه قانونی مزبور وظایف بازرس قانونی و امور حسابرسی کلیه دستگاه‌هایی که مالکیت عمومی بر آنها مرتبط است منحصرا به سازمان حسابرسی محول گردید. علاوه بر آن سازمان حسابرسی به عنوان مرجع تخصصی و رسمی تدوین اصول و ضوابط حسابداری و حسابرسی تعیین گردید. بدین ترتیب برای نخستین بار وظایف بازرسی قانونی و حسابرسی عملا با یکدیگر تلفیق، سازمانی برای انجام حسابرسی موسسات انتفاعی بخش عمومی معین و مرجعی رسمی برای تدوین اصول و استانداردهای حسابداری و حسابرسی مقرر گردید اما موضوع حسابرسی شرکت‌ها و موسسات انتفاعی، ایجادنظام حرفه‌ای حسابداری، چگونگی تشکیل و قلمرو فعالیت موسسات حسابرسی غیر دولتی نامشخص باقی ماند.


دانلود مبانی نظری خودکارآمدی تحصیلی، اضطراب اجتماعی، و جو روانی اجتماعی کلاس

دانلود مبانی نظری خودکارآمدی تحصیلی، اضطراب اجتماعی، و جو روانی اجتماعی کلاس
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 153 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 69
دانلود مبانی نظری خودکارآمدی تحصیلی، اضطراب اجتماعی، و جو  روانی اجتماعی کلاس

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

خودکارآمدی تحصیلی:

تعاریف و ویژگی­های خودکارآمدی:

خودکارآمدی از نظریه شناخت اجتماعی آلبرت بندورا (1997) روان شناس مشهور، مشتق شده است که به باورها یا قضاوت­های فرد به توانایی­های خود در انجام وظایف و مسئولیت­ها اشاره دارد. نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی(عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روانشناختی اشاره دارد، تأکید می­کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر می­گذارند.

در چارچوب رویکرد شناختی اجتماعی بندورا باورهای خودکارآمدی چنین تعریف شده است: برداشت­هایی که فرد از توانایی های خویش در انجام یک تکلیف خاص دارد، به گونه­ای که تکلیف مورد نظر به صورت مفید و مؤثر انجام شود یا سطح اعتمادی که فرد بر توانایی خویش در اجرای برخی فعالیت­ها یا موفقیت در برخی عملکردها دارد (بندورا،1997).

بر اساس مدل خودکارآمدی برای اینکه شخص برای رسیدن به یک هدف تلاش کند یا با مشکلات مقابله کند باید سه شرط زیر را داشته باشد:

1- شخص معتقد باشد که هدف قابل دستیابی است و با تلاش به هدفش می­رسد.

2- شخص معتقد باشد که مهارت­های لازم برای رسیدن به هدف را دارد.

3- هدف باید ارزش تلاش کردن را داشته باشد (بندورا،1977).

خودکارآمدی همچنین یکی از ویژگی­های شخصیتی و باور درونی می­باشد که بر طرز تفکر و چگونگی رویارویی با مشکلات سلامت هیجانی و در تصمیم­گیری و مقابله با فشار روانی و افسردگی تأثیر می­گذارد (بندورا و همکاران،2003).

در واقع کارآمدی شخصی عبارت است از اعتقاد فرد مبنی برآنکه می­تواند جریانی از رفتار مورد انتظار در یک موقعیت را به طور موفقیت­آمیزی انجام دهد و بنابراین کارآمدی شخصی به عنوان برآورد شخص از نتایج پیامدهای رفتاری تلقی می­شود (محمدی،1383).

باورهای خودکارآمدی می­توانند تأثیرات مثبت و منفی بر روی سلامتی افراد داشته باشند، اگر شما باور داشته باشید که توانایی سازش با موقعیت را دارید، کمتر احساس تنیدگی در آن موقعیت می­کنید، باور مثبت درمورد توانایی­های خود در ارتباط با بیماری و غلبه بر مشکلات همراه آن تأثیرات مثبتی بر سلامت داد (اعرابیان و همکاران،1983).

افراد دارای باورهای خودکارآمدی قویتر، در ارتباط با برطرف نمودن مشکلات روانی قادر به تغییر حالات روانی خود می­باشند، که کسب این متغیر به باورها و تلاش افراد بستگی دارد. همچنین خودکارآمدی نقش میانجی در کاهش نشانه­های افسردگی ایفا می­نماید و اضطراب و افسردگی افراد بالغ را می­توان با افزایش و تقویت باورهای خودکارآمدی کاهش داد (کیم[1]،2002؛ به نقل از اعرابیان،1383).

انتظار و نظریه اسناد، نظریه خودکارآمدی بندورا بر روی انتظار برای موفقی متمرکز است. هر چند، بندورا میان دو نوع از باورهای انتظار تمایز قایل بود. انتظارات پیامد، باورهاییاست که رفتارهای معین را به سمت نتایج معین هدایت خواهد کرد (مانند اعتقاد به این موضوع که تمرین عملکرد فرد را بهبود خواهد بخشید) و باورهایی در این مورد که فرد به طور مؤثر می تواند رفتارهای مورد نیاز برای ایجا نتایج را انجام دهد (من می­توانم تمرینات سختی برای برنده شدن در مسابقه بعدی انجام دهم) این دو نوع از باورهای انتظار متفاوتند زیرا افراد می­توانند باور کنند که یک رفتار معیین منج به یک نتیجه معیین خواهد شد (انتظار پیامد) اما ممکن است باور نداشته باشند که آنها می­توانند آن رفتار را انجام دهند. (فیسکر[2] و همکاران،2002).

