دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 35 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 82 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 130 |
*مقاله درمورد اصول سرپرستی*
اصول سرپرستی
مقدمه
بنام خدا
من قصد دارم با تلاش خودم و به امید خدا تحصیلاتم را ادامه بدهم تا بتوانم تواناییهای علمی و عملی خود را بالا برده، در کنار درس کار هم انجام دهم، در این صورت میتوانم اشکالات کارم را در کنار تحصیلاتم رفع کنم و در حین تحصیل موارد تازه و جدیدی بیاموزم .
اگر بتوانم در آینده شرکتی را اداره کنم و مدیر شرکتی بشوم ، مدیری خواهم بود که کاملاً جدی و در عین حال خوشرو با مخاطبم برخورد کنم در کمال آرامش و اطمینان خاطر صحبت کنم، پوشش و برخوردم طوری باشد که بتواند اعتماد طرف مقابلم را جذب کند ، در مورد همکارانم رفتار خوبی داشته باشم به طوری که آنها از کار کردن با من راضی باشند.
مدیری خواهم بود که از نظر عملی آنقدر پیشرفت کرده باشم که بتوانم صریح در مورد مسألهای اظهار نظر نموده و اگر مشکلی بود بتوانم به درستی آن را تشخیص داده و برطرف نمایم.
مشکلاتی را که در محل کار سبب ناراحتی و مشغلة فکری کارکنانم
میشود را از میان برمیدارم و اگر کاری به من مراجعه شد کاملاً درست، صحیح و کامل انجامش میدهم و مشکلی در کارم نباشد تا بتوانم مراجعه کنندهام را راضی کنم.
میخواهم از تمام وسایل و لوازم ضروری مربوط و در ارتباط با کارم استفاده نمایم و شرکتم را به کلیه وسایل پیشرفته و مورد نیاز حرفهام که جزء وسایل روز دنیا هستند مجهز نمایم.
در مورد برخورد با فردی که برای کار به من مراجعه کرده بعد از اطمینان از درستی و بیعیب و نقص بودن کارشان با ایشان قرارداد تنظیم مینمایم، تا به این وسیله اعتماد و اطمینان طرف مقابلم را جلب نمایم.
جدی ـ خوش برخورد ـ اعتماد به نفس ـ آرام ـ منظم ـ صبور ـ سخنران ـ لایق و شایسته ـ استفاده از وسایل پیشرفته ـ پیشرفت علمی ـ فکور ـ سیاستمدار
گر چه مدیریت به مفهوم کلی آن سابقهای به قدمت زندگی انسان و حتی بیشتر از آن را دارد، اما آنچه که به نام دانش مدیریت برای مدیریت سازمانها و مؤسسات، به خصوص مؤسسات انتفاعی تکامل پیدا کرده است، مربوط به اواخر قرن نوزدهم و عمدتاً قرن بیستم است. تا قبل از قرن بیستم سازمانها در مقیاسی کوچک و با استفاده از روشهای ساده اداره میشدند و هنوز پیچیدگی امروز خود را پیدا نکرده بودند، در حالی که امروز مدیریتها با مسایل گوناگونی همچون جمعیت فزاینده ، رکود، آگاهی اجتماعی، کمبود منابع ـ به خصوص منابع انرژی، تورم، تأمین رفاه، رقابت و نظایر آن روبرو هستند. رعایت همة این مسایل ، همراه با بزرگ شدن نسبی سازمانها و پیشرفت تکنولوژی و استفاده از علوم ریاضی، اقتصاد و کامپیوتر پیچیدگی مدیریت را بیشتر کرده است.
پیشرفت مدیریت تا انقلاب صنعتی ، هماهنگ و محسوس نبود. در سال 1776، آدام اسمیت با اطلاعاتی که از کارخانة سنجاقسازی به دست آورده بود محسنات تقسیم کار را اعلام کرد که خود گامی در جهت سازماندهی و میریت بود. البته قبل از آدام اسمیت نیز در زمینة مدیریت، در برخی کشورها روشهایی آزمایش شده بود مثل روشی که در «کارخانة کشتیسازی» و نیز در ایتالیا در قرن پانزدهم به کار گرفته شد یعنی روش «خط زنجیر» که در آن قطعات برای ساختن کشتی، با نظم پشت سر هم قرار میگرفتند.
