فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان

در عصری زندگی می‌کنیم که تنظیم روابط اجتماعی بر اساس اصول اخلاقی اهمیتی فوق‌العاده پیدا کرده است زندگی، آسایش و حرمت شخصی هر یک از ما، بیش از پیش، در گرو آن قرار دارد که اصول اخلاقی تا چه حد به طور عمومی مورد رعایت قرار می‌گیرند در بسیاری از عرصه‌های نوین کار و زندگی اگر انسان‌ها نخواهند به احکام اخلاقی وفادار بمانند هیچ نیرویی برای بازداری آنها ا
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 80 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 103
بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول

مقدمه

مقدمه: جایگاه اخلاق در جهان معاصر:

در عصری زندگی می‌کنیم که تنظیم روابط اجتماعی بر اساس اصول اخلاقی اهمیتی فوق‌العاده پیدا کرده است. زندگی، آسایش و حرمت شخصی هر یک از ما، بیش از پیش، در گرو آن قرار دارد که اصول اخلاقی تا چه حد به طور عمومی مورد رعایت قرار می‌گیرند. در بسیاری از عرصه‌های نوین کار و زندگی اگر انسان‌ها نخواهند به احکام اخلاقی وفادار بمانند هیچ نیرویی برای بازداری آنها از تجاوز به حقوق یکدیگر وجود ندارد. همبستگی جماعتی و قومی و قوام زندگی اجتماعی نیز ضعیف‌تر از آن است که افراد را به یکدیگر مرتبط سازد و انسان‌ها بیش از پیش به صورت افراد مجزا، مستقل و بی اعتنا نسبت به یکدیگر درآمده‌اند.

دولتهای ملی، به دنبال جهانی شدن اقتصاد و عروج نهادهای سیاسی بین المللی، قدرت و اعتبار خود را تا حد زیادی از دست داده اند؛ بحرانهای اقتصادی و سیاسی و انقراض باورهای سخت گیرانه سنتی تضعیف دستگاههای امنیتی را به همراه آورده است؛ و نهادهای گوناگون جامعه، محکوم به انشقاق و از هم پاشیدگی، توان نظارت بر اعمال اعضای خود را از دست داده‌اند. در نتیجه، حوزه‌هایی از زندگی اجتماعی که بر آنها هرج و مرج و اغتشاش حاکم است به طور مداوم در حال تکثیر و گسترش هستند. در این شرایط تنها اخلاق است که به علت موقعیت استعلایی خود می‌تواند، انسان‌ها را به جدی گرفتن مسئولیت خود در قبال یکدیگر فرا خواند.

اما امروزه آموزه‌های اخلاقی نیز در وضعیتی بحرانی قرار دارند. بنیادها، مراجع و تکیه گاههای سنتی احکام اخلاقی، تا حد معینی مشروعیت خود را از دست داده‌اند و هیچ گونه الگوی رفتاری معینی – حداقل برای نسل جوان – وجود ندارد.

هنجارهای اجتماعی، باورهای مذهبی و آموزشهای فلسفی، سه بنیاد اصلی ترویج آموزه‌های اخلاقی، هر یک به نوعی، دیگر از اعتبار و نفوذ دیرینه خود برخوردار نیستند.

هنجارهای اجتماعی، از یک سو، حالتی آن چنان مجرد و عام پیدا کرده‌اند که هیچ تکلیف مشخصی را برای کسی تعیین نمی‌کنند و از سوی دیگر، دلیل انشقاق جامعه و تضعیف نهادهای اجتماعی اقتدار و نفوذ خود را بر اذهان مردم از دست داده‌اند. در سطح کلی زندگی اجتماعی، مشروعیت هنجارهای اجتماعی چندان ضربه نخورده است، اما این هنجارها آن قدر از اقتدار برخوردار نیستند که فرد را از تک‌روی و بی‌توجهی به منافع جمع باز دارند.

به علاوه فرد نیز دیگر از آن توان، شهامت و امکانات برخوردار نیست که بتواند به صورت خودانگیخته و خودجوش از سر اقتدار و بزرگواری، اخلاقی عمل کند.

قدرت عظیم نهادهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و حاکمیت شرایط بغرنج و پیچیده جهانی بر فراز و نشیب زندگی اجتماعی انسان‌ها را به موجوداتی خرد و حقیر تبدیل نموده است. فرد در چنبرة زنجیر منطق سرمایه، عقلانیت نظم اداری و پیامدهای تصمیم‌های خیل کنشگران قدرتمند گرفتار آمده است. در چنین شرایطی انسان دیگر سرنوشت را به مبارزه نمی‌طلبد، خود را وارد ماجراهای پیچیده برای تغییر شرایط کلی جهان نمی‌سازد و نگران از عواقب اعمال خود، خویش را چندان درگیر مشکلات دیگران نمی‌کند. او بیشتر سعی می‌کند تا از فرصتهای ممکن بهره جسته و امکانات لازم برای بهره مندی از یک زندگی بی دردسر را برای خود فراهم آورد. فداکاری و احساس مسئولیت نسبت به وجود و موقعیت دیگران برای او اهمیت چندانی ندارد. بیهوده نیست که ما امروزه با خیل افرادی روبرو هستیم که درصدد بازگردانیدن مشروعیت و اقتدار سابق به بنیادها و مراجع احکام اخلاقی هستند. در زمینة درک مذهبی، اجتماعی و فلسفی از امور رد پای این تلاش را می‌توان مشاهده کرد. این گونه تلاشها در برخی از مناطق جهان و حوزه‌های زندگی اجتماعی با موفقیت روبرو شده‌اند. اینجا و آنجا، مذهب، نهادهای سنتی جامعه و تعقل و استدلال وجهه‌ای نو پیدا کرده‌اند و افراد و گروههای بسیاری راغب شده‌اند که ادعای از نو طرح شدة این نهادها و مراجع را مورد ملاحظة جدی قرار دهند.

معهذا فریب ظاهر قضیه را نباید خورد. بنیادها و مراجع سنتی هر قدر که نوسازی شده باشند باز توان ارایة چنان احکام جهان‌شمولی را ندارند که انسان، جدا از موقعیت اجتماعی و اندیشه و طرز نگرشش به جهان، آنها را معتبر بشمارد. موقعیت قدرتمند این بنیادها و مراجع بیشتر اوقات محدود به یک زمان معین و وضعیت خاص است. مذهب به طور عمده مؤمنین، هنجارهای اجتماعی افراد میان‌سال و کمابیش موفق و استدلال و تعقل روشنفکران را مخاطب قرار می‌دهد.

به علاوه، آنها نمی‌توانند همان گروه مخاطب خود را به صورت جمع و کلیتی واحد تثبیت نمایند. مذهب خود متشکل از مذاهب مختلف است و هر مذهب احکام اخلاقی خاص خود را دارد. اعتقاد و ایمان به یک مذهب به طور معمول انسان را از مؤمنین به مذاهب دیگر دور و حتی گاه منزجر می‌سازد. از این لحاظ، حس عطوفت و اخوت نشأت گرفته از درک مذهب به طور معمول محدود به انسانهای خاص است. هنجارهای اجتماعی نیز به طور مداوم در حال تغییر هستند. هنجارهای حاکم بر نهادهای سنتی اجتماعی نیز هر چند در عرصه‌های خرد زندگی اجتماعی به کار می‌آیند، در عرصه‌های کلان و وسیع زندگی اجتماعی نقشی سرکوبگرایانه پیدا می‌کنند. هر چند صلابت و اقتدار این هنجارها ممکن است زمینة امن کار و کوشش را برای برخی فراهم آورد ولی این امنیت به بهای نقض آزادی عمل برخی دیگر از افراد به دست می‌آید. شکست این پروژه‌ها در عین حال شکست تلاش برای بنیان گذاری و فراافکندن هر نوع مرجع فرا-فردی برای اصول اخلاقی است.

در عصری که انسان تنها و تنها خویشتن را به عنوان جولانگاه اندیشه و تأملات خود در اختیار دارد، در عصری که همبستگی‌های اجتماعی ضعیف و شکننده هستند، در عصری که روابط اجتماعی هر چه بیشتر بر پایة ضابطه‌های حقوقی تعریف می‌شوند و بالاخره در عصری که زندگی به تجریبات شخصی و درد محدود شده است. براستی، چگونه می‌توان برای انسانها مرجعی در ورای فردیت آنها، برای تنظیم روابط اجتماعیشان، فرا افکند. برای چنین انسانی تنها آنچه از درون او می‌جوشد و می‌شکوفد مشروعیت دارد. معیار اصلی تمیز امور برای او ارزشهای فردی و شیوة داوری شخصی خود او هستند، نه احکامی که از پیش بر حق و درست فرض شده‌اند.

در این وضعیت جدید دیگر از خودگذشتگی، توجه به منافع و حقوق دیگری و کنش اخلاقی اموری نیستند که به خودی خود به ذهن فرد خطور کنند و یا اگر خطور کنند در اعمال و رفتار او انعکاس یابند. گرفتار در وجود شخصی خویش، او انگیزه و شور دست زدن به کنشی را ندارد که هدف آن تضمین منافع دیگری باشد.

در این میان، یک عامل و تنها یک عامل می‌تواند موقعیت فرد را تا حدی ثبات بخشد و او را به سمت اتخاذ موضعی اخلاقی نسبت به امور سوق دهد. این عامل همانا وجود دیگری به صورت یک شخص معین با احساسات و تمایلات مختص به خود است. وجود دیگری همیشه به صورت حضور زنده و فعال دیگری در عرصه‌های مختلف زندگی برای فرد مطرح است. او مجبور است در مقابل برخوردهای دم به دم متفاوت دیگران عکس العمل نشان دهد. اگر به برخورد‌های مستقل و پویا با حس مسئولیت فردی نسبت به استقلال دیگری ، ترکیب شود، فرد از حد معینی از استقلال و اقتدار برخوردار خواهد شد. در متن احساس مسئولیت نسبت به وجود و تضمین استقلال و پویایی دیگری، در متن معمولی نسبت به استقلال او، فرد می‌تواند احساس کند که هستی و حضور خاصی در جهان دارد. بدین شکل دیگری میدانی می‌شود که فرد در آن وسعت حضور و اقتدار خود را باز می‌یابد. در این روند او بر ضعفها و سرگشتگیهای خویش فایق می‌شود. از این رو می‌توان گفت نه خودمحوری و احساس توانمندی بلکه ضعف و فقر وجودی، فرد را بر می‌انگیزد تا با رویکردی اخلاقی تأمین آزادی و بهروزی دیگری را غایت اعمال خود گرداند (محمودیان، 1380).

رشد ملاک‌های اخلاقی:

تاریخ اخلاقیات حرکتی است از یک وحدت شکل تقریباً بی چون و چرا در سلوک و رفتار به یک مسئولیت دایم التزاید شخصی. آن روزها دیر زمانی است سپری شده‌اند که نویسندة اخلاقیات می‌توانست زندگی اقوام ابتدایی، یا حالت به اصطلاح فطرت را هر طور که دلش می‌خواست تفسیر کند و نظر ساده لوحانه‌ای که می‌گفت انسان وحشی بر خلاف انسان متمدن زندگی بهتر یا بدتری در یک حالت آزادی نسبی داشته، به کلی متلاشی شده است.

انسان وحشی در چارچوب محدودیتهای نظام اخلاقی اش که به طرز غرابت آمیزی نامطمئن و به طور باور نکردی پیچیده است، موجود دست و پا بسته‌ای است. ولی تمکینی که می‌کند از هر

نظر داوطلبانه و تا جایی که تماسی با تأثیرات خارجی نیافته، عاری از سؤال است.

نظام او ضابطه به غایت خاصی است از رعایت‌ها و وظایفی که از اصولی کلی سرچشمه نگرفته‌اند و البته به هیچ وجه ملاحظات انسجام و تجانس را هم بر نمی‌تابند. واضح است که در این جا محلی هم برای تفکر و نظرورزی آزادانه نمی‌تواند وجود داشته باشد چون با اولین اشاره‌ای که از چون و چرا حکایت کند کل بنا فرو می‌ریزد و همه چیز متلاشی می‌شود.

انسان متمدن مورد متفاوتی را ارایه می‌دهد. ضابطة او در برابر انتقاد پابرجا می‌ماند و او انتظار دارد که توانایی دفاع از آن را داشته باشد. درست است که رسوم گرایش بدان دارند تا این ضابطه را یا بخشی از آن را با مقداری قداست در هم آمیزند. نیز درست است که نادرند مراحلی از تاریخ که در آنها انتقاد آزادانه به طور بی کم و کاست مجاز بوده باشد. با همة اینها، ضابطه‌ای که نام بردیم باز هم علی‌الاصول رابطه‌ای منطقی را بین اصول کلی از قبیل عدالت، حقیقت، شرافت و امثال ذالک از سویی و سخنهای اعمال ناشی از اینها را از سوی دیگر به بیان در می‌آورد. در اینجا همواره پای رجوع و توسل واضحی به ذهن و به عواطف در میان است و بیان هنری آرمان‌های اخلاقی مسلماً اثرگذارترین بنای یادبودی است که یک تمدن می‌تواند برجا بگذارد.

آثاری نظیر ایلیاد و ادیسه یا قصص قهرمانی، به هر تقدیر تکان دهنده‌اند و این تکان دهنده بودن را خصوصاً بدان سبب واجدند که آفرینندگان خود را نه چنان‌که بوده‌اند بلکه چنان‌که می‌خواستند باشند معرفی می‌کنند. چنین آفرینشهایی ضمناً در گذشته و چه در زمان ما عواملی به مراتب اثرگذارتر از فکر مجرد بوده‌اند و هستند و هنر بیشتر از فلسفه در شکل دادن به رفتار نقش دارد. رشد اخلاقی به این ترتیب فاصلة بسیار بعیدی پیدا می‌کند از این‌که بر اصول مجرد مبتنی باشد، بلکه رشدی است محسوس و انضمامی مثل خود تمدن. تمدن را می‌توانیم به عنوان صنعتی که با بصیرت به کار گرفته شده تعریف کنیم. اختراع مهارت را می‌زاید، مهارت قدرت را و قدرت به نوبة خود مهارت بیشتر و اختراع وافرتری را به عرصه می‌آورد. اما فرق می‌کند که تکامل مورد اشارة ما دقیقاً از چه نقطه‌ای مجال شروع پیدا کرده باشد، چه آنچه که یک‌بار با نظامی عجین شد بر تمام رشد بعدی اش اثر می‌گذارد. این به خصوص در مورد ابداعاتی که در عرصة اخلاق پدید می‌آیند صدق می‌کند.

با این حال رشد اخلاقی اگرچه الزاماً به وسیلة گذشته محدود می‌شود، ولی وجود دارد. تمدن نمی‌تواند از حرکت باز بماند زیرا قوایی که قادرند به آن ثبات ببخشند درست همان‌هایی هستند که توانایی بالیدن به آن می‌دهند. اگر از حرکت باز بماند، می‌میرد. اجتناب ناپذیری این امر غالباً توسط دولت سازان سنخ افلاطونی به فراموشی سپرده می‌شود. انسان نمی‌تواند به چیزی که دارد راضی بماند، و سهل گرفتن احتیاجات و جامعه‌ای که صفات برجسته اش را ساده زیستن و علو اندیشه تشکیل دهد با همة‌ جذابیتی که دارد از محالات است.

نیازهای ساده، خام و ابتدایی اند، همانطور که ابزارهای ساده آنهایی هستند که به درد نمی‌خورند. عقل و درایت عالی بهترین اثرش را تنها در یک سازمان عالی می‌تواند به ظهور برساند. پیشداوری محض است که چیز بسط یافته را به صرف این‌که بسط یافته است با سوءظن نگاه کنیم یا قایل باشیم که تمدنی که غایت پیچیدگی را پیدا کرده باید به یک معنی محل انحطاط باشد یا معتقد باشیم که اقوام ساده‌تر، جنس بادوام تری دارند. بر عکس خیلی آسان‌تر است فردی از باشندگان جزایر دریای جنوب (بومیان جزایر ملانزی) بودن تا یک اروپایی بودن.

جامعه نمی‌تواند بدون پیچیده شدن رشد کند.

اما کار تفکر در زمینه اخلاقی این نیست که مستقیماً به این رشد استعانت کند. تفکر در زمینة اخلاق باید مسایلی را مطرح کند که تا هنگامی که او مطرحشان نکرده وجود ندارد و او هم صرفاً به دلیل وضوح فهم و تصور است که مطرحشان می‌کند. و وقتی این کار انجام گرفت تفکر اخلاقی باید انتظاری بیش از آن نداشته باشد که فقط تأثیری غیر مستقیم باقی بگذارد. راز تغییر اخلاقی در این است که قبل از آنی که خبردار شویم، به سراغمان آمده است (استفن وارد، 1374).

بیان موضوع:

موضوع این پژوهش بررسی رشد قضاوت اخلاقی در دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) و همچنین مقایسه‌ای بین متولدین سالهای 63، 61، 60 و 59 است.

گروه نمونه از دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین انتخاب شده است. تعداد افرادی که در این پژوهش شرکت داشتند 96 نفر بود که به چهار گروه 24 نفری تقسیم شدند.

تلاش این بررسی، تحقیق دربارة نظریه روان شناسان شناختی به خصوص پیاژه و کهلبرگ است و در پی پاسخ به این سؤال است که آیا اخلاق تابع مراحل رشد عقلی است، به عبارتی دقیق‌تر آیا قضاوتهای اخلاقی همراه با افزایش توانش‌های شناختی و سن، رشد می‌یابد؟

هدف پژوهش:

مسأله تحول اخلاقی – اجتماعی با فرایند اجتماعی شدن یا جامعه‌پذیری و همنوایی همبستگی زیادی دارد. جامعه‌پذیری و همنوایی دو زاویه دارد؛ یکی شیوه‌ها و الگوهایی است که متولیان جامعه برای درونی کردن یا آموزش دادن هنجارهای اقتصادی، عرفی، حقوقی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی به کار می‌گیرند.

دیگر این‌که این الگوها باید از سوی کسی آموخته شود و فرد بخصوصی باید با این الگوها خود را انطباق دهد و سازگار کند. در جامعة ما در آموزش عمومی و اختصاصی مقولة اجتماعی شدن، از هر دو زاویه نقص آشکاری وجود دارد. چنین آموزشی نیاز فردی جامعه است و برای فرهنگ‌پذیری لازم است.

اگر آموزش فرهنگ‌پذیری وارد یک فراسة عملی آموزشی شود، در حد بسیار وسیعی از تعارض‌ها کاسته شده و یک وفاق فرهنگی – اجتماعی بر مبنای معیارهای عام و پذیرفته شده، به وجود می‌آید.

