فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ

جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ – یعنی شناخت تأثیر جنگ بر جامعه و متقابلاً تأثیر جامعه بر جنگ – متفاوت است همچنین باید آن را از علم جنگ به مفهومی که در مراکز نظامی تعلیم می دهند و متخصصان نظامی، فرماندهان و افسران را تربیت می کنند (ادیبی سده، 13798)
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 111 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 199
جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول

مقدمه و کلیات

جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ – یعنی شناخت تأثیر جنگ بر جامعه و متقابلاً تأثیر جامعه بر جنگ – متفاوت است. همچنین باید آن را از علم جنگ به مفهومی که در مراکز نظامی تعلیم می دهند و متخصصان نظامی، فرماندهان و افسران را تربیت می کنند. (ادیبی سده، 1379:8)

پولمولوژی، ترکیبی از واژه های یونانی polemos به معنای «جنگ» و logos به معنای «بررسی و شناسایی» است و در شکل کلی می توان ان را «علم جنگ» نامید. پولمولوژی به مطالعة شکل ها، علت ها، نتیجه ها و عملکردهای جنگ به عنوان یک پدیدة اجتماعی می پردازد. (بوتول، 1:1368)

جنگ، بی تردید، شگفت انگیزترین پدیدة اجتماعی است. اگر بنا به گفتة دورکیم جامعه شناسی بیان تاریخ به صورتی دیگر باشد، می توان گفت که جنگ آفرینندة تاریخ است. در واقع، تاریخ صرفاً با توصیف کردن کشمکش های مسلحانه آغاز شده است و بعید می نماید زمانی برسد که این پدیده کاملاً از بین برود، زیرا جنگ ها مشخص ترین مبادی تاریخ، و در عین حال، مرزهایی هستند که مراحل مهم حوادث را از یکدیگر متمایز می کنند. تقریباً نمامی تمدن های معروف بر اثر جنگ از بین رفته اند. همة تمدن های جدید نیز با رخ دادن جنگ پا به عرصة وجود نهاده اند. سیادت هایی که هر از چندگاه، نوعی جامعة خاص را در صدر جوامع بشری می نشانند، زادة جنگ هستند و مشروعیت خود را از آن ئیم گیرند.

به علاوه، جنگ یکی از عوامل اصلی تقلید جمعی است که در تغییرات اجتماعی نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. جنگ بسته ترین جوامع را وا می دارد تا دیر یا زود دروازه های خود را بگشایند؛ مانند چین، ژاپن یا مراکش در طول قرن اخیر. جنگ احتمالاً نیرومندترین شکل تماس تمدن ها با یکدیگر است. جنگ انزوای روانی را به زور از بین می برد و حتی در نوع پوشش نیز تأثیر می گذارد. از روی برش لباس نظامیان می توان فاتح حقیقی جنگی را که سال ها پیش درگرفته است تشخیص داد؛ بعد از حکومت ناپلئون، از لباس های نظامی فرانسوی تقلید می کردند، پس از سال 1918 از لباس های نظامی انگلیسی، و امروز از لباس های نظامی امریکایی و روسی تقلید می کنند.

مختصر اینکه جنگ از تمامی شکل های تحولات حیات اجتماعی مهم تر است. جنگ نوعی «تحول شتابان» است. بنابراین، شاید تعجب آور باشد که چرا تا کنون علمی واقعی به نام «جنگشناسی» یا «پولمولوژی» به وجود نیامده است. به راستی، چرا کمتر محققی به مطالعة عینی ویژگی ها و جنبه های عملکردی جنگ، که مهم ترین پدیدة اجتماعی است، رغبت نیافته است؟ از نیم قرن پیش تا کنون شاهد افزایش آزمایشگاه هایی هستیم که به مطالعة تخصصی برروی بیماری های مهلک مانند سرطان، سل، طاعون و تب زرد می پردازد.

تعداد این آزمایشگاه ها مدام در حال افزایش است و باید چنین باشد. اما چرا برای مطالعة جنگ که به تنهایی بیش از همة بلایا و آفات قربانی گرفته و مصیبت وبه بار آورده است، جتی یک مؤسسة تحقیقاتی تأسیس نشده است؟

ارسطو می گوید که علم، زادة حیرت است. می توان گفت نخستین چیزی که مانع مطالعة علمی موقلة جنگ می شود این است که این پدیده در عین حیرت انگیز بودن، برای ما به قدری عادی است که به سختی می توانیم از آن شگفت زده شویم. پرودن[1]، نظریه پرداز سوسیالیست فرانسوی می گوید: (هیچ خواننده ای نیاز ندارد به او بگویند که جنگ از لحاظ فیزیکی یا تجربی چگونه چیزی است. هر کس تصویری از جنگ دارد؛ بعضی به سبب آنکه خود شاهد جنگ بوده اند، جمعی به علت ارتباطات عدیده ای که با جنگ داشته اند و بسیاری به علت آنکه خود مستقیماً جنگیده اند. بنابراین، ابتدا باید با اسن بداهت کاذب جنگ مبارزه کرد. در این مورد، بداهت ناشی از عادتی روانی است دکه از بچگی در ما به جا مانده است. تمام پسربچه ها دوست دارند از سربازان تقلید و جنگ بازی کنند.»

دومین مانع بر سر راه مطالعة علمی جنگ، این است که جنگ ظاهراً به طور کامل به ارادة ما بستگی دارد. جنگ آغاز و پایانی دارد و در لحظه ای مشخص با همة تشریفات سیاسی و مذهبی خاص خود شروع می شود. برای جنگ دلایلی برمی شمارند که از مدت ها پیش از طریق بحث و مشورت تدارک دیده شده اند. به نظر ما، اگر هر جنگی مستقلاً در نظر گرفته شود، ارادی، قابل اجتناب و صرفاً معلول تصمیمی که از دیرباز سنجیده و پخته شده است، به نظر خواهد رسید.

بی شک این اعتقاد که جنگها کاملاً ارادی و آگاهانه اند، از مانعی اصلی سرچشمه می گیرد که بر سر راه مطالعة علمی جنگها قرار دارد. در اینجا سخن از یک «مغالطة حقوقی» به میان می اید. با وجود تکذیب مکرر تاریخ، حقوقدانان هنوز جنگ را از مقوله نزاع میان افراد، مشاجره، دوئل یا کشمکش توأم با فحاشی می دانند. گاهی با نیز به تقلید از قراردادهای حقوقی خصوصی یا قانون جزا، برای پیمان ها، دادگاه ها یا قوانین بین المللی طرح هایی تهیه می کنند. عده ای می خواهند با نوعی آئین، مطابق الگوی قواعد جنگ تن به تن یا مقررات بوکس و فوتبال، برای جنگ مقرراتی تدوین کنند. طرح های حاکمیت نیز تا کنون حاصلی جز بازنویسی حقوق خصوصی، یا حداکثر حقوق خانخانی با تعبیر خاص آن از حکمیت تیولداران در منازعات، مانند دادگاه بارون ها، حاصلی نداشته است.

اگرچه این همه، مسکن هایی آنی هستند و راه حل های موقت اند، هرچه قدر مشروع و قابل درک باشند، مانع اصلی بر سر راه مطالعه علمی جنگ ها به حساب خواهند آمد (بوتول، 1368: 4-2). بدین ترتیب، می توان گفت و صاحبنظران علوم اجتماعی، توجه نسبتاً ناچیزی به مطالعه در بارة جنگ نشان داده اند. (باتومور، 1357: 249)

کلیات و مقررات

جنگ ایران و عراق

پس از یک رشته تنش های سیاسی و برخوردهای مرزی که چند صباحی بعد از انقلاب اسلامی 1357 بین دو کشور ایران و عراق پدیدار شد، سرانجام در 31 شهریور 1359، دولت عراق یک جنگ خانمانسوز را علیه ایران آغاز کرد که هشت سال ادامه داشت.

فصلنامة فرهنگی – اجتماعی گفتگو در شمارة 23 خود در این باره می نویسد: «اشاره به زمینة تاریخی این رویارویی گذشته از اختلافات مرزی دیرینة ایران و عراق که از سابقه ای چند صد ساله[2] برخوردار بود، یکی از ریشه های اصلی این تنش را در شکل گیری نوعی ناسیونالیسم رادیکال در جهان عرب باید جستجو کرد که در سال 1958 با پیروزی کودتای عبدالکریم قاسم، تحولات عراق را نیز تحت الشعاع خود قرار داد. از این مرحله به بعد بود که جهان بینی حاکم بر بغداد به نحوی روزافزون با فزون طلبی های عربی توأم شد. سیاستی که مطامع ارضی نسبت به ایران یکی از ارکان اصلی آن را تشکیل می داد.

با پیروزی انقلاب و تبدیل ایران به کشوری که تحولات آن می توانست جنبش های اسلامی جاری در کشورهای منطقه و به ویژه حرکت های اسلامی شیعیان عراق را نیز تحت الشعاع قرار دهد. ابعاد جدیدی بر تنش های پیشین افزوده شد. انقلاب سال 1357 در عین افزودن این بعد جدید به مناسبات منطقه ای. با آشفتگی های اجتناب ناپذیری که بالاخص در عرصة آمادگی های دفاعی کشور به دنبال آورد، عراق را بر آن داشت که خط مشی ای تهاجمی اتخاذ کند. عراق در این رویکرد جدید، از حمایت و پشتیبانی بسیاری از کشورهای عرب منطقه. و همراهی قدرت هایی چون ایالات متحده و اتحاد شوروی – هر یک به دلایل خاص خویش – نیز برخوردار بود... پس از دوره ای از برخوردهای حاد مرزی که بعدها روشن شد که هدف عراق از طرح آن ها برآورد توان دفاعی ایران بوده است. با بمباران تعدادی از فرودگاه های عمده کشور توسط نیروی هوایی عراق در 31 شهریور 1359 جنگ آغاز شد. نقشة زیر نقاطی که حملات عراق از آنجا آغاز شده است را نشان می دهد. (مجلة گفتگو، 1378: 9-7)

شکل 1-1: نقاط مورد تهاجم عراق

هجوم گسترده و وسیع ارتش عراق از زمین و هوا علاوه بر وارد کردن خسارتهای بزرگ مادی و انسانی، منجر به آوارگی و مهاجرت عظیم و توده وار هزاران نفر از ساکنان درگیر جنگ به نقاط مختلف کشور، از جمله استان فارس شد. بر اساس آمار شهریور ماه سال 1364، تعداد کل مهاجران در سطح شهرهای مختلف 1013059 نفر برآورد شده است. این در حالی است که بر طبق آمار منتشره از سوی بنیاد امور مهاجرین جنگ تحمیلی مرکز استان فارس در سال 1365، وضعیت آماری مهاجران جنگی در این استان به شر ح زیر بوده است. (نوذری و میلدن، 1367: 266)

جدول 1-1: وضعیت مهاجران جنگی مقیم استان فارس در سال 1365

وضعیت

تعداد خانوار

نفر

مرد

زن

تحت پوشش

8650

37094

-

-

درصد

50

44

-

-

نیمه خودکفا

1623

8457

-

-

درصد

38/9

30/10

-

-

جمع

17299

84298

41936

42362

درصد

100

100

74/49

26/50

قابل توجه است که در حدود 58/75 درصد از این افراد از شهر آبادان، 54/23 درصد از شهر خرمشهر و 88 درصد از سایر شهرستانهای استان خوزستان به استان فارس مهاجرت کرده اند، ضمن اینکه، درصد پراکندگی مهاجران جنگی خوزستان، در شهرستانهای استان فارس به ترتیب زیر بوده است. (همان، 227-226):

جدول 1-2 آمار پراکندگی مهاجران جنگی در شهرهای استان فارس در سال 1365

شهر

تعدا خانوار

نفر

درصد

شیراز

11936

58176

69

کازرون

1384

6744

8

فسا

692

3372

4

مرودشت

692

3372

4

جهرم

519

2529

3

سایر

3076

10105

12

جمع

17299

84298

100

پس از پایان جنگ و پذیرش قطعنامة شمارة 598 شورای امنیت سازمان ملل از طرف ایران و عراق و در پی آن متارکة جنگ در تیرماه 1367، بازسازی مناطق آسیب دیده به سرعت پا گرفت. به تدریج با آماده شدن شرایط، بازگشت مهاجران نیز آغاز شد. بر اساس اظهارات مدیرکل ادارة «بازگشت و اشتغال ستاد مرکزی بازسازی مناطق جنگی» با بازسازی بخش بزرگی از واحدهای آسیب دیده در مناطق جنگ زده از آغاز 1369 تا سال 1375، بیش از یک میلیون نفر از مهاجران جنگ تحمیلی به شهرها و روستاهای خود بازگشتند و. در 16 شهر و بیش از 2000 روستا ساکن شدند (روزنامه اطلاعات، 1375: 131)

طرح مسئله

با وجود بازگشت تعداد زیادی از مهاجران جنگی به محل سکونت قبل از جنگ خود، هنوز تعداد قابل توجهی از مهاجران جنگی در شهرهای محل مهاجرت خود باقی مانده اند و احتمالاً قصد دارند برای همیشه در آن شهرها سکونت کنند. چنانچه بر اساس مدارک موجود در استانداری فارس و بر اساس گفتة مسئول و کارشناس امور مهاجران جنگی مستقر در استانداری فارس، در حدود 2000 خانوادة جنگ زدة خوزستانی به صورت مستقل یا تحت پوشش ادارة بهزیستی استان فارس در شهرستان های این استان باقی مانده اند.[3]با اینکه با پایان یافتن جنگ و بازگشت بخش عمده ای از مهاجران جنگی به محل سکونت قبلی شان بخشی از مشکلات حل می شود، مسائل ناشی از این پدیده طوری است که آثار آن در مقصد تا مدت های مدیدی همچنان باقی می ماند.