در سال 1832چارلز بابیج (1871ـ1792) ریاضیدان انگلیسی و سازندة ماشین حساب مقالهای به نام «دربارة اقتصاد ماشینها و کارخانهها»در زمینة تولید نوشت. بابیج در این مقاله برای اولین بار موضوع اختلاف در مهارت و نقش آن در تعیین مقدار دستمزد و نیز مفاهیمی از مهندسی صنعتی را به بحث گذاشت. به اعتقاد چارلز بیرد نوشتههای بابیج مبنای کارها و مطالعات تیلور برای تدوین مدیریت علمی قرار گرفت.
علاوه بر بابیج، هنری تاون نیز یکی از نویسندگان مدیریت علمی است که قبل از تیلور و همزمان با او، با بهرهگیری از تجربة طولانی خود در مدیریت شرکت صنعتی «ییل و تاون» در سال1921 مقالهای به نام «مهندس به عنوان یک اقتصاددان» را به نگارش در آورد. در ابن مقاله او نیاز مدیران را به قدرت تشخیص و تجزیه و تحلیل اطلاعات و طبقهبندی اطلاعات به منظور رفع مشکلات و همچنین نیاز آنها را به دیدن دورههای آموزش مدیریت در دانشگاهها، مورد تأکید قرار میدهد. به این ترتیب نویسندگان مختلف در گوشه و کنار مطالبی مینوشتند، اما آنچه که به صورت مدون در زمینة مدیریت تهیه و ارائه شد توسط تیلور انجام گرفت که به عنوان بنیانگذار مکتب کلاسیک در مدیریت شناخته شده است.
دسته بندی | اقتصاد |
بازدید ها | 24 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
*مقاله درباره ی جهانی کردن یک رویکرد وابستگی است*
فرانک نظام سرمایهداری جهانی را به صورت سلسله مراتب یا ساختار هرمگونهای تصور میکند که در پایة آن مناطق روستایی پیرامون قرار دارند. این مناطق اقماری از طریق تجارت با مراکز کوچک انباشت مازاد که برای آنها متروپل (مامشهر)های محلی محسوب میشوند, ارتباط برقرار میکنند. اینها نیز به نوبة خود اقمار متروپلهای بزرگتر محسوب میشوندو زیرا از طریق تجارت و سایر فعالیتهای اقتصادی, مازادشان توسط متروپلهای بزرگتر (شهرهای منطقهای) غارت میشود. این شهرها هم, به شکل اقمار متروپلهای کوچک در اقتصادهای ملی پیرامون در میآیند؛ متروپلهایی که معمولاً بندر اصلی یک پایتخت هستند.
کار اصلی فرانک جهانی کردن رویکرد "وابستگی" است که با جدیترین شکها در مورد ثمربخشی الگوهای توسعه همراه است. این رویکرد نظری اگرچه مورد انتقادهای جدی قرار گرفته تأثیر شگرفی نیز بر تفکرات توسعهای باقی گذاشته است و نه فقط اندیشمندان رادیکال را تحت تأثیر قرار داد بلکه بسیاری از صاحبنظران مستقل را نیز به خود جلب کرده و حتی در مواردی در بین محافظهکاران نیز پذیرش پیدا کرده است.
1ـ10ـ ایمانوئل والرشتاین
والرشتاین نظریة نظام جهانی را در اوائل دهة 1970 در جلد اول کتاب نظام جهانی نو مطرح کرد و سپس در پایان این دهه (1979) در کتابهای اقتصاد جهانی سرمایهداری و جلد دوم کتاب نظام جهانی نو (1980) این نظریه را گسترش داد.
نظریه نظام جهانی کوششی است برای تشریح خاستگاه سرمایهداری, انقلاب صنعتی و پیوندهای پیچیده موجود میان جهانهای اول و دوم و سوم تحقیقات چند رشتهای نظریه نظام جهانی بر روی مطالعات تاریخی رشد نظام جهانی و فرایندهای کنونی موجود در آن متمرکز است.
