دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 104 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 155 |
1-1- اهمیت تحقیق
موضوع این پایان نامه همان گونه که از اسمش پیداست بررسی جایگاه و سهم ادبای گرگان در ادبیات عرب آن هم در فاصله زمانی اوایل قرن دوّم تا نیمه قرن هفتم هجری می باشد. زبان عربی زبان اسلام و قرآن است و در دوره عباسی بیشتر به عنوان زبان تألیف معروف بوده است یعنی آثاری را که علما برجای می گذاشتند به زبان عربی بود و حتی غالب این تألیفات نیز شامل علوم عربی همانند صرف، نحو، بلاغت، لغت، قرائت، و علوم دینی همچون تفسیر، حدیث، فقه، کلام و ... بود. البته زبان ادبای گرگان در عصر عباسی فارسی بوده است لیکن تأثیر زبان عربی و فارسی بطور متقابل بررسی می شود. در بستر ارتباط چند جانبه دینی، سیاسی، ادبی، علمی، فرهنگی و اجتماعی ادبای گرگان با ادبای عرب و عربی دانان واژگان فراوانی میان این دو زبان متبادل شده است که بیشتر به اصطلاحات نظامی، دیوانی (اداری)، حکومتی و مالی محدود می شود و نیز برخی از عادات، رسوم و فرهنگ ادبای این دو زبان نیز بطور دوجانبه جابجا و منتقل شده است. بدلیل گستردگی حوزه فعالیت ادبای گرگان و نیز تعداد بسیار زیاد ایشان، این تحقیق اهمیت می یابد. این مهم است که بدانیم در کشوری که زبان فارسی عموماً رایج است، ادبای یک منطقه خاص به چه میزان در ترویج، تکوین و تکمیل ادبیات عرب سهیم بوده اند. مهمتر اینکه وقتی می بینیم این ادبا و دانشمندان در زمینه های غیرادبی شامل فقه، تفسیر، کلام، منطق و سایر علوم نیز مطالبی نگاشته اند و همین مطلب نیز علاقمندی دوجانبه را میان ایشان و آنان که در عربی و ادبیات آن دستی دارند، می افزاید، به طور طبیعی اهمیت این تحقیق آشکارتر می شود.
1-2- ضرورت تحقیق و پیشینه آن
وقتی مشاهده می کنیم که زبان عربی در دوره عباسی زبان اداری و سیاسی بوده است و غالباً پادشاهان و حکما و رجال دولتی آن را نیک می دانستند، مشخص می شود که عربی در ارتباطات ایشان با ممالک غیرعرب نیز بکار می رفته است و چون تاکنون درخصوص تأثیر ادبای گرگان که یکی از مهمترین نقاط غیرعربی است که در آن زبان و ادبیات عرب تقریباً در همه جا و آن هم به شکل فراگیر رایج بوده است، در زبان و ادبیات عرب بحثی نشده است، این تحقیق ضرورت می یابد امّا از آنجایی که تاریخ این مسأله طولانی است، یکی از دورانهای مشخص (دوره عباسی) مدنظر قرار گرفته و پیرامون آن بررسی و تحقیق شده است. در لابلای کتب ادبی و تاریخی نیز کمتر به مضمون این تحقیق و یا مضامین مشابه برمی خوریم که خود جای خالی چنین کاری را نشان می دهد و از ضرورت آن پرده برمی دارد.البته ناگفته نماند که در کتب و منابع معتبر بسیاری نظیر وفیات الاعیان ابن خلکان ، معجم الادباء یاقوت حموی و غیر اینها بحث از رجال ، علما و ادبای گرگان به میان آمده و در شرح احوال، آثار وافکار آنان مطالبی نگاشته شده است لیکن به طور مشخص وبه صورت یکجا و ویژه ، راجع به نقش وسهمی که درادبیات عرب داشته اند کار چشمگیری انجام نشده که تحقیق حاضر به دنبال رفع این خلاء می باشد .