اگرچه مهاجران جنگی، خود پدیده یا ناشی از جنگ هستند و تحت تأثیر آثار اقتصادی و اجتماعی و تبعات دیگر جنگ قرار می گیرند، از سوی دیگر به عنوان پدیده ای جدید بر محیط های شهری و روستایی مناطق غیر جنگی، اثر می گذارند و روال عادی و معمول زندگی آن را دچار تغییر و تحول می کنند. معمولاً مهاجرت ها در سطح کلان، موجد تغییراتی در سلسله مراتب ارزشها یا فرهنگ عمومی جامعة مهاجرپذیر می شوند و در سطح خرد، مشکلاتی را در زمینة نبود تفاهم اجتماعی و تقابل فرهنگی مهاجران با جامعة میزبان پدید می آورند.

مهاجرت پدیدة پیچیده ای است که با زمان، فرهنگ و شرایط اقتصادی در ارتباط است و همان گونه که در تعاریف آن آمده است، نوعی انطباق و سازگاری اجتماعی است که در پاسخ به نیازهای اقتصادی، اجتماعی و تحولات فرهنگی که از جریان ها و حوادث ناشی می شوند، در سطح محلی، ملی یا بین‌المللی پدید می آید. (شیخی، 1367: 149)

اگرچه جنگ در ابعاد مختلف تغییر و تحولاتی اساسی را در جامعه ایجاد می کند، مهاجرت و آثار و عوارض آن در جامعه و خود مهاجران جنگ‌زده از مهم‌ترین مقوله هایی هستند که توجه و دقت ویژه ای را می طلبند. جنگ از تمامی شکل های تحول حیات اجتماعی مهم تر است؛ جنگ نوعی تحول شتابان است (بوتول، 1368: 53) و مهاجرت ناشی از جنگ یکی از اساسی ترین عواملی است که این تحولات را برجسته می سازد.

اساساً جنگ ها و مهاجرت ها را موجب می شوند و مهاجرت ها زمینه هیا لازم را برای تغییرات عمیق فرهنگی – اجتماعی پدید می آورند. برای مثال، تا سال 1851، نیم میلیون ایرلندی به علت جنگ و قحطی دیرپا به انگلستان و ولز مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند. (گیدنز، 1373: 282) تعقیب و آزار نازی ها در اوایل دهة 1930 نسلی از یهودیان اروپا را از بیم جان وادار به گریز به سوی غرب کرد. در دورة پس از جنگ جهانی دوم، بریتانیا مهاجرت بی سابقه ای را تجربه کرد؛ صدها هزار مهاجر از کشورهای مشترک‌المنافع در جست و جوی فرصت‌های شغلی به این کشور سرازیر شدند. در سال‌های اخیر نیز این روند همچنان ادامه داشته است. بر اساس گزارش سازمان ملل، در سال های اخیر نیز این روند همچنان ادامه داشته است. بر اساس گزارش سازمان ملل، درگیری های مسلحانه در سال 1998 در بسیاری از کشورها حدود یکصد میلیون انسان را در چرخه و کشمکش های داخلی و گرسنگی ناشی از آن گرفتار زلید و پنجاه میلیون نفر را وادار به ترک خانه و کاشانة خود کرده است. این مهاجرت ها در سطح کلان، موجد تغییراتی در سلسله مراتب ارزش ها و فرهنگ عمومی جامعة مهاجرپذیر می شوند و در سطح خرد، مشکلاتی را در زمینة نبود تفاهم اجتماعی و تقابل فرهنگی مهاجران با جامعة میزبان پدید می آورند. (امین صارمی، 1377: 209-208)

بی تریدد این مهاجرت ها در سال های آینده مسائل سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی بسیاری را در این جوامع به وجود خواهند آورد. در حال حاضر هیچ جامعه ای قادر نیست مشاغل لازم را برای به کار گماردن تمامی مهاجران احتمالی ایجاد کند. در شرایطی که فرصت های اشتغال برای همة متقاضیان کار وجود ندارد، رقابت بین شهروندان و مهاجران مساعدترین زمینه ها را برای درگیری های قومی و نژادی فراهم می سازد. هنگامی که رقابتی برای اشتغال وجود نداشته باشد نیز، تفاوت های فرهنگی موجود بین گروه های قومی معمولاً برای شعله ور ساختن کینه توزی ها کافی خواهد بود. (لنسکی، 1369: 379-377)

مهاجرت اجبار ی بر اثر جنگ، نوعی مهاجرت توده ای است که به دلیل ویژگی هایش (همانند مهاجرت بر اثر انقلاب، مسائل سیاسی، حوادث طبیعی و ...) با مهاجرت های عادی متفاوت است. یکی از تفاوت های آشکار آن، این است که این نوع از مهاجرت، کلیة اقشار و طبقات اجتماعی را در بر می گیرد و در چنین حالتی، مهاجران دست چین و گزینش نمی شوند، بلکه جمعیتی متشکل از تمامی طبقات در هر سن و از هر دو جنس با ویژگی های متفاوت به حرکت درمی آیند. از آنجا که مهاجران جنگی به صورت خانوادگی کوچ می کنند، در مقایسه با مهاجران عادی از قدرت مانور کمتری برخوردارند. این امر در مراحل بعدی زندگی مهاجر جنگی آثار تعیین کننده ای بر جای می گذارد.

مهاجرت، معمولاً در جهت کسب زندگی بهتر، از مناطق فقیرنشین به سوی مناطقی است که فرصت های اقتصادی – اجتماعی بهتری برای عرضه کردن دارند؛ در حالی که این امر در مورد مهاجرت بر اثر جنگ صدق نمی کند. زیرا مهاجر جنگی فرار از فلاکت و تیره بختی را پیشة خود می سازد و نمی داند چه سرنوشتی انتظار او را می کشد. مهاجرت او بدون هدف و برنامه است و در ابتدا نمی داند برای چه چیزی باید حرکت کند و چگونه می تواند خود را از سرنوشت شومی که به آن دچار شده است، رها سازد. مهاجر عادی، مقصدی را جست و جو می کند که خواسته های برآورده نشده اش را برآورد و به سازمان اجتماعی دیگری وارد می شود که تا حد امکان مشابه محیط او در مبدأ باشد. برای مهاجر جنگی، مسئله خواسته های اجابت نشده مطرح نیست. برای او نجات از مرگ تحمیلی و رفتن به جای امن اهمیت دارد، خواه سازمان اجتماعی مقصد، مشابه سازمان در مبدأ باشد، چون نیروها و عوامل زایندة حیات در منطقة جنگ زده تخریب می شوند، باز هم برای بقای زندگی، مجبور به ترک مبدأ و مهاجرت می شود.

باید گفت مهاجر جنگی در مقایسه با مهاجر عادی، در شهر مقصد فردی بیگانه تر است. در این مورد دو جنبه قابل تعمق است.

اول: مهاجر برای محیط مقصد، بیگانه یا تازه وارد است. لذا، اگرچه وی در نظر اهالی مقصد، هموطن محسوب می شود، پذیرش او سخت است، زیرا اولاً حجم مهاجران جنگ زده بسیار بیشتر از مهاجران عادی است و تأثیر سنگین تری بر مقصد می گذارند، و ثانیاً ویژگی های مهاجران جنگ زده، نسبت به سایر مهاجران متفاوت تر و مؤثرتر (اثرهای مثبت یا منفی) است. لذا مهاجر جنگی به عامل تشدیدکننده مسائل و بروز نارسایی هایی در منطقة مهاجرپذیر تبدیل می شود که نتیجة این امر ایجاد عوامل دافعه و از سوی ساکنان بومی منطقه در برابر جنگ زده ها است.

دوم: محیط مقصد برای مهاجران جنگی، محیطی بیگانه محسوب می شود و منطقة غیرجنگی، جزئی از وطن مهاجر جنگی است، اما وی احساس می کند که در مقصد به غربتی ناخواسته دچار شده است که مجبور به تحمل آن است. این امر از دو عامل کاملاً مجزا ناشی می شود: اولاً مهاجر جنگی فاقد آگاهی و اطلاعات لازم از محیط مقصد است. زیرا، مهاجرت وی امری یکباره و به سوی محیطی ناخواسته بوده است؛ لذا فاقد شبکه های موجود و آشنا در مهاجرت عادی است. ممکن است برخی از مهاجران جنگ زده پیشاپیش آشنایی اندکی با محیط مقصد داشته باشند ولی، به دلیل شرایط ویژة جنگی در کشور و حالت غیرعادی موجود در مقصد – به خصوص در مراحل اولیة مهاجرت – این امر نمی تواند تاثیرات تعیین کننده ای در جریان زندگی مهاجران جنگی داشته باشد. البته. به طور قطع وجود پیوندهای قومی و آشنایی قبلی با محیط مقصد در سازگاری مهاجران جنگی با جامعه و میزبان تأثیر دارد. ثانیاً، مهاجر جنگ زده به علت شرایطی خاص. فاقد امکانات پشتیبانی کنندة لازم در محیط مقصد است و از این رو محیط جدید تأثیراتی سخت بر او خواهد گذاشت. در اثر این دو عامل، شرایط محیط زدگی در او ایجاد می شود که در این صورت مسئلة انطباق یا عدم انطباق او با محیط تازه مطرح می شود.

تاثیر مقصد بر مهاجران جنگی، وضعیت های متفاوتی را برای پذیرش و یا دفع محیط جدید در جنگ زدگان به وجود می آورد. در این زمینه، مهاجران جنگی را می توان در سطح بسیار وسیع به دو دسته تقسیم کرد: دستة اول؛ مهاجرانی هستند که بیشترین ضربه ها را از مهاجرت خورده و از لحاظ اقتصادی در وضعیت اسفناکی قرار گرفته اند. اینان دچار نوعی احساس سرخوردگی و دلزدگی در برابر محیط جدید می شوند. دستة دوم؛ مهاجرانی هستند که به محیط جدید با خوش بینی می نگرند و سعی دارند در محیط مقصد فعالیت از دست رفته شان را به همان وضع و میزان قبلی بازیابند و با محیط جدید نهایت سازگاری را داشته باشند.

اینان گروهی هستند که وضع مالی بهتری دارند و سعی می کنند هرچه سریع تر در محیط جدید حل شوند. به بیان دیگر، مهاجران جنگ زدة واکنش گر و فعال سعی می کنند در مقصد، گروههای هم سنخ خود را با تأکید بر روابط دوستانه و آداب و رسوم خاص خود گرد هم آورند و همیاری و نوعی هویت قومی ایجاد کنند. در مقابل، مهاجران جنگ زدة غیر واکنش گر و منفعل سعی می کنند در مقصد، خود را هم چون دیگران نشان دهند و در بسیاری از موارد نیز می کوشند خود را جنگ زده و مصیبت دیده نشان دهند.

در هر دو حالت، مهاجران جنگی در مقصد به راحتی جذب محیط نمی شوند، زیرا تنها خواست و ارادة مهاجر جنگی نیست که در انطباق با محیط مؤثر است، بلکه عوامل خارجی هم روی این فرایند تأثیر بسزایی دارند. شکی نیست که اهالی جامعه مقصد می توانند در سازگاری مهاجر جنگ زده با محیط جدید موثر باشند. غالباً همزیستی مهاجران جنگ زده با اهالی جامعة میزبان آن قدر قوی است که حتی اگر شانس اشتغال کم باشد، روحیة جنگ زدگان را بالا می برد و باعث افزایش روحیة مقاومت آنان در مقابل شرایط سخت و طاقت فرسا می شود. اهالی غیر مهاجر از یک سو و مؤسسات مقصد از سوی دیگر، می توانند در زمینة تأمین مسکن و شغال، به جنگ زدگان کمک های شایان و در خور توجهی ارائه کنند. که این امر در سازگاری آنان با محیط جدید بسیار مؤثر خواهد بود. یاری ندادن و عدم همراهی با جنگ زدگان در مقصد، فرایند سازگاری با محیط را برای آنان مشکل می سازد. (لهسایی زاده، 1367: 222-221)

گذشت زمان، بر دلتنگی ها و وابستگی های گذشته اثر دارد. زندگی روزمره، مهاجر جنگ زده را مجبور می سازد خود را با محیط جدید منطبق کند. انطباق اقتصادی و شغلی موفق، تمایل به انطباق عمومی را افزایش می دهد. (اشتاین، 1979[4]: 27)

شاید هیچ عاملی به اندازة انطباق فرهنگی – اجتماعی بین جامعة مبدأ و مقصد، بر موفقیت مهاجران جنگی در محیط جدید مؤثر نباشد. اگر این انطباق وجود نداشته باشد، ‌مهاجر احساس تنهایی می کند و از برقراری تماس با دیگران عاجز می ماند. این تنهایی ممکن است به افسردگی و یا حتی واکنش های خیال انگیز و جنون آمیز آمیخته با سوءظن[5] شود. عدم توانایی در غلبه بر فاصلة ایجاد شده توسط وضعیت های نامأنوس، ممکن است باعث جدایی مهاجر جنگی از دیگران، ‌قطع رابطه، و در نهایت شیزوفرنی[6] شود. به عکس، اگر مهاجر جنگی خود را در جامعه ای دریابد که هماهنگی فرهنگی با جامعة مبدأ داشته باشد و مردم به راحتی او را به عنوان مهمان خود بدانند، فرایند یگانگی در او ایجاد می شود و سریع تر جذب محیط جدید خواهد شد و خود را با جامعه مقصد همسو خواهد کرد.

با توجه به آنچه که گذشت ورود مهاجران جنگی به جامعة مقصد و اقدام به سکونت موقت یا دایم، شهرهای میزبان را در زمینه های مسکن، اشتغال، آموزش، بهداشت و غیره دچار مشکلات متعددی می کند. ضمن آن که ممکن است فرایند فرهنگ پذیری کودکان و نوجوانان جنگ زده را مختل سازد و موجب انزوای فرهنگی و کاهش تحرک اجتماعی آنان شود.

علاوه بر این، برخورد خرده فرهنگ های مختلف بر اثر ورود مهاجران جنگ زده، در مرکز ثقل فرهنگی مناطق مختلف انشقاق ایجاد می کند و ممکن است تبعات متعددی چون ضعف نظام نظارت اجتماعی، فرهنگی، تغییر در مناسبت ها و آداب و رسوم فرهنگی – اجتماعی، ناهمگونی در هنجارهای فرهنگی و اجتماعی مهاجران و میزبانان، افزایش تنش و برخورد میان مهاجران جنگی و میزبانان را در پی داشته باشد.

