فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق بازدارندگی رفتاری (BIS)

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق بازدارندگی رفتاری(BIS)
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 75 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 40
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق بازدارندگی رفتاری (BIS)

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 40صفحه
نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

یکی از موضوع هایی که امروزه ذهن پژوهشگران حیطه ی روانشناسی سلامت را به خود مشغول کرده است، رابطه بین ویژگی های شخصیتی و ابتلا به بیماری های روانی و جسمانی است. برخی از روانشناسان، به این نظر علاقه نشان می دهند که شخصیت، مبتنی بر عملکرد دستگاه عصبی است. بر اساس نظریه ی پاولف ، فرآیند اساسی بر تمامی فعالیت های دستگاه عصبی مرکزی، حاکم است. یکی از این فرآیندها، برانگیختگی و دیگری بازداری است. تمامی محرک های درونی و بیرونی که باعث برانگیختگی و بازداری می شوند، هر چه بیشتر تکرار شوند در مغز به صورت با ثبات تری در می آیند. در انتهای این زنجیره، رفتارهای قالبی پویا پدید می­آیند که تا اندازه ی زیادی در برابر تغییر، مقاومت نشان می­دهند. این روند، به ویژگی­های تثبیت شد­ه­ای منجر می شود که شاید بتوان گفت به عنوان بخشی از شخصیت فرد در می آید (بیتا و همکاران، 1997). آنچه در دیدگاه پاولف، از اهمیت ویژه­ای برخوردار است و در واقع به عنوان یک اصل و خصوصیت در باب دستگاه عصبی مرکزی انسان و دیگر حیوانات مطرح شده است، توازن میان فرآیندهای تحریکی و بازدارنده است. البته بر اساس مبانی زیستی در انسان و حیوانات، در برخی از موجودات و از جمله انسان یکی از این فرآیندها اغلب بر دیگری تسلط دارد اما پس از پاولف، در واقع آیزنگ (1990) با طرح دیدگاه خود در باب شخصیت، توجه ی ویژه ای به فعال سازی مغزی داشته است.

گری (1972) روانشناس عصب شناختی که رفتار و تجارب ذهنی به ویژه تجارب هیجانی را مورد مطالعه قرار داده است، اظهار داشت که هیجان ها، منعکس کننده ی پیش بینی های اکتسابی پیامدهای مطلوب (امید و شادی) یا پیامدهای نامطلوب (اضطراب و ناکامی) هستند و با تغییر 45درجه ای در ابعاد برون گرایی و روان رنجور خویی آیزنک، یک الگوی شخصیت و انگیزش دو بعدی بر پایه ی عصب روان شناختی پیشنهاد کرد و آن را الگوی فعال سازی رفتاری(BAS) و بازداری رفتاری(BIS) نامید. BAS اساس نورو فیزیولوژیکی تکانشگری و BIS اساس نورو فیزیولوژیکی اضطراب است. الگوی بازداری رفتاری معتقد است که رشد مناسب بازداری برای عملکرد عادی پنج توانایی عصب- روانشناختی دیگر ضروری است. این پنج توانایی عبارتند از حافظه کاری، خودگردانی هیجانی انگیزه برانگیختگی، گفتار درونی، بازسازی، و ساخت روانی و کنترل حرکتی. چهار کارکرد اول ماهیت هماهنگ سازی دارند زیرا شرایط را برای خودگردانی، کنترل رفتار به وسیله اطلاعات بازنمایی شدۀ درونی، سازمان دهی رفتار در عرض زمان وکنترل اضطراب مهیا می کنند. این نوع خودگردانی به جهت دهی و پایداری رفتار برای رسیدن به اهداف آتی و توانایی " چسبیدن مجدد " به کار کمک می کند. به همین دلیل، بازداری رفتاری به حافظه کاری، احساس زمان، درونی سازی، خودانگیزشی، خلاقیت رفتاری و به طورکلی به خود کنترلی وکنترل اضطراب متصل است (گری، 2000).

