دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 36 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 121 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 146 |
مقدّمه
حمد و سپاس خدایى را سزاست که شکر شاکرین و حمد حامدین و ذکر ذاکرین و سعى خالصین متوجه درگاه اوست. ستایش بیکران مرا و راست که در خلق خویش هیچ کاستى نگذاشت بل همه مخلوقات حتى پست ترین شان را به راستى بگذاشت. تسبیح لایتناهى بر آستان او که آدمى را در مسیر سعادت بر همه موجودات، ولایت و تاج خلافت در سیاره زمین بر او کرامت و خلعت «لقد کرّمنا» بر اندامش عنایت و بعد از تکوین، مصداق «فتبارک» بر قامتش مقالت فرمود.
حمد و آفرین بر ذات جهان آفرین که هستى را آمیخته با حکمت و تعالیم را براى بشر همراه با مصلحت و براى وصول به سربلندى و عزّت توأم ساخته است.
و درود بى پایان بر ختم پیامبران و فص رسولان و اهل بیت و پاکان که شریعت به دست ایشان پایان و حجت خدا به عصمت آنان تمام گردید.
درود بى منّت و سلام با عزت بر سالکان راه طریقت و شاهدان کوى حقیقت که سر در راه حفظ شریعت در کف اخلاص نهاده و نزد دوست تحفه بردند.
با حمد بى انتهى بر ذات ربوبى و درود بى منتهى بر شأن مصطفوى، مُصحف بى مقدار نماز را محمّد ساخته تا شاید از این فریضه الهى که بزرگترین و مهمترین فریضه در تمامى ادیان الهى تشریع شده، نفوس مستعده بهره گیرند.
بر همه جوانان معزّز و مکرّم، معرفت به این نکته لازم است که در دین مبین اسلام، نماز لبیک همه ذاکران، عمل آزادگان، طواف عارفان، میقات کعبه عاشقان، سعى وصفاى پاکدلان، پرواز بیدار دلان مقصد سالکان، داروى دلهاى مجروح، شفاى قلبهاى محزون و تسکین دلهاى مفتون است. نماز کمال عابدان و معراج عالمان، معبد عاشقان و گل خوشبوى بوستان قلب پاک جوانان است.
جوان چون واجد قلب پاک و فاقد و فارغ از هرگونه ارزشهاى ناپاک است می تواند با نماز، پلّه هاى کمال را طى کند و به قلّه جمال باریابد. با برپایى نماز به مقام سرورى و سیادت راه یابد و دعاى اللهم اجعلنى للمتقین اماماً (خدایا مرا پیشواى پرهیزکاران قرارده) را ورد کلام خود سازد.
چون که هیچ عملى مثل نماز بینى شیطان را به خاک مذلّت نمی ساید و توجهات الهى را نصیب انسان نمی سازد و هیچ بندهاى جز از طریق نماز به مقام قرب نمی رسد. بسیار زیبا فرموده اند آن رهبر فرزانه که: «مبتدىترین انسانها رابطه خود را با خدا به وسیله نماز آغاز می کنند. برجسته ترین اولیاء خدا نیز بهشت خلوت اُنس خود با محبوب را در نماز می جوید. این گنجینه ذکر و راز را هرگز پایانى نیست و هر که با آن بیشتر آشنا شود جلوه و درخشش بیشترى در آن می یابد» [1]
پس بیائیم همّت نمائیم که با تمسک به نماز به مقام قرب، راه یابیم و جوانى خویش را با سیره مردان الهى گره زنیم تا شاید در جهان جاودانى در منزلگه صادقان و صالحان منزل گزینیم که طوبى لهم و حسن مآب.
براى جوانان عزیز باید مسلّم باشد که هر چه در بهار جوانى کاشتند در پائیز پیرى درو خواهند نمود و به سنین بعد از جوانى عبادت را موکول نمودن از وسوسه هاى شیطانى است.
جوانا ره طاعت امروز گیر که فردا جوانى نیاید ز پیر
فصل اوّل :
نقش نماز در شخصیت جوانان
براى پرداختن به این موضوع که نماز در ساختار شخصیت جوان، موجد چه آثارى بوده و نقش و تأثیر آن تا چه حدى است به نظر می رسد که تبیین و توضیح چند مطلب در این باب لازم و ضرورى باشد. نخست حقیقت و روح نماز است و دیگرى اهمیت دوران نوجوانى و جوانى و نیز روحیه انفعالى و تأثیر پذیرى این نسل (نسل جوان) در مقابل عوامل خارجى است.
به نظر می رسد تا وقتى که مطالب و مسائل مزبور روشن نشود و جایگاه خود را پیدا نکنند فواید و آثار این امر عبادى یعنى نماز در زندگى جوانان در پردهاى از ابهام خواهد ماند و قطعاً موضوع مورد بحث، موضع و جایگاه حقیقى خود را پیدا نکند. لذا به همین خاطر ابتدا به مطالب مزبور پرداخته، سپس ارتباط نماز با تعدیل و تکامل شخصیتى و ایفاى نقش آن در زندگى فردى و اجتماعى جوانان را بیان خواهیم کرد.
روح و حقیقت نماز
نماز لفظ و واژهاى است که در متون دینى ما بعنوان «صلاة» از آن یاد شده و داراى معانى متعدّدى بوده که یکى از آن معانى، همین عمل مخصوصى است که به نام «نماز» در دین اسلام تشریع شده است. این لفظ در برخى از آیات به معناى سلام و تحیت آمده است آنجا که خداوند در قرآن می فرمایند:
إنَّ الله وملائکته یصلّون على النّبى یا ایّها الذین آمنوا صلّوا علیه وسلّموا تسلیماً.
