فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

فایل بای | FileBuy

مرجع خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

پاورپوینت مرجع شناسی و روش تحقیق -رشته زبان و ادبیات فارسی 209 اسلاید

پاورپوینت مرجع شناسی و روش تحقیق رشته زبان و ادبیات فارسی 209 اسلاید
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل ppt
حجم فایل 70 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 209
پاورپوینت مرجع شناسی و روش تحقیق -رشته زبان و ادبیات فارسی 209 اسلاید

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

مطالب مندرج

•مقدمه •فصل اول: کتاب و کتاب شناسی •فصل دوم: شناسایی مراجع •فصل سوم: تهیه و تنظیم رساله پژوهشی

مقدمه: مرجع شناسی نه هنر است و نه علم، بلکه وسیله ای است در شناخت سوابق موضوع و چگونگی رسیدن به سوابق موضوع. نه روش خاصی دارد، نه قواعد طبقه بندی شده ای، اما به مرجع شناسی نیاز دارد.


تاریخ ادبیات فارسی معاصر

ادبیات فارسی یا پارسی معاصر به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 23
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
تاریخ ادبیات فارسی معاصر

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

تاریخ ادبیات فارسی معاصر


ادبیات فارسی یا پارسی معاصر به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد. ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفته اند.

آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از مرزهای ایران فراتر رفته است. شاعران و نویسندگانی نظیر فردوسی، سعدی، حافظ شیرازی، عمر خیام و نظامی شهرتی جهانی دارند. در میان چهره‌های شناخته شده ادبیات معاصر فارسی در جهان می توان به صادق هدایت در داستان و احمد شاملو در شعر اشاره کرد.

ادبیات ایران پیش از اسلام

پارسی باستان

زبان پارسی باستان نیای زبان فارسی امروزی‌است و در تقسیم‌بندی زبان‌شناختی یکی از زبان‌های شاخهٔ غربی زبان‌های ایرانی باستان محسوب می‌شود. پارسی باستان چنان که از نامش بر می‌آید زبان قدیم پارسیان بودی و بسیاری از کتیبه‌های شاهان هخامنشی به این زبان نوشته شده‌است. پارسی باستان با زبان اوستایی و به تبع آن زبان سنسکریت خویشاوندی نزدیکی می‌دارد.

آثار به این زبان

آثار به‌جا مانده از این زبان به خط میخی هخامنشی‌است که از قرن ششم تا قرن چهارم پیش از میلاد تحریر شده‌اند. البته یک نمونه کتیبه هم در نقش رستم یافت شده‌است که به نظر می‌آید به زبان پارسی باستان است ولیکن به خط آرامی نوشته شده‌است و احتمال می‌رود که بعد از دورهٔ هخامنشی تحریر شده باشد. تنها چند واژه از آن تا کنون خوانده شده‌است.[۱]
نمایی از دستور زبان

در این زبان سه جنس مذکر و مؤنث و خنثی و سه شمار، مفرد و مثنی و جمع هست و کلمه با توجه به نقش نحوی آن صرف می‌شود.

پارسی میانه

زبان پارسی میانه یکی از زبان‌های ایرانی میانهٔ غربی‌است که بنا به تعریف از اوایل دوران اشکانی تا صدر اسلام رواج می‌داشته‌است. خاستگاه این زبان که فرزند پارسی باستان به حساب می‌آید پارس بود. در دوران اشکانیان پارسی میانه زبانی محلی بود و از پهلوی اشکانی تأثیر زیادی پذیرفت تا اینکه در زمان ساسانیان زبان رسمی شاهنشاهی شد. کتیبه‌ها و اسناد ساسانیان و بسیاری از کتاب‌ها به این زبان نوشته می‌شد. با بر افتادن ساسانیان و تا چند سده پس از اسلام همچنان تولید اثر به این زبان ادامه داشت. گرچه عملاً زبانی نیم‌مرده محسوب می‌شد.