از طرفی، خطرات مهلک و سهمگینی نظیر زلزله و سیل نیز که هر از چند گاهی در نقطه ای از کشور خرابی و خسارت های سنگینی به وجود می آورد و به بی خانمانی عدة زیادی از هم وطنان منجر می شود، در برخی از مواقع به مهاجرت شمار زیادی از خانواده ها می شود.


جمعیت و جمعیت شناسی

کلمه جمعیت چه عبارات و مفاهیمی را به ذهن شما می آورد جمعیت کلاس ، جمعیت شهر یا روستا ؟ جمعیت یک کشور ، رشد بی رویه جمعیت ؟ آیا تاکنون هیچ یک از مشکلاتی که به جامعه آن روبروست به افزایش جمعیت نسبت داده اند
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 92 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 116
جمعیت و جمعیت شناسی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه

کلمه جمعیت چه عبارات و مفاهیمی را به ذهن شما می آورد . جمعیت کلاس ، جمعیت شهر یا روستا ؟ جمعیت یک کشور ، رشد بی رویه جمعیت ؟ آیا تاکنون هیچ یک از مشکلاتی که به جامعه آن روبروست به افزایش جمعیت نسبت داده اند .

از 1 تا 60 به طور آرام بشمارید ، در این زمان 170 نفر در جهان متولد می شوند . بنابراین از این لحظه تا فردا همین ساعت باید غذا ، مسکن ، آموزش و سایر امکانات برای 245000 نفر دیگر تأمین شود .

شاید تاکنون از خود بپرسید که چرا در کشورها سرشماری انجام می گیرد . چرا همه کشورها به گرد آوری اطلاعات جمعیتی می پردازند . بنابراین متوجه می شویم که جمعیت و بررسی عوامل جمعیتی مهم و قابل بحث است . پس در ابتدا به تعریف جمعیت می پردازیم .

جمعیت به مجموعه از افراد که دارای اشتراکی با یکدیگر از جهات مختلف مثل مسائل قومی ، نژادی ، سیاسی ، مذهبی بوده و در یک مکان با هم به سر می برند جمعیت می گویند . مثل جمعیت سیاه پوستان امریکایی یا جمعیت ارامنه آذربایجانیها . جمعیت شناسی در حقیقت یک مطالعه علمی جمعیت است که چند تعریف به شرح ذیل دارد .

1- مطالعه ساختار جمعیتی در ابعاد مختلف ، توصیف و تحلیل آماری ، بررسی حرکات جمعیت ، روابط متقابل مابین پدیده های جمعیتی از جنبه های اقتصادی – زیستی همگیدر چهار چوب علم جمعیت شناسی بررسی می گردد . پس جمعیت شناسی کلیه جنبه های مختلف مثل زاد و ولد ، مرگ و میر ، مهاجرت ، وضعیت زناشو یی ( ازدواج ، طلاق ) ، توزیع سنی ، جنسی ، جغرافیای جمعیت ، امید به زندگی را بررسی می کند .

2- پیش بینی آینده با توجه به میزان رشد جمعیت و منابع موجود را بعضی علم جمعیت شناسی
می گویند .

3- تعریف سازمان ملل متحد : علمی که به هدف بررسی جمعیت از جهات اندازه ، ساختار ، تغییر و تحول حرکات ، خصوصیات مشترک از جنبه کمی و بررسی حرکات زمانی و هم چنین ارتباط متقابل بین پدیده های جمعیتی به لحاظ کیفی می باشد .

موضوع و تعریف جمعیت و جمعیت شناسی

کلمه جمعیت به اجتماعی از افراد مقیم در یک مکان اطلاق می شود، اعم از اینکه اقامتشان مستمر باشد یا موقت. در جمعیت شناسی معمولاً منظور از جمعیت، تجمعی است از افراد انسان که در یک منطقه – مثل شهر ور روستا به طور مستمر و معمولاً به شکل تجمعی از خانوار و خانواده زیست می کنند. از این رو، جمعیت خاصی که برای منظوری خاص در زمان و مکانی معین دور هم گرد آیند لزوماً در جمعیت شناسی مورد نظر نیست. با وجود این، گروههای محدود شغلی، اداری، فرهنگی و مشابه مثل جامعه کارمندان، تجار، پزشکان، مهندسان، کشاورزان، هنرمندان و نویسندگان نیز در بررسی های جمعیتی در برخی موارد جمعیتهای محدود محسوب می شوند و در مطالعات موردی دارای اهمیت ویژه اند. با توجه به این تعاریف، جمعیت شناسی علمی است که ابعاد، شمار، ساختار و خصوصیات و تحول جمعیتها را اصولاً با روش کمی و ریاضی بررسی می کند و امکان آگاهی و تحلیل کیفی جمعیت را فراهم می سازد.

اهداف جمعیت شناسی :

1-شناخت و آگاهی در خصوص ساختار و حالات جمعیت در بخش مورد مطالعه .

2-توصیف کامل گذشته جمعیت در یک منطقه و توزیع آن در بخش های مختلف .

3-پژوهش در روند های جمعیت و رابطه آن با جنبه های مختلف سازمان اجتماعی منطقه .

4-آینده نگری جمعیت و پیامدهای آن .

به طور کلی مباحث جمعیت شناسی در دو سطح خرد و کلان بررسی می شود . جمعیت شناسی خرد به بررسی خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی می پردازد و جمعیت شناسی کلان شناخت کلی ساختار جمعیت با حوزه مطالعه بزرگتر و از دیدی وسیع تر مورد بررسی قرار می گیرد .

فصل اول

جمعیت

پراکندگی جمعیت بر سیاره زمین

از زمانی که حیات بر روی خاک پیداشد و انسان زندگی خود را بر روی زمین آغاز کرد، با داشتن قابلیت های طبیعی خود توانست نسل خود را آن چنان گسترش دهد و پراکنده کند که امروز جمعیت بشر از مرز 5 میلیارد نفر فراتر رفته است. در هر ثانیه به طور متوسط 3 نفر در یک سال 95 میلیون نفر به جمعیت جهان افزوده می شود. اگر جمعیت جهان به همین منوال افزایش یابد، پیش بینی می شود بعد از گذشت کمتر از یک قرن جمعیت دنیا از مرز 15 میلیارد نفر تجاوز نماید. با توجه به کثرت جمعیت کنونی زمین، اگر تراکم جمعیت خشکیهای کرة زمین را از نظر بگذرانیم خواهیم دید که به سبب عوامل طبیعی و تاریخی، انسانها درون هر قاره تنها قسمت معینی از خشکیها را اشغال کرده اند. کناطق پر جمعیت دنیا در واقع قطبهای انبوه تراکم جمعیت هستند عبارتند از :

1. آسیای شرقی که قطب اول تراکم انسانهاست و شامل بیش از 2/1 میلیارد نفر چینی، ژاپنی و کره ای می باشد.

2.آسیای جنوبی و جنوب شرقی قطب دوم تراکم انبوه انسانی است که شامل 3/1 میلیارد نفر پاکستانی، بنگلادشی، برمه ای، تایلندی، ویتنامی، لائوسی، کامبوجی، اندونزیایی، مالزیایی و فیلیپینی است.

3.اروپای مرکزی و غربی، شبه جزایر مدیترانه و امریکای شمالی با جمعیتی نزدیک به 1 میلیارد نفر قطب سوم تراکم انسانی را- که به نام قطب آتلانتیک شمالی خوانده می شود- به وجود آورده است. این سه قطب تراکم انسانی با هم در حدود 4/3 جمعیت کرة زمین را تشکیل می دهند.

به غیر از سه قطب جاذبة انسانی- که توضیح دادیم- بیش از 1 میلیارد انسان دیگر در نقاط مختلف جهان به طور پراکنده دیده می شوند.

نا پیوستگی و فاصله های تراکم جمعیت از همدیگر اگر به مقیاسی دقیق تر پخش و توزیع جمعیت را مطالعه کنیم، خواهیم دید درون قاره ها به طور ناهماهنگ و ناپیوسته پراکنده اند؛ به طوریکه در برابر جمعیت داخلی قاره ها انبوهی از انسانها در حاشیه خشکیها، در مسافتی که بیش از 800 و 1000 کیلومتر از دریا فاصله ندارند، سکنی گزیده اند. مراکز قاره ها یا به طور کامل یا نسبی خالی از سکنه
مانده اند، تنها می توان قسمتی از قاره افریقا را که عوامل تاریخی (استعمار) در پخش و پراکندگی جمعیت آن اثری خاص داشته است، از این قاعده مستثنی کرد. علاوه بر پراکندگی های ساحلی جمعیتها، نکته ای از توزیع جمعیت برداشت می کنیم این است که در داخل مناطق نیز توده های انسانی، در سمت شرق و غرب قاره ها، یکسان توزیع نشده اند. موقعیت متقابل خشکی و دریا نسبت به هم و تأثیر آب و هوای اقیانوسی می توانند از علتهای اساسی این اختلاف باشند.

در مناطق گرم، گوناگونی توزیع جمعیت وضعی دیگر دارد. مناطق گرم امریکا (حوزة امازون ) یا افریقا (کنگو) جزء قسمت شرقی، خالی از سکنه هستند. اندونزی که از مراکز پر جمعیت ایم منطقه است (به استثنای جاوه) برای تمامی کشور 83 نفر در کیلومتر مربع جمعیت دارد که تراکم متوسطی را نشان می دهد. در این مناطق، گوناگونی گسترش و توزیع جمعیتها به اوضاع طبیعی، عینی به وسعت خشکیها و کم و زیاد بودن خشکی هوا، وسعت بیابانها و شدّت و ضعف وجود جنگل بستگی دارد.

نکتة مهم این است که در جمعیت پذیری ناحیه ای نباید عوامل تاریخی را ناچیز شمرد و باید دانست که دسته های انسانی چگونه به محل سکونت خود آمده اند. همچنین باید به قدمت استقرار، نظم یا
بی نظمی تشکیلات آنان، شدّت ضرباتی که از جمعیتهای مجاور خود دیده اند و نیز تکنیکی که برای بهربرداری از محیط مسکونی خود به کار برده اند، توجه کرد . (محمودی و گروه جغرافیا، 1376: 114-112)

توزیع غیر عادلانه منابع و مواد غذایی در بین جمعیت کرة زمین

توزیع جمعیت امکانات تولید از مسائل مهم زمان ماست. اگر به توزیع متعادل و هماهنگ جمعیت و با منابع اقتصادی، در مقیاس محلی و منطقه ای بتوان امیدوار بود، بر عکس در شرایط کنونی در مقیاس جهانی نه تنها در چنین موازنه ای وجود ندارد، بلکه افزایش سریع جمعیت در کشورهای کم رشد از سویی و تولید و تجمع ثروت سرشار در گوشه ای از جهان کنونی در قلمرو کشورهای توسعه یافته از سوی دیگر، در تشدید سال به سال ناهماهنگی موجود نقشی مؤثر دارند. امروزه کمتر از 3/1 جمعیت کرة زمین 10/9 انرژی صنعتی، فولاد، سیمان و ... جهان را مصرف می کنند و در شرایط پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و تکنیکی قرار دارند و بقیه جهان، که بالغ یر 3 میلیارد انسان هستند، آینده ای روشن از نظر امکانات حیات و تأمین مواد غذایی خود دارند. در حالیکه در یک کشور توسعه یافته یک فرد می تواند سطح زندگی خود را روز بروز ترقی داده و عوامل رفاه خانوادگی را فراهم سازد، برای انسانهایی که در کشورهای توسعه نیافته به سر می برند هدف نهایی از فعالیت، کسب غذای روزانه است. اگر گروهی از کشورهای در حال رشد و توسعه اقتصادی جهان را که در مرحله عقب ماندگی خود پشت سر گذاشته و به پشتوانة منابع خویش به نظر درآمد سرانة ملی به دو بلوک تقسیم می شود.

گروهی کشورهای توسعه یافته نامید می شود که با درآمد سرانة ملی بیشتر با آهنگ افزایش و توزیع جمعیت تکامل می یابند.

گروه دیگر کشورهای توسعه نیافته اند که درآمد سرانه ملی کمتر را با افزایش سریع جمعیت دارند.

برای آنکه به عدم تناسب عظیمی که در توزیع درآمد جهان وجود دارد پی ببریم، کافی است بدانیم که تولید ناخالص ملی سرانه یک امریکایی در سال 1984 برابر950،15 دلار و 65 برابر تولید ناخالص ملی سرانه یک هندی یعنی 243 دلار در سال بوده است. در حالی که می دانیم در ربع قرن اخیر کشورهای توسعه نیافته در راه نجات خود کوششهای فراوان کرده اند. ( شایان ، 1384 : 96)

توزیع جغرافیایی ویژگیهای نژادی و دینی جمعیت

نژاد- امروز از دیدگاه جغرافیا، به نام نژاد خالص وجود ندارند؛ چه حتی منزوی ترین جمعیتها که در انزوای جغرافیایی قرار گرفته اند، در اثر مهاجرتها، که تماس بین انسانها را فراهم می کند با نژادهای دیگر درآمیخته اند، بدین ترتیب بی مناسبت نخواهد بود اگر بگوییم جمعیت کنونی جهان جمعیتی دورگه و مخلوط است. با وجود این، بعضی از گروههای بزرگ انسانی که در ساختمان داخلی خود، حتی به تواتر ترکیب یافته و با هم درآمیخته اند، باز تمایز خصیصه ظاهری و برونی شان طوری چشمگیر است که نژادی معین را به چند گروه مشخص از هم جدا کرده است. همچنین رنگ پوست، مو، برش عمومی نیمرخ، خصایص و اشکال مختلف ساختمان بدنی و جسمی، توانسته است نژاد سفید پوست و سایر نژاد ها را به چند گروه تقسیم کند. تشخیص سفید پوستان اروپا از هندی و ایرانی و سامی و حامی و خاورمیان و حوضه مدیترانه یا سیاهان کرانه های اقیانوس هند از افریقا و بلاخره زرد پوستان مغولی از بومیان امریکا بر همین روال بوده است. دانشمندان بر اساس هریک از تفاوتهای بالا، تا کنون انسانها را به 60 گروه تقسی بندی کرده اند ولی یک طبقه بندی معمولی بر اساس رنگ پوست، انسان ها را به 3 گروه بزرگ نژادی سفید و زرد و سیاه تقسیم کرده است . بخش توزیع نژاد سفید روی سیاره زمین بیش از سایر نژادهاست. ( محمودی و گروه جغرافیا ، 1376: 115 )

رشد جمعیت دنیا ، تاریخچه رشد جمعیت انسانی

وقتی ملاحظه می گردد که حتی در حال حاضر شناخت متقن وقاطع در خصوص حجم واقعی جمعیتها در بسیاری نواحی جهان در اختیار نداریم، مکشوف نمودن این که ما صرفاً به طور تقریبی و تخمینی شناختهایی در خصوص تعداد موجودات انسانی که در هر مرحله از حیات بشری می زیستند
[ شناختهای تخمینی و تقریبی ] ( اغلب به معنی" نتایج حدسهای هوشمند و حساب شده" است ) داریم، تعجب آور نیست. بی این همه، برپایه تجزیه و تحلیل دقیق واقعیت دردسترس، مادر خصوص بسط و گسترش تعداد انسانها از یک لحاظ بسیار مطمئن هستیم ( و آن اینکه، رشد جمعیت انسانی) حقیقتاً حیرت آور و خارق العاده بوده است.

