دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1396 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
پاورپوینت بررسی سبک معماری آذری در 51 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
شیوه آذری
سرزمین آذربایجان در معماری ایران در رده نخست اهمیت جای دارد. چرا که سه شیوه معماری ایران ]پارسی، آذری و اصفهانی[ از آنجا سرچشمه گرفته و به سراسر کشور رسیده است. در شیوه پارسی، هنگامی که قوم آریایی کوههای آران را پشت سر میگذاشتند تا به جنوب سرزمین ایران رهسپار و ماندگار شوند، سر راه خود ستاوندهای[ چوبین و شبستانها و نهانخانههای دوربسته و کوشکی آذربایجان را پسندیدند و چون ارمغانی، نخست به سرزمین انشان و سپس به سرزمین پارس بردند و با آن شیوه، همراه با برگیره از شیوههای گوناگون ملتهایی که به پیروی پارسیان در میآمدند، شیوه تازهای پدید آوردند که شیوه پارسی نام گرفت و از آغاز شاهنشاهی ایران تا پایان روزگار هخامنشیان (و حتی اندکی پس از آن) برای ساختن کاخها و کوشکها به کار گرفته میشد.
با اینکه آب و هوای سرد و کوهستانی آذربایجان این شیوه را پدید آورده بود (که شاید با آب و هواهای دیگر سازگار نبود) باز هم پرداختگی و مردمواری شیوه پارسی چنان چشمگیر بوده که حتی در سرزمینهای سوزانی چون انشان و سپس کرانههای دریای پارس نیز با همه ویژگیهایش خودنمایی کرده است.
بار دومی که آذربایجان پدید آورنده شیوهای نو در معماری ایران شد پس از یورش خونین مغولان بود. این یورش، سراسر ایران و بویژه خراسان را از هنرمندان و معماران تهی ساخت. هنرمندانی که از چنگال درندگان به در رفته بودند در سرزمینهای جنوبی ایران به پناه فرمانروایان بومی رفتند. همانها که نگذاشته بودند سرزمینشان تاختگاه ویرانگران شود. در آنجا معماران از شیوههای روایی در جنوب ایران هم بهره جستند و بر کارایی هنر خود افزودند.
هنگامی که ایلخانان (جانشین چنگیز در ایران) خواستند یا نیاز پیدا کردند که ویرانیهای نیاکانشان را بازسازی کنند یا دست کم به خاطر نیازی که به کاخ و خانه و گرمابه و ... در پایتخت خود داشتند، معماران را از سرزمینهای جنوبی به دربار خود فرا خواندند.
این بار از آمیزش ویژگیهای معماری مرکز ایران و جنوب با سنتها و روشهایی که از روزگاران کهن، بومی آذربایجان شده بود، شیوه معماری پدید آمد که به درستی نام شیوه آذری گرفت و تا هنگامی که شیوهای تازه که باز هم برگیره از معماری آن سرزمین بود، به جای آن آمد، در سراسر ایران و کشورهای همسایه به کار رفت.
همانگونه که پارسیان هخامنشی در سر راه خود به جنوب، ستاوندهای آذربایجان را دیده بودند و آنرا در معماری خود بکار بردند، شگفت است که شاهان صفوی نیز ستاوندهای بناب و مراغه را به اصفهان بردند و در جلوی کاخهای تازه ساز خود، همانند چهلستون و عالی قاپو، نهادند. روشن است که افزودن این ستاوندها به کاخهای اصفهان شکوه ویژهای داده است.
در اواخر قرن ششم هجری و اوایل قرن سیزدهم میلادی، در قسمتی از سرزمینهای شمال و شمالغربی چین یعنی در نزدیک مغولستان کنونی قبایلی از اقوام زردپوست آسیا زندگی میکردند. از میان این طوایف در قرن ششم هجری دو طایفه از همه مهمتر و دارای حکومت بر دیگر قبال بودند. نخست قره ختاییان در مغرب و دوم کراییت در مشرق. بعضی از این اقوام هم مانند قبیله قیات باجگزار فرمانرویان چین بودند. از این قبیله بعدها در سال 549 هجری کسی پای به دنیا گذاشت که بعدها به چنگیزخان مشهور شد. او بعد از فوت پدر به زحمت فراوان بسیاری از قبایل را مطیع خود ساخت.
