دسته بندی | باستان شناسی |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 1750 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
مقدمه
•با ورود آبهای جدیدتر و تجمع آنها در آن نقطه زیر زمینی ، بمرور یک انبار و مخزن زیرزمینی از آب تشکیل میشود که بعلت عبور از لایه های مختلف شن و ماسه و سنگهای متنوع دچار تغییراتی نیز شده اند . •این تغییرات از نوع کیفی است و در برخی جاها ممکن است باعث بهبود کیفی و تصفیه آب شده و در برخی نقاط نیز باعث تخریب کیفی و آلودگی آب گردد، و این نکته بستگی به کیفیت اولیه آب و لایه های واقع در مسیر حرکت آن دارد .
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 1628 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
مقدمه
•خارپوستان از بی مهرگانی هستند که ساختمان بدنشان بیش از سایر جانوران بی مهره تکامل یافته و همه آنها در دریا زندگی میکنند. بدن خارپوستان بوسیله اسکلتی که از قطعات کلسیت متبلور ساخته شده پوشیده میشوند. اسکلت داخلی بوده و مرکب از استخوانچههایی از جنس کربنات کلسیم میباشد. • اسکلت این جانوران حامل ترشح داخلی بوده و مانند اسکلت مهره داران اندازه قطعات سخت در طول زندگی افزایش مییابد
•خارپوستان اساسا سه سلوم وجود دارد. سلوم احشایی ، سلوم خونی و سلوم گردش آب. اساس ساختمانی این حفرات عمومی در تمام اعضای شاخه خارپوستان تقریبا یکسان است. حفره عمومی اصلی ، سلوم حول احشایی است که گاهی اوقات توسط تودههای بافتی پوشیده میشود نظیر کرینوئیدها و گاهی نیز نظیر افیوروئیدها توسط کیسهها اشغال شده است. فضای حول احشایی در بازوها نیز امتداد یافته و توسط صفاق دربرگیرنده اندامها کم و بیش تقسیم شده است. باقیمانده سلوم احشایی ، متشکل از فضاهای کوچکی است که در ارتباط با سیستم عصبی ، خون و غدد تناسلی میباشند. •
دسته بندی | برق |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1655 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 115 |
فصل اول : فلسفه رلهگذاری حفاظتی
1-1) رلهگذاری حفاظتی چیست؟
2-1) وظیفه رلهگذاری حفاظتی
3-1) اصول رلهگذاری حفاظتی
4-1) حفاظت در مقابل دیگر حالتهای غیرعادی
فصل دوم : انواع رله
1-2) انواع رله برحسب مورد استعمال
2-2) انواع رله بر مبنای کمیت اندازهگیری شده
فصل سوم : حفاظت تفاضلی
1-3) انواع سیستمهای حفاظت تفاضلی
2-3) عوامل موثر در طراحی
3-3) تجهیزات کمکی
1-3-3) رلههای چککننده یا راهاندازی
2-3-3) تجهیزات نظارت پیلوت
4-3) روشهای انتقال اطلاعات درحفاظت
5-3) منحنی مشخصه ایدهآل طرحهای حفاظت تفاضلی توسط سیم پیلوت
فصل چهارم : رلههای پیلوتی سیمی
مقدمه
1-4) مزیت پیلوت
2-4) پیلوتهای قطعکننده و سدکننده
3-4) رلهگذاری پیلوتی سیمی با جریان مستقیم
4-4) رلهگذاری پیلوتی سیمی با جریان متناوب
5-4) برتری دستگاههای پیلوتی سیمی از نوع جریان متناوب بر جریان مستقیم
6-4) محدودیتهای دستگاههای پیلوتی سیمی با جریان متناوب
7-4) مراقبت از مدارهای پیلوتی سیمی
8-4) قطع از راه دور با سیمهای پیلوت
9-4) مشخصات موردنیاز برای سیم پیلوت
10-4) سیمهای پیلوت و حفاظت آنها در مقابل اضافه ولتاژ
فصل پنجم : رله های پیلوتی با جریان کاریر و میکرو موج
مقدمه
1-5) پیلوت با جریان کاریر
2-5) پیلوت میکروموج
3-5) رلهگذاری مقایسه فاز
4-5) رلهگذاری مقایسه سو
فصل ششم : حفاظت خط با رلههای پیلوتی
مقدمه
1-6) رلهگذاری با پیلوت سیمی
2-6) رلهگذاری با پیلوت جریا، کاریر
3-6) میکروموج
1-3-6) کانال میکروموج
2-3-6) قطع از راه دور
فصل هفتم : رلههای حفاظتی در پستهای فشارقوی
مقدمه
1-7) ضرورت اتصال به زمین – نوتر
2-7) ضرورت برقراری حفاظت
3-7) انواع سیستمهای اورکارنتی
4-7) رلههای ولتاژی
5-7) حفاظت فیدرکوپلاژ 20 کیلوولت
6-7) حفاظت فیدرترانس 20 کیلوولت
7-7) حفاظت REF
8-7) رله دیفرانسیل
1-8-7) چند نکته در مورد رله دیفرانسیل
2-8-7) رله دیفرانسیل با بالانس ولتاژی
9-7) حفاظت جریانی برای ترانسفورماتور
10-7) حفاظت باسبار
11-7) حفاظت خط
12-7) رله دوباره وصلکن
13-7) Synchron-check
14-7) سیستم inter lock , inter trip
فصل هشتم: حفاظت پیلوتی پستهای اختصاصی متروی تهران
مقدمه
1-8) مشخصات رله حفاظتی سیم پیلوت MBCI
2-8) حفاظت دیفرانسیل فیدر
3-8) رله ناظر MRTP
4-8) رله نشاندهنده جریان آنی ترانسفورماتور MCTH
5-8) رله جریان زیاد لحظهای و استارت MCR
6-8) رله تشخیص بیثباتی و قطع داخلی MVTW
7-8) ترانسفورماتور جداکننده
8-8) ولتاژ و جریان پیلوت
9-8) ستینگهای خطا برای فیدرهای معمولی
10-8) عملکرد مینیمم برای خطاهای زمین با بار سرتاسری
11-8) ترتیبات سوئیچ گیرهای نوع شبکهای
12-8) ولتاژ تحریک شده ماکزیمم مسیر بسته پیلوت
13-8) اطلاعات فنی رله MBCI
منابع
مقدمه :
در تاسیسات الکتریکی مانند شبکه انتقال انرژی ٍ مولد ها و ترانسفورماتورها و اسباب و ادوات دیگر برقی در اثر نقصان عایق بندی و یا ضعف استقامت الکتریکی ٍ دینامیکی و مکانیکی در مقابل فشارهای ضربه ای پیش بینی نشده و همچنین در اثر ازدیاد بیش از حد مجاز درجه حرارت ٍ خطاهایی پدید می آید که اغلب موجب قطع انرژی الکتریکی می گردد.
این خطاها ممکن است بصورت اتصال کوتاه ٍ اتصال زمین ٍ پارگی و قطع شدگی هادی ها و خورده شدن و شکستن عایق ها و غیره ظاهر شود.
شبکه برق باید طوری طرح ریزی شود که از یک پایداری و ثبات قابل قبول و تا حد امکان مطمئنی برخوردار باشد.امروزه قطع شدن برق برای مدت کوتاهی باعث مختل شدن زندگی فردی و قطع شدن برق کارخانه های صنعتی و مصرف کننده های بزرگ ٍ موسسه های علمی و پژوهشی به مدت نسبتاٌٌٌ طولانی موجب زیانهای جبران ناپذیر می شود لذا قطع شدن و یا قطع کردن دستگاهها و تجهیزات الکتریکی معیوب از شبکه لازم است ولی کافی نیست.
باید تدابیری بکار برده شود که برق مصرف کننده ای که در اثر بوجود آمدن عیب فنی از شبکه قطع شده است در کوتاه ترین مدت ممکنه مجدداٌ تامین گردد.
وظیفه رله این است که در موقع پیش آمدن خطا در محلی از شبکه برق ٍ متوجه خطا شود ٍ آنرا دریابد و شدت آنرا بسنجد و دستگاههای خبری را آماده کند و یا در صورت لزوم خود راساٌ اقدام کند و سبب قطع مدار الکتریکی شود.
در این نوشته سعی شده است رله های حفاظتی پیلوتی ٍ اساس کار آنها و همچنین طریقه ارسال اطلاعات در این رله ها مورد بررسی قرار گیرد.در شش فصل اول از آوردن عکس و مطلب در مورد رله های واقعی پرهیز شده است در فصل هشتم رله های مربوط به حفاظت پیلوتی پستهای اختصاصی مترومورد بررسی قرار گرفته است.