به هنگام توجه و بررسی تاریخچه رشد جمعیت انسانی، ابتدا تعیین نماییم که مرادمان از (( انسان ))چیست. بدیهی است، (( انسان )) زادة نخستی های دیگر است، در عین حال تا این زمان تصویر روشنی از تمامی حلقه های اتصال و پیوند بین او و نیاکان انسانهای قبلی اش نداریم.

بعلاوه آنگاه که " انسان " پا به عرصة وجود نهاد، حتی اگر همه حلقه های اتصال نمایان گردند، هنوز هم ما مشکل تعریف کردن داریم؛ به عنوان مثال، ما می خواهیم ظهور انسان را به عنوان ظهور و پیدایی خانوادة حیوانات انسان نمای اولیه جنس جانورانی که انسان و میمونها نیز جزو آن اند، تعریف نماییم یا (به عنوان) انواع انسان سخنگو؟ اگر ما خانواده حیوانات شبه انسان اولیه را مبنای کار (جهت مطالعه) تاریخچه جمعیت قرار دهیم، چه بسا مجبوریم 5/5 میلیون سال به عقب برگردیم، چنانچه توجه مان را به انسان سخنگو معطوف و محدود سازیم نیازمند آنیم که صرفاً حدود پنجاه هزار سال به گذشته برگردیم.

شاید مهمترین مرحله در تکامل انسان از سایر نخستی ها، پیدایی و ظهور مخلوقات زمینی و خاکی
( بیشتر از [ آفریده های ] ساکن بر روی درختها) دارای شکل و شمایلی کاملاً راست و عمودی بود که نه تنها قابلیت استفاده از ابزارها را، بلکه توانایی ساختن آنها را نیز داشتند. تمامی این مخلوقات در طبقة خانواده (( حیوانات انسان نمای اولیه )) جای می گیرند. مخلوقات آغازین پس از آنکه بطور معین و روشن با این مقوله ( که حالا نام فنی Australopithecine را به خود اختصاص داده) منطبق شده و پیوند خوردند، در طول عصر زمین شناختی ما قبل ما ([ عصر] ((Pleistocene)) ) شاید طی 5/5 میلیون سال قبل، رو به گسترش و پیشرفت نهاند. Australopithecine، دارای اندامی با شکل و شمایل کاملاً راست و عمودی در استفاده از دستهای انعطاف پذیرش جهت اسلحه برای شکار حیوانات آزاد بود. بدین ترتیب برای نخستین بار پستانداری ظاهر شد که ابزارهایی جهت بقاء متکی بود(1) توسعه و پیشرفت ابزارهایی برای شکار، مخلوقات را قادر ساخت تا در پرتو چنین پیشرفتی، جمعیت را رفته رفته افزایش دهد. (( دیوی )) تخمین زد که یک میلیون سال قبل، تنها 125000 مخلوق hominid که از ابزار استفاده می کردند، وجود داشتند ولیکن در 8000سال ق.م. جمعیت (( انسان سخنگو ))، تا آن زمان تنها 3/5 میلیون بود و سریعاً رو به رشد نهاد .

به عقیده دیوی افزایش شدید جمعیت گونه ها، در حدود 8000 سال ق.م. شروع شد که طی چهار هزار سال بعد حدوداً بمیزان 16 برابر افزایش یافت. به عبارتی، این آمار و ارقام حکایت از آن می کند که زمین جمعیتی در حدود 5/86 میلیون نفر را در 4000 سال ق.م. تاریخ تقریبی پیدایش نخستین فرمانروایی مصریان در درة نیل- در خود جای داد.

به نظر می رسد،در چهار هزار سال بعدی سرعت رشد جمعیت کمتر بود.دیوی برآورد می کند که در عصر مسیح،جمعیت جهان 133 میلیون نفر بود(کمتر از دو برابر رشد در مقایسه با چهار هزار سال پیشتر ).

با این همه، در این خصوص بین سایر اندیشمندان اتفاق نظر وجود ندارد؛ به عنوان مثال، (سازمان) ملل متحد گزارش می دهد که جمعیت دنیا در این عصر بین 200 میلیون تا 300 میلیون نفر بود.(3) در سال 1650 میلادی احتمالاً جمعیت دنیا به حدود 545 میلیون نفر بالغ شده است.

از این به بعد، همچنان که جدول شمارة 1 نشان می دهد، مستمراً افزایش شتابانی وجود داشته است. بر پایه جدیدترین برآوردهای موثق و رسمی ( سازمان ) ملل متحده کندترین میانگین ثبت شده میزان سالیانه رشد جمعیت ( از 1963 تا 1971 ) بیست در هزار بود.(4) برخی کارشناسان جمعیت بر این عقیده اند که میزان موبوط حتی بیشتر [ ازرقم اعلام شده] می باشد؛ بر این اساس، روشن است که در سالهای اخیر، میزان رشد جمعیت دنیا، در طول تاریخ بشر بی سابقه بوده است.

جدول شمارة 1. جمعیت تخمینی جهان از سال 1650 به بعد

سال

جمعیت (برحسب میلیون)

میانگین رشد سالیانه

1650

545

-

1750

728

3 در هزار

1800

906

4 در هزار

1850

1171

5 در هزار

1900

1608

6 در هزار

1950

2486

9 در هزار

1963

3162

19 در هزار

1971

3706

20 در هزار

این افزایش عظیم در [میزان] جمعیت [در تمامی نواحی ایران] وضعیت یکسانی نداشته است، در عین حال بالاترین میزانهای افزایش متعلق به نواحی گرمسیری یا بین المدارین (Tropical) امریکای لاتین بوده است. برزیل، با حدود 95 میلیون نفر جمعیت در 1971، میزان رشد 28 هزار را در طی دوره زمانی 71-1963 داشت، مکزیک با جمعیتی در حدود 51 میلیون نفر در سال 1971، دارای نرخ رشد 32 در هزار بود. همچنین برای افریقا، که نرخ رشد جمعیت آن طی دوره زمانی 71-1963 بیست و شش در هزار سال گزارش شد، میزان رشد جمعیتی اعلام گردید که به اندازة معتنابهی از میانگین [رشد جمعیت] کل جهان بالاتر و بیشتر بود.

طی دوره زمانی 71-1963 میزانهای رشد جمعیت در اروپا، ایالات متحده، ژاپن و اتحاد جماهیر شوروی [سابق]، پایین تر و کمتر از میانگین جهانی بود. میانگین میزان سالیانه رشد جمعیت در ایالات متحده و اروپا طی سالهای 71-1963 [به ترتیب] 11 و 8 در هزار بود. طی این دوره زمانی، پایین ترین میزانهای رشد جمعیت آلمان شرقی (1- در هزار) و برای دولت بریتانیای کبیر (United ingdom)، مجارستان و فنلاند (4 در هزار ) بود. رشد جمعیت در بخش اصلی چین، در بردارندة حدود یک پنجم جمعیت دنیا، نامعلوم است. ملل متحد اخیراً برآوردکرده است که میانگین رشد سالیانه جمعیت در بخش اصلی چین از سال 1963 تا 1971، 18 در هزار بود؛(6) در حالی که سایر کارشناسان و صاحبنظران در خصوص جمعیت کشور چین(7) بر این باورند که رشد جمعیت آن به مراتب از این میزانهای اعلام شده بوداست. در واقع، عدم قطعیت در خصوص رشد جمعیت چین، دلیل اصلی عدم اظهار نظر صریح و قطعی دربارة رشد جمعیت کل جهان است. ( ترجمه فروتن ، : 20-17 )

قلمرو جمعیت شناسی

جمعیت، قلمرو وسیعی در زمان و مکان و مباحث اجتماعی، اقتصادی و علمی دارد. از دیدگاه تاریخ، موضوع جمعیت نه تنها فقط در زمان حال و آینده، بلکه حتی در گذشته های دور نیز درخور نیز بررسی و تحقیق است. بدین ترتیب تقسیمات زمانی آگاهی به موضوع جمعیت را می توان به چهار دوره تقسیم کرد :

1.اطلاعات مربوط به ما قبل تاریخ. این اطلاعات بیشتر بر تحقیقات و بخصوص حفاریها و مشاهدة بقایای اجساد انسانی مبتنی است و در این مورد، پژوهشهای طبی، شیمیایی و فیزیکی- از قبیل کربن14 و نسنج شناسی دیرینه ای1 تا حدی میزان عمر متوسط و سرعت توالد و تناسل و اشکال اولیه خانواده و زوج و انواع تجمعات را نزد انسانهای قبل از تاریخ روشن می کند. این مباحث در علم جمعیت شناسی به پژوهشهای دیرینه شناسی جمعیت2 موسوم است به موزات پیشرفت در فنون حفاری دیرینه ای و
باز سازی رایانه ای اماکن و بازمانده تجمعات انسانهای ماقبل تاریخ، اطلاعات ما در این باره افزایش
می یابد.

2.اطلاعات جمعیتی تاریخی تا قبل از شروع اولین سرشماری عمومی جمعیت. در این قسمت، بیشتر اطلاعات بر یادداشتها و آثار مورخان و جغرافیدانان و اسناد و دفاتر ناحیه ای ثبت و وقایع و حوادث جمعیتی مثل ولادت، ازدواج، فوت و مهاجرت استوار است. در نتیجه، این آگاهیها بیشتر بر تخمین و ارزیابی در قلمرو و زمانهای کوتاه و محدوده های جغرافیایی کوچک مبتنی است؛ هرچند ممکن است حاوی برخی روابط و میزان و ساختار و اشکال تحول جوامع انسانی نیز باشد.

3.اطلاعات و آمار جمعیتی منتج از اولین سرشماری عمومی جمعیت تا زمان حال . با اجرای سرشماریهای جدید هر سال بر میزان این اطلاعات افزوده می شود و بخصوص با اجرای

بررسیهای موردی و نمونه ای این اطلاعات متراکمتر و غنی تر می گردد. همزمان با این سرشماریها و بررسیها، سازمان ثبت احوال گسترش یافته، به ارتقای میزان و درستی اطلاعات جمعیتی مدد می رساند.

4.اطلاعات جمعیتی آینده نگر. در این قسمت با توجه به موجود بودن اطلاعات متراکم و متنوع منتج از سرشماریها و بررسیها و آمار ثبت احوال و نیز در نتیجه پیشرفت فنون پیش بینی جمعیت در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت می توانیم شمار و ساختار جمعیت را در آینده محاسبه کنیم و از این راه به تحقق برنامه های توسعه اجتماعی و اقتصادی آینده مدد رسانیم.

قلمرو و جمعیت از دیدگاه مکانی و تقسیمات جغرافیایی نیز دارای تنوع است. ابتدا توجه به جمعیت کل کشور و سپس توجه به جمعیت در کل مناطق شهری و روستایی و بالاخره آگاهی به جمعیت و ساختار آن در یک شهر یا روستای معین و یا منطقه ای از کشور قابل ذکر است. اطلاعات جمعیتی منطقه ای برای طرح ریزی توسعه ناحیه ای بسیار لازم است و ویژگیهای کمی و جمعیتی به شرح زیر است:

سن و جنس، وضع زناشویی، مهاجرت، سواد و آموزش، فعالیت، مسکن، بهداشت، نهاد ها و سازمانهای موجود در ناحیه (مدرسه، بیمارستان، شبکه راههای ارتباطی، پست و تلفن، بانک، مراکز فرهنگی، مراکز مذهبی و اماکن مقدس، دادگستری، دارایی و جز اینها).

پوشش جغرافیایی و جمعیتی نهاد ها، میزان مراجعات مردم و سطح رضایت آنان از عملکرد نهادها جهت پیش بینی نیازمندیهای آینده جمعیت و سرانجام دو مسأله مهم امروز جهان، یعنی انرژی (نفت و گاز) و آب که در مقابل ذخایر و امکانات محدود آنها، جمعیت رو به افزایش جهان، دورنمای دراز مدت نگران کننده ای را به وجود می آود.


