دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 271 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 162 |
فصل اول
کلیات پژوهش
فصل اول: کلیات موضوع مورد پژوهش
هر بررسی هنگامی شروع می شود که در زمینه معینی قبلاً دانشی به دست آورده باشیم و بدانیم که این دانش ناقص است، درباره آن چیزی وجود دارد که ما نمی دانیم. این دانش ممکن است دانشی باشد که ما درباره آن، برای پاسخ به یک پرسش اطلاعات کافی نداشته باشیم و یا اطلاعات موجود آنچنان پراکنده و بی سامان است که نمی توان آن را به سادگی به یک پرسش مربوط ساخت. در هر صورت با یک مسأله روبرو هستیم. تدوین و پرورندان مسأله به ویژه از این لحاظ مهم است که ما را در بقیه راه پژوهشی هدایت می کند.
این فصل با ذکر مقدمه و چکیده آغاز می شود. سپس بیان مسأله اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف، سؤالات پژوهش بیان می شود و در انتها متغیرها و اصلاحات مهم پژوهش تعریف می گردد.
1-1- مقدمه
در زندگی پیچیده امروزی که هر روز ماشینی تر و پیچیده تر می شود و ارتباط انسانها با یکدیگر از جامعه کوچک خانواده گرفته تا جوامع بزرگتر مانند مدرسه ، دانشگاه ، اداره ....بسیار کم رنگ تر می شود.
و انسانها گاهی احساس می کنند تبدیل به یک ماشین شده اند. و دیگر جایی برای بروز احساسات و نیازهای روحی و فکری وجود ندارد.
در حالی که مهمترین و پیچیده ترین نیاز انسان نیاز روحی و فکری و احساس او است بطوری که امروزه حتی درست فکر کردن و مثبت اندیشی در موفقیت انسانها و تغییر منشا زندگی آنها و حتی در معالجه بیماریهای جسمی نیز ثابت شده است.
در این برهه از زمان نیاز مبرم جوامع به مددکاران تحصیل کرده و آموزش دیده که تسلط زیادی برعلم مددکاری داشته باشند ،آشنایی به ارتباط درست و دقیق با مددجویان داشته باشند و نه تنها خود بر افکار و احوال روحی خود احاطه داشته باشند و آنها را درست تربیت کرده باشند.
بلکه به انسانهای دیگر نیز این مهارت را بیاموزند و در زمان لزوم به کمک انسانهای دیگر بروند و انها را نیز آموزش دهند و در صورت نیاز با آنها همراهی و همفکری کنند تا آنها نیز بتوانند بر مشکلات خود فائق آیید.
و این نیاز مبرم در جامعه بیمارستان که انسانهایی که به آنجا مراجعه می کنند بیمار هستند و برای معالجه بیماران به آنجا می آیند بیشتر احساس می شود.
انسانی که بیماری دارد ممکن است اعتماد به نفس خود را از دست بدهد یا زجرو ناراحتی ناشی از بیماری جسم و فکر اداره را نیز ضعیف و خسته کند با تنی رنجور و افکار آشفته نتواند بر بیماری خود غلبه نماید تا به سمت بهبودی برود و اگر مشکل مالی نیز فرید برعلت شود این نیاز (نیاز به مددکاری اجتماعی بیمارستان) بیشتر احساس می شود این نیاز زمانی پررنگ تربه چشم می خورد که وقتی می بینم همراهان بیمار به جای اینکه بتوانند کمک و یار و یاوری برای او باشند خود نیز احتیاج به مددکاری و آموزش درست دارند تا نتوانند به بیمار خود کمک کنند.
و این نیاز در مورد بیماران خاص خیلی به چشم میخورد و به دلیل مسئولیتهای متعدد ومتفاوت پرسنل پزشکی و پرستاری بیمارستان و متفاوت بودن حیطۀ شغلی آنها با مددکاران اجتماعی و محدود بودن وقت انها و برخوردار نبودن آنها از دانش مددکاری عملا باعث می شود که آنها تنوانند مانند یک مددکار حرفه ای به مددجویان خدمات رسانی کند.
این مسئله باعث پدید آمدن مسائل و مشکلات بسیار فراوانی در بیمارستانها می شود که ممکن است تا حد زیادی بر روی خدمات پزشکی و پرستاری تاثیر معکوس بگذارد و اینجاست که نقش مهم یک مددکار حرفه ای در بیماستان باعث جلوگیری از بروز مشکلات عدیده شده و روند معالجه بیماران تسریع پیدا می کند و کمک بسزائی به پرسنل دیگر بیمارستانی اعم از پزشک و پرستار ....می کنند.
انیجاست که بخش مددکاری اجتماعی بیمارستانها بعنوان یکی از مهمترین بخشهای بیمارستان به حساب می آید. و دید مسئولین بیمارستان به بخش مددکاری باید تغییر کنند . به جای اینکه بخش مددکاری را یک بخش فرعی و در غیرمهم در نظر بگیرند، باید بعنوان یک بخش مهم که تاثیر بسیار مهمی در بازدهی دیگرقسمتهای بیمارستانی دارد تلقی شود و به همان اندازه نیز امکانات و تسهیلات مورد نیاز این بخش را در نظر داشته باشند و همان انداز ه نیز از بخش مددکاری بیمارستان توقع بازدهی داشته باشند.
1-2- چکیده :
پژوهشی که تحت عنوان بررسی و رتبه بندی مسائل و مشکلات مددکاران اجتماعی در بیمارستانهای دولتی در سال 86 در تهران عرضه می گردد دارای دو بخش است :
بخش اول: به مباحث نظری در مددکاری اجتماعی اختصاص دار که ابتدا به تعریف مددکاری، تعریف بیمارستان دولتی و سپس روشهای مددکاری می پردازد.