آموزش و پرورش به عنوان یکی از نهادهای اصلی اجتماعی، مهم‌ترین نهادی است که فرایند جامعه‌پذیری را میسر و تسهیل می‌کند و فرد را مهیای پذیرش نقش‌های محول و محقق خود می‌سازد. امیل دورکیم[1] در این خصوص عقیده دارد که کنش اساسی آموزش و پرورش اتصال هنجارها و ارزش‌های اجتماعی است. بقای جامعه به تجانس و تشابهات لازم بین اعضای آن بستگی دارد و جامعه با انسجام و یگانگی اجتماعی شکل می‌گیرد و متکی بر احساسات و کار مشترک اعضای خود است. (کدیور، 1378)

با به دست آوردن یافته‌های عینی و پژوهشی و شناخت مقطع‌های مختلف تحولات اخلاقی-اجتماعی می‌توان مبتنی بر یافته‌ها راجع به برنامه‌های آموزشی، کتابهای درسی، شیوه‌های آموزشی و نوع آموزش پیشنهادهایی ارایه داد که این پیشنهادها مستقیماً در مراکز آموزشی به کار گرفته می‌شود.

از طرف دیگر رشد اخلاق به معنای روان شناختی و علمی با آنچه که به معنای عام آن مراد می‌شود، تفاوت دارد و این پژوهش می‌تواند این تفاوتها را روشن سازد. همچنین با تبیین روان شناختی اخلاقی و رشد آن می‌توانیم بازخورد اجتماع را نسبت به اخلاق تصحیح کرده و بستر آموزشی آن را تسهیل کنیم.

ضرورت و اهمیت پژوهش:

اخلاق یکی از موضوعات مهم روان شناسی رشد است، اخلاق در روان شناسی تربیتی و تعلیم و تربیت جایگاه مخصوص و ویژه‌ای دارد. اگر به اخلاق در فرایند تعلیم و تربیت توجه شایسته شود، آنگاه تعلیم و تربیت می‌تواند به حالت آرمانی خویش نزدیک شود و چنان‌چه نظام تعلیم و تربیت در شناخت و آموزش و ارایه اخلاق شایسته ناموفق و نارسا باشد حتماً اگر توان مناسب در جهت رشد ذهنی، ‌بدنی، اجتماعی و عاطفی را داشته باشد ولی باز هم احساس می‌شود که عنصری اساسی و فرایندی همه جانبه در کنار خود ندارد و این چیزی غیر از اخلاق نمی‌باشد.

(رمضانی، 1378)

مطالعات روان شناسان شناختی نشان می‌دهد که فرایند تحول قضاوت‌های اخلاقی، مانند تحول شناختی، مراحلی ثابت غیر قابل تغییر و جهان شمول را طی می‌کند. در این دیدگاه با تأکید بر مرحله‌ای بودن تحول اخلاقی، مفهوم آمادگی برای تربیت اخلاقی یکی از مفاهیم اساسی است. از نظر روان شناسان شناختی، هر مرحله محدودیت‌ها و نکات قوت خاص خود را دارد. افزودن بر این ، مرحله زبان خاص خود را داشته و باید از آن برای تربیت اخلاقی کودک و نوجوان استفاده کرد. در مرحلة واقع‌گرایی اخلاقی، اخلاق رشد چشمگیری ندارد، زیرا ارتباط کودک و بزرگسالان یک رابطة‌ یک جانبه و مبتنی بر اطاعت است و در آن احترام و همکاری متقابل وجود ندارد. مرحلة اصلی تحول اخلاقی و تربیت اخلاقی با احترام متقابل شروع می‌شود، رفتار اخلاقی خود پیرو در جریان احترام متقابل با همسالان شکل می‌گیرد. از این‌رو شرایط برای ایجاد ارتباطهای اجتماعی کودکان و نوجوانان با همسالان باید هر چه بیشتر فراهم آید. (کدیور، 1378)

آگاهی از پیشروی رشد اخلاقی می‌تواند از جهات مختلف با ارزش باشد. دانستن این‌که چگونه و چرا کودکان از نظراخلاقی مسایل را درست یا غلط مورد قضاوت قرار می‌دهند ممکن است مستقیماً با انواع استدلال‌هایی که مربی در مورد خوبی و بدی امور به آنها عرضه می‌دارد، در رابطه باشد. نتایج تحقیقات مختلف در باب رشد اخلاقی مبین این واقعیت است که گرچه توانایی‌های شناختی روبه رشد نقش مسلمی در تکوین مفهوم درست و غلط در کودک دارند، اما به همان اندازه عوامل دیگری نیز در این میان نقش دارند. در صورتی که بخواهیم تربیت اخلاقی کودکان و نوجوانان که یکی از اهداف مهم هر نظام به منزلة نوعی سرمایه گذاری جهت تأمین

آینده‌ای بهتر است، محقق گردد باید قوانین تحول را شناخته و این شناسایی را به کار گیریم.

مسأله تربیت اخلاقی درست همگام با مسایلی است که ما دربارة منطق و آموزش ریاضیات بیان می‌داریم.

آیا مدرسه می‌خواهد افرادی بار بیاورد که زیر فشار و اجبار سنتهای قبل باشد. در این صورت اصل اقتدار یا استناد به قدرت اخلاقی معلم با نظام تشویش و تنبیه که اخلاق اطاعت را تحکیم می‌کند، کافی است.

اما برعکس اگر مدرسه بخواهد افرادی را بار بیاورد که دارای وجدان آزاد باشند و حقوق و آزادی دیگران را محترم شمرند، بدیهی است که در این صورت توسل به اقتدار معلم و دروس که به بهترین وجهی در مورد اخلاق ایراد گردیده است، برای ایجاد روابط زنده‌ای که از استدلال و خود پیروی و تقابل سرچشمه می‌گیرند، کافی نخواهد بود.

تنها یک زندگی اجتماعی بین خود شاگردان یعنی یک خود رهبری حتی‌الامکان نامحدود که به موازات کار فکری در بین جمع تشکیل شده باشد، می‌تواند شخصیت‌هایی بار آورد که به خود حاکم باشند و بین آنها احترام متقابل برقرار باشد. (پیاژه، 1369 )

بشر در سیر تحولی خویش همواره میان دو قطب میان گرایی[2] و میان واگرایی[3] قرار می‌گیرد. این وضعیت در تمام زمینه‌های شناختی، عاطفی و اجتماعی خود را نشان می‌دهد. انسان در هر مرحله از رشد خود از میان گرایی شروع می‌کند و در پایان آن مرحله به میان واگرایی می‌رسد، این آزادسازی ضروری نیاز به تلاش‌های فکری و اخلاقی فراوان دارد. در این میان تعادل جویی از راه خود نظم جویی[4] و به کمک سه عامل دیگر تحول روانی (رشد ارگانیگ، تمرین و تجربه، تعامل‌ها و انتقال‌های اجتماعی) به تشکیل شناخت‌ها در طی سال‌ها منتهی می‌شود. (منصور، دادستان، 1367)

با توجه به مطالب فوق می‌توان گفت که هدف والای تربیت چیزی جز رهایی فرد از خود میان بینی عقلی و اخلاقی و رسیدن به روابط متقابل که وابسته به هر نوع زندگی اجتماعی است،‌ نخواهد بود. به عبارت دیگر تربیت اخلاقی پابه پای تربیت عقلی، بر آن است که افراد را با وجدانی آزاد، بارآورد تا حقوق و آزادی دیگران را محترم بشمارند، ضمن آنکه استقلال و خود پیروی خود را حفظ کنند، این را نباید از نظر دور داشت که بشر از طریق تماس دایم با محیط اجتماعی است که موفق می‌شود، وجدان اخلاقی را در خود پایه‌ریزی و تقویت نماید. (پیاژه، 1369)

در یک نظام آموزش و پرورش هدفمند که به سوی شکوفایی همه جانبه استعدادها و توانایی‌های دانش پژوهان گام بر می‌دارد، باید به موازات پرورش منطقی و عقلانی، جریانات عاطفی، اخلاقی و اجتماعی را مد نظر داشته باشد. دانستن سطح قضاوت اخلاقی کودک ممکن است به والدین و دیگران کمک کند تا با آنها به نحوی متقاعدکننده و منطقی گفتگو کنند. کودکان استدلال دیگران را در صورتی که با سطح قضاوت اخلاقی آنها متناسب باشد، درک می‌کنند.

متناسب بودن استدلال اخلاقی با سطح درک کودک باعث می‌شود که کودک حتی در غیاب بزرگسالی‌که‌استدلال‌آورده‌است‌در‌برابر‌وسوسة کار خلاف مقاومت کند. (ماسن – پاول هنری،‌1370)

آزمودنی‌های این پژوهش در سنین جوانی، واقع می‌باشند. با عنایت به این‌که تمامی قوای زیستی، روانی، فکری و عاطفی فرد از دوران بلوغ تغییر و تحولات اساسی می‌یابد و بر هر یک از این تغییرات و تحولات نیز قانونمندی خاصی حاکم است،‌ می‌توان اذعان نمود که هیچ برنامه‌ریزی‌ای برای این دوران بدون آگاهی نسبت به این قانونمندی‌های مؤثر و کارگشا نخواهد بود. البته به اندازه‌ای که وقوف به این قانونمندی‌ها لازمة یک برنامه‌ریزی جامع و اصولی است،‌ آگاهی به اهداف و مقاصدی که باید رهنمای رشد و شکوفایی استعدادهای جوانان باشد نیز از ارکان اصلی برنامه‌ریزی برای نوجوانان و جوانان خواهد بود.

بنابراین پس از تبیین قانونمندیهای حاکم بر رشد و شکوفایی قوا و استعدادهای نوجوانی و جوانی و برنامه‌ریزی مبتنی بر اهداف و مقاصد تعلیم و تربیتی این دوره، نوبت به تعیین نقش و جایگاه هر یک از دستگاهها و نهادهای دولتی و غیر دولتی در عرصه‌های آموزشی، تربیتی، تبلیغی، ورزشی، هنری، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خواهد رسید تا هر یک به عنوان جزیی از یک مجموعة منظم در برنامة ساماندهی امور جوانان کشور نقش آفرینی کنند. (لطف آبادی، 1380)

تاریخچه مختصر در جهان و ایران

ماری سیلیامک گراوث[5] از اولین کسانی بود که تحقیقات وسیع و جامعی در زمینة رشد اخلاقی کودکان انجام داد. بعد از آن ژان پیاژه[6] (1980-1896) مراحل تحول اخلاقی را از کودکی تا بزرگسالی مورد بررسی و تعمق قرار داد و سپس لورنس کهلبرگ[7] با الهام از نظریه پیاژه در سطحی وسیع‌تر به تحقیق پرداخت و مراحل تحول را تا سنین بالاتر بررسی کرد.

هارت شورن[8] ومی[9] (1930-1928) در یک تحقیق جامع و رساله اخلاق را مورد سنجش قرار دادند. (کریمی، 1378) پژوهش‌های‌هاروور 1934، جانسون 1962، مدیناس 1959، نشان دهندة یک همگرایی کامل بین سطح استدلال اخلاقی و افزایش سن هستند.

بندورا و مک دانالد (1963) به دنبال این بودند که نشان دهند رشد اخلاق، مراحلی را که پیاژه و کهلبرگ گفته اند، طی نمی‌کند. (کریمی، 1378)

پژوهش دیگر در مورد استدلال اخلاقی در بین نوجوانان مخالفت جو و غیر مخالفت جو توسط‌هادفیگز و پریناس[10] (1979) انجام شده است.

دالکر و دیگران (1991) در پژوهش خود نقش والدین را بر تحول استدلال اخلاقی فرزندانشان بررسی کرده‌اند. زیرن[11] (1991)، پژوهشی پیرامون عوامل مؤثر بر استدلال اخلاقی انجام داد.

پژوهش‌های متعددی نظیر شاپیرود، اسمیت (1987) وسیلبرمن؛ اسناری 1993 در مورد تأثیر جنس بر اخلاق صورت گرفته است. فنیگر و دیگران (1992) نشان داده‌اند که بعد از نوجوانی نیز سطح استدلال اخلاقی دستخوش تغییر می‌گردد. در ایران اولین تحقیق در این زمینه توسط‌هاپیتان در سال 1364، تحت عنوان بررسی اخلاق فاعلی در کودکان ایرانی انجام گرفته است.

نورانی (1366)، مطالعه‌ای دربارة مراحل رشد اخلاقی در ایران از دیدگاه تئوری کهلبرگ انجام داد. پژوهش دیگر توسط اکرمی در سال 1371 تحت عنوان مقایسه تحول قضاوت اخلاقی در کودکان و نوجوانان بزهکار و بررسی تأثیر شرایط خانوادگی انجام گردیده است.

کریمی (74-1373) رابطة بین سطح رشد اخلاق و ارزش‌های افراد را در دانشجویان ایرانی و آمریکایی مورد بررسی قرار داد.

تحقیق دیگر در این زمینه توسط کریمی در سال 1376 تحت عنوان بررسی تجربی تحول ظرفیت عملیاتی و تحول اخلاقی در کودکان ایرانی انجام گرفت.

رمضانی (1378) بر اساس نظریة کلبرگ رشد قضاوت‌های اخلاقی را در کودکان و نوجوانان مطالعه کرد.

مفهوم اخلاق با چه مفاهیم دیگری در ارتباط است؟

مبحث اخلاق و ارزش‌های اخلاقی به ویژه چگونگی شکل‌گیری این ارزش‌ها در کودکان و افراد اجتماع از مباحثی است که مستقیماً با روان شناسی اجتماعی در ارتباط است. در بسیاری از کتاب‌های روان شناسی اجتماعی فصل یا فصل‌هایی به آن اختصاص داده شده است. (کریمی، 1378)

آدمی دارای حیات اجتماعی و ناگزیر به آن است. آدمی هم به حکم نیاز طبیعی و هم به خاطر رفاه و آسایش طلبی و هم به دلیل تربیتی که یافته است، در اجتماع و در بین مردم زندگی می‌کند. در اجتماع حاجاتش برآورده می‌شود. زندگیش رنگ و صورتی پیدا می‌کند، به تنوع و

تجدد که خواستة هر انسانی است، دست می‌یابد. (قایمی، 1364)

انسان علاوه بر آن که موجودی ناطق و خردورز است موجودی اخلاقی است. اخلاقی بودن او ریشه در اجتماعی بودن او دارد. در گسترة زندگی اجتماعی و همبودگی با دیگران، وجود آزادی عمل و بهروزی دیگران مسأله‌ای است که انسان را همواره مشغول به خود می‌دارد. (محمودیان، 1380). مسأله رشد اجتماعی را معمولاً با عنوان‌هایی مانند اجتماعی شدن، رشد شناخت اجتماعی، روابط با همسالان و رشد اخلاقی مورد بحث قرار می‌دهند. بحث کهلبرگ در خصوص رشد اخلاقی – که پژوهش حاضر بر اساس آن صورت گرفته است، رشد اجتماعی را هم در بر می‌گیرد. کهلبرگ در بیان مراحل رشد اخلاقی خود بیشتر بر ادای وظیفه (به معنای ایفای نقش‌های اجتماعی) و اجرای قانون متمرکز است. در واقع او در جریان مراحل رشد اخلاقی خود به نوعی روند شکل‌گیری و تحول قانونمداری و اجتماعی شدن را مطرح می‌کند. رشد اجتماعی به تأثیر متقابل کودک با دیگران و پذیرش نقش‌های اجتماعی گفته می‌شود. در نتیجه رشد اجتماعی در برگیرندة رشد نوعدوستی، درستکاری، دفاع از خود، ارتباط و تعلق، همکاری، خویشتن داری و انگیزه پیشرفت است.(ریتادیکسن-نلسون، آلن سی، ایزرائیل، 1378)

اگر قانون را تبلور عینی توافق جمعی بدانیم، قانونمداری از مرحلة چهارم یعنی اخلاق بر اساس قانون و نظم شروع می‌شود. فرد بر اجرای قانون اصرار دارد، حتی اگر به ضرر خود باشد. بنابراین در این مرحله افراد هر قدر بیشتر بتوانند در گروه از عهدة نقش‌های اجتماعی شان برآیند و به تناسبش مقام و پایگاه اجتماعی کسب کنند، اجتماعی‌ترند. قانونمداری در این مرحله، سطحی و به شکل حداقل یعنی رعایت نظم است. در مرحلة پنجم فرد به قانون دموکراتیک متعهد می‌شود. یعنی باید توافق مجموعة جامعه در قانون متبلور باشد و انگیزة عمومی داشته باشد و به انعطاف‌پذیری در قانون قایل می‌شود. در مرحلة آخر، فرد در انجام هر رفتاری به انگیزه‌های عمومی توجه دارد و اخلاق جمعی دارد و انسان را بر همه چیز حتی قانون، برتر می‌داند.


بررسی خسران و آثار آن در قرآن

با نگاهی به سوره عصر درمی یابیم که قرآن کریم عموم انسانها را در خسران و زیان اعلام می نماید مگر کسانی که ایمان و عمل صالح انجام دهند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کنند دنیا بازاری است که انسان در آن سرمایه عمر را از دست می دهد تا سرمایه ای به دست بیاورد و حال گروهی هستند که نه تنها سرمایه ای به دست نمی آورند بلکه سرمایه ای را هم از دست می دهند و
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 138 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 121
بررسی خسران و آثار آن در قرآن

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

فصل اول:طرح تحقیق 4

مقدمه 5

اهمیت و ضرورت بحث 6

پیشینه تحقیق 7

اهداف تحقیق 8

سوالهای تحقیق 9

فرضیه ها 9

روش تحقیق 10

فصل دوم:یافته های تحقیق 11

بخش اول:تعریف خسران،ویژگیها و مصادیق آن 12

الف)بررسی معنای لغوی واژه خسران 12

ب) مصادیق خسران 17

ج)ویژگیهای خاسرین 22

بخش دوم:عوامل خسران و راههای جلوگیری از آن 35

الف)عوامل خسران 35

1-تکذیب و انکار 35

2- کفر 44

3-باز داشتن مردم از راه خدا 52

4-ظلم کردن 54

5-شرک ورزیدن به خدا 55

6-پذیرش ولایت شیطان 57

7-دروغ و افتراء به خداوند 62

8-آلوده کردن نفس و اطاعت از آن 62

9-باطل اندیشی و باطل کاری 64

10- شکستن پیمانها 67

11- قطع پیوندها 66

12- فساد در زمین 66

13-سوء ظن داشتن بخدا 66

14-مشغول شدن به دنیا و غفلت از یاد خدا 70

15- فرو رفتن در فسادو بهره برداری از امکانات مادی در مسیر گناهان 72

16-عملکرد ضعیف در مسولیت 73

17- درخواست بدون علم 74

ب:راههای جلوگیری از خسران: 77

1-ایمان آوردن 79

2- انجام اعمال شایسته 81

3-سفارش کردن به حق 82

4- سفارش کردن به صبر 83

5- تزکیه نفس 84

6-هدایت ویژه الهی 86

7- تسلیم در برابر خدا 86

بخش سوم:آثار و نتایج خسران: 87

الف)آثار خسران در دنیا 87

1-حسرت کشیدن و مغلوب شدن 87

2- حبط اعمال 89

3- ندامت و پشمیانی 90

4- نازل شدن عذاب الهی 91

5- گرفتار همنشین بد شدن در دنیا 93

ب) آثار خسران در آخرت: 94

1- ورود به جهنم 95

2- عذاب شدید 95

3- خلود در جهنم 97

4- خوار و ذلیل بودن در آتش جهنم 98

5- فریادهای آنها را پاسخی نیست 99

6- بر دوش کشیدن بار سنگین گناهان 100

7- دچار حسرت گردیدن 101

8- زشت و بد منظر شدن 102

9- درخواست شفاعت و بازگشت به دنیا 103

10- نابود شدن خدایان و سخنان دروغین آنها 104

11- نهایت دوری از رحمت خداوند 105

12- حبط اعمال 106

نتیجه گیری 109

فهرست منابع ومآخذ 110

فصل اول:

طرح تحقیق

مقدمه:

حمد و سپاس خدایی را سزاست که انسان را از خاک آفرید و در او از روح خود دمید ، سپس خود را بر آفریدن او ستود و ملائکه را به سجده بر او امر کرد و بیان کرد که انسان را به هدف عبادت آفرید و او را خلیفه خود در زمین قرار داد .