این زبان یا یکی از گویش‌ها یا زبان‌های بسیار نزدیک به آن، پس از تحول و آمیختگی با لهجه‌ها، گویش‌ها و زبان‌های خویشاوند نزدیک و همچنین واردشدن وام‌واژه‌ها، فارسی نو را به وجود آورده‌است. بنا بر این جای تعجب نیست که شباهت‌های فراوان چه از نظر واژگانی و چه از نظر دستوری میان این دو زبان وجود دارد. در واقع تحولی که از پارسی باستان تا پارسی میانه اتفاق افتاده‌است بسیار عظیم‌تر از تحولی‌است که از پارسی میانه تا پارسی نو رخ داده‌است.
پهلوی در مقابل پارسی میانه

زبان پارسی میانه را در متون کهن پارسی نو پهلوی خوانده‌اند. این نام‌گذاری چندان دقیق نیست. کلمهٔ پهلوی به معنی منتسب به پهلو است که خود صورتی از واژهٔ پارت است. از میان زبان‌های ایرانی میانه که در ایران رواجی کمابیش می‌داشته‌اند پس از پارسی میانه (که نزد خود گویشوران آن زبان پارسی خوانده می‌شد) زبان پهلوانی که آن را گاه پهلوی اشکانی می‌خوانند شهرت بیشتری می‌داشته‌است. یعنی در زمان ساسانیان زبان پارسیگ (=پارسی میانه) در تقابل با پهلوانیگ/پهلویگ (=زبان پارتی) مطرح بود. با رواج پارسی نو (پارسی دری) پارسی برای اشاره به پارسی دری به کار می‌رفت، بنابراین برای تمییز دادن پارسی میانه از پارسی نو پهلوی را بر زبان پارسی میانه اطلاق کردند. از آنجا که پهلوی اشکانی در آن زمان زبانی مرده محسوب می‌شد این نام‌گذاری مشکلی ایجاد نمی‌کرد.[۱]

امروزه هم همچنان کمابیش پهلوی برای اشاره به پارسی میانه استفاده می‌شود و گاه منظور از آن نوع خاصی از پارسی میانه‌است که در کتاب‌های زرتشتی به کار رفته‌است (در تقابل با زبان پارسی میانه‌ای که بعضی آثار مانوی به آن نوشته شده‌است). اصطلاح‌هایی چون پهلوی ساسانی نیز گاه به کار می‌رود. برای اشاره به زبان اشکانیان معمولاً از اصطلاح پهلوی اشکانی یا پارتی استفاده می‌شود.



حمله اعراب

پس از حمله عرب سیر ادبی ایران تا پیدایش نخستین سلسله‌های ایرانی متوقف ماند. در زمان طاهریان (۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) شاعری به نام حنظله بادغیسی (ف.۲۲۰) ظهور کرد. در عهد صفاریان محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی به سرودن شعر پرداختند.

سامانی

در دوره سامانی شعر و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی. در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تالیف ابو الموید بلخی، ترجمه تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمی، ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیا)، رساله استخراج تالیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.



آل بویه

در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگ‌شناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه حی بن یقظان به فارسی ترجمه و شرح شد.

غزنویان

در دوره غزنوی فردوسی، عنصری، عسجدی، فرخی سیستانی و منوچهری شعر پارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی بدیع در نثر پدید آورد.

سلجوقیان و خوارزمشاهیان

در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی، ناصر خسرو، قطران، مسعود سعد، عمر خیام، معزی، انوری، خاقانی، نظامی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط، ظهیر فاریابی، جمال الدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابو الفرج رونی، سید حسن غزنوی، عبدالواسع جبلی، سنایی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند.

در نثر نمایندگانی مانند نظام‌الملک نویسنده سیاست نامه، امیر کی‌کاووس مولف قابوس ‌نامه، محمد بن منور نویسنده اسرارالتوحید، عطار نویسنده تذکره‌الاولیاء، گردیزی مولف زین‌الاخبار، ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی، راوندی نویسنده راحه الصدور، غزالی مولف کیمیای سعادت، نصرالله بن عبدالحمید مترجم کلیله و دمنه، نظامی عروضی مولف چهار مقاله، رشید و طواط نویسنده حدائق السحر، حمیدالدین نویسنده مقامات حمیدی، زین‌الدین اسماعیل مولف ذخیره خوارزمشاهی (در طب) ظهور کردند.

حمله مغول

حمله مغول با همه قوت و صلابت خود نتوانست از ادامه علوم و ادبیات بکاهد. در این دوره سعدی نویسنده بوستان, گلستان و غزلیات، مولوی صاحب مثنوی معنوی و غزلیات شمس، محمود شبستری صاحب مثنوی گلشن راز ، کمال اسماعیل، همام تبریزی، اوحدی مراغه‌ای گوینده جام جم، امیر خسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، ابن یمین، سلمان ساوجی، و حافظ شیرازی، در شعر پدید آمدند.