از دیدگاه والرشتاین, "نظام نوین جهانی" در حدود 500 سال پیش در اروپای غربی به منصة ظهور رسید. این نظام بر شبکههای بازرگانی سرمایهداری مبتنی بود که از مرزهای کشوری فراتر رفتند و از این روی "اقتصاد جهانی سرمایهداری" خوانده میشوند. انگیزه انباشت سرمایه موجب بروز رقابت فرایندهای میان تولیدکنندگان سرمایهدار برای تصاحب کار, مواد و بازارها شد و با فراز و نشیبهای رقابت در چارچوب بحرانهای اضافه تولید مناطق متفاوتی از جهان, در گسترش ناموزون اقتصاد جهان ادغام شدند.
این گسترش ناموزون جهان را به سه نوع جامعه تقسیم کرد که بستگیهای متقابلی دارند:
1-جوامع مرکزی یا هستهای که در تولید صنعتی و توزیع تحصص یافتهاند, دولتهایی بالنسبه قوی داشته و به نحو چشمگیری در امور جوامع غیر هستهای مداخله دارند؛
2-در آنسو, یعنی در پیرامون, کشورهایی قرار دارند که به تولید مواد خام متکی هستند، دولتهایی ضعیف و بورژوازی کوچک و طبقه دهقانی وسیعی دارند و به شدت زیر نفوذ جوامع هستهای قرار دارند؛
3-و بالاخره, جوامع باقی مانده جوامع "شبهپیرامونی" را شکل میدهند که در خصوصیات هر دو حیطة مرکز و پیرامون سهیماند. جوامع "شبهپیرامونی" نوعاً یا جوامع پیرامونی رشد یافتهاند ویا جوامع هستهای در حال افول شبه پیرامونیها از قطبی شدن میان جوامع مرکزی و پیرامونی ممانعت میکنند و بنابر این تثبیت کنندة نظام به شمار میآیند.
پیش فرض کلیدی نظریة نظام جهانی آن است که اقتصاد جهانی را باید در کل آن مطالعه کرد. مطالعه دگرگونی اجتماعی در هر جزء از این نظام ـ ملتها, کشورها, مناطق, گروههای قومی و طبقات ـ باید از طریق تعیین جایگاه و مکان این جزء در کل نظارت صورت پذیرد بنابراین نظریه نظام جهانی دستورالعمل تحقیقاتی دوگانهای دارد: از سویی نتایج تغییرات پویا در اجزایش (نظیر کشورها) را به منظور شناخت تکامل نظام و شناخت جنبشهای اجزای مختلف (خرده نظامها) در داخل نظام مورد بررسی قرار میدهد؛ و از سوی دیگر, نتایج تغییرات پویا در این نظام جهانی را بهمنظور شناخت پویایی درونی و ساختار اجتماعی اجزاء مختلف بررسی میکند.
دسته بندی | اقتصاد |
بازدید ها | 21 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 57 |
*مقاله تاریخچه بورس در جهان*
تاریخچه بورس در جهان :
دیوید هیوم که آدام اسمیت او را بزرگترین و ارجمندترین فیلسوف عصر نامیده نخستین بار ضمن اشاره به راسته بورس ، آن را مکانی فراتر از محل صرف قهوه و هدر دادن کاغذ و جوهر و قلم می داند . او می گوید : اگر اوراق بهادار نباشند که پس اندازها را جذب کنند این وجوه صرف خرید زمین و مستغلات می شوند که در آن صورت فعالیتهای تجاری عام المنفعه لطمه می بینند .
در اواخر قرون وسطی ملاقات بازرگانان به تدریج صورت منظمی به خود می گرفت در قرن پانزدهم و حوالی 1450 میلادی ، بازرگانان بلژیکی در شهر بورژو مرکز فلانو در شمال غربی بلژیک در میدانی به نام تربوئرس در مقابل خانه بزرگزاده ای به نام فن در بوزه جمع می شدند و به داد و ستد و پرداختند . میادین محل تجمع بازرگانان به بورس مشهور شد. لزوم تأسیس بورس در شهر آنورس بلژیک در 1460 احساس گردید و آن زمانی بود که شهر بورژو به دلیل پیشروی دریا رو به ویرانی گذاشته بود و عده زیادی از بازرگانان شهر بورژو به بندر آنورس در بلژیک کوچ کرده بودند .