«همانا خداوند و فرشتگان بر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) درود می فرستند شما هم اى اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم بر او سلام گوئید»[1]
و در آیه دیگر با اشاره به همین معنى می فرمایند: هو الذى یصلى علیکم وملائکته «اوست خدایى که هم او و هم فرشتگانش بر شما تحیت و رحمت می فرستند.»
وبه معناى دعا هم در برخى از آیات آمده است. آنجا که به پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)دستور گرفتن زکات داده مىشود خداوند مىفرماید بعد از گرفتن زکات براى آنها و در حقشان دعا کن. خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم وتزکیهم بها وصلّ علیهم إنّ صلواتک سکن لهم.
«اى رسول ما، تو از مؤمنان صدقات را بگیر تا بدان واسطه نفوس آنان را پاکیزه سازى و آنها را به دعاى خیر یاد کن همانا دعاى تو در حق آنان، موجب تسلى خاطر آنهاست»
«صلاة» به هر دو معناى مزبور که در حقیقت به معناى واحد بر می گردند که همان دعا باشد مورد بحث ما نیست بلکه مراد از «صلاة» همان معنایى است که با طریق مشخص و با ارکان مخصوص و جزئیات معین از طرف شارع مقدس، حقیقت پیدا کرده است و پیامبر خاتم(صلى الله علیه وآله وسلم)آن حقیقت نازله را در عمل تشریع و خود، آن را تحقق عملى بخشید. نه تنها شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در طول عمرش به عمل بدان پاى بند بود بلکه همه مسلمین موظف بودند که آن را شبانه روز پنج بار بجاى آورند. اَقم الصلاة لدلوک الشمس الى غسق اللیل.
«نماز را از زوال خورشید تا نهایت تاریکى شب برپا دار»
که این آیه اشاره اجمالى به نمازهاى پنج گانه دارد. نماز با این شیوه مرسوم که مصداق آن براى همه مسلمین روشن و آشکار است چیزى نیست که مورد فهم و درک نباشد چون آنچه که از سنّت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)و اهل بیتش استفاده می شود پر واضح است که این تلقى از نماز یعنى اعمال مخصوصهاى که با تکبیرة الاحرام شروع و به سلام ختم می گردد. و این است معناى دیگرى که از آیات استفاده می شود. آنچه که مسلّم است این است که این عمل ظاهرى که اصطلاحاً بدان نماز گفته می شود تمام حقیقت نماز نیست بلکه این صورت و چهره ظاهرى آن است. نماز امرى است الهى که تحقق آن همانند سایر امور داراى ظاهر و باطن است که در متون دینى به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصویر ظاهرى نماز همان است که با اعمال مخصوصه انجام گیرد و حفظ آن نیز فرض و واجب است امّا روح و باطن نماز عبارتست از: اخلاص، حضور قلب، ذکر خداوند و تعظیم در مقابل او، امید و دلبستگى به ذات ربوبى، اعتماد و رکون به وجود سرمدى و محو شدن در مقابل ذات یکتایى که در مقابل عظمت و جلالت او قیام نموده است.
حقیقت نماز اعم از معناى ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقیقت انسان و انسانیت او به جسم مادى است. همانطور که حقیقت انسان در این جسم خاکى و هیکل مادى قالب گیرى شده و به اطوار مختلف و گوناگون درآمده و به این شکل ظاهرى وجود یافته است چنانچه خداوند فرماید: وقد خلقتکم اطواراً «وبه تحقیق شما را به صورت گوناگون آفرید» [2]
حقیقت نماز هم چون سایر امور در باطن و روح او نهفته شده که این قالب و صورت را پذیرا شده است هرگاه آن حقیقت بخواهد در عالم خارج تحقق یابد قطعاً باید در همین طور و قالب خاص باشد و در غیر این صورت نماز نبوده بلکه پدیده دیگرى است.
هرگاه این قالب خاص و صورت ظاهرى نماز با روح و باطن آن آمیخته و قرین گردد نماز حقیقت خود را یافته و تأثیر خود را مىگذارد. در چنین ـ صورتى است که این امر الهى، ستون دین[3]، معراج مؤمنین[4]، روشنگر چهره مسلمین[5]، مقرِّب متقین[6]، مکمّل اخلاص مخلصین، مبعِّد خصائص ملحدین[7]، مسوِّد چهره شیاطین[8]، وممیّز مؤمنین از کافرین[9] قرار می گیرد.
پس نمازى که فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد مُعطى شى نخواهد بود. بنابر این قیام به ظاهر آن، تحرکى در نماز گزار ایجاد نخواهد کرد و از سوى ذات بارى به این نماز اقبال و توجهى نیست چنانچه از رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) روایت شده که فرمودند:
«خداوند متعال نظر نمىافکند به نمازى که آدمى دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نکند»[10]
پس حقیقت نماز اعم از صورت ظاهرى و معناى باطنى است و تمسک به هر یک از این دو بدون دیگرى نماز نیست در نتیجه هم کسانى که به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بی خبرند از حقیقت نماز غافلند و هم آنانکه نماز نمىخوانند و ادعا دارند که ما به معنا و حقیقت آن رسیده ایم معرفتى از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقیقت است.