دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 120 |
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
1-1-مقدمه
2-1-تقسیم بندی رسانه های آموزشی
فصل دوم
تحققات تجربی درباره ی موضوع تحقیق
1-2- تحقیق بر روی دانش آموزان پایه پنجم منطقه 13 تهران
2-2-تحقیق در درس علوم در دبستان های منطقه 2 تهران
3-2- تحقیق بر روی مسئله از دیدگاه معلمین خوروبیابانک
4-2- تحقیق بر روی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهرستان کرمانشاه
5-2- تحقیق بر روی دانش آموزان دوره ابتدایی مناطق 2و10و17 تهران
6-2- تحقیق بر روی مدارس ابتدایی پسرانه ناحیه 4 کرج و دانشجویان ضمن خدمت
7-2- تحقیق بر روی ندارس ابتدایی پسرانه منطقه 17 تهران
8-2- تحقیق بر روی مسئله از دیدگاه معلمان منطقه اشتهارد
9-2- تحقیق بر روی دانش آموزان مدارس راهنمایی منطقه اشتهارد
10-2- تحقیق و بررسی مقایسه وضع موجود و مطلوب وسایل کمک آموزشی
11-2- تحقیق بر روی معلمان دبستانهای ناحیه یک زنجان
12-2- بررسی وضع موجود آزمایشگاهی مدارس راهنمایی ناحیه یک اسلام شهر
13-2- تحقیق در مقطع راهنمایی منطقه بوئین زهرا
14-2 تحقیق بر روی مدارس ابتدایی منطقه آبیک
15-2- تحقیق بر روی مدارس راهنمایی ناحیه 3 کرج
فصل سوم
نتیجه گیری و منابع و ماخذ
1-3- جمع بندی و نتیجه گیری
2-3- موانع و مشکلات کاربرد مواد و وسائل آموزشی
3-3- منابع و ماخذ
فصل اول : مقدمه
مقدمه:
بطور کلی وسایل آموزشی به ابزارها و امکاناتی اطلاق می گردد که در جریان تدریس جهت تفهیم بهتر مطالب درسی و یادگیری موثر توسط معلم و دانش آموز بکار می روند . این وسایل آموزش را از حالت سخنرانی محض خارج می کنند و یادگیری را با بهره گیری از حواس مختلف آسان و ممکن می سازند. در این شرایط شاگردان قادرند اطلاعات رفتار و مهارتهای جدید را با درک کامل بدست آورند.
آنچه می شنوم فراموش می کنم آنچه می بینم به خاطر می آورم و آنچه انجام می دهم می آموزم.
سخن فوق حکایت از این دارد که یادگیری زمانی تحقق می یابد که دانش آموز خود مستقیما در جریان آموزش قرار گیرد و خود را در آموزش شریک و سهیم بداند وقتی دانش آموز سیمی را از یک طرف به باطری و از طرفی دیگر به لامپ وصل می کند و با زدن کلیدی لامپ روشن می شود احساس شعف زاید الوصفی به او دست می دهد . آنچنانکه گویی کشف مهمی انجام داده است . این آموزش در ذهن او بیشتر ماندگار خواهد بود. البته تاکید بر استفاده از این وسایل هیچ گاه به معنی نفی نقش معلم نیست. زیرا هیچ وسیله ای نمی تواند جایگاه اصلی و با ارزش معلم را پر کند اما وقتی معلم این وسایل را در آموزش بکار می برد کودکان را در فراگیری بهتر عمیق تر و سریع تر مطالب یاری می کند، مفاهیم درسی جذابیت بیشتری پیدا می کند و کلاس ساکن و خاموش تبدیل به کلاسی سیال و پر هیاهو می گردد.
بنابراین با استفاده از وسایل و امکانات آموزشی گفته ها و مطالب درسی برای دانش آموزان عینی تر و ملموس تر می شود حتی گاهی اتفاق می افتد که آنها در هنگام مشاهده و کار با وسایل نکاتی ریز و ظریف را کشف می کنند که برای همیشه در ذهنشان باقی می ماند پس هر اندازه که آنها از حواس خود بیشتر بهره بگیرند استعداد و خلاقیتشان بیشتر شکوفا می شود ذهنشان بیشتر فعال می شود و معلم نیز از کار خود نتیجه بهتری می گیرد در واقع معلم با بکارگیری این روش به سلامت روانی خود نیز کمک کرده است.
پس باید در عصر انفجار دانش از کوتاهترین و موثرترین راه به اهداف آموزشی مورد نظر خود برسیم و باید بدانیم که تحقق این امر جز با بکارگیری و بهره گیری صحیح و برنامه ریزی شده از وسایل و امکانات آموزشی مقدور نیست.
امروزه روش آموزشی به کلی دگرگون شده و معلمان به خوبی آگاهند که یادگیری امری درونی است و به جای زور و اجبار باید در دانش آموزان علاقه و انگیزه آموختن را بوجود آورد همچنین دریافته اند اگر مطالب درسی با استفاده از چند وسیله آموزشی ارائه شود و هر یک از آن وسایل مکمل و موید هم باشند میزان یادگیری افزایش می یابد. تجربه نشان می دهد که وسایل بسیار ساده آموزشی بویژه اگر توسط معلم ساخته شوند نتایج آموزشی بسیار درخشانی نسبت به وسایل پیچیده و فنی دارند البته یک وسیله هنگامی در ایجاد تجارب جدید آموزشی و تجسم مفاهیم درسی مفید است که :
- نقطه نظرها و مقاصد آموزشی معلم را تامین کند.
- به خوبی کار کند و جوابگوی نیازهای آموزشی دانش آموزان باشد.
- در زمان مورد نیاز در اختیار معلم و دانش آموزان قرار گیرد.
تقسیم بندی رسانه های آموزشی
مواد و وسایل آموزشی از دیدگاه متخصصان مختلف و با توجه به معیارهای خاصی به گونه های متفاوت مورد تقسیم بندی قرار گرفته است آقای دکتر محمد احدیان در کتاب خود 6 دسته تقسیم بندی را مد نظر قرار داده اند که دسته آخری را از بقیه جدیدتر و کامل تر می دانند:
1- برقی و غیر برقی
2- ارزان قیمت و گران قیمت : کسانی که از این تقسیم بندی استفاده می کنند رسانه هایی نظیر چارت ،پوستر،نقشه ،کره ،تلق شفاف اسلاید و نظایر اینها را در دسته ارزان قیمت و تجهیزاتی نظیر پروژکتورهای فیلم ،اسلاید و فیلم استریپ ،اورهد و غیره را در دسته گران قیمت قرار می دهند.
3- نرم افزار و سخت افزار: طرفداران استفاده از این تقسیم بندی رسانه هایی نظیر فیلم ،اسلاید ،چارت ،پوستر ،نمودار ،تلق شفاف ،مدل ،ماکت ،برش و نظایر اینها را در دسته نرم افزار و تجهیزاتی نظیر پروژکتورهای فیلم متحرک ،اوپک ،اورهد و نظایر اینها را در دسته سخت افزار قرار می دهند.
4- چاپی و غیر چاپی : عده ای رسانه هایی نظیر کتاب ،جزوه ،مجله ،منابع برنامه ای شده چاپی و نظایر اینها را در گروه چاپی و بقیه را در گروه غیر چاپی قرار می دهند.
5- ساده و پیچیده : اینان رسانه هایی نظیر کتاب ،مجله ،فیلم متحرک ،اسلاید ،تلق شفاف و نظایر اینها را در گروه ساده و تجهیزاتی نظیر پروژکتورهای فیلم متحرک ،اوپک و اورهد و دستگاه های ضبط شنیداری و دیداری و نظایر اینها را در گروه پیچیده قرار می دهند.
6- نورتاب و غیر نورتاب : در این تقسیم بندی مواد و وسایل نظیر فیلم متحرک ،اسلاید ،فیلم استریپ تلق شفاف و پروژکتورهای مربوط به آنها را در دسته نور تاب و بقیه در دسته غیر نورتاب قرار می گیرند.
در تقسیم بندی دیگر که در کتاب مقدمات تکنولوژی آموزشی تالیف سید هاشم نعمتی آمده و همچنین در کتاب تولید و کاربرد مواد آموزشی دوره کاردانی تربیت معلم آمده نوع دیگری از تقسیم بندی رسانه های آموزشی صورت گرفته که به نظر می رسد دقیق تر و کاملتر است :
الف ) رسانه های نوشتاری : کتاب ، روزنامه ،مجله ،میکرو فیلم ،میکروفیش ،مواد آموزشی برنامه ریزی شده جزء این رسانه می باشند.
ب ) رسانه های نمایشی : شامل تخته سیاه ، تابلوهای پارچه ای ،مغناطیسی ،اعلانات و تابلوهای الکتریکی است.
ج ) رسانه های دیداری : که خود شامل رسانه های دیداری ترسیمی و رسانه های دیداری غیر ترسیمی است . رسانه های دیداری ترسیمی که شامل نمودار ،طرح خطی ، چارت ،کارتون ، پوستر ،نقشه و کره و رسانه های دیداری غیر ترسیمی شامل تصویر ،اسلاید ، فیلم استریپ ، ورقه های شفاف و انواع فیلمهای متحرک می باشد.
د ) رسانه های شنیداری : که شامل نوار صوتی که به شکلهای مختلفی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. صفحات گرام و برنامه های آموزشی رادیویی نیز جزء این نوع رسانه می باشد.
ه ) رسانه های سه بعدی : که شامل اشیا حقیقی و نمونه ها مدلها و ماکتها دایورها و میز شنی است.
و ) موقعیت های آموزشی : شامل گردش علمی ، تقلید از واقعیات و بازیها ،نمایش (نظیره سازی) و اماکن باستانی ،آزمایشها و دعوت از متخصصین و مسئولان به کلاس است.
ز ) مجموعه های چند رسانه ای : ترکیبی از رسانه هایی است که می توانند در کنار یکدیگر بخش هایی از یک واحد یادیگری را تامین کنند. آموزش چند رسانه ای مسئولیت بزرگی را بر دوش معلمان قرار می دهد زیرا که معلم باید با تجزیه و تحلیل هدفهای آموزشی درس و بررسی منابع دیداری و شنیداری موجود و دانستن اینکه چگونه می توان یک سری از این رسانه ها را برای رسیدن به بالاترین کیفیت یادگیری در کنار هم قرار داد آموزش خود را در کلاس ارائه دهد. انتخاب رسانه ها در آموزش چند رسانه ای باید نه تنها با توجه به مناسب بودن هر یک از رسانه ها برای هدفهای درس باشد بلکه اینکه چطور این رسانه ها می توانند در کنار یکدیگر قرار گیرند تا بتوانند مطالب رابه بهترین وجهی بیان کنند و اینکه چگونه یک رسانه یادگیری حاصل از رسانه دیگر را تقویت می کند نیز باید در نظر گرفته شود.
فصل دوم:
تحقیقات تجربی در باره موضوع تحقیق
تحقیق بر روی دانش آموزان پایه پنجم منطقه 13 تهران
هدف : هدف این تحقیق مشخص شدن میزان تاثیر مواد کمک آموزشی و حضور متصدیان آزمایشگاه ها بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می باشد.
بیان مسئله : با توجه به اینکه کودک در دوران اولیه زندگی بیشتر آموزشهای خود را از طریق حواس پنجگانه فرا گرفته و به مجموعه ای از تصورات ذهنی دست می یابد ذکر دو مسئله ضروری می شود:
1- آیا مواد کمک آموزشی بر کسب تجارب کودکان موثر است ؟
2- آیا وجود افرادی بنام متصدیان آزمایشگاه ها بر پیشرفت کودکان موثر است ؟
فرضیه : فرضیه های این تحقیق عبارتند از :
1- وجود وسایل کمک آموزشی باعث پیشرفت تحصیلی می شود؟
2- حضور متصدیان آزمایشگاه ها برپیشرفت تحصیلی موثر است ؟
جامعه آماری : جامعه آماری این تحقیق را تعداد 4495 دانش آموز که در پایه پنجم مشغول به تحصیل می باشند تشکیل می دهند و همچنین تعداد 38 نفر از متصدیان آزمایشگاه که در 38 آموزشگاه مشغول به خدمت می باشند.
نمونه آماری : جامعه آماری و نمونه آماری در این تحقیق یکسان است.
شیوه نمونه گیری : نوع این تحقیق میدانی کاربردی می باشد.
