دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
مقاله بررسی مشکلات دانشجویی خوابگاهها و امکانات و ... در 34 صفحه ورد قابل ویرایش
بعضی ها به این دخمهها، خوابگاه دانشجویی میگویند.
اینجا بزرگترین شهر خوابگاهی ایران است؛ ایرانی کوچک در تهران، کارگر شمالی، امیرآباد.
چهار هزار سکنه جوان که قرار است چهار سال و شاید کمی بیشتر را در اتاقهای کوچک و شلوغ آن به صبح برسانند. میگویند ساختمان شماره یک روزی خوابگاه سربازان آمریکایی در جنگ جهانی دوّم بوده است. صدای موسیقی آرام، و گاه سرفههای خشک یا سوت گزنده باد و ناله درهای نیمه باز با هم میآمیزد.
لباسهای آویزان بالکنها به زحمت خود را روی طناب نگه میدارند. ساختمانهای زوار در رفته و پیر، هر از گاه به تکانی بزرگ میاندیشند که روزی دلشان را تکان میدهد و هری فرو خواهند ریخت. و آن وقت خیلیها همراه با آنها خواهند مرد! میگویند 2 میلیارد و 500 میلیون تومان آن هم برای متعادل سازی کوی دانشگاه، هزینه لازم است. سیستم برق اینجا 75 درصد مستهلک اعلام شده است و 400 میلیون تومان هزینه میخواهد. دست روی هر جا که بگذاری، همین طوری است. سیستمهای گرمایشی، ایزوگام ساختمان، مخابرات و سیستم اتوماسیون ورود و خروج دانشجویان و … امّا با این حال 140 میلیون تومان برای تعمیرات کوی اختصاص یافته است.
اتاقهای 6 نفره، بهترین شرایط درس خواندن را برایت جفت و جور کردهاند. بوی تند جورابها، ظرفهای نشسته و سطلهای آشغال چشم انتظار که دوست دارند روزی خودشان را تخلیه کنند و خرناسهای کشدار مصطفی، سوسک های کپل و چاقی که هر از چندی شاخکهای فر نزدهشان را از توی سوراخهای دستشویی برایت تکان میدهند یا صدای صادق که با لهجه غلیظ ترکیاش، قربون و صدقه مادرش در میانه میشود و …
خدا پدر تابستان را بیامرزد! چمن سبزی بود که دور از این همه آشفتگی میتوانستی چند دقیقهای دستی به سر و روی کتابهایت بکشی.
400 دانشجو در پردیس مرکزی کوی، 2800 نفر در چهار ساختمان خوابگاهی شهید چمران، 2500 دانشجو در خوابگاههای فاطمیه، 1200 دانشجوی دختر و در 4 ساختمان پراکنده در اطراف دانشگاه تهران و 1300 دانشجو در یک ساختمان دیگر در اطراف دانشگاه ساکن این اتاقهای 6 نفرهاند.
دکتر محدث، مدیر کل امور دانشجویان داخلی کشور میگفت: وظیفه دانشگاه فقط آماده ساختن امکانات پژوهشی و علمی است و هیچ آییننامهای هم دانشگاه را ملزم نمیکند خوابگاه رایگان به دانشجویان بدهد.
دانشگاه تهران، آن هم در بخش متأهلان، سه خوابگاه جلال آل احمد با 190 واحد مسکونی، 16 آذر با 20 واحد مسکونی و خوابگاه فرهنگ با 48 واحد مسکونی را شامل میشود. در مجموع دانشگاه تهران 1400 اتاق برای دانشجویان مجرد دختر و پسر و 270 واحد مسکونی برای دانشجویان متأهل دارد.
آن سوی این شهر و در هر گوشهای از آن، ساختمانهای ریز و درشتی را میتوان یافت که تنها به بهانه چند تخت آهنی، پیژامههای آویزان روی آن و لابد کتابهای قطور چیده شده روی میز کنار پنجره اتاقهایشان، نام خوابگاه دانشجویی به خود گرفتهاند.
250 هزار دانشجوی شهرستانی، حتی همین سرپناه با چنین امکاناتی را هم ندارند.
