دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 303 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 53 |
چکیده ای از زندگی نامه:
افلاطون (427-347 ق.م) فرزند یکی از خانواده های سرآمد آتن بود و توقع می رفت سیاستمدار شود. اما او مسحور سقراط شد و حکم مرگ او سخت بر دلش اثر نهاد. پس دنیای سیاست را واگذاشت تا رسالت اصلاحگری سقراط را پی گیرد.
در حدود 40 سالگی آکادمی[1] را در آتن بنیان نهاد تا جوانانی که می بایست در آینده زمام امور شهر های یونان را در دست گیرند. از تحصیلات عالی بهره مند شوند. در تقدیر افلاطون می توان گفت بسیاری از فلاسفه او را به بزرگترین فلیسوف می دانستند و می دانند و حکیم سهروردی بنیان گذار حکمت اشراق برای او احترام خاصی قائل بوده و او را امام الحکمه و پیشوای حکمای اشراق می دانسته است.
1- آکادمی (Academy) یا آکادمیا قطعه زمینی نزدیک آتن متعلق به پهلوانی به نام آکادوموس، بعدها باغی در آنجا تاسیس شد. افلاطون و پیروانش در آنجا درس می گفتند، به همین جهت پیروان افلاطون را آکادمیان یا فلاسفه ی آکادمیایی می گویند.
آثار افلاطون
53 صفحه فایل Word
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 22 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
پیشگفتار
شخصیت سالم چیست؟ دارندهی شخصیت سالم چه ویژگی هایی دارد؟ رفتار و تکفر و احساس چنین آدمی چگونه است؟ ایا ما می توانیم شخصیت های سالمی بشویم؟ نه تها روانشناسان، بلکه میلیونها تن ا زمردم پیش از پیش پاسخ این پرسشنها را می جویند. مردم بسیاری برای کاوش و نمایش درون خود به عنوان درمانهای گروهی[1] پناه می برند. گرفته تا چاق و لاغر، ظاهراً با چنین تجربه هایی ابعاد وسیعتر و استعدادهایی را در شخصیت خود می یابند. که هرگز از وجود آنها آگاهی نداشته اند.
هدف این پژوهش فوق العاده محبوب دست یافتن به شخصیتی سالمتر و تعریق کردن آن است. تاکید این جنبش آن قدر که بر رهایی منابع پنهان استعداد و خلاقیت و نیرو و انگیزش است بر درمان کشمکشهایی دوران کودکی یا جراحتهای عاطفی گذشته نیست. کانون توجه این جنبش این است که آدمی چه می تواند باشد، نه اینک چه بوده یا اکنون چه هست.
نه روانکاوری و نه رفتارگرایی از استعداد بالقوهی آدمی برای کمال، و آرزوی بهتر و بیشتر شدن از آنچه هست بحثی نکرده اند. در واقع این نگرشها تصویر بدبینانه ای از طبیعت انسان به دست می دهند. رفتار گرایان آدمی را پاسخگوی فعلپذیر محرک های[2] برونی و روانکاوان او را دستخوش نیروهای زیست شناختی و کشمکشهای دروه ی کودکی می پندارند.
حامیان جنبش استعداد بشری [3] سطح مطلوب کمال و رشد شخصیت را فراسوی «بهنجاری[4]» می دانند و چنین استدلال می کنند که تلاش برای حصول سطح پیشرفته کمال برای تحقق بخشیدن [5] یا از قوه به فعل رساندن[6] تمامی استعدادهای بالقوهی آدمی ضرورری است. به سخن دیگر، رهایی از بیماری عاطفی یا نداشتن رفتار روانپریشانه برای اینکه شخصیتی را سالم بدانیم کافی نیست. نداشتن بیماری عاطفی تنها نخستین گام ضروری به سوی رشد و کمال است. و انسان پس از این گام راهی دراز در پیش دارد.
لئوتولستوی[7] نویسنده ی روسی، توصیفی ماندگار از مردی به دست داده است که در ظاهر همه چیزش در حد مطلوب است. با این حال چنان گرفتار بی معنایی است که در مرز خودکشی گام بر می دارد. او می پرسد: «چرا باید زندگی کنم؟» تولستوی دردی را که توصیف می کرد به خوبی می شناخت، چرا که از خودش می نوشت.