اصل قانونی جرائم و مجازاتها

در حقوق جزای اسلامی اصول بسیار مهمی دیده میشود که نه تنها در آن ایام بلکه در شرایط فعلی هم اهمیت خود را حفظ نموده اند یکی از این اصول بسیار مهم و در رأس آن و به تعبیری یکی از اصول مسلم مذهب اسلام در امور کیفری اصل معروف قبح عقاب بلابیان و یا بعبارتی منع عقاب بلابیان می باشد یعنی تا زمانیکه عملی از ناحیه شارع به عنوان جرم تعریف نشده و مجازات شرعی ه
دسته بندی حقوق
فرمت فایل doc
حجم فایل 43 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 89
اصل قانونی جرائم و مجازاتها

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

بنام خدا

مقدمه:

در حقوق جزای اسلامی اصول بسیار مهمی دیده میشود که نه تنها در آن ایام بلکه در شرایط فعلی هم اهمیت خود را حفظ نموده اند. یکی از این اصول بسیار مهم و در رأس آن و به تعبیری یکی از اصول مسلم مذهب اسلام در امور کیفری اصل معروف قبح عقاب بلابیان و یا بعبارتی منع عقاب بلابیان می باشد یعنی تا زمانیکه عملی از ناحیه شارع به عنوان جرم تعریف نشده و مجازات شرعی هم برای آن معین نشده باشد، نمیتوان آن عمل را جرم دانست و برای آن مجازات تعیین نمود. این همان امریست که امروز تحت اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها در تمام قوانین کیفری دنیا دیده میشود. در آن زمان نیز شارع مقدس، جرائم هفتگانه زیر: سرقت – زنا – ارتداد – قذف – شرب خمر – سرقت مسلحانه و لواط را که مستحق حد بود تعریف نمود. و حد هر یک از آنها را هم بیان نموده است.

منظور از این اصل آن است که جرم و مجازات آن از طرف مقنن وضع شده باشد. در ایام قدیم چنین اصلی وجود نداشت. تنها قانون حمورابی و تا حدودی هم قوانین زردشت آنهم برای جلوگیری از انتقام شخصی برای پاره ای از جرائم که جنبه خصوصی داشتند (یعنی از جمله جرائمی بودند که از طرف فردی علیه فرد دیگر ارتکاب می یافت) مجازات تعیین نموده بودند. اما در حقوق جزائی اسلامی این امر جنبه کلی و همگانی یافت جرائم آن ایام و مجازات آنها تحت قاعده معین درآمد.

نه تنها برای جرائم خصوصی با پیروی از اصل معروف «چشم به جای چشم و دندان به جای دندان» مجازات قصاص برقرار گردید، بلکه برای بسیاری از جرائم که جنبه عمومی داشت، چون سرقت – زنا – شرب خمر – سرقت مسلحانه و غیره حد شرعی تعیین گردید.

فلاسفه مکتب کلاسیک معتقدند درست است که انسان به حکم طبیعت و غریزه خود مجبور به زندگی در اجتماع است و درست است که لازمه زندگی در اجتماع رعایت نظم و مقررات عمومی است، ولی بایستی این مقررات عمومی قبلاً بوی اعلام گردد تا مشارالیه بداند که از ارتکاب چه اعمالی ممنوع گردیده است. انسان هرگز قادر نخواهد بود بکمک قوانین اخلاقی و یا مذهبی حد و مرز اعمال مباح و ممنوع را بشناسد. فقط مقنن است که میتواند به نمایندگی از اجتماع این حد و مرز را تعیین و به اطلاع عامه برساند. هرگاه چنین اعلام قبلی به کسی نشده باشد، تعقیب بعدی وی برخلاف عدل و انصاف و منطق است. این استدلالات مورد قبول نویسندگان اعلامیه حقوق بشر قرار گرفت. ماده 18 اعلامیه حقوق بشر در این زمینه حاکی است: «...هیچکس را نمی توان مجازات نمود مگر بموجب قانونی که قبل از ارتکاب وضع و قانوناً مورد عمل قرار گرفته باشد...» نویسندگان این اصل آن چنان برای اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها اهمیت قائل بودند که با درج آن در اعلامیه حقوق بشر آنرا در ردیف سایر حقوق اساسی بشر قرار دادند.

امانوئل کانت یکی از فلاسفه طرفدار نظریه قرارداد اجتماعی معتقد است که هدف مجازات باید اجرای عدالت باشد و برای توضیح عقاید خود در این رابطه مثلی آورده، که به (تمثیل جزیره متروک) مشهور می باشد. وی می گوید فرض کنیم عده ای در جزیره دورافتاده تشکیل جامعه داده و با هم زندگی می نمایند. اینک به عللی افراد جزیره تصمیم به ترک جزیره و انحلال جامعه خود گرفته اند. باز هم فرض کنیم که مجرمی قبل از این مقدمات مرتکب قتل شده باشد. کانت معتقد است که آخرین وظیفه این جامعه قبل از ترک جزیره اعدام قاتل است. گرچه در چنین موقعیتی چون جامعه منحل می گردد و دیگر در آن جزیره جامعه باقی نخواهد ماند و بالنتیجه اجرای مجازات از نظر نفع اجتماعی امر کاملاً بی فایده ایست، معهذا «عدالت مطلق» و نظم اخلاقی که بالاتر و والاتر از نفع اجتماعی است وجوب چنین مجازاتی را مسلم و ضروری می نماید. مجرم بخاطر اجرای عدالت و اصل مسلم قانونی جرم و مجازات، بایستی مجازات شود. در مورد جرائم و مجازات ها کانت معتقد است که هدف اخلاق فقط خیر مطلق است و چون جرم عملی است که نظم اخلاقی را برهم زده است، لذا مرتکب باید مجازات شود تا بدین وسیله جبران اختلال نظم فراهم گردد.

بسیاری از دانشمندان، اصل قبح عقاب بلا بیان و یا به تعبیری اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها را مورد بررسی قرار دادند. و بهنگام بحث در عناصر متشکله جرم آنرا تجزیه و تحلیل می نمایند. ما تصور می کنیم که اولاً اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها یا به تعبیر شرعی اصل قبح عقاب بلا بیان، خود جزئی از اصل قانونی بودن حقوق جزاست. بنابراین شاید مصلحت آن باشد که مسئله در تحت زاویه وسیع تری مورد بررسی قرار گیرد. ثانیاً اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها ممکن است این توهّم را بوجود آورد که این اصل فقط در حقوق جزای ماهوی مؤثر بوده و در سایر قسمتها و از جمله آئین دادرسی کیفری تأثیری ندارد. و حال آنکه در آئین دادرسی کیفری نیز کلیه اقدامات و رسیدگی از جمله تشکیل محاکم – نحوه رسیدگی – حق دفاع متهم و غیره باید طبق مقررات و اصول قانونی باشد. بهمین علت هم ما تصمیم گرفتیم که به تبعیت از بعضی نویسندگان متأخر این مسئله را در محدوده وسیع تر مطالعه نمائیم. برای مطالعه این اصل نیز این فصل به دو مبحث تقسیم میشود. در مبحث اول پیدایش و تحولات اصل مزبور و دلائلی که بر وجوب آن وجود دارد و هم چنین انتقاداتی که نسبت به آن بعمل آمده مورد بحث قرار خواهد گرفت و در مبحث دوم اهمیت اصل مزبور از جهت قانون اساسی و محتوای این اصل ذکر خواهد شد.

فصل اول تعریف اصل قبح عقاب بلابیان یا اصل قانونی جرائم و مجازاتها

مبحث اول:

پیدایش و تحولات اصل قبح عقاب بلابیان و بعبارتی اصل قانونی بودن جرم و مجازات و یا به تعبیری اصل قانونی بودن حقوق جزا

سوابق تاریخی:

این اصل در دوران قدیم ناشناخته بود. در حقوق دول باستانی – در حقوق رم – در حقوق قرون وسطی و حتی در حقوق دوران رنسانس سوابقی در این خصوص دیده نمی شود. یک ضرب المثل قدیمی فرانسوی حاکی است که «مجازات ها دلخواه و خودسرانه است» این امر بدان معنی است که قضات به هنگام صدور رأی از قانون خاصی مجبور به تبعیت نبوده و در رسیدگی از اختیارات فراوان برخوردار بوده اند. بهمین علت هم در ایام گذشته و حتی تا اواخر قرن هیجدهم، در کلیه ممالک دنیا، حکمرانان و قضات برای تعقیب مخالفین نظم عمومی و مجرمین تابع هیچ اصل و قاعده نبودند. آنان بخود اجازه میدادند که تحت عنوان «اجراء عدالت» یا «حفظ نظم» مقصرین را بهر نحو که مایلند تعقیب نموده و بهر مجازاتی که مناسب میدانند محکوم نمایند. اغلب اتفاق میافتد که اجرای این به اصطلاح عدالت، بمراتب ظالمانه تر و خشن تر از خود عمل ارتکابی بود. چه بسا افراد بیگناه که در این راه جان باختند و چه بسا سرهائی که بخاطر جرائم کوچکی چون سرقت های مختصر و کم اهمیت بباد رفت. این شقاوت ها و سفاکی ها که بنام عدالت انجام می گرفت موجی از مخالفت برانگیخت. دانشمندان و علمای انسان دوست، خاصه فلاسفه و نویسندگان قرن هیجدهم به مخالفت با این خشونت ها برخاستند. نباید تصور کرد که این دانشمندان مایل بودند که مجرمین واقعی و یا خاطیان به نظم عمومی از تعقیب و مجازات مصون بمانند. هر انسان فهمیده که در جامعه زندگی می نماید میداند که حفظ نظم برای بقاء جامعه ضروری بوده و خاطیان بحقوق عمومی هم باید تحت تعقیب قرار گیرند. این دانشمندان خود واقف به این واقعیت بودند، النهایه پیشنهاد می کردند که برای اجرای عدالت و یا حفظ نظم نباید به افراط روی آورد و عده ای را بیش از حد ضرورت و یا بیش از گناهی که مرتکب شده اند زجر و شکنجه داد. چنین زجر و شکنجه خارج از مفهوم عدالت است. این دانشمندان که در رأس آنان افرادی چون بکاریای ایتالیائی – بنتام انگلیسی – روسو و منتسکیوی فرانسوی قرار داشتند معتقد بودند که اولاً بایستی بین اعمال ارتکابی و مجازات آنها تناسبی وجود داشته باشد. ثانیاً اعمال ضد اجتماعی و همچنین مجازات آنها قبلاً به اطلاع عامه رسیده باشد. ثالثاً اجرای عدالت تحت نظم و قاعده صحیح درآید.

پیشنهادات و آرزوهای این دانشمندان با انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 جامعه عمل بخود پوشید. برای اولین بار مقنن فرانسوی در ماده 8 اعلامیه حقوق بشر آنرا بدین شرح تصویب نمود «... هیچکس را نمیتوان مجازات نمود مگر بموجب قانونی که قبل از ارتکاب جرم وضع و قانوناً مورد عمل قرار گرفته باشد...» این اصل از آنجا بدیگر کشورهای دنیا از جمله مملکت ما نشر پیدا نمود.

نکته ای که ذکر آن ضروری است آنکه: در مملکت ما اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها سوابق طولانی تری دارد. در دین مقدس اسلام اصلی بنام «منع عقاب بلابیان» وجود دارد. منظور از این اصل شرعی آن است که تا زمانیکه عقاب و مجازاتی از طرف شارع برای عملی مقرر نشده باشد هیچکس را نمیتوان مجازات نمود. این امر همانست که امروزه تحت عنوان اصل قانونی بودن مجازات‌ها شناخته شده است. ولی از آنجا که با افول محاکم مذهبی، اصل «منع عقاب بلابیان» هم از طرف سلاطین و پادشاهان و حکام از نظر افتاده بود، لذا مقنن ها به هنگام تنظیم قانون اساسی در قبل از پیروزی جمهوری اسلامی ایران آن اصل را از کشورهای اروپایی اقتباس نمودند.

متمم قانون اساسی قبلی و بعدی کشور یعنی بعد از پیروزی حکومت جمهوری اسلامی ایران پس از آنکه اعلام میدارد اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی الحقوق خواهند بود. مقرر میدارد که «افراد مردم از حیث جان و مال و مسکن و شرف محفوظ و مصون از هر نوع تعرض هستند و متعرض احدی نمی توان شد مگر بحکم و ترتیبی که قوانین مملکتی معین می نماید» همچنین در مورد جلوگیری از توقیف خودسرانه افراد پیش بینی نموده که هیچکس را نمیتوان فوراً دستگیر نمود مگر بحکم کتبی رئیس محکمه عدلیه برطبق قانون و در آن صورت نیز باید گناه مقصر فوراً یا منتهی در ظرف 24 ساعت به او اعلام و اشعار شود. و بالاخره مقرر میدارد که حکم و اجرای هیچ مجازاتی نمیشود مگر بموجب قانون.

بعدها نیز که قوانین جزائی و آئین دادرسی کیفری از تصویب گذشت مقنن ایرانی مجدداً با تبعیت و پیروی از اصول قانون اساسی و متمم آن مجدداً همین اصول را در قوانین مربوطه پیش بینی نمود. ماده 2 قانون مجازات عمومی سابق در مورد قانونی بودن جرائم مقرر داشته بود که هیچ عملی را نمی توان جرم دانست مگر آنچه که بموجب قانون جرم شناخته شده باشد. و در ماده 6 همین قانون در مورد قانونی بودن مجازات ها پیش بینی شده بود که مجازات باید بموجب قانونی باشد که قبل از ارتکاب آن عمل مقرر شده باشد. و هیچ عملی را نمیتوان بعنوان جرم بموجب قانون متأخر مجازات نمود و بدین ترتیب اصل قانونی بودن حقوق جزا و جرائم و مجازات ها با اقتباس از قوانین و مقررات اروپائی وارد سیستم حقوقی ما گردید. این اصل مورد تأئید سازمان ملل متحد نیز قرار گرفته است. ماده 9 اعلامیه حقوق بشر حاکی است که «احدی نمیتواند خودسرانه توقیف، حبس یا تبعید شود.» ماده یازدهم همین اعلامیه در بند 2 مقرر میدارد «...هیچکس برای انجام یا عدم انجام عملی که در موقع ارتکاب، آن عمل بموجب حقوق ملی یا بین المللی جرم شناخته نمیشده است محکوم نخواهد شد. به همین طریق هیچ مجازاتی شدیدتر از آنچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق میگرفت، در باره احدی اعمال نخواهد شد.» و بدین ترتیب با تصویب اعلامیه حقوق بشر در سازمان ملل متحد، اصل قانونی بودن حقوق جزا جنبه بین المللی بخود گرفت. دولت ایران نیز به اعلامیه مزبور ملحق گردیده و قوه مقننه ما این الحاق را تصویب نموده است.