شواهد پژوهشی نشان می دهند که در دوران نوجوانی سه فرآیند موجود در بازداری رفتاری دارای آسیب هستند: بازداری پاسخ های غالب، توقف پاسخ های جاری و کنترل تداخل. هنگامی که الگوی بارکلی(1997) را بررسی می کنیم، متوجه می شویم که این الگو می تواند مشکلات موجود در نوجوانان را پیش بینی کرده و رابطۀ یافته های عصب - شناختی و روان شناسی رشد را نیز در آنها تفسیر و تبیین کند. بنابراین، ملاحظه می شود که آشفتگی در کارکردهای اجرایی باعث می شود که نوجوانان در ساخت روانی و کنترل حرکتی یا به تعبیر دیگر کنترل رفتار حرکتی از راه اطلاعات بازنمایی شدۀ روانی مشکل داشته باشند. همچنین وی اظهار کرده است که الگوی بازداری رفتاری به پژوهش های بیشتری احتیاج دارد. در همین راستا، بررسی های مروری انجام شده پیرامون الگوی بازداری رفتاری و خودگردانی نشان از آن دارد که الگوی بارکلی با وجود نقاط قوت دارای برخی نقاط ضعف است. بارکلی در سال های اخیر بر خودکنترلی و سرانجام الگوی بازداری رفتاری و کارکردهای آن تاکید بیشتری کرده است.



چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق برنامه ریزی استراتژیک

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق برنامه ریزی استراتژیک
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 272 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 48
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق برنامه ریزی استراتژیک

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 48صفحه
نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

یکی از روش­های شناسایی ماهیت برنامه­ریزی استراتژیک بررسی تفاوت آن با سایر روش­های برنامه­ریزی است. امروزه در سازمان­های پیشرفته و در سطوح مختلف سازمان­ها، برنامه­ریزی به سه صورت اساسی برنامه­ریزی استراتژیک، برنامه­ریزی ترفندی و برنامه­ریزی عملیاتی به شرح زیر جلوه گر می­شود.

الف) برنامه­ریزی استراتژیک:

در این برنامه­ریزی، اهداف و خطوط کلی و رسالت سازمان در بلندمدت تعیین می­شود. این نوع برنامه­ریزی جامعیت داشته و در سطوح عالی سازمان شکل می­گیرد؛ در این نوع برنامه­ریزی چارچوبی مشخص برای برنامه­ریزی ترفندی و برنامه­ریزی عملیاتی ترسیم می­شود. این برنامه دارای دید بلندمدت است. در حکم چتری است که کل سازمان را به نحوی در بر می­گیرد.

ب) برنامه­ریزی ترفندی:

این برنامه­ریزی که در آغاز در سازمان­های نظامی به کار گرفته شد، فرایندی است که به وسیله آن، مدیراندسته­ای از فعالیت­های مرتبط را در اجرای یک راهبرد تصویر می­کنند. به عبارت دیگر، برنامه­ریزی ترفندی به مسائلی مربوط می­شود که برای رسیدن به هدف­هایی، توسط برنامه­ریزان سطوح عالی سازمان ترسیم می­شوند. این نوع برنامه­ریزی شامل تدوین هدف­ها و انتخاب وسایل لازم برای دستیابی به آن هدف­ها است. چارچوب زمانی برنامه­ریزی ترفندی، کوتاه­تر از برنامه­ریزی استراتژیک است. در نهایت، این برنامه­ریزی به وسیله سطوح میانی سازمان انجام می­گیرد.

ج) برنامه­ریزی عملیاتی:

فرایندی است که به وسیله آن، مدیران اجرایی، فعالیت و گام­های ویژه­ای را در راستای رسیدن به اهداف مورد نظر ترسیم می­کنند. برنامه­ریزی عملیاتی چارچوب زمانی کوتاه­تری نسبت به دو برنامه­ریزی استراتژیک و ترفندی دارد؛ این نوع اغلب توسط مدیرانی صورت می­گیرد که مسئولیت محدود برای اجرای هدف­های محدود دارند.

لازم به ذکر است که مرز بین برنامه­ریزی استراتژیک، ترفندی و عملیاتی کاملاً روشن نیست؛ تفاوت بین این سه برنامه­ریزی نسبی است.