و درود بر پیامبران الهی که پیوسته برای هدایت انسان مأمور گشتند و او را به نعیم بهشتی بشارت و از عذاب الهی ترساندند .

و درود بر پیامبر خاتم که اشرف پیامبران اوست و درود بر کتاب هدایت الهی قرآن که در بردارنده رطب و یابس است .

انسان طالب هدایت و سعادت ابدی باشد راهی ندارد جزء اینکه پناه ببرد به قرآن مجید که کلام خدای عزیز عالم است و دستورات قرآن مجید را به کار ببندد . زیرا عمیق ترین و زیباترین و فصیح ترین کلام ، کلام خداست و قرآن که معجزء باقی پیغمبر است برای هدایت خلق آمده و تا قیامت کلامی به زیبایی قرآن نخواهد آمد .

اما در راه هدایت ، همواره رهزنانی بوده اند که انسان را از صراط مستقیم بازداشته اند و او را به خسران و زیانکاری کشانده اند و باعث شده اند او تمام سرمایه های وجودی خود را برای حرکتی بی انتها به سوی کمال از دست بدهد .

در آیات متعددی از قرآن کریم به موضوع خسران و مطالب مربوط به آن پرداخته شده است .

نگارنده در این تحقیق می کوشد تا با بررسی آیات مربوط به خسران در حد توان خود ، تصویری جامع از این موضوع در دیدگاه قرآن ارائه کند .

تلاش شده است در توضیح آیات از تفاسیر گوناگون استفاده شود و البته از این نکته غفلت نشده است که تحقیق صرفا به محلی برای نقل اختلافات تبدیل نشود . همچنین در مواردی از کتب اخلاقی استفاده شده است .

اهمیت و ضرورت بحث:

با نگاهی اجمالی به سوره عصر می فهمیم که قرآن همه انسان ها را در خسران و زیانکاری اعلام کرده و در این میان جماعتی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام می دهند و تواصی به حق و صبر دارند،از آن مستثنی شده اند.

لذا این خود دلیلی است بر اهمیت و ضرورت مطلب که برای این جانب انگیزه ای گردید که به بررسی و تحقیق در موضوع خسران و آثار آن در قرآن بپردازم.

در این تحقیق مفهوم خسران و مصادیق و ویژگی های آن را مورد بررسی قرار داده و عوامل آن را با استفاده از آیات قرآنی بیان کرده ام و همچنین راهکارهای قرآنی از ابتلا به خسران آورده شده تا از نتایج سوء آن در دنیا و آخرت مصون مانده و به رشد و سعادت واقعی برسیم.

ان شاء الله

مروری بر مطالعات انجام شده:

این جانب پس از جستجوی منابع ،تنها دو مورد یافتم که در آنها به صورت خاص به موضوع خسران پرداخته شده بود که عبارتند از :

پایان نامه کارشناسی با عنوان «عوامل و پیامدهای خسران در آیینه قرآن و حدیث» از خانم اکرم دیانی که در هشت بخش تنظیم شده است:

بخش اول:کلیاتی در باب خسران

بخش دوم:حوزه های خسران

بخش سوم:تعابیر گوناگون خسران در قرآن کریم

بخش چهارم: شناخت خاسرین و ویژگیهای آنان

بخش پنجم:عوامل خسران از دیدگاه قرآن

بخش ششم: آثار و نتایج خسران

بخش هفتم:زمان بروز و ظهور خسران

بخش هشتم:راه های جلوگیری از خسر

و همچنین در کتاب «حدیث هدایت» از علی لطفی که در باب اول به بررسی معنای خسران و زیانکاران واقعی می پردازد.

اهداف تحقیق:

هدف کلی تحقیق:

بررسی خسران و آثار آن در قرآن

اهداف جزئی:

1- آشنایی با مفهوم خسران و مصادیق آن

2- بررسی ویژگی های خاسرین از منظر قرآن

3- بررسی عوامل خسران

4- بررسی راههای جلوگیری از خسران زدگی

5- بررسی آثار دنیوی خسران

6- بررسی آثار اخروی خسران

سوالهای تحقیق:

سوالهای اصلی:

1-آیا از منظر قرآن کریم رابطه ای میان اعمال افراد و خسران وجود دارد؟

2- آیا از منظر قرآن کریم تفاوتی بین خسران و حبط اعمال وجود دارد؟

سوالهای فرعی:

1- ویژگی های خاسرین در قرآن چیست؟

2- مصادیق خسران در قرآن چه مواردی است؟

3- آیات قرآن چه عوامل را برای خسران نام می برد؟

4- قرآن چه راهکارهایی برای پیشگیری از ابتلا به خسران ارائه می دهد؟

5- آثار دنیوی خسران چیست؟

6- آثار اخروی خسران چیست؟

فرضیه ها:

1- از منظر قرآن خسران تحت تاثیر اعمال و رفتار بد انسان شکل می گیرد.

2- از منظر قرآن گر چه میان خسران و حبط اعمال رابطه وجود دارد ولی این دو مترادف نیستند.

روش تحقیق :

روش جمع آوری اطلاعات در این تحقیق به صورت کتابخانه ای از طریق یادداشت هایی که از منابع و ماخذ مختلف به دست آمده می باشد.

بدین صورت که ابتدا ، آیات مربوطه را مشخص نموده و از طریق تفاسیر مختلف به بررسی آیات پرداختم و روایات و احادیث مرتبط با این بحث را از بین کتب روایی استخراج نمودم ، و از کتاب های اخلاقی نیز استفاده کردم.

فصل دوم:

یافته های تحقیق

بخش اول : تعریف خسران و ویژگیها و مصادیق آن:

با نگاهی به سوره عصر درمی یابیم که قرآن کریم عموم انسانها را در خسران و زیان اعلام می نماید مگر کسانی که ایمان و عمل صالح انجام دهند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کنند . دنیا بازاری است که انسان در آن سرمایه عمر را از دست می دهد تا سرمایه ای به دست بیاورد و حال گروهی هستند که نه تنها سرمایه ای به دست نمی آورند بلکه سرمایه ای را هم از دست می دهند و اینها هستند که گرفتار خسران و زیان هستند . همانطور که خداوند می فرماید

پس گروهی از انسانها هستند که سرمایه های عظیم خود را به بهایی اندک می فروشند و ضلالت را به جای هدایت می خرند .

و ما در این فصل بر آنیم که با شناخت معنای دقیق خسران در قرآن ، با مصادیق آن و ویژگی های خسران در قرآن نیز آشنا شویم .

الف : بررسی معنای لغوی واژه «خسران»

در معنای اصلی «خسر» نظرات مختلفی وجود دارد و برخی برای آن چندین وجه معنایی در نظر گرفته اند.

برخی معنای اصلی خسر را به معنای ضرر و زیان ، ضد سود آورده اند .

مصطفوی در التحقیق می نویسد: «معنای اصلی در این ماده آن چیزی است که مقابل سود قرار می گیرد یعنی کم شدن در مقابل سود کردن و اما نقص و گمراهی و هلاکت و ضرر ، هر یک از این موارد گاهی بر بعضی از موارد این معنا منطبق می شوند و گاهی از آثار این معنا هستند یا از اسباب و مقدمات آن هستند 000»[1]

برخی معنای اصلی «خسر» را کم شدن ، کم کردن و نقصان دانسته اند .

قرشی در قاموس می نویسد : «باید دانست که خسر ، خسران و خسار یک معنی بیشتر ندارند و آن نقصان و کم شدن است چنانکه صریح آیه «وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ » (رحمن / 9) و آیه ی «وَإِذَا کَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ» (مطفضین / 3) است و اینکه ضلالت و هلاکت را از معنای آن شمرده اند بدان جهت است که ضلالت و هلاکت یک نوع نقصان و زیان است ».[2]

برخی از منابع لغوی اصل ماده «خسر» را بر همین معنا گرفته اند و همین نظر را دارند . [3]

در برخی از منابع خسران به معنای کم شدن سرمایه آمده است که گاه به انسان نسبت داده می شود و می گویند فلان کس زیان کرد و گاه به خود عمل نسبت داده می شود و می گویند تجارتش زیان کرد .

گاه واژه خسران درباره دستاوردهای زندگی یه به عبارتی دیگر درباره سرمایه های برونی مانند مال و مقام دنایی است و گاه درباره ی سرمایه های درونی یا نتایجی که از حالات نفسانی حاصل می شود مثل از دست دادن صحت و سلامتی و عقل و ایمان و ثواب . [4]

گرچه راغب معتقد است که خسران به معنای زیان در سرمایه های درونی است نه زیان در امور دنیوی و تجارت بشری . [5] نویسنده الموسوعة القرانیة هم همین نظر را دارد . [6]

در مجمع البیان ذیل آیه 27 بقره «خسر» را به معنای نابودی تمام سرمایه آورده است و می نویسد : « خاسرون کسانی هستند که نفس خویش را هلاک کردند و به منزله ی کسانی هستند که سرمایه شان نابود شده است».[7]

در المعجم الوسیط ذیل ماده «خسر» آمده است : «خسر التاجر : تاجر در تجارت خود مغبون شد و کلاه بر سرش رفت . زیان کرد در آن. خسر فلان : فلانی نابود شد . گمراه شد (خسر) الشی ء : آن چیزی کم و ناقص کرد . گویند خسر ، المیزان و الکیل : ترازو و پیمانه را کم داد و ناقص گردانید.» [8]

و در لسان العرب آمده است : خسر به معنای نابودی است و الخسار و الخسارة و الخیسری به معنای گمراهی و هلاکت است . [9]

در وجوه القرآن برای «خسر» چندین وجه معنایی در نظر گرفته اند : غبن ، ضلال ، عقوبت و عجز و نقص

1- به معنای غبن یعنی زیان در آیه :« إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» (شوری / 45). در این آیه خاسر یعنی معجون و زیان دیده .

2- به معنای گمراهی و ضلال در آیه : « فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِینًا». (نساء / 119)

3- به معنای عقوبت در آیه : « لئن أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ » (زمر / 65) و همچنین در آیه : « لَئِن لَّمْ یَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَیَغْفِرْ لَنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ ». (اعراف / 149)

4- به معنای عجز و ناتوانی در آیه : « لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَّخَاسِرُونَ » (یوسف / 14) در این آیه خاسرین یعنی ناتوانان .

5- به معنای نقص و کم بودن در آیه : « أَوْفُوا الْکَیْلَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ » (شعراء / 181)[10]

نتیجه :

در برخی از آیات قران کریم واژه «خسران» در همان مفهوم لغوی آن بکار رفته است . یعنی به معنای نقص و کم گذاشتن است . مانند آیه : « وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ » (رحمن /9) و یا آیه : « وَإِذَا کَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ » (مطففین /3)

در مورد این آیه زجاج می گوید : یعنی در پیمانه و وزن کم می گذارند[11] و یا درآیه « أَوْفُوا الْکَیْلَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ »(شعرا/181) مخسر کسی است که هنگام دادن پیمانه در آن کم می گذارد و هنگامی که می خواهد بگیرد اضافه می خواهد . [12]

با این حال در قرآن کریم این واژه در اغلب موارد به معنای خسران در سرمایه های درونی است یعنی به معنای از دست دادن صحت و سلامتی و عقل و ایمان و ثواب است .

و این همان است که خداوند متعال از آن به عنوان خسران مبین یعنی زیان آشکار یاد کرده است . [13] که در این آیه شریفه به آن اشاره کرده است :« إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَلَا ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ » (زمر / 15)

خسران در فارسی به زیان ترجمه شده است . [14]

دو واژه «خسران» و «ضرر» از نظر معنایی صد در صد مترادف نیستند .

در التحقیق آمده است :

« و هذا المعنی (زیان) غیر مفهوم الضرر فی مقابل النفع و قلنا ان «الخسر» نقص کلی فی مقابل الربح بخلاف الوضع . ثم ان هذا النوع من النقص قد یکون فی المال و الامور المادیه و قد یکون فی الامور النفسیه و المعنویه فاما الاول فقد یصدق علیه مفهوم الغبن و النقص و اما الثانی فقد ینطبق علیه مفهوم الضلال و الهلاک»[15].

«این معنا (زیان) غیر از مفهوم ضرر که در مقابل نفع است ، می باشد و گفتیم که خسران ، نقص در اصل در مقابل سود است به خلاف وضع . این نوع از نقص گاهی در مال و امور مادی است و گاهی در امور نفسانی و معنوی است . نوع اول بر آن مفهوم ضرر و نقص صدق می کند و نوع دوم گاهی مفهوم گمراهی و هلاکت برآن منطبق می شود».

فخر رازی در تفسیرش می نویسد : «یکی از بزرگان پیشین می گوید : معنی این آیه را من از مرد یخ فروشی آموختم که فریاد می زد و می گفت : رحم کنید به کسی که سرمایه اش ذوب می شود . رحم کنید به کسی که سرمایه اش ذوب می شود»[16]

بسیاری از مفسرین معتقدند که : مفهوم خسران ، تنها این نیست که انسان ضافعی را از دست بدهد بلکه خسران واقعی آن است اصل سرمایه را نیز از کف بدهد . [17]

ب مصادیق خسران:

خداوند در قرآن افراد یا گروه هایی را به عنوان نمونه و الگو معرفی می کند تا کسانی که در آیات الهی دقت می کنند با این افراد که جزء زیانکاران در دنیا و آخرت هستند آشنا شوند و از سرگذشت آنها عبرت بگیرند و ویژگی های آنان را بر می شمارد تا از این صفات بر حذر باشیم.

ما در این بخش مصادیق خسران را نام می بریم و بعد به طور مختصر درباره ویژگی های آنها توضیح می دهیم . مصادیقی که در قرآن مطرح شده است ، عبارتند از :

1-حزب و گروه شیطان

اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ .(مجادله / 19)

«شیطان بر آنان چیره شده و خدا را از یادشان برده است آنان حزب شیطانند. آگاه باش که حزب شیطان همان زیانکارانند».

اولین و برجسته ترین مصادیق خاسران در قرآن «شیطان» است و کسانی که از شیطان پیروی می کنند و در گروه و حزب شیطان قرار می گیرند نیز خاسر هستند. زیرا آنان کسانی هستند که شیطان را به عنوان سرپرست خود گرفته اند .

2- قابیل

فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرینَ (مائده/ 30)

« پس نفسِ [امّاره‏] اش او را به قتل برادرش ترغیب کرد، و وى را کشت و از زیانکاران شد».

