دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1257 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 195 |
خانواده این واحد به ظاهر کوچک اجتماعی، از ارکان عمده و از نهادهای اصلی هر جامعه به شمارمیرود در واقع هر خانواده را باید خشت بنای جامعه و کانون اصلی سنت و رسوم و ارزشهای والا و مورد احترام و شالودة مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی و روابط خویشاوندی، مبدأ بروز و ظهور عواطف انسانی و کانون صمیمانهترین روابط میان افراد و مهد پژروش فکر و اندیشه و اخلاق و روح انسان به حساب آید. تا آنجایی که نشانی از حیات انسانی ملاحظه شده و خانواده وجود داشته باشد. (توسلی 1368)
نهاد خانواده از جمله عمومیترین نهادهای اجتماعی است که معمولاً در تمام جوامع وجود دارد و مهمترین تکیهگاه و محور اجتماعی است در حقیقت فرد در خانواده متولد میشود و در سازمان خانواده زندگی میکند و در مواقع نیاز، به خانواده روی میآورد و در پرتو خانواده سکون و آرامش مییابد. بسیاری از پژوهشگران خانواده، رابطة زوجی را مهمترین رابطة خانوادگی میدانند آنها معتقدند که ازدواج موفق و رضایتبخش موجب ثبات عملکرد خانواده، کفایت اعضای خانواده در مشکلگشایی و سلامت روانی کودکان و ایفا نقش مناسب خانوادگی و بین فردی میشود. (نوربالا و مراحی، 1373)
موفقیت در ازدواج و زندگی زناشویی به عوامل زیادی از قبیل، میزان آمادگی برای ازدواج، تحصیلات، زمینه قبلی و خانوادگی فرد، بحرانهای تجربهشده ، نوع و کیفیت الگوی قدرت حاکم بر خانواده قبلی، سن ، سلامت ، شخصیت ، درآمد و غیره و کیفیات و خصوصیاتی از جمله: تعهد، حساسیت سخاوت، ملاحظه و صمیمیت ، وفاداری، مسئولیت، اعتماد و اطمینان بستگی دارد.
زن و شوهر در رابطه با یکدیگر نیاز به حسن تفاهم، همکاری و انعطافپذیری دارند و در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی میرسد. چه بسیار زنان و شوهرانی که زندگی زناشویی سعادتمندی را انتظار داشتهاند و کارشان به ملامت کشید و اکنون در کسالت زندگی میکنند و چه بسیار زنان و شوهرانی که قبلاً در تمام موارد زندگی مشترک به تفاهم رسیده و اکنون به عدم تفاوت مطلق رسیدهاند.
چگونه است که زن و شوهر از توهم به بیماری، از شیفتگی به بیزاری و از رضایت به نارضایتی مطلق میرسند. (بک ، ترجمة قراچهداغی، 1373)
زمینههای دیگر نیز مانند نحوة گذران اوقات فراغت با یکدیگر، تقسیم کار، نگهداری از بچهها، روابط جنسی، مسائل مالی، مسئلة اقوام همسر و روابط با آنان و ... میتواند موجبات نارضایتی از زندگی زناشویی در زن و شوهر شود زن و شوهر در رابطهشان با یکدیگر نیاز به حسن تفاهم، همکاری و انعطافپذیری دارند و در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی میرسد. (همان منبع)
یکی از مسائل عمده در روانشناسی خانواده این است که فرد بر آنچه در خانواده اتفاق میافتد تأثیر میگذارد و تأثیر میپذیرد، در رابطه با چرایی رفتار و اینکه اساساً چرا انسان به اینگونه رفتار میکند، پاسخهای متفاوتی در گذشته به آن داده شده است، میتوان از غریزه، سایق، گرایش به لذت و اجتناب از درد، نیاز به تعادلجویی یا به طور کلی مبحث نیازها و تاریخچه تقویتها در گذشته و رفتار قبلی انسانها نام برد.
اسنادی علّی شناسایی شده نقش با اهمیت را در رفتارهای مختلفی مانند روابط بین زوجین در خانواده، ورزش و فعالیت فیزیکی، تعارض و کشمکش بین فردی، رفتارهای بهداشتی و غیره داشته است. عملکرد فقط شاخص قابل مشاهدة انگیزش پیشرفت است و انگیزش به وسیلة یک نظام پیچیدهای از افکار و احساسات حمایت میشود. هنگامی که از یک مسئله مانند ازدواج و زناشویی موفق میشویم یا شکست میخوریم به طور طبیعی در مورد اینکه چه چیز در پشت موفقیت یا شکست ما قرار دارد به تفکر میپردازیم ما تخصیص مسئولیت و درک دلایل عملکردمان توجه داریم. یعنی دربارة اینکه چه کسی یا چه چیزی مسئول بوده و چگونه عملکرد داشتهایم به اسناد میپردازیم.(لطفآبادی و همکاران 1376)
اسناد یکی از نظریههای جدید انگیزشی و از نظریههای شناختی روانشناسی انگیزشی است. یکی از فرضهای عمدة نظریة اسناد این است که جستجو برای درک و فهم امور و علل رویدادها مهمترین منبع انگیزشی انسان است، بنابراین هدف این نظریه پیدا کردن راههایی است که در آن افراد به توضیح و تبیین رویدادها و روابط علت و معلول بین آنها میپردازند. اسناد یا نسبت دادن به علتهایی که فرد برای رویدادها یا نتایج اعمالش برمیگزیند و جنبة استنباط شخصی دارند، اشاره میکند و اجزاء مهم نظریة اسناد عبارتند از :
1-تبیینهای فرد برای علل موفقیتها و شکستهای خود
2-نقش واکنشهای عاطفی حاصل از این استنباطها در تعیین رفتارهای بعدی
3-ویژگیهای این تبیینها یا استنباطهای علّی.
تبیینهایی که افراد به طور معمول برای موفقیت و شکستهای خود انتخاب میکنند به توانایی شخص، سعی و کوشش، سطح دشواری تکلیف، بخت و اقبال، حالت روحی و بیماری و افراد دیگر نسبت داده میشود. این تبیینها یا استنباطهای علّی در ابعاد یا ویژگیهای منبع علیت، ثبات و کنترلپذیری متفاوتند. این ابعاد یا ویژگیها انتظارات متفاوتی برای آینده در فرد ایجاد میکنند و منجر به واکنشهای عاطفی متفاوتی میشوند که اینها هم به نوبة خود رفتار آتی فرد را دستخوش تغییر میسازند. (سیف، 1370)
اینگونه اسناد به تحوی منظم با انواع مختلف رفتارهایی که در پی آنها هستند ارتباط دارند. اسناد همچنین منبع احساسات خوب، بد یا بیتفاوتیهای پس از موفقیت و شکست است یعنی این اسناد نتایج عاطفی(هیجانی) دارند.
با توجه به اینکه اسناد هم در رفتارهای بعدی و هم در احساسهای ما مؤثرند، و از طرف دیگر رفتارهای زوجین در خانواده در رضایت آنها از همدیگر تأثیر دارد لذا به مطالعة دقیق آنها نیازمندیم.چگونگی طبقهبندی اسناد میتواند در عملکرد زوجین نسبت به هم دیگر مؤثر واقع شود اگر زن یا شوهر بر این باور باشند که بین رفتارشان و نتایج به دست آمده ارتباط یا وابستگی وجود دارد، دارای سویگیری کنترل درونی هستند یعنی آنها باور دارند که توان تأثیرگذاری بر دنیای خود را دارند، باور دارند که اعمال آنها آنچه را که اتفاق میافتد تغییر میدهد در مقابل همسرانی که معتقدند بدون قدرت و ناتوان هستند آنچه اتفاق میافتد با آنچه انجام میدهند ارتباط ندارد دارای سوگیری بیرونی هستند. آنها گرایش دارند تا فکر کنند که دلیلی بر صرف انرژی و تلاش در رفتارشان وجود ندارد زیرا که چه تلاش کنند و چه تلاش نکنند نتایج فرق نمیکند. موفقیت یا شکست و اسنادی مربوط، تأثیر پایداری بر عزتنفس، مفهوم خود، انتظارات فرد در بارة نتایج اعمال او در آینده، بر جای میگذارد. (همان منبع)
و لذا با توجه به مطالب یاد شده در پژوهش حاضر قصد آن میرود که تأثیر اسنادی علّی درونی و بیرونی در رضایت زناشویی مورد مطالعه قرار گیرد.
روابط میان افراد خانواده به سلامت محیط خانواده کمک میکند. تفاهم میان خانواده منجر به احساس رضایتمندی از زندگی زناشویی میشود، در غیر این صورت خانواده با مشکل موجه میشود. (بنیاسدی، 1375)
مسأله بررسی اسنادی علّی و ارتباط آن با رضایت زناشویی موضوع این پژوهش است، موضوع اسناد از زمانهای بسیار قدیم و دهة 1960 نظر بسیاری از روانشناسان را به خود جلب کرده و این موضوع پژوهشهای گستردهای را به خود اختصاص داده است. همچنین امروزه نه تنها در بررسی علمی رفتار بلکه در زندگی روزمره به طور مداوم، دانشپژوهان با پرسشهایی از قبیل انگیزههای اصلی کشش و کوشش آدمی چیستند؟ روبهرو هستند که پاسخ به این سؤال که آیا بین شیوههای اسنادی علّی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد یا نه؟ میتوان گفت هر چند شواهد نشان میدهد که عوامل کلاسیک چهارگانه هایدر (1958) یعنی توانایی، کوشش، شانس، دشواری تکلیف جزء مکررترین تبیینهای عرضه شده برای موفقیت در امر ازدواج و زناشویی میتواند باشد.
شیوههای اسناد در جنس مذکر و مؤنث دارای اهمیت بوده، این سؤال را در ذهن مطرح میکند که آیا بین آنها تفاوتی وجود دارد «براگنر و هوستون» (1993) از بررسی خود نتیجه گرفتند که پسران یک نوع اسناد را به کار میبرند که باعث خودافزایی (خودتعالی) میشود در صورتی که دختران نوعی از اسناد را به کار میبرند که باعث خودویرانسازی میشود. (همان منبع)
با توجه به موارد فوق در این مطالعه در پی آن هستیم که مشخص سازیم آیا شیوههای اسنادی زوجین یعنی نسبت دادن علت شکستها و موفقیتهای خود به علل درونی ـ بیرونی ، با رضایت زناشویی آنان رابطه وجود دارد. به عبارت دیگر آیا بین سبک اسناد و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد یا نه؟
مشاوران و روانشناسان بر این نظرند که یکی از دلایل ایجاد مشکلات گوناگون در افراد (اعم از مشکلات زناشویی)، استفاده نادرست از شیوههای اسناد علّی است استفادة نادرست از شیوههای اسناد علّی منجر به ایجاد احساس عدم کفایت و کاهش عزّتنفس و در نتیجه کاهش عملکرد میگردد. علاوه بر این تحقیقات نشان میدهند که شیوههای اسناد علّی با متغیرهایی نظیر اضطراب ، افسردگی، استرس و دیگر نشانههای رواننژندی یا روانپریشی ارتباط دارد و با تعدیل و اصلاح این شیوهها، سلامت روان و بهداشت روانی فرد در جامعه بهبود مییابد لذا شناسایی و بررسی شیوههای اسنادی علّی افراد در توصیف و چگونگی عملکرد آنها اهمیت بسزایی دارد. بررسی اسنادی علّی و ارتباط آن با میزان رضایتزناشویی موضوع اصلی این پژوهش است.
موضوع اسناد از دهة 1960 به بعد پژوهشهای گستردهای را به خود اختصاص داده است و اکثر پژوهشگران معتقدند افرادی که بدنبال کشف علل بازده رفتار خود میباشند نه فقط به عواقب رفتارهای خود حساس هستند بلکه دربارة علت این عواقب خاص نیز دست به جستجو میزنند. این جستجوگری در حیطة تحلیلهای اسنادی است بنابراین مبحث اسناد به عنوان یکی از مقولات مهم روانشناسی تربیتی امروزه در بین روانشناسان جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است.
محیط روانی خانواده را میتوان خمیرمایة هیجانی آن دانست که هر یک از افراد خانواده در آن سهمی داشته و تحت تأثیر آن قرار میگیرند. همچنین خانواده به عنوان اولین پایگاه تربیت فرزندان نقش مهمی را ایفا میکند. بنابراین خانواده وجه سالم آن جهت تربیت این نیرو از اهمیت زیادی برخوردار است.(صدقپور، 1373)
با توجه به اهمیتی که جوامع امروزی برای تداوم و بقای خانواده و سلامت و بهداشت روانی اعضاء آن قائل است، بررسی و تحقیق بر روی عواملی که سلامت خانواده، رضایتزناشویی را تهدید میکند، کاملاً لازم و ضروری به نظر میرسد. از جمله عواملی که رضایت زناشویی را تحت تأثیر قرار میدهد اسناد علّی (درونی و بیرونی) است که این امر خود بر اهمیت موضوع و ضرورت مطالعة آن میافزاید و لذا مطالعة رابطة بین اسناد علّی (درونی و بیرونی) از اهمیت بالایی برخوردار است.
در پژوهش حاضر سعی بر این است تا رابطة بین منبع کنترل و رضایتزناشویی در زنان متأهل شاغل که در دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385 مشغول تدریس هستند مورد بررسی قرار گیرد و مشخص شود که آیا زنانی که دارای منبع کنترل درونی هستند و معتقدند که سازندگان اصلی زندگی خود هستند رضایت زناشویی بیشتری دارند یا زنانی که دارای منبع کنترل بیرونی هستند و معتقدند که هیچ نقشی در زندگی خود ندارند و موفقیت و عدم موفقیت خود را به تقدیر یا شانس یا عوامل خارجی نسبت میدهند بنابراین پژوهش حاضر اهداف ویژة زیر را دنبال میکند:
1-بررسی میزان رضایت زناشوی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقة 3 آموزش پرورش شهر تهران در سال 1385
2-بررسی نوع منبع کنترل در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقة 3 آموزش و پرورش در سال 1385
3-بررسی ارتباط بین منبع کنترل و میزان رضایت زناشویی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران سال 1385
1-میزان رضایت زناشویی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385 به چه میزان است؟
2-منبع کنترل در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385 چیست؟
فرضیة تحقیق
میزان رضایت زناشویی در زنانی که منبع کنترل درونی دارند بیشتر از زنانی است که منبع کنترل بیرونی دارند.