در خصوص تفاوت بین برنامه­ریزی استراتژیک و برنامه­ریزی بلندمدت می­توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1- برنامه­ریزی بلندمدت تنها بر بخش­هایی از سازمان تمرکز دارد؛ اما گستره برنامه­ریزی استراتژیک سراسر سازمان را در بر می­گیرد. تمایز دیگر این که برنامه­ریزی بلندمدت آینده را به صورت انتخابی می­نگرد؛ در صورتی که برنامه­ریزی استراتژیک آینده را به صورت کلی در نظر می­گیرد؛

2- برنامه­ریزی بلندمدت به طور کلی تصویری است از وضعیت مطلوب آینده و تداوم یا گستره چیزی که از قبل وجود داشته است. این وضعیت­ها یا اهداف نهایی، تصویری مطلوب از آینده یا گستره­ای از وضعیت موجود هستند. تحقق این اهداف ممکن است نیازمند انجام تغییراتی در برخی از روش­های انجام کار یا افزایش در هزینه­های مالی و منابع انسانی باشد؛ اما فعالیت اساسی سازمان همچنان یکسان باقی می­ماند؛ این امر در برنامه­ریزی استراتژیک صادق نیست؛

3- برنامه­ریزی استراتژیک، به دلیل بروز تغییر یا تغییرات مهم در محصولات یا خدمات آینده سازمان مطرح می­شود. با تغییر محیطی که سازمان در آن عمل می­کند، کارکنان سازمان احساس می­کنند فرصت جدیدی برای انجام برخی امور تازه یا متفاوت وجود دارد که در واقع تداوم امور قبلی نیستند. این حرکت به سوی زمینه­ای جدید یا بعدی تازه، گام یا جهش به درون چیزی ناشناخته است؛ این همان چیزی است که از آن به عنوان برنامه­ریزی استراتژیک نام برده می­شود؛

4- برنامه­ریزی استراتژیک درصدد شناسایی و حل مسایل استراتژیک است؛ در حالی که برنامه­ریزی بلندمدت بر تعیین اهداف، مقاصد و تدوین برنامه­های عملیاتی برای نیل به این اهداف تأکید دارد؛

5- برنامه­ریزی استراتژیک بیشتر از برنامه­ریزی بلندمدت بر ارزیابی محیط داخل و خارج سازمان تأکید دارد؛

برنامه­ریزی استراتژیک نیازمند تغییرات کیفی بوده و شامل تعداد زیادی برنامه است که براساس مقتضیات محیط انجام خواهند شد؛ در حالی که برنامه­ریزی بلندمدت شامل انتظارات معینی است که براساس وضعیت موجود تدوین می­شود.



چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق بزهکاری نوجوانان

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق بزهکاری نوجوانان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 25 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق بزهکاری نوجوانان

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 21صفحه
نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

در لغت نامه دهخدا ، معنای لغوی واژه بزه (تلفظ درست بَزَه) کار زشت، بد و پلید است ( 42 ) . در فرهنگ عمید (( بزه )) جرم ، خطا و گناه معنی شده است ( 43 ) .

بزهکاری[1]

اساسا بزهکاری یک واژه روان شناسی نیست بلکه یک مفهوم حقوقی است ( 5 ) . بزهکاری ، اقدام به عملی است که بر خلاف موازین ، مقررات و قوانین جامعه بوده است و انجام آن موجب پیگرد قانونی شود و کسانی که مرتکب چنین اعمالی گردند را مجرم و بزهکار گویند ( 8 ) . هربرت بلومر عقیده دارد هر عملی که انسان آگاهانه و بنابر اختیار و اراده انجام دهد و به عبارتی بتواند آن را به میل انجام دهد و در ضمن با قوانین یک سازمان اجتماعی مخالفت داشته باشد جرم تلقی می شود. حال اگر جرم در محدوده سن کودکی تا نوجوانی رخ دهد ، بزهکاری نام دارد ( 8 ) . بزهکاری به طور کلی به رفتارهای قانون شکنانه نوجوانان اطلاق می شود . ( 44 ) . شومیکر رفتار انحرافی جوانانی که به سن قانونی نرسیده اند را بزهکاری می نامد و جوانان مرتکب این رفتار ها را بزهکار می خواند. وی دوره جوانی را به دو بخش نوباوه و نوجوان تقسیم می کند که عمده نوجوانان در دبیرستان ها جای دارند ( 44) .

