دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 266 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش کتاب الکترونیک
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
اختراع رایانه و فناوری اطلاعات و ارتباطات، انقلابی در تاریخ علم به وجود آورده که با رواج هرچه بیشتر رایانه در جزئی ترین مسائل روزمره، دنیای ما با سرعت هر چه بیشتر به دنیای الکترونیک و دیجیتال تبدیل می شود. کتاب و نشر آن هم از این راه بازنمانده است و ظهور کتاب و نشر الکترونیکی به گونه ای که در دهه اخیر شاهد آن بوده ایم صنعت چاپ و نشر الکترونیکی را دستخوش تحولی عظیم کرده است.
ای بوک (e-book) یا کتاب الکترونیکی، پدیده ای کاملا تازه در این بین است و می رود تا نظام آموزش و اطلاع رسانی را با دگرگونی هایی اساسی مواجه سازد. بنابر تعریف دایره المعارف ویکی پدیاکتاب الکترونیکی نسخه الکترونیک یا دیجیتال یک کتاب است؛ گرچه کتاب های الکترونیکی صرفا نسخه های الکترونیکی محتوای کتب چاپ شده یا p- bookنیستند بلکه می توانند علاوه برمتن، صوت و سایر امکانات مالتی مدیا را نیز شامل شوند هم چنین می توانند در قالب فایل های قابل استفاده توسط رایانه هم چون word text، PDF، HTML و فایل های اجرایی EXE درآیند. البته دو نوع از این فرمت ها بیشتر از بقیه معروف هستند. یکی فرمت PDF مربوط به شرکت Adobe Reader و دیگری فرمت LTI که شرکت مایکروسافت روی آن کار می کند. فایل هایی که با فرمت LTI عرضه می شوند می بایست توسط نرم افزاری به نام Microsoft Reader خوانده شوند، ولی این فرمت هنوز نتوانسته مقبولیت چندانی کسب کند.(نیکنام، 1381)
در صنعت کتاب های الکترونیک یک بحث بزرگ فزاینده وجود دارد و آن این است که به چه چیزی می توان کتاب الکترونیک گفت. در این زمینه چند دیدگاه وجود دارد. (شکرخواه،1385)
دیدگاه اول:
کسانی که از یک دستگاه باتری دار - هم حجم و هم اندازه کتاب – برای خواندن کتاب الکترونیک استفاده می کنند، بر این باورند که کتاب هایی الکترونیک هستند که به وسیله این دستگاه خوانده می شوند و بقیه کتاب ها را نمی توان کتاب الکترونیک نامید.
نظر گروه اول درباره این که کتاب الکترونیک چیست، این است :"کتابی الکترونیکی است که بتوان آن را به وسیله دستگاه کتابخوان مطالعه کرد؛ دستگاهی که ابعاد آن به اندازه یک کتاب معمولی است، از باتری استفاده می کند و باتری آن قابل شارژ است. این دستگاه با هر بار شارژ حدود 20 تا 40 ساعت کار می کند، بنابراین می توان یک کتاب الکترونیک را با دستگاه کتابخوان، بدون این که درحین مطالعه احتیاج به شارژ دستگاه باشد، مطالعه کرد. باید اضافه کرد، که این دستگاه ها به رایانه متصل نمی شوند و صرفا برای خواندن کتاب های الکترونیک به کار می روند. این دستگاه کوچک برای دانشجویان جذاب است، چون دقیقا به اندازه یک کتاب با قطع رقعی است، از نظر حمل و نقل هیچ مشکلی ایجاد نمی کند و حتی حمل آن راحت تر از رایانه های موسوم به "نوت بوک" و "لپ تاپ" است. کتاب هایی که به وسیله این نوع دستگاه ها خوانده می شوند، کاملا شبیه کتاب دیده می شوند و حتی حروف آن ها به گونه ای است که به نظر می رسد با مرکب چاپ شده اند.