ابزار تحقیق : در این تحقیق از کارنامه دانش آموزان و لیست متصدیان و لیست وسایل کمک آموزشی موجود در مدارس بعنوان ابزار تحقیق استفاده شده است.
جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصهایی چون انحراف معیار ، فراوانی ، میانگین ، واریانس و آزمون F و T استفاده شده است.
نتایج
1- میزان تاثیر مواد کمک آموزشی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در مدارس که از وسایل استفاده می کنند و مواد درسی که از وسایل استفاده نمی کنند محسوس نمی باشد.
2- میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که متصدی آزمایشگاه دارند بیشتر از مدارسی است که متصدی آزمایشگاه ندارند.
کاربرد نتایج
1- برنامه ریزان آموزشی : با استفاده از نتایج می توانند دست به برنامه ریزی آموزشی صحیح در جهت تربیت نیروی انسانی مورد نیاز آزمایشگاه ها بزنند و برنامه ریزی مفید کاربردی جهت استفاده بهینه از ابزارهای کمک آموزشی داشته باشند.
2- مسئولان آموزش و پرورش : با آگاهی از میزان تاثیر مواد کمک آموزشی و حضور متصدیان آزمایشگاه ها نیروهای مفیدتر و مواد کمک آموزشی مفیدتری را در اختیار مدارس قرار می دهند.
3- معلمان : با آگاهی از نتایج این تحقیق اهمیت بیشتری به استفاده از مواد کمک آموزشی بدهند و همکاری بهتری با متصدیان آزمایشگاه ها داشته باشند.
علیرغم رد شدن فرضیه شماره یک تحقیق باید گفت اهمیت ، ضرورت و تکنولوژی آموزشی و تاثیر آن بر میزان یادگیری دانش آموزان امری واضح است و بدیهی . بنابراین پیشنهاد می شود جهت محسوس تر شدن این اختلاف مسئولان آموزشی ابزارهای مفیدتر و کاملتری را در اختیار مدارس قرار دهند و از طرفی هم برنامه های کاربرد نیز جهت استفاده بهینه از این وسایل در اختیار مدارس قرار دهند همچنین رسانه های آموزشی که شامل مجلات کتابهای مرجع ، فیلم متحرک ، برنامه تلویزیونی و رادیویی و غیره می باشد مورد توجه برنامه ریزان آموزشی قرار گیرد و تصمیماتی را جهت ارائه بیشتر آنها اتخاذ کنند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 65 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
چکیده:
دیس پپسی یکی از علل رایج مراجعة بیماران به درمانگاههای عمومی بوده و برای آن اتیولوژیهای مختلفی درنظر گرفته می شود. دیس پپسی به طور کلی به دو گروه بدون زخم و با زخم تقسیم می شود که یکی از اتیولوژیهای مطرح در نوع بدون زخم اختلالات روانی است و بدلیل افزایش این اختلالات در سطح جوامع بر آن شدیم که به بررسی ارتباط این دو بپردازیم.
روش تحقیق
106 بیمار که به علایم دیس پپسی به درمانگاه مراجعه و در مراحل اولیه و در مراحل اولیه علت خاصی برای آنها یافت نشد، انتخاب شدند و برای این بیماران جهت بررسی بیشتر آندوسکوپی انجام شد. سپس این بیماران به دو گروه Case که در نتیجه آندوسکوپی منفی و گروه Control که در آنها نتیجه آندوسکوپی مثبت بود تقسیم و Beck's Score بعنوان شاخص افسردگی در این دو گروه سنجیده شد.
نتیجه
بررسی آماری نشان دادند که اختلاف معنی داری از نظر Beck's Score در گروه Case نسبت به گروه کنترل وجود نداشت که این به نفع رد فرضیه دخالت افسردگی در ایجاد علائم دیس پپسی در بیماران آندوسکوپی منفی است.
فهرست
عنوان |
صفحه |
فصل یکم |
|
مقدمه پژوهش و بیان مسئله |
8 |
اهمیت مسئله پژوهش |
11 |
اهداف پژوهش |
18 |
فرضیه یا سئوالات پژوهش |
18 |
تعریف واژگان |
18 |
فصل دوم |
|
بازنگری منابع و مطالعات چاپ شده |
21 |
فصل سوم: |
|
روش اجرای پژوهش |
26 |
تعریف جامعه پژوهش |
26 |
تعداد نمونه، روش نمونه گیری، معیارهای انتخاب نمونه |
26 |
نوع پژوهش و روش انجام کار |
26 |
ابزارهای بکارگیری |
27 |
روش های تجزیه و تحلیل داده ها |
27 |
رعایت نکات اخلاقی |
27 |
فصل چهارم: |
|
نتایج |
30 |
جداول |
31 |
فصل پنجم: |
|
بحث و تفسیر و نتیجه گیری نهایی |
37 |
محدودیت و پیشنهادها |
40 |
بخش ضمایم: |
|
فهرست منابع |
43 |
پرسشنامه |
46 |
چکیده انگلیسی |
53 |
مقدمه
دیس پپسی عنوانی برای نامگذاری مجموعه ای از علایم و نشانه های غیراختصاصی گوارشی است علایمی که اغلب، موجبات ناراحتی طولانی بیماران را فراهم می آورند. دیس پپسی یک سندروم است، به این معنی که دربرگیرنده تعدادی از علایم و نشانه های گوارشی است، بدون اینکه بر تشخیص خاصی دلالت کند. یافتن مکانیسمی که توجیه کننده بروز علایم دیس پپسی باشد نیاز به بررسی بیمار و اغلب انجام آزمونهای پاراکلینیکی دارد.
مواردی وجود دارند که در آنها هیچ کدام از مطالعات بالینی و پاراکیلینیکی، منجر به کشف یک مکانیسم شناخته شده که پیدایش علایم را توجیه نماید نمی شوند. در این موارد از اصطلاح دیس پپسی عملکردی functional dyspepsia استفاده می شود.
اساساً اختلالات عملکردی (Functional) در برابر بیماریهای ارگانیک (Organic) قرار می گیرند. به طور کلی دیس پپسی به دو نوع عمده 1) با زخم 2) بدون زخم تقسیم می شود.
نوع بدون زخم آن بیمارانی هستند که دارای سمپتوم های دیس پپسی هستند. بدون آنکه شواهدی از بیماریهای عضوی توجیه گر آن یافت شود (20/19) شایعترین بیماریهای عضوی که منجر به دیس پپسی می گردند زخمهای پپتیک معده و اثنی عشر، رفلاکس معدی، مروی، سرطان معده، گاستروپازی، سنگ صفراوی می باشند (21)
دیس پپسی از شایعترین شکایات بیماران مراجعه کننده در درمانگاههای گوارش بوده و میزان بالایی از مشاوره های مربوط به این بیماری است (21) این بیماری دامنگیر متجاوز از یک چهارم جمعیت عمومی جهان است و یکی از علل شایع مشورتهای پزشکی می باشد و دربرگیرندة 5 درصد ویزیت بیماران در مطب ها و 70-40 درصد شکایات گوارشی آنان در درمانگاههای عمومی است (22) از آنجا که هزینه بررسی و درمان بیماران مبتلا به دیس پپسی قابل توجه است و در مطالعات انجام شده هزینه متوسط بالغ بر یک میلیون دلار بدون محاسبات هزینه آندوسکوپی بر جامعه تحمیل می شود (22) از طرف دیگر این علایم کارایی بیماران را کاهش قابل ملاحظهای می دهد، نیاز توجه به آن و یافتن راه حل مناسب براساس اتیولوژیهای ایجادکننده بر همگان مشهود است.
در بسیاری از بیماریهای عملکردی تأثیر اختلالات روانی همزمان، اثبات شده یا قویاً مورد شک قرار گرفته است. از طرفی با پیشرفت های قرن حاضر و افزایش استرسهای اجتماعی و قرار گرفتن اختلالات خلقی و به طور مشخصی افسردگی در رأس هرم کاهش امید به زندگی life expectaicy با در نظر گرفتن این واقعیت که بسیاری از اختلالات روانی خود را به صورت جسمی نشان می دهند لزوم دانستن نقش این اختلالات در بروز دیس پپسی مشخص بوده می توان بار اقتصادی زیادی از دوش جامعه بردارد.
با کشف مدیاتورهای شیمیایی گوناگون در بافتها و ارگانهای مختلف بدن و مشخص شدن نقش آنها در واکنش های زیستی، پنجره ای جدید برای نگریستن به رخدادهای مختلف سوماتیک، از ورای دنیای عظیم و متنوع روانپزشکی گشوده شده است. در واقع با نگاه به مدیاتورهای مشترک بین دستگاه عصبی و سایر ارگانها و تغییرات شناخته شده سطوح این مدیاتورها در جریان بیماریهای روانی، می توان مکانیسمهایی را برای بیان چگونگی پیدایش بیماریهای روان تنی (Psychimetic) یا عملکردی (Functional) تصور کرد. به این ترتیب، تعریف بیماریهای عملکردی به عنوان اختلالات بدون عامل اتیولوژیک چندان صحیح نخواهد بود. بلکه باید مکانیسمهای درونزای را درنظر داشت که مستقیماً، یا با واسطه به تأثیر فعالیتهای روانی بر اندامها و ارگانهای مختلف بدن اعمال اثر می نمایند.
در این مطالعه، دیس پپسی برای بررسی ارتباط بین اختلالات روانی و سوماتیک انتخاب شده است. در نوع عملکردی این بیماری، نقش افسردگی شناخته شده است. سعی بر این بوده که علاوه بر تحقیق وجود ارتباطی از این دست در بیماران مورد مطالعه، تأثیر عوامل مداخله گر دیگر نیز درنظر گرفته شده، مقایسه ای نیز بین شیوه افسردگی در دیس پپسی عملکردی و نوع ارگانیک به عمل آید. اساساً در این پژوهش سؤال این است که آیا میزان افسردگی در کسانی که دیس پپسی عملکردی دارند تفاوتی با کسانی که دیس پپسی ارگانیک دانرد می کند یا خیر؟ و به همین دلیل به بررسی شیوع افسردگی در دو گروه مبتلا به دیس پپسی و دیس پپسی عملکردی پرداخته شده است.
بیان مسأله
دیس پپسی (Dyspepsia)
دیس پپسی یک نشانگان گوارشی است که با ترکیبی از درد شکمی و شکایاتی غیر از درد مشخص می شود. درد عموماً در بخش مرکزی قسمت فوقانی شکم لوکالیزه می شود و ماهیت آن با درد ناشی از سایر سندرومهای گوارشی نظیر بیماری رفلاکس معده – مروی (GERD) و سندروم روده تحریک پذیر (IBS) متفاوت است (1).
تعریف دیگری که برای دیس پپسی مطرح است تعریفی است که Barbara etal از آن استفاده کرده اند و بدین صورت است که علایم دورهای یا پایدار شکمی، معمولاً در ارتباط با غذاخوردن، که بیماران یا پزشکان معتقدند که به علت ناراحتی در قسمت برگزیمال دستگاه گوارش ایجاد شده است اصطلاح دیس پپسی عملکردی ممکنست برای بیمارانی به کار رود که این نوع از علایم را نشان می دهند و هیچ پروسه بیماری قابل توجهی در آنها شناخته نشده است (23).
این ستدروم دارای میزان شیوعی برابر با 50 درصد در جمعیت عمومی است و می تواند در نتیجه بیماریهای ارگانیک، سیستمیک و متابولیک متعددی به وجود آید، ولی در اغلب مواقع زمینه ای که توجیه کننده ایجاد بیماری باشد، حتی پس از ارزیابی های دقیق و گسترده مشخص نمی شود در چنین مواقعی از عنوان دیس پپسی عملکردی (Functional Dyspepsia) استفاده می شود (2 و 1).
در این بیماری آنچه بیمار را آزار می دهد علاوه بر درک ماهیت آن عنوان شد، مسائلی نظیر نفخ، تهوع، سیری زودرس، احساس پری شکم، بلی اشتهایی، سوزش سردل و اروغ زدن هستند که می توانند با یا بدون ارتباط با صرف غذا باشند (1).
مکانیسم هایی که در حال حاضر برای توجیه Functional Dyspepsia درنظر گرفته می شوند به سه دسته تقسیم می شوند (a التهاب مخاط دستگاه گوارش (b حساسیت بیش از حد (Hypersensitivity) و اختلالات حرکتی دستگاه گوارش (Dysmatility) (3 و 1).