فلسفه رلهگذاری حفاظتی 1-1) رلهگذاری حفاظتی چیست؟ |
معمولا وقتی درباره یک سیستم برقرسانی میاندیشیم، اجزا چشمگیر آن از قبیل نیروگاههای بزرگ، ترانسفورماتورها، خطهای فشار قوی و غیره به ذهنمان میآید. در عین حال که این اجزا قسمتهای اصلی را تشکیل میدهند، بسیاری اجزای ضروری و جالب دیگر نیز در سیستم وجود دارد که رلههای حفاظتی از همین دستهاند.
در اینجا نقش رلهگذاری حفاظتی را در طراحی و کارکرد سیستمهای برقرسانی با بررسی مختصری از زمینه کلی موضوع توضیح میدهیم. سه جنبه مختلف سیستم برقرسانی در این بررسی به کار میآید. این جنبههای عبارتند از :
الف) بهرهبرداری عادی
ب) جلوگیری از بروز عیب الکتریکی
ج) محدودکردن پیامدهای بروز عیب الکتریکی
اصطلاح "بهرهبرداری" به حالتی اطلاق میشود که در دستگاهها عیبی نباشد. اشتباهی از افراد سر نزند و بلایی آسمانی رخ ندهد. در این حالت، حداقل امکانات برای تامین برق مصرفکنندگان فعلی و برآوردن مقداری از نیازهای قابل پیشبینی برای آینده فراهم است. پیشبینیهای لازم برای بهرهبرداری عادی، قسمت عمده هزینههای سرمایهای و عملیاتی را در برمیگیرد. لکن سیستمی که تنها از این دیدگاه طراحی شده باشد چه بسا پاسخگوی نیازهای امروزی نباشد.
عیب کردن دستگاههای برقرسانی سبب خاموشیهای تحملناپذیر میشود. از این رو باید پیشبینیهایی انجام داد تا خسارتهای وارد بر دستگاهها و قطع جریان برق در هنگام بروز عیب به حداقل کاهش یابد.
در اینجا دو راه چاره به نظر میرسد: اولا خصیصههایی با هدف جلوگیری از بروز عیب در طراحی منظور کنیم و ثانیا به راههایی بیندیشیم که در هنگام بروز عیب دامنه خسارتها را کاهش دهد. در طراحی سیستمهای جدید از هر دو راه حل به درجات مختلف و با توجه به جنبههای اقتصادی هر مورد خاص استفاده میشود و هر روز پیشرفتهایی محسوستر در جهت افزایش اطمینانبخشی دستگاهها صورت میگیرد. اما از سوی دیگر وابستگی به نیروی برق نیز هر روز بیشتر میشود. در نتیجه اگر چه احتمال بروز عیب کاهش مییابد، از سوی دیگر قطع برق نیز تحملناپذیرتر میشود. از اینجا به بعد سودمندتر آن است که وقوع عیب را مجاز بشماریم و در عوض، چارهای برای کم کردن دامنه خسارات آنها بیندیشیم.
بعضی از خصیصههای طرح و بهرهبرداری که هدف آنها کم کردن پیامدهای عیب است عبارتند از :
الف) خصیصههایی که آثار مستقیم عیب را محدود میسازند. |
1) طراحی به منظور محدود کردن مقدار جریان اتصال کوتاه
2) طراحی به منظور ایستادگی در مقابل تنشهای حرارتی و مکانیکی حاصل از اتصال کوتاه.
3) پیشبینی دستگاههای کسر ولتاژ با تاخیر زمانی بر روی کلیدها برای جلوگیری از قطع بارها در هنگام افتهای زودگذر ولتاژ.
ب) خصیصههایی با هدف جداسازی فوری قسمت معیوب
1) رلهگذاری حفاظتی
2) کلیدهای با قدرت قطع کافی
3) فیوزها
ج) خصیصههایی که پیامدهای کنار رفتن قسمت معیوب را کم میکند.
1) مدارهای جانشین
2) ظرفیتهای ذخیره در مولدها و ترانسفورماتورها
3) بازبست خودکار
د) خصیصههایی که در فاصله بین وقوع عیب تا حذف آن برای نگهداشت ولتاژ و پایداری سیستم وارد عمل شود.
1) تنظیم خودکار ولتاژ
2) مشخصههای پایداری مولدها
بنابراین رلهگذاری حفاظتی یکی از چندین خصوصیت طرح سیستم در مورد به حداقل رساندن صدمات به دستگاهها و قطع برق در هنگام بروز عیب است. وقتی صحبت از حفاظت با رله به میان میآید منظور آن است که رلهها همراه با سایر وسایل به کاهش خسارات و بهبود خدماترسانی کمک میکنند. پس تواناییها و شرایط کاربرد رلههای حفاظت را باید همزمان با سایر خصیصه در نظر گرفت.
2-1) وظیفه رلهگذاری حفاظتی |
وظیفه رلهگذاری حفاظتی این است که بیدرنگ هر جز از سیستم برقرسانی را که دچار اتصال شود یا آغاز به عمل غیرعادی کند به طوری که احتمال خطر برود یا موجب مزاحمت برای عملکرد درست بقیه سیستم شود از مدار خارج سازد. وسایل رلهگذاری در اجرای این وظیفه از کلیدهایی کمک میگیرند که قادرند جز معیوب را با دریافت فرمان از وسایل رلهگذاری جدا کنند.
کلیدهای قدرت معمولا در جایی قرار میگیرند که میتوانند هر مولد، ترانسفورماتور، باسبار، خط انتقال نیرو و غیره را کاملا از بقیه سیستم جدا سازد. این کلیدها باید ظرفیت کافی داشته باشند که بتوانند بیشترین جریان اتصال کوتاه را که امکان عبور آن از کلید هست موقتا تحمل و سپس قطع کنند. همچنین باید بتوانند بر روی چنین اتصالهایی بسته شوند و سپس براساس استانداردهای مشخص آن را جدا سازند.
در جاهایی که رله حفاظت و کلیدهای قدرت از لحاظ اقتصادی موجه نباشد فیوز به کار میرود. گرچه وظیفه اصلی رلهگذاری حفاظتی، کاستن پیامدهای اتصال کوتاه است، حالتهای غیرعادی دیگری هم در بهرهبرداری روی میدهد که به کار رلههای حفاظت نیاز پیدا میشود. این موضوع بویژه در مورد مولدها و موتورها صدق میکند.
وظیفه دوم رلهگذاری حفاظتی این است که نشانههایی از محل و نوع عیب به دست دهد. اینگونه اطلاعات نه تنها به انجام شدن تعمیرات، سرعت میبخشد بلکه از راه مقایسه با نتیجه بازدید و نوسان نگارهای خودکار میتواند این امکان را فراهم آورد که کارآیی خود رلهها هم در جلوگیری از بروز عیب و کاستن دامنه خسارات ارزیابی شود.
ابتدا فقط وسایل رلهگذاری برای حفاظت در مقابل اتصال کوتاه را درنظر میگیریم. دو گروه از این وسایل وجود دارد که یکی رلهگذاری "اصلی" و دیگری رلهگذاری "پشتیبان" خوانده میشود. رلهگذاری اصلی درواقع خط اول دفاعی را تشکیل میدهد و حال آنکه رلهگذاری پشتیبان فقط وقتی عمل میکند که رلهگذاری مقدم در انجام وظیفه خود شکست خورده باشد.
|
شکل (1) رلهگذاری مقدم را نشان میهد. نخستین اظهارنظر آن است که کلیدهای قدرت در محل اتصال هر جزء به سیستم جای گرفته اند.این پیش بینی اجازه می دهد که بتوان فقط جزء معیوب را از مدار جدا کرد. گاه میتوان کلید بین دو جز مجاور را حذف کرد که در این حالت در هنگام عیبکرد یکی از این دو جز باید هر دو را از مدار جدا ساخت.
دومین نکته آن است که در اطراف هر جز از سیستم، یک منطقه حفاظت جداگانهای بوجود میآید که اینک سخن بر سر چگونگی ایجاد آن نیست. اهمیت این مطلب در آن است که بروز عیب در هر منطقه سبب قطع همه کلیدهای واقع در آن منطقه خواهد شد.