چنگیز برای رابطه بیشتر با ایران گروه بزرگی از تجار مغول را به ایران فرستاد. اکثر اعضای این گروه با اجازه سلطان محمد به قتل رسیدند. خبر این واقعه به چنگیز رسید. او در سال 616 با تمام پسران و لشگریان خویش به ماورالنهر حمله کرد و بیشتر شهرهای خراسان را نیز به تصرف درآورد. شهر خوارزم نیز در سال 618 ویران و قتل عام شد. در سال 618 و 619 چنگیز و پسران و سرداران او به تسخیر شهرهای بزرگ خراسان مانند بلخ، مرو، نیشابور و هرات سرگرم و در بیشتر آنها به قتل عامهای فجیع مشغول بودند. قتل عام مغول در فرارود و خراسان بسیار شگفت و وسیع بود. بعد از چنگیز سرزمینهای بدست آمده میان پسرانش قسمت شد. جاهای دیگر ایران را هم حکام بزرگی که از طرف خانهای مغول تعیین میشدند اداره میکردند.
پیشرویهای مغولان بعد از مرگ چنگیز بویژه از سال 626 به امر اوگتای قاآن ادامه یافت. در سال 652 هولاگو برادر منگوقاآن فرمانروای ایران شد. دژهای اسمعیلیان را در سال 654 و بغداد را در سال 656 فتح کرد.
هولاگو بعد از فتح بغداد تمام غنایمی را که از جاهای گوناگون و بویژه از بغداد به چنگ آورده بود با خود به آذربایجان برد و مراغه را پایگاه خویش کرد. هولاگو در سال 663 درگذشت. پس از او سلسله جدیدی از سلاطین مغول در این سرزمین تشکیل شد که به ایلخانان نام دارد. آنها تا سال 736 با قدرت و بیست سال دیگر با ضعف و زبونی بر ایران حکومت کردند، از جمله آنها غازان خان (694-702) و سلطان محمد خدابنده الجایتو (703-716) میباشند. در این دوران تبریز و سلطانیه کانون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران بودند.
هم زمان، با حکومت ایلخانان، دودمانهای دیگری نیز بودند که برخی از مغولان اطاعت میکردند و خراجگذار ایشان بودند. این خاندانها عبارتند از: آل کرت، اتابکان فارس، اتابکان یزد، قراختاییان کرمان، خاندان اینجو، آل مظفر و اتابکان لر.
در سال 782 تیمور، سپاهی بزرگ را به خراسان فرستاد و سپس خود نیز با آن سپاه بزرگ رفت و پس از جنگهای متعدد تمام خراسان، سیستان و افغانستان را تسخیر کرد و در این جنگها از کشتارهای بزرگ و خونریزیها ابا نکرد.
معماری
شیوه آذری دارای دو دوره است: دوره نخست از زمان هولاگو و پایتخت شدن مراغه و دوره دوم آن از زمان تیمور و پایتختی سمرقند آغاز میشود. در دوره دوم بود که معماران بزرگی چون قومالدین شیرازی و پسرش غیاثالدین و زینالعابدین شیرازی، در خراسان بزرگ بکار گمارده شدند و سازنده ساختمانهای بزرگی در آنجا بودند.
ویژگیهای زمانی در این شیوه بسیار کارساز بود. در آن زمان نیاز به ساخت ساختمانهای گوناگونی بود که باید هر چه زودتر آماده میشدند. از همین رو در روند ساختمانسازی شتاب میشد. پس به پیمونبندی و بهرهگیری از عناصر یکسان ]مانند کاربندی در سازه و آرایه[ روی آوردند تا دستاوردشان باندام و ساز وار باشد.
افزون بر این با از میان رفتن شماری از هنرمندان و معماران، در دوره نخست این شیوه، ساختمانهایی ساخته شد که در آن کاستیها و نادرستیهایی هم پدید آمد حتی در گزینش جای برخی شهرها اشتباه کردند. برای نمونه، الجایتو چون چمنزار سلطانیه را دوست داشت، آنجا را پایتخت خود کرد. اما جایگاه شهر کشش طبیعی نداشت و با اینکه او برای آبادانی شهر، راه دسترسی آن را دگرگون ساخت، اما پس از مرگ او، شهر نیز از آبادانی افتاد و در زمان صفویان لشگریان در آن اتراق کردند.