و بخش دوم که محقق پرسشنامه و اطلاعات را از جامعۀ آماری یعنی بیمارستان و نمونه ها که مددکاران اجتماعی این جامعه است ارتباط دارد و سپس به تفسیر و جمع بندی اطلاعات و داده ها می پردازد.
آنچه که موجب تشویق اینجانب به پژوهش در مورد مسائل و مشکلات مددکاران اجتماعی بیمارستان شده است دو علت داشت. علت اول کمبود شدید توجه به مسائل و مشکلات مددکاران اجتماعی و مخصوصاً مددکاران اجتماعی در بیمارستان از طریق مدیران موسسات بود. که البته جواب کافی به این کمبود ،تنها با همت و همکاری جبران کننده خواهد بود اطلاعات کافی در مورد این رشته و کار در بیمارستان در جامعه که باید دوباره هم خود مددکاران اجتماعی و هم مردم از مدد کاری اجتماعی بیمارستان آشنایی این رشته و کار در بین مردم شود. که این مطلب خود به کمک مددکاران آمده تا بتواند مشکلات مددجویان را برطرف و همچنین شناختی که مددجویان از این کار پیدا می کنند به خود آنها در مسائل و مشکلاتشان کمک می کنند. جامعه و مردم باید بیشتر با این رشته و نیز کار یعنی مددکاری اجتماعی واقع در بیمارستان اطلاعات کسب کنند تا بتوانند بهتر از امکانات موجود استفاده کنند در ضمن مددکاران اجتماعی نیز باید سعی براین داشته باشند که در عین اینکه به وظایف کاری خود عمل می کنند ولی در عین حال باید عزت نفس مددجویان را نیز در نظر بگیرند.
1-3- بیان موضوع و مساله پژوهش
در بین کشورهایی که روبه صنعتی شدن دارد ، به علت تغییر روشهای زندگی ماشینی تر شدن زندگی و بروز مشکلات و معضلات به واسطۀ ماشینی شدن زندگی مشکلات جدیدتر را پیش رو انسانها قرار می دهد در محدودیت که نتیجه آن سردی و محدودتر شدن روابط بین انسانها می باشد در ضمن به علت ماشینی ترشدن شهرها و نیاز مبرم به وجود مشاغل متعدد که جزء زندگی انسانها می باشد در جهان امروزی دهها هزار شغل و فرصت شغلی ایجاد شده است که یکی از مشاغل مددکاری اجتماعی است که از زمان زندگی امروز بشری است و یکی از دیگر گروههای مددکاری اجتماعی ، مدد کاری اجتماعی بیمارستان می باشد که کار در این بخش با مسائل و مشکلات مخصوص به خود همراه است .
مشکلاتی از قبیل:
1- میزان علاقه مندی مددکاران اجتماعی در بیمارستان به کار در رشتۀ خود.
2- شناخت این رشته برای خانواده های مددکاران.
3- شناخت رشتۀ مددکاری اجتماعی بیمارستان به مسولین.
4- میزان علاقه مددکاران اجتماعی در توسعه ارتباط.
5- میزان علاقه مددکاران اجتماعی در بیمارستان به کارهای تیمی و مشارکت و فعالیت در این کارها
6- میزان شناخت محدود و مددجویان بیمارستان از رشتۀ مددکاری و تاثیر آن برروی راندمان کاری مددکاران.
7- وجود فضا و امکانات مناسب به مددکاران اجتماعی در بیمارستان.
8- میزان آرامش و راحتی در محل کار مددکاران باعث بالا رفتن کارکرد مددکاران می شود .
و من به عنوان یک پژوهشگر می خواهم تمامی زوایای این مشکلات را مورد بررسی قرار دهم تا بتوانم یک بررسی و رتبه بندی از مسائل و مشکلات مددکاران اجتماعی در بیمارستانها داشته باشم.
1-3-1- اهمیت و ضرورت پژوهش:
1. شخصیت مددکار اجتماعی در روند کاری وی موثر است.
2. عزت نفس بالا می تواند باعث کارکرد بیشتر مددکاران اجتماعی در بیمارستان شود.
3. وقتی مددکار اجتماعی از منبع کنترل در کارخود استفاده کند باعث افزایش کارکرد می شود.
4. اثربخشی مددکاران اجتماعی باعث گسترش ارتباط بین مددکاران در مددجویان می شود.
5. نیاز به قدرت (تمایل به کنترل محیط کاری) در مددکاران اجتماعی بیمارستان ها باعث تغییر روند کاری آنها می شود.
6. شوق خطر کردن (ریسک کردن) در کار در مددکاران اجتماعی در بیمارستان باعث بالا رفتن راندمان کاری آنها می شود.
7. حالت ریسک کردن در بین مددکاران اجتماعی بیمارستانها باعث بالا رفتن حالت رقابت بین آنها می شود.
8. نگرش یک مددکار اجتماعی بیمارستان به کارش باعث بالا رفتن راندمان کاری آنها می شود.
9.نگرش مددکار اجتماعی در بیمارستان نسبت به همکارانشان در بیمارستان باعث تغییر رفتار در مددکاران می شود.
10. نحوۀ نگرش (احساس مثبت یا منفی به شخصی یا شیی) نسبت به مدیران بیمارستانها به مددکاران اجتماعی باعث تغییر در روند کاری مددکاران اجتماعی می شود.
11. نحوۀ نگرش مددجوهای به مددکاران اجتماعی در بیمارستان باعث تغییر رویۀ کاری در مددکاران می شود.
12. رضایت از کار در مددکاران اجتماعی در بیمارستان باعث تغییر رویۀ کاری در مددکاران می شود و راندمان کاری را بالا می برد.