تیموریان

دوره تیموریان دنباله دوره مغول محسوب می‌شود. در عهد تیموری جامی شاعر ظهور کرد. در عهد مغول و تیموری نویسندگانی ارجمند برخاستند, مانند عطا ملک جوینی مولف تاریخ جهانگشا، منهاج سراج مولف طبقات ناصری، ابوالشرف ناصح گلپایگانی مترجم تاریخ یمینی، رشید الدین فضل‌الله مدون و جامع جامع التواریخ، شهاب الدین عبدالله نویسنده تاریخ وصاف، حمدالله مستوفی نویسنده تاریخ گزیده، حافظ ابرو مولف زبده التواریخ، نظامی شامی نویسنده ظفر نامه، میر خواند مولف روضه الصفاء (همه در تاریخ)، عوفی نویسنده لباب الالباب و جوامع الحکایات، دولتشاه مولف تذکره الشعراء، محمد بن قیس نویسنده المعجم (در ادب و انواع آن)، نصیرالدین طوسی نویسنده اخلاق ناصری و اساس الاقتباس، جلال الدین دوانی نویسنده اخلاق جلالی، حسین واعظ نویسنده اخلاق محسنی و انوار سهیلی (در اخلاق و فنون و حکمت).

صفویان

در دوره صفویان نثرنویسانی مانند خواند میر نویسنده حبیب السیر، ابن بزاز نویسنده صفوه الصفاء، حسن بیک روملو مولف احسن التواریخ، اسکندر منشی مولف عالم آرای عباسی، احمد بن نصرالله نویسنده تاریخ الفی، محمد یوسف بن شیخ مولف منتخب التواریخ، ابوالفضل ابن مبارک مولف اکبر نامه (در تاریخ)، ظهور کردند و در شعر محتشم کاشی، عرفی، صائب، بابا فغانی، هاتفی، هلالی، اهلی، وحشی، کلیم، نامبردارند.

افشاریان و زندیان

در دوره افشاریان و زندیان گویندگانی مثل هاتف و پسر او سحاب، مشتاق، عاشق، لطفعلی بیک و آذر بیگدلی معروف شدند.

قاجار

برخی شاعران و نویسندگان در دوره قاجار بازگشت به سبک قدیم (سبک خراسانی) کردند و شاعرانی مانند مجمر، صبا، وصال، قاآنی، فروغی بسطامی، سروش، محمود خان ملک الشعراء شیبانی و جز آنان نماینده این سبک‌اند. در نثر رضاقلی هدایت مولف مجمع الفصحاء متمم روضه الصفا و ریاض العارفین، لسان‌الملک سپهر مولف ناسخ التواریخ، نویسندگان نامه دانشوران، اعتماد السلطنه مولف مرآت البلدان و غیره شهرتی یافته‌اند.





ادبیات مشروطه

در دوره مشروطیت تحولی در روش فکر شاعران و نویسندگان پیدا شد. ادیب‌الممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، پروین اعتصامی، محمد تقی بهار، افسر، ایرج، دهخدا، شوریده، عارف، عشقی، وحید دستگردی، یاسمی، یغما، و گروهی از معاصران نمایندگان شعر این دوره هستند و علی اکبر دهخدا، جمال زاده، صادق هدایت، محمد قزوینی، عباس اقبال،زین العابدین مراغه ای، محمد مسعود، رشید یاسمی، عبدالحسین زرین کوب، صادق چوبک و گروهی از معاصران نماینده شعب مختلف نثر این دوره به شمار می‌‌روند.'

شعر نو

زمینه‌های فکری سرایش شعر نو، سالها پیش از نیما آغاز شده بود که برای پیگیری این نکته باید به شاعران و سرایندگان دوره مشروطه مراجعه کرد. ابوالقاسم لاهوتی، میرزا حبیب مترجم حاجی بابای اصفهانی و میرزاده عشقی از این زمره‌اند.

شعر نو جنبش شعری بود که با نظریات نیما یوشیج آغاز شد. از جمله شاعران متعلق به این جنبش شعری می‌توان به احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، منوچهر آتشی، طاهره صفارزاده، و محمود مشرف تهرانی (م. آزاد) اشاره کرد.

وزن در شعرهای نیما و اخوان با نوع شعری که احمد شاملو سراینده آن بود تفاوت دارد. شعر نیمایی دارای وزن عروضی بوده و تنها هجاهای شعر تساوی خود را از دست داده اند و کوتاه یا بلند می‌شوند ولی در شعر سپید که احمد شاملو آن را پایه‌گذاری کرد از وزن خبری نیست و به جای آن از تصویر سازی واژگانی و موسیقی درونی استفاده می‌شود.