در هر حال تنوع نشانه ها و علائم، مطرح کننده وجود مکانیسم های متعدد پاتولوژیک زمینه ای در دیس پپسی عملکردی است بر اساس مکانیسم های احتمالی زمینه ای، دیس پپسی به دو زیرگروه تقسیم می شود که این دو زیرگروه در مطالعات و گزارشهای مختلف با نامهای متفاوتی عنوان شده اند، ولی در همة آنها اساس تئوری بر اساس تقسیم بندی تقریباً یکسان است این دو زیرگروه عبارتند از: دیس پپسی بدون زخم و دیس پپسی همراه با زخم.
دیس پپسی بدون زخم با نامهای عملکردی (Functional)، ایدیوپاتیک، essential و دیس پپسی اولیه نیز معرفی شده است.
دیس پپسی همراه زخم با عناوینی چون دیس پپسی دارای علت مشخص و دیس پپسی ثانویه مترادف است (6 و 5 و 4 و 1).
انواع دیس پپسی
در 40 درصد از بیماران مبتلا به دیس پپسی می توان یک علت ارگانیک برای توجیه علائم پیدا کرد در این حالت دیس پپسی از نوع ثانویه و دیس پپسی دارای علت مشخص نامیده می شود. (5)
شایعترین بیماریهای ارگانیک که منجر به دیس پپسی می شوند عبارتند از, اولسرپپتیک (در معده یا اثنی عشر) بیماری رفلاکس معده – مری (GERD)، کانسر معده، گاستروپارزی، کوله لیتیازیس، پانکراتیت حاد یا مزمن، بیماریهای که منجر به سوء جذب می شوند، انگلهای روده ای، ضایعات ایسکیمیک روده ای و سرطانهای شکمی خصوصاً پانکراس (4).
در حدود 60 درصد از مبتلایان به دیس پپسی، ارزیابیهای متعدد، به کشف عامل توجیه کننده علایم بیمار نمی انجامد. در چنین مواردی، دیس پپسی عملکردی، ایدیوپاتیک، اویله یا بدون زخم می نامند (6 و 1). این نوع دیس پپسی به صورت وجود درد و احساس ناراحتی مزمن برای حداقل یک ماه تعریف می شود ناراحتی های شکمی می توانند سیری زودرس، نفخ شکمی بعد از صرف غذا و تهوع، استفراغ و سایر علایم غیراختصاصی باشند. شکایت باید در دورههای زمانی قابل توجهی وجود داشته باشند، بدون اینکه شواهد بالینی و پاراکلینیکی اعم از آزمایشات بیوشیمی، اندوسکوپی، سونوگرافی و غیره منجر به بافته شدن یک بیماری ارگانیک توجیه کننده علایم شوند. البته، حتی با درنظرگرفتن این خصوصیات، هوز هم بین شکایات مربوط به دیس پپسی و علایم و نشانه های سندروم روده تحریک پذیر همپوشانی و تداخل وجود دارد. (7)
دیس پپسی بدون زخم خود به چهار دسته تقسیم میشوند این چهار دسته عبارتند از: دیس پپسی زخم مانند (ulcer like)، رفلاکس مانند (Reflux like)، اختلال حرکتی مانند (Dysmotility like) و نوع غیراختصاصی (5).
این تقسیم بندی بر اساس شکایت عمدة بیمار است به این صورت که در نوع زخم مانند شکایت اصلی بیمار، درد اپی گاستر است شکایتی که به طور عمده در بیماری اولسرپپتیک هم وجود دارد.
دیس پپسی رفلاکس مانند، با سوزش سر دل (Huitvuros)، رگورژیتاسیون محتویات معده در داخل مری، و یا هر دو، بدون وجود شواهد آندوسکوپیک واضح به نفع وجود مخاط بارت یا ازوفاژیت مشخص می شود. در دیس پپسی اختلال حرکتی مانند (Dxysmotulity)، تهوع و استفراغ، سیری زودرس، نفخ و احساس سنگینی شکم شکایت غالب است.
در صورتی که بیمار مشخصات هیچ یک از گروههای فوق را نداشته باشد یا بیمار ترکیبی از علایم فوق را دارا باشد دیس پپسی از نوع غیراختصاصی (Non Specific) است. (7 و 5)
بین 40 تا 80 درصد از بیماران ممکن است شکایاتی را داشته باشند که به دو زیرمجموعه یا حتی بیشتر تعلق دارند به علاوه، شکایات، با گذشت زمان تغییر می کنند.
البته لازم به ذکر است که بر طبق آزمونهای انجام شده فقط وجود یا عدم وجود یک علامت یا مجموعه ای از علایم دیس پپسی کمکی به تقسیم بندی بیماران بر اساس تابلوی پاتوفیزیولوژیکی آنها نمی کند درحالیکه جنس مونث، وزن کم بدون و پری متوسط تا شدید سر دل بعد از غذا یا استفراغ بعد از غذا نشانه های احتمالی gostic Motor abnamalties هستند (179.
فرضیه های متعددی برای توجیه بروز علایم و نشانه های دیس پپسی بدون زخم عنوان شده که مهمترین آنها ذکر می شوند. برطبق یک فرضیه، افزایش سطوح ترشح اسید معده یا افزایش اسید معده یا افزایش حساسیت به اسید و یا هر دو مکانیسم عامل ایجاد شکایت مربوط به دیس پپسی می باشند (3). فرضیه اختلال حرکتی، این پیشنهاد را مطرح می سازد که اختلالات حرکتی دستگاه گوارش فوقانی نظیر، رفلکس معده – مری (GERD)، گاستروپارزی، اختلالات حرکتی روده کوچک یا دیس کنزی صفراوی سبب بروز علایم و شکایات دیس پپسی می شوند، اختالالات حرکتی معده، به وسیله مطالعات سینتوگرافی تخلیه معده، الکتروگاستروگرافی و مانومتری آنترودئودنال در 25 تا 60 درصد از بیماران مبتلا به دیس پپسی بدون زخم ثابت شده است (6 و 5 و 3).
گاستریت ناشی از ویروس، التهابات عفونی ناشی از هلیکوباکترپیلوری و «عدم تحمل غذایی» که بر اثرات آلرژیک یا پاسخ های ترشحی وابسته به مواد غذایی خاصی تکیه می کند، از دیگر فرضیه های مطرح شده هستند (8).
آنچه اهمیت دارد، توجه این موضوع است که تغییرات سطوح ترشح اسید، یا اختلالات حرکتی، ممکنست ثانویه به عامل اتیولوژیک دیگری باشند. به بیان دیگر، باید این احتمال را در نظر داشت که اختلالات مذکور، در سیر بیماری پدید آیند و معلول عامل اتیولوژیک باشند نه اینکه عامل ایجاد بیماری.
فرضیة تشدید گیرنده های احشایی، بر اساس این باور است که شکایات دیس پپسی به علت افزایش پاسخ به تحریکات فیزیکی نظیر فشار ناشی از دیستانسیون و تحریکات روانی می باشد (5).
بالاخره فرضیه روانی، بر اثرات اختلالات روانی در بروز شکایات گوارشی تکیه میکند و افسردگی و اضطراب یا اختلالات سایکوسوماتیک را منشاء اولیه بیماری می دانند (5 و 1).
گزارش شده است که بیماران مبتلا به دیس پپسی عملکردی بیشتر دچار اضطراب neurotucisme و افسردگی نسبت به جامعه سالم هستند توانایی این افراد برای مطابقت با عوامل استرس زا ممکنست ناکامل بوده و راهی که برای کنار آمدن با عوامل استرس زا انتخاب می کنند ممکن است بر علایم آنها تأثیر بگذارد (23).
اعتقاد به فشار روانی دیس پپسی تا آنجا پیش رفته است که برخی از صاحب نظران دیس پپسی بدون زخم را، دیس پپسی عصبی (Nerrous Dyspepsia) نامیده اند (10).
در مطالعاتی که در این زمینه صورت گرفته، اختلالات روانی از قبیل اضطراب و افسردگی در مبتلایان به دیس پپسی نسبت به افراد سالم به نسبت بیشتری وجود داشته است و این حالت، مستقل از وجود شکایت بوده است هرچند ذکر شده که این ارتباط از نظر بالینی ممکن است چندان معنی دار نباشد (10)
درمان دیس پپسی
در مورد درمان دیس پپسی عملکردی یا بدون زخم، اختلاف نظر فراوانی وجود دارد اطلاعات متنوع و بعضی اوقات متناقضی در بارة درمان بیماران مبتلا به دیس پپسی بدون زخم یافت می شود درمان مبتنی بر اصول پاتوفیزیولوژیک و مکانیسم پاتوژتو بیماری است. درمانهایی پیشنهاد شده اند که هر یک بر اساس یکی از تئوریهای پاتوژنز، شکل گرفته است.
با توجه به تنوع و عدم قطعیت این تئوریها درمانها هم متعدد و در عین حال فاقد پشتوانه مستحکم هستند. به طور کلی بررسی های درمانی وسیعی انجام گردید که شامل داروهای ضد ترشحی، داروهای پروکنتیک و ریشه کنی هایکوباکترپیلوری است.
به همه بیماران توصیه می شود از ریسک فاکتورهای اولسرپپتیک ازجمله مصرف داروهای NSAID، مصرف سواد محرک مانند کافئین و مصرف سیگار پرهیز کنند. در برخی مطالعات، عنوان شده است که دوزهای بالاتر از داروهای کاهنده اسید معده اثرات مثبتی دارد ولی داروهای پروکینتبک Prokinetic، آنتی اسیدها و بلوکرهای گیرندة (H2Blockers)H2، به میزان کمی، نسبت به پلاسبو موثر بوده اند. داروهای روان درمانی به ویژه ضد افسردگی های 3 حلقه ای در کاهش شکایات ناشی از ذیس پپسی، موثر ارزیابی شده اند. برای این منظور داروهای SSRI (مهارکننده بازجذب سروتونین) و داروهای ضد اضطراب نیز بکار رفته اند.
درمانهای روانشناختی (Pshckological Treatment) از قبیل Biofeed – back و Stress management و Interpersonal psychetherapy و Cognitive Therapy نیز در دیس پپسی عملکردی مؤثر بوده اند (11 و 9).
هدف اصلی از انجام این مطالعه بررسی فراوانی افسردگی در بیماران مبتلا به دیس پپسی مراجعه کننده به درمانگاه گوارش بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) طی 3 ماهه دوم سال 1383 می باشد .
1)تعیین فراوانی افسردگی در بیماران مبتلا به دبس پپسی به تفکیک یافته های آندوسکوپی
2)تعیین فراوانی افسردگی در بیماران مبتلا به دیس پپسی به تفکیک جنس
3) تعیین فراوانی افسردگی در بیماران مبتلا به دبس پپسی به تفکیک سن
تعاریف به کار رفته در این پژوهش
افسردگی :برای سنجش میزان افسردگی در بیماران مورد مطالعه از فرم Becks Depression Inventory که استاندارد شده با جامعه ایران بود استفاده شد. (ضمیمه دو)و در این پژوهش score>8 را مثبت و score<18 را منفی فرض کردیم (26) ولی شدت افسردگی در نظر گرفته نشده است .
- علایم دیس پپسی :در این پژوهش از یک فرم دموگرافیک (ضمیه 1)استفاده شد که در آن شش علامت عمده دیس پپسی (دل درد.ترش کردن – آروغ زدن – احساس پرسردل)(18) از بیماران سئوال شده و یک سئوال باز جهت بیان مشکلات دیگر نیز مطرح شده بود .
- یافته های آندوسکوپی مثبت :شامل اولسریپتیک – ازوفاژیت – هیاتال هرنیا – ضایعه تومورال و گاستریت بود .
