دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 52 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 42 |
بخش اول : مرحلهبندى تبلیغ وبهرهبردارى از فرصتها و موقعیتها..............................................3
فصل اول: زمانبندى مراحل مختلف دعوت....................................................................................4
1.دعوت مخفى و انفرادى. ............................................................................................................4
2. مرحله انذار عشیره با نزول آیه أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ. .................................................................5
3. مرحله دعوت آشکار و همگانى....................................................................................................5
فصل دوم: شروع دعوت از خانواده و نزدیکان.................................................................................6
فصل سوم: گسترش دعوت بر اساس شرایط......................................................................................7
فصل چهارم: بر پا نمودن پایگاههاى تبلیغى.....................................................................................9
فصل پنجم: هجرت.......................................................................................................................10
فصل ششم: اخذ بیعت از یاران.......................................................................................................11
بخش دوم : مدارا و نرمش در برخورد و معاشرت.........................................................................13
فصل اول:پاسخ آرام به شبههها و تهمتها.....................................................................................14
فصل دوم: مرونت و آسانگیرى در مسایل شخصى.......................................................................15
فصل سوم:ارتباط صمیمى با همگان.............................................................................................17
فصل چهارم: تحمل ایذاى مشرکان و حتى مسلمانان....................................................................19
بخش سوم: ابراز محبت و جلب اعتماد.................................................................................21
فصل اول: اعطاى بخشش و هدیه به افراد و قبایل...................................................................22
فصل دوم: خوشبینى به مؤمنان.............................................................................................22
فصل سوم: عفو و گذشت زاید الوصف..................................................................................23
فصل چهارم: مشورت با مؤمنان.............................................................................................25
فصل پنجم: ترویج فرهنگ اخوت.........................................................................................27
فصل ششم: مواسات و کمک به هر نحو ممکن.......................................................................28
بخش چهارم: هماهنگى با مخاطبان در معیشت...................................................................29
فصل اول: ساده زیستى......................................................................................................30
فصل دوم: پرهیز از تکلّف و تشریفات..................................................................................30
بخش پنجم: ادب و احترام وافر دربرابر مردم...................................................................32
فصل اول: احترام به کودکان............................................................................................33
فصل اول: احترام به همه اقشار و طبقات............................................................................34
پی نوشت ها....................................................................................................................35
منابع وماخذ.....................................................................................................................41
مهمترین شیوه در این محور، تعیین زمان دقیق فعالیتهاى تبلیغى بر اساس محاسبه شرایط و امکانات موجود است. پیامبر(ص) با الهام از آیات الهى، تبلیغ بى وقفه دین را باترتیب زمانى منطقى آغاز نمود و استمرار بخشید. در مورد مراحل اصلى دعوت پیامبر، میان سیرهنویسان اندکى اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهى مثل طبرى و ابن هشام همان دومرحله مشهور دعوت نهانى و آشکار مکه را مطرح مىکنند و گروهى نظیر یعقوبى به سهمرحله معتقدند؛ یعنى مرحله انذار خویشاوندان را پیش از دعوت علنى، مرحلهاى جدا دانستهاند(1)، که با توجه به نزول دو آیه جداگانه در باب دعوت عشیره و دعوت همگانى و اقدام مجزاى رسولخدا(ص) براى هر یک، نظریه دوم صحیحتر به نظر مىرسد. بنابراین مراحل اصلى دعوت پیامبر بهویژه در مکه عبارتند از:
فراخواندن یکایک افراد مستعد و اسلام آوردن عدهاى از اصحاب، پس از نزول آیه <قم فانذر» که بنا به روایتى که در طبقات ابن سعد ذکرشده، این دعوت سه سال طول کشیده است.(2) از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:پس از نزول وحى، رسولخدا(ص) سیزده سال در مکه بماند که سه سال آن با دعوت محتاطانه و پنهانى گذشت و او آشکارا تبلیغ نمىکرد تا آن که خداوند فرمان علنى دعوت را فرمود پس پیامبر دعوت خود آشکارا ادامه داد.(3)نیز به روایت طبرى، حضرت رسول از ابتداى نبوت تا سه سال به طور نهانى دعوت مىکرده است، تا آن که مأمور به اظهار دعوت شد و آیه <فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ المُشْرِکِینَ»(4) و آیه <وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ»(5) فرود آمدند.(6) درباره فلسفه این شیوه تبلیغى، نویسنده فروغ ابدیت مىنویسد:
افراد پخته و عاقل و دانا، همواره در راه نیل به مقاصد خود از همین طریق وارد مىشدند و رهبر عالى قدر اسلام از همین اصل مسلم استفاده نمود و سه سال تمام، بدون شتابزدگى در تبلیغ آیین خود مىکوشید و هر کس را که از نظر فکر و استعداد، شایسته و آماده مىدید، کیش خود را به او عرضه مىداشت... در ظرف این سه سال ابداً دست به دعوت عمومى نزد و فقط با افراد، تماسهاى خصوصى برقرار مىکرد.(7)از جمله نتایج اتخاذ این شیوه این بود که <سران قریش، در این سه سال، کوچکترین جسارتى به پیامبر نمىکردند و همواره ادب و احترام او را نگاه مىداشتند و او نیز ظرف این مدت از بتان و خدایان آنها آشکارا انتقاد نمىکرد.»(8)
در این مرحله که میان مرحله دعوت مخفى آشکار واقع گردید و مدت آن کوتاهتر از دو مرحله دیگر بود، پیامبر(ص) سعى در تشکیل نخستین صف ایمانى و خط دفاعى در مقابل دشمنىهاى روزافزون مشرکان لجوج داشت. در این مرحله، پیامبر با یارى جستن از تعلقات قبیلهاى خویشانش، سعى در جلب حمایت آنان نمود. هرچند اتخاذ این شیوه در باره خویشاوندان پیامبر توفیق کامل نیافت و تنها دو عضو از آنان به او گرویدند (خدیجه و على)، اما این از اهمیت این شیوه نمىکاهد، بهویژه این که در دعوت پیامبران دیگر نیز به کار رفته و موفقیت آمیز بوده است. بههرحال تلاشى براى تشکیل هسته مرکزى دعوت با حضور گروهى است که علاوه بر قرابت ایمانى، تعلق نسبى و خونى نیز با صاحب دعوت دارند.
با نزول آیه <فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ المُشْرِکِینَ * إِنّا کَفَیْناکَ المُسْتَهْزِئِینَ»(9)، فرمان دعوت آشکار و تبلیغ علنى به پیامبر رسید و پیامبر و نو مسلمانان مرحله جدىترى از دعوت را آغاز کردند که قهراً مستلزم درگیرىها و موضعگیرىهاى خصمانه از سوى جامعه بتپرست مکه بود، اما آوازه اسلام و قدرت مسلمانان به حدى رسیده بود که بتوانند على رغم تهدیدها و شکنجهها، نداى توحید را حداقل به گوش تمام اعضاى جامعه خود برسانند. <علامه جعفر مرتضى» در این باره مىنویسد:پس از آن که پیامبر(ص)، بستگان نزدیک خود را انذار کرد و پس از انتشار قضیه نبوت در مکه که قریش، جدى بودن آن را درک کرد و حملههاى خود را علیه آن شروع کرد، خداوند به پیامبر فرمان داد تا دعوت خویش را علنى سازد و حتى از قریش بخواهد که تسلیم پروردگارشان شوند و اسلام را بپذیرند... پس آیه فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ نازل گردید.(10)وى ادامه مىدهد:پس از گذشت سه سال نخست بعثت، مرحله جدید و مهم و دشوارترى که مرحله علنىشدن دعوت به خداى تعالى است فرا رسید. این مرحله ابتدا از یک محیط نسبتاً کوچک آغاز شد.(11)در خصوص چگونگى آغاز دعوت علنى و همگانى، روایات متفاوتى نقل شده است که مکان و کیفیت آن را با اختلاف بیان مىکند و ما به نقل دو روایت بسنده مىکنیم؛ در تفسیر الدر المنثور آمده است:پیامبر بر بالاى کوه صفا ایستاد و قریش را ندا داد. چون اجتماع نمودند چنین فرمود: اگر به شما خبر دهم که گروهى در پایین کوه بر ضد شما جمع شدهاند آیا مرا تصدیق مىکنید؟ گفتند: آرى، تو پیش ما متهم نیستى و ماهرگز از تو دروغى نشنیدهایم. فرمود: پس شما را به عذاب دردناک هشدار مىدهم... ابولهب برخاست و بانگ بر او زد و گفت: همین امروز بمیرى! آیا براى این امر مردم را گرد آوردهاى؟! مردم از اطراف او پراکنده شدند و خداى تعالى این آیه را نازل فرمود: <تَبَّتْ یَدا أبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ.»(12)مطابق روایت فوق، حضرت دعوت علنى را با یک زمینهسازى و اخذ اقرار قبلى بر قبول انذار و سپس با یک انذار صریح شروع کرده که درس آموز مبلّغان است. مؤلف نورالثقلین نیز مىنویسد:آن حضرت بر بالاى سنگى ایستاد و فرمود: اى گروه قریش! اى خلق عرب! شما را به لااله الا الله و رسالت خویش دعوت مىکنم و به شما فرمان مىدهم که بتها و شریکها را رهاسازید و دعوت مرا اجابت نمایید تا مالک تمام عرب شوید و عجم به دین شما درآید و در بهشت از سلاطین گردید. مردم او را مورد استهزا قرار دادند و گفتند: پسر عبدالله دچار جن شده اما به خاطر موقعیت ابوطالب اقدامى علیه او نکردند.(13)بر پایه این روایت، آغاز دعوت همگانى پیامبر بر محور بشارت دادن به نعمتهاى دنیوى واخروى استوار بوده است.