همچنین آشکار میشود که در مقابل عیبهایی که در محل تداخل دو منطقه حفاظت مجاور روی دهد تعداد کلیدهای قطع شده بیش از کمترین تعدادی است که برای بیرون بردن قسمت معیوب ضرورت دارد. اما اگر مناطق با هم تداخل نکنند عیبی که در حد فاصل بین دو منطقه پیدا شود در هیچ منطقهای قرار نمیگیرد و بنابراین هیچ کلیدی قطع نخواهد شد. از میان این دو حالت ، وجود تداخل ضرر کمتری دارد. میزان تداخل نسبتا کم و احتمال وقوع عیب در محل تداخل ناچیز است و درنتیجه قطع شدن تعداد زیادی کلید، بسیار نادر خواهد بود.
بالاخره میبینیم که منطقههای حفاظت مجاور در شکل (1) در اطراف یک کلید تداخل میکنند. این روش عملا ترجیح دارد. زیرا برای عیبکردهای بیرون از ناحیه تداخل فقط قطع کمترین تعداد کلید ضرورت مییابد. |
در حفاظت واحد که برای تجهیزات مختلف بهکار میرود محل قرار گرفتن ترانسفورماتورهای جریان (C.T)ها بهگونهای انتخاب گردند که نواحی مجاور حفاظتی روی هم قرار گیرند. به عبارت دیگر، چنانچه C.Tهای حفاظتهای واحد، مجاور کلید و به طرف قطعه مورد حفاظت (خطوط، ترانسفورماتور و ...) قرار گیرند. فاصله بین دو ناحیه حفاظتی مجاور یکدیگر، فاقد حفاظت خواهد بود. بنابراین اگر خطایی در فاصله بین دو C.T دو ناحیه مختلف اتفاق افتد آن خطا توسط سیستم حفاظتی برطرف نخواهد شد. شکل (2) و (3) به ترتیب قرار گرفتن ناصحیح و صحیح C.Tها را نشان میدهد.
2 ـ 3 ـ 1) رلهگذاری پشتیبان
رلهگذاری پشتیبان فقط برای حفاظت در مقابل اتصال کوتاه بهکار میرود. از آنجا که اتصال کوتاه، فراوانترین نوع عیب در سیستمهای برقرسانی بهشمار میرود احتمال عیب کردن رلهگذاری مقدم بصورت اتصال کوتاه نیز بیشتر است. تجربه نشان میدهد که رلهگذاری پشتیبان برای عیبهایی جز اتصال کوتاه از نظر اقتصادی موجه نیست.
برای آنکه بتوان بهتر به روشهای مربوط به رلهگذاری پشتیبان پی برد، دریافتی روشن از علل احتمالی عیب کردن رلههای مقدم ضرورت دارد. وقتی میگوییم رلهگذاری مقدم میتواند عیبت کند یعنی اینکه در موارد چندی ممکن است از جدا کردن بخش معیوب بازبماند. بروز عیب در رلهگذاری مقدم میتواند ناشی از عیب کردن هر یک از قسمتهای زیر باشد:
الف) منبع جریان یا ولتاژ رلهها
ب) منبع ولتاژ مستقیم قطعکننده کلیدها
ج) رلههای حفاظت
د) مدار قطعکننده یا مکانیزم قطع کلید
ﻫ) کلید
ایدهآل این است که رلهگذاری پشتیبان چنان در نظر گرفته شود که همزمان با پیدایش عیب در رلهگذاری مقدم، عیب نکند. واضح است که این عمل فقط وقتی حاصل میآید که رلههای پشتیبان را در جایی نصب کنیم که هیچ جزء مشترک و یا فرمان مشترک با رلهگذاری مقدمی که بناست پشتیبانی شود در آنها بهکار نرفته باشد. در عمل هر جا که ممکن باشد رلهگذاری پشتیبان را در ایستگاه دیگری قرار میدهند.
چنانچه حفاظت پشتیبان در محل حفاظت اصلی قرار گرفته باشد به حفاظت پشتیبان محلی و چنانچه دور از حفاظت اصلی باشد، به حفاظت پشتیبان دور موسوم است.
در شکل (4) برای حفاظت ترانسفورماتور، ابتدا رله 1R در کوتاهترین زمان مثلا ً01/0 ثانیه عمل میکند (حفاظت اصلی) و سپس در صورت عدم قطع رله 1R، عمل قطع به ترتیب توسط رلههای 2R و 3R بعنوان رلههای پشتیبان محلی و دور انجام خواهد شد لازم به توضیح است رلههای 2R و 3R مثلاً در زمانهای 3/0 یا 6/0 ثانیه عمل مینمایند.
در شکل (4) برای خطا در نقطه F در ترانسفورماتور، 1R رله اصلی، 2R پشتیبان محلی و 3R پشتیبان دور است.
وظیفه دوم رلهگذاری پشتیبان غالباً این است که وقتی وسایل رلهگذاری مقدم را برای تعمیر یا سرویس از مدار خارج میکنند. عهدهدار تأمین حفاظت مقدم شود.
شاید نیازی به توضیح نباشد که وقتی رلهگذاری پشتیبان عمل کند قسمت بیشتری از سیستم قطع میشود تا وقتی که رلهگذاری مقدم به درستی عمل کند.
وقتی رلهگذاری مقدم مختل میشود حتی اگر رلهگذاری پشتیبان کار خود را به خوبی انجام دهد، برقرسانی کم و بیش دچار صدمه خواهد شد به عبارت دیگر رلهگذاری پشتیبان را نمیتوان جانشین شایستهای برای نگهداری صحیح دانست.
رلهگذاری حفاظتی در مقابل عواملی جز اتصال کوتاه هم در ردهء رلهگذاری مقدم دستهبندی میشود. ولی از آنجا که حالتهای غیرعادی نیازمند حافظت در اجزای مختلف سیستم متفاوت است برخلاف حفاظت در مقابل اتصال کوتاه، تداخل حوزه عمل رلهها معمولاً در حالتهای دیگر بهکار نمیرود. در عوض هر جزء سیستم را جداگانه به هر نوع رلهگذاری که بدان نیاز باشد مجهز میکنند و این رلهگذاری را طوری ترتیب میدهند که کلیدهای لازم را قطع کند. البته این کلیدها غیر از کلیدهایی هستند که در مورد رلهگذاری در برابر اتصال کوتاه قطع میشوند. در این موارد چنانکه پیش از این گفتیم رلهگذاری پشتیبان بهکار نمیرود زیرا تجربه آن را از نظر اقتصادی توجیه نمیکند. ولی در بیشتر مواردی که حالتهای غیرعادی دیگری روی دهد که جریانها یا ولتاژهای غیرعادی پدید آورد، رلهگذاری پشتیبان مربوط به اتصال کوناه عمل خواهد کرد که بدینسان نوعی حفاظت پشتیبان فرعی فراهم میشود.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 179 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 97 |
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده..............................................................................................................8
فصل اول(کلیات تحقیق):
مقدمه ........................................................................................................10
بیان مساله..................................................................................................12
اهمیت و ضرورت تحقیق.............................................................................13
اهداف تحقیق..............................................................................................14
فرضیه تحقیق..............................................................................................14
متغیرهای تحقیق............................................................................................15
تعاریف عملیاتی. ..........................................................................................15
فصل دوم( مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش):
مبانی نظری..................................................................................18
سابقه تاریخی تربیت.........................................................................20
علم تربیت.........................................................................................20
وظیفه تربیت.................................................................................21
اگر تربیت نباشد..............................................................................23
دامنه و قدرت نفوذ تربیت.....................................................................23
عوامل مورد بحث در تربیت..................................................................24
فایده و لزوم تربیت........................................................................25
جنبه ی فردی............................................................................26
جنبه ی اجتماعی........................................................................26
جنبه اقتصادی............................................................................27
جنبه ی سیاسی..................................................................28
جنبه ی فرهنگی....................................................................28
جنبه ی معنوی....................................................................29
لزوم تربیت.........................................................................29
عاملان تربیت......................................................................31
اهمیت خانواده از نظر تربیت....................................................31
عالی ترین شکل تربیت..............................................................35
وسعت دامنه ی بحث در خانواده...................................................36
ساختار نظریه ی اتکینسون...........................................................36
کارایی نظریه ی اتکینسون.....................................................42
رفتار و انگیزه ی پیشرفت.........................................................47
نظریه ی مورای....................................................................48
ویژگی های افراد پیشرفت گرا...................................................51
بررسی پژوهش های انجام یافته...............................................53
پیشینه ی پژوهش................................................................61
فصل سوم (روش شناسی)
روش تحقیق..........................................................63
جامعه مورد مطالعه...........................................................63
حجم نمونه....................................................................63
روش نمونه گیری...............................................................63
ابزار اندازه گیری..................................................................64
روش آماری مربوط به فرضیه........................................................66
فصل چهارم
(یافته ها و تجزیه تحلیل داده ها )
فصل پنجم ( بحث و نتیجه گیری )
بحث و نتیجه گیری..................................................................76
محدودیت ها.........................................................................78
پیشنهادات...........................................................................79
پیوست...................................................................81
منابع و ماخذ.............................................................104
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین انگیزه پیشرفت و شیوه های فرزند پروری در بین دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان شهرستان قزوین است. در این راستا فرضیه های زیر مطرح شدند: 1)ا بین انگیزه و پیشرفت و شیوه فرزند پروری رابطه معنی داری وجود دارد . 2) بین شیوه اقتدار طلبی و شیوه فرزند پروری رابطه وجود دارد. و 3) .بین آزادی طلبی و انگیزه پیشرفت رابطه معنی داری وجود دارد. 4) بین سلطه جویی و انگیزه پیشرفت رابطه معنی داری وجود دارد. جامعه مورد مطالعه در تحقیق حاضر عبارتند از دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان شهرستان قزوین است که صد نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده که آزمون انگیزه پیشرفت وشیوه ی فرزند پروری بر روی آنها اجرا گردید. نتایج بدست آمده حالی از آن است که بین انگیزه و پیشرفت و شیوه ی فرزند پروری رابطه معنی داری وجود ندارد همین طور بین شیوه اقتدار طلبی و انگیزه پیشرفت هم رابطه ای وجود ندارد . و همین طور در فرضیه سوم که بین آزادی طلبی و انگیزه پیشرفت تحصیلی رابطه معنی داری وجود دارد زیرا که ضریب همبستگی بدست آمده بزرگتر از ضریب همبستگی جدول در سطح معنی داری 5% قرار دارد و همین طور در فرضیه چهارم که بین سلطه جویی و انگیزه پیشرفت رابطه معنی داری وجود دارد چون ضریب بدست آمده از ضریب جدول با درجه آزادی 99 در سطح معنی داری 5% کوچکتر است فرضیه تحقیق مورد تائید قرار نگرفته و بین انگیزه پیشرفت و سلطه جویی رابطه معنی داری وجود ندارد.