1)جنس
2) سن
3) یافته های مثبت آندوسکپی
4)یافته های منفی آندوسکوپی
5) افسردگی
بزنگری منابع موجود و مطالعات چاپ شده
Review of Literature
بازنگری منابع موجود و مطالعات چاپ شده
Pam xiaoping (2000) و همکاران طی مطالعه ای به بررسی فاکتورهای روانی در شکل گیری و درمان دیس پپسی عملکردی پرداخته اند گروه مورد مطالعه شامل 24 نفر بیمار سرپایی و بستری (بین 77-16 ساله با میانگین سنی 02/1565/47 سال) و شامل 14 نفر زن و 15 نفر مرد بود که شکایت اصلی آنها دیس پپسی بود در 18 مورد از آنها با آندوسکوپی شواهدی دال بر گاستریت کشف شد و 6 نفر باقیمانده پاتولوژی خاصی نداشتند تمام24 بیمار مبتلا به FD قبلاً تحت درمان با داروهای آنتی اسید، آنتی کلنیژیک ها، پروکینیتکها و رژیم غذایی برای مدتی بین 6 ماه تا 6 سال قرار گرفته بودند و هیچ بهبودی قابل توجهی نداشتند 24 داوطلب سالم به طور اتفاقی انتخاب شدند (بین 57-18 ساله با میانگین سنی 76/164533 سال 10 زن و 14 مرد مرد) و گروه کنترل را تشکیل دادند از تمام افراد مورد مطالعه HRSD و HAS و SCl-90 طی مصاحبات گرفته شد 13 بیمار تحت درمان با Paroxetin برای 8 هفته و 11 بیمار تحت درمان با فلوکستین برای 8 هفته قرار گرفتند و روان درمانی بیشتر به صورت شناختی رفتاری (Cognitive-behaviaral) انجام شد و تشویق شدند که بدون توجه به علائم گوارش خود به زندگی نرمال بازگرداند.
قبل از درمان تفاوت فاحشی از نظر Score در HESD و HAS بین گروه مورد و گروه شاهد وجود داشت و نتایج قبل از درمان نشان داد که به طور معمول افسردگی و اضطراب. بیشتر اضطراب در بیماران مبتلا به FD یافت میشود بعد از 8 هفته در سال تمام 24 بیمار مبتلا به FD بهبود قابل ملاحظه یا در علایم گوارشی پیدا کردند به این ترتیب محققین نتیجه گرفتند که فاکتورهای روانی در اتیولوژی دیس پیسی عملکردی نقش عمده ای ایفا می نمایند و آنتی دپرسانها در درمان بیماران مؤثرند (12).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 91 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 55 |
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
مقدمه 1
بیان مساله 5
ضرورت تحقیق 5
سوال های تحقیق 7
فرضیه های تحقیق 8
تعریف و مفاهیم و اصطلاحات 9
پیشینه تحقیق 13
مقدمه 14
تحقیقات جهانی انجام شده 21
وضعیت مطالعات در جهان 23
روش تحقیق 26
مقدمه 27
منابع
مقدمه:
انسان در درون خانواده متولد میشود، رشد می یابد و بسیاری از امور و مفاهیم را از خانواده می گیرد و همواره با آن سر و کار دارد، بنابراین مهمترین تجربیات انسانی که اساسی ترین عوامل شکل دهندة شخصیت محسوب میشود در درون خانواده شکل می گیرد. خانواده نخستین مدرسه و مهد اصلی تربیت است، کارگاه اصلی الگوسازی است، زمینه ساز تحول و تکامل است. ما هیچ بنیادی را نمی شناسیم که جنبة سرنوشت سازی و تربیت از خانواده مؤثرتر باشد. کودک درسهای اصلی و اساسی خود را از خانواده می گیرد هر سازندگی یا اشتباهی که در آن واقع گردد مستقیماً در کودک اثر می گذارد.
خانواده عامل انتقال فرهنگ، تمدن، ادب و سنن است و اهمیت آن همیشگی است و برای دوام و بقای جامعه و تمدن و فرهنگ راهی جز آن وجود ندارد. از لحاظ واحد می یابیم که خانواده کوچک است ولی از لحاظ اهمیت بسیار مهم و بزرگ است. زیرا هستة اصلی و زیرساز جامعه های بشری است.
خانواده در کودکان دارای دو گونه تأثیر است: وراثتی و محیطی
در بعد وراثت باید گفت کودکان وارث بسیاری از صفات و ویژگیهایی از والدین خویشند، ازجمله: ساخت و اسکلت بندی بدن، مسائل مربوط به جنبه های هوشی و استعدادی، بیماریهای جسمی و روانی، مخصوصاً آنها که مزمن بوده اند، جنبه های مربوط به فیزیولوژی و وظایف اعضا و قد و رنگ و طول عمر و حتی طاسی سر، ویژگیهای مربوط به خون و ارهاش آن.
در جنبة محیط باید گفت طفل تحت تأثیر محیط داخل رحم و محیط بیرون است. سلامت یا عفونت های رحمی به کودک سرایت کرده و اثرات کشنده ای می تواند داشته باشد. محیط خارج رحمی برای او امری حتمی و اجتناب ناپذیر و حتی غیرقابل انتخاب و نوع تربیت آن تحمیلی و اجباری است. طبیعی است که کودک در چنین محیطی شکل گیرد و نتواند از جبر محیط لااقل در دوران کودکی رهایی یابد.
افراد یک خانواده، ساخته و پرداخته عوامل محیطی وراثتی هستند و به همین دلیل شخصیت شان شدیداً تحت تأثیر این عوامل است تا حدی که می توان گفت کودک آئینهای تمام نما از معجون و ترکیب شخصیت والدین است. شرایط عادی و یا بحرانهای خانوادگی در او شدیداً اثر گذارده و رشد آنان را تحت نفوذ قرار خواهد داد. (قائمی، 1374)
خانه مکانی است که شخصیت اولیه انسان در آنجا شکل گرفته و سنتها و الگوها، قوانین و همین طور ضوابط آن، در کودک اثر داشته و برای او می تواند مثبت یا منفی باشد. زمانی بیشتر می توان به اهمیت خانواده واقف شد که فردی عاری از خانواده بشود و به خاطر مسائلی همچون طلاق، مرگ، و ... از خانواده جدا شود. خانواده می تواند عامل سازندگی یا ویرانی و نابودی اعضا خود مخصوصاً کودکان شود، خانواده می تواند سلامت و شرافت و یا انحرافات و اختلال در فرد ایجاد کند. خانواده همچنین در تذهیب اخلاق، حفظ سلامت جسمی و روانی و تربیت افراد تشکیل دهندة خود مؤثر است، در صورت موجود بودن کانون گرم خانوادگی همراه با سلامت و تربیت صحیح، می تواند عامل پیشرفت و تکامل هر یک از اعضای خود باشد.
بطور کلی می توان اینگونه بیان کرد که خانواده جایی است که تعلیم و تربیت همه جانبة کودک در آنجا صورت می گیرد. کودک طی تماسهای روزانه خود با اعضای خانواده با دنیای اطراف خویش آشنایی حاصل می کند و در معرض تجربیات جدید و فراگیری قانونمندی و اصول زندگی می باشد. اکثر متخصصین امور تربیتی، به نقش اساسی والدین در شکل گیری شخصـــیت کودک تأکید ورزیده و خانواده را به عنوان هستة اجتماعی معرفی می کنند. (نجاتی، 1371)
یکی از مهمترین مشکلاتی که معمولاً نظامهای آموزش و پرورش جهان، با آن روبرو می باشند و به عنوان عمده ترین معضل نظام آموزش محسوب می گردد افت تحصیلی است که هر سال بگونه های مختلف مقدار قابل توجهی از منابع انسانی و اقتصادی جامعه را تلف نموده و موجب آثار زیانبار و جبران ناپذیری در حیات فردی و خانوادگی افراد مردود برجای گذارده و نابسامانی های اجتماعی فراوانی نیز به وجود آورده و کارایی و باروری نظامها را با نقصان روبرو می سازد.
با توجه به مهم بودن این مسئله خاص و عام هر یک به دلایلی چند به این مسئله توجه داشته و غالباً از بهای سنگین این ضایعه و یا اتلاف منابع عظیم مالی و انسانی صحبت می کنند و در این میان مجامع علمی و فرهنگی بخصوص دست اندرکاران تعلیم و تربیت با تحقیقات و پژوهشهای پر دامنه خود سعی در کاهش انواع افت تحصیلی دارند که علاوه بر جلوگیری از خسارتهای اقتصادی و مالی باعث تخفیف مشکلات روانی و اجتماعی در سطح خانواده ها و جامعه می گردد و گاهی انتقال میراث فرهنگی جامعه، پرورش استعدادهای دانشآموزان و آماده سازی آنان برای شرکت فعال در جامعه را سبب می شوند.
امروزه در کشور ما نیز این پدیده به میزان چشمگیری رقم بالایی را به خود اختصاص داده و موجب تلف شدن استعدادهای بالقوه انسانی و توان مالی خانوادهها و جامعه می گردد که شناخت انواع و ابعاد این افت، و تحلیل این مسئله و تجسس در علل بوجود آورندة آن و راههای مقابله با آن یکی از مهم ترین موضوعهای پژوهشی و تحقیقی نظامهای آموزش و پرورش است. بسیاری از افراد ناتوانی دانش آموز در یادگیری مواد درسی را افت تحصیلی می دانند به نظر می رسد که این تصور درست نباشد چرا که ناتوانی کودک در فراگیری دروس ممکن است از نقصان ذهنی و محدودیتهای آن ناشی شود درحالیکه افت تحصیلی به معنای نزول از سطح بالاتر به سطح پایین تر در تحصیل و آموزش است.
به منظور تمایز بین این قبیل ناتوانیها و افت تحصیلی ارائه تعریفی از افت تحصیلی لازم و ضروری است. «افت تحصیلی به کاهش عملکرد تحصیلی دانش آموز از سطحی رضایت بخش به سطحی نامطلوب گفته میشود» توجه به تعریف فوق نشان می دهد که مقایسه دو بخش عملکرد تحصیل قبلی و فعلی دانش آموز بهترین شاخص از افت تحصیلی است. (لیامی، نجاریان، مکوندی 1373)
از آنجا که افت تحصیلی علاوه بر نظام آموزش (هدفها و برنامه های آموزش، مواد درسی، برنامة درسی، وضعیت و نقش معلمان و مدیریت آموزش، روشهای تدریس ...) با فرهنگ و نظام اجتماعی، ساختار سیاسی و نظام خانوادگی هر کشور رابطه تنگاتنگی دارد، محقق را بر آن می دارد تا در تحقیق و پژوهش خود ارزیابی های دقیقی از عوامل خانوادگی مؤثر بر تکرار پایة دانشآموزان مقطع راهنمایی داشته باشد.
بیان مسئله
افت تحصیلی را به دو صورت کمی و کیفی طبقه بندی می کنند. افت کمی به صورت نسبت دانشآموزانی که نمی توانند یک دورة آموزشی را بر اساس هدفهای آموزشی آن دوره بگذرانند به کل دانشآموزانی که وارد دورة آموزشی مذکور می شوند تعریف میشود. و افت کیفی منظور درصد معینی از دانشآموزان هستند که از عهدة گذراندن امتحانهای رسمی برمی آیند اما مهارتها و توانائیهای لازم را آنچنان که در هدفهای آموزشی و پرورشی پیش بینی شده است، به دست نمی آورند. (شریفی، 1369)
در این تحقیق نیز به مسئله تکرار پایة تحصیلی یا مردودی که فقط جنبة کمی بازدهی نظام آموزش و پرورش که در چارچوب نمرات درس دانشآموزان است می پردازیم تا با بررسی آماری درصد دانشآموزان مردود به نتایجی مثمر ثمر رسیده و آن را مورد استفاده قرار دهیم.
در تعریف مردودی یا تکرار پایه تحصیلی می توان گفت که «تکرار یک کلاس برای دانش آموزی که در خلال یک سال تحصیلی در همان کلاس و پایه که در سال قبل به سر می برده به تحصیل ادامه می دهد و همان کاری را انجام می دهد که در سال گذشته نیز انجام داده است» (امین فر، 1365)
ضرورت پژوهش
امروزه یکی از مشکلات عمده نظام آموزشی کشور ما پدیدة مردود شدن دانشآموزان است که علاوه بر خسارات اقتصادی که رقم قابل توجهی را به خود اختصاص می دهد و با توجه به تأثیرات فراوان مردود شدن در حیطه فردی و اجتماعی می توان برخی از علل این پدیده را شناسایی کرده و به دنبال آن با ارائه راه کارهای مناسب با این معضل فردی، اجتماعی مقابله کرد و موجب جلوگیری از هدر رفتن نیروی بالقوه انسانی و مالی گردید.
چاره اندیشی در این زمینه:
1) موجب جلوگیری از هدر رفتن نتایج مادی و معنوی و نجات انسانهایی است که پس از شکست تحصیلی زمینه مساعدی برای بزهکاریهای اجتماعی دارند.
2) جلوگیری از این امر با کاهش تعداد مردودین باعث خواهد شد که نظام آموزشی بتواند امکانات تحصیلی در اختیار افرادی که این مردودین جای آنها را اشغال کرده اند قرار دهد.