در میان همه مردم، بستگان هر مبلّغ پیش از دیگران با پیام دعوت آشنا مىشوند. قرابت قومى نیز باعث نزدیکى افکار مىشود. پس امکان اقناع آنان بیش از دیگران وجود دارد. بهعلاوه آن که، قرآن مسؤولیت هدایت، ارشاد و کمک به خانواده را لازمتر از هدایت و یارى دیگران مىشمرد؛ <قُواْ أنْفُسَکُمْ وَ أهْلِیکُمْ نارَاً.»(14)از این روست که نخستین مؤمن به رسالت پیامبر(ص) همسر او خدیجه است و دومین، پسر عم و دست پرورده دامان نبى، على بن ابىطالب، که مسلماً این قرابت و خویشى، هرگز از ارزش و عمق ایمان آن دو نمىکاهد. این شیوه ضمن آن که چتر حمایتى نسبتاً کارسازى را براى پیامبر فراهم مىکند، پاسخگوى برخى از شبههها و انتقادهاى محتمل نیز است.پس از افراد خانواده و بستگان نزدیک، نوبت به بستگان و خویشان دورتر مىرسد که پیامبر در مرحله انذار عشیره به دعوت آنها پرداخت و براى اقناع آنان، تلاشى وسیع صورت داد. عباس زریاب در این باره مىنویسد:
بنابر آنچه از مجموع روایات مختلف برمىآید، حضرت، بزرگان قریش را دعوت کرد و از رسالت خود با ایشان سخن گفت و گویا گرچه هیچکدام این دعوت را نپذیرفتند، اما سخنى درشت نیز به او نگفتند، جز ابولهب عمّ پیغمبر که خطاب به بنىهاشم گفت: اىپسران عبدالمطلب ! این زشت است، پیش از آن که دیگران جلو او را بگیرند، شما جلوش را بگیرید. زیرا اگر در آن وقت که دیگران بخواهند او را بگیرند، شما او را تسلیمکنید، تن به خوارى دادهاید، و اگر بخواهید از او پشتیبانى کنید کشته مىشوید. ابوطالب گفت: به خدا تا زنده هستیم از او پشتیبانى خواهیم کرد.(15)
این جنبه از بطن دو شیوه گذشته استنباط و استخراج مىشود، بدین ترتیب که انتقال از یکمرحله و ورود به مرحله دیگر، همواره در تبلیغ حکیمانه نبوى بر پایه دلایلى بوده است که مىتوان ازجمله، به تغییر شرایط، شدت و ضعف دشمنى و عناد مشرکان و یا وضعیت خانوادگى و پشتوانه حقوقى رسولخدا اشاره کرد. مبلّغ حکیم وظیفه دارد ضمن حفظ روحیه پشتکار و تلاش بىوقفه و پىگیرى اهداف مقطعى نگاه اصلى را متوجه هدف نهایى گرداند و این مهم مستلزم اتخاذ شیوههاى انعطافپذیر و قابل تغییر در مسیر دعوت است.پیامبر بزرگ اسلام، بر این اساس در هر مقطع با در پیش گرفتن شیوههاى جدید، موجبات گسترش دعوت را فراهم مىآورد؛ آنگاه که به هیچ روى امکان تبلیغ دین نبود، تنها با رفتار موحدانه خود و عبادت حنیفانه و عدم احترام بتها و التزام به فضایل اخلاقى به تبلیغ عملى مىپرداخت و آن زمان که ابلاغ دین به تک تک افراد میسر شد، به این کار آغاز کرد، اما اظهار دین میسر نبود. در مقطع بعد، توانست برخى از مظاهر مسلمانى از جمله طواف و نماز به شیوه مخصوص را در کنار کعبه به نمایش بگذارد. در کتاب سیره رسول الله آمده است:پس از اسلام آوردن عمر بن الخطاب، مسلمانان جرأت یافتند و تکبیرگویان از خانه <ارقم بن ابى الارقم» بیرون آمدند و به طواف کعبه رفتند.(16)آنگاه که به حمایت حقوقى ابوطالب و حمایت مالى خدیجه پشتگرم بود به نیکى از آن بهره برد و چون آنها را از دست داد نوعى هجرت را براى حفظ انجمن نومسلمانان مقرر کرد وبه شِعب پناه آورد که چنان که تاریخ مىگوید، استقامت مسلمانان در محاصره اقتصادى شعب ابىطالب تا حدودى مشرکان را تحت تأثیر قرار داد. زمانى نیز که خطر همه جانبه، مسلمین را تهدید مىکرد و ناچار شد راه گریزى به بیرون از قلمرو مشرکان بیابد، عدهاى از آنان را به حبشه فرستاد. این اقدام موفق، شناخت کامل پیامبر را از اوضاع پیرامون خود نشانمىدهد.نمونه دیگر را در تغییر سیاست تبلیغى پیامبر پس از انذار عشیره مىبینیم؛آن حضرت که در ابتدا مأمور بود به خویشان نزدیک وعشیره اقربین خود یعنى خاندانهاى قریش هشدار و انذار دهد، چون سرسختى ایشان را دربرابر اسلام و پافشارى ایشان را بر کفر و ضلال دید و مرگ ابوطالب، بزرگترین حامى خود را ازدست داد، به فکر تبلیغ طوایف و قبایل دیگر عرب افتاد و از نزدیکترین قبیله نیرومند و ثروتمند عرب یعنى ثقیف آغاز کرد.(17)پس از نومیدى از ایمان مردم مکه و طایف، در شیوه تبلیغى خود تجدید نظر نمود و درصدد بسط دعوت در سرتاسر عربستان و خروج از بن بست محدوده قبایل قریش برآمد. اما این کار نیز به خاطر هم پیمانىهاى متعدد آنها با قریش و بى یاور بودن رسولخدا(ص)، اقدامى خطرناک به شمار مىرفت. از این رو پیامبر تصمیم گرفت در موسم حج به قبایل مختلف مراجعه کند تا در پناه بنىهاشم و بقیه تازه مسلمانان، تبلیغ مؤثرترى انجام دهد.
برپایى محل یا مراکزى براى تبلیغ، موجب تمرکز بخشیدن به کار دعوت مىشود و از فعالیتهاى پراکنده و بى نتیجه جلوگیرى مىکند. در دعوت رسولخدا(ص)، پایگاههاى پرجاذبهاى براى سازماندهى و هدایت مردم در نظر گرفته شده است. در ابتداى دعوت پنهانى، مشهور است که خانه <ارقم بن ابى الارقم» نخستین پایگاه دعوت پیامبر اسلام بوده و مسلمانان نخستین، آیین اسلام و آموزشهاى قرآنى را در آنجا فرا گرفتهاند؛پس از آن که ارقم اسلام آورد و به قول خودش، هفتمین نفرى بود که ایمان آورده بود، خانه خود را در اختیار حضرت رسول و یارانش قرار داد و عده زیادى در این خانه اسلام آوردند و حتى اسلام اشخاص در آن، نوعى تاریخ گذارى هم شد... این خانه در دامنه کوه صفا قرار داشت و به همین جهت، دارالاسلام خوانده شد.(18)پس از آن که دعوت پیامبر علنى گردید، مسلمانان تا آنجا که مىتوانستند از پایگاه تبلیغى عمومى مسجدالحرام براى فعالیتهاى ارشادى بهره جستند، مسلماً طواف و نماز و عبادات دیگر مسلمانان در مسجدالحرام با شیوه خاص اسلامى، مىتوانست بیش از هر مکان دیگر به تأثیرگذارى دعوت یارى رساند.در بدو ورود پیامبر به مدینه، مسجد قبا برپا گردید و مرکز دعوت نبوى قرار داده شد، تا آن که مسجد مدینه به عنوان مهمترین مقر دعوت، به دست با کفایت پیامبر و یاران ساخته شد و منشأ بزرگترین تحولات دینى، سیاسى، اجتماعى و علمى و حتى نظامى در جهان گردید. نکته اساسى در کیفیت و دامنه بهرهبردارى پیامبر از این پایگاه تبلیغى است؛ مرکز نشر احکامالهى، قضاوت و داورى، جایگاه وعظ و ارشاد و تعلیم و تحقیق، پایگاه آمادگى رزمى و توجیه سیاسى، محل تصمیمگیرى و شورا، مصلاى جماعت و محل عبادت و اعتکاف درهمه اوقات و سرانجام پناه هر بى پناه. اینها ازجمله کارکردهاى مسجد در زمان رسولخدا(ص) بود.