دکتر محدث معتقد است: از آنجا که مطابق قانون، دستگاهها ملزم به تأمین خوابگاه دانشجویان نیستند، در هیچ یک از برناماههای 5 ساله توسعه کشور هم تعهدهایی برای احداث و توسعه خوابگاهها پیش بینی نشده است. «پانسیون در خانه»، یکی از برنامههای جدید معاونت دانشجویی است بر اساس این طرح که به گفته مدیران دانشجویی وزارت علوم جدید (تازه از تنور طرحها بیرون کشیده شده است) چندان هم داغ و تازه نیست، ساکنان اطراف دانشگاهها در صورت تمایل میتوانند اتاقهای اضافی منزل خود را به دانشجویان اجاره دهند!
کاشانیها، خوزستانیها، بروجردیها، مشهدیها، مازندرانیها و بسیاری دیگر، این سوی و آن سوی شهر، پولهایشان را روی هم گذاشتهاند تا پول رهن چند صباحی دانشجویی را به حساب صاحبخانهها بریزند. خانهای که جوان دانشجوی مشهد در یکی از کوچههای خیابان پیروزی، با پول پیش یک میلیون تومانی و اجاره 40 هزار تومانی اجاره کرده، یک سوئیت 20 متری است که صاحب خانه بخشی از خانه 80 متریاش را با نئوپان مجزا کرده و در اختیار او قرار داده است. صدای جیغ محمّد علی و محمدرضا، فریاد علی آقا و همسرش و گاه صدای میهمانان آن ها، عرصه را بر او تنگ میکند. فکر دردسرهای پیدا کردن خانهای مناسبتر، دغدغههای اسباب کشی و … چارهای جز این را برای او باقی نمیگذارد. صادق همکلاسی دیگر او نیز سوئیتی 30 متری را در خیابان سپاه اجاره کرده است. مسافت زیاد محل سکونت او تا دانشگاه، بهانههای هر روز صاحبخانه و … او را نیز به فکر تخلیه انداخته است.
در حال حاضر، دانشجویان شهرستانی بیش از 60 درصد دانشجویان را تشکیل میدهند و در برخی شهرستانها این میزان به 90 درصد هم میرسد. مدیر کل امور دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف میگوید: برای برطرف کردن مشکلات موجود در خوابگاهها، قبل از افزایش ظرفیت سالانه دانشگاهها باید ظرفیت دانشگاهها برای پذیرش دانشجو بررسی شود تا هر سال با آغاز سال تحصیلی، شاهد بروز مشکلات خوابگاهی نباشیم. وی اضافه میکند: یکی از مهمترین راههای اداره خوابگاهها، به صورت پانسیون و پیمانکاری است. باید خوابگاهها به بخش خصوصی واگذار شود و در مقابل هزینهها هم میان دانشجو و وزارت علوم تقسیم گردد. دکتر حبیبی اضافه میکند: راهکار دیگر، اداره خوابگاهها به صورت صد درصد خصوصی است که هزینه خوابگاهها را دانشجویان غیر واجد شرایط دانشگاه پرداخت میکنند. عضو شورای برنامه ریزی دفاتر وزارت علوم هم میگوید: کمبود امکانات خوابگاهی و نامناسب بودن محیط، به شکل فزایندهای بر روحیه دانشجویان ساکن در خوابگاهها تأثیر منفی میگذارد. اتاقهای با ظرفیت دو نفر، گاهی تا 6 نفر را در خود جای دادهاند و این مسئله، محیط پر تنشی را برای آنها به وجود آورده است. رامشت میافزاید: تحمّل وضعیت نامناسب فضای خوابگاه برای دختران که به لحاظ عاطفی به خانواده وابستگی بیشتری دارند، به مراتب دشوارتر از پسران است.
زندگی خوابگاهی یا زندگی در دخمههای تاریک و نموری که عدهای نام خانههای دانشجویی را به آن میدهند! تهران یا مشهد یا بیرجند و یا آن سوتر، در اندیمشک و اهواز ، فرقی نمیکند؛ مهم آن است همان طور که بسیاری تعهدی برای اشتغال دانشجو پس از تحصیل نمییابند، همان طور هم عدهای مسئولیت فراهم ساختن امکانات رفاهی دانشجو را از خود سلب میکنند و البته، فرقی هم نمیکند این دانشگاه و این دانشجو، دولتی باشد یا غیر دولتی!