3) از تراکم کلاسها کاسته شود و کیفیت آموزشی بهبود یابد.
4) منابع را در اختیار بهبود برنامه های تربیت معلم و مواد آموزشی، کمک آموزشی و غیره قرار دهد که ضعف و کمبود آنها عامل اصلی افت تحصیلی و مردودی به شمار می آید.
سئوالهای1 پژوهش
پژوهش حاضر به دنبال پاسخ برای پرسشهای مطروحة زیر است.
1- آیا بین میزان تحصیلات والدین و مردود شدن فرزندان رابطه ای وجود دارد؟
2- آیا بین میزان درآمد والدین و مردود شدن فرزندان رابطه ای وجود دارد؟
3- آیا بین عدم روابط صمیمی والدین با فرزندان و مردود شدن آنان رابطه ای وجود دارد؟
4- آیا بین جداییهای والدین (فوت، طلاق) و مردود شدن فرزندان آنان رابطه ای وجود دارد؟
5- آیا بین علاقه و انتظار کمتر والدین به تحصیل فرزندان و مردود شدن آنان رابطه ای وجود دارد؟
6- آیا بین عدم روابط والدین دانش آموز با معلم دانش آموز و مردود شدن فرزندان آنان رابطه ای وجود دارد؟
7- آیا بین مهاجرت و جابهجایی خانواده و مردود شدن فرزندان آنان رابطه ای وجود دارد؟
8- آیا بین عدم وجود منابع و مواد خواندنی در خانه (کتاب، روزنامه، مجله) و مردود شدن فرزندان رابطه ای وجود دارد؟
9- آیا بین عدم آموزشهای درسی و غیر کلاسی (مثل معلم خصوصی و کلاس تقویتی و متفرقه و کمک خانواده) و مردود شدن رابطه ای وجود دارد؟
10- آیا بین تعداد فرزندان خانواده و مردود شدن رابطه ای وجود دارد؟
11- آیا بین ترتیب تولد فرزندان و مردود شدن رابطه ای وجود دارد؟
فرضیه های1 پژوهش
فرهنگ وبستر2 فرضیه را چنین تعریف می کند: «فرضیه عبارت است از حالت یا اصلی که اغلب بی آنکه اعتقادی نسبت به آن موجود باشد، پذیرفته میشود تا بتوان از آن نتایج منطقی استخراج کرد، و بدین ترتیب مطابقت آن را با واقعیتهائی که نزد ما معلوم است یا می توان آنها را معلوم ساخت آزمود.» 0(هومن 1380)
فرضیه های پژوهش به شرح زیر می باشد:
1- میزان تحصیلات والدین دانشآموزان مردود کمتر از تحصیلات والدین دانشآموزان عادی است.
2- میزان درآمد والدین دانشآموزان مردود کمتر از درآمد والدین دانشآموزان عادی است.
3- روابط صمیمی والدین با دانشآموزان مردود کمتر از روابط صمیمی والدین با دانشآموزان عادی است.
4- میزان جدایی (فوت، طلاق) والدین دانشآموزان مردود بیشتر از والدین دانشآموزان عادی است.
5- میزان علاقه و انتظار تحصیل والدین دانشآموزان مردود کمتر از والدین دانشآموزان عادی است.
6- میزان روابط والدین با معلم دانشآموزان مردود کمتر از روابط والدین با معلم دانشآموزان عادی است.
7- میزان مهاجرت و جابه جایی والدین دانشآموزان مردود بیشتر از والدین دانشآموزان عادی است.
8- میزان وجود منابع و مواد خواندنی در خانه (کتاب، روزنامه، مجله) دانشآموزان مردود کمتر از منابع موجود در خانه دانشآموزان عادی است.
9- میزان آموزشهای درسی غیر کلاسی (مثل معلم خصوصی و کلاس تقویتی و متفرقه و کمک خانواده) دانشآموزان مردود کمتر از دانشآموزان عادی است.
10- میزان جمعیت خانوادة دانشآموزان مردود بیشتر از جمعیت خانوادة دانشآموزان عادی است.
11- فرزندان غیر اول بیشتر از فرزندان اول خانواده مردود می شوند.
در اغلب موارد به منظور آنکه رابطه ای که در فرضیه بیان شده آزمون پذیر باشد، یعنی بتوان آن را از طریق مشاهده و آزمایش آزمود، لازم است متغیرهای مورد مطالعه از شکل انتزاعی و مفهومی خارج و به شکل عملی تعریف شود به بیان دیگر، پژوهشگر متغیرهای مورد مطالعه خود را به صورت عملی تعریف و نامگذاری می کنند (هومن، 1380) در این پژوهش نیز هر یک از متغیرها1 به صورت عملیاتی2 تعریف شده است و در پایان به هر یک از مؤلفهها نمرهای داده شده است.
متغیر مستقل3: عوامل خانوادگی (تحصیلات والدین، درآمد والدین روابط والدین با فرزندان، جدایی والدین، توجه و علاقه و انتظار والدین به تحصیل فرزندان، رابطة والدین با معلم دانش آموز، مهاجرت و جابجایی، منابع و مواد خواندنی در خانه، آموزشهای درسی و غیر کلاسی، تعداد خانوار جنسیت)
1- تحصیلات والدین: منظور از تحصیلات والدین مدرکی است که با تحصیل در مدارس برای آنان صادر شده است.
2- روابط والدین با فرزندان: سطح طرد کنندگی و تأیید کنندگی: مقصود از والدین طرد کننده به خانواده هایی اطلاق میشود که در آنها وضع رفتاری والدین موجب میشود فرزند از پدر و مادر خود فاصله بگیرد و در نتیجه از خانواده گریزان شود و مقصود از والدین تأیید کننده والدینی است که با خوشرویی به پیشنهادهای فرزندان خود توجه می کنند و به نظر و عقاید آنها احترام می گذارند و به نیازهای آنها و آرزوهایشان علاقه مند هستند. آنها را به اظهار نظر و ابراز وجود ترغیب می کنند و هرگونه رفتار خوب را مورد تحسین و ستایش قرار می دهند. (انجمن اولیا و مربیان ایران، 1358)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 225 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 131 |
چکیده فصل اول:
ب: به دست آوردن ارتباط بین جنسیت و رشد شناختی.
ج: به دست آوردن ارتباط بین سن و رشد شناختی.
اهمیت پژوهش:
در عصر حاضر هر روز که میگذرد هنر کودکان اهمیت بیشتری مییابد و به خاطر تأثیری که روانشناسی و علوم تربیتی از آن به عمل میآورد همپای دیگر هنرهای مختلف رو به تکامل و پیشرفت است، هنر و نقاشی کودکان گواه راستینی بر حقایق اجتماعی و روانشناسی است.
فرضیه:
سطح تحولیافتگی (رشد شناختی) در دختران بالاتر از پسران است.
تعاریف عملیاتی:
الف: تعریف رشد شناختی: رشد شناختی به تغییراتی مربوط میشود که در حوزه فعالیت ذهنی روی میدهد و احساس، ادراک، حافظه، تفکر، استدلال و زبان را شامل میشود.
ب: تست آدمک رنگی: این آزمون در سال 1977 توسط ژاکلین روآیه روانشناس فرانسوی ابداع و هنجارگزینی شده است.
سایر فرضیهها:
1- بین نمرات مقیاس سر دختران 6 ساله با نمرات سر پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
2- بین نمرات مقیاس سر دختران 7 ساله با نمرات سر پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
3- بین نمرات مقیاس سر دختران 8 ساله با نمرات سر پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
4- بین نمرات مقیاس سر دختران 9 ساله با نمرات سر پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
5- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 6 ساله با نمرات طرح بدن پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
6- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 7 ساله با نمرات طرح بدن پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
7- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 8 ساله با نمرات طرح بدن پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
8- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 9 ساله با نمرات طرح بدن پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
9- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 6 ساله با نمرات طرح لباس پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
10- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 7 ساله با نمرات طرح لباس پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
11-بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 8 ساله با نمرات طرح لباس پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
12- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 9 ساله با نمرات طرح لباس پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
13- بین نمرات کلی دختران 6 ساله با نمرات کلی پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
14- بین نمرات کلی دختران 7 ساله با نمرات کلی پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
15- بین نمرات کلی دختران 8 ساله با نمرات کلی پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
16- بین نمرات کلی دختران 9 ساله با نمرات کلی پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
17- بین نمرات کلی دختران 6 ساله با نمرات کلی دختران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
18- بین نمرات کلی دختران 7 ساله با نمرات کلی دختران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
19- بین نمرات کلی دختران 8 ساله با نمرات کلی دختران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
20- بین نمرات کلی پسران 6 ساله با نمرات کلی پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
21- بین نمرات کلی پسران 7 ساله با نمرات کلی پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
22- بین نمرات کلی پسران 8 ساله با نمرات کلی پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
23- بین نمرات کلی دختران با نمرات کلی پسران تفاوت معناداری وجود دارد.
24- بین نمرات کلی دختران با افزایش سن تفاوت معناداری وجود دارد.
25- بین نمرات کلی پسران با افزایش سن تفاوت معناداری وجود دارد.
نتایج به دست آمده براساس فرمول t تفاوت معنیدار رشد شناختی در دو گروه پسران و دختران را نشان میدهد یعنی دختران در این تست برتری خود را نسبت به پسران نشان دادند و از فرضیات مطرح شده به جز فرضیات 22-21-19-17-9-6-5-2-1، فرضیات دیگر تأیید شدند.
فصــل اول
مقدمه:
نقاشی کودک یک پیام است آنچه را که او نمیتواند به لفظ درآورد و به ما انتقال دهد. بررسی و درک زبان نقاشی، اطلاعات ارزندهایی را در اختیار والدین، مربیان، روانشناسان و همه کسانی میگذارد که خواهان درک و دریافت راز و رمز جهان کودک هستند اکتشاف نظامدار این قلمرو به آخرین دهههای قرن گذشته بازمیگردد و بر قوانینی متکی است که خطشناسی نیز از آنها سود جسته است. همچنین دیدگاه روان تحلیلگری براساس بررسی گستره معانی نمادهائی که در خوابدیدهها و اسطورهها، افسانهها و در زندگی بازیافت میشوند به غنای آن در قرن حاضر کمک کرده است. کودک همه مسائل خود را به واسطه نقاشی به تجربه درمیآورد و خود را میآزماید و من خویشتن را بنا میکند.