یکی از ویژگیهای دیگر معماری این شیوه بهرهگیری بیشتر از هندسه در طراحی معماری است. گوناگونی طرحها در این شیوه از همه بیشتر است. بهرهگیری از هندسه و تنوع در طراحی در تهرنگ ساختمان در نهاز یعنی بیرونزدگی در کالبد و نخیر یعنی تو رفتگی در آن نمودار میشود.
همچنین در این شیوه ساختمانهایی با اندازههای بسیار بزرگ ساخته شد که در شیوههای پیشین مانند نداشت، همچون گنبد سلطانیه و مسجد علیشاه در تبریز انواع نقشه با میانسرای چهار ایوانی برای مسجدها و مدرسهها بکار رفت. آرامگاهها همچون گذشته، برونگرا و بیشتر با تهرنگ چهار گوشه، بویژه در دوره دوم ساخته شدند. نمونه آن در آرسن شاه زنده سمرقند بود که آرامگاه بسیاری از فرمانروایان تیموری است. بیشتر آنها چهار گوشه و دارای گنبدهای دو پوسته گسسته ناری هستند.
نیارش
در شیوه آذری دگرگونیهایی در نیارش ساختمان رخ داد. در دوره نخست آن که زمان آمیختگی شیوههای پیشین با معماری بومی آذربایجان بود، از چفد کلیل آذری که در آن سرزمین روایی بود بهرهگیری شد.این چفد در همه جای ایران به همین نام به کار رفت.
همچنین در این شیوه چفد پنج او هفت را دگرگون کرده و گمان کردند که این نام از نسبت 7/5 گرفته شده است. از این رو چفد را به گونهای زدند که نسبت افراز به نیم دهانه، پنج به هفت میشد. چفد بدست آمده پایداری چفد پنج او هفت را نداشت و زیر بار، ترک برمیداشت. این نادرستی سپس از سوی قوامالدین شیرازی و زینالعابدین شیرازی درست شد.
در این شیوه چفد چمانه نیز بسیار بکار رفت. چفد پایه در تاق آهنگ ایوان مسجد جامع یزد، چمانه است. گنبدی که با چفد چمانه زده میشود سبویی نام دارد. گنبد سلطانیه سبویی است.
از چفد شبدری تند و کند در ساخت «خود» گنبد، در گنبدهای دو پوسته گسسته ناری بهرهگیری شد. در این شیوه از این گنبد بسیار ساخته شد. چون افزون بر پوشاندن ساختمان، پاسخی به جنبه شکلی و نمادی نیز بود. بسیاری از ساختمانهای خراسان بزرگ دارای این گنبد هستند.
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 2516 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 87 |
پاورپوینت بررسی سبک معماری آذری در 87 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
سبک آذری:
آذری سبکی در معماری اسلامی ایران منسوب به آذرباییجان,مشهور به سبک مغول یا ایرانی _مغول و مقارن با دوره ی حکومت ایلخانان بر ایران است.
نظریه بیرنیا در مورد سبک آذری:
سبک آذری در بی دگرگونی هایی که بر اثر اوضاع سیاسی,اجتمایی,...که در سبک رازی بدید آمد,از مراغه آغاز شد و با سبک مغولی راه تیریز و سلطانیه را بیموده و به سراسر ایران و خارج ایران نفوذ کرد و روز به روز آراسته تر شد.
وجه تسمیه:
این سبک با آمیزش و ترکیب و تلفیق معماری جنوب و سنت ها و روش هایی که از روزگاران کهن,بومی آذربایجان شده بود بدید آمد و به حق نام آذری گرفت.
سبک آذری به دو شیوه قابل تفکیک میباشد:
الف: شیوه ی اول سبک آذری مربوط به دورهی ایلخانی به مرکزیت تبریز
ب: شیوه ی دوم سبک آذری مربوط به دورهی تیموری به مرکزیت سمرقند
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 586 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
پاورپوینت بررسی سبک معماری پارسی در 24 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
اصول معماری ایرانی
هنر و معماری ایران از دیرباز دارای چند اصل بوده که به خوبی در نمونههای این هنر نمایان شده است. این اصول چنین هستند:
مردمواری، پرهیز از بیهودگی، نیارش، خوبسندگی و درونگرایی.
lمردمواری: مردمواری به معنای رعایت تناسب میان اندامهای ساختمانی با اندامهای انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمانسازی است.