جراحی و هوشبری پرندگان

جوامع علمی دنیا در طی سالیان اخیر شاهد رشد بی سابقه و اعجاب انگیز شاخه های علم دامپزشکی بوده است که هر یک از این شاخه ها به سهم خود پردة اسرار نهان دنیای شگفت انگیز حیوانات از جمله پرندگان را کنار زده و برای رفع معضلات آنها می کوشد یکی از این شاخه ها که نتایج آن بسیار عینی و سریع می باشد، جراحی است و امروزه با استفاده از تکنولوژی نوین، انجام اعمال
دسته بندی دامپزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 122 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 190
جراحی و هوشبری پرندگان

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

«جراحی و هوشبری پرندگان»

فهرست مطالب

عنوان

صفحه

مقدمه مؤلفین:

فصل اول: اصول مقید کردن پرندگان

-ملاحظات کلی

-روشهای مقید کردن

1-توسط یک دست

2-توسط دو دست

3-توسط حوله کاغذی

4-توسط حوله بزرگ

5-توسط دستکش

6-توسط دستکش و یا بند

7-توسط سرپوش (کلاه خود)

فصل دوم: اصول معاینات بالینی

-سابقه بیمار

-بازرسی قفس یا محل نگهداری پرنده از نظر:

1-وضعیت و نوع

2-خون در قفس

3-علائم استفراغ در قفس

4-وجود انگلها در قفس

5-وضعیت (میزان) خورده شدن دانه

-مشاهده بیمار از نظر:

1-مشکلات تنفسی

2-نارسائیهای سیستم اعصاب مرکزی

3-صدمات وارده با بالها

4-جابجا نمودن پرنده

-معاینه فیزیکی پرنده

1-پرها

2-چشم

3-گوش

4-پوست سر

5-سوراخ های بینی و پینه اطراف آن

6-منقار

7-دهان و ناحیه دهانی حلقی

8-گردن

9-سینه

10-شکم

11-بالها

12-پاها

فصل سوم: هوشبری

1-خواب آوردن و مقید کردن

2-فقدان درد

3-شل سازی عضلات

4-از بین بردن ترس و اضطراب

5-ارزیابی پرنده بیمار برای انجام هوشبری

6-برخی ملاحظات فیزیولوژیکی

7-موارد احتیاطی پیشنهاد شده در حین بیهوشی عمومی

-داروهای بی حسی موضعی

لیدوگائین هیدروکلراید 2 درصد

پروکائین هیدروکلراید دو درصد

پروپاکائین هیدروکلراید نیم درصد

هوشبری عمومی

داروهای پیش بیهوشی و آرام بخش ها

ارزیابی عمق بیهوشی عمومی

محل های مناسب جهت تزریق

داروهای هوشبری عمومی تزریقی

آلفاکسالون – آلفا دالون

پنتوباربیتون سدیم

تیوپنتون سدیم

آکوئی تزین

منوهکیستون سدیم

متومیدیت

فنوباربیتال

زایلازین

کتامین

کتامین و استیل پرومازین

دیازپام

کتامین و متومیدات

کتامین و دیازپام

هوشبری عمومی با مواد بیهوشی فرارنحوه و جریان بیهوشی

لوله داخل نایی

مواد هوشبری فرار:

اتر

سیلوپروپان

هالوتان

متوکسی فلوران

ایزوفلوران

نکات قابل توجه در انجام هوشبری های معمول:

فوریتهای داروهای بیهوشی:

قطع تنفس

دپرس تنفسی

ایست قلبی

بسته شدن لوله داخل نایی

فصل چهارم: جراحی

ملاحظات کلی

کارهای قبل از عمل

الف-جراحی سبک

ب-جراحی متوسط

ج-جراحی پیشرفته

وضعیت بیمار در هنگام جراحی

وسایل اصلی جراحی

خونریزی

تمیز و ضد عفونی کردن محل عمل

مراقبت های بعد از عمل

جراحی پوست و ساختارهای مربوطه

پارگی پوست

آبسه زیرجلدی

کیست های پر

تومور و کیستهای زیرجلدی

تومورهای غده uropygial و یا غده preen

جراحیهای ناحیه سر

صدمه دیدن پلک بالا

درآوردن چشم

سیتوسها

سوراخهای خارجی بینی و پینه های اطراف آن

قطع تاج و ریش

دهان:

پاپیلوماتوز

آبسه سقف دهان یا روی زبان

اجسام خارجی

تومورهای خوش‌خیم و بدخیم

منقار:

بدشکلی و بزرگ شدن منقار

ترک پا یا شکستگی

از دست دادن قسمتی از منقار

جراحی های گردن

اجسام خارجی در مری

چینه دان

پرندگان بی صدا شده

جراحی های شکم

راههای ورود به محوطه شکم

لاپاراسکوپی

روش جراحی

آناتومی جراحی

راههای ورود

پیوپسی

عوارض بعد از عمل

پرولاپس رکتوم

فتق

دستگاه تنفسی

دستگاه تولید مثل

تشخیص جنسیت

باقی ماندن تخم

برداشت تخمدان و غدد فوق کلیوی

درآوردن لوله تخمدان و رحم

پرولاپس قضیب

اخته کردن

جراحی ارتوپدی

کلیات

اعضای سینه ای (قفسه سینه و بالها)

استخوان ترقوه

استخوان غرابی

دررفتگی مفصل شانه

استخوان بازو

جابجایی مفصل آرنج

شکستگی زند زیرین و زبرین

قطع نوک بال

اعضای لگنی

استخوان ران و درشت نی مچ پا

شکستگی استخوانهای زیر مفصل خرگوشی

شکستگی انگشت

جراحیهای متفرقه:

پاگنده (Big)

درآوردن حلقه پیچ پا

کوتاه و مرتب نمودن ناخن

فصل پنجم: روشهای تجویز عوامل درمانی

از طریق بینی

از طریق بافت ملتحمه

از طریق سینوس

از طریق خوراکی

تغذیه دستی

شستشوی پرها

درمان موضعی پوست فاقد پر

درمان استنشاقی

داخل عضلانی

از طریق زیرجلدی

از طریق وریدی

فهرست تصاویر

تصاویر:

صفحه

1-1-: بیرون آوردن پرنده با استفاده از حوله کاغذی

2-1: مقید کردن پرنده با دو دست

3-1: مقید نمودن پرندگان کوچک با یک دست

4-1: مقید نمودن با دو دست

(6 و 5)-1: مقید نمودن با استفاده از حوله

7-1: مقید کردن با دستکش و زنجیر پایند

8-1: مقید کردن با دو دست

9-1: نحوه گرفتن پرنده با دستکش

10-1: استفاده از هود

1-2: صدمات وارده به بال

2-2: هیپوتروفی صورتی در cere

2-3: لوله داخل نایی

3-3: ایجاد بیهوشی با لوله گذاری

4-3: ایجاد بیهوشی با استفاده از ماسک

5-3: ایجاد بیهوشی با استفاده از اتاقک بیهوشی

1-4: تعدادی از وسایل جراحی مورد استفاده

2-4: غده urpogial انباشته شده، شکاف غده، تخلیه غده

3-4: نحوه ترمیم زخم ایجاد شده در پلک بالایی

4-4: وضعیت آناتومی چشم

5-4: نحوه داخل نمودن سرنگ جهت شستشوی سینوس in frabital

6-4: روش اسنتومی استخوان مندیبل

7-4: رادیوگرافی LD منقار ترمیم شده

8-4: محل شکاف برروی چینه دان

9-4: نای و ساختمانهای مربوط به آن

10-4: موقعیت حفره بدنی coelomic

11-4: برش از قسمت خط میانی در حفره بدنی و اندامهای قابل دید

12-4: راههای ورود به بدن در انجام عمل لاپاراسکویی

13-4: بیضه و اندامهای پیرامون آن در ورود از طریق پارالومبار

14-4: تخمدان و اندامهای پیرامون آن در ورود از طریق پارالومبار

15-4: پرولاپس رکتوم

16-4: پرولاپس مجرای تخم

17-4: عمل sulping hysterectomy (نحوه ورود)

18-4: نیروهای وارد بر بال پرنده در موقع پرواز

19-4: اسکلت طیور

20-4: نحوه دسترسی به استخوان غرابی

21-4: کشیده شدن عضله سینه ای توسط قسمت انتهای بالایی استخوان بازو

22-4: نحوه بانداژ پرندگان کوچک

23-4: قرار دادن مفتول فلزی در استخوان بازو

24-4: آتل بندی داخلی با استفاده از آتل کریشنر

25-4: استفاده از گل میخ های پلاستیکی در داخل استخوان

26-4: نحوه پانسمان بال بعد از عمل استخوان بازو در پرندگان بزرگ

27-4: آتل بندی خارجی با استفاده از توری پلاستیکی

28-4: آتل بندی خارجی با استفاده از صفحه های استات

29-4: محل زدن تورنیلت خون بند

30-4: مراحل انجام آتل گذاری و برداشتن آتل (تصاویر رادیولوژی)

31-4: آتل گذاری خارجی با استفاده از نوارهای چسبناک

32-4: پانسمان توپی انگشت شکسته شده

33-4: محل کوتاه نمودن ناخن

تصاویر

عنوان

صفحه

1-5: از طریق چشمی

2-5: از طریق بافت ملتحمه

3-5: از طریق داخل سینوسی

4-5: از طریق داخل دهانی

5-5: از طریق پوستی

6-5: از طریق وریدی

به نام خدا

پیش گفتار

جوامع علمی دنیا در طی سالیان اخیر شاهد رشد بی سابقه و اعجاب انگیز شاخه های علم دامپزشکی بوده است که هر یک از این شاخه ها به سهم خود پردة اسرار نهان دنیای شگفت انگیز حیوانات از جمله پرندگان را کنار زده و برای رفع معضلات آنها می کوشد. یکی از این شاخه ها که نتایج آن بسیار عینی و سریع می باشد، جراحی است و امروزه با استفاده از تکنولوژی نوین، انجام اعمالی چون جراحی میکروسکوپی بعنوان کارهای روزمره و معمول جراحان درآمده است. جراحی پرندگان در اکثر موارد بعنوان اقدامی درمانی، تحقیقاتی و یا جهت بهبود الگوهای جراحی در حیوانات بزرگ و کوچک انجام می پذیرد، اما متأسفانه در کشور ما با وجود رشد و توسعه جراحی در سایر حیوانات به آن کم بها داده شده است، علاوه بر مراکز دائمی نگهداری پرندگان مثل باغ وحش ها و مناطق حفاظت شده، بیش از دو میلیون خانوار ایرانی حداقل دارای یک پرنده دست آموز خانگی است و صاحبانشان اوقات بسیاری را صرف مراقبت از آنها می کنند ولی تا به حال کتابی در زمینة مسائل جراحی پرندگان به زبان فارسی به رشته تحریر در نیامده و منابع خارجی نیز که در این مورد وجود دارد قابل استفاده و در دسترس همگان نمی باشد. در ضمن در سرفصلهای دروس جراحی دامپزشکی در دانشکده های دامپزشکی جایگاهی در خور شأن آن پیش بینی نشده و جز موارد انگشت شمار مثل اخته کردن، انباشتگی چینه دان به انباشتگی چینه دان آنهم به اجمال چیزی موجود نمی باشد و در نتیجه افرادی که جهت رفع مسائل جراحی پرنده خود به دامپزشک مراجعه می نمایند برایشان کار در خور توجهی صورت نخواهد گرفت.

در مجموع این مسائل انگیزه ای شد تا به تعبیری اولین گام در این زمینه برداشته شود.

در این کتاب مطالب به پنج فصل کوتاه تقسیم بندی شده است. فصل اول به اصول مقید کردن پرندگان، فصل دوم به اصول معاینات بالینی پرنده بیمار، فصل سوم به اصول و تکنیکهای هوشبری در پرندگان، فصل چهارم به اصول و اعمال جراحی اختصاص یافته و در فصل پنجم به روشهای تجویز کردن عوامل درمانی در پرندگان پرداخته شده است. در تمام فصلها علاوه بر حفظ جنبه های علمی کار، مطالب در حد امکان بصورت ساده و همراه با تصاویر مناسب ارائه شده تا بتواند مورد استفاده جراحان، دامپزشکان عمومی و دانشجویان قرار گرفته و در ضمن علاقمندان به مسائل پرندگان هم از خواندن آن لذت ببرند.

وظیفه خود می دانیم از زحمات پرسنل دانشگاه آزاد کرج جهت به ثمر رساندن این امر سپاسگزاری نماییم.

دکتر ابوالقاسم مرادی – دکتر مصطفی دارستانی

سال 83

فصل اول:

اصول مقید کردن پرندگان

ملاحظات کلی:

هیچکس نمی تواند بدون جابجا کردن پرنده بیمار مخصوصاً اگر دچار ضعف و سستی هم بادش معاینه بالینی کامل را انجام دهد ولی برای اجتناب از بدتر شدن علائم بیماری به علت استرس ناشی از جابجایی می توان از هرگونه تغییر محل اضافی پرهیز نمود و آن را به حداقل کاهش داد. گزارشات فراوانی وجود دارد که استرس ناشی از جابجایی یک پرنده کوچک بی حال و ضعیف باعث مرگ ناگهانی پرنده شده است. چند عامل مهم در مقید نمودن پرندگان بایستی مورد توجه قرار گیرد.

1-هر نوع دستکاری که از حرکت مناسب جناغ سینه ممانعت کند در عمل تنفس پرنده تداخل نموده و می تواند آنرا با اشکال جدی روبرو کند.

2-فعالیت عضلانی پرندگان در اثر مقید کردن تشدید شده و تولید گرما در بدن آنها افزایش یافته و به علت عدم توانایی پرنده در رفع گرما به موازات تولید آن باعث افزایش درجه حرارت بدن می گردد.