pe
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش پیش بینی در محیط فناوری اطلاعات
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
چرا باید فناوری را پیشبینی کرد؟ البته شاید این پرسش ترجیحا به این معنی باشد که ما بین پیشبینی و عدم پیشبینی مختاریم؛ امااینگونه نیست, چرا که هر فرد، سازمان، یا ملتی که از تغییرات فناوری تاثیر بپذیرد، هنگام تصمیمگیری درباره تخصیص منابع، ناگزیر با پیشبینی فناوری مواجه خواهد شد. شاید برخی ادعا کنند که به جای پیشبینی عقلانی و تحلیلی, گزینههای دیگری هم وجود دارند. حال با گزینههایی که پیش رو داریم آشنا میشویم: عدم پیشبینی: میتوان کورکورانه با آینده مواجه شود. به بیان دیگر از پیشبینی آینده پرهیز کرد و هیچ توجهی به پیامدهای آتی تصمیمها نداشت. واضح است هر سازمانی که چنین عمل کند بقا نخواهد یافت. حتی اگر محیط تغییر نکند، اکثر تصمیمهای اتخاذ شده اشتباه خواهند بود. چرا که طبیعتاً ثبات محیط را پیشبینی نکردهاند و اگر محیط به سرعت تغییر نکند، فاجعه سریعتر روی خواهد داد, زیرا تصمیمی که در کوتاهمدت درست است, شاید در درازمدت غلط از آب درآید. اما در اکثر موارد، "عدم پیشبینی" در واقع به معنای پیشبینی تداوم یا تغییرات جزئی در وضعیت موجود است. بنابراین، زمانی که تصمیمگیرنده میگوید به پیشبینی فناوری اعتقاد ندارد یا از آن استفاده نمیکند، در واقع میخواهد بگوید که تصمیمگیری او بر فرض ثبات فناوری استوار است. هر چه بادا باد:این گزینه بیانگر نگرشی است که میگوید آینده یک بازی کاملاً تصادفی است، و هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهیم از قبل آن را پیشبینی کنیم. جای تردید است که هیچ تصمیمگیرندهای بخواهد زندگی شخصی خود را اینگونه اداره کند. حتی تصمیمگیرانی که میگویند به این نگرش اعتقاد دارند در روزهای سرد و ابری احتمالاً بارانی میپوشند. بنابراین، وقتی آنها وانمود میکنند که در رابطه با تصمیمهای حرفهای خود از این نگرش برخوردارند، در واقع سعی دارند به این بهانه از تفکر درباره نتایج پیشبینی طفره بروند.
روشن است هر تصمیمگیرندهای که واقعاً بر مبنای این نگرش عمل کند, با مشکل مواجه خواهد شد. بویژه شاید دریابد که سازمان وی قادر نیست با سازمانهای دیگری که از روشهای عقلانی پیشبینی بهره میبرند, رقابت کند. لذا، سازمانهای "هرچه بادا باد", عمر کوتاهی خواهند داشت.:بسیاری از سازمانها تاریخچه درخشانی دارند. بقای طولانیمدت آنها نشان میدهد که این سازمانها به نحو صحیح عمل کردهاند. متأسفانه وقتی شرایط تغییر میکند، احتمال کمی وجود دارد که سیاستها و تصمیمهایی که در گذشته موفقیتآمیز بودهاند, همچنان مناسب و اثربخش باقی بمانند. افتخار متعصبانه به گذشته درخشان, با این فرض که آینده درخشان را تضمین میکند, قطعاً فاجعهبار خواهد بود. سازمانی که به جای آینده بر گذشته تمرکز کند, مسلماً به موزه تاریخ خواهد رفت. پیشبینی رو به بالا: در این نگرش فرض میشود که فناوری مانند کرکره مغازه، روی یک خط ثابت و فقط به سمت بالا حرکت میکند. جوهرهی این طرز برخورد را در گفتههای متداولی چون "بالاتر، تندتر، دورتر" یا "هرچه بزرگتر بهتر" میتوان مشاهده کرد. در اینجا فرض میشود که آینده همچون گذشته خواهد بود، فقط کمی بیشتر یا بهتر. هر چند این دیدگاه وقوع تغییرات را تایید میکند، اما این را تشخیص نمیدهد که علاوه بر مسیر "بالا" مسیرهای دیگری هم وجود دارد. شکی نیست که با ظهور یک رهیافت فنی جایگزین، رهیافت قبلی متوقف شده یا به حاشیه میرود. سازمانی که به پیشبینی رو به بالا متکی باشد، دیر یا زود غافلگیر میشود؛ زیرا تغییرات فناورانهای که ناگهان آشکار میشوند، آن را به خط پایان نزدیک میکنند.