باورهای خودکارآمدی به صورت اتفاقی رخ نمی­دهند. بندورا (1997) مطرح می کند که باور افراد درباره خودکارآمدی خویش، بخش عمده‌ای از «خودآگاهی[3] » آنان را تشکیل می دهد و برای ایجاد و تغییر نظام باورهای خود کارآمدی چهار منبع مهم تشخیص داده است. این منابع شامل «تجارب تسلط یابی[4]»، «تجربه جانشینی[5]»، «قانع سازی اجتماعی[6]» و «حالت های فیزیولوژیکی[7]» می باشند.

باورهای خودکارآمدی افراد می­تواند به وسیله چهار منبع تقویت و ایجاد شود:

1- تجارب مستقیم: مؤثرترین روش تجارب مستقیم است. موفقیت­های افراد، باوری نیرومند در خودکارآمدی افراد ایجاد می­کند، در حالی که شکست­ها آنها را ویران می­سازند.

2- باورهای جانشینی: که توسط الگوهای اجتماعی بدست می­آید. دیدن افراد مشابه با کسب موفقیت­های آنها باعث تلاش و برانگیختگی آنان شده و توانایی­های لازم جهت تسلط بر موانع را یافته و موفق می­شوند.

3- اقناع کلامی: افرادی که به صورت شفاهی تشویق می شوند زمانی که تسلط کامل بر توانایی ها را دارند، باعث تلاش و تحمل بیشتر آنها می­شود.

4- داوری توانایی­های خود: خلق مثبت باعث افزایش خودکارآمدی شده و خلق محزون، معکوس عمل می­نماید (بندورا،1997).

تعیین­کننده­های خودکارآمدی:

باورهای خودکارآمدی به طور متناوب از طریق تعیین کننده­هایی در رفتار انسان نقش اساسی ایفا می­کنند. برخی از این تعیین کننده­ها عبارتند از

انتخاب هدف:

خودکارآمدی به عنوان یک عامل تعیین­کننده مهم انتخاب اهداف پرچالش و فعالیت­های دشوار فردی عملمی کند. یک فرد معمولاً اهدافی را انتخاب می­کند که در کسب موفقیت­آمیز آنها، سطح معینی از توانایی را داشته باشد. بر این اساس، افراد از فعالیت­هایی که توانایی انجام آنها را ندارند، اجتناب می­کنند. این اجتناب به نوبه خود می­تواند برای افراد در انجام فعالیت­های چالش برانگیز و میزان تقویت مثب بازخوردهای حاصل از آن محدودیت ایجاد نماید. افرادی که به کارآمدی خود باور دارند، اهداف چالش انگیز را انتخاب می­کنند

و از تجارب تهدیدآمیز اجتناب می­نمایند و افراد با کارآمدی پایین از رویارویی با تکالیف، وظایف واهداف مشکل پرهیز می­کنند. افراد خودکارآمد بر اساس اهداف انتخابی، خود را موظف به تعیین معیارهای عملکرد کرده و پس از آن به مشاهده و قضاوت درباره نتایج عملکرد خود می­پردازند و در صورت مشاهده ناهمخوانی بین سطوح واقعی و مطلوب عملکرد، آنان احساس نارضایتی کرده و این محرکی برای تعیین واصلاح عمل در آنان است. افراد از طریق انتخاب ها بر جریان زندگی شخصی و شغلی خود اثر می­گذارند. آنان از موقعیت ها، فعالیت­ها و به طور کلی انتخاب­هایی که باور دارند بیش از حد توان آنهاست، اجتناب می‌کنند و آن دسته از فعالیت­هایی را انتخاب می­نمایند که باور دارند می­توانند از عهده آنها برآیند. افراد دارای احساس خودکارآمدی بالا، موقعیت­ها و اهدافی را انتخاب می­کنند که ممکن است بتوانند انجام دهند ولی خارج از توان آنان نیست. باورهای خودکارآمدی در انتخاب­های افراد همچون انتخاب رشته، حرفه و کلاس­های پیشرفته تأثیر دارد و نقش مهمی در آینده شغلی و شخصی فرد دارد (بندورا،1977).

ب) کسب نتایج یا پیامدهای مورد انتظار

خودکارآمدی همچنین نقش مؤثری در پیامدهای بالقوه مشوق­ها و بازدارنده­های مورد انتظار دارد. پیامدهای قابل پیشبینی، عمدتاً به باورهای افراد در توانایی انجام فعالیت­ها در موقعیت­های مختلف وابسته است. افراد دارای کارآمدی بالا انتظار پیامدهای مطلوب از طریق عملکرد خوب را دارند ولی افراد دارای کارآمدی پایین، انتظار عملکرد ضعیفی را از خود دارند و در نهایت نتایج ضعیفی را به دست می‌آورند(بندورا،1977).