موضوع تحقیق
بررسی رابطة بین منبع کنترل (بیرونی ـ درونی) با رضایت زناشویی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385
تعریف متغیرها
تعریف نظری
منبع کنترل ¬ منظور از منبع کنترل این است که شخص تا چه اندازه باور دارد که میتواند بر زندگی خود تأثیر داشته باشد منبع کنترل میتواند درونی یا بیرونی باشد. (طباطبایی، 1375)
منبع کنترل بیرونی ¬ کسانی که منبع کنترل بیرونی دارند معتقدند آنچه بر سر آنها میآید اصولاً محصول شانس، تصادف یا نتیجة اعمال مردمان دیگر است.(طباطبایی ،1375)
منبع کنترل درونی ¬ کسانی که منبع کنترل درونی دارند معتقدند که سازندگان اصلی زندگی خود هستند. (طباطبایی ، 1375)
رضایت ¬ حالتی هیجانی که با رسیدن به یک هدف پدید میآید. در کار درمانی این اصطلاح به معنی رضایت در ارتباط با پیشرفت در یک فعالیت یا زمینة مورد علاقه به کار میرود. (پورافکاری، 1373)
رضایت از زندگی زناشویی¬ در رضایت از زندگی زناشویی ، احساس خوشایندی ، رضایتمندی و لذت تجربه شده به وسیلة یک زوج هنگامی که تمام جنبههای زندگی زناشویی خود را مورد توجه قرار میدهند. (اولسون ، 1988)
تعریف عملیاتی :
1-منبع کنترل ¬ برای سنجش منبع کنترل درونی و بیرونی از آزمون راتر استفاده میکنیم. در این آزمون نمرة 9 و بالاتر در این مقیاس نشانگر جهت گیری درونی (منبع کنترل درونی) و نمرة پایین 9 نشانگر جهتگیری بیرونی (منبع کنترل بیرونی) میباشد.
2-رضایت زناشویی¬ برای سنجش رضایت زناشویی از آزمون Enrich استفاده میشود.
تعاریف و مفاهیم اسناد:
نظریه اسنادی چیست؟ نظریة اسناد با فرایندهایی سروکار دارد که بوسیلة آن فرد پدیدهها را بعنوان علّتی از محیط نسبتاً ثابتی تفسیر میکند. بنابراین نظریهپردازان اسنادی با سؤالات «چرا» یا «روابط بین پدیده»،"اثر"و "دلایل" یا (عوامل مسئول) برای آن پدیدة سرو کار دارند. ادراک علیّت ، یک اسناد تحمیل شده بوسیلة ادراک کننده است. علتها بخودی خود به طور مستقیم قابل مشاهده نیستند بطور مثال وقتی یک نفر روی انگشت پای شما ایستاده است فقط میتوانید نتیجه بگیرید که او ناراحت است یا اینکه بطور تصادفی این کار را انجام داده است.
فرض اساسی نظریهپردازان اسنادی اینست که (بشر برای رسیدن به مهارت شناختی بوسیلة ساختار علّی محیطش، برانگیخته میشود او میخواهد بداند که چرا یک پدیده اتفاق میافتد از چه منبعی، حالتی یا انگیزة رفتار بوجود میآید.
و اینرا تحلیل خود را از انگیزش با این فرض شروع میکند که مردم حتماً علت شکست یا موفقیت خود را به عوامل زیر نسبت میدهند.(طباطبائی، 1381)
1-خوششانسی یا بدشانسی
2-دشواری یا آسانی تکلیف
3-حمایت مردم یا رفتار غیردوستانة آنها
4-میزان تلاش و کوشش یا عدم تلاش
5-میزان توانایی خود
بر اساس نظریه اسنادی ، موفقیتها و شکستهای قبلی در تکالیف نه تنها مستقیماً بر ادراکات شخص از شایستگی و در نتیجه بر انگیزش بعدی او در نتایج مشابه تأثیر میگذارند، بلکه اسناد شخص را برای موفقیتها و شکستهایش بر انتظارات او برای موفقیت در آینده و در نتیجه در انگیزش او تأثیر میگذارد یعنی باورهای فرد در بارة علت شکست یا موفقیت برای درک موفقیّت بعدی از خود موفقیتها و شکستها مهمتر هستند، برای مثال شاگردی که در امتحان ریاضیات شکست میخورد، امکان دارد معتقد باشد که شکست او بخاطر تنفّر معلم از اوست و به این وسیله مسئوولیت پاسخهای مشابه خود را بر عهده نگیرد یا ممکن است اعتقاد داشته باشد که او ریاضی را خوب نفهمیده است.
هر کدام از این اسناد برای شکست نتایج متفاوتی برای انتظارات عملکرد او در آزمونهای ریاضی در آینده خواهند داشت بر اساس نظریة واینر، افراد بطور کلی شکستها و موفقیتهای خود را به یکی از چهار علت توانایی خود، دشواری تکلیف و خوشبختی و یا کمک غیرعادی دیگران، اسناد میدهند . این چهار اسناد میتواند در 3 بُعد مشخص کرد که به روشن شدن چگونگی تأثیرآ نها بر انتظارات فرد برای موفقیت آینده تأثیر میگذارد که آنها را میتوان به اسناد درونی یا بیرونی، طبقهبندی کرد، اسناد درونی مربوط به خود فرد میشود در حالیکه اسناد بیرونی مربوط به عوامل بیرونی و غیرمرتبط با خود فرد میباشند، توانایی و تلاش اسناد درونی هستند زیرا آنها مستقیماً به فرد مربوط هستند در حالیکه میزان دشواری تکلیف و خوشبختی اسناد بیرونی هستند.
علاوه بر این، اسناد را میتوان به بعد ثباتپذیری و ثباتناپذیری تقسیم کرد.
اسناد ثباتپذیری یا (پایدار) در طول زمانها و موقعیتهای گوناگون باقی میماند. در حالیکه اسناد ثباتناپذیر(ناپایدار) در طول زمان و مکان تغییر میکند یا در نوسان است.
مردم معمولاً توانایی را یک ویژگی ثابت در نظر میگیرند. در مقابل تلاش به عنوان یک ویژگی شخصی ناپایدار در نظر گرفته میشود. بسیاری از مردم که به خوشبختی استناد میکنند آن را قابل تغییر میدانند (همان منبع).
نظریة اسنادی بر این باور است که رفتار برانگیخته شده از دو منبع انرژی دریافت میکند، بدین قرار :
1-سرچشمة ذاتی : نیروهای زیستشناسی رفتار را برای رسیدن به موفقیت و پرهیز از شکست سوق میدهند (اتکسیون و هیلگارد، 1983 ترجمه براهنی).
2-تعامل هیجانی: ارزیابی شناختی انسان از پیشرفتها و عقبماندگیهای گذشته، همچنین جهت رفتار برانگیخته شده مثل هدفهایی که دنبال میکنیم از 3 منبع زیر تأثیر میپذیرد.
1-تجربة قبلی با تکلیف یا تکلیف مشابه
2-اسناد علّی موفقیتها یا شکستها که در طی این تکالیف ساخته میشوند
3-انتظارات دربارة موقعیتهای مشابه بعدی.
واینر عقیده دارد اسنادهای افراد از 3 منبع سرچشمه میگیرند:
1-اشاره یا نشانههای موقعیتی : تعداد متنوعی از اطلاعات در هر موقعیت یادگیری به تصمیمگیری یاد گیرنده در بارة اینکه چرا قوی یا ضعیف بودهاند کمک میکنند این اشارهها عبارتند از :
الف: تجارب با تکلیف یا تکالیف مشابه
ب : موقعیت خود و همسالان
ج : زمان گذرانده شده برای تکلیف
د : مقدار کمک درک شده در طی فعالیّت
2-عقاید قبلی با طرح علّی : معلمان و شاگردان، عقایدی دربارة شکست یا موفقیّت دارند که اینها را از خلال تجارب، خواندن، گوش دادن به والدین یا متفکّران مشهور کسب میکنند. بعضی از فراگیران معتقدند که تلاش کلید موفقیّت است در حالیکه بعضی دیگر مخالفند.
3-ادارک خویشتن: فراگیرانی که عزّتنفس بالایی دارند ریشة موفقیت خود را در کوشش و توانایی میدانند نه در درجة دشواری یا خوشبختی.
فراگیرانِ دارای انگیزش بالای پیشرفت، کوشش را به عنوان کلید موفقیت خود میدانند در حالیکه افرادی که دارای انگیزش پایین هستند اغلب شانس (خوشبختی) یا میزان دشواری تکلیف را علت موفقیت یا شکست خود میدانند (طباطبایی، 1381).
هر دو مورد خوشبختی و شانس و دشواری تکلیف از لحاظ تجربی به یک شیوه طبقهبندی شدهاند، بیرونی ، ناپایدار و غیرقابل کنترل.
شخص ممکن است بپذیرد که خوشبختی را میتوان درونی و ثابت در نظر گرفت همانطوری که در اصطلاح «فرد خوشبخت» به کار رفته است نشان میدهد این یک صفت است. شانس در مقایسه با خوشبختی بیشتر معنی صریح، تصادفی و اتفاقی را میرساند، با اینحال با توجه به تحقیقات ، از میان 7 اسناد، خوشبختی پیشبینی ناپذیرترین و بعد از آن شانس پیشبینی ناپذیر بوده است. یافتة جالب اینکه هر دو مورد خوشبختی و شانس نه به عنوان عمومی و نه به عنوان جزیی طبقه بندی شدهاند. این یافته تصادفی و اتفاقی بودن این دو اسناد را میرساند این احتمال همواره وجود دارد که کنترلپذیری با پیشبینی اشتباه گرفته شود در هر نمونهای که تفاوت میان کنترلپذیری و پیشبینی پذیری از لحاظ آماری معنیدار بوده و درجهبندیهای کنترلپذیری برای اسنادها ( مثل خلق و خو یا مهارت، دانش، تلاش و کمک) وجود داشت است، درجهبندی پیشبینیپذیری کمتر از کنترلپذیری بوده است.
از دیدگاه علمی ، فرد انتظار دارد که پیشبینیپذیری بر کنترلپذیری مقدّم باشد شخص قبل از اینکه قادر به کنترل باشد باید قادر به پیشبینی باشد. ظاهراً این دو بعد مستقل از یکدیگر عمل میکنند، شخص میتواند هم پیشبینی و هم کنترل کند میتواند پیشبینی کند امّا کنترل نکند، میتواند کنترل کند امّا پیشبینی نکند و شخص نه قادر به کنترل و نه قادر به پیشبینی است. البته موارد ناتوانی برداشت افراد درونی یا بیرونی بودن یک اسناد نیز مسألهای تعیین کننده است برای نمونه اگر چه منطقی به نظر میرسد خوشبختی را به عنوان یک علّت بیرونی طبقهبندی کنند ولی افرادی نیز وجود دارند که خوشبختی را به عنوان یک علت درونی تصوّر کنند (مثلاً جملة؛ شما خوشبختی را خودتان میسازید) ممکن است بعضی از افراد بر این باور باشند که توانایی را میتوان بهبود بخشد (بر خلاف استعداد درونی که نمیتوان آن را بهبود بخشد) بنابراین ادراکات اسناد کننده نیز مهم است (همان منبع).
همچنین طبق بررسیهای انجام گرفته نسبت انسان با طبیعت بر حسب گسترش دانش انسان در خصوص پدیدههای مادی پیوسته در حال تغییر است. اسکینر (1971) در کتاب « فراسوی آزادی و منزلت» با طرح «انسان با قبول این واقعیت که بواسطة نیروهای خارج از خودش کنترل میشود باید از خود تعیینکنندگی دست بردارد.» در حقیقت بر این باور است که میتوان گرایشها و امیال انسانی را بیآنکه درگیری اریابیهای درونی گردند بر حسب تقویتهای مناسب اجتماعی از بیرون کنترل کرد. این ایده در مقابل موضعگیریهایی قرار میگیرند که با استناد به کنترل درونی بر خود هدایتگری فرد تأکید میکنند بدین نحو مفهوم منبع کنترل و تئوریهای مربوط به آن قدم به میدان میگذارد.(غفوری ، 1376)
مفهوم منبع کنترل و مبانی تئوریک اسنادها:
مفهوم منبع کنترل به شکلهای بسیاری در سراسر تاریخ بشری ظاهر شده است، تراژدیهای یونان باستان آکنده از پندارهای درماندگی بشر در برابر خدایان و یا سرنوشت بود. نمایشنامههای شکسپیر هم نمایشگر سرنوشت محزون از پیش تعیین شده و هم نمایانگر ارادة آزاد است («گناه بروتوس عزیز، نه در ستارگان بلکه در خود ماست» ژولیوس سزار) (همان منبع).
فیلسوفان با مفهوم منبع کنترل تحت عنوان جبرگرایی در برابر ارادة آزاد، دست به گریبان بودهاند، جامعهشناسان آن را بعنوان خودمختاری در برابر از خودبیگانگی و یا ناتوانی نام بردهاند و روانشناسان از آن بعنوان رفتارگرایی در برابر ذهنگرایی نام بردهاند (مسدد، 1379).
مفهوم منبع کنترل در بطن نظریة یادگیری اجتماعی شکل گرفته است. محرک اصلی مطالعة چنین متغیّری منبعث از دستاوردهای تحلیل از خلال رواندرماندگی بیماران بوده است. تحلیل بیماران نشان میدهد در حالیکه پارهای از بیماران از تجارب جدیدشان سود میجویند یا رفتارشان را در نتیجة تجارب جدید تغییر میدهند، پارهای دیگر با اسناد چنین تجاربی به بخت یادیگران و نه رفتار یا ویژگیهای خودشان آنها را نادیده میانگارند.
راتریکی از نظریهپردازان یادگیری اجتماعی برای تعیین این مشاهدات وارسی مداخلهگری، متغیّر انتظار را سودمند تلقّی کرد. وی و همکارانش آزمایشهایی که در باب تأثیر تقویتها بر انتظارات انجام دادند مشاهده کردند که کاهش و افزایش انتظارات به دنبال تقویتها به ماهیّت موقعیت و نیز ویژگیهای کسی که تقویت میشود بستگی دارد، به این ترتیب یک تقسیمبندی دوگانه در شکلگیری منبع کنترل از جانب آنها مطرح شد. وقتی فرد بر این باور باشد که تقویت یا پیامد یک رفتار به رفتار خود وی یا ویژگیهای شخصیاش وابسته است چنین فردی واجد کنترل درونی است در حالیکه اگر معتقد باشد که تقویت یا پیامد یک رفتار تابعی از شانس، بخت، سرنوشت، دیگران مقتدر یا آنکه منتج از شرایطی غیرقابل کنترل است دارای کنترل بیرونی است (غفوری، 1376).
از آنجا که مفهوم کنترل درونی ـ بیرونی (منبع کنترل) در چارچوب یک مفهوم کلی یعنی در ادراک کنترل قرار میگیرد بنایراین دروهلة نخست به تعاریف و مقولهبندی در باب مفهوم کنترل میپردازیم.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 215 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 120 |
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی بین عناصر سبکهای عشق ( صمیمیت ، شهوت ، تعهد ) و رضایت زناشویی می پردازد . هدف از این پژوهش ، شناخت سه عامل مهم و مؤثر بر رضایتمندی زناشویی است که شناخت هر یک به بهبود زندگی های زوجین و نهایتاً کاهش نرخ طلاق منجر می شود ، بود . برای رسیدن به این هدفها ، 41 زن متأهل خانه دار ( 45 ـ 30 ) ساله ساکن شهر تهران به عنوان نمونه ی تصادفی برگزیده شدند . همه ی آزمودنیها به دو پرسشنامه ی سبکهای عشق ( استرنبرگ ) و رضایت زناشویی ( ENRICH ) پاسخ دادند .