همه مفسرین بر این اتفاق نظر دارند که این آیه درباره قابیل است گرچه که اسمش در آیه نیامده است .[18]


1. التحفیق فی کلمات القرآن الکریم ، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی ، تهران 1416 ه . ق ، اول ، مصطفوی حسن 1297 ق ص 52

1. قاموس قرآن ، دار الکتب الاسلامیة ، تهران ، 1318 ش ، نهم ، قرشی ، علی اکبر ص 243

2. معجم مقاییس اللغة ، مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامی ، قم ، 1404 ق بی تا ج 2 ، ص 182

3.شرح و تفسیر لغات قرآن براساس تفسیر نمونه ، بنیاد پژوهشهای اسلامی ، مشهد ، 1381 ش ، دوم ، شریعتمداری ، جعفر ، ج 1 ، ص 680 ؛ المفردات فی غریب القرآن ، رضوی ، مشهد ، 1375 ش ، دوم ، راغب اصفهانی( م 502) ، مترجم : غلامرضا خسروی حسینی ص 599 ؛ الموسوعة القرآنیة ، موسسه سجل العرب ، بی جا ، 1405 ق ، آبیاری ابراهیم ،ج 8 ، ص 166

[5]. المفردات فی غریب القرآن، ص 599

[6]. الموسوعة القرآنیة، ج 8 ، ص 166

1. مجمع البیان فی تفسیر القرآن ،ناصر خسرو،تهران،1372 ش،سوم،فضل بن حسن طبرسی، ج 1،ص 170

[8] . فرهنگ المعجم الوسیط ، انتشارات اسلامی ، تهران ، 1381 ش ، اول ، ابراهیم اینس ، منتصر عبد العظیم ، الصوالحی علمیه ، محمد خلف احمد ، مترجم : محمد بندرریگی ، ج 1 ، ص 496

[9] . لسان العرب ،دار صادر،بیروت ،1414 ق،سوم،محمدبن مکرم ابن منظور، ج 1 ، ص 496

[10] وجوه القرآن ، مجمع البحوث الاسلامیة ، مشهد ، 1380 ش ، اول ، حیدری نیشابوری اسماهیل بن احمدم 431 ه . ق ، ص 227

[11] لسان العرب ج 4 ، ص 239

[12] همان

[13] مفردات راغب ص 599 ؛ الموسوعة القرآنیة ج 8 ص 166 : شرح و تفسیر لغات قرآن ج 1 ، ص 680

[14] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ، مصطفوی حسن ص 52

[15] . همان

[16] . تفسیر مفاتیح الغیب ، دار احیاء التراث العربی بیروت 1420 ق سوم ابوعبدالله محمدبن عمر فخر الدین رازی،ج 32،ص 278

[17] . تفسیر نمونه ، دارالکتب الاسلامیة ، تهران ، 1374 ش ، اول ، مکارم شیرازی ناصر ، ج 12 ، ص 559 ؛ تفسیر اطیب البیان ، انتشارات اسلام ، تهران 1380 ش ، دوم ، طیب سید عبدالحسین ، ج 11 ، ص 295

[18] تفسیر نمونه ج4، ص350؛ تفسیر اطیب البیان، ج4، ص345؛ تفسیر هدایت، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی مشهد 1377 ش اول مترجمان ج2، ص312


بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال

پژوهش حاضر بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در میان خانم های مجرد و متأهل در مقطع کارشناسی دانشگاه سیستان وبلوچستان است جامعه این پژوهش که نمونه ما از آن انتخاب شده کل دانشجویان خانم دانشگاه سیستان و بلوچستان است نمونه این پژوهش شامل 160 نفر می باشد که 80 نفر مجرد و 80 نفر متأهل می باشد که به روش تصادفی انتخاب شده است پژوهش حاضر به این سئوال محقق پاسخ می د
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 77
بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال دانشگاه سیستان


عنوان صفحه

چکیده 2

فصل اول: طرح تحقیق

1-1- مقدمه 3

1-2- بیان مسئله 4

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش 6

1-4- اهداف پژوهش 9

1-5- سؤالهای پژوهش 9

1-6- تعاریف نظری 10

1-7- تعاریف عملیاتی 11

فصل دوم: پیشینة تحقیق

2-1- پیشینة تحقیق

2-2 پیشینة نظری 12

تاریخچه روانشناسی بلوغ 13

مفهوم بلوغ و تفاوت آن با نوجوانی 13

عوامل مؤثر در بلوغ 14

بلوغ از دیدگاه روانشناسان 14

عاطفه چیست 17

جایگاه عاطفه در مغز از نظر زیستی 18

مراحل تشکیل هویت در جوانان دانشگاهی 19

الگوی تحور روانی- اجتماعی 19

تکالیف تحولی هویهورست برای نوجوانان 21

رشد و تکامل هیجانی- عاطفی 22

رشد هیجانی و عاطفی در نوجوانان 23

نیازهای عاطفی فرد و اهمیت آنها 24

رشد و تکامل اجتماعی 25

ترک خانه پدری 26

تأثیر روانی وارد شدن به دانشگاه 26

تعادل عاطفی روانی نوجوان 27

خودمحوری نوجوانان 28

خود پنداره و انواع خود 29

الگوی اریک اریکسون درباره هویت 31

آسیب پذیری و انعطاف پذیری در فرد 32

عوامل حفاظتی انعطاف پذیری 33

انواع هویت 34

بحرانهای دوره نوجوانی 38

2-3- پیشینه عملی 39

فصل سوم: اجرای تحقیق

3-1- جامعه آماری 42

3-2- نمونه آماری و روش نمونه گیری 42

3-3- ابزار گردآوری داده ها 43

3-4- روش گرد آوری داده ها 45

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل یافته ها

4-1- تجزیه و تحلیل یافته ها 46

4-1-1- اطلاعات مربوط به سؤال اول پژوهش 47

4-1-2- اطلاعات مربوط به سؤالهای 2 تا 5 پژوهش 47

4-2- داده های جانبی 48

نمودار چند ضلعی فراوانی مشاهده شده 50

نمودار ستونی فراوانی مشاهده شده 51

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

5-1- بحث و نتیجه گیری 52

5-2- محدودیت ها 55

5-3 پیشنهادات 55

پیوست

منابع و مآخذ

چکیده:

پژوهش حاضر بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در میان خانم های مجرد و متأهل در مقطع کارشناسی دانشگاه سیستان وبلوچستان است.

جامعه این پژوهش که نمونه ما از آن انتخاب شده کل دانشجویان خانم دانشگاه سیستان و بلوچستان است. نمونه این پژوهش شامل 160 نفر می باشد که 80 نفر مجرد و 80 نفر متأهل می باشد که به روش تصادفی انتخاب شده است. پژوهش حاضر به این سئوال محقق پاسخ می دهد که آیا بین دانشجویان خانم مجرد یا متأهل از نظر بلوغ عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد یا نه؟

ابراز تحقیق پرسشنامه مقیاس بلوغ عاطفی از بهارگاوا می باشد که مشتمل بر 48 سؤال است بعد از اجرای پرسشنامه و تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی شامل محاسبه جداول فراوانی و نمودارها می باشد و آمار استنباطی که شامل آزمون خی 2 می­باشد پژوهش به صورت زیر بدست آمد:

«در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل دانشگاه سیستان و بلوچستان تفاوتی از نظر بلوغ عاطفی وجود ندارد و تفاوت بی معنی است»

1-1- مقدمه

دوره بلوغ دورانی مبهم از نظر شناخت خصایص و دوران تمایلات متضاد است. با ورود کودک به دنیای نوجوانی و بلوغ، ولادتی تازه و مرحله ی ویژه و مستقل از دوره های قبل و بعد پدید می آید که آن را مرحله انتقال، مرحله نجات از کودکی دوران تحولات همراه با دگرگونی های سریع و غافلگیر کننده، مرحله طوفان حیات و مرحله نجات از طفیلی گری نیز می نامند.

افراد در این دوران احیاناً‌ با ترس و بیم هایی مواجه می گردند که رفع و تعدیل آن نیازمند به حمایت از سوی والدین و مربیان است. (قائمی، 1380، ص 22)

موارد زیر از جمله تغییرات دوران بلوغ است:

- تحولی در اندام او ایجاد شده و شرایط جدید، تعادل اندامی او را بهم می زند.

- در عواطف و احساسات او نیز تغییر پدید می آید و موجب دگرگونی هایی در خشم و ترس و محبت او و ... می شود.

- در جنبة‌ ذهن او نیز تحولات رو به رشدی ایجاد می گردد و هوش و عقل و اندیشه و تخیل او را دگرگون می سازد.

- در جنبه روان او در عرصه های فطری و وجدانی،‌ آزادی خواهی و استقلال طلبی، ستایش و نیایش، حقیقت دوستی، و ... دگرگونی هایی ایجاد می شود.

- و بالاخره در غدد درونی جوش و خروش و دو غده جنسی شکفتگی و بیداری خاصی پدید می آید که موجد خواسته هایی در اقناع غریزی می گردد. (قائمی، 1380، ص 28)

1-2- «بیان مسئله»‌

بسیاری از افراد در سنین جوانی و نوجوانی به بلوغ عاطفی دست پیدا نمی کنند در صورتی که اکثر افراد به بلوغ جنسی و بلوغ تا سن زیر 20 سال دست پیدا می کنند ولی یا به بلوغ عاطفی نمی رسند یا خیلی دیر به این بلوغ می رسند بلوغ عاطفی به این معناست که فرد به حدی از پختگی می رسد که می تواند راه حلهای پیچیده تری برای مشکلات روزمره عاطفی خود پیدا کند و از احساس خود به صورت پیچیده تری برای حل این مشکلات استفاده کند و توانایی کنترل نوسانات شدید آن را دارد این مسئله مهم است که آیا افراد ابتدا به یک بلوغ نسبی عاطفی دستی می یابند و بعد سعی می کنند به زندگی مشترک قدم گذارند یا وقتی ازدواج کردند و زندگی مشترکی را با فرد دیگری آغاز کردند این بلوغ در آن ها رشد می کند بسیاری از افراد معتقدند که فرد ابتدا باید از لحاظ اقتصادی و اجتماعی به یک استقلال دست پیدا کنند و بعد به نیازهای عاطفی خود توجه داشته باشند. امروزه در بین دختران مجرد افسردگی زیاد دیده می شود این که فردی نمی تواند عواطف خود را به درستی بشناسد و به طبع نحوه کنترل و ابراز آن ها را نمی داند حالا یا آن ها را به شکل نادرست ابراز می کند یا آن ها را سرکوب و انکار می کند و در نهایت مسئله اصلی این پژوهش که ما به بررسی آن می پردازیم این است آیا بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل از لحاظ بلوغ عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد یا نه؟ به عبارتی آیا ازدواج تأثیری در بلوغ عاطفی افراد می گذارد یا نه؟‌

مسئله بلوغ عاطفی مسئله ای است مهم که اگر افراد به آن توجه نکنند ممکن است در زندگی آینده و مشترکشان با فرد دیگری به مشکل برخورد کنند مسلماً‌ کسی که از نظر عاطفی به سطحی از رشد و بلوغ نرسیده است نمی تواند زندگی مسالمت آمیزی را با فرد دیگری داشته باشد زیرا که او هنوز تسلطی بر عواطف و احساسات خود ندارد و اینکه نمی داند چگونه آنها را کنترل کند؟ پس اگر ما بدانیم که فرد آینده شریک زندگیمان به بلوغ عاطفی رسیده و شرایط گرداندن یک زندگی را دارد می توانیم به او اطمینان کرده و در مشکلاتی که فراروی زوج قرار می گیرد را حل کنیم. لذا بدین منظور ارتباط بین دو متغییر بلوغ عاطفی و متأهل را مورد بررسی قرار می دهیم.

1-3- «اهمیت و ضرورت پژوهش»

دوران بلوغ و مراحل قبل و بعد از آن دورانی مهم و از نظر پایه گذاریها دورانی سرنوشت ساز است آغاز آن به هر گونه ای که باشد لاجرم فرجامی خواهد داشت که ممکن است بسیار تلخ یا شیرین داشته باشد. اکثریت افراد بعد از رسیدن به بلوغ نسبی فکری سعی در گرفتن مسئولیتهای اجتماعی می کنند که چنین چیزی را جامعه و خانواده به شدت از آن ها طلب می کند جوان سعی می کند از لحاظ اقتصادی و اجتماعی زندگی مستقلی برای خود داشته باشد در کنار این زندگی مستقل اجتماعی به روابط با جنس مخالف می پردازند چه به بلوغ عاطفی رسیده باشند چه نه. امر ازدواج خود عامل مهمی در ایجاد بلوغ عاطفی است هر شکست عاطفی خود باعث می شود فرد تلاش بیشتری در کنترل احساسات خود کند. بسیاری معتقدند که بلوغ عاطفی در میان زنان و مردان متأهل بیشتر از افراد مجرد دیده می شود و به رشد بیشتری رسیده است اگر رشد عاطفی و بلوغ عاطفی فرد با النسبه کامل باشد قابلیت انطباق او بالاست و تمایلات بازگشتی او کم است.

«ازدواج یک امر جهانی است که در تمام جوامع در طول تاریخ وجود داشته و به یک مجموعه از نیازهای اساسی انسان پاسخ می دهد بقای نسل و پرورش فرزندان تحقق آرزوی دیرین کودکی برای پدر و مادر بودن دستیابی به عالیترین سطح دوستی و صمیمیت دوره جوانی و بزرگسالی ارتباط گرم و دو جانبه عاطفی و جنسی و تقسیم کار و همکاری و همراهی در طول زندگی در شمار اساسی ترین کارکردهای خانواده است. موفقیت در ازدواج حاصل عوامل گوناگون است ازدواج به موقع، همانندیهای شخصیتی شیوه های مناسب ارتباط با یکدیگر، پافشاری بر تعهدات زندگی خانوادگی و برخورداری از امکانات شغلی و مالی و رفاهی را می توان از عوامل مهم به شمار آورد از طرف دیگر کم تجربگی و ناپختگی همسران جوان، مشکلات مربوط به پذیرش هویت متفاوت طرف مقابل، خصوصیات متفاوت در خانواده و دخالتهای بی مورد و انتظارات بیجای آنان از همسران جوان و کمبودهای مالی و شغلی و تدارک وسایل زندگی و مسکن بر مشکلات این جریان پیچیده می افزاید و شاید ناشی از عدم بلوغ عاطفی باشد.»

مفهوم رفتار عاطفی بالغ در هر سطحی حاصل رشد طبیعی عاطفی است شخصی قادر به کنترل عواطف خویش است که تأخیر در ارضا را تحمل کند بدون اینکه تأسف بخورد و رنج بکشد مورگان می گوید «یک نظر کارآمد درباره بلوغ باید تمام حیطه فردیت،‌ نیروها و توانایی لذت از این نیروها را در نظر بگیرد»

کاپلان و بارون خصوصیات شخصی را که از لحاظ عاطفی بالغ است بررسی کرده و می گوید «او قابلیت مقاومت در برابر تأخیر در ارضای نیازها را دارد او توان تحمل میزان معقول ناکامی را دارد او به طرح و نقشه درازمدت معتقد است و می تواند توقعات خویش را بر مبنای اقتضای موقعیت به تعویق اندازد یا در آن تجدید نظر نماید.

برجسته ترین علامت بلوغ عاطفی توانایی تحمل تنش است یک علامت دیگری بی تفاوتی، برخی از انواع محرکات است که بر نوجوانان و جوانان اثر می کند و او را بی حوصله یا دستخوش احساسات می نماید بعلاوه شخص بالغ از نظر عاطفی پیوسته دارای گنجایش شادی و تفریح است کول افرادی که از لحاظ عاطفی بالغ هستند دارای خصوصیات زیرند: مایل به غیر همجنس، درک نگرش رفتار دیگران، میل به پذیرش نگرش ها و عادات دیگران و قابلیت تأخیر پاسخهای خود.

1-4- «اهداف پژوهش»

اهداف پژوهش به دو دسته اهداف کلی و اهداف جزئی تقسیم می شود.

اهداف کلی :

بررسی تفاوت دو گروه خانم های مجرد و متأهل از نظر بلوغ عاطفی

اهداف جزئی:

1- چگونگی پدیدایی بلوغ عاطفی

2- رابطه بلوغ عاطفی با ازدواج

3- رابطه بلوغ عاطفی با دیگر انواع بلوغ مانند زیستی و روانی

1-5- «سئوالهای پژوهش»

1- آیا بین خانم های مجرد و متأهل از نظر بلوغ عاطفی تفاوتی وجود دارد؟

2- آیا از لحاظ عدم ثبات عاطفی بین افراد مجرد و متأهل تفاوتی وجود دارد؟

3- آیا از لحاظ بازگشت عاطفی بین افراد مجرد و متأهل تفاوتی وجود دارد؟

4- آیا از نظر استقلال بین افراد مجرد و متأهل تفاوتی وجود دارد؟

5- آیا از نظر سازگاری بین افراد مجرد و متأهل تفاوتی وجود دارد؟

1-6- «تعاریف نظری»

در پژوهش انجام شده کلمات و اصطلاحات به کار برده شده: بلوغ، بلوغ عاطفی، دانشجو، مجرد، متأهل دانشگاه می باشد.

بلوغ: بلوغ در لغت به معنی رسیدن، به سر رسیدن، رسیدن به سن رشد، مرد تمدن و زن تمدن، سن رسیدگی مرحله ای از زندگی است که حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است و این دوره از حیات انسانی با یک سری علائم و تظاهرات جسمانی و روانی توأم است.

بلوغ عاطفی: یعنی این که فرد به حدی از پختگی احساسی می رسد که راه حلهای پیچیده تری برای مشکلات روزمره عاطفی خود پیدا کند و از احساس خود به صورت پیچیده تری برای حل مشکلات استفاده می کند توانایی کنترل نوسانات شدید را دارد و یاد گرفته که احساسات خود را کنترل کند.

دانشجو: به کسی اطلاق می شود که بعد از اتمام دوران دبیرستان و پیش دانشگاهی از راه کنکور و قبول شدن در آن وارد دانشگاه می شود و مشغول به تحصیل می شود.

مجرد: کسی که ازدواج نکرده و یا به تنهایی یا در کنار پدر و مادر خود زندگی می کند.

متأهل: کسی که ازدواج کرده و دارای اهل و عیال است و از زندگی مجردی خود فاصله گرفته است.

1-7- تعریف عملیاتی

بلوغ عاطفی: بر اساس نمره ای که فرد از پرسشنامه مقیاس بلوغ عاطفی به دست می آورد.

مجرد: افرادی که هنوز ازدواج نکرده اند.

متأهل: افرادی که ازدواج کرده اند.

2-1- پیشینة تاریخ ما به دو دستة نظری و عملی تقسیم می شود.

2-2- «پیشینه نظری»

تعریف بلوغ عاطفی: زمانی می توانیم فردی را از لحاظ عاطفی بالغ بدانیم که فرد کلیه عواطف و احساسات خود را به درستی بشناسد و نحوه ابراز صحیح و کنترل آنها را بداند. افسردگی از جایی آغاز می شود که فرد عواطف خویش را به درستی نمی شناسد و بالطبع نحوه کنترل و ابراز آنها را نمی داند پس یا آنها را به شکل نادرست ابراز می کند و یا آنها را انکار و سرکوب می کند.

جهت پیشگیری و کاهش این دسته از افسردگی ها چنانچه ایجاد عدالت مطالعه در خانواده و جامعه بسیار مهم است که این کار یکی از وظایف اساسی آموزش و پرورش و رسانه هایی چون مطبوعات، صدا و سیما است که متأسفانه این ارگانها نه تنها کاری در این زمینه انجام نمی دهند. بلکه در بسیاری موارد خوراکهای اطلاعات بسیار مسمومی را نیز در اختیار مخاطبین قرار می دهند و این به دلیل اهمال کاران متخصصان و نداشتن قدرت مانور آنها در این سازمانها در این رسانه ها می باشد.

تاریخچة روانشناسی بلوغ

در مطالعات تغییرات مربوط به بلوغ «ارسطو» تغییرات خاص از بلوغ جنسی را شرح داده و همچنین به تغییرات روانی همزمان با این تغییرات اشاره کرده است.«ژان ژاک روسو» در قطعه ای از خطابه مدیحه سن برنارد، بوسوئه و همچنین در کتاب چهارم امیل از اسرار دوران بلوغ که آن را تولد ثانوی نامیده است، بحث می نماید. اولین مقاله معتبر و علمی در رابطه با بلوغ توسط برنمایم در سال 1891 منتشر شد و بالاخره با پژوهشهای گسترده استانلی هال به عنوان پدر روان شناسی بلوغ نوجوانی این مطالعات وارد حیطة روان شناسی شد.

مفهوم بلوغ و تفاوت آن با نوجوانی

بررسی و تعیین مفهوم بلوغ از طرف روانشناسان بلوغ و صاحب نظران سایر حوزه های مورد بررسی قرار گرفته است. اکثریت قریب به اتفاق صاحب نظران در مورد واژه های بلوغ و نوجوانی توافق ندارند و معمولاً پیدا کردن نظریه ای مشترک بین آنها کار دشواری است. عمدتآً توجه به تغییرات جنسی در اکثریت تعاریف مورد تأکید بوده است و بلوغ را مرحلة شروع تغییرات جسمی و جنسی دانسته اند که در آغاز نوجوانی اتفاق می افتد.