به نظر بندورا فعالیت­های بی شماری وجود دارد که اگر به خوبی انجام شوند، پیامدهای مطلوبی به دنبال دارند، ولی آن فعالیت­ها توسط افرادی که به توانایی­های خود در انجام موفقیت آمیز شک می­کنند، پیگیر نمی­شوند. بالعکس افراد با کارآمدی بالا، انتظار دارند با تلاش­های خود موفقیت­هایی کسب کنند و با وجود پیامدهای منفی به آسانی منصرف نمی­شوند. بنابراین، نظریه خودکارآمدی بیان می­کند که باور فرد به توانایی­های خود، رفتارهای مورد نیاز برای کسب نتایج مثبت مورد انتظار را ایجاد می­کند و موجب می­شود که فرد برای به کارگیری رفتار خود تلاش های مضاعفی انجام دهد(بندورا،1977).

ج) اجرای اهداف

کارآمدی درک شده نه تنها در انتخاب اهداف بلکه بر اجرای آنها نیز اثر می­گذارد. انجام یک تصمیم به هیچ وجه به افراد اطمینان نمیدهد که رفتارهای مورد نیاز را به طور موفقیت­آمیز انجام دهند و در مواجهه با مشکلات، استقامت و پایداری داشته باشند. یک تصمیم گیری روانی به یک عمل روانی مشتق شده از باور کارآمدی بالا، نیاز دارد. شخص باید یک خودکرداری(عملکردی) را به یک خودعزمی اضافه کند، و گرنه، تصمیم گیرنده اندیشه و تفکر را به کار نگرفته است. باور به کارآمدی شخصی همچنین به رفتار انسان شکل می­دهد که آیا از فرصت­ها استفاده می­کند و یا از حضور آنان در شرایط مختلف زندگی جلوگیری به عمل می­آورد و وجود موانع و مشکلات را دشوارتر می­سازد. افراد با خودکارآمدی بالا بر فرصت­های ارتقاء شغلی و غلبه بر موانع متمرکز می­شوند، با ابتکار و پشتکار عنان کنترل بر محیط و محدودیت­ها را به دست می­گیرند. همچنین افرادی که دچار خودشکی می­شوند، بر موانع و محدودیت­ها کنترل کمی دارند و به آسانی تلاش‌های خود را بیهوده می­شمارند و از فرصت­های محیطی کمتر استفاده می­کنند(بندورا،1997).

ه) میزان استقامت و پشتکار

خودکارآمدی درک شده در میزان استقامت، جدیت و پشتکار فرد در رسیدن به اهداف مورد انتظار در برخورد با موانع، اثر می­گذارد. افراد کارآمد در مواجهه با رویدادهای دشوار، استقامت و پشتکار زیادی به خرج می­دهند و از منابع مختلف فردی و محیطی بازخوردهای مثبت می­گیرند که آن بازخوردها به نو­به­خود به عنوان تقویت کننده یا قدرت دهنده به خودکارآمدی عمل می­کنند.

برعکس، افراد با خودکارآمدی پایین، و یا افرادی که در کسب نتایج مورد انتظار تلاش نمی­کنند، بازخوردهایی که نشانگر عدم توانمندی آنان در انجام وظایف است، دریافت می­کنند (بندورا،1997).

ی) استرس و فشار روانی

خودکارآمدی بر میزان استرس و فشار روانی و افسردگی ناشی از موقعیت های تهدید کننده اثر می‌گذارد. افراد با کارآمدی بالا در موقعیت­های فشارزا سطح فشار روانی خود را کاهش می­دهند. ولی افراد دارای خودکارآمدی پایین، در کنترل تهدیدها، اضطراب بالایی را تجربه می­کنند و عدم کارآمدی خود را گسترش می­دهند و بسیاری از جنبه­های محیطی را پر خطر و تهدیدزا می­بینند که این امر می­تواند موجب استرس و فشار روانی افراد شود. افرادی که باور دارند می­توانند تهدیدها و پافشاری­های بالقوه را کنترل کنند، عوامل آشفته­ساز را به ذهن خود راه نمی­دهند و در نتیجه به وسیله آنها آشفته نمی­شوند (بندورا،1997).

مراحل رشد خودکارآمدی:

کارآیی شخصی به تدریج رشد می­کند. زمانی که انسان­ها می­کوشند بر محیط فیزیکی و اجتماعیشان اعمال نفوذ کنند، پرورش کارایی شخصی را آغاز می­نمایند. آنها آموختن توانایی­هایشان مثل مهارت جسمانی، مهارت اجتماعی و توانایی زبان را آغاز می­کنند. این توانایی­ها تقریباً به طور مستمر به کار برده می­شوند و عمدتاً از طریق تأثیرشان بر والدین، بر محیط عمل می­کنند. که به صورت ایده­آل، والدین به فعالیت­ها و تلاش­های کودک خود برا برقرار کردن رابطه پاسخ می­دهند و محیط تحریک کنندهای را فراه می­آورند و اجازه آزادی رشد و کاوش را به کودک می­دهند (پاچاریز[8]، 2002).



