فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

بررسی اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط

چگونه می اوان حرمت سقط جنین را ثابت کرد و از چه راهی امکان اثبات وجود دارد؟ چرا که ثابت شدن یا نشدن این مسئله اثراتی مستقیم بر روی جواز یا عدم جواز آن در موارد مختلف خواهد گذاشت، مثلاً در صورت اثبات عدم حرمت سقط سنگینی حکم در موارد دیگر ( مثلاً در خطر بودن جان مادر ) نیز کمتر خواهد شد و شاید بتوان حکم ساده تری را در این گونه موارد صادر کرد و بالع
دسته بندی پزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 62 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 113
بررسی اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط

فروشنده فایل

کد کاربری 8044


موضوع تحقیق :

اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط


آنچه که لازم است در ابتدای مباحث طرح شده مورد بررسی سقط جنین می باشد

چگونه می اوان حرمت سقط جنین را ثابت کرد و از چه راهی امکان اثبات وجود دارد؟ چرا که ثابت شدن یا نشدن این مسئله اثراتی مستقیم بر روی جواز یا عدم جواز آن در موارد مختلف خواهد گذاشت، مثلاً در صورت اثبات عدم حرمت سقط سنگینی حکم در موارد دیگر ( مثلاً در خطر بودن جان مادر ) نیز کمتر خواهد شد و شاید بتوان حکم ساده تری را در این گونه موارد صادر کرد و بالعکس در صورت اثبات حرمت سقط جنین هنگامیکه در موارد مختلف اصل حرمت سقط باشد برای رد این اصل شرایط ایجاد شده حکم جدیدی را صادر نمود، البته انجام تمام این مراحل وصدور حکمهای مختلف در حیطة کار مراجع تقلید و فقها می باشد و از محدودة کار ما خارج می باشد لذا فقط به بررسی آنها و تحلیل مراتب مختلف آن می پردازیم و به هیچ وجه در صدد صدور حکم با رد احکام صادر شده نمی باشیم و بیان مطلبی در ذیل سخنان بزرگان و فقها صرفاً به منظور ایجاد سؤال جهت یافتن جواب می باشد و هرگز به معنای رد سخنان آنان نمی باشد.

طبق تحقیقات در کتب مختلف روایی و فقهی بزرگان هیچکدام از این کتب که تعداد آنها نیز کم نبوده روایتی که به طور مستقیم ولالت بر جرمت سقط کند یافت نمی شد. در تأیید این گفته سخن چندی از بزرگان را نیز می توان اضافه نمود مانند این بیان که می فرماید: « در کتب فقهیه در باب جنایت بر حمل مطلبی که دلالت بر حرمت اسقاط جنین کند نیامده است و یا من نیافته ام »،[1] آیا نویسنده این مقاله فرد شناخته شده ای است؟ نویسنده مهم است.

اما به دلیل انکه مسئله دارای اهمیت بسیاری می باشد لذ پس از بررسیهای مختلف تنها روایتی که جهت حرمت سقط به آن استناد کرده اند روایت ذیل می باشد که به روایت اسحق بن عمار معروف است:

قال: قلت لابی الحسن (ع ) : المرأه تخاف الحبل فقشرب الدواء فتلقی ما فی بطنها ؟ قال : لا فقلت : انما هو نطفه ، فقال : إن اول مایخلق نطفه. [2]

اسحق بن عمار می گوید : به حضرت موسی بن جعفر ( ع‌ ) عرض کردم: زن از آبستن شدن می ترسد ، دوایی می آشامد و آنچه را که در شکمش دارد بیرون می اندازد

« حکم آن چیست؟ و یا یان کار صحیح است؟ » فرمود: نه ، عمار می گوید : عرض کردم : انچه که زن از شکمش بیرون می اندازد نطفه است، فرمود : اغاز خلقت انسانی نطفه است.

آنچه که بیشتر علما و بزرگان بدان استناد کرده اند و آن را دلیلی برای حرمت گرفته اند. همین روایت می باشد. [3] اما چند نکته قابل ذکر می باشد اولاً : در این روایت قید تخاف آورده شده است که شاید بتوان این روایت را محدود به همان کرد یعنی پاسخی که معصوم در این رابطه داده است با در نظر گرفتن شرایط خاصی که در روایت مقید به آن شده است باشد، بنابراین با در نظر داشتن این مطلب شاید بتوان اثبات حرمت را ازطریق این روایت کمی سبک تر انکاشت.

ثانیاً : انچه که مورد توجه قرار می گیرد این است که اصل عدم حرمت مگر این که دلیلی وجود داشته باشد که بتوان حرمت را ثابت کرد در مورد این روایت نیز چنین است که با توجه به اینکه اصل عدم حرمت سقط می باشد پس چگونه می توان در نظر گرفتن دلیل دیگری صرفاً با اتکا به این روایت حرمت را قابت کرد ، چرا که در اکثر موارد بزرگان و فقها این روایت را دلیلی بر اثبات حرمت سقط آورده اند در حالیکه این روایت به تنهایی اثبات کننده حرمت نمی باشد، مگر اینکه در کنار سایر ادله باشد. چرا به تنهایی دلیل نیست ؟ آیا دلایلی متعارض به این دلیل وجود دارد؟

در ادامه جهت اثبات حرمت می توان به روایات دیگر نیز اشاره کرد که در این روایات مستقیماً حکمی برای سقط وجود ندارد اما به کار بردن لفظ قتل در این روایات جای تأمل دارد:

روایت صحیحة الوعبیده از حضرت باقر (ع ):

فی امراه شربت دوائ و هی حامل لنظرح ولدها فالقت ولدها فقال إن کان عظمأ قدنبت علیه الحم و موسی له السمیع و البصر فان علیها دبته تسلیمها ألی ابیه و ان کان علقه او مضغه فان علیها اربعین دنیا رأاو غده تسلیمها الی البیه قلت قهی لاثرت من ولدها دتیه؟ قال: لا، لا نها قتله.[4]

زنی درحالیکه آبستن است دوائی می آشامد که فرزندش را سقط کند « حکم آن چیست؟» فرمود : اگر استخوانی باشد که گوشت بر او روئیده و گوش و چشم برای او ایجاد شده است باید دیة او را به پدرش تسلیم کندو اگر عقله یا مضغه بوده باشد باید چهل دنیا ریا برده ای به پدرش تسلیم نماید. گفتم : آیا این زن از دیه فرزندش ارث نمی برد؟

فرمود: نه ، زیرا او قاتل فرزندش است.

و روایت صحیحه رفاعه بن موسی نخاس :

قلت لابی عبد البه ( ع ) اشتری جرایه فربها احتبس طمثها من فاد اودم اوریع فی رحم فتقی دواء لذاک فتطمث من یوحیها، أنیجورلی ذلک و أنا لاادری من حبل هوا و غیره؟ فقال ( طی ) : لاتفعل ذلک فقلتله: إنه انما ارتفع طمثها منها شهرأ و لو کان ذلک من حبل انما کان نطفه کنطفه الرجل الذی یعزل ، فقال لی: إن النطفه اذا وقعت فی الرحم تصیر الی عقله ، ثم الی مضغه ، ثم الی ها ثاء اله ، وان النطفه اذا وقعت فی غیر ارحم یخلق منها شیء فلاتسقها دواء اذا ارتفع طمثها شهرأ و جاز وقته الذی کانت تطمث فیه .[5]

دفاعه می گوید به امام صادق ( ع ) گفتم کنیزی دارم که گاهی حیض نمی بیند و این قطع خون یا به سبب فاسد شدن خون یا وجود نوعی باد در رحم است او دارویی می خورد و همان روز حائض می شود ایا تهیه این دارو بر من جایز است؟ در حالیکه نمیدانم این قطع خون از بارداری اوست یا چیز دیگر؟

اما علیه السلام فرمود: این کرا را نکن.

گفتم : مدت یک ماه است که او حائض نشده است، اگر از بارداری باشد با او نطفه ای خواهد بود همانند نطفه ای که مرد در حین جماع آن را بیرون می ریزد امام ( ع ) فرمود: هر گاه نطفه را در رحم بریزد مراحلی راطی می کند که و به عقله و مضغه تبدیل می شود و آنگاه به هر چیزی که خدا بخواهد می رسد و اما اگر به غیر رحم بریزد از آن چیزی به وجود نمی آید پس اگر کنیز یک ماه حیض نبیند براو داروئی که موجب سقط جنین شود نخوران.

در روایت اول آنچه که به عنوان دلیل به آن استناد کرده اند کلمه قتله می باشد یعنی بدین صورت بیان شده است که از بین بردن جنین در هر یک از حالات بیان شده قتل می باشد که این خود دلیلی بر حرمت سقط می باشد چرا که قتل حرام است و انجام دادن ان موجب قصاص یا دیه می شود.

اما در این جا این سؤال می شود که اگر قتل است پس چرا دیة آن قبل از دمیده شدن روح کامل نیست و به صورت مرحله به مرحله افزایش می یابد. مگر نه اینکه قتل در هر موردی حرام استو موجب قصاص یا دیه می شود مگر در موارد خاص که از بحث ما خارج است) پس چرا در صورت سطق عمدی جنین در روایات . مطلبی که دلالت بر قصاص کند وجود ندارد یعنی فردی که سقط را به صورت عمدی انجام دهد نه تنها قصاص ندارد بلکه قبل از دمیده شدن روح دیه ان نیز کامل نمی باشد.

« اینکه امام ( ع ) فرمودند: « چون خودش اورا کشته » بر 2 وجه قابل حمل است، یا بر اینکه جنین در آن احوال و مراحل گرچه حسی است و جاندارد ولی انسان نیست، یا اینکه اسقاط جنین را در آن احوال به منزله قتل دانسته و هر قتل هم یکی از موانع ارث بردنقاتل است.و چنانکه در حدیثی ، عزل ، زنده به گور کردن نامیده شده است، به هر حال در هیچیک از این2 حدیث دلالتی بر این امر یافت نمی شود که‌ آن امام بزرگوار اسقاط جنین ( یا عقله یا مضغه ) را در آن مراحل قتل انسان دانسته باشند ، زیرا قتل نفس اعم است از قتلی که به جهت عمومات کتاب و سنت موجب قصاص شود یا دیة کامل را واجب گرداند.[6]

نهی در روایت دوم نیز قابل بررسی است به این شکل که این نیز دلیلی بر حرمت می تواند باشد اما مطالبی که در رابطه با نهی در روایت پیش از آن گفته شد در این مورد نیز جاری می باشد و جای تأمل دارد. دلیل دیگری که پس از این دلایل قابل بررسی است و جوب دیه می باشد که در مراحل مختلف باید پرداخته شود ، که این مطلب در روایات متعدد بسیار اورده شده است که به ذکر چندی از آن روایات می پردازیم.

1- محمد بن یعقوب بذسانیده الی کتاب ظریف ، عن امیر المومنین ( ع ) قال : جعل دیه الجنین مأته دینار ، و جعل منی الرجل الی ان یکون جنینا خمسه اجزاء فاذا کان جنینأ قبل أن تلجه الروح مئه دینار، و ذلک ان اله عزو جل خلق الانسان من سلاله و هی النطفه فهذا جزئ ، ثم علقه فهو جز آن ، ثم مضغه فهو ثلاثه اجزاء ، ثم عظمأ فهواربعه اجزاء ، ثم یکسا لحمأ فحینئذ تم جنینأ فکلمت لخمسه اجزاء و مائه دینارأ، وللمضغه ثلاثه اخماس الماله ستین دینارأ. للعظم اربعه أخماس الماله ثمانین دینارأ، فاذلک اللحم کانت له مله کامله ، فاذا نشافیه خلق آخر و هو الروح فهو حینئذ نفس بألف دینار کامله إن کان ذکرأ و إن کان انثی مخمسمائه دینار.[7]

2- عن عبدالله ابن سنان عن ابی جعفر (ع ) قال: قلت له: الرجل نصرب المراه فتطرح النطفه؟ قال: علیه عشرون دنیارأ ، فان علقه فعلیه أربعون دینارأ ، فان کان مضغه فعلیه ستون دینارأ ، فان کان عظمأ فعلیه الدیه.[8]

3- عن سلیمان بن صالح ، عن ابی عبدالله ( ع ) : فی انطفه عشرون دینارأ ، و فی العقله اربعون دینارأ، وفی المضغه ستون دینارذ، و فی العظم ثمانیون دینارأ، فذ کسی اللحم فماله دینار، ثم هی دیته حتی تسهیل ، فذا التسهل فالدیه کامله.[9]

امادر رابطه با این دلیل نیز مطلبی وجود دارد و آن این که طبق روایات ذکر شده و در روایات دیگر هر کس اسقاط جنین کند. جنین در هر مرحله ای که باشد باید دیه آن را بپردازد، اما آیا می توان دیه را مجازات به حساب آورد و به وسیله آن حرمت سقط را ثابت کرد؟ خیر ، زیرا دیه را نمی توان جزء کیفر ها و مجازات ها به شمار آورد چرا که گاهی ممکن است دیه واجب شود ، اگر چه کار جزم و حرام نباشد مانند فردیکه قتل خطای محض مرتکب شده باشد، گاهی هم شخص مرتکب جنایت می شود ، ولی دیه بر او واجب نمی شود. مانند کسیکه کافر معاهد را می کشد هر چند کار او حرام است اما دیه بر و واجب نیست. آیا خطاهایی که از روی عمد نباشد جرم به حساب نمی آید؟

اگر بتوان ثابت کر که اسقاط جنین قبل از پیدایش روح موجب کفاره است و نیز کفاره در صورتی واجب می شود که جرمی در کار باشد، پس از اثبات این دو امر حرمت اسقاط حتمی خواهد بود.

آمده است که «حکم به حرمت اسقاط جنین قبل از روح عقل به آن ( یعنی قبل از آنکه در رحم به انسان تبدیل شود) و همچنین جهت اثبات این حرمت به عمومات تحریم قتل محرمه در کتاب و سنت استناد کردن یا به آنچه در تحریم قتل فرزندان وارد شدهتمسک جستن مانند آیه 31 اسرا لاتقتلوا اولادکم خشیه املاق ، نحن نزرقکم و ایاکم إن قتلهم کان خطا کبیرأ . هیچ یک درست نیست. »[10]

در نهایت آنچه که از جمع بندی مطالب گفته شده می توان به دست آورد اینکه سقط جنین را با هیچکدام از این دلایل به تنهایی نمی توان ثابت کرد که حرام است اما قرار دادن این دلایل در کنار هم و همچنین دلیل دیگر از جمله اجماع فقهای متأخر و معاصر بر حرام بودن آن ، و همچنین لحن کلام معصوم در برخی روایات که ذکر خواهد شد همگی در کنار یکدیگر می توانند مجموع ادله ای را تشکیل دهند که جهت حرمت سقط بتوان به‌ آنها استناد نمود در اینجا به چند روایت اشاره می کنیم:

روایات شامل : 1- عن داود بن فرقد عن ابی عبدالله (ع ) قال: جائت امرأه فاستعدت علی اعرابی قد افزعها فألقت جنینأ . فقال الاعرابی: لم یهل ولم ومثله یطل ، فقال النبی: اسکت سبحاعه ، علیک غره وصیف عبداوامه .[11]

2- عن سلیمان بن خالد عن ابی عبدالله (ع ) أن رجلأ جائ الی النبی (ص) و قد امرأه جبلی فاسقطت سقطأ فأنی زوج المرأه الی النبی(ص) فاستعدی علیه : فقال لاضارب: یا رسول الله ما اکل ولاشرب و لااستهیل ، لاصاح و لااستشبر فقال النبی(ص) : انک سحاعه ، فقهی فیه رقبه.[12]

از دلایل دیگر که شاید بتوان برای اثبات حرمت به آن استناد کرد « شهادت متخصصان تشریح و پزشکان به ورود ضرر به مادر می تواند حرمت سقط را تاکید کند، چرا که پزشکان و دیگر متخصصان با بیانات گوناگون در یک معنی اتفاق نظر دارند، و آن عبارات ایت از تحول عارض برزن از هنگام آبستن شدن ، که این تحول در تمم اعضامربوطه مشاهده می شود لذا در حقیقت سقط جنین ، مختل ساختن وضع جسمانی خاص زن است که به جهت بارداری به وجود آمده و ضررهای جسمانی را نتیجه می دهد.

دیگر اینکه از نظر روانپزشکان صاحب نظر هم می تواند این قضیه مورد تأیید باشد که زن از نظر ورانی ـ طبیعی نه روانی، تصنعی و تحمیلی، نطفه وارده در رحم را تا وضع حمل مانند جزئی از شخصیت خود می داند، به هیمنجهت است که می گویند زن دردوران حاملگی با دو شخصیت که یکی تأثیر دیگری است ( شخصیت جنین تحت تأثیر شخصیت مادر)، زندگی می کند. »[13]

البته دلایل اخیر نیز باز هم به تنهایی دلیل بر حرمت نیست امادر کنار سایر ادله شاید بتوان به آنها استناد کرد و یا مؤیدی بر آنها ذکر کرد.چرا یکباره از دلایل حرمت به لزوم رسیده اید؟ بهتر نیست بعد از آن دلایل عدم حرمت را اگر دارید بیاورید؟

موارد لزوم سقط جنین

اما پس ازاثبات حرمت سقط لازم است به بررسی موارد مختلف سقط بپردازیم، یعنی اینکه چه چیزهایی ممکن است موجب بشود که نیاز به سقط وجود داشته باشد . و آیا این موارد و نیازها می تواند دلیلی برای سقط باشد و آیا می تواند بر سنگینی حرمت سقط غلبه کند چرا که باید دلیل بسیار محکم و مستدلی وجود داشته باشد تا توانایی کنار زدن حرمت را داشته باشد، بدین جهت موارد سقط را دسته بندی کرده و هر کدام را مورد بررسی قرار می دهیم.