13. بین عملکرد در کار مددکاران اجتماعی و عدم رضایت از کار در مددکاران اجتماعی بیمارستان رابطه وجود دارد.
14. همانند سازی به سازمان به ارزشهای مددکاران اجتماعی در بیمارستان تاثیر دارد.
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- اهداف کلی پژوهش :
هدف اصلی در این پژوهش رتبه بندی و بررسی مشکلات و مسائل مددکاران اجتماعی در بیمارستانهای دولتی سال 86 تهران است.
1-4-2- اهداف کاربردی
1- کمک به ارتقاء شناخت مسئولین دست اندر کار بیمارستانها با مسائل مددکاران اجتماعی.
2- بستر سازی جهت ارتقاء توان علمی و مهارت شغلی مربیان (با معرفی مسائل و مشکلات آنان).
3- بسترسازی جهت برقراری یک رابطۀ صمیمانه و در عین حال کاری در بین مسئولین بیمارستان و همکارانشان با مددکاران اجتماعی.
4- بسترسازی جهت ایجاد یک تیم کاری منسجم بین مددکاران اجتاعی با تیم ها ی مربوطه .
1-5- سوالات تحقیق
1- آیا میزان آگاهی و علاقه مددکاران اجتماعی در مورد کارشان در بیمارستان های دولتی در کارکرد آنها تاثیر می گذارد؟
2- آیا سلامتی جسمی و روحی در کارایی مددکاران در بیمارستانهای دولتی تاثیر دارد؟
3- آیا شرح وظایف و اهداف کاری مددکاران با روحیه و قدرت مددکاران اجتماعی در بیمارستانهای دولتی همخوانی دارد؟
4- آیا آیین نامه ها و برنامه ریزی هایی که تنظیم می شود با آیین نامه های کلی و دستورالعمل های جهانی یکی است ؟
5- آیا مسئولین بیمارستانها در جریان کار مددکاران خود هستند؟
6- آیا مسئولین بیمارستانها مددکاران اجتماعی را در کارهای تیمی سهیم می کنند؟
7- آیا مشارکت مددکاران اجتماعی با تیم های مربوط در بیمارستان ها در روند کاری آنها تاثیر می گذارد؟
8- آیا آگاهی عمومی از طریق رسانه ها (مانند تلویزیون و رادیو و ...) در مورد کار مددکاران اجتماعی در بیمارستانها داده می شود و این آگاهی ها کافی ا ست؟
9- آیا خانوادۀ مددکاران نسبت به کارها، سختی ها و مشکلات کارشان آگاهی دارند؟
10- آیا مددکاران اجتماعی در بیمارستانها از امکانات رفاهی و روانی کافی برخوردار هستند؟
1-6- تعاریف ، اصطلاحات و واژه ها:
مددکاری اجتماعی:
تعریف نظری: مددکاری اجتماعی یک خدمت حرفه ای است که بر دانش و خاصی قرار گرفته است که شامل انواع
مددکاری اجتماعی کار با فرد
مددکاری اجتماعی کار با گروه
مددکاری اجتماعی کار با جامعه
تعریف عملی : در این پژوهش مددکار اجتماعی خدمتی حرفه ای است که براساس دانش و مهارتهای ویژه بنا شده و هدف آن کمک به افراد گروهها و جامعه است تا بتوانند استقلال شغلی و اجتماعی و رضایت خاطر فردی و اجتماعی را بدست آورند و در سلامتی فیزیکی، روانی و اجتماعی مسئولیتهای فردی و اجتماعی خود را انجام دهند.
موسسات درمانی و بیمارستان دولتی: به موسسه ای اطلاق می گردد که بودجه و محل اعتبار این موسسات از مالیاتهای دولتی (عمومی ) می باشد. که از مددکاری اجتماعی به عنوان رسیدگی برای عرضۀ خدمات به مراجعان خود استفاده می کنند. در موسسات درمانی یا بیمارستانهای دولتی از منبع اختیارات حرفه ای استفاده می کنند این موسسه اختیارات و قدرت تام و تمام در قبول مسئولیتها و کارکرد دارند؛ در این دسته از موسسات بخش خدمات اجتماعی در درجۀ دوم اهمیت قرار گرفته است به کار گرفتن و بهره برداری از خدمات اجتماعی در این گونه موسسات به شناخت در واقعیت مهم ارتباط مستقیم داشته است . نخست آنکه هرگاه مشکل آشکار فردی به یک موسسه مربوط آورده می شود. مانند مراجعه بیمار به بیمارستان پیوسته این گمان می رود که عامل شرایط ساز این مشکل یکی از دشواریهای اجتماعی یا روانی با شد که در آن صورت برای بازشناخت و کمک به از منابع حرفه ای مددکاری اجتاعی می توان یاری جست.
مددکاری اجتماعی بیمارستان دولتی: در بیمارستانها اعم از دولتی خصوصی و مخصوصاً دولتی مددکاری اجتماعی می تواند نقش بسیار مهمی داشته باشد در بیشتر بیمارستانهای دولتی برای درمان بیمار درجه اول از خدمات مددکاری اجتماعی استفاده می شود. که برای بهتر شدن وضع اجتماعی بیماران و بیان احساساتشان می تواند مددکار اجتماعی بسیار موثر باشد.
15- مددکار اجتماعی در بیمارستان که ارزشهای سازمان (بیمارستان ) را به مانند ارزشهای خود بداند در روند کاری وی تاثیر می گذارد و باعث بالا رفتن کارکرد آنها می شود.
16- وقتی مددکار اجتماعی برای ادارۀ هرچه بهتر بخش مددکاری بیمارستان تلاش خود را به کار گیرد مشکلات محل کار و مسائل کاری برطرف می شود.