2 – 4 – 3 بزهکار

بزهکار به فردی گفته می شود که در سنین نوجوانی ( فردی که هنوز به سن قانونی نرسیده است ) مرتکب عملی شده که قانون برای آن مجازات تعیین کرده باشد . عده ای از این نوجوانان در مراکز اصلاح و تربیت نگهداری می شوند ( 44 ) و ( 45 ) . شایان ذکر است که در پیمان نامه حقوق کودک برای جلوگیری از تبعات برچسب زنی ، از تعبیر کودکان معارض قانون به جای کودکان بزهکار استفاده شده است . همچنین تدوین کنندگان (( مقررات پکن )) واژه متخلفان نوجوان را جایگزین لغت بزهکار کرده اند ( 46) .

2 – 4 – 4 تاریخچه مفهومی بزهکاری

چنین به نظر می رسد که اصطلاح بزهکاری کودکان در سال 1815 میلادی برای نخستین بار در کشور انگلستان به کار رفته است . زیرا یک سال قبل از آن تاریخ ، پنج کودک 8 تا 13 ساله به خاطر قتل یک پیرمرد فقیر ، توسط محکمه معروف اولد بیکی لندن ، محکوم به مرگ شده بودند . بر اثر این واقعه یکی از خیراندیشان انگلیس به نام پیتر بدفورد انجمنی جهت پیشگیری از جرایم اطفال تاسیس کرد که با هدف تحقیق درباره علل ازدیاد روز افزون و خطرناک این پدیده اجتماعی در انگلستان فعالیت کند . 8 سال پس از آن ، در سال 1823 میلادی ، ابتکارات و کوشش های مشابهی توسط برخی از خیراندیشان امریکایی به مرحله عمل گذاشته شد . از این زمان به بعد اصطلاح بزهکاری اطفال کم کم در سراسر دنیا رواج یافته و بر سر زبان ها افتاد ( 14 ) . اما هنوز این اصطلاح در همه جای دنیا معنای واحدی ندارد . آنچه در زمان و مکان معینی بزهکاری تلقی می شود ممکن است در جای دیگر قانونی تلقی شود ( 5 ) .

2 – 4 – 5 علل بزهکاری

در مورد بزهکاری علل فراوانی را می توان برشمرد . بزهکاری یک نوع رفتار خاص نیست بلکه گستره ای از رفتارهای متعدد را شامل می شود و شاید نتوان برای آن علت واحدی پیدا کرد . به بیان دیگر ، بزهکاری به عنوان یک پدیده ی زیستی ، روانی ، اجتماعی از علل مختلفی به وجود می آید . گاهی وجود عوامل مختلف می تواند نوعی از رفتار بزهکارانه را باعث شود و گاهی نیز انواع مختلفی از رفتارهای بزهکارانه ممکن است از عوامل مشابهی ناشی شوند . گرچه بزهکاری غالبا در شرایط نامطلوب اقتصادی – اجتماعی شیوع بیشتری دارد ( 44 ) . اما بزهکاری را نمی توان منحصر به طبقه خاصی دانست . ممکن است عده ای راه فرار از قانون را بدانند و یا با حیله و یا دسیسه هایی از چنگ قانون فرار کنند و طبعا جز آمار محسوب نمی گردند . آنچه مسلم است بزهکاری در تمام طبقات وجود دارد و میزان آن در طبقات پایین اجتماع بیشتر است ( 41 ) . عمده ترین بزه در میان کودکان دزدی است که ریشه در فقر دارد و میان برخی از کجروی ها و وضع اقتصادی مانند روسپی گری ، گدایی ، برخی از دزدی ها ، بیماری های روحی ، رابطه ای وجود دارد . آلفرد مارشال در کتاب ( تئوری های اقتصادی ) اعتقاد دارد فقر اقتصادی موجب از میان رفتن استعداد انسانی می شود ( 8 ) . درباره علل بزهکاری نظریه های مختلفی وجود دارد .



چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق اعتماد اجتماعی

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق اعتماد اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 109 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق اعتماد اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 43صفحه
نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

اعتماد را می توان به عنوان اطمینان به اعتماد پذیری یک شخص یا نظام با توجه به یک رشته پیامدها یا رویدادهای معین تعریف کرد. اعتماد اساسا به مخاطره بلکه به احتمال وابسته است اعتماد همیشه بر اعتماد پذیری در برابر پیامدهای محتمل دلالت می کند چه این پیامدها به کنش‌های افراد ارتباط داشته یا به عملکرد نظامها مربوط باشند در مورد عوامل انسانی اعتماد برای فرد عواقب روانشناختی دارد زیرا احتمال دارد که از این اعتماد لطمه اخلاقی ببیند.اعتماد می تواند معطوف به نشانه‌های نمادین یا تخصصی باشد این اعتماد نیز مبتنی بردرستی اصولی است که شخص از آن بی خبر است اعتماد به کارکرد شایسته نظام‌ها مربوط است نه به عملکرد واقعی‌شان. اعتماد به غیبت در زمان و مکان ارتباط دارد، زیرا نیازی به اعتماد به کسی که فعالیت‌هایش در معرض دید نیست، نداریم پس اعتماد تمهیدی برای تطبیق با آزادی‌های دیگران است اما شرط اصلی مورد نیاز برای اعتماد نه فقدان قدرت، بلکه کمبود اطلاعات کامل است (گدینز، 1990).

محیط

اعتماد کننده

اعتماد شونده

رابطه تعاملی اعتماد

به طور کلی روان شناسان اعتماد و فرایند اعتماد را به عنوان یکی از پایه‌های اساسی از توسعه فردی توصیف کرده اند. امروزه اندیشمندان دیگر رشته‌ها، مخصوصا مدیریت بازرگانی فرایندهای اعتماد را در محیط‌های تجاری و بازرگانی، به عنوان استراتژی، مشارکت و رفتار سازمانی فراگیر توصیف می کنند (آتکینسون، 2003). اعتماد کلید اصلی برای روابط بین شخصی یا بین فردی در زمینه‌های مختلف است. اعتماد دانش یا عقیده ای است که اعتماد شونده انگیزه یا محرکی دارد برای انجام دادن عملی که متعهد به انجام آن است. (لوی،1999) روتر اعتماد را به عنوان انتظارات کلی که می توانیم به گفتار، وعده‌ها، عبارت‌های شفاهی و کتبی دیگران تکیه کنیم، تعریف می نماید.. چارلتون می گوید: رهبران به کارکنان اعتماد می کنند برای این که کاری را که نیاز دارند انجام شود، انجام دهند. رهبران به شباهت در گفتار و کردار نیاز دارند.مدیریت بر مبنای اعتماد، تکنیکی است که تمامی افراد در روابط خود به کار می گیرند، اما تا کنون بدان به عنوان تکنیک رفتاری که می شود آن را آموزش داد و در جایگاه‌های مختلف از آن بهره گرفت نگریسته نشده است(احمدی ، 43:1383).

اعتماد باعث تقسیم اطلاعات در سازمان و سهیم شدن همه افراد از اطلاعات سازمانی، تعهد سازمانی، تعهد به انجام تصمیم، رفتار شهروندی سازمانی ،رضایت شغلی، رضایت مدیریت، مبادلات رهبر- عضو و توجه به ماندن در سازمان خواهد شد. به طور وسیعی تائید شده است که اعتماد به عنوان یک عامل تسهیل کننده در تعاملات اقتصادی از طریق هموار کردن روابط بین عاملان اعتماد و کاهش هزینه‌های تعاملات که با کنترل در ارتباط هستند، عمل می کند. (بیجیل اسما، 2003) مدل‌های مدیریت ریسک یک سازمان را قادر می سازد که توانایی‌های سازمان را برای موفقیت در استراتژی‌ها و رسیدن به اهداف شناسایی و پیش بینی نماید. این استراتژی‌ها نیازمند محیطی است که افراد در آن محیط مسوولیت پذیر باشند و برای رسیدن به پیامدهای خوب، از خود توانایی و انعطاف پذیری نشان دهند و چنین امری نیازمند جوی آکنده از اعتماد متقابل میان کارکنان و مدیران است. (وارا،2000). اعتماد به عنوان یک متغیر اصلی در تعداد زیادی از نظریات مدیریتی و رهبری نقش ایفا می کند، اگرچه این متغیر به صراحت در این نظریات بیان نگردیده است.