در اکثر موارد تقسیمی که برای سقط انجام داده اند به شکل زیر می باشد.

1) سقط خود به خودی یا مرضی

2) سقط درمانی

3) سقط ضربه ای

4) سقط جنایی

سقط جنین خود به خودی یا مرضی :

بسیاری از بانوان به علل ارثی و تشریحی و مرضی و علل نشناخته دیگر زمینه خاص سقط جنین دارند و با پیشامد کوچکی در زندگی و استرس های شدید مانند هیجانات غم آور یا شادی بخش و یا منازعه و حادثه ای بدون آنکه رابطی به آنان داشته باشد یا اینکه مورد ضرب و شتم یا حمله مستقیم قرار گرفته باشند سقط جنین می نمایند. و در چنین مواردی فرد گاهی نادانسته آنرا به شخصی که موجب حادثه یا منازعه شده، نسبت می دهد، در این موارد با معاینه بیمار و رد علائم ناشی از ضربه، اظهار نظر می کنند که سقط ارتباطی با ضرب و جرح ندارد .

سقط درمانی :

در این موارد معمولاً فرد با مراجعه به مقام قضائی و ارائه مدارک طبی دال بر یک بیماری پیشرفته : که جان مارد را به مخاطره می اندازد، تقاضای ختم حاملگی را می نماید.

مقام قضائی با توجه به جهات قانونی و کافی بودن مدارک، متقاضی را به پزشک قانونی معرفی می نماید. اگر شرایط زیر وجود داشته باشد ، مراتب با توجه به مدارک پزشکی و اظهار نظر مستدل ، به مقام قانونی اعلام می گردد. که سقط طبی قضائی برای چشمگیریی از وخامت حال مادر لازم است یا خیر؟ اگر پزشکی قانونی با ختم حاملگی موافقت می گردد اجازه ختم حاملگی را می دهد و با مراجعه به بیمارستانهای دولتی یا خصوصی سقط جنین انجام می گیرد. روش پزشکی با مراجعه فرد حامله با نامه قضائی برای اخذ گواهی قانوین بدین شرح است:

1) معاینه زن و تشخیص سن حاملگی .

2) معاینه وی از نظر نوع بیماری و شدت آن با توجه به مدارک طبی ارائه شده.

3) در صورتیکه بیماری مادر مسلم شد وی را جهت معاینه و مطالعه و احیاناً بستری شدن و بررسی طبی و تخصصی، به بخش مجهز دانشگاهی نزد پزشکان دانشمند، کهمعمولاً اعضای هیأت علمی هستند ، می فرستند ، در آنجا پس از مطالعه وضع بیماری و آزمایشات لازم، اعلام می کنند که مادر مبتلا به چه مرضی است ادامه بارداری چه خطری برای وی دربردارد.

4) امکان این مسئله نیز وجود دارد که فردیکه تازه باردار شده است در هفته های اول بارداری دچار وخامت حال عمومی نباشد، اما هنر پزشکان بررسی وضعیت وی و پیش بینی حال وی در آینده است. و گرنه ممکن است فرد معاینه اولیه هیچگونه علائم ظاهری نداشته باشد ولی در ادامه بارداری و بالا رفتن سن حاملگی دچار نارسائی گردد.

طبق دستور العمل قضاییبرای کور تاژ طبی و قانونی نیز شرایط لازم زیر لازم است:

مستنداین بیماریها چیست؟

1) ادامه بارداری برای جان مادر خطر جدی در برداشته باشد.

2) کوتاژ قبل از ولوج لروح صورت گیرد ( قبل از 4 ماه اول بارداری )

3) در سقط درمانی ، رضایت شوهر و زوجه و موافقت قضایی و اظهار نظر پزشکی قانونی مبنی بر لزوم قطع حاملگی لازم است، اما اگر شوهر به دلایلی راضی به قطع بارداری نباشد و خاتمه حاملگی برای جان مادر مضر باشد، در این صورت رضایت یا عدم رضایت شوهر مطرح نخواهد بود.

4) البته این نکته نیز قابل توجه است که خود عمل کورتاژ برای مادر خطر بیشتری در پی نداشته باشد.

سقط درمانی بایستی در یک بیمارستان دولتی یا بیمارستانی که برای منظور دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تعیین شده است انجام گیرد و این بیمارستانها جهت انجام سقط ، گواهی پزشکی را طلب می کنند و از طریق پزشک متعهد و مجرب متخصص زنان ، حاملگی خاتمه یابد:

ارماضی که معمولاً از نظر پزشکی قانونی موجب صدور گواهی ختم حاملگی می شود عبارتنداز :

1) بیماریهای قلبی پایدار که موجب نارسائی قلبی شده باشد.

2) بیماریهای عروقی و فشار خون بالا و درماان ناپذیر.

3) بیماریهای پیشرفته ریوی توأم با نارسائی تنفس و سیانوز.

4) بیماریهای کلیوی که ایجاد نارسائی نماید.

5) سرطان که نیاز به شیمی درمانی دارد بخصوص سرطانهای رحم و منضمات آن.

6) عوارض مغزی که با پیشرفت حاملگی تشدید می شود.

7) بیماریهای خونی و عدم کفایت آن برای رساندن اکسیژن.

8) بیماریهای روانی با احتمال قریب به یقین خود کشی.

9) موارد دیگری که در بندهای فوق نیامده ولی به علت بیماری مادر ادامه حاملگی موجب خطر مرگ برای مادر می گردد مانند عوارض ستون فقرات.

سقط ضربه ای :

اگر در ضرب و جرح عمدی یا شبه عمدی یا خطائی زنی سقط کند. جانی بر حسب مورد ، طبق مواد قانون از قانون تعزیرات محکوم به تعزیر و دیه خواهد شد.

ماده 622 : هر کس عالماً یا عامداً به واسطه ضرب و شتم و یا آزار زن حامله، موجب سقط جنین وی شود ، علاوه بر پرداخت دیه یا قصاص حسب مورد به حبس از 1 تا 3 سال محکوم خواهد شد.

ماده 715 : هرگاه یکی از جهات مذکور در ماده (714 ) موجب مرض جسمی یا دماغی که غیر قابل علاج باشد و یا از بین رفتن یکی از حواس یا از کار افتادن عضوی از اعضاء بدن، که یکی از وظایف ضروری زندگی انسان را انجام می دهد، یا تغییر شکل دائمی عضو یا صورت شخص یا سقط جنین شود، مرتکب به حبس ز دو ماه تا 1 سال و به پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه مصدوم محکوم می شود. [14]

در بعضی موارد . ایراد ضرب، ممکن است باعث ایجاد خونریزی و سقط گردد. معمولاً صربه هایی در سقط مؤثر است که مستقیماً بر رحم اثر بگذارد. گاهی دیه می شود که ضربه ای شدید که موجب پارگی رحم شده موجب سقط نشده است.

با توجه به این نکات باید در مورد رابطه سقط جنین با ضربة وارده یا حوادث دیگر وقت کافی به کرا برد. به طور کلی از نظر پزشکی قانونی اگر رحم سالم و جنین و جفت طبیعی و مارد مبتلا به کم خونی و کمبود ویتامین و اختلالات هورمونی و بیماریهای عفونی نباشد و لگن او عادی باشد ضربه، حتی اگر مستقیماً بر روی شکم حامله وارد آید، موجب سقط نخواهد شد. در صورتیکه مادر از هر نظر سالم باشد و آثار ضربه، که منجر به سقط جنین شود در بدن او ملاحظه گردد، می توان ضربه را عامل سقط دانست که چنین چیزی به ندرت مشاهده می شود. اثر ضربه های روانی به صورت عوارض ناشی از اضطراب و هیجان نیز بر روی زنان حامله، گاهی موجب سقط جنین خواهد شد.

سقط جنین جنایی

اگر یکی از حالات زیر در سقط جنین به اثبات برسد، جنائی محسوب می شود.

اول : اخراج بارحمل قبل از موعد طبیعی ، توسط مادر با دستکاری رحم با خوردن دارو یا ضربه به عمدی به رحم ( خود زنی )

دوم: دستکاری رحم یا تجویز داروی ساقط کننده جنین توسط کهان دیگر.

سوم: به کار بردن وسایل مخصوص توسط طبیب یا ماما یا افراد غیر مجاز به منظور ایجاد خونریزی و سقط جنین و قطع حاملگی بدون مجوز قانونی.

ساقط کننده جنین یا فردی که راه سقط جنین را به مادر می آموزد و یا او را تشویق به اینکار می نماید و افرادی که به نحوی در تهیه وسایل یا دارو و برای سقط، یا کمک به این اقدام غیر قانونی، دخالت نمایند، مجرم محسوب می گردند.

تشخیص سقط جنین جنایی نیز با معاینه دهانة رحم زن صورت می گیرد که در صورت داشتن علائم مخصوص به آن سقط جنین جنائی اطلاق می شود.

گاهی اوقات عوارض سقط جنائی موجب مرگ مادر می گردد.

انگیزه های سقط جنین عمدی

اصولاً تصمیم گیری به داشتن یا نداشتن فرزند برای زوجین با بستی قبل از انعقاد نطقه و حاملگی صورت پذیرد و زوجین باید با انتخاب روش نامناسب و یا مشورت و نظر پزشک متخصص ، راه جلوگیری از بچه دار شدن را انتخاب نمایند، مع هذا، گاهی به این امر توجهی نکرده و زوجین به جای انتخاب روش مناسب برای جلوگیری از بچه دار شدن، بعد از انعقاد نطفه مبادرت به سقط جنین یا حمل خود می نمایند که این امر جرم محسوب و قابل مجازات است.

غیر از این مورد سقط جنین به دلایلی چون تنظیم خانواده و محدود نگه داشتن تعداد افراد خانواده، محقی نمودن روابط جنسی ممنوع یا نامشروع قبل از ازدواج رسمی و قانونی، گریز از بارداری ناخواسته ، زنا و هتک ناموس به عنف ، فقر اقتصادی برای پرورش کودک و نداشتن هزینه زایمان ، بی بند و باری پدر و مادر و عدم مسئولیت پذیری آنان و در مواردی در اثر تصادفات ناشی از رانندگی واقع می شود.

این مسائل مهم و مورد ابتلای تمام کشورهای جهان بوده و هر یک به نحوی در مورد آن به بحث پرداخته اند و مقررات خاصی را رد قوانین مصوبة خود قید نموده اند. در کشورهای غربی اصولاً از سه نقطه نظر با مسئله سقط جنین برخورد می نمایند:

دسته ای از کشورها به طور کلی با آزادی سقط جنین مخالف بوده و همچنان تحت تأثییر اخلاق و مذهی کلیسایی خود قرار دارند. برای نمونه می توان کشورهای فرانسه، بلژیک، اسپانیا و یونان را نام برد.

دسته دوم کشورهایی هستند که با توجه به ملاحظات اقتصادی و اجتماعی و مشکلات ناشی از افزایش جمعیت با آزادی نسبی سقط جنین موافق بوده و اجازه می دهند افراد با شرایط خاص اقدام به سقط جنین نمایند، مانند سوئیس، سوئد، انگلستان، دنمارک، فنلاند.

دسته سوم کشورهایی هستند که اجازه می دهند زن حامله تقاضای سقط جنین نماید و پس از کسب مجوز سقط، مبادرت به سقط جنین نماید. مجارستان ، بلغارستان ، رومانی از جمله این کشورها هستند. در کشورهای اسلامی ، اصولاً سقط جنین جرم بوده مرتکب آن قابل مجازات می باشد.[15]

در کتب عربی بعضها یعنی چه؟ تقسیمات دیگری برای سقط بیان کرده اند که البته شاید بتوان میان این تقسیمات جمع بندی کلی انجام داد لذا ار جهت بیان دیدگاههای دیگر به ذکر چندی از آنان می پردازیم.

انواع الاجهاض

در طب 2 صنف برای سقط در نظر گرفته اند:

1) الاسقاط المبکر: سقطی که قبل از هفته 12 حمل صورت می گیرد.

2) الاسقاط المتأخر: سقطی که پس از آن حادث شده.

1) الاسقط العنوی: سقطی که به صورت عضوی ( غیر ارادی ) صورت بگیرد و 10% از حالتها را این نوع سقط در بر می گیرد.

نوع اول که سقط غیر ارادی ( عضوی ) می باشد: دارای اسبابی است که منجر به این نوع سقط می شود از جمله آنها : اضطراب ، ارماض کلی از جمله مشکلهای تنفسی، کمبود خون، التهابات دستگاه تناسلی وبه طور کلی این نوع سقط با در نظر گرفتن حالت جنین و مادر با هم مشخص می شود.

2) الاسقط المحرض أوالمعتمد : سقطی که عمدی باشد که موارد آن نیز مختلف می باشد.

نوع دوم که سقط عمدی می باشد و از جمله مشکلات اجتماعی تمامی عالم می باشد به چند نوع تقسیم می شود.

1) سقط درمانی ( الاجهاض العلاجی) : سقطی است که برای آن شرایطی قرار داده شده است اینکه حمل جان مادر را به خطر بیندازد و این با معاملات پزشکی مشخص می شود که باید موافقت و شهادت 2 طبیب متخصص را در برداشته باشد.

2) سقط جنائی ( الاجهاض الجنائی ): سقطی است که بواسطة تعدی بر جنین صورت می گیرد و این سقط به دلیل غیر از بیماری است و مخالف با شرع و قانون می باشدو به آن سقط غیر قانونی ( الاجهاض الاقانونی ) نیز گفته می شود. ممکن است این سقط توسط خود فرد انجام شود از طریق ضربه زدن به خود یا خوردن دوا یا توسط فردی غیر از خوردن با تعدی کردن و رساندن آزار و اذیت به زن حامله.

3) سقط بر حسب در خواست ( الاجهاض حسب الطلب ) : سقطی که صاحبان آزادی آن را در خواست می کنند، هنگامی که بواسطة سقط آزادی را مطالبه می کنند،و بعضی آنرا نوعی از تحدید نسل می گویند و این نوع سقط را در سرزمینهایی که سقط جنین آزاد است می یابیم مانند: روسیه، ژاپن ، بلغاریا ، چک اسلواکی ، رومانی ، یوگوسلاوی ، دانمارک ، آمریکا ، و از سرزمینهای عربی : تونس که از اسلام برگشته است.

بعضی از کشورها در مفهوم سقط طلبی و درمانی: اینگونه آنرا جاری کرده اندکه این دو و به دلایل انسانی انجام می شود و به دلایل زیر استناد کرده اند:

الف ) سقط برای انگیزه های انسانی ( الاجهاض لدوافع انسانیه ) : که این نوع سقط به خاطر جرائم الاغتصاب و کراهت برزنا انجام می شود.وقتی کسی را اجبار به زنا کنند.

ب) سقط برای انگیزه های اجتماعی از اجتماع ( الاجهاض لدوافع اجتماعیه ) : اگر خانواده ای مثلاً دارای 5 فرزند باشد. سقط اگر که مادر عازبه باشد و فرزند نتیجه رابطه غیر مشروعی باشد.[16]

بواسطه دوست با کسی در نتیجه رابطه غیر مشروعی حامله شده و بعد از حل هم با او ازدواج نکرده است.

در جائی دیگر سقط را به سه دسته کلی تقسیم کرده است:

1) سقط عضوی ( الاجهاض التلقائی اوالعفوی ) : آن عملی طبیعی است که رحم آنرا انجام می دهد برای انداختن و طرد کردن جنینی که امکان کامل شدن عناصر حیات برای او وجود ندارد، که این به خاطر شدیدی است که به دلیل مرضی از حانب مارد می باشد، که این امراض متنوع می باشد مانند: سکری ، امراض حصبة آلمانی و غیره.

2) سقط درمانی ( الاجهاض العلاجی ) : سقطی که به خاطر محافظت بر حیات مادر از طریق پزشکان تشخیص داده می شود.

3) سقط اجتماعی ( الاجهاض الاجتماعی ) : که به این نوع سقط ، سقط جنائی اطلاق می شود و آن ، هر سقطی است که از 2 نوع قبلی نباشد که این نوع سقط به سببی از اسباب زیر می تواند باشد:

1) ارغبه فی عدم الانجاب

2) المحافظه علی الدثاقه و المظهر

3) پوشش و ستری برای عمل زنا

4) کشتن فرزندان دختر، پس از آنکه وسایل طبی قابلیت جنس جنین را پیدا کردند، همان طور که در بعضی از کشورها نیز تعمیدی برای محدود کردن فرزندان دختر دارند مانند چین ، که رغبت پدران بر این است که نسل آنان از فرزندان پسر باشد نه دختر. [17]

5) پس از بررسی انواع سقط جنین آنچه لازم است، اینکه در مورد سقط جنائی یا سقط عمدی مطالعه و بررسیهای بیشتری انجام شود، چرا که با تعاریفی که از دیگر انواع سقط داشتیم، از مباحث ما خود به خود خارج شده، چرا که در سقط خود به خودی یا مرضی علتی از خارج در آن دست نداشته که نیاز به بررسی باشد، البته در سقط درمانی و سقط ضربه ای باید راجع به علل آنها و موارد جواز آنها مطالعاتی صورت بگیرد که مثلاً شرایط و ویژگیهایی سقط درمانی چیست و چه زمانی می توان ان را انجام داد و یا در سقط ضربه ای عاملی که باعث این عمل شده چه بوده، در چه زمانی بوده، … که هر کدام باید مورد بررسی قرا گیرد. در هر صورت آنچه که مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت سقط هایی است که دست بشری مستقیماً در آن دخالت داشته و نهایتاً از طریق آثار و علل خارجی این عمل انجام شده که این موارد نیاز به بررسی جهت جواز یا عدم جواز و شرایط و ویژگیهای آن دارد.

فصل اول :

تاریخچه نظریه سقط جنین


مسأله سقط جنین از جمله مسائلی است که می تواند در تمامی برهه های مختلف تاریخ قابل بررسی باشد چرا که مساله داشتن فرزند و پیرامون آن مسائل دیگری از جمله سقط جنین مواردی است که هرگز از جامعه بشریت جدا نشده و هماره افراد جامعه با آن درگیر بوده اند.