فصل 1
کلیات تحقیق
مقدمه:
خانواده در زندگی آدمی نقش بسزایی داشته و باید در وضعی استوار باشد بدان گونه که اطرافیان در آن احساس ایمنی کامل داشته باشند. مخصوصا کودکان و نوجوانان که پرورش آنها در محیط سالم و دور از هر گونه اختلال و جدالها و برخورد های زن و شوهر (والدین ) به دور از هر جنجالی باشد به عبارت دیگر روح سازش و تعادل هم زیستی بین والدین می تواند در تربیت فرزندان و انگیزه پیشرفت نقش بسزایی داشته باشد .
اصلاح محیط اجتماعی یکی از عواملی است که والدین در شیوه ی فرزند پروری خود باید به آنها توجه داشته باشند . به این صورت که اگر کودکان در محیط اجتماعی ناسالم قرار گرفته باشند با برخوردهای درست و خوشایند آنها را از عواقب بد محیط آگاه سازند و انگیزه ی آنها را برای ادامه ی زندگی به طور صحیح مشخص نمایند .
به طور کلی می توان گفت والدین و مربیان جزء اصلی ترین عامل تربیت کودک هستند و ایجاد تغییرات رفتاری با واسطه مربیان تربیت یا والدین می تواند انگیزه ی کودک را برای رسیدن به تحول آفرینی و سازندگی دچار اختلال کنند . (قائمی امیری – 1385)
شیوه ی فرزند پروری والدین میتواند با استناد به انگیزه ی پیشرفت در کودکان روندی مثبت و به جا باشد زیرا که پرورش انگیزه از نوع پیشرفت در کودکان باعث افزایش خود شناسی و اعتماد به نفس می باشد که این موضوع در به کار گیری روحیات مثبت جوانان اثر خوب و منطقی خواهد داشت از طریق شیوه های تربیت پذیری مثل : اقتدار طلبی و آزادی می توان تجارب نسل گذشته را با روحیات نسل جدید هماهنگ کرد تا در رسیدن به رشد و توسعه و خود یابی جوانان و نوجوانان اقدام کرد . (قائمی امیری – 1385)
بیان مساله :
بدین سان که یادآوری میشود تربیت و شیوه ی مساله ی تربیتی امری ضروری و مفید انسان است که ضرورتش بدان حد است که انسان فاقد تربیت همه چیز است از دید دیگر انسان را موجودی متعالی و دارای استعداد و کمال بدانیم تربیتی لازم است تا این سیر تکاملی را هدایت بخشد و جهت دهد ، زیرا متعالی بودن ، کسب آمادگی برای سیر تکاملی لازم دارد و این نیازمند به اعمال قدرتی و یا نفوذ دادن شیوه ی مساله ی تربیتی قوی و مستمر است تا انگیزه مالی درونی مثل خرد یابی و رسیدن به هدف و یا انگیزه پیشرفت در تحصیل را در فرزند بیشتر وبیشتر کند که گاهی اوقات ممکن است شیوه های تربیتی اگر اصولی و منطقی نباشد مشکلات جبران ناپذیری را به وجود بیاورد زمانی که کودک به دنیا می آید در حالی که تمام آگاهیها و اطلاعات مربوط به این جهان و جهان بعدی عاری است و در فاصله کوتاه و یا طولانی باید حامل میراثی عظیم از تاریخ و فرهنگ ره آورد مساله ی جامعه گذشته و حال گردد.
این از راه آموزش شیوه ی مساله ی صحیح تربیتی می توان موثر باشد و فرزند را به اوج و یا برعکس ان هدایت نماید و این شیوه مساله ی تربیتی از طریق عاملان تربیت که همانهایی هستند که نقش اجرایی در تربیت کودک بر عهده دارند به گونه ای در او سازندگی ایجاد می کنند . (اصغری ، مجد -1383).
اهمیت و ضرورت تحقیق :
شیوه ی فرزند پروری و تربیت کودکان در بین والدین یکی از مهم ترین وظیفه ای است که والدین بر عهده دارند وظیفه ی آنها در بین فرزندان سازندگی و آفرینندگی و سازمان دادن فرزند در جهت رسیدن به انسانی کامل و متحرک ومؤثر بوده که جهت بقای وجود ، صیانت نفس و انجام وظایف والدینی و اجتماعی آماده شوند بدین گونه که قادر باشند زندگی خود و دیگران را دلنشین سازند شیوه های فرزند پروری الز طریق والدین باید با در نظر گرفتن اصول و قوانین مشخص شده باشد که خدای ناکرده مشکلات حل نشدی را با گذشت زمان برای فرزند به وجود نیاورد .
پرورش فردی که مولد به معنای اعم کلمه است وجهت رفع نیاز مندی های فرزند است باید از لحاظ مورد سنجش و مطابقت با روحیه فرزند قرار بگیرد و توجه به انگیزه مساله ی درونی فرزند از همان دوران کودکی بر عهده والدین است که با توجه به انگیزه مساله ی درونی فرزند و شیوه مساله ی فرزند پروری بتواند در جهت رسیدن فرزندان به اوج سعادت اقدامات لازم را به عمل آورد که با توجه به این تحقیقات و ارائه مطالب جدید جهت بررسی شیوه ی مساله ی تربیتی والدین می توان میزان موفقیت فرزندان را گسترش داد .(شعاری نژاد ،1383)
اهداف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر بررسی و رابطه ی بین انگیزه ی پیشرفت تحصیلی و شیوه مساله ی فرزند پروری است و اینکه آیا انگیزه ی پیشرفت با نوع تربیت و شیوه مساله ی تربیتی والدین می تواند رابطه داشته باشد .
و اهداف جزئی تحقیق این است که آیا بین انگیزه ی پیشرفت و تربیت ازطریق اقتدار طلبی و همین طور آزادی طلبی فرزندان می تواند رابطه وجود داشته باشد یا نه .
فرضیه های تحقیق :
فرضیه کلی (اصلی ) : 1. بین انگیزه ی پیشرفت و شیوه ی فرزند پروری رابطه وجود دارد .
فرضیه های فرعی :1. بین انگیزه و اقتدار طلبی رابطه وجود دارد .