17- در صورتی که مدیران بیمارستانها ، مانند مددکاران اجتماعی همانند سازی با بخش مددکاری را مدنظر داشته باشند مشکلات بین مدیران و مددکاران مرتفع خواهد شد.
18- بیمارستانهایی که در تصمیم گیریهای خود از مددکاران اجتماعی نیز بهره می گیرند از کارائی بالای مددکاران استفاده می کنند .
19- امنیت شغلی مددکاران اجتماعی در روند کاری آنها در بیمارستان موثر است.
20- نگرش مثبت مددجویان به کارمددکاران اجتماعی بیمارستانها بر روند کاری مددکاران موثر است.
21- نگرش صحیح مردم و (جامعه) نسبت به کار مددکاران بیمارستانها تاثیر بسزایی در روند کاری مددکاران می گذارد .
23- سهیم بودن مددکاران اجتماعی در فعالیتهای تیمی در میزان بازدهی کار آنها موثر است.
24- به دلیل موقعیت خاص مدیریت بیمارستان که باعث دوری مدیر از مددکار اجتماعی بیمارستان می شود ،همین امر باعث بروز مشکلاتی می شود.
25- پایبند بودن به اصول اخلاقی در مددکاران اجتماعی بیمارستانها باعث بالا رفتن ارزش شخصیتی آنها در دید مددجویان می شود.
26- می توان در بین مددکاران اجتماعی این بارو را گسترش داد که نباید مسائل کاری را در زندگی شخصی دخالت دهند.
27- وقتی مددکار اجتماعی در بیمارستان به مهارتها و استعدادهای خود مطمئن باشد این اطمینان باعث بهتر شدن شرایط کاری آنها می شود.
28- ارزش نهادن به مقام انسانی و عزت نفس مددجود به هنگام ارائه خدمات به آنها باعث بالا رفتن بازدهی کاری مددکاران می شود.
29- مثبت اندیشی مددکاران اجتماعی مبنی بر اینکه تا چه اندازه می توانند مددجو را آموزش داده تا بتواند بر مشکلات خود فائق آیند . تاثیر بسزایی در روند کاری مددکاران خواهد داشت.
فصل دوم: پیشینه پژوهش:
بدون تردید، شناخت دانش و تجربیات گذشته، از ضروریات یک تحقیق علمی به شمار می رود. مطالعه منابع مربوطه به موضوع تحقیق به پژوهشگر کمک می کند تا بینشی عمیق در زمینه موضوع مورد پژوهش، حوزهای که تحقیق به آن تعلق دارد، کسب کند. آگاهی از تجربیات گذشته معلوم می دارد که این موضوع، از چه زمانی و به چه ترتیبی در جامعه به صورت مسأله درآمده و متعاقب آن چه تحولی را در پی داشته است. کسب اطلاع از آنچه در گذشته روی داده است، توأم با دانش موجود، ضمن افزایش آگاهی محقق از موضوع مورد تحقیق، استواری و استحکام یافته های جدید را برای افزایش بهره وری عملی تضمین می نماید. همچنین اصلاح نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت، نیازمند اطلاع دقیق از نتایج تحقیقات گذشته دارد تا بتوان با بررسی همه جانبه آنها، پیشنهادهایی اصولی و دقیق جهت بهبود و پیشرفت امور ارائه نمود. بنابراین در این بخش ابتدا، تاریخچه، نظریه ها و یافته های پژوهشهای پیشین مربوط به موضوع مددکاری اجتماعی است. مفاهیم پایه، عوامل مؤثر، آثار و تبعات، نظریه ها و تحقیقات انجام شده قبلی، وضعیت موجود در ایران .
شناخت مفاهیم و اصطلاحات پایه و کلیدی هر دانش و حرفهای برای صاحبان آن ضروری است. به همین دلیل، در شناسایی هر دانشی ابتدا تعریف اصطلاحات پایه آن ارائه می شود. مددکاری اجتماعی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
2- 1-
تعریف مددکاری اجتماعی: دکتر قندی در کتاب مددکاری اجتماعی، این حرفه را چنین تعریف کرده است:
«مددکاری اجتماعی یک خدمت حرفهای است که بر دانش و مهارتهای خاصی قرار گرفته است. هدف از آن کمک به افراد گروهها یا جامعه است تا بتواند استقلال شخصی، اجتماعی و رضایت خاطر فردی و اجتماعی را بدست آورند.»
(قندی / محسن / مددکاری اجتماعی / ص 12 / 1380 تهران)
پرلمن ضمن اینکه معتقد است مددکاری اجتماعی رویدادی زنده است و به این دلیل نمی توان آن را به تعریفی ساده محدود کرد، این تعریف را ارائه می کند: «مددکاری اجتماعی فعالیت و شیوهای است که برخی از مؤسسات رفاهی آن را به مراجعان خود عرضه می دارند و به آنان یاری می دهند تا با کارآیی بیشتری با مشکلاتی که در انجام دادن کار و وظایف اجتماعی فرد [با آن] روبرو شدهاند مقابله کنند».
(پرلمن، هلن هریس، مددکاری اجتماعی، ص 4)
در کتاب مددکاری اجتماعی و جامعه شناسی مسائل اجتماعی نیز تعریفی به شرح زیر ارائه شده است: «خدمت حرفهای است مبتنی بر دانش و مهارت در روابط انسانی. این خدمت، به افراد به طور انفرادی یا گروهی کمک می کند تا بتوانند استقلال مالی و نیازهای شخصی خود را به دست آورند که این امر معمولاً از سوی مددکاران اجتماعی و سازمانهای مشابه آن اعمال می شوند».