پرهیز از بیهودگی: در معماری ایران تلاش میشده کار بیهوده در ساختمانسازی نکنند و از اسراف پرهیز میکردند.
نیارش: واژه نیازش در معماری گذشته ایران بسیار بکار میرفته است. نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و ساختمانیه (مصالح)شناسی گفته میشده است.
خودبسندگی: معماران ایرانی تلاش میکردند ساختمانیه مورد نیاز خود را از نزدیکترین مکانها بدست آورند و چنان ساختمان میکردند که نیازمند به ساختمانیه جاهای دیگر نباشد و خودبسنده باشند.
درونگرایی: اصولاً در ساماندهی اندامها گوناگون ساختمان به ویژه خانههای سنتی، باورهای مردم، بسیار کارساز بوده است. یکی از باورهای مردم ایران، ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده که این امر به گونهای معماری ایران را درونگرا ساخته است.
معماری پیش از پارسی
تا پیش از کوچ آریاییان به ایران، تیرهها و ملتهایی نه چندان شناخته شده در ایران زندگی میکردند که معماری پیشرفتهای داشتند.
تپه زاغه: یکی از مراکز اولیه استقرار کشاورزی در ایران است. این مکان در دشت قزوین قرار دارد و آثار مهمی از اواخر هزاره هشتم تا اواسط هزاره پنجم پیش از میلاد در آن بدست آمده است.
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1396 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
پاورپوینت بررسی سبک معماری آذری در 51 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
شیوه آذری
سرزمین آذربایجان در معماری ایران در رده نخست اهمیت جای دارد. چرا که سه شیوه معماری ایران ]پارسی، آذری و اصفهانی[ از آنجا سرچشمه گرفته و به سراسر کشور رسیده است. در شیوه پارسی، هنگامی که قوم آریایی کوههای آران را پشت سر میگذاشتند تا به جنوب سرزمین ایران رهسپار و ماندگار شوند، سر راه خود ستاوندهای[ چوبین و شبستانها و نهانخانههای دوربسته و کوشکی آذربایجان را پسندیدند و چون ارمغانی، نخست به سرزمین انشان و سپس به سرزمین پارس بردند و با آن شیوه، همراه با برگیره از شیوههای گوناگون ملتهایی که به پیروی پارسیان در میآمدند، شیوه تازهای پدید آوردند که شیوه پارسی نام گرفت و از آغاز شاهنشاهی ایران تا پایان روزگار هخامنشیان (و حتی اندکی پس از آن) برای ساختن کاخها و کوشکها به کار گرفته میشد.
با اینکه آب و هوای سرد و کوهستانی آذربایجان این شیوه را پدید آورده بود (که شاید با آب و هواهای دیگر سازگار نبود) باز هم پرداختگی و مردمواری شیوه پارسی چنان چشمگیر بوده که حتی در سرزمینهای سوزانی چون انشان و سپس کرانههای دریای پارس نیز با همه ویژگیهایش خودنمایی کرده است.
بار دومی که آذربایجان پدید آورنده شیوهای نو در معماری ایران شد پس از یورش خونین مغولان بود. این یورش، سراسر ایران و بویژه خراسان را از هنرمندان و معماران تهی ساخت. هنرمندانی که از چنگال درندگان به در رفته بودند در سرزمینهای جنوبی ایران به پناه فرمانروایان بومی رفتند. همانها که نگذاشته بودند سرزمینشان تاختگاه ویرانگران شود. در آنجا معماران از شیوههای روایی در جنوب ایران هم بهره جستند و بر کارایی هنر خود افزودند.
هنگامی که ایلخانان (جانشین چنگیز در ایران) خواستند یا نیاز پیدا کردند که ویرانیهای نیاکانشان را بازسازی کنند یا دست کم به خاطر نیازی که به کاخ و خانه و گرمابه و ... در پایتخت خود داشتند، معماران را از سرزمینهای جنوبی به دربار خود فرا خواندند.