1-3- روش تحقیق
در این تحقیق سعی شده است از حداکثر امکانات و روشها جهت پی بردن به کنه موضوع و رعایت دقت در نگاشتن مطالب استفاده شود. امّا به طور مشخص از روش تحقیق کتابخانه ای استفاده شده است. بنابر صلاحدید استاد محترم راهنما قرار بر این شد که پس از مطالعه آثار مربوط و کتب تاریخی و ادبی که به این موضوع ارتباط دارد و استخراج مطالب اولیه، آن مطالب در قالب چندین فصل منظم شده و پس از پروراندن موضوع و بحث درباره آن در طی فصول پایان نامه نتیجه منطقی را که عائد می گردد، به عنوان خاتمه مباحث بیاوریم که البته اینگونه هم شد. در این تحقیق سعی شده است حتی المقدور بر اساس معجم الادباء یاقوت حموی ، وفیات الاعیان ابن خلکان ، چندین دایره المعارف مرتبط و تاریخ ادبیات شادروان دکتر صفا مطالب استخراج و منظم گردد که البته در تکمیل و بازبینی مطالب، از سایر منابع نیز استفاده شده است. برای جمع آوری منابع و مآخذ بیشتر و بهتر که نهایتاً شمار آنها به حدود یکصد جلد کتاب می رسد، به کتابخانه های معتبر تهران، خراسان (آستان قدس رضوی)، گرگان و برخی جاهای دیگر مراجعه شد که حاصل آن بدست آوردن انبوهی از اطلاعات در زمینه های گوناگون در باره مردم گرگان، موقعیت جغرافیایی و طبیعی آن، و اوضاع گوناگون پیشینیان این منطقه می باشد.
1-4- هدف تحقیق
هدف از انجام مراحل این تحقیق همانگونه که از نامش پیداست، بدست آوردن میزان سهم و جایگاه ادبای گرگان در ادبیات عرب در دورة عباسی حد فاصل سالهای 132 الی 656 هجری قمری می باشد، اینکه دهها و بلکه صدها ادیب و عالم چیره دست در منطقه گرگان وجود دارد و اتفاقاً اسامی آنها به صورت عربی بر آنان نهاده شده است در حالی که منطقه فارسی نشین می باشد، مطلبی است که پیدا کردن چرایی آن، هدف تحقیق حاضر را تشکیل می دهد.
و نیز ازاهداف این تحقیق مواردی دیگر نظیر یافتن وجوه توانمندیهای مختلف ادبا و علمای گرگان در عصر عباسی، بررسی قابلیتهای یک منطقه در یک زبان در عین عدم شهرت آن و انتساب رسمی آن به زبان موصوف، و دهها دستاورد دیگر است که در طول مراحل تحقیق به آن دست پیدا می کنیم. به هر حال بررسی، تحقیق و تتبع در این موضوع توانسته است علاوه بر وجه ادبی و توانمندی ادبیاتی و نیز سوابق ادبای گرگان، پرده از سایر جوانب نیز بردارد که البته این نیز خود به صورت تلویحی هدف از تحقیق حاضر می باشد.
1-5- مشکلات و موانع تحقیق
گذشت قرنها از دوره عباسی، در دسترس نبودن همه منابع و مآخذ لازم و کافی، تناقض در مطالب مندرج در دو یا چند منبع و عدم امکان اطمینان کافی به صحت مطالبی که استخراج می شود و همچنین روشن نبودن اسنادی که یک مطلب به آن نیاز دارد تا به عنوان یک مطلب درست و صحیح مورد استفاده و استناد قرار گیرد، از جمله مهمترین مشکلات و موانع سرراه این تحقیق بوده است که جهت کاستن از موانع مزبور تلاش زیادی صورت پذیرفته از جمله سعی شده است به منابع بیشتری مراجعه شود، به اوثق مطالب و مندرجات تکیه شده و در استخراج مطالب حتی المقدور والامکان همه ملاحظات و مقتضیات در نظر گرفته شود تا شاهد اثری خوب و ارزنده باشیم امّا به هر حال نگارنده این تحقیق را باز هم نیازمند مساعدت و راهنمایی دیگران و تحقیق بیشتر تا تکمیل مطالب توسط خود و سایرین می بیند. باشد که آیندگان نیز جهت هر چه بهتر بدست آوردن حقایق و موضوع این تحقیق و مسائلی که از رهگذر آن به ذهن خطور می کند و پیش می آید، به طور جدّ تلاش نمایند و همگان را از نتایج بررسی و کنکاش خود در حوزه های مختلف بهره مند سازند.