(شیخی، محمدتقی، مددکاری اجتماعی و جامعه شناسی مسائل اجتماعی، ص 9 و 10)
مری دابلیو، مافت و خوزه بی. اشفورد در کتاب خود چهار تعریف ارائه کردهاند که به ترتیب آنها را ذکر می کنیم:
تعریف اول: «مددکاری اجتماعی کارکرد اجتماعی افراد را خواه به صورت فردی یا گروهی افزایش می دهد. برای این منظور فعالیتهای خود را بر روابط اجتماعی آنها که موجب شکل گیری کنشهای متقابل افراد و محیط می گردد، متمرکز می سازد. این فعالیتها در سه زمینه ظاهر می گردد: ترمیم و اصلاح قابلیتهای مختل شده ، تأمین منابع و امکانات اجتماعی و فردی و پیشگیری از کژکارکردههای اجتماعی.»
تعریف دوم: «مددکاری اجتماعی فعالیتی تخصصی است مبتنی بر یاری رساندن به افراد، گروهها یا جوامع به منظور فراهم آوردن یا اصلاح قابلیتهای آنها جهت کارکردهای اجتماعی و ایجاد شرایط مساعد به منظور دستیابی به هدف تعیین شده».
تعریف سوم: «مددکاری اجتماعی فرایندی است برای تغییر برنامه ریزی شده و هدف دار».
تعریف چهارم: «مددکاری اجتماعی به کنشهای متقابل افراد و آن دسته از نهادهای اجتماعی که بر قابلیت آنها در انجام وظایف زندگی، خواستهها و ارزشها تأثیر گذاشته و فشارها را تخفیف می دهد، توجه دارد و به آنها می پردازد. این کنشهای بین افراد و نهادهای اجتماعی، در درون بافت رفاهی اجتماعی بزرگتر پدید می آید».
(مانت، مری دابلیو، خوزه بی، اشفورد، با اصول و مبانی مددکاری اجتماعی، ص 44)
کثرت تعریفهایی که از مددکاری اجتماعی به دست داده شده است جمع همه آنها و ارائه تعریفی جامع و مانع را دشوار می کند از سوی دیگر، تحولات سریع و پیچیده دنیای کنونی و تنوع مشکلات و نیازها و افرادی که از خدمات این حرفه استفاده می کنند، خود مانعی در ارائه تعریفی دقیق است. با این همه، تعریف زیر که برگرفته از تعاریف ارائه شده برای مددکاری اجتماعی است، مناسب می نماید:
مددکاری اجتماعی حرفهای است مبتنی بر دانش، اصول، مهارت و روشها که هدف از آن کمک به افراد، گروهها و جامعه است تا بتوانند با تکیه بر تواناییها و امکانات موجود، برای حل مشکل و یا رفع نیاز خود اقدام کنند و به استقلال نسبی و رضایت خاطر فردی دست یابند. در تعریف فوق چند نکته اساسی وجود دارد که به آنها اشاره می شود:
1- مددکاری اجتماعی حرفه ست ، یعنی بخشی از اطلاعات آن را هنگام کار و اجرا (با تجربه کردن) می توان آموخت.
2- مددکاری اجتماعی مبتنی بر دانش است به این معنا که باید بخش عمدهای از دانش مربوط به این حرفه را از طریق آموزش فرا گرفت. مددکاری اجتماعی باید دو دسته ازدانشها را به طور نظری فراگیرد:
الف) اطلاعات خاص حرفه مددکاری (که معمولاً در دانشگاهها تدریس می شود).
ب) اطلاعات عمومی از علوم و دانشهای دیگر از جمله روانشناختی، روانشناسی اجتماعی، جامعه شناسی، حقوق، مشاوره و مردم شناسی مددکاری اجتماعی به همین دلیل بین رشتهای است. در واقع، آگاهی عمومی مددکاری اجتماعی از رشته های دیگر علوم او را در خدمت رسانی بهتر یاری می دهد، خواه از طریق افزایش مهارت او در برطرف کردن مشکل مراجع باشد یا ارجاع درست مراجع به متخصص مربوطه.
3- مددکاری اجتماعی بر اصلهایی استوار است. این اصول ششگانه که در بسیاری از رشته های دیگر نیز مطرح است، عبارت است از: پذیرش فردیت، رازداری حرفهای، رابطه حرفهای، شرکت دادن مراجعه در فعالیتها و خودآگاهی مددکاری اجتماعی.
4- مددکاری اجتماعی مبتنی بر مهارت است. مددکاری اجتماعی در مقام فردی متخصص، برای جمع آوری اطلاعات، تشخیص مشکلات یا نیازها و غیره باید مهارتهای خاصی داشته باشد که از جمله آنها می توان به مهارت مصاحبه، مشاهده، خوب گوش دادن و بازدید از منزل اشاره کرد.
5- مددکاری اجتماعی روشهایی دارد ، یعنی مددکاری اجتماعی در عرضه خدمات می تواند از سه روش مددکاری فردی، گروهی یا جامعهای به صورت تلفیقی و کلی استفاده کند.
6- مددکاری اجتماعی هدف دارد. مددکار از رعایت اصل رازداری، ایجاد رابطه حرفهای، فراهم کردن زمینه مشارکت مراجعان در فعالیتها، خودآگاهی ، و غیره اهدافی را پیگیری می کند.
7- مددکاری اجتماعی کمک کننده است، به این معنا که برای حل مشکل یا رفع نیاز مراجعان خود به تنهایی همه کارها را انجام نمی دهد، بلکه در کنار آنان قرار می گیرد.
8- در مددکاری اجتماعی ، گروه هدف وجود دارد. در این حرفه سه گروه هدف تعیین شدهاند:
الف) فرد: یعنی فردی که مشکل یا نیاز دارد ، مثل معتاد، زندانی، دانش آموز، بیمار و ... البته در مددکاری ، خانواده دچار مشکل نیز در این گروه قر ار می گیرند.