خطوط ترسیمی، انعکاسی از دنیای هیجانی او هستند و نقاشی به تنهایی به منزلة جهانی است که به موازات افزایش هشیاری و دگرگونیهای کودک متحول میگردد. (دادستان، پریرخ، 1374، ص 1)
بیان مسئله:
با توجه به گسترش پژوهشهای تجربی در زمینه روانشناسی کودک به ویژه به کمک دانش رفتاری و دادههای اساسی که روانشناسی سنجشی در مورد پرورش سیستم عصبی مرکزی ارائه دادهاند، نگرش بزرگسالان در جهات گوناگون رفتار کودکان دستخوش تغییرات مختلفی شده است. (فراری، 1371، ص 7)
نقاشی کودک نیز در مراحلی که حوادث را دستهبندی و عرضه میکند و روند تجدیدی و تکامل یافتهای را از زمان خط خطی کردن، تا زمانی که خطوطی معنادار و بالاخره مبتنی بر قوانین پرسکتیو و شالوده منطقی رسم میکند میتوان چیزی شبیه خواب و رویا معنی کرد. نقاشی نیز مثل خواب و رویا به کودک امکان میدهند تا اطلاعات و اعمالی را که از دنیای بیرون کسب میکند از هم جدا سازد و سپس آنها را دوباره تنظیم کند. در نقاشی همانند خواب و رویا کودک خود را از ممنوعیتها رها میسازد و با ما در حالتی ناخودآگاه دربارة مسائل کشفیات و دلهرههایش صحبت میکند به همین دلیل اگر آموزش نقاشی را در پایه صحیح نقاشی قرار دهیم و در آن به کودکان از سنین پایین تمرین کپی و تقلید کردن را بیاموزیم اشتباه بزرگی مرتکب شدهایم. «فراری، 1371، ص3)
پرورش قدرت بیان نقاشی، فقط وابسته به تکامل جسمی کودک نیست. بلکه با درک و شعور او نیز در ارتباط است. این ادراک در بدو تولد بسیار جزئی است. ولی با پیشرفت سن، مطبوع و ظریف میشود. در حقیقت چون میتوان گفت: که چون کودک هنوز مهارت کافی ندارد بنابراین نمیتواند خوب نقاشی کند. حتی یک فرد بالغ هم اگر بخواهد با پاهایش خانهای را رسم کند، خواه ناخواه، اثری درهم و برهم به دست خواهد آمد ولی این اثر بسیار کاملتر از نقاشی کودک خواهد بود. با وجود این کودک از همان آغاز خطنگاری از اینکه سه وجه چشم، مغز و دست خود را به کار میاندازد لذت میبرد. بنا به تحقیق (دورپیلو) دو روند اساسی در توسعه و پیشرفت درک کودک مؤثر واقع میشود که یکی تشخیص شناخت اشیاء و دیگری تشخیص تمایز آنهاست. «دادستان، پریرخ، 1374، ص 31)
اهداف پژوهش:
رشد شناختی به تغییراتی مربوط میشود که در حوزه فعالیت ذهنی روی میدهد و احساس و ادراک، حافظه، تفکر، استدلال و زبان را شامل میشود ما بتدریج تعداد زیادی مهارتهای ذهنی مهم کسب میکنیم. مثلاً در مقایسه با کودکان به راحتی میتوانیم درباره مفاهیم انتزاعی مثل دموکراسی عدالت و اخلاق فکر کنیم، علاوه برآن میتوانیم موقعیتهای فرضی در نظر بگیریم و برای یک مسئله معین به طور ذهنی راهحلهای بسیاری پیدا کنیم و تجربههای ذهنی خاص خود را پیش ببریم و به شیوههای تکرار خود جهت دهیم. (جیمز دبلیو و وند رزندن، 1376، ص 30) و نقاشی در حقیقت شکلی از کنش نشانهیی است که در حد فاصل بین بازی کنایهایی و تصویر ذهنی قرار دارد و از طرفی مثل بازی کنایهایی موجود همان لذت کنشی و همان خودمختاری در تعیین سرنوشت افعال خویش و از طرف دیگر مثل تصویر ذهنی در واقع یک قسم کوشش است برای تقلید از واقعیت. لوکه نقاشی را یک نوع بازی تلقی میکند اما این را هم باید گفت که نقاشی حتی در اشکال ابتدایی خود هر چیزی را با هر چیز دیگر وفق نمیدهد و شبیه نمیسازد بلکه مثل تصویر ذهنی بیشتر با سازگاری تقلیدی وفق دادن من با واقعیت قابل مقایسه است. (ژان، پیاژه، مترجم دکتر پورباقر، 1355، ص 90) و پژوهشگر در این تحقیق قصد دارد نقاشی را به عنوان وسیلهای برای سنجش رشد شناختی به کار برد و اهداف دیگری که پژوهشگر در این تحقیق در نظر دارد به شرح زیر میباشد:
1- استفاده از نقاشی به عنوان وسیلهای ساده برای سنجش رشدشناختی
2- به دست آوردن یک رابطه بین جنسیت و رشدشناختی
3- به دست آوردن یک رابطه بین سن و رشدشناختی
اهمیت پژوهش:
در عصر حاضر هر روز که میگذرد هنر کودکان اهمیت بیشتری مییابد و به خاطر تأثیری که روانشناسی و علوم تربیتی از آن به عمل آورده همپایی دیگر هنرهای مختلف رو به تکامل و پیشرفت است و هنر نقاشی کودکان گواه راستینی بر حقایق اجتماعی و روانشناسی است.
نقاشی کودک به ما کمک میکند تا به درک و فهم کودک و ارزیابی او از مسائل و محیط اطرافش آگاه شویم. (سیف نراقی، 1368، ص 83) کودکان با هنر نقاشی و داستانهای مرتبط با آن جزئی از وجود یا ویژگیهای خویش را نمایان میسازند به این دلیل است که این ابزار وسیله مناسبی برای راه یافتن به دنیای پر رمز و راز آن تلقی میشود. (سیف نراقی، 1368، ص 261)
هنگامی که کودکان عادت به نقاشی میکنند موفق میشوند شخصیت خود را نیز بیان کنند در آن زمان است که غالباً احساسات و الهاماتی را بیان میکنند که انسان به سختی میتواند باور کند که آنها با چنین شیوهایی قادر به انجام آن باشند نقاشی کودکان به ما امکان میدهد تا روند پرورش فکری آنها را بشناسیم و ببینیم آنها راجع به دنیا و اشخاصی که با آنها زندگی میکنند چگونه میاندیشند و بالاخره متوجه میشویم که چه آموختهاند و اثر محیط به پرورش آنها چه بوده و نگرش و مشکلات عاطفی آنها چیست؟ ولی روشنترین نکتهای که از نقاشی خود به خودی کودکان تراوش میکند کشف ملموسی عالم است که بزرگسالان آن را فراموش کردهاند. نمونههای منطق و مشکلات این عالم فقط مربوط به دوران کودکی است که هنوز با الگوهای فرهنگی جامعه آشنا نشده است. این موضوع برای کودکان عقبمانده نیز صادق است و آنچه نیز به آهستگی موفق به بیان دنیای خودش میشوند. (فراری، 1371، ص 95-94)
فرضیه:
سطح تحول یافتگی (رشد شناختی) در دختران بالاتر از پسران است.
دلایل ارائه فرضیه:
الف: سطح تحولیافتگی با بلوغ جنسی در ارتباط است و چون بلوغ جنسی در دختران زودتر از پسران اتفاق میافتد، بنابراین انتظار میرود سطوح تحولیافتگی در دختران بالاتر باشد.
ب: بعد از بلوغ جنسی توجه دختران به فضای شخصی و جسمانی خود معطوف است ولی پسران به فضای بیرونی بیشتر اهمیت میدهند و این مسأله احتمالاً در ترسیم آدمک تأثیر دارد.
متغیرهای تحقیق:
الف: رشد شناختی ب: جنسیت ج: سن
سایر فرضیهها:
1- بین نمرات مقیاس سر دختران 6 ساله با نمرات سر پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
2- بین نمرات مقیاس سر دختران 7 ساله با نمرات سر پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
3- بین نمرات مقیاس سر دختران 8 ساله با نمرات سر پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
4- بین نمرات مقیاس سر دختران 9 ساله با نمرات سر پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
5- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 6 ساله با نمرات طرح بدن پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
6- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 7 ساله با نمرات طرح بدن پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
7- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 8 ساله با نمرات طرح بدن پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
8- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 9 ساله با نمرات طرح بدن پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
9- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 6 ساله با نمرات طرح لباس پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
10- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 7 ساله با نمرات طرح لباس پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
11-بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 8 ساله با نمرات طرح لباس پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
12- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 9 ساله با نمرات طرح لباس پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
13- بین نمرات کلی دختران 6 ساله با نمرات کلی پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
14- بین نمرات کلی دختران 7 ساله با نمرات کلی پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
15- بین نمرات کلی دختران 8 ساله با نمرات کلی پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
16- بین نمرات کلی دختران 9 ساله با نمرات کلی پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
17- بین نمرات کلی دختران 6 ساله با نمرات کلی دختران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
18- بین نمرات کلی دختران 7 ساله با نمرات کلی دختران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
19- بین نمرات کلی دختران 8 ساله با نمرات کلی دختران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
20- بین نمرات کلی پسران 6 ساله با نمرات کلی پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
21- بین نمرات کلی پسران 7 ساله با نمرات کلی پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
22- بین نمرات کلی پسران 8 ساله با نمرات کلی پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
23- بین نمرات کلی دختران با نمرات کلی پسران تفاوت معناداری وجود دارد.
24- بین نمرات کلی دختران با افزایش سن تفاوت معناداری وجود دارد.
25- بین نمرات کلی پسران با افزایش سن تفاوت معناداری وجود دارد.
تعریف واژهها:
واژهها و اصطلاحات مورد نظر هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی تعریف میشوند.
الف- تعریف نظری:
نقاشی و طراحی از مهمترین عوامل در بیان مقاصد و افکار و عقاید و نیازهای درونی بشر محسوب میشود که از دیرباز مورد استفاده انسان قرار داشته است. اشتغال به این فعالیت خلاقه اعم از آفرینش نقاشی یا کاربرد و استفاده از آن میتواند علاوه بر پرورش حس زیبائی دوستی و ذوق هنری انسان نقش مؤثری در رشد شخصیت، شناخت مشکلات و نابسامانیهای روانی وی داشته باشد (میرزابیگی، 1370، ص 108).
ب- تعریف عملی:
1- تحول شناختی (رشدشناختی)
Cognition: the mental activity through which human beings acquire and process kowledge.
The field of coqnitire devebpment of cuses an how intellectuall abilities and know ledge of the world change as a person grows older.
شناخت، فعالیتهای ذهنی که از طریق آن انسان یا موجود زنده کسب کننده و تحلیلکننده دانش است که از طریق آن دانش را کسب و تحلیل میکنند.
زمینه تحول شناختی: (رشدشناختی) متمرکز است بر اینکه چطور توانائی ذهنی (هوشی) ودانش نسبت به جهان دریک انسان در حال رشد تغییر میکند (D:Ross,D:Park,1999,Page:320).
2- تست آدمک رنگی:
این تست در سال 1977 توسط (ژاکلین رویهآیه) روانشناس فرانسوی ابداع و هنجارگزینی شده است (دادستان، پریرخ، 1374، ص 13) تجسم ترسیمی شکل انسان به دورههای ماقبل تاریخ بازمیگردد «ترسیم یک آدمک» به منزلة فعالیت ارتجاعی کودک نیز محسوب میشود. براساس بررسی آثار یک هنرمند میتوان به آسانی« سبک» رایج عصر وی و همچنین شخصیت او را بازشناخت به همین دلیل است که روانشناسان کوشش کردهاند تا به ویژگیهای روانشناختی کودکان براساس تولیدات ترسیمی آنها دست یافت و بدین ترتیب، (تست ترسیم آدمک) خلق شده است (دادستان، پریرخ، 1374، ص 15).
نخستین تدوین رسمی روش نقاشی فرافکنی توسط آزمون نقاشی آدمک گودیناف بود او این آزمون را تنها برای برآورد تواناییهای شناختی کودکان آنگونه که در کیفیت ترسیم او انعکاس پیدا میکند به کار میبرد (سیف نراقی، مریم، 1368، ص 83). در تست گودیناف (51 ماده) وجود دارد که به هر ماده یک نمره داده میشود مجموعه نمرات آزمودنی سن عقلی وی را تعیین میکند تست را میتوان به صورت فردی یا گروهی اجرا کرد به کودک یک جعبه مداد رنگی که شامل هفت رنگ آبی، سبز، قرمز، زرد، بنفش، قهوهای و سیاه است داده میشود و همچنین یک مداد سیاه معمولی، پاککن و یک ورقه کاغذ A4 نیز به صورت عمودی در اختیار وی قرار میگیرد. آزمایشگر به کودک میگوید: «روی این کاغذ یک آدم بکش تا اونجا که میتونی قشنگ باشد اگه خواستی اونو رنگ کن». دستور اجرای تست باید همواره به گونهای که ذکر شد ارائه گردد چه تحقیقات نشان دادهاند که ایجاد تغییر در اصطلاحات میتواند نتایج را به گونهای معنادار تغییر دهد (پریرخ دادستان، 1374، ص 17).
چکیده فصل دوم:
راهها و وسایل پرورش کودک فراوان است یکی از آنها که معمولاً مورد توجه قرار میگیرد ولی قبل از هر وسیله و بیش از هر چیز دیگری میتواند به آموزش کودک کمک کند نقاشی است، رنگ و تصویر بیش از هر چیز دیگر ذهن بچه را متوجه خود میکند و در عین حال وسیلهای است که ذهن بچه قبل از هر چیز دیگر میتواند به خلق آن بپردازد.
سوابق تحقیق:
در نیمه اول قرن بیستم چنین تصور میشد که آزمون آدمک یک آزمون منحصراً مربوط به هوش بوده و عوامل فرهنگی یا تشخیص در آن تأثیری ندارد، تحقیقات متعدد بعدی نشان دادند که اگرچه مراحل رشد ترسیم آدمک در نزد تمام ملل تقریباً یکسان است لکن سایر ویژگیهای ترسیم آدمک از فردی به فرد دیگر و از جامعه به جامعه دیگر فرق میکند.