چرا که یکی از موارد تعیین کنندة نوع زندگی ، داشتن فرزند است که جزء لاینفک آنست و موارد مختلف پیرامون ان همیشه قابل بررسی و تحلیل می باشد، از جمله این موارد مساله سقط جنین است که نمی توان آن را نادیده گرفت. چه بسا این مورد خود یکی از مواردی است که مبتلا به زیادی دارد که هر کدام به تنهایی قابل دقت و نظر می باشد.

بررسی و مطالعه تاریخچه نیز مؤید مطالب گفته شده می باشد.

« به طور کلی، در طی دوره های تاریخ ، همیشه مردان خواهان زیادی فرزند بوده و همین جهت مادری را از امور مقدس به شمار آورده اند. در صورتیکه زنان ، که بار سنگین حمل و بدنبال آن زادن را با خود می کشند با این تکلیف دشوار مخالف بوده و وسایل مختلف به کاربرده اند تا هر چه بیشتر از سختیهای مادر شدن بر کنار بمانند.

مردم اولیه معمولاً به این فکر نبودند که ساکنان یک منطقه بیش از اندازه زیاد نشود. هنگامیکه شرایط زندگی به حال عادی بود، فرزند زیادتر سبب رسیدن به سود بیشتری می شد و اگر مرد تأسف می خورد از آن بود که زنش بجای پسر، دختر برایش می آورد. در مقابل ، زن می کوشید که سقط جنین بکند، یا از پیدا شدن فرزند جلوگیری به عمل آورد.

مایة کمال تعجب است که عللی که زن « وحشی » را برای جلوگیری از باردار شدن واردار می کرد همانهایی است که زن « متمدن » امروز را به این کار بر می انگیزد، از جمله این علل و محرکات عبارتست از : فرار از پرورش فرزند، حفظ نیرومندی جوانی، فرار از ننگی که با پیدا شدن فرزند نا شروع برای زن حاصل می شود، و گریختن از مرگ و چیزهایی نظیر اینها.

ساده ترین وسیله ای که زن برای جلوگیری از مادر شدن به کار می برد این بودکه مرد را ، در دوران شیر دادن به کودک. که غالباً چندین سال طول می کشید، به خود راه نمی داد. گاه تفاق می افتاد که زن تا قبل از آنکه فرزندش به ده سالگی برسد. از مادر شدن مجدد جلوگیری می کرد.

در جزیرة بریتانیای جدید، زنان نمی گذاشتندکه زودتر از 2 تا 4 سال پس از ازدواج بچه دار شوند. در قبیله گوآیکوروس در برزیل، به شکلی عجیب ، تعداد افراد رو به کم شدن و نقصان است. این از آن جهت است که زنان تا پیش از سی سالگی حاضر به مادر شدن نیستند.

اگر اقدام زن به سقط جنین به نتیجه نرسد ، کشتن طفل نوزاد وسیله ای عالی برای آسایش او به شمار می رود. بسیاری از قبایل کشتن طفل را در صورتیکه ناقص یابیمار یا از زنا بدنیا بیاید، یا هنگام ولادت مادرش را از دست بدهد، مجاز می دانند.

مثل این است که انسان هر دلیلی را، برای آنکه تعداد مردم با وسایل تعدی انان متناسب بماند را جایز می داند.[18]

بنابر شریعت یهود، سقط جنین به طور کلی ممنوع است. علمای دینی یهود ( خاخانها ) در دوره های بعد چنین حکم دادند که اگر جنین کمتر از 41 روز سن دارد، تحت شرایط خاص می توان سقط جنین را انجام داد. دلیل اصلی اینکه این اجازه داده شود، این است که جان مادر و یا فرزند در خطر باشد. در شرایط کنونی این قانون بسط یافته و شرایط دیگری را نیز در بر می گیرد. مثلاً اگر سلامتی مادر با ادامه دوران بارداری در خطر باشد و یا اگر جنین در معرض بیماریهای ژنتیک باشد، اجازه سقط جنین داده می شود.[19]

در مسیحیت ، کتاب مقدس درباره سقط جنین سخن نمی گوید، اما در قرن دوم این عمل محکوم شد. بعدها تعالیم رومن کاتولیک سقط جنین را ممنوع اعلام کرد.

پروتستانها در مخالفت می گویند که زن باید خود تصمیم بگیرد که فزرند داشته باشد یا نه. [20]

در میان مسیحیان و یهودیان هر وسیله ای برای جلوگیری از حاملگی ممنوع بود. آکویناس آن را گناهی می شمرد که از نظر وخامت بعد از قتل نفس قرارداشت. بنابراین برای ممانعت از بارداری زن، انواع وسایل، از قبیل اسبابهای ساده و دارو و جادو به کار می رفت و اکثراً تکامی مرد به جماع منغرله بود. دارو فروشان دوره گرد معجونهایی برای سقط جنین، سترونی، عنن یا حرص به جماع بر علاقه مندان عرضه می داشتند.[21]

هندوان علاوه بر درمة [22] هر طبقه یک درمة کلی هم دارند، و آن تعهدی است که در همة طبقات نافذ بوده است. و اساساً شامل احترام به بر همنان و حرمت گاو است. پس از این وظایف ، وظیفة فرزند آوردن است. قانون نامه مانو [23] می گوید « مرد آنگاه مرد کامل است که سه نفر باشد خود، همسر و پسرش « فرزندان نه فقط سرمایة اقتصادی والدین و عصای روزگار پیری آنان هستند. بلکه عبادت خانگی نیاکانشان را انجام می دهند، و به تناوب آنها را اطعام می کنند. چرا که ارواح بدون این اطعام گرسنه خواهند ماند. از این رو در هند مسالة نظارت بر ولادت در کار نبود و سقط جنین را جنایتی در برابر کشتن بر همن می شمردند. گاه بیگاه نوزاد کشی اتفاق می افتاد اما یک کرا استثنایی بود. پدر از داشتن فرزند خوشحال ، و به داشتن فرزندان بسیار سرافراز بود. مهر پیران به جوانان یکی از زیباترین جلوه های تمدن هندو است. [24]

به طور کلی می توان گفت از نظر تاریخی در اقوام اولیه که پدر حق کشتن یا فروختن اطفال خود را داشت بدیهی است حق سقط جنین نیز برای او محفوظ بود. عقیده حکما و فلاسفه یونان و روم نیز در این باره مختلف بوده است. مثلاً سقراط سقط را با میل مادر جایز می دانسته و ارسطو در صورتی جایز می دانسته است که مادر اولاد زیاد داشته باشد. ولی بقراط در قسم نامه اش سقط جنین را ممنوع اعلام کرد. با وجود این در بضی موارد همان زمان ، یونانیان و رومیان قدیم برای سقط جنین مجازات سخت قائل می شدند. [25]

در ارتباط با سقط جنین در کشورها و قبایل مختلف آنها می توان چنین گفت.

« با مطالعه زندگی اقوام اولیه متوجه می شویم در بعضی از قبایل نیمه وحشی آمریکا و آفریقا، نه تنها سقط جنین ارادی و با طرح و نقشه قبلی رواج داشته‌، بلکه مواردی نیز به چشم می خورد که اقوام علاوه بر سقط جنین به صورت اختیاری، با روشهای خاصی از حاملگی جلوگیری می کرده اند. حتی در میان بعضی از قبایل رسم بوده است که زنان بایستی پس از اینکه دارای دو اولاد شدند، جنین خود ار سقط کنند. در این قبایل زنان و دختران که بر اثر غفلت و برخلاف انتظار و براثر روابط نامشروع حامله می شده اند، برای رهایی از شماتت افراد قبیله و احیاناً شکنجه و آزار آنها جنین خود را ساقط کرده اند.

در بین بعضی از قبایل آفریقا رقصهای مخصوصی معمول بوده که توأم با حرکات شدید بدنی است و زنان حامله ای که بخواهند از زحمت حمل و پرورش اولاد رهایی یابند، با شرکت در این قبایل رقصها که بعضی از اوقات جزء آداب و رسوم قبیله ای و اجباری نیز هست به آسانی می توانستند جنین خود را ساقط کنند. نظر به اینکه آزمایشهای بدنی همیشه با موفقیت همراه نبود، مادران به فکر افتادند از سایر وسایل نیز برای انجام مقصود خود استفاده کرده و به مرور زمان با استعمال نباتات و سموم مختلف و یا از طریق مراجعه به اشخاص ثالث منظور خود را عملی می کنند که نه تنها جنین را ساقط می کند، بلکه از حامله شدن هم جلوگیری می کند.

از آنجا که در مورد سقط جنین علاوه بر وجود بحثهای مذهبی و حقوقی. از دیدگاه های مختاف اخلاقی، پزشکی، اجتماعی و سیاسی نیز برسیهایی انجام شده و هر گروهی بسته به شرایط زمانی و مکانی نظرات متفاوت و گاه متضادی را ارائه داده اند، اختلاف در این نظرات اثرات خود را در نحوة برخورد جوامع مختلف به ویژه در شرایط زمانی و مکانی متفاوت به جای گذاشته است.

رومیان قدیم نی زنسبت به جنین احترام زیادی قائل بودند و اسقاط آن را مجاز نمی دانستند . اگر زنی مرتکب این عمل می شد ، رئیس خانواده حق داشت به نحو مقتضی ، وی را تنبیه کند. زیرا در روم قدیم اختیارات ، در دست رئیس خانواده بود و شخصاً اجرای قوانین را برعهده داشت.

بعدها تأثیر افکار فلاسفه یونان در روم نیز مشاهده شده و سقط جنین با شرایطی مجاز شمرده شد. ولی با این وصف مدارکی در دست است که در همان زمان نیز در یونان و روم قدیم مجازاتهای سختی در این خصوص اعمال می شد. « چنانچه در شهر میله [26] زنی که از وراث شوهرش پول گرفته و طفل خود را سقط کرده بود، محکوم به اعدام شد و سیسرون[27] می نویسد که این مجازات ظلم نبوده است. زیرا این زن امید پدری را قطع نموده، یاد گار اسمی را از بین برده، پایه نژادی را ضایع کرده، وارث خانواده را کشته و با لاخره یک نفر از افراد ملت را از بین برده است.[28]

در مصر قدیم ، نیز سقط جنین جنائی پس از ارجاع به پزشکی قانونی و تأیید آنها، مجازات سنگینی داشت.در ایران قدیم ، بر حفظ و تحکیم خانواده به عنوان نهادی از اجتماع که نقش عمده ای را ایفاء می کرد تاکید خاصی شده است. مذهب اصلی ایرانیان قدیم که نشأت گرفته از تعالیم زرتشت پیامبر بوده است. سقط جنین را اکیداً ممنوع اعلام کرده است. حتی تکالیفی را برای مردانی که به نحو نامشروع با دختر رابطه جنسی برقرارکرده است و در نتیجه دختران مزبور در اثر این رابطه باردار می شده اند، مقرر می داشت . این مقررات آنها را وا می داشت که در حفظ و نگهداری از دختر و فرزند وی کستا بوده و ایراد هر گونه آسیبی به نامبرده و جنین را موجب مجازاتهای سنگین می دانست. از اوج در مذهب ، داشتن اولاد فراوان را باعث خشنودی اوهورا مزدا و برکت خانواده می داشنت. مقنن زرتشتی حتی در مورد فرزندان طبیعی که مولود روابط نامشروع بودند، قایل به ارفاق نشده و سقط جنین را از لحاظ دلایل شرافتی نیز مجاز نمی دانست . به همین لحاظ مجازاتهایی را برای معاونین جرم و افرادی که به نحوی از انحاء مرتکبین را را هنمایی کرده یا یاری می رسانده اند در نظر می گرفت. به این ترتیب ایرانیان، از قدیمی ترین مللی بودند که به زیانهای فاحش فردی و اجتماعی این جرم پی برده و برای دوری جستن از آن در قوانین خود پیش بینی های لازمه را کرده بودند. با توجه به تعصب مذهبی موجود در میان اقوام ایرانی ، که از خصوصیتهای عمده آن به شمار می رفت، این قوم به شدت به اینگونه تعالیم مذهبی پای بند بوده اند.

از جمله اینکه در عصر مادها، هخامنشیان ، اشکانیان و ساسانیان قوانین مدون پزشکی وجود داشت و پزشکان انواع داروهای ساقط کننده جنین را می شناختند و استعمال و تجویز آن مجازات داشت. طرز تمیز سقط جنین جنائی از سقط طبی نیز برای تعیین سرنوشت متهمین پیش بینی شده بود.

مسیح هم سقط جنین و محدودیت اولاد را ممنوع دانسته، ولی بعضی از مسحیها عقیده دارند که درباره جنین با ید قایل به تفکیک شد. این گروه مانند فلاسفه یونان اخراج جنین را قبل از پیدا شدن آثار حیات، مجاز می دانند. با این حال اکثریت آنان به خصوص کاتولیک ها ، نسبت به این موضوع بسیار سختگیر بوده و سقط جنین را در هیچ موردی مجاز نمی دانند.

جالب توجه اینکه امروزه علیرغم ضعف مبانی فکری، اخلاقی و مذهبی افراد در کشورهای غربی و سرمایه داری که اکثراً مذهب کاتولیک را به عنوان مذهب رسمی خود برگزیده اند و با و جود سیستهای جلوگیری از افزایش جمعیت که بیشتر به علل اقتصادی، توسط دولتها اعمال می شود، باز هم سران مسحیت ، به ناچار لزوم محدود کردن بی بند و باری و توجه دقیق به مقررات مذهبی را گوشزد می کنند.

در همین راستا کلیسای کاتولیک معتقد است که هر فرد از جمله جنینی که بلافاصله پس از به هم پیوستن اسپرم مرد و اوول زن به وجود می آید همزمان حق زندگی کردن را از سوی خدا دریافت کرده است. این حق از طرف والدین یا جامعه بشری یا مسئولین ، به او داده نشده است. پس هر ملاحظه ای در حیات او خلافی در برابر قانون خداوندی و طبیعت محسوس می شود. به دنبال آن نتیجه می گیرد که کشتن کودک در رحم، حتی به منظور نجات جام مادر، عادلانه نیست. لذا زندگی نوزاد درون رحم باید در صورتیکه حتی منجر به مرگ قطعی مادر شود نیز نجات یابد.

« در سالهای اخیر کار دنیال آلفونسولوپز رئیس شورای انتخابی پاپ در امر خانواده اعلام کرد که پاپ ضمن تنظیم نامه 100 صفحه ای بر مخالفت خود با جلوگیری از حاملگی ( در روابط جنسی مطمئن ) ، هم جنس بازی و سقط جنین تأکید و انتقد از موضع خود را در مورد چنین مسائلی اقدام مخرب برای نوع .


بررسی فراوانی مبتلایان به ضایعات رحم و سرویکس

سرویسیت مزمن یافته‌ای بی‌نهایت شایع است که تمایل دارد محل اتصال اپی‌تلیوم سنگفرشی استوانه‌ای را در گردن رحم گرفتار نماید و گاهی با پرخونی، ادم، فیبروز و تغییرات متاپلاستیک همراه می‌باشد
دسته بندی پزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 94 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 97
بررسی فراوانی مبتلایان به ضایعات رحم و سرویکس

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه

ضایعات التهابی

سرویسیت مزمن

سرویسیت مزمن یافته‌ای بی‌نهایت شایع است که تمایل دارد محل اتصال اپی‌تلیوم سنگفرشی- استوانه‌ای را در گردن رحم گرفتار نماید و گاهی با پرخونی، ادم، فیبروز و تغییرات متاپلاستیک همراه می‌باشد.

این ضایعه اغلب بدون علامت می‌باشد ولی از آنجائیکه می‌تواند موجب بروز آندومتریت، سالپنژیت، PID، عوارض دوران بارداری گردد دارای اهمیت می‌باشد.

ارگانیسمهای شایع مسئول این ضایعه HSV و کلامیدیا می‌باشند ولی ابتلا به سیفلیس، آمیبیاز و آکتینومایکوزیس نیز بندرت اتفاق می‌افتد. در بسیاری موارد ارگانیسم خاصی شناسایی نمی‌شود ولی بنظر می‌رسد تغییرات پاتولوژیک سلولی در گروهی که مبتلا به علایم بالینی (به صورت ترشحات موکوئیدی- چرکی) بوده و ارگانیسم مشخصی از کشت ترشحات قابل تفکیک است بارزتر می‌باشد.

پولیپ‌های سرویکس

پولیپ‌های آندوسرویکس ضایعات تومورال التهابی بی‌خطری می‌باشد که در 5-2 درصد زنان در سنین بلوغ دیده می‌شوند. این پولیپ‌ها اغلب کوچک بوده و از سرویسیت‌های مزمن پولیپوئید مشتق می‌گردند.

این ضایعات به علت ایجاد خونریزی واژینال غیرطبیعی (اغلب به صورت لکه‌بینی) نیازمند افتراق از ضایعات خطرناکتر می‌باشند. اپی تلیوم سطح این ضایعات اغلب دچار متاپلازی بوده اما میزان بروز نئوپلازی داخل اپی‌تلیالی گردن رحم (CIN) در آنها بیش از سایر نواحی طبیعی سرویکس نمی‌باشد و در اغلب موارد کورتاژ ساده یا برداشتن پولیپ‌ها با روشهای جراحی موجب برطرف گردیدن عوارض می‌شود.

متاپلازی‌های گردن رحم

انواع مختلف متاپلازی در گردن رحم رخ می‌دهد که خصوصیات هر یک از آنها به نوع بافتی که درگیر می‌باشد مرتبط است.