پس از بررسی های آماری بر روی سه فرضیه پژوهش ، از طریق ضریب همبستگی پیرسون ، نتایج نشان داد . که بین عنصر صمیمیت سبکهای عشق و رضایت از زندگی زناشویی همبستگی معنا داری ، در سطح 96 /0 = r که نمایانگر همبستگی خیلی بالا و کامل است ، وجود داشت . و این در حالی بود که بین عناصر شهوت سبکهای عشق در رضایت از زندگی زناشویی همبستگی منفی معنا دار در سطح 39 /0 ـ = r بدست آمد . و همچنین بین عنصر تعهد سبکهای عشق و رضایت از زندگی زناشویی همبستگی منفی معنادار در سطح 74 /0 ـ = r بدست آمد .
مقدمه
2 ـ ضرورت و اهمیت پژوهش
3 ـ اهداف پژوهش
4 ـ بیان مسئله
5 ـ فرضیه ها
6 ـ تعریف واژه ها
مقدمه
در گذشته ، هر گونه ارتباط بین عشق و ازدواج امری بدون معنا و غیرمعمول بود . پدر و مادر ، دختری را برمبنای مبانی و ملاکهای کاملاً عینی و مشهود چون ثروت و دارایی و تمول و نظایر آن انتخاب می نمودند . هر طبقه اجتماعی ملاکهای فرعی خاص خود را نیز در نظر می گرفتند ، مثلاً نجبا و اشراف زادگان ؛ اصالت و اشراف زادگی ، کشاورزان ؛ تنومندی و نیروی کار در مزرعه را مهم تلقی می نمودند. دخترهای جوان ، درباره ی مردی که قرار بود شوهر آنها گردد ، تقریباً هیچ اطلاعی نداشتند . در جوامع سنتی و متعصب ، عروس و داماد تا لحظه ی زفاف ، کمترین شناخت لازم را نیز یکدیگر نداشتند و گاه تا آن هنگام حتی یکدیگر را ندیده بودند . زنان در اثر تعلیم و تربیت خاص آن زمان ، بیشتر از طریق بدنیا آوردن بچه های زیاد و انجام وظایف خانه داری و کدبانویی ، امید به خوشبختی داشتند . عشق در روح و روان آنها ، تنها رویا و گاه فقط یک شوخی بود . به علاوه ، لذت جنسی و ارگاسم برای زن نجیب و محترم ، امری شرم آور و گستاخ نآبانه بود . در قرون وسطی ، انجام تکالیف ساده زناشویی را معادل عشق متین و موقری دانستند که تا جنگ جهانی ارزیابی هایی مورد قبول اکثر نخبگان و دانشمندان نیز بود ، به گونه ای که جنین اظهار می شد که زن خود فرد نمی بایست محبوب عشق فرد دیگری باشد . ( اوحدی ، 1382 ) .
امروزه ، از نظر علمی و عملی ثابت شده است که وجود دوره ی نامزدی قبل از ازدواج ، در ثبات و تفاهم پس از آن ، بسیار و لازم و ضروری می باشد . آشنایی و عشق قبل از ازدواج ، اگر با دلایل عقلانی و قضاوت ها و بینش های منطقی همراه گردد ، احتمال به اوج رسیدن تفاهم و عشق پس از ازدواج و نهایتاً رضایت را افزایش خواهد داد . تعصبات کور و محدودیت های غیرمنطقی در مورد روابط دختر و پسرها قبل از نامزدی و ازدواج جز بالا بردن ریسک و احتمال شکست عاطفی زوجین و بروز اختلالات روانی همراه و متعاقب ، ثمر دیگری نخواهد داشت ، زیرا شناخت های بنیان های شخصیتی و خصوصیات روانی انسان ها ، آسان نبوده و غالباً به تدریج صورت می پذیرد . و نیز به دلیل تفاوت اصلی ساختار روانی مردان و زنان ، روابط منطقی و عاطفی بین آنها ـ به شرطی که هرج و مرج و بی بندوباری جنسی نینجامد ـ باعث تجربه ی بهتر و کامل تر مردان و زنان در کسب شناخت و بینش به اصول روان شناسی و نیازهای روحی ـ روانی یکدیگر و بدین ترتیب ، نیل به تفاهم و هماهنگی بیشتر در ازدواج آن ها با جنس مقابل خواهد شد . ( همان منبع )
در نظام و فرهنگ الهی ، هدف اصلی از ازدواج رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر ، پیمودن طریق رشد ، نیل به کمال انسانی و تقرب به ذات حق است . تردیدی نیست که از تنهایی به درآمدن ، همسر و همراه شدن ، خانواده ی مستقل تشکیل دادن ، ارضای کششهای نفسانی و فرزندآوری از نتایج قهری ازواج و بالطبع از مهم ترین عوامل مؤثر در آرامش فکر و جان و احساس رضایتمندی درونی است . در واقع والاترین هدف ازدواج ، به عنوان یک نیاز ، برخوردارشدن از آرامش روان و آسودگی خاطری است که خود لازمه ی اعتلای وجود ، شکفتن همه ی قابلیت ها ، همگانی و همراهی در مسیر رشد و کمال است و سایر اندیشه های دیگر فروعی بر این اصل می باشد . ( افروز ، 1378 )
از آنجایی که عشق یکی از مهم ترین عامل آرامش زوجین است . این آرزوی مشترک بین همه ی زن و شوهرها است که با یکدیگر دوست و برای سراسر عمر یارو یاور هم باشند . بررسی زندگی های زناشویی بادوام و توأم باکامیابی نشان می دهد که تنها مولفه ای که به زوجها کمک می کند روزهای سخت و دشوار را پشت سر بگذارند و از لذت خوب برخوردار شوند دوستی و مودت و عشق بین آنهاست .
( کوآن و کیندر ، 1381 )
ضرورت و اهمیت پژوهش :
انسان ، اصالتاً موجودی است اجتماعی و نخستین بستر فعلیت یافتن این ویژگی برترین مخلوق الهی به طور قطع کانون مقدس خانواده است . خانواده ؛ اولین و مهم ترین نهاد اجتماعی در تاریخ فرهنگ و تمدن انسانی است . در فرهنگ اسلامی ، خانواده به مثابه ی دژی استوار و نهادی مقدس ، بیشترین مسئولیت را در رشد و تحول ، تربیت و تعالی و سعادت وجود انسان برعهده دارد . خانواده کانونی است که در آن ارزشهای اخلاقی ، باورهای دینی و معیارهای اجتماعی از نسلی به نسلی دیگر انتقال می یابد و زمینه ی رشد عاطفی و تربیت اخلاقی و اجتماعی اعضای خانواده فراهم می گردد . خانواده در انتقال فرهنگ و پاسداری از ارزشهای فرهنگی جامعه نیز اساسی ترین نقش را عهده دار است . خانواده با پیمان ازدواج و پیوند همسری زن و مردی هوشمند و آگاه و برخوردار از بلوغ فکری و قابلیتهای اجتماعی پایه گذاری می شود و این زوج ستون اصل حیاتی ترین نهاد اجتماعی ، یعنی ًً خانواده ًً را تشکیل می دهند . بنابراین سلامت و سعادت جامعه به سلامت و پوپایی نظام خانواده وابسته است و بنابراین سلامت و تعادل نظام خانواده نیز به کیفیت روابط بین زن و شوهر و والدین و فرزند بستگی دارد . ( افروز ، 1378 )
هر قدر روابط بین همسران بهتر، سالمتر و پر جاذبه تر باشد ، زندگی شیرین تر و باصفاتر می گردد و فرزندان با نشاط و موفقی تربیت می شوند . بدین ترتیب خانواده های لجام گسیخته و متزلزل جامعة متزلزل را پدید می آورند که در آن نشانی از خانواده های سالم یافت نشود ، میزان طلاق روز به روز بالا برود و ازدواجهای مطلوب و برنامه ریزی شد کمتر صورت می گیرد ، به زودی متلاشی خواهد شد و به طور کلی اساس کجرویهای اجتماعی را باید در آن جست و جو کرد . ( همان منبع )
بنابراین اینگونه می نماید که هر چه زن و شوهر دارای روابط صمیمانه باشند ، سه عنصر عشق یعنی تعهد ، صمیمت و شهوت در آنها فعالتر خواهد بود . عشق کامل ، عشقی است که رابطه ای ایده آل شامل شهوت ، تعهد و صمیمت باشد . نهایتاً این عشق کامل باعث بالا رفتن میزان رضایتمندی زناشویی می شود در واقع با توجه، به مسائل مطروح ، اهمیت و ضرورت این پژوهش به این برمی گردد که اگر جزء کوچک جامعه و یکی از مهمترین ارکان جامعه سعادت و آرامش حاکم باشد ، جامعه بزرگ نیز سعادتمند خواهد گشت . خانواده ایی که در آن احساس رضایت از زندگی حاکم است در فرآیند فرزند پروری موفق تر و نهایتاً افرادی تحویل جامعه خواهند داد که به سود خود و جامعه گام بردارند. این احساس رضایت نیز برای خود زن و شوهر آرامش عاطفی و روانی را به همراه خواهد داشت که سلامت تک تک افراد بسیار مهم تلقی می شود .
اهداف پژوهش :
اهداف این پژوهش بررسی ارتباط بین عناصر سبکهای عشق و رضایت زناشویی می باشد که به شرح زیر است :
1 ) بررسی ارتباط عنصر عشق سبکهای عشق و رضایت زناشویی در زنان خانه دار 45 ـ 30 ساله ی شهر تهران .
2 ) بررسی ارتباط عنصر شهوت سبکهای عشق و رضایت زناشویی در زنان خانه دار 45 ـ 30 ساله ی شهر تهران .
3 ) بررسی ارتباط عنصر صمیمیت سبکهای عشق و رضایت زناشویی در زنان خانه دار 45 ـ 30 ساله ی شهر تهران .
بیان مسئله :
عشق و محبت عامل پیوند دهنده ی زن و شوهر و موجب حفظ ثبات آنها می شود . از آن گذشته ، عشق و محبت از کیفیتی برخوردار است که می تواند بسیاری از تنشهای میان زوجها را محو کرده ، برخود محوریها سرپوش بگذارد . البته عشق تنها برای تداوم مناسب زناشویی و احساس رضایتمندی کافی نیست . حفظ پیوند ازدواج مستلزم وجود عوامل دیگری نیز هست که اگر وجود نداشته باشند ، زن و شوهر باید آن را در زندگی زناشویی خود بوجود آورند . عوامل پاسدار روابط زناشویی عبارتند از تعهد ، وفاداری ، صمیمیت ، روابط جنسی ، اعتماد ، تقرب و صمیمیت ، ایمنی پیوندهای عشق و محبت را حراست می کنند . عشق به خودی خود مشکلات را حل نمی کند . اما ، انگیزه ی قدرتمندی برای غلبه بر آنها فراهم می سازد . ( کوآن و کیندر ، 1381 )
آمار سرسام آور طلاق نشان دهنده ی این نیست که مردم امروزی هیچ علاقه ای به ازدواج ندارند ، بلکه این آمار نشان می دهد که توقع بیشتری نسبت به گذشته از زندگی مشترک دارند . زنها و مردها به یک اندازه از زندگی ناراضی هستند زیرا توقعات آنها از ازدواج نسبت به قبل افزایش یافته است ، ما به زندگی سرشار از عشق و علاقه نیاز داریم ما به محبتی دائمی از یک فرد کاملاً استثنایی و منحصر به فرد نیاز داریم . ( همان منبع )
بنابراین ، نیاز به مطالعات علمی در باب عشق و رضایت زناشویی بسیار مهم می نماید . لذا محقق سئوال تصمیم بر آن گرفته تا به بررسی سئوال اصلی پژوهش یعنی آیا بین رضایتمندی زناشویی و سبکهای عشق در زنان متأهل خانه دار 30 تا 40 ساله شهر تهران رابطه وجود دارد بپردازد .
فرضیه ها :
1 ـ بین عنصر صمیمیت سبکهای عشق و رضایت زناشویی زنان متأهل خانه دار 45 ـ 30 ساله ی شهر تهران رابطه وجود دارد .
2 ـ بین عنصر شهوت سبکهای عشق و رضایت زناشویی زنان متأهل خانه دار 45 ـ 30 ساله ی شهر تهران رابطه وجود دارد .
3 ـ بین عنصر تعهد سبکهای عشق و رضایت زناشویی زنان متأهل خانه دار 45 ـ 30 ساله ی شهر تهران رابطه وجود دارد .
تعریف واژه ها
تعاریف مفهومی
تعریف سبکهای عشق :
روابط صمیمانه سه عنصر فعال دارد : تعهد 1 ، صمیمیت 2 و شهوت 3 . وجود یا عدم وجود هر یک از این عناصر است که ماهیت روابط صمیمانه را معین می کند . حال به توصیف سبکهای مختلف عشق می پردازیم :
علاقمندی که مستلزم صمیمیت است اما تعهد یا شهوت در آن وجود ندارد .
دلباختگی 1 عاشق شدن در اولین نگاه است . در دلباختگی شهوت وجود دارد ولی این رابطه آنقدر عمیق نمی شود که درآن تعهد و صمیمیت ایجاد شود .
عشق تهی2 بدون صمیمیت و شهوت است . عشق تهی در روابط کسل کننده ایی وجود دارد که زوجین بی حوصله یا صرفاً به علت نداشتن اعتقاد به طلاق در کنار هم می مانند .
عشق خیالی 3 که ترکیبی است از میل جنسی و صمیمیت ، رابطه ایی عمیق بدون تعهد است .
عشق ابلهانه4 ، عشق هالیودی است . زن و مرد دیوانه وار عاشق همدیگر می شوند ، بدون شناخت واقعی از یکدیگر ازداوج می کنند .
عشق رفاقتی 5 ، صمیمیت و محبت توام با تعهد بدون شهوت است . این عشق رابطه ای دوستانه و طولانی مدت است . عشق رفاقتی ، عشق افلاطونی یا زناشویی صمیمانه بدون میل جنسی است .
عشق کامل 6 رابطه ایی ایده آل شامل شهوت ، تعهد و صمیمیت است . ( کلینکر، 1383 )
تعریف رضایت زناشویی :
احساسات عینی از خوشنودی ، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن و شوهر هنگامیکه همه جنبه های ازدواج آنها را در نظر می گیرند . ( هاکنیز ، 1986 ، به نقل از اولسون 1989 )
تعریف ازدواج :
در قانون ، ازواج یک قرارداد تلقی می شود :« اتحاد داوطلبانه یک مرد و زن برای تمام عمر» . ( پورافکاری ، 1373 )
تعریف عشق :
تعریف عشق به صورت دقیق بسیار مشکل است . رادو[1]عشق را واکنش هیجانی مستمر نسبت به یک منبع لذت معلوم تعریف کرده است .