فرهنگ‌نویسان ایرانی

· علی اکبر دهخدا
· محمد معین
· امیر حسین آریان‌پور
· احمد شاملو

شاعران زن ایرانی

· طاهره قره‌العین
· فروغ فرخزاد
· طاهره صفارزاده
· سیمین بهبهانی
· پروین اعتصامی

باید یادآوری کرد که در سده‌های گذشته از جمله در سده ششم هجزی قمری، در دربار سلطان سنجر سلجوقی، مهستی شعر می‌سرود که اشعار اروتیک او شهره است، جز او از رابعه باید یاد کرد و برای دیگران باید به منابع مراجعه کرد. در دوره قاجار نیز بسیاری از بانوان شاعر را می‌توان سراغ گرفت، به ویژه از زنان دربار.

طنزپردازان

· عبید زاکانی
· ایرج میرزا
· دهخدا
· هادی خرسندی
· کیومرث صابری فومنی
· سید ابراهیم نبوی



نویسندگان و شاعران انقلاب اسلامی

· مهرداد اوستا
· محمد علی معلم دامغانی
· قیصر امین پور
· فاطمه راکعی
· سیمین‌دخت وحیدی
· حمید سبزواری
· سید مهدی شجاعی
· رضا امیرخانی
· علی موذنی
· زین‌العابدین رهنما





منتقدان ادبی

نخستین کسانی که نقد ادبی به معنای مدرن آن را در ایران شناساندند روشنفکران دوران مشروطه نظیر فتحعلی آخوندزاده،‌ میرزا ملکم خان، طالبوف و زین‌العابدین مراغه‌ای بودند.

· دهخدا
· بدیع‌الزمان فروزانفر
· محمد تقی بهار
· رضا براهنی
· جلال همایی
· سعید نفیسی
· نیما یوشیج
· محمدعلی سپانلو
· مهدی یزدانی خرم
· پرویز ناتل خانلری
· صادق هدایت
· عبدالحسین زرین‌کوب
· محمد رضا شفیعی کدکنی
· شاهرخ مسکوب



زبان و ادبیات فارسی


مقاله درباره نثر فارسی و آغاز ادبیات تاریخی دینی

دانلود مقاله درباره نثر فارسی و اغاز ادبیات تاریخی دینی
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 17
فرمت فایل doc
حجم فایل 42 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29
مقاله درباره نثر فارسی و آغاز ادبیات تاریخی دینی

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر

*مقاله درباره نثر فارسی و آغاز ادبیات تاریخی دینی*

1)شاهنامه ابو منصوری

چنان که پیش از این دیدیم، نثر فارسی در آغاز عصر فردوسی تولد یافت، زیرا نخستین کتاب فارسی که به عنوان اثری مستقل عرضه شد، همان شاهنامه‌ی منثور بود که به دلیل آن که به دستور و سرمایه ی ابو منثور محمد بن عبدالرزاق توسی فراهم شد، به شاهنامه ی ابو منصوری شهرت یافته و چنان که گفتیم، در واقع، تاریخ گذشته ی ایران به شمار می آمد است. اصل این کتاب متأسفانه از میان رفته و تنها مقدمه ای آن که حدود پانزده صفحه می‌شود، از طریق بعضی از نسخه های خطی قدیمی شاهنامه به دست ما رسیده است.

علاوه بر این شاهنامه، شاهنامه‌ی منثور دیگری به نام شاهنامه ابو المؤید بلخی وجود داشته که گویا قبل از شاهنامه ابو منصوری تألیف یافته است اما چون به کلی از میان رفته درباره آن نمی توان اظهار نظر کرد.

2)ترجمه ی تفسیر طبری

دومین کتاب مهمی که به نثر فارسی در زمان سامانیان فراهم آمده است و خوشبختانه تمام آن تا امروز هم بر جای مانده، ترجمه ای از یک تفسیر قرآن است که اصل عربی آن در سال‌های آخر قرن سوم به دست محمد بن حریر طبری، دانشمند ایرانی، تألیف یافته است.