این پیشینه تاریخی بی شباهت به سابقه ایجاد بانک نیست که در آن مورد هم ، افرادی جهت تبادل پول روی نیمکتهای میدانهای قدیمی و سنتی اروپا می نشستند ، که بعدها نام بانک از همان لغت بنک به معنی نیمکت اخذ شد ، ایجاد بانک و بورس هر دو در نتیجه انباشت تجربه و مهارت انسان و نیاز به مکانیسمهای تسهیل کننده بوده است.
رشد بورس و جا افتادن آن در عملیات تجاری و اقتصادی ، با انقلاب صنعتی اروپا و شکوفایی اقتصاد تازه متحول شده آن قاره ، از کشاورزی به صنعتی همراه بوده است و نکته قابل توجه آنکه درست در هنگام جهش معاملات بورس و پا گرفتن آن ،دول اروپایی مانند انگلستان ، آلمان و سوئیس قوانین و مقررات ناظر بر فعالیت این نهاد را وضع کردند و قبل از اینکه امنیت سرمایه گذاری به خطر افتد و موجباتی فراهم شود که صاحبان پس اندازهای کوچک ، صنایع نوپای اروپایی را از موهبت مشارکت خود محروم نمایند، ضمانت های اجرایی قانونی وضع شد تا از هر گونه تقلب و تزویر و پایمال شدن حقوق صاحبان سهام جلوگیری گردد.
اولین بورس اوراق بهادار جهان در اوایل قرن هفدهم در شهر آمستردام تشکیل گردید و کمپانی معروف استعماری “ هند شرقی ” سهام خود را در آن بورس عرضه نمود.
بورس آمستردام امروزه نیز یکی از منابع مهم تأمین سرمایه در سطح بین المللی است.
دومین بورس معتبر دنیا ، بورس لندن است که از سال 1801 میلادی با انتشار 4000 سهم 50 پوندی به مبلغ 200000 پوند و با عضویت 500 نفر اقتتاح شده و آغاز به کار نمود . از ابتدای امر ، در بورس لندن اوراق بهادار خارجی و داخلی مورد داد و ستد قرار می گرفته است . بورس نیویورک در اواخر قرن هیجدهم تأسیس شده و با وجود رقیب دیگری به نام بورس امریکن ، از نظر حجم معاملات و اهمیت در بازار سرمایه آمریکا ، در مقام اول قرار دارد. گرچه تا قبل از تأسیس بورس نیویورک نیز ، اوراق قرضه و سهام شرکتها توسط دلالان و بازرگانان حرفه ای مورد داد و ستد قرار می گرفت ، اما در سال 1792 ، بیست و چهار نفر از واسطه های خرید و فروش سهام تصمیم گرفتند با انتخاب محل معیینی در آنجا مستقر شده و موجباتی را فراهم آورند تا متقاضیان خرید سهام شرکتها یا فروشندگان اوراق قرضه به آنجا مراجعه نمایند .
در آمریکا ، اولین محل شناخته شده به عنوان بورس اوراق بهادار در نیویورک در محوطه ای در زیر سایه درخت نارون بزرگی در خیابان “وال استریت ” بود که بعدها به قهوه خانه ای در نزدیکی همان محل انتقال یافت.
بورس وال استریت با جمع آوری مبالغی به نام ورودیه از دلالان ( کارگزاران ) و گسترش عملیات ، تقویت شد و به مجتمع تجاری عظیمی مبدل گردید که بعدها به نام “ بورس سهام نیویورک ” رسماً به ثبت رسید. در حال حاضر تعداد کارگزاران این بورس به چند هزار شخص حقیقی و حقوقی بالغ می گردد.
سایر بورسهای سهام در آمریکا را می توان در بوستون ، لوس آنجلس ، شیکاگو ، فیلادلفیا ، بالتیمور، سالت لیک سیتی ، دیترویت، پیتسبورگ ، سین سیناتی ، میدوست وچند شهر دیگر نام برد .