احساس می کردم چیزی در درونم فرو ریخته زندگیم بر پایه ی آن استوار بود. اجساس می کردم دیگر چیزی نداشتم تا به آن بیاوزیم. و زندگی مغویم از فعالیت باز ایستاده بود. آنگاه به حال خود نظر کردم. مردی سالم و خوشبخت که طناب را پنهان میکند تا خود را از سقف اتاقی که هر شب در آن می خوابد، حلق آویز کند. می دیدم که دیگر تیراندازی نمی کنم. مبادا که تسلیم وسوسهی بسیار آسان پایان بخشیدن به زندگیم با تفنگ بشوم. نمی دانستم که چه می خواستم. از زندگی می ترسیدم. می خواستم رهایش کنم، و با این حال همچنان بهآن امید بسته بودم.
همه ی این احساس ها درست زمانی دست داد که وضع ظاهری زندگیم حکم می کرد. باید کاملاً سعادتمند باشم. همسر خوبی داشتم که دوستم داشت و دوستش داشتم. فرزندانی خوب و ثروت سرشاری داشتم که بی آنکه زحمتی بشکم بر آن افزوده می شد. خویشاوندان و آشنایانم بیش از هر زمان دیگری برایم قایل بودند. بیگانگان مرا سرشار از تحسین می کردند، و بی آنکه تصور مبالعه آمیزی داشته باشم، خودم را آدم سرشناسی می دانستم. وانگهی نه دیوانه بودم و نه بیمار. بع عکس از چنان نیروی جسمی و ذهنی برخوردار بودم که مانندش را در اشخاص دیگری به سن و سال خودم به ندرت دیده ام. می توانستم به خوبی دهقانها درو کنم. می توانستم بی وقفه روزی هشت ساعت کار فکری کنم. بی آنکه هیچ احساس یا تاثیر ناگواری در من بگذارد. حاصل کار امروزم چه خواهد بود؟ چرا باید زندگی کنم؟ چرا باید کاری بکنم؟ به تجربه ی من ادامه ی زندگی بدون پاسخ گفتن به این پرسش ها میسر نیست.
عنوان
مقدمه 6
1- انسان بالغ (الگوی آلپورت) 11
2- انسان با کنش کامل (الگوی راجز) 18
3-انسان باور (الگوی فروم) 23
4-انسان خواستار تحقق خود (الگوی مزلو) 29
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
یکی از شمارههای اخیر مجلة درد: تازههای بالینی به بررسی سؤالاتی در مورد ارتباط درد و فرهنگ پرداخته است. در این شماره اهمیت و تفاوتهای بین نژاد درد و فرهنگ[1]، فرهنگ و نسل[2] را بررسی و مطالعه نموده و به بازنگری تحقیقاتی پرداخته است که به بررسی تأثیرات این فاکتورها روی ماهیت تجربه و یا درمان و کنترل درد پرداخته است. اهمیت آنالیزهای نقل قولی[3] و نیز تحقیقات کیفیتی بطور عام مورد تأکید قرار گرفته است.
درد به عنوان یک پدیدة بیولوژیکی – روانشناختی - اجتماعی[4]
درد و تجربة آن به اندازة تاریخ مدون قدمت دارند. با این وجود، روشهای مختلفی که انسانها درد را به تصویر درآوردهاند با توجه به زمان و مکان متفاوت بوده است. Roselyn Ray که یک تاریخ شناس است عقیده دارد که درک درد در واقع منعکس کنندة آناتومی و فیزیولوژی است در حالیکه مسایل و فاکتورهای فرهنگی و اجتماعی پایههای روشهای ابزار و یا حتی درمان درد میباشند. تصور گستردة اجتماعی – سیاسیهای که از درد وجود دارد در طی دهة گذشته دچار تفسیر شده است. وزارتخانههای کشورهای متعدد، سازمان بهداشت جهانی، انجمن بینالمللی مطالعه درد، و اخیراً مؤسسات، گروههای حمایتی، و دفتر بازرسی مراکز خدمات بهداشتی ایالات متحده نیز همگی از یک رویکرد مبتکرانه و مؤثر در رابطه با مسأله درد حمایت و پشتیبانی کردهاند. آنها همگی معتقدند که درد یک پدیدة بیولوژیکی – روانشناختی – اجتماعی است که اکثراً احتیاج به بررسیها و حمایتهای چند رشهای دارد. تحقیقات در زمینههای بیولوژی و نوروبیولوژیی درد راههای جدیدی را در مورد مسأله درد و کنترل و درمان آن پیشروی ما گذاشه است که به موازات پژوهشهای مختلف در زمینههای فرهنگی، روانشناختی و اجتماعی مربوط به درد، ابراز آن، پاسخهای رفتاری، رفتارهای درمان طب، و نیز پذیرا بودن آن دخالتها و تداوم روشهای درمانی انجام میشوند.
