دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 118 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 109 |
فهرست مطالب
عنوان صفحه
سرآغاز
مقدمه 1
فصل اول.
2- بیان مسئله 15
3- ضرورت و اهمیت تحقق 15
4- اهداف تحقیق 16
5-تعریف اصتلاحات تحقیق 18
6-سئوالات تحقیق 18
7-فرضیه تحقیق 18
8-متغیر ها 18
فصل دوم – پیشینه مطالعاتی
9- تاریخچه آموزش در دوران کودکی در جهان 22
10- تاریخچه آموزش و پیش دبستانی در ایران 23
11- سیر فرهنگ و تعلیم و تربیت در اروپا 26
12- تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام 30
13- مرور اجمالی بر آموزش پیش دبستانی در کشور های مختلف جهان 31
14- تاثیر اشتغال مادران بر عملکرد کودکان پیش دبستانی 36
فصل سوم- روش تحقیق
عنوان صفحه
16-مدل آماری 62
17-جامعه آماری 65
18-نمونه آماری 65
19-ابزار اندازه گیری
20-چگونگی نمونه گیری
21-آزمون T 66
22-ویژگی های توزیعای T استودنت 67
23-آزمون T مقایسه میانگین های مستقل 67
فصل چهارم – تجزیه و تحلیل داده ها
24- خلاصه نتایج آماری 69
25- جدول توضیع جدول فراوانی درس فارسی 71
26- جدول توضیع فراوانی درس ریاضی 76
27- لیست نمرات پس آزمون درس املا 78
28- جدول توضیع فراوانیدرس املا 78
29- مقایسه و تفسیر میانگین 78
30- خلاصه و نتیجه گیری 83
31- نتیجه گیری 84
فصل پنجم – بحث و نتیجه گیری
صفحه
32- محدودیتهای تحقیق 88
33- توصیه ها برای تحقیقات بعدی 88
34- منابع 89
چکیده تحقیق:
این پژوهش تحت عنوان تاثیر دوره پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی کودکان دوره ابتدایی شهر تهران صورت گرفته است.
جامعه آماری شامل60 نفر ، که انتخاب آنها بصورت کاملاً تصادفی می باشد. با توجه به اینکه پژوهشهای متعدد در مورد پیشرفت تحصیلی صورت گرفته ، اما هنوز بسیاری از زوایای این امر مهم ناشناخته باقی مانده و کشور ما با وجود سرمایه گذاری ها و صرف هزینه های کلان هنوز موفقیت های لازم را در این زمینه کسب نکرده است این پژوهش در صدد است تا زاویه ای دیگر از این پدیده را روشن کند و مسئولین آموزشی را برای رسیدن به اهدافشان یاری نماید.
امروزه این نکته در زمینه تربیت مسلم است که متناسب بودن برنامه و محتوای آموزشی با مراحل تحول دانش آموزان باعث فهم مطالب و اجتناب از انباشن حافظه می گردد و یک ضرورت آموزشی محسوب می شود.
براین اساس پژوهش حاضر در صدد است تا ارتباط بین تاثیر پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی بین کسانی که دورۀ پیش دبستانی را طی نموده اند و آنهایی که از گذارن این دوره بی بهره بوده اند را روشن سازد.
(پیشگفتار)
اگر چه قصد ما بررسی تاریخچۀ آموزش متوسطه نیست اما برای آشنایی خوانندگاه باید گفت که نظام آموزش متوسطه ایران مراحل زیر را طی کرده است.
1- مرحله ای که خود به خود دنبالۀ دورۀ ابتدایی محسوب می شود و در آن مسئله انتخاب رشتۀ مطرح نبود .
2- مرحله ای که دورۀ دوم متوسطه ابتدا به ادبی، طبیعی و ریاضی و هنرستانی و سپس به دوره ها یا رشته های دیگر تقسم می شود.
اما از سال 1350 با تاسیس دورۀ راهنایی تحصیلی دورۀ متوسطه به 4 سال با عنوان رشته های نظری ، شامل ریاضی فیزیک ، علوم تجربی ، ادبیات و علوم انسانی ، شاخه فنی و حرفه ای تغییر یافت.
در سالهای اخیر در نظام جدید آموزش متوسطه با چهره ای متفاوت از قبل همانند آنچه در دانشگاه به عنوان واحد در نظر
گرفته می شود ؛ به صورتی دیگر ظاهر شد.
به این ترتیب که در این نظام دروس مرتبط به هم نبود و چیزی به عنوان تکرار پایه تحصیلی که دانش آموزان در آن متحمل آن می شوند در این نظام مشاهده نمی شود.
حال باید دید پیشرفت دانش آموزان نظام جدید با توجه به عواملی که بعد به ذکر آن خواهیم پرداخت با توجه به تاریخ گذشته انسان و نسل بشر می توان چنین نتیجه گیری کرد که بشر از همان اوان خلقت همیشه و بطور دائم در پی آموزش و فراگیری بوده است و این آموختن مراحل و اشکال مختلفی داشته است و در دوران مختلف شیوه آموزش و آموختن انسان متفاوت بوده است.
مثلاً دیده می شود که انسان در دوران گذشته با مشاده طبیعت و موجودان موجود در آن دست به آموختن می زده و بعد از آن برای ایجاد ارتباط با نسانهای دیگر از راه وروشهای مختلف بهره گرفته است و بعدها برای ارتباط با دیگران از نوشتن نامه استفاده می کرده که بسته به قوم مشخص طرق گوناگونی داشته است.
مثلاً دردوره ای از خط تصویری برای نوشتن استفاده می کرده و قومی درجای دیگری از خط میخی استفاده می کرده که البته استفاده از این روشها نیز نیاز به آموختن داشته است.
و با گذشت زمان در طی چند قرن اخیر انسان نیاز به آموختن را برای همه افراد بشر ضروری می بیند و شروع به ایجاد مکانهای مشخصی برای این کار می کند و با پیشرفت انسان در مورد علوم و دانش این مراکز دانش و تعلیم و تربیت هم صورت مشخص تری به خود می کیرد و بصورت مجزاتری وجود پیدا می کند.
هر چه می گذرد انسان در می یابد که آموختن دانش در سنین پایین تر و کودکی بهتر است از دوران بزرگسالی صورت می گیرد و با تحولات زیادی که در قرون اخیر در زمینه تعلیم و تربیت کودکان انجام گرفته بر اهمیت توجه به امور کودکان و مراکز تعلیم و تربیت آنان پیش از پیش افرزوده است ؛ نظر به اینکه کودکان امیدهای آینده جامعه انسانی می باشند و دارای استعدادها و علائق نهفته و ناشناخته می باشند که باید کشف گردیده و هدایت گردند.
تا بتوانند به ساختن شخصیت خود بپردازند و هرچه بهتر برای زندگی آینده در جامعه آماده گردند.
تعلیم و تربیت کودکان در مراحل مقاطع گوناگون صورت می گیرد یکی از آنها آموزش پیش دبستانی می باشد که اخیراً توجه زیادی هم به آنان معطوف می گردد.
البته این مقطع به لحاظ سنی از مهمترین و حساسترین دوره های زندگی در حال آموزش کودکان می باشد.
که متاسفانه هنوز برای برخی از والدین و مسئولین دست اندر کار اهمیت این دروره آموزشی کامل مشخص نشده است. کودکان در این مراکز چیزهایی را می آموزند که اقتضای سنشان باید بیاموزند که این موارد را در محیط خانه بطور کامل نمی توانند بیاموزند.
از ویژگیهای مهم مراکز پیش دبستانی به مواردی می توان اشاره کرد از قبیل اجتماعی شدن کودکان در این محیط ها ، به خاطر مراوده و ارتباط با کودکان دیگر و همچنین دریافت و آموزش کاربرد خیلی از وسایل و امکاناتی که در محیط زندگیشان با آنها مواجه هستد و با توجه به تاثیراتی که مراکز پیش دبستانی در جنبه های مختلف زندگی کودکان دارد، این انگیزه را در شخص ایجاد می کند که تحقیق و تفحصی در این زمینه انجام دهد.
ما در کشوری زندگی می کنیم که برای رسیدن به استقلال و پیشرفت همه جانبه در زمینه فردی اجتماعی ، اقتصادی ، صنعتی ، علمی و فرهنگی به شخصیتهای رشد یافته و به دلهای بیدار و مغزهای اندشمند و دستهای ماهر توانا نیازمند است.
در راستای رسیدن به این اهداف ضروری است که متخصصان تعلیم و تربیت آنچه در توان دارند به کار گیرند و لزوم تعلیم و تربیت منابع انسانی کشومان به ویژه کودکان با خوش و مستعد را تبیین و گسترش دهند.
با توجه با اینکه در نظر عموم پیشرفت تحصیلی و داشتن نمرات بیشتر در مدرسه تیز هوش تلقی می شود و نیز به لحاظ روابط متقابل خانواده و غیره در بالا بودن نمرات تحصیلی همواره باید در پی عوامل موثر پیشرفت گروهی از دانش آموزان شد.
درست است که ارزش نمرات امتحانی دانش آموزان در مدرسه را نمی توان انکار کرد اما موارد زیادی مشاهده شده است که دانش آموزان با نمرات کم یا متوسط در ادامه تحصیل و در مسائل علمی و حتی در زندگی خود موفقیتهای شایانی داشته اند.
با وجود این تنها می توان گفت که پیشرفت تحصیلی در داشتن نمرات بیشتر در مدسه را تنها نمی توان به عامل خاصی نسبت داد بلکه عوامل متعددی به شکل فعال در تعامل با یکدیگر هستند تا چنین وضعیتی را ترسیم کنند.