ب) گروه: یعنی گروهی از افراد که دچار مشکل مشترک هستند، مانند افراد دچار مشکل سرطان، ایدز، طلاق و ....
ج) جامعه: گاهی، خدمات مددکاری اجتماعی به کل جامعه و بیشتر از اعضای گروه (که معمولاً بین دوازده تا پانزده نفرند) عرصه می شود، مثلاً عرضه خدمات پیشگیری از اعتیاد برای دانش آموزان منطقه یا محلهای که اعتیاد در آنجا رواج زیادی دارد. یا پیگیری برای ساخت بیمارستان و درمانگاه در یک منطقه یا محله.
9- در مددکاری اجتماعی تکیه بر تواناییها و امکانات موجود است. وظیفه مددکاری اجتماعی این است که در کار با گروههای هدف اعم از فرد، گروه یا جامعه، آنها را با تواناییها و استعدادهای خود و منابع موجود در جامعه آشنا کند تا از این تواناییها برای حل مشکلات یا رفع نیازها استفاده کنند و در انجام دادن امور وابسته به مددکاری اجتماعی نباشند.
10- مددکاری اجتماعی با گروههای هدف دچار مشکل و یا نیازمند سر و کار دارد، یعنی هم گروههایی که مشکل دارند (مثل بیمار دیالیزی) می توانند از خدمات مددکاری اجتماعی استفاده کنند، هم کسانی که ممکن است مشکلی نداشته باشند. اما نیازهایی را احساس می کنند و به منظور راهنمایی شدن از خدمات مددکاری اجتماعی استفاده می کنند (مثل فردی که برای عمل جراحی قلب به مددکاری اجتماعی مراجعه می کند تا درباره مراحل جراحی از وی کمک بگیرد.)
11- در مددکاری اجتماعی، دستیابی به استقلال نسبی مهم است، یعنی اینکه وظیفه مددکاری اجتماعی این است که با استفاده از تواناییهای گروه هدف و منابع موجود در جامعه ایجاد استقلال نسبی آنان را فراهم کند تا بتوانند بدون نیاز به حمایت و کمک مستمر دیگران به زندگی مهم خود ادامه دهند.
رفاه اجتماعی: در زمینه رفاه اجتماعی نیز تعاریف متعددی ارائه شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:
«رفاه اجتماعی عبارت است از سیستم و نظامی از خدمات یا مؤسسه ها و یا نهادهای اجتماعی که به منظور خدمت کمک به افراد به وجود آمده است تا سلامت، زندگی بهتر و موجبات روابط مناسبتری را برای پیشرفت استعدادها، قابلیتها، ظرفیتها و تواناییهای انسانها به منظور رفاه آنها فراهم کند.»
(قندی، محسن، مددکاری اجتماعی، ص 12)
تعریف دیگری نیز در کتاب تأمین اجتماعی ارائه شده است که به این شرح است: «رفاه اجتماعی نتیجه فعالیتهایی است که نهادهای اجتماعی برای دستیابی افراد گروهها و جوامع به سطح قابل قبولی از زندگی، تندرستی و فرصتهایی که اجازه می دهد آنان تمامی استعدادهای خود را پرورش دهند و مسائل خود را در سازگاری با جامعه حل نمایند، عرضه می دارد».
(طالب ، مهدی، تأمین اجتماعی، ص 23)
هری ام. کسیدی رفاه اجتماعی را چنین تعریف می کنند: «رفاه اجتماعی عبارت است از فعالیتهای سازمان یافته که مستقیماً به حفظ، نگهداری و بهبود منابع مربوط است و شامل خدمات اجتماعی نظیر کمک های اجتماعی، بیمه های اجتماعی، رفاه کودک، بهداشت روانی، آموزش و پرورش، تفریح و گذراندن اوقات فراغت، حمایت از نیروی کار و حل مشکلات مسکن است.»
(شیخی، محمد تقی؛ مددکاری اجتماعی و جامعه شناسی مسائل اجتماعی، ص10)
موسسه رفاه اجتماعی : مکانی که مدد جو برای دریافت کمک به خاطر مشکلاتش رجوع می کند، یک موسسه رفاه اجتماعی نامیده می شود. هرگاه موسسه امدادهایی از قبیل کمکهای اقتصادی، تعویض موقعیت، مشاوره و روان درمانی در اختیار مددجوی بگذارد ویا حتی مجموعه ای از این خدمات را براساس نیازهای فردی هر مددجو درکار مارکسیسهای فردی ارائه دهد و طرز کار خود را بر اصول روشها ی ویژهای پایه گذاری کند، آن موسسه را یک سازمان مددکاری اجتماعی فردی خواهند نامید. موسسات مددکاری اجتماعی هر یک با دیگری تفاوتهایی دارد. سه عامل اصلی را می توان نام برد که وجه تمایز موسسات از یکدیگر می شوند و عبارتند ازمنابع امداد موسسه، منابع اختیارات حرفه ای، وکاردکرد ویژه موسسه و هدفهای خاص آن. هر موسسه این عوامل رابه نحوی تواما درسازمان اداری خود مدعی می دارد وترکیب بخصوص هر یک از این سه عوامل در هر موسسه، هدفهای و نوع و شرایط آن را برای مددکاری فردی معین می کند. بودجه و محل اعتبار مؤسسات از مالیاتهای دولتی و یا اعانات بخش خصوصی تأمین می شود. مؤسسات نوع اول را مؤسسات عمومی یا دولتی می نامند که نه فقط شامل برنامه هایی با درآمد زیاد مثل کمک اطفال متکی می شود، بلکه شامل رفاه کودکان و برنامه های بهداشت جسمانی و روانی نیز می گردد، و مؤسسات خصوصی با همکاریهای افراد یا گروههای داوطلب اداره می شوند و خدماتی مشابه اینها را تدارک می بینند. هر دونوع مؤسسه می توانند از مددکاری اجتماعی به عنوان وسیلهای برای عرضه خدماتشان به مراجعان خود استفاده کنند، ولیکن خط مشیها و روشها را انعطاف پذیری برنامهشان به طرق مختلف تحت تأثیر منابع امدادی آنها قرار خواهد گرفت. همچنین چارچوب مقررات قانونی که یک مؤسسه دولتی باید در قالب آن انجام وظیفه کند، قوانین و مقتضیات مردم عادی و فرصتهای متساوی و یکسانی که برای مراجعان ذیصلاحیت خود فراهم می سازد. همه این عوامل بر میزان و نوع خدمات مؤسسه تأثیر می کنند. برای مؤسسات خصوصی نیز همین عوامل موجوداند: مقررات و انتظارات اعانه دهندگان، قوانین کلی مؤسسه، حقوق اختیاری، تعداد مراجعان، و غیره همه شکل، رنگ، آزادی یا محوریت و کیفیت خدمات مؤسسه و شرایط آن را مشخص می کنند.