از جمله اقدامات حضرت رسول(ص) که مصداق بارز ابتکار عمل و انعطافپذیرى در اتخاذ شیوه و استفاده از فرصتهاست، موضوع هجرت مىباشد. پیامبر، با ابتکار هجرت، به همه مبلّغان آموزش داد که چگونه از شرایط فشار و اختناق، راهى به چشماندازهاى دعوت آزادانه بگشایند، نه آن که با ماندن در محیط فشار، راضى به رکود دعوت شوند.زمانى که همه عرصهها بر پیغمبر تنگ شد و خود را بدون پشتوانه احساس کرد و دندانهاى اشراف قریش را تیزتر دید، با روشن بینى و مطالعه دقیق شرایط مکه و مناطق مجاور، چگونگى اجراى این شیوه را با احتیاط سنجید و در نهایت گروه نخست مهاجران را به حبشه فرستاد و پس از وفات خدیجه و ابوطالب، خود، سفرى هجرتوار به طایف کرد و از آن نتیجهاى نگرفت و حتى با دشوارى (با جوار یکى از مشرکان) به مکه بازگشت.حضرت مىخواست یاران او مدتى از آزار و استهزا و تعقیب قریش در امان باشند، تا شاید زمانى فرا برسد که عده مسلمانان بیشتر و براى اسلام و تبلیغ آن محیط امن ترى بهوجود آید.(19)بر این اساس دو علت براى مهاجرت وجود داشته؛ یکى در امان بودن از خطر و دوم، امکان تبلیغ بیشتر. امّا برخى علت اصلى هجرت را عمدتاً دریافتن پایگاه جدیدى براى دعوت خلاصه کردهاند:
هجرت پیامبر به مدینه، پس از زمینهسازى و آمادگى کامل و دقیق و در شرایطى بسیار حساس و تعیین کننده صورت گرفت، موقعیتى که هجرت را یکى از مراحل خط سیر دعوت الهى اسلام قرار داد. چه، عکس العمل ها و اقدامات قریش در مکه، عملاً به رکود نسبى دعوت اسلامى انجامیده بود، هرچند افرادى، پیوسته وارد اسلام مىشدند.(20)سید قطب بر این عامل بسیار تأکید دارد که ادامه مىدهد:
بدین ترتیب، رسولخدا پایگاهى دیگر غیر از مکه را نیاز داشت که حامى این اعتقاد و عاملى براى خروج از دوران بحران تبلیغ باشد و آزادى پیروان را تأمین نماید و این به نظر من، مهمترین و نخستین عامل هجرت پیامبر بود. اینان، براى حفظ جانشان به هجرت نرفتند، بلکه براى ایجاد پایگاه و انتقال دعوت روانه شدند، چون همگى داراى قبیله و پشتوانه اجتماعى و حقوقى نیز بودند.(21)به هر حال، علت این هجرت هر چه بوده باشد، کارکرد تبلیغى آن غیر قابل اغماض و تأثیر آن در روند دعوت اجتناب ناپذیر است. رسول اکرم(ص) با این اقدام، گامهاى اولیه را براى گسترش دعوت به تمام مناطق با استوارى برداشت؛ مسلمانان مهاجر، پس از چند ماهى ترویج آیین مسلمانى، با شنیدن خبر دروغین سجده قریش و اسلام آوردن آنها بازگشتند، اما بنا به روایت واقدى؛پس از بازگشت، قریش برایشان بیشتر سخت گرفتند و خویشان ایشان، بر ایشان ظلم و ستم روا داشتند و مسلمانان آزار و سختى دیدند. پس حضرت رسول اجازه فرمود که براى بار دوم به حبشه مهاجرت کنند و این خروج دوم، پررنجتربود.(22)از همه مهمتر، هجرت آن حضرت به مدینه است. در هجرت به مدینه که در سال سیزدهم بعثت صورت گرفت، اولین نکته، انتخاب یثرب پس از بررسى و مطالعه دقیق است که بایستى در آن تمام ملاحظات اجتماعى و سیاسى در نظر گرفته شود. دیگر این که سبب اصلى هجرت، عدم امنیت براى ادامه دعوت، به ویژه به خطر افتادن جان پیامبر و مرکزیت دعوت با توطئه مردان قبایل مختلف مکه بوده است.
چنان که قبلاً یادآور شدیم، پیامبر اسلام در موسم حج به نزد قبایل مختلف مىرفت و از آنها مىخواست به دعوت حق گرویده، از پرستش بتها دست بردارند. در سال یازدهم بعثت، در همان موسم، شش یا هفت نفر از مدینه از قبیل خزرج در عقبه اولى واقع در منا با پیامبر ملاقات کردند و پس از شنیدن دعوت الهى، با توجه به سابقه ذهنى نسبت به ظهور پیامبر جدید که از زبان یهود مدینه شنیده بودند، آن را پذیرفتند. این عده در مدینه، آیین جدید را ترویج کردند، به طورى که خانهاى در مدینه نماند که از پیغمبر سخن به میان نیاید.
در سال بعد، دوازده تن از مدینه که افراد سال قبل نیز در میان آنان بودند در همان عقبه اولى به زیارت پیامبر نایل شدند. اینان نیز که چند نفرشان از قبیله اوس بودند، بیعت کردند. این همان بیعت یا پیمان اول عقبه است.(23) اقدام مهم تبلیغى رسولخدا در این موقعیت، اعزام مصعب بن عمیر براى نمایندگى خود و آموزش دین و قرآن است که بهرهبردارى مناسب از موقعیت را حکایت مىکند.مصعب، پس از تبلیغ مستمر و موفق خود، در موسم حج سال بعد، به همراه 75 نفر مسلمان مدنى به مکه آمد. آنان خواستار ملاقات با پیامبر و بیعت شدند. رسولخدا، وعده اواخر شب در جنب عقبه اولى را معین فرمود. در آنجا پس از گفتوگوهایى صمیمانه از آنان پیمان وفادارى و حمایت و تلاش در راه دعوت اسلام گرفت و به پیمان دوم عقبه و پیمان جنگ و پیکار (بیعةالحرب) شهرت یافت.(24)با اندک مطالعه و دقت در تاریخ اسلام روشن مىشود که این اقدامات و پیمانهاى متعاقب آن، تأثیر شگرفى در گسترش حساب شده دعوت و بهویژه فراهم شدن زمینه براى هجرت تاریخساز حضرت بر جاى نهاد.از سوى دیگر، با توجه به شرایط خاص اجتماعى عربستان واهمیت حلف و پیمان در میان عرب جاهلى به عنوان تنها عامل ثبات ومسالمت و ضامن همزیستى میان قبایل و تیرههاى مختلف، حساسیت و اهمیت این بیعتها آشکارتر مىگردد.
دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
عاشورا و عصر امروز
دیگر بار، محرم فرا رسید و دلهای احرار و آزادگان جهان به سوی حسین بن علی (علیه السلام) متمایل گشت و چشمانشان به واقعه عاشورا دوخته شد؛ واقعهای که 1362 سال از وقوع آن میگذرد؛ اما هنوز، هر سال در سالگشت وقوع آن، نه تنها مسلمانان و شیعیان، بلکه تمامی آزادگان را به سوی خویش جلب میکند. اما به راستی چرا پس از 13 قرن، همچنان محرم با یاد حسین بن علی (علیه السلام) گره خورده و هنوز عاشورا از صفحه تاریخ کنار نرفته است؟ چرا هر ساله در سالروز قیام حسینی، مسلمانان گرد هم میآیند و در عزای حسین بن علی (علیه السلام) و یارانش مغموم میشوند؟ و چرا این واقعه تاریخی همچون صدها و هزاران رویداد تاریخی دیگر، به دست فراموشی سپرده نشده است؟ اینها همه سؤالهایی است که در سر آغاز تأمل در قیام عاشورا به ذهن خطور میکند. ما در این مجال در جستجوی یافتن حقیقت جاودانگی قیام عاشوراییم و اینکه آیا پس از گذشت 13 قرن و پای نهادن در عصر کنونی، باز هم بشریت نیازمند عاشوراست تا یاد آن را حفظ کند و یا اینکه واقعه عاشورا، واقعهای محدود به برههای خاص از دوران زندگی انسانهاست و بازنگری عاشورا و تجدید یاد و خاطره آن، صرفا امری عاطفی و غیر معقول است؟
در ابتدا به بررسی این موضوع میپردازیم که هر چند این واقعه عظیم پس از سالیان متمادی، همچنان باقی است؛ اما آیا میتوان فرض نمود که در قرون آینده، و پس از سپری شدن مدت زمانی دیگر، به دست فراموشی سپرده شود و یا اینکه فرض فراموشی این قیام، فرضی است باطل؟
آنچه در اولین نظر و مطالعه در واقعه عاشورا به چشم میخورد و جلب توجه مینماید، انگیزه ماورای مادی این جنبش عظیم است. حسین بن علی (علیه السلام) از سر آغاز قیام خویش و حرکت از مدینه، و حتی قبل از آن، نه تنها به عدم پیروزی مادی خویش آگاه بود؛ بلکه از شهادت خود و اسارت خاندانش اطلاع داشت و بارها، از طریق اخبار غیبی توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) از شهادت خویش با خبر گشته بود؛ و این نکتهای بود که افراد مختلف نیز در مواقف متعدد، با او در میان میگذاشتند؛ اما او همچنان بر هدف خویش که انجام وظیفه خطیر الهی و احیای دین و سنت نبوی بود، اصرار میورزید. آیا انگیزه جاه و مقام برای قیامی که از نقطه آغاز، سرانجام آن یعنی کشته شدن در راه حق مشخص است، قابل تصور است؟
از سوی دیگر این انگیزه و نیت خدایی قیام حسین (علیه السلام) و اصحابش در لحظه به لحظه این واقعه به چشم میخورد؛ از سبقت گرفتن اصحاب برای شهادت از یکدیگر گرفته تا جان باختن طفل 6 ماهه حسین (علیه السلام) در راه حق و تا آخرین لحظات حیات، امام حسین (علیه السلام) که نه تنها تمام هستی خود را در راه حق، جانانه واگذار نموده است، بلکه هنوز هم خویشتن را تسلیم حق میداند و زیر لب زمزمه میکند: "الهی رضا بقضائک، تسلیما لامرک، لا معبود سواک".
حال اگر این انگیزه عمیق الهی را که در آن ذرهای غیر خدا راه ندارد، در کنار این آیه شریفه قرآن "کل من علیها فان و یبقی وجه ربک" قرار دهیم که در آن خداوند جاودانگی هر آنچه را که به او پیوند زده شود و یا به عبارت دیگر، در تمام ابعاد، الهی شود را تضمین میکند، به روشنی مشخص میگردد که حتی فرض کم رنگ شدن حماسه حسینی هم وجود ندارد، چرا که لحظه به لحظه آن با حی لا یموت، پیوند خورده است؛ هم او که همه غیر از او فنا پذیرند.
انگیزه الهی عاشورا که در آن ذرهای غیر خدا راه ندارد، سبب شده است که اهداف عاشورا و قیام ابا عبدالله، اهدافی مطابق فطرت و سرشت تغییر ناپذیر انسانی گردد. و مگر ممکن است که روزگاری از ایام زندگی بشر، انگیزه ظلم ستیزی و آزادی از قید و بند ظلم از صفحه جان آدمی خارج شود و یا عشق به مبدأ خلقت در میان آدمیان فراموش گردد. پس همین پیوستگی عاشورا و فطرت انسانی، خود سبب تضمین عاشورا، نه تنها پس از 13 قرن، بلکه تا آخر زندگی بشر است.
دامنه وسیع اثرات اجتماعی و فردی این قیام الهی که نه تنها پیروان سید الشهدا را تحت تاثیر قرار داده، بلکه سبب بیداری و تأثیر پذیری احرار و آزادگان جهان نیز گردیده است؛ ریشههای این فرهنگ و پیام جاودانه را در دل تاریخ مستحکم نموده است و تا زمانی که این اثرات عمیق و وسیع، در گستره تاریخ باقی و پابرجاست، نام و یاد حماسه سازان کربلا نیز پایدار خواهد بود.