[1] -Kim

[2] - Fiske

[3] - self- knowledge

[4] - mastery experiences

[5] - vicarious experience

[6] - social persuasion

[7] - physiological states

[8] - Pajares


دانلود مبانی نظری دلایل مقاومت معلمان در برابر تکنولوژی آموزشی

دانلود مبانی نظری دلایل مقاومت معلمان در برابر تکنولوژی آموزشی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 95 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29
دانلود مبانی نظری دلایل مقاومت معلمان در برابر تکنولوژی آموزشی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

مقاومت معلمان (1 )

بنابر ادبیات ویژه تکنولوژی اموزشی و تجربیات مصرف کنندگان و تولید کنندگان وسایل آموزشی معلمان در کلاسهای درس در برابر تکنولوژی آموزشی جدید آموزشی مقاومتهایی از خود نشان می دهند،که این امر دلایل گوناگون دارد :

1. مهمتر از همه، خصلت محافظه کارانة مؤسسات آموزشی

2. هراس از اثرات تکنولوژی آموزشی بر نقش و بر مسؤلیتهای آنان

3. خشکی و انعطاف ناپذیری دست اندرکاران سخت افزارها

4. عدم دخالت یا دخالت بسیار ناچیزمعلمان در تمام مراحل ساخت و ساز روشهای آموزشی متأثر از تکنولوژی جدید آموزشی هنگام بحث در مورد محافظه کاری مؤسسات آموزشی «بیبای» پنج علت اساسی برای ایجاد حس مقاومت نزد معلمان در برابر نوآوریهای فنی برمی شمارد : ابهام در هدفهای آموزشی ،که باعث تردید معلمان در کاربرد تکنولوژی جدید می شود، سؤتفاهم یا سؤتعبیر دربارة روشهای اصلاحی، همبستگی معنوی با نظام های سنتی آموزش و پرورش، مجزا شدن از دیگران و پهن شدن حاشیة کارایی و قابلیت تطابق بین معلمان مختلف.

یک دلیل دیگر مقاومت معلمان در هراسی نهفته است که در برابر وسایل و ابزار جدید احساس می کنند. معلمان از قبول مسؤلیتهایی که برای آن آمادگی قبلی نداشته باشند سرباز می زنند . آنان اغلب نگران هستند که مبادا تکنولوژی بجای کمک و گسترش حرفه معلمی جانشین آن شود . آنان همچنین نگرانند که مبادا آنچه

را که«‌ جوهر هستی حرفه ای » خود می شناسند ، از دست بدهند ، معلم از رقابت یک حریف غیر انسانی و شکست ناپذیر وحشت دارد .

معلمان از خلال تکنولوژی آموزشی قدرت و نفوذ خود را درکلاس درس و نیز استقلال عمل و خصوصیت حرفه ای خود را در معرض خطر می بیند و تکنولوژی را حائلی بین خود وشاگردانشان می پندارند و بالاخره تنزل موقعیت شغلی ، از دست رفتن حس حق شناسی و اعتبار نظام و پیش بینی کاهش بازار کار نیز مسائلی هستند که افکار معلمان را در برابر تکنولوژی آموزشی بخود مشغول می دارند .

معلمان از نظر گاه های معنوی و مادی همان چیزهایی را از زندگی و کار انتظار دارند که دیگران انتظار دارند و بنابراین تکنولوژی جدیدآموزشی را تهدیدی می پندارند

برای الگو های سنتی و آینده حرفه خود .معلمان می دانند یا احساس می کنند که وظیفه اموزشی دراثر کاربست تکنولوژی آموزشی تغییر می یابد




-جیمزو آرفری- نورمن سی دال- پژوهشی در باره تکنولوژی آموزشی – ترجمه ناصر موفقیان تهران-فرانکلین1353

آنان بیش ازپیش مبدل می شوند به کارشناسان تشخیص مسائل آموزشی ، به برنامه نویسان درسی به مدیران فعالیت های آموزشی . ولی اگر معلم در موقعیتی که متوجه « خلاصی حق شناسانه » از وظایف سنتی خود شد ، بدون شک با اشتیاق از وظایف جدید خوداستقبال خواهد کرد . علاوه براین ، بعضی از معلمان واقعا صلاحیت لازم برای انجام وظایف جدید خود را ندارند و همین امر باعث تشدید هراس و خصومت و مقاومت آنان می شود .

سومین دلیل عمده مقاومت معلمان را در برابر تکنولوژی آموزشی وا می دارد ، عبارت است از عدم حساسیت و جهالت تولید کنندگان ، فروشندگان و عرضه کنندگان وسایل و لوازم کمک آموزشی جدید . یک گروه مهندسی ویژه خاطر نشان می دارد که « بسیاری از کوشش هایی که برای کار برد تکنولوژی جدید آموزشی بکاررفته چیزی نبوده است جز انتقال تعبد آمیز و خشک لوازم و دستگاه هایی از دنیای صنعت یا از دنیای تفریحات و نمایش ها ، به کلاس درس ، کاربرد این لوازم اغلب بدون هرگونه توجه به روانشناسی معلمان صورت گرفته است ، در بسیاری از موارد با نتایج نامطمئن و گاه حتی مخرب » فروشندگان تکنولوژی خیلی دیر به فکر تولید سیستم های بدیع و مفید با قیمت مناسب افتادند ، ساختن فرایند آموزشی آنرا یا غنی تر سازند .