فشردن دکمه بحران:نگرش "عمل در شرایط بحران" یعنی آنقدر منتظر بمانیم تا مشکل موجود به بحران تبدیل شود و سپس برای کاهش اثرات بحران تلاش کنیم. در درازمدت این شیوه مانع پیشرفت سازمان در جهت تحقق اهداف خود میشود و در بهترین حالت به معنی حرکت کج و کوله و نه مستقیم به سمت هدف است. به علاوه، در این نگرش فرض میشود که وقتی بحران فرا برسد, وقت کافی برای واکنش اثربخش به آن وجود خواهد داشت. اگر در بحران خاصی این فرض نادرست باشد، سازمان از بین خواهد رفت. به علاوه نگرش فشردن دکمه بحران این واقعیت را نادیده میگیرد که اگر روش پیشبینی مناسبی بهکار گرفته شود میتوان از ظهور بحرانها جلوگیری کرد. هر چند مردم به چنین نگرشی معتادند, با این حال نمیتوان آن را جایگزین روشهای عقلانی پیشبینی کرد. پیشبینی شهودی:این نگرش نیز روش بدیلی در برابر پیشبینی نیست، زیرا خود محتوی نوعی پیشبینی است. در واقع نگرش مذکور در نقطه مقابل روشهای عقلانی، روشن و دقیق پیشبینی قرار میگیرد. این روش بدین معنی است که دنبال یک نابغه بگردیم ـ کسی که از توانایی برتر پیشبینی برخوردار باشد ـ و از او بخواهیم بهطور شهودی آینده را پیشبینی کند. بسیاری از این گونه پیشبینیها که در گذشته انجام شده اند, درست از آب درآمدهاند . اما این شیوه کم وکاستیهایی نیز دارد. رالف لنز ـ تحلیلگر فناوری ـ درباره پیشبینی شهودی میگوید که یاد دادن آن غیرممکن و یادگیری آن بسیار پرهزینه است و امکان بررسی آن توسط دیگران وجود ندارد. واضح است که هیچ راه مطمئن و سریعی برای یافتن چنین کسی وجود ندارد و به فرض که بتوان وی را پیدا کرد، امکان بررسی و ارزیابی پیشبینی او توسط دیگری وجود ندارد ـ حتی اگر فرد دوم هم نابغه باشد. شاید در برخی موارد هیچ راهی جز توسل به پیشبینی شهودی یک "نابغه" یا "کارشناس" وجود نداشته باشد، اما باید دانست که در صورت وجود روش منطقی و روشن، این روشها ارجحیت بیشتری دارند.
هدف از بحث درباره جایگزینهای "پیشبینی عقلانی" این است که نشان دهیم واقعا چنین جایگزینی وجود ندارد. زیرا هر تصمیم قطعا بر مبنای یک پیشبینی استوار است. فرد تصمیمگیرنده بین پیشبینی یا عدم پیشبینی مختار نیست، بلکه فقط میتواند انتخاب کند که آیا روشهای عقلانی را به کار گیرد یا روشهای شهودی و رجوع به ناخودآگاه یک فرد دیگر را. مزایای استفاده از روشهای عقلانی این است که قابل آموزش و یادگیری هستند؛ و دستورالعملهایی دارند که میتوان آنها را از طریق آموزش به دیگران یاد داد. حتی میتوان تضمین کرد که در برخی موارد, صرفنظر از اینکه چه کسی از آنها استفاده میکند، به جوابی یکتا میرسند. پیشبینیای را که بر پایه روشهای صریح استوار باشد، دیگران میتوانند بررسی کرده و ببینند آیا در جریان کاربرد روشها, در محاسبات، یا در اطلاعات استفاده شده اشتباهی رخ داده است یا نه. هـمچـنیـن در مقاطع بعدی میتوان پیشبینی را از نو مرور کرد و دید که آیا هنوز قابل قبول است یا نه، اگر شرایط چنان تغییر کرده باشد که پیشبینی بیاعتبار شده باشد، میتوان طرحها و برنامههای مبتنی بر آن پیشبینی را نیز تغییر داد. اگر پیشبینی عقلانی و صریح نباشد، بعدها نمیتوان آن را بازبینی کرد و از ادامه آن مطمئن شد. همچنین این خطر وجود دارد که طرحهای مبتنی بر این پیشبینیها بدون تغییر باقی بمانند
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 82 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش سیستم های اطلاعاتی
امروزه سیستمهای اطلاعاتی به عنوان یکی از فناوریهای نوین بشری نه تنها خودش دستخوش تغییراتی شده است، بلکه به سرعت در حال تاثیرگذاری بر روی تمام سازمانهاست. فناوری اطلاعات در واقع نوعی فناوری فراگیر است و ویژگی منحصر بهفرد آن، شمول و نیاز ضروری به آن است. دامنه تغییرات ناشی از این پدیده، بسیار متنوع است و از جانشینی اطلاعات به جای انرژی یا نیروی کار انسانی در بخش تولید صنعتی تا تغییر در بخش درونی خدمات، از خدمات پرسنلی گرفته تا خدمات اجتماعی و سیستمهای توزیع را در بر میگیرد (صرافیزاده و پناهی، 1384، ص 52).