متاپلازی سنگفرشی شایعترین نوع متاپلازیهای گردن رحم می‌باشد که در محل اتصال دو اپی‌تلیوم سنگفرشی و استوانه‌ای، در گردن رحم روی می‌دهد. انواع دیگر متاپلازی‌های گردن رحم عبارتند از متاپلازی ترانزیشنال، متاپلازی لوله‌ای، متاپلازی لوله‌ای- روده‌ای و متاپلازی روده‌ای که اولی در اپی‌تلیوم سنگفرشیی اگزوسرویکس و مابقی در اپی‌تلیوم غددی آندوسرویکس دیده می‌شود.

اصطلاح متاپلازی سنگفرشی هنگامی به کار می‌رود که اپی‌تلیوم مطبق سنگفرشی جایگزین اپی تلیوم غددی گردیده باشد. این یافته در سرویکس به حدی شایع است که عملاً آنرا یافته‌ای طبیعی تلقی می‌کنند تقریباً در تمامی زنان در سنین باروری درجاتی از متاپلازی سنگفرشی دیده می‌شود. در اغلب موارد این ضایعه بخش سطحی اپی‌تلیوم را درگیر می‌کند به نحوی که غدد آندوسرویکس بوسیله سلولهای سنگفرشی پوشانیده می‌شود، در درجات پیشرفته، اپی‌تلیوم ناحیه مبتلا از اپی‌تلیوم اگزوسرویکس غیرقابل افتراق می‌گردد.

سرطانهای گردن رحم

نئوپلازیهای سلولهای سنگفرشی گردن رحم

50 سال قبل کارسینوم‌های گردن رحم اولین علت مرگ و میر زنان مبتلا به سرطان در اغلب کشورها بودند ولی امروزه میزان مرگ و میر زنان در اثر سرطانهای گردن رحم به دو سوم کاهش یافته و پس از سرطانهای ریه، پستان، کولون، لوزالمعده، تخمدان، غدد لنفاوی و خون در مکان هشتم قرار گرفته است.

این موفقیت به میزان زیادی مرهون ابداع روش Pap smear و سایر روشهای تشخیصی نوین و بکارگیری گسترده آنها در دهه‌های اخیر می‌باشد.

نئوپلازی‌ داخل اپتیلیایی گردن رحم (Neoplasia= CIN Cervical Interaepithelial) ضایعه پیش سرطانی گردن رحم می‌باشد که تقریباً همیشه از محل اتصال اپی تلیوم سنگفرشی- استوانه‌ای گردن رحم (Transformation) مشتق می‌گردد.

این ضایعه سیری بطئی داشته و برای سالیان متمادی در مراحل غیر تهاجمی باقی می‌ماند در این مدت ریزش سلولهای غیرطبیعی می‌تواند تنها علامت ضایعه باشد.

مطالعات نشان داده که میزان بروز این ضایعه به میزان چشمگیری با فعالیت جنسی فرد مرتبط می‌باشد، به نحوی که تقریباً هرگز در میان زنان راهبه دیده نمی‌شود و ریسک فاکتورهای اصلی ابتلاء به این ضایعه عبارتند از:

1) سن پائین فرد در هنگام شروع فعالیت جنسی

2) داشتن شرکای جنسی متعدد

3) داشتن شریک جنسی مذکری که با شرکای جنسی متعددی در ارتباط بوده باشد.

در این ارتباط امروزه ویروس پاپیلوهای انسانی (HPV) به عنوان مهمترین فاکتور در اونکوژنیسیته ضایعات گردن رحم مطرح می‌باشد HPV یک DNA ویروس و دارای 60 تیپ مختلف بوده و امروزه به عنوان مسئول بروز طیفی از بیماریهای سرویکس از ضایعات خوش خیم مانند Condyluma acuminatum تا ضایعات بدخیمی همچون کار سینوم سلول سنگفرشی شناخته شده است. این ویروس به روش مقاربتی منتقل گردیده و بافتهای متاپلاستیک را ترجیح می‌دهد.

از بین 60 نوع مختلف این ویروس ابتلاء به انواع 44, 42, 11, 6 شایعتر بوده ولی به نظر می‌رسد آلودگی به انواع 31, 16, 18 پرخطرتر بوده و موجب بروز ضایعات درجه بالا (High grade) می‌گردد. علاوه بر ارتباط مشخص HPV با CIN و تومورهای سلول سنگفرشی امروزه شواهدی دال بر ارتباط این ویروس با سایر نئوپلاسم‌های گردن رحم مانند آدنوکارسینوم‌ها و کارسینوم‌های آدنواسکوآموس بدست آمده است.

علیرغم اینکه نقش ویروس HPV در ایجاد سرطانهای گردن رحم به اثبات رسیده است شواهد نشان می‌دهد که از خیل زنان دارای سابقه آلودگی به این ویروس (75 درصد کل زنان) تنها حدود 10 درصد به نئوپلازیهای داخل اپتیلیایی (CIN) و درصد اندکی (3/1 درصد) به کارسینوم مهاجم مبتلا می‌گردند. علاوه بر این در درصدی از موارد CIN نه تنها ضایعه به سمت کارسینوم مهاجم پیشرفت نمی‌کند بلکه ضایعه متوقف گردیده و دچار پسرفت نیز می‌گردد.

این وضعیت نشاندهنده اهمیت وجود و تجمع سایر ریسک فاکتورها نظیر سیگار کشیدن، مولتی پاریتی، فاکتورهای تغذیه‌ای و تغییرات سیستم ایمنی برای ابتلاء به نئوپلاسم‌های گردن رحم می‌باشد. در مورد اثرات OCP و سایر هورمونها مانند دی اتیل استیل بسترول روی سیر این ضایعات هنوز توافق نظر قطعی وجود ندارد.

هنگامی که پاتولوژیست در یک نمونه بیوپسی از سرویکس تشخیص CIN را مطرح نمود دیگر مسئولیت تعیین وجود یا عدم کارسینوم مهاجم با متخصصین زنان و زایمان می‌باشد که البته در مورد ضایعات درجه بالا از اهمیت درمانی فراوانی برخوردار می‌باشد.

درمان

در گذشته هیسترکتومی به عنوان تنها درمان و درمان اولیه CIN انجام می‌گرفت ولی از آنجائیکه تحقیقات نشان داده که 7/99% از دیسپلازی‌های سرویکس (شامل کارسینوم درجا) محدود به عمق 8/3 میلی‌متری سطح اپی‌تلیوم سرویکس می‌باشند، امروزه روش‌های جراحی محافظه‌کارانه‌تری برای درمان این بیماری در نظر گرفته می‌شود ولی به هر ترتیب کماکان هیسترکتومی یکی از روشهای درمانی مطرح در موارد عودکننده یا درجه بالا و گسترده این ضایعات بخصوص در مورد افرادی که تمایل به حفظ قدرت باروری خود ندارند می‌باشد.

کارسینوم سلول سنگفرشی گردن رحم (SCC)

علیرغم کاهش میزان مرگ و میر ناشی از SCC این ضایعه کماکان شایعترین بدخیمی دستگاه تناسلی زنان در اغلب نقاط جهان محسوب می‌گردد.

SCC در هر سنی از 20 سالگی تا سنین پیری روی می‌دهد ولی شایعترین سنین بروز این ضایعه در ضایعات مهاجم 40 تا 45 سالگی و در ضایعات پیش سرطانی درجه بالا 30 سالگی می‌باشد. امروزه به علت بکارگیری وسیع روش 1 اپ اسمیر و شاید کاهش سن اولین تماس جنسی در جوانان میانگین سنی ابتلاء به این ضایعات در حال تقلیل است.

سرطان سرویکس سیری بطئی دارد و معمولاً مدتها بدون ایجاد علامتی بالینی باقی می‌ماند به نحوی که در بسیاری موارد ضایعه طی انجام تست‌های غربالگری یا به طور اتفاقی در موارد هیسترکتومی که به علت یک ضایعه دیگر انجام گرفته یافت می‌گردد. در مراحل پیشرفته و مهاجم بیماری ایجاد الگوی عروقی غیرطبیعی و سایر تغییرات ساختاری در سرویکس مبتلا موجب بروز لکه‌بینی، خونریزی غیرطبیعی، دیس پارونی، دیزوری، و لکوره می‌گردد.

امروزه برخی مراجع پاتولوژی، SCC مهاجم را که تهاجم استرومایی آن کمتر از 5 میلی‌متر باشد در گروه مجزایی تحت عنوان micro invasive squamous cell carcinoma طبقه‌بندی می‌کنند. این ضایعات که اغلب با stage IA در سیستم FIGO تطابق دارند بیشتر مشابه درجات بالای CIN (کارسینوم درجا) بوده و از نظر سیر بالینی و نحوه درمان با مابقی کارسینوم‌های مهاجم سرویکس متفاوتند. این ضایعات تقریباً همیشه از محل یک CIN اولیه منشاء گرفته و اغلب در لبه قدامی سرویکس قرار دارند. بررسی‌های اخیر نشان می‌دهد که این گروه از کارسینوم‌های گردن رحم تنها در 1% موارد به متاستازهای لنفاوی منجر گردیده و کرایتریای اصلی برای تفکیک این ضایعات و تخمین احتمال بروز متاستاز به غدد لنفاوی حجم تومور می‌باشد.

Staging

Stage o : کارسینوم درجا (carcinoma insitu)

Stage I: ضایعه محدود به سرویکس

Stage II: ضایعه به خارج از سرویکس گسترش یافته ولی به دیواره لگن نمی‌رسد یا تومور واژن را گرفتار کرده اما ثلث تحتانی آن درگیر نمی‌باشد.

Stage III: تومور به دیواره لگن گسترش یافته و در معاینه رکتال فاصله‌ای سالم بین تومور و دیواره لگن وجود ندارد.

Stage IIV: ضایعه به خارج لگن گسترش یافته و یا مخاط مثانه و رکتوم درگیر می‌باشند.

نحوه گسترش و متاستاز

کارسینوم‌های سرویکس عمدتاً به روش مستقیم به ارگانهای مجاور (رحم، واژن، مجاری ادراری تحتانی و لیگامانهای یوتروساکرال) گسترش می‌یابند ولی متاستاز غدد لنفاوی نیز رایج است اما بندرت متاستاز خونی به ارگانهای دوردست (اغلب استخوان و ریه) گزارش می‌گردد.

درمان و پیش‌آگهی

نحوه درمان ضایعات مهاجم گردن رحم بر حسب میزان گسترش ضایعه و وضعیت عمومی بیمار می‌تواند شامل جراحی، پرتودرمانی یا ترکیبی از این دو روش باشد. ضایعات مهاجم اغلب بروش هیسترکتومی درمان می‌گردند و در ضایعات پیشرفته رادیوتراپی نیز به همراه آن انجام می‌شود.

در مواردی که یک کارسینوم مهاجم مخفی پس از عمل هیسترکتومی بطور اتفاقی کشف می‌گردد معمولاً انجام عمل مجدد رادیکال الزامی است در ضایعات پیشرفته‌ای که تحت درمان بروش رادیوتراپی قرار می‌گیرند در صورتیکه ظرف 1 تا 3 ماه اثرات بهبودی مشاهده نگردد شیمی درمانی همراه نیز در نظر گرفته می‌شود.

پیش آگهی و میزان بقاء مبتلایان عمدتاً به stage ضایعه در هنگام کشف بستگی دارد و با روش‌های درمانی موجود میزان بقاء 5 ساله برای stage I بین 80 تا 90 درصد، برای stage II 75 درصد، برای stage III حدود 35 درصد و برای stage IV حدود 10 الی 15 درصد می‌باشد.

سایر کارسینوم‌های آدنو اسکوآموس، clear cell carcinoma کارسینوم‌های تمایز نیافته در مجموع 25 درصد از کل ضایعات سرطانی گردن رحم را تشکیل می‌دهند.

آدنو کارسینوم‌های سرویکس 15-5 درصد از کل ضایعات سرطانی گردن رحم را تشکیل می‌دهند.

آدنو کارسینوم‌های سرویکس 15-5 درصد کل کارسینوم‌های سرویکس را تشکیل می‌دهند این میزان در زنان یهودی بیشتر است در حالیکه شیوع SCC در این گروه کمتر از جمعیت نرمال جامعه می‌باشد. برخی مراجع منشاء ضایعات SCC، آدنوکارسینوم و آدنواسکوآموس گردن رحم را یکسان می‌دانند. (Ackerman’s p.1371) ولی در مراجع دیگر سلولهای اندوسرویکس به عنوان منشاء آدنوکارسینوم‌ها معرفی گردیده‌اند. (Robbin’s pathologic basis diswase p.1053)

آدنو کارسینوم‌ها شباهت‌های فراوانی با SCC دارند ولی بنظر می‌رسد بیشتر با HPV18 مرتبط بوده و در سنین بالاتری نسبت به SCC روی می‌دهد.

کارسینوم آدنواسکوآموس (adenosquamus) دارای هر دو جزء سنگفرشی و غددی بطور همزمان می‌باشد. این ضایعات در دوران حاملگی شایعتر بوده و نسبت به سایر کارسینوم‌های سرویکس پیش آگهی بدتری دارند.

وجه مشخصه clear cell carcinoma وجود سلولهایی با سیتوپلاسم فراوان و روشن در اطراف غدد سرویکس می‌باشد. این ضایعات رایج‌ترین کارسینوم‌های سرویکس در سنین جوانی می‌باشند هر چند در هر سنی ممکن است ایجاد گردند.

بنظر می‌رسد بین بروز این ضایعه و مصرف دی‌اتیل استیل بسترول در دوران حاملگی ارتباط مشخصی موجود باشد. پیش آگهی این ضایعات نسبتاً مناسب است به نحوی که در یک تحقیق بلند مدت میزان بقاء 5 ساله و 10 ساله مبتلایان به این ضایعه به ترتیب 55 و 40 درصد بوده است.

ضایعات پاتولوژیک رحم

اندومتریت (Endometritis)

برخلاف سرویسیت که یافته‌ای رایج و کم اهمیت است، به علت نقش حفاظتی سرویکس و وضعیت آناتومیک رحم در ارتباط با آن اندومتریت بندرت رخ می‌دهد و اغلب از وجود یک زمینه مستعد کننده قبلی در بیمار خبر می‌دهد.

اندومتریت حاد اغلب بدنبال باقی ماندن اجزاء حاملگی پس از سقط یا زایمان و یا وجود جسم خارجی در رحم روی می‌دهد. این وضعیت تقریباً همیشه پس از خارج کردن بقایای حاملگی و درمان با آنتی بیوتیک‌‌های مناسب درمان می‌گردد.

اندومتریت مزمن با انفیلتراسیون لنفوسیت‌ها و پلاسماسل (Plasma cell) در رحم مشخص می‌گردد و معمولاً بدنبال حاملگی، سقط، وجود IUD در رحم، ابتلا به PID یا توبرکولوز دستگاه تناسلی ایجاد می‌گردد.

شایعترین علایم این بیماری خونریزی واژینال و دردهای لگنی می‌باشد و در صورت شک بالینی انجام کشت برای تائید، تشخیص و تعیین میکروارگانیسم مسئول صورت می‌گیرد در ااین رابطه اثبات وجود پلاسماسل (Plasma cell) مهمترین اصل تشخیصی بوده و یافتن نوتروفیل‌ها اغلب نشانه خوبی از وجود PID می‌باشد.

اندومتریت مزمن موضعی یا گسترده به همراه نکروز و متاپلازی سنگفرشی رایج‌ترین یافته در زنان دارای IUD می‌باشد در برخی مواقع التهاب از طریق لوله‌های فالوپ منتقل گردیده و منجر به بروز PID و آبسه‌های تخمدانی می‌گردد.

این گروه از بیماران اغلب با اقدامات محافظه کارانه‌ای مانند انتخاب دقیق آنتی‌بیوتیک مناسب و برطرف کردن عامل زمینه‌ای درمان می‌گردد ولی در موارد بسیار نادری که بیماری راجعه و به درمان مقام بوده یا موجب بروز عوارض جانبی (مانند آبسه‌های تخمدانی) گردیده باشد و یا فرد مبتلا تمایلی به حفظ قدرت باروری خود نداشته باشد انجام هیسترکتومی مدنظر قرار می‌گیرد.

آندومتریوزیس و آدنومیوزیس Endometriosis and Adenomysis

اندومتریوزیس به وجود بافت‌های رحمی در محلی غیر از رحم گفته می‌شود و آدنومیوزیس در حقیقت جایگزینی جزایری از بافت آندومتریال در میومتر رحم است. اگرچه هر دو ضایعه به علت وجود بافتهای رحمی در محل غیرطبیعی ایجاد می‌گردند ولی دارای پاتوژنزونمای میکروسکوپیک کاملاً متفاوتی می‌باشند.

در آندومتریوزیس بافت رحمی آتوپیک اغلب فعال بوده و هماهنگ با فازهای رحمی دچار تغییرات ساختاری می‌گردد، برعکس بافت آندومتریال آتوپیک در آدنومیوزیس از لایه بازال آندومتر مشتق گردیده و غیرفعال می‌باشد به نحوی که در فاز ترشحی رحمی تغییرات متناسب با این وضعیت تنها در یک چهارم بافت مذکور دیده شده و اغلب این بافت آتوپیک دارای نمای پرولیفراتیو می‌باشد.

از نظر علایم بالینی هر دو ضایعه موجب بروز دردهای لگنی مرتبط با قاعدگی می‌گردند که مهمترین علامت این ضایعات است و افتراق این دو را با توجه به علایم بالینی مشکل می‌سازد.