این بار از آمیزش ویژگیهای معماری مرکز ایران و جنوب با سنتها و روشهایی که از روزگاران کهن، بومی آذربایجان شده بود، شیوه معماری پدید آمد که به درستی نام شیوه آذری گرفت و تا هنگامی که شیوهای تازه که باز هم برگیره از معماری آن سرزمین بود، به جای آن آمد، در سراسر ایران و کشورهای همسایه به کار رفت.
همانگونه که پارسیان هخامنشی در سر راه خود به جنوب، ستاوندهای آذربایجان را دیده بودند و آنرا در معماری خود بکار بردند، شگفت است که شاهان صفوی نیز ستاوندهای بناب و مراغه را به اصفهان بردند و در جلوی کاخهای تازه ساز خود، همانند چهلستون و عالی قاپو، نهادند. روشن است که افزودن این ستاوندها به کاخهای اصفهان شکوه ویژهای داده است.
در اواخر قرن ششم هجری و اوایل قرن سیزدهم میلادی، در قسمتی از سرزمینهای شمال و شمالغربی چین یعنی در نزدیک مغولستان کنونی قبایلی از اقوام زردپوست آسیا زندگی میکردند. از میان این طوایف در قرن ششم هجری دو طایفه از همه مهمتر و دارای حکومت بر دیگر قبال بودند. نخست قره ختاییان در مغرب و دوم کراییت در مشرق. بعضی از این اقوام هم مانند قبیله قیات باجگزار فرمانرویان چین بودند. از این قبیله بعدها در سال 549 هجری کسی پای به دنیا گذاشت که بعدها به چنگیزخان مشهور شد. او بعد از فوت پدر به زحمت فراوان بسیاری از قبایل را مطیع خود ساخت.
چنگیز برای رابطه بیشتر با ایران گروه بزرگی از تجار مغول را به ایران فرستاد. اکثر اعضای این گروه با اجازه سلطان محمد به قتل رسیدند. خبر این واقعه به چنگیز رسید. او در سال 616 با تمام پسران و لشگریان خویش به ماورالنهر حمله کرد و بیشتر شهرهای خراسان را نیز به تصرف درآورد. شهر خوارزم نیز در سال 618 ویران و قتل عام شد. در سال 618 و 619 چنگیز و پسران و سرداران او به تسخیر شهرهای بزرگ خراسان مانند بلخ، مرو، نیشابور و هرات سرگرم و در بیشتر آنها به قتل عامهای فجیع مشغول بودند. قتل عام مغول در فرارود و خراسان بسیار شگفت و وسیع بود. بعد از چنگیز سرزمینهای بدست آمده میان پسرانش قسمت شد. جاهای دیگر ایران را هم حکام بزرگی که از طرف خانهای مغول تعیین میشدند اداره میکردند.
پیشرویهای مغولان بعد از مرگ چنگیز بویژه از سال 626 به امر اوگتای قاآن ادامه یافت. در سال 652 هولاگو برادر منگوقاآن فرمانروای ایران شد. دژهای اسمعیلیان را در سال 654 و بغداد را در سال 656 فتح کرد.
هولاگو بعد از فتح بغداد تمام غنایمی را که از جاهای گوناگون و بویژه از بغداد به چنگ آورده بود با خود به آذربایجان برد و مراغه را پایگاه خویش کرد. هولاگو در سال 663 درگذشت. پس از او سلسله جدیدی از سلاطین مغول در این سرزمین تشکیل شد که به ایلخانان نام دارد. آنها تا سال 736 با قدرت و بیست سال دیگر با ضعف و زبونی بر ایران حکومت کردند، از جمله آنها غازان خان (694-702) و سلطان محمد خدابنده الجایتو (703-716) میباشند. در این دوران تبریز و سلطانیه کانون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران بودند.
هم زمان، با حکومت ایلخانان، دودمانهای دیگری نیز بودند که برخی از مغولان اطاعت میکردند و خراجگذار ایشان بودند. این خاندانها عبارتند از: آل کرت، اتابکان فارس، اتابکان یزد، قراختاییان کرمان، خاندان اینجو، آل مظفر و اتابکان لر.