عوامل مؤثر در بلوغ

در این مقولة روان شناسی بلوغ تأثیر عوامل چون عوامل اجتماعی، اقتصادی، زمان،عوامل عصبی و هورمونی را مورد بررسی قرار می دهد. از آن جائی که بلوغ به عنوان یک مفهوم کلی و گسترده جنبه های مختلفی از رشد را غافل می شود مثل بلوغ جنسی و جسمی، بلوغ عاطفی، بلوغ اجتماعی، بلوغ اقتصادی و ...روان شناسی بلوغ علاوه بر ارتباط تنگاتنگ و عمیق خود با سایر حوزه های روان شناختی همچون روان شناسی رشد، روان شناسی شخصیت، روان شناسی بالینی و مشاوره با دیگر شاخه های علمی نیز ارتباط گسترده ای دارد.

بلوغ از دیدگاه روان شناسان:

پژوهشگران تا پیش از دهه هشتاد میلادی به نقش بلوغ در تحول نوجوانان توجه زیادی نداشتند شاید به این علت که در آن سالها بررسی الگوهای بدنی و جنسی اشخاص جالب توجه نمودند.

1- از دید کاپلان و بارون: خصوصیات شخصی را که از لحاظ عاطفی بالغ است بررسی کرده می گوید او قابلیت مقاومت در برابر تأخیر در ارضای نیازها را دارد او توان تحمل میزان معقول ناکامی را دارد او به طرح و نقشه دراز مدت، معتقد است و می تواند توقعات خویش را بر مبنای اقتصادی موقعیت به تعویق اندازد یا در آن تجدید نظر کند.

2- از نظر والتر، دی، اسمیت سون: بلوغ عاطفی جریانی است که طی آن شخصیت فرد مداوماً برای احراز بیش از پیش سلامت عاطفی از لحاظ روانی و فردی می کوشد.

3- ال. ای هولینگ ورث: برخی از خصوصیات اشخاصی که بلوغ عاطفی دارند را این چنین برمی شمارد:

1- او قادر به پاسخگویی تدریجی یا درجه ای از پاسخهای عاطفی است او به طریق همه یا هیچ پاسخ نمی دهد بلکه حد خود را نگه می دارد اگر کلاهش را باد ببرد دستپاچه نمی شود.

2- همچنین می تواند پاسخ های خود را به تأخیر اندازد. آنچنان که به تکانشوری فرد عالی را به تأخیر می انداخت.

3- کنترل ترحم نسبت به خود او به جای نشان دادن ترحم به خود نا آرام می کوشد آن را برای خود احساس کند.

4- طبق نظر بارنارد: معیارهای رفتار عاطفی بالغ به شرح زیر است:

- بازداری بیان مستقیم منفی

- پرورش عواطف مثبت و پیشرو

- تکامل تحمل در شرایط نامطلوب و افزایش رضایت از پاسخهای اجتماعی مطلوب

- افزایش وابستگی به اعمال

- توانایی انتخاب از میان شقوق گوناگون

- رهایی از ترس نامعقول

- درک و عمل مطابق محدودیت ها

- توانایی کسب پیروزی و حیثیت با متانت

- لذت از زندگی روزمره

- آگاهی از توان و پیشرفت دیگران

5- از نظر کول: برجسته ترین علامت بلوغ عاطفی توانایی تحمل تنش است یک علامت دیگر بی تفاوتی به برخی از انواع محرکات است که بر کودکان یا نوجوانان اثر می کند و او را بی حوصله یا دستخوش احساسات می نماید.بعلاوه شخص بالغ از نظر عاطفی پیوسته دارای گنجایش شادی و تفریح است او از کار و تفریح هر دو لذت می برد.

6- از نظر فرد مک کینی: افرادی که از لحاظ عاطفی بالغ هستند دارای خصوصیات زیرند: مایل به غیر همجنس، درک نگرش و رفتار دیگران، میل به پذیرش نگرش ها و عادات دیگران و قابلیت تأخیر پاسخ های خود

7- از دید سئول: اگر رشد عاطفی فردی با انسبه کامل باشد قابلیت انطباق او بالاست، تمایلات بازگشتی او کم است و حساسیت های او در حداقل است. مرتباً برای نیل به تلفیق سالم احساس، تفکر و عمل می کوشد.

8- مورگان: یک نظر کارآمد درباره بلوغ عاطفی باید تمام حیطة فردیت، نیروها و توانایی لذت از این نیروها را در نظر بگیرد.

عاطفه چیست:

کودک در اوایل تولد خود 2 احساس بیشتر ندارد یکی احساس خوشحالی و دیگری ناراحتی که عکس العمل اولی خنده و دومی گریه است این احساس اولیه که لذت والم مقدماتی می باشد انفعال نیز گفته می شود ولی به مرور که سن افزایش یابد و کودک بتواند به تجزیه و تحلیل انگیزه ها پرداخته و در ذهن خود تغییراتی را به عمل آورد می بینم که یک انگیزه ممکن است انفعالات مختلفی به وجود آورد که ترکیب آن ها یک حالت بخصوصی به وجود می آورد که به آن عاطفه می گوییم از همین لحاظ است که گودیناف گفته است کسانیکه بتوانند در مقابل عواطف استقامت نموده و آن را کنترل نماید افرادی سعادتمند می باشند زیرا «گزل» عواطف بر استقامت شخص در مقابل حوادث و محرکهای اجتماعی می افزاید او می گوید تمام بدبختی ها ی بشری از بی انضباطی هیجانات و عواطف شدید آن حاصل می گردد هوش و دانش و استعداد در مقابل عواطف شدیدی اثر و قطره ای هستند در دریای عواطف. اگر شخص به بلوغ برسد به ندرت تسلیم هیجانات می شود و حرکات نامطبوعی ظاهر می سازد.

«جایگاه عاطفه در مغز از نظر زیستی»

آنتونیوراماسید معتقد است که عواطف در تصمیم گیری ها و رفتار اجتماعی ما نقشی مثبت دارند، و نیز اینکه بیمارانی که در ناحیه ونترومیدیال (قسمت پیشین قطعة پیشانی) دچار ضایعه شده باشند قادر به احساس عواطف نیستند و در نتیجه فاقد تصمیم گیری درست و رفتار اجتماعی معقول (که تا حدودی از معیارهای بلوغ عاطفی است) هستند. اگر نظریة راماسید درست باشد ممکن است لازم باشد که ما در تصورات و عقاید خود نسبت به ارادة آزاد مسئولیت اخلاقی وجدان اجتماعی و بسیاری از مسائل دیگر تجدید نظر کنیم.

همة این نتایج برگرفته از دو آزمایش است که دانشمندان و محققانی در مورد آسیب دیدگی مغز فردی که مغزش مورد صدمة یک میلة آهنی بر اثر انفجار شده بود و دیگری توموری که در مغز موری رشد کرده بود انجام شده و تحقیقات به عمل آمده این طور نشان می داد که افرادی که آسیبی در قسمتی از مغز خود داشتند دچار تغییر شخصیت و و خلق و خو شده بودند که با پیگیری و بررسی این دانشمندان مشخص شد که ناحیة مشخصی در مغز وجود دارد که آسیب دیدنش موجب تغییر عواطف می­شود.

«مراحل تشکیل هویت در جوانان دانشگاهی»

متخصصین عقیده دارند بحران هویت در نوجوانان دبیرستانی ناشی از مسائل جدی می باشد که آیا با گروه هم سن تطابق یابند یا قضاوت اخلاقی و ارزشهای شخصی را حفظ نمایند، به تغییرات جسمی خود چگونه بنگرند در نظام اجتماعی دبیرستان چه نقشی را به عهده گیرند در حالیکه جوانانی که دبیرستان را به اتمام رسانده اند مسائل هویت را در قالب نقشهای آتی اجتماعی، شغلی و ارزش می شناسد.

الگوی تحول روانی- اجتماعی

در الگوی تحول روانی- اجتماعی، اریک اریکسون و رابرت هویهورست بر نقش کلیدی و مهم توالی زمان وقوه رویدادهای زندگی به عنوان عوامل تعیین کننده تحول تأکید دارند. سازگاری بستگی به این دارد که افراد تکالیف مهمی را که در موقعیتهای مختلف زندگی تان مواجهه می شوند. با موفقیت پشت سر گذرانید. این تکالیف شامل کسب مهارتهای اجتماعی و شناختی است که البته ارزش آنها، به فرهنگ و جامعه ای که فرد در آن زندگی می کند بستگی دارد. اریکسون هشت مرحلة تحول روانی- اجتماعی را که شامل دوره زندگی است توصیف کرده :

مراحل تحول در نظریه اریکسون

مرحله

تکالیف تحولی

طفولیت

نوپا

اوایل کودکی

اواسط کودکی

نوجوانی

اوایل بزرگسالی

اواخر بزرگسالی

اعتماد در برابر عدم اعتماد- طفل نسبت به مراقبان خود دارای اعتمایابی اعتماد خواهد بود.

خود پیروی در برابر تردید- نوپا نسبت به توانایی های جدید خود احساس غرور و شک می کند.

ابتکار در برابر احساس گناه – کودک از خود ابتکار نشان می دهد یا می ترسد.

کارایی در برابر احساس حقارت – کودک مهارتهای جدید را فرا می گیرد و یا احساس حقارت می کند.

هویت یابی در برابر سر در گمی- نوجوان هویت قابل قبول خود را کسب می کند یا دچار سردرگمی می شود.

صمیمیت در برابر کناره جویی- جوانان به برقراری روابط نزدیک با دیگران می پردازند یا منزوی می شوند.

باروری، تمامیت در برابر نومیدی – شخص در پایان عمر از زندگی خود رضایت خاطر یا احساس عدم کامیابی دارد.

در هر هشت مرحله افراد با تکالیف متمایز، تعارضات و چالشهایی روبرو می شوند. آمادگی برای نشان دادن یک تکلیف خاص، به بالیدگی زیست شناختی و انگیزه شخص بستگی دارد. (اریکسون، 1963)

هویهورست(1972) تکلیف تحولی را به این صورت تعریف کرد که اگر فردی موضوع معینی را در زندگی با موفقیت پشت سر گذارد، شادکامی و موفقیت وی سبب پیروزی می شود و شکست سبب عدم شادکامی و تأثیر فرد توسط اجتماع شده و فرد با تکالیف بعدی نیز دچار مشکل می شود. اکثر تکالیف تحولی مانند خودبسندگی، هویت یابی بزرگسالی و یا اکتساب ارزشها، اختصاص به دوره خاصی از زندگی (نظیر نوجوانی) فرصتهای بهتری را برای کار روی این تکالیف فراهم می کند. هویهورست هشت تکلیف را که بیشتر نوجوانان باید قبل از بزرگسالی نشان دهند (اما احتمال دارد به طور کامل انجام ندهند) توصیف کرده است.

«تکالیف تحولی هویهورست برای نوجوانان»

- شکل گیری بالیدگی روابط با همسالان مذکر و مؤنث

- سازگاری نقش احتمالی زنانگی یا مردانگی

- وضع جسمانی مورد قبول شخص

- استقلال عاطفی از والدین یا سایر بزرگسالان

- آمادگی برای ازدواج و تشکیل خانواده

- آمادگی شخص برای اشتغال و تأمین نیازهای مالی خود

- کسب ارزشهایی که رفتار شخص را هدایت می کنند.

- برعهده گرفتن مسئولیتهای اجتماعی (هویهورست، 1972)

که هر کدام از این تکالیف فرعی هشتگانه در شکلی گیری هویت شخص نقش دارند.

نحوه چالش و انجام تکالیف ویژه ای که فرد با آنها روبرو می شود به عوامل گوناگونی نظیر :

جنس، فرهنگ، گروههای نژادی و موقعیتهایی که شخص در آن قرار می گیرد بستگی دارد. تکالیف ویژه زندگی شامل کسب نمرات مطلوب در آزمونها، راندن اتومبیل، ارتباط خوب با دیگران یا آموختن مواد درسی است.

تعدادی از تکالیف نظیر اکتساب مجموعه ای از ارزشها، در تعداد زیادی از نوجوانان که زمینه زندگی مشابهی ندارند ممکن است وجود داشته باشد. اما به طور کلی نوجوانان در فرهنگها، جوامع و یا نژادهای مختلف با تکالیف گوناگون و موضوع های متنوعی در زندگی.

رشد و تکامل هیجانی و عاطفی

انسانیت انسان عمدتاً با عواطفش شناخته می شود هر فرد عادی می داند که دارای عواطفی است و زندگی بدون عواطف، زندگی تیره و مکانیکی و بی رنگ خواهد بود. از طرف دیگر سلامت روانی و عقلی شخص به علامت روانی او بستگی دارد. زیرا نظر شخص نسبت به خودش، دیگران، اوضاع اجتماعی، وزندگی به طور کلی از چگونگی رشد و تکامل عواطف وی متأثر می شود. داوریهای هر فرد به کیفیت عواطف او بستگی دارد و شخصی که از رشد عالم هیجانی و عاطفی بهره مند نباشد هرگز فردی واقع بین، نیک اندیش، درست کردار نخواهد بود. در واقع زندگی سعادتمندانه با رشد سالم و طبیعی عواطف شخص رابطه مستقیم دارد.


بررسی تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه معصومین علیه السلام

سپاس فراوان آفریدگاری را سزا است که جهان هستی را همسان و هماهنگ با احتیاجات و نیازهای بشر سامان داده و با تدبیر حکیمانة خود آنرا پرورده است تحیات و درود نامحدود بر والاترین معلم و مربی انسان یعنی پیامبر گرامی اسلام (ص) که با مدد وحی الهی و کتاب آسمانی، بشریت را به صراط مستقیم و رهنمودهای درخشان فرهنگ و تمدن آشنا ساخته است، و همچنین بر امامان و پی
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 109 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 72
بررسی تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه معصومین علیه السلام

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول : 6

مقدمه 7 تعریف موضوع تحقیق 8

سؤالهای ویژه تحقیق 9

روش تحقیق 9

اهمیت و ارزش تحقیق 10

معنی لغوی تربیت 10

تربیت از نظر اصطلاحی 11

معنی تعلیم 11

معنی لغوی الگو 11

معنی اصطلاحی 11

فصل دوم 12

سابقة موضوع تحقیق 13

ضرورت و اهمیت تعلیم و تربیت 14

تعلیم و تربیت در اسلام 15

مهمترین مراکز تعلیم و تربیت 16

دین چیست؟ 17

ویژگیهای روش اسلامی 19

تعریف تربیت 20

ویژگیهای تعلیم و تربیت اسلامی 21

تفاوتهای فردی از نظر قرآن کریم 25

انواع وراثت 27

ویژگیهای رفاقت جوانان 31

مراحل تربیت 32

اهمیت تربیت کودک در خردسالی 33

پرورش ایمان و اخلاق 33

اهمیت رورش و تربیت اسلامی 34 احترام به شخصیت کودکان 35

نتایج کرامت و یا حقارت شخصیت 37

تحولات فرهنگ و تعلیم و تربیت 38

احتیاجات جامعه و تعلیم و تربیت 40

فلسفه اجتماعی و تعلیم و تربیت 41

تنبیه غیر بدنی 42

تشویق 46

نیاز کودکان به تحسین 49

آیا تربیت امکان پذیر نیست 50

روش الگویی 52

تربیت در گذشته 53

تعلیم و تربیت نوین 54

بازیابی فکری 55

اجتماعی ساختن محیط تربیتی 55

تحول تربیتی چگونه به وجود آمد؟ 56

پرورش اخلاقی 58

تربیت اجتماعی 59

نقش بازی در تربیت 60

مسؤولان تربیت و مسؤولیت سنگین آنها 61

عوامل مؤثر در تربیت و ضرورت هماهنگی بین آنها 62

فصل سوم 64

روش تحقیق 65

روش جمع آوری اطلاعات 65

فصل چهارم 66

یافته های تحقیق 67

فصل پنجم 68

پیشنهادها 69

فهرست منابع 70


مقدمه

سپاس فراوان آفریدگاری را سزا است که جهان هستی را همسان و هماهنگ با احتیاجات و نیازهای بشر سامان داده و با تدبیر حکیمانة خود آنرا پرورده است.

تحیات و درود نامحدود بر والاترین معلم و مربی انسان یعنی پیامبر گرامی اسلام (ص) که با مدد وحی الهی و کتاب آسمانی، بشریت را به صراط مستقیم و رهنمودهای درخشان فرهنگ و تمدن آشنا ساخته است، و همچنین بر امامان و پیشوایان راه حق که همواره اهتمام و عنایات خود را بر تعلیم و تربیت جامعة بشری مصروف داشته اند.

موضوع تعلیم و تربیت و روشهای آن ، مطلبی است که از دیر باز و زمانهای بسیار دور توجه بشر را به خود معطوف ساخته و در تمام عصرهای گوناگون زندگانی انسان ما از اهمیت والائی برخوردار بوده است.

علاوه بر پیامبران الهی که رسالت و مسئولیت تعلیم و تربیت جوامع بشری را بعهده گرفته بودند دانشمندان و اندیشمندان هرجامعه و ملتی همگام با آنان در این رهگذر می کوشیدند دانشمندان آن کتابها و رساله های فراوانی در این زمینه ساخته و پرداخته اند، و پیوسته کوششهای آنان هنوز در این زمینه به وضوح چشمگیری ادامه دارد. این ادعا گزافه گوئی نیست زیرا دانش و بینش بنیاد و اساس هرگونه اصلاح و زمینه برای پیشرفت هر جامعه ترقی خواه می باشد. تعلیم و تربیت است که می تواند این بینش و دانش را برای جامعه تضمین نموده و رسالت نشر علم و تقویت عقل و تهذیب نفوس مردم را بخوبی اداء نماید.

تعریف موضوع تحقیق

تحقیق در زمینه تعلیم و تربیت و روشهای آن در تاریخ تعلیم و تربیت انسان بخصوص جهان معاصر تازگی ندارد ولی با توجه به اهمیتی که روشها برای دستیابی به اهداف تعلیم و تربیت دارند الخصوص از این نظر دیدگاه معصومین علیه السلام عنوان این تحقیق است.

قسمت عمده ای از مشکلات اخلاقی بر اساس روشهای تربیتی نادرست و غیر اسلامی ایجاد می گردد . مطالعه تاریخ تعلیم و تربیت در اسلام نشان می دهد تربیت انسان متقی، مؤمن متعهد و خداجو بر اساس روشهای اصول الهی. اسلامی امکان پذیر است. در منابع معتبر اسلامی آیات و روایات بسیاری در زمینه های اصول و روشهای تربیتی اسلام آمده است.