2. بین انگیزه پیشرفت و آزادی طلبی رابطه وجود دارد .
متغیر های تحقیق :
انگیزه ی پیشرفت : متغیر وابسته
شیوه های فرزند پروری: متغیر مستقل
مقطع تحصیلی و جنس : متغیر کنترل
تعاریف عملیاتی :
تعاریف نظری شیوه ی مساله ی فرزند پروری : عبارتند از شیوه مساله و راهکار مساله که جهت پرورش عضوی مفید برزای جامعه از طریق والدین انجام می گیرد و یا عبارتند از شیوه مساله از یک عمل عمدی و آگاهانه و دارای هدف که به منظور رشد دادن ، ساختن و دگرگون کردن و شکفتگی استعدادهای مادر زادی او انجام می گیرد . (لطف آبادی -1385)
تعرف عملیاتی شیوه مساله فرزند پروری : عبارتند از نمره ای که آزمودنی از آزمون شیوه مساله ی فرزند پروری به دست آورد .
تعریف نظری انگیزه ی پیشرفت : عبارتند از هدف و انگیزه ی درونی فرد که نسبت به رسیدن اوج و خود یابی و عرصه های مختلف را در ذهن می پروراند و روبرو شدن با تمام خواسته ها و ناکامی ها جهت رسیدن به هدف نهایی (علاقه مند -1383)
تعریف عملیاتی انگیزه ی پیشرفت : عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون انگیزه ی پیشرفت به دست آورده است .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 88 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 111 |
چکیده :
پژوهش حاضر برای بررسی رابطه بین عزت نفس و شیوه های تربیتی والدین انجام گرفته است. برای این منظور نمونه ای به حجم 250 نفر از دانش آموزان دختر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت. دو پرسشنامۀ شیوه های فرزند پروری و عزت نفس کوپر اسمیت به عنوان ابزارهای پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. هر دو پرسشنامه را خود دانش آموزان تکمیل کردند. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که :
1 ) بین شیوه فرزندپروری دموکراتیک با غزت نفس دانش آموزان همبستگی مثبت در سطح اطمینان 95% وجود دارد. (05/0 = 56/0 = r) ؛
2 ) بین شیوه فرزند پروری سهل گیر والدین با عزت نفس رابطه مثبت وجود دارد. (05/0 = 13/0 = r)؛
3 ) بین شیوه فرزند پروری دیکتاتوری والدین با عزت نفس رابطه منفی وجود دارد. (05/0 = 25/0 = r)؛
4 ) بین میانگین عزت نفس دانش آموزان با والدین دموکراتیک و میانگین عزت نفس دانش اموزان با والدین سهل گیر تفاوت معناداری وجود دارد. (05/0 = 12/3 = t)؛
5 ) بین میانگین عزت نفس دانش آموزان با والدین دموکراتیک و میانگین عزت نفس دانش آموزان با والدین دیکتاتور تفاوت معنادار وجود دارد. (05/0 = 05/3 = t)؛
6 ) بین میانگین عزت نفس دانش آموزان با والدین سهل گیر و میانگین عزت نفس دانش آموزان با والداین دیکتاتور تفاوت معنادار وجود ندارد. (05/0 = 11/0 = t)؛
7 ) با مقایسه هر سه میانگین به وسیله به وسیله تحلیل واریانس نشان داده شد که بین میانگین هر سه شیوه فرزند پروری والدین و عزت نفس دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد. (05/0 = 12/1 = F) کهشیوه دموکراتیک در افزایش عزت نفس دانش اموزان مؤثرتر است؛
فصل اول – معرفی پژوهش
مقدمه
آیا احساس ارزشمندی (عزت نفس)[1] فرزندان یااحساس حقارت آنان یا نگرشهای تربیتی والدین مرتبط است ؟ آیا می توان از روی سبک تربیتی خانواده به میزان عزت نفس فرزندان پی برد ؟
هر انسانی به تناسب موقعیت و شرایط زندگی، یک تجربه ذهنی از خود و دیگران دارد و زیر کیفیت، استواری و ثبات این تجربه ذهنی که از آن به «عزت نفس» تعبیر می شود. شالوده و زیر بنای شخصیتی هر انسانی است که اگر خدشه دار شود، اثرات ناگواری بر عملکرد زندگی فرد می گذارد.
تحقیقات روان شناسی در زمینه عزت نفس بیانگر این است که همواره با کاهش عزت نفس، افسردگی، اضطراب و کاهش سلامت عمومی بدن، بی تفاوتی و احساس تنهایی، تمایل به اسناد شکست به دیگران، عدم رضایت شغلی، کاهش عملکرد و عدم موفقیت تحصیلی و ... بوجود می آید (کوپر اسمیت، 1967، به نقل ازحاجیزاده).
هم چنین مید[2] (1934) معتقد بود که عزت نفس بطور وسیعی ناشی از ارزیابی دیگران است و هافمن نیز تأکید داشت که نحوه ارتباط مادر با کودک در ایجاد تصور مثبت از خود و عزت نفس مژثر است و همینطور ارتباط تنگاتنگی میان پدر و عزت نفس نوجوان میتوان مشاهده نمود (هافمن و همکاران 1988 ترجمه بحیرایی و همکاران).
با توجه به تحقیق انجام شده، ضروری است که در مورد رابطه عزت نفس و والدین توجه کافی شود، زیرا محیط خانواده، اولین و با دوام ترین عاملی است که در رشد شخصیت افراد اثر می گذارد.
حس عزت نفس موهبتی ارث نیست، چرا که ازطریق ژن منتقل نمی شود بلکه با تمرین و ممارست به دست می آید. شکل گیری این از همان نخستین سالهای زندگی آغازمی شود و مابه عنوان پدر یامادر نقش مهمی در روند شکل گیری آن داریم. از انجایی که نوجوانان امروز، آینده سازان فردای جامعه می باشند، لذا شناخت روحیات و ویژگیهای این گروه ازاهمیت خاصی برخوردار است، چرا که با شناخت این خصوصیات می توان برنامه های مناسب هر سن را تعیین نمود و مشکلات را بهتر حل کرد.
امید است که نتایج این تحقیق بتواند راهگشای مادران، پدران و مربیان و کلیه دست اندرکاران تعلیم و تربیت جامعه باشد و زمینه ای فراهم نماید که در آن فرزندان و آینده سازان این جامعه با کفایت تر، شایسته تر و دارای احساس ارزشمندی بیشتری باشند.
بیان مسئله
خانواده یکی از عوامل اساسی شکل گیری شخصیت کودک و اولین بذر تکوین رشد فردی و پایۀ اساسی بناء شخصیت آدمی است زیرا کودک در بیشتر حالات خود مقلّد پدر و مادر در خوی و رفتار آنها است.
تردیدی نیست که خانواده اثر عمیق و پایدار در پی ریزی رفتار فردی کودک و برانگیختن روح زندگی و آرامش درونی او دارد. کودک در خانواده زبان می آموزد، برخی از روشهای اخلاقی را کسب میکند و به خصلتهای گوناگون متّصف می شود. خانواده سهم بسزائی در بنای تمدن انسانی و برپا داشتن روابط همکاری بین مردم دارد. هنر آموختن اصول اجتماع و قواعد ادب واخلاق به انسانها، به عهده خانواده است.
به اعتقاد ما اگر چه همۀ کودکان دنیا دارای والدین هستند، ولی می توان گفت که تنها عدۀ محدودی از این والدین صلاحیت تربیت کردن و مربی بودن را دارا می باشند. همچنین اگرچه همۀ والدین در دنیا خواهان خیر و سعادت فرزندان خودهستند و زحمت زیاد و نیز بر حسب شرایطی زیستی، اجتماع و اقتصادی خود، تا سر حد امکان می کوشند تا نیازهای مادی و معنوی کودکان خود را به بهترین صورت تأمین نمایند، ولی متأسفانه این امر، اغلب به علت کمبود و گاهی عدم آگاهی های درست از روشهای تربیتی نتیجۀ معکوس می دهد.
والدینی هستند که اظهار می دارند، با وجود اینکه آنها از کوچکترین خواسته های کودکانشان فروگذاری ننموده اند، اما فرزاندانشان در کارهای خود، آنچنانکه باید و شاید موفق نمی شوند، جسارت کافی برای انجام امور را ندارند و اغلب اولیای مدرسه از آنان شکایت دارند.