تحقیقات فراوانی در زمینه افت تحصیلی دانش آموزان و علل آن انجام گرفته تا بتواند از هدر رفتن هزینه های هنگفتی که در نظام آموزش کشور ها جلوگیری کند اما علی رغم نتایج بدست آمده هنوز یکی از بزرگترین معضلات آموزش و پرورش و نظامها ی آموزشی افت تحصیلی دانش آموزان است . آنچه مسلم است مطالعه و بررسی علل و افت تحصیلی کافی نمی باشد و باید راهبرد هایی برای جلوگیری از بوجود آمدن افت تحصیلی ارائه نمود.
یکی از راه حل های موجود برای شناخت ویژگی دانش آموزان و عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی آنان است تا با گسترش ویژگیهای مذکور و جایگزین کردن این راهبرد ها زمینه ایجاد افت تحصیلی را از بین ببریم کشف متغییر های پیشرفت تحصیلی موضوع ساده ای نیست پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در مقاطع مختلف مستلزم داشتن انگیزه های قوی و نیرومند است . انگیزه هایی که بتوان تحرک و پویایی لازم برای فعالیتهای فردی و گروهی دانش آموزان را برانگیزد.
از مسائل عمده و مهم نظام تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) در هر جامعه چگونگی تربیت و پرورش افراد آن جامعه بر اساس نیازهای مشخص شده آن جامعه می باشد.
روشن است که بر آورده ساختن این نیازهای کاری چندان ساده و آسان نیست و رسیدن به چنین هدفی مستلزم به کارگیری مهارتهایی است که باید مبتنی به تجربه های علمی باشد.
معمولاً خانواده ها به دلیل درگیری ، مسائل و مشکلات مختلف از مسئولیتهایی که نسبت به کودک در ارتباط با کودک در رابطه با زندگی او و آینده اش دارند غافل می مانند.
همین امر سبب شده که نسبت به محرکاتی که کودک برای رشد و تحول شخصیت خود به آنها نیاز دارد غافل بماند و زیاد توجهی به آنها ننماید.
به همین علت انتظار می رود تا مراکز حرفه ای و پرورشی و جبرانی تربیت ، نظیر مهد کودک یا کودکستانها بتوانند به عنوان کار تخصصی و تکمیلی کار خانواده در امر تربیت کودکان گام بردارند.
جامعه برای رسیدن به هدفها باید مسیرهایی را که برای رسیدن به این اهداف لازم هستند مشخص نماید و برای طبق یک برنامه تعلیم و تربیت صحیح که در ارتباط با هدف و تامین کننده خواسته های فردی و اجتماعی مردم آن جامعه است افراد را هدایت کند.
رسیدن به هدفهای جامعه و پروراندن انسان کاری نیست که بتوان تصادف از آن گذشت بلکه احتیاج به نظام پرورش برنامه ریزی شده ای دارد تا از طریق ایجاد فرصتهای دیگری بتوان در رشد و شکوفایی استعداد های جامعه و جلوگیری از بروز نا هنجاریهای تحصیلی و رفتار در کودکان اقدام لازم را بعمل آورد.
فردریک فروبل*(1825-1782) را به عنوان کسی که به آموزش و پرورش جنبه اجتماعی می دهد باید نگریست .
اهمیت آموزش و پرورش و پیشرفت دبستانی با افکار و نظریات فروبل انسجام و نظم دقیقتری می یابد. او اولین کودکستان را تاسیس نمود و آن را باغ کودکان نامید.
فروبل می گوید : کودکستان باید نمونه کوچکی باشد از اجتماعی که کودکان را در بر گرفته و در آنجا باید اجراء و عناصر روابط زندگی اجتماعی به طوری که متناسب با توان و هوش و درک باشد آموزش و پرورش پیش دبستانی از جمله نمادهایی است که قادر است از طریق غنی سازی محیطی ، کودکان را به تجارب ادراکی و ذهنی جدیدی که احتمالاً در محیط خانواده برای آنان که امکان پذیر نیست راغب نماید.
همچنین در محیط های مساعد کودکستان است که می توان مجموعه ای از تجارب اجتماعی را هم از طریق رابطه با سایر کودکان و هم از طریق یافتن الگوهای جدید مانند مربیان در اختیار آنان قرار دهد.
فصل اول
1- بیان مسأله : ( طرح تحقیق)
2- ضرورت و اهمیت تحقیق
3- هدف کلی تحقیق
4- تعریف اصطلاحات تحقیق
5- سئوالات تحقیق
6- فرضیه تحقیق
7- متغیرهای تحقیق
1-1-بیان مسأله
یافته های تحقیقاتی حاکی از آن است که ارائه برنامه های پیش دبستانی نه تنها موجب تغییرات در توانایی های ذهنی کودکان می گردد . بلکه اثرات دراز مدتی نیز بر سازگاری آنان یا محیط کلاس و پیشرفت تحصیلی در دوره دبستان بر جای می گذارد. با توجه به این مسأله است که باید برای ایجاد پیشرفت در امور زندگی به دورۀ 6 ساله اول زندگی توجه خاصی مبذول شود تا زیر بنای محکمی برای مراحل بعدی پی ریزی گردد.
با توجه به اینکه عده ای از دانش آموزان قبل از ورود به دبستان و قبل از اینکه دوره ای جدید از زندگی خود را شروع کنند به جایی قدم می گذارند که یک طرف فرد را آماده ورود به دبستان می کند و از طرف دیگر به فرد آموزشهایی می دهد که اورا دقیقأ از وابستگی به خانواده جدا می کند و نیز به او می آموزد کهم زندگی فقط محصور به خانواده نیست و او باید از تجربه های استفاده کند.
پیاژه رو ی این موضوع تأکید می کند به کودک در دوران پیش دبستانی باید فرصت کافی برای رشد کاربردهای حسی – حرکتی داده شود و توجه او به کنفرانس بین المللی آموزش عمومی در اوایل سال 1939 این است که برای کودکان پیش دبستان باید وسایل مختلف آموزش حسی و حرکتی داده شود و خواندن و نوشتن برای سالهای اول دبستان گذاشته شود.
با توجه به تحقیقات مختلف صورت گرفته در مورد آموزش پیش دبستانی و اهمیت آن در اینجا این مسأله مطرح می شود که آیا بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان که دوره پیش دستانی را طی نموده اند با دانش آموزانی که این دوره را طی ننموده اند تفاوتی معنی داری وجود دارد ؟
2-1- ضرورت و اهمیت تحقیق
در پژوهش حاضر نقش مهم آموزش پیش از دبستان در پیشرفت تحصیلی کودکان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.آموزش و پرورش کودکستانی اولین مرحله از آموزش و پرورش رسمی است که هدفهاو محتوای و برنامه و روشها و ابزارهای خاصی خود را دارد و پایه مهمی برای سایر دوره های آموزش و پرورش عمومی است در این مرحله از آموزش دورهای که مخصوص کودکان پنج و شش ساله است دوره آمادگی برای ورود به دبستان یا اصطلاحأ دوره پیش دبستانی نامیده می شود که اساسأ زیر نظارت آموزش و پرورش است در این دوره است که کودکان برای اولین بار از استقلال خویش بهره می گیرند . در این دوره است که نقش نهاد خارج از محیط خانواده یعنی نقش کودکستان در رشد و پرورش و یادگیری کودک اهمیت می یابد ولذا برنامه ریزی منسجم وهدفدار آموزش وپرورش ضرورت بیشتری پیدا می کند.
با توجه به اینکه هرگاه صحبتی از وضعیت درسی و معلومات علمی دانش آموزان می شود اغلب والدین در پاسخ دادن به این موضوعات به خاطر مشکلات و مسائلی که در زندگی خویش با آنها روبرو هستند عاجز می مانند و می گویند ما به علت مشاغل خود و گرفتاریهایی که داریم دیگر حصله بحث نمودن با فرزند خود در این زمینه را نداریم وبعضی ها نیزی برای اینکه خود را از این مسئولیت بدور دارند فرزندانشان را به کودکستان می برند و بر این باورند که بردن به کودکستان سبس می شود که کودکانشان خود به خود انرژی لازم را برای ادامه تحصیلات کسب نمایند و دیگر نیازی به بحث و یاد دادن والدین خود را ندارند.
بر آن شدیم با بررسی هایی بفهمیم که این نظر ها تا چه اندازه درست است.
آیا واقعأ کودکستان می تواند وسایل لازم را برای یک دانش آموز بر آورده سازد ؟
یا اینکه عوامل دیگری به غیر از کودکستان می تواند بر پیشرفت تحصیلی یک دانش آموز موثر باشد ؟
همچنین از اهداف دیگر این می تواند باشد:
الف جلب توجه مسئولین آموزشگاه و دست اندرکاران آموزش و پرورش.
الف آگاهی دادن به والدین و مشخص نمودن اثر مهد کودک بر فرزندان آنان.
3-1- اهداف تحقیق
تعلیم و تربیت کودکان خردسال در طول تاریخ بین اقوام مختلف به صورتهای گوناگونی مطرح بوده است . این نکته قابل ذکر است که طرز تفکر عده ای در مورد کودکان به گونه ای است که معتقدند کودک باید با ویژگیها و نیازهای دوران کودکی مورد تعلیم و تربیت قرار گیرد . اما عده ای به عکس می کوشند که هر چه زودتر کودک را به فرد بزرگسال تبدیل کنند . این دو نگرش همیشه در طول تاریخ وجود داشته است تا یکی دو قرن گذشته تعلیم و تربیت دوران اولیه کودکی عمومأ به عهده خانواده ها و والدین بود. در اروپا از قرن نوزدهم با به وجود آمدن تشکیلات و سازمانهایی به نام کودکستان آموزش و پرورش جدی و رسمی خردسالان آغاز شد.