بورس توکیو در حال حاضر بزرگترین بازار سرمایه دنیاست . در ژاپن چندین بورس فعال ومعتبر دیگر نیز وجود دارد. بورسهاو بانکها در ژاپن ارتباط درونی پویایی دارند . بی مناسبت نیست اشاره شودکه نه بانک از ده بانک بزرگ دنیا نیز ، به ژاپن تعلق دارد.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 21 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 338 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
تحقیق در مورد انقلاب صنعتی
پیش از انقلاب صنعتی
اروپا در آستانه انقلاب صنعتی ، مانند هر بخش دیگر جهان ، جامعه ای روستایی بود. بیش از سه چهارم مردم آن در کشتزارها کار و زندگی می کردند. حتی در کشورهای بیش تر شهری شده ای چون انگلستان و فرانسه که پایتخت هایشان ، یعنی لندن و پاریس شهرهایی پر جنب و جوش بودند ، از میان جمعیت چندین میلیونیشان تنها چند هزار نفر در شهرها و شهرک ها زندگی می کردند.
صنعت هم در داخل و هم در خارج شهرها وجود داشت ، اما در مقیاسی کوچک بود و کم تر از پنج درصد جمعیت اروپا را در بر می گیرد. بیش تر این صنعت در پیرامون کشاورزی می چرخید ، نظیر تولید پارچه از پشم خام و پنبه.
بیش از یک انقلاب صنعتی
گر چه انقلاب نعتی طی سالها به اصطلاحی عادی تبدیل شده ، اما در عین حال گمراه کننده است. اولاً ، انقلاب ها با تغییر سریع همراهند ، اما در جریان انقلاب صنعتی ، به ویژه مرحله آغازین آن ، تغییر غالباً تدریجی بود و گاهی چندین دهه طول می کشید. این فرآیند در واقع بیش تر تکاملی بود تا انقلابی.
دومین کاستی اصطلاح انقلاب صنعتی در این است که فرآیند مربوطه تنها شامل حال صنعت نمی شد ، بلکه به راستی تمام وجوه زندگی ، از اقتصاد گرفته تا سیاست و جامعه را تحت تاثیر قرار می داد. تنها گزینش کشاورزی ر حدود نه هزار سال پیش چنین تاثیر همه جانبه ای داشت. پیش از کشاورزی ، انسان ها مجبور به کوچ نشینی همراه با شکار و گردآوری غذا بودند؛ پس از آن به زندگی پایدارتری در کشتزارها دست یافتند و اندوخته غذایی مستنری تولید کردند. وجود منابع غذایی قابل اتکا بود که امکان پدید آمدن زیستگاههای فراخ تر ، شهرک ها و شهرها ، و نیز واحدهای سیاسی بزرگ تر ، کشورها و امپراتوری ها را فراهم آورد. مگهداری حساب اندوخته های غذایی و اجناس مبادله شده نیازمند ثبت و ضبط بود که به نوبه خود باعث پیدایش نگارش گردید.
به همین ترتیب ، انقلاب صنعتی روش و نوع کار مردم را تغییر داد، به طوری که تعداد کارگران کارخانه ها از کشاورزان فزونی گرفت. محل زندگی مردم نیز تغییر کرد و به تعداد جمعیت شهرنشین افزوده و از جمعیت روستایی کاسته شد. از آن گذشته ، بر اثر ماشینی شدن کشاورزی و در نتیجه افزایش تولید مواد غذایی و نیز بر اثر جابجایی سریع و اطمینان بخش مواد غذایی با کشتی ها و وسایل نقلیه با نیروی محرکه بخار و نفت ، جمعیت رشد کرد و بهبود حمل و نقل تمکان جابجایی این جمعیت صنعتی را افزایش داد.