3-ممکن است در اثر رفتار خشن شکستگیهای موجود تشدید شده و یا شکستگی های جدید ایجاد شود.

4-پیچ خوردگی سر ممکن است باعث فشار بر مجاری تنفسی و حتی خفگی پرنده شود.

5-نگهداری بیش از حد پرنده به پشت می تواند باعث تهوع، استفراغ و پنونومی استنشاقی شده و حتی به مرگ پرنده بیانجامد.

6-عدم توجه و احتیاط در تله گذاری باعث افزایش احتمال آسیب دیدگی پرنده خواهد شد.

میزان محدود و مقیدسازی برای یک معاینه فیزیکی کامل در هر پرنده متغیر می باشد. بطوری که جوجه های دست آموز به حرکات آهسته و با محبت و خارش زیر گردن به خوبی پاسخ داده و معاینة آنها بدون مقیدسازی و یا با حداقل اقدامات بطور مطلوبی انجام می گیرد. بهتر است گرفتن پرندگان بیماری که کمتر دست آموز هتسند توسط دامپزشک صورت گیرد. برای اینکار برداشتن تمامی تیرکها و یا هرگونه وسایل موجود در قفس و یا حتی برداشتن سقف قفس (اگر بدین منظور طراحی شده باشد) کار را راحت تر می کند.

دربهای کوچک قفس غالباً مانع از عملکرد سهل و آسان دکتر می باشد. گاهی اوقات با تاریک کردن اتاق و یا با استفاده از نور قرمز گرفتن ظپرنده انس و الفت بیشتری داشته باشد، مقیدسازی و معاینه بیمار را تسهیل خواهد نمود.

روشهای مقید کردن پرندگان:

با استفاده از یک حوله پارچه ای یا کاغذی می توان پرنده را در گوشه ای از قفس گیر انداخته و آن را بیرون آورد، حوله کاغذی یکبارمصرف که چند بار برروی خودش تا داده شده باشد ترجیح داده می شود. برای این منظور بهتر است حوله را در کف دست پهن کرده به طوری که قسمتی از آن بین انگشتان چین خورده تا حوله را سر جای خود نگهدارد.

تصویر شماره (1-1): بیرون آوردن پرنده با استفاده از حوله کاغذی ( )

می توان یک گوشه از حوله را طوری در دسترس پرنده قرار داد که به آن نوک زده و به منقار گرفته و بجود تا به این ترتیب دامپزشک بتواند با خیال راحت دست خود را پشت سر پرنده قرار دهد. زمانی که این وضعیت حاصل آمد پرنده از پشت گردن توسط انگشت شست و انگشت نشانه از دو طرف مفصل گیجگاهی فکی گرفته می شود. بعضی از پرندگان ممکن است با وارد آوردن ضربات و حملات آرام به حوله عکس العمل نشان دهند. قرار دادن پرنده به پشت در بیرون از قفس ضمن جلوگیری از آسیب دیدن بالها، دستکاری و معاینه سایر قسمتهای بدن بیمار را تسهیل می کند.

بعضی از پرندگان مثل طوطی آمازونی را می توان به راحتی با تکنیک حوله کاغذی گرفته، از قفس بیرون آورده و به پشت روی میز قرار داد. در این موارد ممکن است برای عقب نگه داشتن سر پرنده تا زمانی که فرد معاینه کننده دست خود را زیر نوک پرنده قرار نداده است از یک تیرک چوبی که در زیر فک پایین پرنده قرار داده می شود استفاده کرد. این تیرک می تواند از جنس آلومینیوم و یا پلاستیکی باشد. دامپزشک نباید سعی کند پرنده را مستقیماً از دست صاحبش بیرون بیاورد، زیرا بعضی از پرندگان توسط صاحبشان طوری تربیت شده اند که گرفتن و مقید نمودن آنها توسط افراد غریبه ممکن نبوده و باعث صدمه دیدن پرنده و یا فرد مقیدکننده خواهد شد. برای کنترل صدمات وارده از طریق نوک پرندگان بزرگ باید فرد جابجاکننده انگشت شست و نشانه خود را زیر گردن پرنده قرار داده و ان را به بدن خودش چسبانده و با دست دیگر به آرامی بالها و دم را مقید سازد. همین که پاها به طرف بیرون کشیده شد فرد جابجاکننده ممکن است یک انگشت را زیر فک گذاشته و سر را به طرف عقب برگرداند.

در اینحالت اگر صاحب پرنده آن را در دست دارد می بایستی یادآوری نمود که پرندگان در موقع ترس ممکن است نوک زده و گاز بگیرد و بنابراین آنها هم می باید همانند فرد معاینه کننده رعایت جانب احتیاط را بنمایند. در مواردی هم ممکن است فرد دیگری مثل یک تکنسین بالها را باز نگه داشته و بدن را در معرض معاینه دکتر قرار دهد.


تهیه و کاربرد مواد افزودنی در روغنهای روان کننده

روغنهای روان کننده (Lubricating Oils) معدنی که منشاء آنها از نفت خام است، کالاهای نسبتاً ارزانی هستند که در موتورها و ماشین آلات صنعتی بسیار گرانقیمت مورد استفاده قرار می گیرند و اثر مستقیم روی کارآئی و عمر این دستگاهها دارند، لذا باید برای ایجاد اطمینان در عملکرد صحیح ماشین‌آلات، کیفیت روغن‌های
دسته بندی ساخت و تولید
فرمت فایل doc
حجم فایل 1977 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 119
تهیه و کاربرد مواد افزودنی در روغنهای روان کننده

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست

عنوان

صفحه

مقدمه

فصل اول

مقدماتی راجع به روغنهای روان کننده، آزمایشات و کیفیت آنها

انواع روان کننده ها

موارد استفاده روغتهای روان کننده

وظایف روغنهای روان کننده

خواص ضروری روغنهای روان کننده

ترکیبات روغنهای روان کننده معدنی

آزمایشات مربوط به روغنهای روان کننده

ارگانها و سازمانها و مؤسسات ذیربط در کیفیت روغنها

طبقه بندی ها و استانداردهای روغن

فصل دوم

مواد افزودنی به روغنهای روان کننده

منابع قلیائیت و اثرات آن در روغنها

خواص و فرمولهای انواع ادتیوهای مصرفی در روغنها

1- افزایش دهنده های اندیس ویسکوزیته

2- معلق کننده ها

3- پاک کننده ها

4- بازدارنده های اکسیداسیون

5- مواد افزودنی ضد زنگ زدگی

6- مواد افزودنی ضد سائیدگی

7- بهبود دهنده های اصطکاک

8- پائین آورنده های نقطه ریزش

9- بازدارنده های کف

چگونگی کنترل روغنها ضمن کار

بررسی علل اضمحلال مواد افزودنی

تعاریف و اصطلاحات مرسوم در قلمرو کنترل کیفیت روغنها

فهرست منابع

مقدمه

روغنهای روان کننده (Lubricating Oils) معدنی که منشاء آنها از نفت خام است، کالاهای نسبتاً ارزانی هستند که در موتورها و ماشین آلات صنعتی بسیار گرانقیمت مورد استفاده قرار می گیرند و اثر مستقیم روی کارآئی و عمر این دستگاهها دارند، لذا باید برای ایجاد اطمینان در عملکرد صحیح ماشین‌آلات، کیفیت روغن‌های

مصرفی کاملاً مناسب باشد. ولی متأسفانه بسیار دیده شده است که به این امر مهم، حتی توسط متخصصین فنی نیز توجه کافی نمی‌شود و در کشور ما، خیلی کمتر از آنچه شایسته است، به کیفیت روغن و طریقه کنترل آن، بها داده شده است.

هدف نگارنده این است که خوانندگان آن، ضمن آشنایی با تولید روغنهای روان کننده به ابعاد گوناگون کیفیت روغنها، توجه بیشتری مبذول بفرمایند.

تعاریف متعددی برای کیفیت یک کالا، بعمل آمده است، اما شاید جملة ساده زیر مناسبترین تعریف باشد:

«کیفیت یک محصول، یعنی مناسب بودن آن برای کار برد مورد نظر» یا به زبان انگلیسی:

Quality Is Fitness For Purpose

مصداق این تعریف بخوبی در تجربة آن شخص متجلی است که گفته بود:

«دریافته ام که بهترین کره، بدترین روغن برای ساعت من است». در این مثال، دیده می شود که چطور دو صفت متضاد بهترین و بدترین، به کیفیت یک کالا، در رابطه و با توجه به کاربردهای خاص آن کالا، قابل اطلاق گشته است.

کنترل کیفیت، امروزه یک مفهوم ارزشمند و دانشی بسیار پیشرفته است. برخلاف تصور بسیاری از مردم، که از کنترل کیفیت، برداشتنی محدود و در حد بازرسی یا Inspection (که بخشی از کنترل کیفیت است)، دارند، این اصطلاح مفهومی وسیع و عمیق را در بر دارد. کیفیت، در واقع، مجموعه ای از فعالیتهائی است که یک کالا را از نقطه شروع تقاضای آن در بازار، در مرحلة طراحی و تولید و عرضة آن به بازار، تا عکس العملهای مصرف کنندگان و اثرات آن بر طراحی مجدد و نحوة تولید محصول، دربرمی‌گیرد.

اما همیشه این طور نیست و مصرف کنندة اصلی قادر نمی‌باشد که کیفیت کالا را مستقیماً تشخیص داده و ارزیابی کند. این موضوع در مواردی صدق می کند که کارائی و کیفیت محصول، علاوه بر خواص فیزیکی، به صفات شیمیائی آن، یعنی به واکنشهای شیمیائی نیز مربوط می شود. واکنشهای شیمیائی عموماً با سرعت کم و به طور کند انجام می پذیرند و لذا تشخیص آثار آنها همیشه در کوتاه مدت امکان پذیر نمی باشد. به علاوه ممکن است که آثار فعالیتهای شیمیائی با دخالت عوامل دیگری همراه گردد و باعث شود که تشخیص دلیل پدیده های حاصله، بسیار پیچیده گردد. مثلاً وقتی یک حشره کش مورد استفاده قرار می گیرد، بعضی از خواص آن که از بین بردن حشرات است، قابل مشاهده است، ولی اثرات احتمالی مزمنی که ممکن است بر نسوج بدن داشته باشد، به این سادگی ها برای مصرف کننده، قابل تشخیص نمی باشد. با همة اینها، کیفیت مواد شیمیائی را نیز می توان ولو به کمک آزمایشگاه، پیش بینی نمود. اگر ماده ای شیمیائی برای بشر شناخته شده باشد، با تعیین خواص فیزیکی و تجزیة عنصری و تعیین ساختمان شیمیائی آن، هر بار می توان آن را بازشناخت و کارائی و کیفیت آن را معین نمود. اگر ماده ای، مخلوطی از چند ترکیب شیمیائی خالص شناخته شده باشد، باز می توان با تجزیة عنصری و روشهای دیگر، نسبت این ترکیبات در مخلوط را تعیین و خواص مخلوط را پیش‌بینی کرد.

فرآورده های نفتی، از نقطه نظر رابطة خواص فیزیکی و شیمیائی با کارآئی عملی، پیچیده ترین وضعیت را دارند. می دانیم که نوع و نسبت ترکیبات مختلفی که در نفتهای خام نقاط مختلف دنیا، یک کشور و یا یک منطقه وجود دارد، بسیار متغیر است. حتی در یک چاه نفت بخصوص، در عمق های مختلف، انواع و درصد مواد شیمیائی متفاوتی در نفت خام وجود دارد. روغنهای روان کنندة نفتی نیز به همین دلیل، شامل انواع گوناگونی از هیدروکربنها و مشتقات آنها هستند، بخصوص که اجزاء روغنهای روان کننده، عموماً از مولکولهای بسیار بزرگ (C15 تا C30)، تشکیل شده اند. خوانندگان محترم، از شیمی آلی بیاد دارند که با بالا رفتن تعداد کربنها در مولکولهای هیدروکربنها، تعداد ایزومرهای آنها به سرعت افزایش می‌یابد. مثلاً هیدروکربن سیر شدة 20 کربنه به نام ایکوزان Eicosane، از لحاظ تئوری، می تواند 366319 ایزومر مختلف داشته باشد. از این ارقام می توان دریافت که ترکیب و ساختمان شیمیائی روغنهای روان کننده چقدر متغیر و پیچیده است. بدیهی است که جدا کردن هر یک از ترکیبات شیمیائی روغن و تعیین خواص آنها، به سادگی، امکان پذیر نمی‌باشد. به همین دلیل، برای چنین فرآورده‌ای، چیزی به مفهوم کلاسیک خواص شیمیائی قابل تعریف نیست و در واقع آنچه که تحت این عناوین بیان می شود، میانگینی از خواص تک تک اجزاء روغن است و چون نسبت و نوع این اجزاء در روغنهای مختلف تغییر می کند، خواص فیزیکی و شیمیائی روغنها نیز ثابت نمی‌باشد.

علاوه بر مطالبی که ذکر آنها گذشت، روغنهای روان کننده از یک لحاظ دیگر نیز بسیار پیچیده‌تر از سایر فرآورده های نفتی هستند. روغنهای روان کننده در کاربردهای متعددی که دارند، باید وظائف متنوعی را جامة عمل بپوشانند و برای این منظور باید خواص معینی را دارا باشند. آنچه که از نفت خام تحت عنوان روغن حاصل شده و روغن پایه نامیده می شود، فقط قادر است بعضی از وظائف ضروری روغنهای موتور و ماشین آلات صنعتی را عملی نماید و بقیه خواص لازم به وسیلة یک سری مواد شیمیائی ویژه که مواد افزودنی (additives) نامیده می‌شوند و به مقدار حدود متوسط 3 تا 10 درصد به روغنها اضافه می شوند، به وجود می آیند. این مواد شیمیائی نیز انواع بسیار متعدد و متنوعی دارند و نیز به نسبتهای متغیر به روغن ها افزوده می‌گردند. لذا ملاحظه می شود که روغنهای روان کننده از لحاظ ساختمان شیمیائی، چه مجموعة پیچیده ای را تشکیل می دهند.