2-1-گرگان و استرآباد در عصر عباسی
می دانیم که فرهنگ و علم و ادب، تابع مؤلفه های گوناگونی از جمله شرایط اجتماعی و اقتصادی یک جامعه است.
ادبا و دانشمندان زیادی در خطه گرگان تربیت شده اند. گرگان از اوایل قرن 4 عصر حکومت زیاریان تا قرن 6 هجری در اوج شکوه و عظمت بود و توانست بزرگان و افاضل زیادی را در خود بپروراند. مساجد گرگان دارای حلقه های درسی فراوان بود و مدرسان نیز که در مساجد بودند، به تدریس علوم مختلف می پرداختند و همین امر نیز سبب شد که ادبای زیادی در آن پرورش یابند.
آنقدر شرایط فرهنگی و اجتماعی و علمی در گرگان فراهم بود که می بینیم در گرگان بزرگان علوم مختلف و دانشمندان بزرگی چون ابوعلی سینا و ابوریحان بیرونی چندین سال در آن محیط مناسب بسر می برند و به تحصیل و تدریس می پردازند. و نیز غزالی مدتها در آنجا ماند و به تحصیل علم و ادب پرداخت.
در آن زمان یعنی در قرن 3 و 4 زلزله ویرانگری در سال 260 هجری قمری به همراه طاعون وحشتناک سالهای 378 و 379هـ و نیز درگیریهای فراوان بین حکومتهای محلّی بر سر این منطقه که آنجا را محل تردد و برخوردهای متعدد آنها نموده بود، نه تنها این شهر، بلکه کل ایالت گرگان و تختگاهش استرآباد را نیز به ویرانی کشاند و شهر جرجان برای همیشه به انحطاط و نابودی گرایید.[1]
اما پس از نابودی گرگان ، استرآباد یک قرن بعد مجدداً جانی تازه گرفت وازاین قرون به بعد شاهد درخشش این شهر درتاریخ اسلام هستیم .
اکثریت جمعیت شهر را مسلمانان سنی مذهب تشکیل می دادند. هر مذهبی در آن زمان مسئوول و بزرگی برای خود داشت. مثلاً ابوجعفر کمیل بن جعفربن کمیل فقیه گرگانی بکرآبادی رئیس حنفیان شهر در نیمه دوّم قرن 4 بود امّا در استرآباد به احتمال زیاد اکثریت با شیعیان بود هر چند ابن سهمی به وجود تسنن نیز اشاره کرده است و می نویسد که مثلاً فقیه بزرگ شافعی مذهب به نام ابراهیم بن مطرف بن حمید از مردم این شهر بود. وی که کنیه اش ابواسحاق استرآبادی بود، به سال 249 درگذشت. و نیز ابویعقوب معروف به ابن ابی عمران شافعی از علمای بزرگ فقه اوّلین کسی بود که کتابهای شافعی اهل تسنن را به استرآباد آورد.[2]
2-2-موقعیت جغرافیایی گرگان در عصر عباسی
گرگان عصر عباسی را نباید با گرگان فعلی که مرکز استان گلستان در شمال جمهوری اسلامی ایران است، یکی دانست. دو منطقه گرگان و استرآباد نیز به یک نقطه واحد گفته نمی شود. هر کدام از این جاها از نظر جغرافیایی با دیگری فاصله دارد. ایالت گرگان و منطقه استرآباد و شهر جرجان (یا گرگان) هر کدام در نقطه ای واقع شده اند.
از میان اسامی فوق ایالت گرگان از همه وسیعتر بود و شامل منطقه ای می شد که از «تمیشه» روستای خرابه شهر فعلی کردکوی آغاز می شودو تقریباً تا حوالی گنبد کاووس (قابوس) فعلی که هم اکنون در نود کیلومتری شرق گرگان مرکز استان گلستان قرار دارد، ادامه می یافت.[3]
استرآباد نیز به شهری گفته می شود که در مقاطعی از تاریخ، «تختگاه» یا مرکز این ایالت بوده است.