سیستمهای اطلاعاتی به مجموعهای از اجزای مرتبط با هم گفته میشود که اطلاعات را به منظور حمایت از تصمیمگیری و کنترل در یک سازمان جمعآوری، پردازش، ذخیره و توزیع میکنند(جانکوفسکی، 2009). نگرش سیستمی به جهت جامعیت بالقوه، به یکپارچگی و هماهنگی اطلاعات موجود در سازمان کشیده میشود و عالیترین نمود نگرش سیستمی به سازمانها، به استقرار سیستمهای اطلاعات مدیریت منجر میشود. همانطور که بیان شد، این سیستمها که گردآوری و سازماندهی دادهها و تولید اطلاعات و انتقال آن را به مدیران به انجام میرسانند، همچون ناظری مقتدر در تمامی سطوح سازمانها حضور یافته و حیطه معرفتی مدیر را توسعه داده و بینش وی را برای اتخاذ تصمیمات صحیح مهیا میسازد (طالقانی، 1382، ص 2). به علت گستردگی و پیچیدگی موجود در سیستمها، مدیران اطلاعات و متخصصان اطلاعاتی به سیستمهای اطلاعاتی یعنی سیستمهایی که به کمک ابزارهای رایانهای و فنآوری اطلاعات به گردآوری اطلاعات و پردازش سیستمها میپردازند، روی آوردهاند. البته سیستمهای اطلاعاتی به آن نقطه نرسیدهاند که بتوانند فکر کنند، برنامهریزی کنند و به چگونگی تغییرات واکنش دهند. هنوز چندین اتاق برای افراد که این سیستمها را اداره میکنند وجود دارد. باید توجه داشت که فقط یک اقلیت کوچکی از این افراد عملاً سیستمهای رایانهای یا سیستمهای فن آوری اطلاعات را طراحی میکنند. تعداد زیادی از این افراد کاربر نهایی هستند مانند مدیران، کارکنان اداری و دیگران که از رایانه در زمینههای شغلی خود استفاده میکنند (فولی و همکاران، 1998، ص 23).
انبوه اطلاعاتی که در پایگاههای داده شرکتها ذخیره میشود اکثراً آنقدر زیاد هستند که برای مدیران، بی معنی (و غیر قبل استفاده) میشوند. این آنارشی هرج و مرج در حجم انبوه اطلاعات نیاز به یک سیستم اطلاعاتی برای رده بندی و تقسیمبندی آن برای استفاده هر چه بیشتر از آن میباشد. سیستمهای اطلاعاتی ریشه در تصاویر غارها دارند و اعضای یک قبیله با استفاده از این سیستمهای بسیار اولیه داد و ستد های خود را انجام میدادند. وقتی میزان دادوستدها اندک و تعداد افرادی که با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند انگشت شمار باشد میتوان کارها را با استفاده از این سیستمها انجام داد، اما چنانچه میزان معاملات افزایش پیدا کند و افراد بیشتری نیز در این فعالیتها در گیر شوند، سیستمهای مورد استفاده باید به مراتب پیشرفتهتر باشد ( بهان و همکاران، 1377، ص 6).