از آنچه تا کنون مورد بررسی اجمالی قرار گرفت، به وضوح مشخص میشود که فراموشی این واقعه عظیم، هرگز متصور نیست. حال باید ببینیم که آیا امروزه نیز ما نیازمند بازنگری و مرور این قیام خونین هستیم و یا در خم و پیچهای دنیای صنعتی مدرن، عاشورا پاسخگوی نیاز بشر قرن 20 نمیباشد؛ و اگر این نیاز هنوز پا بر جاست، تأثیر نگرش صحیح به عاشورا در عصری متفاوت با آن چیست؟
اسلام از همان آغاز تبلیغ، اصلیترین برنامه خویش را رهایی آدمی از قید طاغوت و بندگی و اطاعت غیر خدا، معرفی نمود و بر آن پافشاری نمود. به همین خاطر مستکبران و مشرکان که منافع خویش را در خطر میدیدند، و تعارض آشکار اسلام با اهداف و مطامع خویش را دریافته بودند، هماره بر آن تاختند. اما رهبری الهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امدادهای الهی مانع به ثمر نشستن کوششهای آنان میشد. از طرف دیگر، مسلمین نیز آنان را دشمن آشکار دین خویش میدانستند و در راه مبارزه با آنان، هرگز کوتاه نمیآمدند. اما پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، روش خویش را تغییر دادند و شروع به استحاله و تغییر تدریجی این دین الهی از درون و وارونه جلوه دادن تعالیم آن و افزودن خرافه به آن نمودند؛ تا جایی که پس از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، رفته رفته تمام ارکان قدرت را به دست گرفتند و آنچه در عصر نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، از انجام آن عاجز بودند، امروز در زیر پوشش ظاهری اسلام و به نام دین، انجام میدادند و هرچه زمان گذشت، بخشهای بیشتری از دین خدا را زیر و رو کردند؛ تا آنجا که در حدود 50 سال پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، کسی مانند یزید، به نام امیرالمومنین و نه خلیفه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بلکه به عنوان خلیفة الله، زمام همه چیز اسلام و مسلمانان را بر عهده گرفت و مردم باید فرامین او را هرچه که باشد، به عنوان دین اطاعت کنند. و یا اگر بهتر بگوییم، یزید در مسند الوهیت نشسته و فرمان او برای به منجنیق بستن کعبه و آتش زدن آن اطاعت میشود و عاملان آن، هیچ احساس گناه ندارند. در چنین شرایطی بود که امام حسین (علیه السلام) با آگاهی تمام، پای در میدان نهاد و هدف خویش را اسلام حقیقی و پیراستن خرافهها و گزافههای اضافه شده به آن و بازگرداندن آن به مجرای صحیح اولیه و آسیب زدایی عنوان نمود. با ذکر این مقدمه، این نکته واضح و آشکار میگردد که قیام حسینی تنها در یک پیکار و ستیز میان اقلیت حق و اکثریت باطل، خلاصه نمیشود؛ بلکه خود چشمه جوشان معرفتی و شناختی است و دارای یک پیام جاودانه الهی و انسانی و به وجود آورنده یک معیار ابدی است که در تمامی اعصار عمل نمودن به آن، سبب کوتاه شدن دست مستکبران و ظالمان از دامان اسلام و انسانیت انسان میگردد. و لذا بارها و بارها شنیدهایم که اسلام بقای خویش را مرهون مجاهدتهای سید الشهداست و این همان مفهوم حدیث نبوی است که "حسین منی و انا من حسین" امروز دشمنان هجوم همه جانبه خویش را به اسلام ادامه میدهند و تنها راه مبارزه با اسلام را تغییر اصول و مبانی اسلامی میدانند و از سوی دیگر هوا و هوس آدمی، همواره انسان را در بند خود اسیر مینماید. پس امروز نیز ما به ماهیت پیام و قیام سید الشهدا نیازمندیم تا اسلام اصیل و به دور از پیرایه را که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به عالمیان عرضه نمود را درک نماییم و آنرا حفظ کنیم و باورهای خویش را از هر گونه جهالت و ضلالت به دور نگه داریم و درون انسانی خویش را از بند برهیم تا بدین وسیله مقدمات برپایی نظام جهانی مبتنی بر عدالت و بر پایه تعالیم جهانشمول اسلام را فراهم آوریم و راه را برای حکومت جهانی مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هموار کنیم. در حقیقت، قیام حسینی در عصر حاضر و در فضای غبار آلود تبلیغاتی موجود، هر چه بیشتر مرز حق و باطل را تبیین مینماید و دوباره فطرت مدفون شده بشر را که در زندگی مادی غوطهور است بیدار میکند. پس نه تنها نیاز بشر در عصر حاضر به قیام عاشورا از بین نرفته است، بلکه فزونی یافته است.
از سوی دیگر، به طور کلی امام معصوم را تجسم دین الهی میدانند. آنچه که او انجام میدهد، اگر مینشیند و یا قیام میکند، میگوید یا سکوت مینماید، میجنگد یا صلح میکند و خلاصه هر عمل و یا ترک کاری توسط او، چون آیهای از قرآن و سخنی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است. پس اگر اسلام محدود به زمان و عصر نبوی نیست و برنامهای جاودانه تا آخر حیات و روزگار بشری در این جهان دارد، متن اسلام که همان آیات قرآن، سیره و کلام پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و گفتار و عملکرد امام معصوم است نیز تا آخرین مرحله زندگی بشر و تا فرارسیدن قیامت، همواره قابل تأمل و نتیجهگیری و استخراج برنامه زندگی است. پس باید همواره نیاز زمان و احتیاجات زندگی بشر در هر عصری را شناخت و با مراجعه به متن دین، آنرا برطرف نمود و لذاست که باید در فهم گفتار و رفتار امام کوشید. چرا که بر طبق حدیث شریف ثقلین، امام همسان قرآن است. اگر هر آیه از قرآن، بطون فراوان و عمق بسیار دارد که انسان به میزان تأمل و تعمق در آن (البته از راه صحیح آن) از آن بهره میگیرد، عملکرد امام نیز همسان قرآن، به گونه ایست که آدمی قادر است با تأمل و دقت بیشتر، معانی تازهای را از آن دریابد. واقعه عاشورا هم از این مورد مستثنی نیست و فرهنگ عاشورا، امروز هم پایه و اساس فرهنگ تشیع است؛ و امروز نیز بازنگری در آن میتواند پیام آور معرفتهای تازه باشد.
دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 22 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
قرآن از نگاه دانشمندان و سیاست مداران غیر مسلمان
1ـ ولتر فیلسوف و نویسندۀ فرانسوی می گوید :
من یقین دارم که اگر قران و انجیل را بیک فرد غیر متدین ارائه دهند او حتما اولی را برخواهد گزید زیرا کتاب محمد در ظاهر افکاری را تعلیم می دهد که به اندازه کافی بر مبانی عقلی منطبق است . سالانه پیام اسلام س 2}
2ـ ژ ان ژاک روسو نویسنده فرانسوی (1876-1804):
بعضی از مردم بعد از آنکه مقدار کمی عربی یاد گرفتند قرآن را خوانده و درست درک نمی کنند واگر می شنیدند محمد با آن لغت فصیح وآهنگ رسای عرب آنرا می خواند هر آینه سجده می افتادند وندا می کردند ای محمد عظیم دست مارا بگیر وبه محلّ شرف افتخار برسان .ما را بخاطر یاری تو حاضریم جان خویش را فدا سازیم. {اسلام وافکار اندیشه ص31}
3ـ واشنگن ایرونیک آمریکائی :
قرآن کتابی است که از حدود اقیانوس اطلس تا نهر کاشمر مردم را در زیر سایۀ همایون فر خود سعادتمند نگهداشته است {حقیقت اسلام در نظر دیگران ص 60 }
قرآن حاوی بالاترین مبادی ، با ارج وسودمندترین آنها است {کتاب آسمانی کدام است ص185}
4ـ تولستوی فیلسوف بزرگ روسی {1910-1828}
قرآن مشتمل بر تعلیمات و حقایق روشن و آشکار و سهل است و عموم افراد بشر از هر طبقه می تواند از آن بهره مند گردد {پیشرفت سریع اسلام ص 52}
هر کس که بخواهد ماهله وسادگی دین اسلام را بفهمد باید که قرآن مجید را بدقت مطالعه کند زیرا در آنجا احکامی مبنی بر حقایق روشن و آشکار صادر و تعلیماتی سهل و ساده بعموم داده شده در این قرآن آیات کریمه نزول نموده که دلالت بر مقام عالی دین اسلام و پاکی روح مقدس آورندۀ این کتاب دارد که بر مقام عالی دین اسلام وپاکی روح مقدس آورندۀ این کتاب دارد که از آن جمله است واعتصمو بحبل الله جمیعاً ولا تفرقو واذکر ونعمت الله . (نسل نو س3 ش3)
5 - بودلی نویسنده سوئیسی :
نزد ما کتابی است بنام قرآن که در اصالت و سلامت تنها و فرید است.{محمد عند العلماء الغرب ص168}
6 ـ ولز دانشمند انگلیسی {1866-1946}:
اما کتاب چهارم که مهمترین کتاب دنیاست قرآن است زیرا که این کتاب آسمانی اثری که در دنیا گذارد نظیر آنرا هیچ کتابی بخود ندیده است . قران کتاب عملی ودینی و اجتماعی وتهذیبی واخلاقی وتاریخی است . مقررات و قوانین و احکام آن با اصول قوانین مقررات دنیای امروز تطبیق می کند و برای همیشه قابل پیروی و عمل است هر کس بخواهد دینی اختیار کند که سر آن با تمدن بشر پیشرفت داشته باشد باید که دین اسلام را اختیار نماید و اگر خواهد که معنی این دین را بیابد به قران مراجعه کند. { مکتب اسلام ص14 ش1}
7 ـ راکستون اسکاتلندی :
سالیان درازی در جستجوی حقیقت بودم تا اینکه حقیقت را در اسلام یافتم .سپس قرآن مقدس را دیدم و شروع به خواندن آن کردم او بود که به تمام سوالات مرا جواب گفت . قرآن ابّهت و ترس در انسان الهام می کند و درعین حال ثابت می کند که هر چه می فرماید راست است . {اسلام شناسی غرب ص60}
8 ـ بانو مایل انجلو ایتالیائی :
آشنایی من با تعایم حیاتبخش ومعارف درخشان اسلام وقرآن ،بینش جدید وعمیقی در من ایجاد کرد وطرز فکرم را دربارۀ جهان آفرینش و فلسفه وجود بکلی دگرگون ساخت واحساس کردم که تعلیمات اسلام برخلاف تعالیم مسیحیت انسان را موجودی شریف وبا شخصیت می شناسد نه موجودی کثیف وذاتا آلوده مسلمانان به حکم کتاب آسمانی قرآن پیامبر علی مقام خود را انسانی مانند انسانهای مسلمانان به حکم کتاب آسمانی قرآن پیامبر علی مقام خود را انسانی مانند انسانهای دیگر می دانند که خداوند او را برای تبلیغ و رسالت و راهنمایی انسانها برگزیده است در این کتاب دستور و نحوۀ بهره گیری از لذایذ این دنیا و حیات آن ، بطرزی جالب و خردمندانه بیان شده است. {مکتب اسلام سال 14 ش4}
9 – بانو سقان رانی تنس هلندی :
محتوای این کتاب آسمانی کاملا با خرد وفطرت بشری مطابقت دارد واز مطالب زننده وخلاف عقل بکلی پاک است.