امّا شهر جرجان یا گرگانِ قدیم شهری بود در منتهی الیه شرق ایالت گرگان که هم اکنون نیز ویرانه ها و آثاری از آن در حاشیه شهر گنبد کاووس فعلی باقی مانده است.
به عبارتی ساده تر می توان حدود جغرافیایی استرآباد، ایالت گرگان، گرگان، جرجان و گنبد کاووس را بدین شرح توصیف نمود:
1- استرآباد : مرکز ایالت گرکان (از کردکوی تا گنبد فعلی) بوده است.
2- ایالت گرگان : از حدود کردکوی آغاز و تا گنبدکاووس ادامه داشته است.
3- گرگان : در سال 1316 این نام به جای استرآباد استفاده شد.
4- جرجان : تقریباً گنبدکاووس فعلی را شامل می شود.
5- گنبدکاووس: تقریباً همان جرجان یا گرگان قدیم است.
البته طبرستان نیز همان مازندران فعلی می باشد و در این رساله به همین معنا در نظر گرفته می شودو گرگانج نیز توسط عربها نامیده شده که این نامگذاری توسط آنان بین سالهای 600الی 1200هجری کاربرد داشته است .[4]
2-2-1- نقشه ایالت گرگان در عصر عباسی
2-2-2- نقشه و تقسیمات سیاسی فعلی استان گلستان
گرگان یا استان فعلی گلستان به عنوان یکی از 30 استان کشور مستقل و پهناور جمهوری اسلامی ایران می باشد.
سابقه تبدیل آن به یک استان جداگانه به حدود 10 سال می رسد. تعداد شهرستانهای گلستان به مرور و با توجه به مقتضیات خاص سیاسی، جغرافیایی ، طبیعی و ... در حال تزاید است فعلاً تعداد یازده شهرستان به نامهای گرگان، گنبد کاووس، علی آباد، آزاد شهر، رامیان، کردکوی، آق قلعه، مینودشت، کلاله، بندرگز و بندرترکمن در این استان وجود دارد و شهرهای مهم دیگری نیز که به لحاظ کشاروزی، صنعتی و نیروی انسانی در سالهای اخیر در سطح استان و کشور بیشتر مطرح شده اند نیز در حال ارتقای سیاسی به مرکز شهرستان می باشند که از مهمترین آنها می توان به شهر زیبا و دیدنی دَلَند در 60 کیلومتری شرق گرگان مرکز استان گلستان اشاره نمود.
این استان از شمال به کشور ترکمنستان ، از جنوب به استان سمنان ، ازشرق به استان خراسان شمالی و ازغرب به خلیج گرگان واستان مازندران محدود می باشد .[5]
2-2-3-اظهار نظر بزرگان علمی و ادبی در کتب مختلف در مورد گرگان
یعقوبی در البلدان می نویسد:
«خراج گرگان 10 میلیون درهم است.... انواع جامه های حریر، شتران تنومند و درخت خرما فراوان دارد....»[6]
ابن حوقل در صوره الأرض می نویسد:
«درگرگان بارانهای دائمی دارد ... اصل ابریشم طبرستان از ولایت گرگان به دست آید... در انیجا ثلج (نمک چینی)، خرما، ترنج، انجیر و زیتون بدست می آید... دانشمندان معروف بسیاری داشته است. اغلب توابع گرگان کوهستانها و قلعه های استوار است که شمار آنها از هزار بیشتر باشد... عواید آن از وشمگیربن زیاد و بهستون بن وشمگیر است که حدود 000/200 تا 000/000/2 درهم است.»[7]
در کتاب حدود العالم من الشرق الی المغرب به سال 370 هـ.ق آمده است:
«مردمان گرگان درشت صورت و جنگی و با مروت هستند ... از آن جامه ابریشم سیاه خیزد و وقایه و دیبا و قزین... استرآباد هم شهری است بر دامن کوه و خرم و آبهای روان و مردم به 2 زبان سخن می گویند : 1- لوترای استرآبادی 2- پارسی گرگانی و از آن جامه بسیار خیزد از ابریشم چون مبرم و زعفوری.»[8]
اصطخری در اواخر قرن 4 هـ.ق چنین نوشته است:
«.... در نواحی گرگان آبهای بسیار باشد و نواحی کشاورزی فراوان هست و چون از عراق گذشتی هیچ شهری جامعتر از گرگان نیست.... استرآباد به دریا نزدیک است و بندربزرگ آبسکون را دارد.»[9]
مقدسی نیز در سال 375 هجری قمری می نویسد:
« از گردشگاههای زمین بهتر آن از نظر ساخت گرگان باشد... نهرها پر آب، باغها فراوان، روستاها بزرگ و پربرکت ... شهر بازار، کاروانسرا و مساجد زیبا دارد و مسجدها را نقاشی کرده اند ... پیران با دین و دانش و ثروت دارد ... خطیب ایشان حنفی است ... شیعیان هم در گرگان و طبرستان هستند ... زبان مردم قومس و گرگان نزدیک است ... اندرزگویی با فقیهان و راویان است ... استرآباد خوش هواتر و آبی گواراتر از گرگان دارد... مسجد جامع در بازار و جلوی آن نهریست..»[10]
ثعالبی در اثر معروف خود به نام یتیمه الدهر می نویسد:
» من نیز به جرجان سفر کردم ...و به خدمت صاحب بن عباد که تا به سال 373 هـ وزارت مؤید الدود آل بویه را در گرگان داشت، رفتم...»[11]
وی در کتاب التمثیل و المحاضره نیز در مورد گرگان می نویسد:
« ... کتاب المبهج را در گرگان به اسم قابوس وشمگیر، حاکم گرگان نوشتم و اهداء نمودم ....»[12]
دسته بندی | زبان های خارجی |
بازدید ها | 29 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1278 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 334 |
ادبیات عرب - ضرب المثل های مشترک میان سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی
المقدمة
» ویضرِبُ اللهُ الأمثالَ للناس و الله علی کل شیء قدیرٌ«[1]
لا یختلف اثنان فی أن اللغة تحظی بدور وافر لایجاد العلـاقات و الأواصر الودیة فی العصر الذی یسمی بعصر العولمة، فإن اللغه تلعب دورا کبیرا فی هذا العصر، کما تعتبر الترجمة بین اللغات المختلفة من الأمور التی لغت انتباه کافة الناس.
یکوِّن المثل جزءً من هیکلیة اللغة و الذی یصعب ترجمته علی جمیع المترجمین فی لغاتهم المتنوعة هذا الان الترجمة الحرفیة لا تحل مشکلة ترجمة الأمثال بل یتوجب علی المترجم أن یعثر علی مقابل الأمثال فی کله لغة ، الأمر الذی یحتاج إلی دراسات و مقارنات علمیة بین الأمثال و الذی یجعل هذه الرسالة آن تدخل فی اطار فن الترجمة.
إنّ الرسالة هذه تحمل عنوان »الأمثال دراسة و مقارنة بین اللغات الثلاث: العربیة، الفارسیة، و الإنکلیزیة« فقد سرّنی کثیرا أن اشتغلت بدراسه الأمثال کدراسة جامعیة إذ یرجع اتصالی بالأمثال و مباحثها إلی عهد دراستی فی دور اللیسانس، فهذا الاتصال ترک فیّ أثرا عمیقا لما أحسستُ فی نفسی میلـا و رغبة إلی جمع الأمثال و مقارنتها.
ارتأینا تقسیم هذه الرسالة إلی تمهید و قسمین.
إن التمهید یشمل تعریف المثل و تاریخه کما یقدّم بصورة موجزة مصنفات الأمثال و خصائصها فی اللغة العربیة.
یشغلُ الباب الأول حیّزا کبیرا من هذه الرسالة حیث ورد فیه المشترک من الأمثال بین اللغات الثلـاث.
یتناول الباب الثانی، الأمثال الواردة فی الکتب المقدسة و الدینیة و التی تتّبع منهج الخیر و الصواب.
فلـا أدّعی هنا أننی جئتُ بماهوبریء من العثرات و الزلات، لأن الکمال لیس إلالله وحده، ولکننی أقول قدبذلتُ فی هذا الطریق جهد نفسی و بحثت عن الأمثال و مباحثها بکل إخلـاص.
و ها أنا أقدِّم ما تیسّرلی، و من الله التوفیق و علیه التکلـان.