چهارمین دلیل عمده مقاومت معلمان در برابر تکنولوژی آموزشی این است که غالبا آنان نقش های درجه دومی در برنامه ریزی و استعمال تکنولوژی تدریس داشته اند و یا حتی گاه کاملا از جریان کار برکنار نگه داشته شده اند .

معلمان ، نه فقط در برنامه ریزی ، در برنامه نویسی درسی ودر تصمیم گیری دخالت داده نمی شوند ، بلکه غالبا هیچگونه تعلیمات نیز در کاربرد تکنولوژی جدید به آنان داده نمی شود . بدین طریق ظهور واکنش هایی مانند سردی و کناره گیری و خصومت یا مخالفت مغالانه امری بدیهی خواهد بود .

« شورای بین المللی توسعه آموزش در گزارشی یادآور می شود که مابطور کلی در آموزش معلمان خودبرای کاربرد وسایل ارتباطی جدید اهمال کرده ایم و این امر با عوامل دیگر ، باعث شده است که مقاومت در مقابل تکنولوژی جدید به صورت یکی از وجوه مشخصه بسیاری از کلاس های درس درآید . »

یکی ازموانع عمده کاربرد تکنولوژی آموزشی عبارت است ازآهنگ سریع تغییرات در زمینه تکنولوژی آموزشی است یک نوآوری جاری ممکن است خیلی زود کهنه شود ، به عنوان مثال ، تلویزیون کابل دار ، ضبط تصویر به طریقه ویدئو و آموزش به کمک کامپیوتر ، همه نماینده تغییراتی هستند که مکن است به زودی سیستم فعلی پخش و انتشار رادیو – تلویزیون را به صورت یک روش کهنه درآورند .

یکی دیگر از موانع عمده کاربرد تکنولوژی آموزشی : هزینه زیادانواع واقسام سخت افزارها بنابر عقیده ای که درگزارش آکادمی ملی مهندسی منعکس شده است ،

چیز لازم در حقیقت « واحد کوچک و کم هزینه است که شامل یک وسیله ضبط کم خرج و قابل استفاده برای دانش آموزان متوسط غیر منفی باشد .......»

بنابراین مشکل است که معلمان و مدیران مؤسسات آموزشی را به سرمایه گزاری در تکنولوژی موجود دعوت کرد ، درحالیکه همه آنها می دانند که تمام سخت افزارهای جدید و امروزی آنها تا دوسال دیگرممکن است به صورت چیزهایی قدیمی و ازمد افتاده درآیند .

« جیمز میلر » انجام پژوهش های دائمی رادرمورد تکنولوژی نرم افزارها ضروری می داند .

« یوجین کوگان » اینطور نتیجه گیری می کند که کلید تکنولوژی آموزشی مؤثر ومفید در نرم افزار نهفته است .

بدون پژوهش در مورد نرم افزارها نویدهای خفته درلوازم ووسایل کمک آموزشی جدیدهرگر شکوفا نمی شود .

گذری برتحقیقات صورت گرفته

صاحب نظران معتقدند که مسائل ومشکلات کشورهای قاره آسیا درمورد کاربرد تکنولوژی آموزشی در مدارس رامی توان به شرح زیر برشمرد :

1- ناهماهنگی موارد تدریس شده بانیازهای جوامع وغیرقابل انعطاف بودن این مواد که خودمانع گسترش مواد درسی درآینده است .

2- کمبود مواد آموزشی مناسب .

3- کمبود معلم ناصلاحیت و آموزش دیده .

کیوان سعیدی زند (1378 ) در مقاله ای تحت عنوان مسائل ومشکلات تدریس تکنولوژی آموزشی درایران مفهوم تکنولوژی آموزشی رادرکشور ایران مورد بررسی قرار داده است و ضمن انتقادهایی در زمینه شیوه های تدریس تکنولوژی آموزشی در مراکز تربیت معلم و دانشگاهها اظهار می دارد که محدوه فهم تکنولوژی آموزشی در کشور ایران درترجمه چند کتاب وخرید دستگاههای نورتاب وغیرنورتاب برون نرفته ، که این خود بیانگر نگرش نادرست نسبت به مفهوم تکنولوژی آموزشی است .

درادامه مقاله ضمن اشاره به تلقی نادرست دست اندرکاران مسائل آموزشی از مفهوم تکنولوژی اظهار می دارد ، تغییرات عمده ای که دردهه اخیر درایران انجام گرفته است تنها نام وسائل سمعی وبصری یا وسایل کمک آموزشی به تکنولوژی آموزشی را شامل شده است . آموزش ومفهوم تکنولوژی آموزشی دربسیاری از مراکز تربیت معلم ودانشکدههای تربیت نیز به همین ترتیب است ،دانشجو که درطی تحصیل بایستی دست آوردهای تکنولوژی آموزشی وشیوه های بکارگیری آنها رابشناسد و بکارگیرد ، به غیراز پاره ای از اصلاحات و تعاریف وتصاویری از سخت افزارها و نرم افزارها درک دیگری ازتکنولوژی آموزشی در حیات آموزش خود کسب نمی کند ودر پایان نتیجه می گیرد که طریق بهره گیری از تکنولوژی آموزشی می توان به والدینی که باهم اقتصادی ، اجتماعی و نگرانی نسبت به آینده فرزندان خویش می کوشند تا مطلوبترین شرائط را برای ارتقا مدارج تحصیلی فرزندانشان فراهم نمایند کمک نمود .