در سال 782 تیمور، سپاهی بزرگ را به خراسان فرستاد و سپس خود نیز با آن سپاه بزرگ رفت و پس از جنگهای متعدد تمام خراسان، سیستان و افغانستان را تسخیر کرد و در این جنگها از کشتارهای بزرگ و خونریزیها ابا نکرد.
معماری
شیوه آذری دارای دو دوره است: دوره نخست از زمان هولاگو و پایتخت شدن مراغه و دوره دوم آن از زمان تیمور و پایتختی سمرقند آغاز میشود. در دوره دوم بود که معماران بزرگی چون قومالدین شیرازی و پسرش غیاثالدین و زینالعابدین شیرازی، در خراسان بزرگ بکار گمارده شدند و سازنده ساختمانهای بزرگی در آنجا بودند.
ویژگیهای زمانی در این شیوه بسیار کارساز بود. در آن زمان نیاز به ساخت ساختمانهای گوناگونی بود که باید هر چه زودتر آماده میشدند. از همین رو در روند ساختمانسازی شتاب میشد. پس به پیمونبندی و بهرهگیری از عناصر یکسان ]مانند کاربندی در سازه و آرایه[ روی آوردند تا دستاوردشان باندام و ساز وار باشد.
افزون بر این با از میان رفتن شماری از هنرمندان و معماران، در دوره نخست این شیوه، ساختمانهایی ساخته شد که در آن کاستیها و نادرستیهایی هم پدید آمد حتی در گزینش جای برخی شهرها اشتباه کردند. برای نمونه، الجایتو چون چمنزار سلطانیه را دوست داشت، آنجا را پایتخت خود کرد. اما جایگاه شهر کشش طبیعی نداشت و با اینکه او برای آبادانی شهر، راه دسترسی آن را دگرگون ساخت، اما پس از مرگ او، شهر نیز از آبادانی افتاد و در زمان صفویان لشگریان در آن اتراق کردند.
یکی از ویژگیهای دیگر معماری این شیوه بهرهگیری بیشتر از هندسه در طراحی معماری است. گوناگونی طرحها در این شیوه از همه بیشتر است. بهرهگیری از هندسه و تنوع در طراحی در تهرنگ ساختمان در نهاز یعنی بیرونزدگی در کالبد و نخیر یعنی تو رفتگی در آن نمودار میشود.
همچنین در این شیوه ساختمانهایی با اندازههای بسیار بزرگ ساخته شد که در شیوههای پیشین مانند نداشت، همچون گنبد سلطانیه و مسجد علیشاه در تبریز انواع نقشه با میانسرای چهار ایوانی برای مسجدها و مدرسهها بکار رفت. آرامگاهها همچون گذشته، برونگرا و بیشتر با تهرنگ چهار گوشه، بویژه در دوره دوم ساخته شدند. نمونه آن در آرسن شاه زنده سمرقند بود که آرامگاه بسیاری از فرمانروایان تیموری است. بیشتر آنها چهار گوشه و دارای گنبدهای دو پوسته گسسته ناری هستند.
نیارش
در شیوه آذری دگرگونیهایی در نیارش ساختمان رخ داد. در دوره نخست آن که زمان آمیختگی شیوههای پیشین با معماری بومی آذربایجان بود، از چفد کلیل آذری که در آن سرزمین روایی بود بهرهگیری شد.این چفد در همه جای ایران به همین نام به کار رفت.
همچنین در این شیوه چفد پنج او هفت را دگرگون کرده و گمان کردند که این نام از نسبت 7/5 گرفته شده است. از این رو چفد را به گونهای زدند که نسبت افراز به نیم دهانه، پنج به هفت میشد. چفد بدست آمده پایداری چفد پنج او هفت را نداشت و زیر بار، ترک برمیداشت. این نادرستی سپس از سوی قوامالدین شیرازی و زینالعابدین شیرازی درست شد.
در این شیوه چفد چمانه نیز بسیار بکار رفت. چفد پایه در تاق آهنگ ایوان مسجد جامع یزد، چمانه است. گنبدی که با چفد چمانه زده میشود سبویی نام دارد. گنبد سلطانیه سبویی است.
از چفد شبدری تند و کند در ساخت «خود» گنبد، در گنبدهای دو پوسته گسسته ناری بهرهگیری شد. در این شیوه از این گنبد بسیار ساخته شد. چون افزون بر پوشاندن ساختمان، پاسخی به جنبه شکلی و نمادی نیز بود. بسیاری از ساختمانهای خراسان بزرگ دارای این گنبد هستند.