بطور کلی ابتدا خانواده و بخصوص مادر قادر است که احتیاجات جسمانی و عاطفی روانی کودک را بر آورده سازد ولی به تدریج که کودک رشد می کند ملزوم به ایجاد رابطه گسترده تری با دیگران وکسب استقلال فردی ، و یادگیری بیشتری می شود . در این مرحله موسسات پرورشی و تربیتی مانند آموزش و پیش دبستانی (کودکستان) اولین محیط غیر از خانواده است که کودک به آنها وارد می شود. تاثیراتی که کودکان از این محیط ها دریافت می کنند، زمینه ساز رفتارها و علایق بعدی آنان در محیط بزرگتر خواهد بود.
هدف کلی:
با توجه به این نکته که بعضی می گویند چون که پسرم و یا دخترم قبل از اینکه به مدرسه برود وارد کودکستان شده یا اینکه والدینی گفته اند که دانش آموز قبل از ورود به مدرسه باید کودکستان برود . یا اینکه والدین و اطرافیان از کودکستان بعنوان سن آغازین ورود دانش آموز به آنجا صحبت می کنند بر آن شدیم تا مقایسه کنیم دانش آموزی که به کودکستان رفته نسبت به دانش آموزی که به کودکستان نرفته برتری دارد یا نه و اگر دارد چگونه و تا چه اندازه رفتن به کودکستان بر دانش آموز تأثیر داشته است ؟
هدف اختصاصی :
با توجه به نظرات متفاوت و مختلفی که افراد و والدین در جامعه در مورد کودک و پیشرفت در مدارس و همچنین کودکستان در رابطه با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان وجود دارد ، سعی بر این شده تا این نظرات بررسی شده و مشخص شود آیا این نظرات را می توانیم مورد قبول قرار دهیم یا خیرأ و ببینیم که آیا کودکستان در رابطه با پیشرفت تحصیلی کودک موثر است ؟
4-1- تعریف اصطلاحات تحقیق
پیشرفت تحصیلی:منظور از پیشرفت تحصیلی در تحقیق حاضر عبارت است از مجموع میانگین نمرات دانش آموزان کلاس اول ابتدائی که دوره پیش دبستانی را طی کرده اند.
دورۀ پیش دبستانی یا آمادگی : سالهای پنجم و ششم زندگی کودک را از سالهای کودکستانی و دورۀ آمادگی برای ورود به دبستان یا پیش دبستانی می نمائیم.
در این دوزه است که کودکان برای اولین بار از تحرک و استقلال خود بهره می گیرند و والدین و جامعه انتظار دارند که کودکان برای ورود به دبستان آماده شوند[1]
5-1-سئوالات تحقیق
1- آیا کودکانی را که دوره پیش دبستانی را طی نموده اند ( در درس املاء) از کسانی که این دوره را طی نکرده اند از پیشرفت تحصیلی بیشتر برخوردارند ؟
2- آیا کودکانی را که دوره پیش دبستانی را طی نموده اند ( در درس ریاضی) از کسانی که این دوره را طی نکرده اند از پیشرفت تحصیلی بیشتر برخوردارند ؟
3- آیا کودکانی را که دوره پیش دبستانی را طی نموده اند ( در درس فارسی) از کسانی که این دوره را طی نکرده اند از پیشرفت تحصیلی بیشتر برخوردارند ؟
تعاریف عملیاتی
منظور از تعاریف عملیانی یا توضیح اصطلاحات ، بیان ساده و در عین حال رسای واژها ، کلماتی است که بیش از یک معنی داشته باشد و معنی و مفهوم خاصی را به خواننده ارائه دهد که ممکن اسن مورد توجه پژوهشگر نبوده و یا اینکه برای خواننده نا آشنا و نا مفهوم باشد. (نادی . سیف نراقی 1372 )
کودکستان ( مرکز آموزشی پیش دبستانی): به مراکز آموزشی اطلاق می شود که به نحوی نگهداری کودکان در موقع اشتغال والدین ایشان ، آموزش این کودکان را قبل از دوره دبستان در مراکز دولتی و یا بخش خصوصی بر عهده دارند.
کودکان آموزش دیده ( کودکستان رفته) : به کودکانی گفته می شود که مدت یکسال ، درست قبل از شروع دوره دبستان در مراکز آموزش پیش دبستانی، مشغول به گذاراندن آموزشهای خاص این دوره بوده اند.
فصل دوم – پیشینه مطالعاتی
1- تاریخچه آموزش در دوران کودکی در جهان
2- تاریخچه آموزش و پیش دبستانی در ایران
3- سیر فرهنگ و تعلیم و تربیت در اروپا
4- تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام
5- مرور اجمالی بر آموزش پیش دبستانی در کشورهای مختلف
6- تاثیر اشتغال مادر بر عملکرد کودکان پیش دبستانی
آموزشهای این دوره شامل بازیهای مختلف و حرکات بدنی و ورزشی آموزشهای هنری مثل نقاشی ، سرود، شعر قصه در بعضی مراکز مجسمه سازی با گل نیز جزء این آموزشها می باشد.
کودکان آموزش ندیده ( کودکستان نرفته ): به کودکانی اطلاق می شود که قبل از ورود به دبستان و کلاس اول ابتدائی هیچ نوع آموزش رسمی و کلاسیک را پشت سر نگذاشته اند.
پیشرفت تحصیلی:میانگین نمره های دانش آموزان سال اول ابتدایی در دروس ( ریاضی ) بعنوان ملاک نمایشکر پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شده است.
با توجه به اینکه سیستم نمره گذاری در کشور ما بین صفر تا بیست می باشد.
6-1-فرضیه تحقیق
بین نمرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را طی نموده اند با دانش آموزانی که این دورۀ را طی ننموده اند تفاوت معنی داری وجود دارد.
بین نمرات کودکانی که دوره پیش دبستانی را طی نموده اند ( در درس ریاضی) و کسانی که این دوره را طی نکرده اند تفاوت معنی داری برخوردارند.
7-1- متغیرها
1-متغیر مستقل: دوره پیش دبستانی (کودکستان).
2-متغیر وابسته: پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدائی در درس های فارسی- ریاضی – املاء
3-متغیر مداخله گر: توجه والدین به امر تحصیل ، علاقه شخصی کودک در امر تحصیل .
4- متغیر کنترول : هوش دانش آموزان ، سن دانش آموزان.
تارخچه آموزش در دوران کودکی در جهان
در ایالات متحده در نتیجه جنبش مطالعه دهه 1920 مهد کودکهای آزمایشگاهی وابسته به دانشگاه بوجود آمد.
مهد کودک هایی با همکاری مادران ایجاد شد که به آنها کنک می کرد درباره کودک و پرورش کودک چیزی بیاموزند.
این مهد کودک ها محیط هایی بود که مادران در آن می توانستند تجربیات خود را تبادل کنند.
برنامه ایجاد مهد کودک های دولتی در دهه 1930 بخشی از اقداماتی بود که برای گروههای مربیان بیکار فراهم می کرد.
در سالهای 1960 توجه ملی اثرات ویرانگر و همیشگی جنگ جلب شد . دولت برای این برنامه سر آغاز و انجمنهای خیریه دیگر بودجه ای اختصاص داد که از طریق آن به کودکان فقیر همان مقدار داده شود که والدین طبقه متوسط در مهد کودک های خصوصی یا کودکستانها بابت آن پول پرداخت می کنند.
از آنجا یکی از اهداف آموزش خر سالان آماده سازی آنها برای موفقیت تحصیلی و اجتماعی آنها شد.
تاکید بر رشد شناختی ، زبانی و تحصیلی جانشین تاکید بر رشد جسمانی اجتماعی و عاطفی که در گذشته محور اصلی برنامه های مطالعه کودکان ، کار آموزی مربیان و والدین یا صرفأ مراقبت از کودکان بود .
برنامه مهد کودک های اولیه تا حوددی از عقاید اریکسون (1950) ناشی شده بود. اریکسون[2] ادامه دهنده راه فروید بود و به نیاز های کودکان برای رسیدن به رشد اجتماعی اهمیت می داد
به عقیده او سازگاری اجتماعی و عاطفی هر فرد و کار آرایی شخصی او در بزرگسالی بستگی دارد به آموزشهای خرد سالی در زمینه اعتماد بنیادی ، استقلال شخصی ، ابتکار و اهمیتی که فرد برای خود قائل است.
بنا براین نظامهای آموزشی اولیه طوری برنامه ریزی شده بودند که کودکان را تشویق به ابراز خود کنند؛ به اکتشاف محیط بپردازند و هر مسئله اجتماعی که احتمالأ بر ایشان بوجود می آمد حل کنند.
در این نظامها والدین و مربیان نمی بایست کودک را بدون جهت محدود کنند یا مدام تشویق نمایند.
به هر حال تاکید بر هر چه باشد برای خدمت هر چه شایسته تر به کودکان همه برنامه ها باید در همه حوزه ها ی رشد و سایل یادگیری را فراهم کنند.
حتی اگر تاکید خاص هم در کار نباشد همه برنامه ها باید در همه حوزه های رشد آموزش را برای کودکان فراهم کنند.
کودکان با انگیزه خود جوشی که برای آموختن و رسیدن به انواع مهارتها لازم دارند فرصتهای لازمه را بوجود آورند.