بررسی ترمیم شکستگی استخوان

عموماً ترمیم شکستگی استخوان در یک شیوة منظم و با اجزای تشکیل دهنده مکانیکی و بیولوژیکی مناسب که در حال حاضر موجود است، دنبال می شود تکنیکهای جراحی بهبود یافته و جراحیهای پیوند زدن، به جراحان این اجازه را می دهد که شکستگی استخوان نسبتاً پیچیده را با نتیجه موفقیت آمیزی معالجه نمایند با وجود این ، برخی عارضه ها با این جراحی در بیمار رخ خواهد داد و تر
دسته بندی پزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 65 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 126
بررسی ترمیم شکستگی استخوان

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

دیر جوش خوردن، جوش نخوردن دو سر استخوان شکسته ،‌بدجوش خوردن قطعات استخوان شکسته

ryll.millis and Aaron M.Jackson

عموماً ترمیم شکستگی استخوان در یک شیوة منظم و با اجزای تشکیل دهنده مکانیکی و بیولوژیکی مناسب که در حال حاضر موجود است، دنبال می شود. تکنیکهای جراحی بهبود یافته و جراحیهای پیوند زدن، به جراحان این اجازه را می دهد که شکستگی استخوان نسبتاً پیچیده را با نتیجه موفقیت آمیزی معالجه نمایند. با وجود این ، برخی عارضه ها با این جراحی در بیمار رخ خواهد داد و ترمیم های متعاقب شکستگی در استخوان شامل،‌استئومیلیت (عارضه عفونت مادة استخوان بوسیله میکروب چرکزا) ، شل شدن درون کاشت، ‌و عدم استحکام شکستگی استخوان خواهد بود. همه این عارضه ها ممکن است به دیرجوش خوردن استخوان ، جوش نخوردن دو سر استخوان شکسته، یا بدجوش خوردن قطعات استخوان شکسته منجر شود، و اگر قوانین ثابت سازی شکستگی در استخوان بطور دقیق دنبال نشود، ممکن است کل این سه پیامد در بیمار رخ دهد.

× شکستگی های استخوانی دیر جوش خورده و جوش نخورده

× شکستگی های استخوانی دیرجوش خورده

دیر جوش خوردن شکستگی استخوانی در مقایسه با ترمیم پیش بینی شده برای شکستگی استخوان مشابه تکنیکهای ثابت سازی مشابه، زمان گیر تر می باشد. این یک بیان مهم به نظر می رسد و هنگامی که یک استخوان دیر جوش می خورد، همیشه آشکار نمی باشد چون عامل های فراوانی در سرعت ترمیم شکستگی استخوان تأثیر می گذارند. زمان ترمیم پیش بینی شده برای جوش خوردن استخوانها، گوناگون می باشد و توسط سن و نوع جانور، محل و وضعیت شکستگی، درجه ای صدمه باعث نرم، وجود نقصان های استخوانی و نوعی از تکنیک ثابت سازی بکار برده شده33 ، تحت تأثیر قرار می گیرد (برای نمونه، یک شکستگی عرضی از استخوان ران در یک توله سگ 4 ماهه ، نسبت به یک شکستگی معادل در سگ 14 ماهه، در ترمیم زود به هنگام اثر خواهد گذاشت). قبل از اینکه ترمیم استخوان دیرجوش خورده شروع شود، همه فاکتور باید بطور دقیق مورد مطالعه قرار بگیرند. پرتونگارها عموماً تشکیل پینه ها را با ترمیمهای بهبود آن در پرتونگارهای متعاقب نشان می دهند. (شکل 1-131) . هنگامی که ترمیم شکستگی استخوان طولانی می شود، علت آن باید تعیین و ارزیابی شود تا بتوان تصمیم گرفت که آیا درمان محافظه کار یا دخالت برای نائل شدن به ترمیم کامل استخوان، ضروری می باشد یا نه.

× شکستگی های استخوانی جوش نخورده

یک شکستگی استخوان جوش نخورده یک مشکلی است در پیشرفت ترمیم شکستگی که ظاهراً این توالی ترمیم متوقف شده است، و یک جنبش یا تکان در محل شکستگی وجود داشته است که درمان آن بدون مداخله درمان دیگر بعید به نظر می رسد33. درمان استخوان دیرجوش خورده بر استخوان جوش نخورده مقدم می باشد و تفاوت میان آنها در رابطه با درجات آنها می باشد استخوان جوش نخورده ممکن است بر طبق فعالیت بیولوژیکی در محل شکستگی، بیشتر یا با عنوان شکستگی زیست (قابل زیست) یا غیر زیست طبقه بندی شود. این طبقه بندی به راهنمایی بیشتری در معالجه کمک خواهد کرد.

گاهی اوقات به شکستگی های جوش نخورده زیست ، همچنین عنوان جوش نخوردگیهای رگی یا واکنشی اطلاق می کنند، که از لحاظ بیولوژیکی در محل شکستگی فعال می باشند و گواهی از واکنش استخوانی و تشکیل پینه هستند، و آنها مجدداً به سه طبقه بندی دیگر بر طبق مقدار پینه های تشکیل شده تقسیم بندی می شوند.41و33 استخوانهای جوش نخوردة بزرگ شده، اغلب در پای فیل بوجود می آید که مقدار پینه های فراوانی را دارا هستند و اغلب این پینه ها از طریق نقصان در درون کاشتها، حذف زود رس درون کاشتها، یا فعالیت بیش از حد حاصل می شوند. استخوانهای جوش نخورده ای که به مقدار متوسط بزرگ شده اند دارای پینه های کمتری می باشد و گاهی اوقات در پینه های سم اسب بوجود می آیند. استخوانهای جوش نخوردة کم تغذیه شده دارای پینه های کم و یا هیچ پینه ای ندارند، و قسمتهای انتهایی استخوان شکسته توسط بافت فیبروز و رگهای خونی به هم وصل می شوند (شکل 2-131). این استخوانهای جوش نخورده زیست ممکن است که در متمایز شدن از استخوانهای جوش نخورده غیر زیستا، به علت تشکیل پینه های کمتر مشکل تر قابل تشخیص باشند، هر چند فعالیت کمتری در محل شکستگی وجود دارد و قسمتهای انتهایی استخوانهای نزدیک به محل شکستگی، هنوز زیستا می باشند. سنتی گرافی هسته ای ممکن است نشان دهد که یک ذخیره خون نزدیک قسمتهای انتهایی شکستگی موجود می باشد (شکل 3-131) . در بررسی رادیوگرافیکی، ممکن است که یک بی قاعدگی و یک واکنش پذیری در قسمتهای انتهایی شکستگی مشاهده گردد.

استخوانهای جوش نخوردة غیر زیستا هم اندازه، غیر معمولی هستند و دارای وقفة شدیدی در ذخیرة‌خون می باشند. این استخوانهای جوش نخوردة غیرزیستا به چهار گروه طبقه بندی می شوند.41و33

یک استخوان جوش نخوردة اختلال تغذیه ای توسط حالت کم رگ درارا بودن یک یا دو محل مسیر شکستگی تشخیص داده می شود. در یک شکستگی به حالت ساییده شده، یک تکه استخوان ممکن است که تنها یک انتهایی از محل شکستگی را ترمیم کند؛ این تکه استخوان به دلیل ذخیرة‌خون ناکافی شکاف ایجاد شده در استخوان را به قطعه استخوان اصلی دیگر وصل کند. یک شکاف در شکستگی استخوان از طریق رادیوگرافیک، قابل رؤیت است، و قسمتهای انتهایی شکستگی با سفتی (سختینگی) لبه های استخوان، به حالت برگشته در می آیند. این نمونه از جوش نخوردن استخوانی در درمان بیماران سالخورده عمومیت دارد. شکستگیهای جوش نخوردة نکروزی (مرده) دارای قطعات استخوانی بدون رگهای خونی هستند که در نزدیکی محل شکستگی بصورت سکستر (تکه استخوان مرده ای که از استخوان زنده جدا شده و در داخل نسوج باقی مانده باشد ) باقی می مانند. این شکستگی های جوش نخورده نکروزی ممکن است توسط شکستگیهای ساییده شدة‌زیاد با صدمه شدید بافت نرم، قطع ذخیرة خون،‌و عفونت اتفاق بیافتد. با این وجود، این قطعات استخوانی ممکن است از لحاظ آناتومی ، بدون هیچ شکاف شکستگی بعد از ترمیم کاهش پیدا کند (قطعاتی که بدون رگ های خونی هستند و ترمیم نمی شوند ) . از لحاظ رادیوگرافی این قطعات استخوانی دارای لبه های تیزی هستند و سفت می باشند. جوش نخوردگی استخوانی نقصان هنگامی رخ می دهد که یک نقص استخوانی بزرگ در محل شکستگی موجود باشد. این نقص معمولاً یک پیامد از ؟؟‌اولیه و یا همچنین می تواند به علت جداشدگی استخوان مرده از استخوان زنده،‌جذب مجدد، و یا حذف قطعات استخوانی در هنگام جراحی باشد. یک مقدار، نقص بحرانی در استخوان وجود دارد این است که پینه ها نمی توانند شکاف را به استخوان شکسته وصل نمایند. فورم آ÷ر از جوش نخوردگی استخوانی غیر زیستا یک جوش نخوردگی ناپروره ای (کوچک شدن) است. این نوع جوش نخوردگی معمولاً یک پیامد یک نمونة دیگر جوش نخوردگی استخوانی غیر زیستا می باشد. جوش نخوردگی استخوانی ناپرورده ای توسط افتی از حالت رگ دار بودن استخوانها، ضربه و برگشتن (خم شدن) قسمتهای انتهایی قطعات استخوانی، و پوکی استخوان بیان می شود.

در اثر یک تکان یا حرکت در محل استخوان جوش نخورده ، یک مفصل کاذب در محل شکستگی بوجود خواهد آمد. در میان قسمتهای انتهایی شکستگی و کپسول فیبرز پر شده با سرم،‌سختینگی های انتهایی استخوانی و تشکیل فیبررو کارتیلاژ وجود دارد. 41و33و12 سگها ممکن است عملکردهای دست و پایی معمولی داشته باشند و این امر ممکن است یک تکان قابل ملاحظه ای در محله مفصل کاذب، به ویژه هنگامی که به محل مفصل نزدیک است ایجاد کند.

بافت شناسی شکستگیهای دیرجوش خورده و شکستگیهای جوش نخورده یک شکستگی استخوانی دیرجوش خورده، ممکن است گواهی از مراحل گوناگون استخوان سازی درون غضروفی و درون غشایی باشد که شامل بافت فیبرز، غضروف، غضروف آهکی شده، و ماتریکس استخوان معدی شده در محل شکستگی می باشد (شکل 4-131) . پنبه ها در این شکستگی روی سطوح ضریعی و آندوستیل با ترمیم درون قشری (درون پوسته ای) موجود می باشند.

مراحل مشابه ترمیم استخوانی در شکستگیها ممکن است در یک شکستگی جوش نخوردة زیستا با مقدارهای متفاوت پینه ها موجود نمی باشد. علامتی از فعالیت استخوان سازی ممکن است در قسمتهای انتهایی شکستگی موجود باشد اما هیچ ذخیره رنگی در میان شکاف شکستگی ها موجود نمی باشد. بافت فیبروز یا فیبروکارتیلاژ معدنی شده در شکاف شکستگی استخوانی باقی می ماند (شکل 5-131) . یک مفصل کاذب ایجاد شده در محل شکستگی که قسمتهای انتهایی استخوان محل شکستگی را بر می گرداند (خم می کند)

بوسیله غضروف شیشه ای (شفاف) پوشیده می شود و این غضروف ممکن است در استخوانهای جوش نخوردة قدیمی تر موجود باشد.52 یک فضای مفصل و یک کپسول مفصل مشخص شده با سلولهای مربوط به مایع زلالی، در این شکستگیها وجود دارد.

× علتهای شکستگی های استخوانی دیرجوش خورده و شکستگیهای استخوانی جوش نخورده علت شکستگیهای دیرجوش خورده مقدم تر از شکستگیهای جوش نخورده است. بنابراین عاملهایی که به دیرجوش خوردن شکستگیها و جوش نخوردن آنها کمک می کند،‌در هر دو مشابه هستند. برخی عاملها ممکن است در ایجاد دیرجوش خوردگی و جوش نخوردگی شکستگیها تأثیر بگذارند، که این عوامل شامل ناکافی نبودن بی تکانی شکستگی (تکان نخوردن محل شکستگی)، کاهش کم یا کنارهم گذاری استخوانهای شکسته،‌نارسائی در ذخیرة خون، عفونت و از دست دادن قطعات استخوانی می باشند.

ترمیم استخوانی نرمال ممکن است جزء ترمیم اصلی یا فرعی شکستگی استخوانی باشد. ترمیم استخوانی اصلی با تشکیل پینه های کمتر رخ می دهد و نمونه ای از ترمیم استخوانی است که با فورمهای محکم و ثابت سازی و بدون هیچ شکافی در شکستگی پیش بینی شده است. یک مقدار نسبتاً بزرگی از پینه ها،‌با ترمیم استخوانی فرعی رخ می دهد که این امر به علت بی تکانی نسبی (استحکام نسبی) محل شکستگی می باشد، و یا این مقدار بزرگ پنبه ها ممکن است با شکستگیهای ثابت سازی شده توسط جا افتادن خارجی استخوان شکسته، رخ دهد. در طی ترمیم استخوانی فرعی، آغاز ترمیم با بافتهای با تحمل کشش بالا، همانند بافت گرانولاسیون (بافت گوشت مانند در زخمها) شروع می شود.31 این ترمیم مقداری استحکام (بی تکانی) ابتدایی برای استخوان شکسته فراهم می کند و این در حالی است که هنوز اجازة‌حرکت در محل شکستگی بدون قطع کامل فرآیند ترمیم. به بیمار داده می شود. با وجود این ، چیزی که مهم به نظر می رسد این است که این حرکت یا تکان در محل شکستگی ، تحمل کشش بافت گرانولاسیون را افزایش نمی دهد بلکه به ترمیم تلاش رگهای رخونی برای عبور از شکاف شکستگی منجر می شود. این تکان ممکن است به شکل فشارهای قیچی کردن،‌چرخشی، و یا خم کردن در محل شکستگی باشد. همانطوریکه پیشرفت ترمیم شکستگی همانن غضروف استخوان حجم بافت پینه ها و حذف متوالی بافتهای دیگر را افزایش می دهند، بطور مؤثری ، استحکام بیشتری را برای استخوان شکسته فراهم می کنند. غضروف و بویژه استخوان قبل از اینکه دچار آسیب شوند، در حرکت یا تکان محل شکستگی، تحمل کششی کمی را دارا هستند. بنابراین ، تکان یا حرکت زیاد درمحل شکستگی سبب آسیب بافتها و صدمه به رگهای میان محل شکستگی می شود که این آسیب منجر به ترمیم کند و یا احتمالاً جوش نخوردن شکستگی می شود. یک مطالعه در مراحل اولیه ای از شکستگهیای جوش نخوردة آزمایشی، یک سری سلولهای پایة مزانشیمی متمایز شده و تحویل شدة کمتر را آشکار کرد و نشان داد که تفاوت های آنها از شکستگیهای جوش نخوردة مزمن (طولانی) جلوگیری می کند5.

تکانها و حرکت ها در استخوان شکسته شده، احتمالا عمومی ترین علت شکستگیهای جوش نخورده و دیرجوش خورده می باشد. در برخی از شکستگیهای استخوانی، اگر در ابتدا عمل ثابت سازی کافی برای استخوان شکسته شده بکار برده شود، به جوش خوردن این استخوان منجر خواهد شد. برای مثال، استفاده از یک قالب ریزی برای یک شکستگی وخیم ثابت سازی نشده، احتمالاً به ترمیم کندتری منجر خواهد شد در مقایسه با استفاده از فورم ثابت سازی خیلی محکم همانند استفاده از یک صفحه استخوان یا ثابت کننده اسکلتی خارجی که برای خنثی کردن نیروهای عمل کننده در محل شکستگی بکار برده می شود54. بر عکس در عمل ثابت سازی نمی توان بار ثابت سازی شده را با استخوان تقسیم نمود یا اینکه اگر این بار خیلی سفت باشد ممکن است به ترمیم دیرجوش استخوان منجر شود34 و33و31.

صدمه وارد شدن به ذخیره رگهای خونی در نتیجه یک ضربة‌اولیه یا صدمه از طریق پزشک در طی ترمیم، سبب دیرجوش خوردن استخوان شکسته شده خواهد شد. در استخوان عادی ذخیرة خون دو سوم قشر داخلی ،؟؟‌آندوستیل است و این ذخیرة خون بصورت گریز از مرکز منشعب می شود34. ذخیره خون سه قشر خارجی در استخوان عادی از طریق ضریع استخوان ناشی می شود. هنگامی که ذخیرة خون در اثر شکستگی قطع می شود، ذخیره خون رگی در استخوان تغییر می یابد. ذخیره رگی (همان ذخیره خونی که رگ در ابتدا داشت) اولیه برای ترمیم استخوان شکسته مورد نیاز می باشد که این ذخیره از اطراف بافتهای استخوانهای اضافی اطراف مثل ماهیچه ها بوجود می آید. چون بیشتر ذخیرة‌خون برای ترمیم محل شکستگی،‌از بافتهای استخوانی اضافی، زبردستی (جاانداختن در رفتگی ها ) جامع و گرفتن خون از بافتهای نرم ، حاصل می شود. به ویژه در مناطقی با اتصال محکم ماهیچه ای ،‌ممکن است در قطعه هایی از استخوان قطع (پارگی) جریان خون و ترمیم دیر جوش صورت بگیرد31. اهمیت ذخیره خون در بافتهای اطراف و استخوان، توسط توسعة تکنیکهای آشکار محدود و مختوم برای ترمیم شکستگیها، بویژه شکستگیهای با یک درجة زیاد صدمه پارگی در نتیجه ضربه اولیه، مورد تأکید زیاد قرار گرفته است.