خسرو قلعه نوعی1 از مقالات تحت عنوان تکنولوژی آموزشی وضرورت تحول در نظام آموزش وپرورش که در شماره سال 1379- 1379 وشماره 20 سال تکنولوژی ش شده ضمن اشاره به ضرورت به کارگیری تکنولوژی آموزش دراکثر آحاد ونهادهای جامعه متذکر شده است که ازجمله نهادهایی روبه رو شده ، کمتر دستخوش تغییر و تحول شده است ، نهاد آموزش و پرورش می باشد،سپس سوالی مطرح کرده اند که چه عاملی یا عواملی باعث شده اند که درطول این مدت فضاهای آموزشی ما بدونتغییر باقی بماند در صورتی که انتظار معقول در آنست که نطفه هرگونه تحول و نوآوری وابداع اکتشافات ابتدا در فضاهای آموزشی منعقد شده است و درهمین جا کند

1-شجاعی قلعه نوعی خسرو – تکنولوژی آموزشی و ضرورت تحول در نظام آموزش و پرورش- مجله رشد و تکنولوژی آموزشی- شماره های2،5 سال79-78

وسپس حاصل آن بصورت علم تکنولوژی آموزش به سایر نهادهای جامعه عرضه گردد ایشان در ادامه بحث خود علل عدم رشد تکنولوژی آموزش و بکارگیری مناسب آن درنظام آموزش و پرورش ناشی از مشکلات می دانند که مبتلا به آن است . اهم این مشکلات عبارتند از :

الف ) افزایش متقاضیان آموزش و پرورش : که این خود نیز به دلیل تغییر در نگرش مردم نسبت به تصمیم و تربیت طی چند دهه اخیر و افزایش سریع جمعیت می باشد .

ب ) توسعه هوم : اشیان به نقل از آقای استر STEHOR رئیس سابق دانشگاه ایندیانا اظهار می دارد که پس از گذشت 5 سال میزان علم و اطلاعات بشریت به جهان هستی به عنوان علم یا ناقص اند و یا کهنه ومنسوخ شده اند .

در ادامه بیان می دارد که در هرجامعه نقش انتقال میراث فرهنگی نسل های آینده را نهادهایی آموزشی به عهده دارند ، میراثی که لحظه لحظه در افزایش است . بنابراین هرچه حجم آن بیشتر باشد ، دشواری و زحمت نهادهای آموزشی بیشتر می شود . این میزان زمانی به روشنی مشخص می شود که انتظار داشته باشیم جامعه هم در صحنه رقابت های علمی و بین المللی هماهنگ و پیشتاز باشد .

حضور در زمان ایجاب می کند که نهادهای آموزشی ارتباط بسیار نزدیک و مداومی با سایر محافل علمی و تحقیقی بین المللی داشته باشند و هرگونه تغییر و نوآوری و اکتشافات را بدون تاخیر در زمینه علوم مختلف دریافت و دربرنامه تحصیلی و آموزش خود وارد کنند . نظام آموزش و پرورش ما به سبب حفظ قالب اولیه خود در ارائه خدمات آموزشی از جنبه های کمی و کیفی با دشواریها روبروست و از این دشواریها می توان افزایش متقاضیان توسعه علوم ، افزایش هزینه سرانه تحصیل ، جذب و نگهداری نیروی انسانی کمبود فضاهای آموزشی ناشی از آنها با تحولات علمی و تکنولوژی اشاره نمود و عوامل درون سیستم آموزشی است عبارتند از :

الف ) کمبود نیروی انسانی متخصص و نبود نظام ارزشیابی صحیح از کارشاغلان آموزشی

ب ) اعمال شیوه ای مدیریت غیرعلمی

ج ) احداث واحدهای آموزشی و ضوابط حاکم بر تاسیس آنها

د ) افت تحصیلی و اثار آن

ه ) توزیع ناعادلانه امکانات آموزشی

نعمت همت زاده1 در مقاله ای تحت عنوان لزوم به کارگیری تکنولوژی پیشرفته در آموزش و پرورش و موانع کاربرد آن در کشور ایران در مجله رشد تکنولوژی آموزشی شماره 4 سال تحصیلی (81 – 80 ) به موارد زیر اشاره نمود :

1- یکی از دلایل به کارنگرفتن تکنولوژی آموزشی در مدارس ونبودن متخصص کافی ومعلم تکنولوژیست است .

1همت زاده نعمت- لزوم بکارگیری تکنولوژی آموزشی پیشرفته در آموزش و پرورش و موانع کاربرد آن در ایران مجله رشد تکنولوژی آموزشی ،شماره4 سال1381

2- نبودن انگیزه های کافی در بهره گیری از تکنولوژی آموزشی که به نوعی با انگیزه های شغلی ودلایل دیگر ارتباط دارند ازجمله :

الف ) نبودن روان کار منظم و سیتماتیک که خود سبب می شود بعضی از ابزارها و وسایلی که برای رسیدن به هدف اصلی قرارگیرند ، خود هدف واقع می شوند : برای مثال امتحان که وسیله ای برای هدایت و یادگیری خود هدف واقع می شود و معلمانی که قبولی بیشتری بدهند یا بتوانند شاگردان را قالبی تر بار بیاورند مورد تقدیر قرار می گیرند . همچنین اغلب مسئولان آموزش و پرورش که از مراکز تربیت معلم بازدید می کنند به جای اینکه به اصول و فلسفه وجودی تشکیل این مراکز و تحقیق اهدافی که براساس آن این مراکز ایجاد شده است ، توجه داشته باشند به ظاهر امر می پردازند و تا به حال دیده نشده است که از کیفیت برنامه های آموزشی و تدریس و میزان بار علمیدانشجویان این مراکز و تحقیق اهداف اصلی وکارایی افراد فارغ التحصیل ارزشیابی دقیق و علمی به عمل آید .