بررسی نقاشی از دیدگاههای مختلف:
الف- دیدگاه تکاملی:
(نقاشی به مثابه بازی) یکی از اولین نظریههای مربوط به بازی این است که انسانها ذاتاً فعالند و بازی یکی از شیوههای تخلیه انرژی هیجانی ما افراد است.
ب- دیدگاه پیاژه از نقاشی:
پیاژه نقاشی را به عنوان ابزاری برای نظریه خود درباره تکامل بازنمائی جهان توسط کودکان بکار گرفته است.
ج- دیدگاه روانکاوی:
نظریه پایهای غالب در رهیافتهای بالینی فرافکنی نسبت به نقاشی کودکان دیدگاه (روانکاوی) است. نظریه روانکاوی از کار زیگموند فروید سرچشمه گرفته است و بعدها در آن تجدیدنظر صورت گرفته است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 126 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 99 |
فصل اول
(الف ) مقدمه
« به نام آنکه هر چه هست و نیست همه در گه قدرت اوست »
دلم می خواست دنیا رنگ دیگر بود ، خدا با بنده هایش مهربانتر بود ، وز آن بیچاره مردم یاد می فرمود ، دلم می خواست خدا از بارگاه خویش ، زنجیر گران می آویخت ، تا بیچاره گان خدای را در پای آن دیوار ، به درد خویش آگاه می ساختند ، مگو این آرزو خام است ، مگو روح بشر همواره سرگردان وناکام است اگر این آسمان درهم نمی ریزد ، و گر این کهکشان از هم نمی پاشد ، بیا تا ما :
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم زشادی گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم «باباطاهر »
علاقه وافر به کودکان توجه به دنیای زیبا و شگرف آنان ، اهمیت به خواسته ها و آرزوها و هدف هایشان و همچنین موانع و مشکلاتی که سد راه این خواسته ها بوده و باعث می گردد برخی از این فرشته های مهربان خشم آلود وعصیانگر و برخی غمناک ، گوشه گیر و در خود فرو رفته باشند ، افزون بر آن ، عدم آگاهی والدین و مربیان درباره علل این تغییرات رفتاری در کودکان و چگونگی مقابله و برخورد با آنان برای بر طرف نمودن و کاهش اینچنین رفتارهایی ، همه و همه ، محقق را بر آن داشت تا به تحقیق د رزمینه « بررسی تأثیر ناکامی در میزان پر خاشگری بین دانش آموزان دختر و پسر ( مقطع ابتدایی ) بپردازد . تا شاید به این طریق بتوان گام کوچکی درجهت شناخت برخی از عوامل بر انگیزنده رفتارهای پرخاشگرانه و ارائه راه حل ها و توصیه هایی د راین رابطه به والدین و مربیان ، بر داشت و راه را برای تحقیقات وسیع تر در آینده هموار نمود ».
مسلم است که انجام این تحقیقات راهنمایی اندیشمندان و صاحبنظران و محققین گرامی را می طلبد که با بیان نقطه نظرهای عالمانه خود ، کاستی ها را جبران نموده و معایب را برطرف نمایند . امید است محقق را در پیمودن ره بی انتهای علم راهبر باشید . « انشاءالله»
(ب)طرح مسئله
موضوع این تحقیق :
« بررسی تأثیر ناکامی در میزان پرخاشگری بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهرستان قروه »
بنابر این با طرح سؤالات زیر مسئله این تحقیق را مطرح می سازیم :
1- آیا ناکامی در پرخاشگری تأثیر دارد ؟
2- آیا تأثیر ناکامی در پرخاشگری دختران و پسران دانش آموز یکسان است ؟
3- دختران دانش آموز در برابر عوامل ناکام کننده چه نوع واکنش پرخاشگرانه نشان می دهند ؟
4- پسران دانش آموز در برابر عوامل ناکام کننده چه نوع واکنش پرخاشگرانه نشان می دهند ؟
5- آیا عکس العمل های پرخاشگرانه دختران دانش آموز ، در برابر عوامل ناکام کننده برای دفاع از خود ، تسلط و بقای مانع ویا بقای نیاز است ؟
6- آیا عکس العمل های پرخاشگرانه پسران دانش آ”موز در برابر عوامل ناکام کننده برای دفاع از خود ، تسلط و بقای مانع ویا بقای نیاز است ؟
(پ) هدف تحقیق
هدف این تحقیق دارای دو جنبه بنیادی و کاربردی می باشد ، بنابراین با توجه به این هدف دو جنبه ، اهداف تحقیق مطرح می شود :
1-) جنبه بنیادی : بررسی دیدگاه روانکاری و بخصوص نظریه زیگموند فروید در مورد ناکامی بعنوان عامل برانگیزنده پرخاشگری است .
« ناکام ماندن تلاشهای فرد برای دستیابی به هدف موجب پیدایش سائق پرخاشگری شده و این نیز به نوبه خود رفتاری را برای صدمه زدن به فرد به شی موجد ناکامی بر می انگیزد و بروز پرخاشگری باعث کاهش این سائق شده و در پاسخ به ناکامی پرخاشگری یک پاسخ غالب است .» (هلیگارد ، اتکینسون 1985).
2) جنبه کاربردی : بررسی پرخاشگری دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی و ناکامی بعنوان علتی برای آن که بدین منظور ، آزمون مصّور ناکامی روزتر وایگ در کودکان مقطع ابتدایی بکار می رود .
ارائه راهبردها وتوصیه هایی به اولیاء دانش آموزان در زمینه برخی از علل رفتارهای پرخاشگرانه دانش آ”موزان و چگونگی مقابله و برخورد با آنها به منظور اصلاح رفتار آنان در جهت تخفیف رفتارهای پرخاشگرانه .
(ت ) فرضیه تحقیق
با توجه به اینکه : ناکامی به عنوان یکی از عوامل بر انگیزنده پرخاشگری ، موجب عکس العملهای پرخاشگرانه متفاوت در بین دختران و پسران دانش آموز مقطع ابتدایی می شود . چند فرضیه به ترتیب زیر مورد بررسی قرار می گیرد :
1) عوامل ناکام کننده در دختران دانش آموز مقطع ابتدایی ، باعث بروز عکس العملهای پرخاشگرانه درونی می شود .
2) عکس العمل های پرخاشگرانه دختران دانش آموز مقطع ابتدایی در جهت تسلط و بقای مانع است .
3) عوامل ناکام کننده در پسران دانش آموز مقطع ابتدایی ، باعث بروز عکس العمل های پرخاشگرانه بیرونی می شود .
4) عکس العمل های پرخاشگرانه در پسران دانش آموز مقطع ابتدایی ، در جهت دفاع از خود می باشد .
(ج) تعریف عملیاتی متغیرها و اصطلاحات :
ناکامی [1]: حالتی است که موجود زنده – جاندار درمواقع برخورد با موانع کم و بیش عبور ناپذیر دارا می باشد موانعی که درونی و بیرونی هستند و سّد راه ارضای نیازها می شوند « لاگاش »
- هنگامی که راه دستیابی به یک هدف خواستنی بسته می شود یا دستیابی به آن به تأخیر می افتد ناکامی روی می دهد ، سدهای گوناگونی چه درونی و برونی بر سر راه کوشش های فرد برای دستیابی به هدف قرار می گیرد ، در محیط فیزیکی سدهایی وجود دارد مانند راهبندان خیابانها ، صفهای طولانی برای خرید از فروشگاهها ، خشکسالیهای که محصولات کشاورزی را از بین می برد و سرو صدا که راه بر تمرکز فکر را می بندد ، سدهای محیط اجتماعی به صورت محدودیتهای است که مردم به آدمی تحمیل می کنند ، از امر ونهی پدر و مادر گرفته تامسائل گسترده تر تبعیض نژادی یا جنسیتی ، همه در زمره همین محدودیت هاست .
گاه چیزی که مانع دستیابی آدمی به هدف و خشنود شدن وی می شود از کم و کاستیهای خودش سرچشمه می گیرد ، معلومیت های جسمانی ، نداشتن برخی از توانائیها و یا خویشتن داری ناکامی نیز ممکن است آدمی را از رسیدن به هدف باز دارند واگر کسی هدفهایی برای خود انتخاب کند که فراتر از تواناییهای او باشد ، متحملاً دچار ناکامی خواهد شد .
- به طور کلی ناکامی چیزی است بیشتر از یک محدودیت و یا باز داشتن ساده از کاری که مورد درخواست است . د رکودک ناکامی عکس العملی است به امتناع محیط از آنچه که از او خواسته است و به آن ارزشی شخصی وواقعی داده است و در بزرگسال عکس العمل فرد است در مقابل حقی که برای خود قائل است و از آن محروم شده است ، توضیحات فوق روشن می سازد که رابطه معینی میان مکانیسم درونی ناکامی و آنچه که در فرد به ویژه کودک در موقعیت های شکست زندگی عادی اتفاق می افتد ،وجود دارد «هسنارد[2] 1975 و لافن[3] 1969»
- عوامل ناکام کننده می تواند غایب یا حاضر باشد ،عوامل حاضر می تواند فعال یا غیر فعال باشد و در هر یک از دو حال یا درونی است یا بیرونی است .
- مفهوم ناکامی در نظریه و ازمون روز نزوایگ [4]با سه مفهوم «فشار روانی[5] » «مانع[6] » و «نیاز[7] »در امیخته و مربوط است :
الف ) « فشار روانی » موقعیتی است که مانع بر آورده شدن نیاز فرد است ، دو نوع فشار روانی وجود دارد : فعال و غیر فعال ، که هر کدام از این نوع فشار های روانی ، درونی یا بیرونی هستند .
- فشار روانی فعال درونی : تعارض های است که در روانکاری بررسی شده و در نتیجه برخورد دو نیاز با کشش مساوی حاصل می شود .
- فشار روانی فعال بیرونی : عملا مانع دستیابی فرد به هدف می شود ، مانند پلیسی که راه را بسته باشد .
- فشار روانی غیر فعال درونی : ناتوانی فرد را نشان می دهد ، آنطور که در روانشناسی آدلر مطرح است فرد در مقابل مانع احساس کهتری می کند .
- فشار روانی غیر فعال بیرونی : فرد وسیله برای عبور از مانع را ندارد مانند در بسته و نبودن کیلد برای باز کردن آن .
ب) نیاز: روز نزدایک اصطلاح « نیاز» را در مفهوم وسیعی به کار می برد و آن را به دو دسته تقسیم می کند :
1- نیازهای اورگانیم به دفاع : این نیازها برای حفظ اورگانیم در ضایعات و بهم خوردن و مشوش شدن ساخت و کنش های اورگانیم به کار می رود .
2- نیازهایی که در زندگی روزانه پیش می آید : مثل نیاز به مورد تائید قرار گرفتن ، آزاد بودن و ..
ج) مانع : کرامر [8](1985) می گوید : مفهوم « مانع » به معنی عوامل باز دارنده واقعیت دادن به ناکامی ، به اندازه مفهوم ناکامی اهمیت دارد .
مانع هر دو نوع درونی و بیرونی است ،
1- مانع درونی : مثلا اگر کشش حاصل از « نهاد [9]» با « من برتر[10] » د رتعارض قرار گیرد مانع درونی در برابر ارضاء برخی از نیازها بوجود می آورد .
2- مانع بیرونی : طبیعتا شخصی و فردی است ، زیرا برای آنکه یک محرک بصورت نمودی از مانع جلوه کند بایستی آن محرک بوسیله فرد مشخص ، انتخاب و به عنوان مانع تفسیر شود ، بدین ترتیب محرک خارجی بهانه ای است که اورگانیم پیش گرفته است تا خود را در شرایط ناکامی قرار دهد . فرد به تعبیر و تفصیر عوامل عینی دنیای خارج می پردازد و به آن عوامل صفات نا مطبوع نسبت می دهد ، کیفیت موانع بیرونی نسبی است و وابسته به جریانهای « درونی » فرد است و تابع برونفکنیهای از دنیای شخصی هر فرد است که تحت تأثیر زندگی اجتماعی حاصل می شود ، چنان است که گویی مانع هر چه باشد درونی است .
و با توجه به آنچه در مورد ناکامی ، مانع ، نیاز، استرس گفته شد ، می توان به نتایج زیر رسید :
الف – ناکامی عکس العملی است در برابر امتناعی که در پذیرفته شدن ارزشها خواه به وسیله عوامل درونی و خواه به وسیله عوامل بیرونی ، در فرد بروز می کند .