استخوان علیل و ایجاد عارضه در بیمار احتمالاً ممکن است از شکستگی جوش نخورده و یا استخوان دیرجوش خورده ناشی شود. در یک بررسی آشکار شد از حدود 825/2 استخوان شکسته شده، حدود 4/3% از استخوانها جوش نخورده باقی مانده اند. ناحیة‌درون شعاع و استخوان زند زیرین بیشتری درجه از جوش نخوردگی را داشتند (%6/40) و به دنبال آن استخوان ران (5/38%) ،‌استخوان بار و (5/12%) ،‌و استخوان درشت نی (%2/4) ، بیشترین جوش نخوردگی ها راشامل شده بودند. بالاترین عمومیت ، جوش نخوردگیها در سگهای 2 تا 7 ساله حدود (%49) و در سگهای 7 الی 14 کیلوگرمی حدود (%4/34) بود. ذخیرة‌خون اصلی در یک استخوان حتمی و در استخوان بعضی گونه های سگها ممکن است کمتر از حد مطلوب باشد. برای مثال در گونه هایی از سگهای کوچک در مقایسه با گونه هایی از سگهای بزرگ، تراکم (چگالی )‌ رگ در قسمت انتهایی محل پیوند متافیری – دیافیزی ناحیة‌درون شعاعی افزایش یافته است5. همچنین در این ناحیه در مقایسه با استخوانهای دیگر مثل استخوان هیچگاهی ، بافتهای نرم حداقل در ؟؟ استخوان درون شعاعی وجود دارند. این عاملها در سگهای کوچک ممکن است منجر به میزان نسبتاً بالایی از جوش نخوردگی در استخوان درون شعاعی انتهایی و استخوان زند زبرین شود (شکل 6-131)50و31. کالبد شکافی فراوان بافت نرم در اطراف این شکستگیها به ذخیرة رگها صدمة زیادی وارد خواهد کرد و ترمیم آنها به تأخیر خواهد انداخت و یا اینکه باعث قطع جریان خون از استخوانها بطور همیشگی خواهد شد. در این موارد، بطور ویژه ای این امر با اهمیت خواهد بود که در محل شکستگی عمل ثابت سازی کافی انجام دهیم تا از کشش بافتها در طی ترمیم پیش بینی شدة طولانی مدت ممانعت به عمل بیاید.

عفونت محلی بافتهای نرم یا عفونت ماده استخوان بوسیله میکروب چرکزا ممکن است منجر به نکروز (بافت مردگی) و ترمیم دیرجوش شکستگی شود41. تکنیکهای جراحی و پالوده شدة مناسب ممکن است بروز شکستگیهای جوش نخورده را در اثر عفونت کاهش دهد. در یک مطالعه تعداد شکستگیهای جوش نخورده به علت عفونت، حدود 2/0% از کل شکستگیهای جوش نخورده را تشکیل دادند2. با وجود این، شکستگیهای باز نسبت به شکستگیهای جوش نخورده را تشکیل دادند2. با وجوداین، شکستگیهای باز نسبت به شکستگیهای بسته، بروز بیشتری از جوش نخوردن و دیرجوش خوردن استخوانی را دارا هستند و باید توجه ویژه ای در معاجله این شکستگیها صورت گیرد. با این وجود، این شکستگی ها می تواند با وجود عفونت نیز ترمیم شوند ولی ممکن است که این ترمیم به خاطر عفونت و یا در نتیجه تباهی (استخوان کافتی) استخوان و شل شدن درون کاشتها با تأخیر صورت بگیرد40و33.

باکتریها و پاسخهای التهابی ،‌pH را تغییر می دهند و آنزیمها و اجزای تجزیه کننده تزئین را بوجود می آورد که این اجزاء از قطع جریان خون در استخوانها و بافت مردگی جلوگیری به عمل می آورند28.

کاهش حالت رگ دار بودن استخوانها، از تشکیل پینه ها ممانعت به عمل می آورد و ترمیم شکستگی را یا کند و یا اینکه متوقف می کند.

کاهش فراوان قطعات استخوان شکسته شده یا وجودی از شکافهای بزرگ در محل شکستگی، به علت کاهش استخوان در اثر ضربة اولیه و یا به علت جداسازی استخوان مرده، ممکن است به شکستگی جوش نخورده و یا دیرجوش خورده منجر شود41و33و31. بافتهای نرم اطراف ممکن است همچنین در شکاف میان قسمتهای انتهایی شکستگی و تشکیل پینه های مقاومت کننده در مقابل جریان متناوب، درون گذاری شوند. نظریه Key بیان کرد که یک نارسایی بزرگ بخش استخوانی، به اندازه 5/1 برابر قطر دیافیز، ظرفیت بافت ترمیم شدة استخوانی را در اسکلت سگهای بالغ فاتر نشان می دهد و این امر منجر به جوش نخوردگی استخوان یک نقص mm21 در استخوان ران سگها به یک جوش نخوردگی ناپروره ای ، علی رغم ثابت سازی با صفحة استخوانی ، ترمیم بصورت کند انجام می گیرد و نظریة Key ظرفیت بافت ترمیم شدة استخوانی در گربه را بصورت بالا برآورد کرد‑47. این راهنمایی در تعیین ترمیم، برای شکستگی هایی با استخوانهای از دست رفته،‌مفید می باشد. در شکستگیهایی که در آنها نقص های استخوانی بزرگ و یا صدمه های فراوانی از بافتهای نرم وجود دارد، پیوندهای استخوانی ممکن است از ترمیم دیرجوش شکستگیها ممانعت به عمل بیاورند16.

طرحهای ثابت سازی استخوان ممکن است در پیشرفت ترمیم شکستگی مؤثر باشد. صفحه های استخوانی ممکن است بطور مستقیم از جریان متناوب خون به پروتئین قشر موجود در زیر صفحه، ممانعت به عمل بیاورند41. اثر طرحهای ثابت سازی ابتدایی به طور کافی در برابر چرخش استخوان و خم شدن آنها مقاومت به عمل نیاورد، در استخوان شکسته حرکت یا تکان ایجاد می شود و این امر منجر به کند شدن ترمیم خواهد شد. کاربرد نامناسب از طرحهای ثابت سازی، ترمیم استخوان شکسته را کند خواهد کرد. سیم فلزی اتصال دهنده دو انتهای استخوان شکسته از عمومی ترین درون کاشتهای ارتوپدی است که بصورت نامناسب در بیماران بکار برده می شود. اگر یک سیم اتصال دهندة شل، بصورت خیلی نزدیک، به خط شکستگی قرار بگیرد، ممکن است باعث تکان یا حرکت در استخوان شده و از ترمیم آن جلوگیری نماید. سیم هایی که بطور کافی محکم نمی شوند و به حالت شل در بدنه استخوان بالا و پایین می روند، ذخیره خون اضافی استخوان را گرفته و از ترمیم شکستگی ممانعت به عمل می آورند.

وضعیتهای سوخت و ساز نیز ممکن است ترمیم شکستگی را به تأخیر بیاندازد28. بعضی وضعیتها مثل پرکاری تیروئید ثانوی تغذیه ای پر کاری تیروئید و کلیوی،‌سبب ناموزانه شدن کلسیم و فسفر در استخاونها شده و ترمیم استخوانها را به تأخیر می اندازد. پرکاری تیروئید ، می تواند جذب کلسیم و حذف کانی آن را در استخوانها را تغییر داده و تشکیل پینه ها را به تأخیر بیاندازد و همچنین از برگرداندن سلولهای پیش ساز به اسئوبلاست (استخوان تنده)، جلوگیری به عمل بیاورد. پرکاری تیروئید، بیماری بیماری کلیوی، و بیماری کبد نیز همچنین ممکن است ترمیم استخوان شکسته را به تأخیر بیاندازند. ترمیم شکستگی استخوان ممکن توسط معالجه با عاملهای کورتیکواستروئید و ضد سرطانی نیز تأخیر بیافتد.

علائم بالینی و تشخیص شکستگیهای جوش نخورده و شکستگیهای دیر جوش خورده بیمارانی با ترمیم شکستگی استخوانی دیرجوش خورده ، ممکن است مواردی همانند مقداری درد در هنگام لمس محل شکستگی،‌جلاقی، آتروفی (کوچک شدن) ماهیچه ها، کاهش دامنة حرکت در مفاصل بالا و پایین شکستگی ، و در بعضی موارد، عدم استحکام استخوانهای قابل لمس در محل شکستگی، را تجربه نمایند. به طور کلی ، وجود عفونت در محل شکستگی ، سبب درد بیشتر در هنگام معاینه (لمس) می شود، و تخلیه مواد چرکزا، نزدیک محل شکستگی ممکن است بسیار چشمگیر باشد. سگها هنگامی که ترمیم شکستگی استخوانی اشان پیشرفت می کند و محل شکستگی اشان ثابت سازی می شود ، درمان بالینی روی آنها انجام می شود.

تشخیص قطعی یک شکستگی استخوانی دیرجوش خورده، دشوار می باشد. رادیوگرافها در فاصله 4 تا 6 هفته انجام می شوند و فعالیت استخوان سازی پیش رونده و ترمیم استخوان شکسته را نشان می دهند، با وجوداین فرآیند نسبت به چیزی که پیش بینی می شود کندتر است. تغییرات رادیوگرافی ممکن است شامل جذب مجدد استخوان اولیة قسمتهای انتهای شکستگی شود و همچنین ممکن است شامل واکنش استخوان ضریعی، تشکیل پینه های ضریعی و آندوستیل و در آخر شامل اتصال پینه ها شود. سنتی گرافی هسته ای، شدت فعالیت بیولوژیکی را در قسمتهای انتهایی شکستگی، با آمیزشی از فعالیت، همانند اتصال پینه ها در شکاف شکستگی نشان می دهد51.

علائم بالینی نشان داده شده در بیمارانی با شکستگیهای جوش نخورده، مشابه علائم بالینی مشاهده شده در شکستگیهای دیرجوش خورده می باشد. در محل این شکستگی ها ممکن است تکان و حرکت بیشتری باشد و بیماران ممکن است درد کمی را در آن زمان احساس کنند. آترفی ماهیچه ها (کوچک شدن ماهیچه) عموماً در این شکستگی ها ادامه می یابد و درجاتی از تغییر اندامهای جنبشی معمولاً ضعیف است. ولی بیمارانی با یک استخوان جوش نخوردة فرض و با یک مفصل کاذب ایجاد شده در محل شکستگی، ممکن است دارای اندامهای جنبشی با عملکرد مناسب و متعادل باشند12. چون شناسایی زودهنگام مفصل کاذب ایجاد شده در محل شکستگی دشوار می باشد، بنابراین تشخیص آن معمولاً با تأخیر انجام می شود، و گاهی اوقات این تأخیر منجر به بیماری بافتهای نرم اطراف استخوان و مفصل ها می شود.

تشخیص یک شکستگی جوش نخورده ممکن است براساس شیوة خاص رادیوگرافی در هر نمونه از استخوان جوش نخورده باشد. همچنین هیچ پیشرفتی از ترمیم شکستگی در طی یک دورة سه ماهه دیده نمی شود و یک شکاف شکستگی همچنان باقی می ماند. شکستگیهای جوش نخورده زیستا دارای مقدارهای گوناگونی از پینه ها در محل شکستگی می باشند، ولی این پینه ها در محل شکستگی به هم متصل نیستند. یک مفصل کاذب در محل شکستگی ممکن است در موارد مزمن بوجود بیاید. سختینگیهای برگردانده شده قسمتهای انتهایی شکستگی، یا آترفی (کوچک شدن) قطعات استخوانی در قسمتهای انتهایی ، ممکن است با کاهش تشکیل پینه ها در مواردی از جوش نخوردگیهای غیر زیستا مشاهده گردد. در استخوانهای باقیمانده ممکن است استئوپن (osteopenia) بوجود بیاید. جداشدگی استخوان مرده و یا قطعات استخوانی بدون رگ ممکن در این استخوانهای جوش نخورده مشاهده شود، این استخوانها معمولاً تراکم های شعاعی (radiodense) با لبه های تیز هستند. در این شکستگی ممکن است علائمی از طرحهای ثابت سازی ناکارآمد و دارای نقص مشاهده شود. رادیوگراف فشار یا ضربه ممکن است عدم استحکام را در محل شکستگی نشان دهد. همچنین، سنتی گرافی هسته ای می تواند زیستایی و غیرزیستایی شکاف شکستگی را آشکار کند. جذب سنج انرژی مضاعف پرتوی X با یک حساسیت بالا و مقدار پیش بینانة منفی بالا، 8 هفته بعد از استخوان برداری از استخوان درشت نی،‌می تواند استخوانهای جوش خوردة نرمال را از استخوان جوش نخوردة آتروفی (کوچک شده)‌تشخیص دهد و این امر ممکن است در شکستگیهای خود بخودی،‌مفید باشد24. معالجه شکستگیهای دیر جوش خورده و جوش نخورده براساس ویژگیهای بیولوژیکی و بیومکانیکی آنها می باشد (شکل 7-131)

× درمان شکستگیهای اسخوانی دیرجوش خورده

شکستگیهای استخوانی دیرجوش خورده غیر عفونی:

درمان شکستگیهای استخوانی دیرجوش خورده، به سوی عوامل زیربنای وابسته می باشد. بیشتر شکستگیهای جوش خورده با تأخیر،‌نیازمند مداخلة جراحی نمی باشد. زمان زیاد برای ترمیم شکستگی ها گاهی اوقات لازم می باشد مخصوصاً، اگر شواهد بالینی و رادیوگرافی دلالت بر ترمیم پیش روندة شکستگی داشته باشند. زمان زیاد لازم برای ترمیم شکستگی ممکن است منجر به خستگی بیمار و نقصان در درون کاشتها شود، و این درون کاشتها در هر زمان از معاینة بیمار، باید بررسی شوند.

یک نقص جزئی یا کامل در عمل ثابت سازی استخوان های شکسته، ممکن است نیازمند تعویض درون کاشتها و یا برخی شکلهای دیگری از ثابت سازی باشند. اگر ثابت سازی محل شکستگی مشکوک به نظر برسد، کاربرد دقیق از طرحهای ثابت سازی دیگر، مثل ثابت کنندة اسکلتی خارجی در محل شکستگی کمتر مختل کننده به نظر می رسد و ممکن است منجر به ترمیم سریع شکستگی شود. میخ های ثابت سازی می توانند در بیرون محل شکستگی قرار داده شوند تا از قطع ذخیرة خون جلوگیری به عمل بیاید. کاهش تدریجی سختی قالب،‌کیفیت ترمیم را توسط افزایش فشار در استخوان، بهبود می بخشد.

نقصان کاتاستروفیک (catrastrophic) در طرحهای ثابت سازی استخوان و در رفتگی محل شکستگی، نیازمند ترمیم شکستگی است. قراردهی پیوند استخوانی مشبک و اسفنجی خودزا و یا ماتریکس استخوانی با مواد معدنی کم در محل استخوان شکسته در زمان جراحی، ترمیم استخوان شکسته را تسریع خواهد کرد. شناسایی و درمان هر یک از بیمارهای پزشکی زیربنایی یک محیط بسیار مساعد، برای ترمیم شکستگی استخوان فراهم خواهد کرد.

× شکستگیهای استخوانی دیرجوش خوردة عفونی

اصول مشابهی در معالجه شکستگیهای استخوانی دیرجوش خوردة غیر عفونی و شکستگیهای عفونت یافته وجود دارند، اما در شکستگیهای عفونت یافته، علاوه بر ترمیم شکستگی، عفونت نیز باید معالجه شود. اثر هیچ علامتی از شل شدن درون کاشتها و یا تشکیل استخوانهای مرده، وجود نداشته باشد، ولی علائم رادیوگرافی و بالینی از وجود عفونت در مادة استخوان خبر دهند، درمان محل عفونت یافته انجام خواهد شد. استفاده از میله های برداشتی سطحی از مسیرهای وسیلة تخلیه عفونت یافته انجام خواهد شد. استفاده از میله های برداشتی سطحی از مسیرهای وسیلة‌تخلیه عفونت، اجتناب خواهند شد چون این میله ها اغلب شامل آلوده کننده های پوستی هستند و ممکن است به انتخاب نامناسبی از آنتی بیوتیکی ، منجر شوند. آسپراسیون (مکیدن بوسیله هوا) سوزی بسیار کوچک در محل شکستگی،‌ممکن است برای گردآوری نمونه برداری از درمان بکار برده شود. تا ترمیم کامل شکستگی،‌یک آنتی بیوتیک باکتری کش به بیمار داده خواهد شد. اگر عمل ثابت سازی شکستگی در حد کافی صورت بگیرد،‌و اگر ذخیره خون کافی، و اجرای مناسبی از آنتی بیوتیکهای ضد میکروب، وجودداشته باشد، بنابراین برخی از شکستگیهای عفونت یافته ترمیم خواهند شد. طرحهای ثابت سازی استخوان شکسته شده، بعد از نائل شدن پیوندهای استخوانی ، کنار گذاشته شدند.

اگر جداشدگی استخوان مرده در محل شکستگی موجود باشد و یا اگر نقصانی در درون کاشتها رخ دهد، از این رو عفونت مادة استخوانی، بصورت جراحی معالجه خواهد شد. میله برداشت برای سیتولوژی (یاخته شناسی) و درمان و بررسی حساسیت بکار برده می شود و محل شکستگی را بصورت فراوان می دهد. اثر بافتها به حالت نکروز یا بافت مرده درآمده باشند و یا اگر محل شکستگی بصورت کافی نتواند بافتهای مرده را ضد عفونی کرده و حذف نماید، بنابراین محل شکستگی ممکن است بصورت باز ترک شود و همان گونه بصورت باز ترمیم خواهد شد. جداسازی بافتهای مرده توسط وسیلة تخلیه، ممکن توسط زخمهای بسته و یا توسط زخمهای باز انجام شود. برای انجام عمل تخلیه، زخم بطور متناوب مسدود خواهد شد. بعد از اینکه عمل تخلیه انجام شد، یک پانسمان مناسب برای زخم انجام می شود. در بیشتر موارد، زخم ممکن است با کارگذاشتن یا بدون کارگذاشتن یک وسیلة تخلیه، ضدعفونی، پرداخته و مسدود شود. یکی از فایده های ضد عفونی کافی و انسداد زخم اولیه، این است که یک پیوند استخوانی مشبک و اسفنجی ممکن است زیر بافت متراکم استخوان بکار برده شود. اثر شکستگی استخوان بصورت یک زخم باز ترمیم شود و یا اثر یک نقصان در عمل ثابت سازی استخوان رخ دهد. و در نتیجه عمل ثابت سازی دیگری مورد نیاز باشد، ثابت سازی اسکلتی خارجی برای مستحکم کردن استخوان شکسته ، مورد ملاحظه قرار خواهد گرفت. این طرحها بطور کارآمد، شکستگی را در بیشتر موارد مستحکم خواهند کرد و امکان جایگزینی میخ های ثابت سازی را بیرون از محل شکستگی خواهند داد و در نتیجه زخم به درمان نائل خواهند شد. درمان آنتی بیوتیکی مناسب به محض ممکن براساس نتایج سیتولوژی (یاخته شناسی)‌در بیمار اقدام خواهد شد. هنگامی که درمان قطعی و نتایج حسیاستها تشخیص داده شد، در صورت لزوم، آنتی بیوتیکها برای درمان شکستگی ممکن است تغییر پیدا کنند.