الف تاریخچه آموزش پیش دبستانی در ایران
در ایران آموزش پیش دبستانی به عهده مکتب خانه ها بود. آموزش دختران به عهده زنان بود که در منازل خود و درحد ابتدائی آموزش می دیدند.
از سال 1290 اولین قانون معارف برای آموزش ابتدائی تصویب شد و در سال 1310 بطور فعال مدارسی شروع به کار کردند.
اولین کودکستان در ایران توسط میسیونزهای مذهبی تاسیس شده است که دو خانم به نامهای ((سزوژیان )) ، ((خانزادیان))ارمنی اداره کننده این مراکز در تهران و تبریز بودند.
از بین ایرانیان نخستین کسی که اسلوب جدیدی در تعلیم و تربیت[3] نوآموزان به کار برد ، میرزا حسن رشدیه بود که با تحمل رنج و خسارت فراوان بسیار در این کار خیر گذارد و از نیم قرن پیش به این طرف به همت والای عده ای از آموزگاران دلسوز با تجربه از جمله جبار عسگریان معروف به باغچه بان در سال 1303 ه . ش در تبریز اقدام به تأسیس کودکستان[4] کرده که به نام آن خواندن و نوشتن ، بازی و نقاشی برده است .
باغچه بان آموزش و پرورش نونهالان را با اسلوب سهل و آسان را پی ریزی کردند و تأدیب حامی خود را به تشویق و دلجویی داد.
وضع نا مطلوب مدارس تا حدود نیم قرن پیش ادامه می یابد و از این دوزه به بعد بع تقلید از اروپاییان مدارس زیادی ایجاد می شود و راه و رسم تعلیم و تربیت دگر محو می شود. البته لازم به یاد آوری است که در سال 1307 در شیراز نیز باغچه بان ، کودکستان مشابه تبریز تأسیس کرد.
اولین امتیاز کودکستان در سال 1301 به نام خانم ((برسایه )) در ایران صادر شد ه است. تاریخ فعال شدن کودکستان در ایران به حدود 1304 برمی گردد.
قبل از انقلاب مسئولیت اداره آموزش پیش دبستانی بین اتاق اصناف شهرداری سازمان زنان ، انجمن ملی حمایت از کودکان ، مشترک بود ولی امروزه کودکستانها زیر نظر وزارت آموزش و پرورش اداره و مهد کودکها زیر نظر بهزیستی است.
اهداف جمهوری اسلامی در مورد آموزش و پرورش پیش دبستانی:
الف) کمک به جریان رشد جسمی ، [5]عاطفی ، [6]شخصیتی و [7]اجتماعی کودکان با تکیه بر زمینه های دینی و شعائر مذهبی.
ب) تعلیم زبان رسمی مملکت با هدف تنظیم (تفاهم بیشتر و صورت بخشیدن به جامعه)
ج)ایجاد ارتباط اجتماعی بینننن کودکان
د)کمک به افراد کم در آمد تا فرزندان آنان درمحیط تربیتی سالم پرورش یابند.
ه) شکوفایی استعداد های کودکان ( راوندی 1369 )
عقیده چندین تن از متفکران ، دانشمندان ایرانی در باب تعلیم و تربیت :
الف ) ابن سینا:
ابن سینا بر مبنای آراء و نظرات این مقنع و فرابی ( معلم ثانی ) در پیرامون تعلیم اولاد چنین می گوید:
پدر و مادر باید برای فرزندان خود نام نیکو انتخاب کنند و اسمأ شایسته برگزینند.
شیر نیز در مزاچ و صحت او تاثیر به سزایی دارد.
باید پدر و مادر هنگام از شیر باز گرفتن ، که کودک برای هر گونه تربیتی آمادگی دارد به تربیت او همت گمارند.
باید مربیان سختی و نرمی تشویق و ترهیب را به هم آمیزند . چون اقتضا کند از زدن باز نایستند ، برای تعلیم و تربیت معلمی خردمند و پسندیده فعال برگزینند.
آموزگار باید: خشرو و باوقار و پاکیزه باشد.
باید پدر و مادر سعی کنند فرزندانشان با بزرگان و صاحبان اخلاق نیکو همدرس باشند ، که کودک از کودک تقلید کند و بدو انس گیرد و باید پس از آموختن سواد ، صناعتی بیاموزد و باید صناعت و مسیر استعداد طبیعی ایشان باشد.
بر پدر و مادر واجب است که چون فرزندانشان صناعتی آموخت برای او زن بگیرند و آن گاه او را به حال خود رها کنند ، که نشاید فرزندان همواره پا بردوش پدران خود باشند.
ب) ناصر خسرو :
ناصر خسرو نخستین شرط تعلیم دادن و آموزش و پرورش دیگران را خود آموزی یا آموختن می داند و با صراحت می گویند :
چون نیاموختی چه دانی گفت که به تعلیم شد جلیل((جریر))
و مراد او از ((جریر)) ابو جعفر محمدبن جریر طبرسی مورخ و دانشمند معروف قرن سوم هجری است ( همان منبع)
ج) خواجه نصیرالدین طوسی:
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اخلاق ناصری ضمن بحث در پیرامون تعلیم و تربیت فرزندان می گوید:
چون فرزندی بوجود آمد ، باید نام نیکو و مناسبی بر او نهاد ، زیرا اگر در انتخاب نام دقت نشود ، صاحب نام در تمام عمر ناراحت خواهد بود.
سیر فرهنگ ، تاریخ تعلیم و بربیت در ایران و اروپا – راوندی
ص 26-25
دیگر اندرزهای خواجه این است که حتی الامکان کودکان را به کار می گمارند که مورد علاقه ایشان است و همین که در کاری مهارت یافتند و به کسب و کار مشغول شدند باید جوانان را متأهل کنند و به آنها استقلال بخشند.
( همان منبع ص 29 )
سیر فرهنگ و تعلیم و تربیت در اروپا:
هر جامعه در طول زمان از راه میراث فرهنگی خود و مشاهده و تجربه در زمینه های مختلف زندگی ، اقتصادی و اجتماعی ، اطلاعاتی کسب می کنند و در مجموع سازمان سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی عادی آن جامعه را تشکیل می دهد و ما از طریق مصنوعات آثار ادبی و فلسفی و ذوقی و افزارها و وسایل تولیدی ، سلامها و لباسها می توانیم به میزان رشد اجتماعی آن پی ببریم.
وقتی که تاریخ اروپا از قدیمترین ایام مورد مطالعه قرارا می دهیم می بینیم که این قاره طی هزاران سال عصر حجر قدیم ، ار راه شکار و ماهی گیری ، زندگی می کردند. در عصر حجر جدید کشاورزی و اهلی کردن حیوانات آغاز می شوند.به کار بردن مفرغ که در حدود سه هزار سار قبل از میلاد از مصر وسوریه وارد جزیره (( کرت )) شد در نواحی اطراف مدیترانه رایج گردید و بعد از دو هزار سال قبل از میلاد بر بیتانیا و آلمان رسید.
در حدود 1800 ق ، م وحشیهای یونانی زبان به سرزمین یونان هجوم بردند و تمدن ((منسی )) را تأسیس کردند.
اختراع الفبای (( فونتیک )) به وسیله فنیقیها و اختراع پول در آسیای صغیر در حدود 700 ق،م تاثیر عمیقی در اوضاع فرهنگی و اقتصادی اروپا داشت و در حدود 1100 ق،م مهاجمین دیگری به یونان تاختند و تمدن منیسی را از بین بردند و دلتشهرها را تأسیس کردند که سرانجام حکومت دموکراسی در انجام استقرار یافت.
از قرن ششم تا چهارم قبل از میلاد فرهنگ[8] و تمدن یونانی به معنی اخذ نشأت یافت ، که فتوحات اسکندر مقدونی باعث گسترش و اشاعه آن در مشرق زمین گردید.
در قرن سوم قبل میلاد شهر روم در شبحه جزیره ایتالیا رونق بسیار یافت و پس از جنگهای (( کارتاژی)) سیسیل و ایتالیا جز و قلمرو دولت روم گردید در 14 ق،م یونان یکی از ولایات روم گشت ضمناً ((ملتهای)) اروپای مرکزی پس از دست یافتن به فرانسه و بریتانیا و ایرلند و ایتالیا وارد اسپانیا شدند.
فتوحات روم نه فقط وسیله حفظ نظم وبسط تجارت و اشاعه تمدن یونانی رومی شد بلکه وسیله نشر مسیحیت نیز گردید و در سال 224 ب،م دین (( مسیح))دین رسمی امپراطوری گشن . ولی توسط امپراطوری در قرن دوم بعد از میلاد متوقف گردید و مشکلات مالی و عیوب دستگاه اداری و مهاجمات پی در پی اقوام وحشی به مرز های شرقی منجر به متلاشی شدن امپراطوری روم و آغاز قرون وسطی گردید.
همان منبع ص 156-155
5- عقیده صاحبنظران اروپایی در باب تعلیم و تربیت
الف)افلاطون :
افلاطون مدت دو سال در مکتب سقراط به تحصیل مشغول بود . پی از مرگ استاد مدتی به سیر و سیاحت پرداخت پس از مراجعت به وطن به تعلیم و تربیت اشراف زادگان همت گماشت و در باغ خود که به نام ((آکادمی[9])) معروف شده بود طالبان علم ، کسانیکه اوقات خود را صرف تحصیل علمی و کشف حقیقت می کردن تعلیمات فلسفی می داد متاسفانه تعالیم فلسفی افلاطون مبنای علمی و منطقی نداشت اساس حکمت افلاطون دین است که محصوسات ظاهرند نه حقایق و گذرنده اند . نه اصیل و باقی و علم به آنها تعلق نمی گیرد بسیاری از نظریات ایده آلیستی افلاطون به شدت مورد اعتراض ارسطو شاگرد او قرار گرفت .