اقلاب صنعتی سطح زندگی عمومی را بالا برد و به تعداد بیش تری از مردم امکان داد که از کالاها و مسکنی کهپیش تر تجملی به حساب می آمد برخوردار شوند. اما ، در عین حال ، مشکلات موجود ، نظیر بی کاری ، دستمزدهای پایین ، و شرایط بد کار را بدتر کرد. تراکم جمعیت ، به ویژه در فقیرترین بخش های شهرها ، باعث بروز ناآرامی اجتماعی ، بزهکاری و مشکلات بهداشتی شد. افزون بر آن ، تراکم جمعیتدر شهرها و تولید ماشینی موجب افزایش آلودگی گردید. در واگنش به این پیامدهای منفی ، سیاست های اقتصادی و اجتماعی تازه ای ظهور رکد که سرمایه داری آزاد ، سوسیالیسم و مارکسیسم از جمله آن ها بودند.
بدین ترتیب ، انقلاب صنعتی تنها صنعت را متحول نساخت ، بلکه به دنیای امروز شکل داد. چنانچه تاریخدان پل مانتو می نویسد:
اگر انقلاب صنعتی جز یک رشته پیشرفت های فنی معنای دیگری نداشت و اگر پیامدهای آن از سطح تغییراتی در ماشین آلات و تولید فراتر نمی رفت ، تنها می توانست رخدادی دارای اهمیت ثانوی باشد... اما ] این انقلاب [ از راه ... کنش های مادی ... مهر خود را .. بر تمامی جامعه امروزی باقی گذاشت.
انگلستان و تولد انقلاب
زادگاه انقلاب صنعتی انگلستان قرن هجدهم بود که از موهبت جمعیت ، منابع طبیعی ، اختراعات ، پول یعنی همه آنچه برای صنعتی شدن ضرورت داشت ، برخوردار بود. در واقع، هیچ یک از این عوامل به انگلستان منحصر بود ؛ در میان سایر کشورهای اروپایی، فرانسه و هلند نیز از این عناصر برخوردار بودند. با وجود این ، در انگلستان بود که آمیزه ای از این عوامل برای نخستین بار باعث پیدایش انقلاب صنعتی شد.
جمعیت رو به افزایش انگلستان
انقلاب صنعتی هم به کارگر و هم به مصرف کننده احتیاج داشت که جمعیت به سرعتدر حال افزایش انگلستان هر دو را تامین می کرد. پیش از قرن هجدهم ، رشد جمعیت در انگلستان کند بود. انگلستان در سال 1700 کم تر از هفت میلیون نفر جمعیت داشت و رشد جمعیتش چنان کند بود که آمارشناس انگلیسی گرکوری کینگ پیش بینی می کرد که کل جمعیت ان تا سال 2300 به یازده میلیون نخواهد رسید. اما ، در واقع ؛ از نیم قرن پس از کینگ ، جمعیت به سرعت رو به افزایش گذاشت. در نخستین دهه های قرن نوزدهم ، یعنی تنها کمی بیش ار یکصد سال ، و نه ششصد سال ، پس از پیش بینی کینگ ، جمعیت انگلستان به یازده میلیون نفر رسید.
اگر چه تعداد تولدها در طول قرن هجدهم افزایش یافت ، اما تحول چشمگیر در نرخ مرگ و میر بود که به سرعت کاهش یافت. مثلاً ، در لندن و حومه آن در سال 1700 نیم میلیون مرگ بیش از تولد به ثبت رسیده ؛ اما در سال 1800 تعداد مرگ و میرها تنها بیست هزار بیشتر از تولدها بود.
یکی از علل کاهش نرخ مرگ و میر این بود که به دلیل آموزش بهتر ماماها و تاسیس زایشگاه ها ، تعداد نوزادانی که از زایمان جان سالم بدر می بردند بیش تر شد. افزون بر آن ، موارد مرگ و میر کودکان و بزرگسالان بر اثر بیماری کاهش یافت. بیماری های واگیردار شایعی که در سراسر شده های پیشین کشور را به نابودی کشانده بود ، پس از 1700 از بین رفت. مثلاً ، از قرن چهاردهم ، طاعون خیارکی ، یا «مرگ سیاه» ، متناوباً جنعیت انگلستان را کشتار می کرد. اما پس از شیوعطاعون در دهه 1660 ، این بیماری از انگلستان رخت بر بست. دیگر بیماریهای بزرگ نیز از الگوی مشابهی پیروی کردند. سیفلیس ، یک بیماری نسبتآً شایع و کشنده قرن شانزدهم ، گر چه در انگلستان قرن هیجدهم هنوز وجود داشت ، اما دیگر ابعاد همه گیر نداشت.