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1625 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 48 |
پاورپوینت بررسی شیوه معماری پارتی در 48 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
شیوه پارتی
پس از حمله اسکندر، یونانیها تلاش داشتند که به گونهای سلیقه وفرهنگ خود را به ایرانیان تحمیل کنند، اسکندر برای رسیدن به این هدف، مخصوصاً در ایران فرمان داد تا ده هزار تن از سربازان و سرداران او با زنان ایرانی ازدواج کنند و خود نیز از میان شاهزادگان و نجیبزادگان ایرانی دو دختر را به همسری برگزید. همچنین او سیهزار تن از کودکان ایرانی را در میان سپاه خود قسمت کرد تا زیردست مقدونیان و یونانیان پرورده شوند و فنون جنگی و زبان یونانی را از آنان فراگیرند. با این همه برخلاف اقوامی که در چنین شرایطی فرهنگ حاکم را میپذبرفتهاند، ایرانیان تن به این عمل ندادند.
باید گفت معماری پیشرفتهترین هنر یونانی است و به خاطر ظرافت و نظم و تزئینات ویژه آن، در طول تاریخ معماری اروپا در چندین دوره از آن تقلید شده است، البته این خصوصیات خدمتی به تنوع نمیکرده و سرانجام، معماری از قاعدههای به دست آمده پا فراتر نمیگذاشته و از همین رو تکرار در طرح و شکل ساختمانهای یونانی فراوان است. برای نمونه در زمان ساسانیان دو ساختمان را نمیتوان یافت که در طرح کاملاً همانند به هم باشند، هر کدام ویژگی خود را دارند و این از ویژگیهای معماری ایران و در اینجا شیوه پارتی است.
در این ساختمانها از اصل « جفت» و « پد جفت» یا به گفته دیگر، « قرینگی» و «ناقرینگی» بهرهگیری شده است. به نظر میرسد در ساختمانهایی که برای نیایش ساخته شدهاند، مانند مهرابهها (که نیایشگاه آئین مهری بود) و کاخهای پذیرایی که میبایست در آنها دید انسان به یک نقطه معطوف و متوجه بشود از جفت یا قرینگی بهرهبری، ولی برعکس در ساختمانهایی که با کارکرد مسکونی مانند خانه و کاخها که باید تنوع ایجاد کرده، از پد جفت یا همان ناقرینگی بهرهبردهاند و این کار را سازندگان ایرانی به بهترین نحو انجام دادهاند. این ویژگی را در کاخ سروستان میتوان یافت. (شکل کاخ سروستان)
تزئینات معماری پارتیان
در معماری پارتی تزئیناتی مانند نقاشی و گچری وسیعاً به کار گرفته میشده است. گچبریهای کوه خواجه و نقاشیهای دیواری با رنگهای مختلف و گوناگون حکایت از تزئین بخش داخلی ساختمانها دارد و این نمونه تزئینات گچبری با طرحهای هندسی و گیاهی بعداً در دوره ساسانی و از آن پس در دوره اسلامی مورد استفاده فراوانی قرار گرفت. nاما در تزئینات بیرونی بناها باید سنگکاری و طاقنما، نیمستونها و ماسکها و یا صورتکهایی نام برد که در کاخ هترا در الحضر به زیباترین شکل ممکن به کار گرفته شده است. در این دوره به جای اینکه همانند دوره هخامنشی از نقوش برجسته به وفور استفاده نمایند از ماسک و صورتک در نمای بناها استفاده شده است. زیرا هم وقت کمتری میگرفته و هم از نظر اقتصادی به صرفه بوده است. شاید گستردگی امپراتوری و عدم ثبات کامل سیاسی و اجتماعی و نیز رکودی که در هنرها پیش آمده بود موجبی برای عدم پیشرفت نسبت به معماری دوره پیشین، هخامنشیان شده است.