البته قضاوت در مورد اینکه چه عامل یا عواملی عدم موفقیت چنین کودکی را سبب شده است، تا حدی مشکل و مستلزم تأمل بیشتری است ولی چیزی که به وضوح روشن است، حمایتها و توجهات افراطی والدین میباشد که این خود از جمله عواملی است که کودک را متکی و وابسته بار می آورد. اشکال اصلی والدین این کودک در این است که آنها فرصتی به کودک نداده اند تا به توانائی ها و استعدادهای خود پی ببرد. گفتنی است که «والدین خوب» آنهایی نیستند که تمامی امیال و خواسته های کودک را جامۀ عمل بپوشاند. در مقابل کسانی که هیچ توجهی به خواسته هاو علایق کودک نداشته باشند و صرفاً عقاید و نظرهای خود را بر کرسی بنشانند نیز «والدین خوب» تلقی نمی شوند. در مجموع، شاید بتوان گفت که اصطلاح «والدین خوب» یک مفهوم ارزشی و محتمل است که از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت باشد. اماروی هم رفته، والدینی خوب هستند که سعی در شناخت نیازهای جسمانی، عاطفی، اجتماعی، عقلانی و اقتصادی فرزندانشان داشته باشند و بادر نظر گرفتن شرایط و نیز جوانب و عواقب، به رفع آن نیازها بپردازند و بامراجعه به متخصصین امر و نیز با مطالعۀ آثار دانشمندان در زمینه های مربوط به تربیت کردکان، بهترین روشها را برای تربیت فرزندانشان برگزینند و در پرورش شخصیت آنان تلاش نمایند.
روانشناسان و جامعه شناسان، «عزت نفس مثبت»[3] را به عنوان هستۀ مرکزی هستۀ مرکزی سازگاری اجتماعی قلمداد می کنند. این دیدگاه گسترده بوده و تاریخی طولانی دارد.
صاحب نظران مسئله روانی و اجتماعی مانند ویلیام جیمز، جرج هربرت مید، و چارلز هورتون کولی، مباحث اساسی پیرامون عزت نفس داشته اند و سالهای بعد، نئوفرویدینها مانند آدلر، سالیوان، و هرنای بحث خودپنداری را در میان تئوریهای شخصیت عنوان نموده اند و همینطور انسان گرایانی چون راجرز و مازلو بطور عمده واساسی به آن پرداخته اند. (پپ، 1989، ترجمه تجلی).
در نهایت کوپر اسمیت به تکمیل نظرات دیگران در این خصوص پرداخته است. دین مبین اسلام نیز بر عزت نفس تأکید نموده و ذلّت نفس را مذمت می مند. مکتب اسلام با نگرش مثبت به انسان و در واقع احساس عزت نفس را در انسان ایجاد می کند و روشهائی را برای افزایش آن بیان مینماید.
بر اساس شواهد، به نظر می رسد، عزت نفس از اهمیت ویژهای برخوردار است و گستردگی و نفوذ آن بر ابعاد گوناگون زندگی، قابل تبیین می باشد. در تمامیافته ها و تحقیقاتی کهاین حوزه را در بر می گیرد، زمینه یابی، ارزیابی شخصیت، نحول قضاوت و تلقی فرد از خود و دیگران، انگیزش و نگرشهای مورد بررسی قرار گرفته و در مجموع، نتایج نشان می دهند که نحوۀ نگرش فرد نسبت به خویشتن، به کیفیت و نحوۀ عملکرد ویدر موقعیت ها اثر می گذارد.
این تحقیق در پی دانستن این نکته که آیا عزت نفس دانش آموزان با سبک تربیتی والدین آنها در ارتباط است یا نه و اگر جواب مثبت باشد، نوع و میزان این ارتباط چگونه خواهد بود ؟ به عبارت دیگر مسئله تحقیق عبارت است از :
«بررسی رابطۀ بین عزت نفس دانش آموزان و سبک تربیتی والدین»
اهمیت تحقیق
روان شناسان معتقدند که محیط خانوادگی کودک، اشخاصی کهدر اطراف او هستند، طرز رفارشان با یکدیگر و با کودک، وضعیت اجتماعی، و مذهبی خانواده میتوانند اثراتی در روحیۀ کودک به جای گذارند که ممکن است تا آخر عمر ماندگار باشد.
از دانشمندانی که پافشاری بیشتری روی تجربه های اوان کودکی دارند میتوان از «اریک اریکسون»[4] نام برد. او معتقد است که تجربه های دوران کودکی و شخصیت دوران بلوغ ارتباط تنگاتنگی با همدیگر دارند و بین حل موفقیت آمیز مسائل در آینده و تجربیات دورانکودکی رابطۀ معناداری وجود دارد (ولف، 1369 به نقل از بنازاده).
در حال حاضر در کشور ما وضع به گونه ایاست کهبه علت نا آشنایی بسیاری از خانواده ها با مسائل بهداشت روانی و رشد فرزندان هر ساله از میان کودکانی که وارد مدرسه می شوند، گروه بزرگی گرفتار دشواریهای قابل توجخ رفتاری، عاطفی و شناختی هستند. رقم کودکان ایرانی که در زمینه های مذکور دچار اختلال هستند قریب به دو میلیون نفر است (لطف آبادی، 1366).
درست همانطور که جسم در اثر کمبود مواد غذایی در دورانکودکی از رشد باز می ماند، اگر محیط مناسبی برای ارضاء نیازهای روانی کودک نباشد، رشد شخصیت هم آسبی می بیند (ولف، 1369).
کودکانی که اغلب به علت فقر فرهنگی خانواده و نا آشنایی والدین به مقتضیات حاکم بر رشد، ضربه های روانی تقریباً جبران ناپذیری می خورند، بعد از ورود به مدرسه، با عناوینی چون کند ذهن، کودن و عقب مانده شناخته می شوند. در حالی که درد این اطفال این است که به جای ارضاء به موقع و صحیح نیازهایشان و دریافت محبت، از محبت محروم مانده اند، طرد شده، بی اعتنایی کشیده، تحقیر شده و احساس کرده اند کسی آنها را نمی خواهد (هارلی، 1362 به نقل از خادمیان).
ورود به مدرسه برای مرحلۀ مهمی به شمار میرود، کودک در این مرحله، عمدتاً بهبازی اسشتغال داشته است اما از این به بعد پا به دنیای جدیدی میگذارند، دنیایی که تفاوتهای، قابل توجهی بامحیط خانوادگی دارد. وظایفی بر عهدۀ او محول میشود که باید در زمان معینی آنها را به انجام برساند. از او انتظار میرود که منظم تر باشد، و در محیط مدرسه، از خود سازگاری نشان دهد. قوانین و مقرراتی را رعایت نماید و در نهایت به یادگیری مطالب، ارائه شده بپردازند و هر چه بیشتر آنها را تمرین کند. بنابراین لازم است که کودک، قبل از مدرسه و در محیط خانوادهف امادگیهای لازم راکسب کرده باشد تا بتواند به نحو مطلوب باشرایط مدرسه سازگار گردد. برای مثال «عزت نفس» و متکی بودن به خود که شاید به جرأت بتوان آنرا شالوده و زیر بنای شخصیتی انسان تعبر کرد، قبل از هر چیز به خانواده و عملکرد والدین بستگی دارد. برخیاز دانشمندان علوم تربیتی، سالهای بین 6 – 2 سالگی را از جهت کسب این توانش ها، سالهای جادوئی دوران کودکی نامیده اند.
با توجه به اهمیت و نقشی که خانواده و از آن میان والدین در رشد و شکوفائی استعدادهای فطری کودک دارند، شایسته است که به هنگام بررسی، عملکرد دانش آموزان در مدرسه و خانواده، مورد تجزیه وتحلیل دقیق قرار گیرد. از اینرو هر گونه اقدام مدرسه در جهت شناسایی و درمان اختلالات عاطفی، رفتاری و درسی دانش آموزان، مستلزم به دست آوردن تصویری واقعی از وضعیت رفتاری و تحصیلی آنها در مدرسه و نیز، روابط خانوادگیشان می باشد (تاجیک اسماعیلی، 1368).
باید گفت در یکی دو دهۀ اخیر اختلالات عاطفی و رفتاری در بین کودکان کشورمان وسعت قابل توجهی یافته است. نابسامانی های خانوادگی، کمبودهای آموزشی، پرورشی و بهداشتی، فشارهای ناشی از رشد کثیر جمعیت، فقر و مهاجرت های بی رویه و مهمتر از همه، ناآگاهی های دیر پای والدین برای مقابلۀ عملی و عاقلانه با فشارهای روانی وارد بر کودکان، ازمهمترین علل بروز اختلالات به شمار می روند (لطف آبادی، 1366).