( پورافکاری ، 1373 )
تعریف شهوت [2] :
در نظریه فرویدی به مجموعه غرایز نگاهدارنده زندگی گفته می شود . ولی در پژوهش حاضر ، به احساسی که به طور اختصاص از آلت تناسلی بر می خیزد یا به طور کلی برانگیختگی جنسی گفته می شود . ( پورافکاری ، 1373 )
تعریف عملیاتی
تعریف سبکهای عشق : سبکهای عشق عبارتست از نمره ایی که فرد در آزمون عشق استرنبرگ[3] کسب می کند .
تعریف رضایت زناشویی : عبارتست از نمره ی بدست آمده ی فرد در آزمون رضایت زناشویی (ENRICH ) که نشانگر رضایت نسبی زناشویی نسبی و متوسط به بالای فرد می باشد .
مطالعه منابع مربوط به موضوع مورد پژوهش
1ـ تعریف عشق
2 ـ مراحل عشق
3 ـ تعریف رضایت زناشویی
4 ـ عوامل موثر بر رضایت زناشویی
5 ـ باورهای موهوم درباره ازدواج و عشق
6 ـ تغییر باورها
7 ـ معیارهای انتخاب درست همسر
8 ـ چگونه دختر و پسر جذب یکدیگر می شوند
9 ـ واکنش ها و پاسخهای جنسی انسان
10 ـ فواید کلی ازدواج
11 ـ نظریه های عشق
نظریه آبراهام مزلو
نظریه اریک فردم
نظریه استرنبرگ
نظریه افلاطون
نظریه ویکتور فرانکل
نظریه سالیوان
نظریه فروید
نظریه کارن هورنای
نظریه کاپلان و سادوک
عشق افلاطونی
12 ـ نظریه های ازدواج و رضایت زناشویی
نظریه اریسکون
نظریه ی تحلیل رفتار متقابل اریک برن
نظریه رضایت زناشویی الیس
نظریه مبادله ی اجتماعی نای
اسلام
ب : بررسی تحقیقات انجام شده
1 ـ پژوهش های داخل ایران
2 ـ پژوهش خارج از ایران
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 135 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 134 |
. 1 بیان مسئله
جنگ در تمام دوران، جوامع بشری را تهدید کرده است. هر جنگی زیانهایی دارد، زیانهای مالی قابل جبران هستند، اما زیانهای روانی مشکل جبران می شوند و از مهمترین عوارض جنگ هستند. فردی که از جنگ بر می گردد باید خود را هم با خانواده وفق دهد و هم با اجتماع، اکثر این افراد در وفق دادن دچار مشکل می شوند و خود را در این میان غربیه می پندارند. این افراد نه تنها خود دچار مشکلات روانی فراوانی می شوند، بلکه خانواده ی آن ها نیز درگیر این قضیه می شوند، به خصوص همسران این افراد در معرض خطر بیشتری هستند و رضایت زناشویی این افراد کاهش پیدا می کند. بر طبق آمارها نرخ طلاق در این افراد دو برابرافراد عادی می باشد (هاشمی، 1385).
اگر اعضاء خانواده از سوی منابعی حمایت شوند، توانایی بیشتری برای کمک به فرد حادثه دیده دارند. رضایت زناشویی از موارد مهمی است که موجب سازگاری خانواده می شود. نظام خانواده باید نظام محکم و پایداری باشد. بهداشت خانواده یکی از مسائل مهمی است که در استحکام نظام خانواده نقش دارد.
اختلافات زناشویی عامل خطرساز برای اختلالات روانی مانند افسردگی، اعتیاد و ... می باشد. همچنین مشکلات ارتباطی در خانواده با بیماریهای جسمی نیز همبستگی دارد. افرادی که روابط رضایت بخش وحمایت کننده دارند، احتمال کمی وجود دارد که مبتلا به بیماری سختی شوند و اگر هم بیمار شوند سریعتر بهبود می یابند.
بعد از مرگ ناگهانی در خانواده مشکلات زناشویی و طلاق شدیدترین فشارهایی هستند که افراد تجربه می کنند (بلوم، آشرو وایت 1987 به نقل از طغیانی 1386).
با توجه به نقش رابطه ی زوجین بر سلامت جسم و روان آموزش شیوه های مختلف روان درمانی ضروری می باشد.
متأسفانه بیشتر پژوهشهای صورت گرفته توصیفی است و کمتر آموزشی است. با توجه به افزایش مشکلات زناشویی در همسران جانبازان لازم است به آن ها آموزشهایی داده شود تا با مشکلات خود مقابله کنند و تا حد امکان سبک زندگی خویش راتغییر دهند تا بتوانند علاوه بر بهبود خود به همسرانشان نیز کمک کنند.
تحقیقات نشان داده است که خود دلگرم سازی[1] باعث میشود افراد بسیار با جرأت تر، بردبارتر و با اعتماد به نفس بالاتری عمل کنند و نیز دارای رفتار دوستانه تری با دیگران بوده، احساس ثبات بیشتری نموده و همچنین بهتر قادر باشند با مسائل و مشکلات خود مقابله کنند. حال اگر این روش آموزشی بتواند این نتایج را در همسران جانبازان ایجاد کند، شاید بتواند بر رضایت زناشویی ونیز سلامت روانی آن ها تاثیر بگذارد. این تحقیق در صدد بررسی این احتمال میباشد.
آدلر[2] بنیانگذار روانشناسی فردنگر[3] چهار نیاز اصلی را بیان می کند که عبارتند از:
نیاز به ارزشمندی، احساس قابلیت، نیاز به تعلق و دلگرم سازی.
دلگرم سازی آن چیزی است که باعث می شود دیگران احساس خوبی داشته باشند، عملکرد مؤثر داشته و برای مشکلات خود به شکلی موثرتر برنامه ریزی کنند، دارای اعتماد به نفس و حس رضایت باشند.
یکی از پیامدهای دلگرم سازی این است که شخص احساس تعلق می کند و از وقف خود برای بهزیستی جامعه احساس رضایت می کند. دلگرم سازی هم هدف شخصی وهم هدف اجتماعی دارد. آنچه مهم است داشتن نگرشهای مثبت نسبت به مسائل اطراف است. اما بسیاری از افراد این گونه نیستند و با احساس عدم کفایت و حقارت زندگی می کنند. آن ها معتقدند مفید نیستند. این یاس و دلسردی باید توسط افرادی در جهت افزایش دلگرم سازی،رضایت مندی و سلامت روانی و برآوردن نیازهای زندگی درمان شود. یکی از روشهای درمانی در مواجهه با این افراد روش آموزشی شوانکر است (باهلمن ودینتر[4]، 2001).
تئو و آنتینیو شوانکر[5] این برنامه ی آموزشی را بر اساس روانشناسی فردنگر آدلر در سال 1980 تهیه کردند. آن ها مفهوم دلگرم سازی را پرورش دادند و آن را از یک مفهوم تئوریک به صورت روش علمی و قابل اجرا در آوردند.
خانوادههای جانبازان با مشکلات عدیده ای مواجه هستند که در نتیجه به مشکلات عاطفی و زناشویی در آن ها منجر می شود.
حال این سئوال مطرح میشود که آیا روش دلگرم سازی شوانکر قادر است باعث ارتقاء سلامت روانی و رضایت زناشویی همسران جانبازان شود؟!
2. 1 اهمیت و ضرورت تحقیق
خانواده یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است و یک ارگانیسم زنده است. سلامت آن منوط به سلامت اعضای آن است. نقص یا تغییر در هر یک از اعضاء بر کل خانواده تاثیر گذار است.
مروری بر پژوهشهایی که در ایران صورت گرفته است، نشان می دهد که از سال 1370 تا کنون مشکلات جانبازان و خانواده های آن ها رو به افزایش است. با گذشت 28 سال از آغاز جنگ ایران و عراق هنوز جانبازان و خانواده های آنان با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کنند. با در نظر گرفتن مشکلات و آمارهای رو به افزایش این مشکلات، لزوم توجه جدی به این معضل احساس می شود. از سوی دیگر آموزشهای خانواده یکی از اولویتهای پژوهشی بنیاد جانبازان است که این پژوهش می تواند مورد استفاده آن ها و خانواده ی جانبازان قرار گیرد.
همچنین پژوهشهای بسیاری حمایت تجربی قابل توجهی را برای اثرمندی رویکردهای مختلف زوج درمانی در درمان ناهماهنگی های زناشویی فراهم می سازند.
از ضرورتهای این پژوهش می توان موارد ذیل را نام برد:
- ارتقاء بهداشت روانی خانواده های شاهد و ایثارگر
- کاهش اختلالات روانی در سطح جامعه
- پایین آوردن میزان طلاق و عوارض ناشی از آن در خانواده های جانبازان
- کوتاه مدت بودن رویکرد مورد پژوهش
و ...
3. 1 هدف تحقیق
هدف این پژوهش عبارت است از:
«تعیین میزان اثربخشی روش آموزش دلگرم سازی شوانکر بر سلامت روانی و رضایت زناشویی همسران جانبازان».
4. 1 فرضیه های تحقیق
فرضیه های اصلی:
1- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر رضایت زناشویی آن ها را افزایش میدهد.
2- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر سلامت روانی آن ها را افزایش می دهد.
فرضیه های فرعی:
1- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر علائم جسمانی آن ها را کاهش می دهد.
2- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر مشکلات خواب و اضطراب آن ها را کاهش میدهد.
3- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر کارکردهای اجتماعی آن ها را افزایش می دهد.
4- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر افسردگی آن ها را کاهش می دهد.
5. 1 تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح
1. 5. 1 دلگرم سازی:
1. 1. 5. 1تعریف نظری: دلگرم سازی همه ی آن چیزی است که از یک فرد انسان دیگری با این مشخصات می سازد: احساس بهتر، کارکردهای مؤثرتر، غلبه مؤثرتر بر مشکلات،
اعتماد به نفس بالاتر، داشتن رغبت بیشتر برای مشارکت در امر سلامت دیگران و به طور کلی جامعه. فرد احساس می کند به قدر کافی انسان خوبی است و توسط دیگران پذیرفته شده است و همواره احساس می کند که: «من می توانم» (شوانکر، 1991).
2. 1. 5. 1تعریف عملیاتی: فرایندی است که با استفاده از جلسات آموزشی شوانکر طی 10 جلسه سعی در افزایش وتقویت آن داریم (به پیوست مراجعه شود).
2. 5. 1 سلامت روانی:
1. 2. 5. 1تعریف نظری: شامل شرایطی است که سطوح بالایی از نشانه های سلامت هیجانی (رضایت خاطر وشادی بالا)، پذیرش خود، رشد شخصی، هدفمندی در زندگی، تسلط بر محیط، حس تعلق وتعامل عاطفی را در برمی گیرد (کریمی زاده، 1384). مشخصه ی آن نداشتن اضطراب و نشانگان مختل کننده ی زندگی و ظرفیت ایجاد رابطه ی حسنه و رضایت بخش با دیگران وظرفیت مقابله ی مناسب با تنیدگیها و تناقضهای زندگی می باشد (کورسینی، 1999 به نقل از اسدی، 1382).
2. 2. 5. 1تعریف عملیاتی: نمره ای که فرد در آزمون سلامت عمومی GHQ کسب میکند.
3. 5. 1 رضایت زناشویی[6]:
1. 3. 5. 1 تعریف نظری: به اعتقاد هیلمن (1994) رضایت زناشویی به رویدادهای مثبت یا منفی کلی که زوجین درمورد رابطه شان احساس می کنند، اشاره دارد که این رویدادهای مثبت یا منفی را با عناوین مختلفی نظیر خشنودی رابطه، سازگاری رابطه و احساسات رابطه می نامند (هالفورد[7]، 1384 به نقل از هاشمی، 1385).
2. 3. 5. 1 تعریف عملیاتی: در این پژوهش رضایت زناشویی نمرهای است که فرد درآزمون اینریچ[8] 47 سئوالی کسب می کند.
4. 5. 1جانباز:
1. 4. 5. 1 تعریف نظری: جانباز یعنی کسی که جان خود را فدا می کند یا کسی که جان خویش را در معرض خطر می اندازد (معین، 1375).
2. 4. 5. 1 تعریف عملیاتی: به فردی اطلاق می شود که در طول مدت جنگ (یا دوران انقلاب) به علت حضور در یکی از مناطق جنگی یا سایر مناطق، توسط یکی از انواع سلاحهای جنگی یا ضربات وارده دچار مجروحیت شده باشد. جانبازان بسته به عامل مجروحیت یا ناحیه ی مجروحیت به گروههای زیر تقسیم می شوند:
- جانبازان مصدوم شیمیایی که به وسیله ی گازهای شیمیایی دچار مصدومیت شده اند.
- جانبازان عصبی روانی که به علل مختلف از جمله موج انفجار سلاحهای مخرب،
شکنجههای جسمی و روحی، مشاهده ی حوادث ناگوار و ضربه زننده، تحمل فشارهای شدید و ... به انواع مختلف اختلالات روانی مبتلا شده اند.
- جانبازان ضایعه ی نخاعی که از ناحیه ی نخاع شوکی به طور کامل یا نسبی آسیب
دیده اند.
- جانبازان با نقایص یا با ترکیبی از آسیبها و صدمات جسمی و روحی.
5. 5. 1 همسر جانباز:
به زنی گفته می شود که همسر شخص جانباز بوده و در کنار وی دارای زندگی مشترک باشد.
1. 2مبانی نظری رویکرد آدلر
آدلر یک روانشناس فردنگر است که معتقد است وراثت و محیط عوامل جبری زندگی نیستند و این دو تنها چارچوبی را فراهم می کنند که فرد با خلاقیت خود به آن ها پاسخ می دهد.
شهرت آدلر بیشتر به دلایل زیر است:
1- عقدهی حقارت 2-تاکید او برکیفیت محیط خانواده و روابط اجتماعی فرد
3- مفهوم علاقهی اجتماعی[9] 4- مفهوم تعرض مردانه (نرنیه نمایی)[10]
5- تاکید بر خود آگاهی انسان 6- من خلاق و.....
زندگی از نظر آدلر، شدن است نه بودن. او جبرگرا نیست و از دیدگاه او انسان به شیوهی خاص خود به زندگی معنی و مفهوم می بخشد. از نظر او هر فرد، موجودی اجتماعی است نه زیستی.
نظریهی آدلر از عناوین کلی زیر تشکیل شده است:
1- هدف گرایی تخیلی[11]
2- تلاش برای توفق و برتری[12] یا کمال[13]
3- احساس حقارت[14] و مکانیزم جبران [15]
4- علاقهی اجتماعی
5- سبک زندگی[16]
6- من یا خود خلاق
آدلرگراها روان درمانی را شامل 4 مرحله می دانند:
1- ایجاد ارتباط: درمانگران آدلری برای ایجاد رابطهی خوب در مقابل هم می نشینند و صندلی های خود را در یک سطح قرار می دهند. آن ها به بیمار می فهمانند مسئول اعمال خودش است و مشکلاتش به خاطر ادراکهای غلط است، بیمار هم سعی می کند ادراکهایش را تغییر دهد. مصاحبه و ارتباط براساس علائق و احترام متقابل و مشارکت در کشف و درک چیزها در ارتباط مطرح می شود. از لحظه ای که بیمار وارد می شود، حالتها و نشستن او و بیانش همه به شناخت درمانگر کمک می کند.