هدفهای کلی و آرمانی تحقیق

اهداف کلی و آرمانی این تحقیق به دو قسمت تقسیم می شود، خود موضوع تحقیق و پیشنهادها. از آنجا که اهداف تعلیم و تربیت یک کشور باید با توجه به فلسفه اجتماعی مردم و ارزشهای مورد توافق یک جامعه تدوین شود، لذا در این تحقیق روشهای تعلیم و تربیت از دیدگاه معصومین مورد بررسی قرار گرفته که بینش اسلام و قرآن و بینش انبیاء الهی است. با توجه به اینکه روشهای تعلیم و تربیت برگرفته از قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام می باشد. این روشها در جوامع اسلامی مخصوصاً ایران مورد استفادة نهادهای آموزشی پرورشی قرار می گیرد. و از سویی الگوهای واقعی تعلیم و تربیت اسلامی ائمه معصومین می باشد که سعی در پژوهش و بررسی روشهای تعلیم و تربیت از دیدگاه معصومین ضروری می باشد.

سؤالهای ویژه تحقیق

1- نظر معصومین علیه السلام درباره شخصیت دادن و محّبت به کودکان و نوجوانان یک روش تربیتی چیست؟

2- اهمیت تربیت کودک در خردسالی از دیدگاه معصومین علیه السلام چیست؟

3- دیدگاه معصومین دربارة نقش خانواده در تربیت کودک چیست؟

4- آیا تربیت امکان پذیر نیست؟

روش تحقیق

از آنجا که این تحقیق سعی دارد، روشهای تعلیم و تربیت از دیدگاه معصومین علیه السلام در کتب منابع اصلی مورد بررسی قرار دهد و مشخص کند روشهای تربیتی معصومین برای هدایت و راهنمائی انسان به سوی خداوند متعال و سعادت دنیا و آخرت دارای جنبه کاربردی می باشد.

از آنجا که در این تحقیق سعی دارد ، روشهای تعلیم و تربیت از دیدگاه معصومین علیه السلام در کتب و منابع اصلی مورد بررسی قرار دهد و مشخص کند روشهای تربیتی معصومیت برای هدایت و راهنمائی انسان به سوی خداوند متعال و سعادت دنیا و آخرت دارای جنبه کاربردی می باشد.

اهمیت و ارزش تحقیق

از آنجا که منابع مهم تعلیم و تربیت اسلامی بعد از قرآن کریم و احادیث و روایات رسیده از ائمه معصومین علیهم السلام می باشد، و آثار این احادیث در تربیت مسلمانان بر هیچ فرد منضفی جای ابهام و تردید باقی نمی گذارد این تحقیق در نظر دارد که تعلیم و تربیت از دیدگاه معصومین (ع) را از کتب و منابع غنی اسلام مورد بررسی قرار دهد.

قسمت عمده ای از مشکلات اخلاقی بر اساس روشهای تربتی نادرست و غیر اسلامی ایجاد می گردد مطالعه تاریخ تعلیم و تربیت در اسلام نشان می دهد تربیت انسان متقی، مؤمن و متعهد و خداجو بر اساس روشهای اصول و الهی اسلامی امکان پذیر است. در منابع معتبر اسلامی آیات و روایات بسیاری در زمینه های اصول و روشهای اسلام آمده است.

تعریف واژه ها یا اصطلاحات تحقیق

معنی لغو تربیت

«این کلمه در زبان عربی از «ربی، یربی» به معنای تهذیب ، جهت دادن، تدبیر، و رهبری کردن و غذا دادن آمده است. و فضل نور با ، یربو» به معنی زیاد شدن و نمو کردن می باشد.[1]

تربیت از نظر اصطلاحی

«تربیت عبارت است از : پرورش دادن، یعنی استعدادهای درونی را که بالقوه در یک شئی موجود است به فعلیت در آوردن و پروردن. »[2]

معنی تعلیم :

«عبارت است از یاد دادن به طوری که نیروی فکری را پرورش و استقلال بدهد و قوة ابتکار او را زنده کند. [3]

معنی لغوی الگو

«روبر، مدل ، سرمشق، مقتدی ، اسوه، فدوه ، مثال ، نمونه»

معنی اصطلاحی

روش سرمشق گیری یا الگو برداری از رفتار دیگران از طریق مشاهدة رفتار آنان است.



سابقة موضوع تحقیق

در این فصل ابتدا تعریف دین تربیت ویژگیهای روش اسلامی تعلیم و تربیت

بعضی تعلیم و تربیت را انتقال معلومات و مهارتها می دانند. عده ای تصور می کنند تعلیم و تربیت یعنی تشکیل عادات و صفحات معین در فرد پاره ای تعلیم و تربیت را آشکار ساختن استعدادهای فرد می دانند. بین مربیان اشخاصی هستند که تصور می کنند تعلیم و تربیت یعنی آماده کردن فرد برای زندگی اجتماع معین و آشنا ساختن وی به آداب و رسوم و عقاید و افکار خاص بعضی از مربیان تعلیم و تربیت را عبارت از ایجاد و تأسیس محیط مساعد برای ارضای رغبتها و تمایلات شخصی فرد می دانند به نظر عده ا تعلیم و تربیت رهایی یافتن فرد از آداب و قیود اجتماعی و فراهم کردن وضع طبیعی برای اوست علاوه بر این تعاریف نظریات صحیح دربارة ماهیت تعلیم و تربیت گفته اند : تعلیم و تربیت راهنمای جنبه هایی مختلف رشد شخصیت فرد، یعنی جنبه بدنی جنبه عقلانی، جنبه عاطفی، جنبه اجتماعی ، جنبه دینی ، جنبه هنری و جنبه اخلاقی است . اما از دیدگاه اسلام تعلیم و تربیت عبارت از مجموعه ای اعمال یا تأثیرات عمدی و هدفدار یک انسان (مربی) بر انسان دیگر متربی ، بویژه عمل یا تأثیر فرد بالغ و مجرب بر کودک و نوجوان به منظور ایجاد صفات اخلاقی و علمی، یا مهارتهای حرفه ای به عبارت دیگری ؛ تعلیم و تربیت عبارت است از فراهم کردن زمینه ها و عوامل به فضلیت رساندن با شکوفا ساختن استعدادهای شخص در جهت رشد و تکامل اختیاری او به سوی هدفهای مطلوب و بر اساس برنامه ای سنجیده شده. [4]

ضرورت و اهمیت تعلیم و تربیت

نقش شگفت انگیز تعلیم و تربیت در زنذگی انسان و حتی حیوان، بر هیچ خردمندی پوشیده نیست و تاکنون هم ضرورت آن مورد تردید قرار نگرفته است چرا که تعلیم و تربیت صحیح می تواند فرد را به اوج ارزش ها برساند و اگر غلط افتد وی را به سقوط کشاند، زیرا آدمی در آغاز ولادتش فاقد علم و ادراک و تربیت و کمال است و به تدریج با تعلیم و تربیت مستقیم و غیر مستقیم استعدادهای بالقوة او به فعلیت می رسد و رشد و تکامل می یابد چنانکه قرآن مجید می فرماید : « والله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیئاَ و جعل لکم السمع و الابصار و الافیده لعلکم تشکرون».[5]

و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالی که هیچ نمی دانستید و برای شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد تا شکرگزار باشید.»

از این رو مکتب اسلام برای تربیت در تمام مراحل و مقاطع زندگی دستورهای ویژه ای داده است تا انسان از کودکی در کانون خانواده و در آغوش والدین ، معلم و فرهنگ محیط، تعلیم و تربیت مناسب و لازم را ببیند و برای مراحل عالیتر زندگی انسانی آماده شود و پرورش یابد.

بر اساس شکوفایی استعدادها و ارزش های والای انسانی مبتنی بر تعلیم و تربیت است و انسان شدن انسان و وصولش به کمال نهایی همه مرهون تعلیم و تربیت صحیح است.

تعلیم و تربیت در اسلام

نخستین حرکت در مسیر تعلیم و تربیت اسلامی با پیغمبر اکرم (ص) بوده است پیغمبر اسلام ضمن انجام رسالت و دعوت به دین جدید، همچنین رهبر و رئیس حکومت، مربی و معلم با نفوذ نیز بود. زیرا در آسنانه قرن هفتم میلادی اختر تعلیم و تربیت به گونة دیگری رقم خورد اولین آیات وحی بر پیامبر گرامی اسلام (ص) نازل گردید و با خطاب مبارک «اقراء و ربک الاکرم الذی علم بالقلم ، علم الانسان ما لم یعلم[6]، تعلیم و تربیت منشاء الهی یافت و به تعبیر برخی از عالمان و اندیشمندان اسلامی از اشرف ضاعات عالم شد. [7]

در همین آیات اولیه به عنوان نخستین سند مدون تعلیم و تربیت اسلامی بر دو عنصر بنیاد دین تعلیم و تربیت یعنی کسب دانش و از یک سو تعالی انسانی از سوی دیگر تأکید می شود.

روش تعلیم و تربیت در ایران بعد از اسلام

پس از ظهور نهضت اسلامی یعنی از عهد پیشوای اسلام و خلفای راشدین تا قرن دوم و سوم هجری مهمترین مرکز تجمع و تعلیم و تربیت مسلمانان «مسجد» بود در ایران نیز در غالب بلاد مهم نظیر بخارا، نیشابور و بلخ و غیره مساجد بزرگی وجود داشت که در آن جا مدرسان بزرگ به کار تعلیم و تربیت مشغول بوده اند غیر از مساجد که قرنها مرکز تعلیم و تربیت مسلمانان بود از قرن چهارم به بعد ایرانیان برای تعلیم و دانش ها و علوم معموله عصر خویش، به تأسیس مدارس جدیدی مبادرت کردن، در شاهنامه فردوسی در موارد مختلف از لغت فرهنگ و فرهنگیان و روش تعلیم و تربیت کودکان سخن به میان آمده است.

مهمترین مراکز تعلیم و تربیت :

در آغاز نهضت اسلامی برخلاف روزگار ما، برای تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان دانشجو و طلاب، محل و ساختمان مخصوصی آماده و مهیا نمی کردند، بلکه چون تعلیم و تربیت ریشه و بنیان مذهبی داشت را داوطلبان علوم دینی در مساجد، محفلها و حلقاتی تشکیل می دادند و اوقات تعلیم و موقعی بود که مردم از عبادت فارغ شده رو به مسجد نیاز نداشتند هر استادی به ستونی تکیه می زد یا در گوشه ای رواق می نشست و تعمین گرد او حلقه می زدند. برای تعلیم الفباء و کلام ا... در عده ای از مساجد مکتب بر پا می شد. شرط ورود به مکتب فقط این بود که کودک از عهده شست و شو و طهارت خود برآید بنابراین معمولاً پنج تا شش سالگی طفل را به مکتب می گذاشتند. بعضی از مکاتب در خانة مکتب دار و برخی در دکانها تشکیل می شد. [8]

دین چیست؟

در قاموس و فرهنگهای عربی دین و مشتقات آن به مفاهیم مختلفی از قبیل اعتقاد، قهر، حکم و داوری، سیاست و تدبیرها محاسبه، خلق و عادت، مجازات، طاعت، خضوع و جز آنها معنی شده است که همة آنها با مفهوم دیانت در محاورات و مکالمات امروزة ما مرادف می باشد، در قرآن نیز دین به معنی شریعت و آئین و جز ایر و حساب و جز آنها به کار رفته است، چنانکه کلمة دین در آیة «اِن الدین عندا… لاسلام» به معنی شریعت است، و در آیة «مالک یوم الدین» به معنی حساب و جزاء می باشد.

بشر در هر عصری به این نیازمند است :

یکی از نکاتیکه قرآن در این مورد بدان اشاره کرده است آیه «فاقم وجهک للدین حنیفاً فطره ا… التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق ا… ذللک الدین القیم و لکن اکر الناس لایعلمون»

خداوند در این آیه یادآوری می کند : دین ، هماهنگ با فطرت و طبیعت انسانی و بنابراین همیشه بصورت یک احتیاج قطعی و ضروری بشر، خودنمائی می کند.

تربیت و اقسام آن

تربیت عبارت از پرورش کودک در تمام نواحی وجود او است. جهات وجودی یک کودک، متعدد است. و بنابراین تربیت و پرورش برحسب این جهات مختلف خواهد بود.

1- پرورش بدنی :

برای آنکه کودک سالم و نیرومند باشد و بتواند در مقابل بیماریها مقاومت نماید.

2- پرورش عقلی :

تا سطح تفکر و ادراک کودک بالا رفته و نسبت به اشیاء و امور دارای رأی صحیح و نظر عمیق، و توانائی بر استدلال منطقی شود.

3- پرورش اخلاقی :

وقتی افراد یک جامعه – از نظر جسم و روح و عقل – سالم باشند، آن جامعه مترقی، و از انحراف مصون خواهد بود. وظیفه تربیت این است که سلامتی در این افراد را حفظ نموده و وجدان آنها را برای آنکه دارای احساس و شعور دقیق و رقیق گردند تغذیه کند. و میان فرد و محیط هماهنگی و تناسب ایجاد نماید.

عوامل تربیت

خانه یا خانواده مدرسه به جمعیت های دینی و اخلاقی عوامل پیش بینی نشده.

تربیت عقل

در تعلیمات اسلامی برای پرورش عقل، اسلوب های خاصی رعایت شده است ، اولاً باید گفت: خداوند در قرآن مجید می فرماید

و پیروی مکن از آنچه به آن علم و یقین نداری هر گوش و چشم و دل (عقل) همة آنها مستقل اداء وظایف خود می باشند.

محیط تربیت

محیط مساوی به محیط معنوی محیط خانه و خانواده محیط رفاقت و معاشرت محیط مدرسه اهمیت تربیت اخلاقی

اخلاق از دین ریشه می گیرد.

دین و اخلاق دو حقیقتی هستند که در دریافت اسلامی و سایر ادیان دیگر از هم جدائی ندارد. اسلام منطق خود را در مسایل اخلاقی گسترش داده و از بنیادهای اخلاقی برای رفتار انسانی و انگیزه های آن بحث کرده است.

ویژگیهای روش اسلامی

طریقة اسلام برای تربیت عبارتست از رسیدگی همه جانبة سرشت و آفرینش بشر که هیچ چیز را در این میان به جای نگذاشته از هیچ چیز غفلت نمی کند. هم بر تربیت جسمش می پردازد هم عقل و هم روانش، هم شامل زندگانی معنوی اوست و هم حیات مادی، و بالاخره سرتاسر فعالیتهای او را در بر می گیرد . تمام وجود بشر را آنطور که هست و آنچنانکه خدا آفریده مورد توجه قرار می دهد. با همان سرشتی که از ابتدا خدا آفریده است. هیچ جزئی از آن را مورد غفلت قرار نمی دهد، و اگر استعدادی در ترکیب اصیل آن نباشد بر او تحمیل نمی کند.

روش عبادت

از بارزترین خصوصیات روش اسلامی، روش عبادت است، ولی عبادت در اینجا احتیاج به توضیح دارد. باید دانست که عبارت منحصر به آداب و رسوم تعبدی معروف مانند نماز و روزه و زکات. نیست بلکه دارای معنی بسیار عمیق تر و شامل تری است، و آن عبارتست از پیوند همیشگی با خدا سراسر روش تربیتی در حقیقت همان پیوند است همة فروع و شعبه های تربیت از آن سرچشمه گرفته بازگشت همة آنها هم در پایان کار به سوی آنست.

تعریف تربیت

تربیت عبارتست از فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت مطلوب.

تعریف تعلیم

تعلیم عبارتست از فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای اینکه متعلم دانشی را واجد شود.

اهمیت تربیت از نظر پیشوایان اسلام

پیشوایان گرامی اسلام (ع) از همان ابتدا مسأله (تربیت و هدایت) مردم را در رأس برنامه های خود قرار می دادند.

معاویه بن عمار گوید : به امام صادق (ع) عرض کردن شخصی حدیث شما را نقل می کند بصورتی که در میان مردم پخش می شود و در نتیجه آن دلهای مردم و خصوصاً شیعیان شما آرامش و قدرتی می گیرد، در حالیکه ممکن است عابدی از شیعیان شما چنین حرکتی را نداشته باشد، کدام افضل است؟

امام صادق (علیه السلام) در جواب فرمود : « کسی که حدیث ما را نقل می کند تا دلهای شیعیان و سایر مردم از آن قدرتی بگیرد، مقامش از هزار عباد بالاتر است.»

اهمیت تعلیم از دیدگاه معصومین (ع)

پیرامون اهمیت «تعلیم » و مقام والای معلم، در سیرة معصومین (ع) و سخنان ایشان وی می گردد.

ویژگیهای تعلیم و تربیت اسلامی

1- تزکیه و اصلاح خویش 2- هدایت و حفاظت از دیگران 3- خدا را برخود و بر جزء جزء رفتار خویش ناظر داشتن 4- اولویت حیات اخروی در عین تأمین حیات دنیوی 5- جامعیت و شمول 6- اختصاصی نبودن تحصیل علم 7- تحصیل علم در هر زمان و مکان 8- اشتمال بر علم و عقل و تجربه 9- جهانی و جاودانی بودن 10- قابلیت تحقیق و اجرا

اهداف تعلیم و تربیت اسلامی

ضرورت و نقش هدفها

برای شروع هر کاری، قبل از هر چیز باید اهداف آن کار مشخص باشد و دقیقاً بدانیم که هدف ما از انجام آن کار چیست تا از وسائل و راهها و روشهائی در انجام آن کار استفاده کنیم که در جهت تحقق اهداف مورد نظر باشد. اگر بخواهیم قسمتی از بدن یک انسان را اجرا می کنیم ابتدا باید هدف از جراحی را مشخص کنیم تا برای نیل به آن با ایجاد شرایط لازم، از وسائل و ابزار جراحی به طریق استفاده نمائیم که هدف مورد نظر تأمین گردد.

تعلیم و تربیت نیز چنین است. برای آنکه تربیت خویش را آغاز کنیم ما ابتدا باید مطالب فراوانی جلب نظر می کند که در این مختصر به ذکر چند نمونه از آنها اکتفا می کنیم. ذکر همین خلاصه، حاکی از جایگاه رفیع معلم و اهمیت «تعلیم»از دیدگاه اسلام است.

امام حسین (ع) به ابوعبد الرحمن سلمی که معلم قرآن بود و به یکی از فرزندان آن حضرت سورة حمد را یاد داده بود، هدایای فراوانی عطا فرمود و هنگامی که مردم با تعجب گفتند که این معلم در خور چنین هدایائی نبود، حضرت جمله ای فرمود که ارزش این جمله به مراتب بیشتر از آن جوائز بود و مقام چنین معلمی را بیشتر تثبیت می کرد و فرمود :

«آنچه را که من در مقابل این تعلیم و آموختن تقدیم داشتم کجا و آنچه را که او به کودک من عطا کرده است کجا.»