کودکان تمایل دارند خودشان را به یکدیگر شبیه نمایند، آنها مدام در حال ارزشیابی و قضاوت نسبت به خویشتن هستند. این ارزشیابی به جهت ساخت زندگی آنها می باشد زیرا که در محیط خانواده و یا مدرسه، همواره، در تعامل با یکدیگرند.
هر کودکی، در هرسنی به اقتضای مراحل رشد، با تکالیفی روبروست که باید برای مقابله و مواجهه با آن مهیا و آماده شود. ضرورت این مسئله آنجاست که چنانکه کودکان در منظومۀ خانواده به عنوان یک عضو با ارزش پذیرفته نشوند و از یک محیط پر محبت و توأم با احترام برخورد نباشند، و اگر در جمع همسالان خود نتوانند به آن احساس رضایت و خشنودی درونی دست یابند، نه تنها از خویشتن به تصویری منفی خواهند رسید، بلکه از احساس اطمنان و رضایت در خویشتن که لازمۀ موفقیت و پیشرفتها است محروم خواهند شد. این گروه از افراد در سایۀ تعامل با دیگران و به جهت عوامل متعدد و گاه پیچیده خویشتن دار نمی باشند، احساس خود ارزشمندی و ارزش دهی ایشان نسبت به خویش آسیب دیده است. همنطور این افراد، از خود، تصویری درهم شکسته دارند و دورنمای پیشرفت را تیره و غبارآلود تصور می نمایند. به طوری که اگر زمانی به موفقیتی دست یابند، آن را نه به سبب کوشش و عوامل درونی خویش، بلکه به دلیل تصادف و شانس می دانند.
چه بسیارند انسانهایی که علی رغم مشکلات عدیده و در مواجهه با مخاطرات محیط، با داشتن نوعی احترام و اعتماد به خویشتن بر موانع غالب می آیند و چه بسیارند افرادی که ضمن داشتن و برخورداری از موهبت استعداد ذهن، به جهت ضعف یک تصویر مثبت از خویشتن، در زندگی شکست می خورند و نیز در شرایطی که موفقیت به دست می آورند، آنرا معلول عواملی بیرون از وجود خویش می دانند. این اسناد و توجیه شکست یا توفیق به عوامل بیرونی، مبیّن عزت نفس پایین می باشد.
ضرورت، ایجاب می کند برای تربیت و تهذیب دانش آموزانی که در وهلۀ اول بر خویشتن اعتماد داشته باشند، ارزش وجودی خویش را پذیرا گردند و با دیگران رابطۀ سالم اجتماعی برقرار نمایند و بطور کلی خود را به عنوان یک فرد ارزشمند و متکی به خود دریابند، باید ارزشهای وجودی آنان را شناخت و به خود دانش آموزان نیز شناساند. آموزش و پرورش به عنوان طلایه دار این حرکت باید از پرورش افرادی کاردان ولی کم فهم، مطیع و تحمیل پذیر سخت بپرهیزد و باید به جای تخریب شخصیت و تهدید قدرت فکر و زودن حس خلاقیت و نوخواهی و نوآفرینی، به بنای شخصیت و استحکام و تشکیل و آن بپردازد و باعث افزایش قدرت و قوۀ خلاقه در دانش آموزان شود چرا که انسان ذاتاً خلاق و سازنده است و دوست دارد که مورد توجه و احترام قرار گیرد و از عزت وجود که لازمۀ یک زندگی موفقیت آمیز است بهره مند گردد.
بنابراین جا دارد با توجه به ارزش وجودی عزت نفس به عنوان بعدی از ابعاد شخصیت انسان و ارتباط آن با موفقیت ها و شکست ها و ناکامی های فرد و تأثیر نگرش های تربیتی خانواده و بخصوص والدین بر این جنبۀ مهم از شخصیت انسان، تا حد ممکن انرژی مادی و معنوی را در راه برنامه ریزی صحیح جهت بهبود رشد و تعلیم و تربیت دانش آموزان و کاهش مشکلات و موانعی که بر سر راه آنان است مصروف داریم و این جز با تحقیق و بررسی و کشف نارسائیها امکان پذیر نیست (پور شافعی، 1370).
اهداف پژوهش
به طور کلی می توان اهداف پژوهش را به شرح زیر بیان نمود :
1 ) تبیین رابطه شیوه های تربیتی والدین با عزت نفس فرزندان آنها.
2 ) تبیین چگونگی رابطه بین شیوه های تربیتی والدین با عزت نفس فرزندان دختر.
3 ) ارائه نظرات و پیشنهادها به والدین، معلمانف مربیان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت، به منظور کوشش در جهت ایجاد زمینه های مثبت برای تقویت و پرورش عزت نفس دانش آموزان.
فرضیه های پژوهش
1 ) بین شیوه های فرزند پروری دموکراتیک و عزت نفس فرزندان رابطه معنا داری وجود دارد.
2 ) بین شیوه های فرزند پروری سهل گیر و عزت نفس فرزندان رابطه معناداری وجود دارد.
3 ) بین شیوه های فرزند پروری دیکتاتور و عزت نفس فرزندان رابطه معناداری وجود دارد.
4 ) بین میانگین عزت نفس دانش آموزان با خانواده با خانواده های دموکراتیک و عزت نفس دانش آموزان با خانواده های سهل گیر تفاوت معنا دار وجود دارد.
5 ) بین میانگین عزت نفس دانش آموزان با والدین دموکراتیک و عزت نفس دانس آموزان با والدین دیکتاتور تفاوت معنادار وجود دارد.
6 ) بین میانگین میانگین عزت نفس دانش آموزان با والدین دیکتاتور و عزت نفس دانش آموزان با والدین سهل گیر تفاوت معنادار وجود دارد.
7 ) بین میانگین عزت نفس دانش آموزان با والدین دیکتاتور، سهل گیر و دموکراتیک تفاوت معنادار وجود دارد.
متغیرهای اساسی تحقیق
در این تحقیق متغیرهای اصلی عبارتند از : عزت نفس[1] و شیوه های فرزند پروری والدین[2].
متغیر مستقل و وابسته
در این پژوهش متغیر مستقل «شیوه های فرزند پروری» . متغیر وابسته «عزت نفس دانش آموزان» می باشد.
متغیرهای کنترل
1 ) سن : آزمودنی های این تحقیق به طور متوسط 17 – 16 ساله می باشند.
2 ) نقص جسمانی یا بیماریهای خاص : به علت نقص های جسمانی مثل نابینایی یک چشم، نقص دست و پا و ... که موجب پایین آمدن عزت نفس می شود، لذا اینگونه دانش آموزان، در پژوهش شرکت داده نشدند.
3 ) جنس : دانش آموزان دختر بررسی می شوند.
4 ) نوع مدرسه : دولتی.
5 ) تحصیلات : پایه سوم دبیرستان همه رشته ها.
متغیرهای مزاحم
1 ) تأثیر روش تربیتی معلمان بر عزت نفس دانش آموزان.
2 ) تأثیر همسالان بر عزت نفس دانش آموزان.
تعریف مفاهیم
شیوه های فرزندپروری
شیوه های فرزند پروری به مجموعه رفتارها، روشها و گفتارهایوالدین، که نسبت به فرزندان خود اعمال می کنند گفته می شود که در اینجا بصورت شیوه های دیکتاتوری، سهل گیر و دموکراتیک در نظر گرفته شده اند و عبارت است از نمره ای که در هریک از ابعاد پرسشنامه فرزند پروری بدست آمده است.
شیوه دیکتاتوری یاکنترل شدید
در شیوه دیکتاتوری، یک نفر رئیس تمام اعضای خانواده است و امر و نهی می کند و در همه کارها وارد عمل می شود و همه امور تنها به اراده و میل او انجام می گیرد. خانوداه کستبد با پاسخ به سؤالات 4 ، 6 ، 9 ، 10 ، 14 ، 15 ، 20 ، 21 ، 27 ، 29 ، 31 ، 35 پرسشنامه شیوه های فرزند پروری معرفی شدند.
شیوه سهل گیر و بی تفاوت
در این خانواده به جای محدودیت و نظارت شدید، اختیار و آزادی فراوان برایکودک قایل میشوند. در این خانواده ها، آزادی مطلق حکم فرماست، آزادی به معنای این که هر کسی، هر کاری دلش خواست می تواند انجام دهد. پاسخ مثبت به سؤالات 3 ، 5 ، 8 ، 12 ، 17 ، 18 ، 22 ، 24 ، 26 ، 32 ، 34 ، 36 پرسشنامه فرزند پروری، نشان خانواده های سهل یر می باشد.