قرآن دربارۀ زنان داوری عادلانه ای دارد و برخلاف برخی از مرامها وادیان که جنس زن را تا به سر حد بردگی تنزل داده و ارزشی برای او قائل نیستند،وی را از مزایا وحقوق انسانی برخوردار ساخته ومقام شامخی برای او منظور داشته است. {مکتب اسلام س14 ش 2}
10 ـ رود ویل نویسندۀ انگلیسی :
اروپا باید فراموش نکند که مدیون قرآن محمدی است زیرا قرآن بود که آفتاب علم ودانش را در اروپا طلوع داد. {بسوی قرآن و اسلام ص48}
11 ـ گوته شاعر نویسندۀ بزرگ آلمانی : {1749-1832}:
سالیان دراز کشیشان از خدا بی خبر ما را از پی بردن به حقیقت قرآن مقدس وعظمت آورندۀ آن دور نگه داشته اند اما هر قدر که ما قدم در جادۀ علم و دانش که قرآن مجموعۀ آن است بهت و حیرت عجیبی در ما ایجاد کرده است و عنقریب است که این کتاب توصیف ناپذیر علم را بخود جلب نموده و تأثیر عمیقی در علم و دانش جهان نموده و در نتیجه جهان مدار گردد. {پاسخ ما به مشکلات جوانان ج2 ص168}
12 ـ مرمادوک محقق انگیلسی :
آیات و کلمات قرآن در قلب و زبان ما جای گرفته وبا گوشت و خون و استخوان ما و آنچه در وجود ماست در آمیخته است. {کتاب آسمانی کدام است ص184}
13 ـ گونارا ریکسون سوئدی :
قرآن مقدس دلائل اثبات وجود خداوند را به ما میدهد وآنچه آرزوی معنوی بشر است همین است یک خصوصیت بزرگ دیگر اسلام جنبۀ جهانی بودن آن است .قرآن خدا را پروردگار اعراب نمی خواند بلکه پروردگار جهانیان می داند سایر کتب مذهبی از خداوند به عنوان پروردگار اسرائیل وغیره یاد کرده اند قرآن از ما دعوت می کند که به تمام پیامبران ایمان داشته باشیم خواه آنها که در قرآن اسم از آن برده شده و خواه آنها که اسمی برده نشده {اسلام شناسی غرب ص 30}
14ـ امورا ژاپنی :
اما قرآن مقدسیکه دستورات الهی است بدون آشفتگی وحی پاک الهی باقی مانده است. {اسلام شناسی غرب ص83}
15ـ البرت انیشتین فیزیکدان معروف :
قرآن کتاب جبر ،هندسه یا حساب نیست بلکه مجموعه ای از قوانین است که بشر را به راه راست ، راهی که بزرگترین فلاسفه دنیا از تعریف وتعیین آن عاجزند هدایت می کند.{راه تکامل ج6ـ ص53}
16- دکتر گوینیه فرانسوی :
من آیات قرآن را که به علوم پزشکی وبهداشتی و طبیعی ارتباط داشت دنبال کردم واز کودکی آنها را فرا گرفتم وکاملاً بدان آگاه بودم وبنابراین دریافتم که این آیات از هر جهت با معارف وعلوم جهانی منطبق است ... هر کس که دست اندر کار هنر یا علمی باشد وآیات قرآن را با هنر وعلمی که آموخته است مطالعه ومقایسه کند . به همان صورت که من مقایسه کردم بدون تردید به اسلام خواهد گروید البته اگر صاحب عقلی سلیم و بی غرض باشد {اسلام در زندان اتهام ص22}
17ـ ناپلئون پادشاه اسبق ومقتدر فرانسوی می گوید :
قران به تنهائی عهده دار سعادت بشر است {فرهنگ برلیان ص106}
امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همۀ دانشمندان و تحصیل کرد گان همه کشورها را با یکدیگر متحد کنم ونظام یکنواختی فقط براساس و اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و می تواند مردم را به سعادت رهبری کند .من هم امیدوار م در طول زمان نزدیکی جشن اتحاد و نظامی را بر اساس قرآن برقرار کنم. {تابش اسلام در اروپا ص134}
کجاست آنروزیکه ما مجمع و هیئتی بزرگ از سیاستمداران و علماء حقوق دنیا تشکیل دهیم . قران کلام الهی ومتین ترین قوانین محمدی همان نسخۀ پر افتخار بشری را پیش گذاریم و از روی آن قوانین و سعادت حقیقی بشر را تنظیم تنسیق نمائیم {حقیقت اسلام در نظر دیگران ص 28}
18ـ رنبورت دانشمند اروپایی:
واجب است اعتراف کنیم که علوم طبیعی ،فلکی ، فلسفه ریاضیات که از اروپا اوج گرفت ، عموما ًاز قرآن اقتباس شده است ، پس اروپا شهری برای اسلام است. {قرآن و دیگران ص22}
19- مهاتما گاندی رهبر بزرگ هندوستان :
از راه آموختن دانش قران ، هر کسی به اسرار وحی وحکمتهای دین، بدون داشتن خصوصیات مصنوعی، نایل می شود . در قرآن چیزی دیده نمی شود که إعمال زور وجبر جهت برگرداندن مذهب اشخاص ، تجویز کرده باشد.{قرآن دیگرآن ص35}
20ـ ویل دورانت مورّخ مشهور :
در قرآن، قانون واخلاق یکی است ، رفتار دینی در قرآن ،شامل رفتار دنیوی نیز هست ، و همه امور از جانب خدا وبه طریق وحی آمده است . قرآن شامل مقرات ّدر خصوص ادب ،تن
دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
آمادگی غرب برای پذیرش تدریجی اسلام
خلأ عطش معنوی و نابسامانی های گسترده جوامع غربی از یک سو و جامعیت اندیشه اسلامی از سوی دیگر اکنون شرایطی را در غرب فراهم نموده است که می توان ادعا کرد: فضای اجتماعی غرب آماده پذیرش اسلام است, اگر دعوت گرانی باشند که با زبان عرهر حاضر که علم و منطق است با انسان غربی ارتباط برقرار کنند
تمدن غرب در غیاب اندیشه ای منطقی و معنوی والهی همچون اسلام به شرایط سخت و بغرنجی مبتلا شده است و مسلماً پیروزی انقلاب اسلامی فضای جدیدی را در غرب ایجاد کرده و افق تازه ای فراروی غربیان گشوده گردیده است و می توان گفت: اکنون میلیون ها نفر در غرب در انتظار نجات بخش و مسیح هستند و اگر اسلام به درستی معرفی شود می تواند برای آنها نجات بخش باشد, چرا که تعالیم اسلام راهی برای رهایی از سرنوشت محتوم تمدن غرب یعنی نابودی است
خانم لیلا, تازه مسلمان آلمانی, در این باره می گوید:
با فساد وحشتناکی که در جوامع ما وجود دارد اگر مردم از حقایق اسلام وچهره واقعی اسلام آگاه می شدند بی شک همگی مسلمان می شدند, چون ما شاهد نتایج ارزش های غربی بوده ایم؛ خرهورهاً آلمانی ها که در پنجاه سال اخیر بعد از آمدن آمریکایی ها و تبلیغ معیارهای ضد انقلابی و ارزش های مادی به این فلاکت و هلاکت اخلاقی رسیده اند
در تایید ادعاهای طرح شده می توان به گزارش تحلیلی خبرگزاری ایتالیا پیرامون رویکرد وسیع زنان اروپایی به اسلام اشاره نمود که در بخشی از آن آمده بود:
اسلام به عامل هویت بخشی به زنان اروپایی که شخرهیت خود را گم کرده اند تبدیل شده است
علل نیاز شدید غرب به اسلام از نگاه غربی ها
با مروری اجمالی بر سخنان شخرهیت های علمی, فرهنگی و سیاسی غرب درباره نیاز عمیق جهان غرب به بهره مندی از تعالیم اسلامی و تشریح توان مندی های منحرهر به فرد و رهگشای دین اسلام, به بررسی عمیق تر مقوله علل و عوامل رویکرد جهانی به اسلام و اسلام خواهی شهروندان جوامع غربی می پردازیم.