یک دورنمای شخصی
در سالهای 1992 تا 1995 انجمن ملی سرطان ایالت متحده برنامهای به نام برنامة آموزشهای درد سرطانی بوستون اجرا میکرد. این برنامه که توسط گروهای از پرستاران متخصص انکولوژی، یک انکولوژیست، مترجم، دستیاران تحقیق و یک جامعهشناس تشکیل میشد با مشخص کردن عدم درمانی کافی بیماران سرطانی متعلق به فرهنگهای مختلف در منطقة بوستون به نقش حمایتی بیمارستانها، مؤسسات خدمات بهداشتی و آسایشگاهها در این رابطه میپرداخت. این برنامه در طی اجرا 500 نفر پرستار خانگی، بیمارستانی و یا مشغول به کار در آزمایشگاه تربیت نمود. همچنین با همکاری نمایندههایی از عامة مردم بروشورهای اطلاعاتی مفیدی جهت تعالیم مربوط به دورههای سرطانی برای 11 گروه با زمینههای فرهنگی قضاوت به 11 زبان مختلف تهیه شده است.
شاخة ماساچوست انجمن سرطان آمریکا و BCPEP[5] تعداد بیشماری از این دفترچههای راهنما را که در سواد چهارم ابتدایی نوشته شده در بین مردم توزیع کردند. این بروشورها همچنین حاوی یک درجهبندی برای درد، قسمت ثبت روزانة درد، و نیز توصیههایی جهت استفاده از درمانهای دارویی و یا غیر دارویی درد نیز بودهاند. استقبال زیاد از این بروشورها باعث شد که انجمن سرطان آمریکا در سال 2002 اطلاعات این بروشورها را به روز نماید. همچنین اطلاعات مربوطه روی اینترنت در دسترس پرسنل خدمات بهداشتی برای افراد مبتلا به سرطان با سطح سواد پائین از گروههای قوی ملیتی زیر قرار دارد: آفریقایی آمریکایی، لاتین، هائیتی، چین، پرتقال، ایتالیا، روس، ویتنام، لائوس، کامبوج. نسخههای مشابه این چنینی به زبانهای چینی، ژاپنی و ایتالیایی نیز در دسترس میباشند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 15 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
چکیده :
شهرها که در صد بالایی از جمعیت جهان را دارا می باشند، اولین هدف تروریسم هستند و بخاطر وابستگی سیستم شان آسیب پذیر می باشند. در این مقاله تهدیدات و اهداف شهرها مورد تجدید نظر قرار می گیرد که بیشتر آنها مبنی بر حمایت از شهر است از حوادث 11 سپتامبر 2001 چیزهای زیادی آموخته شده است که بصورت طرح هستند و پیشنهاداتی همه مطرح شده که هم تکنیکی و هم جامعه شناسی که باید مورد توجه قرار گیرد .
1-مقدمه :
بیش از 40% از جمعیت جهان ( در آمریکا بیش از 80% جمعیت ) در شهرها زندگی می کنند ( که تعدادی هم رو به رشد هستند ) فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی، فعالیت دولت؛ و همینطور زیر ساختهای وسیعی در شهرها تمرکز یافته اند.