2-ارزیابی سبک زندگی فرد: در اینجا بررسی خاطرات اولیه و منظومه ی خانواده ی فرد ضروری است. در درمان باید هدفها خوب تنظیم شود و گرنه امکان پیشروی را از بین می برد. درمانگر باید سبک زندگی بیمار را بشناسد و علاوه برآن چگونگی تاثیر سبک زندگی بر کارکرد موجود بیمار را با توجه به تکالیف زندگی ببیند.
3- تعبیر و تفسیر و ازدیاد بینش: درک متقابل در مورد باورها، انگیزه ها و جهت گیریهای مراجع.
4- بازجهت دهی و بازآموزی: برای تسهیل آن می توان علاقهی اجتماعی و دلگرم سازی را تقویت کرد. جهت گیری برای تقویت قابلیتها و استعدادهای مثبت زندگی است. ما باورهای غلط را یا خودمان ساختیم و یا از دیگران یاد گرفتیم. در اینجا روشهایی را یاد می گیریم تا خود و دیگران را بشناسیم و در نتیجه فردی امیدوار، خوش بین و با اعتماد به نفس شویم.
به طور خلاصه درمان و فرایند تربیتی آدلر هدفهای زیر را دنبال می کند:
1- پروراندن علاقهی اجتماعی
2- کاهش احساس کهتری، غلبه بر ناامیدی، تشخیص و استفاده از منابع درونی
3- تغییر سبک زندگی یعنی ادراکها و هدفها. هدف درمان تبدیل اشتباههای بزرگ به اشتباههای کوچک است.
4- تغییر ارزشها یا انگیزه های غلط
5- دلگرم سازی به افراد برای درک برابری انسانها
6- کمک به فرد تا به انسانی مشارکت جو تبدیل شود. این بیماران در نهایت امیدوار،
خوش بین و دارای اعتماد و شهامت می شوند (علیزاده، 1383).
از مفاهیم دیگر نظام آدلر می توان رویاها، خاطرات اولیه، ترتیب تولد و دلگرم سازی را نام برد .
1. 1. 2 دلگرم سازی
برای این اصطلاح ترجمه های مختلفی وجود دارد: تهییج، دلگرمی، شجاعت دهی،
جرأت بخشی، قوت قلب و انگیزه دهی.
براساس اصول روانشناسی فرد نگر، هدفهای آموزشی دلگرم سازی عبارت است از:
افزایش احترام به خود، اعتماد به نفس و مهارتهای اجتماعی. دلگرم سازی، اعتماد به نفس و احساس فرد را نسبت به خودش تقویت و بهبود می بخشد و این کلید توسعه و تحول فردی است. بر اثر دلگرم سازی، فرد احساس تعلق و رغبت بیشتر و سودمندی برای جامعه می کند. اغلب دارای اهداف اجتماعی است و بیش از مثبت بودن صرف است و فقط انکار و سرکوبی ابعاد منفی زندگی نیست. دلگرم سازی توجه توامان به ابعاد مثبت و منفی زندگی است.
ناکامل بودن بخشی از وجود انسان است و این امر شرم آوری نیست. وقتی فرد برای غلبه به نقصهایش تلاش می کند و می خواهد کامل باشد به خودی خود چیز بدی نیست. ولی وقتی این نگرش تبدیل به این شود که فرد تنها زمانی انسان خوب است که کامل باشد و کارهایش بدون نقص باشد اثرات نامطلوبی دارد و منجر به احساس حقارت می شود. بنابراین آنچه ضروری است«شهامت ناکامل بودن»[17] است. رشد و تحول فرد قویاً با اشتباه کردن و آموختن از خطاها مرتبط است و این ها تجارب ارزشمندی هستند. امروزه مردم به جای تاکید بر نقاط قوت همدیگر بر روی ضعفها و خطاهای هم تاکید می کنند و فکر می کنند این باعث بهتر عمل کردن دیگران است در حالی که این اشتباه است، بسیاری از مردم در طول زندگی با دلگرم سازی روبرو نمی شوند و زندگی شان پر از احساس حقارت است و آن را به شغل، ازدواج، روابط دوستانه، محل کار و به طور کلی به تمام زندگی شان تسری می دهند.
آن ها متقاعد شده اند که به اندازهی کافی افراد خوبی نیستند وتنها زمانی خوبند که از خواهر و برادر خود بهتر، باهوش تر، لاغرترو.... باشند. آن ها معتقدند به چیزی تعلق ندارند. این یاس ودلسردی باید به وسیلهی دلگرم کردن آن ها از بین برود تا آن ها زندگی سالم تری داشته باشند.
برای دلگرم سازی می توان به 10 مهارت اشاره کرد:
1- اظهار علاقه به دیگران
2- گوش دادن فعالانه و با دقت و توجه کامل
3- نشان دادن اشتیاق
4- شکیبایی و صبور بودن
5- به کاربردن لحنی دوستانه هنگام صحبت
6- نشان دادن حالات دوستانه در چهره
7- استفاده از قالب بندی مثبت برای مشاهده و ارزیابی رفتار
8- شناسایی تلاشها و پیشرفتهای دیگران
9- به کاربردن تماسهای بدنی و لمسی (مانند قراردادن بازو روی شانه ی دیگری برای ابراز حمایت)
10-قاطع بودن واظهار وجود کردن ( باهلمن ودینتر،2001).
آدلری ها دلگرم سازی را به منزلهی مثلثی با سه ضلع نابرابر می دانند، این سه ضلع عبارتند از: روابط اجتماعی، آموزش و درمان و انسان را در این سه حوزه دلگرم میکنند. آن ها معتقدند هر چه بیشتر دیگران را دلگرم سازیم، خودمان نیز بیشتر احساس دلگرمی خواهیم کرد، چرا که با کمک به دیگران برای بهتر شدن، خود نیز احساس بهتری خواهیم داشت (موزاک و میانیاچی،1999 به نقل از هاشمی، 1385). همان طور که گیاه به آب و خاک نیاز دارد ما هم به دلگرم شدن توسط دیگران نیازمندیم.
گفته شد که از دیدگاه آدلر گراها فرد بیمار دلسرد و مأیوس است، برای این که این دلسردی از بین برود باید از دلگرم سازی در روند درمان استفاده کرد. فرد دلگرم کننده استعدادهای دیگران را کشف میکند و سپس آن ها را منعکس میکند. در رابطهی درمانی پیش بینی موفقیّت نقش مهمی دارد. آدلرگراها به تحلیل مشکل بسنده نمی کنند، بلکه استعدادها وتوانایی بیمار را به او پسخوراند میدهند. در رابطهی درمان تلاش میکنند فرد به خود و توانایی هایش اعتماد کند وتوانایی هایش را به کار گیرد و عزت نفس و احساس ارزش درونی اش افزایش پیدا کند. باید به جای ناتوانی ها و نقصها به فرد کمک کنیم برتوانایی ها وداشته هایش تاکید داشته باشد و به رغم موانعی که در راهش وجود دارد به سمت جلو حرکت کند. در این روش به فرد کمک میشود تا در سبک زندگی اش تغییر ایجاد کند و به بهبود روابط خود و دیگران کمک کند.
در این روش حتی اگر فرد احساس می کند که نمی تواند موفق شود، درمانگر باید او را دلگرم سازد که او میتواند نگرش هایش را تغییر دهد و پیشرفتش امکان پذیر است. این فرآیند در سراسر درمان ادامه دارد. به فرد آموزش داده میشود نیمهی پرلیوان را ببیند. از دیگر راهها برای دلگرمی تلاش برای برنامه ای است که فرد از آن می ترسیده یا نمی داند که در آن قرار دارد. عدم دلگرمی در افراد باعث فقدان اعتماد و بدبینی میشود. افراد دلگرم افرادی پذیرا و با مسئولیت هستند.
مهمترین منبع دلگرم سازی برای هر فرد، خانواده است ،اگر افراد خانواده دلگرم باشند، کودکان آن ها نیز به همین طریق رشد پیدا میکنند و نکات مثبت دیگران را بیشتر می بینند و به دیگران عشق می ورزند و برعکس در خانواده هایی که عدم دلگرمی در آن ها موج می زند، افراد خانواده هم همین گونه رشد می کنند و به دنبال عیب جویی در خود و دیگران هستند. همکاری، ارتباط، قدردانی و سپاس و... از ویژگیهای خانوادههای دلگرم است . پیامهای مأیوس کننده در این خانواده ها بسیار کم شنیده میشود.
1. 1. 1. 2 رفتارهای دلگرم زدا در خانواده
اکستاین رفتارهای بارز عدم دلگرم سازی در خانواده را به 4 دسته تقسیم میکند:
1-اثر مداد قرمز
اعضای خانواده مدام همدیگر را به خاطر خطاها سرزنش میکنند و فرد خاطی مدام درگیر این سرزنشهاست و نمی تواند به جنبه های مثبت زندگی توجه کند(فتحی،1386).
2-اثر طرح عمودی در مقابل طرح افقی
طرح افقی دلگرم کننده است ولی طرح عمودی عدم دلگرمی را در بر میگیرد. در طرح افقی تساوی و پذیرش همهی اعضای خانواده و رعایت شأن اعضا مطرح است. در طرح عمودی خود خواهی بسیار بارز است. با برچسبهای برتر وکهتر، نگرش مذهبی، نژادی و جنسیتی در طرح عمودی روبرو میشویم.
3-کمال گرایی افراطی
تصور عدم اشتباه در یک خانوادهی موفق منجر به بروز سرزنشهای دائمی و تلاش برای کشف نقاط ضعف همدیگر میشود.
4-چسبیدن به الگوهای کهنه
کودکان در زندگی رویدادهای فراوانی را مشاهده میکنند و نتایجش را به موقعیتهای مشابه تعمیم می دهند. بعضی از این تعمیم ها نادرست است، ولی طبق عادت سالیان سال ادامه
می یابد و فرد طی سالها هیچ گونه تغییر مثبت و پیشرفتی نمی کند.
علاوه بر رفتارهای خانواده، شیوه های تربیتی والدین هم میتواند عدم دلگرمی را برای بچه ها بوجود بیاورد. والدین خود کامهی مستبد، والدین سهل گیر و والدین طرد کننده با رفتارهای خود دلگرمی را در بچه هایشان از بین میبرند.
والدین مستبد و خودکامه با کنترل بیش از حد بر انضباط، پیروی بی چون و چرا از مقررات و تنبیه سخت تاکید میکنند. کودکان این والدین معمولاً زودرنج و بی تابند و اثری از
اعتماد به نفس در این کودکان دیده نمی شود.
والدین سهل گیر با آزاد گذاشتن فراوان کودک، کودکانی خودخواه، پرتوقع، خواهان توجه و محبت دیگران بار می آورند. کودکان آن ها در برابر برآورده نشدن خواسته ها بیصبر و پرخاشگر هستند و دچار بی تابی و اندوه می شوند. این ها هم از عدم اعتماد به نفس رنج
می برند.
والدین طرد کننده گاه با بی توجهی و گاه با خصم با کودکان خود برخورد می کنند. عدم احساس امنیت و نگرانی و پریشانی و رفتارهای ضد اجتماعی از ویژگی های این کودکان است. هیچ یک از این سه دسته والدین دلگرمی را در بچه های خود ایجاد نمی کنند.
برخلاف این سه دسته، والدین دلگرم کننده نه کنترل افراطی دارند و نه سهل گیری افراطی. مدیریت توأم با احترام در این خانواده وجود دارد. والدین، کودکانی با مسئولیت، راستگو، رک و قابل اعتماد پرورش می دهند. این کودکان از اموال خود و دیگران به خوبی نگهداری می کنند و دارای اعتماد به نفس و دلگرمی هستند (احدی وبنی جمالی،1383).
2. 1. 1. 2 خود دلگرم سازی
همان طور که دلگرم کردن دیگران مهم است، دلگرم ساختن خود نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برای دلگرم ساختن دیگران ابتدا باید به دلگرمی خود بپردازیم. باید خودمان و تلاشهایمان را باور داشته باشیم و برای آن ها ارزش قائل باشیم. ایمان و اعتماد به خود تنها راه تغییر است. تا این حس را در خود به وجود نیاوریم نمی توانیم به دیگران یاد دهیم.
مک کی برای خود دلگرم سازی 6 گام را بیان کرده است:
گام اول: پذیرش خود: با پذیرش خود متوجه می شویم که میتوانیم از این که هستیم بهتر باشیم.
گام دوم: توجه به کارهای مثبت خود
گام سوم: قدردانی از خود به خاطر تلاشهایمان
گام چهارم: استفاده از شوخی طبعی برای دلگرمی خود
گام پنجم: ایمان به خود و توانایی های خودمان
گام ششم: ارتباط با افراد دیگری خارج از خانواده ( مک کی،2004 به نقل از هاشمی،1385).
3. 1. 1. 2 آموزش دلگرم سازی شوانکر
تئو و آنتینیو شوانکر بر اساس اصول روانشناسی فرد نگر در اواخر دهه 1980 برنامه آموزشی خود را توسعه دادند. آن ها در طی سالها تجربه اندوزی در کار با گروهها و افراد مختلف دریافتند که دلگرم سازی پایهی هر فرآیند تحولی است و در کمک ها و درمانهای روانشناختی از اثرگذاری بالایی برخوردار است. بنابراین آن ها این مفهوم را توسعه دادند و مفاهیم نظری را به روشهای علمی و تجربی تبدیل کردند. مفهوم آموزش دلگرم سازی شوانکر توسط مربیان دلگرم سازی که به مدت دو سال در انستیتوی آدلر- دریکارس واقع در زانترباخ آلمان آموزش دیده اند، توسعه یافته است. دورهی آموزشی مربیان شامل 5 آخر هفته بود که دروسی به آن ها تدریس می شد و مورد تمرین قرار میگرفت. علاوه بر این مبانی روانشناسی فردنگر نیز به
آن ها آموزش داده می شد. همچنین به شرکت کنندگان تکالیفی برای خانه ارائه می شد. این تکالیف شامل دو بخش بود: بخش اول آموزش دادن به گروهی از افراد است. بخش دوم تمرین 10 مهارت دلگرم سازی که در صفحات قبل توضیح داده شده بود. هر دو هفته یک بار، یک شرکت کننده، یکی از 10 مهارت را انتخاب میکند و سعی میکند در تمرینهایش آن را به صورت آگاهانه بیشتر از دیگر مهارتها انجام دهد و دربارهی نتایج تجربیاتش گزارش کوتاهی بنویسد. علاوه بر این دوره در طول 2 سال، افراد آموزش دیده برای مدت 4 هفته
(هریک ترم) در گروههای آموزشی پیشرفته توسط شوانکر شرکت می کنند.