همان منبع ص 162-161
ب) ارسطو :
نظریات فلسفی و اجتماعی ارسطو ، در فرهنگ و تمدن اسلامی مخصوصاً پس از استقرار حکومت عباسیان تاثیر فراوانی بخشیده است بنابراین بی مناسبت نیست عقاید و نظریات او را پیرامون تعلیم و تربیت تقل کنیم :
به نظر ارسطو (( خانواده یک واحد اجتماعی است که انسان بدون آن نمی تواند زندگی کند ، و خانواده خوشبخت نخواهد بود مگر آنکه زن شریک مرد ومطیع آن باشد و فرزندان از پدر و مادر فرمان برداری کنند و ایشان را گرامی دارند و فرزندان را هیچ حقی نیست ، تنها بر پدر و مادر واجب است که فرزندان خود را تربیت کند و استعدادهای اورا بارور سازد .
ج)شران ژاک روسو :
یکی از نخستین کسانی بود که علیهه حالت رسمی آموزش طغیان کرد و حقوق فرد تعلیم و تربیت سخن راند.
وی با تمدن که جنبه قراردادی دارد خصومت ورزید و آن را ساختگی و فنابر دانست. روسو بر این باور بود که انسان باید سرنوشت خویش تعیین کند و تحقیق خصلتهای خود را عهده دار شود.
روسو در " " و تمام آثارش اعتقاد فراوان به عالم طبیعی دارد و می گوید :
هر چیزی به همان صورتی که پرورده قدرت آفریدگار جهان است ، خوب است اما هر چیزی در دست انسان تعییر ماهیت دهد .
بنابر این تعلیم و تربیت چنانچه بخواهد با طبیعت همنوا شود باید به کودک احترام بگذارد . از آنجا که کودکان از نظر طبیعی با یکدیگر متفاوت اند آموزش و پرورش باید فردیت کودک را مورد توجه قرار دهد . وی مصّرانه سفارش می کمرد که کار تعلیم و تربیت را با شناخت دانش آموزان آغاز کنید به اعتقاد وی قبل از اینکه کودک توانایی فهمیدن بدست آورد نباید به او چیزی آموخت ، روسو بیشترین اهمیت برای فعالیت جسمی و تندرستی قائل بود و عقیده داشت که علائق طبیعی کودک نظیر کنجکاوی و بازی در تعلیم و تربیت او نقش مهمی ایفا می کنند و او معتقد بود که آموزش و پرورش کودک باید کمتر گفتاری و بیشتر حسی و تجربی باشد.
روسو پاها ، دستها و چشمها را نخستین معلمان کودک می دانست و عقیده داشت که جایگزین کردن کتاب به جای آنها ، به منزله آنست که کاربرد عقل و خرد دیگران را بیاموزد .
روسو بر این باور بود کهم تکیه کودک بیش از حد به حافظه درست نیست و عقید ه داشت که تعلیم و تربیت باید گسترده و همه جانبه باشد به گونه ای که توانایی های بالقوه کودک شکوفا گردد.
روند تکوینی و تطبیقی تعلیم و تربیت جهان در قرن بیستم ترجمه و تألیف امان ا... صفوی ص 28-27
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 114 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
پاورپوینت تعلیم و تربیت از دیدگاه توماس آکویناس در 15اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
زندگینامه توماس آکویناس
توماس آکویناس که نام صحیحش توماس آکوئینی است، اواخر سال 1224 یا اوایل سال 1225میلادی در قلعه روکاسکا در منطقه اکینیو در نزدیکی شهر ناپل، در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد. پدرش فئودال منطقه اکینو بود و توماس را که کوچکترین فرزندش بود، در پنج سالگی به دیر فرستاد، به امید آنکه روزی رئیس آن دیر شود. توماس در آن دیر که ”مونته کاسینو“ نام داشت، به عنوان طلبه به تحصیل پرداخت تا در آینده راهب گردد. در سال 1239 میلادی برای ادامه تحصیلات به دانشگاه ناپل رفت و در آنجا فنون یا هنرهای هفتگانه را فرا گرفت. در سال 1334 میلادی به فرقه رهبانی- دومینیکی پیوست. این عمل او با مخالفت شدید خانواده اش مواجه شد. برادرانش برای جلوگیری از پیوستن او به این فرقه حتی یکسال او را زندانی کردند، ولی توماس از عقیده اش برنگشت و پس از آزادی، به این فرقه ملحق شد. دومینیکیان او را به پاریس فرستادند. توماس، در دانشگاه این شهر نزد آلبرت کبیر به تحصیل پرداخت و همراه او در سال 1248 میلادی به دانشگاه تازه تاسیس شده کلن رفت.
}در سال 1252 میلادی، آلبرت کبیر با اعلام اینکه مطلب بیشتری نمی تواند به توماس بیاموزد، وی را برای ادامه تحصیلات به پاریس فرستاد و توماس در دانشگاه شهر پاریس به تحصیل و تدریس پرداخت. در سالهای 54 ـ 1252 میلادی، در رابطه با تفسیر کتاب مقدس، مدتی آموزش دید و طی سالهای 1256 ـ 1254 میلادی، کتاب «جمل پطروس لو مباردوس» را تفسیر و تدریس کرد. توماس آکویناس در سال 1256 میلادی با اتمام تحصیلاتش، درجه استادی در الهیات را از دانشگاه پاریس اخذ کرد و یکی از دو کرسی اختصاص داده شده به دومینیکیان را به دست آورده و استاد علم کلام در دانشگاه پاریس شد. وی پس از سه سال به ایتالیا بازگشت و طی سالهای 1259 تا 1268 میلادی در حوزه های علمیه و دربار پاپ در شهرهای انانیی، ارویتو، رم و ویتربو به تدریس و تحقیق پرداخت. وی در این سالها ارتباط نزدیکی با دربار پاپ داشت و در سازمان دادن و تدوین دروس مدارس دومینیکی بسیار کوشید. }در سالهای 1268 تا 1272 میلادی در پاریس اقامت گزید و پس از آن به ناپل بازگشت. او در اواخر سال 1273 میلادی تدریس و تحقیق و تالیف را کنار گذاشت و در سال 1274 میلادی هنگامی که به شهر لیون، برای شرکت در شورای عام کلیسای کاتولیک، سفر می کرد، در یک دیر در گذشت. توماس مهمترین فیلسوف فلسفه مسیحی است که در فلسفه بعد از خود تاثیری بسیار زیاد گذاشت. مهمترین اثر او «جامع علم کلام» نام دارد.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
چگونگی کاهش افت تحصیلی دانش آموزان پایه دوم راهنمایی
چکیده. 2
واژگان کلیدی :. 2
افت تحصیلی – تعلیم و تربیت -راهکار های آموزشی. 2
مقد مه. 3
بیان مسئله. 4
جمع آوری اطلاعات (شواهد 1 ). 4
اقدام راه حل پیشنهادی. 5
ادبیات تحقیق :. 6
منظور از افت تحصیلی چیست؟. 6
خسارتهای ناشی از افت تحصیلی:. 7
عوامل موثر بر افت تحصیلی:. 8
برنامه های کوتاه و دراز مدت جهت جلوگیری از افت کاهش افت تحصیلی 10
دلایل افت تحصیلی از نظر روانشناسان و اندیشمندان. 11
شیوه های مقابله با افت تحصیلی. 14
جمع بندی اطلاعات. 16
موانع و محدودیت ها. 17
اجرای راه حل دوم. 17
علل افت تحصیلی مسلم. 18
نظرات و پیشنهادات. 18
ارزشیابی و بررسی نتایج کار (شواهد2 ). 20
منابع. 21
افت تحصیلی از مباحث مورد توجهی میباشد که در سنوات اخیر ذهن دلسوزان نظام تعلیم و تربیت را به خود مشغول نموده و جهت جلوگیری از این پدیده راهکارهای متفاوتی ارائه شده است . راهکارهای عملیاتی و کاربردی که بعضا مثمر ثمر بوده و نتایج مثبتی نیز در بر داشته است . در این مقاله نیز سعی گردیده که با تجمیع آن دسته از راهکارهای آموزشی که زمینه کم رنگ شدن این پدیده مخرب را بدنبال می آورند ، به بحث و بررسی پرداخته و پیشنهاداتی در این باب که فراخور دانش آموزان، باشد ، ارائه شود .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
مرتبه آموزش و پرورش در تولید علم (تعلیم و تربیت )
تربیت در ایران باستان به سه منظور بوده است:
۱- خدمت به اجتماع.
۲- خدمت به خانواده و رفع مسئولیت از پدر و مادر.
۳- بهبودی حال و برتری بر دیگران.