رسانه هاو هویت فرهنگی
ما همگی تحت تأثر رسانهها هستیم. لذا اگر رسانة های ارتباطی را در جامعه به عنوان دستگاه عصبی تلقی کنیم، باید برای فهم و درک رسانهها به نحوه زندگی در قرن بیستم مراجعه کنیم. همه ما به نوعی تحت نفوذ رسانه ها هستیم پس رسانهها میتوانند فرهنگ و هویت ما را شکل دهند.
به عنوان مثال، وقتی در انگلیس مردم عصبانی میشوند نوع عصبانیت آنها به شکل یکسانی بروز میکند زیرا آنها این نوع رفتار فرهنگی منفی را از بازیهای فوتبال آموختهاند. پس رسانهها، یک نوع عادت رفتاری میآموزند که خود ما هم متوجه آن نیستیم.
امروزه در دنیای صنعتی 50 تا 80 درصد از نیروی کار فعال در بخش ارتباطات مشغول هستند، علاوه بر آن مردم کشورهای توسعه یافته بیش از 6 تا 7 ساعت از وقت خود را صرف ارتباطات میکنند. امّا متأسفانه ارتباطات در کشور ما اینگونه نیست و به شکل سنتی ادامه دارد، لذا با توجّه به آن چه که گفته شد پس کی میخواهیم به سوی مدرنیته پیشرفته گام برداریم؟
در حال حاضر، اغلب کشورهای توسعه یافته در عرصه رسانههای ارتباطی خود تولید کننده اطلاعات هستند و از پیشرفتهای رسانهای نیز برای تولیدات خود بهره میجویند،
از حضور شما در این گفتگو سپاسگزارم.
من هم از شما متشکرم.
بعضی از روابط عمومیها فکر میکنند «رپرتاژ آگهی» اداره شان خبر است!
در رشد و تکوین روابط عمومیها سه دوره قابل تشخیص است؛ عصر قدیم که حاکمان میکوشیدند با امتناع و تأثیرگذاری بر روی اندیشه و روحیه افراد، مخاطبان را با خود همراه و همسو کنند، به وجود آمدن واحدهای روابط عمومی در ادارات و مؤسسات آمریکا که شامل یک ارتباط یک سویه است و تنها کار این واحد نشان دادن یک منظر زیبا از مؤسسه به مخاطب میگردید و بالاخره مرحله کنونی که روابط عمومیها با در نظر گرفتن شرایط عصر ارتباطات و تسلط بر افکار عمومی بر روی محیط اجتماعی به یک ارتباط دو سویه و برگرفته از بازخوردها تکیه کرده است بویژه آنکه میکوشد باتعامل با رسانهها به اهداف خود تسریع بخشد.
در عین حال عدهای معتقدند بخش اخیر بویژه در مواجهه با رسانهها، گروههای متعددی دارد که حتی بعد از گذشت این همه به قوت خود باقی است.
دکتر داود زارعیان رئیس متخصصان روابط عمومی و مدیر کل روابط عمومی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ضمن گفت و گو با ما به تشریح برخی از این مشکلات پرداخته است.
جناب آقای زارعیان، در عین اختلاف در ماهیت رسانهها و روابط عمومیها آیا میتوان نقاط اشتراکی را برای این دو در نظر گرفت؟
نقطه اشتراک میان رسانهها و روابط عمومیها را میتوان در دو مقوله اساسی بیان کرد؛ اطلاع رسانی، با ذکر اینکه یکی از ابزارهای مهم روابط عمومیها مجموعه رسانههاست و دیگر آنکه یک روابط عمومی گاه کارکرد رسانهای نیز پیدا میکند، به عنوان مثال امروزه در بسیاری از روابط عمومیها میتوان شاهد انتشار نشریات مختلف بود.
در این تقسیم بندی وظیفه نخست از ن جهت حایز اهمیت است که مراد ما از نشریات، نشریات پرتیراژ میباشد و بدون تردید انتشار مطالب در این گونه نشریات بدلیل بازخورد گستردهتر آن، تأمل بیشتری را نسبت به گروهی که در اختیار خود روابط عمومیهاست میطلبد.