رسول گرامی اسلام (ص) در اهمیت «تعلیم» می فرماید :

«هیچ صدقه و بخششی از لحاظ میزان پاداش و بازدة معنوی نمی تواند با نشر و تعلیم علم، برابری کند.»

همچنین فرمود: « هرگونه هدیه و ارمغانی که یک فرد مسلمان به برادر دینی خود اهدا می کند، برتر و والاتر از سخن حکمت آمیز نیست، سخنی که خداوند از رهگذر آن بر مراتب هدایت آن برادر ایمانی افزوده و از گمراهی او جلوگیری می کند.»

امام صادق فرمود :

اگر کسی راه و رسم خیر و نیکی را به شخصی تعلیم دهد هم وزن پاداش کار نیک او، اجر و پاداشی عاید هدف از تربیت او را مشخص نمائیم. بدانیم چگونه انسانی می خواهیم بپروریم و بر فرض که تربیت مؤثر واقع شد در او چه تغییری حاصل می شود؟ تا با توجه به این هدفها ، برنامة همه جانبه و هماهنگی طرح ریزی کرده و با روش مطلوب به اجرای آن بپردازیم.


1- حسن ادیب، علی محمد، 1363 ( صفحه 4)

2- مطهری ، مرتضی، 1372 ( صفحه 56)

3- مطهری، مرتضی 1369 (صفحه 60)

1- دفتر همکاری، حوزه و دانشگاه، 1372، (صفحه 366).

2- قران مجید، سورة نحل آیه 78

1- قرآن مجید ، سوره علق ، آیه 2 – 6.

2- طوسی، خواجه نصیر الدین صفحات 106 – 108 .

1- مجتبی سید محمد باقر، 1373 ( صفحه 31)


بررسی تاثیرات آلودگی محیط زیست بر رفتار

ابتدا فلزات سنگین، که یکی ازمهم ترین آلاینده های زیست محیطی محسوب می شوند، معرفی شده و سپس به بررسی تاثیرات سرب به عنوان یکی ازفراوانترین وسمی ترین فلزات سنگین برروی رفتار کودکان وهمچنین رفتارهای ضد اجتماعی پسران جوان بررسی شده است نتیجه این بررسی ها نشان می دهد که درکودکانی که درمعرض تماس با سرب قرارمی گیرند، کاهش ضریب هوشی، ناتوانیهای گفتاری، کا
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 120 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 76
بررسی تاثیرات آلودگی محیط زیست بر رفتار

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست

فصل اول:کلیات

1-1 مقدمه 2

1-2 مفهوم آلودگی 4

فصل دوم: آلودگی هوا

2-1 آلودگی هوا 6

2-2 فلزات سنگین 7

2-2-1 اثر سرب بر رفتار کودکان 8

2-2-2 اثر سرب دربروزرفتارهای ضد اجتماعی پسران 11

2-3 تاثیر دود سیگاردرسلامت رفتاروروان 13

2-3-1 رایطه ی سیگار کشیدن مادرباردارومشکلات رفتاری کودکان 15

2-4 پلی کلرید بی فنیل 19

2-5 تاثیر سرب و پلی کلرید بی فنیل بررفتار رت ها 22

2-6 تاثیر آلودگی سموم بر رفتار 23

2-6-1 تاثیرات عصبی – رفتاری متیل مرکوری بر نوزادان و حیوانات 28

2-7 تاثیر گاز خردل بر جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی 30

2-8 تاثیر آلودگی هوا بر رفتار حشرات انگل گیاهی 33

2-9 عوامل مختلف اکولوژیکی متاثراز آلودگی هوا و تاثیرآن برانسان 34

فصل سوم: آلودگی صوتی

3-1 آلودگی صوتی 36

3-2 تاثیرات روانی و رفتاری آلودگی صوتی 39

3-3 سرو صدای محیط کار 41

3-4 تاثیر سروصدای بخش NICU بر نوزادان 43

3-5 تاثیر صداهای زیر آب بر پستانداران دریایی 45

3-5-1 آلودگی صوتی آب ورفتار خودکشی دلفین ها 48

فصل چهارم: آلودگی آب

4-1 آلودگی آب 51

4-2 تاثیر حلال های شیمیایی در سلامت رفتار 52

4-2-1 اثر رفتاری استات سرب در سیاه ماهی قنات 54

4-2-2 تاثیر رفتاری مس بر موجودات آبزی 55

فصل پنجم: آلودگی نوری

5-1 آلودگی نوری 58

5-2 اثر بر انسان 60

5-3 اثر برحیوانات 60

5-4 اثر بر گیاهان 61

نتیجه گیری 62

چکیده

درفصل اول مقدمه ای جهت آشنایی با اهداف این تحقیق آورده شده، وسپس مفهوم آلودگی بیان گردیده است.

درفصل دوم، آلودگی هوا وبرخی آلاینده های موجود درهوای آلوده، ازنظرتاثیرشان برسلامت رفتارو روان مورد بررسی قرارمی گیرد.

ابتدا فلزات سنگین، که یکی ازمهم ترین آلاینده های زیست محیطی محسوب می شوند، معرفی شده و سپس به بررسی تاثیرات سرب به عنوان یکی ازفراوانترین وسمی ترین فلزات سنگین برروی رفتار کودکان وهمچنین رفتارهای ضد اجتماعی پسران جوان بررسی شده است. نتیجه این بررسی ها نشان می دهد که درکودکانی که درمعرض تماس با سرب قرارمی گیرند، کاهش ضریب هوشی، ناتوانیهای گفتاری، کاهش حافظه کوتاه مدت، کاهش سرعت عکس العمل ها، بیش فعالی، تحریک پذیری زیاد و سایررفتارهای منفی را می توان مشاهده کرد. همچنین براساس این تحقیقات، رفتارهای ضد اجتماعی در پسرانی که نسبت به پسران دیگر بیشتر درتماس با این آلاینده بودند، افزایش بیشتری را نشان می دهد.

ازآنجا که مواد موجود درسیگارمی توانند باعث آلودگی هوا شده وازاین جهت سلامت جسم و روان را تهدید می کنند، بحثی درمورداثرات سیگارکشیدن مادران دردوران بارداری برروی سلامت رفتارهای کودکان آنها بیان شده است، که نشان می دهد کودکانی که مادران آنها دردوران بارداری مصرف زیاد سیگارداشته اند،کودکانشان دچاراختلالات رفتاری بیشتروتمایلشان برای ارتکاب اعمال مجرمانه وضد اجتماعی ، بیش ازسایرکودکان می باشد. البته این نتایج را نمی توان به تمام این کودکان تعمیم داد.

پلی کلرید بی فنیل (PCB ) یکی دیگر ازآلاینده های زیست محیطی محسوب می شود که نقش آن در رفتارکودکان وهمچنین تاثیرات آن همراه با سرب بررفتار رت ها مورد توجه قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد، کودکان آلوده شده با (PCB) دچارمشکلات حرکتی، گفتاری،اختلالات شخصیتی، ونیز کاهش حافظه خواهند بود.علاوه براین بررسی این ماده به همراه سرب برروی رتها و نوزادان نارس نشان می دهد، تاثیرات این دوماده بربدن بسیارمشابه هم بوده واحتمال می رود، مواد موجود دراین دو ترکیب از طریق فرایندهای مشابهی تاثیرات خود را اعمال می کنند.

یکی از آلاینده های دوران جنگ تحمیلی، گازخردل بود که با گذشت زمان نسبتا طولانی ازآن دوران همچنان تاثیرات مخرب آن بر جانبازان شیمیایی باقی مانده است، که در این فصل مختصری درمورد این تاثیرات ازجنبه روانی ورفتاری صحبت شده است. با انجام آزمایشاتی که برروی جانبازان جنگ تحمیلی صورت گرفته است، مشخص شده است که آن دسته ازجانبازان که با گازهای سمی که به طور عمده گازخردل می باشد مسموم شده اند، نسبت به دیگرجانبازان دچاراختلالات روانی و رفتاری مانند اختلالات اضطرابی،افسردگی و کاهش کیفیت بیشتری درزندگی روزمره خود می باشند.

بعد ازبحث آلاینده ها به بحث درباره سموم پرداخته شده است ومتیل مرکوری(MeHg) به عنوان یکی ازاین سموم معرفی و تاثیرات عصبی- رفتاری آن برنوزادان و حیوانات گفته خواهد شد. مطالعات بر روی اثراین ماده برانسان وحیوان نشان می دهد، متیل مرکوری به عنوان یکی ازخطرناکترین آلاینده های موجود در محیط زیست می تواند سبب بروزمشکلات حسی – رفتاری وعقب ماندگیهای ذهنی در کودکان شود. ازاثرات دیگر آن می توان کاهش وزن زمان تولد را نام برد.

درپایان این فصل، تاثیرات آلودگی هوا برحشرات انگل گیاهی مورد بررسی قرارگرفته است.حشرات انگل گیاهی برای گیاهان آفت به عنوان یک کنترل کننده بیولوژیکی حائزاهمیت می باشند، اما آلاینده های موجود درهوا به خصوص اوزون باعث کاهش رفتارهای انگلی دراین حشرات شده، و در نهایت باعث کاهش مبارزه طبیعی با گیاهان آفت خواهد شد.

درفصل سوم به بررسی آلودگی صوتی، به عنوان یکی ازشایعترین آلودگیهای زیست محیطی خواهیم پرداخت. بعدازتعریف آلودگی صوتی ، آلودگی صوتی محل کار وتاثیر آن برکارکنان این مکانها مورد بررسی قرار خواهد گرفت. افرادی که درمکان های پرسروصدا مانند برخی ازکارخانجات مشغول به کارمی باشند، با خطر کاهش شنوایی غیر قابل جبران روبرو خواهند بود. علاوه براین بسیاری ازاین افراد دربرخوردهای روزمره خود با دیگران دچارمشکل می باشند. درواقع آلودگی صوتی با تاثیر بر روان وکاهش سلامت روانی، سلامت رفتاری این افراد را نیزدچاراشکال می کند.

یکی ازمکان های حساس به سروصدا بخش مراقبت های ویژه نوزادان می باشد،بنابراین دراین فصل سعی شده است تاثیرات آلودگی صوتی دراین بخش، برروی نوزادان مورد ازریابی قرارگیرد. باتوجه توجه به این نکته که شنوایی انسان در بدو تولد کامل است، نوزادان قادرخواهند بود صداهای اطراف خود را شنیده ونسبت به آن واکنش نشان دهند. بنابراین هرگونه آلودگی صوتی دراین بخش،می توانند باعث ایجاد تنش درنوزادان شود.

اثرات مخرب آلودگی صوتی تنها شامل انسان ها نمی شود، بلکه حیوانات و دیگرموجودات نیزازاین تاثیرات درامان نیستند. بنابراین تاثیرصداهای زیرآب بررفتار پستانداران دریایی وبه عنوان نمونه بر رفتاردلفین ها مورد بررسی قرارگرفته است. موجودات زیرآب ها می توانند امواج صوتی که به عمق آب می روند را دریافت کنند. بسیاری ازاین صداها برای این موجودات آزاردهنده بوده و باعث بروز واکنشهای متفاوتی درآن ها خواهد شد. یکی ازپستانداران آبزی دلفین ها می باشند که با آزمایشاتی که در رابطه با رفتار خودکشی آنها صورت گرفته است، مشخص شده که عامل اصلی این رفتار، آلودگی صوتی موجود درآبها می باشد.

درفصل چهارم، آلودگی آب ها وآلاینده هایی که موجب آلودگی آب می شوند، مورد بررسی قرارگرفته است.

با صنعتی شدن شهرها و گسترش کارخانجات این تهدید بیشترشده است. حلال های شیمیایی که توسط انسان ساخته می شوند، درصورت ورود به آبها باعث آلودگی آن ها خواهند شد، بنابراین دراین فصل به بررسی تاثیر این مواد بررفتارپرداخته شده است.

سپس تاثیرات استات سرب برسیاه ماهی قنات وتاثیرات مس برموجودات آبزی، به عنوان دومورد از آلاینده های آب بیان شده است. تاثیر استات سرب برسیاه ماهی قتات نشان داد که غلظت مشخصی ازاین ماده باعث رفتارهای غیرنرمال مانند چرخشهای سریع وبی تابی دراین موجود خواهد شد.

درمورد آلودگی آب با مس و بررسی دو رفتارشناگری ونورگرایی درگونه پلانکتونی به نام Nauplii Barnacl این نتیجه به دست آمد که غلظت مس بیش ازحد مجازبراین دو رفتاراثرات منفی و مخربی خواهد گذاشت.

درفصل پنجم آلودگی نوری مورد بررسی قرار گرفته است. این آلودگی نسبت به دیگر آلودگیها تقریبا ناشناخته مانده و به آن توجه کافی نشده است. در این فصل اثر این آلودگی برانسان، حیوانات وگیاهان بیان شده است.درمورد انسان این تاثیرات به صورت به هم خوردن ساعت بیولوژیک بدن و درنتیجه تغییرات مختلفی که درچرخه های خواب و بیداری و تنظیم حرارت بدن و... اتفاق می افتد خواهد بود

حیوانات براثراین آلودگی قوه جهت یابی خود را ازدست خواهند داد و در پیدا کردن مسیردچارمشکل خواهند شد وگاهی براثربرخورد با موانع احتمال کشته شدنشان وجود دارد.

فصل اول

کلیات

مقدمه

مفهوم آلودگی

1-1مقدمه

درقرن اخیربا پیشرفت تکنولوژی و توسعه ی فناوری، ساخت ابزارآلات گوناگونی که به ارتباط موثروسهل الوصول ترانسان ها و برطرف کردن بسیاری ازنیازهای آنان منجرگردیده ، ازیک طرف نوید زندگی راحت تررا داده است واز طرفی استفاده بیش ازاندازه ویا غیرصحیح ازاین ابزارآلات پیامدهای مخربی برای انسان ومحیط زیست او به همراه داشته است.

یک مثال روشن دراین زمینه ،رشدروزافزون وسایط نقلیه شهری است که ازطرفی باعث گردیده رفت وآمد انسانها درشهرهای بزرگ راحت ترگردد، وازطرفی بسیاری ازآلودگی ها، ازجمله آلودگی هوا و آلودگی صوتی وبه دنبال آن بسیاری ازناراحتی های جسمی وروحی راایجاد کرده است.لطمات روحی روانی وحتی جسمانی می تواند دررفتارهای انسان نیز تاثیر گذارباشد ونحوه ارتباط اورا با دیگران وبا محیط اطرافش تحت تاثیر قرار دهد.

البته نباید ازاین نکته غافل شد که اثرات منفی آلودگیها فقط گریبان انسان رانخواهد گرفت، بلکه میتواند روی تمام اکوسیستم های طبیعی که قطعا بی ارتباط با هم نخواهند بود، تاثیرات مخرب خود را اعمال کند. هیچکس نمی تواند این حقیقت راانکار کند که آلودگی آبها چه تاثیرات مخربی رابرزندگی آبزیان خواهد داشت وانسان هم که ازاین منابع استفاده می کند از تاثیرات مخرب آن درامان نخواهد ماند.

البته شاید به آن اندازه که به تحقیقات مختلف درزمینه تاثیرات جسمانی آلودگیها پرداخته شده در زمینه تاثیرات رفتاری آن کوتاهی شده باشد. چه بسا بسیاری ازافراد، نمی توانند بین دو پدیده آلودگی ورفتارارتباط برقرار کنند.

بنابراین دراین تحقیق سعی شده است که تا حدامکان به بررسی تاثیرات این آلودگی ها برروان ورفتار انسانها دیگرموجودات پرداخته شود .

البته لازم است قبل ازاینکه این ارتباط توسط تحقیقاتی که صورت گرفته است مشخص گردد، یک تعریف کلی ازآلودگی وانواع آن ارائه شود تا درک درست تری نسبت به این مسئله بدست آید.

لازم به توضیح است که جمع آوری اطلاعات،به اجبارازسایتهای مختلف که به ارتباط این دوپدیده مهم زیست محیطی و بهداشتی توجه کرده ، استفاده گردیده است.


1-2مفهوم آلودگی

آلودگی عبارت است ازهرگونه تغییردرویژگیهای اجزاء متشکل منابع و حیات موجودات زنده بطوری طوری که استفاده ی پیشین ازآنها ناممکن گردد (دبیری،1379 ).

آلودگی به وسیله ی فعالتیهای انسان ایجاد می شود و مستقیم یا غیرمستقیم منافع وحیات موجودات زنده را به مخاطره می اندازد. آلودگی، باعث آسیب به اکوسیستم های خشکی ، آبی، هوا وهمچنین عملکرد طبیعی آنها خواهد شد.آلاینده های زیستی بسیارگوناگون بوده وساخته دست بشرمی باشند که دراشکال مختلف وجود داشته ومی توانند برجنبه های مختلف زندگی تاثیرگذارباشند.درواقع انسان به دست خود موجبات نابودی خویش را فراهم می کند.

این آلاینده ها مستقیم یا غیر مستقیم بر سلامت وکیفیت زندگی انسان تاثیرگذارمی باشند وهمین طورکه گفته شد دراشکال مختلف وجود خواهند داشت.

  • آلودگی هوا
  • آلودگی صوتی
  • آلودگی آب
  • آلودگی نوری
  • آلودگی صنعتی
  • · آلودگی خاک

سعی شده است چهار مورد نخست ازاین آلودگی ها تعریف وتاثیرآنها بر رفتارشرح داده شود.


فصل دوم

آلودگی هوا

آلودگی هوا

فلزات سنگین

اثرات دود سیگار بر رفتار

اثرات PCB

اثرات سموم بر رفتار

اثرات گاز خردل

اثرات آلودگی هوا برحشرات انگل گیاهی

اثر عوامل اکولوژیکی متاثر ازآلودگی هوا

2- 1 آلودگی هوا

هوا چیست؟ هوا مخلوطی ازگازهاست که هریک قشرنسبتا نازکی را دراطراف زمین به وجود آورده اند وبه کار برده می شوند می باشد(دبیری،1379 ).

اجزاء اصلی هوا: نیتروژن، اکسیژن، آرگون، دی اکسید کربن، نئون،هلیوم ،متان،گزنون، هیدروژن، کریپتون، آرنون ،نیتروس اکسید ،آمونیاک، دی اکسید نیتروژن، مونواکسید نیتروژن، دی اکسید گوگرد سولفید هیدروژن واجزاء فرعی می باشند(دبیری،1379 ).