بنابراین میتوان گفت که هدف اساسی همان تربیت دینی و اخلاقی است که به صورت انجام دادن وظایف خانوادگی و اجتماعی و پیشرفت شخصی تحقق می یابد. سازمان آموزش و پرورش در طی چندین هزار سال به یک حال نبوده است پس نمیتوان گفت که سازمان واحدی در این دوره وجود داشته است اما خانواده و آتشکده و آموزشگاههای دربار مراکز مهم تعلیم و تربیت در این دوره به شمار می آمده اند. در دورهی ساسانی دانشگاههایی نظیر جندی شاپور نیز بر این مراکز افزوده می شود. در دانشگاه جندی شاپور که در قرن سوم میلادی به دستور اردشیر بابکان تاسیس شد کتب علمی و ادبی را که از هند و یونان آورده بودند به پهلوی ترجمه کردند و پزشکانی را از یونان برای تدریس در این دانشگاه به کار گماشتند. این دانشگاه تا اواخر قرن سوم هجری وجود داشت و یکی از مراکز بزرگ علمی و فرهنگی آن روزگار بود. کودک تا پنج سالگی در خانواده و در میان زنان تربیت میشد و آموزش دینی و علوم و فنون در سن هفت تا پانزده سالگی که آن سن را تمیز عقلی می نامیدند انجام میگرفت. روش عمده آموزش و پرورش، شفاهی و حفظی و تلقینی بود و گاه نیز مطلوب نادرستی را به کودکان تلقین میکردند. به طور مثال به اطفال تلقین میشد که شاه به خواست خدا و موهبتی الهی بر تخت سلطنت نشسته و نمایندهی او بر روی زمین است و برحسب اراده ی او امور کشوری را سامان میدهد. بنابراین همگی باید چشم بر حکم و گوش بر فرمان او نهند و او را تا حد پرستش دوست بدارند. آموزش و پرورش که شمه ای از آن را بیان کردیم بیشک دارای محاسنی بود که از مهمترین آنها می توان ایجاد روحیه گذشت و سعه صدر و علاقه به علوم و فنون را نام برد و این دو جنبه سبب شد که مردم این سرزمین در دوره هایی از تاریخ، امپراطوری بزرگی را ایجاد و ارائه کنند و در پیشبرد دانش و هنر سهیم باشند. اما از سوی دیگر نظام تربیتی ایران باستان به ویژه در سالهای پیش از ظهور دین اسلام دارای عیب هایی بود که مهم تر از همه طبقاتی بودن آموزش و پرورش و ایجاد روح فرمانبرداری از قدرتمندان و پیروی کورکورانه از حاکمان را میتوان ذکر کرد. این نوع تعلیم و تربیت همراه با ستمگریها و تندرویهای حاکمان دورهی ساسانی، به سقوط این سلسله منجر شد و ایرانیان را برای پذیرش دین جدید آماده ساخت. (۸)
تعلیم وتربیت در اسلام:
تعلیم و تربیت اسلامی با نزول قرآن تولد یافت و پیامبر اسلام (ص) که پروردگار او را به نیکی تربیت کرده بود، معلم و مربی آن شد. توالی این دو رویداد میمون و مبارک پرده از یک راز برمیدارد و آن اهمیت بسیار بالا یا کلیدی بودن دو عنصر برنامه و معلم در مجموعه نظام تربیتی اسلامی است. این سخن هرگز به معنی سبک انگاشتن دیگر عناصر نیست بلکه دقیقا تأکید بر این نکته است که این دو یعنی برنامه و معلم در حکم عود استوار این خیمه ی بلندند. معلم، نقش برگشت ناپذیر و غیر قابل انکاری در چرخه ی آموزش ایفا می کند، معلم کانونی است که چرخه ی آموزشی بر محور آن می چرخد و قوام و دوام این چرخه به موقعیت و جایگاه معلم بستگی دارد. به همین دلیل معلم مقام رفیع وارزشمندی را به خود اختصاص داده است. از این رو در روایات و مستندات دینی ما، بر نقش معلم و جایگاه وی به طور جدی تأکید شده و کار او را همانند نقش پیامبران و مصلحان الهی شمرده اند. مسلمانان بحثهای جستجوگرایانه ی خود را از قرآن که اولین و مهمترین سند مدون تعلیم و تربیت است آغاز کرده اند و همین منبع بود که دروازه های علوم و دانش را در معنی عام کلمه، که اعم از علوم شرعی و مذهبی و نیزدستاوردهای مادی و تجربی است به روی آنان گشود. مقصود آن است که مسلمانان با الهام از قرآن و به ویژه اولین آیات وحی، در زمینه ی علوم و معارف بشری به یک بینش یا دیدگاه کاملاً تازه و بی سابقه رسیدند و آن مسأله اتحاد یا وحدت در علوم بود. در این بینش، علوم ودانش های مختلف همه از یک منبع، که همان فیض بخشی خواست الهی است سرچشمه می گیرند؛ بنابراین نه تنها با یکدیگر در تضاد نیستند بلکه همانند هم هستند بدین سان برنامه و محتوای آموزش اسلامی متاثر از این دو عنصر یا دو مقوله از شناخت بوده و شواهد تاریخی، حداقل در قرون اولیه به خوبی موید آن است. اما برخی از ضرورتهای زمانی و مکانی و همچنین زیربنایی بودن مسائل دینی موجب شد تا این دانش در اولویت قرار گیرد و توجه بیشتری به آن مبذول شود. و بعد از آن علم حدیث و تفسیر و فقه اضافه شد و آن گاه نوبت به علوم ادبی رسید و آموزش و تدریس علوم اکتسابی اعم از نظری و تجربی به تاخیر وارد برنامه ی درسی و نظامی تربیتی اسلام شدند. و از جمله این علوم که در اوایل ظهور اسلام به برنامه ی درسی افزوده شده است تاریخ، روانشناسی، جامعه شناسی، اخلاق، زبان شناسی، جغرافی، منطق و جز آنها را باید نام برد. همچنین تعلیم و تربیت که نخست درسهایی همچون فلسفه، اخلاق، روانشناسی و شاید منطق مورد بحث و دقت نظر قرار می گرفت وبه تدریج در راه دستیابی به هویت مستقل خود گام برداشت. در بحث علوم طبیعی و تجربی به عنوان جزیی از مواد درسی، ما برآنیم که به احتمال قوی دانش شیمی زودتر از دیگر دروس وارد برنامه ی آموزشی شده و آن هم در ارتباط با حوزه ی درسی امام صادق(ع) در مدینه بوده است. پس از شیمی به تدریج دانشهای دیگری همچون ریاضیات، نجوم، فیزیک، و پزشکی در عرصه ی برنامه های آموزشی درخشیدند و نوابغ و اندیشمندان بزرگی را به سوی خود فرا خواندند. محمدبن موسی خوارزمی، محمدبن زکریای رازی، ابوعلی سینا، حسن بن هیثم، ابوریحان بیرونی، عمر خیام، بهاء الدین عاملی و دهها نام دیگر که نه تنها تاریخ علم، که جامعه ی انسانی وامدار آنهاست. از آن جمله اند. پیشرفت سریع مسلمانان در زمینه ی این علوم به یک معجزه شباهت داشت. «تأثیر فرهنگ اسلامی در پیشرفت علوم ریاضی طب و شیمی شواهد بسیار دارد حتی در قرون سیزدهم ترجمه متون اسلامی و مشروح آنها در مدارس عامی آکسفورد،با شوق و علاقه دنبال می شد».(۹)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز
چکیده
فلسفة تعلیم و تربیت درجایگاه یکی از فلسفههای مضاف، از دو زاویه قابل بررسی و مطالعه است: 1. دیدگاههای فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. رشتة دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از نگاه اول، تاریخی به قدمت اندیشهورزی و نظریه پردازی فیلسوفان شرق و غرب عالم در باب تربیت دارد؛ اما از نگاه دوم حدود یک قرن از عمرش سپری میشود. از فلسفة تعلیم و تربیت، بسته به نوع دید و مبانی فلسفی متناسب با آن، مفاهیم و تعاریف گوناگونی ارائه شده است: استنتاج آرای تربیتی از مبانی فلسفی، کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت، نظریة عمومی تعلیم و تربیت، تحلیل و پردازش مفاهیم و گزارههای تربیتی و مانند آن. نگارندة این مقاله، فلسفة تعلیم و تربیت را تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت تلقی میکند و در سه سطح پیش استنتاجی یا باز یافت، استنتاجی یا کشف، و فرا استنتاجی یا خلق به بررسی فلسفة تعلیم و تربیت میپردازد. طراحی و اجرای تدابیر و راهکارهایی در سه سطح بازیافت، کشف و خلق، از شرایط اساسی پیریزی فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی است.