در یک بررسی ، سگهایی با عفونت مادة‌استخوانی و جداشدگی استخوان مرده در قطعات بزرگی از استخوان پوسته ای، با پیوند تأخیری استخوان درشت نی معالجه خواهند شد. همة محلهای شکستگی که در نمایش اولیة استخوانی، غیر مستحکم بودند، با جداشدگی استخوانهای مرده، یک کسر موازنه (کمبود) بزرگ در استخوان ها بوجود خواهد آمد. محلهای شکستگی بصورت موفقیت آمیز، توسط ضد عفونی، حذف استخوانهای مرده، پیوند استخوانی اسفنجی و مشبک، عمل ثابت سازی محل شکستگی با ثابت کننده های اسکلتی خارجی، و تخلیه عفونت زخم مربوطه، درمان خواهد شد. با این وجود، استخوان درشتنی شکسته شده در یک حیوان، سبب تشدید ناگهانی عفونت استخوانی، و استفاده دوباره از یک ثابت کننده خارجی و تحریک الکتریکی مستقیم رایج خواهد شد که این عوامل منجر به پیوند استخوانی می شوند.


بررسی سوسیالیسم از دوران غارنشینی تا ظهور تورات

آیا بحث دربارة وجود سوسیالیسم از دورانهای بشر اولیه، بمنزلة تحقیر آن است یا تجلیل از آن؟ اگر بپذیریم که سوسیالیسم اصالتش را از دورانهای بشر اولیه نمی‌گیرد، در این صورت دیگر نمی‌توان آن را آخرین راه پیشرفت بشرتلقی کرد
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 48
بررسی سوسیالیسم از دوران غارنشینی تا ظهور تورات

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

سوسیالیسم

از دوران غارنشینی تا ظهور تورات

سوسیالیسم غارنشینی

آیا بحث دربارة وجود سوسیالیسم از دورانهای بشر اولیه، بمنزلة تحقیر آن است یا تجلیل از آن؟ اگر بپذیریم که سوسیالیسم اصالتش را از دورانهای بشر اولیه نمی‌گیرد، در این صورت دیگر نمی‌توان آن را آخرین راه پیشرفت بشرتلقی کرد.

لغت سوسیالیسم جوان است زیرا فقط درقرن هجدهم پایدار شده و صفت سوسیالیست از آن هم جوانتر است زیرا در سال 1822 در انگلستان، و در1831 درفرانسه عنوان گردیده است. معنی لغوی آن جامعه‌گرائی است و از ریشه «سوسیوس»[1] به معنی شریک و همراه مشتق‌شده ولی بازهم می‌توانیم عقب‌تر برویم و در زبان‌شناسان ریشة اروپائی آن را به صورت «سکو»[2] بیابیم که به‌نظر زبان‌شناسان ریشة لغت‌ «سوسیته» یا اجتماع، و مبین کسانی است که باهم زندگی می‌کرده‌اند. پس جای‌شگفتی نیست که ریشة‌ سوسیالیسم درجوامع اولیة انسانی وجود داشته باشد. نوعی سلطة مذهبی برآنان داشت. سوسیالیسم غارنشینی از سازمان تقسیم‌کار بسیار منظمی برخوردار بود و به‌هرکس طبق ذوق و استعدادش کاری محول می‌شد. به زنان سبزیکاری و به مردان شکار و صیدماهی و جستجوی مواد معدنی محول شده بود زنان و کودکان به جمع‌آوری میوه و سبزیهای ریشه‌دار (مانند پیاز و هویج و چغندر) و احتمالا قارچ و گردو و عسل و تخم‌پرندگان وحشی می‌پرداختند. مردان نیز کار جمع‌آوری هیزم و میوة کاج و سنگ چخماق و ساختن اسلحه و ادوات سنگی دیگر را انجام می‌دادند و با استخوان و شاخ حیوانات، وسایل تزئینی می‌ساختند. عده‌ای دیگر به شکار و ماهیگیری مشغول بودند و حیوانات وحشی مانند اسب و گاو و گوزن و آهو و شیر و روباه و پرندگانی مانند کبک و دراج را تعقیب و شکارمی‌کردند. جمعی دیگر گوشت شکار را قطعه قطعه می‌کردند و پوست آن را می‌‌کندند و با افروختن آتش به تهیة خوراک می‌پرداختند. سهم‌هرکس براساس نیازش تعیین می‌شد نه براساس کاری که انجا می‌داد، بطوری که حتی اگر کسی موفق به شکار نشده بود، مانند سایرین سهم می‌گرفت. نگهبان آتش و تهیه‌کنندة سنگ چخماق نیز حق استفاده از عسل و تخم‌مرغ را داشتند. همه‌چیز، از جمله کار و تولید و مسکن، مشترک و دسته جمعی بود زیرا یک فرد منزوی و تنها که حاضر به تقسیم‌ محصول کارخود یا مبادلة‌ آن با دیگران نبود، می‌توانست در چنین جامعه‌ای زندگی کند. آیا این سوسیالیسم اجباری نقائصی هم داشت؟ می‌توان تصور کرد که کسی که کار جمع‌آوری میوه را به عهده داشته، بخشی از آن را در خفا می‌خورده، یا دختری که پوست یک شکارچی نیزة نوک‌تیز را به خودش اختصاص می‌داده است. از این زمان بود که مالکیت خصوصی بطور پنهانی و غریزی به وجود آمد و آغاز مالکیت مواد مصرفی قابل نگهداری مانند فندق وبلوط و پوست حیوانات، به مالکیت وسایل تولید مانند نیزه و سلاح انجامید و سرانجام منتهی به سرمایداری شد. از طرفی، وقتی غار واحد زندگی دسته‌جمعی بشمار می‌رفته، احتمالا غار دیگری هم در نزدیکی آن وجود داشته که رقیب و حتی دشمن غار اولی بوده است. معمولا یک غار از وجود غار دیگر بی‌خبر بوده چه درغیر این صورت هردوغار باهم دشمنی می‌کردند و به زدو خورد می‌پرداختند. بدین ترتیب سوسیالیسم به فضای یک غار محدود می‌شد.

زمین برای همه

وقتی آب و هوا معتدل‌تر شد، انسانها توانستند از درون این پناهگاههای زیرزمینی خارج شوند و کلبه‌هائی در نور آفتاب بنا کنند. شکار و ماهیگری جای خود را به طرز زندگی داد و افراد به صورت شبان و کشاورز درآمدند و به‌جای تحمل سختیهای طبیعت آن‌را مهار کردند و مورد استفاده قرار دادند.

انسانها اهلی کردن حیواناتی مانند سگ و گاو و گوسفند و خوک و گوزن رافراگرفتند و به دامداری پرداختند، اما گله متعلق به همة افراد خانواده یا قبیله بود. کشتزارها یا اصولا به کسی تقلق نداشت و یا متلق به همه بود زیرا اراضی بقدری وسیع و پراکنده بود که هیچکس به فکر تصرف و یا کشمکش برسر آنها نمی‌افتاد.

دراین دوره شبانی، گروههای انسانی دائماً درحال تغییر مکان بودند و بارمه‌های خود چراگهای سرسبزتری را جستجو می‌کرند و در عین حال به شکار و صیدماهی می‌پرداختند. در‌ آغاز، دامداری فقط نوعی کمک به منابع غذائی آنها بشمار می‌رفت، ولی بعد که متوجه شدند این کار می‌تواند آذوقة‌ مرتب برایشان تأمین و از کمبود و قحطی جلوگیری کند گوشت دامها را خشک و برای روز مبادا ذخیره می‌کردند. باین ترتیب رمه‌ و چراگاه به صورت سرمایه درآمد. بتدریج خشک کردن میوه و دانه را هم‌فرا گرفتند و شاید دراثر یک تصادف این دانه‌ها به‌صورت بذر روی زمین پاشیده و موجب رویاندن گندم و غلات دیگر شد و انسان را به کشاورزی علاقه‌مند ساخت. اقتصاد کشاورزی با توجه به وضع اقلیمی و آب و هوا، بموازات اقتصاد شبانی پیشرفت کرد ولی هنوز کشاورزان دائماً درحال تغییر مکان بودند و از اراضی بکر و دست نخورده استفاده می‌کردند زیرا زمین بکر آنقدر زیاد بود که کسی به فکر کشت و زرغ در زمینهای سابق نمی‌افتاد. اما پس از چندی انسانها برآن شدند که دریک جا سکنی گزینند ولی محل کشاوزان خود را تغییر بدهند. باین ترتیب درمرکز دایره‌ای از زمینهای مزرعی مستقر شدند و به زندگی بیابانگردی خود خاتمه دادند. اما این عمل مستلزم تقسیم‌کار و وضع قواعد و مقررات جدید بود. کشت گندم و جو و ارزن و پنبه د زمینهای بایر و بیشه‌ها به کارگرا قوی و سخت‌ و وسایل خوب وگاوان زورمند نیاز داشت و اینها را فقط اجتماع می‌تونست فراهم کند. ابزارهای سنگی صیقلی و تراشیدة کشاورزان معمولا در کارگاههای کوچک ده ساخته می‌شد. مثلا سنگ چخماق در دهکدة گران پرسینیی[3] واقع در مرکز فرانسه استخراج و به سویس و برتانی[4] و حتی بلژیک حمل و درة رودخانة‌لوئن[5] واقع در نزدیکی پاریس تیز و صیقلی می‌شد. بدین‌سان کارگاههائی که ابزار و ادوات مزبور را می‌ساختند و دراختیار کشاورزان قرار می‌دادند، خودشان هم در تولیدات اشتراکی عصر حجر سهیم‌ بودند. دراین دوران، زمین‌ به همه تعلق داشت واعتقاد عمومی براین بود که این ثروت مقدس دراصل از آن خدایان است و افراد بشر فقط حق استفاده و بهره‌وری از آن را دارند. کارل مارکس درکتاب نقد اقتصاد سیاسی می‌نویسد: «دنیا آزمایشگاه و زرادخانة بزرگی است که در‌آن واحد وسایل کار و مواد اولیه و اقامتگاه اصلی اجتماع را فراهم می‌آورد.» زمین برای همه است، شاید از آن‌رو که ثروت مقدسی است که به خدایان و مردگان تعلق دارد و زندگان فقط از ثمرة آن برخوردارند. اگر پیشوای مذهبی نمایندة خدا باشد، دراین صورت زمین از آن جادوگر است و اگر جادوگر در عین‌حال رئیس قبیله نیز باشد، زمین تعلق به همة افراد قبیله است.

زمین‌برای هرکس

این فقط زمین نبود که شیطان مالکیت خصوصی ار از خواب بیدار کرد. این شیطان از دیرباز در سرنوشت انسان ماقبل تاریخ خفته بود. و از وقتی که نشانه‌های مالکیت در زبان محاوره‌ پدیدار شد، بکار رفت، و همین که کلمات «مال من»، «مال‌تو» و «مال او» به وجود آمد و غارنشینان به گفتگو دربارة «زن من»، «بچة‌تو»، «پوست خزمن» و «لباس زن‌تو» پرداختند،‌آثار مالکیت هویدا شد. اما بدون شک وقتی غارنشینان می‌گفتند «غارمن»، مقصودشان غاری بود که قبیله بطور دسته‌جمعی در آن زندگی می‌کرد. هنگامی که کلبه و چادر جایگزین غارشد، صفت تملیکی معنی وسیع‌‌تری پیدا کرد، زیرا آنان با خود می‌اندیشیند: من که غار را احداث نکرده‌ام، طبیعغت در اختیار من قرار داده است، ولی کلبه وچادر را من با دست خودم بنا کرده‌ام و در آن فقط با اعضای خانواده‌ام زندگی می‌کنم نه با همة افراد قبیله واگر جای آنار تغییر دهم و درجای دیگری برافرازم، وسایل اصلی آن، یعنی دیرک و طناب و پارچه‌هائی را که من و زن و بچه‌ام تهیه کرده‌ایم، همراه خواهیم برد. پس این چادر به من متعلق دارد. وانگهی حال که من نسبت به این چادر حقوقی مخصوص دارم، چرا به زمینهای اطراف آن کشت و زرع کرده‌ام حقی نداشته باشم؟ در این هنگام احساس مالکیت نسبت به زمین رفته رفته پدیدار شد و بتدریج که انسان دریک محل مستقر می‌شد، این احساس نیز تشدید می‌یافت. کلبه و زمین از پدر به فرزند به ارث رسید و باین ترتیب انسان به صورت مالک درآمد و نخستین شکاف در سوسیالیسم اولیه پدید آمد. گذار از اراضی اشترای به اختصاص آسان‌ است. همانطور که قطع درختان جنگل واستفاده از زمینهای آن برای کشت‌ و زرع نیازبه‌جوانان قوی و برومند دارد، شخم‌زدن و بذر پاشیدن و دروکردن نیز محتاج نیروی کار است. به این جهت، پس از مدتی اراضی اشتراکی تکه تکه شد و هرکس درسهم خود به کشت و زرع پرداخت و پس از چندسال آن را متعلق به خود داشت و برای فرزندانش به ارث باقی گذاشت. دراین حال چگونه ممکن بود از تبدیل تدریجی اراضی اشتراکی به اختصاص جلوگیرذی کرد؟ شخصی که روی یک قطعه زمین کار کرده است نسبت به آن علاقه‌مند می‌شود و آن را ملک طلق خود می‌داند و زمین هم با دادن محصول خوب به علاقة او پاسخ می‌گوید. بنابراین، اگرچه زمین اساساً به صورت اشتراکی باقی می‌ماند، وی هرکس خانه و باغچه و زمین اختصاصی خود را داشت و از محصولات آن استفاده می‌کرد. زمین متعلق به همه بود ولی بین اشخاص تقسیم می‌شد و با کار و تولید از آن بهره‌برداری می‌کردند. کارل مارکس که جماعتهای اولیه را بدقت مورد بررسی قرار داده است، درچرکنویس پاسخ به ورازاسولیچ براین نکته تأکید می‌ورزد که حتی اگر مالکیت زمین قابل شخم اشتراکی باقی بماند، هرکس خانه و زندگی خودش را دارد. مارکس می‌افزاید: «ثمرة بهره‌برداری از زمین متعلق به کسی است که برروی آن کار می‌کند.» زمین‌ به همه تعلق دارد اما تقسیم‌شده، چنانچه کار و محصول کار نیز فردی شده است. پس کار، کاراست و زمین واحد کار: کاری که یک فرد می‌تواند طی یک روز انجا بدهد. درفرانسة قدیم واحد کار روزانه عبارت از مقدار زمینی بود که یک نفر می‌‌توانست طی یک روز شخم‌بزند وبه آن «ژورنال» می‌گفتند. درانگلستان و فلاندرAcre بود که از ریشة Ager یعنی مزرعه مشتق شده است. بزودی واحد کار طول و عرض معین پیدا کرد: طول آن به اندازه‌ای بود که یک کشاورز قادر بود با نیروی بازوانش بذر بیفشاند. این مقیاسها و تعاریف درزمان ادوارد خستوان[6]پادشاه انگلیس (66-1042) به تصویب رسید و در آن کشور به عنوان طول و عرض واحدهای کشاورزی شناخته شد. اما شیارهای هر مزرعه در زیر پای دهقان بوجود می‌آید، بذر به دست او پاشیده می‌شود و آثار دست و پای او درهمه جا دیده می‌شود. به همین جهت مزارع به صورت انفرادی درمی‌آید. این پیروزی مالکیت خصوصی، در کشورهای مختلف بتدریج به شکل زمین و ملک ومزرعه تسجیل شد. درحالیکه مالکیت‌ رودخانه‌ها و جنگل‌ عمومی بود، زمین به کسی تعلق داشت که آن را تصرف و کشت کرده‌باشد.