ب ) مسائل اقتصادی و جاذبه های مادی نه تنها در کابرد تکنولوژی آموزشی بلکه در تمام ابعاد دیگر تعلیم و تربیت تاثیر می گذارد و این امر خود یکی از دلایل عمده افت تحصیلی نیز هست .

3 اعمال شیوه های مدیریت غیر علمی و ناآگاهی مدیران از مفهوم تکنولوژی آموزشی و نقش آن درپیشبرد و اهداف آموزشی و محافظه کاری و تحجر عده ای در قبال هر گونه تحول و تغییر روشها و بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در امر تدریس و یادگیری .

4 - نبودن نظام ارزشیابی صحیح از کار معلمان به طوری که میان آن که آب می آورد با آنکه کوزه می شکند ، تفاوتی موجود نیست .

5 کمبود امکانات مالی و اقتصادی به منظور ایجاد و تجهیزات فضاهای آموزشی مناسب .

6 ساختار نا مناسب نظام تعلیم وتربیت فعلی که یک نظام معلم و به قول پائولوفر « یک نظام بانکی » است و از یک خصوصیات نقالی و نقابی برخوردار است چنین سیستم آموزشی به مفهوم جویدن آن بی نیاز است .

7 نبودن التزام های لازم و قانونی در بکارگیری تکنولوژی آموزشی به طوری که هیچکس خود را ملزم به هیچ گونه حرکتی در این مورد نمی بیند .

8 نبودن التزام های لازم و فراهم نبودن موقعیت و زمینه مساعد برای بکار گیری تکنولوژی آموزشی .

9-آگاه نبودن جریان معلمان ودیگردست اندرکاران ازنقش و تاثیر و روش بکار گیری تکنولوژی آموزشی اصولا معلمان همان طور که آموزش دیده اند ، همان طور آموزش می دهند ، در حالی که کارورزی و بازآموزی معلمان باید مداوم باشد .

10 رفتن معلمان به شغل دوم به منظور تامین هزینه اوقات آنان را اشغال می کند و مجال تفکر و استفاده از تکنولوژی آموزشی را به آنان نمی دهد ، متاسفانه دانشجویان تربیت معلم از روزی که وارد مراکز تربیت معلم می شوند به تدریج یادمی گیرندکه چگونگی معلمی را به عنوان یک شغل چنینی بپذیرند و .........

11 جایگزین غلط تخصص ها که سبب هدررفتن سرمایه های ملی میشوند و میزان بهره دهی افراد را در جامعه به حداقل کاهش می دهد .

12 ازدیاد نسل کودکان ، حضور سالانه یک میلیون کودک اضافی در مدارس و نبودن پیش بینی و برنامه ریزی آموزشی لازم و توسعه و تجهیز مدارس مطابق افزایش جمعیت .

دکتر علی اکبر شعاری نژاد1 در مقاله ای تحت عنوان چرا تکنولوژی ؟ در خصوص مشکلات کابرد تکنولوژی آموزشی یا تدریس که در مجله رشد تکنولوژی آموزشی شماره 2/1 سال تحصیلی ( 72 – 71 ) درج شده است موارد زیر را برشمرده است .

1 تغییر فکر : تغییر کلیشه ای هرگز به فرد اجازه نمی دهد در غیر آنچه هست بیندیشد ، کاربرد تکنولوژی با تفکر کلیشه ای سازگار نیست .

2 تغییر گرایش : معلم وقتی می تواند روشهای عادی خود را تغییر دهد و به صورت یک تکنولوژیست کار کند که نسبت به تکنولوژی آموزشی گرایش یا نگرش مثبت داشته باشد و ضرورت استفاده از ان را صادقانه بپذیرند .

3 تغییر عادات و روشهای عادی : تغییر این دو فرایند مستلزم تغییر عادات است و معلم ناگزیر خواهد شد شیوه های معتاد خود را کنار بگذارد و با تحمل و صبر و حوصله جدید تدریس را کنار بندد .

4 مطالعه مجدد در روانشناسی یادگیری : این نکته اساسی را فراموش نکنیم که تکنولوژی آموزشی محصول و مرهون یافته های جدید روانشناسی یادگیری یعنی استفاده از وسایل فنی آموزشی گوناگون با مبانی روانشناختی است وچیزی نیست که تحصیلات دانشمندان آن خلق کرده باشد . بنابراین یادگیری مؤثر اطلاعات و مهارتهای متعدد و متنوع و روز افزون بدون استفاده از تکنولوژی آموزشی غیر ممکن است .