رشتة فلسفة تعلیم و تربیت، تحولات و تطوراتی را پشت سر نهاده که در دو مرحله قابل تشخیص و بررسی است؛ مرحله رویکرد ایسمها و مرحله رویکرد تحلیلی. فلسفة تعلیم و تربیت در حال حاضر در مرحلة پساتحلیلی و مشتمل بر رویکردها و دیدگاههای متنوعی در جهان غرب است. واژگان کلیدی: فلسفة تعلیم و تربیت، مفهوم فلسفة تعلیم وتربیت، تحولات فلسفة تعلیم و تربیت. مقدمه فلسفة تعلیم و تربیت (philosophy of education) به منزلة یکی از حوزههای معرفت بشری، از دو دیدگاه قابل مطالعه و بررسی است: 1. دیدگاههای فیلسوفان دربارة تعلیم وتربیت؛ 2. رشته دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه اول، یک حوزة معرفتی دیرپا و کلاسیک است که تاریخی به قدمت تاریخ تأملات فیلسوفان در باب تعلیم و تربیت دارد. میان فیلسوفان غربی، افلاطون، نخستین فیلسوفی است که در کتاب معروف خویش، جمهوری (Republic) به این گونه تأملات پرداخته، دیدگاه تربیتی به نسبت جامعی را عرضه داشته است. پس از افلاطون میتوان از فیلسوفان دیگری همچون ارسطو، ابنسینا، خواجه نصیر طوسی، آگوستین، آکوئیناس، بیکن، دکارت، لاک، روسو و کانت نام برد که در این حوزه کار کردهاند. در باره فلسفة تعلیم و تربیت، به معنای تأملات و تفکرات فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت، سه نکته مهم قابل ذکر است: اولاً همة فیلسوفان، به معنای دقیق کلمه، تأملات تربیتی نداشتهاند. به بیان روشنتر، برخی از آنان، آرا و اندیشههای تربیتی خود را آشکارا بیان کرده و برخی چنین نکردهاند. افلاطون، کانت و ابن سینا از فیلسوفانی هستند که در گروه اول جای میگیرند، و بکین و دکارت و صدرالدین شیرازی از فیلسوفانی که در گروه دوم قرار دارند. ثانیاً فلسفة تعلیم و تربیت، در گروه دوم، به صورت استنتاج مدلولهای تربیتی از اندیشههای فلسفی در میآید. این صورت دوم از دیدگاه اول فلسفة تعلیم و تربیت را برخی از فیلسوفان تربیتی، با عناوینی چون "فلسفه و تعلیم و تربیت" (Smith , 1965 , P. 52)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , 1996 , P. 471) یا "رویکرد دلالتها" (Ibid) معرفی کردهاند. فیلیپ اسمیت در فصل سوم از کتاب فلسفة آموزش و پرورش مینویسد: این نظریه که فلسفه و تعلیم و تربیت با یکدیگر ارتباط عمیقی دارند، بهیقین نظریة جدیدی نیست. ... از آنجا که فلسفه، بهطور سنتی، چیستی واقعیت، معرفت و ارزش را بررسی کرده است، روابط آشکاری با تعلیم و تربیت دارد ... (Smith , Idib , P. 53). آنگاه به مسأله "استنتاج" (derivation) اشاره میکند: هنگامی که روابط بین فلسفه و تعلیم و تربیت مورد تأکید قرار میگیرد، برخی تصور میکنند که یک فلسفة تربیتی معین از یک فلسفة معین استنتاج میشود (Ibid). کامبلیس هم در این زمینه چنین اظهار نظر میکند: از دهة 1930 و در ادامه تا سالهای 1940 و 1950، یک راه برای مرتبط ساختن فلسفه و تعلیم و تربیت این اندیشه بود که فلسفه، یک مبنا یا مطالعة اساسی است که فلسفة تعلیم و تربیت از آن استنتاج میشود ((Chambliss ,Ibid ,P. 471 ثالثاً فیلسوفانی که در گروه اول قرار دارند نیز به دو دسته تقسیم میشوند: دستة اول، فیلسوفانی هستند که تأملات تربیتی فلسفی داشتهاند، و دستة دوم، فیلسوفانی که تأملات تربیتی غیرفلسفی داشتهاند. افلاطون، آکوئیناس و کانت در دستة اول، ولاک، هگل و راسل دردستة دوم قرار دارند. رابین بارو (Barrow , 1994) در این زمینه سخن جالبی دارد: [برخی] فیلسوفان نیز به شیوهای غیرفلسفی دربارة تعلیم و تربیت چیزهایی نوشتهاند. "لاک، هگل و راسل از جمله فیلسوفان معروفی هستند که اینگونه عمل کردهاند. کتاب لاک به نام اندیشههایی در باب تعلیم و تربیت" (1963) صرفاً به مقداری اندک به آثار فلسفیاش مبتنی است. استنتاجهای وی دربارة اولویتهای تربیتی یک اشرافزادة زمیندار نمیتواند نتیجة منطقی نظریات معرفتشناختی و وجودشناختیاش باشد (P. 4451). فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه دوم، یعنی رشتة دانشگاهی، حوزة معرفتی نوپایی است که حدود یک قرن از عمر آن سپری میشود. بسیاری از متخصصان و کارشناسان، سرآغاز ظهور و پیدایی این رشته را قرن بیستم و بهطور مشخص، سال 1935، یعنی سال تأسیس انجمن جان دیویی (JDA) در امریکا میدانند. کامینسکی (1988) در این باره مینویسد: فلسفة تعلیم و تربیت، کاری مربوط به قرن بیستم است. انضمام فلسفه به پرسشهای ناشی از عمل آموزش و پرورش مدرسهای، موضوع جدیدی است. تاریخچة این رشته، فقط به اندازة سازمانهای معاصرش قدمت دارد؛ حتی اگر برای این رشته، مقدور باشد که سودمندانه به آثار افلاطون و ارسطو استناد ورزد. مطالعة منظم فلسفة تعلیم و تربیت در ایلات متحده از سال 1935 آغاز شد (P.14). به هر روی، قرن بیستم، چه به لحاظ تأسیس و راهاندازی رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا و در نتیجه، پرورش نیروهای متخصص در این قلمرو مستقل معرفتی، و چه به لحاظ انجام تحقیقات و مطالعات منظم و سازمان یافته در ارتباط با موضوعات و مسائل خاص این رشته، و چه به لحاظ تشکیل انجمنهای حرفهای فلسفة تعلیم و تریبت، از قبیل انجمن فلسفة تعلیم و تربیت امریکا (1941)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت بریتانیای کبیر (1965)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت استرالازیا (1970) و مانند آن، قرن پیدایی و ظهور رشتة فلسفة تعلیم و تربیت است. 1.مفهوم فلسفة تعلیم و تریبت پیش از تجزیه و تحلیل مفهوم فلسفة تعلیم و تربیت باید به این نکته توجه داشت مجموعة بحثهایی که در این مقاله مطرح میشوند، به قلمرو معرفتی دیگری مربوطند که به لحاظ طولی، فراتر از فلسفة تعلیم و تربیت است و بر آن احاطه و اشراف علمی دارد. "پرسش دربارة [مسائلی چون] ماهیت، محتوا و فایدة فلسفة تعلیم و تربیت، پرسشی نیست که درون فلسفة تعلیم و تربیت پدید آید، بلکه پرسشی است که دربارة فلسفة تعلیم و تربیت مطرح میشود؛ در نتیجه، این پرسش، مستلزم تفکر فلسفی دربارة فلسفة تعلیم و تربیت است، نه دربارة تعلیم و تربیت؛ به همین جهت، به متافلسفة تعلیم و تربیت، یعنی به فلسفة فلسفة تعلیم و تربیت مربوط میشود" (Ducasse , 1956 ,P 169). در باره مفهوم فلسفة تعلیم و تربیت، دیدگاههای گوناگونی وجود دارد که پرداختن به همة آنها از حوصله این مقام خارج است . اینجا برخی از مهمترین آنها را ارائه و در سرانجام دیدگاه خود را مطرح میکنیم. نیوسام (1956 , P. 162) دیدگاههای رایج در تعریف فلسفة تعلیم و تربیت را در سه طبقه به شرح ذیل طبقه بندی کرده است: 1. فلسفة تعلیم و تربیت به صورت دیدگاه دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. فلسفة تعلیم و تربیت به صورت کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت؛ 3. فلسفه به صورت نظریة عمومی تعلیم و تربیت. وی دیدگاه دوم را عمومیترین دیدگاه میخواند و رویکرد استنتاج نکتههای تربیتی از فلسفههای نظامدار را هم در همین دیدگاه تلقی میکند (Ibid). ویلیام فرانکنا (1956 ,P. 287) بعد از تقسیم بندی فعالیتهای فلسفی در سه بخش فلسفة نظری (speculative philosophy)، فلسفة هنجاری (normative philosophy) و فلسفة تحلیلی ((analytical philosophy از سه نوع فلسفة تعلیم و تربیت نظری، هنجاری و تحلیلی سخن به میان میآورد. به اعتقاد وی: فلسفة تعلیم و تربیت نظری در جستوجوی فرضیههایی دربارة انسان و جهان است که با فرایند تعلیم و تربیت ارتباط دارد. فلسفة تعلیم و تربیت هنجاری، اهداف لازم التحقق و اصول لازم الاتباع را در فرایند تربیت انسانها مشخص و توصیههایی را در باب وسایل دستیابی به این اهداف عرضه میکند. و فلسفة تعلیم و تربیت تحلیلی در پی ایضاح مفاهیم بسیار مهم است. از این سه، فلسفههای تربیتی نظری و هنجاری به فلسفة فرایند تعلیم و تربیت، و فلسفة تربیتی تحلیلی به فلسفة رشته تعلیم و تربیت تعلق دارد (Ibid , P.291). کینگسلی پرایس (1956 , PP . 