عامل دوم در رده بندی یک مؤسسه اجتماعی دولتی یا خصوصی، منبع اختیارات حرفهای آن است. برخی از مؤسسات اختیارات و قدرت تام و تمام در قبول مسئولیتها و کارکرد دارند؛ بعضی دیگر به خاطر آنکه بخشی از یک موسسه وسیع ترانه، الزاماً باید حدود مسئولیتها و اختیارات خود را از سازمان اصلی به دست آورند. سازمانهای نخستین را «مؤسسات نوع اول» و سازمانهای دوم را «مؤسسات نوع دوم» می نامند.
در مؤسسات نوع اول (مانند مؤسسه های حمایت اطفال و خانواده ها) برنامه ها و منابع متفاوتند. بعضی از برنامه ها برای مقابله با نوع سازگاریهای اجتماعی که در نتیجه شکستهای اقتصادی یا جسمانی بروز می نمایند طرح ریزی شدهاند. کارکنان این نوع مؤسسات همه از میان مددکاران اجتماعی برگزیده شده اند و مقاصد حرفهای آنان با هدفهای مؤسسه هماهنگی کاملی دارند.در روش اصلی عرضه خدماتشان « مددکاری اجتماعی فردی» است. چنانچه اعضای حرفههای دیگر نیز با این مؤسسه همکاری موقت یا دائم داشته باشند، خدماتشان تحت الشعاع و به خاطر همکاری با مددکاران خواهند بود. گونه های دیگر مؤسسات اجتماعی مانند بیمارستانها، مؤسسات آموزشی (دبستان و دبیرستان)، درمانگاهها، دادگاهها، شیرخوارگاهها نیز با یک مؤسسه مددکاری اجتماعی یا نمایندهای از آن معمولاً روابط نزدیک و همکاریهایی برقرار می سازند و یا در دوران تشکیلات کلی خود یک بخش خدمات اجتماعی دایر می کنند و مددکاری اجتماعی را به کار می گمارند. در این دسته از مؤسسات بخش خدمات اجتماعی در درجه دوم اهمیت قرار گرفته است. به کار گرفتن و بهره برداری از خدمات اجتماعی در این گونه، مؤسسات با شناخت در واقعیت مهم ارتباط مستقیم داشته است. نخست آنکه هرگاه مشکل آشکار فردی به یک مؤسسه مربوطه آورده می شود – مانند مراجعه بیمار به بیمارستان ، شک یا تنبلی و کاهلی دانش آموز به رئیس دبستان – پیوسته این گمان می رود که عامل زیرساز این مشکل یکی از دشواریهای اجتماعی یا روانی باشد که در آن صورت برای بازشناخت و کمک به آن از دانش و منابع حرفهای مددکاری اجتماعی می توان یاری جست . دوم از آن جهت که افراد غالباً در به کار بردن و استفاده کردن از امکانات موجود آنطور که باید و شاید توانایی ندارند، از قبیل کودکانی که به دبستان می روند و قادر به فراگیری دروس نیستند و یا به بیماری که به استراحت نیاز دارد اما وضعیت خانوادگی او اجازه این قبیل آسایشهای تجملی را به او نمی دهد و یا مادری که نسبت به قابلیت و صلاحیت روانپزشک معالج فرزند خود مشکوک است. اصلاح همه این موقعیتها نیاز به نوعی کارکرد ویژه دارد تا بتوان خدمات مؤسسه به کار بست و بیشترین بهره برداری را برای مراجعان میسر ساخت . مددکاری اجتماعی یکی از خدماتی است که یک مؤسسه اصلی به مراجعان خود توأم با تسهیلات و خدمات دیگر عرضه می دارد. و می توان مشاهده کرد که نوع، هدف نیست و خدمات مددکاری به مقررات مؤسسه عمومی یا خصوصی بودن آن بستگی دارد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 39 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 87 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
سازگاری در فرهنگ روانشناسی، عبارت است از رابطهای که هر ارگانسیم با محیط خود برقرار میکند. این اصطلاح معمولاً به سازگاری روانشناختی یا اجتماعی با توجه به معنای ضمنی مثبت آن اشاره دارد. یعنی فرد خوب سازگار یافته و این اصطلاح وقتی به کار برده میشود که فرد در یک فرایند جاری و غنی از رشد بالقوه خودش، درگیر است و به تغییرات محیطی به طرز مؤثری واکنش نشان میدهد. این واژه از طرفی اشاره به یک حالت تعادل کامل بین ارگانیسم و محیط دارد. حالتی که در آن همه نیازها ارضاء شدهاند و عملکردهای ارگانیسمی به آسانی تحقق بخشیده میشوند (عیدیان، 1385).