الف- نیاز به یافتن راه: امروزه بسیاری از نخبگان جوامع غربی همچون پرفسورلاماند > اسلام شناس فرانسوی براین باورند که: جهان غرب برای یافتن راه گم کرده خود به اسلام نیاز دارد
چنان که در یک فاچت> معاون وزیر امور خارجه انگلستان نیز با اعتراف به اینکه بخش اعظم هنر و علم و فلسفه موجود در جهان مدیون اسلام است اظهار می دارد:
ما هم زمان با جست وجوی غرب برای یافتن نوعی جایگزین برای مادی گری لجام گسیخته, نیازمند فراگیری بسیاری از اسلام هستیم
از سویی لوئی کاردو> استاد رشته تمدن اسلامی در دانشگاه پاریس هم در تحلیل علل نیاز شدید غرب به اسلام براین اعتقاد است که:
خلأ فقدان روح در دنیای مادی غرب سبب شده که جهان مدرن در پی ایجاد توازن بین مادیت و معنویت باشد و اسلام می تواند این نیاز را برآورده سازد
ب- نیاز به مسائل معنوی: دکتر نیمارلیا> استاد دانشگاه سارایوو در این خرهوره
می گوید:
مسائلی که ما از اسلام باید در اروپا مطرح کنیم مسائل معنوی و فلسفی و روانی است, زیرا اروپایی ها به این مسائل نیاز دارند و تبلیغ ما در این زمینه می تواند موثر باشد
در نگاه متفکران برهیر, سر منشا بحران فراگیر و غیرقابل انکار تمدن غرب چیزی جز ادبار غرب به وحی و معنویت در عررهه های مختلف زندگی نیست و این بیماری را جز با بازشت به اندیشه معنوی و منطقی اسلام قابل درمان نمی باشد.
یکی از دانشجویان بوسنیائی با تایید ادعای فوق می گوید:
بسیاری از تحلیل گران جهانی و حتی برخی از متفکران بزرگ غربی اعتقاد دارندکه تمدن غربی در بحران بزرگ معنویت به سر می برد و این بحران هم چنان در حال گسترش است به طوری که دامنه آن اکنون تمامی ارکان و نهادها و حتی زندگی اجتماعی انسان غربی را فراگرفته است
اسلام در غرب از زنان محجبه آغاز میشود
این روزها اهالی بیمثال ایران اسلامی، سالروز شکوهمندترین انقلاب معاصر را جشن میگیرند. 25سال پیش، در 22 بهمن 57، انقلاب اسلامی، در دامان پرمهر زنان و مردان سلحشور ایران متولد شد.در طول این سالها زن و مرد ایرانی، دوشادوش هم، بر عهدی که با شهیدان برای حفظ این هدیه خدایی بسته بودند، استوار ماندند، ناملایمات و نامهربانیهای زمانه را به جان خریدند و از هیچ کوششی فروگذار نکردند.
و امروز این ملت نجیب و صبور، به شکرانه 25 سالگی این جوان رعنا، یک دهه به میقات میروند و در جشن انقلاب، نام و یاد خدا و شهیدان را در فضایی به گستره ایران اسلامی عطر افشانی میکنند.افکار عمومی جهان نیز رفته رفته، انقلاب اسلامی ایران را باور میکنند و در برابر بهمینه این سرو بلند، سر تعظیم فرو میآورند. این روزها امید بخش ترین خبری که خبرگزاریهای بین المللی مخابره کردند، موج اسلام خواهی بانوان اروپایی و هراس سیاست مداران غربی از گسترش آن بود. درست در زمانی که رسانههای گروهی و کارشناسان خبره جنگ روانی در غرب، با همکاری عوامل داخلی، تلاش میکردند که به مردم ایران و جهان، ناتمامی رؤیای انقلاب اسلامی را القاء کنند و ختم آن را جشن بگیرند، به ناگاه دریای مواج بانوان محجبه در اروپا به خروش آمد و همه معادلات آنان را در هم ریخت. بانوان محجبه، تجسم نمادین ارزشهای اسلام و انقلاب در قلب اروپا بودند که عبور آرمانها و پیامهای انقلاب را از مرزهای جغرافیایی نوید میدادند. وقار، صلابت و نجابتی که در زنان محجبه اروپایی به چشم میخورد، از نوع همان حضور سبزی است که زنان مسلمان ایران، در عرصههای انقلاب اسلامی به نمایش گذاشتند. این رویداد بزرگ سیاسی و فرهنگی، نکات و پیامهای درخور تأملی به همراه داشت؛
1- الگوی زن انقلاب اسلامی، بـــه رغم فعالیتهای خصمانه و نگاههای تحقیر آمیز جوامع توسعه یافته و جریان روشن اندیش داخلی، میرود تا به سرمشقی برای زنان اروپایی تبدیل شود. عمق و گستره این رویکرد، ظاهراً، به اندازهای است که بنیانهای سیاسی غرب را با خطر جدی روبه رو کرده است. این حقیقت را میتوان از سردر گمی و تدابیر عجولانه سیاست مداران خبره دولتهای غربی، در ممنوعیت حجاب حدس زد. این تدابیر، به قدری ناشیانه اتخاذ شدهاند که به علت مخالفت آشکارش با شعارهای اساسی لیبرال دمکراسی، حتی با مخالفت صاحب نظران غربی رو به رو شده است.
2- گرایش روبه رشد زنان به حجاب و هویت اسلامی، در کشورهایی رخ داده است که مهد سکولاریسم و خاستگاه فمینیسم محسوب میشوند. مدینه فاضلهایی را که فمینیستهای وطنی در این سوی مرزها، تنها در ذهنشان مجسم میکنند، آنان با همه وجود درک کردهاند. با این حال، رویگردانی زنان اروپایی از این مدینه فاضله، نشان میدهد که در پس ظاهر دل فریب رفاه و آزادی زنان حقایق تلخی نهفته است که آنان را به ستوه آورده است. از درد و رنجهای جانکاه زنان در جوامع صنعتی غرب، که در زیر خرواری از جلوههای کاذب گم شده است، جامعه شناسان بسیاری سخن گفتهاند. از نگاه اینان، تنهایی، غربت و نومیدی، بزرگ ترین فاجعه قرن است که زنان را در غرب به سراشیبی افسردگی و خود کشی کشانده است:
دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 81 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 218 |
درس اول ولایت و حکومت الهی.
1- انواع مالکیت:
الف) حقیقی: فقط از آن خداست.
ب) قراردادی: مانند مالیکت انسان به اموالش.
ج) مالیکت اصلی از آن خداوند متعال است و از سوی او به افراد بخشیده شده است.
2- آیه: و لله ملک السموات و الارض و الله علی کل شیء قدیر.
* و مالیکت و فرمانروایی آسماء نها و زمین از آن خداست و خدا بر همه چیز توانا می باشد.
نتیجه آیه: این آیه بیانگر مالیکت حقیقی است.
ولایت مطلق الهی:
3- ولی در لغت به معنای سرپرست، اولی به تصرف، دوست و یاور آمده است و در آیات ذیل مقصود همان سرپرست و اولی به تصرف می باشد.
4- ولی مطلق از دیدگاه قرآن فقط خداوند است و ولایت دیگران در صورتی که از سوی او باشد مجاز است.
- آیه: مالهم من دونه ولی و لایشرک فی حکمه احداً.
* برای ایشان غیر از او ولی و سرپرستی نیست و کسی را در حکم خود شریک قرار نمی دهد.
نتیجه آیه: 1) این آیه بیانگر ولایت مطلق الهی است.
2) قرآن طبق این آیه مخصوصاً با تعبیر دون الله، که به معنای غیر خداست ولایت و سرپرستی دیگران را نفی کرده - و آنرا در انحصار خدا قرار می دهد.
3) طبق این آیه قرآن تنها برای افرادی حق ولایت قائل می شود که از طرف خداوند معین شده باشند.
حاکمیت الهی:
6- در قرآن حکم به معنای فرمان، امر و دستور است.
7- قرآن حکم را فقط و فقط از آن خدا می داند.
8- آیه: ان الحکم الا الله امر الا تعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم.
* حکم جز برای خدا نیست فرمان داده که جز او را نپرستید این آئین محکم و استوار است.
نتایج آیه: 1) در این آیه حکم به چه معناست؟ فرمان. ، امر، دستور.
2) حکم از آن چه کسی است؟ فقط خداوند.
3) عبادت همراه حکم آمده است، یعنی پذیرفتن هر حکمی جز حکم خدا بندگی و پرستش غیر خداست و شرک در عبادت محسوب می شود.
4) عبارت امر ًالا تعبدوا الایاه. بیانگر چه توحیدی است: توحید افعالی.
- توجه 1) توحید عملی = توحید عبادی = توحید در پرستش یعنی:
الف) یگانه پرستی. ب) در عمل خود را برای خدا خالص ساختن.
ج) روی گرداندن از هر مقصد غیر خدایی.
10- توجه2) نقطه مقابل توحید عملی، شرک عملی یا همان شرک در عبادت محسوب می گردد.
11- در زمان حضرت رسول (ص) بین یک منافق و یهودی اختلافی رخ داد و یهودی برای رفع اختلاف پیامبر را معرفی کرده. ولی منافق فرد کاهنی ( کعب بن اشرف یهودی) را معرفی کرد تابرای داوری به وی مراجعه کنند که آیه نازل شد:
v آیا نمی بینی کسانی را که بگمان و دعوی خود به قرآن و آنچه پیش از تو نازل شده ایمان آورده اند. نه آنها می خواهند قضاوت و دادخواهی را نزد طاغوت ببرند در حالیکه فرمان داده شده که با طاغوت کافر شوند و شیطان می خواهد آنان را گمراه کند آنهم گمراهی دور.
- آیه: ولقد بعثنا فی کل امه رسولاً ان اعبد و الله و اجتنبوا الطاغوت.
همانا در میان هر قوم پیامبری برانگیختم ( تا مردم را پیام میدهد) که فقط خدا را پرستش کنید و از طاغوت دوری گزینند.
نتایج آیه: 1) در قرآن بین ایمان بخدا و پذیرش حاکمیت حق و فرستادگان او از یک طرف و نفی بندگی و نفی اطلاعات از طاغوت از سوی دیگر رابطه ای مستقیم بر قرار شده است.
2) این آیه بیانگر نقش سیاسی - اجتماعی توحید است.
3) مبین/ بیانگر نفی عبودیت غیر خداست.
4) بعثت انبیاء برای دعوت مردم به پرستش خدا حتما همراه نفی طاغوت می باشند.
|
نظام توحید - نظام شرک:
13- انواع نظام
دلایل لزوم تشکیل حکومت اسلامی:
14- دلایل لزوم تشکیل حکومت اسلامی عبارتند از:
1) برقراری توحید و نفی شرک. 2) لزوم اجرای احکام اسلامی. 3) تأمین استقلال جامعه اسلامی.