شیوه دموکراتیک و آزادمنش
شیوه دموکراتیک عاقلانه ترین و انسانی ترین راه زندگیاست و بر اساسضوابط معتدل تعامل و بر اساس صمیمیت اخلاقی و اندازه و توان واعتدال حاکم است. پاسخ مثبت به سؤالات 1 ، 2 ، 7 ، 11 ، 13 ، 16 ، 19 ، 23 ، 25 ، 28 ، 30 ، 33 پرسشنامه فرزندپروری، خانواده دموکراتیک را نشان میدهد.
ملاک ارزیابی شیوه فرزندپروری نمره ای است که دانش آموزان از پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بدست آوردند.
عزت نفس
عزت نفس احساس ارزشمندی از توانایی های خود نامیده می شود و یا ارزشیابی شخص مورد خود یا قضاوت شخصی در مورد ارزش خود است (اسمیت، 1967 به نقل از یدی).
شباهت میان خود ادراک شده و خود ایده آل منجر به عزت نفس می شود و فاصلۀ این دو منجر به مشکلات مربوط به عزت نفس می شود (بیابانگرد، 1373).
به عبارتی دیگر «عزت نفس» عبارت است از :
باز خوردهای ارزیابی کننده و قضاوتهای مشخص درباره میزان ارزشمندی، احترام، کفایت و شایستگی، توانایی و توانمندی، پذیرش خصایص و ویژگی های فردی و برخورداری از رضلیت و خشنودی درونی.
در این پژوهش، عزت نفس از لحاظ عملیاتی نمره ای است که دانش آموزان بر اساس پرسشنامه عزت نفس کوپر بدست آوردند.
فصل دوم – ادبیات پژوهش
بخش اول : عزت نفس
بخش دوم : شیوه های فرزند پروری
فصل سوم : دیدگاههای نظری
فصل چهارم : سوابق پژوهش
پژوهشهای انجام شده درداخل کشور
پژوهشهای انجام شده در خارج کشور
بخش اول : مفاهیم و تعاریف عزت نفس
مفهوم عزت نفس با خودپنداری که عبارت است از چیزهایی که شخص برای توصیف خودش بکار می بد متفاوت است. یک فرد ممکن است خودش را یک ورزشکار خوب، علاقمند به داستانهای ادبی، عالی، دانشجوی خوب، بداند، اینها محتوای خودپنداره را تشکیل می دهند.
عزت نفس عبارت است از ارزشی که خصوصیات و صفات روانی خودپنداره برای فرد دارد و اعتقادات فرد در مورد تمام چیزهایی که در تو هست ناشی می شود. اگر نزد یک کودک دانش آموزان ممتاز بودن ارزش زیادی داشته باشد، ولی او خودش یک دانش آموز ضعیف یا متوسط باشد وی از عزت نفس خود رنج می برند، با وجود این، همان کودک ممکن است توانایی بدنی و معروفیتش بالاتر ازتوان تحصیلی اش باشد، حال اگر او در هر زمینه ممتاز باشد، عزت نفس بالا خواهد بود. پس هر فرد براساس ترکیبی از اطلاعات معینی در مورد خودش و ارزشهای ذهنی که خود از آنها اطلاع دارد، بنا نها شده است (به نقل از فروغی پور، 1375).
ابعاد عزت نفس
به منظور تأمل بیشتر در مقولۀ عزت نفس بحث و بررسی ابعاد مختلف آن مفید است. از ابعاد عزت نفس می توان اجتماعی، تحصیلی، خانوادگی و جسمانی (بدنی) و عزت نفس کلی را نام برد.
1 ) عزت نفس اجتماعی[3]
عزت نفس اجتماعی، زمینه اجتماعی احساسات فرد به عنوانیک دوست برای دیگران شامل می شود. بطور کلی می توان گفت عزت اجتماعی عبارت است از احساسی که شخص در مورد خودش به عنوان یک دوست دارد. آیادیگران او را دوست دارند و به عقایدش احترام می گذارند و او را در فعالیتهایشان شریک می سازند و آیا او نسبت به واکنشها و ارتباطاتش با همسالان و دوستاناحساس رضایت می کند ؟ فردی که نیازهای اجتماعی اش برآورده می شود از این جنبه از خودش احساس رضایت خواهد داشت.
بروان[4] و کهلر[5] (1987) می گویند : طبق نظر اریکسون ارتباط اجتماعی نقش زیادی در عزت نفس بازی می کند.
در مطالعه ای که به وسیله کوپر اسمیت[6] (1968) انجام گرفته از لحاظ آماری بین عزت نفس و توانایی دوست پیدا کردن تفاوت معناداری مشاهده شدهاست.
2 ) عزت نفس تحصیلی[7]
زمینه تحصیلی عزت نفس با ارزشیابی فرد از خودش بعنوان یک دانش آموز سرو کار دارد. از جنبه تحصیلی فرد خود را بعنوان یک دانش آموز ارزیابی می کند.البته این امر صرفاً یک ارزیابی تحصیلی . پیشرفت تحصیلی نیست و بهراحتی نمی توان جایگاه تحصیلی یک فرد را مشخص کرد. مگر این که فاصله او را بادیگران محاسبه نمود. اگر فرد خود را با معیارهای مطلوب تحصیلی منطبق بداند و استانداردهای پیشرفت تحصیلی خود را برآورده سازد دارای احساس عزت نفس تحصیلی مثبت خواهد بود. یعنی اگر ملاک و یا معیار پیشرفت تحصیلی برای او قبول شدن در یک سال تحصیلی باشد و وی بتواند به چنین معیاری دست یابد دارای عزت نفس تحصیلی مثبت است (پوپ[8]، 1988).
3 ) عزت نفس خانوادگی[9]
زمینه عزت نفس خانوادگی، احساسات فرد را درباره خود به عنوان عضوی از اعضای خانواده منعکس می کند. به بیان دیگر عزت نفس خانوادگی انعکاسی احساسی است که فرد در مورد اعضای خانواده خود دارد، اگر او در خانه مورد علاقه ومحبت افراد خانواده باشد احساس امنیت می کند و می توان گفت عزت نفس او مثبت است.
4 ) عزت نفس جسمانی (بدنی)[10]
عزت نفس جسمانی بر رضایت فرد از وضعیت فیزیکی و قابلیت های جسمانی خود آن گونه که به نظر می رسد مبتنی میباشد. معمولاً در دختران این رضایت بیشتر مربوط به وضعیت ظاهر و در پسران به وضعیت عضلانی و توانایی بدنی است.
5 ) عزت نفس کلی[11]
سیستم نگرشی کودک در سالهای پیش کلامی آغاز می شود. شکل کلی احساس خود ارزشمندی تابع مراحل رشد است. بدین ترتیب عزت نفس هر کس را باید با عزت نفس کلی مقایسه نمود (پوپ، 1980، به نقل از بیابانگرد، 1374).
منصور (1369) می گوید : «کودکی که در آستانه راه رفتن است هر دفعه که بلند می شود به عزت نفس خود نمره می دهد.» این عوامل درونی و استعدادهای خاص فرد نیز در این رابطه اهمیت ویژه ای دارند. عزت نفس کلی تنها از یک جنبه متأثر نیست بلکه مجموع نظرات فرد راجع به جوانب مختلف عزت نفس را مشخصمی کند. به عبارتی ممکن است فردی در یک جنبه عزت نفس پایینی داشته باشد اما عزت نفس کلی او بالا باشد.
ماسن[12] و دیگران در این رابطه نوشته اند : حوزه مشخص عزت نفس در قلمروهای رفتاری مختلف فرق می کند (یاسایی، 1376).
کودکان، خود را در جنبه های متفاوت به نحو متفاوتی درجه بندی می کنند، ارزیابی های آنان از مهارتهای جسمانی با رده بندی مهارتهای اجتماعی تفاوت دارد و حس کلی آنان درباره ارزش خود لزوماً به اینکه در مورد مهارتهای شناختی شان تا چه اندازه احساس خشنودی می کنند، بستگی ندارد. عزت نفس کلی ارزیابی عمومی از خود می با شد که بر ارزشیابی خود از خودش در تمام زمینه ها مبتنی است (پوپ و همکاران[13]، 1988، به نقل از بیابانگرد، 1374).