ب – مانع ، خواه درونی ، خواه بیرونی باشد ، عامل امتناعی است که فرد به آن ارزش داده است .
ج- نیاز همان ارزشی است که از طرف فرد به عوامل داخلی یا خارجی نسبت داده شده است .
د- استرس نحوه هستی داشتن فرد است در حضور عوامل امتناعی ارزش داده شده و بیرونی ویا درونی .
پرخاشگری [11]:
- از عوامل انفعالی وجود انسان به هر گونه ای نهفته است که هنگام بروز در پرده ای از پوشش های دفاعی پیچیده شده است و به صورت بخشی از نیروی آمده برای عمل و فعالیت ظاهر می گردد .
- پرخاشگری معمولا به رفتار ی اطلاق می شود که قصد از آن صدمه رساندن ( جسمانی یا زبانی ) به فرد دیگری یا نابود کردن امکانات مادی آنها است . واژه اصلی در این تعریف قصد است ، یعنی اگر شخصی تصادفاً پای کسی را لگد کند و فوراً عذر خواهی کند ، احتمال نمی رود که بر چسب رفتار پرخاشگرانه بر آن زده شود ، ولی اگر همین عمل با قصد و نیت آزار رساندن همراه باشد ، مسلما موجب عصبانیت خواهد شد . وبا وجود این حتی اعمال عمدی پرخاشگرانه ممکن است هدفی غیر از صدمه رساندن داشته باشد . مثل قدرت ، ثروت ، مقام ، و غیره… در پرخاشگری وسیله ای ، هدف بدست آوردن پاداش است نه صدمه زدن به دیگران مثل جنگیدن برای دفاع ازخود ، حمله به فرد دیگر هنگام دستبرد ، و از این قبیل .
- رفتار پرخاشگرانه در کودکان : پرخاشگری را می توان یک حالت گذرا ویک بخش از رشد و تحول فرد دانست . روانکاوی برای اولین بار به پرخاشگری به صورت یک پدیده قابل بررسی توجه کرد . استفاده از اصطلاحاتی مانند « نیروی پرخاش [12]» « نیروی تخریب[13] » و بالاخره « نیروی مرگ[14] » درهمین راستا بوده است . فروید درنظریه های اول خود ، این نیروها را مقابل یکدیگر قرار می داد ، مثلا از نیروی حفظ حیات و نیروی جنسی نام می برد ، اما بعدها میان « نیروهای من » [15] . و نیروی های جنسی تفاوت قائل شد .
نیروی مرگ گرایش بنیادی موجودات زنده به انحلال اورگانیسم خود را نشان می دهد . بدین ترتیب ، نیروههای مرگ و زندگی در چهار چوب نیروههای متضاد قرار می گیرند .
ملانی کلاین [16]به تبعیت از آبراهام [17] نیاز به گاز گرفتن و با دهان پاره کردن را در کودکان واجد اهمیت می داند به ویژه در مرحله دهانی ، : وقتی کودک از مکیدن شیر در پستان مادر ناکام می شود ،
دچار اوهام پرخاشگرانه می گردد و می خواهد مادر را دندان بکند و پاره کند و پستان را گاز می گیرد .
نیروی اوهام [18]تخریب کننده معادل نیروی سائقه مرگ است و از خصوصیات آن ، کودک احساس می کند که آنچه می خواسته در اوهامش واقعاً اتفاق افتاده است ، به عبارت دیگر او احساس می کند ، موضوع نیروی تخریب (پستان مادر ) خود را متلاشی کرده ویا در حال متلاشی کردن آن است .
کودک با اوهام پرخاشگرانه ( پاره کردن و گاز گرفتن ) مادر خود را رنج می دهد ، در همان حال با گسترش اوهام به جمع آوری و باز سازی جسم متلاشی شده می پردازد ، ترسی که از احساس متلاشی کردن مادر ایجاد می شود کاملا از بین نمی رود ملانی کلاین معتقد است سائقه مرگ و زندگی را باید به عواملی که مبنای پویاییهای روانی هستند بیفزاییم . گرایشهای تخریب به صورت وسیع و همه جانبه بالیبید و وابستگی دارند ، میان پرخاشگری و سائقه مرگ تأثیر وتأثر دورانی وجود دارد . سائقه تخریب موجب پرخاشگری می شود و پرخاشگری دلهره را بوجود می آورد و دلهره پرخاشگری را تقویت می کند . اما این دور باطل با تقویت شدن لیبید و شکسته می شود : سائقه علیه سائقه مرگ بکار می افتد و بدین وسیله زندگی حفظ می شود و ادامه می یابد . ملانی کلاین معتقد است که همین امر شکوفایی جنسی کودک را موجب می شود . ( هلیگارد و اتکینسون 1985).
هایمن [19] معتقد است که ناکامی نیازهای بدنی راه دشمنی با موضوعات مادی را هموار می کند ، پیدایش کینه های اولیه به همان اندازه وابسته به احساس های بدنی است که محبت های اولیه .
( هارتمن ، کریس و لوونستن [20]هر سه نفر دو گانگی لیبید و ونیروی تخریب را می پذیرند ، اما از بحث زیست شناسی درباره نیروی مرگ و نیروی زندگی خود داری می کنند و با مفهوم قدیمی پرخاشگری که مطابق آ”ن هدف پرخاش تخریب موضوع پرخاشگری است مخالفت می کنند و نشان می دهند که پرخاشگری به چهار فرآیند تازه تغییر می کند : 1- جابجایی 2- والا گرایی 3- محدود شدن هدف ها 4- تداخل پیدا کردن بالیبید و آنها اهمیت والاگرایی را بیشتر می دانند ، زیرا والاگرایی نیروی پر خاشگری را تبدیل به نیرویی می سازد که در اختیار « من » قرار می گیرد و مانند یک اصل موضوعه می پذیرند که ثبات روابط عاطفی یا موضوعات از یک طرف به توانایی فرد در تحمل ناکامی وابسته است واز طرف دیگر به والاگرایی و پرخاشگری مربوط می شود . ( پرخاشگری و ناکامی ص 27 ) .
سرج لوبوویسی [21]با مطالعه پرخاشگری در کودکان می پذیرد که تظاهرات پرخاشگری در کودکان یکسان یکنواخت ودرحال تحول است . پرخاشگریها هم عکس العمل کودک در برابر شرایط محیط خارجی و عینی است و هم عکس العملی است در برابر تصوراتی که رفته ، رفته درونی شده اند ، این تصورات با شروع زندگی فرد در نتیجه روابط او با اشیاء و جهان خارج متمایز گشته اند .همچنانکه لوبوویسی می گوید ، به دشواری می توان مجموعه رفتارها و سلوک فرد را تحت عنوان پرخاشگری مشخص کرد . زیرا پرخاشگری را می توان به تمام رفتارهای غریزی فرد منتصب ساخت در واقع کودک می تواند در خوردن ، خوابیدن ، حرکت کردن ، یا کنترل کردن ماهیچه های ادرار و مدفوع خود پرخاشگرانه باشد ویا بعدها در دوره کودکستان و دبستان خشم خود را به صورت های شدید و ملایم به شکل امتناع کردن ، مقابله نمودن ، منکر شدن در زمینه های اجتماعی در رفتارهای خشن ، تخریب و لجبازی نشان بدهد ، این توصیف و تبین رفتار کودکان ناسازگار است و تنها شامل تظاهراتی بیرونی ، پرخاشگری می گردد .
پرخاشگری را در کودکان عاقل ، خویشتن دار و مضطرب نیز می توان یافت ، لوبوویسی در مورد کودکان مضطرب می گوید : پرخاشگری در اضطراب نقشی بعهده نمی گیرد . و برعکس اضطراب می تواند در کودک نحوه ای از بیان پرخاشگری باشد . از طرفی دیده می شود که جوانان بسیار ناسازگار غالبا نا آرام و پرخاشگر بوده اند که در جریان بلوغ کنترل شده اند . از نظر لوبوویسی رفتار پرخاشگرانه زاییده کودک به تنهایی نیست بلکه د رتغییرات روابط کودک و مادر پیدا می شود : از یک طرف برونفکنی های کودک بر مادر واز طرف دیگر نتایج پاسخهای مادر به این برونفکنی های پرخاشگرانه را باید مورد توجه قرار داد .
- تحقیقات تیره شناسان ، اهمیت تاثیر محیط اطراف فرد را در بروز رفتار پرخاشگرانه نشان داده است . آنها نه تنها پرخاشگرانه را در کودکان نفی نمی کنند بلکه معلوم می سازند که رفتارهای پرخاشگرانه تابع صورت های ویژه ای از ساخت شخصیت فرد می باشد .
پرخاشگری در حیوانات :
پرخاشگری در حیوانات برای دفاع از قلمرو و یا حفظ مقام و نقش طبقاتی دردرون یک گروه اتفاق می افتد . دارا بودن یک قلمرو موجب بروز رفتار پرخاشگرانه میشود واگر حیوان ا زقلمرو خود دور شود پرخاشگری نیز کاهش می یابد .
همچنین پرخاشگری واقعی میان یک تیره از حیوانات برای تصاحب قلمرو و یا ماده ها برای دفاع از آ”شیانه ، غذا ، یا گروهی از حیوانات همنوع بروز می کند ، در حیوانات « خود داری » همراه با رفتار پرخاشگرانه دیده می شود : خود داری مادران در برابر فرزندان ، بزرگتر ها در برابر کوچکترها و …
داده های فیزیولوژی درباره پرخاشگری :
کارلی [22] می نویسد : فیزیولوژیستها درباره چیزی بنام « غریزه پرخاشگری » مطالعه نمی کنند ، بلکه سلوکهای پرخاشگرانه را بررسی می نمایند .
آمادگیهای فیزیولوژیکی می تواند در حیوان عکس العملهای شبه عاطفی با تظاهرات هیجانی ایجاد کند ، این عکس العمل ها در حالتی که کرتکس صدمه دیده شود دوام بیشتری دارد ، پذیرفته شده که منطقه قدامی هیپوتالاموس برای ایجاد چنین پدیده ای ضروری است . بحرانهای هیجانی شبه خشم[23] در حیواناتی که مخ آنها برداشته شده باشد دیده نمی شود . تحریک الکتریکی منطقه قدامی هیپوتالاموس در حیوانات سالم تظاهرات شبه عاطفی ، مشابه آنچه که در حیوان عاری از کرتکس دیده شده بوجود می آورد .
کارلی ،دخالت هیپوتالاموس در رفتار پر خاشگرانه و (عادت شده )را می پذیرد . اما می گوید ورود آن رفتار ئر ساخت روانی و یا بکارگیری آن در یک حادثه وابسته به سیستم لمبیک است .
هسته های درونی هیپوتالاموس نقش بازدارنده در رفتار پرخاشگرانه را دارد . پرخاشگری پدیده ای اجتماعی است .بررسی آن در افراد به تنهایی با مشگلاتی همراه است و نمی تواند اطلاع درستی بدست دهد .تعبیر و تفسیر جامعه شناسی یا مردم شناسی رفتار پرخاشگرانهع به تنهایی نتیجه ای دو پهلو و غیر قابل اطمینان خواهد داشت ،تجربه نشان داده بدون تعارض های اجتماعی ،با تحریک التریکی مغز می توان تغیراتی در چهره ،حرکات بد ن ایجاد کرد ،معادل آنچه تعارضات
اجتماعی بوجود می آورد .
پژوهشگرانی مانند دلگادو [24]در منطقه زیرین کرتکس و لمبیک نقاطی را پیدا کرده اند که تقویت کننده پرخاشگری هستند و نقاط دیگری یافته اند که موجب کاهش و حذف پرخاشگری می شود . –در انسان قسمت پهن بخش پیشین پیشانی [25]و بخشی ا زقسمت بالایی آن موجب کاهش پرخاشگری می شود ، اعمال جراحی که در قسمت هایی از تالاموس ، پیشانی ، هیپوتالاموس . قسمت زیرین مغز انجام شده است با کاهش عکس العملهای پرخاشگرانه در انسان همراه بوده است .
درسال 1966 سانو [26]و عده ای دیگر از جراحان ژاپنی ، برای کنترل رفتار حمله و پرخاش درکودکانی که ناراحتی مغزی داشتند قسمت عقب هیپوتالاموس را به مقدار کمی برداشتند و ملاحظه کردند که عمل جراحی آنان مفید بود وهمین عمل در منطقه میانی هیپوتالاموس نیز مفید بود .