امروزه این برنامه در آلمان، اتریش و هلند تدریس و مورد استفاده قرار می گیرد. آموزش دلگرم سازی برای زوجین، والدین و افراد شاغل در بخشهای آموزشی و تربیتی کاربرد دارد. در طی این آموزشها به این نتیجه می رسند که آموزشها کاملاً در دسترس و ساده است و به راحتی یاد گرفته میشود.
در مباحث نظری، آموزش دلگرم سازی به افزایش شهامت منجر خواهد شد و بیشتر از همه باعث جرأت برای ناکامل بودن است. دلگرم سازی بیشتر به احساس کفایت بالاتر منجر
می شود و به فرد کمک میکند تا راههای موثری برای مقابله با مشکلات و کاهش تنشهای جسمانی و شکایات روانشناختی بیابد. علاوه بر آثار فردی ، افزایش جرأت و بهبود روابط و افزایش تعاملها از دیگر آثار این آموزش است.
آموزش شوانکر شامل 10 ملاقات هفتگی است. هر جلسه در حدود 1 ساعت و نیم و متشکل از حداقل 4 الی 5 و حداکثر 10 نفر است. هدف آموزش، آموزش دلگرم سازی به خود و دیگران است. در ابتدا عمدتاً به دلگرم سازی خویشتن و سپس دلگرم سازی دیگران تأکید
می شود. هریک از جلسات مطابق یک ساختار معین که «مدل گامهای 6 گانه[18]» نامیده میشود، سازماندهی شده است. گام اول آرام سازی است، گام دوم بازخوردی از مطالب جلسه ی قبل، گام سوم دادن اطلاعات در مورد موضوع جلسه، گام چهارم ارائهی یک تمرین، گام پنجم ارائه تمرین برای خانه و گام ششم تمرین آرام سازی دوباره است. در هر جلسه این 6 گام تکرار می شود. محتوای هر 10 جلسه در پیوست الف به تفصیل ارائه شده است.
این آموزش برای کاربردهای کلینیکی و افراد کاملاً بیمار هدف سازی نشده است. در واقع این آموزش برای افرادی است که در جامعه کم یا زیاد کارکرد اجتماعی دارند. با این حال یک مشاور می تواند از این آموزش برای درمانهای بالینی استفاده کند. هنگامی که عدم وجود دلگرمی، اساس و منبع تردیدها، افسردگی و اشکال دیگر رفتارهای زیان بار است،
دلگرم سازی میتواند ترمیم کنندهی این رنج ها باشد. همچنین یک مورد دیگر برای استفاده درمانی از این روش در مورد مراجعانی است که درمانهای بالینی خود را با موفقیت به پایان برده باشند. آموزش دلگرم سازی اگر بخواهد برای کودکان استفاده شود بدین شکل که گفته شد، مناسب نیست و باید کمی تغییر شکل داد. تورک[19] (1990) یک برنامه ی«کودکان با دلگرمی[20]» برای کودکان دبستانی شکل داد و دید روابط دوستانهتر میان کودکان با هم و با معلمانشان شکل گرفته است. مطابق تمام گفتارهایی که گفته شد، این آموزش برای پیشگیری طراحی شده است. با اشاعهی فلسفه ای که در پس این آموزش است نتایج مهمی حاصل
میشود که کوشش مثبتی برای سلامت عمومی است (شوانکر، 1991 به نقل از باهلمن ودینتر،2001).
2. 2 خانواده
خانواده یکی از اصلیترین رکنهای جامعه است. دستیابی به جامعهی سالم در گرو سلامت خانواده است و سلامت خانواده مشروط به سلامت روانی افراد و داشتن رابطههای مطلوب با یکدیگر است. سالم سازی اعضاء خانواده، اثرهای مثبتی را در جامعه به دنبال دارد. همسرگزینی از نخستین تعهدهای عاطفی و قانونی افراد و از تصمیمهای مهم زندگی است.
با وجود پیامدهای مثبت ازدواج، شواهد گویای آن است که زوجها برای برقراری و حفظ روابط صمیمی به مشکلات شدید گرفتارند و در بیشتر اوقات به کمک متخصصی نیازمندند (پورعابدینی نائینی و منشئی، 1380).
ازدواج نخستین پیمان عاطفی و قانونی در زندگی است و گزینش همسر یکی از مهمترین تصمیمات ما در زندگی است. ازدواج نشانهی بالیدگی و پیشرفت شخصی است و قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهد متقابل جهت زندگی خانوادگی است. ازدواج یک نیاز فطری و ضرورت حیات اجتماعی و بستر آرامش و رشد و شکوفایی وجود انسان است.
مهمتر از تشکیل خانواده، داشتن خانوادهای سالم است. انتقال فرهنگ و تمدن از طریق خانواده است. خانواده اولین نظام اجتماعی است که فرد در آن زندگی میکند و یکی از مهمترین نهادهای مؤثر در تربیت و رفتار انسان و تکیهگاه و کانون تسکین فشارهای روانی و راهگشای رشد و شکوفایی است. تمدن انسانی از دل خانواده سر برمیآورد. خانواده نه تنها در رشد تک تک اعضاء مؤثر است، بلکه میتواند جامعه را سالم بسازد، چون کوچکترین جزء اجتماع است و هنگامیکه اجزاء سالم باشد، کل جامعه هم سالم میشود. خانواده پایهگذار شخصیت و ارزشهای فرد است و در تعیین سرنوشت فرد نقش مهمی دارد. سلامت روانی به سلامت عاطفی انسان وابسته است و سلامت عاطفی هم از طریق خانواده فراهم میشود. در خانوادهای که عشق و علاقه به اندازه ی کافی تبادل میشود، سلامت روانی هم تا حد زیادی تأمین میشود (کمالینسب، 1385).
رکن اصلی خانواده، زندگی مشترک زناشویی است و رابطهی سالم زناشویی امکان رشد را برای فرزندان فراهم میکند. زن در نقش همسر ایجاد کنندهی خانهای گرم و با محبت و مرد به عنوان شوهر مستحکمکنندهی پایههای اجتماعی و اقتصادی است. میتوان گفت ریشهی مشکلات روانی، خانواده است. آمارها نشان میدهد با گذشت زمان مشکلات خانوادهها و آمار طلاق رو به افزایش است. کاهش و فقدان رضایت زناشویی یکی از مهمترین علل مراجعه ی زوجها به مشاوران و درمانگران خانواده است. اگر روابط زناشویی سست باشد، پایههای خانواده هم لرزان و ضعیف میشود. زوجی که خودشان مشکل دارند، سخت است که والدین خوبی باشند.
رابطهی زناشویی باید بر اساس اطمینان و احترام باشد. شکستها در زندگی در اغلب موارد به دلیل نداشتن اطلاعات کافی و برنامهی عملی برای تغییر است. ادارهی زندگی نیازمند دانش کافی است و باید آن را در جایی آموخت. آموزش خانواده در دنیای امروز ضروری است و میتواند علاوه بر بهبود زندگی، بسیاری از مشکلات را پیشگیری کند. برای داشتن روابط خوب باید مدام تلاش کرد.
بیشک هر انسانی دوست دارد در زندگی زناشوییاش خوشبخت باشد. هرچقدر هم زوجین از هم راضی باشند، ممکن است با هم اختلاف نظر پیدا کنند. برای شاد بودن باید راه
حل و فصل اختلاف نظرها را پیدا کرد.
یکی از دلایل عدم حل مشکل زوجین، ندانستن مشکلشان است. بهترین راه این است که به جای راه حل کمک کنیم مشکلشان را بشناسند.
جکوبسون[21] و مارگولین[22] (1979) روند مشکلگشایی را به دو مرحله متمایز تقسیم کردند:
الف) شناسایی مشکل ب ) حل مشکل
هریک از این دو مرحله را به زیرمرحلههایی میتوان تقسیم کرد:
الف) شناسایی مشکل شامل سه مرحله است:
1. انتخاب زمان و مکانی مناسب برای مشکلگشایی
2. ثبت موارد اساسی مطرح شده در جلسههای مشکلگشایی
3. بهرهمندی از صراحت در تعریف مشکل
ب ) حل مشکل شامل شش مرحله است:
1. پذیرش مشکل و اقدام برای دستیابی به راه حل
2. وضوح هدف
3. ملاحظهی فراگیرترین راهحلهای ممکن
4. انتخاب یک راهحل همراه با سازش فکری
5. آزمودن راهحل، گردآوری دادهها و ارزیابی پیامد کار
6. اصلاح، بازنگری و مذاکرهی مجدد در روابط (برنشتاین[23] و برنشتاین[24]، 1380).
روابط ضعیف والدین تأثیر مستقیمی بر روی فرزندان دارد. فرزندانی که احساس میکنند والدین آنها روابط خوبی با هم دارند احساس شادمانی میکنند. برعکس، والدینی که دائم سرگرم مشکلات خویش هستند، این تصور را در فرزندان خود بوجود میآورند که والدین علاقهای به آنها ندارند. هرچه درگیری زناشویی شدت یابد، حلقهی روابط بد خانوادگی هم رشد پیدا میکند و در اینجا یک فرآیند «دور باطل[25]» شکل میگیرد (هارلوک، 1975 به نقل از برجعلی، 1378).
در اختلافات و ناسازگاریهای زناشویی عوامل درون فردی و بین فردی نقش دارند. عوامل بین فردی شامل: کاهش منفعتهای هیجانی از ازدواج، ارتباط نامناسب بین زوجین، عدم تعامل بین زوجین، عدم توافق درباره ی نقشها، نبود صمیمیت (جنسی، هیجانی، هوشی، معنوی و ...)، عدم توافق در انتظارات، عقاید و استانداردها، ناهمسویی تبادلات اجتماعی و اهداف متناقض، میشود. عوامل درون فردی شامل منفینگری، عدم توانایی جهت اصلاح و یا حل مشکل، کاهش عفو، بخشش و توافق، کنارهگیری و عقبنشینی، سطح بالای خشونت و سطح پایین رفتارهای حمایتی میشود (حیاتی، 1386).
خانواده درمانی کمک میکند زوجین از رفتار ضعیف خودآگاهی پیدا کنند. با اینکه جامعهی سالم در گرو خانوادهی سالم است، به دلایل متعددی چون گذر از سنت به مدرنیته، تغییر نظام خانوادهها، سست شدن روابط عاطفی، کارآمد نبودن الگوهای ارتباطی و کنترلی والدین، افزایش طلاق، مهاجرت، فشارهای شغلی و اجتماعی و ... مشکلات خانوادگی و زناشویی افزایش یافته است. این عوامل در سطح کلان موجب شدهاند خانواده یک نظام هدفمند نباشد. در چنین شرایطی، حضور و مداخلهی متخصصی که در زمینهی حل تعارضهای زناشویی آگاه باشد، اجتنابناپذیر است (کیمیایی و باقریاننژاد، 1384).
3. 2 رضایت زناشویی
رضایت زناشویی احساس لذت و خشنودی و رضایت در تمام جنبههای روابط زناشویی است. رضایت زناشویی حالتی از رضایت و خشنودی است که از جنبهی درون فردی، تجارب ذهنی خوشایند و از جنبهی میان فردی، هماهنگی میان انتظارات یک طرف با رفتارهای طرف مقابل است که در زمینههای گوناگون چون سبک زندگی، ارتباط، رابطهی جنسی، درآمد، تصمیمگیری، وقت آزاد یا دوستان وجود دارد (نظری، 1385 به نقل از محمدزاده، 1387).
1. 3. 2 عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی
یکی از عوامل مهم رضایت زناشویی، ارتباط صمیمانه بین زوجین است و برای داشتن این ارتباط صمیمانه باید در افکار هم شریک باشیم، به همدیگر بازخوردهای مثبت بدهیم و از همدیگر قدردانی کنیم.
پذیرا بودن، ایمان و اعتماد به همدیگر، شناخت نقاط مثبت همدیگر، صبور بودن، اظهار
علاقه کردن، شناسایی تلاشهای همدیگر و ... (همگی از مهارتهای دلگرمسازی است که به تفصیل ارائه شد) از عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی است.
هاشمی (1385) با مروری بر پژوهشهای صورت گرفته 30 عامل را به عنوان عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی نام برده است:
1. سلامت جسمانی و روانی
2. 3. 2 بررسی نظریههای موجود در رابطه با رضایتمندی زناشویی
تقریباً تمام کسانی که ازدواج میکنند در ابتدای زندگی سطح بالایی از رضایت زناشویی را نشان میدهند. اما در بسیاری از زوجین به مرور زمان رضایت زناشویی کاهش پیدا میکند. نیمی از مشکلات وخیم، در سال اول زندگی بروز پیدا میکند (لازول، 1985 به نقل از حاجی علیان، 1384). در سال اول ریسک طلاق بالا است. در مورد رضایتمندی زناشویی، محققان این رشته، نظریههای مختلفی دارند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود. هرکدام از این نظریهها به ازدواج و زندگی مشترک از یک منظر نگاه میکنند.
1. 2. 3. 2 نظریهی چرخه زندگی زناشویی[26]
چرخه ی زندگی زناشویی به 6 مرحلهی کلی تقسیم میشود:
1. جوان مستقل
2. برقراری پیوندهای خانوادگی از طریق ازدواج
3. خانواده و کودکان نوباوه
4. خانواده دارای نوجوان
5. رفتن و جدا شدن فرزندان
6. خانواده در مراحل بعدی زندگی (پدر بزرگ و مادربزرگ شدن) (مک گولدریک و کارتر، 1982 به نقل از بارکر، 1382).
در ازدواج دورههای خاصی وجود دارد که سطح رضایتمندی، پایینتر یا بالاتر از سایر دورههاست. در سالهای اولیه ازدواج، متخصصین معتقدند مخاطرهآمیزترین مرحله است و اکثراً بالاترین سطح رضایت زناشویی را دارند. اغلب بررسیها نشان میدهد، یک تا سه ماه پس از تولد نوزاد، رضایت زناشویی کاهش پیدا میکند. پس از استقلال فرزندان تنشها کاهش پیدا میکند. در دوره ی نوجوانی بچهها، زوجین تنشهای این دوره را تجربه میکنند. در مرحلهی جدا شدن فرزندان، رضایت زناشویی نسبتاً بهبود پیدا میکند. در مرحلهی آخر اکثر زوجین دریافتهاند که چگونه میتوانند همسران خوبی باشند.
2. 2. 3. 2 نظریههای طبقهبندی ازدواجهای بادوام
در این نظریه 5 مدل از روابط مشخص گردیده است:
1. مدل فقدان و کمتحرکی حیات و زندگی[27]
هرچند اشتیاق و علاقهی سالهای اولیهی زندگی کم شده است، اما طرفین علاقهمند به ترک رابطه نیستند.
2. مدل خوگرفته با تعارض[28]
با اینکه جنگ و جدال برایشان لذتبخش نیست ولی به خوبی آن را تحمل میکنند.
3. مدل همخوانی منفعلانه[29]
سازش راحت و بیدردسر، زوجین مانند روابط با دیگران به راحتی با یکدیگر جور میشوند.