چقدر با این فرض که رابطه بین مطبوعات و روابط عمومیها در هیچ دورهای شفاف نبوده است، موافقید؟
من این رابطه را«غیر شفاف» نمیدانم. در حوزه مطبوعات خطوط قرمزی وجود دارد که در صورت انتشار آن و عدم رعایت این خطوط با مشکلات حقوقی مواجه خواهند شد. این موارد در روابقط عمومیها نیز وجود دارد. در کشور ما مطبوعات عموما آزاد و غیر دولتی اند، لذا در موارد خاص چنانچه خلاف قانون عمل کنند بازخواست خواهند شد. امّا روابط عمومیها دولتیاند. یعنی مسئول روابط عمومی توسط مدیری منصوب میشود که ناگزیر است توصیههای همان مدیر را گوش کند. اینجاست که روابط عمومیها باید بیش از مطبوعات احتیاط کنند.
مشکل وقتی پیش میآید که مطبوعات در کسب خبر اصرار زیادی میورزند و هویت اخبار محرمانه را نادیده میگیرند.
تصور غیر شفاف بودن از همین موضوع نشأت میگیرد و گرنه من به عنوان مدیر روابط عمومی مایلم بیشترین کارم با رسانهها باشد، به شرطی که بتوانیم به یک تفاهم مشترک با یکدیگر برسیم.
اصراری که روابط عمومی ها برای چاپ برخی از اخبار کم ارزش خود دارند چقدر ناشی از فشار مدیران سازمان بر روی آن هاست؟
بسیاری از مدیران ما چارهای جز این ندارند، وقتی مدیر روابط عمومی توسط یک مدیر بالاتر منصوب میشود و همان مدیر قادر است اگر خلاف خواست او عمل کرد با وی برخورد کند مدیر روابط عمومی چه کار میتواند بکند.
ایفای دو نقش همزمان مدیر روابط عمومی و مدیر دفتر ریاست را هم میتوان به این تأثیر و تأثرها اضافه کرد؟
در بخشنامه دولت تأکید شده است که روابط عمومی باید مستقل و زیر نظر بالاترین مقام دستگاه باشد. بنابراین در تمامی دستگاههای بزرگ این اتفاق افتاده است و تداخل وظایف رئیس دفتر مدیر عامل و مدیر روابط عمومی در این دستگاهها وجود ندارد، برای آنکه مدیر روابط عمومی قادر نخواهد بود هیچ کدامش را به خوبی انجام دهد چون حجم کار در هر دو حوزه بسیار بالاست.
اگر مدیر روابط عمومی زیر نظر بالاترین مقام دستگاه باشد و بتواند ارتباطات خود را تسهیل کند هیچ ایرادی ندارد امّا در دستگاههایی دو تا یکی بودن! خوباست که اولاً نسبتاً کوچک باشد و ثانیاً روابط عمومی بر دفتر ریاست ارجحیت داشته باشد، یعنی به جای اینکه بگوییم دفتر ریاست و روابط عمومی، بگوییم دفتر روابط عمومی و ریاست.
به هر حال پیشنهاد ما این است که به هیچ عنوان ادغام نباشد چون وظایف آن کاملاً جداست. امّا اگر مبنا بر ادغام است باید دفتر روابط عمومی و ریاست مورد تأکید قرار گیرد.
ارتقای جایگاه روابط عمومیها به سطح معاونت راه بهتری نیست؟
در این خصوص کار دقیق کارشناسی صورت نگرفته است ولی من معتقدم جوابگو نیست. برای اینکه معاونت باید چندین زیر مجموعه برای خود تعریف کند. همین که معاونی چند اداره کل را تحت نظر داشته دچار مشکل میشود. مثلاً برای معاون ارتباطات در یک سازمان باید مدیران روابط عمومی، انتشارات، بین الملل و … هم تعریف کرد. ایدهآل ترین روش این است که یک اداره کل ستادی زیر نظر بالاترین مقام دستگاه وجود داشته باشد. در حالت معاونت، مدیر کل روابط عمومی برای ارتباط با یک رسانه باید از یک معاون هم اجازه بگیرد.