باید توجه داشت که سیستمهای اطلاعاتی با مدیریت اطلاعات تفاوت دارند، بطوریکه سیستمهای اطلاعاتی در خدمت مدیریت اطلاعات تحت عنوان سیستمهای اطلاعات مدیریت قرار گرفته و از آن استفاده میکند (واتسون و همکاران، 2010). سیستمهای اطلاعاتی به معنی گردآوری، ذخیره، پردازش، پردازش اشاعه و استفاده از اطلاعات است این مساله به نرم افزار و یا سخت افزار محدود نمیشود بلکه اهمیت انسان و هدفهایش را در استفاده از فنآوری، ارزشها و معیارهایی که در این انتخاب به کار میرود را در نظر دارد. همچنین ارزیابی نهایی از اینکه این ابزار وسیلهای برای رسیدن به هدفهایش بوده اند یا خیر را در برمیگیرد. در صورتی که هدف از مدیریت اطلاعات ارتقای کارآیی سازمان از طریق تقویت تواناییهای آن برای برآورد نیازهای درونی و برونی آن در یک وضعیت فعال و پویا، تثبیت شده است. امروزه مدیران ارزش رقابتی و استراتژیکی سیستمهای اطلاعاتی را به خوبی تشخیص میدهند. این سیستم اطلاعاتی موجب خواهد شد که تماسهای بین مقامات بالا و پایین سازمان سریعتر انجام گرفته و با کارایی بیشتری صورت گیرد. برای مثال، رئیس شرکت معروف مایکروسافت، از طریق سیستم پست الکترونیکی شرکت، به صورت منظم با کارکنان در تماس است او هر روز به تعداد زیادی از پیام ها پاسخ می دهد. در شرکت زیراکس هر ماه از 40هزار مشتری نظرخواهی میشود، این دادهها جمعآوری و خلاصه میشوند و نتیجه به مقامات بالای سازمان داده میشود.
علاوه بر این صنایع کوچک و متوسط، به عنوان بخش مهم و ضروری در اقتصاد هر کشوری شناخته میشوند. صنایع کوچک و متوسطی که مایل به بهرهبرداری از گسترش بازار هستند باید زیرساختهای لازم را بوجود آورند. در این میان نقش سیستمهای اطلاعاتی بسیار حائز اهمیت است. با بهرهگیری از سیستمهای اطلاعاتی، مدیریت ارتباط با مشتریان به نحو موثری ارتقا مییابد، فرآیندهای عملیاتی تحقق یافته و کارایی و اثربخشی سازمان افزایش پیدا میکند و در نتیجۀ تمام این عوامل، سازمان به مزیت رقابتی بیشتری نسبت به سایر سازمانها دست مییابد (گوپتا، 2011، ص 12). بنابراین با توجه به اهمیت سیستمهای اطلاعاتی برای کسب و کارهای کوچک و متوسط، در ادامه به تعاریفی از سازههای آن در راستای درک بهتر سیستم های اطلاعاتی پرداخته می شود.
- Foley et al
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 1478 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش سرمایه های فکری
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
با وقوع انقلاب تکنولوژی و فناوری اطلاعات، از سالهای بعد از1990، الگوی اقتصاد جهانی، تغییر اساسی کرد. در اقتصاد امروز، دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه مالی و فیزیکی شده است.سرمایه، در مورد موسسه ها، به هر دارایی برمیگردد که باعث ایجاد جریانهای نقدی آتی شود. بیشتر داراییهای شناخته شده، ماهیت مشهود و عینی دارند، بنابراین، سرمایه مشهود به داراییهای فیزیکی و مالی سازمان اشاره دارد. ارزش این داراییها به طور ادواری(توسط شرکتهای بخش عمومی) افشا میشود و به آسانی بر روی ترازنامه به دست آمده از ثبتهای مالی این شرکتها، یافت می شود. داراییهای فیزیکی، می تواند به معنی زمین، ماشین آلات، موجودی کالا، تجهیزات و... باشد، درحالی که داراییهای مالی به حقوق صاحبان سهام، سودهای انباشته، سرمایه در گردش، پیش پرداخت هزینه ها، حسابهای دریافتنی و... گفته میشود. اهمت داراییهای نامشهود)مانند: مهارتهای نیروی کار و سازمان( در تعیین سودهای آتی به طور فزاینده ای در حال افزایش است. علاوه براین، شناسایی کردن این داراییها مشکلتر است و این سختی مربوط به تعیین ارزش آنهاست که از گذشته تا به امروز ادامه داشته است و درست به همین خاطر است که در بیشتر شرکتها اصلا گزارش نمی شوند. همین امر باعث شده است که این داراییها برای جهان خارج از موسسه، نامرئی باقی بمانند و حتی گاهی اوقات برای کارکنان درون سازمان نیز قابل تشخیص نباشند. توماس استوارت یکی از پیشگامان مطالعه در این زمینه، اصطلاح سرمایه فکری را برای این داراییها مطرح کرد. )قلیچ لی و مشبکی، (1385 .در این بخش به بررسی تعاریف، مدل ها و روش های اندازه گیری سرمایه های فکری می پردازیم.