الفهرس
الإهداء............................................................................ ب
الشکر و العرفان.................................................................. ج
المقدمة............................................................................ د
التمهید............................................................................ 1
تعریف المثل...................................................................... 1
أنواع المثل العربی .............................................................. 2
مصنفات الأمثال العربیة......................................................... 3
الأطوار تاریخیة للـأمثال العربیة................................................ 6
ارشادات عامة ................................................................... 8
الباب الأول
الأمثال المشترکة بین اللغات الثلـاث: العربیة، و الفارسیة، و الإنکلیزیة.... 9
الباب الثانی
الأمثال الدینیة.................................................................... 323
الخاتمة............................................................................ 337
ملخص باللغة الفارسیة.......................................................... 338
[1] النور، الآیة 35
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 31 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 23 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
انواع ادبی و شعر فارسی
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
اشاره
استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در سال 1350 در جمع دانشجویان دانشسرای عالی پیرامون مبحث « انواع ادبی» به بحث پرداختند که در مجلة خرد و کوشش از انتشارات دانشگاه شیراز ، به چاپ رسید؛ عدم دسترسی برخی همکاران ما به این مقالة استادانه که برای نخستین بار طرح و پیرامون آن بحث شده است ما را بر آن داشت که بی هیچ تغییری با کسب اجازه از محضرشان عین مقاله را درج کنیم. (رشد ادب فارسی)
نقد و داوری دربارة آثار ادبی زبان فارسی، دشوار است؛ زیرا در ایران سنت نقد و بررسی وجود نداشته است. برای رسیدن به مرحلة نقد درست ناگزیریم از پذیرفتن بسیاری از راه و رسمهای نقد ادبی که در زبانهای دیگر رواج دارد. ما امروز در مرحلة اقتباس هستیم تا برسیم به مرحلهای که از خود نیز ملاکهای نقد و بررسی به وجود آوریم. بهترین ناقد روزگار ما کسی است که بتواند آرای منتقدان اروپایی را به درستی با آثار ادبی فارسی تطبیق دهد. آنها که دست اندر کار مطالعة آثار معاصرانند نیک میدانند که هنوز از نعمت چنین منتقدی برخوردار نشده ایم؛ زیرا ناقدانی که با موازین نقد اروپایی آشنایی دارند، زبان فارسی و ریزهکاری های ادب ملی خود را نمیشناسند و آنها که بیش و کم آثار ادبی زبان فارسی را به دقت خواندهاند و فهمیدهاند، یا به موازین نقد فرنگی دسترسی ندارند، یا این که خود را از آن موازین بینیاز میدانند. دستة معدودی هستند که نقص این کار را دریافتهاند و راه را منحصر در این میدانند که آنچه از موازین نقد و بلاغت اروپایی، کلیت و شمول دارد، باید به فارسی درآید و کوشش شود که بر نهاد آن آثار، ادبیات قدیم و جدید ما سنجیده شود . داوری دربارة آثار ادبی معاصر ما ، آسانتر است زیرا این گونه آثار، تشابهاتی با آثار ادبی غرب دارند و به خوبی میتوان بسیاری از آرای ناقدان فرنگ را در باب آثار معاصر خودشان، بر آثار ادبی معاصر ایران انطباق داد. اما این عمل در مورد آثار ادبی قدیم ما دشوار است. زیرا شرایط تاریخی و اجتماعی پیدایش آن آثار با شرایط اجتماعی و تاریخی آثار ادبی اروپا، کاملا متفاوت است و پیاده کردن موازین زیباشناسی و نقد اروپایی در مورد آن آثار باید با احتیاط کامل و بابصیرت فراوان انجام گیرد. بسیاری از اصطلاحات نقد ادبی اروپایی فقط و فقط در مورد آثار ادبی ملل اروپایی قابل انطباق است و بعضی دیگر با اندکی تغییر و توسع میتواند بر آثار ادبی ملل شرقی و اسلامی نیز منطبق شود. با تغییرات و دگرگونی هایی که در محیط ادبی ایران به وجود آمده است، قسمت بیشتری از حرفهای منتقدان اروپایی را در باب آثار معاصر میتوان پذیرفت.