Risk management


چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق انزوای اجتماعی

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق انزوای اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 54 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 63
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق انزوای اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 63صفحه
نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

تجرد طولانی مدت، با تمام آسیب ها و تبعاتی که از لحاظ اجتماعی و روانی با خود به همراه خواهد داشت؛ می‌تواند دغدغه بزرگی برای جوامع در سطوح متفاوت پیشرفت و ترقی باشد. ازدواج به‌عنوان یکی از رویدادهای مهم و حیاتی در زندگی روزمره افراد جامعه می باشد و از جنبه های مختلف می‌توان آن را مورد بررسی قرار داد. یکی از این زوایا سن شروع و به اصطلاح وارد شدن به ازدواج است. ازدواج علاوه بر پاسخگویی به نیازهای جنسیتی و عاطفی فرد، نیازهای اقتصادی، ارتباطات اجتماعی و فرهنگی او را نیز تنظیم می‌کند و به خاطر اهمیت و تأثیری که دارد، به‌عنوان هنجاری پذیرفته‌شده در تمامی کشورهای دنیا محسوب می‌شود. به لحاظ اجتماعی و فرهنگی، بی‌ توجهی والدین نسبت به ازدواج، امری ناپسند به شمار می آید چراکه بقای خانواده در گروی بقا و ساماندهی ازدواج است (آزاد ارمکی،99:138). در سال‌های اخیر، پدیده ازدواج که منشأ وقوع ولادت و باروری و به‌عنوان عامل بسیار مؤثر بر ساخت سنی و جنسی جمعیت و افزایش آن محسوب می‌شود، در کشور ما دستخوش تحولات قابل توجهی شده است. ازدیاد جمعیت دختر و پسر واقع در مدار ازدواج که بیش از یک سوم جمعیت کشور را تشکیل داده اند و حاصل افزایش شدید موالید دهه 60 می باشند از یکسو و از سویی دیگر بازتاب تحولات واقع شده در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، نظیر افزایش شهرنشینی و باسوادی و به ویژه تحصیلات زنان و تمایل به کسب درآمد و شغل مناسب قبل از ازدواج که از نشانه های حرکت جامعه به سوی مدرنیزه شدن می- باشد، افزایش سن ازدواج در کشور برای دولتمردان و جامعه محققین نگران کننده گردیده است (کاظمی پور،107:1385)

پیرامون هر دو موضوع اثرات تجرد و انزوای اجتماعی و ویژگی ها و اثرات آن از سوی محققان ایرانی و خارجی به زبان‌های فارسی و لاتین تحقیقات وسیع و بعضا پراکنده ای به صورت راجع به انزوای اجتماعی در دو سطح فردی و اجتماعی و رابطه تجرد با علل انزوای اجتماعی اشاره می‌شود. در ادامه به ذکر چارچوب نظری و نیز ارائه مدل نظری پژوهش پرداخته خواهدشد.

2-2 تحقیقات داخلی

ایزدی (1392)، پژوهشی با عنوان «تجرد قطعی و احساس تنهائی» را به روش کیفی تدوین کرده است که در آن، به بررسی تجربه زیسته زنانی می پردازد که گاه خواسته، گاه ناخواسته تن به زندگی های مجردی داده اند. از آنجا که نگارنده در پی دستیابی به پهنای گسترده‌تری از تجربه زیسته بوده و با توجه به سن شروع یائسگی و علاقه‌مندی به بررسی تفاوت‌های میان دوران قبل و بعد از یائسگی، زنان 35 تا 47‌سال را در یک گروه گنجانده و بالای 47‌سال را در گروه دیگری قرار داده‌است. نتایج نشان می‌دهد این زنان از احساسات دوگانه‌ای نسبت به تجرد برخوردارند، هرچند در نگاهی نخست از آزادی و استقلالی که در تجرد داشته‌اند احساس رضایت دارند ولی به دلیل تنهایی و نبود همدم و مونس در کنارشان از وضعیت خود گلایه داشته و این سبک زندگی را توصیه نمی‌کردند. در واقع در میان این گروه از زنان احساس محرومیت ناشی از نداشتن همسر و همدم دیده شده و هرچند در میان تعدادی از آنان روابط گذرا با مردان دیده می‌شود و آن‌ها بخشی از نیاز خود را با این ارتباطات ارضا کردند ولی به دلیل موقتی بودن، از آن احساس رضایت نداشته‌اند.