4. مدل کلی[30]
همیشه در کنار هم هستند و علایق متقابل شدید دارند.
5. مدل حیات- زندگی[31]
هرچند به هم وابستهاند ولی همدیگر را محدود نمیکنند و فرصت بیشتری برای رشد به یکدیگر میدهند (کوبر[32] و هاروف[33]، 1992 به نقل از البرز، 1386).
3. 2. 3. 2 نظریهی مبادلهی اجتماعی نای[34]
مبتنی بر یک مدل اقتصادی از رفتار انسانی است. در این نظریه روابط با پاداش بیشتر و هزینههای کمتر، رضایت و دوام بیشتری را به دنبال دارد. هرکس منابع شخصی مانند پول، دانش، استعداد، عاطفه و ... دارد که به عنوان پاداش استفاده میکند، این منابع منبع قدرت در تصمیمگیری زوجین است. اکثر درمانهای موفق زناشویی بر حداکثرسازی جنبههای پاداشدهنده ی روابط و به حداقل رساندن موانع تأکید میکند (لاسول و لاسول[35]، 2000 به نقل از البرز، 1386).
4. 2. 3. 2 نظریهی عقلانی- هیجانی الیس
این نظریه معتقد است اختلافات زناشویی به خاطر اظهارنظر و عقیدهای است که زن و شوهر دارند. افراد در این رویکرد مورد اصلی اختلال هستند. در اینجا پیوسته به احساسات و اعمال زن و شوهر توجه میشود و به طور اخص به تفکر هر یک از آنها پرداخته میشود. تفکر است که منجر به خشم و تعاملات آشفته میشود.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 504 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
فهرست صفحه
فصل اول: کلیات پژوهش 2
1-1 مقدمه 3
1-2 بیان مسئله 7
1-3 اهمیت پژوهش 9
1-4 اهداف پژوهش 10
1-5 فرضیه های پژوهش 11
1-6 تعریف مفاهیم و اصطلاحات 11
فصل دوم: ادبیات پژوهش 12
2-1 تاریخچه هوش هیجانی 13
2-2 تئوری هوش هیجانی سالووی و مایر 16
2-3 مفاهیم اساسی هوش هیجانی 17
2-4 مولفه های گلمن 18
2-5 آموزش و یادگیری هوش هیجانی 24
2-6 رضایت زناشویی 27
2-7 مدل پنج مرحله ای برچلر 35
2-8 رضایت زناشویی و هوش هیجانی 38
2-9 مروری بر تحقیقات انجام شده در زمینه هوش هیجانی و رضایت زناشویی 42
فصل سوم:روش اجرای پژوهش 49
3-1 طرح کلی پژوهش 50
3-2 جامعه آماری 50
3-3 نمونه آماری 51
3-4 متغیر های پژوهش 51
3-5 ابزارهای پژوهش 52
3-6 روش اجرای پژوهش 57
3-7 روش آماری 58
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها 59
4-1 اطلاعات جمعیت شناختی 60
4-2 نتایج به دست آمده از پژوهش 65
4-3 اطلاعات بیشتر پژوهش 75
فصل پنجم: نتیجه گیری 79
5-1 خلاصه و نتیجه گیری 80
5-2 بحث در زمینه ی یافته ها 81
5-3 محدودیت های پژوهش 86
5-4 پیشنهادات نظری 87
منابع 88
پیوست 91
چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین هوش هیجانی رضایت زناشویی می پردازد.جامعه آماری این پژوهش از کلیه معلمان زن متاهل مقطع راهنمایی شهرستان کرج در سال 86-85 می باشد.نمونه این پژوهش به صورت خوشه ای مرحله ای انتخاب شده که شامل 240 نفر می باشد.ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش دو پرسشنامه می باشد.
1- پرسشنامه هوش هیجانی سریاشیرینگ که توسط منصوری در یاران ترجمه و هنجار یابی شده است.
2- پرسشنامه رضایت زناشویی هادسون.
بعد از جمع آوری اطلاعات و داده ها آن ها از طریق روش های آماری (توصیفی و استنباطی) همچون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس و ضریب تعیین رگرسیون و .. مورد تحلیل و تجزیه قرار گرفت. که نتایج حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در معلمان زن متاهل مقطع راهنمایی نواحی 4 گانه ی کرج رابطه وجود دارد.همچنین در خلال این پژوهش رابطه بین هوش هیجانی و موفقیت شغلی هم بررسی شده است که نتایج نشانگر وجود رابطه بین آن ها می باشد.
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه:
طرفداران اصلی روان شناسی انسان گرایانه در این دهه گورن آلبورت، آبراهام مازلو و کارل راجرز عقیده دارند که یکی از احتیاجات ضروری و مبرم انسان این است که نسبت به خودش احساسا خوبی داشته باشد هیجان های خود را مستقیما تجربه نماید و از نظر هیجانی رشد کند.
در حیطه روانشناسی اندیشمندان بزرگ از طرفی به علت شناسی دردهای روانی انسان و از طرف دیگر به طرح روش هایی برای بهره مندی انسان از ظرفیت کامل خود در جهت سلامت عمومی پرداخته اند که همه در جای مقبول و هر یک تکامل بخش و یا حداقل مپوش نظریه های خود بوده است.فروید به عنوان چهره ی معروف، روان شناسی نیروی اول معتقد است هسته مرکزی روان نژدی یا نورتیک اضطراب است. اضطراب یک ترس دورنی شده است ترس از این که مبادا تجارب درد آور گذشته یادآوری شوند.(شفیع آبادی و ناصری، 1383)
هدف از روان درمانی در این دیدگاه ایجاد سلامت عمومی است.سلامت عمومی دو جنبه دارد یکی هدف از آن سازگاری با محیط بیرونی دیگری سازش با محیط درونی، محیط مجموعه عوامل و امکاناتی است مواجهه می تواند از آن میان برای توسعه ی توانایی های خود به منزله ی یک انسان آزاده دست به انتخاب بزند (با باترسون، 1996، به نقل از شفیع آبادی، 1384)
در سراسر جریان روانکاوی در درجه ی اول بر روش سازش احساسات و عواطف تاکید می کند این احساسات شامل، اضطراب، خصومت و عشق و رنجش و .... و امثال این ها می شود به مرور که احساسات روشن تر می شوند دفاع های که آن ها را از نظر به دور می دارند نیز واضح تر می شوند و به مرور که مراجع پذیرش بیشتری را از جانب درمانگر احساس می کند.عشق و علاقه او به خودش افزایش می یابد، می تواند احساسات خود را تحمل کند و از دست زدن به دفاع هایی که دیگر برای کنترل احساسات لزومی ندارد، بپرهیزد (شفیع آبادی، 1379)
به عقیده مازلو (1970)بزرگترین کشف فروید این است که علت عمده بیماری های روانی به ترس از دانش درباه خویشتن، درباره هیجان ها، تکانش ها، خاطرات، استعدادها و ... به طور کلی این نوع ترس دفاعی است به این مفهوم که نوعی حمایت از عزت نفس ما و از عشق و احترام به خودمان به شمار می رود ما گرایش داریم که از هر نوع دانشی که بتواند باعث شود که خودمان بدمان بیاید یا احساس حقارت کنیم.(مازسو، ترجمه رضوانی، 1384)
ازدواج فرآیندی است که از کنش متقابل بین زن و مرد که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشته اند و به طور کلی عمل آن ها مورد پذیرش قانون قرار گرفته است و این فرایند ازدواج نام دارد.هم چنین ازدواج ارتباط را می سازد که در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی دارای تمامیتی است بی نظیر به عبارت دیگر ارتباطات انسانی دیگر یک بعد از ابعاد حیات را می پوشانند در حالی که زوجیت دارای ابعاد زیستی، اقتصادی، عاطفی و نیز روانی است به عبارت دیگر همزیستی زوجین در درون خانواده آنان را چنان در گردونه ارتباطات مختلف ازدواج قرار می دهد که به هیچ وجه قابل مقایسه با هیچ یک از ارتباطات انسانی نیست.
نه تحصیلات نه تجربه و نه معلومات و نه هوش، هیچ یک نمی توانند تعیین کند که چرا یک نفر موفق نمی شود.چیز دیگری وجود دارد که ظاهرا جامعه برای آن هیچ توضیحی ندارد.مانند این موضوع را هر روز در محیط کار، خانه، کلیسا، مدرسه و در محله خود می بینیم. ما مردم با هوش و تحصیل کرده را می بینیم که موفق نیستند در حالی که عده کمی بدون مهارت ها یا خصوصیات بارز بسیار موفق هستند.ما از خودمان می پرسیم چرا؟ (اسپرینگ استیون ترجمه ساحل آرام 1384) پاسخ این سؤال تقریبا همیشه به مفهومی به نام هوش هیجانی بر می گردد یا این که شناسایی و اندازه گیری هوش هیجانی از هوش شناختی یا تجربه فرد بسیار دشوارتر است و نیز نمی توان آن را در سابقه کاری قید کرد، نمی توان قدرت آن را انکار کرد.مدت هاست که دیگر هوش هیجانی یک راز نیست.مدت هاست مردم درباه هوش هیجانی حرف می زنند اما قادر نبوده اند آن را کنترل و از آن استفاده کنند.ما بیشترین قسمت از انرژی خود برای خود – بهبودی را به کسب معلومات، تجربه، هوش شناختی، و تحصیلات اختصاص می دهیم.این کار زمانی عالی می شود که بتوانیم هیجان های خود، هیجان های دیگران و تاثیر عمقی را که بر زندگی روزمره ما دارند به طور کامل درک کنیم.(اسپرینگ استیون ترجمه ی ساحل آرام 1384)
فاصله زیادی بین محبوبیت هوش هیجانی به عنوان یک مفهوم و کاربرد آن در جامعه دو علت دارد.
علت اول: این است که مردم آن را متوجه نمی شوند و نمی فهمند.آن ها هوش هیجانی را اغلب با اجتماعی بودن اشتباه می گیرند. دومین علت: این است که آن ها فکر می کنند انسان ها هوش هیجانی را یا به طور کامل دارند یا اصلا ندارند.با درک هوش هیجانی و پی بردن به این که چگونه می توانیم آن را در زندگی به کار بگیریم خواهیم توانست از تمام هوش، تحصیلات و تجربه هایی که در طول سالیان اندوخته ایم استفاده کامل ببریم. (اسپرینگ استیون ترجمه ی ساحل آرام 1384).
بیان مسئله:
شواهد فراوانی گواهی آن است که زوج ها در جامعه امروزی برای برقراری فقط روابط صمیمی و درک و احساسات از جانب همراهانشان به مشکلات متعدد و فراگیری دچارند.بدیهی است که کمبودهای موجود در کفایت های عاطفی و هیجانی در کنار عوامل متعدد دیگر از قبیل عوامل اقتصاد و فرهنگی اجتماعی اثرات نامطلوبی بر زندگی می گذارد، که می توان به کمبودهایی در توانایی، خودآگاهی خویشتن داری، همدلی، توانایی تسکین دادن یکدیگر اشاره کرد.در حقیقت این معضل سبب پریشانی روابط زناشویی آن ها شده و احساس رضایت[1] و خشنودی از زندگی آن ها را کاهش می دهد. به طور منطقی هر چه نارضایتی از زندگی مشترک بیشتر شود احتمال ناسازگاری[2] و جدایی بیشتر می شود که همین مساله یکی از دلائل مراجعه فراوان درمان جویان، به مراکز مشاوره بهداشت روانی می باشد.(میر خشتی، 1375).
به دلیل اهمیت رضایت زناشوی از یک سو بدون هوش هیجانی باید نحوه ی عملکرد هوش هیجانی از دیدگاه گلمن (1995) اشاره کرد:
1- شیوه عقلانی
2- شیوه هیجانی
زندگی انسان ناشی از تعامل کارکرد این دو عامل است.به جای نادیده گرفتن هیجانات شخصی باید به طور هوشمندانه با آن ها مواجهه شد و خود را برای پایداری در مقابله با ناکامی برانگیخت و حالان روحی و خلقی خود را تنظیم کرد و ارضای نیاز را به تعویق انداخت و از غرق شدن تفکر در مسائل ناراحت کننده اجتناب کرد و با دیگران همدردی کرد.(گلمن. ترجمه پارسا 1382). پژوهش های متعددی در مورد رضایت مندی زناشویی براساس موارد شغلی و تحصیلی، اجتماعی، فرزند پروری صورت گرفته است.
عوامل متعددی نیز می توانند در رضایت زناشویی دخالت کرده و آن را تشدید نمایند:
1- سازگاری با شریک زندگی: افرادی که دوره کودکی خود را با محبوبیت سپری کرده اند توانایی سازگاری بیشتری با دیگران و بینش اجتماعی لازم را دارا می باشند.
2- سازگاری جنسی: برآورده کردن نیازهای جنسی یکدیگر.
3- سازگاری با شرایط اقتصادی: ازدواج در سنین پایین که همراه با مشکلات اقتصادی می باشد و یکی از علل طلاق است.
4- سازگاری با بستگان همسر: باید یاد بگیرند به پدر و مادر و خواهر و برادران یکدیگر احترام بگذارند (احمدوند 1384).
و آیا هیجانات نقشی در حفظ روابط زناشویی دارند و آیا همسرانی که از هوش هیجانی پایینی برخوردارند احساس رضایتمندی و خشنودی از زندگی زناشویی خود دارند.
اهمیت پژوهش:
در زندگی مشترک غالبا هنگام مواجهه با مشکلات، احساس ناکامی، تحقیر و .. احساسات هیجانات به جای عقل و منطق به همسران غالب می کند لذا شناخت و هدایت هیجانات برای حفظ روابط زناشویی بسیار مهم است که عوامل متعددی نیز می تواند در رضایت زناشویی دخالت کرده و آن را تشدید نماید وقتی یک زوج در چرخه ی فراینده ی انتقاد قرار گرفتن در موضع دفاعی، خاموشی گزیدن افکار منفی و پذیرش مکرر درماندگی هیجانی اسیر می شوند این چرخه به خودی خود منعکس کننده این واقعیت است که در توانایی خودآگاهی، خویشتن داری، همدلی و تسکین دادن به خود و به یکیدگر اختلالی وجود دارد.بدین ترتیب اهمیت پرورش مهارت ها و توانایی های هیجانی با مراجعه به آمار رو به رشد طلاق و اختلافات ناشویی بیشتر آشکار می گردد.(برنشتاین، ترجمه ی عابدی نائینی 1380) اگر چه تاکید بر تاثیر هوش هیجانی در احساس رضایت زناشویی به معنای نادیده انگاشتن عوامل دیگری هم چون مسائل بیوتکنولوژی، اثرات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیست اما برای سلامت ارتباطات عاطفی و هیجانی زوجین و سلامت روانی خانواده و مقابله بسیاری از مشکلات اساسی خانواده و کاستن آمار طلاق در جامعه توجه به راهبردهای اکتسابی در جهت پرورش قابلیت های هیجانی ضروری می نماید.