از همة صحبتهای فوق نتیجه می شود که کیفیت روغهای روان کننده را نمی توان مانند کالاهای معمولی به کمک خواص فیزیکی، و یا مانند مواد شیمیائی دیگر به وسیلة خواص فیزیکی و آنالیز شیمیائی، پیش بینی نمود. به عبارت دیگر بین خواص فیزیکی و شمیائی (آنالیز شیمیائی) روغنها و کارآئی آنها در عمل، رابطة معین و ثابتی وجود ندارد. چه بسا دیده شده است که دو روغن مختلف که از لحاظ خواص فیزیکی و آنالیز شیمیائی (انواع و درصد عناصر) یکسان بوده اند، در عمل، دو نوع عملکرد (کیفیت و کارآئی) بسیار متفاوت (یکی قابل قبول و دیگری مردود) داشته اند.

آنچه که امروزه تحت نام روغن جهت روانکاری و یا کاربردهای مخصوص دیگر همچون دستگاههای هیدرولیک، سیستم های حرارتی، عایق الکتریکی و یا برش فلزات به کار می رود می باید دارای خصائص عدیده‌ای باشد.

مشخصه های عمومی که هر روغنی باید داشته باشد همان مشخصه‌های اصلی است که از ابتدا مد نظر بوده، مثلاً اصطکاک قطعات را به منظور حرکت دو قطعه کاهش دهد و یا اینکه حرارت حاصل دو سیستم که به طرق مختلف بوجود می آید تحمل و به نوعی برطرف نماید و یا اینکه به نحوی آب بندی ایجاد کند که از نفوذ ذرات خارجی جلوگیری نموده و یا برعکس ذرات دیگری که از سائیدگی حاصل می شود از محل مشترک دو قطعه برداشته و از محیط عمل خارج نماید.

ولیکن تعدادی از مشخصه ها خیلی اختصاصی است و بستگی به نوع عملکرد آن دارد مثلاً روغنهائی که در تراشکاری بکار می رود باید با آب بخوبی مخلوط شده و از اکسید شدن قطعات بسیار داغ فلزی در مجاورت هوا و آب جلوگیری به عمل آورده و ضمناً عمر تیغه برش را بهبود بخشد و تعدادی مشخصه دیگر که بعداً تشریح خواهد شد.

به منظور ساخت یک روغن که بتواند کلیه مشخصات لازم را برحسب عملکرد داشته باشد دو ماده اصلی به نام روغن پایه و مواد افزودنی را با یکدیگر مخلوط می‌نمائیم.

روغن پایه ماده ای است نفتی و یا سنتتیک Synthetic (مصنوعی) که در حدود 95-90 درصد روغن را برحسب نوع روغن تمام شده تشکیل می دهد (در بعضی موارد از این مقدار کمتر است) و می توان نیازهای یک روغن را تا حدودی بر حسب آن عملکرد برطرف نماید.

رکن اساسی هر روغن تمام شده ماده ای به نام روغن پایه است و بعد از مخلوط شدن با مواد دیگر تبدیل به روغن محصول می گردد.

برای تهیه این ماده در حال حاضر سه راه وجود دارد که عبارت است از استفاده از برش مواد نفتی، تصفیه روغنهای مصرف شده و تهیه مصنوعی آنها.

مواد افزودنی تعدادی مواد شیمیائی با ترکیبات مخصوص است که افزودن آنها به مقدار معین به روغن پایه خواص روغن را ترمیم و تصحیح نموده و علاوه بر آن تعدادی مشخصه مخصوص که در روغن پایه وجود ندارد و یا ضعیف می باشد به مجموع روغن می دهد.

فصل اول

مقدماتی راجع به روغنهای

روان کننده، آزمایشات و کیفیت آنها

قبل از پرداختن به بحث اصلی لازم است خوانندگان محترم با برخی از مسائل مقدماتی آشنا شوند. در این فصل سعی بر این بر این است که برخی موارد مهم به اختصار بیان گردد.

- انواع روان کننده:

کوشش بشر برای دریافت روان کننده های مؤثر سابقه ای دیرینه به قدمت تاریخ نوشته دارد. بسیاری از مواد در طول زمان برای این منظور مورد امتحان قرار گرفته و سپس مطرود و با مواد بهتری جانشین شده‌اند، اما بعضی از روان کننده های مورد استفاده تا به امروز به طرز شگفت آوری اصالتی قدیمی دارند. مصریان در 1400 سال قبل از میلاد مخلوطی از چربی حیوانی و صابون آهکی را می جوشاندند و به عنوان گریس بر چرخ ارابه ها به کار می‌بردند.

اما روان کننده های مورد مصرف در دنیای صنعتی امروز را می توان از نظر حالت در چهار رده روان کننده های گازی، روان کننده های مایع، روان‌کننده های نیمه جامد و بالاخره روان کننده های جامد دسته بندی نمود.

1-روان کننده های گازی به خصوص هوا برای روانکاری در کاربردهائی که سرعت بسیار زیاد و بار کم و ثبات شعاعی محور چرخش مورد نظر است یا شرایط غیرعادی درجه حرارت و یا وجود پرتوهای هسته ای ایجاد کند مورد استفاده قرار می گیرند.

مثالهای عملی کاربرد گاز و هوا به عنوان روان کننده، روانکاوی اولتراسانتریفیوژها، ماشین های ابزار سنگ زنی دقیق با سرعت زیاد، چرخ مته دندانپزشکی و گاز گردانهای راکتورهای اتمی است. امروزه تحقیقات وسیعی در زمینه استفاده از روان کننده های گازی و بخار مایعات برای موارد کاربردی از قبیل ماشین های ریسندگی پرسرعت، توربین گازی، موتور جت و ژیراسکوپ و غیره در جریان است.

2-روان کننده مایع طیف وسیعی از سیالات از گازهای مایع تحت فشار تا انواع روغنهای سنتتیک را دربر می گیرد. کاربرد روان کننده های مایع در روانکاری به روش هیدرودینامیک با لایه ضخیم یا لایه نازک روان کننده است و به این مناسبت رایجترین نوع روان کننده مورد استفاده است.

مهمترین و پرمصرف‌ترین روان کننده مایع، روغن معدنی حاصل از پالایش نفت خام است.

روان کننده مایع شامل روغنهای طبیعی، حیوانی و گیاهی که خود مصارف بخصوصی از نظر روانکاری دارند نیز می باشد.

3-روان کننده های نیمه جامد شامل انواع گریس و چربیهای جامد و موم در مواردی که آب بندی محل روانکاری برای استفاده از روان کننده مایع مشکل است و یا شرایط کار سبک و غیر مداوم و یا عدم دسترسی، یکبار روانکاری برای طول عمر مکانیزم را توجیه نماید و در یاتاقانهای ساچمه ای و غلطکی که روانکاری از نوع الاستوهیدرودینامیک حکمفرماست بکار می رود. گریس که پرمصرف‌ترین روان کننده نیمه جامد است خود متشکل از یک روغن نفتی یا سنتتیک و یک پرکننده یا سفت کننده است.

4-روان کننده های جامد برای روانکاری در شرایط بخصوص کار مانند خلاء کامل یا بار و حرارت زیاد و در مواردیکه روانکاری حدی (Boundary Lubrication) حاکم است به کار می‌رود. انواع روان کننده های جامد شامل گرافیت، میکا، تالک، سولفید مولیبدنیم، اکسید سرب، گل گوگرد و انواع پلاستیک است.

- موارد استفادة روغنهای روان کننده:

قبلاً گفته شد که کیفیت هر کالا، یعنی مناسب بودن آن برای مصرف در کاربرد معین، بنابراین اولین قدم برای ورود به عرصه کیفیت این روغنها، توجه به کاربرد آنهاست. روغنهای روان کنندة معدنی، موارد استفادة بسیار متعددی دارند. شاید به تعداد چند برابر انواع موتورها و ماشین آلات صنعتی، موارد مصرف بتوان برشمرد، ولی در اینجا فقط اشاره می شود که روغنها را از یک نظر به روغنهای موتور، ماشین آلات صنعتی و هواپیما تقسیم بندی می نمایند، مجزا کردن روغنهای ویژة هواپیما، در یک طبقه خاص، شاید به دلیل متفاوت بودن شرایط کار آن در زمین و هوا و تغییرات شدید این شرایط باشد.

- وظایف روغنهای روان کننده:

متفاوت بودن مکانیسم موتور و ماشین آلات صنعتی، از نقطه نظر تریبولوژی، انجام وظائف متعدد و پیچیده ای را از روغنها می‌طلبد. ولی خوشبختانه با همة پیچیدگی‌های این مکانیسم، وجوه مشترک زیادی بین آنها موجود است و لذا بر این اساس می توان وظائف روغن را در چند جمله خلاصه، یادآوری نمود.

1-روان کنندگی (تشکیل یک لایة روغن بین قطعات متحرک و کاهش اصطکاک و سائیدگی آنها).

2-انتقال حرارت و خنک کردن قطعات متحرک.

3-جلوگیری از اثرات ضربه قطعات بر یکدیگر.

4-آب بندی فواصل قطعات و در بعضی موارد انتقال نیرو در روغنهای هیدرولیک)

5-عمل کردن به عنوان حامل (Carrier) مواد شیمیائی موسوم به مواد افزودنی که به کمک آنها، قطعات ماشین و نیز خود روغن در مقابل اکسیده شدن، سائیدگی، زنگ زدن، خوردگی، کثیف شدن و غیره محافظت می‌شوند.

6-تمیزنگاه داشتن قطعات، از طریق حمل ذرات ناشی از سائیده شدن قطعات و مواد حاصله از تجزیه روغن و سوخت به خارج از منطقة قطعات و جلوگیری از ته نشین شدن آلودگی ها و مواد فوق الذکر روی قطعات ماشین (به ویژه در موتورها).

به جز ردیف 6 که عمدتاً مربوط به روغنهای موتور و بعضی روغنهای صنعتی ویژه است، بقیه وظائف به عهدة تقریباً همة روغنها قرار دارد. البته تمامی این وظائف، با شدتی یکسان در کلیه موارد، اعمال نمی‌شود، و بسته به هر مورد مصرف مشخص، ممکن است یک یا چند قلم از آنها جزء اعمال اصلی روغن و بقیه کارهای فرعی آن تلقی شوند.

نکته مهم این است که روغنها، جهت آن که بتوانند وظائف خود را به درستی انجام دهند، باید دارای شرایط و ویژگیهای معینی باشند و در واقع این خواص هستند که روغنهای مختلف و کیفیت آنها را از یکدیگر متمایز می‌سازند.

- خواص ضروری روغنهای روان کننده:

روغنهای روان کننده باید:

1-دارای گرانروی (ویسکوزیته – یعنی میزان روانی یا ناروانی) مناسبی باشند اعمال تشکیل لایة روغن و کاهش اصطکاک و سائیدگی و نیز انتقال حرارت و ضربه‌گیری و آب بندی و انتقال نیرو را به خوبی انجام دهند.

2-گرانروی خود را در محدودة درجات حرارت کار خود تا حد کافی حفظ کنند تا لطمه ای به انجام وظائف آنها وارد نشود. در اصطلاح گفته می‌شود که شاخص گرانروی (VI) به اندازة کافی بالائی داشته باشند.

3-در مقابل حرارت و اکسیژن هوا (تجزیة حرارتی و اکسیداسیون) به حد کافی مقاوم باشند.

4-از زنگ زدن (Rust)، خورده شدن توسط مواد اسیدی (Corrosion) و سائیدگی بیش از حد قطعات (در مواردی که روغن پایه قادر به تشکیل لایة ضخیم و جلوگیری از سائیدگی نیست)، جلوگیری نمایند.

5-دارای مواد پاک کننده و معلق کننده بوده و از ته نشین شدن رسوبات در لابلای قطعات جلوگیری نمایند (در مورد موتورها)

6-در سرما به اندازة کافی روان باشند تا شروع و ادامة حرکت قطعات آسان باشد.

7-اگر در تماس با قطعاتی غیر فلزی (مثل آب‌بندهای لاستیکی Seals) هستند، روی آنها اثر نامطلوب نداشته باشند.

8-کلاً روی قطعاتی که با آنها در تماس هستند و نیز روی اجزاء درونی خودشان، اثرات نامطلوب نداشته باشند و بین اجزاء آنها سازگاری وجود داشته باشد.

9-از نقطه نظر عواملی مثل فراریت، آتش‌گیری و نظائر آن در شرایط مناسبی باشند.

10-درحین کار، کف نکنند.

11-بتوانند اثرات نامطلوب ناشی از کار دستگاه (مثل احتراق سوخت در موتورها، اختلاط بخار در توربینهای بخاری و ...) را تا حد ممکن خنثی کنند.

12-مواد آلوده کنندة خارجی مثل گرد و خاک، کثافات، آب و نظائر آن، همراه روغن نباشد.

اکثر ویژگیهای فوق‌ا‌لذکر تقریباً در مورد تمام روغنها به طور مشترک ضروری است. البته ممکن است در هر مورد خاص، اقلام معینی از اینها اولویت داشته باشند، علاوه بر این خواص، ممکن است هر روغن بخصوصی، ویژگی مشخص و مخصوصی نیز برایش ضروری باشد. مثلاً قدرت پاک کنندگی در مورد موتورهای بنزینی و دیزلی و نظائر آنها مهم باشد. یا، روغنهای حل شوندة تراشکاری باید بتوانند با آب یک امولسیون پایدار تشکیل بدهند. روغنهای توربین بخاری باید از بخار آبی که به آب تبدیل شده و با آنها مخلوط شده است در مدت زمان کوتاهی جدا شوند، به همین دلیل روغنهای توربین نباید با موادی مثل پاک کننده ها (از روغن موتورها) که باعث ایجاد امولسیون و جدا نشدن آب و روغن می‌گردند، مخلوط و آلوده شوند. روغنهای ترانسفورمر و نظایر آن باید در حد بالائی عایق الکتریسیته باشند و روغنهای هیدرولیک، عمل انتقال نیرو را به نحو احسن انجام دهند و ...