126 - 127) بعد از تقیسمبندی فلسفة تعلیم و تربیت به چهار شاخة فرعی: تحلیل تعلیم و تربیت، متافیزیک تعلیم و تربیت، اخلاق تعلیم و تربیت، و معرفت شناسی تعلیم و تربیت، این تعریف را از فلسفة تعلیم و تربیت عرضه میدارد: بررسی تحلیلی تعلیم و تربیت، همراه با کوشش برای ارتباط دادن آن به شیوهای خاص با متافیزیک، اخلاق و معرفت شناسی (P. 125). به اعتقاد وی، تحلیل تعلیم و تربیت یعنی "روشنگری واژههای مورد نیاز در تعلیم و تربیت" (Ibid). متافیزیک تعلیم و تربیت، یعنی "تبیین واقعیتهایی که به وسیلة تعلیم و تربیت بیان میشود" (P.126)، اخلاق تعلیم و تربیت، یعنی "توجیه و تصحیح توصیههای اخلاقی تعلیم و تربیت" (P.129)، و معرفت شناسی تعلیم و تربیت، یعنی "معرفی و تبیین معیارهای لازم برای کسب معرفت" (P.130). فیلیپ اسمیت (1965) در تبیین و تشریح مفهوم فلسفة تعلیم و تربیت از چهار گونه ترکیب سخن به میان میآورد: فلسفه و تعلیم و تربیت، فلسفه در تعلیم و تربیت، فلسفه برای تعلیم و تربیت، و فلسفة تعلیم و تربیت (P.52). فلسفه و تعلیم و تربیت، دربردارنده این مفهوم است که فلسفه به صورت دانشی که از ماهیت واقعیت، معرفت و ارزش سخن میگوید، با تعلیم و تربیت روابط آشکاری دارد. به دیگر سخن، میتوان از مکاتب و نظامهای فلسفی گوناگون، دیدگاه و طرحهای تربیتی مختلفی را استنتاج کرد (P.53). فلسفه در تعلیم و تربیت یعنی کاربرد تفکر فلسفی یا فلسفیدن در تعلیم و تربیت (P.59). فلسفه برای تعلیم و تربیت، یعنی تلاش برای تهیه طرحهای ویژهای جهت عمل و سیاست تربیتی و نیز تحلیل مسائل تربیتی (PP.61-62)؛ و سرانجام، فلسفه تعلیم و تربیت عبارت است از تجزیة تعلیم و تربیت به مهمترین ابعاد آن به صورت شالودهای برای تدوین نظریة تربیتی (P.69). به اعتقاد ما میتوان در یک نتیجهگیری کلی در سه سطح از مفهوم یا ماهیت فلسفة تعلیم و تربیت سخن گفت: "سطح پیش استنتاجی"، "سطح استنتاجی"، و "سطح پسااستنتاجی". این سه سطح در عرض یکدیگر نیستند؛ بلکه در طول یکدیگرند و به اصطلاح، به یکدیگر ترتب دارند. فلسفة تعلیم و تربیت در سطح پیش استنتاجی، چیزی جز بازیافت، گردآوری، تنظیم و تدوین دیدگاههایی که فیلسوفان (اعم از متقدم و متأخر) در باب تعلیم و تربیت مطرح کردهاند نیست. فلسفة تعلیم و تربیت در این سطح، ملازمهای با خلق و ابداع ندارد؛ جز در حدّ باز نمودی تازه و هنرمندانه از آنچه پیشتر آفریده شده است. فلسفة تعلیم و تربیت در این مرتبه، جوهره و هویتی تاریخی دارد و به ارائه مجدد و تنسیق و تألیف دوبارة دیدگاههای فیلسوفان محض ناظر است. فلسفة تعلیم و تربیت در سطح استنتاجی، کوشش فکری منظم، منطقی و قاعدهمند فیلسوف تعلیم و تربیت برای کشف و استنتاج دیدگاههای تربیتی فیلسوفان محض درسه حوزة اهداف، برنامهها و روشهای تربیتی، از اندیشههای فلسفی آنها در سه قلمرو معرفت شناسی، وجود شناسی و ارزش شناسی است، و سرانجام، فلسفة تعلیم و تربیت در سطح پسااستنتاجی، یعنی خلق و ابداع مبانی فلسفی نو و اندیشهها و دیدگاههای تربیتی متناسب با آن. چنانکه ملاحظه میشود، مفاهیم سهگانة پیشگفته از فلسفة تعلیم و تربیت، در سه سطح یا مرتبة فکری متفاوت، یعنی "بازیافت"، "کشف" و "خلق" قرار دارند. ناگفته پیدا است که برای دستیابی به فلسفة تربیتی اسلامی-ایرانی، بایسته است مطالعات و تحقیقات بنیادی و کاربردی دامنهداری در هر سه عرصة مذکور انجام شود. بهطور خلاصه، فلسفة تعلیم وتربیت، به لحاظ معرفتشناختی، یکی از علوم فلسفی یا فلسفههای مضاف است که با روش عقلانی به تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت میپردازد. مقصود ما از مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت، مفاهیم گزارهها، استدلالها و نظریههای تربیتی است. اینجا ما مبادی تصوری و تصدیقی را از علم منطق اخذ کردهایم؛ چنانکه حاج ملاهادی سبزواری در منظومة منطق (1369: ص 9) میگوید: ثمالمبادی خصةٌ شرکیة تصوریة و تصدیقیة. ضمناً در این تعریف، موضوع و روش پژوهش در فلسفة تعلیم و تربیت نیز مشخص شد. موضوع فلسفة تعلیم و تربیت، مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت، و روش تحقیق در این رشته، روش تعقلی است. 2. مروری بر تحولات رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در قرن بیستم همانگونه که در صدر مقاله گفته شد، فلسفة تعلیم و تربیت بهصورت رشتة علمی و دانشگاهی از اوایل قرن بیستم در دنیای غرب پایهگذاری شد. این رشته حدود صد سالی که از عمرش میگذرد، دو مرحلة مهم را پشتسر نهاده است و اکنون در مرحلة سوم قرار دارد. این مراحل عبارتند از: 1-2. مرحلة رویکرد ایسمها استنتاج دیدگاهای تربیتی از مکاتب فلسفی، سرآغاز فعالیتهای علمی سازمانیافته در جهان غرب به منظور پایهگذاری رشتة فلسفة تعلیم وتربیت است. این مرحله با عناوینی چون "رویکرد ایسمها" (Barrow , 1994, P. 4459)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , Ibid, P. 475)، "رویکرد دلالتها (Ibid)، "رویکرد سنّتی" (Ibid) و مانند آن شناخته میشود. پیش فرض اساسی طرفداران این رویکرد آن بود که میان دیدگاههای بنیادین وجودشناختی،معرفتشناختی و ارزششناختی هر مکتب با مواضع و دیدگاههای تربیتی مأخوذ و مستنتج از آن، رابطهای منطقی و ضرور وجود دارد. این رویکرد از اوایل دهة 1930 آغاز شد و تا اواسط قرن بیستم به اوج خود رسید و هنوز هم در ادبیات این رشته مطرح است؛ اما به تدریج در مسیر پیشرفت این رویکرد، موانع و اشکالاتی پدید آمد. اگر به حقیقت چنین رابطهای میان بنیانهای فلسفی مکتبها و اندیشههای تربیتی مأخوذ از آنها وجود داشته باشد، باید اولاً دیدگاههای تربیتی یکدست و منسجمی از هر مکتب فلسفی استخراج شود، و ثانیاً با توجه به تفاوتهای جدّی و انکارناپذیر میان مکتبهای فلسفی باید دیدگاههای تربیتی متفاوتی نیز از آنها بهدست آید؛ درحالی که در هر دو مورد نقضهایی آشکار شد. در مورد اول، عدم همگرایی میان آرای تربیتی پیروان مکتب فلسفی و در مورد دوم، وجود همگرایی میان آرای تربیتی پیروان دو یا چند یک مکتب فلسفی، اتقان و استحکام اولیة رویکرد ایسمها را متزلزل ساخت. 2-2. مرحلة رویکرد تحلیلی دهة 1960 شاهد ظهور انقلاب در رشتة فلسفة تعلیم و تربیت بود که به "رویکرد تحلیلی" شهرت دارد. این رویکرد، طی این دهه، فلسفة تعلیم وتربیت در دنیای انگلیسی زبان به ویژه، بریتانیای کبیر را تحت نفوذ خود درآورد. رویکرد تحلیلی، انقلاب ضد رویکرد ایسمها و از چهار جهت با آن متفاوت است. اولاً فلسفة تعلیم و تربیت را به پیروی از ویتگنشتاین متقدم، روش یا یک فعالیت میداند، نه رشته؛ ثانیاً از نظریه پردازیهای فلسفی در دو عرصة نظری (speculative) و هنجاری (normantive) گریزان است و در عوض، تحلیل مفهومها، گزارهها، استدلالها و نظریههای تربیتی و نیز تحلیل و نقادی پیشفرضهای فلسفی زیرساختی آنها را وجة همت خود قرار میدهد؛ ثالثاً فلسفة تعلیم و تربیت را فعالیت درجه دوم میداند، نه درجة اول؛ و رابعاً نقطة آغاز کار خود را اعمال و فرایندهای واقعی تربیتی قرار میدهد، نه نظریه پردازی تربیتی
یکی از نکات قابل ذکر در باره رویکرد تحلیلی آن است که رویکرد مذکور، طیف واحد و یکپارچهای نیست؛ بلکه دیدگاههای گوناگونی را دربر میگیرد. این وضعیت در رشتة فلسفه تعلیم و تربیت، حالت بالتبع و بالعرض دارد، نه بالاصاله و بالذات؛ به این معنا که اصل وجود تنوع و تفرّق مربوط به رشتة مادر یعنی فلسفه است و این فلسفه تحلیلی غرب است که شاخهها و شعبههایی دارد. بهطور مشخص، در فلسفة تحلیلی، سه شاخه مطرح است: اتمیسم منطقی، به نمایندگی راسل، وایتهد و ویتگنشتاین متقدم؛ پوزیتیویسم منطقی، به نمایندگی شلیک، کارناپ و آیر؛ و فلسفة زبان عادی، به نمایندگی ویتگنشتاین متأخر و رایل (ر. ک: پاپکین و استرول، مجتبوی، 1380: ص 396- 419)؛ اما در فلسفة تعلیم و تربیت تا آنجا که نگارنده تحقیق کرده، بهطور عمده همان دو رویکرد پوزیتیویسم منطقی و فلسفة زبانی رواج دارد. گاه در منابع درسی این رشته، از دو رویکرد نامبرده با عناوین صورت گرایی (formalism) و زبانگرایی (linguism) (Park, 1970, P. 337) نام برده شده است.