2-1-1- دسته بندی دارایی های سازمان
کندر یک 1990 )) که یکی از مشهورترین اقتصاددانان مطرح کشور آمریکا است، می گوید درسال 1929، نسبت سرمایه های تجاری نامشهود به سرمایه های تجاری مشهود 30 به 70 بوده است ولی در سال 1990 این نسبت به میزان 63 به 37 رسیده است و همچنین لئو مطرح نموده است که فقط در حدود 10 تا 15 درصد کل ارزش بازاری سازمانها، از دارایی های مشهود و فیزیکی است و دارایی های نامشهود در حدود 85 درصد کل ارزش بازاری سازمان را تشکیل می دهند که هنوز هیچ کاری در مورد اندازه گیری آنها صورت نگرفته است (ستارامان وهمکاران،2002) همچنین یکسری مطالعات انجام شده در سال 1999 در زمینه ترکیب دارایی های هزاران سازمان غیر مالی در طی سال های 1978 تا 1998نشان داد که رابطه بین دارایی های نامشهود و مشهود بطور قابل ملاحظه ای تغییر کرده است . در سال1978 ، نسبت دارایی های مشهود و نامشهود 80 به 20 بوده ولی در سال 1998 ، این نسبت درست عکس دو دهه گذشته تقریب ا به 20 به 80 رسیده است. این تغییر قابل ملاحظه زمینه های لازم بر ای ابداع برخی روش ها برای محاسبه ثروت سازمان هایی شده است که مهمترین دارایی های آنها، دارایی های نامشهود بویژه فکری و دانشی بوده است (سالیوان و همکاران،2000) در طی دهه گذشته، اکثر سازمانها اهمیت مدیریت دارایی های نامشهود خود را درک کرده اند و بدین جهت توسعه مارک ها،روابط سهامداران، شهرت و فرهنگ سازمان ها را به عنوان مهمترین منابع مزیت پایدار تجاری خود در نظر گرفته اند. در این اقتصاد، توانایی خلق و استفاده از ارزش این دارایی های نامشهود، منجر به ایجادیک نوع شایستگی اساسی برای سازمان ها می شود(کانان و دیگران، 2004) بدین ترتیب و برای نایل شدن به این شایستگی ها، امروزه سازمان ها باید دارایی های خود را از نو و دوباره طبقه بندی نموده و این موضوع را درک کنند که چگونه این دارایی ها می توانند اهداف استراتژیک آنها را حمایت کنند و سهم آنها را در تولید ارزش برای سازمان بصورت کمی در آورده و بتوانند مقایسه درستی از دارایی های خود با دارایی های سایر سازمانها، داشته باشند.
- Intellectual properties classification
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 64 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش روش تدریس، ویژگیهای تدریس، روشهای نوین یاددهی و یادگیری
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
عبارت است از راه منظم، با قاعده و منطقی برای ارائه درس و در واقع برنامهای مدوّن و از پیش تعیین شده برای رسیدن به اهداف مورد نظر معلم که بر اساس آن هدفهای کوتاه مدت و بلند مدت، محقق میگردد. اصطلاح تدریس، اگر چه در متون علوم تربیتی مفهومی آشنا به نظر میرسد، اکثر معلمان و مجریان برنامههای درسی با معنی و ماهیّت درست آن آشنایی دارند. برداشتهای مختلف معلمان از مفهوم تدریس میتواند در نگرش آنان نسبت به دانشآموزان و نحوهی کار کردن با آنها تأثیرمثبت یا منفی بر جای گذارد. برداشت چندگانه از مفهوم تدریس میتواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ از مهمترین آنها ضعف دانش پایه و اختلاف در ترجمه و برداشت نادرست معلمان از دیدگاههای مختلف تربیتی است. گاهی آشفتگی و اغتشاش در درک مفاهیم تربیتی به حدی است که بسیاری از کارشناسان، معلمان و دانشجویان این رشته مفاهیمی چون پرورش، آموزش، تدریس و حرفه آموزی را یکی تصور میکنند و به جای هم به کار میبرند. این مفاهیم اگر چه ممکن است در برخی جهات وجوه مشترک و در هم تنیده داشته باشند، اصولاً مفاهیم مستقلی هستند و معنای خاص خود را دارند .(گانیه، 1985، 96)
در روش تدریس نیز آشنایی با واژههای زیر ضرورت دارد:
روش: تلاش برنامهریزی شده جهت دستیابی به مطلوب را روش گویند. بنابراین اگر تلاشی بدون برنامهریزی صورت گیرد، آن کار روشمند نخواهد بود. همچنین برنامهریزی بدون تلاش و کوشش جهت دستیابی به مطلوب نیز تحت مقولهی روشها قرار نمیگیرد.