اهداف پژوهش:
اهداف کلی: سنجش رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی
اهداف اختصاصی پژوهش:
1- بررسی رابطه میزان خودآگاهی و رضایت زناشویی
2- بررسی رابطه میزان کنترل و رضایت زناشویی
3- بین خود کنترلی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
4- بین همدلی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
5- بین مهارت های اجتماعی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
تعریف مفاهیم و اصطلاحات:
تعریف نظری:
1- هوش هیجانی[3]:EQ: عبارت است از توانایی شناخت درک و تنظیم احساسات و هیجانات خود و دیگران، تمیز دادن میان احساسات و استفاده از آن در جهت هدایت افکار و اعمال خود (سالودی و مایر 1989).
2- رضایت زناشویی: احساس عینی از خشنودی و رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر (هاوکینز 1968).
تعریف عملیاتی:
1- هوش هیجانی: منظور از هوش هیجانی نمره ای است که آزمودنی از کل آزمون هوش هیجانی سیبریا شرینگ کسب می کند.
2- رضایت زناشویی: منظور از رضایت زناشویی نمره ای است که آزمودنی از آزمون رضایت زناشویی هادسون کسب می کند.
دسته بندی | خبرنگاری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 93 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 107 |
چکیده
هدف از تحقیق حاضرمقایسه ضات زناشویی دربین زنان مطلقه و زنان متاهل شهربویین زهرا است که جامعه آماری زنان بویین زهرا است که کل آمار بدست آماده از زنان 35-30 1350 نفر است که 130 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است . ابزار پژوهش پرسش نامه رضایت زناشویی می باشد که اقتباس از پرسش نامه دلاور است . که نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین زنان مطلقه و خانواده کم درآمد و همن طور و همکین طور زوجین فامیلی از لحاظ رضایت مندی زناشویی با زنان متاهل و خانواده بادرآمد بالا زوجین غریبه تفاوت معنی داری وجود دارد و سطح معنی داری آن برابر 05/0 ≤ P است .
فصل اول
کلیات تحقیق
بیان مساله
ازدواج یک نهاد جهانی است که روابط جنسی انسان را تامین می کند و شناخت اجتماعی به فرزندان می دهد که از آن ناشی شده اند . نهاد ازدواج نیازهای روحی ،زیست شناختی و روان شناسی زوجین را رضامی کند .اکثرادیان ازدواج را به مثابه ی یک واقعه ی مقدس بین زن و مرد به منظور روابط زناشویی سالم و اشاعه اندیشه های دینی ، تلقی می کنند که همین موضوع باعث ایجاد رضایت زناشویی در بین زنان و مردان خواهد بود که ممکن است با هر تلنقری از بین برود که باید از این معزل تا حد امکان جلوگیری به عمل آید . در سال اول ازدواج سالهای دشوار سازگاری زوجین با یکدیگر ، اعضای خانواده و دوستان به شمار می رود که می تواند سالهای طولانی باشد و اغلب هم چنین است . به نظر روانشناسان در ایجاد رضایت از زندگی زناشویی عواملی مانند سازگاری با شریک زندگی ، سازگاری جنسی ، و سازگاری اقتصادی جزء عوامل اصلی زندگی است که شرح آنها هم بوده است . و عدم توجه به این مسائل باعث جدایی و طلاق در بین زوجین خواهد شد که روابط بین فردی همانگونه که در شغل و دوستی نقش مهمی را بازی می کند در ازدواج و رضایت زناشویی نیز بسیار شایان توجه می باشد کار مشکلتر جلوه می کند ( کرباسی – 1379 ) .
همچنین تعاملهای اجتماعی گذشته همسران و همکاری و شریک مساعی آنان با یکدیگر نقش بسزایی در این زمینه دارا می باشد به علاوه افرادی که دوره کودکی ونوجوانی را با محبوبیت سپری می کنند توانایی سازگاری بیشتر با دیگران و بینش اجتماعی لازم را دارا بوده و این امر به آنها کمک می کند که در ازدواج خود نیز موفق تر باشند ( کرباسی 1379 ).
اهمیت و ضرورت تحقیق
نخستین وظیفه ی هنجارهای اخلاقی یک جامعه تنظیم روابط دو جنس زن و مرد بر پایه های مناسب است انسانی ترین عمل تنظیم این روابط همان ازدواج است که می توان آن را به عنوان اتحاد زن و مرد برای بهبود و پیشرفت در آینده و همین طور رضایت از زندگی تعریف کرد . ازدواج و پایبند بودن به اصول آن می تواند توافقی و پیوندی باشد در بین زن و مرد که زیر بنای آن یک نیاز زیستی است و پیدای خانواده به آن مربوط است و اگر این اصول و توافق بشکند باعث ز بین رفتن تداوم خانواده خواهد بود آشنایی بیشترطرفین زندگی یکی از اصولی ترین توافقات زندگی است که رضایت از زندگی و تفاهم را در آن بیشتر و بیشتر می کند و باعث رسیدن به اوج می شود که امید است با پژوهشهای انجام شده بتوان عواملی که رضایت از زندگی زناشویی در بین زوجین را افزایش می دهد بشناسیم و در گسترش و ترویج آن تلاش کنیم .
اهداف تحقیق
هدف از تحقیق حاضر بررسی رضایت زناشویی در بین زنان مطلقه و متاهل می باشد به این صورت که زنان مطلقه بعد از جدایی از زندگی خود رضایت خاطر دارند یا زنان متاهل با وجود مشکلات اعم از اقتصادی و یا تفاهم از زندگی زناشویی احساس رضایت دارند یا خیر ؟
سوال پژوهش
1- آیا بین زنان مطلقه و زنان متاهل از لحاظ رضایت مندی زناشویی تفاوت معنی داری وجوددارد ؟
2- آیا رضایت زناشویی در بین خانواده های کم درآمد با خانواده درآمد بالا تفاوت معنی داری وجود دارد ؟
3-آیا رضایت زناشویی در بین زوجین فامیلی بیشتر از زوجین غریبه است ؟
فرضیه های تحقیق
بین زنان مطلقه و متاهل ازلحاظ رضایت مندی زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد .
بین زنان خانواده های کم درآمد و زنان درآمد بالا از لحاظ رضایت زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد .
ین زنان زوجین فامیلی و زوجین غریبه از لحاظ رضایت زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد .
متغیرهای تحقیق
رضایت زناشویی متغیر وابسته
وضعیت تاهل ( متاهل بودن و مطلقه ) متغیر مستقل
- جنس متغیر کنترل
- میزان درآمد متغیر تعدیل کننده
تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم
رضایت زناشویی عبارت است از کنش متقابل بین دو نفر ، یک مرد و یک زن که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برپایی زناشویی خود راه انداخته اند و بطور کلی عمل آنان مورد پذیرش قانون قرار گرفته که سازگاری در بین ارتباط جسمانی سازگاری تفاهم با اقوام همسر – سازگاری با مسائل اقتصادی و اجتماعی در ایجاد رایت زناشویی می تواند نقش داشته باشد ( کهوری نژاد – 1378 )
در این پژوهش رضایت زناشویی عبارت است از نمره ای که آزمودنی از آزمون رضایت مندی بدست آورده اند .
زنان متاهل : زنانی که با مردی در یک سقف زندگی می کنند و به پرسش نامه رضایت مندی پاسخ می دهند .
زنان مطلقه : شامل زنانی است که بعد از ازدواج بر اساس مشکلاتی از همسر خود جدا شده اند .
فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق
تعریف ازدواج
ساروخانی به نقل از گارلسون در تعریف ازدواج چنین اظهار می کند که ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین دوفرد یک زن و مرد که شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برپایی زناشویی خود راه انداخته اند و به طور کلی عمل آنان مورد پذیرش قانونی قرار گرفته و بدان ازدواج اطلاق شده است . به اعتقاد او چهار خصلت : 1- ارتباط جسمانی 2- تخالف جنسی 3- پایایی 4- قرارداد اجتماعی ازدواج دلالت بر ارتباطی دارد که در بین سایر ارتباطات انسانی دارای امنیت بی نظیر است .
دیگر ارتباطات انسانی هر یک به بعدی از ابعاد حیات توجه دارد در حالی که ازدواج دارای ابعاد زیستی ، اقتصادی ، عاطفی و همچنین روانی اجتماعی است .
ازدواج تعهدی مقدس است و برخی همین تقدس را مهمترین وجه تمایز آن از سایر روابط بین انسانها می داندد به نوشته ساروخانی مسیحیان کاتولیک چنان بر این بعد تاکید دارند که از آن شکست ناپذیر بودن ازدواج را استنباط می نمایند پیامبر گرامی اسلام ( ص ) نیز می فرمایند که « زن بگیرید و طلاق ندهید زیرا عرش از وقوع طلاق می لرزد . » ( نهج البلاغه صص230 ) . همین طور حضرت امام جعفر صادق ( ع ) فرموده اند:« هیچ چیز در میان حلالها منفورتر از طلاق در نزد خداوند نیست ». ( حقانی زنجانی 1366 ) .
اهمیت ازدواج
شرح مقدس اسلام تاکید ویژه ای بر ازدواج دارد به نوشته مظاهری ( 1371 )
رسول خدا ( ص ) می فرماید : «هیچ چیز در نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نیست» . حضرت علی ( ع ) نیز در این باره فرموده اند : « ازدواج کنید که همانا ازدواج کردن سنت رسول خدا ( ص ) است » .
در باب کراهت مجرد بودن روایتهای زیادی وجود دارد . پیامبر گرامی اسلام ( ص ) رموده اند : « اکثر اهل جهنم عزبها هستند » و یا « پست ترین مرگها ، مرگ عزبهاست » . همچنین فرموده اند : که هرکس زن بگیرد نیمه ایمان خویش را کامل کرده و از خداوند درباره نیم دیگر بترسد »
به نوشته هامبورگ ( 1989 )مطلعات انجام شدهاخیر نشان می دهد که میزان بزهکار پس از ازدواج کاهش می یابد . همچنین تشکیل خانواده شبکه حمایت اجتماعی فرد را وسیعتر می گرداند و این امر خود می تواند دلیلی برای مقاومت در برابر استرسها و بحرانهای زندگیباشد . به علاوه برخی از روان شناسان شیوع بعضی از انواع یماریهای روانی را در خانه های تک نفری تشخیص داده اند به اعتقاد مهدوی 0 1367 ) جامعه شناسان نیز برای خانواده اهمیت خاصی قائل اند . شلسکی جامعه شناس آلمانی برای نهاد خانواده کارکرد یگانه و بسیار مهمی را قایل استکه آن را کارکرد سبکبار کردن می نامد . به نظر او کارکرد سبکبار کردن به این دلیل به خانواده مربوط می شود که این نهاد قادر است نیازهای زیستی و اساسی انسان رابرطرف سازد و هم نیازهای ثانویه و غیر حیاتی وی را ارضاء کند . به بادردی جامعه شناسی ، تقویت مناسبات خصوصی انسانها و به عبارت بهتر بازسازی و قوام بخشیدن به خانواده است .
به نوشته الیاسی ( 1369 ) برخ از صاحبنظران معتقدند که ابعاد خانواده در عصر حاضر تحلیل رفته و به زنو شوهر و فرزندان منحصر گردیده است . همچنین خانواده به جای واحد تولیدی به واحد مصرفی تبدیل شده و خدماتی را که قبلاً جزو وظایف خود می دانست ، مثل مراقبت از بیماران جسمانی یا روانی به سایر نهادها واگذار گردیده و حتی بسیاری از کارکردهایی را هم که هنوز بازی می کند با دیگر نهادها تقسیم نموده است. به علاوه با سایر واحدهای خانوادگی تعاملش کم و روابطش سست ترشده است . از سوی دیگر نگرش متفاوتی نسبت به نظام خانواده وجود دارد که آن را به گونه ای چشمگیر به تصویر می کشد و آن این است که خانواده پناهگاه و کانون ویژه ای برای آوردن نیازهای عاطفی افراد بوده و در این رهگذر ابتدا همسران و س÷س فرزندان قرار می گیرد که تمامی آن احساساتی را که از خویشاوندان وهمسایگان و دوستان در گذشته دریافت می کردند امروزه به صورت متراکم باشد سستی بیشتر از یکدیگر دریافت می کنند ( الهی نژاد – 1379 ) .
مشکلات ازدواج
اسلام برای تسهیل امر ازدواج موانع این امر مهم را از سر برداشته است . از نظر اسلام حتی فقر نمی تواند مانع ازدواج شود و هر چه مهریه و جهیزیه کمتر باشد مطلوبتر و بهتر است . پیامبر گرامی اسلام ( ص ) فرموده اند : « وقتی کسی که خلق و دین وی مایه رضایت است به خواستگاری می آید به وی زن بدهید و اگر چنین نکنید فتنه و فساد در روی زمین فراوان خواهد شد » به نوشته ساروخانی (1370)متاسفانه گاه فرهنگ در انتخاب همسر مشکلات چندی را در سر راه جوانان قرار می دهد و سبب می شود که از میزان ازدواج کاسته گردد . در چنین شرایطی جوانان باید دوره ای طولانی از خویشتن را برای جنسی بگذارند و ممکن است این امر آنان را در مسیرهای انحرافی قرار دهد . البته وجود مراسم ساده و بدون هزینه سنگین در هنگام برگزاری امر ازدواج به این دلیل که سبب معارفه اقوام و خویشان طرفین به یکدیگر شده و اسباب قوام و وفاق اجتماعی را فراهم می آورد و همچنین نوعی تضمین ضمنی برای خانواده نو ایجاد می کند و سبب به یاد ماندن آن در اذهان می شود ، مفید می باشد . اما قرار دادن مهریه سنگین ، جهیزیه اصطلاحاً آبرومند و مراسم پر هزینه در هتلها و تالارها موانع مهمی در امرازدواج به حساب آمده و موجب می گردند که افراد مجرد احساس تنهایی ناخرسندی ، بی تفاوتی نسبت به خواستهای طبیعی جنسی خود و عدم تعلق خاطر نموده و فاقد وجهه اجتماعی لازم گردند که این امر به خصوص برای زنان بسیار مهم است . زیرا آنان در بسیاری از موارد منتظر اشتغال نشده و خانه داری و مادر شدن را که به حق وظیفه اصلی زن است بر انجام فعالیتهای اجتماعی ترجیح می دهند . دختر خانه مانده وجهه اجتماعی مطلوبی ندارد و با گذشت زمان نیز شانس خود را بیشتر از دست می دهد البته باید اضافه کرد که علاوه بر عاملهای فوق ، دلیل های دیگری نیز برای تجرد وجود دارد . شخصی که بار مسئولیت خانواده خود را به دوش می کشد، فردی که سخت درگیر شغل و حرفه خود می باشد ،کسی که تجربه ازدواج می باشد به ناچار باید دوره تجرد بیشتری را تحمل کند . در هر حال هر قدر تمایل به ازدواج بیشتر باشد فرد از تجرد احساس ناخشنودی بیشتری خواهد داشت ( الهی نژاد – 1379 )