در معماری خانهها و کاخهای ایران تنوع بسیار دیده میشود. تا مرحلهای که معماران از لحاظ منطق ساخت به جایی میرسند که یک طرح و یا یک شکل بنیادی پابرجا میشود و همه ساختمانها در دورهای همانند هم میشوند، به گونهای که در اندازه اتاقها، شکل آنها و برخی دیگر از عناصر، گونهای یکسان دیده میشود، اگرچه شاید در جزئیات تفاوتهایی داشته باشند. این حالت را اصطلاحاً کلاسیک میگویند.
نیارش در شیوه پارتی
شاید بتوان یکی از دلایل کنار گذاشتن شیوه معماری یونانی در ایران را در نوع ساختمایه آن دانست. چون در یونان و روم معادن سنگ ساختمانی خوب و بدون رگه یافت میشد تا جایی که ستونهایی را به طول 20 متر (با قطری حدود 2 متر) بدون رگه در ساختمانهای بعلبک لبنان ساختهاند. البته در سکوی کنار پلههای ورودی تخت جمشید نیز سنگهای بزرگی با ابعاد در حدود 6× 4× 2 متر دیده میشوند، و در ایران نیز معادن بزرگ سنگ نیز یافت میشود.
برای نمونه در محلی به نام فخرآباد در نزدیکی یزد، معدن بزرگ سنگی موجود است که حتی سنگها به صورت لایه لایه بوده و مشکل بریدن را نیز ندارند، اما به دلیل ناهماهنگی با اقلیم، ساختمانها را از سنگ نمیساختند و بیشتر خشت کار میکردند. حتی آغلها را نیز از خشت میساختند. nبه طور کلی کاربرد سنگ با اقلیم ایران هماهنگی نداشته و این خود یکی از دلایل به کار نگرفتن آن در بیشتر جاها میباشد. nدر مورد پرهیز نکردن از شکوه و بلندای زیاد، میبینیم که برای نمونه، اتاق خشایارشاه در تخت جمشید اندازهای حدود 5 × 5× 3 متر دارد ولی در بناهای ساسانی همین اندازه در بلندا دیده شده است. شاید دلیل آن استفاده از تاقها و گنبدها باشد، که در برخی جاها بلندا را بسیار نشان میداده است.
محوطههای اوایل دوران پارتی، نسا
قدیمیترین محل سکونت پارتها که تا کنون یافت شده در نسا، یا پارتانیسا است که فاصله چندانی با عشقآباد امروزی ندارد.
« نسا » از یک شهر سفلی محصور و ارگی (یا دژی) که بیرون از حصار شهر روی تپهای کوچک بنا شده بود، تشکیل میشد. این ارگ یا دژ که طبق لوحی گلی که مهر آن پیدا شد، مهرداد کرت نام داشت و توسط مهرداد اول ساخته شده است.
دیوارهای ستبر استحکامات بین 20 تا 25 متر ارتفاع و 5 متر ضخامت داشت و با استفاده از گل ساخته شده بود و نمای آن را آجر میپوشاند.
ورود به ارگ از طریق پاگردهایی که در پس دیوارهای گرد شهر قرار داشت صورت میگرفت. هر لشکر مهاجمی که در صدد حمله به این ارگ برمیآمد مجبور بود از اطراف پلکان صعود کند، و زیر آتش مداوم قرار میگرفت.
روسها در داخل ارگ تعداد زیادی بنای عمومی از جنله بنای یک کاخ موسوم به (خانه مربع) و تعدادی معبد کشف کردند.
کاخ آشور
کاخ آشور یک بنای چهار ایوانی است. این نقشه صدها سال در معماری ایران بکار گرفته شده است. البته چهار ایوان آن در یک زمان ساخته نشده و دو ایوان آن بعدها در دوره پارتی احتمالاً در قرون دوم میلادی به آن اضافه شده است. کاخ دارای سه میانسرا (حیاط) است که رواقی گرداگرد یکی از آنها قرار گرفته است.
معبد آناهیتا
معبد آناهیتا یا ایزد آب در کنگاور در نزدیکی کرمانشاه ساخته شده است. طرح آن مانند تخت جمشید و ستونهای آن همخ از سنگ تراش است و روی آن با سنگ لاشه کار شده است. بعضی میگویند این ستونها وجود نداشته و ساخت آنها را بیمنطق میدانند، ولی در واقع در راستای ستونها مردگردی بوده است. اصل بنا از شیوه پارتی در دوره اشکانی است که در دوره ساسانی مرمت شده است.