تدریس: فعالیت دوجانبه یا کنش متقابل را بین فرادهنده و فراگیر با هدف یادگیری تدریس گویند. نکتهی اساسی این نوع فعالیت، دو جانبه بودن آن است که روانشناسی ارتباط، زمینه ساز این مسأله خواهد بود. گفته شده است، مجموعهی اعمال سنجیدهی منطقی و پیوسته که معلّم به منظور ارایه درس انجام میدهد، فرآیند تدریس نامیده میشود. (گانیه، 1987، 38 )
چهار ویژگی خاص در تعریف تدریس وجود دارد که عبارتند از :
- وجود تعامل بین معلم و دانشآموزان
- فعالیت بر اساس اهداف معین و از پیش تعیین شده
- طراحی منظم با توجه به موقعیت و امکانات
- ایجاد فرصت و تسهیل یادگیری . »
2-2-2. روشهای نوین یادگیری و یاددهی: رویکرد یادگیری به چگونگی برخورد یادگیرندگان با مطالبی که میخواهند یاد بگیرند اشاره میکند.(سیف، 1388، ص 271) بر این اساس یادگیری و یاددهی نوین، آن است که باعث تغییر نگرش در یادگیرنده گردیده و انطباق مطالب با شیوههای استاندارد آموزشی است. در واقع روش های نوین یا "فعال" آن است که در آن مشارکت دانشآموز و معلم محرز باشد و به جای انتقال مطالب به دانش آموز، به افزایش توانایی یادگیرنده در فرآیند یادگیری عنایت داشته باشد. امروزه شیوه های نوین و فعال تدریس، توجه مسئولان و دبیران را به خود جلب کرده است. در این شیوه فراگیر، علایق و توانمندیهای او در مرکز توجه قرار دارد و معلّم تلاش میکند تا توانایی فراگیران را در مهارتهای گوش دادن، گفتن، خواندن، نوشتن، استدلال، مقایسه، تطبیق، تجزیه و تحلیل، سازندگی و خلاقیت تقویت کند و با توجه به این موضوع محتوای درسی را در کلاس ارائه میدهد.
پارهای از این روشها در ادامه آورده شده است:
2-2-2-1. روش توضیحی: عبارت است از انتقال مستقیم داده به دانشآموزان با استفاده از مطالب چاپی (کتاب و جزوه) و یا بوسیلهی سخنرانی.
2-2-2-2. روشسخنرانی: در روش سخنرانی معلم کم و بیش بدون وقفه در کلاس صحبت میکند شاگردان به سخنان معلم گوش میدهند، یادداشت بر میدارند و سپس درباره سخنان معلم میاندیشند. ولی با او گفتگو نمیکنند هدف فقط ارائه داده از سوی معلم به دانشآموز است.
2-2-2-3. روش اکتشافی: فرآیندی است که در آن دانش آموز باید مسئله ی مورد نظر را مشخص کند راهحلهای ممکن را برای مسئله در نظر بگیرد. در این روش شاگردان با راهنمایی معلم یا بدون راهنمایی او به هدف مورد نظر نائل می آید. معلم فقط اصول را شرح می دهد اما درباره ی راه حل چیزی نمی گوید.
2-2-2-4. حل مسئله: فرآیندی است برای کشف توالی و ترتیب صحیح راههایی که به یک هدف یا یک راه حل منتهی میشود. عامل اصلی در روش کاربرد تجربهی قبلی فرد برای رسیدن به راه حل و پاسخی است که پیش از آن برای انسان شناخته شده نبوده است.
2-2-2-5. روش مباحثه: روش مباحثه یکی از کهنترین روشهایی است که در طول تاریخ تعلیم و تربیت به کار رفته است
اکبری شلدرهای، فریدون و دیگران: 1389 ، روشهای نوین یاددهی یادگیری و کاربرد آنها در آموزش، تهران: انتشارات فرتاب.