با فعالیت های طبیعی که شهرها میزبان آن هستند ( بر اساس ساختار و یادمان های آن ) شهر سمبل قدرت است که به غرور یک ملت تجسم عینی می بخشد با این حال، شهرها، خصوصاً شهرهای بزرگ، بخاطر سیستم وابسته شان آسیب پذیر می باشند، و آسیب پذیری یک سیستم تاثیرعمده ای روی سیستم دیگر دارد، بهمین دلیل شهرها هدف ابتدای حملات تروریستی هستند. مثلاً بمبی که در سال 1993 در نیویورک در مرکز تجارت جهانی منفجر شد 8 سال بعد با ویران سازی مرکز، حمله به واشینگتن در پنتاگون، و در حملات دیگر به تلاویو؛ دهلی نو دنبال شد. اغلب حملات تا این درجه با تکنولوژی کمی انجام می شود. با این حال انواع دیگر حملات وجود دارد که تاثیر زیادی دارد مانند استفاده از Sarin در توکیو، سیاه زخم در آمریکا، همینطور حادثه 11 سپتامبر آمریکا (هواپیماهایی که با استطاعت پایین دزدیده شده بودند) شهرها همینطور مکان خشونت و آشوب های اجتماعی هستند تا جایی که خیابانها محل نزاع می باشد و جنگ های داخلی خود در حد جنگهای خارجی می باشند.
لیست کاملی از آنچه که در فاصله سالهای 1989 تا 1999 اتفاق افتاده در جدول 1 آمده است.
جدول 1-
شهرها نه تنها اهداف حملات می باشند، دارای پتانسیلی می باشند که تروریستها برای انجام حملاتشان به آن نیاز دارند. آنها دارای آزمایشگاهها و ذخایر زیست شناسی و شیمی هستند همچنین دارای منابع هسته ای در بیمارستانها، آزمایشگاهها و صنایع رآکتورهای هسته ای هستند. آنها دارای ذخایر سوخت، خطوط لوله گاز، ذخایر گاز طبیعی مایع، ذخایر برقی، آزمایشگاههای کامپیوتری در دانشگاهها برای دسترسی تروریستها به ابر کامپیوترها، وسایل حمل و نقل که در حملات تروریستی استفاده می شود. (کامیونها- تانکها- بلدوزرها- وسایل نقلیه زرهی و ماشینها )
شهرها همچنین دارای پتانسیل فراهم کردن منابع انسانی برای تروریسم هستند. کتابخانه ها، دانشگاهها و مؤسسات دیگر، اماکن اطلاعاتی که برای انجام اعمال تروریستی نیاز می شود. شهرهای می توانند منابع پولی عظیمی باشند مثلاً تأمین وجه از بانکها و تجارت، که از عمده ترین نمونه ها می باشد.
23 صفحه فایل Word
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 8 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
همانطورکه گفته شد خشونت یک رفتار اجتماعی است که موجب برخوردهای نسبتا ً شدید و آسیب رسیدن به مردم می شود، براین اساس بروز خشونت درافراد دارای عواملی است که عبارتند از: 1.عوامل بیولیژیکی 2.عوامل اجتماعی 3.عوامل محیطی
-عوامل بیولوژیکی:
افراد خشمگین یا عصبانی از نظر بیولوژیکی دارای نقصی مانند نامتعادل بودن هورمونها،حساسیت،بدکاری مغزآمادگی برای خشمگین شدن هستند.
تحقیقات نشان داده که خشم با ترشح درهورمون فوق کلیوی یعنی آدرنالینی و نوآدرنالینی که انتقال دهنده عصبی نیزهستند ارتباط دارد.
همچنین حساسیت به غذاهای مخصوص می تواند سبب شود که بعضی افراد خشمگین شوند اما چنین حساسیت هایی فقط درافراد کمی خشم را آشکار می کند.
ساختارهای مغز در ظهور خشونت، طغیان، حمله، رفتارهای تخریبی و رفتارهای دفاعی دخالت دارند.
آسیب های مغزی، تومور یا بد کاری مغز ممکن است بعضی اوقات موجب آشکار شدن خشم شوند. به عنوان مثال:((علت اعمال خشونت آمیز چارلز ویتمن که در تکزاس به تیراندازی وحشیانه می پرداخت وجود یک تومور در ناحیه گیجگاهی او بوده است.))1
عامل دیگری که با پرخاشگری و خشونت ارتباط دارد پایین بودن سطح گلوکز خون است.
مقاله 16 صفحه