هوای آلوده : اضافه شدن هرماده ای که تا حدی، خواص فیزیکی وشیمیایی هوا راتغییر می دهد، به این مواد آلاینده گفته می شود(دبیری،1379).

براین اساس هرنوع ماده ای که طبیعی یا مصنوعی بتواند ازهوا بدست آید، به عنوان آلوده کننده طبقه بندی می شود که ممکن است مایع ، جامد ، گاز،یا مخلوطی ازاین ها باشد.

انواع آلوده کننده ها: مونواکسید کربن، اکسیدهای نیتروژن،هیدروکربنها ،اکسیدهای سولفور(SOx) وذرات معلق (دبیری،1379).

منابع آلوده کننده : نقل وانتقالات ، احتراق ، فرایندهای صنعتی، زباله های جامد و مواد متفرقه (دبیری،1379).

فلزات سنگین ، سموم موجود درطبیعت و دود سیگار،ازجمله آلاینده های زیست محیطی می باشند که تاثیر آنها بررفتارانسان و سایرموجودات دراین جا بررسی خواهد گردید.

2-2 فلزات سنگین

درجوامع صنعتی،گریزی ازمواد شیمیایی و فلزات سمی نیست.علاوه برخطرهای زیادی که این مواد درخانه وبیرون ازخانه دارد، بسیاری ازشغل ها مستلزم قرار گرفتن درمعرض این آلاینده ها می باشد

فلزات سنگین به صورت فلزی هیچ نقشی دربدن ندارند ومی توانند بسیارسمی باشند.

این فلزات ممکن است درمحیط رها شوند. درهوا ،آب آشامیدنی ،غذا و یا درتعداد معدودی ازتولیدات شیمیایی توسط انسان می توان آنها را یافت.

راههای متعددی برای ورود این فلزات به داخل بدن وجود دارد. این فلزات ازطریق تنفس یا همراه با غذا ویا جذب ازطریق پوست وارد بدن می شود،که اگربا سرعتی بیش ازسرعت مکانیسمهای سم زدایی بدن درداخل بافتها تجمع یابند، به مرورزمان اثرات سمیت خود را دربدن آشکار می کنند.

باید توجه داشت که برای ایجاد مسمومیت لزوما وجود غلظت های بسیاربالا الزامی نیست. همانطوری که فلزات سمی دربافت های بدن تجمع می یابند،بعدازمدتی به سطوح غلظتی سمی خود می رسند،این حالت زمانی به هشدار تبدیل می شود که بدانیم فلزات سنگین دربدن چه می کنند.

تحقیقاتی که روی اثرات فلزات سنگین انجام شده است، تاکید می کند که این مواد می توانند به صورت مستقیم با مختل کردن عوامل مغزی وعصبی،بررفتارتاثیربگذارند. درواقع تاثیرآنها برموادانتقال دهنده ( نورو ترانسمیتر) خواهدبود که عملشان انتقال پیام های سلولی بخشهای مختلف بدن وتغییردرعملکرد فرایندهای مختلف متابولیکی درداخل بدن خواهد بود.

یکی ازسیستم های مهمی که نقش بسیاری درکنترل رفتارها خواهد داشت، سیستم هورمونی غدد درون ریزبدن می باشد. فلزات سنگین با اثربراین سیستم وبا مختل کردن عملکرد آن، تغییردررفتاررا باعث می شود. درنهایت می توان فلزات سنگین را این گونه معرفی کرد : فلزات سنگین عناصرکم مقداری هستند که دانسیته آنها درنهایت 5 برابرآب می باشد. بنابراین آنها عناصرپایداری هستند، به این معنی که بدن قادر نخواهد بود که آن ها را تجزیه کند.

ازجمله این عناصرمی توان سرب، جیوه ،آرسنیک ،کادمیوم و.... را نام برد .

2-2-1 اثر سرب بر رفتار کودکان

موضوعی که امروزه توجه زیادی را به خود معطوف کرده است ، اثربالقوه تماس زیاد با سرب و اثربرسیستم عصبی- رفتاری کودکان می باشد. نتایج می دهد که تماس زیاد با این آلاینده ی محیط زیست موجب کاهش ضریب هوشی، کاهش درحافظه ی کوتاه مدت، ناتوانی های گفتار، کاهش مهارت های حرکتی ظریف وهمچنین کاهش سرعت عکس العمل ها وکاهش میزان هماهنگی چشم با دست خواهد شد.همچنین تحقیقات اپیدمیولوژیکی نیزبرای تعیین رابطه ی سطح سرب خون ورفتاردردوران کودکی ونوزادی صورت گرفته است.

مطالعات مختلفی که درآن ارتباط ضریب هوشی کودکان (IQ) و سرب موجود درمحیط بررسی شده صورت گرفته است. محققین سعی کرده اند که ارتباط بین درجه بندی کامل (IQ) درکودکان5 ساله و وبزرگتربا سرب بدنشان را بررسی کنند.برای بررسی این رابطه، 26تحقیق که به صورت اپیدمیولوژیکی صورت گرفته بود مورد بازبینی قرارگرفت ودرنهایت نتیجه ای که حاصل شداین بود که تماس با سرب باعث نقصان اندکی درضریب هوشی خواهد شد.

اما باید چند عامل تسهیل کننده ی دیگر مد نظر قرار بگیرد:

1) آیا مطالعات انجام شده مشخص هستند؟

2) آیا کنترل کافی روی عوامل گمراه کننده وجود داشته است؟

3) آیا منحنی های انتخابی به کار گرفته شده ،قابل پیگیری می باشند؟

4) آیا کودکان با ضریب هوشی پائین، رفتاری را پذیرفته اند که آنها را درتماس بیشتربا سرب قرار دهد.ارتباط بین سطح سرب خون واثرات آن بربروز تغییرات رفتاری درسطوح بسیارزیاد 30 میلی گرم دسی لیتر گزارش شده است.

گرچه ارتباط دادن سطح پائین سرب با اثرات زیان بار برروی نمو هوشی- عصبی- رفتاری مشکلتر است.دراینجا به رابطه ای اشاره می شود به نام رابطه معلولی معکوس:

براساس بررسی های انجام شده، مشخص شده است که تماس کودکان با سرب منجربه کاهش ضریب هوشی،ایجاداختلال فعالیت زیاد بدون تمرکز(بیش فعالی) وسایررفتارهای منفی، مانند تحریک پذیری فعالیت شدید وحتی ضداجتماعی خواهد شد.

اغلب کودکانی که رفتارغیرمودبانه و فعالیت شدید دارند، هشدارهای پرهیزازخوراکی های بی ارزش آلوده به سرب واجتناب ازقرارگرفتن درمعرض هوای آلوده به سرب را فراموش می کنند.

درتائیداین فرضیه،محققان اخیرا گزارش کرده اند کودکانی که اختلالات رشد ونمودارند،تمایل به نشان دادن رفتارهای خاک خوری (اشتها به غذاهای نامناسب ویا موادغیرخوراکی)، که آن ها را درمعرض خطر تماس بامقداربیشتری ازسرب نسبت به کودکان سالم قرارمی دهد دارند.

ازآنجا که فرضیه ی معلولیت معکوس رانمی توان به صورت آینده نگربررسی کرد،بیشترتحقیقات در مسائل مربوط به ارتباط BLL (میزان سرب خون) وIQ ,ازروشهای آماری استفاده می کنندکه قطعا نمی توان از طریق آنها نتایج قطعی و قابل قبولی راجع به رابطه علت- معلولی به دست آورد.

کمبودهای تغذیه ای گمان می رود که برروی رشد تفکراثردارد، که خودمی تواند برروی مکانیسمهای جذب مکانیسمهای سرب تاثیرگذار باشد.

تحقیقات نشان می دهد،کسانی که ازمهارت های رفتاری وشناختی خوبی برخوردارمی باشند،مغزخود را ازاثرات سمی سرب بهترحفظ می کنند. بنا برهمین تحقیقات،اثرات مخرب سرب برمغزافرادی که دچاراختلالات رفتاری وشناختی ونیزدارای محدودیت هایی درخواندن می باشند، بیش ازدوبرابرونیم نسبت به افراد دیگراست،اما این تحقیقات بیان نمی کند کسانی که دارای مهارتهای رفتاری یا شناختی می باشندازابتلا به اثرات مخرب سرب محفوظ خواهند بود. به گفته محققان هرچه تواناییهای شناختی مثل خواندن که دردوران بزرگسالی درمعرض اثرات مخرب سرب قرارمی گیرد بیشترباشند ، اثرات حفاظت بخش بیشتری اثرات سرب خواهد داشت ، حتی اگراثرات منفی سرب برسیستم عصبی ازاثر آن بر مهارت های حرکتی اعمال شده باشد .

محققان درمورد تاثیرمهارت های خواندن درحفاظت مغزمی گویند : افرادی که دارای تعداد سیناپسهای قشری بیشتری درمغزخود می باشند،این عامل ظرفیت مغزی بیشتری رااعمال می کند وباعث خواهد شد که درصورت آسیب دیدن برخی ازمدارهای مغزی،این امکان وجود داشته باشد که مغزازمدارهای بیشتری جهت پردازش موثرکارها استفاده کند.

2-2-2 تاثیر سرب در بروز رفتارهای ضد اجتماعی پسران

حقیقتا بسیاری ازتمایلات مجرمانه دردوران بزرگسالی، می تواند قبل ازتولد کودک شکل بگیرد.

با توجه به تحقیقات چهارساله ای که برروی پسران جوان درمورداثرات رفتاری سرب صورت گرفته وامروزه به صورت مقالاتی به چاپ رسیده است، این مسئله به خوبی نشان داده شده است.

این مطالعات برروی 800 نفراز پسران مدارس پترزبورگ صورت گرفته ونشان داده است، آن دسته ازپسرانی که میزان سرب استخوانشان بالا بود،تمایلشان به ارتکاب اعمال مجرمانه وتخلفات شدیدبیش از پسرانی بود که سطح سرب استخوانشان پائین بود(برادی ،1996).

البته هیچ کدام ازاین پسران ازمیزان سربی که دربدنشان بود، دچارمسمومیت جسمانی نشده بودند.

همچنین دراین مطالعه رابطه مستقیمی بین میزان سرب دراستخوان پای کودکانی که رفتارآن ها توسط والدین یا مربیان گزارش شده بود، با میزان رفتارهای مجرمانه وغیرمودبانه آنها برقرار شد.

دکتر(Herbert Nidleeman ) روانشناس واستاد دانشگاه علوم پزشکی پترزبورگ،مطالعات دیگری برروی تاثیرات سرب انجام داده ومتوجه شده است که حتی با درنظرگرفتن عواملی که میزان احتمال رفتارهای مجرمانه وضداجتماعی راافزایش می دهد،ازجمله وضعیت اقتصادی، اجتماعی وخانوادگی، درآن دسته ازافرادی که دارای وضعیت نابسامانی ازاین جنبه بودند، آن هایی که میزان سرب بدنشان بالاتربود گرایشات بیشتری برای رفتارهای مجرمانه ازخود نشان می دادند (برادی ،1996).

یکی دیگرازمحققین وروانشناسان، مطالعه طولانی مدتی برروی رفتارهای ضداجتماعی کودکان انجام داد و نتیجه گرفت بسیاری ازرفتارهای ضداجتماعی کودکان وجرم های سنگینی که نوجوانان مرتکب می شوند، ازمواردی مثل مصرف الکل و تخلفات کوچک شروع می شود(برادی ،1996).

دکترNidleeman چنین بیان می کند:من نمیگویم سرب عامل اصلی ایجاد تخلفات اجتماعی است ولی به نظرمن یکی از مهم ترین عوامل تسهیل کننده این رفتارها می باشد وهمینطوربیان می کندکه سرب سم مهلکی برای مغز به حساب می آید که باعث جلوگیری ازانتقال ایمپالس های عصبی خواهد شد، و خود این عامل خطرانجام رفتارهای مجرمانه درکودکان را بالا خواهد برد (برادی ،1996).

البته مطالعات قبلی که دررابطه بااثرسرب صورت می گرفت،برهوش کودکان ومیزان رشدشان بیشتر تاکید می کرد ومیزان سرب خون را به عنوان یک شاخص دربدن درنظر می گرفت .

اما درطی تحقیقی که دکتر( (Blingerمحقق سرب شناسی که دربیمارستان کودکان شهربوستن فعالییت داشت انجام داد بیان کرد: برخلاف بسیاری ازتصورات گذشته، میزان سطح سرب استخوان نسبت به میزان سطح سرب خون می تواند شاخص بهتری محسوب شود، به عنوان مثال یک کودک درآزمایش اندازگیری سطح سرب بدنش می توانست دارای سطوح بالاترسرب دراستخوان خود باشد ولی دارای سطح سرب خون بالایی نباشد. ، و بیان می کند بسیاری از رفتارهای مجرمانه وتخلفات سهمگینی که درجامعه صورت می پذیرد،می تواند به دلیل آلودگیهای محیط زیست اطرافمان باشد وسرب به عنوان یکی ازخطرناک ترین آلاینده ها درنظر گرفته می شود (برادی ،1996).

درطی مطالعاتی که روی انواع فاکتورهای خانوادگی واجتماعی که ارتباط مستقیمی با این گونه رفتارها داشتند ، ازقبیل وضعیت اقتصادی وشرایط خانوادگی، مانند تعداد کودکان یا حضورپدرومادرهردو یا یکی از آنها درخانواده صورت گرفت، مشخص شدکه میزان سرب هم به همان اندازه حتی بیشتردربروزرفتارهای ضداجتماعی موثر خواهد بود(برادی ،1996).

تا به امروز ارتباط مستقیم میان سرب ورفتارهای ضد اجتماعی همچنان برقرار است.

درحدود50 سال قبل K.Randy نورولوژیست کودکان بیمارستان بوستن،توانست ارتباط سم سرب در کودکان رابا مشکلات رفتاری ازقبیل حمله کردن به معلمان ودانش آموزان دیگربا چاقو پیدا کند.

درطی مطالعا ت دیگری که 987پسرآفریقایی- آمریکایی وهمچنین دختران راازبدو تولد تا 22سالگی بررسی می کرد،نشان داد سرب یکی ازعوامل مهم دربروزاعمال مجرمانه می باشد (برادی ،1996).

2-3 تاثیر دود سیگار در سلامت رفتارو روان

سیگار راه ورود به دنیای افسونگراعتیاد را فراهم می آورد . سیگاردربیشترمواقع می تواند زمینه را برای استعمال گونه های دیگرمواد مخدر،برای شخص استعمال کننده فراهم آورد.درواقع سیگارباعث خواهد شد که رفتارهای مقاومتی درفرد سیگاری کاهش یافته و فرد بدون هیچ مقاومتی میل و وسوسه خاصی به مصرف مواد مخدرو لذت جویی ازآن را در خود تقویت کند.

مطالعات پژوهشگران نشان میدهد،رابطه روشنی بین مصرف سیگارواعتیاد به مواد مخدروجود دارد اکثرکسانی که به یکی ازانواع موادمخدرآلودگی داشته باشند،به راحتی اعتراف می کنند دلیل گرفتاری آنها در گردابی به نام اعتیاد، به دلیل آشنایی اولیه ی آنها با سیگار بوده است.

نیکوتین و سیگار کشیدن : چندین هزار سال است که انسان ها توتون مصرف می کنند. مرمان بومی درآمریکای شمالی وجنوبی اولین کسانی بودند که گیاه توتون را پرورش دادند وبرگهای آن را به دلیل آثارروان گردان آن مصرف کردند.دراواسط قرن نوزدهم سیگار ساخته شد که دود بسیارملایمی داشت ومی توانستند آنرا فرودهند.گرچه سیگارساخته شد ولی درجوامع درمورد آن اختلاف نظروجود داشت. در جامعه ی ما کشیدن سیگار مجاز واز نظر اجتماعی قابل قبول است.

نکته تاسف انگیزاین است که درجوامعی که مصرف دارو راملامت می کنند، مصرف سیگارقابل قبول است وهر ساله یک صنعت 30 میلیارد دلا ری را به خوداختصاص می دهد.

بااین حال آگاهی ازاین نکته با اهمیت است که تفاوت اصلی بین سیگار کشیدن وداروهایی مثل کوکائین والکل دراین است که مصرف کوکائین به میزان خیلی زیاد موجب تضعیف کارکرد ذهنی خواهد شد،

بااینکه نیکوتین داروی روانگردان است اثرمخرب مغزی-رفتاری آن ضعیف است((khorasandccc.ir

نیکوتین عنصری فعال واعتیاد آوراست و یکی ازپرمصرف ترین داروهای روانگردان جهان محسوب می شود. درهر سیگار 10 میلی گرم از سم نیکوتین وجود دارد که موقع استعمال آن فقط 1 میلی گرم آن جذب بدن می شود وبقیه یا می سوزد یا وارد هوا می شود ، که60 میلی گرم آن یک شخص بالغ و10 میلی گرم آن یک کودک را می کشد((khorasandccc.ir.

آثارنیکوتین بررفتار:نیکوتین را می توان به شیوه های مختلفی به کاربرد،اما دودکردن آن رایجترین مسیرکاربری می باشد.نیکوتین به سرعت جذب دستگاه گردش خون می شود ومی تواندغلظت خون را به سرعت افزایش می دهد و ظرف مدت 7 ثانیه وارد مغز می شود ((khorasandccc.ir.

این ماده ی مخدرمی تواند آثارپیچیده ومخربی بردستگاه عصبی مرکزی و محیطی داشته باشد وهم به صورت محرک رفتاروهمینطوربه صورت یک عامل کند ساز رفتارعمل کند. دربررسی آثاررفتاری سیگار کشیدن،افراد می گویند آن ها به دلیل آثار تحریک کننده و آرام کننده ی نیکوتین سیگارمی کشند.

البته چنانکه پیش تر ذکر شد، کاهش رفتارهای مقاومتی یکی ازاثرات اصلی سیگار کشیدن است.

نظریه های وابستگی به نیکوتین:عوامل اجتماعی درمصرف سیگاراثردارد.فشارهمسالان،سرمشق گیری ازوالدین وامتحان کردن می تواند به شروع این رفتارها کمک کند. زمانیکه این عادت شکل گرفت،عوامل دیگری که به آثاررفتاری خود نیکوتین مربوط می شود به نگهداری این رفتارها کمک خواهد کرد((khorasandccc.ir.

درپژوهش دارویی، نیکوتین را با 5 داروی دیگرمقایسه کرده اند.محققان نیکوتین راازنظرمسمومیتی که ایجاد می کند ضعیفترین ولی ازنظرمیزان وابستگی قویترین به شمارآورده اند ( khorasandccc.ir).