15- برقراری توحید و نفی شرک: حاکمیت غیر خدا در جامعه چه در مرحله وضع احکام و چه در مرحله اجرای احکام و چه در مرحله داوری و قضا حاکمیت شرک و طاغوت است.
16- بنابر گفتاری از امام خمینی چرا هر نظام سیاسی غیر اسلامی نظامی شرک آمیز است؟ زیرا حاکمش طاغوت است.
لزوم اجرای احکام اسلام:
17-لازمه پیاده شدن اسلام در هر جامعه برقراری حکومت اسلامی است. بعبارت دیگر بدون برقراری حکومت اسلامی احکام اسلام از پشتوانه و ضمانت اجرای لازم برخوردار نخواهد بود.
18- تحقق کامل احکام اجتماعی وابسته به وجود یک حکومت الهی و داشتن امکانات اجرایی است.
چند نمونه از احکام اجتماعی:
19- چند نمونه از احکام اجتماعی که برای اجرای آن نیازمند حکومت هستیم.
الف) احکام جزائی و حقوقی که برای جلوگیری از گناه و اشاعه فحشاء منکرات وضع شده است.
ب) دستور فراهم آمدن نیرو و امکانات نظامی از این جهت که دشمنان حتی از فکر تعدی به اسلام و سرزمینهای اسلامی نیز باز بمانند.
ج) احکام اقتصادی مانند زکات و خمس و … که برای اداره یک جامعه و برآوردن نیازهای آن وضع شده است.
20- توجه: اجرای احکام فوق الذکر نیازمند حکومت است. بعبارت دیگر اسلام با بیان دستور فوق به لوازم آن یعنی تشکیل حکومت اسلامی نیز دستور داده است.
21- تعالیم اسلام محدود به دستورات فردی و عبادی نیست بلکه کلیه نیازهای اجتماعی واقتصادی و حقوقی انسانها را در بر می گیرد.
22- تأمین عدالت اجتماعی از اساسی ترین اهداف اسلام است و از ابزار تحقق این هدف تشکیل حکومت اسلامی است و بدون آن احکام اسلام از پشتوانه و ضمانت اجرای لازم برخوردار نخواهد بود.
3) تأمین استقلال جامعه اسلامی:
23- از مهمترین مقاصد اسلام است؛ ایجاد استقلال در تمامی زمینه ها.
24- آیه: ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلاً.
* خداوند هرگز برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلط باز نکرده اند.
نتایج آیه: الف) استقلال ب) نفی سبیل.
25- مفهوم قاعده نفی سبیل:
هر معامله و رابطه ای که موجب شود غیر مسلمان بر مسلمان یا مسلمین تسلط پیدا کند باطل و حرام است.
26- امام خمینی در کتاب تحریر الوسیله می فرمایند:
اگر در روابط تجاری و غیر تجاری ترس تسلط سیاسی و غیر سیاسی اجانب بر اسلام وسرزمینهای مسلمین باشد که موجب استعمار آنها و استعمار کشورهایشان شود هر چند این استعمار معنوی باشد برتمامی مسلمانان واجب است از آن دوری کنند و این روابط حرام است.
27- از اساسی ترین و ابتدائی ترین اهداف اسلام است؛ تأسیس حکومت اسلامی.
28- بدون آن کیان اسلام در معرفی خطر نابودی قرار داشته و امکان اجرای کامل احکام اسلام وجود ندارد: تأسیس حکومت اسلامی.
29- زمام دین و نگهدارنده تمام و اجبات و مستحبات است: ولایت.
30- وسیله سلطه دشمنان اسلام بر جوامع اسلامی است. تبلیغ اسلام منهای حکومت که خود بدعتی آشکار است.
- بدعت یعنی: این امر جزء دین نبوده و با تبلیغات بعنوان مطلب دینی وارد حوزه اسلام شده است.
31- کتاب تفسیر تبیان ازشیخ طوسی است.
32- کتاب تحریر الوسیله ولایت فقیه از امام خمینی است.
درس دوم: خصوصیات حاکم اسلامی اعمال ولایت
1- کسی حق حاکمیت دارد که از سوی خدا بعنوان حاکم منصوب شده باشد یا اینکه او از نظر شرع تأثیر شده باشد.
2- شخص حاکم باید دارای حق ولایت بر مردم باشد تا بتواند آنها را به کاری وادارد یا از عملی باز دارد و افراد در صورت تخلف گناهکار محسوب شوند.
3- مشروعیت حکومت اسلامی به ولایت الهی است و شخص حاکم از سوی خدا صاحب این ولایت شده است.
انبیاء حاکمان الهی:
4- اولین حاکمان خدا بر روی زمین هستند: انبیاء الهی
5- رهبری دینی با رهبری سیاسی یکی است. بلکه در زمان حضرت رسول اکرم (ص) رهبری دینی پایه و اساس رهبری سیاسی بشمار می رفت. /
6- بنابر روایات و احادیث از علماء و فقها اینگونه یاد شده است:
حافظان دین - امینان پیامبر . جانشینان رسول، وارثان انبیاء حصون اسلام.
( حصون یعنی حصار محکم و حفاظت کننده )
7- طبق حدیث از حضرت رسول علمای دین تا چه زمانی امین پیامبران و نگهبان رسالت آنها هستند. مادامی که وارد دنیا نشده اند. ( مالم یدخلوا فی الدنیا)
8- بنابر حدیث پیامبر اکرم (ص) مفهوم داخل شدن فقها در دنیا چیست؟
پیروی از فرمانروایان ستمگر ( اتباع السطان).
9- طبق حدیثی از حضرت امام صادق (ع) :
الف) کسی که امر حق یا باطل را برای داوری نزد پادشاهان و قاضیان ستمگر ببرد داوری به نزد طاغوت برده و آنچه آنها برای او حکم کنند و آنرا بگیرد حرام است هر چند حق با او باشد.
10- ب) برای حل مشکل فوق الذکر حضرت امام صادق (ع) می فرمایند:
از بین خود روایان حدیث و آگاهان به حلال و حرام و آشنایان به احکام ما را بعنوان قاضی بپذیرند و پس زمانیکه به حکم ما داوری کنند اگر از اشیان نپذیرند حکم خدا را کوچک شمرد و ما را رد کرده اند و کسیکه مارا رد کند در واقع خدا را ردکرده و این در حد شرک به خداست.
11- بنابر عقیده شیعه حاکمان در اسلام پس از پیامبر (ص) ائمه می باشند و در زمان غیبت امام عصر (عج) این مسئولیت مهم که اجریا احکام الهی و تحقق اسلام است به نیابت از امام عصر (عج) بر عهده فقها می باشد.
12- امام زمان (عج) در پاسخ به اسحاق بن یعقوب می فرمایند:
… و در مورد اجتماعی و رویدادهای زمان ( حوادث واقعه ) به دوات احادث مراجعه کنید.
13- روات حدیث شامل چه گروهی می شود:
کسانی که به احادیث آگاهی داشته و درست و نادرست مجمل و مفصل و … آنرا باز شناسند نه کسی که فقط راوی حدیث باشد و حتی مفهوم آنرا نداند و یا حتی معنی و مفهوم آنرا بداند و ولی از تقوی و ایمان بهره ای نداشته باشد.
15- در زمان غیبت، حجت امام زمان (عج) بر مردم هستند: روات احادیث ( فقها )
- فقها باید حکومت اسلامی تشکیل دهند بنابر مقدمات ذیل:
الف) فقها امانتدار پیامبرانند. ب) آن امانت، احکام الهی است.
ج) امانتداری احکام به اجرای آنهاست. د) اجرای بسیاری از احکام نیازمند حکومت اسلامی اشت.
خصوصیات رهبر اسلامی:
16- خصوصیات اصلی حاکم اسلامی عبارتست از :
علم - عدالت - کفایت و تدبیر - شجاعت.
17- از خصوصیات یاد شده کدامیک اولویت دارند: علم و عدالت.
1) علم:
18- فقیه کسی است که احکام اسلام را از منابع اصلی آن ( قرآن و سنت) استخراج نماید.
19- کسی که در علوم دینی تحصیل و تحقیق کرده باشد فقیه نامیده می شود.
20- کلمه فقیه با کدامیک از خصوصیات حاکم اسلامی در ارتباط است؟ علم.
2) عدالت
21- فقها عدالت را چنین معنا کرده اند: گناه کبیره نکند و بر صغیره اصرار نداشته باشند.
22- حضرت علی (ع) خصوصیات حاکم اسلامی را اینگونه معرفی می کنند:
الف) حاکم نباید بخیل باشد زیرا از مصرف صحیح اموال خودداری می کند.
ب) حاکم نباید نادان باشد زیرا مردم را گمراه می کند.
ج) حاکم نباید ستمگر باشد زیرا به مردم ظلم می کند.
د) حاکم نباید ترسو باشد زیرا گروهی را بر گروهی دیگر برتری می دهد.
هـ ) حاکم نباید رشوه گر باشد زیرا حق مردم را از بین می برد.
3) کفایت و تدبیر:
23- سردمداران کفر و شرک با چهره های مختلف و از راههای گوناگون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی - نظامی نفوذ می کنند . بویژه در دو قرن اخیر از راه فرهنگی استفاده کرده اند.
24- امام خمینی : ما به این زودیها از دست تربیت شدگان شرق و غرب نجات نخواهیم یافت.
25- بنابر حدیثی از حضرت علی (ع) :
سزاوارترین افراد برای حکومت کسی است که برآن توانایی بیشتر ( اقوا ) داشته باشد و به احکام الهی عالمتر ( اعلم) باشد.
4) شجاعت:
26- قدرت ایستادگی و مقاومت در برابر تهدیدها بیانگر شجاعت است.
27- حضرت علی (ع) می فرمایند: اگر تمامی عرب با من وارد جنگ شوند من به تنهائی در برابر همه آنها می ایستم و به آنها پشت نمی کنم.
نتیجه حدیث: رهبر جامعه اسلامی باید شجاع باشد تا بتواند بدون هیچ ترس و واهمه ای در برابر دشمنان بایستد.