منصور بن نوح سامانی اندکی پس از پدید آمدن شاهنامه ابو منصوری، به نسخه ای عربی از این تفسیر گران قدر دست پیدا کرد، اما چون فهم آن برایش دشوار بود، خواست که ان را به فارسی ترجمه کنند. پس، عده ای از علمای دینی ماوراء النهر را فرا خواندند و از آن ها نظر خواستند که آیا می توان قرآن را به زبانی دیگر ترجمه کرد(توضیح آن که تا آن زمان قرآن کریم به هیچ زبانی ترجمه نشده بود.) این علما پس از مشورت های لازم، فتوا دادند که این کار اشکالی ندارد. آن گاه همان فلمای ماورا/ئالنهر مأموریت یافتند که این کتاب را به فارسی ترجمه کنند. آن چه امروز به نام ترجمه ی تفسیر طبری در اختیار ماست، ترجمه و خلاصه ای از همان تفسیر محمد بن جریر طبری است که در سال های میانه ی سده چهارم هجری به پارسی ساده و استواری در آمده است.

نثر این کتاب، ساده و شمار لغات تازی در آن بسیار کم است. روی هم رفته، از ترجمه ی تفسیر طبری به عنوان نقطه ی آغازی برای نثر دینی فارسی می توان یاد کرد که در دوره‌های بعد گسترش یافته است.

3)تاریخ بلعمی

از سال 352 ه.ق ابو علی بلعمی، وزیر دانشمند منصور بن نوح سامانی، به امر وی مأموریت یافت که تاریخ مفصلی را که محمد بن جریر طبری به عربی نوشته بود، به فارسی برگرداند. بلعمی پس از شروع به ترجمه ی این کتاب، اطلاعات دیگری راجع به تاریخ ایران به دست آورد و بر آن افزود و با حذف مطالبی از اصل تاریخ طبری، در واقع آن را به صورت تألیفی مستقل در آورد که به تاریخ بلعمی شهرت یافته است. این کتاب هم امروز در دست است و از متون تاریخی مهم عصر سامانی به شمار می رود.


مقاله نگاهی اجمالی به روند انجام وظیفه طنز در نمایش

مقاله نگاهی اجمالی به روند انجام وظیفه طنز در نمایش
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 51
فرمت فایل doc
حجم فایل 15 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 6
مقاله نگاهی اجمالی به روند انجام وظیفه طنز در نمایش

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر

*مقاله نگاهی اجمالی به روند انجام وظیفه طنز در نمایش*

نگاهی اجمالی به روند انجام وظیفه جناب طنز در نمایش

اشاره:

حدیث طنز، تبار، انواع و تبعات آن از جمله گفتمان های مکرر تاریخ نمایش و بلکه تاریخ رابطه های تاویلی و معنوی انسان بوده و خواهد بود. در وادی نمایش همیشه طنز جایگاه والایی در تبیین آن بخش از ناگفته های درونی انسانها داشته است. هرچند که گاهی طنز، این ظرفیت تبیینی والا هم همچون سایر پدیده های هنری و ذوقی، توسط مغرضان و کژاندیشان و بی­خردان به بیراهه های هزل و هجو کشانده شده است و خاصه در عرصه نمایش، شماری اندیشه های ناپاک به غرضی و مرضی وارد شد و اگرچه برخی از سران نظامهای سیاسی اجتماعی ضد بشری ناکارآمدی و نزول و تقلیل آن را – تا مرز صرف خنده – در دستور کارخود قرار دادند و به طریقی این ظرف بلورین تبیین­گر را بر حسب خواست تموج حوض درون خود آلودند، ولی طبایع والای انسانی در عرصه نمایش جهانی همیشه طنز را دیده، پسندیده و به عنوان ارزش، پذیرفته و ه کاربسته است.

طنز؛ از منظر ِتاریخ، دومین گونه اصلی نمایش پس از تراژدی [1] است. شفافیت، سادگی بیان و فرجام خوش، مولفه هایی هستند که این نوع از نمایش را از تراژدی جدا می­کند. طنز در نمایش به جای پرداختن به درونمایه­های حماسی و آرمانی به واقعیتهای متعارف زندگی می پردازد و شخصیتهای خود را از میان آدمهای پیرامون ما برمی­گزیند. ریشه های این نمایش به مراسم شادی بخش کوموس[2] در یونان باستان می­رسد که برای گرامیداشت دیونیزوس[3] – اسطوره وجد و شعف و شور برپا می­شده و همگان با ساز و آواز به عیش و نوش می­پرداختند. در این مراسم کهن گروهی از بازیگران مانند موجودات وهمی [4]جامه­های خیالی به تن می­کردند و با صورتکهای غریب[5] از برابر تماشاگران رژه می­رفتند و همزمان به لفاظی های شیرین و بداهه گویی های مستمر می پرداختند تا خاطر تماشاگران را لحظه ای خوش کنند و آنها را از ستم قاعده های قطعیت یافته آپولونی [6]رها سازند.