سازگاری به فرایندهای روانشناسی که مردم را با تغییرات روزمره هماهنگ میکند، اشاره دارد (وایتن ولیویید[1] به نقل از شهسواری، 1382) به زعم سینها وسینگ[2] (1993) سازگاری عبارت است از ثبات عاطفی و جسارت در روابط اجتماعی و نیز علاقه به تحصیل و مدرسه در فرد که به صورت سازگاری عاطفی، سازگاری اجتماعی و سازگاری آموزشی نیز بیان شده است (سینها وسینگ، ترجمه کرمی، 1377) منظور از سازگاری اجتماعی داشتن رابطه صحیح و مطلوب با دیگران و سازگاری شخص با محیط خود میباشد که با تغییر دادن خود و یا محیط به دست میآید (پورافکاری، 1373) و به مکانیسمهایی که بوسیله آنها یک فرد ثبات عاطفی پیدا میکند سازگاری عاطفی اطلاق میگردد و سازگاری تحصیلی را به عنوان داشتن نگرشهای مثبت نسبت به اهداف تحصیلی وضع شده، کامل کردن شروط تحصیلی و اعتقاد فرد به مؤثر بودن تلاش برای رسیدن به درجات علمی بالاتر تعریف کردهاند (پور دهقان اردکانی، 1383).
عوامل زیادی با سازگاری که یک ضرورت حیاتی برای انسان محسوب میشود در ارتباطند که مهمترین آنها «نحوة برقرار کردن ارتباط و تعامل با دیگران» میباشد. به عبارت دیگر، ارتباط و تعامل ناموفق باعث بوجود آمدن ناسازگاری در فرد خصوصاً در نوجوانان و جوانان که داشتن تعاملات اجتماعی به ارتباط با دیگران بویژه همسالان نقش مهمی در سلامت روانی آنها دارد، میشود (احمدی، 1375).
از دیدگاه روانشناسی ارتباطات، کوچکترین واحد ارتباطی در اجتماع رابطه بین دو شخصیت است. برن[3]، معتقد است که شخصیت هر انسانی از سه بخش که در ارتباط با یکدیگر هستند تشکیل میشود. کودک، والد و بالغ.بنابراین وقتی انسان میخواهد در جامعه سازگار باشد، باید ابتدا خصوصیات شخصیتی سهبعدی خود را بشناسد و سپس وارد اجتماع شود. آنگاه خصوصیات سهبعدی طرف مقابل را نیز به طور نسبی بشناسد تا بهتر بتواند با او ارتباط برقرار کند. چه اگر ندانیم چگونه و با کدام بعد و در چه موقعیتی رابطه انسانی برقرار کنیم ، دچار شکست در تعامل اجتماعی شده و حالت سرخوردگی و ناکامی پیدا میکنیم و در نهایت با محیط انسانی خود ناسازگار میشویم (شفیعآبادی و ناصری، 1380).
در همین رابطه در پژوهشی حاجی نصیر (1384) با عنوان «تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل برخود پنداره[4] و منبع کنترل[5] دانشجویان دختر دانشگاههای تهران به این نتیجه دست یافت که مشاورة گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل با اطمینان 99% بر تغییر خود پنداره و منبع کنترل دانشجویان مؤثر بوده است.
با توجه به تحقیقات صورت گرفته اینکه نظریة تحلیل رفتار متقابل نظریه قابل فهم و پیشرفته روانشناسی دربارة تفکرات، احساسات و ارتباطات افراد است و درک آن برای سنین نوجوانی راحتتر است و از طرفی رویکردی است که مفاهیم و متون آن برای گروههای درمانی طراحی شده (کرسنی[6]، به نقل از شفیعآبادی، 1380) و نوجوانان گرایش شدیدی به شرکت در گروه دارند، در این پژوهش سعی شده است که تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر سازگاری اجتماعی، عاطفی و آموزشی دانشآموزان سنجیده و مورد بررسی قرار گیرد.
فهرست مطالب
فصل اول.. 1
مقدمه.. 2
بیان مسئله.. 3
اهمیت و ضرورت پژوهش...... 4
اهداف پژوهش...... 5
هدف اصلی... 5
اهداف فرعی... 5
فرضیه های پژوهش...... 5
فرضیه اصلی... 5
فرضیههای فرعی... 5
متغیرهای پژوهشی... 6
تعریف متغیرها. 6
تعریف نظری مشاوره گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل... 6
تعریف عملیاتی:6
سازگاری... 7
تعریف نظری :7
تعریف عملیاتی :7
فصل دوم.. 8
ادبیات و پیشینه تحقیق... 8
مقدمه.. 9
الف) زمینه نظری پژوهش...... 9
سازگاری... 9
1- تعریف سازگاری... 9
2- عوامل مؤثر بر سازگاری... 10
الف) خانواده. 10
ب) مدرسه.. 11
ج) گروه همسالان.. 11
ویژگیهای افراد سازگار.. 16
نظریه تحلیل رفتار متقابل... 17
مبانی نظری نظریه تحلیل رفتار متقابل... 18
الگوی حالات نفسانی... 18
موقعیتهای روانی و طرحهای زندگی... 20
آسیبشناسی روانی از دید تحلیل رفتار متقابل:21
هدف درمان در تحلیل رفتار.. 22
فرآیند گروهی در رویکرد تحلیل رفتار متقابل... 22
مشاوره و درمان :23
ارزشهای مشاوره گروهی... 24
- تحقیقات انجامشده در داخل کشور.. 25
تحقیقات خارجی... 27
سازگاری از دیدگاه تحلیل رفتار متقابل... 28
جمعبندی مطالب..... 31
منابع.. 32