ولایت حاکم اسلامی:
28- مشروعیت حکومت اسلامی به ولایت است.
29- تمام ارکان حکومت اسلامی مشروعیت خود را از ولی امر دریافت می کنند.
30- حکومت اسلامی حکومت احکام خداست و وضع کننده احکام و مقررات دینی فقط خداوند است.
احکام و مقررات جامعه اسلامی:
31- مهمترین و اساسی ترین نیاز جامعه است: قانون.
32- مقررات اسلامی بر دو نوع است: اولیه و ثانویه.
33- احکام اولیه ( ثابت شرعی ):
بساری از احکام و مقررات اسلامی در کتاب و سنت آمده است و شارع مقدس ( پیامبر اکرم ) حکم آنرا بصورت کلی یا جزئی بیان فرموده و وظیفه فقیه ( حاکم اسلامی ) این است که با استفاده از منابع احکام و روش استنباط آنها به استخراج احکام الهی پرداخته و حکم فروعات و فرضهای جدید را بیان کند. به این احکام، احکام اولیه یا ثابت شرعی گویند.
34- احکام اولیه مانند: نماز- روزه - امر به معروف و نهی از منکر - مجاز بودن خرید و فروش اسلحه.
35- آزادی در نرخ گزاری اجناس - مالیات بستن پیامبر بر گاو و گوسفند وشتر .
36- احکام ثانویه یا احکام حکومتی :
حاکم اسلامی برای غلبه بر مشکلاتی که بر مبنای احکام اولیه قابل حل نیستند با توجه به شرایط و مصالح جامعه اسلامی از حق ولایت خود استفاده کرده و قوانینی برای حل این مشکلات وضع می کند که ثانویه یا حکومتی نامیده می شوند.
37- احکام ثانویه مانند: مالیات بستن حضرت علی (ع) بر اسبها دستور پیامبر برای استفاده محدود از چراگاه های اطراف مدینه و محدودیت استفاده از آب در شهر مدینه، نرخ گذاری اجناس ( تثبیت قیمتها) محدود کردن تجارت حکم تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی در آغاز قرن 14 برای مبارزه با استعمار انگلستان.
38- توجه : از آنجا که مجتهد جامع الشرایط ممکن است ولی فقیه نباشد پس وضع احکام ثانویه از اختیارات ولی فقیه است.
39- نکات بدست آمده از فرمان امام خمینی به مجلس شواری اسلامی:
1- احکام ثانویه جزئی و مقطعی است.
2- احکام ثانویه در مواقع ضرورت وضع می شود و با از بین رفتن ضرورت خود به خود لغو می شود.
3) موارد احکام ثانویه بر اساسی فرمان حضرت امام عبارتند از :
الف) اختلال: آزادی تجارت خارجی - آزادی ورود و خروج ارز.
ب) فساد: خرید و فروش اسلحه.
ج) حرج ( سختی ): مساله زمین و مسکن.
مسئولیتهای اجرائی:
40- رئیسه قوه مجریه ( رئیس جمهور ) پس از انتخاب بوسیله مردم چگونه حق حکومت پیدا می کند. با تنفیذ مقام رهبری.
دستگاه قضایی:
- رئیس دستگاه قضایی کشور مستقیماً توسط چه کسی منصوب می شود: مقام رهبری.
درس سوم - مردم در حکومت اسلامی:
- حکومت اسلامی بر اساس ولایت الهی تشکیل می شود. بار آن بر دوش مردمی مسلمان و معتقد بخدا است و حکومت اسلامی حکومت الله است بر مردم.
مقصد رسالت انبیاء:
آیه: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط.
بی تردید پیامبران را با نشانه های آشکار فرستادیم و با آنها کتاب و میزان ( سنجش حق و باطل ) فرد فرستادیم تا مردم به عدالت رفتار کرده و به آن خوی بگیرند.
نتایج آیه: الف) مقصد پیامبران ایجاد قسط و عدالت معرفی شده است.
ب)پیامبران برای برقراری عدالت از نیروی مردم استفاده کرده اند.
- حضرت نوح و هود نتوانستند یک جامعه الهی تشکیل دهند بعلت عدم پذیرش مردم.
- پیامبر اکرم پس از بیعت عقبه با انصار و هجرت به مدینه توانستند با کمک مردم مدینه ( انصار ) و هجرت کنندگان مکه ( مهاجرین ) پایه های حکومت اسلامی را در مدینه بنا کنند.
- بیعت عقبه: بیعتی که پیامبر اکرم در مکه با مسلمانان مدینه منعقد کرده ( قبل از هجرت).
علی (ع) : اگر حضور حاضران نبود و حجت به سبب وجود یاران تمام نمی شد افسار بیشتر خلافت را پشت آن می انداختم.
نتیجه حدیث: بنابراین حدیث از دلایل لزوم پذیرش حکومت، حضور و نقش مردم است.
- تاریخ گواه این مطلب است که هرگاه پیامبران در تبلیغ دعوت خویش توفیق نمی یافتند ( یعنی مردم به آنها نمی گرویدند ) به اهداف دیگر خود دست نمی یافتند.
پس: علت عمده عدم موفقیت انبیاء ایمان نیاوردن مردم است.
امام خمینی انقلاب ایران و حکومت را پس از عنایات الهی از آن مردم دانسته و خود را خدمتگزار مردم معرفی می نمایند و استمرار حکومت را در گرو بیداری وآگاهی مردم و در صحنه بودن آنان دانسته اند.
مسئولیت مردم:
علی (ع): در قانون خدا و احکام اسلام بر مسلمانها فرض ( واجب ) است که هیچ کاری انجام ندهند و برای انجام هیچ کاری پیش قدم نشوند مگر اینکه پیش از آن برای خود رهبری برگزیده باشند که پاکدامن و پرهیزکار و خدا ترس باشد.
نتیجه حدیث: هیچ توطئه ای نمی تواند حکومت برخاسته از مردمی و آگاه و تحت فرمان رهبری الهی را ساقط کند.
- پیامبر اکرم: کلکم راع و کلکم مسئول عن و رعتیه.
همه شما ( نسبت به دین و جامعه) نگهبانید و همه شما نسبت به آنچه که نگهبانید مسئولیت دارید.
نتیجه حدیث: این حدیث نبوی بیانگر مسئولیت مردم است.
- مسئول ترین افراد است : امام و حاکم اسلامی که در رأس مخروط جامعه اسلامی قرار دارد.
- در حکومت اسلامی هیچگونه امتیازی برای اداره کنندگان جامعه وجود ندارد و همه در برابر احکام خدا مساوی هستند.
حقوق متقابل رهبر و مردم:
- علی (ع) بزرگترین حقی که خدا واجب کرده است، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است.
- علی (ع) مردم جز به صلاح حاکمان اصلاح نپذیرند و حاکمان جز به پایداری مردم نیکو نگردند.
نتیجه دو حدیث: هر دو بیانگر حقوق متقابل رهبر و مردم هستند.
- علی (ع) و لایکن لک الی الناس سفیر الا لسانک و لاحاجب الا و جهک.
* نباید بین تو و مردم پیام رسانی جز زبانت باشد و هیچ پرده و فاصله ای ( بین تو و مردم نباشد) بجز صورت تو.
نتیجه حدیث : بین حاکم اسلامی و مردم نباید هیچ فاصه ای باشد.
- علی (ع) در نامه ای به محمد بن ابی بکر حاکم مصر می فرمایند:
با مردم مهربان و فروتن باش و با گشاده رویی با آنان برخورد کن بین آنها در نگاه کردن تفاوت مگذار تا اینکه بزرگان و ثرتمندان در اثر ظلم و ستم تو نسبت به آنان گستاخ نشوند و ناتوانان از عدل تو نسبت به خودشان نومید نگردند.
- حضرت امیر (ع) در خطبه ای حقوق متقابل حاکم اسلامی و مردم را اینگونه بر می شمارند:
حقوق مردم بر رهبر عبارتند از :
ارشاد و راهنمائی - تقسیم عادلانه بیت المال - آموزش و تربیت و …
و حقوق رهبر بر مردم عبارتند از :
وفاداری به بیعت - نصیحت و راهنمائی رهبر در هر زمان - مطیع فرامین و …
رسیدگی به مشکلات مردم:
- علی (ع): من از رسول خدا بارها شنیدم که فرمود: هرگز امتی پاک و آراسته نگردد که در آن امت حق ضعیف از قوی بدون لکنت و گرفتگی زبان گرفته نشود.
- رهبر جامعه اسلامی باید زندگی خود را در سطح پائین ترین افراد جامعه قرار دهد.
تا هم درد دردمندان را دریابد و هم آنان با دیدن وی شاد و امیدوار گردند.
درس چهارم - آشنایی با اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران
1- امام خمینی در شامگاه شنبه سیزدهم خرداد 1368 هـ . ش چشم از دنیا فروبست.
راز عقب ماندگی مسلمانان
2- ریشه همه گرفتاریها: حکومتهای فاسد و دست نشانده.
3- اولین قدم در راه اصلاح جامعه، اصلاح حکومت است.
4- رسول الله پایه سیاست را در دیانت گذاشته است.
5- زندگی سیدالشهداء و زندگی حضرت صاحب، زندگی انبیاء عالم و … همه شان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را می خواستند درست کنند.
6- مرحوم مدرس: اکنون که باید از بین برویم چرا با دست خود برویم؟
عزت و آزادگی و نفی خود باختگی
7- وقتی دشمنان بخواهند ملیتب را برای ابد مطیع خود سازند:
الف - روح اعتماد به نفس را از آن ملت می گیرند.
ب - خود باختگی و بیگانه پسندی را میان افراد آن ملت رواج می دهند.
8- امام خمینی مظهر عزت نفس مسلمانان جهان بود.
مبارزه با استکبار
9- مسلمانان از جهل و فقر و عقب ماندگی نجات پیدا نخواهند کرد مگر ـ آنکه برای قطع دستهای پلید دشمنان بپاخیزند و همت کنند.
10- دشمن شناسی و دشمن ستیزی درسی است که امام خمینی به همه مسلمانان و به ملت ایران داده است.