درعصر فلزات

وقتی دوران کشف مس و برنز و سپس آهن فرا رسید، سوسیالیسم و مالکیت در تمدنهای نوپا باهم جور بودند. به ‌آسانی نمی‌توان آنچه را که در این دروه از اقتصاد سوسیالیستی باقی‌مانده و آنچه را که اقتصاد لیبرال بوجود آورده بود ازهم تفکیک کرد. فقط می‌توان حدس زد که سوسیالیسم اولیه بتدریج رو به زوال گذارد و آغوش دنیای جدید به روی شیو‌ه‌های فردی بازشد. مطمئناً تمدن عصر فلزات هنوز جامعة به هم‌پیوسته را اقتضا می‌کرد زیرا نه یک فرد و نه یک خانواده به تنهائی قادر به ساختن و حمل و نقل تخته‌سنگهای عظیمی که از ایرلند و پرتغال در اروپا تا هند و اندونزی در آسیا برای بنای آرامگاهها و معابد و بناهای یادبود بکار رفته نبود. طبق محاسبه‌ای که شده، حمل یک تخته سنگ نودتنی برروی غلطکهای چوبی درزمین مسطح دست کم به پانصدنفر کارگر نیاز دارد درحالیکه درمورد زمینهای پرفراز و نشیب این تعداد کافی به مقصود نیست. برای بنای یک آرامگاه باید هزاران کارگر را بسیج کرد؛ ومعلوم نیست برای حرکت دادن بعضی تخته‌سنگهای ایالت برتانی که 23 مترطول و350 تن وزن داشته، چه می‌کرده‌اند؟

در معادن نیز برای کندن فلزات و استخراج از چاهها و راهروهای زیرزمینی به گروههای متعدد احتیاج بود و مسلماً یک خانواده به تنهائی نمی‌توانست چنین‌کاری انجام بدهد. دست است که جنگ بسیاری از مسائل را حل می‌کرد و فاتحان اسیران جنگی را به اینگونه کارها وا می‌داشتند، ولی در این مورد هم یک تفاوت عمده بین جوامع سوسیالیست وکاپتالیست وجود داشت. جوامع سوسیالیست می‌‌توانستند فقط از افراد خود به صورت برده استفاده کنند و از آنها بیگاری بکشنتد، حال آنکه جوامع کاپتالیست پیش‌از دوران مزدوری مجبور بودند از طریق جنگ با سایر قبایل و طوایف و گرفتن اسرای جنگی، بردگان مورد نیازشان را فراهم آورند.

علت این امر هم این بود که در پاره‌ای از نقاط زمین جمعیت بیشتر و دربرخی کمتر و پراکنده است. قانون همچشمی و رقابت دست به‌کار می‌شود و بر سر بهترین زمینها و چراگاهها و معادن سنگ و فلزات رقابت درمی‌گیرد. قویترین افراد و قبایل، یعنی کسانی که قبل از دیگران اسلحه و ابزارهای فلزی را کشف کرده‌اند، موفق‌ترین بشمار می‌روند.

در این زمان انسان موفق به کشف وسایل حمل و نقل شد و به جای آنکه اجناس و محصولاتش را به دوش بگیرد یا به دنبال خود بکشد، آن را برپشت بردگان و حیوانات اهلی‌‌ جابه‌جا می‌کرد. الاغ و شترهای یک کوهانه و دوکوهانه و سپس گاو در این کار نقش مهمی داشتند. اختراع چرخ در این دوره و پیوند آن با اسب برای ساختن گاری و ارابه درحکم معجزه است. انسان نخستین قایقهای چوبی را می‌سازد و در رودخانه‌ه و دریاها به آب می‌افکند، از راههای آبی که طبیعت به وجود آوردخ و از راههای زمینی که به دست خودش می‌سازد، استفاده می‌کند و باین ترتیب ارتباط میان قبایل گوناگون برقرار می‌شود. انسانها بتدریج به مبادلة کالا می‌پردازند و می‌توانند در مقابل گوشت‌شکار، پارچه و اسلحه، در برابر م واد معدنی، کوزه‌های سفالی، و درعوض طلا و نمک، و در مقابل عنبر ات بدست بیاورند. بزودی انسانهای این عصر درمی‌یابند که بهتر است در مبادلات بازرگانی خود وسیله‌ی به‌کار ببرند که با‌ آن بتوان ارزشها را تعیین کرد، و به این ترتیب است که پول اختراع می‌شود. پول در ابتدا به صورت بذر وپوست حیوانات و دندان سگ و گاو و گوش ماهی بود ولی بعداً به قطعات آهن و برنز و طلا و نقره بتوانند آن را نزد خود نگه دارند و مبادله کنند. آیا در انیجا با مرگ سوسیالیسم روبرو نمی‌شویم؟ از این لحظه دیگر زندگی دسته جمعی اولیه وجود ندارد و جای خود را به رژیم و ثروت داده است.

بدین ترتیب سوسیالیسم رو به انحطاط می‌‌گذارد و به جای‌ آن اقتصاد متکی به بازار مستقر می‌شود. هرچند افزایش جنگها و پراکندگی انسانها در نقاط مختلف زمین، و پیشرفت وسایل حمل و نقل و ایجاد معاملات پایاپای به این انحطاط کمک کرد ولی بیشک اختراع پول عامل قاطعی و سرنوشت‌ساز بود. آنچه بعدها سلطة پول نامیده شد، در اصل چیزی بجز وسیلة مبادله نبود و در آن زمان هنوز هیچکس به ارزش آن پی نبرده بود، ولی همین وسیلة‌ بی‌ارزش و ناشناس باعث نابودی سوسیالیسم اولیه گردید.


بازتاب وقایع سیاسی از صدور فرمان مشروطیت تا پایان سلسله قاجاریه در شعر شاعران دوران

پس از تلاش ها و آویز و گریزهای بسیار مجاهدان و علمای دینی و ملت ایران سرانجام در سیزدهم مرداد 1285 خورشیدی مظفرالدین شاه قاجار فرمان حکومت مشروطه را امضا و صادر کرد و سه روز پس از آن دستخط دیگری در تأیید فرمان مشروطیت صادر نمود که در آن فرمان صریح نسبت به تأسیس مجلس منتخبین ملت داده شد از آن تاریخ تا پایان سلطنت وی وقایع سیاسی زیر به ترتیب در اشعا
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
بازتاب وقایع سیاسی از صدور فرمان مشروطیت تا پایان سلسله قاجاریه در شعر شاعران دوران

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

بازتاب وقایع سیاسی از صدور فرمان مشروطیت

تا پایان سلسلة قاجاریه در شعر شاعران دوران

شبنم نقیب زاده مشایخ

فارغ التحصیل دکتری دانشگاه آزاد اسلامی

واحد علوم و تحقیقات


Reflections of political events from the time of issuing of the Mashroteh (democratic ) Order up until the ent of Gajar dynasty in the poems of contemporary poets

This article includes a study of poems by famous poets of Iran and degrees of being influenced by political questions and events of their time, monarchy of three of Gajar Kings – Mozafaredeen Shah, Mohammad Ali Shah and Ahmad Shah e Gajar, and covers a period starting from Mordad (August) of 1285 upto the month of Aban (November) of 1304 Shamsi (Sun). For mention of political questions of the day in the poems of poets of those bygone periods and contemporary to legislation of Mashrooteh order took a far more serious shape. In this research political events are presented in a chronological fashion and a sample poem from each reputable poet has been presented. It is thus concluded that period which is known as Monarchy of Ahmad Shah, year of Shamsee (Sun) 1304, Start of the First World War and Treaty of the christian year 1919, more than all other periods, years and events are reflected in poems and Mohammad Taghi Bahar was the most politically oriented poet of this period.

Shabnam Naghibzadeh Mashayekh

Graduated Doctorate

Islamic Open University

Unit of Researches and Sciences

بازتاب وقایع سیاسی از صدور فرمان مشروطیت تا پایان سلسلة قاجاریه در شعر شاعران دوران

پس از تلاش ها و آویز و گریزهای بسیار مجاهدان و علمای دینی و ملت ایران سرانجام در سیزدهم مرداد 1285 خورشیدی مظفرالدین شاه قاجار فرمان حکومت مشروطه را امضا و صادر کرد و سه روز پس از آن دستخط دیگری در تأیید فرمان مشروطیت صادر نمود که در آن فرمان صریح نسبت به تأسیس مجلس منتخبین ملت داده شد. از آن تاریخ تا پایان سلطنت وی وقایع سیاسی زیر به ترتیب در اشعار شاعران انعکاس یافته است.

1285 خورشیدی

1- آغاز مشروطیت و مجلس شورای ملی:

شاد باش ای مجلس ملی که بینم عن قریب

از توآید درد ملت را درین دوران طبیب…

(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 137)

… دولت و ملت چو هر دو دست بهم داد

پای به دامن کشد عدوی سبک سر…

(محمدتقی بهار، دیوان، ص 56)

… غریو شعف رفت تا آسمان

که مشروطه شد سرزمین کیان

(نظام وفا، دیوان، ص203)

2- نکوهش از وزیران و مجلس شورای یکم:

… وزیرا وقت آن آمد که امروز

بیاموزی ره رسم تدین…

براری ریشة انصاف از بیخ

براندازی اساس عدل از بن

کنی خاموش چراغ دین اسلام

کنی خاموش چراغ دین اسلام

(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 386)

3- مدح مظفرالدین شاه به سبب صدور فرمان مشروطیت:

شه مظفر داور گیتی خدیو کامران

آن که ذاتش مستطابستی1 و خلقش مستطیب2

(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 138)

… شاه جهان مظفر کش فرمان

بر مهر و ماه در خور و زیبنده است…

(ادیب نیشابوری، دیوان، ص 186)

… شه مظفر که پی چاکری اش پادشهان

خط نوشتند و نهادند بر آن خاتمشان…

(ایرج میرزا، دیوان، ص 47)

… پادشه دادگر مظفرالدین شاه

آن که زعدلش بنای ظلم برافتاد…

(محمدتقی بهار، دیوان، ص 55)

بر سر در عمارت مشروطه، یادگار

نقش به خون نشسته عدل مظفر است…

(شهریار، دیوان، ص 105)

4- مرگ مظفر الدین شاه:

… چو زین باغ شد شهریار کهن

بخشید شاخ مرا بیخ وبن…

(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 724)

ادیب الممالک فراهانی را باید به عنوان سیاسی ترین شاعر دوران پادشاهی مظفرالدین شاه معرفی کرد.

پس از مرگ مظفرالدین شاه، در روز بیست و هشتم دی ماه 1285 خورشیدی فرزند وی، محمدعلی شاه قاجار، طی مراسم با شکوهی تاجگذاری کرد و به دستور شاه جدید در جشن تاجگذاری از نمایندگان مجلس دعوت به عمل نیامد و از همین جا عداوت وی با مجلس و مشروطه نمایان گشت و حوادثی در پی آن آمد که به عزل وی از سلطنت انجامید وسرانجام در مردادماه 1288 خورشیدی دوران سلطنت وی به پایان رسید. از بین وقایع دوران پادشاهی محمدعلی شاه قاجار حوادث زیر در شعر شاعران بازتاب داشته است:

1285 خورشیدی

1- به تخت نشستن محمدعلی شاه قاجار:

… ای ملک از فرة جلوس تو امروز

نور الهی به تاج تابد و بر تخت …

(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 844)

… المنه لله که جهان باز جوان شد

وین شاه ملک مرتبه سلطان جهان شد…

(محمدتقی بهار، دیوان، ص 62)

2- صدر اعظمی اتابک اعظم میرزا علی اصغرخان اتابک:

… ای خرگه وزارت، رو بر فلک بناز

وی مسند صدارت، شو بر جهان ببال…

کامد به فر بخت دگر باره سوی تو

صدر فلک مقام و عمید ملک خصال …

(محمدتقی بهار، دیوان، ص 64)

1286 خورشیدی

4- قرارداد 1907 م . روس و انگلیس مبنی بر تقسیم ایران:

… شاهد روسی نخست از ره بیداد

کردعیان حیله های سر و علن را…

لیک بت انگلیسی از در اخلاص

آمد و وارونه کرد طرح سخن را…

(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 96)

سوی لندن گذر ای پاک نسیم سحری

سخن از من برگو به سر ادوارد گری3

اندر آن عهد که با روس ببستی زین پیش

غبن ها بود و ندیدی تو ز کوته نظری…

(محمدتقی بهار، دیوان، ص 174)

5- تکفیر مشروطه:

این دود سیه فام که از بام وطن خاست

از ماست که برماست

این شعله سوزان که بر آمد ز چپ و راست

از ماست که بر ماست…

(محمدتقی بهار، دیوان، ص 212)

6- انتقاد از اوضاع عدلیه:

… طاق و رواق عدلیه را بر کند ستون

آن کو فراشت سقف سما را بلاعمد…

(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 212)

… زنهار ز عدلیه و اعضاش مزن دم

گر نان توتلخ است ز نانواش مزن دم….

(نسیم شمال ، کلیات، ص 148)

1287 خورشیدی

7- به توپ بسته شدن مجلس به دستور محمدعلی شاه توسط کلنل لیاخوف4 روسی:

… وان شعله که از توپ تو افتاد به مجلس

زودا که برافروخته ات در به خیام است…

اخگر زدم توپ تو در مسجد و مجلس

فریاد زبیداد تو در رکن و مقام است…

تا چند به فرمان لیاخوف درین شهر

بام و در ما سخره مشتی ز لئام است…

(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 178)

… که گفتت: شها حمله ور شو به مجلس

تو با توپ و یکسانش با خاک ره کن؟…

(عارف قزوینی، دیوان، ص 259)

… در جمله گاه اغیار ناموس ملک چون رفت

گر بر نبسته غیرت رخت از دیار یاران

دارای مملکت را در خاک و خون کشید

جانوسیار طبعان، همدست ماهیاران…

(محمدتقی بهار، دیوان، ص 725)

… شد غم زلفت مرا ز یاد چو دیدم

ملک پریشان و کار ملک مقسم…

(محمد تقی بهار، دیوان، ص 103)

… مگر بعد یک سال از این انقلاب

که با توپ کردند مجلس خراب

(نظام وفا، دیوان، ص 204)

… میان خلق و شه ایجاد کین و کیفر شد

به توپ بستن مجلس قضیه منجر شد…

(میرزاده عشقی، کلیات، ص 186)

9- شهادت میرزا جهانگیرخان شیرازی (صوراسرافیل) در باغشاه توسط قزاق ها

ای مرغ سحر چو این شب تار

بگذاشت ز سر سیاهکاری

وزنفحه5 روح بخش اسحار

رفت از سر خفتگان خماری…

یاد آر ز شمع مرده یاد آر…

(دهخدا، دیوان، ص 7)

1288 خورشیدی

10- محاصره تبریز توسط قزاق های محمدعلی شاه:

اردوی ستم خسته و عاجز شد و برگشت

برگشت نه با میل خود از حملة احرار

ره باز شد و گندم و آذوقه به خروار

هی وارد تبریز شد از هر در و هر دشت…

(ابوالقاسم لاهوتی، دیوان، ص 203)

11- صدراعظمی ابوالقاسم خان ناصرالملک6:

مژده ای دل که ز ره قافلة داد آمد

نایب السلطنه با داد خدا داد آمد…

ناصر الملک ابوالقاسم مسعود ز راه

بارخی خوب و تنی پاک و دلی شاد آمد…

(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 235)

شد چو ناصرالملک مملکت دار

خانه ماند و اغیار، لیس فی الدار…

(عارف قزوینی، دیوان، ص 405)

12- فتح تهران:

در فتح ری نمود سپهدار7 نامدار

کاری که خارج از هنر و زور رستم است…

(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 849)

مژده که آمد برون خاطر ما ز انتظار

مژده فتح الفتوح داد به ما کردگار…

همت ستار اگر عرصة دنیا گرفت

فر سپهدار نیز اوج ثریا گرفت…

(محمدتقی بهار، دیوان، ص 143)

13- تحصن محمدعلی شاه در سفارت روس:

… آخرالامر ز دیهیم و سریر

گشته مستعفی و بیزار شده …

(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 906)

… کسی که رو به سفارت پی امیدی رفت

دهید مژده که لال و کر و خموش آمد …

(عارف قزوینی، دیوان، ص 259)

14- خلع محمدعلی شاه از سلطنت

پیام دوشم از پیر می فروش آمد

بنوش باده که یک ملتی به هوش آمد…

(عارف قزوینی، دیوان، ص 259)

… بزرگ دشمن ملت هم از میان بگریخت

سپرد افسر و دیهیم ملک را به پسر…

(محمدتقی بهار، دیوان، ص 149)

در دوران پادشاهی محمدعلی شاه، به توپ بسته شدن مجلس و فتح تهران بیش از سایر وقایع در شعر شاعران تأثیرگذار بوده است و ادیب الممالک فراهانی، محمدتقی بهار و عارف قزوینی سیاسی ترین شاعران این دوره می باشند.

به دنبال خلع محمدعلی شاه قاجار، در چهارم مردادماه 1288 خورشیدی پسر وی، احمدشاه قاجار، به تخت نشست. وی تا آبان ماه 1304 خورشیدی سلطنت کرد و پس از آن تاریخ سلطنت قاجار به وسیله رضا خان پهلوی برچیده شد. دوران پادشاهی احمدشاه از جمله دوران متشنج سیاسی ایران محسوب می شود و وقایع زیر از میان تمام حوادث سیاسی در شعر شاعران بازتاب داشته است:

1288 خورشیدی

1- پادشاهی احمدشاه:

... خدیو شرق احمدشا با اقبال روز افزون

گذارد تاج بر تارک، فرازد تخت در ایوان…

(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 379)

… شدولیعهد ایران ، شاه ایران

دولت اوباد جاوید و مؤید…

(ادیب نیشابوری، دیوان، ص 228)

… وارث تخت کیان و افسر جمشید

احمد محمود خو شهنشه ایران…

(وحید دستگردی، کلیات، ص 220)

شاه نو بر تختگه مأوا گرفت

بار دیگر حق به مرکز جا گرفت…

(محمد تقی بهار، دیوان، ص 150)

… فخر ایران و شهنشاه جهان احمد شاه

آن که رایش بود استوده و ستوارهمی

(فروزانفر، مجموعة اشعار، ص 36)

2- در بیان اوضاع مجلس دوم شورا (انتخابات، وکلا، مجلس)

… خواب اند وکیلان و خراب اند وزیران

بردند به سرقت همه سیم و زر ایران…

(عارف قزوینی، دیوان، ص 398)

یاران روش دگر گرفتند

وزما دل و دیده بر گرفتند…

در سایة طبع اعتدالی

پیرایة مختصر گرفتند

هرزشتی را نکو گزیدند

هر نفعی را ضرر گرفتند…

(محمدتقی بهار، دیوان، ص 164)

1289 خورشیدی