برای اینکه معلم این حقیقت رابپذیرد باید مجددا به مطالعه روانشناسی یادگیری و این درس در مراکز تربیت معلم کشور بطور جدی برگزار شود .

5 مطالعه مداوم :معلم امروز نمی تواند به آنچه که زمانی آموخته ، قانع باشد و به همین اکتفا کند . بلکه ناگزیر است همیشه در حال مطالعه همه جانبه باشد و معلمومات پیشین خود را کهنه تلقی کند . زیرا انسان معاضر نیازهای علمی و روانشناختی خود را دارد واطلاعات کهنه و قبلی برای ارضای آنها کافی نیست .

6 تجدید نظر در مفاهیم درس : استفاده مؤثر از تکنولوژی آموزشی زمانی امکان پذبر است که در مفاهیم درسی تجدید علمی اساسی به عمل آید نه اینکه مقدار صفحات کتابها کم


1شعاری نژاد علی اکبر، چرا تکنولوژی آموزشی؟ مجله رشد و تکنولوژی آموزشی، شماره2/1 سال تحصیلی 72-71

یا زیاد شود ، کارشناسان یا برنامه ریزان درسی و معلمان ناگزیرند بدانند کودکان و نوجوانان

امروز به چه مفاهیمی ، در علوم و متون مختلف نیاز دارند تا اموروز و فردا از زندگی مطلوبی برخوردارند .

7 کشف وسایل ، روشها وتکنیک های آموزشی : معلم معتقد به آموزش و پرورش و لزوم استفاده از تکنولوژی آموزشی ناگزیر است پیوسته برای کشف وسایل ، روشها و تکنیک های آموزشی مؤثرتر بکوشد که این نیز طبعا چندان کار آسانی نیست .

8 ساخت وسایل : این حقیقت را هرگز فراموش نکنیم که وسایل ماشینی امروز ابتدا به صورت کامل نبوده اند و بتدریج و با گذشت زمان به این صورت پیچیده و کامل درآمده اند . بنابراین ، هر معلم به خصوص در دوره ابتدایی و راهنمایی می تواند بعضی وسایل آموزشی ساده را شخصا درست کند و دانش آموزان نیز می توانند و حتی با اشتیاق می خواهند که او را در این امر یاری کنند . این مستلزم تلاش و وقت بیشتر در خارج از کلاس است . وزارت آموزش و پرورش می تواند با دادن امتیاز معلمان به کشف و ساخت وسایل آموزشی و استفاده از آنها تشویق کند .

9 کاربرد وسایل آموزشی :کاربرد مؤثر تکنولوژی آموزشی مستلزم یادگیری و تمرین است که تشکیل کارگاه های ویژه معلمان در طول سال تحصیلی ( حتی در روزهای کار نه در تعطیلات ) می تواند مفید باشد و دکتر علی اکبرشعاری نژراد در انتها چنین نتیجه می گیرد که تکنولوژی آموزشی زمانی به مدارس ما راه خواهد یافت :

_ معلمان با آن آشنا شوند و آن را دریابند .

_ به تکنولوژی آموزشی و ضرورت استفاده از آن معتقد باشند .

_ به این اعتقاد عمل کنند زیرا عمل مظهر اعتقاد است .

حافظه باطنی ( 1372 ) تحقیقی پیرامون بررسی میزان استفاده از وسایل کمک آموزشی در مدارس استان آذربایجان شرقی انجام داده است . حاصل این تحقیق که زیر نظر شورای تحقیقات اداره کل آموزش و پرورش استان مذکورانجام گرفته به قرار زیر می باشد :

_ بالغ بر هشتاد درصد افراد گروه نمونه اظهار داشتند معلمینی که از تکنولوژی آموزشی در تدریس استفاده می کنند مورد تشویق مسؤلین بالا قرار نمی گیرند .

_ وسایل کارگاه ها و آزمایشگاهی موجود در مدارس استان متناسب با تعداد دانش آموزان نیست .

_ بسیاری از مدارس استان آذربایجان شرقی در تهیه وسایل کمک آموزشی با مشکلات مالی مواجه هستند .

_ بسیاری از مدارس استان آذربایجان شرقی فاقد کارگاه آزمایشگاه ، و کتابخانه بوده اند .

پرویز مشایخی ( 1372 ) در رساله تحقیقی کارشناسی ارشد خود که با همکاری اداره کل آموزش وپرورش استان مازندران در مورد عوامل بازدارنده استفاده از تکنولوژی آموزشی در فرایند بازدهی و یادگیری از دیدگاه معلمان ابتدایی انجام داده است به نتایج زیر دست یافته است :

_ فقدان امکانات فیزیکی مناسب و تجهیزات آموزشی موجب عدم استفاده از آنهان گردیده است .

_ بسیاری از آموزگاران با مفهوم جدید تکنولوژی آموزشی آشنایی ندارند .

_ بسیاری از آموزگاران به اهمیت تکنولوژی پی نبرده اند .

_ بسیاری از آموزگاران به دلیل سادگی اجرای روش سنتی برآن عادت کرده اند .

در تحقیقی که جمشید نظری(1372 ) با عنوان بررسی علل عدم تمایل معلمان به استفاده از وسایل کمک آموزشی زیر نظر شورای تحقیقات آموزش و پرورش استان کرمانشاه انجم شده به نتایج زیر دست یافته است .