البته در اصطلاح شناسی واژه های بنیادین هنر نمایش [7] کوموس عبارت است از:

- گفتگوی همراه با موسیقی که میان دو شخصیت یا یک شخصیت و گروه همسرایان در کمدی یونانی در جریان است.

- آخرین صحنه یک نمایش که شخصیتهای متخالف با یکدیگر آشتی می کنند، کشمکش به گره گشایی می انجامد و شخصیتهای نمایش برای برپایی جشن و سور از صحنه خارج می شوند.

به مرور زمان شاعران به عرصه این مناسک یاد شده راه یافتند و کوشیدند تا با ساختن اشعاری مناسب برای این بذله­گویان سهمی در توسع آن داشته باشند.


تحقیق مختصری از زندگی نامه شاعران

تحقیق مختصری از زندگی نامه شاعران
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 32
فرمت فایل doc
حجم فایل 7 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 7
تحقیق مختصری از زندگی نامه شاعران

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر

*تحقیق مختصری از زندگی نامه شاعران*


– ابن یمین :

وی در سال 685 هجری در قصبه فریومد از ولایت جوین خراسان ولادت یافت شماره ای از قطعات ابن یمین در مرثیه و تاریخ وفات بزرگان است و شاید منشا بهترین قطعه هایی که در این مضمون سروده شده و بعد به ماده تاریخ رسیده این قطعات شاعر باشد.

12 – حافظ :

خواجه شمس الدین محمد حافظ معروف به لسان الغیب در اوایل قرن هشتم حدود 726 هجری در شیراز تولد یافت پدرش بهاء الدین در عهد اتابکان سلغری فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرد و مادرش اهل کازرون بود وی حافظ قرآن کریم بود . از وی مراثی نیز باقی مانده است از جمله مرثیه فخیم او در مرگ شاه شیخ ابواسحاق بسیار مشهور است .

یاد باد آنکه سرکوی توام منزل بود دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

. . .

دیدی آن خاتم فیروزه بو اسحاق خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود

در بسیاری کتب بیان شده که وی قطعه و غزلی در مرگ فرزند دارد . اما آقای علی موسوی گرما رودی چنین می گوید (( نسبت دادن این مرثیه به حافظ ناصواب است زیرا اولا حافظ غزلی به این سستی ندارد . ثانیا مرگ فرزند وی شناخته نیست )) (1 )

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد

طوطیی را به خیال شکری دل خوش بود ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد

قره العین من آن میوه دل یادش باد که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد

. . .

آه و فریاد که از چشم مه چرخ در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد

نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد

------------------------------------------------------------------

1 – پیشگفتار کتاب مرثیه از مدینه تا مدینه

13 – عبد الرحمان جامی :

نورالدین عبد الرحمان جامی در سال 817 هجری در محل خرجرد جام خراسان تولد یافت پدرش نظام الدین احمد دشتی و جدش شمس الدین محمود دشتی منسوب به محله دشت اصفهان که بعد به ولایت جام مهاجرت کردند . وی به همراه پدر به هرات و سمرقند رفت و سفری به مکه داشت وی بزرگترین شاعر و ادیب قرن نهم و آخرین شعرای بزرگ متصوفه است . مراثی زیادی نیز از وی به جا مانده است مانند مرثیه زیر که در رثاء پسرش صفی الدین سروده است :

زیرگل تنگدل ای غنچه رعنایی چونی بی تو ما غرقه بخونیم توبی ما چونی

سلک جمعیت ما بی تو گسست است زهم ما که جمعیم چنینیم تو تنها چونی

بر سر خاک توام ایکه از ین پیشترم بوده ای تاج سر امروز ته پا چونی

. . .

خورد غم های توام وه که خیال تو گهی می نپرسد که در این خوردن غم ها چونی

رو به صحرای عدم تاختی از شهر وجود من از این شهر ملولم تو به صحرا چونی

برخی وی را بنیانگذار سبک هندی دانسته اند چون در مواردی باریک اندیشی و نازک کاری مخصوص آن سبک را به کار برده است وفات جامی سال 898 هجری قمری در هرات اتفاق افتاد .