دلیل پایان یافتن این بیماریهای همه گیر نامشخص است. بی شک وضع بهداشتی مانند سده های پیشین خراب بود ؛ زباله ها و فاضلاب معمولاً به خیابان ها ریخته می شد. اما لااقل یک بیماری مرگبار ، آبله ، بر اثر تلاش های انسانی و آغاز مایه کوبی علیه آن در دهه 1760 ، تحت کنترل در آمد.
دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 47 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 134 |
*مقاله خاموش شدن چراغ علم*
مسلم است که خاموش شدن چراغ علم در هر جامعه ای یکی از دلایل اصلی عقب ماندگیش است. در ایران نیز به مدت چند قرن تمام فعالیتهایی که در وادی علوم طبیعی بود تعطیل شد. در پایان قرون وسطی در اروپا و تغییر بینش مردم و پیدایش انقلاب صنعتی کوچکترین اثری از تحول در ایران نبود. سرانجام پس از چند قرن غفلت عباس میرزا در طی جنگی با امپراطوری روس دریافت پیروزی در جنگ مستلزم تسلیحات و علوم مدرن است و امیرکبیر نیز با ساخت دارالفنون راه او را ادامه داد. البته جز ایران بسیاری از کشورها در این وضعیت بسر می برندند اما ایران در مقطعی از تاریخ مهد علم بوده است و در ادوار بعد علوم متروک گردیده اند و این باعث تعجب است. غالباً دربارة دورة دوم توضیحاتی کلیشه ای و کلی داده می شود که بالندگی مسلمین به تدریج رو به انحطاط نهاد و دیگر گرفته نمی شود که چرا اینطور شد؟ یک پاسخ متداول اما سطحی این است که مسلمانان از اسلام اصیل دور شدند و لاجرم به انحراف افتند به لحاظ سیاسی دچار تفرقه شدند و به لحاظ اجتماعی سروریشان را از دست دادند. مشکل این پاسخ این است که مراد از انحراف حکام است یا مسلمین یا هر دو و زمان انحراف نیز مشخص نیست.
اگر مقصود از انحراف حکامی باشد (بجز حضرت علی ) که امت اسلام نیز همواره خودشان به تباهی کشاندند نیز مشکل حل نمی شود زیرا مقطعی که دانشمندان مسلمان در هر زمینه ای فعال بودند به نام عمر طلایی رونق علمی اسلام درست در زمان همین انحراف (خلافت بنی عباس) حاکم بود. بعبارتی در مقطعی مسلمانان پیشرو علوم زمانه بودند و در مقطع دیگر علوم در همان اجتماع منسوخ بود. این نشان می دهد که حرف مسلمان بودن باعث پیشرفت یا رکود علمی نمی شود بلکه این مسلمانان هستند که اسباب تربیتی یا انحطاط جامعه شان را فراهم می آوردند. اما بنظر می رسد این توضیح برای ایرانیان اواخر قرن 19 واضح نبوده است چون آنان فقدان علم در ایران را نتیجه هجوم اعراب به ایران می دانند. بماد که امروزه هم افرادی چنین نظری دارند و اسلام را مانع ترقی علم می دانند. استدلال متداول دیگر در این مورد هجوم مغولان است که نه تنها باعث از بین رفتن دانشمندان شد بلکه با نابود کردن مدارس، کتابخانه ها و… نهادهای علمی مسلمانان را ریشه کن کرد. اگر مسئله به همین سادگی باشد جایی برای تحقیق باقی نمی ماند. اما مشکل اینجاست که این خاموشی از یکی دو قرن قبل از هجوم آنان شروع شده بود و تردیدی نیست که با حمله آنان این روند تسریع یافت اما نکته اساسی این است که آنان این افول را بوجود نیاوردهاند.